تارا فایل

تاثیر کارآفرینی بر جامعه پذیری دختران




مقاله:

تاثیر کارآفرینی بر جامعه پذیری دختران

فهرست:
تعریف جامعه پذیری
جامعه پذیری در زنان
کار آفرینی وجامعه پذیری زنان
تاثیر هویت بر جامعه پذیری
بحران در هویت جنسى
بحران در هویت ملى
بحران در هویت دینى
بحران هویت دختران و راهکارهاى دینى
متفکران دینى و مساله زن
منابع

تعریف جامعه پذیری
جامعه پذیری فردپذیرفتن یکسری از ارزشها ،هنجارهای مورد احترام جامعه از سوی فرد و تطبیق این ارزشها با ارزشهای پذیرفته شخص می باشد.
جامعه پذیری در زنان
جامعه پذیری زنان از کانالهای مختلف اجتماعی صورت میگیرد که این کانالها اول از خانواده، مدرسه، گروه دوستان و همسالان شروع می شود.نقش هر یک از این کانالها در هر یک از دوره های زندگی دختران مهم می باشد.
موفقیت هر یک از این کانالها بستگی به تطبیق دختران با هنجارها و ارزشهای مورد قبول این نهادها می باشد.
کار آفرینی وجامعه پذیری زنان
کارآفرینی تاثیر مستقیم بر میزان جامعه پذیری زنان در جامعه دارد.از آنجائیکه زنان و حقوق آنان از دیرباز مورد تعدی قرار گرفته توجه به نقش کنونی زنان در عرصه کارآفرینی حائز اهمیت می باشد.
مشارکت همه جانبه زنان در آموزش عالی و حضور موثر آنان در عرصه های علم و دانش نشانگر توانمندی و شایستگی آنان است و می توان آنها را به عنوان پیشگامان توسعه به جامعه معرفی کرد.
اولین همایش "کارآفرینی زنان ،جامعه پذیری و چالش های پیش رو" توسط انجمن زنان مدیر کارآفرین چندی پیش در ساختمان وزارت کار برگزار شد.
افتتاح مراسم با سخنرانی فیروز صابر دبیر همایش صورت گرفت. وی در ابتدای این همایش گفت: انجمن زنان مدیر کار آفرین براساس نیاز جمعی از زنان کار آفرین و با هدف تداوم در نهاد مدنی شکل گرفت و توسعه ظرفیت مدیریت زنان کار آفرین را در نخستین گام در دستور کار خود قرار داد.
کارآفرینان کسانی هستند که موانع اجتماعی را هر چند تلخ و ناگوار واقعیت های اجتماعی پنداشته و در مسیر کار آفرینی در نقش مولد و مربی با رویش و پرورش مانوس می شوند و آهنگ دگی و حرکت خود را نه در بستر همایتی و اتکا به غیر بلکه از طرف توانمندی خود تنظیم می کنند. مطالعات نشانگر آن است که جامعه زنان کارآفرین با محدودیت های چالش های فرهنگی و اجتماعی از یک سو و چالش های مالی و اقتصادی از سوی دیگر مواجه هستند.
ان کارآفرین در مسیر کار آفرینی خود یاری گرفته اند و توانسته اند در این مسیر موفقیت خود را به ثبت برسانند و ارتقای حرفه ای در صنعت و صنف خود کسب کنند که این مساله تاثیر بسیاری در عرصه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور بر جای خواهد گذاشت.
صابر، زنان کارآفرین را از الگوهای خلاق و امیدبخش دانست و افزود: اگر توسعه ای در کشور رخ دهد نقش کارآفرینان در آن متجلی است.سپس اولین سخنران مهندس خالقی وزیر کار و امور اجتماعی به سخنرانی پرداخت. وی خود را متولی کار و کارآفرینی و میزبان این همایش دانست و افزود: کارآفرینی مفهومی است که از خلقت بشر وجود داشته است. کاربرد کارآفرینی فراتر از ایجاد شغل است. در واقع کارآفرینی "ارزش" است.
افراد جامعه کارآفرینان را به عنوان یک "ارزش" بپذیرند، آنگاه این افراد می توانند با خلق ثروت های جدید زمینه را برای ایجاد فرصت های جدید فراهم کنند. لازم به ذکر است که شرایط کشور ما به گونه ای است که الگویی به جز کارآفرینی نمی تواند باعث رشد و توسعه شود، بنابراین حمایت از کارآفرینان و طرح های آنان علاوه بر دگرگونی در روند کنونی باعث افزایش کالاهای صادراتی می شود که این برای اقتصاد کشور بسیار مفید است.بررسی های انجام شده حاکی از آن است که در سال های اخیر فعالیت های مبتنی بر کارآفرینی راهی برای پیشرفت در زمینه اشتغال زایی در کشور محسوب می شود. در واقع کار آفرینی تحولات عظیمی را در کلیه فعالیت های اقتصادی به وجود می آورد.وی همچنین پرداختن به مقوله کارآفرینی زنان و فراهم ساختن بسترهای لازم برای تبدیل ایده آنان به کسب و کار را ضروری دانست و افزود: مشارکت همه جانبه زنان در آموزش عالی و حضور موثر آنان در عرصه های علم و دانش نشانگر توانمندی و شایستگی آنان است و می توان آنها را به عنوان پیشگامان توسعه به جامعه معرفی کرد.وی در پایان سخنان خود وزارت کار را متولی حمایت از کارآفرینان دانست و گفت: وزارت کار نه تنها متولی حمایت از زنان کارآفرین تحصیل کرده بلکه متولی حمایت از مردان و افراد تحصیل نکرده دارای مهارت نیز است که خوشبختانه حمایتی از این بخش ها داشته است ولی باید فرهنگ کارآفرینی در جامعه به وجود آید.مشکلات و چالش های پیش روی دختران و زنان فعال در عرصه های مختلف موضوع سخنرانی ماهرخ فلاحی مدیر دامداری صنعتی فلاحی بود. وی تصریح کرد: رشته های دامپروری و کشاورزی هم اکنون مجال اندکی برای آموزش دختران دارند در نتیجه دختران علاقمند نمی توانند به راحتی در رشته مورد علاقه خود به تحصیل ادامه دهند.
در ادامه همایش دکتر پروانه گلرد استادیار دانشگاه آزاد اسلامی به ارائه مقاله با عنوان "نقش خانواده در توسعه کارآفرینی زنان ایرانی" پرداخت. وی کارآفرینی زنان را از موضوعات پرالتهاب کشور برشمرد و گفت: گزارش سال ۲۰۰۲ کارآفرینی جهان که توسط مرکز کارآفرینی کانن منتشر شده است تاکید می کند که کار آفرینی زنان نقش برجسته ای در سلامت اقتصاد ملت ها دارد. از طرف دیگر، تئوری های اجتماعی بیانگر این است که ساختارهای اجتماعی، محیط کار، خانواده و دگی اجتماعی ساختار یافته، بر روی دسترسی زنان به فرصت های شغلی تاثیر داشته و بر عملکرد آنان موثر است.
همچنین تبعیض شغل و انتظارات در مورد نقش های خانواده می تواند زنان را در محیط های صنعتی محدود کند و برانگیزه ها، اهداف و ریسک های مالی و تجاری آنها نیز تاثیر گذارد.
در حال حاضر، زنان در کشور ما به عنوان نیمی از جامعه نه تنها دیگر خانه نشین نیستند، بلکه متقاضیان مهارت دیده و دارای تحصیلات عالیه ای هستند که از این نظر بر مردان برتری یافته اند، به طوری که هم اینک بیش از ۶۰ درصد از ظرفیت های دانشگاه ها را به خود اختصاص داده اند. با توجه به محدودیت های سرمایه گذاری از سوی دولت، کارآفرینی اگر نگوئیم تنها راه پیش روست دست کم یکی از مهم ترین راه حل های معضل بیکاری زنان محسوب می شود.اما جامعه ما در گذشته با پذیرش این بینش که کار منزل برای زنان و کار بیرون برای مردان است و اولویت اشتغال برای مردان است، زیرا آنان نان آوران خانه هستند، نیمی از آحاد جامعه را از صحنه های اقتصادی کشور حذف نموده بود. لذا زنان کشور ما نیاز به الگوهایی دارند که آنان را در یافتن مسیر مناسب دگی کاری یاری دهد.همچنین سید جلال موسوی بازرگانی با مطرح کردن اینکه آیا جنسیت در کارآفرینی تفاوتی ایجاد می کند به سخنرانی در مورد "جنسیت و کارآفرینی" پرداخت.
وی با بیان اینکه تفاوت جنسیتی باید در سه حوزه پژوهشی، آموزشی و سیاستگذاری توسعه کار آفرینی لحاظ شود، گفت: یکی از مسائلی که نتیجه مطالعات متعدد در کشورهای مختلف است، پایین بودن نرخ کارآفرینی زنان در مقایسه با مردان است بنابراین یک مسئله امکان طرح و بررسی دارد و آن این سوال است که چرا نرخ کار آفرینی بین زنان کمتر است.
این سوال از این رو اهمیت دارد که نزدیک به نیمی از جمعیت کشورها را زنان تشکیل می دهند و در عین حال به واسطه تحولات گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و فنی، زنان امکانات بیشتری برای مشارکت در فعالیت های اجتماعی پیدا کرد ه اند. بنابراین هر گونه افزایش در نرخ کار آفرینی زنان می تواند در نهایت به شتاب گیری توسعه کارآفرینی منجر گردد.
در بخش دیگری از این همایش نشست "بررسی فرصت ها و چالش های فرهنگی _ اجتماعی کارآفرینی ان" با حضور ماهرخ فلاحی، دکتر پروانه گلرد، فخرا لسادات محتشمی پور مشاور وزیر و مدیرکل دفتر امور بانوان وزارت کشور، دکتر فریدون آذرهوش مدرس و مشاور مدیریت، حجت الاسلام ایازی پژوهشگر قرآن و عضو مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم و مهندس سید جعفر مرعشی مدیر عامل موسسه فرهنگی، پژوهشی و مهندسی توسعه اجتماعی برگزار شد.
حجت الاسلام ایازی مشکل فرهنگی را بزرگ ترین مشکل در همه زمینه ها خواند و گفت: برداشت ها و سنت ها می توانند مانع بزرگ حرکت مهم اجتماعی باشند و این لزوماً به دین مربوط نیست. تا زمانی که مشکل فرهنگی حل نشود مشکل خودباوری نیز حل نمی شود.
وی مساله مشارکت مردم در عرصه های مختلف را ضروری دانست و افزود: مساله مشارکت بالاتر از حق است و بخشی از رشد شخصیت زنان متوقف بر کار و تولید اقتصادی، فعالیت اجتماعی و سیاسی است.
علم اختصاص به آقایان ندارد. آیا علم بدون تجربه امکان پذیر است، آیا تجربه بدون حضور و مشارکت امکان پذیر است، آیا زنان نمی توانند مدیریت کنند. حال اگر مردی مدیر باشد و تجربه ای نداشته باشد می تواند موفق باشد. بنابراین باید شرایط برای همگان به صورت یکسان فراهم شود تا زنان مانند مردان بتوانند به کسب تجربه بپرداد و مدیریت کنند.در ادامه مرعشی به بحث روان شناسی پرداخت و گفت: یکی از مسائلی که در روان شناسی وجود دارد این است که هرگاه زنان به میدان آیند، مردان غیرتی می شوند و به میدان می آیند.
دکتر گلرد با بیان اینکه زنان بهترین مدیران جامعه هستند، تاکید کرد: مطالعات بیانگر این است که بهترین طراحان زنان هستند و این بحثی است که در قرآن کریم نیز ذکر شده است.
در پایان این نشست محتشمی پور به بحث جامعه مدنی اشاره کرد و افزود: زنان چه در دولت و چه در جامعه مدنی می توانند به خوبی نقش آفرینی کنند.
روز دوم این همایش با سخنرانی دکتر نسرین جی عضو هیات علمی دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه شهید بهشتی با عنوان "عدالت جنسیتی، حقوق و توانمند سازی ان: کارآفرین" شروع شد.وی جریان سازی جنسیتی را در خدمت ارتقای عدالت جنسیتی دانست و گفت: بدون توجه به مفاهیم آن واژه در برنامه چهارم توسعه حذف شد. سه اصل کلیدی توسعه نیروی انسانی شامل برابری حقوق و مرد، زنان باید به عنوان پیشگامان توسعه و تغییر درجهان در نظر گرفته شوند و فراهم کردن انتخاب های گسترده برای زنان و مردان و بهره گیری از زمینه های بیشتر برای حضور مساوی زنان و مردان است.ان توانمند می توانند علاوه بر کارآفرینی برای جوانان نیز الگو باشند، فضای توانمند کمک می کند این سرمایه های اجتماعی در جامعه شکل گرفته و ارتقا یابند. عوامل مانع توانمند سازی زنان شامل "فقر" ، "نحوه دریافت هزینه های تامین اجتماعی" ، "فقدان فرصت های اشتغال" ، "روابط اهانت آمیز و عاری از منش آزار و اذیت" ، "بیماری همسر، فرد یا خود" و "طلاق و سرپرست خانواده شدن" است.
براساس پژوهش های انجام شده در آمریکا ۹۹ درصد کسب و کارهای این کشور کسب و کار کوچک با کمتر از ۱۰۰ نفر در هر کسب و کار و اکثر کسب و کارها توسط مالکان آنها اداره می شود. این در حالی است که کسب و کارهای جدید و کوچک در اقتصاد نوپا و اقتصادهای تحول آسای آمریکا نقش مهمی دارند و نقش آنها در ایجاد شغل های جدید ۸۰ درصد و در نوآوری تکنولوژی های برتر ۳۸ درصد است.
بعد از دکتر جی دکتر زهرا کریمی به ارائه مقاله در مورد "نقش حمایت های دولت در گسترش کارآفرینی در میان زنان مطالعه موردی: تعاونی های زنان استان مادران" پرداخت. به نظر او امروزه میزان مشارکت زنان در فعالیت های اقتصادی _ اجتماعی به یکی از شاخص های مهم توسعه انسانی مبدل گردیده است. ولی حضور در بازار کار از اهمیت ویژه ای برخوردار است، زیرا فعالیت اقتصادی زنان رابطه مستقیمی با فقر و رفاه اجتماعی دارد.
با افزایش فرصت های شغلی برای ان، سطح فرهنگ و آموزش جامعه ارتقا می یابد، زنان درآمد مستقل کسب می کنند و وضعیت تغذیه و بهداشت خانواده بهبود می یابد، سن ازدواج بالا می رود و میزان باروری تنزل پیدا می کند. به همین جهت در برنامه های توسعه تلاش می شود تا مشارکت زنان در بازار کار افزایش یابد و به عنصری تولید کننده، مشارکت کننده و در عین حال برخوردار شونده از مواهب توسعه مبدل گردد.
در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، از جمله ایران، حضور زنان در بازار کار، متناسب با افزایش سطح تحصیلات آنان افزایش نیافته است و موانع بسیاری بر سر راه فعالیت های اقتصادی زنان در خارج از منزل وجود دارد. این باور در میان اکثریت مردم رواج دارد که در حال حاضر، علی رغم آن که بخش اعظم زنان خارج از بازار کار قرار دارند، کشور با مشکل عظیم بیکاری دست به گریبان است. لذا قطعاً با افزایش شمار زنان تحصیل کرده و فعال بحران بیکاری تشدید خواهد شد. در حالی که میزان فرصت های شغلی که اقتصاد همه ساله خلق می کند، لزوماً تعداد ثابتی نیست. به علاوه نمی توان از نظر دور داشت که بالا رفتن شمار زنان بیکار تحصیل کرده با افزایش نارضایتی در میان این گروه منجر می شود و عوارض اجتماعی _ اقتصادی خاص خود را به همراه خواهد داشت. به همین جهت در برنامه های توسعه، اعمال برنامه های مختلف جهت تسهیل فعالیت اقتصادی ان، به ویژه در اشکال خود اشتغالی و کارآفرینی، مورد تاکید قرار گرفته است.
در این تحقیق ضمن بررسی نظریات مربوط به نقش حمایتی دولت در توسعه کارآفرینی ان، بررسی اجمالی وضعیت زنان در بازار کار استان مادران و تجزیه و تحلیل حاصل از مطالعه میدانی، در بخش نهایی با جمع بندی اطلاعات مطرح شده در قسمت های مختلف تحقیق، نتایج حاصل از حمایت های مالی دولت در گسترش کارآفرینی در میان زنان ارائه شده و برای اثر بخشی سیاست های حمایتی دولت راهکارهایی پیشنهاد گردیده است.
در ادامه دکتر زهرا کریمی مدیر پروژه کارآفرینی زنان (مرکز کارآفرینی دانشگاه صنعتی شریف) به بحث "توسعه کارآفرینی زنان و دختران دانشگاهی" پرداخت. وی گفت: ایجاد تفکر کارآفرینی و ورود به کسب و کار در میان بانوان کشور، مخصوصاً دانش آموختگان دانشگاهی که با توجه به دانش و مهارتی که در رشته تخصصی دانشگاهی خود فرا گرفته اند، امکان ایجاد کسب و کار به صورت فردی یا گروهی در رشته تخصصی خود را دارند، باعث می شود که آنها با بهره گیری از استعداد های بالقوه خود، افرادی خلاق، نوآور و کارآفرین شوند و خود را باور نمایند که این خودباوری نه تنها منجر به تسلط و موفقیت آنان در دگی شخصی می شود، بلکه بسیاری از ناهنجاری های فکری و روانی که امروز با آن دست به گریبان هستند را کاهش داده و آنان را به جایگاه واقعی خود می رساند.
کارآفرینی به نوبه خود فرآیند پیچیده ای است که عوامل متعدد شخصیتی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در آن تاثیر گذار است و شاید همین پیچیدگی و ناهمواری توجیه گر میزان قابل تامل عدم موفقیت زنان در کارآفرینی و اساساً عدم ورود آنها به فعالیت های کارآفرینانه باشد. از این رو شناسایی عوامل موثر در موفقیت فرآیند راه اندازی یک فعالیت کارآفرینانه از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
بعد از وی آخرین سخنران مهتا وزدایی بود که به بیان سخنانی در رابطه با "تجربه کارآفرینی در کشور هند:همسویی بخش های دولتی و غیر دولتی" پرداخت.وی به بیان آموخته ها و مشاهدات انجام شده خود طی دوره آموزشی "ان و توسعه بنگاه های اقتصادی" که به مدت دو ماه در کشور هند برگزیده گردیده بود، به عنوان تجربه توسعه کارآفرینی در یک کشور در حال توسعه، پرداخت. همچنین نقش نهادها و سازمان های مرتبط با کسب و کار، در سیاست گذاری، تخصیص کمک های نقدی و غیر نقدی و همگامی و همسویی آنان در توسعه کارآفرینی و کسب و کارهای کوچک در سطح شهر و روستا را مورد بررسی قرار داد. در این راستا شکل گیری گروه های خردیار و سیستم های همیاری در جهت تامین مالی فعالیت های اقتصادی در سطح خرد را مورد اشاره قرارداد که مخاطب عمده آنان زنان است.
لازم به ذکر است که در زمینه توسعه کارآفرینی و کسب و کار در کشور هند، میان سازمان های دولتی رقابتی وجود ندارد بلکه دو بخش عمومی و خصوصی همکاری همه جانبه ای را در راستای توسعه اقتصادی کشور و فقرزدایی در پیش گرفته اند و دولت در این راستا اجرای طرح های جاری را به سازمان های غیردولتی و موسسات داوطلب می سپارد و خود علاوه بر تدوین ، تصویب سازی و کارهای متناسب با توسعه بخش خصوصی، به حمایت همه جانبه از آن به ویژه در توسعه روستایی و کارآفرینی می پردازد. افزون بر آن، حمایت دولت هند از توسعه کسب و کار در بخش خصوصی و همچنین تخصیص بودجه جهت حمایت از این بخش و ایجاد موسسات و نهادهای مرتبط با توسعه کسب و کارهای جدید، قابل تامل بوده و امکان الگوسازی آن در داخل کشور وجود دارد.
درباره حل مشکل بحران هویت دختران با تکیه بر علومى چون روانشناسى، جامعه شناسى و… مى توان به راهکارهاى متعدد رسید.
تاثیر هویت بر جامعه پذیری
"هویت" به قول اریک اریکسون، آن است که فرد احساس نسبتاً پایدار از خود داشته باشد. یعنى به رغم تغییر رفتارها، افکار و احساسات، برداشت یک فرد از خود همواره مشابه باشد. این احساس که ما چه کسى هستیم، باید با نگرشى که دیگرى نسبت به ما دارد، نسبتاً همخوان باشد و مراد از بحران هویت نیز به صورت عام آن است که روند کسب هویت آسیب زاست و در آن، هویت در مقابل سرگردانى از نظر نقش اجتماعى قرار مى گیرد.
هویت ابعادى دارد و درباره بحران هویت دختران چهار بعد هویت نسلى، هویت جنسى، هویت ملى و هویت دینى جاى طرح و بحث دارند. از این رو مى توان از چهار قسم بحران هویت براى دختران نیز سخن به میان آورد.
بحران در هویت جنسى
مراد از این نوع بحران هویت، آن است که دختر در پذیرش جنسیت خود دچار اختلال گردد و نقش جنسى خود، یعنى دختر و مونث بودن را نپذیرد.
شاید بتوان یکى از عوامل تشدید کننده بحران هویت جنسى دختران را آسیب پذیر بودن دختران از سوى پسران نیز ذکر کرد. فراوان با اخبارى از این دست مواجه ایم که دخترانى با تهدید سوار ماشین شده و به مکان هاى خلوت کشانده شده اند و…
بحران در هویت نسلى
مراد از این نوع بحران، مشکلاتى است که دختران در مقابل والدین خود دارند و پدر و مادر به عنوان یک نسل، دقیقاً آنها را درک نمى کنند و آنها نیز با آرمان هاى والدین موافق نیستند. در نتیجه در محیط خانواده مشکل، معضل و کشمکش وجود دارد که چون قدرت والدین خصوصاً در ایام کودکى و نوجوانى بیشتر است، عمدتاً به نادیده گرفتن خواسته هاى دختران و سرکوب خواسته هاى آنها منتهى مى شود. این معضل در سنین بالاتر به اشکال مختلف، از جمله فرار از خانه، ظهور پیدا مى کند.
جدا از خواسته هاى خیرخواهانه والدین، گاه مشکلات روحى و روانى والدین که به صورت عقده هاى سرکوب شده بر دختران ظاهر مى شود، شکاف و گسست نسلى را تشدید مى کند. پدرى از جنس دختر بدش مى آید و با رفتارش فاصله بین خود و دختر را زیاد مى کند.

بحران در هویت ملى
مراد از بحران در هویت ملى آن است که فرزندان یک سرزمین و مرز و بومى از خود بیگانه شده و آرزوى سفر و حضور در دیار اغیار و حتى دشمنان را داشته باشند. مثلاً در اخبار مى خوانیم پیر مردى ۸۰ ساله که جکى نام دارد، از چندى پیش که از آمریکا به ایران بازگشته، اقدام به فریب دختران دانشجو کرده است. از شگردهاى او که موفق شد دختران کثیرى را بفریبد و آلوده کند و… آن بود که به آنها مى گفت از آمریکا آمده ام و مى توانم کارى کنم که شما را نیز به آمریکا ببرم.
مى بینید که این نسل با ملیت خود مشکل دارد و بحران در هویت ملى تا چه حد عمیق است. از نمودهاى دیگر این بحران مساله "فرار مغزها است"، که از مشکلات جدى نظام اسلامى است. در حالى که در مراکز استعداد درخشان و برخى دانشگاه ها سرمایه گذارى هاى نسبتاً خوبى براى نسل جدید مى شود، اما علایق جدى المپیادى ها، غرب و گریز از ایران است.
بحران در هویت دینى
بحران هویت دینى وقتى اتفاق مى افتد که دختران نسبت به فرهنگ، آرمان ها، الگوها و ارزش هاى دینى کم اعتقاد و سست باور شده و تعبد و تعهد لازم را در مقابل مسائل و مباحث دینى نداشته باشند و با گزاره ها و احکام دینى چالش کنند و این مقابله به شیوه هایى از جمله پوشش و آرایش و مراودات خود را نشان مى دهد. بخشى از این حساسیت هاى دختران علیه دین مى تواند به نگاه هاى ضد زن برخى نخبگان دینى باز گردد که حتى برخى از آنها در انسان بودن زن نیز تردید روا داشته اند. مثلاً یک دختر دانشجوى پزشکى مى گوید:
"به من چه ربطى دارد که عده اى از خانه فرار مى کنند و یا از نظر اخلاقى مشکل دارند؟ مسافرت جزیى از کار و زندگى من است. دلم نمى خواهد ازدواج کنم. آیا باید بمیرم، آیا همه باید به آتش چند نفر فاسد بسوزند؟ وقتى به هتل مى روم و مى گویند متاسفیم، نمى توانیم به یک خانم تنها اتاق بدهیم، دلم مى خواهد خفه شان کنم. آدمى نمى داند بخندد یا گریه کند.
بحران هویت دختران و راهکارهاى دینى
مجموعه راهکارهاى اسلامى براى آسیب زدایى از بحران هویتى دختران را با مراجعه به قرآن و روایات مى توان در چهار سطح ارائه کرد.
۱- سطح دولتى
توقع اقدام حکومت از منظر دینى در مسائل بانوان فرضیه اى است که بر چند پیش فرض متکى است و جاى بحث از این پیش فرض ها در این مقاله نیست. اول آن که دین با سیاست تلازم دارد. دوم آن که حکومت دینى در قبال آسیب هاى فرهنگى اجتماعى و… آحاد جامعه مسوول است و باید اقدام شایسته به عمل آورد و سوم آن که دین و نصوص دینى، مواد خام لازم را براى ارائه راهبرد و راهکار در مسائل اجتماعى، فرهنگى، سیاسى و… دارند و البته ارائه راهکارها نیز کار کارشناسى است که زمان و مکان را مى شناسد و از علوم روز و مربوط بهره مى گیرد و متناسب با عصر از منابع دینى اجتهاد مى کند. دولت اسلامى براى جلوگیرى از بحران هویت دختران در ابعاد مختلف مى تواند راهکارهاى چندى را در پیش گیرد یکى از این راهکارها دعوت دختران به هجرت و سیر در زمین است.
در قرآن مجید در بیست آیه، مسلمانان به هجرت دعوت و مهاجران تشویق شده اند و در ۱۴ آیه نیز به سیر و سیاحت در زمین با صیغه فعل امر تاکید شده است.
در حالى که شاید بتوان ادعا کرد غیرمسلمانان در این امر قرآنى از ما پیشى گرفته اند. مثلاً مى بینیم دانش آموزان ژاپنى در تخت جمشید و شیراز در حال سیر و سیاحت اند ولى در آموزش و پرورش ما، سفرهاى علمى و سیاحتى، خصوصاً براى دختران اصلاً موضوعیت ندارد و چقدر از سفارش على(ع) دور افتاده ایم که در وصایایش مى فرمود:
"والله الله فى القرآن لایسبقکم بالعمل به غیرکم." خدا را خدا را درباره قرآن، مبادا دیگران در عمل کردن به دستورهایش از شما پیشى گیرند.
براساس نصوص دینى باید گفت چون طلب علم به صورت فعل امر آمده و قید مکانى و استاد ندارد شامل مردان وزنان مى شود. از این رو سفر و سیر و هجرت دختران به سرزمین هاى دیگر براى علم آموزى نه تنها مذموم نیست، بلکه مطلوب، ارزش و حتى فریضه است که براى اقامه و تحقق این واجب، نقش دولت جدى و اساسى است. هجرت، سیر وعلم آموزى دختران، ضرورتاً مقدماتى را مى طلبد و آن مقدمات نیز از باب "مقدمه واجب" واجب است و چون آحاد جامعه بویژه در این عصر براى ایفاى این واجب توانایى لازم را ندارند، تحقق این مقدمات بر عهده دولتمردان است که در حکومت دینى مسوولیت انجام خدمات به جامعه اسلامى را به عهده گرفته اند.
در جامعه ما به تبع فرهنگ مردسالارانه حاکم و نیز برخى واقعیتهاى اجتماعى، در بین برخى دینداران تمایل جدى اى وجود دارد که دختران با بیرون از خانه زیاد ارتباط نداشته باشند. قبولى در دانشگاهها مشروط به خارج نشدن از شهر مى شود و خروج دختران براى سیاحت و یا کسب تحصیل در خارج از کشور از آرمانهاى غیرقابل تحقق و دوردست به نظر مى رسد. در چنین جامعه اى دختران دچار عقده هاى روانى مى شوند و چه بسا از خانه ها گریزان مى گردند یا در منزل نیز هویتشان زیر سوال مى رود و در بهترین اوضاع از مجارى غیرخودى و با حمایت و کمک بیگانگان به بهانه علم آموزى از کشور خارج مى شوند و مشکل مهاجرت زنان و دختران و یا مساله فرار مغزها را به وجود مى آورند که هر یک از اینها بحرانهایى است که به ابعاد هویت جنسى، نسلى، ملى، دینى و… باز مى گردد.
اگر جامعه اسلامى در این مسیر برنامه ریزى کند و راه سفرها و بازدیدها و تورهاى علمى و سیاحتى را به روى دختران بگشاید، بسیارى از آرزوها، محقق مى شود و تجربیات دختران با ملاحظه فرهنگ و تمدن دیگران افزون مى شود و آنها پخت تر مى شوند.
یکى دیگر از راهکارهاى دولت براى از بین بردن بحران هویت در دختران، برخورد با مردان و پسران مزاحم است.
دختران گاهى در جامعه از سوى جنس مذکر، که از نظر قدرت جسمى و بدنى خود را نیرومندتر مى بیند، در معرض اقسام و انواع آزارها قرار مى گیرند و نمى توانند به صورت شایسته اى از خود دفاع کنند.
آیا از نگاه دینى، دولت اسلامى، براى دفاع از زنان و خصوصاً دختران که به جهت زیبایى، کم تجربگى و ضعیف بودن آسیب پذیرترند، وظیفه اى بر عهده دارد یا خیر؟ پاسخ عقلى به این پرسش واضح است. ولى در اینجا تاکید عمده بر ادله نقلى و استنباط از آن ادله است.
در آیه ۵۹ و ۶۰ سوره احزاب مى خوانیم که:
"اى پیغمبر، به زنان و دختران خود و زنان مومنان بگو که خویشتن را به چادر (جلباب) فروپوشند که این کار براى اینکه (به عفت و حریت) شناخته شوند تا از تعریض و جسارت (هوسرانان) آزار نکشند برآنان بسیار بهتر است و خدا آمرزنده و مهربان است. البته (بعد از این) اگر منافقان و آنان که در دلهاشان مرض و ناپاکیست و هم آنها که در مدینه (بر ضد اسلام تبلیغات مى کنند) و دل اهل ایمان را مضطرب و هراسان مى سازند، (دست از این زشتى و بدکارى) نکشند، ما هم تو را بر (قتال) آنها برانگیزیم و (بر جان و مال آنها) مسلط گردانیم، تا از آن پس جز اندک زمانى در مدینه در جوار تو زیست نتوانند کرد."
استاد مطهرى در تفسیر آیات مورد بحث مى نویسد نکته اى که از این آیه استفاه مى شود آن است که افرادى که در کوچه ها و خیابانها مزاحم زنان مى گردند، از نظر قانون اسلام، مستحق مجازات سخت و شدید هستند. تنها جلب کردن آنها و تراشیدن سرشان کافى نیست. بسیار سخت تر باید مجازات شوند.
و مى دانیم تبعید، برخورد حاد و جدى با مزاحمان، نیاز به قانون دارد و این قوانین نیاز به ضمانت اجرایى و پشتوانه قدرت دارد که در اختیار دولتهاست. اینجاست که به نقش دولت در دفاع از حقوق زنان و دختران از نگاه نقلى و قرآنى مى رسیم. البته در مراحل مقدماتى، قرآن هم دختران را به پوشش دعوت مى کند و هم مردان و پسران را دعوت مى کند، بلکه فرمان مى دهد که غض بصر (نگاه مهارشده) و نه غمض عین (بستن چشم) داشته باشند.
در خطبه ۲۷ نهج البلاغه نیز مى خوانیم که پس از حمله نیروهاى معاویه به شهر مرزى انبار که به کشتن فرماندار و سربازان شهر منجر شد، حضرت على(ع) مى فرماید:
"شنیده ام مهاجم به خانه هاى مسلمانان و کسانى که در پناه اسلام اند درآمده، گردنبند و گوشواره و خلخال از گردن و دست و پاى زنان به در مى کرده است، درحالى که آن ستمدیدگان در برابر آن متجاوزان، جز زارى و رحمت خواستن سلاحى نداشته اند… اگر از این پس مرد مسلمانى از غم چنین حادثه بمیرد چه جاى ملامت است که در دیده من شایسته چنین کرامت است ."
نکته اى که از این کلام علوى استنباط مى شود، حساسیت بالاى حاکم اسلامى نسبت به حفظ حریم و حدود زنان و دختران است. اینجاست که به اهمیت نقش دولت در حفظ هویت دختران، اکرام و اعزاز آنها و مواجهه با عواملى که به بحران هویت جنسى و … دامن مى زنند ، پى مى بریم و به وضوح براساس منابع درون دینى و نقلى ، به نقش و مسوولیت دولت در دفاع از حقوق زنان و دختران، هرچند غیرمسلمان باشند، آگاه مى شویم.
۲. تشکلهاى غیردولتى
مجموعه تشکلهاى غیردولتى را مى توان به دو سطح تقسیم کرد: تشکلهاى مدنى که فعالیتهاى غیرسیاسى (فرهنگى ، صنفى ، ورزشى … ) دارند و تشکلهاى سیاسى که فعالیتهایى در باره کسب ، حفظ و توزیع قدرت دارند و به نحوى درگیر مسائل سیاسى اند (مثل احزاب و…)
نکته مهم و اساسى در بحث ارتباط جامعه مدنى و تشکلهاى مدنى – که این مدعا را به تشکلهاى سیاسى نیز مى توان تعمیم داد – آن است که نباید همه چیز را به نحوى در سنت و سیره معصومین و یا در نصوص دینى یافت ، بلکه باید بدین سنت عمل کرد که اگر تصویب قوانین و یا تاسیس تشکلهایى با نصوص، سنت و سیره تعارض ندارد و منطقى، معقول و موردنیاز جامعه اسلامى است ،مى توان آن را پذیرفت و اعمال کرد و حتى در حکومت دینى و با استناد به ادله عقلى نیز آنها را دینى دانست. این نکته در صورتى است که نتوان در باره آن پدیده و امر مستحدث دلیل نقلى یافت.
به نظر مى رسد با اینکه تشکلهاى مدنى و سیاسى بدیع اند، مى توان از آنها با مراجعه به نصوص و از منظر درون دینى نیز دفاع کرد. زیرا جاى طرح چند پرسش وجوددارد:
اول ، از نگاه دینى آیا ظلم از مصادیق منکر است یا خیر؟ فکر نمى کنم هیچ مسلمانى حاضر باشد به این سوال پاسخ منفى بدهد. زیرا براساس نص صریح قرآنى از اهداف مهم ارسال رسل و فرستادن کتاب ، اقامه قسط به دست مردم در جامعه دینى است . ظلم نقطه مقابل و متضاد با غایات رسولان و مانع تحقق آرمانهاى آنهاست، از این رو از منکرهاى بزرگ و بسیار قبیح نیز هست.
دوم ، آیا نهى از منکر نیز واجب است یا خیر؟ بدین پرسش هم یک مسلمان و مومن باید پاسخ مثبت بدهد. زیرا براساس نص قرآنى امر به معروف و نهى از منکر از وظایف هر مرد و زن مسلمان است. زیرا مردان و زنان مومن همه یار و دوستدار یکدیگرند و خلق را به کار نیکو امر و از کار زشت نهى مى کنند .
سوم ، آیا در جامعه دینى و در شرایط عصر حاضر به دختران جامعه ظلم و ستم روا داشته مى شود؟ چه کسى است که هر روز اخبارى هولناک از ستمهاى اشرار، اغیار و حتى خانواده ها علیه دختران دریافت نکند. امروزه ستمهایى که بعضى پدران بر دختران روا مى دارند ، وجدانها را مى لرزاند. دخترى مى گوید: چون پدرم پسر مى خواست و بچه هاى زن اول همه دختر بودند، با زن دیگرى ازدواج کرد ، اما فرزند اول این زن نیز دختر بود.
آیا این گونه حوادث یادآور اقدامات عصر جاهلى نیست؟
" و آن گاه که یکى از ایشان را به دخترى مژده دهند، رویش از فرو خوردن غیظ خود سیاه مى شود."
چهارم ، براساس مقدمات فوق، ستم از منکرات مهم است و افراد مسلمان موظف اند آن را نهى کنند. در جامعه بر دختران ما ستم روا داشته مى شود و نمى توان از کنار آن گذشت. اما پرسش این است که براى مقابله با این ستم آیا اقدام فردى موثرتر است یا اقدام جمعى و تشکیلاتى ؟
پنجم، تشکلهاى غیردولتى و مردمى، اعم از مردانه و زنانه و خصوصاً تشکلهاى خاص زنان که از ضرورتهاى عصر است، باید در صدد آن باشند که به دختران ساز و کارهایى را بیاموزند که بتوانند از تعدى دیگران به جسم و جانشان دفاع کنند (برقرارى کلاسهاى رزمى براى تقویت قدرت بدنى و اجراى کلاسهاى توجیهى ، آموزشى و مشاوره اى و …) به آنها آموزش دهند که مشکلات خودشان را از طریق چه مجارى اى به گوش مسوولان برسانند و در اقدامى دقیق تر به صورت لایحه و طرح به دولت و مجلس انتقال دهند.
۳- سطح خانواده
خانواده ها در هویت بخشى به دختران و حل بحرانهاى روحى آنها نقش بسیارمهمى دارند. چنانکه در بخش قبلى دیدیم، در ایجاد مشکل نیز، نقش محورى دارند.
در هویت جنسى دختران یکى از مشکلات آن است که آنها احساس مى کنند نسبت به جنس پسر فروتر و کمتر مورد توجه اند، مغفول مانده و جدى گرفته نمى شوند.
اما خانواده ها مى توانند با اتکا به نصوص دینى نگاههاى مثبت و سازنده به دختران داشته باشند و اعتماد به نفس آنان را بالا ببرند. درقرآن مجید در آیه ۳۶ آل عمران مى خوانیم:
"فلما وضعتها، قالت رب انى وضعتها انثى و الله اعلم بما وضعت لیس الذکر کالانثى: چون اولاد بزاد، از روى حسرت عرض کرد: پروردگارا، فرزندى که زاده ام دختر است و خدا بر آنچه زاییده شده داناتر است و پسر مانند دختر نیست (فضیلتى براى دختران نسبت به پسران)".
تنها همین یک مورد نیست و درمتون روایى ما در بسیارى جاها دیده مى شود که به وضوح بر تقدم شان دختر بر پسر درمحیط خانواده و لزوم توجه عاطفى بیشتر به دختران نسبت به پسران حکایت دارد و به تبع تربیت دراین فرهنگ دینى بوده که امام خمینى(ره) گفته اند:
"دعا کنید که بچه شما دختر باشد براى اینکه دختر به مراتب بهتر از پسر است. کسى که دختر ندارد، یعنى اولاد ندارد.
با این نگاه، فلسفه محبتهاى بسیار پیامبر به فاطمه نیز قابل فهم مى شود.
انتخاب و اختیار و عشق وعلاقه از مبانى تاسیس خانواده اند و بدون وجود اینها بناى خانواده لرزان خواهدبود و حداقل اگر در تاسیس خانواده این ارکان جدى گرفته نشوند و محبتها شکل نگیرد و رضایت طرفین فراهم نشود، این خانواده درمعرض تهدید، مشکل و حتى طلاق است و بر همین مبنا با مراجعات به سیره معصومین و استدلال به این نتیجه مى رسیم که در تاسیس خانواده، دختران هم صاحب حق اند و باید براى انتخاب شریک زندگى پاپیش بگذارند. البته براى اینکه ظرافتها و لطافتهاى دخترانه آسیبى نبیند، بهتر است این کار به صورت غیرمستقیم صورت پذیرد تا طرف مقابل درمواجهه با منفى بودن پاسخ راحت تر باشد.
براساس نص قرآنى، فلسفه تاسیس خانواده سکون و آرامش مرد درکنار زن است. خداوند در سوره روم مى فرماید:
"و از آیات الهى این است که براى شما از جنس خودتان جفتى بیافرید که در بر او آرامش یافته، با هم انس گیرند و میان شما رافت و مهربانى برقرار فرمود"
براى اینکه خانواده اى با شناخت دختر و پسر از هم شکل گیرد، دختر و پسر نیاز به شناخت معقول و پیشینى از هم دارند و ازدواج دفعى و تصادفى خطرساز است و درست آن است که چون دختر و پسر شناختى از هم به دست مى آورند، براساس آن معرفت، محبتى نیز شکل بگیرد، سپس به پاى زندگى مشترک بروند.
بنابراین، نقش خانواده ها در تربیت فرزندان به ویژه دختران مهم است تا به نحوى اقدام کنند که هم به فساد و بى قید وبندى دختران منجر نشود و هم به سوى تحجر و جمودکشانده نشوند که مطلقاً از ارتباط دختر با پسر جلوگیرى کنند.
۴- سطح فردى
درحل بحرانهاى هویتى دختران ازجمله کسانى که نقش جدى دارند خود آنها هستند. چنان که در به وجود آمدن مشکلات و یا تشدید آنها نیز نقشى دارند.
دراین زمینه نیز با رعایت اختصار یا مراجعه به نصوص دینى به دو نکته اشاره مى گردد.
اول حجاب دختران
از آنجا که در بحث حجاب تاملات خوبى صورت پذیرفته در اینجا تنها به برخى نکات مرتبط با بحران هویت دختران اشاره مى گردد: در دو آیه قرآن بحث پوشش بانوان مطرح گردیده است. یکى سوره نور آیه ۳۱ که از زنان مومن خواسته شده است "سینه و بر و دوش خود را با روسرى بپوشانند" و در سوره احزاب آیه ۵۹ به پیامبر امر شده به زنان و دختران خود و زنان مومنان بگوید:
"خویشتن را به چادر بپوشانند که این کار براى اینکه آنها شناخته شوند تا از تعریض و جسارت آزار نکشند بر آنان بسیار بهتر است.
حد پوشش نسبت به موقعیت عادى و بحرانى براى دختران و زنان تفاوت دارد و اگر شرایط جامعه نامساعد باشد و حد پوشش به خوبى رعایت نگردد، امکان ایجاد مشکل براى دختران وجود دارد.
دفاع از این نکته که دختران باید با حجاب و پوشش مناسب ظاهر شوند، بدین معنا نیست که در حکومت اسلامى با کج سلیقگى تمام، براى دخترانى که در سنین نوجوانى و جوانى به دنبال کسب هویت هستند و نیاز به تغییر و تنوع دارند، چون خودشان دائماً در حال تغییرند، علاقه دارند زیبا ظاهر شوند، بخشنامه کنیم که بدرنگ ترین لباسها را بپوشند. توجیه براى پوشیدن لباس و مقنعه و چادر رنگ مشکى که از نگاه دینى نیز کراهت دارد و یا الزام به پوشش رنگهاى تیره – خصوصاً براى استانهایى که با درجه حرارت بالا وهواى گرم مواجه اند – و یا تحکم بر دختران که در مدارس دخترانه که همه کارکنان زنان اند در کلاس رعایت پوشش را بکنند و… بلکه برعکس باید به فلسفه حکم توجه نمود که عمدتاً مساله پوشش در سطوح یاد شده براى حفظ دختران مومن جوان در مقابل نامحرمان است (چون دختران کوچک، پیر زنان، زنان اهل کفار و… در مساله حجاب استثنائات جدى و قابل توجه اند) و براى جلوگیرى از اذیت وآزار و براى شناخته شدن به عفاف و حیا و از این رو اولاً در محافل کاملاً زنانه تاکید بر پوشش، اصلاً معنا ندارد و خود بحران آفرین است و همان گونه که رنگهاى زیاد شاد، لباسهاى تنگ و… شایسته نیست، مساله آفرین هستند، تاکید زیاد بر رنگهاى تیره، توجه نکردن به مسائل زیباشناختى و نیازهاى عاطفى و تنوع طلبى دختران نیز مشکل ساز است و نتیجه آن همان مى شودکه به جاى آنکه دختران در مدرسه احساس آرامش، هویت ، اعتماد به نفس و راحتى کنند، بسیارى از آنها از مدارس تلقى یک زندان را دارند. به همین دلیل بلافاصله پس از خروج از مدارس، مقنعه ها عوض مى شود یا عقب مى رودوآرایشها غلیظ شده و دختران هویت و آزادى خود رادر بیرون از مدرسه جسته و به مسیرهاى انحرافى مى افتند.
از جمله دلایل بحرانهاى روحى دختران، فرار از خانه، احساس پوچى وبى هویتى، لذت نبردن از زندگى ، آن است که از وضع موجود ناراضى اند و در شرایط حاضر به چیزى دلبستگى ندارند. از این رو در خود تعهد و احساس مسوولیتى ندیده و هدف ومعنایى براى زندگى نمى جویند. از جمله راهکارهایى که مى تواند افراد را به شدت زمین گیر کرده وبه زندگى حرارت، نشاط و معنا ببخشد،عشق است . ولى مساله آن است که آیا مى توان عشق زمینى یا عشق بین آدمیان و به صورت مشخص عشق دختر و پسر را از راهکارهاى دینى برشمرد؟ آیا عشق زمینى از منظر دینى مجاز است؟
واژه عشق در قرآن مجید نیامده، اما در احادیث وارد شده که از جمله آنها در تعابیر زیر است:" من عشق فعف ثم مات، مات شهیدا" آنکه عاشق شود، پس عفت پیشه گیرد وبمیرد، شهید مرده است و یا"من عشق فکتم وعف فمات فهو شیدا"آنکه عاشق گردد پس آن را کتمان کند و عفیف بماند و بمیرد، شهید است.
از آنجا که واژه عفیف بودن دراحادیث آمده، معلوم مى شود که مربوط به روابط عاشقانه دختر و پسر و یا روابط بین آدمیان است و از آنجا که عشق معمولاً با پرده درى عجین است، عشق توصیه شده در این احادیث، عشقى است که مکتوم مى ماند و چون چنین اقدامى کار دشوارى است، اجر در حد شهید مى پذیرد و نیز براساس این احادیث عشق یک امر ارزشى است که قابل پذیرش بوده و قابل توصیه است.زیرا در فرهنگ دینى اجر شهید و واژه شهید بسیار زیاد است و پاداش سایر نیکیها و ارزشها با آن سنجیده مى شود و عشق در این احادیث با شرط عفاف و کتمان به قدرى گرانبهاست که اجر در حد شهید مى یابد.
در تاسیس خانواده، عشق یک مبناى اساسى است.در فرهنگ دینى رابطه عاشقانه که به زندگى مشترک و ازدواج ختم مى گردد، از سوى جامعه دینى و خانواده ها پذیرفته مى شود و لزومى به سختگیرى پسران و دختران در تعامل عاشقانه نیست، بلکه تنها باید به نحوى هدایت شوند تا در سیر درست براى تلذذ از هم ، تن به عقود شرعى بدهند (مثلاً عقد موقت) تا ترابط موجه، مقبول و مشروع باشد.
متفکران دینى و مساله زن
مجموع دیدگاههاى متفکران شیعى در مساله زنان و دختران را به سه دسته مى توان تقلیل داد:
۱- اهانت به زنان از نظر مبنا و بنا
برخى از متفکران هم برداشت انسان شناختى شان از زن، ضد زن وتحقیر آلود است و هم در مباحث بنایى (حقوقى ، سیاسى و…) احکامى را بر زنان تکلیف مى کنند که در مقایسه با مرد تبعیض آلود و ستم مدار است. مثلاً مرحوم قوام الدین وشنوى که از شاگردان بسیار مهم ومشهور آیت الله بروجردى است، در مساله زنان کتابى به نام حجاب دراسلام تالیف کرده و براى دفاع از این فرضیه که "پوشش تمام بدن براى زن حتى چهره و دستها تا مچ لازم است" در بخشى از کتاب مى نویسد:
"زن از زیادى گل پهلوى چپ مرد آفریده شده است.به تحقیق پیوسته که ، مرد چون منشا پیدایش زن شناخته شده – در صفات روحى و جسمى – از زن برتر، نیرومندتر، شجاع تر، بزرگوارتر، اخلاقى تر، باوفاتر ، رازنگهدارتر و در مصیبتها شکیباتر مى باشد. بااین حساب زن هرقدر به درجات عالیه برسد، با این اختلاف ذاتى و امتیازاتى که مردان نسبت به زنان دارند، ممکن نیست با مرد برابر باشد.
ایشان از ۱۹ امتیاز مردان در قانون شرع سخن به میان آورده است. واضح است که اگر با این دیدگاه به راهکارهاى ارائه شده دراین مقاله نگاه کنیم، عمده رهنمودهاى یاد شده که مستندات قرآنى و روایى هم دارند، مردود و غیرقابل توصیه اند. این دیدگاه متاسفانه ریشه هاى عمیق در فرهنگ دینداران ما دارد.
۲. مبنا تکریم زن و بنا تحقیر زن
پس از انقلاب اسلامى برخى از متفکران دینى در صدد برآمدند با نگاههاى جدیدتر به اصلاح مبانى انسان شناختى تحقیرآلود مربوط به زن برآیند. از جمله آیت الله جوادى آملى در کتاب زن در آیینه جلال و جمال الهى، حتى در مواردى نظریه استادش علامه طباطبایى در المیزان را هم نمى پذیرد. مثلاً علامه در ذیل آیه ۳۴سوره نساء در بحث سرپرستى مرد در خانواده معتقد بود قیم بودن مردان بر زنان منحصر به شوهر نیست و عمومیت دارد. اما در مقابل جوادى آملى از این مدعا دفاع مى کند که آفرینش زن ومرد از یک گوهر است و همه زنان و مردان مبدا واحد داشته و هیچ مزیتى براى مرد نسبت به زن در اصل آفرینش نیست و اگر برخى از روایات عهده دار اثبات این مزیت اند یا از لحاظ سند نارسا و یا از جهت دلالت ناتمام اند…
ولى چنین متفکرانى در عین حال در تاسیس بناى حقوقى مربوط به زن مجدداً نگاه تحقیرآمیز و تبعیض مدارى از زن داشته و مثلاً در پاسخ بدین شبهه که چرا در فقه اسلامى دیه مرد بیشتر از دیه زن است، پاسخ طنزآلودى بدین نحو مى دهند که اولاً تن ابزارى بیش نیست. ثانیاً، ارزیابى متعلق به جان آدمى است. ثالثاً، اگر به این مساله از طرف مسیحیت اعتراض وانتقادى شود، معلوم مى شود آن مهاجم مسیحى راستین نیست و نهایتاً هر بدنى که منشا اقتصادى بیشتر و قویترى داشته باشد، مساله دیه هم مناسب با همان در رابطه با او تنظیم مى شود.
در نتیجه بدون توجه به اینکه امروز بسیارى از زنان مثل مردان شاغل اند و بسیارى از دختران تحصیلکرده منشا اقتصادى بالقوه اند، همان احکام تبعیض آلود پیشینیان را توجیه و تئوریزه کرده اند که البته با برابرى مرد و زن نمى سازد. بر اساس چنین موضوعى که مبنا با بنا نمى سازد و مقتضیات عصر، جابه جایى در مواضع را سبب شده هم نمى توان به راهکارهاى این مقاله براى حل بحران هویت دختران رسید وهم خود به خود در نگاه اجماعى دینداران به مساله زن، آن هم در حقوق آنها شکاف ایجاد مى شود که محصول عملى آن هم رسیدن به راهکارهاى مختلف است.
۳. مبنا وبناى تکریم زن
با تکریم زن است که مى توان حتى با مراجعه به نقل که تنها یکى از بالهاى دین است – و بال دیگر عقل است – به راههاى پویا، جدى و موثرى در حل بحرانهاى مختلف و از جمله بحران هویت دختران رسید و مدعیات و ادله این نوشتار براساس این نگاه سوم قابل توجیه و فهم است و چون این نگرش اجماعى نیست، راهکارها نیز اجماعى نیستند. از این رو در طراحى برنامه ها و اجراى آنها از سوى نهادها و مراکز مختلف با تعدد راهکارها مواجهیم که نه تنها همدیگر را خنثى مى کنند، بلکه در مخاطبان ایجاد سرگشتگى نیز مى نمایند، خصوصاً اینکه گفتمان ضدزن در فرهنگ دینى توانایى بالایى دارد که راهکارهاى دیگر را به حاشیه مى راند و حاضر نیست نگاه مثبتى به حقوق بانوان داشته باشد، گرچه این پایدارى موقتى است و اگر تغییر مبنا و بنا متناسب با عدل، حق و عصر نباشد، تنها با گام به گام عقب رفتن ناخواسته در مقابل افکار خواسته ها، پرسشها و شرایط عصر در آینده تسلیم خواهند شد.

منابع:

www.womennews.ir
www.keihan.ir
www.marefat.com
www.sharghnewspaper.com

8


تعداد صفحات : 36 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود