تارا فایل

تاثیر آموزش تئوری انتخاب بر میزان سهل انگاری فردی و اجتماعی دانشجویان زن


تاثیر آموزش تئوری انتخاب بر میزان سهل انگاری فردی و اجتماعی دانشجویان زن

چکیده:
با توجه به اهمیت و نقش کلیدی تعلل و سهل انگاری فردی و اجتماعی در رشد و پیشرفت فرد و جامعه، هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تئوری انتخاب بر سهل انگاری فردی و اجتماعی است.
روش: 36 نفر از بین کلیه دانشجویان زن دوره کارشناسی شهر تهران در سال تحصیلی 92 91 ، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (n=16) و گواه (n=20) جایگزین شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه سهل انگاری تاکمن و پرسشنامه سهل انگاری اجتماعی صفارینیا بود. ابتدا این پرسشنامه ها به عنوان پیش آزمون بر روی افراد هر دو گروه اجرا شد. سپس افراد گروه آزمایش در 8 جلسه آموزش تئوری انتخاب شرکت کردند. هر دو پرسشنامه به عنوان پس آزمون، یک بار پس از پایان جلسات آموزشی و یک بار هم بعد از دو ماه مجدداً اجرا شد. این نمرات با استفاده از آزمون کوواریانس مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون کوواریانس نشان داد که بین دو گروه کنترل و آزمایش تفاوت معناداری (p<0/01) وجود دارد و آموزش تئوری انتخاب موجب کاهش معنادار سهل انگاری فردی و اجتماعی در گروه ازمایش شده است. اما در پیگیری این روند ادامه نیافته و حتی سهل انگاری اجتماعی در طول زمان، به طور معناداری افزایش داشته است. نتیجه گیری: با استفاده از نتایج حاصل از این پژوهش میتوان چنین نتیجه گرفت که آموزش تئوری انتخاب در کوتاه مدت به طور موثری موجب کاهش سهل انگاری فردی و اجتماعی می شود اما این نتایج در دراز مدت برای سهل انگاری اجتماعی ماندگار نبوده و موثر نیست.
واژگان کلیدی: تئوری انتخاب، سهلانگاری فردی، سهل انگاری اجتماعی.
مقدمه
یکی از رفتارهایی که از سوی صاحبنظران و مسوولان مورد نقد و بررسی قرار می گیرد، پدیده تعلل یا سهل انگاری است. واژه لاتین سهل انگاری مرکب از دو کلمه " کراسینوس " و " پرو " ، به معنی موکولکردن به فردا است (کلین 1977) که اصطلاحاً معادل اهمال کاری، تعلل و به تعویق انداختن می باشد برخی تعلل را به اشتباه معادل تنبلی می دانند، در حالی که این دو با هم متفاوتند؛ زیرا در تنبلی، فرد خودش میلی برای انجام کار ندارد، در حالی که در تعلل فرد غالباً کاری را انجام داده و خودش را مشغول نگه می دارد تا از انجام تکلیفی که اولویت دارد، اجتناب کند.
در واقع، تعریف واحد پذیرفته شده ای درباره سهل انگاری وجود ندارد و هر یک از صاحبنظران از منظر خود به این موضوع نگریسته اند. شوانبرگ ( 2004 ) سهل انگاری را شکاف بین نیت انجام کار و به تاخیر انداختن و جایگزین کردن تکالیف ضروری با انجام فعالیت های غیرضروری دیگر تعبیر می کند. وان ارد(2003) سهل انگاری را اجتناب از شروع و ادامه کار می داند. الیس و ناس (1977) سهل انگاری را مایل به اجتناب از فعالیت، محول کردن انجام کار به آینده و استفاده از عذرخواهی برای توجیه تاخیر در انجام فعالیت تعریف نموده اند. برخی دیگر نیز سهل انگاری را مبین تاخیر در آغاز یا ادامه کاری می دانند که فرد احساس خوشایندی نسبت به آن ندارد (فراری و نایس ، (2000) فراری و دیاز مورانس(2007)به اعتقاد استیل نیز(2007)سهل انگاری تاخیر عمدی در انجام وظایف محول شده علیرغم آگاهی از پیامدهای منفی آن است. اونز، بومان و دیل(2008) معتقدند سهل انگاری انجام ندادن کاری است که فرد فرصت انجام آن را دارد. و هل، پایچیل و بنت (2010) در تعریف سهل انگاری ، دو عنصر اساسی را متمایز ساخته اند: اول اینکه، سهل انگاری، سندرمی است که به آسیبهای فراوان جسمی و روحی برای فرد میانجامد و دوم آنکه، فرد به صورت غیر عقلایی از انجام کار یا وظیفه ای مشخص، اجتناب می کند. به همین دلیل اغلب اهمال کاری با رنج و ناراحتی روان شناختی همراه است. به عنوان مثال سهل انگاری در انجام تکالیف درسی دانش آموزان و دانشجویان، باعث بالا رفتن سطح اضطراب و بیماری های روان تنی در آنان می گردد.
این تمایل حتی در کیفیت زندگی افراد نیز بطور منفی موثر است به طوری که سهل انگاری بالا موجب بدتر شدن کیفیت زندگی افراد می شود( مون و ایلینگروت ، 2005).
شواهد جامعه شناختی نشان می دهند که در ایران حدود 20 درصد افراد سهل انگاری زیاد و حدود 50 درصد دچار سهل انگاری متوسط هستند (جوادی یگانه و همکاران، 1390 ). این وضعیت منفی نه تنها در حوزه فردی، بلکه در اجتماع نیز اثرات نامطلوبی مانند کاهش سطح بهره وری بر جای می گذارد. در واقع سهل انگاری مفهوم نوپایی است که باید تحقیقات تجربی گسترده تری درباره آن صورت گیرد تا مورد بررسی بیشتر واقع شود.
ریمون بودنون (1364) در کتاب خود سهل انگاری را بر دو نوع تقسیم بندی می کند:
سهل انگاری فردی 2 و سهل انگاری اجتماعی 3. در نوع اول، تاخیر و به تعویق انداختن انجام امور در سطح اعمال فردی بوده و موجب اختلال در امور خود فرد می گردد. اما در سهل انگاری اجتماعی، افراد در سطح فردى رفتارى نسبتاً مطلوب دارند اما این رفتارها در سطح جمعى به نتیجه مطلوب منتهی نمی شود. این نوع از سهل انگاری به معنای کم کاری فرد در گروه است که باعث کاهش عملکرد گروه می شود( (فراری و پتل ،2004) این رفتار ابتدا توسط رینگلمن در سال 1913 گزارش شد. وی دریافت که با افزایش تعداد اعضای گروه، عملکرد گروه کاهش پیدا می کند. در این حالت فرد در گروه در مقایسه با فعالیت فردی خود، تلاش کمتری انجام می دهد. در واقع فرد فعالیت لازم را انجام نداده اما از منافع گروه بهره مند می شود. حالتی که بوردون آن را نتیجه نظام های وابستگی متقابل می داند.
در سال های اخیر بیشتر پژوهش ها بر دلایل فردی و اجتماعی این پدیده متمرکر شده اند. از جمله دلایل فردی می توان به فردگرایی، فقدان مبارزه جویی فردی، درگیری شناختی پایین، تقدیرگرایی و منبع کنترل بیرونی، کاهش احساس خودکارآمدی و کمبود انگیزه پیشرفت اشاره کرد.
از مجموعه عوامل اجتماعی نیز انسجام گروهی پایین، فقدان ارزیابی، فقدان همانندسازی گروهی، تعلق گروهی و سیستم ارزشی و هنجارهای ؛ اجتماعی موارد مناسبی هستند (صفاری نیا، 1391 . جوادی یگانه و همکاران، 1390)
بر اساس پژوهش های انجام شده سهل انگاری با مولفه هایی از قبیل خودکارآمدی (سواری و همکاران، 1388 )، انگیزه پیشرفت (خرمایی و همکاران، 1390 ؛ کوثری، 1390 )،2007 )، منبع کنترل (جلالی شاهکو، 1385 ) و راهبردهای خودتنظیمی (هاشمی و همکاران، 1391 ؛ استیل، 2007 ؛ والترز، 2003 ) همبستگی بالایی دارد.
بنابر این با توجه به اهمیت سهل انگاری فردی یا اجتماعی و نقش کلیدی آنها در رشد فرد و جامعه و اینکه تعداد مداخلات انجام شده در این حوزه محدود بوده، لازم است تا روشی کارآمد و مطلوب برای کاهش آنها به کار رود. اما پیش از هر مداخله ای، ابتدا باید رویکرد روشنی برای تبیین این پدیده یافت.
سهل انگاری از دید نظریه های متفاوتی مورد بررسی قرار گرفته است. نظریه های رفتاری، سهل انگاری را بر اساس اصول پاداش و تنبیه اسکینر تبیین می کنند. بنابراین چنانچه فعالیتی برای آنها پیامد فوری نداشته باشد، در انجام آن تعلل می ورزند. نظریههای شناختی رفتاری، سهل انگاری را از دیدگاه باورها و فرایندهای شناختی بررسی کرده و بر شناخت و کشف تفکر غیرمنطقی زیربنایی آن متمرکز می شوند. نظریه های روان پویایی و روان تحلیلگری کلاسیک نیز، سهل انگاری را نمادی از بازگشت سمبولیک به تعارض های روانی جنسی دوره کودکی می دانند(لین 2008 ).
برخی از نظریه پردازان نیز آن را ، نوعی سبک خودنظم دهی توصیف کرده اند که شامل تاخیر در شروع و تکمیل یک تکلیف میشود . (والترز 2003 )
" اما از دیدگاه این پژوهش، "تئوری انتخاب " تبیین مناسبی برای این پدیده است. نظریه انتخاب در سال 1998 توسط ویلیام گلاسر پایه ریزی گردید و در آن بر 5 نیاز اساسی انسان ( بقاء، عشق و تعلق، قدرت، آزادی و تفریح) تاکید شد که انگیزش تمام انسان ها از آن نشات می گیرد. افراد با توجه به دنیای مطلوب خود و مقایسه آن با واقعیتی که از دنیا درک کرده اند، به صورت کاملاً هوشمندانه رفتارهایی را برای نیل به نیازهایشان انتخاب می کنند و در واقع تا وقتی که این رفتارها نتیجه بخش هستند، آنها را ادامه می دهد (گلاسر، 1998 ). در این معنا سهل انگاری رفتاری است که فرد انتخاب کرده و عامداً به آن دست می زند. بر طبق همین نظریه ممکن است بعضی رفتارها برای یک هدف نتیجه بخش ولی برای سایر نیازها ناکارآمد هستند. چنانچه سهل انگاری در کوتاه مدت خوشایند، اما در دراز مدت ناکارآمد و زیان بخش است. طبق اصول تئوری انتخاب تنها لازم است تا با تغییر و اصلاح دنیای کیفی و ادراکی فرد، این توازن کوتاه مدت را بر هم زد تا فرد از انتخاب سهل انگاری دست برداشته و رفتار موثر دیگری را انتخاب کند.
پژوهش ها نشان می دهند که آموزش تئوری انتخاب بر همین اساس بر بسیاری از رفتارهای ناکارآمد فائق شده و موجب تغییر آنها شده است. برای مثال، اثر آموزش تئوری انتخاب به طور موثری بر میزان شادکامی (کارخانه چی، احدی و حاتمی، 1389 )، افزایش عزت نفس و کانون مهار درونی (صاحبی، 1390 )، منبع کنترل و راهبردهای مقابله ای (امیری، آقامحمدیان شعرباف و کیمیایی، 1391 )، مسوولیت پذیری و عزت نفس (موسوی، 1388 )، کاهش بحران هویت (حسین پور، درویشی و سودانی، 1389 )، امید به زندگی و اضطراب (پاشا و امینی، 1389 )، نشان داده شده است.
این پژوهش نیز بر همین اساس تاثیر آموزشتئوری انتخاب بر سهل انگاری فردی و اجتماعی را مورد بررسی قرار داده است.
روش طرح پژوهش:
این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه گواه است.
متغیر مستقل، آموزش تئوری انتخاب است که در 8 جلسه طی دو ماه انجام شد و تغییرات سهل انگاری
فردی و اجتماعی به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده است.
آزمودنیها:
جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از کلیه دانشجویان زن دوره کارشناسی که در 91 مشغول به تحصیل بودند. – سال تحصیلی 92 2006 ) قاعده ای را پیشنهاد کرده اند ) بورگ و گال 1 که طبق آن برای تحقیقات آزمایشی و شبه آزمایشی، تعداد 15 نفر برای هر یک از گروه های آزمایش و گواه پیشنهاد شده است (سیمیاریان، 1389 ). نمونه مورد مطالعه در این پژوهش شامل 40 نفر دانشجو بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. این افراد به طور تصادفی در دو گروه 20 نفری به عنوان گروه آزمایش و گروه کنترل جایگزین شده و پیش آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. نمرات پیش آزمون سهل انگاری فردی و اجتماعی دو گروه با استفاده از آزمون t گروه های مستقل بررسی شد و نتایج نشان داد تفاوت معناداری بین سهل انگاری فردی و اجتماعی دو گروه آزمایش و کنترل وجود ندارد (t=1/023) و (p<0/001) نهایتا تعداد گروه آزمایش به دلیل افت آزمودنی ها (عدم شرکت مداوم در جلسات آموزشی) به 16 نفر رسید که تعداد کل را به 36 نفر کاهش داد.
ابزار:
در این پژوهش از دو ابزار زیر استفاده شده است:
: الف) پرسشنامه سهل انگاری فردی تاکمن 2 تاکمن ( 1991 )، این پرسشنامه را جهت سنجش تعلل و سهل انگاری دانشجویان ساخت و هنجاریابی نمود. این مقیاس یک پرسشنامه خودگزارشی است که 16 ماده داشته و آزمودنی ها به صورت لیکرت چهار درجه ای پاسخ می دهند. 12 ماده در این مقیاس به طور مستقیم و چهار ماده دیگر به صورت وارونه نمره گذاری می شوند.
گرفتن نمره بالا در این مقیاس نشان دهنده تعلل بالای فرد است، همچنین حداقل و حداکثر نمره 16 و 64 است. در پژوهشی که توسط نیلسن (به نقل از مقدس بیات، 1382 ) بر روی نمونه ای از دانشجویان صورت گرفت، روایی این آزمون 64/0 گزارش شده است. سلامتی، حقیقی، مهرابیزاده هنرمند، شهنی ییلاق ( 1385 )، در پژوهش خود ، برای روایی این آزمون را برای کل نمونه ها 56/ 0 برای پسرها 48 /0 دخترها 62/0 گزارش کردند و همچنین همسانی درونی آن بر اساس آلفای کرونباخ 74/0 به دست آمده بود..
ب) پرسشنامه سهل انگاری اجتماعی: این پرسشنامه توسط صفارینیا در سال 1389 و بر اساس نظریه های مرتبط مشتمل بر 23 گویه خود گزارشدهی طراحی شد. نمره گذاری گویه ها به صورت لیکرت پنج درجه ای است و نمره کسب شده از آن بین 23 و 115 خواهد بود. نمرات کمتر از 38 سهل انگاری پایین و نمرات بالاتر از 73 سهل انگاری زیادی را نشان می دهند. این پرسشنامه دارای دو خرده مقیاس توجه به خود و بی تفاوتی است. پایایی آن با استفاده از روش بازآزمایی 8/0 و همسانی درونی آن بر اساس آلفای کرونباخ 85/0 گزارش شده است (صفارینیا، 1391).
دوره آموزشی:
آموزش تئوری انتخاب در این تحقیق با استفاده از اصول تئوری انتخاب (گلسر، 1390 ) با تاکید بر سهل انگاری فردی و اجتماعی طراحی شد. این برنامه در قالب 8 جلسه، 2 ساعت و هفته ای یک بار به مدت دو ماه اجرا شد.

جدول زیر محتوای آموزشی در 8 جلسه را به طور خلاصه نشان می دهد:
جلسه
محتوا
جلسه اول
– آشنایی اعضای گروه با یکدیگر
– بیان هدف گروه
– مقدماتی درباره تاریخچه تئوری انتخاب
جلسه دوم
– چرایی و چگونگی صدور رفتار از سوی ما
– معرفی پنج نیاز اساسی
جلسه سوم
– معرفی کنترل بیرونی و درونی
– آموزش اصول ده گانه تئوری انتخاب
– رفتارهای مخرب و جایگزینی رفتارهای سازنده
جلسه چهارم
– جهان واقعی و جهان مطلوب
– چهار مولفه رفتار کلی: فکر، عمل، احساس و فیزیولوژی
– معرفی ماشین رفتار
جلسه پنجم
– ساخت تصویر واقعگرایانه از اهداف
– معرفی ویژگی های هدف
جلسه ششم
– طرح و برنامهریزی برای دستیابی به هدف
– روشهای هدف چینی
جلسه هفتم
– گامهای عملی در جهت اهداف
– کارت های توانمندی
جلسه هشتم

– مسوولیتپذیری و زندگی مسوولانه
– جمعبندی

ابتدا اطلاعیه ی عمومی برای ثبت نام در کارگاه آموزشی تئوری انتخاب منتشر شد که به دنبال آن تعداد 53 نفر از دانشجویان اعلام آمادگی نمودند.
سپس در جلسه ای با حضور اکثریت داوطلبان ( 48 نفر) اعلام شد که کلیه افراد در دو نوبت پذیرفته می شوند. گروه اول که در واقع همان گروه آزمایشی پژوهش بودند؛ از هفته بعد در دوره آموزشی شرکت خواهند کرد. در حالی که گروه دوم که در واقع همان گروه کنترل پژوهش بودند؛ باید برای مدت 5 ماه در انتظار نوبت دوره آموزشی باشند اما در این فاصله می توانند در دوره آموزشی SPSS بصورت رایگان شرکت نمایند. در همان جلسه همه این افراد به پرسشنامه سهل انگاری فردی و اجتماعی بعنوان پیش آزمون پاسخ دادند.
سپس این افراد به طور تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. دانشجویان گروه آزمایش به مدت 8 جلسه (یک جلسه در هفته) در دوره آموزشی تئوری انتخاب شرکت کردند، در حالی که دانشجویان گروه کنترل به مدت 16 جلسه (یک جلسه در هفته) دردوره آموزشی SPSS حضور داشتند. پس از اتمام دوره گروه آزمایشی ، افراد هر دو گروه آزمایشی و کنترل به همان پرسشنامه ها بعنوان پس آزمون پاسخ دادند. با توجه به ماهیت ماهیت دوره آموزشی و انتظار حصول نتایج موثر در دراز مدت، بعد از دو ماه از پایان دوره گروه آزمایش مجدداً افراد هر دو گروه به همان پرسشنامه ها پاسخ دادند.

نتایج
در این مرحله به تجزیه و تحلیل داده ها اقدام شد.
ابتدا نتایج پیش آزمون و پس آزمون گروههای آزمایش و گواه بررسی و آماره های توصیفی مربوط به متغیرها استخراج گردید که در جدول 1 آورده شده است.

جدول 1. میانگین و انحراف استاندارد نمرات سهلانگاری فردی و اجتماعی گروه های کنترل و آزمایش در پیش آزمون و پس آزمون.
متغیرها
گروه ها
پیش آزمون
پس آزمون

M
SD
M
SD
سهل انگاری فردی
آزمایش(n=6)
375/34
009/6
812/29
926/2

کنترل (n=20)
35
047/5
9/34
533/5
سهل انگاری اجتماعی
آزمایش(n=6)
687/50
960/12
875/36
301/8

کنترل (n=20)
500/49
271/15
700/48
928/14

با استفاده از نتایج آزمون کولموگروف- اسمیرنوف برای نرمال بودن توزیع نمرات، آزمون لوین برای تساوی واریانس ها و همگنی رگرسیون، پیش فرضهای لازم جهت استفاده از آزمون های پارامتریک تایید شده و سپس داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. جدول 2 نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری را نشان می دهد.
جدول 2. تحلیل کوواریانس چندمتغیری برای بررسی اثر آموزش تئوری انتخاب بر تعلل و سهل انگاری اجتماعی.
نام آزمون
مقدار
F
سطح معناداری
آزمون اثر پیلایی
299/0
029/7
003/0
آزمون لامبدای ویلکز
70/1
029/7
003/0
ازمون اثر هوتلینگ
426/0
029/7
003/0
آزمون بزرگترین ریشه روی
426/0
029/7
003/0

در جدول 2 مشخص است که مقدار F در سطح 003/0 از نظر آماری معنادار بوده و لذا می توان گفت که بین دو گروه کنترل و آزمایش ، حداقل در یکی از متغیرهای وابسته تفاوت معناداری وجود دارد.
برای پی بردی به این تفاوت، در ادامه از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیری استفاده گردید که نتایج آنها در جدول 3 و 4 آمده است.
جدول 3. نتایج تحلیل کوواریانس برای بررسی اثر آموزش تئوری انتخاب بر سهل انگاری فردی.
منبع تغییرات
مجموع مجذورات
Df
میانگین مجذورات
F
سطح معناداری
مجذور اینا
عضویت گروهی
068/230
1
068/230
014/11
002/0
245/0
خطا
238/710
34
889/20

کل
000/39291
36

همانطور که در جدول 3 مشاهده می شود، یافته ها حاکی از آن است که با کنترل اثر پیش آزمون، 0 و عضویت در گروه در سطح 001 /0 معنادار بوده و 24 درصد از کل واریانس ناشی از عضویت گروهی و اعمال متغیر مستقل است. این یافته نشان می دهد که آموزش تئوری انتخاب توانسته است نمرات سهل انگاری فردی دانشجویان زن را بطور معناداری کاهش دهد.
جدول 4. نتایج تحلیل کوواریانس برای بررسی اثر آموزش تئوری انتخاب بر سهل انگاری اجتماعی.
منبع تغییرات
مجموع مجذورات
Df
میانگین مجذورات
F
سطح معناداری
مجذور اینا
عضویت گروهی
939/1242
1
939/1242
022/8
008/0
191/0
خطا
950/5267
34
940/154

کل
000/74458
36

همانطور که در جدول 4 نمایش داده شده نتایج نشان می دهند که با کنترل اثر پیش آزمون، عضویت در گروه آزمایش یا کنترل معنادار بوده و 19 درصد ازکل واریانس ناشی از عضویت گروهی و اعمال متغیر مستقل است. این یافته نشان می دهد که آموزش تئوری انتخاب توانسته است نمرات سهل انگاری اجتماعی دانشجویان زن را بطور معناداری کاهش دهد. از آنجا که بعد از دوماه نتایج مجددا مورد ارزیابی قرار گرفت که مقایسه نمرات در جدول 5 نمایش داده شده است.
جدول 5. مقایسه میانگین و انحراف استاندارد نمرات سهلانگاری فردی و اجتماعی گروههای کنترل و آزمایش در پسآزمون و پیگیری.

متغیرها
گروه ها
پیش آزمون
پس آزمون

M
SD
M
SD
سهل انگاری فردی
آزمایش(n=6)
812/29
926/2
062/30
792/2

کنترل (n=20)
9/34
533/5
050/35
642/5
سهل انگاری اجتماعی
آزمایش(n=6)
875/36
301/8
187/40
521/9

کنترل (n=20)
700/48
928/14
012/48
305/14

جهت مقایسه نمرات افراد در مرحله پیگیری نسبت به مرحله پس آزمون از آزمون t استیودنت با طرح اندازه گیری های مکرر استفاده شد که نتایج آن در جدول 6 خلاصه شده است.
جدول 6: نتایج آزمون t با اندازه گیری مکرر متغیر سهل انگاری فردی و اجتماعی در مرحله پیگیری برای دو گروه کنترل و آزمایش.
متغیرها
گروه ها
Df
مقدارt
سطح معناداری
سهل انگاری فردی
آزمایش
15
732/1
104/0
سهل انگاری اجتماعی
کنترل
19
831/1
083/0

آزمایش
15
563/2
320/0

کنترل
19
962/1
0690

بر اساس جدول 5، نتایج نشان می دهد که نمرات دانشجویان دختر در آزمون پیگیری برای متغیر سهل انگاری فردی در گروه آزمایش و کنترل افزایش داشته اما این افزایش در هیچ گروهی معنادار نیست. همچنین نتایج بیان گر آن است که نمرات در آزمون پیگیری برای متغیر سهل انگاری اجتماعی نیز در گروه آزمایش وکنترل افزایش داشته، اما این افزایش فقط در گروه آزمایش معنادار است. این نتایج نشاندهنده آن است که اولاً طبق انتظار تغییرات گروه کنترل در هر دو متغیر ناچیز و ناشی از تصادف است. ثانیاً نتایج آموزش تئوری انتخاب در دراز مدت موجب کاهش بیشتر نمره متغیرهای سهل انگاری فردی و اجتماعی نشده و حتی نمرات در هر دو متغیر کمی افزایش داشته است. اگر بتوان این افزایش را در متغیر سهل انگاری فردی ناچیز و ناشی از تصادف دانست اما در متغیر سهل انگاری اجتماعی نمرات به صورت معناداری افزایش داشته و نسبت به نتایج کوتاه مدت در پایان دوره آموزشی افزایش داشته است.
نتیجه گیری و بحث
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش تئوری انتخاب بر سهل انگاری فردی و اجتماعی صورت پذیرفت. همانگونه که از نتایج مندرج در جدول 3 و 4 برمی آید، آموزش تئوری انتخاب میزان سهل انگاری فردی و اجتماعی را بطور معناداری (نسبت به گروه گواه) کاهش داده است. اگرچه در ادبیات پژوهشی موجود، تحقیقی که دقیقا به تاثیر آموزش تئوری انتخاب بر سهل انگاری پرداخته باشد، وجود نداشت اما این نتایج با یافته های سایر تحقیقات نزدیک و مشابه قابل مقایسه است. نتایج حاصل از پژوهش حاضر با نتایج تحقیقات کارخانه چی، احدی و حاتمی 1389 )؛ صاحبی ( 1390 )؛ امیری، آقامحمدیان شعرباف و کیمیایی ( 1391 )؛ موسوی ( 1388 )حسین پور، درویشی و سودانی ( 1389 )؛ پاشا و امینی ( 1389 ) وابولدینگ و بریکل ( 2013 )پترسون، چانگ و کالینز ( 1998 ) و کاستونز (2010) همسو است.
در تبیین یافته های مذکور می توان چنین بحث نمود که بر اساس پژوهش های انجام شده که در بخش نخست ذکر شد، سهل انگاری با مولفه هایی از قبیل خودکارآمدی، انگیزه پیشرفت، اضطراب، امید، منبع کنترل و راهبردهای خودتنظیمی همبستگی بالایی دارد. از طرفی آموزش های تئوری انتخاب نیز موجب تغییرات مناسبی در این مولفه ها می شود.
شود.
مثلاً، در تئوری انتخاب به افراد آموزش داده می شود تا میزان مسوولیت خود را در قبال رفتار خویش افزایش دهد. مطابق این دیدگاه کنترل انسان بر رفتار، یک کنترل آگاهانه است به طوری که فرد "رفتار کلی" را انتخاب کرده و مسوول انتخاب های خویش است. انسان خواسته ها، انتظارات، افکار، عقاید و اعمال خود را طوری انتخاب می کند که بتواند بهترین و خوشایندترین حالت را در خویش ایجاد نماید. رفتار نتیجه انتخاب انسان است (فرح بخش، 1383 ). این دیدگاه موجب می شود تا منبع کنترل درونی و احساس مسوولیت پذیری در فرد افزایش یابد. پژوهشهای ، تجربی نیز موید همین تبیین هستند (پرکینز 1 2012 ؛ صاحبی، 1390 ؛ حسین پور و همکاران، 1388 ؛ موسوی اصل، 1388).
همچنین این رویکرد تلاش دارد تا فرد نیازها و توانایی های خود را شناخته و برآورد صحیحی از آن داشته باشد. چنانچه در مقدمه آمد پژوهشهای انجام شده نیز تایید می کنند که این شناخت موجب افزایش عزت نفس و انگیزه پیشرفت فردی می گردد. در همین راستا تئوری انتخاب به فرد آموزش می دهد که چگونه برای ارضای نیازهای فردی و بر اساس واقعیت، هدف گذاری نماید.
طراحی و اجرای برنامه ریزی آگاهانه برای رسیدن به هدف های کوتاه مدت و بلندمدت موجب می شود تا راهبردهای خودتنظیمی شکل گیرند. این امر با پژوهشهای انجام شده نیز به تایید رسیده است .(2010 ، (پریش 1
تحقیقات تجربی نیز تایید می کنند که شناخت کافی، هدف گذاری آگاهانه و برنامه ریزی صحیح (که در تئوری انتخاب آموزش داده می شود)، به نتایج مثبتی می انجامد. تکرار و تقویت این نتایج، موجب افزایش حس خودکارآمدی (واتسون 2 و همکاران، 2011 )، شادی و امید شده (پریش و 2011 ) و اضطراب فرد را در قبال انجام ، بردنسکی 3 .( کار کاهش میدهد (بریتزمن 4 و همکاران، 2012 از دیگر نتایج پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی در مرحله پیگیری است. مطابق با نتایج جدول 5 و 6 میزان تغییرات مثبت آموزش تئوری انتخاب، در طول زمان کاهش داشته اما این کاهش در مورد سهل انگاری فردی معنادار نبوده، اما در سهل انگاری اجتماعی معنادار است. به عبارت دیگر، اثر بخشی تئوری انتخاب در کاهش سهل انگاری اجتماعی، ماندگار نبوده و در طول زمان کم شده است.
در تبیین این نتیجه لازم است به تفاوت اصلی سهلانگاری فردی با سهل انگاری اجتماعی اشاره گردد. سهل انگاری فردی در توصیف تعللی به کار می رود که بیشتر جنبه فردی و شخصی دارد. اما سهل انگاری اجتماعی به تعللی اشاره دارد که بصورت اجتماعی و فرهنگی شکل می گیرد. با این مضمون ممکن است فردی در امور شخصی، مسوولیت پذیر و فعال باشد اما در کار گروهی اهمال نموده و عملکردش کاهش یابد.
مسوولیت پذیری جمعی یا عملکرد کار گروهی، مقوله ای است که افراد یک جامعه در طی فرایند جامعه پذیری می آموزند (جوادی و همکاران، 1390 ). لازم به یادآوری است که جامعه ایرانی از این نظر مورد انتقاد صاحبنظران قرار داشته و دارای سهل انگاری اجتماعی قلمداد می شود.
با این توضیح می توان انتظار داشت که تغییرات فردی نسبت به تغییرات اجتماعی آسان تر شکل گرفته و پایداری بیشتری داشته باشد. اجرای برنامه ها، رسیدن به نتیجه مثبت و ارضای نیازهای اساسی مانند تقویت کننده های قوی موجب پایداری رفتار می شوند. اما تغییرات اجتماعی علیرغم دریافت نتایج فردی، باید به طور پیوسته در برابر فرهنگ و آموزه های اجتماعی مقاومت نماید و این باعث کاهش پایداری رفتار در طول زمان می گردد.
منابع
– امیری، م.؛ آقامحمدیان شعرباف، ح. و کیمیایی، ع. 1391 ). (اثربخشی رویکرد واقعیت درمانی گروهی ) بر منبع کنترل و راهبردهای مقابله ای). اندیشه و . رفتار، دوره ششم، شماره 24
-بودون، ر. ( 1364 ). منطق اجتماعی، ترجمه عبدالحسین نیکگهر، تهران: نشر مروارید.
– پاشا، غ. و امینی، س. ( 1389 ). (تاثیر واقعیت درمانی بر امید به زندگی و اضطراب همسران شهدا).
– جلالی شاهکو، ف. ( 1385 ). بررسی رابطه جنسیت با منبع کنترل ( بیرونی درونی) در پیشبینی صفت
اهمالکاری در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد
اسلامی واحد رودهن.
– جوادی یگانه، م.؛ فاطمی امین، ز. و فولادیان، م. 1390 ). (بررسی تطبیقی شاخص تنبلی در ایران و ) کشورهای جهان و برخی راه حلها). راهبرد فرهنگ. سال سوم شماره دوازدهم و سال چهارم شماره
.134- سیزدهم، 111
-سلامتی، ع.؛ حقیقی، ج.؛ مهرابیزاده هنرمند، م. و شهنی ییلاق، م. ( 1385 ). (بررسی شیوع تعلل و تاثیر روشهای درمان شناختی رفتاری و مدیریت رفتار بر کاهش آن در دانشآموزان دبیرستانی شهرستان اهواز.
– سواری، ک.؛ بشلیده، ک. و شهنی ییلاق، م. 1388 ). (ارتباط مدیریت زمان و خوداثربخشی ) ادراک شده با اهمالکاری تحصیلی).
فهرست مطالب
چکیده: 1
واژگان کلیدی: 1
مقدمه 2
روش طرح پژوهش: 6
آزمودنیها: 6
ابزار: 6
دوره آموزشی: 7
نتایج 10
نتیجه گیری و بحث 14
منابع 17


تعداد صفحات : 18 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود