تارا فایل

بررسی نقش بازی در رشد مهارتهای اجتماعی کودکان




دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر
پایان نامه جهت اخذ مدرک کارشناسی رشته مشاوره و راهنمائی

پروژه تحقیقاتی:
بررسی نقش بازی در رشد مهارتهای اجتماعی کودکان
شهر ابهر درسال 85-84

استاد راهنما:
جناب آقای قربان فتحی اقدم

تهیه کننده:
فاطمه معصومی
بهار 85

تقدیر و تشکر:
بر خود وظیفه می دانم که از زحمات استاد گرانقدر جناب آقای فتحی اقدم که در انجام این پژوهش با راهنمائی های ارزنده شان مرا یاری کردند کمال تشکر وسپاسگذاری را داشته باشم.

تقدیم:
به بهترینهای زندگیم،
همسرم مهدی و پسرم امیر محمد
که همواره در طول تحصیلم با محبتهای بی دریغشان یاری گر من بوده اند.
تقدیم وتشکر
از پدر ومادر عزیزم
که آنقدر بزرگ بودند که نمی دانم چگونه از زحماتشان تشکر کنم.

چکیده پژوهش:
این پژوهش، تحقیقی تجربی ست که به منظور بررسی تاثیر بازی درمانی، بر تکامل اجتماعی کودکان 6-4 ساله شیرخوارگاه آمنه و 9-7 ساله دبستان فائض بودند که حداقل یکسال از مدت اقامت آنها در شیرخوارگاه گذشته و فاقد هر گونه مشکل وبیماری جسمی وذهنی(تالاسمی ، فلج اندامها، نقص عضو وعقب ماندگی ذهنی) بودند.
ابزار گردآوری اطلاعات، مقیاس بلوغ اجتماعی واینلند بوده است که شامل هشت زمینه مختلف سوالات مرتبط با تکامل اجتماعی کودکان می باشد وبر اساس آن، سن اجتماعی کودکان قابل سنجش واندازه گیری می گردد.
کوکانی که سن اجتماعی آنها – که بر اساس مقیاس بلوغ اجتماعی و اینلند و توسط مربیان مربوطه محاسبه گردید – حداقل به میزان 2/1 سال از سن تقویمی آنها کمتر بود، به عنوان کودکان دجار تاخیر در تکامل اجتماعی شناخته شدند که تعداد آنها کمتر بود، به عنوان کودکان دچار تاخیر در تکامل اجتماعی شناخته شدند که تعداد آنها 26 نفر بود(2 پسر و4 دختر) و این کودکان ، براساس روش نمونه گیری تصادفی ساده و با استفاده از جدول اعداد تصادفی؛ دو گروه آزمون و شاهد تقسیم گردیدند.
کودکان گروه آزمون به مدت پنج هفته و هر هفته در سه جلسه دو ساعته در اتاق بازی بخش و با حضور و نظارت پژوهشگر، با انواع بازیهای خاص گروه سنی 6-4 سال مورد تحقیق قرار گرفتند که حضور پژوهشگر در جلسات، به منظور ساختار بخشیدن به بازیها و هدفدار نمودن آنها در جهت ارتقای سطح تکامل اجتماعی کودکان مذکور بوده است.
پس از پایان مدت زمان تعیین شده ، کودکان هر دو گروه آزمون و شاهد مجددا با استفاده از مقیاس بلوغ اجتماعی و اینلند مورد بررسی قرار گرفتند.نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری اطلاعات که توسط آزمون تی صورت گرفت، نشان داد که اختلاف میانگین سن اجتماعی کودکان گروه شاهد(94/3 با انحراف معیار45/0) با گروه آزمون(7/3 با انحراف معیار41/0) پیش از بازی درمانی معنی دار نبوده است(17/0= p) در صورتیکه این اختلاف میانگین در دو گروه شاهد(01/4 =qو 45/0=SD) و آزمون (58/4=Q و 4/0= SD) بعد از بازی درمانی معنی دار می باشد(003/0>P) یعنی بازی درمانی سبب افزایش سن اجتماعی کودکان گروه آزمون گردیده است.
به منظور بررسی تاثیر بازی درمانی بر سن اجتماعی بعد از بازی درمانی و با در نظر گرفتن متغیرهای دیگری چون جنس و طول دوره اقامت از آنالیزرگرسیون چند متغیره استفاده شد که به روش گام به گام متغیرهای نهایی در مدل مشخص گردیدند.بر این اساس مشخص گردید که جنس کودک و طول مدت اقامت در شیرخوارگاه، تاثیری در وضعیت تکامل اجتماعی کودک نداشته است.

فصل اول

فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول
مقدمه
بیان مسئله
اهمیت و ضرورت پژوهش
فرضیات/ سوالات پژوهش
تعیین متغیرهای پژوهش و تعریف آن
تعریف مفاهیم، تعریف عملیاتی واژه ها

مقدمه:
بازی و ورزش یکی از ارکان اصلی تعلیم و تربیت هر جامعه می باشد و بطوریکه آقای هارولد، ام باور (( در کتاب انسان و حرکت )) می نویسد: افرادیکه پرورش یافته در امر تربیت و ورزش هستند چون این افراد سالم، آماده و فعالند بهتر می توانند از قوای ذهنی خود با هوشیاری و آگاهی بهره ببرند.بازیهای پرورشی و مهارتی نه تنها در سنین کودکی مفید هستند بلکه در تمام لحظات زندگی در حال رشد وتغییر است و حرکات طبیعی بدن در سلامت روح و روان نقش اساسی دارد. انسان با فکر و تدبیر خود به بازی شکل می دهد . نحوه اجرای آن را ارزشیابی کرده و برای ارزشیابی نیز ضوابطی تعیین می کند.همچنین سلیقه و ذوق و استعداد انسان در انتخاب بازی نقش اساسی دارد. با نگاهی به جایگاه بازی و ورزش در طول زندگی بشر و با مروری بر نوشته ها و گفته ها مشاهده می کنیم که در این زمینه گسترده یعنی ارتباط بین بازیها و تکامل اخلاقی – اجتماعی و عاطفی نظریات متفاوتی وجود دارد که یکی از این نظریه ها معتقد است که شرکت در فعالیتهای ورزشی و بازی مخصوصا رشته ها و بازی های گروهی از نظر تربیتی اجتماعی مفید است.بر طبق این نظریه بازی به توانایی و قابلیتی منتهی خواهد شد که تعاون و همکاری با دیگران را بر پایه درک و ارتباط متقابل تقویت خواهد کرد.چرا که کسب یکی، توانایی حاصل حداکثر کوشش است که فرد بدون توسل به غرضهای شخصی می تواند از خود نشان دهد خصوصیاتی مانند سخاوت، بزرگواری، جوانمردی، شجاعت، ثبات قدم می تواند از طریق بازی و ورزش ترویج و گسترش یابد.
در این پژوهش که به بررسی نقش بازی در رشد عاطفی و اجتماعی کودکان پرداخته شده در چنج فصل تنظیم گردیده که در فصل اول پژوهش به طرح مساله و ضرورت و اهمیت اهداف و فزضیات مورد بررسی قرار داده شده جهت تسلط بر موضوع در فصل دوم پژوهش نظریات و دیدگاههای مختلف در خصوص بازی و نقش آن در تکوین شخصیت مورد بررسی قرار گرفته و به نتایج مثبت این رفتار اجتماعی پرداخته شده است.در فصل سوم پژوهش به چگونگی انجام پژوهش که مبتنی بر بررسی اسناد و مدارک و از طرفی مطالعات میدانی است پرداخته شده.در فصل چهارم تجزیه و تحلیل اطلاعات و فرضیه آزمایی شده است.در فصل پنجم که نتیجه گیری و همچنین پیشنهادات ومحدودیت ها قید گردیده است.

بیان مسئله:
بسیاری از روان شناسان عقیده دارند که فعالیتهای بدنی مخصوصا بازی و تمرینات رشته های ورزشی محیط مناسبی را جهت کسب ارزشهای فرهنگی، گرایشهای مثبت فردی – عاطفی و رفتاری سنجیده فراهم می آورد و آنچه که از راه فعالیتهای بدنی و ورزشی آموخته می شود به سایر جنبه های زندگی نیز قابل انتقال است.زیگموند فروید بر پایه تحقیقات خود تاکید می کند که کودکان در بازی با ابزار احساسات ناخوداگاه و تکرار موقعیتهای اجتماعی تلاش حیرت آوری را به منظور تسلط بر این موقعیتهای هیجانی، شرایط و محیط را تحت تسلط خود قرار دهند و یک قربانی منفعل نباشند.
در حین بازی کودک یاد می گیرد که چگونه با دیگران ارتباط برقرار کند واز این طریق انواع مختلف ومتنوع مهارتهای عاطفی – اجتماعی را می آموزد.بازی در دوران کودکی یکی از ابزارهای موفقیت در قضاوت اجتماعی است ابزاری که بعدها به عنوان یک عامل بنیادی در برابر رفتار و عمل در دوران بزرگسالی در جوامع مختلف به خدمت گرفته می شود.از آنجائیکه بازی جزء وجود کودکان است و نقش بسیار سازنده ای در تکوین شخصیت کودکان دارد، می تواند یک نقطه شروع جامعه پذیری تلقی گردد.
گرچه بسیاری از اولیاءو مربیان به اهمیت نمادین وسمبولیک این پدیده رفتاری آشنایی ندارند.هر روزه مشاهده می گردد که بچه ها در جنبه هایی از رشد عاطفی دچار کمبود می باشند و این خلاء عاطفی به علل و عوامل زیادی مربوط می شود که یکی از این عوامل بازی به عنوان ابزار پذیری و روح جمعی و گروهی و اجتماعی است.
لذا پیرامون موضوع مورد بحث سوالات مقدماتی بشرح زیر قابل طرح و بررسی است:
– بازی چه نقشی در رشد عاطفی و اجتماعی کودکان دارد.
– چگونه بازیها می توانند این وسایل تکوین شخصیت تاثیر و نقش برابر و یکسان در تکوین شخصیت بچه ها دارند و یا اینکه با تنوع بازیها رشد عاطفی و اجتماعی نیز تنوع و گوناگونی می پذیرد.

اهمیت یا ضرورت پژوهش:
اهمیت بازی در زندگی کودک آن چنان آشکار است که نیاز چندانی به استدلال ندارد.بازی نه تنها برای حرکت اندامهای گوناگون بدن، پرورش عضلات و صرف انرژی اضافی، که عدم مصرف آن حساسیت و عصبانیت را در پی دارد، ضروری است، بلکه یاری دهنده کودک در شناخت محیط و تسلط بر آن است.بازی، شیوه همکاری و تبادلات با دیگران و رعایت حقوق آنان را به کودک می آموزد. آن گونه رفتار اجتماعی که کودک از طریق بازی آزاد و بدون تکلف در خارج از محیط مدرسه می آموزد، بسیار فراتر از آموزشی است که از طریق تماس و بازی با کودکان دیگر در محیط مدرسه حاصل می شود.محیط خانواده بدلیل تعداد اندک کودکان همسن ومحیط مدرسه، بدلیل محدودیتهای فراوان، نمی توانند این تمایل را در کودک ارضا کنند.این تحقیق رهنمودی است در جهت توجه بیشتر به بازی کودکان هم درخانه و هم در کودکستان وهم در مدرسه بازی با فرصتی که برای بروز بیان عواطف فراهم می کند نقش پالاینده روانی را برای کودکان دارد.

اهداف یا هدف پژوهش:
با توجه به آنچه که طرح مسئله مبنی بر اهمیت بازی در جامعه پذیری و رشد تکوین شخصیت کودکان بخصوص در بعد عاطفی و اجتماعی پرداخته شده است و از طرفی بعلت خلاء های ایجاد شده در کودکان عصر حاضر و عدم آگاهی والدین، مربیان، از منشا سازنده بازی در این پژوهش اهدافی به شرح زیر مدنظر است.
الف) اهداف کلی تحقیق:
بررسی نقش بازی در رشد عاطفی واجتماعی کودکان.
ب) اهداف جزئی تحقیق:
1. بازی و روحیه گذشت در رشد عاطفی واجتماعی کودکان.
2. بازی و کوشا و جدی بودن در رشد عاطفی واجتماعی کودکان.
3. بازی ودوستی در رشد عاطفی واجتماعی کودکان.
4. بازی و روحیه همکاری در رشد عاطفی واجتماعی کودکان.
5. بازی و آینده شغلی در رشد عاطفی واجتماعی کودکان.
6. بازی و روحیه کمک کردن در رشد عاطفی واجتماعی کودکان.

فرضیات/ سوالات پژوهش:
الف) بین بازی و رشد عاطفی و اجتماعی کودکان رابطه معناداری وجود دارد.
ب) فرضیات فرعی تحقیق:
1. بین بازی و روحیه گذشت رابطه معناداری وجود دارد.
2. بین بازی و کوشا و جدی بودن و عدم جدی بودن رابطه معناداری وجود دارد.
3. بین بازی و دوستی کودکان رابطه معناداری وجود دارد.
4. بین بازی و آینده شغلی رابطه معناداری وجود دارد.
الف) سوال اصلی پژوهش:
آیا بین بازی و رشد عاطفی و اجتماعی کودکان رابطه معناداری وجود دارد؟
ب) سوالات فرعی پژوهش:
1. آیا بین بازی و روحیه گذشت رابطه معناداری وجود دارد؟
2. آیا بین بازی و دوستی کودکان رابطه معناداری وجود دارد؟
3. آیا بین بازی و روحیه همکاری کودکان رابطه معناداری وجود دارد؟
4. آیا بین بازی و آینده شغلی رابطه معناداری وجود دارد؟
5. آیا بین بازی و کوشا وجدی بودن رابطه معناداری وجود دارد؟
6. آیا بین بازی و روحیه کمک کردن رابطه معناداری وجود دارد؟

تعیین متغیرهای پژوهشی و تعریف آنها:
متغیر مستقل:
به متغیری گفته می شود که از طریق آن متغیر وابسته تبیین یا پیش بینی می شود به این متغیر، متغیر محرک یا درون داد گفته می شود.
متغیر وابسته:
متغیر وابسته، متغیر پاسخ، بدون داد یا ملاک است.متغیری است که مشاهده یا اندازه گیری می شود تا تاثیر متغیر مستقل بر آن معلوم و مشخص شود.
متغیر مستقل: نقش بازی در کودکان.
متغیر وابسته: رشد عاطفی و اجتماعی کودکان.

تعریف مفاهیم، تعریف عملیاتی واژه ها:
تعریف بازی1:بازی، که به معنی تلاش و فعالیت لذت بخش و خوشایند و تفریح است برای رشد همه جانبه کودک ضرورت تام دارد.کودک از طریق بازی احساسات و رویاهای خود را بروز می دهد، استعدادهایش را شکوفا می سازد، کنترل بموقع اعمال و حرکات را می آموزد، ترسهایش را ظاهر می کند، برای زندگی برنامه می ریزد و چیزهای تازه ای می آموزد، بر تجربیاتش می افزاید، پاسخ کنجکاوی ها و پرسش هایش را می یابد، حواسش را تقویت می کند، دنیای درون و اسرار و مشکلاتش را بارز می سازد، و انرژی ذخیره شده اش را در جهت مطلوب به مصرف می رساند.(شفیع آبادی، 1371)
تعریف رشد2: رشد عبارتست از همه تغییرات و تحولاتی که از زمان تشکیل سلول تخم تا هنگام مرگ در انسان روی می دهد.رشد حرکتی مستمر، دائمی و پیوسته بوده، گاهی آهسته و زمانی همراه با جوش و خروش است.ممکن است کیفیت رشد ملموس نباشد ولی نباید تصور کرد که جریان رشد متوقف شده است.(حسن احدی، شکوه السادات بنی جمالی، 1375)
تعریف رشد عاطفی 3: عواطف نقش مهمی در در زندگی کودک بازی می کند.عواطف فعالیتهای روزانه کودک را لذت بخش می سازد و وی را به سوی فعالیتهای کودک همیشه مفید و نیرو بخش نیست.گاهی نیز عواطف اثر منفی می گذارند.برخی از تحریکهای عاطفی بخصوص اگر شدید و مداوم باشند، رشد جسمانی کودک را دچار اختلال می سازند.اثرات مثبت و منفی در زندگی کودک، بیش از شدت و تکرار آنها، به نوع عواطف بستگی دارد.عواطف نامطلوبی مانند ترس، خشم و حسادت اثرات منفی در رشد کودک دارند، اما عواطف مطلوبی مانند محبت، شادی ، لذت و کنجکاوی برای رشد طبیعی کودک ضروری هستند.(حسن اسدی، شکوه السادات بنی جمالی، 1375)
تعریف رشد اجتماعی1:
رشد اجتماعی، تکامل روابط اجتماعی فرد است. رشد اجتماعی مستلزم هماهنگی با گروه اجتماعی و پیروی از هنجارها(موازین سلوک اجتماعی) و سنتهای آن است.احساس وحدت با گروه اجتماعی، درک روابط متقابل میان اعضای آن و همکاری با دیگران از دیگر ملزومات رشد اجتماعی است.برای رسیدن به این مرحله از رشد اجتماعی کودک می بایست علایق خود را دگرگون کرده، شیوه های جدید رفتار را فرا گیرد و دوستان جدیدی را برگزیند. میزان رشد اجتماعی کودک از طریق شرکت در امور جمعی به الگوی رفتار اجتماعی که پدر و مادر به او داده اند بستگی دارد.(حسن اسدی، شکوه السادات بنی جمالی، 1375)

1- 1- زمینه پژوهش
مشکلات اجتماعی از قبیل فقر ونیازمندی، بیماری و از کار افتادگی، معلولیتهای جسمی و روانی وپدیده بی سرپرستی، همواره در طول تاریخ بشریت، در جوامع انسانی با شدت و ضعفهای گوناگون وجود داشته است.
بی سرپرستی که از پدیده های طبیعی جامعه قلمداد می شود از دیرباز در جوامع بشری مطرح بوده است، اما موضوع اصلی، نگرشها و دیدگاهها و برخوردهای جوامع با این پدیده دردناک می باشد.( 19/ص4.)
خانواده، از قدیم الایام به عنوان رکن طبیعی و اساسی جوامع انسانی به شمار می رفته که هم با ضروریات زندگی وهم با سرشت و طبیعت انسانی سازگار بوده است، خانواده نخستین آموزشگاه و پرورشگاه انسان و محل کسب ارزشها و فضایل انسانی واخلاقی است.(19/ص66.)
دانشمندان علوم تربیتی به اهمیت و ضرورت نگهداری و سرپرستی و پرورش کودکان در محیط خانواده توام با عطوفت، مهربانی، دلسوزی و رفاقت نسبت به فرزندان تاکید فراوان دارند تا از آسیبهایی چون اضطراب و پریشانی خاطر، اندوه و افسردگی و سایر اختلالات روانی و رفتاری مصون بمانند.(19/ص69.)
استمرار و تداوم ارتباط با والدین، به ویژه در سالهای نخست زندگی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و لذا کودکانی که در پرورشگاه ها به سر برده و با افراد گوناگون در تماس هستند در معرض بیشترین خطرات در این زمینه قرار دارند(39/ص527.)
کالروفریمن1(1994) در تحقیقی که در زمینه وضعیت شناختی و اجتماعی کودکان مقیم پرورشگاه ها رومانی که در سنین 50- 23 ماهگی قرار داشتند، انجام دادند، دریافتند که تمامی این کودکان دچار نقص تکامل اجتماعی و شناختی بوده و برخی از آنها به شدت در این زمینه ها دچار تاخیر هستند(ص 769.)
کودکان مقیم پرورشگاه ها از جنبه های مختلف تکاملی تاخیر دارند ولی مقوله تکامل اجتماعی آنها، مساله ای است که ممکن است سایر جنبه ها را به ویژه در دوران شیرخوارگی تا دوران پیش از دبستان، تحت الشعاع قرار دهد(39/ص573.)
فرانک2(1996) به نقل از بولبی3 می نویسد: در شکل جدید نظریه وابستگی4، ارتباط میان محرومیتهای اجتماعی در اوایل زندگی با اختلالات شخصیتی در سالهای بعد، محرز و ثابت شده است و به فردی که دچار چنین عارضه ای باشد، ضد اجتماع بی عاطفه5 اطلاق می گردد و این ویژگی، رکن اصلی تشخیص اختلالات شخصیت ضد اجتماعی تلقی می شود که شکلهای مختلف آن، بسته به جنسیت فرد به صورت اعتیاد، تمایل به خشونت، جنایت، اقدام به خودکشی و افسردگی تظاهر می نماید(ص573.)
اجتماعی شدن6 و تحول، اجتماعی، یکی از ابعاد تحول می باشد که کودک باید در کنار سایر ابعاد، آن را به صورت صحیح طی کند.این تحول، با مشارکت خود کودک و عوامل محیطی پیشرفت می نماید.در زمینه نقش کودک در این تحول، تا مدتها، مدل یک سویه1 مطرح بوده است.در این مدل، عقیده براین است که جهت تاثیر اجتماعی، تنها در یک جهت وتنها از محیط به سوی کودک جریان دارد.کودک به عنوان پذیرنده منفعل تاثیرات اجتماعی شدن تلقی می شود که شاید ریشه این دیدگاه ها، در نظریه فروید2 باشد(20/ص21.)
در سال 1968،بل3 مقاله ای کلاسیک تحت عنوان تعبیر جدیدی از جهت اثرات در مطالعات اجتماعی شدن منتشر کرد که هم اعتقادات و هم تحقیقات مربوط به فرآیند اجتماعی شدن را به گونه ای جدی تغییر داد.در اینجا، می توان برای نشان دادن چگونگی تعامل کودک و محیط ، شکل زیر را ارائه کرد(20/ص22):

فرهپور(1368)می نویسد: ((تکامل اجتماعی کودک، هماهنگ با سایر مظاهر تکامل او صورت می پذیرد.در حقیقت، تواناییهای مختلف کودک، قلمرو فعالطتش را می افزاید و در نتیجه تماس و ارتباط، جهان کودک گسترش می یابد ومتناسب با آن، الگوهای رفتاری و اجتماعی جدیدی در قلمرو و یادگیری های فرد قرار می گیرد.))
می توان گفت که یادگیری رفتار اجتماعی برای کودک یک نیاز اساسی است؛ مودک در خانه ومدرسه، و ضمن بازی با سایر کودکان، ایفای نقش می کند: او به تدریج با تکامل روانی – اجتماعی خود می آموزد که چگونه در گروه همسالان خود که روابط متقابل پیچیده ای دارند، ظاهر شده و جایگاهی برای خود بیابد.
در این میان و در مرحله اول، خانواده نقش بسیار مهمی را در قابلیت و یادگیری رفتار اجتماعی کودک بر عهده دارد.این قابلیت، به موازات شخصیت کودک و موقعیتی که او در خانواده از آن برخوردار است، قرار دارد.
منظور از تکامل اجتماعی، نضج فرد در روابط اجتماعی است به گونه ای که بتواند با افراد جامعه اش هماهنگ و سازگار باشد.زمانی فرد را اجتماعی می خوانند که نه تنها با دیگران باشد، بلکه با آنها همکاری کند و به عبارت دطگر اجتماعی شدن، به آن شکل از یادگیری گفته می شود که به سازگاری با جامعه و محیط فرهنگی بستگی دارد.
کودک، مظاهر اجتماعی شدن خود را با صرف اوقات زیادی در کنار دوستان و هم بازیها، برقراری روابط با دیگران، شرکت در فعالیت های خانه، ساختن اسباب بازیهای مختلف و شرکت در بازیهای گروهی نشان می دهد(20/ص68- 67.)
درباره بازی و نقش آن در چگونگی رشد و تکامل کودک و اصولا تکوین شخصیت او، نظایات زیادی از سوی فلاسفه و روان شناسان ابراز شده است.توکل(1371) به نقل از حیدری درباره ارزش و عملکرد بازی می نویسد: کودک در زمینه بازی، نه تنها از نظر جسمی قوی می شود، بلکه کار دستگاه های مختلف بدن به بازی تسریع می گردد.بازی به کودک امکان می دهد تا نیروی اضافی موجود در بدن را از این طریق به مصرف رسانده و در نتیجه تعادل روانی – عصبی خود را حفظ نماید، کودک در هنگام بازی، از طریق دستکاری اشیا وتماس با محسوسات، حقایق را شخصا کشف کرده و از این راه، تجربه هایی می آموزد.
بازی، یک پدیده اجتماعی است، زیرا بازی کودک که امر به صورت انفرادی است، رفته رفته با بزرگتر شدن کودک به سوی بازیهای گروهی گرایش پیدا می کند.(20/ص 61 – 60.)
بازی کودکان، پدیده ای است که در تمدن و فرهنگ همه ملل توجه اندیشمندان را به خود جلب کرده است.افلاطون از نخستین کسانی است که در آثار خود، به نقش بازی اشاره کرده است؛ وی معتقد بود که کودک از اوایل زندگی به بازی کردن می پردازد و بازیها باید دارای قاعده باشند.
ابو علی سینا نیز در مورد بازی کودک و تاثیر آن در رشد و نمو مطالبی را بیان کرده است، وی معتقد بود که کودک باید از نظر حرکتی آزاد بوده و هیچگونه تحمیلی در انجام حرکات وی صورت نگیرد.او بازی را اساس رشد و تکامل کودک می دانست و حرکات سخت و

است.بازی برای کودک، وسیله ای است جهت کسب تجارب اجتماعی(7/ ص7.)
از آنجاییکه کودکان از اقشار آسیب پذیر جامعه محسوب می شوند، می توان اذعان داشت که کودک بی سرپرست مقیم شیر خوارگاه ها، دو چندان در معرض آسیبهای اجتماعی قرار دارند، برای این گروه از کودکان معصوم یا واژه هایی نظیر خانواده و پدر و مادر نامفهوم است و یا دارای آن چنان معانی غم انگیز و اندوهباری است که ترجیح می دهند این کلمات را برای ابد به دست فراموشی بسپارند.کودکانی که به تعداد انگشتان دستهایشان مادر دارنداما هر زمان بیش از پیش مفهوم بی مادری را تجربه می نمایند.
کاپلان1معتقد است که محرومطت از والدین، خصوصا در دوران کودکی، عامل موثری در بروز افسردگی است و به طور معنی داری، با اختلالات رفتاری همبستگی دارد؛ از میان عوامل روانی – اجتماعی تنش زا در کودکان، مرگ یکی از والدین، به عنوان بسیار شدید و مرگ هر دو والد، به عنوان واقعه مصیبت بار تعریف شده است.جز در سنین بزرگسالی، عواقب بعدی از دست دادن پدر ومادر از خود حادثه مرگ مهمتر بوده و حتی عواقب بعدی آن، در دوران بعدی از کودکی متناوبا به چشم می خورد.
یونیسف2، تعداد کودکان بی سرپرست را در برزیل 5/2 میلیون و در هند5/1 میلیون نفر گزارش کرده است.تعداد کل کودکان بی سرپرست در چین، حدود صد و چهل هزار مورد است.بر اساس سالنامه آمار بهزیستی سال1374، 1750 کودک بی سرپرست، تحت پوشش معاونت امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور قرار دارند که در هفاد و نه مرکز شبانه روزی سازمان نگهداری می شوند و از این تعداد، چهارصد و هفتاد کودک شیرخوار یک روزه تا شش ساله و1280 کودک، شش ساله به بالا هستند.
اکثر محققان بر این اعتقد هستند که کودکان ساکن پرورشگاه ها، به اختلالات تکاملی متعددی دچارند، به طوریکه در آغاز دومین سال زندگی، سطح تکاملی غالب این کودکان در زیر استانداردهای معمول قرار دارد.در بررسی انجام شده توسط فرانک و همکاران در سال 1996، مشخص گردطد که مشکلات و تاخیر تکاملی در این کودکان، به دلیل فقدان و کمبود محبت است.

تعریف جامعه آماری
جامعه آماری این پژوهش عبارت است از700 نفر دانش آموز مهدکودکها از سن(3 الی 7 ساله) و تعداد 200 دانش آموز مقطع پیش دبستانی و ابتدائی 7 الی 10 ساله مدارس شهرستان ابهر که مشغول به تحصیل می باشند.

روش نمونه گیری آماری
از میان 700 نفر داش آموز و کودک مهد تعداد 600 نفر از این افراد به عنوان نمونه گیری آماری این تحقیق انتخاب شد و روش گزینش نمونه بصورت تصادفی ساده بوده است.

ابزار گردآوری اطلاعات
در این پژوهش ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه ای است دارای ده سئوال برای دانش آموز و ده سوال برای معلم و مربی می باشد که در مورد دانش آموزان و کودکان مهد نظرات خود را بیان کنند.

فصل دوم

ادبیات تحقیق
تعاریف و دیدگاههای مختلف در مورد بازی

بازی ونقش تربیتی آن
تعریف بازی
تعریفی جامع و فراگیر از بازی که مورد تایید همه نظریه پردازان روان شناسی باشد، وجود ندارد.
هر صاحب نظری، بر اساس تجارب، مشاهدات، اعتقاد و دیدگاه خود، بازی را به نوعی تعریف کرده، و هر یک از این تعاریف، با برجسته سازی جنبه ای از بازی، نگرشی ویژه را ارائه کرده است. میان تعاریفی که از بازی ارائه شده است وجوه اشتراک و تشابه بسیاری وجود دارد.
هارلوک در تعریف بازی می نویسد:(( بازی )) عبارت است از هر گونه فعالیتی که برای تفریح و خوشی، و بدون توجه به نتیجه نهایی، صورت می گیرد. انسان به طور داوطلبانه به این فعالیت می پردازد و هیچ نیروی خارجی یا اجباری در آن دخیل نیست.
((کار)) عبارت است از نوعی فعالیت برای رسیدن به هدف است. شخص این فعالیت را نه تنها به خاطر آن که از آن لذت می برد، بلکه چون خواهان نتیجه نهایی آن است، به انجام می رساند. کار ممکن است به طور داوطلبانه یا غیر داوطلبانه انجام گیرد.
پیاژه، روان شناس معروف سویسی، برای تمیز و تشخیص بازی از کار، پنج معیار را به عنوان شاخص های بازی معرفی می کند:
1. بازی دارای هدف در خود است.
2. بازی اختیاری است، نه اجباری.
3. بازی دلپذیر و خوشایند است.
4. بازی ترتیب وسازمانی ندارد.
5. بازی از قید و کشاکش و پرخاش آزاد است.
میشل و می سن تعریف های متعددی از بازی گرد آورده اند که عبارت اند از:
لازاروس: فعالیتی فی نفسه آزاد، بی هدف، سرگرم کننده یا تفریحی.
گروس: تمرین غریزی و بی هدف کارهایی که در زندگی آینده نقش اساسی دارند.
سی شور: آزادانه ابراز وجود کردن برای کسب لذت مترتب بر آن.
شانر: فعالیتی در جهت تداوم شادمانی.
نیومن: معیارهای بازی از کنترل درونی، واقعیت درونی و انگیزه باطنی تشکیل می شوند.
به طور کلی، نمی توان فعالیتی را به طور مطلق (( بازی )) یا (( کار )) نامید.این که فعالیتی به کدام یک از این دو دسته تعلق دارد، وابسته به فعالیت نیست، بلکه به انگیزه و نظر شخص در مورد آن فعالیت بستگی دارد.برای مثال، نقاشی را می توان به عنوان فعالیتی دلپذیر ولذت بخش (بازی) در نظر گرفت که منظور شخص کسب لذت از آن است.اما وقتی انگیزه فرد از نقاشی این باشد که از راه نقاشی امرار معاش کند، نقاشی نوعی کار به شمار می آید، نه بازی.هر نوع فعالیتی را که به لذت بردن صرف به سوی هدفی هدایت شود، دیگر نمی توان بازی نامید.
بازی ها و ورزش ها برای خردسالان بازی محسوب می شود، چون به فکر برنده شدن و رقابت با دیگران نیستند، بلکه هدفشان تفریح ولذت بردن از آن است.به تدریج که کودکان بزرگ تر می شوند، موضوع رقابت و برنده شدن بیش از بازی برایشان لذت آفرین است.به همین دلیل این فعالیت ها بیشتر کار محسوب می شود تا بازی.

عوامل موثر در بازی کودکان
عوامل متعددی در بازی کودکان تاثیر دارد که مهمترین آنها عبارت اند از سن، جنس، هوش ومحیط.
تاثیر سن
کودک در هر سنی ، بازی ویزه ای را می پسندد.مثلا او در همان روزهای نخست تولد، به لگد زدن و حرکت دادن دست ها علاقه دارد. او از این که باد در گلو اندازد و از حنجره و دهان صدا خارج کند و لب ها را به حرکت در آورد ، لذت می برد.کمی که بزرگتر می شود، اطرافیان با او بازی می کنند ومثلا صورت خود را با دست هایشان می پوشانند و سپس آنها را بر می دارند و می گویند ((دالی)) که این کار موجب شادمانی و لذت کودک می شود.الگوی بازی کودکان در سال های اولیه کودکی، نشانه تغییر رشدی آنان است. کودک خردسال بیشتر به بازی انفرادی نیاز دارد که بعدا با بازی موازی دنبال می شود، یعنی دو کودک در کنار هم و نه با یکدیگر به بازی می پردازند.آنان ممکن است از یک وسیله نیز استفاده کنند، ولی مستقل از یکدیگر و بدون ارتباط زیاد با هم به کار و بازی بپردازند.
کودکان سه تا چهار ساله ، بیشتر به بازی ارتباطی می پردازند.یعنی آنان با کودکان دیگر نیز بازی می کند ومی توانند وسایل خود را، تا اندازه ای معین، به دیگران بدهند وبا آنان شریک شوند.از چهار تا شش سالگی است که کودک بیشتر و بیشتر به بازی اشتراکی روی می آورد، یعنی در موقعیت های گروهی که هدفی مشترک را دنبال می کنند، به بازی گروهی می پردازند. بهترین تقسیم بندی را در این باره ژان پیاژه انجام داده است:(( در جریان رشد سه نوع بازی مشاهده می شود که از نظر ساختار با یکدیگر تفاوت دارند و به ترتیب یکی پس از دیگری ظاهر می شوند.))
الف – بازی های تمرینی
(بدو تولد تا 2 سالگی) پیاژه در بیان چگونگی بازی های تمرینی، بازی را وسیله ای برای لذت بردن از حواس می داند، زیرا کودک لمس کردن، چشیدن، گوش کردن، حرکت اعضای بدن و احساس کیفیت مختلف اشیا را از راه به کارگیری حواس در می یابدو این امر سبب لذت بردن او می شود.کودک، با استفاده از حواس، از تقلید پا فراتر می گذارد، به تکرار می پردازد وحرکاتش، از شکل ابتدایی آزمایش وخطا، به مهارت می رسد.این حرکات تقلیدی مقدمه ای می شوند تا کودک بتواند به کارهایی پیچیده تر دست بزند.
ب – بازی های نمادی
(2 تا 5 سالگی) در این مرحله از بازی که از دو تا پنج سالگی ادامه می یابد، عناصری جدید وارد بازی کودکان می شوند. واقعیت ها تغییر شکل می یابند. اشیایی که وجود ندارند به وسیله اشیای دیگر نمایش داده می شوند.از تکه چوبی اسب و با قرار دادن چند بالش در کنار هم خانه یا باغچه ای می سازند.کودک در این مرحله به تمرین تجربیات زندگی می پردازد وآنها را به شکل های مختلف تجربه و آزمایش می کند.
ج- بازی های با قاعده
(7 تا11 سالگی) در این مرحله، آثار بازی برای همه عمر باقی می ماند و همزمان با رشد کودک وگذشت زمان، به صورتی کامل تر انجام می شود.قواعد بازی های با قاعده معمولا از بزرگترها به کوچکتر ها یا از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود.در بازی های با قاعده، رقابت وجود دراد و افزون بر آن، هر بازی قراردادهایی دارد که نمادی شده است ویا قرار دادهایی که امکان دارد همیشگی یا بر اساس توافق موقت خود بازیکنان باشد.کودک در هر سنی، به بازی های خاصی می پردازد وبعضی از آنها را رها می کند.برای مثال، بچه های کودکستانی از بازی با مکعب های چوبی دست می کشند، زیرا اشیایی از قبیل رنگ، گل رس، مداد رنگی و …. فعالیت های جالب تر و متنوع تری را به آنان عرضه می کنند.
وقتی کودک نمی تواند اسباب بازی وعروسک های خود را جاندار فرض کند، این بازی ها نیز جذابیت خود را از دست می دهد و او کم کم به سوی بازی هایی مانند فوتبال، بسکتبال، شطرنج و بازی های فکری پیچیده می رود که نیازهای فکری، جسمی، روانی واجتماعی او را بهتر برآورده می کند.
تاثیر جنس
جنسیت یکی از عوامل موثر در بازی است و از این رو می توان گفت که بازی پسرها با دخترها تفاوت دارد.در تفاوت میان بازی دختران و پسران عمده ترین عوامل عبارت است از :
الف – مربوط به طبیعت و فطرت کودک می شود.بعضی از دختران طبیعتا به بعضی از بازی ها علاقه نشان می دهند و برخی از پسران به بازی های دیگر.
ب – انتظارات و توقعات والدین و جامعه از دختر و پسر نیز کم کم آنان را به سوی تفاوت میان بازی های دخترانه و پسرانه سوق می دهد.
ترمن فهرستی از بازیهایی را تنظیم و عرضه کرده است که دختران و پسران علاقه ای چشمگیر به آنها از خود نشان می دهند.بازیهایی که پسران بیشتر انتخاب می کنند و به آن علاقه دارند، عبارت است از: استفاده از ابزارها، تیراندازی، بادبادک بازی، دوچرخه سواری، تیله بازی، کشتی، مشت زنی، فوتبال، فرفره بازی، کامیون و ماشین بازی، دویدن و…… بازی های مورد علاقه دختران عبارت است از: عروسک بازی، طناب بازی، مهمان بازی، پذیرایی، تشکیل کلاس درس، بافندگی، رقص، خیاطی، فروشندگی، معما بازی و…… گفتنی است بازی هایی وجود دراد که هر دو جنس به آن علاقه مندند.
لمان و ویتی با استفاده از پرسشنامه و در ضمن تحقیقی گسترده، به این نتیجه رسیده اند که پسران بازی های توام با فعالیت و پر تحرکی را که مستلزم صرف انرژی و مصرف نیروی بدنی ، چابکی، مسابقه و رقابت است به انواع دیگر بازی ترجیح می دهند، در حالی که دختران معمولا به بازی های ساکن تر و نیازمند تحرک کمتر و آرام علاقه دارند.این مطلب را تحقیقات دیگری نیز تایید کرده است.
مارژوری هونزیک و اریکسون در مورد بازی ساتمان سازی کودکان یازده تا سیزده ساله تحقیقاتی انجام داده اند.پسران، بیشتر اوقات با استفاده از مکعب ها، ماشین ، آدمک های یک شکل با لباس های همسالان، ساختمان، جاده، کوچه وفروشگاه درست می کردند.دختران بیشتر به نظافت داخلی خانه می پرداختند وصحنه های خانوادگی را نشان می دادند.
در دوران کودکی، میان بازی دختران و پسران تفاوت چندانی مشاهده نمی شود ولی به محض این که سن ورود به دبستان فرا می رسد، اختلافات آشکارتر می شود و ارزش هایی که جامعه برای هر جنس قائل است، خود را در بازی ها نشان می دهد.در حدود هفت یا هشت سالگی، تفاوت های جنسی آشکارتر می شود.پسران بیشتر تمایل دارند با همدیگر بازی کنند و این امر در دختران نیز به چشم می خورد.پسران، به جای بازی با دختران، آنان را آزار می دهند و مسخره می کنند.اگر پسری با گروهی از دختران بازی کند، دیگر پسران او را مسخره می کنند.

تاثیر محیط:
تاثیر محیط بر بازی کودک را از دو دیدگاه می توان بررسی کرد:
1. غنا بخشیدن به محرکاتی که کودک با آنها بازی می کند.
2. تفاوت بازی های کودک در محیط های مختلف از نظر جغرافیایی.

1. برخی از روان شناسان تنوع محرکات را مهمترین عامل محیطی در رشد هوش می دانند.کودک هر اندازه بیشتر ببیند، بشنود، لمس کند و از حواس خود بهره بگیرد در سال های بعدی زندگی به دیدن، شنیدن، لمس کردن و استفاده از دیگر حواس خود علاقه بیشتری نشان خواهد داد.البته، باید توانایی ها ومحدودیت های فکری کودک را شناخت و کیفیت و کمیت محرک ها را با آن تطبیق داد؛ یعنی محرک های محیطی باید بجا و به اندازه باشند، و گر نه، نه تنها اثر مثبتی ندارند، بلکه مکن است سبب اغتشاش فکری و اختلال در یادگیری کودک شوند.کمبود محرک های لازم برای رشد، به رشد ناکافی سلسله اعصاب مرکزی و به ویژه مغز منجر می شود، در نتیجه، شخص از نظر هوش که عملکرد مغز به خصوص قشر مغز است، رشد کافی نمی کند.
همانطور که وجود نور برای رشد و تکامل چشم لازم است و اگر انسان در خردسالی از نور محروم باشد در آینده حتی با وجود چشم سالم، فاقد حس بینایی است؛ کودک باید دنیای اطراف خود را بشناسد، مثلا انسان ها، حیوانات و اجسام را ببیند، اشیا را لمس کند، صداها را بشنود.کودک باید امکان تجربه رفتارهای گوناگون را داشته باشد.
از این رو، تاکید می شود که تنوع و تحرکات محیطی برایش فراهم سازید و اسباب بازی های مختلفی بخرید تا هر چه بیشتر به پرورش حواس او کمک کند.یعنی، هر اندازه بیشتر ببیند، بشنود، لمس کند، گفت وگو کند در واقع به رشد عقلانی، عاطفی، اجتماعی، اخلاقی، روانی او کمک می شود.
2.بنابر تحقیقات انجام شده، کودکان ژاپنی بیشتر به فعالیت های غیر رسمی گروهی توجه نشان می دهند، در حالی که بچه های آمریکایی به بازی های گروهی و رقابت علاقه بیشتر دارند.کودکان آمریکایی ، تنها در مراحل آغازین دوران کودکی به بازی های مهیج علاقه مندند، ولی بچه های ژاپنی این علاقه را برای مدت طولانی تر حفظ می کنند.
نه تنها بازی های دو کشور ، بلکه بازی های شمال وجنوب یک کشور و حتی محله های یک شهر نیز با هم تفاوت دارد.فرهنگ هر جامعه در بازی اثر می گذارد و می توان گفت که بازی کودکان، به نوعی منعکس کننده فرهنگ آن جامعه است.
در مناطق محروم، به این دلیل که افراد توانایی اقتصادی زیادی برای خرید وسایل و اسباب بازی برای کودکان ندارد، آ" دسته از بازی های سنتی را که نیاز چندانی به آلات و اسباب ندارد به کودکان خود می آموزند.در این جوامع ، کودکان یاد می گیرند که برای خود اسباب بازی بسازند.این تولید و سازندگی نیز گونه ای بازی و فعالیت دلچسب برای این قبیل کودکان به شمار می آیند.
تاثیر هوش
هوش می تواند بر نحوه بازی و نوع آن، انتخاب اسباب بازی و استفاده از آن تاثیر بگذارد.در این جا به نحوه برخورد کودکان باهوش و کم هوش با بازی و اسباب بازی اشاره می شود. کودکان تیزهوش سعی می کنند وسایل و اسباب بازی هایی را انتخاب کنند که بتوانند با آنها به ابتکار و ابداع دست بزنند و قوای ذهنی خود را به کار گیرند.کودکان باهوش تر مدت کمتری به یک بازی مشغول می شوند؛ زیرا خواهان تنوع هستند و از تنوع لذت می برند.کودکان باهوش در سنین بالاتر به بازی هایی که مستلزم فعالیت های ذهنی و جسمی است می پردازند؛ مثلا جمع آوری اشیای مورد نظر(کلکسیون) برای آنان جذاب و لذتبخش تر است.
کودکان تیزهوش، به دلیل توانایی های بیشتر، به انجام دادن بازی های انفرادی تمایل نشان می دهند و معمولا انرژی بدنی را در حد زیادی مصرف نمی کنند.به نظر می رسد که کودکان تیزهوش و کودکان عقب مانده بیشتر به بازی های انفرادی می پردازند؛ زیرا کودکان تیز هوش ، به علت توانایی زیاد، و کودکان کم هوش، به سبب توانایی کم، معمولا به خوبی در گروه پذیرفته نمی شوند.
اگر یک ماشین اسباب بازی در اختیار کودک عقب مانده گذاشته شود، ممکن است آن را به اطراف بکوبد یا آن را متلاشی کند، ولی کودک تیزهوش سعی می کند با آن بازی رمزی انجام دهد و حتی ممکن است به بررسی کنجکاوانه ماشین اسباب بازی بپردازد و آن را باز کند تا از محتویاتش آگاهی یابد.
((کودک)) و((بازی)) دو واژه ای هستند که تداعی کننده یکدیگرند.گویی کودکان شغلی به جز بازی ندارند وبازی فقط مربوط به عالم کودکان است.بازی از قوی ترین ابزارهای آموزشی والدین است.در حالی که والدین معمولا نگران تداخل دردسرهای روزمره و مشغله های زندگی با زمان بازی با کودک هستند.آنها اغلب شکایت دارند که "بازی با کدام وقت؟ با کدام حوصله؟"
البته به طور ایده آل، بازی با کودک زمانی است که پدرو مادر وقت خود را کاملا به او اختصاص می دهند. ولی برای آن دسته از والدین که واقعا گرفتارند نیز راه حل هایی وجود دارد.در زندگی شهری امروز، بسیاری از زمان های مفید ما در ترافیک ، صف، سالن های انتظار و ….. به هدر می رود.بسیاری از مردم با افزودن برنامه ای به این زمان هدر رفته، سعی می کنند به نحوی از وقت خود استفاده مطلوب تری ببرند، مثلا گوش دادن به موسیقی در اتومبیل، خواندن روزنامه یا انواع کتاب های جیبی در صف و گاهی هم تماشای تلویزیون در بعضی سالن های انتظار.یکی از برنامه های جالب در زمان های کشته شده مثل ترافیک های سنگین یا حتی ترددهای طولانی بدون ترافیک، برای اولیاء می تواند بازی با کودکانش در اتومبیل باشد. وقتی کودک در اتومبیل نشسته است، به تماشاگری می ماند که در سالن سینما به پرده چشم دوخته است، پس او را در تماشای این روزمره و تکراری(از نظر خودتان) تنها نگذارید، چرا که در دنیای او این فیلم تکراری عبور از فضای شهری وقتی می تواند هیجان انگیز باشد که شما بازی با او را به گونه ای که احساس با او بودن را به کودک بدهد، به نحوی دلپذیر اجرا کنید.بازی در اتومبیل به کودک کمک می کند از کلافه شدن و مزاحمت های بی مورد در این زمان به دور بماند و در درجه ی بعد به شما به عنوان"ولی" این امکان را می دهد تا در ضمن درگطری ها ومشغولیت های روزمره، در ایجاد رابطه ای عاطفی با کودک خود موفق شوید.یک نمونه از این نوع بازیها را که در داخل اتومبیل و در فضاهای شهری قابل اجراست دنبال می کنیم.به این ترتیب، اتومبیل را به اتاق دلچسبی برای کودک خود تبدیل می کنید.البته خود شما نیز در طرح بازیهای دیگر، خلاقیت داشته باشید.

ارزش بازی کودکان
بدون تردید می توان گفت که بازی بهترین شکل فعالیت طبیعی هر کودک محسوب می شود و در زندگی کودک اهمیتی ویژه دارد.بازی برای هر کودک در حال رشد، از ارزش های مختلفی برخوردار است.
همه نظریه پردازان، صرف نظر از گرایش های گوناگونی که دارند، بر این عقیده اند که بازی در رشد وتکامل کودک نقش مهمی ایفا می کند.روانکاوان معتقدند که بازی برای غلبه بر آسیب ها یا ناراحتی های عاطفی ضروری است.روان شناسان اجتماعی اعتقاد دارند که بازی برای تسلط بر خود و یادگیری شیوه های زندگی کردن با تجربه های معمول روزانه ضرورت دارد.ساخت گراها بر این باورند که بازی برای رشد ونمو شناخت لازم است. و تکوین گراها می گویند بازی در همه فرهنگ های دنیا برای ارتقای کفایت ها واجتماعی کردن کارکردها امری ضروری است.
فعالیت هایی که کودک به عنوان بازی انجام می دهد، در پرورش نیروی بدنی و حواس او تاثیر فراوان دارند.کودک می پرد، می دود، از پله ها بالا و پایین می رود، لی لی می کند، خم و راست می شود، می نشیند و بر می خیزد، دو.چرخه سواری می کند، توپ بازی و طناب بازی می کند و…. در همه این فعالیتها عضلات و اندام های مختلف خود را به کار می گیرد و موجبات تقویت آنها را فراهم می سازد.
همه نظریه پردازان، صرفنظر از گرایش های گوناگونی که دارند، بر این عقیده اند که بازی در رشد و تکامل کودک نقش مهمی ایفا می کند. روانکاوان معتقدند که بازی برای غلبه بر آسیب ها یا ناراحتی های عاطفی ضروری است.همچنین روان شناسان اجتماعی اعتقاد دارند که بازی برای تسلط بر خود ویادگیری شیوه های زندگی کردن با تجربه های معمول روزانه ضرورت دارد. ساخت گراها می گویند بازی در همه فرهنگ های دنیا برای ارتقای کفایت ها و اجتماعی کردن کارکردها امری ضروری است.
ارزش جسمانی بازی
از آنجا که بازی اغلب با فعالیت بدنی همراه است، با رشد و تربیت اندام بچه ها و مهارت های جنبشی مناسب و آمادگی بدنی آنان ارتباطی نزدیک دارد.بچه ها بدنشان را با علاقه و لذت به کارهای جسمی وا می دارند وهمزمان با آن، به مهارت هایی می رسند که آنان را قادر می سازد تا از نظر بدنی احساس اطمینان، ایمنی واتکا به نفس پیدا کنند.
فعالیت هایی که کودک به عنوان بازی انجام می دهد، در پرورش نیروی بدنی و حواس او تاثیر فراوان دارند.کودک می پرد، می دود ، از پله ها بالا وپایین می رود، لی لی می کند، خم و راست می شود، می نشیند وبر می خیزد، دوچرخه سواری می کند، توپ بازی و طناب بازی می کند و… در همه این فعالیت ها عضلات و اندام های مختلف خود را به کار می گیرد و موجبات تقویت آنها را فراهم می سازد.
از نظر حسی و حرکتی می توان گفت ، به وسیله بازی حس بینایی، شنوایی وبساوایی کودک پرورش می یابند.چشم و دست او از هماهنگی بیشتر وبهتری برخوردار می گردند و عضلات انگشتان و دست و پایش ورزیده می شوند.
معمولا کودکان سالم از انرژی زیادی برخوردار هستند که به وسیله بازی ان را مصرف می کنند.اگر انرژی های اضافی کودک از طریق صحیح (بازی) به مصرف نرسد وبه حالت سرکوب شده در جسم کودک ذخیره شود، موجب ناآرامی، عصبانیت بدخلقی وپرخاشگری او می شود.

ارزش اجتماعی بازی
انسان، به عنوان موجودی اجتماعی، نیاز دراد که به گروهی تعلق داشته باشد وخود را بخشی از آن بداند.او با بازی کردن نخستین گام ها را برای اجتماعی شدن برمی دارد.
معمولا کودکان سالم از انرژی زیادی برخوردار هستند که به وسیله بازی آن را مصرف می کنند.اگر انرژی های اضافی کودک از طریق صحیح (بازی) به مصرف نرسد و به حالت سرکوب شده در جسم کودک ذخیره شود، موجب ناآرامی، عصبانیت، بدخلقی وپرخاشگری او می شود.
کودک به وسیله بازی، مفاهیم همکاری، پیروزی، شکست، همچشمی، برتری طلبی، رقابت وایجاد رابطه انسانی و دوستانه را یاد می گیرد، همچنین می آموزد که چگونه در استفاده از وسایل بازی با دیگران سهیم شود و از این طریق حس تعاون واحترام به دیگران را در خود رشد می دهد.مثلا کودکی که برای نخستین بار سوار تاب می شود بسیار خودخواهانه برخورد می کند.ولی به مرور یاد می گیرد که دیگر کودکان نیز مشتاقانه انتظار می کشند.
کودک با بزرگتر شدن، این اصل را می پذیرد که شرط اساسی بازی با دیگران همکاری است.در حدود سه سالگی به کودکان دیگر وبازی با آنان علاقه مند می شود و به تدریج آمادگی پیدا می کند که حقوق دیگران را درک کند.وقتی کودک به این مرحله رسید، زمان آشنایی وسپس آموختن بازی های گروهی فرا می رسد.
روح فرمانبرداری از مقررات وضع شده در بازی ها، کودک را به فرمانبرداری از مقررات اجتماعی عادت نی دهد و قدرت سازماندهی، مدیریت و سلسله مراتب را به او می آموزد.بررسی های بسیاری نشان می دهد که بازی با دیگران به بچه ها فرصت می دهد تا رفتار خودشان را با رفتار دیگران هماهنگ کنند و دیدگاه هایی را که با نقطه نظرهای خودشان تفاوت دارد، به حساب بیاورند.
بنابراین بازی تجربه هایی غنی در اختیار بچه ها می گذارد، تجربه هایی که بچه به آنها نیاز دارند تا مهارت های اجتماعی را فرا گیرند، تحریم وسلطه گری را به کار برند و در قدرت، مکان زیست و عقیده با دیگران شریک شوند.
کودک به وسیله بازی، مفاهیم همکاری، پیروزی، شکست، همچشمی، برتری طلبی، رقابت و ایجاد رابطه انسانی و دوستانه را یاد می گیرد.همچنین می آموزد که چگونه در استفاده از وسایل بازی با دیگران سهیم شود واز این طریق حس تعاون واحترام به دیگران را در خود رشد می دهد.
ارزش اخلاقی بازی
بازی یکی از مهمترین عوامل در تربیت اخلاقی کودک به شمار می آید.کودک در خانه و مدرسه یاد می گیرد که چه چیز خوب وچه چیز بد است، ولی تثبیت معیارهای اخلاقی دراین دو محل هرگز به اندازه بازی قوی نیست.کودک در می یابدکه اگر بخواهد در بازی پذیرفته شود، باید درستکار، حقیقت طلب، مسلط به خود، عادل، صادق، وفادار، مسئولیت پذیر و دارای رفتاری پذیرفتنی باشد.اگر خواسته باشد در گروه حاشا کند، جِر بزند، وبه حساب خودش کلاه سر دیگران بگذارد، همبازی ها خیلی زود او را طرد خواهند کرد وجایگاهی در گروه نخواهد داشت. او در بازی کم کم درک می کند که همبازی هایش در مورد خطاهای وی در بازی، نسبت به اعضای خانواده اش(پدر ومادر، برادران، خواهران) چندان شکیبا و صبور نیستند.بنابراین او یاد می گیرد که اصول اخلاقی را به هنگام بازی نسبت به محیط خانه و مدرسه به طور کامل تر رعایت کند.
ارزش عقلانی بازی
بخشی از آشنایی کودکان با جهان بیرونی، به وسیله بازیها انجام می شود.کودک، از راه عمل وتجربه، در محیط به ابداع می پردازد وبا پدیده ها ومسائل جدید آشنا می شود.به هنگام مشاهده دقت به خرج می دهد و با استفاده از این زمینه ها(یعنی مشاهده، تجربه، دقت وابداع)قدرت انتخاب بهترین راه حل را به دست می آورد وقادر می شود که از پدیده های محیط خود شناخت صحیح تری کسب کند. کودک به هنگام بازی، به استدلال می پردازد، قضاوت می کند، مسائل را حل و در نهایت از فعالیت های خود نتیجه گیری می کند و این فعالیت ها به او یاری می دهد تا در آینده بتواند متکی به نفس، مستقل و در حل مشکلات توانمند باشد.برای درک بیشتر دنیای کودکان، می توان آنها را در هنگام بازی مورد مشاهده قرار داد.کودکان، به وسیله بازی، احساسات ، ناکامی ها و اضطراب ها وترس های خود را بیان می دارند.از این رو، بازی برای درمانگران وسیله ای مناسب است تا به دنیای کودکان راه یابند وآنان را بیشتر و بهتر بشناسد و به مشکلات پی ببرند.
شواهد نشان می دهد که میان بازی و رشد شناختی رابطه ای تنگاتنگ وجود دارد.بررسی های انجام شده نشان دهنده رابطه ای مثبت بین بازی ونمره آزمون های هوشی میزان شده است.این بررسی ها به نکات زیر اشاره دارد: افزایش مهارت ها در برنامه ریزی، توانایی حل مشکل، مهارت در وضعیت تحصیلی، آفرینندگی و تفکر واگرا، دست یافتن به دور اندیشی، حافظه و رشد زبان.
بنابراین ارتباط بازی با رشد شناختی موضوعی مهم است، زیرا در جایی بازی ممکن است به رفتارهایی پیچیده تر بیانجامد.
از این روست که انجمن جهانی تعلیم وتربیت دوران کودکی(ACEI) عقیده دارد بازی، رفتاری طبیعی و توانمند است که در رشد کودک نقش ایفا می کند وتاکید دارد که هیچ یک از برنامه های آموزش بزرگسالان نمی تواند جایگزین مشاهده، فعالیت و دانش مستقیم خود کودک شود.

ارزش درمانی بازی
برای درک بیشتر دنیای کودکان، می توان آنها را در هنگام بازی مورد مشاهده قرار داد.کودکان، به وسیله بازی، احساسات، ناکامی ها واضطراب ها و ترس های خود را بیان می دارند.از این رو، بازی برای درمانگران وسیله ای مناسب است تا به دنیای کودکان راه یابند و آنان را بیشتر و بهتر بشناسد وبه مشکلات پی ببرند.امروزه، به کمک این شیوه و تدارک اسباب بازی های ضروری و تشکیل جلسات بازی برای کودکان، رفتارهای آنان را زیر نظر می گیرند وضمن دستیابی به ریشه های مشکلات کودکان ، به درمان آنان می پردازند.بازی نقش تخلیه هیجانی را برای از میان بردن انرژی سرکوب شده و زیر فشار قرار گرفته بازی می کند.در زندگی روزمره، کودک نیاز دارد تا از تنش هایی که محدودیت محیطی به او تحمیل می کند، رهایی یابد.
بازی به کودک فرصت می دهد تا احساسات خود را به شیوه ای پذیرفتنی در اجتماع بیان کند و به وی اجازه می دهد انرژی تحت فشار خود را به گونه ای بیرون بریزد که از نظر دیگران ، و به طور کلی اجتماع، معنی نداشته باشد.بازی واسباب بازی ها بهترین ابزار برای شناختن تمایلات واحساسات کودکان به شمار می آیند؛ زیرا کودک، به هنگام بازی های اخلاقی خود، خواسته ها وتمایلات خویش را بیان می کند و نشان می دهد که از چه چیزی محروم شده است، به چه چیزهایی بیشتر گرایش دارد واز چه چیزهایی رنج می برد.
مثلا بچه ای که می خواهد نقش رهبر را بازی کند، چون در زندگی واقعی برآوردن چنین خواستی همیشه ممکن نیست، در بازی می تواندپدر ، معلم یا ژنرال سرباز عروسکی خود باشد.به گفته اکسلاین، بازی وسیله طبیعی کودک برای بیان خود است.بازی موقعیتی است که به کودک داده می شود تا احساسات و مشکلات خود را بروز دهد؛ درست همانطور که در مورد بزرگسالان صادق است و شخص مشکلات خود را با گفت وگو عنوان ومطرح می کند.مثلا وقتی کودک با عروسک هایی بازی می کند که معرف اعضای خانواده او هستند، امکان دارد کلیدی به درمانگر بدهد که از آن طریق بتواند به چگونگی احساسات او نسبت به اعضای خانواده اش پی ببرد.اگر کودک عروسکی را که به جای نوزاد یا خواهر و برادر کوچکترش است کتک بزند، یا عروسک مادر به عروسک خواهر و برادر بزرگ تر سیلی بزند، می توان دریافت که او نسبت به اعضای خانواده اش چه احساسی دارد.
کودکان در هنگام بازی، خود را باصداقت، صراحت، روشن وزنده بیان می کنند.احساسات، نگرش ها وافکار متلاطم آنان آشکار می شود و خود را نشان می دهد.یک ناظر(درمانگر) می تواند مشکلات کودک را درک کند، خمود کودک نیز به مرور می تواند مشکلات خود را بفهمد و روش روبه رو شدن با آنان را فرا گیرد.
انواع بازی کودکان
بازی ها، با توجه به محتوای آنها و تمایلات و گرایش های کودک که از اوضاع واحوال درونی او سرچشمه گرفته است، بر اساس نگرش و دیدگاهی که نظریه پردازان روان شناسی نسبت دارند، به انواع گوناگونی تقسیم می شوند.
در میان بازی ها، بازی های تقلیدی، نمایشی، نمادی، تخیلی به دلیل اهمیتی که در شناخت و بررسی وضعیت روحی، روانی و درمانی کودک دارند، و از آنجا که کودکان هم بیشتر مایل اند به این بازی ها بپردازند و نیز وجوه اشتراک این بازی ها که تشخیص آنها را قدری مشکل می سازد، سبب می شود اولویت را به بررسی این بازی ها بدهیم.

بازیهای تقلیدی
غریزه تقلید یکی از غرایز نیرومند و ریشه دار در انسان است.به برکت وجود همین غریزه است که کودک بسیاری از رسوم زندگی، آداب معاشرت، غذاخوردن، لباس پوشیدن، طرز سخن گفتن، ادای کلمات و جمله ها را از پدر و مادر و دیگر معاشران فرا می گیرد وبه کار می بندد.انسان در سراسر طول عمر، کم و بیش، از دیگران تقلید می کند؛ اما در فاصله یک تا پنج سالگی از این قوه بهره بیشتری می گیرد.
کودکان تقلید را ابتدا از پدر ومادر خود آغاز می کنند؛ که به تقلید اکثر فعالیت های پدر ومادر خود در خانه می پردازند.پسران کارها ومشاغلی را تقلید می کنند که بیشتر مربوط به مردان است و دختران علاقه مندند که فعالیت های مربوط به مادران را تکرار کنند.مثلا پسرها دوست دارند نقش بنا، دستفروش، مغازه دار، راننده، پزشک، خلبان، پلیس و.. را بازط کنند، در حالی که دخترها ذوق فراوان دارند که در نقش مادر وپرستار، کارهایی از قبیل تمیز کردن خانه، آشپزی، شستشو واتو زدن لباس ها وغیره را به صورت بازی انجام دهند.
بازی های تقلیدی در رشد کودکان نقشی مهم دارند.کودکان نیازمند فرصت هایی هستند تاخود را، مثل بزرگترهائی که می شناسند، بیارایند و همچون آنان عمل کنند.از جمله وسایلی که امکان چنین بازی هایی را فراهم می کند: چیزهایی نظیر لوازم خانه داری، عروسک ها، پارچه های مخصوص خیاطی، ظرف ها، قطعات گوناگون ومکعب ها، انواع ماشین ها، هواپیما، قایق، تانک، تفنگ، میز و صندلی کوچک که به کودک کمک می کنند با فرو رفتن در نقش بزرگسالان، دنیای واقعی پیرامون خود را درک کند وبرای زندگی در آن آماده شود.این گونه بازی ها از سه سالگی به بعد مورد توجه کودکان قرار می گیرند وکودک بسیاری از مسائل عاطفی واجتماعی را به وسیله آنها می آموزد.
بازی های نمایشی
کودکان، نه تنها به تقلید فعالیت های بزرگسالان می پردازند، بلکه همچنین مشتاقانه علاقه دارند که مانند آنان لباس بپوشند ومانند آنان سخن بگویند.نخستین بازی های نمایشی کودک در خانه انجام می شود وآن زمانی است که مثلا دختر کفش های مادرش را می پوشد ویا پسر، به تقلید از پدر، روزنامه می خواند ویا با مخاطب های فرضی به مکالمه تلفنی می پردازد ونقش آنان را به نمایش می گذارد.
اگر چه بازی های تقلیدی ونمایشی با هم اشتراک اند و در حقیقت، بازی نمایشی خود نوعی از بازی تقلیدی است، نکته ظریف این جاست که در بازی تقلیدی کودک سعی به تقلید نقش دارد، در حالی که در بازی نمایشی، کودک علاوه بر تقلید نقش، انتظار خود از آن نقش را بیان می دارد.مثلا هر گاه کودک پدری سختگیر ومستبد داشته باشد، کودک در بازی تقلیدی خود سختگیر و مستبد می شود، اما دربازی نمایشی انتظار محبت وهمدردی پدر با فرزند را منعکس می کند.
بازی های نمایشی به توانایی های کودک برای فرار از محدودیت هایی که واقعیت به او تحمیل می کند می افزاید.این بازی ها او را قادر می سازد که بهآرزوهای خود جامه عمل بپوشاند و به وی فرصت می دهد تا خود را از شر بد خلقی ها برهاند وبر موقعیت هایی که در زندگی واقعی او را آزار می دهند فایق آید. کودک هر چه سرخورده تر باشد، بیشتر به بازی های نمایشی رومی آورد.کودکی که انطباق اجتماعی ضعیفی دارد، بیشتر از کودک دارای انطباق صحیح وکافی به بازی های نمایشی می پردازد.
تحقیق درباره بازی های کودکان در مهد کودک، نشان داده است که کودکانی که بیشترین وقت را صرف بازی های قاعده دار می کنند، کمترین میزان دلشوره ونگرانی را دارند، در حالی که کودکان دچار نگرانی وقت بیشتری را به بازی های نمایشی اختصاص می دهند.بازی نمایشی به کودک فرصت می دهد تا شخصیت خویش را آشکار سازد.در واقع، مهمترین بازی ای که در آن احساسات، نیازها و عواطف کودکان می تواند بروز وظهور کند، بازی نمایشی است.
موضوعات عادی بازی های نمایشی و تخیلی کودکان خردسال عبارت اند از:
1. الگوهای خانگی، از جمله میهمان بازی، آشپزی، مواظبت از بچه ها وایفای نقش پدر ومادر.
2. تقلید از حیوانات که می پرند و می خزند.
3. مراقبت از بیماران و تقلید نقش دکتر و پرستار.
4. فروشگاه بازی کردن.
5. سفر کردن و دیگر فعالیت های مربوط به حمل ونقل، مانند راندن خودرو، قطار، هواپیما وکشتی.
6. ایفای نقش پلیس و به طور کلی بازی با اسلحه.
7. باز ی آتش نشانی.
8. کشتن و کشته شدن.
9. مهمانی دادن وعروسی کردن.
10. ایفای نقش قهرمانان افسانه ای.

بازی های نمادین
بازی های نمادی که نقطه اوج بازی های کودکانه است، از حدود یک ونیم یا دو سالگی آغاز می شود و در پنج و شش سالگی به کمال خود می رسد، و تا هشت و نه سالگی نیز ادامه می یابد.در واقع، بازی نمادی زمانی آغاز می شود که کودک به تدریج زبان می گشاید و توانایی کاربرد علائم ونمادهای زبان را دارد.
بازی های نمادی، با بازی های تقلیدی ونمایشی تفاوت دارد.در بازی های تقلیدی ونمایشی، کودک با استفاده از وسایل موجود به برون فکنی یا درون فکنی امیال و خواسته های خود می پردازد و از این طریق به لذتی درونی و برونی دست می یابد وخود را از قید تنشها رها می سازد.
در هر دوی این بازی ها(تقلیدی و نمایشی) کودک سعی دارد به اشیا ووسایل واقعی موجود در محیط خود دست یابد و با آن وسایل بازی کند، اما در بسیاری از اوقات، محدودیت ها مانع دستیابی کودک به ابزار و وسایلی است که در بازی به آن نیاز دارد.در این مرحله است که کودک، برای حل مشکل خود،به بازی های نمادین روی می آورد و عناصری تازه وارد بازی کودکان می شوند.واقعیت ها تغییر شکل می یابند.اشیایی که وجود ندارند به وسیله اشیای دیگر به نمایش در می آیند.
مثلا تکه چوبی را اسب خودمی داند، قوطی کبریت را در دست می گیرد وآن را ماشین خود می پندارد و شروع به استارت زدن، بوق زدن، ترمز گرفتن، عقب وجلو رفتن و پارک کردن می کند، یا قاشق چایخوری را به عنوان هواپیما در فضا حرکت می دهد وبعد آن را در فرودگاه به زمین می نشاند.در این بازی ها کودک شی ء مورد استفاده را نمادی از شی ء اصلی تلقی می کند. در چنین اوقاتی، کمک تخیل بسیار چشمگطر است وکودک، برای این که تخیلش بتواند خوب کار کند، به بسیاری از اشیا و مواد نیاز دارد اما در این میان چیزهایی را که می شناسد و از آنها دانش مختصری دارد، محدودند.نیروی تخیل به کمک کودک می شتابد تا او نشانه ها را بسازد، نشانه هایی که جانشین اشیاء، حیوانات واشخاص واقعی می شوند.
حقیقت، می توان گفت که نشانه ها عبارت اند از تصوراتی که کودک از دنیای درون و برون خود دارد وخاصیت تخیل این است که آن تصورات را رشد وگسترش می دهد.در اینجاست که ارزش و اهمیت اسباب بازی ها آشکار می شود، زیرا تنوع و گستردگی آنها کمک می کند تا کودک بتواند به توسعه هر چه بیشتر نشانه ها و در نتیجه به تصورات خود، نایل آید.
پیاژه معتقد است که این نشانه ها در واقع زبان فردی کودک است که وی می تواند با آنها احساسات درونی خود را آشکار سازد.مثلا اگر کودکی تبیه شده باشد، ممکن است عروسک خود را کتک بزند یا با خرس کوچولوی خود اوقات تلخی کند، یا کودکی که دارویی را به اکراه نوشیده وبه این دلیل کارش به مشاجره با مادرش کشیده باشد، به طور نمادین دارو به عروسکش می خوراند ودرباره مزایای دارو با عروسک سخن می گوید.این گونه بازی ها را پیاژه (بازی جبرانی) می نامد.
متخصصان بازی درمانی، متخصصانی که بر روی کودکان دارای ناراحتی های عاطفی کار می کنند، در اتاق بازی درمانی، از وسایلی مانند عروسک ها ، خانواده های عروسکی، جعبه های شن و…. بهره می گیرند؛ زیرا کودکان ممکن است نتواند احساسات خودرا به وسیله کلمات منتقل کنند.کودکان، به وسیله بازی یا اسباب بازی ها، احساسات و ناکامی های خود را نشان می دهند.اسباب بازی ها در واقع کلمات کودکان هستند و حالت نمادین دارند که روان درمانگر می تواند اوضاع و احوال درونی کودک را تفسیر کند.
بازی های تخیلی
تخیل به آن گونه فعالیت عالی ذهن گفته می شودکه اشیاء یا حوادثی را در ذهن خلق می کند، بدون این که مستقیما از داده های حسی بهره بگیرد. به عبارت دیگر ذهن هنگام تخیل، روابط تازه ای را ایجاد می کند و آنها را به شکل هایی در می آورد که پیشتر هرگز با آنها برخورد نداشته است.
کودک تخیلی آن چنان قوی دارد که می تواند جریان آب باریکی را به صورت رودخانه ای پهناور در خیال مجسم نماید وتلی کوچک از خاک را تپه ای فرض کند.کودک مانند خودرویی حرکت می کند و دور می زند. خود را به منزله راننده می بیند وبدن خویش را همچون خودرو به کار می اندازد.تخیل کودک اسباب بازی ها را بزرگ می کند ومواد بازی را تغییر می دهد تا به این ترتیب، کودک بتواند به عالم خیال وارد شود، موجودات خیالی را واقعی فرض کند واز بازی خود لذت ببرد.
هرچند کودک ذهن فعال و قوی دارد، اسباب بازی ها در نظر او مواد واقعی هستند و او هر دو قلمرو واقع وخیال را نیک می شناسد.در انواع بازی های تخیلی، پرتو خیال است که اسباب بازی ها و مواد را جان می بخشد وهنگامی که خلق وخوی طفل دگرگون می شود، اسباب بازی ها ممکن است در نظر او تغییر کنند؛ مثلا جریان باریکی از آب صورت خندق بگیرد، یا تکه چوبی که قایق بود، به خیال او جزیره ای جلوه کند.برای کودک بسیار آسان است که صندوقچه ای کوچک، گاهی محل اختفای دزد، و زمانی محل تاجگذاری پادشاه باشد.
این بازی ها در یک و نیم سالگی آشکار، ولی معمولا در سه سالگی آغاز می شود و در طی چند سال غنا و پیچیدگی می یابد. تحقق این مرحله، مستلزم پشت سرگذاشتن مطلوب مراحل پیشین است.
در این بازی ها کودک، برای تظاهر به نوشیدن، ابتدا فنجانی خالی را به کار می برد، در مرحله بعد این کار را با یک برگ که به شکل فنجان درآمده، و یا با کف دست خود که آن را گود کرده است و میان آنها و شیء واقعی مشابهت ظاهری وجود دارد، انجام می دهد. او در مرحله بعدی از اشیای مناسبی استفاده می کند که به شیء واقعی شبیه نیست و سرانجام به مرحله ای می رسد که این کار را اصولا بدون استفاده از اشیا و با حرکات نمایشی صامت انجام می دهد.
این مراحل، میزان (فاصله گرفتن) تدریجی کودک از اشیای واقعی وافزایش مهارت وی در نماد سازی را نشان می دهند.تفاوت این نوع از بازی ها با بازی های نمادی آن است که در بازی های تقلیدی و نمایشی و حتی نمادی، کودک از آنچه دیده و تجربه کسب کرده است الگو برداری می کند، در حالی که در بازی های تخیلی، کودک با استفاده از تجربه های گذشته خود، رویدادی جدید که در سابق برخورد چندانی با آن نداشته است، به وجود می آورد.
کودک با استفاده از بازی های نمادی، پرنده اندیشه را به دوردست ها پرواز می دهد و با نیروی تخیل خود اشیا و موجودات مورد علاقه را در برابر خویش حاضر می کند و در آنها تغییراتی می دهد تا مناسب بازی او شوند و آن گاه آنها را با اسباب بازی های نمادی خود فعال می کند.کودک با استفاده از نیروی تخیل خود، موجودات یا اشیایی را که باعث زحمت و آزارش هستند، بدون ترس از گزند آنها و با رضایت خاطر، حاضر می کند وآن گاه با اسباب ابزی های نمادی خود، آنها را هلاک می سازد یا از آنها انتقام می گیرد و به تبیه شان می پردازد.رشد تخیل، باید هدف اصلی آموزش و پرورش کودک باشد.همه مخترعان، نویسندگان، نقاشان و موسیقیدانان بی تردید تخیلی قوی داشته اند.بازی کودکان می تواند برای رشد تخیل بی اندازه مفید واقع شود وتخیل نیز فرصت های ثمر بخشی را برای یادگیری و شناسایی کودکان از جهان فراهم می آورد.
وسایل و لوازمی که به کودکان در بازی های تخیلی کمک می کند
فعالیت هایی مانند خانه بازی، بازی در نقش پدر ومادر، آشپزی، خرید وفروش و شکار از شکل های متداول بازی های تخیلی هستند که برای این بازی ها، هر چه وسایل بازی بیشتر باشد، کودکان بهتر می توانند بازی های تخیلی را انجام دهند.وسایلی که برای این منظور به کار می رود، لازم نیست نو و یا دقیق درست شده باشد.اگر این وسایل ناقص باشند، کودک با کمک تخیل خویش، آنها را تکمیل می کند.
وسایل لازم برای بازی های تخیلی
1. لباس های زنانه؛ 2. لباس های مردانه؛ 3. تلفن اسباب بازی یا چیزی شبیه آن که کودک را تشویق به صحبت کردن کند؛ 4. انواع عروسک ها و خانواده عروسکی؛ 5. بطری شیر نوزاد؛ 6. زنگ اخبار که برای ورود استفاده می شود؛ 7. شیلنگ پلاستیکی به طول دو یا سه متر؛ 8. خودرو، قطار، قایق وهواپیمای اسباب بازی؛ 9. ملافه، پتو، رومیزی، روتختی کهنه که دیگر مورد استفاده قرار نمی گیرد؛ 10. کلاه مامور آتش نشانی، کلاه افسر پلیس، روپوش سفید ولوازم پزشکی و….

بازی، حیات کودک
بازی و رشد
محرکی چون بازی بر رشد شناختی، عاطفی، اجتماعی و فیزیکی کودک تاثیر بسزایی دارد. تحقیقلتی نشان داده است، محیطی که کودک در آن شانس بازی ندارد، چه تاثیراتی بر او می گذارد؟ تعدادی از این کودکان در محیط هایی کاملا ایزوله زندگی کردند حتی تختهایشان طوری قرار داشت که بچه های هم اتاقی شان را نمی دیدند.یعنی نه تنها نمی توانستند 433 با یکدیگر بازی کنند بلکه حتی از داشتن ساده ترین اسباب بازی هم محروم بودند.بچه های دو ساله مانند بچه های دو ماهه رفتار می کردند، قادر به راه رفتن و حرف زدن نبودند وحتی مانند آنها تغذیه نمی شدند، هیچ یک در مورد دستشوئی رفتن هم آموزش ندیده بودند.آنها وقتی بزرگترها نزدیکشان می رفتند گریه می کردند و نیز مستعد انواع بیماری های کودکان بودند.برای همه بچه های هشت ساله فقط یک مراقب وجود داشت، او به قدری گرفتار بود که نمی توانست ، توجه لازم را به هر یک داشته باشد.
برعکس، بچه های مهد کودک به اسباب بازی علاقه نشان می دادند و با آنها بازی می کردند، با بزرگترها ارتباط نزدیک داشتند؛ از بودن در کنار کسانی که در مجاورتشان بودند لذت می بردند.مادرانشان هر روز با کودکان خود بازی می کردند، آنها را در آغوش می گرفتند، غذا می دادند، حمام می کردند، تعجبی ندارد که این کودکان در سن دو سالگی می توانستند راه بروند، صحبت کنند و به تنهایی غذا بخورند.بچه هایی که در مهد کودک نگهداری می شدند، در همه زمینه ها با بچه هایی که در خانواده رشد کرده اند، برابری داشتند.در این پژوهش اهمیت بازی به همراه پرستار مهربان آشکار شد، چه او مادر باشد یا مربی مهد کودک.هیچ زمانی جز سالهای اولیه زندگی ، بازی تاثیر خود را نشان نمی دهد. پس توجه به سالهای کودکی وتاثیر بازی، ضرورت بسیاری دارد.
کودک هنگام بازی می تواند کشف کند چه کسی است و چه توانایی هایی دارد، دنیا چیست و چگونه خود را باید با محیط هماهنگ کند.به راستی بازی می تواند به کودک اعتماد به نفس دهد، بازی کردن بچه ها راهی است به سوی شکل گیری شخصیتی سالم و مفید.در نتیجه برای این که کودک در آینده زندگی خوب و بالنده ای داشته باشد، فرایند بازی بسیار ضروری است.
بازی وشناخت
یکی از امتیازهای بازی این است که رشد شناختی کودک را گسترش می دهد.برای مثال بازیهای حسی – حرکتی، درک کودک را از دنیای اطرافش افزایش می دهد.بازیهای جسمی به او کمک می کند تا ناتوانی های خود را بشناسد و آنها را برطرف سازد.بازیهای نمادین، به او اجازه می دهدد تا واقعیات را تغییر دهد.(به حال تعلیق در آورد.)
توانایی کودک در بازی نمادین، نشانه نقطه عاطفی در رشد شناختی اوست.چرا که به تدریج ذهن او قدرت شکافتن ضاهر واقعیات را نمایان می کند.در تخیلات او خرس عروسکی می تواند ناگهان زنده شود و سخن بگوید.
همانطور که قوه درک کودک قوی تر می شود، بهتر می تواند با استفاده از تخیلاتش به خیالپردازی بپردازد.زمانی می رسد که او قادر است ماند بزرگترها تفکر انتزاعی داشته باشد.در طی بازی، کودک با مفاهینی چون بزرگ- کوچک، بالا – پایین، پر یا خالی آشنا می شود وآنها را با وضوح بیشتری درک می کند.بازی تخیلی به کودک کمک می کند تا بفهمد چه چیزی واقعی است و چه چیزی واقعی نیست و چه چیزی با تخیل قابل تغییر و چه چیزی تغییر ناپذیر است.
بازی کردن، کودک را قادر می سازد بر بعضی از امور پیرامونش تسلط پیدا کند، و دریابد که نمی تواند کاملا همه امور را تغییر دهد و همه چیز را دست کاری کند.پس او این درس را یاد می گیرد که دنیای واقعی را نمی توان کاملا تغییر داد.

بازی و گویش
بازی به عنوان آزمایشگاه زبان نیز عمل می کند.مثلا فرزند یک ساله شما کلمات جدید را تجربه می کند تا ذخایر لغوی اش را غنی تر سازد و حتی در مورد درک مطلب مهارتهای خود افزایش دهد.در طی این مراحل بچه ها همواره لغات طنزآمیز را کشف می کنند، خودشان و دیگران را با کلماتی طنز که از خود در می آورند ، سرگرم می کنند.برای خود همبازی خیالی تصور می کنند ومانند بهترین دوستشان با او مشغول گفتگو می شوند، چنین بازی های کلامی موجب می شود بینش زبان شناختی کودکان گسترده تر گردد.اگر کودک در محیطی رشد کند که آرامش بر آن حاکم باشد، می تواند به آزمایش واکتشاف دست بزند.بازی هم قابلیت تسلط به اطرافش را به او می دهد.او به تدریج که بزرگتر می شود، ازطریق بازی های مهارتهای حل مسئله و خلاقیت را نیز فرا می گطرد و از طریق بازی های نمادین می تواند مشکلاتش را در فضایی امن تر تصور کند و راه حلها متفاوت آن را با هم مقایسه کند.
تخیل انعطاف پذیر کودک، به او اجازه می دهد تا با استفاده از اشیاء اطراف خود، به خلاقیت بپردازد.به طور مثال یک قوطی را به جای طبل ، یک تکه چوب را به جای اسب و یک برگ بزرگ وپهن را به جای بشقاب در نظر بگیرد.
همچنین یک تجسم فعال به کودک کمک می کند تااز حالت بی حوصلگی و کسالت بیرون بیاید.مثلا انتظار در مطب دکتر به نظرش کوتاه تر می آید.اما کودکی که خیالپرداز نیست، منتظر ماندن در مطب دکتر برایش یک عمر طول می کشد.
بازی کردن قدرت تمرکز حواس کودک را پرورش می دهد. از نتایج تحقیقات چنین برمی آید که بین خیالپردازی و آستانه دقت کودک ارتباط تنگاتنگی وجود دارد.چرا که کمی خیالپردازی به کودک کمک می کند تا بتواند حسابی سرگرم باشد.پژوهشی بر کودکان پیش دبستانی ثابت کرده است بچه هایی که قادر نیستند خیالپردازی کنند، از دقت کمتری برخوردار هستند وتمایل بیشتری به پرخاشگری ورفتار مخرب (شیطنت) دارند.
بازی و نظم
از دیگر فواید بازی می توان درک نظم، ترتیب و توالی مشارکت را نام برد.قوانین بازی، نحوه شروع، ادامه و خاتمه آن، فرصت مناسبی برای درک کودک فراهم می کند تا درباره نظم نکات بیشتری بیاموزد.
بازیهای نمایشی نیز همین فواید را دارند، مثلا فرزند شما هنگام خاله بازی، ابتدا به میهمانهایش که ممکن است چند حیوان عروسکی باشد، خوش آمد می گوید و آنها را روی صندلی شان می نشاند و با چای وکیک از آنها پذیرایی می کند. سپس ظرفها را تمیز می کند و در آخر به بدرقه شان می رود و با آنها خداحافظی می کند.تمام این مراحل بیانگر آن است که رشد درک کودک از ترتیب وتوالی به شکل مناسبی صورت گرفته است.

فواید عاطفی
همانقدر که بازی فواید شناختی دارد، برای بهزیستی کودکان، فواید عاطفی را نیز به همراه دارد.بازی های تخیلی سهم بزرگی در خنده و شادی های کودکانه دارد.چنین شادمانی کودک را از حالتی خشک و ثابت بیرون می آورد.البته رضایت خاطر(خوشحالی) کودک بازتابی احساسی است که از خود دارد.بهترین بازی، آن است که عزت نفس را در کودک به جریان اندازد.بازی به بچه ها اجازه می دهد تا با شرایط کنار بیایند، از این رو موجب توانمندی و موفقیت در بزرگسالی می شود.هنگامی که فرزندتان موقع بازی، در تصور خود، خرس عروسکی اش را زنده فرض می کند یا بعضی از غولها را می کشد یا اینکه وانمود می کند مامور پست است، احساس برتری حاصل از آن به وضوح، شکوفا شدن اعتماد به نفس را نشان می دهد.بازی کردن راهی برای بیان احساسات است چرا که به کودک این شانس را می دهد تا هیجانات منفی چون خشم، عصبانیت را خالی کند یا مفاهیم تلخی چون مرگ، بیماری و یا جدایی را درک کند.کودکی که به تازگی تحت عمل جراحی آپاندیس قرار گرفته، شاید هنگامی که به خانه برمی گردد، تجربه بیماری اش را با دکتر بازی نشان می دهد با این تفاوت که این بار او دکتر است و تمام امور تحت اختیار اوست.از این رو هنگام خشم ممکن است یک حیوان عروسکی رامثلا به دلیل خطایی که مرتکب شده توبیخ کند و او را مورد عمل جراحی قرار دهد.با دوباره اجرا کردن چنین حوادثی و معکوس کردن نقش ها، کودک به تدریج در اثر بهبودی جراحات عاطفی، ترس یا خشم باقی مانده را از بین می برد.بازی به کودک کمک می کند با چنین وضعیت های ترسناکی مانند رفتن به مطب پزشک یا رفتن به مدرسه ، کنار بیاید وبتر برخورد کند.گاهی کودک در برخورد با چنین بحرانهایی با خواهر، برادر، هم بازی اش و یا حتی خانواده اش دکتر بازی می کند.شاید هم همه سربازها یا حیوانات عروسکی اش را جمع کند و وانمود کند که مدرسه جلسه گرفته اند.بطور کلی باید گفت علاقه به مسابقه و بازی اضطراب را تسکین می دهد و تا حدودی آن را درمان می کند.بازی به کودک اجازه می دهد اجازه خشونت می دهد تا تخلیه شود، به عبارتی از طریق بازی می تواند خشم خود را خالی کند و این امر برای او نوعی پذیرش اجتماعی محسوب می شود. بازی و ایفای نقش غول نقش غول یا قهرمانان ها به او اجازه می دهد حس کند قوی شده است و نیز بازی، بچه ها را میان احساسات قوی درونی شان توانا می سازد، احساساتی که نا پیدا است.

فواید اجتماعی
بازی مهارتهای اجتماعی کودک را افزایش می دهد.به ویژه نمایشی که نوعی بازی نمادین است می تواند همدلی را در کودک پرورش دهد.در این صورت او نه تنها وانمود می کند هویت دیگری دارد، بلکه عقاید و احساسات دیگران را نیز باید به نمایش بگذارد.بنابراین خاله بازی به کودک این شانس را می دهد که از رفتار فرزند خود خوشحال یا عصبانی شود.پرستار بازی به او کمک می کند نسبت به بیمارانش احساس همدردی کند.چنین بازی های نمادین به کودک کمک می کند، درک و شناخت او از دیگران بیشتر شود و نسبت به رفتار دیگران صبور باشد وتغییرات محیطی را بهتر بپذیرد.
بازی به کودکان اهمیت سازگاری و ارزش سازش را می آموزد.در این حین، فرزند شما بزرگ و بزرگتر می شود، به تدرج کمتر خود محوری را از نشان می دهد و بیشتر تمایل دارد، در بازی و مسابقات گروهی شرکت کند.بازی پایه های دوستی را بنا می نهد که شاید تا سالیان درازی ادامه یابد.سپس با وسیع شدن دنیای پیرامون کودک و تغییر یافتن تعاملات اجتماعی اش ؛ به تدریج تاثیر نقش ها و رتبه های اجتماعی و روش برخورد با مردم را یاد می گیرد.کمترین عملکرد اجتماعی بازی را می توان نقش انجام وظیفه ای دانست که هر یک از کودکان در بازی های گروهی عهده دار می شوند. حتی ساده ترین شکل بازی به کودک نکات مهمی می آموزد ، نکاتی چون رعایت نوبت، همکاری، رقابت عادلانه و برد و باخت منصفانه. بیشتر بازی های پیچیده بر اساس مهارت های اجتماعی ساخته شده و می شود که بدین وسیله ارزش کار گروهی و روح حاکم بر تیم را تقویت می کند.چرا که از اژن طریق کاملا محدودیت های مربوط به رقابت و بازی گروهی کاملا نمایان می شود.

فواید فیزیکی
شاید آشکارترین فایده بازی تاثیر آن بر رشد جسمی کودک باشد.این تاثیر شامل رشد ماهیچه و توانایی کنترل آن است، مانند هماهنگی چشم و دست.همچنطن می توان گفت عضلات بزرگ از فعالیت های جسمی مانند دویدن، پریدن، دوچرخه سواری وشنا قوی می شود و عضلات کوچک از طریق فعالیت های حسی – حرکتی تقویت می شود.مانند نوزادی که تلاش می کند جغجغه اش را بگیرد یا پسری که برای نقاشی کردن و خط خطی کردن تلاش می کند.بازی نمادین می تواند فرصت های زیادی برای رشد فیزیکی فراهم کند در انواع مسابقات، مهارت های حرکتی وهماهنگی اعضا بدن افزایش می یابد.تجربه بازی حسی – حرکتی مانند جویدن جغجغه ، به طفل سفتی و مزه پلاستیک را می آموزد.فعالیت های حسی – حرکتی به بچه های بزرگتر این فرصت را می دهد تا اشکال، رنگ ها و سایزها را آزمایش کنند.همچنین فعالیت های جسمی منبع تحرک حسی است.برای مثال شنا به کودک اجازه می دهد خاصیت شناوری آب وکشش جاذبه زمین را تجربه کند.قدم زدن در جنگل ویا پارک به فرزند پیش دبستانی شما این شانس را می دهد که سنگ ها، برگ ها وپوست درخت بشناسد، صدای پرندگان وشرشر آب جویبار را بشنود وگل ها را ببوید.در مجموع می توانید واکنش های کودک تان را نسبت به محیط اطرافش تقویت کنید چرا که این تشویق در تمام طول عمر، او را تغذیه می کند و زنده نگه می دارد.

رابطه بین بازی و بلوغ اجتماعی کودکان
درباره فواید بازی و نقش آن در پرورش جسم و روح آنها، پژوهش های زیادی انجام شده است.کارشناسان و پژوهشگران به این نتیجه روشن رسیده اند که بازی، نیاز اولیه وضروری کودکان است و هر چه امکان بازیهای سالم و سازنده بیشتر باشد، فکر و ذهن کودک بهتر پرورش یافته و خصوصیتهای اجتماعی او بهبود می یابد.
زمانی که کودکان قادر به کنترل عضلات خود شدند، مرحله تماس با محیط فرا می رسد.به طوریکه با کنجکاوی می خواهند از مسائل پیرامون خود آگاه شوند وکسب این آگاهی مستلزم خروج از دنیای فردی و ورود به اجتماع، ایجاد و برقراری کنش متقابل با محیط است. و در بازی های گروهی که هدف مشترکی دارند و افراد شرکت کنده برای نیل به آن ناگریزند تلاشها و فعالیتهای خود را با یکدیگر هماهنگ کنند کودک به نوعی تعامل و ارتباط اجتماعی دست می یابد.
بنابراین، کودکان با انتخاب نوع بازی، تعیین شرایط بازی و مقید کردن خود به اطاعت از اصول و قوانین آن، در حقیقت نوع خاصی از زندگی اجتماعی را تجربه می کنند و در سازمان دادن به این زندگی اجتماعی، این باور را در خود پرورش می دهند که به منظور پذیرش در گروه و بازشناسی از سوی همبازی ها مجبور به اجرای قوانین بازی می باشند. کودک بدون بازی، به ویژه بازیهای گروهی، خودخواه و فاقد توانایی لازم برای ایجاد ارتباط با دیگران بار می آید، حال آن که از طریق بازی، شیوه همکاری و نفوذ در گروه همسالان، جلب توجه دیگران، رعایت حقوق دیگران، زندگی گروهی وبسیاری از امور اجتماعی دیگر را یاد می گیرد.
بازی به کودک می آموزد که چگونه با دیگران ارتباط برقرار کند ودر عین حال این امکان را برای او فراهم می آورد تا خود را به طور شایسته در مقابل دیگران منترل نماید، به این معنی که کودکان به واسطه شرکت در بازی، به تقویت و تسعه نیروهای درونی خود می پردازند و زمینه های لازم برای خویشتنداری را کسب می کنند.
آنچه مسلم است برنامه ریزی و طراحی بازیهای مناسب موجب می شود کودکان به بلوغ اجتماعی رسیده، به نقش حقیقی خود در جامعه پی ببرند و آمادگی مقدماتی را برای پذیرش را برای نقش های آینده به دست می آورند.
نقش بازی و اسباب بازی در شخصیت کودکان
کودکان معمولا بخشی از شبانه روز خود را صرف بازی می کنند و از طریق آن به حواس خود مهارت می بخشند وبه میزان توانایی و نیز نقاط ضعف خود پی می برند. هدف آنها از بازی کردن، تفریح و سرگرمی، وقت گذرانی، شناخت جهان وفرار از غم ها و کدورتهاست که سه مورد آخر را به طور غیر مستقیم درک می کند.
فواید بازی
بازی برای کودکان نقشی حیاتی داشته وموجب پرورش روح و وسیله ای برای شادی و انبساط خاطر کودکان است.پدر ومادر عاقل در ضمن بازی کودک می تواند صفات اخلاقی و اجتماعی فراوانی را به او بیاموزد.همچنین بازی در گروه باعث پرورش وجدان کودک می شود.
بازی برای شناخت کودک
از طریق بازی با کودک می توان دریافت که او فردی تواناست یا ضعیف؟ فرمانده است یا فرمانبر؟ آرام است یا شلوغ و ……
از طریق بازی کودک با اسباب بازی ها می توانیم احساسات خصمانه یا دوستانه او را دریابیم و بفهمیم چه مسئله ای او را رنج می دهد، از که گله مند است، چه آرزویی دارد وبسیاری از صفات و خصوصیات دیگر مثل: شجاعت، ترس، مهربانی، قوه ابتکار وابداع، وضع عادی ویا نابه سامان ، جنبه انزواجویی یا زندگی در جمع ،در سایه بازی کردن کودک مشخص می شود.بازی باعث آرامش، تسکین، آموزش راه زندگی و ایجاد راهی برای رسیدن به انس و الفت در کودک می شود.
انتخاب اسباب بازی
شما پدر و مادر عزیز ساعتها وقتتان را در فروشگاه اسباب بازی، صرف تهیه بهترین، جالب ترین و بی خطرترین اسباب بازی ها برای فرزندتان می کنید و شاید واقعا برایتان عجیب باشد وقتی که می بینید بعد از دادن اسباب بازی جدید به او، کودکتان دوباره به سراغ در قابلمه ای می رود که همیشه دوست دارد با آن بازی کند.این را بدانید بهترین اسباب بازی آن است که کودک را مجذوب خود کند و او را دوباره به سمت خود بکشاند.

رعایت تناسب سنی
در سه سال اول، زندگی کودکان به سرعت تغییر می کند و در این میان رعایت سن کودک در انتخاب اسباب بازی مهم است.
کودک خردسال به اسباب بازی نیاز دارد که حواس پنجگانه او را تحریک کند.اسباب بازی های مناسب برای کودک زیر یک سال، آنهایی هستند که رنگها، حالات مختلف سطح(نرمی یا زبری وغیره) مواد وشکلهای جالب و متنوع را به کودک بنمایانند.
اسباب بازی هایی که صدا دارند، مثل جغجغه به کودک احساس تسلط و کنترل می دهد و رشد مهارتهای دستی و هماهنگی او را سرعت می بخشد.
کودکان نوپا از هرمهای اسباب بازی و الگوهایی که سرهم می شوند؛ از جمله اسباب بازی های داخل حمام و پازلهای چوبی که بر روی یک صغحه چیده می شوند، بسیار لذت می برند.
کودکان در دو سالگی مهارت چرخش مچ دست را کسب می کنند و اسباب بازیهایی که درپوش پیچی دارند و مکعب هایی که داخل هم چفت می شوند، برای آنان مناسب است.
کودک پیش دبستانی از بازی با مکعب ها، وسایل نقاشی، ورنگ آمیزی و هر چیزی که محرک بازی های تخیلی باشد، لذت می برد.همچنین بازی با کارتهای بازی یا دومینوهای تصویری برای او جالب است.
انواع بازی های دخترانه و پسرانه
شاید نوع اسباب بازی برای بچه های پسر و دختر در سنین مختلف تقریبا یکی باشد، اما شکل بازی های آنان با هم متفاوت است.بازی پسرها و دخترها تا حدود یک سالگی با هم یکسان است.آنان می آموزند که چگونه دستهایشان را حرکت دهند، اشیا را در دست بگیرند، به دهان ببرند، صدای جغجغه را در آورند، به اداهای دیگران بخندند، با دستشان بازی کنندف شصت پایشان را بگیرند و یا به دنبال عروسکهای متحرک بروند تا آنها را بگیرند، اما از حدود یک سالگی به بعد اختلافات در بازی های دختر و پسر نمایان تر می شود.

پسرها و بازی هایشان
به غیر از بازی با اسباب بازی ها یک سری بازی های دیگر وجود دارد که آنها با خود به تنهایی ویا با دوستانشان انجام دهند.
پسرها از حدود دو سالگی کمی جسورتر می شوند؛ به راحتی مالکیت خود را اثبات می کنند و با توجه با شخصیت هایشان یا گستاخ می شوند یا آرام.
آنان که پرتکاپو و شلوغ کارترند به نظر می رسد که عجول تر هم باشند، پس بازی مهیج و پر سر و صدا را دوست دارند؛ مانند دنبال کردن او، گرفتن او و فریاد کشیدن.آنها همچنین بازی با پدر ومادر را بسیار دوست دارند، و می خواهند هنگام بازی کردن با اسباب بازی هایشان پدر یامادر و یا هر دو کنارشان باشند.پسرها کم کم که بزرگتر می شوند، فرم بازی آنها مشخص تر می شود، مثل جنگیدن با شمشیرهای چوبی، بازی با تانک ها، فرمانده یا سرباز شدن و….
بازی پسرها با دخترها
بچه ها بعد از دو سالگی معمولا به خوبی متوجه جنس مخالف می شوند و با توجه به شخصیت دو طرف، از خود عکس العمل نشان می دهند؛ مثلا یک پسر شیطان دو ساله در کنار یک دختر آرام دو ساله که قرار می گیرد، در ابتدا سعی می کند مانند دخترک خود را آرام و مهربان نشان دهد، دست او را می گیرد و به زبان کودکانه که بزرگترها نمی فهمند، با او حرف می زند، خم می شود، در صورت او نگاه می کند، می خندد و گاهی می خواهد چهره اش را لمس کند، اما کم کم خسته شده و از خود عکس العمل نشان داده و برای جلب توجه او حتی ممکن است او را هل دهد و یا بزند.این حالت در موقعیت عکس هم ممکن است به همین شکل باشد، اما در کل بچه ها به خصوصی پسرها از دو سالگی به بعد عاشق جمع همسالان خود می شوند و از بودن با آنها لذت می برند.در بچه های بالای سه سال تفاوت ها آشکارتر است، مثلا اگر خاله بازی یک دختر را در نظر بگیرید که پسری همبازی او شده، معمولا دخترها مدیریت را به عهده گرفته و با پسرها همچون برده رفتار می کنند.حتی اگر الگوی دختر مادری فرمانبردار و پدری مدیر باشد که او داشته، باز هم این دختر است که در نقش مادر، وظایف پدر را به پسر می گوید تا در بازی انجام دهد.

بازی های دخترانه
ما با دختران شیطان زیادی روبه رو شده ایم، اما اکثریت آنها آرامند و مطیع بازی شایع آنها بعد از سه سالگی خاله بازی، معلم بازی، دنبال هم کردن، خواندن سرود دسته جمعی، گردش و…. می باشد.
بچه های بدون بازی
((دکتر کارولین پلات)) استاد روان شناسی کودکان در دانشگاه لندن، در کتابش (( بچه ها و روان آنان )) می گوید: ((از کودکی بچه ها می توانید به شخصیت آنها پی ببرید.من بارها با بچه هایی برخورد داشتم که از 5،6 سالگی فقط سرشان در عکس کتاب ها و مجلات بوده و از بازی های بچه گانه دوری می کنند و در نهایت زمانی که به سنین نوجوانی می رسند، فکر وذکرشان درس و مشق و مطالعه می شوند، همه چیز را به شوخی گرفته و در دراز مدت با درس و مشق و تکالیف مدرسه خو می گیرند، اما چیزی که مشخص است این است که نمی توان بچه ها را بدون بازی معنا کرد.))
بازی ونقش آن در رشد فکری کودک
نقش و اهمییت بازی در رشد ذهنی و فکری کودک همواره مورد توجه محققان و روانشناسان کودک بوده است.ویگوتسکی و پیاژه از جمله روانشناسانی هستند که بطور ریشه ای به مطالعه بازی کودکان و نقش آنها در رشد ذهنی و فکری و زندگی اجتماعی کودکان پرداخته اند.از دیدگاه این دو محقق، شرکت کودک در بازی های کودکانه به معنای ورود کودک به دنیای مجازی ست که دارای قوانین خاص و نانوشته است.لی برگ و بی یر1 می گویند:"بازی آینه فرهنگ و راهی برای زنده ماندن در فرهنگ است" (لی برگ و بی یر2003 ص90). این دو محقق برای توضیح نظرشان می افزایند:"هنگام بازی، کودک با زبان سر وکار دارد.به عبارت دیگر بازی، یعنی وجود دو زبان در یک و همان لحظه.کودک می آموزد چه بگوید و چه نگوید، چگونه و کی بگوید و این پروسه ای است که به خود آگاهی زبانی می انجامد"( لی برگ و بی یر2003ص90).
زبان به عنوان ابزار اولیه بازی ها از نظر ویگوتسکی و پیاژه، عامل اساسی چگونه شکل گیری توانائی های ذهنی کودک است.آنچه اینجا، نظرات ویگوتسکی (1934/1962) وپیاژه را از هم متمایز می کند این است که ویگوتسکی بر خلاف پیاژه عقیده داشت، پایان بازی ها (آن دسته که سمت و سوی اجتماعی کردن دارند) در هفت – هشت سالگی نبوده و تا سنین ده – یازده سالگی ادامه دارند.اما پس از گذشت این دوره، بازی ها تغییر ماهیت داده و بصورت فعالیت های گروهی – اغلب با رهبری یک یا چند نفره – در می آیند.
ویگوتسکی بازی ها را به دو دسته تقسیم بندی می کند:
– بازی هائی که قوانین درونی و نانوشته دارند.
– بازی هائی که قوانین معین وقراردادی دارند.
به عقیده ویگوتسکی رهبری بازی های دسته اول را کودکان خود و بدون نیاز بزرگترها به عهده می گیرند، در حالیکه بازی های دسته دوم با شرکت و دخالت بزرگترها صورت می پذیرد و به همین سبب سمت و سوی بازی ها به جهتی می رود که بزرگترها می خواهند.آنها قوانین و مقررات بازی را تعیین و به کودکان دیکته می کنند به نظر ویگوتسکی بازی ها به رشد ذهنی و فکری، احساسی و اجتماعی 2 کودک کمک می کنند.به زبان دیگر بازی ها ابزار کنترل و تنظیم رفتار کودک هستند.او هنگام بازی دکتر می شود، معلم می شود، راننده می شود و …. وبدین ترتیب نقش های گوناگون را در عالم بازی تجربه می کند.هر بازی سناریو، قوانین و مقررات خاص خود را دارد وبنا به تعداد و نانوائی های بازیگران تغییر و تحول می یابد.
بازی هائی که قوانین درونی و نانوشته دارند – یعنی بازی های دسته اول – نیز در طی بازی و به مرور زمان و بنا به شرایط و اعضای شرکت کننده تغییر و تحول می یابند.اشیاء در این مرحله بازی نقش مهمی دارند.ابژه ها کودک را رهبری می کنند.کودک هنگام بازی با عالم تخیل سر و کار دارد و از همین روی خلاقیت و آفرینش و همچنین موقعیت بروز خصوصیات رفتاری و اخلاقی خود را می یابدکودکان معمولا – تا حوالی سن چهار سالگی – به اختلافات رفتاری وکرداری توجهی ندارند، اما در طی بازی بر هم تاثیر می گذارند.
رهبری ابژه ها به مرور زمان رنگ می بازد واشیاء تنها وسیله ای برای فهم و درک یکدیگر بکار گرفته می شود. در این مرحله یک قطعه پازل، فقط یک قطعه پازل نیست ، بلکه وسیله ای برای حل مشکلی است. بدین سبب کنترل خود 3 جزء لاینفک قوانین بازی می شود.به اعتقاد ویگوتسکی کنترل خود زمینه ساز پیشرفت های بعدی است.از این روی مسئولان مهد کودک و دبستان بایستی به بازی ها ونقش آنها در سواد اموزی توجه فراوان به خرج دهند.ویگوتسکی از کتاب خواندن به عنوان یک بازی سازنده یاد می کند.به نظر او کتاب خواندن در چشم کودک نوعی سرگرمی وبازی است، زیرا که دنیای خیالی کتاب ها به دنیای کودکان نزدیک می باشد. گفتگو دربار ه کتاب ها – یعنی این دنیای خیالی – ذهن کودک را تحلیلی می سازد. وقتی کودک همراه با بزرگسالی کتاب امکان بحث و مراوده 4 فراهم می آید.اساس مراوده ها اغلب بر سوال و جواب ریخته می شود که به نظر لی برگ و بی یر پرسش ها همیشه بر محور"کجا وکی" می چرخد.اینجا لی برگ و بی یر از نفوذ بیش از حد بزرگترها اخطار می دهند و می گویند"گاهی بزرگترها فضای بسیار زیادی را اشغال می کنند و امکان اندیشیدن را از کودک می گیرند"( لی برگ و یر ص94.)
شاگرد در کلاس درسی که معلم تنها سخنرانش است، چه چیزی برای آموختن پایه ای خواهد یافت؟ معلم باید قبل از هر چیز"گوش دادن به شاگردان خود" را بیاموزد و بیاموزد که زبان – به عنوان پیش فرضیه بازی ها و بازی ها به عنوان پیش فرضیه سواد آموزی – زمانی به خلاقیت و آفرینندگی کودک می انجامد که کودک آن را به صورت ابزاری برای ارائه اندیشه ها و افکارش در دست داشته باشد. و اینجاست که اجتماعی کردن زبان در غالب بازی ها در نگاه ویگوتسکی امری ریشه ای و حیاتی می شود."احساس شریک و همراه بودن" – که نقطه عطف زندگی کودک است و به رشد و تعالی او می انجامد – به نظر ویگوتسکی باید هسته مرکزی فعالیت های مدرسه شود.او می گوید"قوه تخیل کودک بی حد و مرز است.لیوان خالی در چشم کودک می تواند از شیر پر باشد. هنگام بازی یک تکه کاغذ سفید شاید بتواند جای کیک یا شیرینی بگیرد"(ص57). بازی های کودکانه مثلا دکتر بازی، معلم بازی، قطار بازی، مسافر کشی، هواپیما بازی و پرواز کردن، همانقدر که به تخیل کودکانه نیاز دارد، به زبان نیازمند است.تخیل – به مثابه تقلیدی از واقعیت های موجود پیرامون کودک – بازی را پر محتوا می کند و به کودک امکان آزمایش و تجربه می دهد.در این عالم مجازی است که کودک می اموزد از ابژه ها و واژگان و رفتارها و اعمال انسانها بهره ببرد.در عالم تخیل او هر چیزی می تواند چیز دیگر باشد.به عبارت دیگر اشیاء خاصیت نمادی پیدا می کنند.مثلا باز و بسته کردن بازوها نماد پرواز و چوب جارو نماد هواپیما یا چیزی از این قبیل می شود.بدین ترتیب کودک تولد، زندگی، مرگ، درد، رنج و شادی را به صورت نمادین هنگام بازی و در ذهن تجربه می کند.اطن تجارب مقدمات بعدی زندگی کودک آموزی را فراهم می آورد.
همانطور که آمد مراوده ها جزء جدائی ناپذیر بازی هستند.اما نباید فراموش شود که برداشت کودکان از کلمات و مفاهیم متفاوت از برداشت افراد بزرگسال است.مرجانه سه ساله هنگام دعوا – که اغلب جزئی از بازی است – با صدای حق به جانبی به دختر خاله اش که همبازی اوست، می گوید:"برو، برو، تو کی هستی که با تو دعوا کنم. دمان مامان من اینقده، قد یه هندونه.دماغ مامان توچی؟ اینقده، قد یه نخود ".این دعوای کودکانه از کاربرد متفاوت زبان حکایت می کند.در نگاه مرجانه معنای بزرگی با مفهوم خوبی ومعنای کوچکی با بدی مترادف و امیخته است. به نظر ویگوتسکی کودک بطور روزمره با مراوده های پیچیده و بغرنجی روبروست.او نام این نوع مراوده های پیوسته و هر روزه را مفاهیم روزمره 5 می گذارد. به عقیده او مفاهیم روزمره 5 می گذرد. به عقیده او مفاهیم روزمره درونی عمل می کنند. در ذهن کودک جائی برای دسته بندی های زبانی وجود ندارد."ماهی حیوانی است که در آب زندگی می کند و با قلاب یا تور ماهیگیری گرفته می شود.تصور آبزی بودن ماهی و رده بندی های زیست شناسانه – در مخیله کودک نمی گنجد"(ص58).
در خاتمه نباید فراموش کرد که رشد ذهنی کودک مرحله به مرحله صورت می گیرد.ما نمی توانیم این رشد را به جلو بیندازیم ، اما می توانیم آن را متوقف کنیم.

بیائیم ، بازی کودکان را بازی نگیریم
با توجه به اینکه در مهد کودک دنیا، توجه خاص به رفتار کودکان می شود.بر خود لازم دانستیم در مورد بازی کودک مطالبی را به شما عزیزان تقدیم نمائیم.امید آنکه مورد استفاده شما قرار گیرد.باید معتقد بود:
کودک من و شما با بازی کردن توانایی خود را به آزمایش می گذارد و غرایز اجتماعی خود را تقویت می کند و علاوه بر اینکه بازی موجب رشد جسمی کودک می شودف در رشد زبان او نیز موثر است و معیارهای اخلاقی و اجتماعی را در او شکل می دهد.
نقش بازی در رشد کودکان
بازی از مهمترین عوامل رشد جسمانی، عاطفی، اخلاقی و عقلانی تلقی می شود.مهارت ها و تجارب کودک از طریق بازی رشد می کند وپشتوانه ان نیز وسائل، مواد گوناگون، بزرگسالان و مربیان با تجربه ای هستند که بازی را بهترین طریق یادگیری و رشد کودک به حساب می آورند.
بازی توانایی های کودک را به کار می اندازد و خلاقیت را بهمراه می آورد. کودکان ضمن لذت از بازی همچون شما به آن نگاه نمی کنند. بازی جزیی از زندگی کودک و از ضروریات مسلم رشد اوست که با تولد آغاز می شود.
بازی برای کودک شما یک فعالیت طبیعی و منطبق برفطرت اوست و سبب رشد همه جانبه او می شود.کودک از بازی لذت می برد و انرژی بی پایانی برای انجام دادن آن دارد.از طریق بازی کودک نحوه زندگی در جامعه را می آموزد و برای بزرگسالی آماده می شود. اگر کودکی را در موقع بازی کردن مشاهده کنیم، خواهیم دید که چگونه امکان استفاده از وسایل گوناگون را آزمایش می کند و از ترکیب آنها موارد استفاده جدیدی را پیدا می کند، کودکی که قطعات مکعب شکل را سر هم می کند، خانه می سازد و خراب می کند یا با قطعه چوبی اسب سواری می کند، سخت مشغول شناختن محیط و کسب اطلاعات در مورد آن است.
کودک با بازی زندگی می کند، از بازی لذت می برد و ضمن آن مهارتهای جدیدی کسب می کند.او از طریق بازی، علاوه بر رشد، اتکای به نفس و آشنایی با محیط، حدود توانایی های خود را می شناسد و سعی در رفع کمبودهای خویش می کند.او چیزهای گوناگون را با هم مقایسه کرده، اختلافات و تشابهات آنها را در می یابد و سعی می کند موارد استفاده آنها را نیز بیابد.

اهمیت بازی در رشد عاطفی و اجتماعی نمودن کودکان
علاوه بر اینکه در موقع بازی، کودک نیروهای جسمانی و عقلانی خود را به کار می گیرد ومهارت های مختلفی را می آموزد؛ در بازی با سایر کودکان، چگونگی ایجاد ارتباط با آنها را فرا می گیرد ودیگران را بهتر می شناسد و از خود نیز شناخت بهتری به دست می آورد.بازی، عواطف و احساسات کودک را بیدار ساخته او را به سوی زندگی اجتماعی و قبول مسئولیت ها راهنمایی می کند. کودک در موقع بازی تمام توانایی های خود را به کار می گیرد و با انطباق این توانایی ها با محیطی که در آن زندگی می کند، موقعیت خود را در می یابد.کودک از طریق بازی کردن احساسات خود را بیان می دارد و بدین وسیله، ترس ها ونگرانی های خود را ابراز می کند و در بسیاری موارد، مسایل خود را حل می کند.کودکان در بازیهای گروهی، راه ورسم زندگی با دیگران را می آموزند وتجارب جدیدی را کسب می کنند.این بازی ها نه تنها در رشد شخصیت کودک موثر است بلکه از طریق آنها می توان به رشد عاطفی و اجتماعی کودک نیز پی برد و برای مشکلات او چاره ای اندیشید. کودک شما از طریق بازی یاد می گیرد که چگونه در استفاده از وسایل بازی با دیگران سهیم شود و از این طریق حس تعاون و احترام به دیگران را در خود رشد می دهد.کودک در بازی، چگونگی رعایت قوانین ومقررات را از طریق فرمانبرداری از مقررات وضع شده فرا می گیرد.البته کودک در ابتدا نمی تواند برای سایر کودکان حقوقی قائل شود.لذا به شدت در مقابل آنها مقاومت می کند وحاضر نمی شود اسباب بازی های خود را به آنها بدهد.کودکی که برای اولین بار از تاب استفاده می کند، بسیار خودخواهانه برخورد می کند، ولی به مرور یاد می گیرد که دیگر کودکان نیز مشتاقانه انتظار می کشند.با بزرگتر شدن کودک این اصل پذیرفته می شود که شرط اساسی بازی با دیگران همکاری است.در حدود سه سالگی کودک نسبت به کودکان دیگر وبازی با انها علاقه مند می شود وبه تدریج آمادگی پیدا می کند که حقوق دیگران را درک کند وقتی کودک به این مرحله رسید، زمان آشنایی و آموختن بازیهای گروهی فرا می رسد.
عدم دخالت در بازیهای کودکان و تحمیل نکردن روش بازی به آنها از نکاتی است که باید مورد توجه قرار گیرد تا آنکه بازی بتواند تاثیر خود را در رشد همه جانبه کودک به جا بگذارد.کودک باید آزاد باشد تا به روش خود بازی کند.اگر سوالاتی را مطرح می کند یا تقاضای کمکی دارد بزرگسالان می توانند به او کمک کنند.اگر اسباب بازی جدیدی دارد که برای استفاده از آن نیاز به کمک بزرگسالان می توانند به او کمک کنند.اگر اسباب بازی جدیدی دارد که برای استفاده از آن نیاز به کمک بزرگسالان ضروری است می توان به او کمک کردغ ولی به جای کودک بازی کردن یا مداخله بی مورد و القا کردن روش صحیح بازی به او لزومی ندارد.کودک باید به روش خود بازی کند و به مرور روش بازی و قواعد ومقررات آن را تجربه کند.

تاثیر بازی در رشد جسمانی کودک
تاثیر بازی بر رشد همه جانبه کودک چنان چشمگیر است که همه کارشناسان تربیتی بر این اصل اتفاق نظر دارند وآن را شاهراه ارتباطی کودک می دانند.در این میان رشد جسمانی نیز از این مهم بی تاثیر نمی ماند.
از یک سو بازی مستلزم به خدمت دیگران عضلات(اعضای موجب حرکت) و دستگاههای مختلف بدن است.با توسعه بازیها و اجرای انواع متنوع آنها عضلات بیشتری به کار گرفته می شوند وفعالیت های این اعضاء افزایش می یابد.بکارگیری عضله لازمه اصلی رشد جسمانی وحرکتی است.
همواره با رشد جسمانی مهارت های کودک نیز توسعه می یابد و هماهنگی های عصبی عضلانی وسیع تری در کودک ایجاد می شود.در این صورت است که بازی (در معنی وسیع تر، حرکت) را نیاز اولیه زندگی می دانند.از طرف دیگر، همواره با رشد جسمانی کودک امکان اجرای مهارت های بیشتر و پیچیده تر افزایش می یابد، به طوری که کودک با محیط وسیع تری ارتباط برقرار می کند.
بازی کودکان وسلامت روانی آنها
همه کودکان دوران کودکی خود را با بازی سپری می کنند چرا که بازی فعالیتی لذت بخش برای کودکان است.بازی کودکان هر چقدر به صورت خود جوش تر و آزادتر برگزار شود برای آنان لذت بخش تر است.شادی و شادابی در هنگام بازی بیشتر اوقات در کودکان مشاهده می شود.بازداری کودکان از بازی، به افسردگی، اندوه، لجبازی و سایر مشکلات روحی و روانی می انجامد. با بازی است که سلامت روانی کودکان حفظ می شود و بر رشد شناختی و مهارتهای اجتماعی آنان افزوده می شود بازی کمک می کند تا عواطف نامطبوع و محتویات نا بهنجار ضمیر ناخودآگاه تخلیه گردد و زمینه مناسب برای سلامت روان فراهم گردد.بازی نوعی روان درمانگری جهت حل و فصل مشکلات روحی و روانی کودکان است.کودکانی که دچار ترس های مرضی اجتماعی هستند با انجام بازیهای گروهی، ساده ترین و لذت بخش ترین نوع درمان این قبیل بیماری های روانی را برمی گزینند. بازی تلاشی است برای راهیابی به دنیای بیرون و سازگار نمودن آن با درون خویشتن کودکان با انجام بازی های مختلف، توانایی های گوناگون را در خود کشف و شناسایی می کنند و از رشد و پرورش آنها لذت می برند.هر فعالیت موفقیت آمیز، در آنان سائقی بوجود می آورد که منجر به تکرار آن رفتار می شود و با ادامه موفقیت، اعتماد به نفس آنان تقویت می شود و منجر به احساس مثبت و مطبوع نسبت به خویشتن می گردد.احساس مثبت نسبت به خویشتن، موجب افزایش عزت نفس می گردد هر فعالیت موفقیت آمیز شوق انجام فعالیت پیچیده تر را زیاد می کند.بی شک، رشد انسان تا بی نهایت می تواند ادامه یابد.اما زیر بنای این رشد را فعالیت لذت بخشی به نام بازی تشکیل می دهد.به اعتقاد شاملو سلامت روان عبارت است از رفتار موزون وهماهنگ با جامعه، شناخت و پذیرش واقعیت های اجتماعی و قدرت سازگاری با آنها، ارضای نیازهای خویشتن به طور متعادل و شکوفایی استعدادهای فطری خویش.کودکان با انجام بازی های مختلف به رفتارهای ناموزون خود نظم می بخشند و به شناخت توانایی ها ومحدودیت ها خود از یک طرف و پدیده های مختلف دنیای پیرامون از طرف دیگر نائل می شوند.
برای کودکان تازه متولد شده، پدیده های جهان، بسیار درهم و برهم است وبی هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند.نوزادان با دست وپا زدن بسیار ساده برای آنان محسوب می شود به شناخت اعضای بدن خود می رسند بتدریج با بکارگیری اعضا و انجام اعمال مختلف و دیدن پیامدهای آن به شناخت پدیده ها و ارتباط بین آنها نائل می گردند.بسیاری از کودکان، واقعیت های ساده اجتماعی را از طریق بازی کشف می کنند وخود را از طریق بازی با قوانین و مقررات اجتماعی سازگار می نمایند.
کودک بدون بازی مخصوصا بازی با کودکان دیگر به جای خردسالان فردی خود خواه خودبین بار می آید.ولی از راه بازی با دیگران روش همکاری، دادن و ستادن و وارد ساختن شخصیت خود در گروه را می آموزد.درست است که کودک رفتار اجتماعی را در برخوردهای خود با دانش آموزان دیگر، در مدرسه یاد می گیرد، ولی بازی های مفید در مدرسه در مقایسه با بازی های آزاد خارج از مدرسه فرصت کمی برای ارتباط برقرار سازد ومشکلات مربوط به روابط اجتماعی را حل کند.بازی وسیله مهمی است به کودک امکان می دهد خود را کنترل کند بیش از آنکه از طرف بزرگسالان کنترل شود.
درک ارزش های حاکم بر جامعه و سازگاری و انطباق رفتارهای خود با ارزش ها از طریق بازی های گروهی صورت می گیرد.در بازی های گروهی، کودکان خودخواه پذیرفته نمی شوند.بر عکس کودکان که به همکاری و تشریک مساعی با اعضای گروه می پردازند مورد تایید و تقویت واقع می شوند.این تقویت ها زمینه ساز پذیرش قوانین و قواعد پیچیده تر اجتماعی در بزرگسالی خواهد شد.
یکی از نیازهای اساسی و متعالی انسان میل به پیشرفت است.انگیزه پیشرفت فطری و ذاتی انسان است.این که انسان هر لحظه خود را در حال رشد می بیند برای او بسیار لذتبخش است.این میل هنگامی استمرار می یابد که تکالیفی مطابق با توانایی کودکان به آنان محول شود تا آنها بتوانند در امور محوله موفق گردند بنابراین موفقیت شرط اساسی برای تداوم میل به پیشرفت است کودکان با انجام بازی های گوناگون به تجربه در مورد توانایی ها خود دست می زنند و با بکارگیری توانایی های مختلف سعی در رشد آنها می گیرند بدین گونه هم نیازهای آنان ارضا می شود هم زمینه شکوفایی استعدادهای فطری در آنها مهیا می گردد.
بازی ها علاوه بر حفظ سلامت روان و ایجاد شادابی و نشاط و رشد و پیشرفت و تعالی روان به حل مشکلات روحی کمک می کند و از آسیب های روانی کودکان پیشگیری می کند.
غریبی کردن در بچه ها حدودا از هشت ماهگی تا پایان یکسالگی به صورت چشمگیری افزایش می یابد.اضطراب جدایی از والدین که پدیده ای مجزا ولی مشابه است، بین 14 تا 18 ماهگی به اوج خود می رسد وسپس تدریجا سیر نزولی طی می کند.
اغلب کودکان وقتی به سه سالگی می رسند در غیاب والدینشان تا آن حد احساس ایمنی می کنند که بتوانند به راحتی با سایر کودکان و افراد بزرگسال در آمیزند. در برخی کودکان این نوع مشکلات در سنین بالاتر نیز مشاهده می شود.بنابراین لذت بخش ترین نوع درآمیختن با سایر کودکان جهت حل این گونه مشکلات بازی با آنان است.برای کودکان کم رو وخجالتی ، کودکانی که فوبی یا ترس های مرضی اجتماعی دارند، کودکانی که دارای دلهره و نگرانی هستند و حالت اضطرابی دارند بازی های گروهی می تواند علاوه بر درمان اینگونه بیماری ها به رشد مهارت های ارتباطی و اجتماعی آنان بیانجامد.مشاهده کودکان همسن و سال در حال بازی و سرگرمی و غرق شدن در شادی و سرور برای این دسته از کودکان می تواند الگو و سرمشق خوبی باشد که آنان نیز بدون نگرانی و کم رویی به فعالیت های لذت بخش به دور از حضور والدین بپردازند.
برخی والدین در توصیف فرزندان زیاده فعال خود می گویند: همه را کلافه کرده، از در و دیوار بالا می رود، یک جا بند نمی شود، انرژی زیادی برای فعالیت های حرکتی دارد.توجه و دقت در کارهای او وجود ندارد.برای این دسته از کودکان بازی های حرکتی، وسیله بسیار خوبی برای تخلیه انرژی اضافی آنان است. از طریق بازی می توان به توجه و دقت آنان در انجام امور افزود.
به اعتقاد کارشناسان بازی می تواند وسیله برای برون ریزی عاطفی باشد به اعتقاد آنها انسان درگیر تمایلات و سرشت هایی مانند ستیزه جویی، پرخاشگری، ناسازگاری ونافرمانی است. بازی به او امکان می دهد که تمایلات مذکور را به طور ناآگاه ارضا نماید.بازی در پیشگیری از بیماری های روانی نقش دارد بسیاری از بیماران روانی دوران کودکی نامطلوب داشته اند روابط بین فردی آشفته، درونگرایی و عدم تعامل و بازی با سایر کودکان از جمله این موارد است.برای مثال: بیماران اسکیزوفرنی معمولا در دوران کودکی، آرام، فعل پذیر، دارای دوستان محدود و در نوجوانی و جوانی خیال پرداز، درونگرا هستند.غالبا گزارش می شود که چنین بیمارانی در کودکی بسیار مطیع بوده و هرگزشرارتی نشان نمی دهند وممکن است از بازی های مستلزم رقابت پرهیز کنند اما از تماشای فیلم و تلویزیون و گوش دادن به موسیقی به بهای ترک فعالیت های اجتماعی لذت می برند.بنابراین بازی های گروهی اینگونه کودکان را از انفعال به فعالیت، از خیال پردازی به واقعیت و از درونگرایی به برونگرایی سوق می دهد.اطاعت محض در آنان از بین می رود و به جای آن رهبری و فرمان دادن نیز گهگاه تجربه می شود.رقابت و پیشی جستن از دیگران مستلزم بکارگیری استعدادها و توانایی های فرد است در بازی این فرصت به این گونه کودکان داده می شود تا با بکارگیری توانایی ها به رقابت با دیگران بپردازد.
یکی از علائم اساسی بیماران افسرده کاهش( روانی – حرکتی ) است. بیماران افسرده معمولا گوشه گیر و منزوی هستند واز انجام فعالیت های حرکتی، اجتماعی و غیره پرهیز می کنند.بازی در از بین بردن غم و اندوه وایجاد فعالیت همراه با شادی و نشاط می تواند پرانگیزه باشد و نیز میل به تعامل اجتماعی و ارتباط بین فردی را تقویت کند.
بازیهای کودکان پیش دبستانی
آموزشهای پیش دبستانی، بازی محورند.به عبارت دیگر، روش آموزشیف مبتنی بر انجام بازیهای مختلف و فعالیتهای آزاد است.
تمایل ذاتی کودکان برای به نمایش گذاشتن جنبه های درونی خود و شناخت دنیای اطراف، بازی نام دارد.بازی، وسیله ای برای درک درون کودک است.تئوریهای مختلفی از سوی روانشناسان، در مورد اهمیت بازی کودک ارائه شده است.یکی از این نظریات، متعلق به رونکاوی به نام فروید است.روانکاوان معتقدند که بازی، وسیله ای برای کاهش اضطراب کودکان، حل تعارضات آنها و کاهش آسیبهای عاطفی آنها می باشد. روانشناسان شناختی معتقدند که کودک از طریق بازی، به خلق دنیای خود می پردازد، گاهی نقش بزرگترها را ایفا می کند و ازاین طریق، رشد شناختی وی تقویت می گردد.روان شناسان رشدی، بازی را با جنبه های مختلف رشد، از قبیل تقویت عضلات بدن ارتباط میدهند.از نظر روانشناسان اجتماعی، بازی موجب هماهنگی رفتار کودک با دیگران می شود و کودک از طریق بازیهای گروهی، سازگاری با دطگران را می آموزد.در دوره پیش دبستانی، از طریق بازی، می توان شیوه زندگی و همزیستی با دیگران را به کودک آموزش داد.
بازیهای آزاد و بازیهای قاعده دار
بازیهای کودک در دوره پیش دبستانی، ابتدا به صورت"play" می باشد، یعنی قاعده مند نیست.مربی باید کودک را از سوی بازیهای آزاد وبی قاعده، به سمت بازیهای قاعده مند سوق دهد و از این طریق، به شکل گیری مفهوم قاعده و قانون در ذهن کودک کمک نماید.
مونته سوری که اولین موسس باغ کودکان در ایتالیا بود، معتقد است که در اواخر دوره پیش دبستانی، بازیهای بی قاعده و بی هدف باید به سمت بازیهای توام با کار سوق داده شوند( یعنی در حدود شش سالگی که میل به کار در کودک ظاهر می شود.)بازیهای توام با کار، بازیهایی هستند که هدف و نتیجه خاصی دارند.بازیهای قاعده دار، فقط دارای قاعده اند و لزوما هدفمند نیستند.
در بازیهای توام با کار، کودک دارای هدف است و تا زمانی که به هدف خود نایل نشود، کار را رها نمی کند، اما در بازیهای ساده، ممکن است که کودک در حین بازی، کار را رها کند و به امر دیگری بپردازد.بنابراین، از طریق بازیها، باید میل به کار را در کودک تقویت نمود.
نقش مربی در بازی
مربی در بازیهای کودک باید سه نقش را ایفا کند.این سه نقش عبارتند از:
1. مشاهده گر باشد.
2. طراح یا سازمان دهنده فضای بازی و مواد آموزشی لازم باشد.
3. ارزش گذار باشد.
در مواقع عدم دسترسی کودک پیش دبستانی، به کسی که بتواند از لحاظ رشدی در وی تاثیر مهمی بگذارد، مربی می تواند به صورت آشکار یا پنهان، این نقش را ایفا نماید. مربی باید مواد آموزشی و فرصتهای لازم، برای بازیهای خلاق و متفکرانه کودک را فراهم نماید.
نقش والدین
والدین در محیط خانه، باید نقش همبازی کودک را به عهده بگیرند.این امر موجب نزدیکی و ارتباط آنها با کودک و افزایش اعتماد به نفس وی می شود؛ در ضمن به رشد شناختی و عاطفی کودک بسیار کمک می کند.والدین باید به بازیهای کودک توجه داشته باشند، در آن ها شرکت کنند و شرایط لازم را برای بازی آنها فراهم نماید.آنها باید بازیهای خلاق را در اختیار کودک بگذارند واز این طریق، موجب افزایش روح به کنجکاوی و خلاقیت کودک شوند.
در دوره پیش دبستانی، باید با توجه به اصل نشاط از طریق بازیها، زمینه شادی و نشاط در کودک فراهم شود، این امر باعث شادمانی در دوران بزرگسالی می گردد.

نقش بازی در تعلیم و تربیت کودکان بالای هفت سال
فعالیت های بازی در این در این دوره نسبت به دوره ی قبل(سه تا هفت سالگی)، از نظر زمانی کوتاه تر می شود؛ زیرا از طرفی کودکان با ورود به مدرسه با تکالیف آموزشی بیشتری سر و کار دارند و در محیط خانه نیز از آزادی زیادی نسبت به قبل برخوردار نیستند، بلکه والدین از آن ها وظایفی را نسبت به امور خانه انتظار دارند. در این دوره فعالیت هایی مانند استفاده از رادیو تلویزیون ومطالعه محبوبیت بیشتری پیدا می کند زیرا محدودیت هایی که در خانه و مدرسه بوجود می آید، امکان بیشتری پیدا می کند زیرا محدودیت هایی که در خانه و مدرسه بوجود می آید، امکان بیشتری را برای پرداختن به این گونه فعالیت ها ایجاد می کند.
در این دوره چون قد و وزن کودک به آرامی افزایش پیدا می کند، کودک در عملیات حسی – حرکتی خود، قدرت و توان لازم را به دست می آورد.ماهیچه های بزرگ بسیار خوب کنترل می شود وکنترل ماهیچه های کوچک نسبتا پیرفت می کند.کودک در این دوره از انرزی زیادی برخوردار است وبنا براین تقریبا همیشه در حال حرکت است.هم پسران و هم دختران تلاش بسیاری می کنند که بازی های متناسب با جنس خود مشغول شوند واز فعالیت های مربوط به جنس مخالف پرهیز کنند.کودکانی که بیشتر معاشرتی و اجتمماعی هستند، بیشتر به بازی های اجتماعی مط پردازند و کودکانی که غیر معاشرتی هستند و از روابط دوستانه ی محدودی با همسالان خود برخوردارند، بیشتر به بازی ها و فعالیت های انفرادی می پردازند وعلاقه مندند تا وقت خود را با وسایل بازی بگذرانند یا خودشان را با تماشای تلویزیون یا گوش کردن به رادیو و یا پرداختن به مطالعه سرگرم کنند.
با شروع شش – هفت سالگی کودک وارد مرحله ای جدید از زندگی خود می شود.او موظف به رعایت مقرراتی می گردد که از طرف بزرگان وضع شده و ملزم به رعایت آن هاست. تمایل او به بازی های گروهی بیشتر می شود وسعی در برقراری ارتباط با دیگران می کند.جالب این که دوستی های به وجود آمده در ابزی، در این دوران بیشتر اتفاقی است و لذا ثبات چندانی در آن به چشم نمی خورد؛ لذا باید آن ها را به جای دوستی؛ رفاقت های گروهی نامید.
باید توجه داشت که بازی ها معمولا تا سنین هفت سالگی به صورت خود مختار است، اما از اواخر این دوران بازی کودکان نظم مخصوصی پیدا میکند و کودکان خود را ملزم می دانند که در هنگام بازی مقررات واصولی را رعایت کنند.در حقیقت این امر نشان می دهد که شخصیت کودک رشد بیشتری یافته است و او می تواند رفتارهای خود را سازمان دهی کرده و بلوغ شخصیتی خود را ثابت نماید.
سن شش تا نه سالگی سال های حساس برای زندگی کودک است.او در این سن در محیطی رسمی – تربیتی قرار می گیرد و از او انتظار می رود تا به قوانین آموزشی گردن نهد.بازی کودکان در این مرحله بیشتر ترکیبی از بازی های آموزشی و بازی های تقلید آزاد است.کودک در این سنین مقدار زیادی مستقل فکر می کند لذا، کم کم از بازی های اجباری و تقلیدی خود را کنار گذاشته و در عوض به بازی های مخصوص و مورد علاقه ی خود روی می آورد.
در اواخر این دوران (شش تا نه سالگی) کودک آن چه را که در بازی آموخته به تجربه ی عمومی تری تبدیل می سازد. یعنی پول کاغذ بازی، اینک تبدیل به پول واقعی می شود که او جهت خرید از آن استفاده می کند. آن چه که در بازی به عنوان یک عضو جامعه به عهده گرفته بود اینک واقعی تر شده است و او با کمک حقیقی به سایر افراد به ایفای نقش شهروندی خود مبادرات می ورزد.بازی های رقابتی که در سنین تکامل یافته تر شده و نزدیک به ورزش گردیده است، اهمیت خاصی برای کودک می یابد.برد و باخت در بازی مفهوم خاص خود را پیدا می کند.کودک یاد می گیرد تا برای بودن با دیگران همکاری کند.
سن نه تا دوازده سالگی دورانی است که کودک کم کم به مرز نوجوانی و احتمالا بلوغ نزدیک می شود.در این دوران تمایل و توانایی افزونی برای همکاری های گروهی به دست می اورد، لذا به سمت بازی های پر تحرک و بازی های گروهی کشیده می شود. نکته جالب در این میان، کوشش کودک در ظهور فردیت خود در انتخاب بازی هاست و لذا کمتر کور کورانه وارد این بازی ها می شود و به همین جهت از تعداد بازی های او کاسته می شود. اگر چه در بازی ها تمایل به همکاری دارد اما نطل به فردیت نیز باعث چشم هم چشنی او با دیگر بازیگران شده و با بروز اختلاف به زد و خورد منجر خواهد شد.بروز این نیروی تهاجم در کودک که تباه کننده است باید کنترل شود.ترتیب دادن بازیهایی که هریک از افراد بتوانند فردیت خود را نشان دهند راهی مناسب برای کنترل این رفتارها و جهت دادن آن ها به مسیر مطلوب خود است.
بازی در دوازده سالگی و بعد از آن
از سنین دوازده سالگی به بعد کودک وارد دنیای نوجوانی و احتمالا بلوغ می شود.بازی های دسته جمعی در این دوره نقش مهمی در تربیت کودک بازی می کند.در این دوران نوجوان در می ِیابد که تشکیل گروه برای بقای او ضروری است لذا تمایل زیادی به عضویت رسمی در گروه ها پیدا می کند.او به باشگاه یا تیم های ورزشی ملحق می شود و لباس آن ها را به تن می کند.به سلک جوانان پیرو مد در می آید و لباس پوشیدن سایر جوانان و طرز رفتار آن ها را تقلید می کند.
در این سنین کودکان به بازی های نمایشی تمایل پیدا می کنند لذا گروه های نمایشی متشکلی به وجود می اورند.ابداع و سازندگی از خصوصیات ویژه آنها می شود.دوستی های به وجود آمده از طریق بازی در این سنین می تواند از آینده ای محکم ومنسجم برخوردار باشد و خاطرات آن برای تمامی طول زندگی با کودک خواهد بود.جهت دار کردن بازی در این سنین برای نوجوانان و جوانان یکی از وظایف خطیر و اساسی مربیان و والدین است.
اما همه ی این مطلب دلیل آن نمی شود که ما کودک را برای همه ی اوقات به حال خود واگذاریم تا بازی، تمام وقت و فرصت او را اشغال نماید.بلکه باید از این امر به منظور تربیت، بهره برداری شود.یعنی در عین حال نباید فراموش کرد که او باید درس بخواند و از مدرسه همواره فراری نباشد.لذا یکی از عواملی که کودکان را از مدرسه فراری می سازد، شدت علاقه ی او به بازی است و این علاقه نیز طبیعی و در عین حال ، همواره رو به تزاید است. اگر ما بخواهیم همواره میل کودک را در تربیت او دخالت دهیم ، خود باعث و مشا یکی از رذایل اخلاقی در کودک می شویم.یعنی بی نظمی در او ایجاد نموده و تزاحمی میان تحصیل و بازی او به وجود می آوریم، و قهرا کودک به بازی روی آورده و از مدرسه فراری می شود.
پس باید فرصت های معینی در حین تحصیل درمدرسه و یا پس از آن برای بازی به وجود آورد، تا کودک بتواند جنبش های خود را اعمال نموده و استراحت کند.در عین حال نباید از مراقبت در امر تحصیل آن ها غفلت نمود، تا فرار از برنامه ی تحصیل و تنفر از مدرسه به صورت یک عادت در ان ها پی گیر نگردد.

فصل سوم

فصل سوم
چگونگی انجام پژوهش
تعریف جامعه آماری
روش نمونه گیری
ابزار گردآوری اطلاعات
شیوه تجزیه و تحلیل اطلاعات

چگونگی انجام پژوهش:
پس از بررسی های لازم در مورد موضوع مورد تحقیق ابتدا به تهیه منابع پرداخته شد و پس از جمع آوری منابع و مطالعه آنها کار تحقیق در مورد بررسی نقش بازی در رشد عاطفی و اجتماعی کودکان آغاز گردید.پس از آن برای جمع آوری اطلاعات و نظرات دانش آموزان پرسشنامه ای از چند سوال برای دانش آموزان طرح گردید و پس از مراجعه به چند مدرسه در شهر ابهر این پرسشنامه در اختیار دانش آموزان و مربیان گذاشته شد و اطلاعات لازم از این طریق کسب گردید.
روش تحقیق برای این پژوهش توصیفی می باشد که در مرحله اول به توصیف داده های جمع آوری شده در قالب جداول توصیفی پرداخته و سپس با توجه به روابط بین عوامل به تجزیه و تحلیل داده ها جهت رد و اثبات فرضیات تحقیق پرداخته شده است.

تعریف جامعه آماری:
جامعه آماری این پژوهش عبارتست از700 نفر کودک شیر خوارگاهی و دانش آموز مقطع ابتدایی در سال تحصیلی 85-84 در شهر ابهر مشغول می باشند.

روش نمونه گیری آماری:
از میان 700 نفر دانش آموز ابتدایی شهر ابهر تعداد 60 نفر به عنوان نمونه گیری آماری این تحقیق انتخاب شد و روش گزینش نمونه بصورت تصادفی ساده بوده است.

ابزار گردآوری اطلاعات:
در این پژوهش ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه ای است، دارای ده سوال برای دانش آموزان و ده سوال برای معلم می باشد که در مورد دانش آموزان مربوطه نظرات خود را بیان کنند.

شیوه تجزیه وتحلیل اطلاعات:
پس از اجرای پرسشنامه بصورت گروهی و جمع آوری اطلاعات، جدول مربوط به هر سوال رسم گردید و بیشترین درصد بین پاسخ هر سوال مشخص شد، و برای تجزیه وتحلیل آماری آنها از خی دو یا مجذور a استفاده گردید.

فصل چهارم

فصل چهارم:

تجزیه وتحلیل آماری

تجزیه وتحلیل آماری:
برای تجزیه و تحلیل آماری از آزمون خی دو استفاده شده است.
پس از بدست آوردن میزان فراوانی افراد برای هرسوال نتایج برای هر سوال بصورت جداول این فراوانی ها مرتب شده و پس از بدست آوردن فراوانی مشاهده شده و فراوانی مورد انتظار خی دو مشاهده بدست آمده است با مقایسه خی دو مشاهده شده و خی دو جدول (بحرانی)نتیجه هر یک از فرضیه ها بدست آمده است.

O
E
O -E
(O – E)2
2/E(o-E)
همکاری
46
30
16
256
53/8=30/256
عدم همکاری
24
30
6-
36
2/1=30/36

X2= 9/73
73/9= خی دو مشاهده شده
84/3 = خی دو بحرانی در سطح05/0
63/6 = خی دو جدول در سطح 01/0
چون خی دو مشاهده شده بزرگتر از خی دو جدول در هر دوسطح آلفا 05/0 و01/0 می باشد در نتیجه فرض صفر رد و فرض خلاف تایید می شود یعنی بین میانگین فراوانی های دو گروه از نظر آماری تفاوتی معنادار وجود دارد و فراوانی گروه اول بیشتر از گروه دوم می باشد یعنی بچه هایی که همکاری می کنند در بین ککل بچه هایی که ورزش می کنند بیشتر از عدم همکاری است.
همکاری کننده
46 60
همکاری کننده هستند66/76= x 100

همکاری نمی کنند
24 60
همکاری نمی کنند40= x 100

O
E
O – E
(O – E)2
(O – E)2/E
دوستان زیاد
53
30
23
529
63/17= 30/529
دوستان کم
7
30
23-
529
63/17= 30/529

26/35= x2
26/35= خی دو مشاهده شده
84/3= خی دو بحرانی در سطح 05/0
63/6= خی دو جدول در سطح 01/0
چون خی دو مشاهده شده از خی دو جدول در هر دو سطح 05/0 = a و 01/0= a بزرگتر است در نتیجه فرض صفر تایید نمی شود یعنی بین فراوانی های دو گروه از نظر آماری تفاوت معناداری وجود دارد ومیانگین های دو گروه مساوی نیست و 1 و مساوی با2 نمی باشد فرضیه خلاف تایید می شود. یعنی 1بزرگتر است از 2.
53 60
دوستان زیاد دارند33/88= x 100
7 60
دوستان کم دارند 66/11= x 100

O
E
O – E
(O – E )2
(O – E)2/E
گذشت
39
30
9
81
7/2= 30/81
عدم گذشت
21
30
9-
81
7/2= 30/81

4/5= x2
4/5= خی دو مشاهده شده
84/3= خی دو بحرانی در سطح05/0
63/6= خی دو جدول در سطح01/0
چون خی دو مشاهده شده از خی دو جدول در سطح 05/0= a بزرگتر است در نتیجه در سطح 05/0 فرض صفر تایید می شود و بین فراوانی های دو گروه در این سطح از نظر آماری تفاوتی معنادار وجود دراد یعنی2 مساوی1 .
اما در سطح آلفای 01.0 خی دو مشاهده شده کوچکتر از خی دو جدول می باشد در نتیجه 2 1 و 2 1 می باشد یعنی فراوانی میزان گذشت در بین بچه هایی که ورزش می کنند بیشتر از عدم گذشت می باشد.
39 60
دارای گذشت هستند65% = x 100
21 65
دارای عدم گذشت هستند35% = x 100

O
E
O – E
( O – E)2
(O – E)2/E
دست پیشی می گیرد
42
30
12
144
8/4=30/144
دست پیشی نمی گیرد
8
30
22-
484
13/16=30/484

4/5= X2

93/20= خی دو مشاهده شده
84/3 = خی دو بحرانی در سطح 05/0
63/6= خی دو جدول در سطح01/0
چون خی دو مشاهده شده بزرگتر از خی دو جدول در هر دو سطح آلفا 05/0 و 01/0 می باشد در نتیجه فرض صفر رد و فرض خلاف تایید می شود یعنی بین میانگین فراوانی های دو گروه از نظر آماری تفائتی معنادار وجود دارد و فراوانی گروه اول بیشتر از گروه دوم می باشد یعنی بچه هایی که بیشتر ورزش می کنند در دست پیشی گرفتن فراوانطشان بیشتر از دست پیشی نگرفتن است.
42 60
افراد دست پیشی می گیرند70%= X 100
8 60
افراد دست پیشی نمی گیرند3/13 = X 100

O
E
O – E
(O – E)2
(O – E)2/ E
عصبی
18
30
12-
144
8/4= 30/144
آرام
42
30
12
144
8/4= 30/144

6/9= X2
6/9= خی دو مشاهده
84/3= خی دوبحرانی در سطح05/0
63/6= خی دو جدول در سطح01/0
چون خی دو مشاهده شده بزرگتر از خی دو بحرانی (جدو.ل) در هر دو سطح آلفا مساوی05/0 و01/0 می باشد در نتیجه فرض صفر رد می شود ونتیجه میگیریم که بین فراوانی های مشاهده شده و فراوانی های مورد انتظار تفاوت معنادار وجود دارد.
18 60
عصبی هستند 30%= X 100
42 60
آرام هستند 70%= X 100

O
E
O – E
(O – E)2
(O – E)2/ E
کمک
55
30
25
625
83/20= 30/625
عدم کمک
5
30
25-
625
83/20= 30/625

66/41= X2
66/41= خی دو مشاهده
84/3 = خی دو بحرانی در سطح 05/0
63/6= خی دو جدول در سطح 01/0
چون خی دو مشاهده شده بزرگتر از خی دو جدول در هر دو سطح آلفا 05/0 و 01/0 می باشد.در نتیجه بین میانگین های دو گروه از نظر آماری تفاوت معنادار وجود دارد. یعنی فراوانی افرادی که ورزش و بازی می کنند در حس کمک به دیگران و عدم کمک با هم یکسان نیست و در بین بچه هایی که بازی می کنند حس کمک کردن به دیگران میز قوی می باشد زیرا فرض صفر رد شده و این نشانگر تفاوت بین فراوانی های بین دو متغیر در نظر گرفته می باشد.
55 60
آنها کمک می کنند67/91= X 100
5 60
آنها کمک نمی کنند33/8 = X 100

O
E
O – E
(O – E)2
(O – E)2/E
کوشا وجدی
40
30
10
100
33/3=30/100
غیر کوشا و جدی
20
30
10-
100
33/3=30/100

66/6= X2
66/6= خی دو مشاهده
84/3= خی دوبحرانی در سطح 05/0
63/6= خی دو جدول در سطح 01/0
چون خی دو مشاهده شده بزرگتر از خی دو جدول در هر دو سطح آلفا 05/0 و 01/0 می باشد در نتیجه میانگین های دو گروه از نظر آماری تفاوت معنادار وجود دارد.یعنی فراوانی افرادی افرادی که در بین بچه هایی که ورزش می کنند کوشا و جدی هستند بیشتر از غطرکوشا وغیر جدی است.
40 60
کوشا وجدی هستند 67/66 = X 100
20 60
غیر کوشا و غطر جدی هستند33/33=X 100

O
E
O – E
(O – E)2
(O – E)2/E
مشاغل بالا
56
30
26
676
53/22=30/676
مشاغل پایین
4
30
26-
676
53/22=30/676

56/45= x2
06/45= خی دو مشاهده شده
84/3= خی دو بحرانی در سطح 05/0
63/6= خی دو جدول در سطح 01/0
چون خی دو مشاهده شده بزرگتر از خی دو جدول در هر دو سطح آلفا05/0 و 01/0 می باشد در نتیجه فرض صفر رد و فرض خلاف تایید می شود یعنی میانگین فراوانی های دو گروه از نظر آماری تفاوتی معنادار وجود دارد و فراوانی گروه اول بیشتر از گروه دوم می باشد یعنی بچه ها یی که ورزش می کنند بیشتر به مشاغل بالا فکر می کنند.
56 60
تمایل به داشتن مشاغل بالا دارند 33/93=x 100
4 60
تمایل به داشتن مشاغل بالا ندارند67/6= x 100

فصل پنجم

فصل پنجم:
نتایج
پیشنهادات
محدودیت های پژوهش
منابع و مآخذ
پیوست

نتیجه گیری:
با توجه به نتایج به دست آمده از آزمون فرضیه ها به نتایج زیر دست می یابیم:
در مورد همکاری و عدم همکاری:
چون خی دو مشاهده شده بزرگتر از خی دو جدول در هر دو سطح آلفا05/0 و 01/0 می باشد در نتیجه فرض صفر رد و فرض خلاف تایید می شود یعنی بین میانگین فراوانی های دو گروه از نظر آماری تفاوتی معنادار وجود دارد. و فراوانی گروه اول بیشتر از گروه دوم می باشد یعنی بچه هایی که همکاری می کنند در بین بچه هایی که ورزش می کنند بیشتر از عدم همکاری است.
در مورد دوستان زیاد وکم:
چون خی دو مشاهده شده از خی دو جدول در هر سطح 05/0= a بزرگتر است در نتیجه فرض صفر تایید نمی شود یعنی بین فراوانی های دو گروه از نظر آماری تفاوت معناداری وجود دارد ومیانگین های دو گروه مساوی نیست و1مساوی با 2 نمی باشد فرضیه خلاف تایید می شود. یعنی 1بزرگتر است از 2.

در مورد گذشت و عدم گذشت:
چون خی دو مشاهده شده از خی دو جدول در سطح 05/0 = a بزرگتر است در نتیجه در سطح 05/0 فرض صفر تایید می شود و بین فراوانی های دو گروه در این سطح از نظر آماری تفاوتی معنادار وجود دارد یعنی 2 مساوی 1.اما در سطح آلفای 01/0 خی دو مشاهده شده کوچکتر از خی دو جدول می باشد در نتیجه 2 1 و 2 1 می باشد یعنی فراوانی میزان گذشت در بین بچه هایی که ورزش می کنند بیشتر از عدم گذشت می باشد.چون خی دو مشاهده شده بزرگتر از خی دو جدول در هر دو سطح آلفا 05/0 و01/0 می باشد در نتیجه فرض صفر رد وفرض خلاف تایید می شود یعنی بین میانگین فراوانی های دو گروه از نظر آماری تفاوتی معنادار وجود دارد و فراوانی گروه اول بیشتر از گروه دوم می باشد یعنی بچه هایی که بیشتر ورزش می کنند در دست پیشی گرفتن فراوانیشان بیشتر از دست پیشی نگرفتن است.
در مورد عصبی بودن وآرام بودن
خی دو مشاهده شده بزرگتر از خی دو بحرانی (جدول) در هر دو سطح آلفا مساوی 05/0و 01/0 می باشد در نتیجه فرض صفر رد می شود ونتیجه می گیریم که بین فراوانی های مشاهده شده و فراوانی های مورد انتظار تفاوت معنادار وجود دارد.
در مورد حس کمک به دیگران:
چون خی دو مشاهده شده بزرگتر از خی دو جدول در هر دو سطح آلفا 05/0 و01/0 می باشد.در نتیجه بین میانگین های دو گروه از نظر آماری تفاوت معنادار وجود دارد.یعنی فراوانی افرادی که ورزش و بازی می کنند در حس کمک به دیگران و عدم کمک با هم یکسان نیست و در بین بچه هایی که بازی می کنند حس کمک کردن به دیگران نطز قوی می باشدزیرا فرض صفر رد شده و این نشانگر تفاوت بین فراوانی های بین دو متغیر در نظر گرفته می باشد.
در مورد کوشا وجدی بودن و عدم آن:
چون خی دو مشاهده شده بزرگتر از خی دو جدول در هر سطح آلفا 05/0 و01/0 می باشد در نتیجه میانگین های دو گروه از نظر آماری تفاوت معنادار وجود دارد.یعنی فراوانی افرادی که در بین بچه هایی که ورزش می کنند کوشا وجدی هستند بیشتر از غیر کوشا و غیر جدی است.
در مورد مشاغل بالا و مشاغل پائین :
چون خی دو مشاهده شده بزرگتر از خی دو جدول در هر دو سطح آلفا 05/0 و01/0 می باشد در نتیجه فرض صفر رد وفرض خلاف تایید می شود یعنی میانگین فراوانی گروه اول بیشتر از گروه دوم می باشد یعنی بچه هایی که ورزش می کنند بیشتر به مشاغل بالا فکر می کنند.
و در نهایت به این نتیجه می رسیم که در بین بچه هایی که ورزش می کنند بیشتر آنها از نظر رشد عاطفی در حد بالائی می باشند.

پیشنهادات:
از آنجایی که تحقیقات نشان داده که بازی در زندگی در رشد کودک نقش موثری داشته و آنان را در رشد جسمانی، عاطفی، اجتماعی، عقلانی، اخلاقی، روانی، حرکتی به تکامل می رساند و کودکان را با نشاط و با شخصیت ومسئولیت پذیر به بار می آورد.
لذا پیشنهاد می شود:
1) جهت تشویق و ترغیب هر چه بیشتر دانش آموزان به بازی اقدامات لازم و هدایت جویانه از طرف اولیاء مدرسه و سایر ارتباط جمعی صورت پذیرد.
2) والدین و مربیان به اهمیت بازی از دیدگاه کودک توجه نموده وآن را در انجام بازیها به سوی هدفهای سازنده یاری نمایند.
3) همچنین پیشنهاد می شود که آموزش همراه بازی باشد تا کودک در تمامی موارد ابعاد جسمانی و ذهنی رشد مناسبی پیدا کند.

محدودیت های پژوهش:
الف) محدودیت های قابل کنترل:
1) تحقیق فقط در مدرسه شهر ابهر انجام گرفته است.
2) پژوهش مذکور فقط به یکی از عوامل موثر در رشد عاطفی و اجتماعی کودکان پرداخته است.
3) تحقیق فقط در سال تحصیلی 85-84 انجام شده.
ب) محدودیت های غیر قابل کنترل:
1) محدود بودن اطلاعات و منابع در زمینه مورد پژوهش.
2) احتمال عدم برداشتهای یکسان از سوالات پرسشنامه توسط آزمودنیها.
3) عدم توانایی پرداختن به تمام ابعاد وسیع موضوع تحقیق.
4) محدودیت زمانی.
5) کم تجربه بودن پژوهشگر.

منابع

منابع
1. احدی، حسن – بنی جمال، شکوه السادات.روان شناسی رشد(مفاهیم بنیادی در روان شناسی کودک ، چاپ نهم- 1375).
2. شارپ، اولین.بازی تفکر کودک است(راهنمایی یادگیری بازیهای آموزشی برای کودکان قبل از مدرسه)،ترجمه دکتر قاسم قاضی و نعمت کدیور، چاپ سوم، 1366.
3. شفیع آبادی عبدالله.فنون و روشهای مشاوره.{ویرایش 2} – {تهران} – نشر ترمه، 1371.
4. دلاور، علی.روش تحقیق در روان شناسی وعلوم تربیتی.ویرایش سوم، تهران، موسسه نشر ویرایش، 1381.
5. درستکار، طاهره، پایان نامه ، سال تحصیلی79-1378، استاد راهنما محمود اعظمی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر.
6. داوید، میدیام.زندگی عاطفی کودک از صفر تا 2 سالگی.ترجمه ساعد زمان، تهران، نشر مرکز کتاب ماد، 1377.
7. ریاحی، غلامحسین.رمز و راز دنیای کودک.نشر اشراقیه، چاپ نهم، پاییز 1370.
8. هاشمیان، سیداحمد.علم الفض از دیدگاه دانشمندان اسلام.چاپ نهم، اول بهمن 1377، چاپ سوم بهمن، 1379.

پیوست

بسمه تعالی
((پرسشنامه))
دانش آموز گرامی ضمن عرض سلام وتشکر از بابت شرکت شما در این تحقیق پرسشنامه ای که اکنون در حال جواب دادن به سوالات آن هستید برای تحقیق آماده شده است و لذا خواهشمندیم جملات آن را به خوبی مطالعه کرده و جواب مناسب مورد نظر خود را به دقت بر روی پرسشنامه انتخاب نمایید:
1. جنس: پسر دختر
2. سن: ………..
3. مقطع تحصیلی: راهنمایی ابتدائی پیش دبستانی
4. پایه تحصیلی: اول دوم سوم چهارم پنجم
5.چند تا از ورزشهائی را که دوست دارید نام ببرید؟
6.آیا بازی و ورزش می کنید؟ بلی خیر
7. چه نوع ورزش هائی می کنید؟ فوتبال سایر بازیها و ورزشها
8. روزی چند ساعت ورزش می کنید؟ 1ساعت 2 ساعت وبیشتر
9. دوست دارید در آینده چکاره شوید؟ مشاغل بالا مشاغل پایین

10. میزان موفقیت و مخالفت خود را با مورد داده شده زیر مشخص کنید:
باید در هر شرایطی به دوستانمان در فراگیری درس کمک کنیم.
موافقم مخالفم

بسمه تعالی
معلم گرامی ضمن عرض سلام و تشکر
پرسشنامه زیر جهت انجام دقیق در خصوص پروژه تنظیم گردیده لذا خواهشمندیم جواب مناسب را بر روی پرسشنامه انتخاب نمایید.
1. دوستان زیادی در مدرسه دارد؟
الف) بلی ب) خیر
2. کمتر کسی با او دوستی می کند؟
الف) بلی ب) خیر
3. در کاری که به او سپرده می شود بسیار جدی و کوشا است؟
الف) بلی ب) خیر
4. زود عصبانی می شود ودر دیگر مواقع با بچه ها درگیر می شود؟
الف) بلی ب) خیر
5. در بیشتر کارهای مدرسه همکاری می کند؟
الف) بلی ب) خیر

6. از خود به نفع دیگران گذشت می کند؟
الف) بلی ب) خیر
7. در سلام کردن و دست دادن بر دیگران پیشی می گیرند؟
الف) بلی ب) خیر
8.کلام دیگران را قطع نمی کند؟
الف) بلی ب) خیر
9. خوش اخلاق و خوش رفتار است؟
الف) بلی ب) خیر
10. بیشتر مواقع به دوستان خود در درس خواندن کمک می کند؟
الف) بلی ب) خیر

منابع:
http://www.Ksabz.net/article.asp?AID=501
http://.wikipedia.org
http://www.iran-chabar.de/1384/10/15/moheb841015.htm
http://www.mahdedonya.com
http://www.abolfazlemkani.blogfa.com
http://www.tebyan.net
http://www.irib.ir/amouzesh/j/page_sh.asp?key=7&ov=268

1.play
2.Development
3. Afferctive Development

1.Social development
1.Kaler& freeman
2.Frank
3.Bowlby
4.Attachment theory
5.Affectionless psqchopath
6.Socialization
1.Unidirectional model
2.Frveud
3.Bell
1.Caolan
2.Unicef
—————

————————————————————

—————

————————————————————

1


تعداد صفحات : 160 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود