پیشگفتار
قرنهاست که مساله ای به نام اعتیاد ذهن بشر را به خود مشغول داشته است. اعتیاد از بدو و پیدایش تاکنون همواره در جوامعی با بافت متعادل و سالم یک ناهنجاری بسیار عظیم به حساب آمده و می آید نوعی ناهنجاری که بشر را در مبارزه با آن تاکنون هیچگونه موفقیت قابل توجهی کسب نکرده و حتی با وجود پیشرفتهای بسیار شایان توجه در زمینه علوم جامعه شناسی روانشناسی، پزشکی و…. هنوز به روزنه هایی از امید در مهار این دشمن بزرگ باز نشده است و با تمامی این اوصاف می بینیم که روزبه روز مساله اعتیاد ومواد مخدر حالتی پیچیده تر به خود می گیرد. در جامعه ما این مساله اجتماعی موجود بود. تاکنون شدت بیشتری یافته است تردید نیست که این مساله اجتماعی علل متفاوت اجتماعی روانی، اقتصادی و…. دارد وهمچنین در افراد در گیر با این مساله و حتی دیگران که آینده با آنان وابستگی دارند. عوارض نا مطلوبی برجای می گذارند واگر به فکر شناخت مسائل در پیشگیری و درمان نباشیم در آینده نزدیک دچار بحران بسیار جدی در وضعیت اجتماعی- روانی و اقتصادی جامعه خواهیم بود.
اعتیاد 6 میلیون نفر(آمار ارائه شده توسط مسئولین ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور را چنانچه بصورت واقعی به تجزیه و تحلیل بپردازیم عمق فاجعه انسانی بیشتر آشکار خواهد شد.
مسائل اجتماعی، خانوادگی و فرهنگی جامعه فرد که اهمیت بیشتری از درمان دارد نیز باید مورد توجه قرار گیرد تا ترک اعتیاد پاسخ مثبت دهد. به امید آن روز که شناخت دقیق روش های درمانی و اقدام عملی در جهت برنامه های پیشنهادی شاهد پیش گیری و کاهش بار اعتیاد در جامعه اسلامی باشیم.
مطالعات و تحقیقات میدانی نشان داده که رفتارهای بزهکارانهٔ ناشی از اعتیاد به مواد مخدر، امری اجتناب ناپذیر است. میزان اعمال بزهکارانهٔ معتادان بسیار زیاد و متنوع میباشد.
مطالعات و تحقیقات میدانی نشان داده که رفتارهای بزهکارانهٔ ناشی از اعتیاد به مواد مخدر، امری اجتناب ناپذیر است. میزان اعمال بزهکارانهٔ معتادان بسیار زیاد و متنوع میباشد. مثلاً در آمریکا میزان جرایم سالانهٔ معتادان بیش از ۵۰ میلیون مورد بوده است. بیشتر این جرایم مربوط به خرید و فروش مواد مخدر میباشد که معمولاً همراه با انواع قانون شکنی است و باعث درگیر شدن معتادان در جرایم سنگینتر، نظیر بر هم زدن نظم عمومی و ضرب و جرح می شود.
فصل اول:
مقدمه و بیان مساله
مقدمه
اگر چه پیشرفتهایی در همه شئون زندگی بشر به وجود آمده ولی باز هم وحشت اضطراب و انحراف از بشر دور شده است. در اثر پیروزی علم طبیعت مقداری از این نگرانی ها از بین رفته ولی جای خود را به دردها و مصائب سخت تری داده است. پیشرفت صنعت و تکنولوژی و رشد بی سابقه وسایل ارتباطی، به مسائل اجتماعی رشد جهانی داده است. وجود سهولت در برقراری ارتباط بین جوامع سبب شده است که مشکلات اجتماعی نیز مانند بیماری های واگیر از محلی به محل دیگر سرایت کند. بطوریکه در عصر حاضر تقریبا تمام کشورها با مسائل انحرافی مشترکی از قبیل بزهکاری،جنایت، اعتیاد و خودکشی و….. روبه رو هستند.
در حال حاضر مساله اعتیاد به مواد مخدر در مقابل گروهی از انسانها قرار گرفته است که به علت عدم تامین اقتصادی و اجتماعی، فشارهای روانی و خانوادگی و غیره برای حقایق تلخ زندگی به آن پناه می برند. آرامش و امنیت و نداشتن فشار و اضطراب روانی و خانوادگی از تعدادی از انحرافات از جمله اعتیاد به مواد مخدر کاسته وانسان را در برابر مشکلات مقاوم می نماید. اعتیاد بلایی است که در همه اقشار جامعه اعم اعتیاد به مواد مخدر به عنوان یک مشکل اجتماعی پدیده ای است استعماری که علاوه بر زمینه های نا سالم اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی زمینه های شخصیتی، روانی و تربیتی نیز در چگونگی ابتلا به آن ازاهمیت زیادی برخوردار است. امروزه وسعت این پدیده در جهان چنان گسترده است که میلیونها نفر به آن مبتلا هستند. کشورما هم ازاین مفصل بی بهره نیست بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی میزان اعتیاد در ایران 2/4 در صد است. که اکثریت آنها در سنین 20تا 30 سال می باشند. بدون تردید مصرف بی رویه و روز افزون مواد مخدر، به عنوان یکی از بزرگترین مشکلات قرن حاضر تلقی می گردد و زیانهای ناشی از آن در زمینه های خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی بسیار سنگین است. همچنین صرف نظر از علل سیاسی و اجتماعی، سودجویی یکی از علل مهم گسترش روز افزون اعتیاد است و سود گران مرگ از نا آگاهی ومشکلات گوناگون جوانان و خانواده ها برای رون بازار خود سوء استفاده می کنند و به طریق مختلف قربانیان بیشتری را در دام مخوف خویش گرفتاری می سازند. پس باید بیش از این گرداب هولناک دوری جسته و برای حفظ و بقای خانواده ای سلامت، مشکلات زندگی را با کوشش و اعتماد به نفس به شیرینی مبدل سازند.
بیان مسئله:
اعتیاد به مواد مخدر به عنوان یک مشکل اجتماعی پدیده ای است استعماری که علاوه بر زمینه های شخصیتی،روانی و تربیتی نیز در چگونگی ابتلا به آن از اهمیت زیادی برخوردار است. امروزه وسعت اعتیاد در جهان چنان گسترده است که میلیونها نفر به آن مبتلا هستند کشور ما نیز از این مفصل بی بهره نیست اعتیاد یکی از لکه های ننگ و داغی است که بر پیشانی گروهی از انسانهای منحظ زده شد و وجودشان را مایه شرمساری انسانها ساخته است این امرکه زاییده هوشمندیها، چاره جویی ها برای درمان دردرونی، خوشگذارنیها معاشرت ناباب و زمانی هم با دستیابی و کمک عوامل استعمار است درنزد بسیاری از افراد رواج دارد و حیات شخصی و اجتماعی آن ها را بر باد داده و خانواده و فرزندانشان را دستخوش نابسامانی می سازد. انگیزه اعتیاد هرچه باشد و فرم و صورت آن بهره گونه ای که باشد خواه از مواد مخدر، خواه از الکل و خواه دیگر امور، باید گفت که آن، عاملی برای زوال خانواده واز عوامل جرم زاست. موضوع اعتیاد بهر گونه ای که باشد سبب زوال، گرفتاری نسل، و سقوط شخصیت معتاد و کلا نابسامانی خانواده است. بلوغ عاطفی را دچار مخاطره ساخته و از انسانی که قادر است اوج درگیرد و عروج کند فردی می سازد زبون، درمانده، ناتوان دراداره زندگی خویش، دور از احساس مسئولیت، بی تفاوت در برابر وقایع وامور، ونیز حوادثی که دور و برش است تنها وجود خود راکه سرمایه ای عظیم برای جامعه ی تواند باشد به خطر می اندازد، بلکه روزگار همسر و فرزندان را هم به تباهی می کشاند. در مورد عصیان وانحراف نسل و درانگیزه شناسی جرم نیز بحث از خانواده است. معمولا درجستجوی یافتن علل و عوامل انحراف و ریشه یابی دردها، ناسازگاری ها و ضایعات از مسائل بسیاری نام می برد که خانواده در راس آنها قرار دارد ا مهمترین و اساسی ترین عامل گرایش جوانان به انحرافات از جمله اعتیاد، عوامل خانوادگی است، خانواده به عنوان یک جریان گروهی از مهمترین آن است. افرادی که در خانواده زندکی می کنند و تابعیت پدر و مادر را دارند درمسیر این جریان و نا خودآگاه همراه آنند، بهرگونه ای که شیوه رفتاری والدین ایجاب میکند آنها به راه افتاده و حرکت می کنند و بدون اینکه خود از این امر سر در آورند محیط خانواده و شرایط تربیتی آن از مسائلی سر نوشت ساز و از جنبه هایی است که نمی توانند مسکوت عنه بماند. تنها اعلانات، آموزشها و القاعات والدین نیست که در کودک اثر می گذارد بلکه جریانات عاطفی، اخلاقی، انضباطی و در کل تربیت خانواده نیز در کودک اثر می گذارد و این خود سبب بسیاری از سازگاری ها و یا نا بسامانی ها است. جوان در خانواده فقیر دچار مسائل ومشکلات بسیاری است. احساس محرومیت و رنج او از این زندگی برای او مساله آفرین است. چه بسیارند جوانانی که به علت عدم آمادگی برای تحمل فقرا دچار لغزش و انحرافی سوای آنچه که برای جوان فقیر پدید می آید برای آنها پدید آید.وجود جدایی و آشفتگی در کانون خانواده، اختلاف و درگیری در بین زن وشوهر، ترک خانواده از سویی هر یک از آنان بلائی است نکبت آفرین نه تنها درونی برای خود بلکه برای فرزندان، خصومت موجود فیما بین زن و شوهر زمینه را برای تن دادن فرزندان به مواد مخدر، بیماری روانی، خوکشی، میخوارگی و در کل جنایت و انحراف فراهم خواهد کرد. معتادان به علت لاز هم گسستگی خانواده، شکست تحصیلی،بیکاری، طفیان در بدری، معاشرتهای ناسالم و مشکلات توان فرسای دیگر درمانده و بیکس از دایره اجتماع طرد می شوند وچون قطعات چوب و خس و خاشاک و فضولاتی که در ساحل با موج آب بالا و پایین می روند در حاشیه اجتماع زندگی و دنیای خاصی برای حضور خود بوجود می آورند. افراد معتاد و مردم عادی و سالم دو معیار اخلاقی متفاوت دارند. مردم جامعه معتادان را نمی پذیرند و بنابراین تنها کسانی که آنان را می پذیرند و رفتارشان را تایید می کنند و با آنان درارتباط هستند دوستان معتاد قدیمی آنان است زیرا اغلب معتادان به ماد مخدر به کجرویهایی چون دزدی و فحشای گرایش دارند و دراین فعالیت دیگران همیشه نسبت به آنان تصویر جنایی دارند و آنان را از خود نمی دانند. هدف از درمان معتادین درمان جسمی و روانی آنهاست به صورتی که دیگر به اعتیاد برگشت نکنند. اگر فقط به درمان جسمی اکتفا شده و به بر طرف کردن وابستگی هاپی روانی توجه نشود بیماران مجددا به مواد مخدر روی خواهند آورد. عالمی اظهار داشته است اغلب منحرفان و لغزشکاران بجای اینکه پسیکوپات باشند سویدسپات هستند، بعبارت دیگر به جای اینکه از بیماری و اختلالات روانی رنج ببرند از زمینه های اجتماعی و جریاناتی که ریشه در جمع و رابطه دارند رنج می برند. این امر مخصوصا صادق تر است که کو که در سالهای اولیه تجارب و حیات خود در خانواده باشد و از روابط نادرست و حتی بدآموز متاثر گردد.
اهمیت مساله:
به طور کلی مساله اجتماعی ناشی از روابط انسانی که خود جامعه را به طور جدی تهدید می کند و مانع تمنیات مهم عده کثیری از مردم می شود. جامعه شناسان اتفاق نظردارند که در شرایط اجتماعی زندگی در بوجود آوردن مجرمین بیشترین تاثیر را دارد. محیط اجتماعی مدرسه، محافل عمومی و….. بالاخره خانواده هر یک به گونه ای درایجاد شخصیت فرد دخالت دارند. اما عوامل خانواده از این حیث بیش از سایر عوامل موثر است. هرگاه یکی از ارکان دچار سستی و تزلزل گردد و در مصرفی فروپاشی و انهدام قرار گیرد"خانه" به محیطی نا امن تبدیل می شود و کودک در دروان همانند سازی و گرایش های خود را در جهت پذیرش مشکل شخصیتی پدرو مادر ظاهر می شود در جریان بررسی نمونه هایی از پرونده های مواد مخدر مشاهده می شود که پدران معتاد به مواد مخدر یا توزیع کننده آن معمولا برای حفظ رابطه زوجیت خود با همسران شان و جلوگیری از فروپاشی کانون خانواده آنان را به مشارکت درمواد مخدر اعم از مصرف یا توزیع دخیل می سازند؛ تا فکر طلاق و یا رهایی از ذهن این زنان زده می شود و به صورت مهره ایی دست آموز و انحطاف پذیر مورد بهره برداری قرار می گیرند. متاسفانه در قوانین کنونی هنوز این گروه از جوانان و نوجوانان به گونه ای شایسته مورد توجه و حمایت لازم قرار نمی گیرند و به اصطلاح به این افراد قربانی گنهکاران بی گناه گفته می شود که زمینه اعتیاد برای آنها ریخته و محیطی می شود. همانطور که ذکر شد، زمینه های خانوادگی از علل خانوادگی در اعتیاد جوانان نقش دارند. چرا که بچه ای که درخانواده ای که پدر و مادر یا کسی از آنها معتاد هستند. بیش از سایر بچه ها در معرض اعتیاد قرار دارد و غالبا با مسائل مالی و معشیتی هم در گیر هستند. اما در هر صورت بعضی هم در شرایط فقر مالی و هو در شرایط برخورداری از امکانات مالی مناسب به وجود انگیزه ها و گرایش هایی در جهت ارتکاب اعمال در آنها ناشی تاثیرات محیط آلوده خانواده اعتیاد زاده است توجه به موقعیتشان واجد اهمیت و حساسیت و وافری است. فروید در جهت اهمیت نقش خانواده دراعتیاد می گوید:
حوادث کودکی و زندگی خانوادگی به خصو 6 سال اول فرم اصلی و شخصیت انسان را می یابد. در روابط موجود در خانواده مثل میزان محبت، کمی یا افراط محبت، میزان استقلال کودک درتصمیم گیریهایش و سازگاری والدین نشانگر اهمیت خانواده درتربیت صحیح کودک می باشد.
موضوع تحقیق:
نقش اعتیاد در وقوع جرم
تعریف
خانواده عبارتست از گروهی بیشتر از دو نفر از افرادیکه میان آنها رابطه خویشاوندی و خونی برقرار است و در مکان واحدی زیست می کنند که اختصاصا این گروه در جوامع امروزی پدر و مادر و فرزندان راتشکیل می دهند.
عوامل اجتماعی:
شامل میزان تحصیلات و شغل والدین، بیسوادی یا کم سوادی، فقدان احساس مسئولیت والدین، نابسامانی ناشی از اشتغال و کار والدین
عوامل اقتصادی:
شامل میزان درآمد خانواده،نوع محل سکونت، مهاجرت، بیکاری نوع میزان امکانات برای ارضای نیازهای طبیعی، روانی و اجتماعی
نوع ارتباط خانواده:
شامل گفتار و کردار والدین، طرز برخوردها و روابط شان با یکدیگر ارتباط و معاشرتهای اعضای خانواده با همدیگر، نوع بازی و وقت گذرانی ما نوع پوشش که در خانواده وجود دارد و همچنین شامل کنایات و اشارات، و…. می شود.
آسیب های خانواده:
آسیب های همچون طلاق، نزاع و کشمکش والدین، اعتیاد یکی از والدین و بسیاری از آسیبها و انحرافات جنسی در خانواده
فصل دوم:
ادبیات تحقیق
بررسی پیشینه پژوهش
تعاریف:
ماده مخدر: سازمان بهداشت جهانی ماده مخدر را اینگونه تعریف می کند: هر ماده ای که پس از وارد شدن به دورن ارگانیسم بتواند بریک یا چند عملکرد از عملکردها تاثیر بگذارد، ماده مخدر است.
از نظر جامعه شناسی(social) هر دارویی که پس از مصرف آنچنان تغییراتی درانسان ایجاد می کند که از نظر اجتماعی این تغییرات قابل قبول یا پذیرش نباشد و اجتماع نسبت به آن حساسیت یا واکنشی نشان دهد آن دارو مخدر است. از دیدگاه سیاسی(political) هر دارویی که پس از مصرف، طرز فکر مصرف کنندگان رابه نحوی تغییر دهد که نسبت به مسائل کشورشان بی تفاوت یا باعث جهان بینی متضاد گردد از نظر سیاسی این دارو مخدر است بطور کلی ماده مخدر به ماده ای اطلاق می شود که از نظر شیمیایی خاصیت تخدیر کننده و بعبارت بهتر خاصیت نشئه آور داشته باشد.
اعتیاد:
اعتیاد را به عادت کردن، خوگرفتن، خو گر شدن و خود را وقف عادتی نکوهید کردن معنی کرده اند به عبارت دیگر، ابتلای اسارت آمیز به ماده مخدر که از نظر حبسی یا اجتماعی زیان آور شمرده شود اعتیاد نام دارد بعضی از دانشمندان در مورد اعیتاد معتقدند مه اعتیاد عبارت است از یک پدیده زیستی که به ارگانیسم امکان می دهد خود را تقریبا با پاره ای مواد سمی سازش دهد و مصرف ررزمره مقادیری از این مواد که برای ارگانیسم معمولا کشنده است تحمل کند. بدین ترتیب است که پاره ای از معتادان به مرفین و هروئین می توانند به میزان دویست یا سیصد برابر مقداری که برای انسان کشنده است را مصرف کنند.
تعریف کاملی در اسل 1950 م توسط کمیته متخصصین مواد اعتیادآور که وابسته به سازمان کمیسیون بهداشت جهانی است به این شرح ارائه شده است به" اعتیاد به مواد مخدر عبارت است از مسمویت تدریجی یا حادی که به علت استعمال مداوم یک دارو اعم از طبیعی یاترکیبی یا ترکیبی ایجاد شود و به حال شخص و اجتماع زیان بخش است.
در سال 1064م سازمان بهداشت جهانی به این نتیجه رسید که اصطلاح اعتیاد دیگر اصطلاحی علمی نیست و وابستگی داروئی(Dray dependence) رابه جای آن توصیه کرد.همچنین ذکر کردند که نام ماده شیمیایی مورد بحث در جلوی عبارت وابستگی دارویی قید شود. استفاده از کلمه بیمار نیز به جای اصطلاح معتاد توصیه شد.
معتاد: عبارت است از شخصی که در نتیجه استعمال متمادی دارو در بدن وی حالت مقاومت اکتسابی ایجاد شده به قسمی که استعمال مکرر آن موجب کاسته شدن تدریجی اثرات آن می گردد. بنابراین پس از مدتی شخص مقادیر بیشتری از دارو را می تواند بدون بروز و فیزیکی موسوم به سندروم محرومیت حاصل می شود.
وابستگی جسمی: هر ماده پس از مدتی استعمال، ترک یا قطع آن موجب بروز علائم جسمی شود وابستگی جسمی نامند.
وابستگی روانی: عبارت است تمایل به مصرف ماده یا چیزی که دارای اثرات لذت بخش بوده و یا تولید و رضایت کند.
تحمل دارویی: عبارت است از ظهور مقاومت بدنی یا بافتی در مقابل اثرات یک ماده به صورتی که برای ایجاد اثرات قوی اولیه فرد مجبور می شود به تدریج مقادیر بیشتری ماده استعمال نماید.
سندروم محرومیت: در معتادان عبارت لست عوارض و تظاهرات جسمانی و روانی که در موقع فرسیدن مواد مخدر به بدن معتاد یا زمان ترک اعتیاد در شخص معتاد ظاهر می شود.
تقسیم بندی مواد مخدر:
برای طبقه بندی مواد مخدر چندین روش وجود دارد رایجیترین شیوه آن است که آنها را در پیوند یا تاثیرشان بر سیستم عصبی مرکزی دسته بندی کنیم. در این صورت مواد مخدر به سه گروه تقسیم می شوند: 1- موادی که افسردگی می آوردند(پروسورها) 2- آنها که محرک و برانگیزننده اند 3- آنها که اختلال و بی نظمی می آوردند
زنجیره اعتیاد
جرم و اعتیاد
بر اساس مطالعاتی که در انگلستان انجام گرفت. مشخص شد علیرغم این که دولت خود مواد مخدر را در اختیار معتادان میگذارد اعمال بزهکارانهٔ این افراد کاهش نیاقته است.مطالعات انجام گرفته در سایر کشورها نیز نشان میدهد که رابطهٔ بین بزهکاری و اعتیاد یک پدیدهٔ دائمی عمومی و غیر قابل اجتناب تلقی میشود .رابطهٔ بین ارتکاب جرم و اعتیاد برای اولین بار در دههٔ ۱۹۳۰ در آمریکا مورد توجه قرار گرفت .
بررسی" بن هام دای ـ ۱۹۷۳" بر روی یک هزار معتاد به مواد مخدر نشان داد که ۸۰ درصد آنها قبل از اعتیاد، هیچ نوع بزهکاری اجتماعی نداشته اند؛ در حالی که ۶۷ درصد آنها پس از اعتیاد مرتکب جرم شده بودند.
تحقیقات" پسکور ـ ۱۹۴۳" نشان داد که از میان ۱۰۳۶ معتاد ۷۵ درصد قبل از اعتیاد سابقهٔ محکومیت نداشته اند و ۸۶ درصد آنها بعد از اعتیاد، محکومیت را تجربه کرده اند.
در تحقیقاتی که روی دانش آموزان یکی از دبیرستانهای آمریکا به مدت ۸ سال "توسط جانسون و همکاران ـ ۱۹۷۸" صورت گرفت مشخص شد که میزان استفاده از مواد مخدر و ارتکاب جرایم کاملا با یکدیگر رابطه دارندو میزان بزهکاری همگام با افزایش مصرف مواد مخدر، افزایش پیدا میکند. به نظر "جانسون" و همکاران همبستگی بین مواد مخدر و بزهکاری، مساُلهٔ مشترکی به نام "انحراف" یا "اخلاق ضد اجتماعی" به وجود می آورد که اعتیاد در آن به عنوان یک انحراف یا نا هنجاری اجتماعی تلقی میشود.
"کراس ـ ۱۹۸۱" با پژوهشی که در استرالیا بر روی بزهکاری معتاد انجام داد به این نتیجه رسید که اعتیاد نشان دهندهٔ نوعی ناهنجاری رفتاری در شخصیت اجتماعی فرد است که بدین شکل (اعتیاد) تظاهر مییابد.
او همچنین گفت که انواع مواد مخدر در رشد این ناهنجاری رفتاری در افراد اثرات گوناگونی دارد.کراس نشان داد که گرایش به بزهکاری در افراد معتاد به تریاک نسبت به استعمال کنندگان ماری جوانا بیشتر است.او هم چنین ثابت کرد جرایمی که معتادان به مواد مخدر مرتکب میشوند، صرفا جنبهٔ اقتصادی و مالی ندارد و ناشی از ناهنجاریهای رفتاری است.مواد مخدر همچنین باعث پافشاری معتاد در اعمال بزهکارانه میشود.به گفتهٔ "گوردونـ ۱۹۸۳" این امر نشان دهندهٔ تاُثیر مواد مخدر در فرد بزهکار است.
اعتیاد باعث ارتکاب دو جرم اصلی توسط معتاد میشود: یکی حمل و خرید و فروش مواد مخدر و دیگری سرقت برای تهیهٔ مواد مخدر که هر دو جرم برای دستیابی به مواد مخدر ضروری هستند.
تحقیقات نشان داده است که این جرایم عموماً به دو نوع تقسیم میشوند: یکی مربوط به مواد مخدر و دیگری جرایم جانبی. براساس این مطالعات میزان جرایم در معتادان بسیار گسترده و پیچیده است و نه فقط نیاز معتاد به مواد مخدر بلکه جرایم و جنایات خطرناک جانبی را نیز دربر می گیرد.
"گودونرـ ۱۹۸۳" در تحقیقات ۱۰ سالهٔ خود در مرکز بازپروری معتادان جوان در لندن نتیجه گیری کرد که سرقت به خاطر تهیهٔ مواد مخدر علت اصلی جرایم دیگر است. این تحقیق نشان داد که ۶۶ درصد معتادان جرایم دیگری نظیر اخلال در نظم عمومی و بزهکاری اجتماعی داشته اند.
"ساویج و سمیون ـ ۱۹۸۱" در تحقیقات ۴ سالهٔ خود بر روی ۱۱۵۵ معتاد در آمریکا و بر اساس اعترافات خود آنها توانستند به سه نوع طبقه بندی از جرمشناسی معتادان دست یابند:
▪ نوع اول:
فعالیت غیر قانونی در امر تهیهٔ مواد مخدر از طریق سرقت، قاچاق، خرید و فروش مواد مخدر، اقتدار جنایی علیه دیگران و ارتکاب جرم در جهت منافع شخصی.
▪ نوع دوم:
فعالیت غیر قانونی در امر تهیهٔ مواد مخدر از طریق روسپیگری (در زنان)، باجگیری و شرارت، قمار بازی و جرایم مشابه.
▪ نوع سوم:
دستگیری فقط به خاطر حمل مواد مخدر.
جرایم نوع اول که رفتارهای بزهکارانه خطرناک را شامل میشود دربرگیرندهٔ ۶۰ درصد از موارد بزهکاری بود، در حالی که فقط ۳ درصد از معتادان، جرایم نوع سوم را انجام میدادند. شمار اندکی از معتادان در این سه گروه قرار نمیگرفتند و از راههای دیگر مواد مورد نیاز خود را تهیه میکردند.
"بال و همکاران ـ ۱۹۷۹" محاسبهٔ میزان بزهکاری معتادان را به وسیله تحقیقات علمی انجام داده و عبارت "معتاد هر روز در خطر ارتکاب جرم" را در این تحقیق انتخاب کردند. معنای این عبارت آن است که معتاد در هر ۲۴ ساعت ممکن است یک یا دو جرم مرتکب شود.
این محاسبه کمک میکند تا تصویر کاملی از میزان جرایم مرتکب شده توسط معتاد در طول یک دورهٔ زمانی به دست آید. این دوره شامل زمانی است که معتاد در حال بازپروری، ترک اعتیاد است و تصویر کاملی از دورهٔ اعتیاد در مدت زندگی معتاد ارائه میدهد.
گزارشهای مقامات رسمی میتواند به عنوان تایید کنندهٔ اعترافات معتادان مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین تلفیقی از گزارشهای دستگیری معتادان از سوی مقامات رسمی و اعترافات آنها میتواند در محاسبهٔ در محاسبهٔ میزان بزهکاری مفید واقع شود.
معتادان به مواد مخدر در استفاده از مواد افیونی، نوع زندگی یا ناهنجاریهای رفتاری و اعمال بزهکارانه به یک شکل عمل نمیکنند. برخی از آنها همزمان با استعمال مواد مخدر از اعمال بزهکارانه پرهیز میکنند، در حالی که برخی دیگر با مصرف مواد مخدر به اعمال بزهکارانه مبادرت میورزند و حتی در اخلال و بینظمی عمومی و اعمال جنایتکارانه جریتر میشوند.
اقدامات بزهکارانه در معتادان ممکن است به طور مداوم صورت گیرد یا بر اثر تغییر شرایط افزایش یا کاهش پیدا کند.
"شیفر و همکاران ـ ۱۹۴۸" در بالتیمور تحقیقاتی روی ۳۵۴ معتاد انجام دادند و نوعی طبقه بندی از اعمال بزهکارانهٔ آنها را ارائه کرده اند که بر اساس آن معتادان در ۸ طبقه به شرح زیر دسته بندی شده اند:
▪ جرایم جانبی: ۷/۲۳ درصد از معتادان اقدام به اعمال بزهکارانهٔ جانبی همراه با مصرف مواد مخدر میکنند که شامل سرقت و خرید و فروش مواد مخدر است.
▪ خرید و فروش مواد مخدر:
/۲ درصد از معتادان فقط به خرید و فروش مواد مخدر میپردازند و کمتر به سرقت روی میآورند.
▪ سرقت:
/۲ درصد از معتادان منحصراً دست به سرقت میزنند.
▪ قمار:
۸/۱۳ درصد از معتادان به قمار و اعمال خلاف دیگر نظیر باجگیری مالخری میپردازند.
▪ جعل:
/۵ درصد از معتادان اقدام به جعل اسناد یا خیانت در امانت کردهاند.
▪ اخلال در نظم عمومی:
/۳ درصد از معتادان در نظم و امنیت جامعه اخلال میکنند که در بعضی از موارد غیر محسوس مخفیانه است.
▪ جعل حرفهای:
۲ درصد از معتادان اقدام به جعل اسناد و خیانت در امانت به صورت حرفهای میکنند.
▪ اخلال در نظم عمومی به صورت حرفهای:
۴/۱ درصد از معتادان به صورت حرفهای موجب اخلال در نظم عمومی جامعه شده و به اقدام بزهکارانه علیه مردم مبادرت میکنند که شیوع این دسته در حال کاهش است.
تنوع بسیار زیاد در اعمال بزهکارانه مانع هر گونه تصمیم و قضاوت در چگونگی نوع این اعمال میشود؛ اما "شیفر و همکاران" بر اساس این باور که معتادان هر روز در معرض ارتکاب به جرم هستند. اصطلاح کلی"روانگردی" را به عنوان یک جرم بزهکارانهٔ ناشی از اعتیاد به داروهای روانگردان مطرح کرده اند.
اعتیاد در بسیاری از کشورهای غربی که حتی از آزادی لجام گسیخته برخوردارند جرم میباشد و مجازاتهایی درباره معتادان اعمال میکنند.
قابل ذکر است، کارشناس ویژه فرانسوی که در کارگاههای معاضدت بین المللی قضایی در ایران (سال ۱۳۸۰) شرکت کرده بود گفت برای معتاد در قوانین جزایی فرانسه هم مجازاتهائی متناسب مقرر گردیده که البته امکانات ترک اعتیاد نیز پیش بینی شده و قوانین فرانسه مشابهت هایی با مقررات جمهوری اسلامی ایران دارد.
مارتین بوت مورخ و محقق انگلیسی در کتاب (تاریخ تریاک) صفحه ۱۰۸ مینویسد:
" برای آنها که اعتیاد ندارند این یک معمای پیچیده میباشد که چرا یک انسان با علم به عواقب وخیم و کشنده اعتیاد با دست و عقل خود، خود را معتاد میکند!"
فیلیپ دک نویسندهٔ داستانهای علمی تخیلی مینویسد: " سوء استفاده از مواد مخدر یک تصمیم است. مثل اینکه فردی تصمیم میگیرد که به جلو یک وسیله نقلیه که با سرعت در حال حرکت است برود. چطور شما این را یک مرض میدانید در حالی که چنین کاری فقط میتواند یک اشتباه در قضاوت باشد. یقیناً فقر، فشارهای غیر مستقیم و دیگر عوامل میتوانند در اتخاذ چنین تصمیمی اثر بگذارند اما نمیتوان حقایق را نادیده گرفت، چرا انسان در چنین مواقعی مصرف مواد خطرناک را انتخاب میکند، موادی که اعتیادآور و کشنده هستند، مثل تریاک، مرفین و هروئین!"
در کشور هلند اگر چه مصرف مواد مخدر سبک را فینفسه جرم نمیدانند، ولی از نظر مکانهای استعمال محدودیتهایی در نظر گرفته اند و مصداق مواد مخدر سبک نیز از نظر سازمان بهداشت جهانی فقط سیگار ماری جوانا میباشد و حتی شامل حشیش نمی شود.
زیرا حشیش با توجه به اینکه در گروه خاص قرار گرفته و میتواند با توجه به ویژگیهای مصرف کننده، کیفیت جنس، مقدار مورد استعمال، موقعیتهای زمانی و مکانی، اثرات گوناگون مواد مخدر سنگین را از قبیل مخدرها، محرکها، تو هم زاها و … داشته باشد.
این نگرش که اعتیاد شبیه بیماری است تا رفتار غیر اخلاقی عمدی ریشه در قرن نوزدهم دارد. توماس تروتر در سال ۱۸۰۴ نوشت:" عادت باده گساری بیماری ذهنی است".
بنجامین راش معتقد بود که باده گساری به صورت یک عمل ارادی آغاز می گردد ولی به بیماری یا آشفتگی اراده کشیده می شود.
در این قرن، الگوی پزشکی در الکلیسم و اعتیاد به مواد مخدر دیگر بیش از همه شایع بوده است، فرد معتاد بعنوان یک قربانی یا بیمار تلقی میشده است که نیازمند درمان پزشکی یا روانپزشکی است.
نظریهٔ بیماری اعتیاد، مخالفان زیادی داشته و دارد. برای مثال استانتون پیل معتقد است مفهوم بیماری عملاً باعث شده است که رفتار اعتیادآور افزایش یابد، زیرا این مفهوم رفتارهای کنترل نشده را موجه میسازد و به افراد امکان که فقدان کنترل خود را به عنوان حالتی از بیماری تعبیر کنند که کاری نمیتوانند برای آن انجام دهند. در سیر تاریخی مواد مخدر در امریکا میخوانیم: در قانون مواد مخدر هاریسون که مورد تصویب کنگرهٔ آمریکا در ۱۹۱۴ قرار گرفت یک ابهام وجود داشت، بدین شرح که اگر اعتیاد یک مرض به شمار میآمد، دکتر وظیفه داشت تا آن را معالجه کند، اما چنانچه اعتیاد یک تبهکاری محسوب میشد نسخهٔ دکتر، میتوانست تعبیر دیگری داشته باشد، منجمله قرار دادن مواد مخدر در دسترس تبهکاران، بالاخره در ۱۹۱۹ دادگاه عالی امریکا اعتیاد را یک شرارت شناخت و برای مدت ۲۵ سال از آن تاریخ به بعد تعداد ۲۵۰۰۰ پزشک تحت پیگرد قانونی قرار گرفتند و …
فردی که تحت تاثیر عوامل اجتماعی و ضعف اراده برای رفع اضطراب و تنشهایش به مصرف مواد مخدر روی آورده و در حقیقت مقهور بیعدالتیهای اجتماعی شده است، اگر چه به خاطر بیکفایتی، پایین بودن عزت نفس و عدم مقاومتش در مقابل عوامل تنشزا مستحق مجازات متناسب است ولی مسئولیت نظام اجتماعی که پدیدآورنده عوامل تنش آفرین و اضطراب زاست نیز نباید نادیده گرفته شود. همچنین در مواردی که عامل اعتیاد و نیاز به استعمال مواد مخدر، اختلالات زیستی و نیاز فیزیولوژیکی باشد نمیتوانیم مصرف مواد مخدر را جرم بدانیم، بلکه والدین و سازمانهای مسئول موظفند فرد معتاد را معالجه کنند و امکانات لازمه را در آماده کردن او برای یک زندگی عادی فراهم نمایند.
مجازاتهای بازدارنده درباره مصرف مواد مخدر باید به نحوی در قانون مقرر شود که قاضی با توجه به عوامل روآوری به مصرف مواد مخدر و حتی قاچاق آن، بتواند حکم منصفانه ای درباره مجرم صادر کند و برای قاضی صلاحیتی منظور شود که وجود عوامل مصرف مواد مخدر را به اولیا و مقامات مسوول و مربوط جامعه تذکر دهد و آنها را ملزم نماید که در مقام از میان برداشتن عوامل روآوری به مصرف مواد مخدر و معالجهٔ معتاد برآیند.
شخصیت معتادان:
تغییر حالات در خلق وخوی این افراد سریع بوجود می آید به گونه ای که از حال شاد یا عادی می توانند به حالتی غنا و افسرده تغییر جهت دهند که غالبا این تغییر حالتها قابل توجیه نیست. اضطراب همیشه جز و زندگی آنهاست که ناشی از عدم توانایی در تحمل مشکلات، در گیریها و محرومیتهای داخلی و خارجی و ناتوانی در پیدا کردن راه حل رفتاری منطبق با جامعه برای از بین بردن این اضطراب است. معتادان اغلب آگاهند که خود بد می کنند ولی از این امر لذت می برند و در حقیقت یکی از ابعاد مهم اعتیاد"مازوشیسم" یا"خود آزار پسندی"است. اگر مهم دیگر این است که افراد معتاد اساسا مبتلا به خود لباختگی هستند و رفتار آنان نشان می دهد که قادر به صرف نظر از ارضای فوری تمایلات خود نیستند. خصوصیت دیگر معتاد از نظر اجتماعی گوشه گیری است زیرا او خود را از گروه اجتماعی بیرون می کشد و با سیستم و ارزشهای آن اساسا مخالفت می کند و در حالتی غیر فعال خود رها می سازد و جامعه نیز در مقابل او از سرباز می زند.
ویژگیهای شخصیتی معتاد
1- عوامل روشی: افراد معتاد افرادی عصبی، منفی نگر و هذیانی و دچار تخیلات و اوهام و گرفتار ضعف حافظه و فراموشکاری، اختلال روحی و عصبی و در مواردی دچار کم عقلی و جنون، دچار گیجی و سردرگمی با کاهش حرکات ارادی می باشند که در اینجا به بعضی از موارد اشاره مختصری می نماییم.
خیال و تخیل: ضعف نیروی تخیل به عنوان تخیل به عنوان پیامد نسبتا درانواع شخصیتهای معتاد می باشد. در حالیکه بسیاری از معتادان به عکس ادعا می کنند که مصرف مواد مخدر توانائیهای جدیدی به قوه تخلیشان افزاید. البته باید ذکر نمود که نباید قوه تخیل را با خیال پردازی اشتباه گرفت: در واقع ضعف نیروی تخیل مورد نظر ما، ضعف شخصیت است در پیوند دادن بخش نمادین ذهن به بخش غیر انتزاعی آن، که بسته به نوسانات و تعارضات اقتصاد ارتباطی و با توجه به عیق ترین و مهارنده ترین امیال مشخص، شیء و موضوع را در این رویاها دخالت می دهد.
توهم منفی: پدیده ای است که در اغلب معتادان به چشم می خورد وخود دلیل عادی بودن شخصیت بسیاری از معتادان در هنگام شروع به مصرف مواد مخدر به شمار می رود. تازه در این مرحله است که آنها امید دستیابی به موضوعی را که وجودش را حس کرده اند، انتظارش را کشیده اند و به آن نیاز مبرم داشته اند از دست می دهند. در مرحله اوهام منفی، با یکی از عمیق ترین و غم انگیزترین مراحل ارتباطی فرد معتاد روبرو می شویم: معتاد نمی تواند به موضوعی دسترسی پیدا کند و آن را در جایی قرار دهد که بتواند وظیفه مشروع و ثابت خود را به کارگیری نیروی تخیل عهده دار شود.
احساس تنهایی: احساس ناخشنودگی، برای شخصیت معتاد و برای کودک به یک اندازه غیر قابل تحمل است، قطع ارتباط با درست یا همسر، برای فرد معتاد فاجعه ای عاطفی به بار می آورد اگر در چنین مواردی سن معتاد، در حدود بلوغ یا بلافاصله پس از بلوغ باشد، نمونه های منجر به خودکشی را میتوان مشاهده کرد.
مشکلات الگوبرداری: ضعف های الگو برداری فرد معتاد مستقیما ناشی از مشکلاتی است که او در کودکی در روابط خانوادگی اش احساس کرده است کودک در تجربه گذشته اش خود را موجود همیشه کوچکی تصور کرده است که با ضعفها، دوگانگیها و ستیزه های درونی اش تنها گذاشته شده است. والدین فرد معتاد از بروز علائم همانند سازی و تامین احساس امنیتی که او بدانها نیاز داشته است، ناتوان بوده اند. در مورد الگوهای احتمالی برای از بین بردن تعارض دوگانگی دورنی نیز همین اتفاق می افتد. والدین در مقابل عمل انجام شده قرار می گیرند بدون اینکه قادر به رویارویی یا تعارض و دوگانگی خود باشند. کودک و والدینش باید کم کم رابطه ای براساس تفاوت و برابری به کمک یکدیگر ایجاد کنند تا حرکتهای بعدی الگو برداری را ممکن سازند، حرکتهایی که به حل عقد اودیپ گذارندن بحران بلوغ و بالاخره وصول برمرحله بزرگسالی منجر می شود کودکانی که از این نوع ارتباطها محروم بوده اند، توانایی مقابله با بزرگترها را ندارند و در نتیجه به سرعت به تقلید از دیگران رضایت می دهند و این تقلید عملا جای خالی الگو برداری را پر می کند،فرد وابسته به سادگی تحت تاثیر قرار می گیرد و تلقین پذیر و مطیع می شود.
سرخوردگی: واقعیت این است که جوانان ونوجوانان با وجود همه تلاش هایی که در جهت رسیدن به آمانهای اجتماعی، فرهنگی انجام می دهند، هرگز پاداش را که امید دانسته اند دریافت نمی کنند، گویی هر بار تلاش جدیدی توقع می رود. بدون آنکه حق داشته باشد عاطفه و پاداش مورد نظر بهره گیرد واین بدان دلیل است که والدین از اجرای قول خور سربازی زنند و جوانان ونوجوانان دچار سرخوردگی می شوند..
عوامل پزشکی: بیمارانی که در مدتی طولانی برای تسکین درد از مرفین برای بی خوابی، از خواب آورها برای تسکین اضطراب نورتیک از مسکن ها استفاده می کنند غالبا به این داروها معتاد می شوند.
شخصیت ضد اجتماعی: افرادی که اختلال شخصیت دارند، به خصوص آن نوع بیماریهایی که با اجتماعی در ستیزه هستند و پایبند قوانین، مقررات و اخلاقیات اجتماعی نیستند، برای استفاده از مواد مخدر ومحرک جلب کند.
شخصیت پسیکوز:یکی از محققان به نام پیسکوز، 1036 معتاد راکه در یکی از بیمارستانهای دولتی بستری بودنده مورد بررسی قرار داد. او مشاهده کرد که از 88 در صد این کعتادان اختلال شخصیت دارند، به خصوص ازنوع ضد اجتماعی آن. در این آمار 3/6 در صد نورتیک و 6/5 در صد پسیکوتیک بودند. درخانواده های اغلب معتادین، دوری عاطفی بین اولیاء و کودک، رابطه ناسالم بین پدر و مادر و عدم ثبات در خانواده به شدت وجود داشته است. این پژوهشگران نتیجه گرفتند که خانواده و تجربه کودک از آن، در سیر شناسی اعتیاد نقش مهمی دارد و بعضی از محققین مانند رادو و والدز معتقدند که م.اد مخدر ومحرک بر مراکز تحریک شده و بروز لذت دست می دهد؛ اما به تدریج استفاده آنهخا عادت و به مرور تبدیل به اعتیاد می شود.
مشخصات فردی و رابطه آن با اعتیاد:
– رابطه جنس با اعتیاد: برخلاف تصور باید گفت که اعتیاد در بین زنان هم مطرح است ولی آمار نسبت آنها کمتر از مردان است در جوامع غربی به علت تشابه در رفتار، کار اشتغال و حیات اجتماعی این رقم بیشتر از جوامع شرقی است. در شرق و نیز جوامع سنتی پدران و مادران مراقبت بیتشری دراین رابطه برای دختران به خرج می دادند و همچنین از لحاظ جنسی در بزهکاری می توان گفت زنان کمتر از مردان مرتکب جرائم می شوند ولی بدان معنی نیست که آنها مجرم نیستند
رابطه سن با اعتیاد: اکثریت گروه آسیب پذیر در برابر مصرف مواد اعتیاد آورد و مشروبات الکلی را گروه سنی جوان و نوجوان تشکیل میدهند بویژه برخی مواد از جمله ماری جوان، مبتلایان به مواد مخدر در جامعه ما هنوز به علت مغایرت با فرهنگ بهنجار و عادی نیست در حالیکه در آمریکا مصرف برخی از مواد مخدر مثلا ماری جوان حدودی برای نسل جوان عادی و هنجار است.
رابطه وضعیت متاهل به اعتیاد:
از نظر تاهل بیشترین گروه آنها مجردند نه متاهل. خانواده دارای پذیرش نوعی منترل است و در عین حال عده ای وجود دارند که به علت نابسمانیهای خانوادگی به اعتیاد پناه می برند و هم عده ای وجود دارند که به علت اعتیاد دست از خانه و زندگی برداشته اند.
رابطه شغل با اعتیاد:
نوع کار و فعالیتی که انسان انجام می دهد در گرایش یا عدم گرایش آنان به مواد مخدر می تواند موثر باشد ولی در عین حال بصورت یک قانون کلی عام نیست تحقیقات نشان می دهند که معتادان برخلاف طرز فکر عامیانه، افرادی بیکار یا غیر ماهر نیستند، بلکه بیکاریشان در رابطه با اعتیاد است و افراد ماهر و متخصصین هم بینشان وجود دارد. حتی عده بسیاری از آنان سابقه ای چند ساله در شغل و تحصیل دارند. البته عده ای از بیکاران ولگرد هم به مصرف مواد مخدر می پردازند.
اعتیاد و جرم: گرچه اعتیاد زائیده مشکلات و نابسامانی های زیادی از جمله مشکلات اجتماعی است خود نیز بوجود آورنده مشکلات مختلف اجتماعی از جمله بزهکاری است.( اعتیاد خطر بیشتری نسبت به انحرافات دیگر، برای جامعه در بردارد زیرا آثار هریک از جرایم با وقوع آن خاتمه یافته و یا عواقب آن تا مدت کمی و در محیطی محدود دوام می یابد زیرا آثار هر یک از جرایم با وقوع آن خاتمه یافته و یا عواقب آن تا مدتی کمی و در محیطی محدود دوام می یابد. ولی متاسفانه با ایجاد اعتیاد که به عنوان پدیده یک جرم، یک فساد و تباهی است، غائله ختم نمی شود بلکه خود اعتیاد آغاز می گردد برای ارتکاب جرایم دیگر. اعتیاد تغییرات عمده ای در افکار،رفتار و به وطر کلی شخصیت معتاد ایجاد می کند چگونگی اعتیاد با جرائم مختلف مربوط به اوضاع و احوال معتاد و مرتبط با موضوع جرم می باشد. بیشتر جرایم معتادین را جرایم مالی تشکیل می دهد که انگیزه آن تهیه هزینه مواد مصرفی است. قاچاق مواد مخدر، ضرب و جرح سرقت، سوءقصد جنسی، قتل، فحشا و روسپیگری از جرائمی هستند که معتادان به انجام آنها مبادرت می ورزند.
واکنشهای اجتماعی در برابر اعتیاد:
معمولا واکنش اجتماعی مردم درمورد مصرف مواد مخدر در طول قرون متفاوت است متاسفانه باید به این حقیقت تلخ اعتراف کرده که اعتیاد را بیشتر یک مسئله شخصی و فردی می دانند نه اجتماعی. در حالی که بر عکس است و بیشتر مسئله و مشکل اجتماعی است، نه شخثی و فردی واکنش اخیر مردم در برابر معتاد آن است که آنان معتقدند افراد معتاد با استفاده از این مواد روح و فکر افراد دیگر اجتماع را خراب می کنند و علاوه بر از بین بردن تدریجی خود باعث بیماری افراد دیگر در اجتماع می گردند.
ابعاد اجتماع:
بعد فرهنگی: از آنجایی که مصرف مواد مخدر از لحاظ اجتماعی، اثرهای نا مطلوبی همچون پایین آمدن کارایی فرد، بی توجهی به خانواده، همسر و فرزندان بزهکاریهای ناشی از اعتیاد، دزدی، قتل و… شیوع بیماری ایدز به همراه دارد هر جامعه ای سعی می کند با وضع قوانین متناسب، مصرف این مواد را محدود کرده و تحت نظارت و تسلط در آورده به لحاظ تفاوتهای فرهنگی که بین جوامع مختلف وجود دارد. بروز فرهنگ فرعی اعتیاد در جامعه از چندین جهت خطرناک است. چون معتادان نیز مانند هر گروه دیگر اجتماعی دارای فرهنگ خاص خود هستند که نسبت به فرهنگ اصلی جامعه، فرهنگ فرعی به حساب می آیند طبیعی است که افراد وابسته به گروه، از فرهنگ فرعی خاص خود تبعیت می کنند و حمایت می کنند و قوانین و مقررات حاکم بر گروه خود را می پذیرند و اگر این فرهنگ در مواردی با فرهنگ اصلی مغایر باشد ترجیح می دهند از فرهنگ خاص خود پیروی کرده و به تضاد و تعارض با فرهنگ اصیل جامعه بپردازند در چنین شرایطی بروز انواع جرائم و بزهکاریها عادی تلقی می شود زیرا دیگر نه تنها هنجارها و عرف اجتماعی قدرت ممانعت از اعمال خلاف را نخواهند داشت، بلکه قوانین رسمی اجتماعی نیز می توانند خیلی موفق باشند.
بعد اقتصادی: مصرف مواد مخدر،زیانهای اقتصادی فراوانی به اقتصاد خانواده و به طور کلی کشور وارد می کند. مواد مخدر در سطح کلان، سالیانه مبالغ هنگفتی از بودجه کشور را به هدر می دهد زیرا سالانه مقادیر هنگفتی که به چند میلیارد نیز می رسد،بابت خرید مواد مخدر توسط معتادین به سوادگران مرگ پرداخته می شود.
سالانه رقمی بالغ بر چندین میلیارد ریال از بودجه کشور مصرف نگهداری از زندانیان مراکز بازپروری وندامتگاههای محکومین مواد مخدر می شود علاوه براینها بودجه فراوانی نیز صرف کنترل مرزها، آماده سازی نیروهای انتظامی برای مقابله با قاچاق مواد و به دام انداختن معتادین و شبکه های توزیع مواد مخدر می شود.
بعد سیاسی: اعتیاد موریانه وار پایه های عقیدتی،فکری و انسانی جامعه را از درون تهی می کند مخدر از هرنوع که باشد اگر قشر جوان جامعه به عنوان آینده سازان مملکت رخنه کند پایه های اصلی جامعه راست و متزلزل می کند به رخوت کشاندن جوانان جامعه بهترین شیوه برای همدار کردن راه استعمار و استثمار آن جامعه محسوب می شود. از همین روست که اعتیاد به عنوان حربه ای بسیار موثر در دست سرمایه داران و سیاستمدران قرار گرفته است تا با به تباهی کشاندن جوانان جامعه، زمینه های استعمار، نابودی و غارت و چپاول نعمات و داده های الهی آن سرزمین را فراهم کنند.
بعد اخلاقی: اعتیاد از جنبه های اخلاقی نیز بسیار زیانبار است. با توجه به تاثیرات مخربی که مخدر بر اخلاق و سلوک انسانی باقی می گذارد. عقل سلیم بر آدمیزار نهیب می زند که افیون سفیر مرگ وتباهی فرد در جامعه است فرد با مصرف مواد به نقش خود، به وجود خویشتن ظلم می کند، خود را از نعمت سلامتی محروم می سازد و کفر نعمت گناهی است تا بخشودنی. یکی از حقوق خداوند برای هر انسان قائل شده حق النفس است که لازم الرعایه است. اختیار و اراده که مهمترین خصیصه یک انسان است دراثر اعتیاد سلب می شود. هنگام نیاز به مواد مخدر گویی اراده هیچ مفهومی ندارد. هر خواسته ای در برابر ذره ای مواد پذیرفته می شود.
بعد اجتماعی: یکی از مسائل حساس در اعتیاد، بحث ابعاد اجتماعی، هرز رفتن نیروهای کار و به تباهی کشیده شدن جوانان به عنوان سرمایه های واقعی جامعه است. با از کار افتادن نسل جوان، توسط سلاح مخدر، با جامعه ای تماماً مصرفی مواجه خواهیم بود که برای برآوردن ابتدایی ترین نیازهای خود محتاج دیگر کشورهاست و تنها راه رفع نیاز را، فروش منابع و منعمات الهی می بیند که متعلق به نسل های آینده است. در چنین جامعه ای جایی برای سرمایه گزاریهای پایه ای و برنامه ریزیهایی برای امور زیربنایی کشور نیست.
فرازهایی از قانون مبارزه با مواد مخدر
اقتباس از قانون مبارزه با مواد مخدر مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام 1376
ماده 1)- استعمال مواد مخدر به هر شکل وطریق جرم است و مرتکب به مجازات مقرر در قانون محکوم می شود.
ماده 14- هر کس به منظور استعمال مواد مخدر، مکانی را دایرو یا اداره کند به جریمه نقدی ویک تا چهار سال حبس و انفصال دایم از خدمات دولتی محکوم می شود.
ماده15- کلیه معتادان موظف به ترک اعتیاد هستند…. و در صورت عدم ترک داد سر ا آنها رابه مراکز باز پروری اعزام می کند.
ماده 16- معتادان به مواد مخدر به جریمه نقدی ودر دفعات مختلف دستگیری از چهار ماه تا دوازده سال حبس و پنجاه ضربه شلاق و انفعال از خدمات دولتی محکوم می شوند.
ماده18- هرگاه محرز شود که شخص با انگیزه و به قصد معتاد کردن دیگری باعث اعتیاد وی به مواد مخدر گشته، به پنج تا بیست سال حبس و حتی اعدام محکوم خواهد شد.
ماده 19- افراد غیر معتادی که مواد استعمال نمایند به تناسب تا حداکثر هفتاد و چهار ضربه شلاق و جریمه نقدی محکوم می شوند.
مهمترین شیوه های پیشگیری از اعتیاد عبارتند از:
– آگاه کردن جامعه از خطرات و مضرات مواد مخدر
– تقویت فعالیتهای جایگزین
– افزایش مهارتهای زندگی- مانند مهارت حل مشکل- مقابله با مشکل مقاومت در برابر مصرف مواد
– ارتقای فرهنگی
پس برای موفقیت درامر پیشگیری، همکاری میان واحدهای مختلف مردمی و جامعه مانند خانواده ها، مدارس، مساجد، دانشگاهها، سرباز خانه ها، کارخانجات، رادیو، تلویزیون، روزنامه ها، ماموررین انتظامی و …. لازم است. یکی از روشهای مهم پیشگیری از اعتیاد، آگاه کردن گروههای مختلف مردم از خطرات و مضرات مصرف مواد است اگر هر فرد از تاثیر نامطلوب مصرف مواد ب سلامت جسمانی و روانی و کارکرد شغلی و اجتماعی خود و خانواده اش مطلع بودن و آن را باور داشته باشد، کمتر ممکن است به این کار دست بزند.
گروههای مختلفی که باید تحت پوشش فعالیت آگاه سازی قرار گیرند.
عبارتند از:
– نوجوانان و جوانان
– افراد کلیدی منطقه
اعتیاد و روشهای مختلف درمانی آن:
درمان معتادان علاوه بر اینکه با توجه به ارزشهای اجتماعی و فرهنگی مختلف روشهای خاصی مطابق با ویژگیهای آن جامعه می خواهد، بلکه با توجه به شخصیت و مسائل رومی احساسی افراد نیز کاملا یکسان نمی تواند باشد. به طور معمول برای درمان معتادین از روشهای ذیل بهره می گیرند:
1- خود درمانی
2- روان درمانی
3- دارو درمانی
4- باز پروری معتادان یا تکنیک های مددکاری اجتماعی
به طور کلی درمان کامل معتادین دو مرحله دارد که درهر مرحله روشهای مختلف درمانی به کار رفته است.
مرحله اول- بازگیری
مرحله دوم- بازتوانی
مرحله باز گیری- بازگیری یا درمان جسمی از دو راه، یکی روش داروئی و دیگری روش غیر داروئی امکان پذیر است که هر دو روش نیز به دو طریق"ترک تدریجی" و "ترک ناگهانی" مورد استفاده قرار می گیرد.
درمان و بازگیری
در درمان کامل معتادان دو مرحله وجود دارد که هر مرحله از روشهای مختلف درمانی استفاده می شود و در روش دارویی از معتادان، با داروهای کمکی تحت نظر پزشک استفاده می شود. درترک ناگهانی به روش دارویی، فرد معتاد به یکباره از مصرف مواد مخدر خود داری کرده و تحت نظر پزشک متخصص به منظور تسکین علائم ترک با محدودیت از معتادان استفاده می کند.
ترک تدریجی به روش غیر داروئی: دراین روش بر طبق جدولی خاص که زیر نظر پزشک متخصص برحس نوع اعتیاد ومیزان مصرف تهیه می شود فرد معتاد سعی میکند بتدریج از مصرف روزانه خود بکاهد تا آنکه پس از انقضابی دوره مقرر میزان مصرف به صفر برسد. پس از ترک کامل اعتیاد، دوران درمانی توصیه می شود.
ترک ناگهانی به روش غیر داروئی:
این شیوه بدون استفاده از هرنوع دارویی وبه منظور مسمومیت زدایی افارد معتاد اعمال می گردد. به این ترتیب که فرد معتاد در محل خاصی نگهداری می شود تا به خودی خود پس از چند روز، ترک وابستگی بدنی کند. ترک ناگهانی سبب بروز نشانه های ترک(محدودیت) می گردد. از این روست که عده ای از صاحب نظران این روش را غیر انسانی دانسته اند. علیرغم این روش، عده ای از درمانگران از روشهای کمکی برای کاستن علائم سندرم ترک استفاده از الکتروبیوگرافی یا مثبت، کمی فعالیتهای عضلانی به منظور ایجاد نوعی آرامش و تمرکز و جلوگیری از اضطراب و افسردگی صورت می گیرد. نحوه عمل به این ترتیب است که الکترودهای سطحی بر روی پیشانی فرد قرار داده می شوند. شدت فعالیتهای عضلانی این ناحیه و انتقال آنها به الکترودها منجر به پیدایش نور و صدایی خاص می گردد که درنتیجه آن فرد قادر به تشخیص و اندازه گیری شدت یا افت فعالیتها و یا تنش عضلانی خویش می باشد و در اثر انجام تمرینهای متعدد می آموزد که آرامش لازم برای عضلات خود را تامین نماید.
ب – تلقین: در این روش با استفاده از تلقین و تمرین، سعی می شود در فرد ایجاد آرامش شده میزان اضطراب و افسردگی وی کاهش پذیرد.
ج- طب سوزنی: استفاده از روش طب سوزنی به منظور کاهش نشانه های ترک در مرحله بازگیری است. علائمی مانند ریزش اشک، آبریزش از بینی دردهای استخوانی در عضلات، احساس سرما و بیقراری را می توان از این طریق به نحو قابل ملاحظه ای تقلیل داد.
بازتوانی
در مرحله بازتوانی سعی می شود با استفاده از روشهای مختلف روان درمانی و گاهی روان درمانی توام با درمان داروئی به درمان فرد معتاد پرداخت می شود و فرد معتاد برای بازگشت به یک زندگی معمولی و سازنده آماده می شود.
برخی از شیوه های روان درمانی غیر داوریی به شرح زیر است:
1- روش پنهان با حساس سازی
2-روش خاموش کردن و رفع حساسیت
3- هیپنوتیزم
4- مکانیسم پاداش
5- مددکاری
6- کار درمانی
7- مشاوره
باید پذیرفت که اعتیاد که بیمار است و داروها ذاتا اعتیاد آور هستند درمان های موفق به جای مقابله با افراد معتاد به تعامل با محیط آنها می پردازند و به آنها کمک می کنند تا شایستگی و کارایی فردی خویش را باور دارند. بنابراین اهداف کلی در این مرحله میتواند شامل موارد زیر باشد:
– افزایش آگاهی و بصیرت بیمار نسبت به مشکل خود
– بر طرف کردن و یا کاهش دادن تعارضات بیمار
– تغییر عادت نامطلوب و مضر و جایگزین کردن الگوهای باز خوردی سازنده
– اصلاح پندارها، تصورات و باورهای غلط بیمار که موجب سوء تعبیر و تحریف در ارزیابی خود، اطرافیان و شرایط زندگی از سوی او می باشد.
بر آورد زمان آشنایی انسان با مواد مخدر بدرستی امکان پذیر نمی باشد ولی چنین می نماید که بشر از آغاز زندگی جهت تسکین آلام و دست کم کاستی درد های خود از بوته هایی که مواد تخدیر کننده در برداشتند و به صورت اتفاقی یابا تجربه با آنها آشنا شده است بهره برداری می نموده است و تا قرن حاضر از این مواد بیشتر در جهت مصارف پزشکی استفاده می شد.
اعتیاد و سوء مصرف مواد یکی از مهمترین مشکلات عصر حاضر می باشد که گستره ای جهانی پیداکرده است.
مصیبتی که میلیونها زندگی را ویران و سرمایه های کلان ملی را صرف مبارزه و یا جبران صدمات ناشی از آن می نماید. هر روز بر شمار قربانیان مصرف مواد افزوده می شود وعوارض آن شامل اختلالات جسمی، روانی، خانوادگی، فرهنگی، اقتصادی، و اجتماعی همه مرزهای فرهنگی و اجتماعی را در می نوردد و سلامت بشر را مورد تهدید قرار می دهد.
منابع وماخذ:
1- ستوده، هدایت الله، آسیب شناسی اجتماعی، انتشارات آوای نور تهران
2- دکتر فرجاد، محمد جواد آسیب شناسی اجتماعی و جامعه شناسی انحرافات
3- اورنگ، جمیله، پژوهش درباره اعتیاد جرم است؟
4- کریمی پور، صادق: "روانشناسی اعتیاد" تهران، انتشارات امیر کبیر
5- شیخاوندی، جامعه شناسی انحرافات اجتماعی تهران
6- کی نیا، مهدی، روانشناسی جنایی، جلد دوم تهران، انتشارات رشد
7- قربان حسینی، علی اصغر، پژوهش نو درمواد مخدر و اعتیاد، تهران انتشارات امیر کبیر
8- دکتر فرجاد، محمد حسین، شناخت علل و عوارض و درمان اعتیاد و چگونگی برخورد با اعتیاد
نقش اعتیاد در وقوع جرم