بررسی علل افسردگی در نوجوانان
مقدمه
در زندگی هر کس موقعیت هایی پیش می آید که خواه ناخواه او را غمگین می سازد ، غمگینی یعنی ناخشنودی ، نارضایتی و موقعی که کارها بر وفق مراد نیست . این حالت با آشفتگی واقعی روانی و تقلیل بینش معنوی مشخص همراه نیست ، اما افسردگی حالتی است که بر کیفیت خلق شخص تاثیر عمیق گذاشته و نحوه ادراک او را از خویش و محیطش دگرگون می سازد . خیلی از مردم نمی دانند که افسرده هستند ، چون نمی توانند بین یکی دو علامت که در خود یافته اند با تغییرات کلی خلق خود ارتباطی پیدا کنند.
اگر نیازمندیهای جسمی و روحی فرد رفع نگردد و احساسات و آرزوها و علایق آنها مورد توجه اطرافیان ، مخصوصاً والدین و معلمان قرار نگیرد ، موجبات ناراحتی های جسمی و روانی آنها به وجود می آید . تحمل محرومیت ها و سخت گیریهای شدید و عذاب روحی در خانه و مدرسه و رفتار و کردار برخی پدران و مادران چنان جانگداز و رنج دهنده و طاقت فرساست که کودکان از کثرت فشارهای روحی ، نشاط و شادی نیروی کار و فعالیت را از دست می دهند .
فصل اول
بیان مسئله
نوجوانان در اوایل زندگی کم تر احساسات خود را ابراز می کنند و اگر انتقاد یا احساس منفی نسبت به خود داشته باشند کمتر بروز می دهند .
در آنان احساس درماندگی و غم و اندوهی که بزرگسالان افسرده از خود نشان می دهند ، دیده نمی شود . بسیاری از نوجوانان ، افسردگی خود را به صورت خستگی ، بی قراری و تظاهر به بیماری نشان می دهند و در حالت افراطی به صورت فعالیت های جنسی ، پرخاشگری و رفتار بزهکارانه بروز می دهند . با وجود این ، احساس افسردگی در میان نوجوانان نسبتاً معمول است .
اهمیت مسئله
گرچه غمگینی معادل افسردگی نیست اما بی تردید ، افسردگی شامل حالت غمگینی است که بر زندگی روزمره ، فعالیت ، ارزشیابی خود ، قضاوت و کنشهای ابتدایی مانند خواب و اشتها اثر می گذارد غمگینی می تواند واکنشی نسبت به یک رویداد رنج آور باشد و هنگامی مرض محسوب می شود که از لحاظ شدت و طول مدت ، با در نظر گرفتن اهمیت این رویداد جنبه افراطی پیدا کند ، بخصوص وقتی بدون علت ظاهری آشکار شود .
بنابراین غمگینی افراطی بدون علت موجه ، در چهارچوب افسردگی قرار می گیرد و وجود عوامل و آسیب پذیری فردی را القاء می کند .
تعریف افسردگی
افسردگی حالتی است که با کاهش توانایی تفکر و تمرکز ، بی تصمیمی ، افکار تکرار شونده مرگ ، احساس غمگینی ، احساس پوچی ، احساس لذت نبردن از فعالیت های زندگی ، احساس گناه ، احساس فقدان انرژی و خستگی ، بی خوابی یا پرخوابی همراه است . به بیان دیگر ، فرد مبتلا دچار رکود یا کاهش عملکرد شده و نوعی رکود و بی تحرکی دارد ، نوجوان و جوان تحت تاثیر عوامل درونی و بیرونی بصورت زیادی دچار این اختلال می شود و موجب نگرانی خود و افراد خانواده شده ، فرصت های زیادی را در جریان تحصیل و اشتغال از دست می دهد از اینرو افسردگی یک ضایعه فردی ـ اجتماعی است و مورد توجه اغلب پژوهشگران روانشناسی ، جامعه شناسی و روان پزشکی قرار گرفته و رهنمودهایی برای رهایی از آن ارائه شده است.
افسردگی نوجوانی چیست ؟
افسردگی نوجوانی ، گروهی از علایم ناهمگن را شامل می شود که در طول دوران رشد و تحول طبیعی مشاهده نمی شود .
افسردگی نوجوانی عموماً متفاوت و اختلالات رفتاری و شخصیتی خاصی نظیر خودآزاری و انزواطلبی به همراه دارد . افسردگی نوجوانی بصورتهای مختلف از جمله واکنش های اضطرابی افسرده وار ، افسردگی مبتنی بر احساس ناکامی خود ، حقیرپنداری ، افسردگی مبتنی بر احساس رها کنندگی یا بصورت افسردگی پنهان پدیدار می گردد .
برخی از علایم خاص افسردگی نوجوانی
ـ ضعف در مهارتهای اجتماعی
ـ گرایش به برخی ناهنجاریهای اجتماعی و بعضاً استفاده از سیگار
ـ فکر کردن در مورد خودکشی
ـ اختلالات تغذیه ای و اختلالات سلوکی و رفتاری
ـ اضطراب اجتماعی
ـ بروز مشکلات و نارسایی های تحصیلی
حالت غمگینی با افسردگی چه تفاوتی دارد ؟
باید توجه داشت که افسردگی با حالت غمگینی معمولی ، متفاوت است غمگینی یک حالت ناخشنودی یا نارضایتی موقت از شرایطی است که بر وفق مراد فرد نیست حالت غمگینی و غم زدگی که اساساً موقت است ، بخشی از زندگی و حیات اجتماعی انسان است و لطمه ای به فعالیتهای زیستی و پویایی زندگی انسان نمی زند .
حالت انسان افسرده هم با حالت انسان غمگین فرق دارد . حالت افسردگی همواره ناخوشایند و آزاد دهنده است و حیات زیستی انسان را متاثر می سازد . نگرشها ، باورها و بینش ها را دگرگون می کند ، هدفهای متعالی زندگی را دستخوش ضعف و سستی و انسان را دچار بیهودگی می کند.
بنابراین حالت هایی همچون دل شکستگی ها ، دلتنگی ها ، تاثرات روحی و غمگینی های گذرا که اساساً یک احساس و هیجان عادی بشری است ، هرگز به عنوان یک اختلال روانی تلقی نمی گردد ، بلکه چنین حالت هایی نشانه تبلور احساس همگانی و عمومی است .
فصل دوم
دامنه افسردگی
دامنه افسردگی از غگینی تا واکنش های حاد و اندوهناک بدنبال مرگ عزیز یا حادثه ساده تا اختلالات جدی در عملکردهای روان شناختی مانند پسیکوز افسردگی نوسان دارد . بدیهی است که در بسیاری از اشکال افسردگی بخصوص آنهایی که نسبتاً خفیف و زودگذرند ، عوامل اجتماعی و روان شناختی نقش علّی خواهند داشت .
در چنین شرایطی انتظار می رود که به محض این که عوامل سبب ساز از جمله شکست در تحصیل ، از دست دادن شغل ، شکست در عشق یا مرگ یک دوست رخ داد ، مسئله به خوبی حل و رفع گردد تا حالت افسردگی هم کاهش یابد .
علت و سبب شناسی
سبب شناسی اختلال افسردگی در نوجوانان از سبب شناسی آن در بزرگسالان واضح تر نیست . بیشترین پیشرفت حاصله در دهه گذشته صرف اثبات این نکته شد که احتمال علت های چندگانه بیشتر از سبب شناسی منفرد است و دست یابی به آنها ساده نیست .
علایم و نشانه های اصلی افسردگی
1- شناختی:
1/1 – ناتوانی در تمرکز ذهن
2/1 – خودپنداری منفی
3/1 – برداشت و تفسیر غیر منطقی
4/1 – نا امیدی
5/1 – ناکامی های تحصیلی
2- عاطفی:
1/2- اضطراب
2/2 – احساس گناه
3/2 – بی حوصلگی
4/2 – بی کفایتی
5/2 – ترس از تعاملات اجتماعی
3- رفتاری :
1/3 – بی علاقگی به امور جنسی
2/3 – بی علاقگی در تمرینات بدنی
3/3 – ترس یا نگرانی از ترک خانه
4/3 – بی علاقگی به بهداشت فردی
5/3 – گوشه گیری
4- نشانه های زیستی یا فیزیولوژیکی :
1/4 – خواب زدگی مستمریابی خوابی
2/4 – تهوع
3/4 – اختلال در اشتها
4/4 – سردرد
5/4 – خستگی و از دست دادن انرژی
علل یا زمینه اصلی پدیدآیی افسردگی
1- عوامل زیستی و نارسایی در سیستم عصبی
2- عوامل ژنتیکی
3- عوامل روان پویایی
4- عوامل خانوادگی و محیطی
مبنای طبقه بندی افسردگی
طبقه بندی افسردگی بر مبنای نشانه مرضی ، سیر بیماری و سبب شناسی صورت گرفته است مثل :
ـ طبقه بندی بر اساس نشانه های مرضی : افسردگی روان پریشی در مقابل غیرروان پریشی ، درون زاد در مقابل روان رنجور یا نوروتیک ، مضطرب در مقابل تهییجی .
ـ طبقه بندی بر اساس سیر بیماری دو قطبی در مقابل یک قطبی ، شدید عدد کننده حاد در مقابل نشانگان فرعی مزمن ، اولیه در مقابل ثانویه .
ـ طبقه بندی بر اساس سبب شناسی : درون زاد در مقابل واکنشی .
پایه واساس افسردگی
1ـ تفکر همه یا هیچ : مطلق گرایی ، همه چیز را سیاه یا سفید دیدن .
2ـ درشت بینی و ریزبینی : یا حوادث را بزرگ بزرگ می بینند یا بی توجه از کنار آن می گذرند .
3ـ برچسب زدن : تصویر ذهنی منفی ساختن با استناد به یک خطا یا اشتباه.
4ـ نتیجه گیری شتابزده : پرداختن به ذهن خوانی و اشتباه پیش گو انجام دادن .
5ـ فیلتر ذهنی : از یک مورد منفی چیز بزرگی ساختن و تصویر همه چیز به شکل منفی .
6ـ تعمیم مبالغه آمیز : که سبب می شود ناراحتی ها در زندگی بیشتر و ماندگارتر گردد .
7ـ بی توجهی به امور مثبت : از جمله توهّمات ذهنی تمایل شدید بعضی از افراد افسرده است که همه موارد را منفی می بینند که گاهاً افسردگی خیلی شدید را به همراه دارد .
8ـ بصورت احساسی استدلال نمودن : چون احساس می کنم آدم بدی هستم پس حتماً همینطور هست و تصویر دیگران هم همین است .
9ـ استفاده از عبارات : باید ، بهتر ، مثل بهتر است اینکار را بکنم یا باید در هر شرایطی آنرا انجام دهم .
10ـ شخصی سازی : بدون هیچ دلیل حوادث ناخوشایند را به خود نسبت دادن .
نگرش افراد افسرده نسبت به خود
نگرشی که افراد افسرده نسبت به خود دارند ممکن است در اثر رابطه نامناسبی که والدین در دوران کودکی با آنها داشته اند ایجاد شود که می تواند شامل طرد شدن توسط والدین ، تنبیه شدن و ارزیابی های منفی گرایانه والدین نسبت به آنها و یا محروم شدن از محبت والدین باشد .
در بسیاری از مواقع ، نوجوانانی که دچار افسردگی شده اند برای مهار افسردگی خود ، روشهایی مانند احساس ناراحتی ، برقراری رابطه افراطی با دیگران یا دوری گزینی از مردم را به کار می گیرند .
رفتارهای کمک طلبانه ی نوجوانان افسرده ممکن است به صورت رفتارهای مشکل آفرین مثل قشقرق انداختن ، دوری کردن ، قهر کردن . مدرسه گریزی . اعتراض ، دزدی کردن و غیره باشد .
به رغم اینکه این قبیل رفتارها موجب جلب توجه دیگران می شود ، اما همیشه باعث نمی شود که دیگران تصور کنند نوجوانان واقعاً نیاز به کمک دارند . باید توجه داشت که در اواخر دوره نوجوانی ، نوجوانان ظرفیت بیشتری برای اندیشیدن راجع به این مشکلات و تعارض های درونی خود دارند و مایل هستند مشکلات درونی خود را به شکل مستقیم برای دیگران مطرح کنند .
فصل سوم
دیدگاههای نظری در قلمرو افسردگی
تبیینهایی را که درباره افسردگی یک قطبی ارائه شده می توان در دو مقوله اصلی قرارداد:
برخی از محققان و صاحبنظران مولفه های موقعیتی را محور اصلی کار خود قرار داده اند و سعی شان بر این است تا چگونگی و چرایی برخی از نگرانیها و افسردگیها را درک کنند و برخی دیگر توجه خود را به احتمالات عوامل زیست شناختی معطوف نموده اند . البته این امر پذیرفته شده است که افسردگی یک قطبی می تواند در عین حال از علل موقعیتی و زیست شناختی ناشی شود بهتر است هر یک از اینها مورد بررسی قرار گیرد که بعنوان عرضه کننده بخشی از علت شناسی افسردگی است .
1ـ دیدگاه روان تحلیل گری
نخستین نظریه افسردگی در چهارچوب روان تحلیل گری توسط فروید و آبراهام ارائه شد وجود مشابهت بین افسردگی بالینی و واکنش عزا بدلیل از دست دادن فردی محبوب ، نقطه آغاز این نظریه بود. چون در هر دو مورد نشانه هایی مانند کاهش اشتها ، اختلال خواب ، ناتوانی در اخذ لذت از زندگی ، گوشه گیری ، خمودگی و … مشاهده می شد فروید و آبراهام بر این باور بودند که مرگ یک فرد محبوب یا جدایی از وی به ردیفی از فرایندهای ناهشیار منجر می شود :
اول اینکه : فرد عزادار بعلت عدم توانایی در درک این واقعیت به مرحله دهانی ، مرحله تمایز نایافتگی کودک ـ والد واپس روی می کند و همین مسئله باعث می شود که هویت او با هویت فرد از دست رفته همسان شده و دستیابی به فرد مورد نظر امکان پذیر می شود .
در مرحله دوم ، تعارض های حل نشده قبلی موجب می شود تا فرد نسبت به خود احساس تنفر پیدا کند احساسی که باعث می شود خود ، خود را متهم نموده و خلق منفی پیدا کند و کناره گیری نماید که در واقع همان افسردگی را سبب خواهد شد .
البته باید توجه داشت که این حالت در بسیاری از افراد داغدیده موقتی می باشد و پس از مدتی مشکل فوق حل می شود اما در بعضی افراد وضعیت و واکنش شدید شده و احساس خلایی که دارند سبب می شود که بتدریج روابط اجتماعی شان ضعیف تر شود و همین احساس تنهایی و دوری گزینی از اجتماع سبب افزایش دل مشغولی نسبت به فقدان و مرگ عزیز گردد .
شکی نیست که تنها فوت عزیز سبب افسردگی نمی شود گاهاً بعضی از شکست ها نیز افسردگی را به همراه دارد که فروید برای تبیین این نوع افسردگیها از فقدان رمزی یا خیالی نام می برد برای نمونه گاهاً فردی بخاطر شکست در تحصیلات دچار افسردگی می شود و آنرا به منزله فوت والدین تلقی می نماید و نظرش این است که موفقیت تحصیلی سبب وابستگی والدین به اوست ، یا فردی شکست در شغل یا موفقیت اجتماعی خود را به منزله فوت همسر تلقی نموده و بر این باور است که این شکست سبب کاهش محبت همسرش نسبت به او خواهد بود و محبت همسر را ناشی از موقعیت اجتماعی یا شغلی اش می داند .
نظر فروید و آبراهام این است که وجود شرایط مساعد در این دو گروه از افراد به درون فکنی و افسردگی و واپس روی در برابر فقدان منجر می شود گروهی که نیازهای طبیعی آنها در مرحله دهانی توسط والدینشان ارضاء نشده و گروهی که بنا به عللی نیازهایشان به شکل افراطی ارضاء شده است و همین عدم ارضای طبیعی نیازها سبب وابستگی شده است و اینکه ارضای افراطی نیازهای مرحله دهانی این مرحله را لذت بخش و گذر از این مرحله را با مقاومت توام نموده است هر دو گروه به شکلی ناامیدانه زندگیشان را در جستجوی تاثیر دیگران یا عشق دیگران سپری می نمایند و برای بدست آوردن این تاییدات به ایثار یا انکار نیازهای شخصی اقدام می نمایند .
2ـ دیدگاه رفتار شناسی طبیعی
افسردگی از نوع واکنشی در حیوانات نیز دیده می شود هر چند که فقط انسانها می توانند نشانه های افسردگی را داشته باشند . یعنی با قطع رابطه بین مادر و فرزند شاهد واکنش های افسرده وار هستیم و این خاص انسان نیست . در زندگی اجتماعی جدایی فرد از گروه سبب ناراحتی فرد می شود و در پاره ای از حیوانات نیز به هنگام جدایی چنین استیصال را به شکل وخیمی می بینیم که این اطلاعات را هم از طریق مشاهده و هم از طریق تحقیقات آزمایشگاهی می توان بدست آورد .
بالبی اثرات جدایی مادر و کودک را مورد بررسی قرار داده و رفتارهای مشابهی را در بزرگسالان نیز دیده و نتیجه گرفت که تاروپود زندگی فردی همواره یکسان باقی می ماند همین نتایج سبب شده که بالبی نقش کشاننده های دهانی و تغذیه ای را در نظریه فروید انکار نماید و به این باور برسد که کودک از ابتدای زندگی ، دارای نوعی دلبستگی با کسی است که در تماس با اوست و این نیاز از بدو تولد در کودک وجود دارد و این دلبستگی یک نیاز اجتماعی نخستین است .
در نظریه فوق هدف رفتار دلبستگی ، حفظ رابطه عاطفی است و هر شرایطی که این رابطه را به خطر اندازد با واکنشی توام خواهد بود در صورت موفقیت دلبستگی ادامه یافته و در صورت عدم موفقیت حالت تنش و اضطراب شکل مزمن به خود خواهد گرفت .
بالبی تحقیقاتی را روی بچه میمونها انجام داده و نتیجه گرفته که جدایی میمونها از مادرانشان سبب تداوم حالت افسردگی شده و یا آنرا تشدید نموده است .
3ـ دیدگاه رفتاری نگر
لوین سان معتقد است که امکانات تقویت رفتار می توانند بر اساس رویدادهای بیرونی تغییر کنند تا جایی که فرد از مهار امکانات تقویت عاجز باشد و پاداشهایی که رفتار مثبت را تقویت می کنند ضعیف تر گردند و فرد را به سوی افسردگی بکشاند مثلاً اگر یک کارمندی به عللی که می تواند مربوط به از دست دادن پاره ای مهارتها باشد تقویت کننده هایی مثل ترفیع ، پاداش و کسب مزایا را از دست دهد دچار یاس و ناامیدی و دلسردی می شود و به طرف افسردگی گام برمی دارد .
4ـ نظریه تبیینهای شناختی
نظر این است که افراد افسرده دارای مشکلاتی در پردازش خبر هستند آنها تجربه ها را بدبینانه تفسیر می کنند و این تعبیرات و تفسیرات منفی با تکیه بر عزاها . فقدانها و شکست ها فعال می شوند و افکار منفی را بوجود می آورند .
5ـ دیدگاه شناختی ـ رفتاری نگر ( نظریه اسنادها )
اسنادها به منزله تفسیرهایی هستند که فرد درباره رویدادهای بیرونی و رفتارهای شخصی ارائه می دهد و سئوالاتی در رابطه با یک ارتباط علّی تردیددار و چرایی آن دارند و به تبیین آن می پردازند و پس از آن تبیینات را بدون در نظر گرفتن هیچ نوع منطقی بعنوان علت رفتارها می پذیرند .
6ـ الگوهای زیست شناختی
بعضی از مشاهدات بالینی و تجربی وجود روابط معنادار بین مواد و کنشهای زیست شیمیایی و عصب زیست شناختی را با اختلالات افسردگی تایید کرده اند و این احتمال را که نابهنجاریهای زیست شیمیایی ، الکترو فیزیولوژیکی و غدد درون ریز در اختلالات افسردگی یا آمادگی نسبت به آن تاثیر دارند را افزایش دادند . همچنین طی تحقیقات و آزمایشاتی پایین بودن سطح انتقال دهندگان عصبی را زمینه ساز حالت افسردگی می دانند .
7ـ نقش عوامل ژنتیک در افسردگیهای یک قطبی
محققان به این نتیجه دست یافته اند که تقریباً 20% از خویشاوندان بیماران افسرده دارای چنین حالتی هستند و هر چه رابطه خویشاوندی نزدیکتر باشد فراوانی افسردگی هم بیشتر است اما این علت قطعی نیست زیرا ممکن است شرایط مشترک یا تجربه های مشابه که در محیط های فوق بوده تا حدودی در ایجاد آمادگیهای مشابه در ارتباط با اختلال افسردگی موثر بوده است .
فصل چهارم
مهارتهای مقابله ای در افسردگی
1 ـ پذیرفتن موقعیت های ناخوشایند زمانی که خارج از کنترل شماست .
2 ـ تقویت روابط شخصی با استفاده از مهارتهای اجتماعی ، جرات ورزی و مذاکره
3 ـ زیر سئوال بردن و اصلاح ارزیابیهای اولیه غلط
4 ـ حفظ احساس کنترل
5 ـ زیر سئوال بردن و اصلاح ارزیابیهای غیر منطقی
6 ـ استفاده فعال از روش مساله گشایی
7 ـ پاداش دادن به موفقیت های خود
8 ـ کنترل تفکر منفی
9 ـ تفکر مثبت
10 ـ سرگرم کردن و کنترل زندگی خود
11 ـ استفاده از مهارتهای اجتماعی مناسب
12 ـ استفاده موثر از سیستم های حمایتی
13 ـ شناخت علایم ناامیدی و خودکشی
اقدامات پیشگیرانه در مدرسه
باید به نوجوانان انعطاف پذیری و مقاومت و صبوری و نحوه بهتر زیستن آموزش داده شود همچنین آموزش داده شود که :
1ـ خودشان کنترل زندگیشان را بدست گیرند با این روش سلاح نیرومندی برای مبارزه با مشکلات زندگی خواهند داشت .
2ـ تصمیم بگیرند زندگی کنند زندگی که با بهتر زیستن ، با هم و در کنار هم بودن توام باشد .
3ـ انسان دلایلی برای زندگی کردن دارد بهتر است دلایل مثبت را قوت بخشد و لذت بردن از زندگی را آموزش ببیند .
4ـ مثبت اندیشی ، خوش بینی و تغییر نگرش را در خود گسترش دهند و این موارد را با خود تکرار کنند که :
× زندگی به شکل بهتری پیش می رود .
× هر چه که پیش می آید به شکل بهتری است و من راضی ام .
× نتیجه ای که از کارهایم می گیرم همواره بهتر است .
× دنیا مکانی خوب برای زندگی کردن است و بهترین فرصت را برای زندگی کردن دارم .
× به داشته هایم راضی ام و از خداوند سپاسگزارم و آنچه را که ندارم و نمی توانم بدست بیاورم حسرتی نمی خورم .
× برنامه هایی برای اوقات فراغتم در نظر دارم خانواده ، مدرسه و جامعه نیز در این خصوص مرا یاری خواهند کرد
اقدامات پیشگیرانه در خانواده
خانواده ها باید توجه داشته باشند که فضای مناسبی را برای بیان احساسات برای فرزندان ایجاد نمایند در خانواده های با نظام باز ، افراد از یکدیگر حمایت می کنند آنها جسماً و روحاً سالمترند خانواده هایی که در صحبت کردن در مورد موضوع هایی راحتند سلامتی در آنها بیشتر است سلامتی نشانه سازگاری موثر است .
لازم است در خانواده ها از ارتباط خوب و واضح استفاده شود اصول ارتباط واضح و خوب عبارتند از :
1ـ ارتباط قوی و تقویت شده بین اعضای خانواده وجود داشته است .
2ـ اعضای خانواده واضح و روشن صحبت نمایند .
3ـ منظور و پیام های اعضا بصورت کامل بیان شود .
4ـ گوش دادن به صحبت های اعضای خانواده تقویت شود و از قضاوت و داوری عجولانه خودداری شود .
5ـ به فرزندان فرصت بیان نگرانیها و درددلها و بیان غم و غصه داده شود و در تغییر نگرش کمک شود .
6ـ فعالیت های خوشایند در خانواده ها شناسایی گردد و در متن برنامه ها قرار گیرد .
فصل پنجم
درمان
در درمان افسردگی می بایست به علل اصلی افسردگی دقت شود مطمئناً افسردگی قابل درمان است کمک هایی که می توانند در ارتباط با فرد افسرده انجام دهند روشهای مختلف درمانی از جمله رواندرمانی ، دارودرمانی ، شناخت درمانی و رفتار درمانی می باشند .
شناخت درمانی
اقداماتی که در این روش باید انجام داد عبارتند از :
1ـ ثبت روزانه افکار : این عمل در مورد بسیاری از احساسات ناپسند از جمله احساس گناه کاربرد دارد .
2ـ پافشاری روی خواسته ها : اگر بخواهیم به میل دیگران رفتار کنیم و دیگران را از خود راضی نگه داریم باید به خواسته های غیر منطقی دیگران پاسخ مثبت دهیم و آنها را تحمل نماییم .
3ـ مبارزه با بی ارزشی : از دریچه چشم دیگران نگریستن که ممکن است فرد انتقاد کننده دو هدف عمده را دنبال کند 1ـ قصد کمک دارد 2ـ قصد ناراحتی دارد .
4ـ برخورد با ناله : که روش خوبی است مخصوصاً زمانی که یکی از نزدیکان با نالیدن بخواهد شما را افسرده کند و یا به احساس گناه بکشاند .
5ـ رد کرن باید ها : منطق حکم می کند که خود را از شر بایدها خلاص کنیم مگر همه جا ما مجبوریم بایدها را به مرحله عمل برسانیم کجا نوشته که باید … ، چون خود فرد برای خودش برنامه تنظیم می کند تکرار جملاتی که رد کننده بایدها باشد می تواند اورا در تجدید نظر در برنامه تنظیمی موفق گرداند.
هدف درمانی
1ـ کاهش غمگینی شدید و درهم شکننده .
2ـ کاهش عدم رضایت ناشی از پایین بودن میزان فعالیت های خوشایند .
با مداخلات درمانی از قبیل :
× بازسازی شناختی
× انتخاب فعالیت های خوشایند
× تنظیم برنامه برای انجام فعالیت های خوشایند
مداخلات درمانی
1ـ بستری شدن در بیمارستان و استفاده از دارو و جمع آوری اطلاعات از نزدیکان .
2ـ آموزش حل مسئله : برای مواجه شدن با مشکلاتی که نوجوانان آنها را لاینحل می دانند .
3ـ در افکار خودکشی ، بازسازی گمان های غیرمنطقی که باعث تمایل نوجوان به خودکشی می شوند .
4ـ به حداقل رساندن بی انگیزشی با :
1ـ تنظیم برنامه فعالیت به منظور مبارزه کردن با رخوت و رکود.
2ـ شرکت در فعالیت های مطلوب و خوشایند هنری .
3ـ شرکت در جلسات خانواده درمانی در صورت داشتن مشکل خانوادگی
4ـ آموزش انتخاب هدف در زندگی
5ـ تقویت خودارزشمندی و تقویت اعتماد به نفس
6ـ بازسازی برداشتهای ذهنی غیرمنطقی
7ـ استفاده از دارودرمانی
8ـ ابراز وجود و دیدن آموزش در این زمنیه
برقراری ارتباط صحیح عامل قوی در درمان افسردگی
استفاده از روشهای زیر مناسبتر است .
1ـ روش خلع سلاح : گوش دادن موثر را تقویت کنید و نکته ای قابل قبول از بین حرفهای طرف مقابل پیدا کنید و در آن تاکید نمایید .
2ـ سئوال و پرسش مستقیم :با مهربانی و ظرافت خاصی از مخاطبان بخواهیم افکار و احساسات خود را بیان نمایند .
3ـ درک احساسات و افکار : سعی نماییم خود را در جای طرف مقابل قرار دهیم افکار او را درک نماییم و به خودش انعکاس دهیم و طوری عمل کنیم که طرف مقابل اطمینان پیدا کند که او را درک نمودیم .
4ـ سعی نماییم بعنوان یک راهنما و مشاور به او کمک کنیم که دستورالعملهای زیر را انجام دهند :
× برنامه ای برای تغییر افکار تهیه نمایند و قدم به قدم پیش روند .
× هر وقت متوجه شدند که باز می خواهند از الفاظی مثل نمی توانم استفاده کنند یادداشت نمایند .
× زمانی که عوامل بیرونی مثل سرنوشت یا عامل دیگری را مسئول شکست ها و ناکامیها دانستند با علامت منفی مشخص نمایند .
× با غلبه بر عصبانیت سعی نمایند آرامش بدست آورده تا افراد آنها را بعنوان یک فرد قابل احترام و مثبت قبول نمایند .
× سعی نمایند در مقابل افراد منتقد ایستادگی نمایند و به آنها پاسخ مناسب دهند و یا بی اعتنا باشند .
× زندگی افرادی را که خوشبخت می دانند بررسی نمایند و پس از بررسی و تحقیق آنها را یادداشت نمایند و مشکلات زندگی این افراد را نیز یادداشت نمایند .
لازم به ذکر است که این روشها در رواندرمانی حائز اهمیت است در افسردگیهای شدید رواندرمانی در کنار دارو درمانی مفید خواهد بود این روشها در صورتی کارساز است که فرد بخواهد با کاربرد آنها خود را به سلامتی روانی نزدیکتر نماید .
روشهای دیگر که معمولاً در سنین نوجوانی و جوانی جهت غلبه بر افسردگی موثر می باشند
روش 1ـ آموزش تغییر احساسات : این انتظار را داشته باشند که در همه حال شاد و خوشحال باشند که این انتظار کاملاً بی مورد است بهتر است جهت تغییر این افکار و احساسات از موارد ذیل استفاده شود :
الف: تشریح و توصیف مسئله ای که موجب ناراحتی شده که لازم است خواسته شود موضوع بصورت دقیق و کامل یادداشت گردد .
ب : احساسات منفی مثل رنجش خاطر ، احساس گناه ، خشم ، ناراحتی و نگرانی یادداشت و درجه بندی گردد برای مثال در درجه بندی از (100ـ0) استفاده شود که درجه بالا نشانگر شدت و درجه پایین نشانه ضعف یا عدم احساسات منفی می باشد .
ج : افکار منفی که موجب پیدایش احساسات فوق شده یادداشت گردد .
د : افکار و احساسات تجزیه و تحلیل گردد .
هـ : بجای احساسات منفی مخرب و فریب دهنده از احساسات مثبت استفاده شود .
روش 2ـ وقتی احساسات منفی بر ما غلبه می کنند دنیا را سیاه سیاه می بینیم و بصورت مستمر این احساسات را تقویت می کنیم بهتر است مدارک و مستندات را بررسی نماییم و اینکه آیا واقعاً همه چیز خراب شده است و به بررسی موارد مثبتی که داریم بپردازیم شاید جای دیگر کارهای مثبتی انجام داده و موفق شده ایم .
روش 3ـ بهتر است خودمان را جای دوستان قرار دهیم و فکر کنیم که اگر دوستان همین موقعیت و شرایط را داشتند به او چه می گفتیم ؟ آیا من نسبت به خودم سخت گیری می کنم ، آیا ملامت من بجاست ؟ آیا لازم است با خودم کنار بیایم و اینقدر خود را سرزنش نکنم؟ آیا بهتر نیست از خودم حمایت کنم و صمیمی باشم ؟
روش 4ـ جهت جلوگیری از تنهایی که ممکن است در اثر غلبه احساسات منفی ما باشد بهتر است این موارد را در خودمان تقویت کنیم به دوستان زنگ بزنیم ، با آنها ملاقات نماییم ، در برنامه روزانه ، ساعاتی را برای با هم بودن و ارتباط با نزدیکان اختصاص دهیم ، از دوستانمان وقت ملاقات بگیریم . گاهاً رفتارها و بی توجهی های خود ما سبب فاصله گرفتن دوستان می شود و ما مدام آنرا به مسایل دیگر از جمله برای دوستم مهم نیستم ، او مرا دوست ندارد و غیره می دهیم موارد بالا می تواند در تغییر این افکار هم ما را کمک نماید و بی اساس بودن نگرانیهایمان را اثبات نماید .
روش 5 ـ سعی کنیم شکست را جزئی از زندگی بدانیم و آنرا بپذیریم و بعنوان یک شعار تکرار نکنیم . شکست عاملی قوی برای رسیدن به موفقیت و کسب تجربه در زندگی است و اینکه انسان ممکن است خطا و اشتباهاتی را در زندگی مرتکب شود و این دو از عقل و منطق نیست .
روش 6 ـ بعضی از کلمات ما را مشوش و نگران می نماید بهتر است بجای آنها از کلمات و عبارات مناسب و امید دهنده استفاده کنیم بایدها و نبایدها را حذف نموده و با این کار انتخاب و اختیار و اراده را از خود نگیریم .
ویژگیهای مدرسه شاد ونقش آن در درمان افسردگی
1ـ مشارکت دادن دانش آموزان در برخی از امورات آموزشی و پرورشی و استفاده از نظرات و دیدگاههای آنها .
2ـ ایجاد تنوع در محیط آموزشی در صورت امکان استفاده از رنگهایی که در ایجاد روحیه شاد و آرام نقش موثری دارند (بخصوص در رنگ آمیزی مدرسه ) .
3ـ توجه به استعداد ، علایق و رغبت دانش آموزان و سعی در جهت شکوفایی آنها .
4ـ تقویت ارتباط بین خانه و مدرسه و دعوت از خانواده ها در برنامه های اجرایی جهت تقویت ارتباط اولیاء فرزندان و اولیاء با خانواده .
5ـ تقویت ارتباط دانش آموزان با خداوند رحمان که یار و یاور بندگان می باشد .
6ـ توجه به ابعاد روحی و روانی و عاطفی دانش آموزان .
7ـ اجرای جنگ های شادی و استفاده از برنامه های شاد و مفرح .
8ـ توجه به روحیات دانش آموزان و درک شرایط سنی و موقعیت آنها .
9ـ بالا بردن انگیزه دانش آموزان جهت داشتن تحرک و پویایی و اجرای برنامه های ورزشی و مسابقات .
10ـ ترتیب دادن اردوها و بازدیدهای علمی ـ تفریحی مورد علاقه برای دانش آموزان .
11ـ دعوت از اولیای موفق و تشویق آنها در کنار فرزندان .
12ـ ترتیب دادن ادعیه و برنامه های معنوی در روزهای خاص مثل دعای توسل ، زیارت عاشورا و … .
13ـ سعی در جهت ایجاد فضای مناسب جهت ارائه انتقادات ، ارائه طرحها و پیشنهادات که در رفع نگرانیها و حذف موانع می تواند موثر واقع گردد .
14ـ پاسخدهی به سوالات دانش آموزان و سعی در حل مشکلات موردی .
15ـ اجرای دقیق طرح همیار مشاور که می تواند در حل مشکلات موثر واقع گردد .
16ـ برگزاری کلاسهای فوق برنامه که لازم است دانش آموزان مستعد هنرمند شناسایی و در کلاسهای فوق برنامه که در رشته های مختلف هنری خواهد بود شرکت داده شوند .
17ـ سعی در ایجاد الفت و دوستی بین دانش آموزان و دبیران که به جهت احساس تعلق در درمان افسردگی نیز فوق العاده موثر می باشد .
18ـ تشکیل نمایشگاهی از آثار هنری دانش آموزان که می تواند در تقویت ارتباط اجتماعی ، افزایش پویایی ، افزایش اراده و پشتکار و بالاخره شادی و نشاط دانش آموزان نقش ارزنده ای داشته باشد
فصل ششم
نتیجه گیری
ساخت های شناختی هر فرد به طور ارثی منتقل نمی شوند همچنین بطور دفعی و آنی در فرد بوجود نمی آیند بلکه در اثر تعامل با محیط و اطرافیان بتدریج بنا می شوند . غمگینی معادل افسردگی نیست ، افسردگی حالتی است که بر زندگی عادی ، فعالیت و قضاوتهای انسان اثر می گذارد و اغلب افسردگی نوجوانی با خودآزاری و انزوا طلبی همراه است ، عوامل درونی و بیرونی که در ایجاد افسردگی تاثیر دارند عوامل محیطی و خانوادگی ، روان پویایی ، ژنتیکی و زیستی و عصبی می باشند .
فروید و آبراهام عقیده دارند مرگ عزیز یا جدایی از وی در پیدایش افسردگی دخالت دارند و این ناشی از عدم توانایی در درک واقعیت بوده و گاهاً برای تبیین افسردگیها از فقدان رمزی یا خیالی نام می برند . بالبی که از رفتارشناسان می باشد جدایی مادر و کودک را عامل اصلی می داند .
برخی از رفتارهای نوجوانان مثل انزواطلبی و قهرها و اعترافات و رفتارهایی ضد اجتماعی بمنزله رفتارهای کمک طلبانه در افسردگی بوده که ممکن است از طرف بزرگسالان نادیده گرفته شود . مدرسه و خانواده در آموزش و کاهش مشکلات فوق ، ایجاد شرایط مطلوب برای بهتر زیستن نوجوانان ، مثبت اندیشی و تغییر نگرش نقش عمده ای دارند همچنین پرورش احساس تعلق در درمان افسردگی فوق العاده موثر است .
توصیه های مهم تربیتی
وقتی نوجوانان با پدر و مادری زندگی می کنند که درک آنها از پدیده ها جزئی و منفی است ، هرگاه برای تغییر رخدادها فقط به استنباط شخصی اتکا می کنند و هر تجربه ناموفق را به موقعیت های دیگر تعمیم می دهند و یا هر پدیده کوچک را بزرگ نمایی می کنند بتدریج این برداشتها در نوجوانان درونی می شود .
× تبیین های شناختی ، افسردگی را ناشی از برداشت های منفی و غیر معقول و غیر واقعی از وقایع و پدیده ها می دانند این برداشت ها می تواند توسط افراد یاد گرفته شوند .
باید :
ـ تصمیم بگیریم زندگی کنیم تصمیم برای زیستن
ـ دلایل مثبتی برای زندگی کردن داشته باشیم و سعی کنیم مدام آنرا گسترش دهیم و بگوییم من تصمیم گرفتم تا آنجا که برایم امکان دارد از زندگی خود لذت ببرم .
ـ برای چگونه زیستن نیز تصمیم خوبی بگیریم و سعی کنیم تمرین خوبی در برنامه های زندگیمان داشته باشیم .
لازم است که :
به کودکان و نوجوانان مستقیم و غیر مستقیم بیاموزیم که حتی المقدور تفسیر ذهنی و نگرش مان منطبق بر واقعیات باشد این انطباق ساخت شناختی آنان را بطور منطقی و معقول با واقعیت ها شکل می دهد که مسلماً زمینه سازمان یافتگی و بروز اختلال افسردگی از بین می برد .
راه حلهای پیشنهادی
1ـ کمک به بازسازی شناختی گمانهای غیر منطقی و غیر طبیعی او .
2ـ آموزش حل مسئله به منظور ایجاد موفقیت هایی که باعث بهبود خانواده می شود مثل تشویق مادر به حضور در گروه زنان و استفاده از راهنمایی آنان .
3ـ ارجاع آنها به مرکز مشاوره خانواده .
4ـ کمک به او در جهت مبارزه با افکار ناایمنی و جلوگیری از بروز این افکار. کاربرد این روشها در کاهش و حل مشکل و بهبودی وضعیت موجود مطلوب بنظر می رسد .
مثال 2ـ جملاتی که در دفتر یکی از دانش آموزان به چشم من خورد نظرم را بخود جلب کرد :
زندگی هیچ لذتی برای من ندارد . من نمی توانم هیچ کار خوبی انجام دهم . حالا که نمی توانم برای حل مشکلاتم کاری انجام دهم بهتر است تصمیم دیگری بگیرم و خود را راحت کنم اگر پیشرفت نکنم و موفق نشوم راه حل دیگری جز مردن ندارم . او را به اطاق مشاور فرا خوانده و باب صحبت را پس از طی مراحل مقدماتی باز کردم . بعد از صحبت با دانش آموز و بررسی موضوع موارد زیر مطرح گردید :
چاقی بیش از حد و عدم جذابیت ظاهری ، تنفر والدین نسبت به او و عدم توانایی دوستی با دیگران .
علاقه وی به شعر که با مخالفت پدر روبروست .
راه حلهای پیشنهادی
1ـ معرفی ایشان به کلینیک جهت تنظیم برنامه غذایی پس از هماهنگی با خانواده .
2ـ دعوت از مادرش برای حضور در مدرسه که با وی مشکل اساسی نداشته و او تا حدودی به درک فرزندش قادر است .
3ـ ارائه توصیه هایی جهت رعایت رژیم غذایی و انجام نرمش و ورزش و کاهش میزان تغذیه ای ( در کمیت ) .
4ـ برگزاری جلسات خانوادگی جهت شناخت مشکلات فرزندانشان و کمک به او و درخواست حضور مادر دانش آموز در جلسات آموزشی .
18
1