به نام خدا
وزارت آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران
سازمان آموزش و پرورش استان تهران
آموزش و پرورش منطقه 6 تهران
جزوه
علل بررسی دزدی در کودکان ، نوجوانان و جوانان
تهیه کننده :
آذر گودرزی
آموزگار پایه چهارم دبستان بعثت منطقه 6 شهر تهران
سال تحصیلی 85-84
به نام خدا
وزارت آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران
سازمان آموزش و پرورش استان تهران
آموزش و پرورش منطقه 6 تهران
جزوه
بررسی علل دزدی در کودکان ، نوجوانان و جوانان
تهیه کننده :
محمدقاسم شاملو جانی بیگ
مربی پرورشی مدرسه 15 خرداد منطقه 6 شهر تهران
سال تحصیلی 85-84
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه
تعاریف
تاریخچه بزهکاری
خصوصیات شخصیتی فرد بزهکار
علل و عوامل موثر در بزهکاری اطفال و نوجوانان
الف: عوامل اجتماعی
محیط داخلی و خانوادگی
تایر رفتار والدین بر روی اطفال
ب: عوامل فردی (علل جسمی و روحی)
عوارض والدین
علل و عوامل شخصی
ج: محیط اجتماعی (خارجی به معنی اخص)
سینما و تلویزیون
مطبوعات و نشریات
پارکها و اماکن عمومی
د: علل و عوامل غیر مستقیم و استثنایی
طلاق و جدایی والدین
علل و عوامل موثر در طلاق
بزهکاری در جوامع شهری و روستایی
پیشگیری و درمان
اقدامات مفید و سودمند دولتها در روسپیگیری بزهکاری
منابع و مآخذ
مقدمه
از آفات اجتماعی که مخصوصا پس از جنگ جهانی قرن حاضر موجب متلاشی شدن خانواده ها و سرگردان شدن کودکان ستمدیده ای شده است که بر اثر کمبود مواد غذایی در زمان جنگ یا سالهای پس از جنگ و نداشتن سرپرست و حامی به پرتگاه دزدی و بی عفتی و بدبختیهای دیگر اجتماعی سوق داده شده اند و موجب افزایش بزهکاری در میان اطفال، نوجوانان و بالاخره جوانان گردیده است.
از طرف دیگر، تمدن ماشینی نیز، نابسامانیها و ضایعات انسانی فراوانی را بار آورده که از آن جمله، از هم گسیختگی روابط اجتماعی است که علیرغم کلیه تمهیدات و اقدامات دولتها این از هم گسیختگی روابط، به بزهکاری نوجوانان ختم می گردد.
امروزه یکی از مسائلی که روز بروز بیشتر مورد توجه روانشناسان و افرادی که به نحوی به مساله بزهکاری نوجوانان سر و کار دارند قرار می گیرد. تاثیر و نفوذدر پیدایش رفتارهای خارج از قاعده و تهاجم آمیز نوجوانان است. به دلایل بسیاری که مهمترین آن جدایی روحی و جسمی افراد خانواده از یکدیگر می باشد، کودکان و نوجوانان امروزی ساعات بیشتر و ایام زیادتری از دوران طفولیت خویش را در محیط مدرسه می گذرانند و در پاره ای از موارد اصولا مدرسه برای تعدادی از پدران و مادران امروزی به صورت پانسیون کم خرج و بی ضرری در آمده که به ایشان فرصت می دهد تا آزادانه از زیر بار مشکلات فرزندان خود شانه خالی کنند.
نکته تاسف انگیز تنها در این خواهد بود که مدارس آن چنان که در بسیاری از ممالک در حال توسعه مشاهده می گردد آماده پذیرایی وظیفه دشوار خویش نباشند و از همه مهمتر این که این مسئولیت را آن چنان که باید و شاید نشناسند و در چنین مواقعی خواهد بود که به قول روانشناس معروف "کارل گرسین": "در بسیاری از موارد، مدارس خود عامل ارتکاب نوجوانان به بزهکاری خواهند بود."
در بسیاری از موارد، نوجوانان به دلیل برنامه نامناسب تحصیلی و محیط سرد و غم انگیز مدرسه، عادت به شکست را به عنوان یک خصوصیت فردی و ارثی می پذیرند و با چنین ضعف و نقصان بزرگی پا به جهان بزرگسالان می گذارند. معمولا نوجوانن اولین قدم خویش را به عالم بزهکاری با فرار از مدرسه، بر می دارند و این خود چیزی است که اگر مدرسه تنها عامل ارتکاب آن نباشد در پیشگیری و درمان آن می توان نقش موثرتری را ایفاء نماید. وقتی نوجوان عالم خارج از مدرسه و محیط اجتماع را بر چهار دیواری مدرسه ترجیح می دهد، بدون شک برنامه مدرسه، برای این جوانان گیرایی و جذابیت کافی را ندارد.
از اواخر قرن نوزدهم به بعد روانشناسان، روانپزشکان و قضات و حقوقدانان متخصص در امر ارتکاب جرم. ناحیه اطفال و نوجوانان جهت بافتن علل و انگیزه های آن مشغول بوده اند، در این مورد، دو تن از اساتید حقوق جزای فرانسه چنین می نویسند: "اگر قبول کنیم که برای تامین سلامت افراد، پیشگیری مرض از معالجه آن بهتر است، باید قبول کنیم که از نظر حفظ مصالح اجتماعی پیشگیری از جرم نیز بهتر از مجازات مجرم خواهد بود."
هر کشوری آداب و رسوم ، فرهنگ، اخلاقیات و مبانی اقتصادی و زیر بنای اجتماعی خاص، منحصر به فرد خود را دارد.
با توجه به این نکات ممکن است که اصلا بزهکاری در یک سرزمین غیر از آنچه که در سایر کشورها معمول است، تلقی گردد و زمینه و تسهیلاتی در ارتکاب جرم وجود داشته باشد که در کشورهای دیگر این زمینه موجود نباشد، مثلا در ایالات متحده آمریکا به واسطه وسعت کشور، حاصلخیزی خاک، تسهیلات فنی، و ثروت سرشار تراستها و کارتلها، زمینه کانگستریسم خیلی بیشتر از کشورهای اروپایی و یا شرقی فراهم است.
از همه اینها گذشته ، حداقل سنی برای آن که نوجوانان، مسئول به حساب آیند و یا حداکثر سنی برای فرد بزهکار، "نوجوان" به حساب آید در سرزمین های مختلف متفاوت است، از این رو در بعضی کشورها گروههای وسیعی در زمره "؟؟؟ بزهکار" به حساب می آیند . در صورتیک ه در سرزمین دیگر اینگونه افراد جز "بزهکاران بزرگسال" محسوب می شوند.
بدین جهت اصولا نمی توان یک مقایسه منطقی در مورد بزکاری نوجوانان در شرق زمین با کشورهای غربی به عمل آورد.
بزهکار در اصطلاح علوم روانی و تربیتی امروز، به طور کلی به افرادی گفته می شود که حداقل یک مشکل تربیتی، برای جامعه ، پلیس، کارگردانان دستگاههای قضایی به وجود آورده باشند. البته بزهکاری این افراد دارای مراحل شدت، ضعف فراوان می باشد، مثلا از یک دزدی کوچک از مدرسه و … شروع می شود و به انواع بزهکاریها، سرکشی علیه قانون، انجام اعمال و جنایاتی مانند قتل نفس، عمل منافی عفت، ولگردی، سرقت و دزدی و … و نظایر اینها منتهی می گردد جوان بزهکار، به هر کودک یا جوانی که سلوک و رفتارش از عرف اجتماعی خارج باشد به طوری که برای خود و جامعه اش خطرناک باشد هر کودکی که با نظام حکومت مخالفت کند یا از اوامر خانواده، معلم و اولیای امور سرپیچی کند گفته می شود.
توجه زیادی که امروز به بزهکاری جوانان معطوف می شود فقط تا حدودی به این دلیل است که بزهکاری مقدمه جرم و یا تهدید برای ایمنی و مالکیت شخصی است علت دیگر آن ترس از این است که جامعه در انتقال ارزشهای مثبت اجتماعی به جوانن خود با یک شکست روبرو می شود و به عبارت دیگر بزهکاری غافلگیر کردن در خود جامعه تلقی می شود.
آموزگاران باید با بردباری اگر با چنین مواردی روبرو شده، برخورد نمایند.
با صبر و بردبباری تمام مصائب و سختیها حل خواهد شد.
با استفاده از سوره لقمان قرآن کریم
و وصیت و سفارش حضرت علی(ع) به فرزندش امام حسن (ع)
تاریخچه بزهکاری
بزهکاری نوجوانان، مسئله نو و جدیدی برای دنیای ما نیست. تاریخچه وجود آن را می توان حتی تا سال 306 قبل از میلاد تعیین نمود در میان اولین قوانین رومیها، مواردی را می توان یافت که خاص اطفال دزد وضع گردید.
در دوران قدیم کسانی که بر خلاف مقررات اجتماع خود رفتار می کردند افرادی خبیث و غیر قابل ترحم می دانستند و مردم برای در امان ماندن از غضب الهی و نابودی، متهم را به شدیدترین مجازاتها محکوم می کردند.
در صورت وقوع جرم از طرف کسی، اقوام و دوستان وی نیز در امان نبودند و حتی به جرم قاتل بودن پدری، فرزندانش را نیز به قتل می رساند و این گونه عدالت را اجراء می کردند.
اما در اثر تحولات اجتماعی و نفوذ احکام اسلامی، قانون قصاص جای انتقام را گرفت و حدی برای مجازاتها قرار دادند که این قانون قصاص در قوانین روم و یونان و مصر و … وجود داشت. در این قانون قصاص به کودکان و اطفال نیز در امان نبودند، اما با پیشرفت تمدن، سن اطفال و میزان مسئولیت آنان در ارتکاب جرایم مورد توجه قرار گرفت و در قوانین کیفری، مجازات اطفال بزهکار، خفیفتر از مجازات بزرگسالان پیش بینی شد. با ظهور حضرت مسیح، عقاید اخلاقی فلاسفه آمیخته با افکار مذهبی مسیح گردید و رحم و نیکوکاری که یکی از اصول مذهب مسیح است سبب شد که مبلغان مسیحی به فکر اصلاح و تربیت بزهکاران و هدایت و حمایت اطفال بی پناه کوشا باشند. در اجرای روشهای اصلاحی و تربیتی در سال 1602 در شهر آمستردام هلند اولین زندان تربیتی جهت اطفال بزهکار افتتاح شد. در سال 1667 در شهر فلورانس ایتالیا اولین زندان انفرادی جهت نگهداری اطفال تاسیس گردید.
خصوصیات شخصیتی فرد بزهکار
نوجوان بزهکار در مقایسه با گروه غیر بزهکار همتای خود از لحاظ اجتماعی، پر جرا ت تر، جسورتر است نسبت به مراجع قدرت بی اعتناتر، انگیزه پیشرفت در او کمتر است. خشم گین تر ، بد گمان تر، بدتربیتی است و در ضمن تسلط کمتری بر خود دارد، بسیاری از این نشانه ها ماهیتا ضعیف نشان دهنده احساسات رنجور، احساس بی کفایتی، طرد شدگی عاطفی و نیاز به ابراز وجود است.
بزهکاران خود را بیش از دیگران تنبل، خود غمگین و نادان می دانند و خود را آدمهای نامطلوبی می دانند و برای خود ارزش و احترامی قائل نیستند و علاوه بر این در استنباط از خود دچار سردرگمی و تضاد هستند نامطمئن و دجار حالات متغیر هستند.
افراد بزهکار در فعالیتهای تفریحی خانوادگی شرکت نمی کنند و با مدرسه خصومت دارند یا به آن بی اعتنا هستند و مشکلات شخصیتی و عاطفی دارند و معمولا با پلیس سر و کار داشته اند.
بزهکاری نوجوان از نظر روان پزشکی یکی از اشکال اجتماعی ناسازگار می باشند و چنان که می گوید: "سلوک و رفتاری که خود شخص را ارضاء می کند ولی مورد قبول و پسند جامعه نباشد سلوک دشوار یا بزهکاری و حتی در بعضی موارد جنایت نامیده می شود."
علل و عوامل موثر در بزهکاری اطفال و نوجوانان
می دانیم که برای پیشگیری از جرم، شناخت علل و انگیزه های آن لازم است. بنابراین ما باید قبل از هر چیز به بررس علل و عوامل موثر در بزهکاری اطفال و نوجوانان می پردازیم، این نکته مسلم است که هیچ معلولی بدون علت نمی تواند باشد. طفلی که مرتب جرم ، جنایت و یا هر نوع عمل ضد اجتماعی دیگر شود به احتمال قوی تحت فشار شرایط اجتماعی و خانوادگی، جسمی و روانی خویش قرار دارد، به عبارت دیگر جرم، به طور کالی حاصل یک عیب و نقص مادر زادی نیست بلکه نمودار نقص در تعلیم و تربیت است.
به طور کلی علل ظاهری و معمولی جرایم اطفال و نوجوانان را می توان به دو دسته تقسیم کرد:
الف: عوامل اتماعی "اثرات محیط اجتماعی بر فرد"
ب: عوامل فردی "جسمی یا روحی"
علاوه بر دو دسته عوامل اساسی فوق الذکر، امروز بعضی از محققین، دو نوع دیگر از عوامل را نیز به عنوان انگیزه ازدیاد بزهکاری پذیرفته اند که یکی عبادت از جنگلها، اغتشاشات داخلی یا خارجی یا حوادث طبیعی و قهری طبیعت نظیر سیل، زلزله و … است و دیگری طلاق و جدایی پدر و مادر و در کل روابط پدر و مادر است که گاهی موجب سوق دادن اطفال به سوی انحرافات اخلاقی و ارتکاب جرم و جنایت است.
الف: عوامل اجتماعی
در میان این دسته از عوامل مولد جرم باید محیط خانوادگی یا "داخلی" و محیط اجتماعی "خارجی" مثل کوچه یا خیابان، مدرسه، سینما، و نظایر اینها را باید از یکدیگر تفکیک کرد.
لازم به توضیح است که بزهکارانی که دچار هیچ نوع اختلال روانی یا بدنی نباشند آنگاه می توان نسبت به عوامل اجتماعی موثر در بزهکاری مشکوک شد. آنچه که بررسیها و تحقیقات نشان می دهند این است که معمولا وقتی در جامعه ای ثبات و پایداری اجتماعی وجود نداشته باشد، مثلا در جامعه شورش و انقلاب غوغا کند و یا پاره ای شرایط غیر عادی و سازش نایافتگی عمومی در جامعه رواج داشته باشد طبعا میزان بزهکاری رو به افزایش می گذارد و برعکس، هر قدر جامعه به سوی پایداری و ثبات سوق داده شود از میزان بزهکاری کاسته می شود.
در حقیقت مجموعه مطالعات اجتماعی نشان می دهد که بسیاری از بزهکاران در واقع آسیب دیدگان "بهنجار" یک جامعه "نابهنارند" یعنی افرادی هستند که از نظر روانی طبیعی و بهنجارند ولی به این علت که جامعه دجار اغتشاش اجتماعی و وضع نابهنجار بوده اند، آنان دست به بزهکاری زده اند.
البته در برابر عوامل اجتماعی اعم از فقر، شورش و انقلاب، تغییرات صنعتی و یا اغتشاشات خانوادگی عملا افرادی بیشتر مرتکب بزه می شدند که آستانه مقاومتشان در مقابل این مسائل کم باشد.
ما نباید عامل اجتماعی را همیشه به عنوان عامل مستقیم قلمداد کنیم. بسیاری از عوامل اجتماعی از راه یک عامل روانی فرد را به سوی بزهکاری می کشانند. یعنی انگیزه نهایی در فرد ایجاد می کنند که وی به ناچار مرتکب اعمال ضد اجتماعی می گردد و در شمار بزهکاران قلمداد می شوند.
ب-محیط داخلی و خانوادگی
از جمله عوامل اجتماعی بسیار موثر در بزهکاری محیط داخلی و خانوادگی است از آمار جرایم اطفال در کشورهای مختلف بر می آید که اکثر مجرمین صغیر، منتسب به خانواده هایی هستند که سطح زندگی و فرهنگ بسیار پائینی دارند.
خانواده رکن اصلی جامعه است و طفل اولین درسهای خود را در آنجا فرا می گیرد، بنابراین والدین وظیفه ای خطیر و سنگین در امر تربیت اطفال به عهده دارند و کوچکترین غفلت آنان موجب سرگردانی طفل و یا انحراف از راه درست و سقوط به پرتگاه جرم و جنایت خواهد شد.
آمار رسمی حاکیست که 60 تا 70 درصد بزهکاران جوان، از خانواده های متلاشی شده هستند که به سبب بی عفتی یا جنایات دیگر رشته زناشویی یا گسیخته و کودکان معصوم را دچار سرنوشت مبهم و تاریک نموده اند. اختلافات خانوادگی و ناسازگاری زن و شوهر با هم تاثیر مستقیم و نامطلوبی بر روی کودکان گذاشته و غالبا آنان را به سوی جرم و خود کشی سوق می دهد، زیرا در خانواده ای که تفرقه و جدایی حکومت می کند، اگرچه طفل عملا و در ظاهر از کانون خانوادگی طرد نشده اما در درون و باطنا خود را تنها و بی پناه حس می کند. بدیهی است طفلی که در خانه رنگ آرامش و محبتی را که به آن نیاز دارد، نبیند، ناچار است آن را در کوچه و خیابان و نزد این و آن بجوید و در این حال چه بسا که چنین طفل و نوجوانی رانده شده ایی به دام و شیطان صفات اجتماعی افتاده و از راه راست منحرف و در این صورت اگر باز هم به آن علائق و خواسته های درونی خود نرسد و از مردم اجتماع نیز چزی نبیند. طبعا در صدد انتقام برآمده به طور "آگاهانه" یا "ناآگاهانه" سعی می کنند که با انجام کارهای خلاف قانون و نظام اجتماعی، آتش کینه و دشمنی خود را نسبت به جامعه و فرد نشان دهد.
درباره تاثیر محیط خانوادگی در بزهکاری، یکی از جرم شناسان معاصر به نام "رنه رستن" چنین می نویسد: "اثرات ناشی از شرایط نامطلوب خانوادگی بر روی اعضا و خانواده امری مسلم و غیر قابل انکار است و آمار جرایم مختلف نشان می دهد که بزهکاران خردسال در یک خانواده نامتعادل یا منحط رشد کرده و پرورش می یابند." در اینجاست که مدرسه باید نقش سازنده خود را نشان دهد.
هرگاه طفلی در محیط خانوادگی خود، دارای اطرافیان دلسوز و مهربانی نباشد طبعا احساس بدبختی نموده و سعی می کند که خود را حتی المقدور از کانون خانوادگی دور ساخته و سعادت و آرامش گمشده خویش را در محیط های خارجی بیابد. در این صورت علاوه بر عدم سرپرستی و کنترل دقیق در کوچه و خیابان با خواه، ناخواه با عده ای دیگر چون خودآواره که غالبا در کوچه ها، خیابانها، پارکهای عمومی، سینماها و دیگر اماکن عمومی برخورد و معاشرت خواهند کرد. تاثیر سوء غیر قابل انکار اینگونه معاشرتها، مخصوصا برای کودکان و نوجوانان که مدرسه را رها کرده و کار معینی ندارند بسیار شدیدتر است.
تاثیر رفتار والدین بر روی اطفال
1- تقلید از والدین
از آنجا که پدر و مادر اولین و نزدیکترین کسانی هستند که مورد تقلید کودکان خود واقع شد و سرمشقی برای اطفال و نوجوانان خود می گردند، لازم است که درحضور فرزندان خود رعایت احترام را نسبت به یکدیگر نموده و در گفتگوها و مکالمه ها با یکدیگر ادب و نزاکت را فراموش ننمایند در غیر این صورت بر اثر سهل انگاری والدین، کم کم قبح کلمات و الفاظ رکیک در نظر فرزندان از بین رفته و اگر به موقع جلوی آن گرفته نشود به تکرار این گونه الفاظ عادت و کارش به جایی می رسد که در اصطلاح عامه به لفظ "بی تربیت" از او یاد می کند.
کودکان همچون نوار ضبط صوت هستند که هر چه به حافظه آنها برسد آن را در خود حفظ خواهند کرد.
2- تنبیه و تشویق
بعضی از والدین و حتی مربیان کودک، معتقد به تنبیه بدنی هستند و معتقدند که در سنین پائین طفل به اندازه کافی رشد فکری ندارد که بتوان او را از راه صحیح و منطقی متوجه قُبح اعمالش نمود و از ادامه راه غلط منحرفش کرد، برعکس بعضی دیگر تنبیه بدنی را به هیچ وجه جایز ندانسته و معتقدند که تنبیه بدنی، نه تنها نتیجه در جهت انصراف طفل از بد زبانی و ارتکاب جرم ندارد که غالبا موجب لجبازی و کینه توزی کودک شده و حتی خاطره بدی از خشونت والدین در ذهن او به جای گذاشته و حس اعتماد به نفس را از طفل سلب می نماید.
روشهای منضبط کردن کودک و نوجوان که در آینده بزهکار از آب در می آیند، سست، غیر معقول یا بسیار سختگیرانه و معمولا همراه با تنبیه بدنی بوده و کمتر در مورد رفتار نادرست کودک با او گفتگو می شود و یکی از خصوصیات خانواده های فرزندان پرخاشگر و بزهکار بی انضباطی و عدم نظارت والدین می باشد زیرا آنان با رفتار غیر قابل قبول کودک، رفتار عاقلانه و قاطعانه ای ندارند و نمی دانند روشهای موثری برای کنار آمدن با تضادهای خانوادگی وجود دارد.
ب: عوامل فردی "علل جسمی و روحی"
علل جسمی و روحی موثر در بزهکاری بر دو نوع تقسیم می شوند:
1-علل و عوارض والدینی که مربوط به پدر و مادر کودکان است.
2-علل و عوامل شخصی که خود طفل به آنها دچار است.
الف: عوارض والدینی: بعضی از والدین در ازای علل و عوامل شناخته شده ای هستند که وجود آنها در والدین ممکن است در ارتکاب جرم از ناحیه اطفال واقع شود که عبارتند از:
1-اعتیاط مفرط پدر و مادر: اعتیاط به هر یک از مواد مخدر باعث ایجاد محیطی نامناسب و نامساعد جهت تربیت صحیح کودکان و نوجوانان خواهد بود چرا که اینگونه اعتیاطات غالبا فقر و بدبختی و عدم تعادل روانی و عدم توجه به موازین اخلاقی را به دنبال دارد همچنین این امر ممکن است در نتیجه توارث موجب عقب افتادگی روانی و عقلی طفل گردد.
2-امراض و علل جسمانی والدین: امراض روحی و جسمی والدین ممکن است علتی برای ارتکاب جرم از ناحیه طفل گردد، امراض جسمانی مانند شانکر، سیفلیس، سل، صرع و نظایر اینها که غالبا موجب تولد اطفال ناقص الخلقه یا نامتعادل از لحاظ روحی و روانی و گاهی جسمی می گردند.
3-ضعف قوای عقلانی والدین: واضح است که والدین ابله، سفیه یا مجنون نمی توانند آنچنان که باید و شاید اطفال خود را تربیت کرده و در اعمال و رفتار آنها نظارت و مراقبت کافی را داشته باشند.
4-شرایط حمل و ولادت: بیماریهای عفونی مادر در زمان حاملگی، در تشکیل شخصیت بزهکار فوق الذکر موثر می باشد. شرایط و مقتضیات هنگام تولد طفل نیز اهمیتی فراوان دارد و نباید از نظر دور داشت که گاهی وارد آمدن ضرباتی به مغز یا مخچه نوزاد در هنگام تولد و یا با نرسیدن اکسیژن کافی در لحظه تولد، نوزاد سلامتی جسمی و روحی خود را از دست داده و تعادل روحی و روانی خود را فدای غفلت و سهل انگاری اطرافیان کرده است و گاهی سن بالای مادر در زمان حاملگی باعث عقب افتادگی های جسمی و روانی و عقلی نوزاد می گردد که در صورت مهیا بودن دیگر شرایط بزهکاری، مسلما این اطفال نیز به سوی بزهکاری گام بر خواهند داشت. والدین نقش اساسی در تربیت فرزند به عهده دارند و بعد مدرسه شادی آور برای کودکان در مقطع ابتدایی.
ب: علل و عوامل شخصی
برخی از جرم شناسان و متخصصین جرایم اطفال عقیده دارند که نقایص و عوارض جسمانی هم در ارتکاب جرم موثر اس.
ولی باید گفت که نقایص بدنی به خودی خود در این امر کافی نیست، زیرا در طول تاریخ بارها مشاهده شده که برخی از نوابغ و مشاهیر علم و ادب و سیاست کسانی بوده اند که در طفولیت و حتی بزرگسالی از نقایص بدنی رنج برده اند. شرح حال بزرگانی چون لرد بایرون ، ناپلئون، پاسگال، آبراهام لینگلن، فرانکلین، روزولت گواه صادقی بر این مدعاست.
بنابراین موارد، تاثیر نقایص بدنی اطفال، بستگی به طرز رفتاری دارد که اولیاء و اطرافیان نسبت به اینگونه اطفال در پیش می گیرند. چنانچه رفتار اطرافیان خالی از تحقیر و توهین باشد، صرف نقیصه بدنی هیچ گونه تاثیری در ارتکاب جرم نخواهد داشت.
هر چند تعدادی از بزهکاران و مرتکبین اعمال خلاف همه بیمارانی هستند که تنها بر اثر یک اختلال جزیی در ترشح یکی از غدد درونی و بر هم خوردن توازن شیمیایی، کج خلقی، گستاخ و جسور می گردند. کسانی که دچار اختلال پاره ای از این غدد می گردند به آسانی نمی توانند با زندگی عادی مردم از در سازش درآیند و به ناچار سر به طغیان می گذارند و در این صورت به آنها بر چسب بزهکار زده می شود.
کسانی که از نقیصه های بدنی یا عضوی رنج می برند، غالبا دچار احساس کهتری یا عقده حقارت خواهند شد و به دنبال آن آزردگی روان است که ممکن است به اقدامات غیر اجتماعی یا غیر اخلاقی دست بزنند.
از این زاویه نقیصه های عضوی به طور غیر مستقیم و از طریق ایجاد مکانیزمهای روانی غیر عادی می توانند موجبات بزهکاری را فراهم آورند.
عدم تعادل روانی و کمبود بهره هوشی و نقص قوای دماغی نیز به خودی خود عامل اصلی و منحصر به فرد بزهکاری اطفال نیستند ولی این مسائل می توانند زمینه مساعدی جهت پذیرش تلقینات سوء وسوسه های منحرف کننده را فراهم نمایند.
ج: محیط اجتماعی (خارجی به معنی اخص)
محیط اجتماعی یا خارجی مثل کوچه، خیابان، مدرسه، سینما، پارکها و مطبوعات و…
1-سینما و تلویزیون:
این نکته غیر قابل انکار است که سینما و تلویزیون به واسطه کشش خاصی که دارند اثرات عمیق روحی و تربیتی بر جوانان و نوجوانان و اطفال باقی می گذارند. بنابراین هرگاه فیلمهای سینما و برنامه های تلویزیون حاوی مطالب مفید اجتماعی و تربیتی باشد. اطفال و کودکان و نوجوانان را به سوی هدفهای عالی انسانی رهبری خواهند کرد و از آنها عناصر مفیدی برای خدمت به اجتماع و همنوعان خویش به وجود خواهند آورد و برعکس هرگاه برنامه های تلویزیون و سینما شامل فیلمهای جنایی، پلیسی، قتل و غارت و کشت و کشتار باشد. روح ماجراجویی و درنده خویی را در نوجوانان بیدار کرد و از آنها عوامل مخرب ضد اجتماعی ببار خواهد آورد.
از آنجا که قوه عاقله کودکان و نوجوانان ضعیف است و هنوز قدرت درک، نتایج اخلاقی که در بعضی از فیلمهای جنایی نهفته است را ندارند، متاسفانه قادر به پندگیری از اینگونه فیلمها نبوده و صرفا به خاطر این که فلان قهرمان فیلم با کارهای خلاف قانون خود موجب کسب شهرت ویا قدرتی برای خویشتن شده، اینگونه کودکان نیز کورکورانه از او پیروی کرده و می کوشند تا با ارتکاب اعمالی نظیر اعمال قهرمان فیلم، برای خود وجهه و یا ثروت و قدرتی کسب نمایند.
ناگفته نماند که سینما را نمی توان به طور مطلق محکوم کرد چه بسیاری از فیلمهایی که با نشان دادن شاهکارهای ادبی ، تاریخی ، ملی، روح شهادت و شجاعت و میهن پرستی را در کودکان وحتی بزرگسالان زنده می کنند.
2-مطبوعات و نشریات
گاهی اوقات مطبوعات منجمله کتابها و مجلات مخصوص جوانان و نوجوانان که غالبا مسائل عشقی و جنبی بر پرده ای را مطرح می کنند نوجوانان را که در سنین بحرانی بلوغ هستند، ناخودآگاه به ورطه انحرافات جنسی و ارتکاب جرم و جنایت سوق می دهند.
بدتر از آن کار برخی از روزنامه های خبری است که اخبار مربوط به سرقت یا جنایت را با تیترهای درشت و هیجان انگیز در صفحه حوادث منتشر کرده و با آب و تاب بسیار درباره آن قلمفرسایی می نمایند و همچنین عکسهای شهوت انگیز و جنایت زاری برخی مطبوعات بازرگانی را فراموش نکنیم و باید متذکر شد که این فیلمها و صحنه ها که از نظر اصول روانشناسی و جرم شناسی و تربیتی به روح پاک و بی آلایش کودک را آلوده می کنند و مسئول غیر مستقیم جنایات هستند و سهم موثری در بزهکاری دارند زیرا که در اثر تکرار جرائم کوچک برای دفعات بعدی با سهولت بیشتری اقدام به ارتکاب جرائم بزرگتر می نمایند و رفته رفته درفن خویش ماهر گردیده و به آسانی و در محیط ارتکاب یعنی مغازه، کوچه، سالن سینما می گردد و روز به روز ورزیده تر گشته و برای جامعه خطرناکتر می شود.
د-علل و عوامل غیر مستقیم و استثنایی
این دسته از عوامل همیشگی نیستند و تاثیر آنها نیز در بزهکاری مستقیم و مختوم نیست، عبارتند از: جنگ، اغتشاشات داخلی، حوادث قهری طبیعی نظیر سیل و زلزله و بالاخره طلاق به هنگام روز جنگ یا انقلاب و اغتشاشات داخل، از یک طرف ثبات و دوام و بقای خانواده ها دچار تزلزل می گردد و از طرف دیگر رشد اقتصادی جامعه متوقف شده و فقر عمومی رو به افزایش می گذارد که این دو عامل و تعطیلی مدارس از طرف دیگر، باعث سوق دادن اطفال به سوی ارتکاب جرم می گردند. و در زمان تکنولوژی که اینترنت و ماهواره هم به درد ما افزوده شده است.
منظور از حوادث قهری طبیعی با آنگونه حوادث و مصائبی است که بر اثر خشم و قهر طبیعت بروز کرده و خسارت و خرابیهای بزرگی را به وجود می آورند. در چنین موقعیتی طبعا یکی از رایج ترین جرایم. سرقت برای و سیر کردن شکم است. علاوه بر این چه بسیار دختران و پسران خردسال و بی سرپرست که برای سیر کردن خویش ناچار از انواع پلیدیها و زشتی ها و پستی ها خواهند بود.
طلاق و جدایی والدین نیز از جمله عوامل مهم است عوامل خانوادگی مخصوصا آن عواملی که موجب جدایی و محروم کردن کودک از توجه و مراقبت والدین می شود. تاثیری سوء بر رفتار کودکان دارد. جدایی طولانی از والدین خصوصا به مادر توام با فقدان یا کمبود مراقبت مادر و یا عوامل کوتاه ولی کلی در جدای از والدین و یا وجود اختلال و نارسایی در روابط عاطفی طفل با والدین و یا جانشین آنها به ویژه در سالهای نخستین کودکی، تاثیرات سویی در زمینه رشد شخصیت و نیروهای عاطفی و به خصوص قدرت سازش اجتماعی کودک داشته و تحت شرایطی خاص در اکثر موارد او را به سوی بزهکاری سوق می دهد.
"گسیخته شدن ارتباط نوجوان با والدین یکی از اساسی ترین علل بزهکاری می باشد". باید خاطر نشان ساخت که طلاق در میان طبقات پائین اجتماع به مراقبت بیشتر است. مطالعات محققان و متخصصین مسائل خانوادگی نشان می دهد، اشخاصی که دارای شخصیت متعادل می باشند در زندگی زناشویی نیز خوشبخت تر هستند اختلاف در ازدواج بیشتر ناشی از عدم تطابق دو شخصیت با هم هستند.
علل و عوامل طلاق
بر اثر نتایجی که کم و بیش از بعضی تحقیقات محققین داخلی و خارجی بر می آید، علل زیر را می توان مهمترین عوامل طلاق دانست که شناسایی آنها میتوانند کمک موثری برای پیشگیری ازآنها بنماید:
1-ازدواجهای اجباری: با توجه به ضعف اعتقادات مذهبی، به خصوص در شهرها و مراکز و افزایش روز افزون طلاق در خانواده های شهری معلوم می شود که ازدواجهای اجباری در شهرها و در میان خانواده های متمکن که به خاطر حفظ مصالح خانواده و یا کسب مال و ثروت ، هنوز هم به صورت حاد و ناراحت کننده ای مطرح بوده است وجود دارد.
البته ناگفته نماند که در خانواده های که سطح مالی پایین دارند ، گاهی اوقات دختران کم سن و سال خود را به مردان مسن ثروتمند می دهند بدون این که به شرایط دیگر ازدواج توجهی داشته باشند فقط ملاک مادی فرد را در نظر می گیرند.
2-تفاوت سنی نامعقول بین زن و شوهر: در ازدواجهای اختیاری تا حدودی تفاوت سن بین زن و شوهر لازم است ولی در ازدواجهای اجباری فاصله سنی زیادی، عامل مهم عدم تفاهم بین زن و شوهر بوده و غالبا منجر به طلاق و جدایی می گردد.
3-سطحی نگری به مسئله ازدواج: ازدواجهایی که بر مبنای یک احساس تند و یا یک میل زودگذر باشد سرانجامی جز جدایی نخواهد داشت این نوع ازدواجها که بر عشقهای دروغین و ظاهری مبتنی است اخیرا در کشورها، رو به افزایش گذاشته است.
گاهی پائین بودن سطح فرهنگ، عدم توجه به هدفهای عالی تشکیل خانواده ناقص یا نارسا بودن مقررات و قوانین مربوط به ازدواج باعث می شود که سنگین بودن "مهریه" زن را به فکر تجارت و قلیل بودن آن مرد را به فکر عیاشی بیاندازد، اگر عمیقا تفکر نمائیم هیچ گاه "مهریه" ضامن سعادت و توفیق در ازدواج نیست.
4-فقر مالی و عوامل اقتصادی
عامل اقتصادی به صور مختلفی باعث اوج گرفتن اختلاف بین زن و شوهرهای جوان و گسیختن رشته زناشویی آنها گردیده است که این عامل از هزینه های هنگفت برگزاری مراسم باشکوه ازدواج گرفته تا گذران زندگی با فقر و مشقت فراوان بعد از ازدواج ادامه دارد که مسلما عاقبتش به جدایی می انجامد.
5- چند همسری
چند همسری و وجود فرزند و همسر یا نداشتن فرزند نیز از علل بروز اختلاف و در نتیجه طلاق و جدایی و جنایات موحش دیگر می گردد.
6-دخالت خانواده های طرفین و بهانه جوییهای زن و شوهر
از مهمترین عوامل طلاق مخصوصا در خانواده های ایرانی، دخالت خانواده ها در زندگی مشترک خانوادگی می باشد این مشکل به طور شدیدی در زوجهای جوانی که دارای آداب و رسوم و عادات و سنتهای خاص خود هستند ، مشاهده می گردد.
البته مطالعات گاهی نشان داده اند که احتمال بزهکاری نوجوانان در خانواده هایی که از هم پاشیده نیستند ولی خصومت متقابل، بی اعتنایی و بی احساسی بین اعضای آن وجود دارد، بیشتر است تا در خانواده هایی که از هم پاشیده اند ولی محبت متقابل و حمایت و به هم پیوستگی بین اعضای آن حاکم است.
بزهکاری در جوامع شهری و روستایی
طبق تحقیقاتی که انجام شده به این نتیجه رسیده اند که دسته های بزهکاری بیشتر در جاهایی که ازدحام جمعیت و تراکم آن بسیار زیادتر است و ساکنانش عموما از طبقات پائین و کارگران می باشند متمرکزند.
به عقیده این متخصصین به گروههای جوانانی که در روستاها و شهرهای کوچک تشکیل می شوند، معمولا ایجاد مشکلات اجتماعی نمی کنند، همین طور تمام دسته های جوانانی که در شهرهای بزرگ وجود دارد نیز الزاما بزهکار نیستند ولی به هر صورت. شهرهای بزرگ، به خاطر مقتضیات و عوامل اجتماعی خاصی که واجد می باشند برای ارتکاب جرائم مساعدتر بوده و فرصت بهتری را برای بزهکاری و سایر اعمال ضد اجتماعی فراهم می آورند.
در روستاه و شهرهای کوچک اعتقادات مذهبی شدیدتر است و همچنین به علت کوچکی محیط و آشنایی مردم با یکدیگر، قوانین و مقررات اجتماعی بیشتر بر افراد تاثیر می گذارند و آنها را به متابعت از ارزشهای معقول درج امعه و اخلاقیات عامه وا می دارد و به عکس در شهرهای بزرگ صنعتی مردم آنچنان سرگرم کار و زندگی خود هستند که وقت معاشرت با نزدیکان و آشنایان خویش را ندارند و بدین ترتیب افراد در اینگونه مراکز اجتماعی، گمشده و ناشناخته هستند و اختلاقیات جامعه و معتقدات مذهبی نیز فشار قابل ملاحظه ای به آنها وارد نمی آورند.
به علاوه در شهرهای بزرگ، وسایل و شرایط بزهکاری مانند روسپی خانه ها، قمارخانه ها میخانه ها و سمینارها و سایر تسایساتی که باعث تماس نزدیک افراد می شوند خود بخود به ارتکاب جرائم کمک بسیاری می نمایند.
همچنین در روستاها و شهرهای کوچک به علت آشنایی مامورین پلیس با اهالی و نیز اهالی با یکدیگر جرائم ارتکابی اکثرا جنبه خصوصی پیدا کرده و بدون مراجعه به دادگستری حل و فصل می شود.
در حالی که در شهر های بزرگ صنعتی، کمترین خطا از نظر قانون غیر قابل گذشت است و به علت احتیاج مبرمی که در حفظ امنیت احساس می شود به افراد بزهکار را به طریقی مجازات می کنند که ضمن حفظ نظم عمومی جامعه مورد عبرت سایرین هم باشد.
ضمنا وسعت شهر و گرفتاریهای روزمره در مراکز صنعتی، روابط همسایگی را ضعیف کرده و نوجوانان را از نظر نظارتی که نزدیکان و بزرگتران آشنا، بر طرز سلوک و رفتارشان می توانند داشته باشند، رها کرده و محیطی نا آشنا به وجود آورده که شخص در آن به حسن شهرت خود پای بند نیست.
غالبا کثرت مردان مجرد و مردان جدا از زن و فرزند، که از روستاها و شهرهای کوچک به مراکز صنعتی هجوم آورده، و در محله های کارگری ساکن گردیده اند، بازار فساد اخلاقی و بی عفتی را در آن مکانها رواج می دهند.
برخلاف شهرهای بزرگ پر غوغا، در دهات و شهرهای کوچک، معمولا چنان رکود و سکونی حاکم است و سنن و رسوم اجتماعی چنان دوام و ثباتی دارند که وسوسه گناه و تبهکاری به دشواری می تواند در روح نوجوانان رسوخ نماید در شهرهای بزرگ امروزی، بر اثر تراکم جمعیت ، به وجود آمدن کارخانجات، جذب روستائیان مهاجر به شهرها، تاسیس فروشگاههای بزرگ و اماکنی از این قبیل، زمینه مساعدی برای تشدید و توسعه بزهکاری ایجاد می کند، به طور کلی و خلاصه علت تشدید بزهکاری نوجوانان را در شهرها، گسترش شهر به وجود آمدن قطبهای صنعتی، تراکم جمعیت و هجوم روستائیان مهاجر به شهرهای بزرگ، افزایش یافته است.
روی هم رفته می توان با توجه به آمار کشورهای مختلف چنین نتیجه گرفت که سست شدن مبانی اخلاقی و دینی یکی از عواملی است که اگر بیش از فقر مادی و مالی، در بزهکاری موثر نباشد، لااقل به اندازه ی عامل مذکور تاثیر خواهد داشت.
پیشگیری و درمان بزهکاری
برخی مقتضیات و شرایط محیط مومجب می شوند که بزهکار توازن روحی و جسمی خویش را دوباره به دست آورد و از ارتکاب عمل خودداری نماید. گاه یک محیط مناسب معاشرتی و یا یک دوستی و یک شغل جالب و یا یک موقعیت مناسب برای تجلی فرد سابقا بزهکار و یا صمیمیت در عشق و صفاء محبت موجب ارشاد او به راه راست گراید و این ارشاد به وسیله علم یا روانشناس یا مربی اخلاقی و مذهبی تجلی یافته و یا براثر مصاحبت دوستی صمیمی یا همسر و هماهنگی مهربان مانع بزهکاری فردی شده است.
تاثیر معلم و مدرسه به خصوص در زمینه پیشگیری بزهکاری نوجوان قابل توجه به نظر می رسد معلم دلسوز علاقمند و از همه مهمتر معلم تربیت شده به خوبی قادر است تا اولین نشانه های و آثار تمایل به بزهکاری را در نوجوانی تحت تعلیم خویش کشت کرده و با گزارش آن به منابع کلینیکی و درمانی قدم موثری در نحات زندگی او دارد البته اگر چنین منابعی وجود داشته باشد. برای درمان بزهکاری و بزهکار به ویژه جهت ایجاد ایمنی او باید وسایلی فراهم کرد که بزهکار در آینده دارای ثبات، پایداری و استحکام اداره لازم برای زندگی اجتماعی گردد و محیطی که برای او ایجاد می شود باید جهت تامین این هدفها مناسب باشد.
باید به کیفیتی برنامه های درمانی را ایجاد نمود که جوان عادت کند زندگی خویش، کار خویش و سرگمی های خویش را اداره کند و در اجتماع ، مسئولیتها و وظایفی داشته باشد و در زندگی اجتماعی، از نظر مادی و معنوی با دیگران همکاری نماید.
در پرتو اعال اصول تربیتی، می توان تمایلات وحشت انگیز. برخی بزهکاران رابه تمایل به کار و کوشش در زندگی توام با فعالیت تبدیل نمود و در این راه با شخص بزهکار ، خانواده و محیط او باید با او همکاری کنند. با اجرای روشهای نوین، میتوان صفات پسندیده را تقویت نمود و تمایلات ناپسند را تضعی و حتی نابود کرد.
برنامه درمان بزهکاری باید مبتنی بر اصول زیر باشد:
1- توجه به شخصیت بزهکار
2- توجه به محیط خانوادگی او
3- توجه به هدف بازگشت مجدد او به زندگی عادی اجتماعی
ایجاد شخصیت نوین که شایسته ورود به صحنه اجتماع و پیکارهای اجتماعی باشد. از وظایف مربی تربیتی است همچنین باید به واقعیات، زندگی بزهکار توجه داشته باشد، هنگامی که بزهکار امروز برای زندگی فردا، تحت تربیت است باید احساس مسئولیت اجتماعی را در او پدید آورد و یا تقویت نمایند.
بالاخره باید اصلاح مجرم در جهات مادی و معنوی و عاطفی ادامه یابد. تا فرد بزهکار بتواند پس از درمان به عنوان یک شخص عادی و نرمال در بین مردم زندگی کند، بارها مشاهده شده که مردم و جامعه با فرد بزهکاری که خود را اصلاح کرده ، برخورد و رفتار درستی نداشته اند و همین بی اعتنایی ها و برخوردهای غیر منطقی و خود خواهانه باعث شده که فرد بزهکار باز هم به حالت اولیه خود برگردد زیرا احساس کرده که جایی در جامعه ندارد.
درمان بزهکاری کودکان و نوجوانان
مسائل مربوط به درمان بزهکاری شامل
1-اجتناب از تشدید وضع بزهکاران
2-مشاهده
3-درمان سرپائی
4-درمان در موسسات شبانه روزی
5-درمان روزانه یا نیمه آزاد
6-مراقبتهای بعد از درمان
7-تریبت متخصصان
1-اجتناب از تشدید وضع بزهکاران
در این بخش توجه بایستی پیش از هر چیز به این نکته باشد که در زمینه درمان بزهکاری نخستین گام این است که هیچ گونه اقدام زیانبخشی به عمل نیاورند. تمام کسانی که از نزدیک یا از دور بایستی اقداماتی به منظور سرکوبی یا بازپروری بزهکاران به انجام رسانند باید همواره به این مسئله توجه داشته باشند که گامی که بر می دارند در جهت تشدید وضع بزهکاران نباشد.
بزهکاران کوچک دوره بی نهایت ناهمگنی را تشکیل می دهند و تعداد زیادی از کودکان و نوجوانان که از لحاظ قانون بزهکار قلمداد می شوند، خاصه های روانی آنها با افراد بهنجار چندان متفاوت نیستند و نباید آن را به منزله افراد بیمار دانست، این نوع افراد صغیر دارای بهترین پیش آگهی اجتماعی هستند و غالبا می توان شاهد بند که چنین افرادی پس از یک عمل بزهکارانه یا یک دوره کوتاه بزهکاری دوباره جای بهنجار و پایداری در اجتماع کسب می کنند.
از سوی دیگر وقتی اقدامی علیه یک صغیر به عمل می آید این اقدام می تواند تاثیر عمیقی در وضع روانی وی باقی گذارد، البته بدون تردید هدف این است که اقدامی که درباره بزهکاری به عملمی آوریم در وضع روانی او موثر افتد.
بریدگی را رشته های خانوادگی، جنگ آشکار مقامات قضایی و اداری علیه خانواده بزهکار، قراردادن بزهکار در یک سازمان تربیتی، خواه به منظور درمان و خواه به منظور مشاهده طولانی وی، در شمار اقداماتی است که نتایج وخیمی می توانند در بر داشته باشند.
روانشناسان و روانپزشکانی که در جستجوی پیوستگی های روانی بر پایه علت و معلول اند و می توانند وخامت اموری را که در آغاز ساده و بی اهمیت به نظر می آیند احساس کنند باید افرادی را که وظایفشان حکم می کند اقداماتی علیه بزهکاران به عمل آورند به احتیاط و رعایت احترام شخصیت بزهکاران دعوت کنند.
خلاصه هر اقدامی، به هر صورتی که باشد باید بر تشخیص مبتنی باشد. تشخیص به نوبه خود باید بر پایه مشاهده استوار گردد.
2-مشاهده
پافشاری درباره لزوم مشاهده و تشخیص در امر بزهکاری کودکان و نوجوانان تقریبا روشن است چه روشن است که چقدر ضروری است که فقط به این که یک فرد متغیر بزهکار است اکتفا نکنیم بلکه بر عکس در جستجوی مبنای چنین رفتاری باشیم. نه تنها یک بزهکار که آسیب دیده کیفیات اجتماعی است باید روش درمان وی با بزهکاری که بی نظمی روانی عمیقی در وی وجود دارد متفاوت باشد. بلکه در چهارچوب گروه بزهکارانی که دارای اختلالات روانی هستند باید تفاوتهایی قائل شد. عملا در بسیاری از موارد این مشاهده و تشخیص حداقل دقت را می گیرند و در چهارچوب تفحص های معمولی و عادی قرار می گیرند و می توان این کار را به غیر روانشناس و غیر پزشک محول ساخت به شرط آن که از تجربه کافی و رغبت نسبه به مسائل روانی بهره مند باشند. دکتر برژیر Bergier مزایای مشاهده سرپایی را چنین بیان می کند.
1-این نوع مشاهده از لحاظ زمان و مخارج مقرون به صرفه است.
2-این نوع مشاهده اجازه می دهد که فرد صغیر وضع استثنایی خوب خود را از دست ندهد و یا در شرایط کار آموزی مجبور نشود کارآموزی خود را رها کند.
3-این نوع مشاهده اجازه می دهد که تنها کسانی به مراکز تربیتی و یا مراکز مشاهدات روزانه گردند که بودن آنها در چنین مراکزی ضروری است و نه غیر لازم.
4- این نوع مشاهده تماس بین بزهکار و متخصص روانی را آسان می سازد، همچنین تماس با خانواده های این نوع افراد آسانتر و بارورتر است.
5-اگر براساس مشاهده برای بزهکاری درمان روانی یا روان درمانگری ضروری باش، این کار وقتی که تماس بین متخصص و بزهکار در شرایط بهتری برقرار شده باشد ، آسانتر است.
مراکز مشاهدات دارای انواع مختلف اند اما باید اعتراف کرد که یافتن مرکز مشاهداتی که کاملا ایده آل باشد او مشکلی است، با توجه به تنوع افرادی که وارد این نوع مراکز می شوند. بایستی اقداماتی ایمنی ضروری به عمل آورند.
مشکل بزرگ انجام مشاهدات در موسسات شبانه روزی این است که باید بین توقعات یک مشاهده عینی و کار بازپروری که از نخستین ساعات ورود یک بزهکار کودک در مورد وی آغاز می شود مصاحبه ای برقرار ساخت.
در هر حال کارکنان مرکز مشاهدات باید مراقب باشند که در یک اشتباه غوطه ور نگردند یعنی از اضطراب و دلهره رها شدگی بزهکار سوء استفاده نکنند.
در این نوع موسسات ایجاد ذوق نظم و تربیت در شاگردان وقتی که در ساختمانهای تیره و تار و نامساعد قرار گرفته اند امر مشکلی است خلاصه کلام سیستم قفس باید برای همیشه ریشه کن شود.
مسئله مهمتر در رابطه با این موسسات این است که فرار بزهکار از این موسسات مسئله ای است که همه جا با آن مواجه هستند. البته پاره ای از این فرارها اجتناب ناپذیر هستند و بدیهی است که قوای انتظامی و گاهی عقیده عمومی در مقابل این وضع زیاد هرج و مرج می زند. حقیقت این است که فرار یک بزهکار کوچک از یک موسسه تربیتی امکان خاطراتی را به همراه دارد و بایستی مدیران موسسات تربیتی احساس کنند که مورد حمایت مراجع بالاتر و عقیده عمومی قرار می گیرند.
یک موسسه تربیتی بدون همکاری منظم روانشناس و روانپزشک قابل قبول نیست. مسئله اقامت بزهکار در یک موسسه نیز از مسائل مهم در این رابطه است. مربیان مایلند که بزهکار مدت طولانی تری در موسسه نگهداری شود در حالی که روانشناس، قضات و مددکار اجتماعی حداقل مدت را توصیه می کند. و البته پیشنهاد دوم امروز طرفداران بیشتری دارد و البته مدت اقامت فرد بزهکار بسته به این که صغیر یا بزرگ باشد فرق می کند.
تماس بین موسسه تربیتی و والدین نیز از جمله مسائل مربوط است. این تماسها موجب می شود که تمام حقایق روشن و حفظ شوند و آن را می توان تشبهی کرد به یک پل بین خانه و مدرسه اگر رابطه بین اولیاء و دانش آموزان خوب باشد مسلما کارکردهای آموزشگاه بهتر خواهد شد و باید جلسات انجمن اولیاء و مربیان را فعال نمود. و هم چنین آموزش خانواده نقش اساسی در تربیت ؟؟؟ دارد. (شاگردان و بازوی قدرتمند مربیان در مدارس هستند)
3-درمان سرپائی
به شرط آن که وسایل فنی لازمه در اختیار باشند، درمان سرپایی بزهکاران صغیر غالبا با موفقیت به انجام می رسد و نه تنها موجبات صرفه جویی فراهم می گردد، بلکه از عواقب ناگواری که وارد کردن بزهکاران در مراکز شبانه روزی به بار می آورند، جلوگیری می نمایند.
درمان سرپائی را باید به خصوص در مورد بزهکاران صغیرتر از همان زمان نخستین تظاهرات غیر اجتماعی آنها بکار بست. چه در این دوران ستیزه گری آنان هنوز اشکال خطرناک به خود نگرفته است، می توان این ستیزه گری را درمان کرد بی آن که منتهی به رفتاری چشم ناپوشیدنی برای خانواده و یا اجتماع گردد، در حالی که بعدها نمی توان همواره به چنین نتیجه ای دست یافت.
درمان سرپائی همچنین می تواند خدمات گرانبهایی به افراد مسن تر، مخصوصا آنان که مبتلا هستند بنماید.
درمان سرپائی این مزیت را دارد که واجد انعطاف فراوان است، می توان در صورت لزوم به اقدام درباره سایر اعضای خانواده بزهکار نیز پرداخت. بدین ترتیب می توان در جریان صحنه های زنده به یک نوع سازگار ساختن محیط خانوادگی پرداخت، در حالی که با درمان در موسسات شبانه روزی این نکته به کلی فراموش می گردد، درمان سرپایی را می توان با قرار دادن بزهکار در یک خانواده دیگر یا در یک موسسه نیمه آزاد همراه ساخت
4-درمان در موسسات شبانه روزی
شک نیست وجود سازمانهای تربیتی مخصوص برای بزهکاران ضروری است، البته در این سازمانها چه شکستهایی که به علت اشتباهات فنی به وقوع نمی پیوندند و چه ستیزه گرهایی که در بزهکاران آغاز نمی شوند و چه احساسهایی رهاشدگی که در آنها تقویت نمی گردند و چه بسیار شاگردانی که متحمل چیره عاطفی نارسای این موسسات می گردند.
صفات مدیران و کارکنان یک موسسه شبانه روزی عامل تعیین کننده ارزش کاری است که در آن موسسه به انجام می رسد، افراد این موسسات باید از لحاظ تعادل روانی کاملا موزون باشند. حضور چند مربی زن در موسسه مخصوص پسران و نیز حضور چند مربی مرد در موسسه دختران مفید به نظر می رسد.
سازمان چنین موسساتی باید به قسمی باشد که شاگردان به گروههای کوچک تقسیم شده باشند. مزیت در این است که کودکان و نوجوانان را به گروههای سنی تقسیم نمایند مثلا آنان را که مدرسه ابتدایی را تمام نکرده اند با شاگردان حد بالاتر در آن ساخته، به عکس در داخل یک گروه که از کودکان سن آموزشگاهی متشکل گردیده است بهتر است کودکان سنین مختلف را قرار داد، نوجوانان بالغ را از هم جدا کرده و بهتر است دختر و پسر بزهکار نابالغ را با هم تحت بازپروری قرار داد.
مربی بهتر شاگردان خود را بشناسد و نیز اثر مفیدی در والدین باقی گذارد و در عین حال به کودک و نوجوان کمک می کند که وضع خود را با خانواده خویش روشن سازد. تجربه نشان داده که استقرار این تماسها حتی با والدین ناشایسته ثمربخش است و به کودک کمک می کند که استقلال خود را در مقابل والدین که نسبت به آنها حالت دو سوگرایی عاطفی (حالتی مرکب از تنفر و کشش) دارد به دست آورد.
5-نظام درمان روزانه یا نیمه آزاد
نحوه آزادی مشروط با این امر مشخص شده است که بزهکاری که در موسسات نیمه آزاد وارد میشود 24 ساعته تحت مراقبت نیست بلکه قسمتی از اوقات شبانه روزی خود را مانند افراد هم سن و سال و هم شرایط خود می گذراند.
شایع ترین نوع نظام های نیمه آزاد که در آن بزهکار در موسسه شبانه روزی زندگی می کند ولی کار او خارج از این موسسه است به سه نحوه متفاوت اجرا می گردد:
الف: ممکن است که یک موسسه تربیتی شبانه روزی معمولی پاره ای از شاگردان خود را در شرایط نیمه آزاد قرار دهد بدون آن که سازمان خود را تغییر دهد. بدین ترتیب استفاده کنندگان از نظام نیمه آزاد با شاگردانی که از این نظام استفاده نمی کنند در آمیخته اند.
ب: ممکن است یک موسه تربیتی شبانه روزی معمولی یک بخش اختصاصی و مجزا برای افرادی که لازم است با نظام نیمه آزاد تحت تربیت و درمان قرار گیرند ایجاد نماید.
ج: می توان مانند روشی که در انگلستان معمول است موسسات مخصوصی برای اجرای تربیت و درمان با نظام نیمه آزاد ایجاد کرد.
نحوه اول با مشکلاتی چند مواجه می گردد. بسیاری از مدیران با این نظام مخالفند و پاره ای دیگر ناچار به آن تن در می دهند با این حال وقتی امکانات فراهم باشد باید نحوه سوم و دوم را مرجع دانست بهره کشی از یک موسسه یا بخش با نظام نیمه آزاد باید تابع پاره ای از قواعد فنی باشد که تعداد شاگردان در آنها حداکثر نباید از 15 الی 20 متر تجاوز نماید و بهتر است مدیریت آن به یک زن و شوهر تفویض گردیده باشد.
نظام نیمه آزاد را می توان به عنوان یک اقدام برزخ بین موسسه بسته و زندگی کاملا آزاد دانست، وقتی که بزهکار صغیر کار آموزی خود را آغاز کرده است و در موسساتی که باید وارد شود هیچ کدام واجد امکانات کار آموزی نیستند به قسمی که بتوانند کارآموزی خود را درآنها ادامه دهد نظام نیمه آزاد این مشکل را برطرف می کند.
6-پیگیری یا مراقبتهای بعد از درمان
اگر بزهکاران را به محیط شایسته پس از ترک موسسه بازپروری راهنمایی نکنیم حتی وقتی از موفق ترین شرایط بازپروری برخوردار بوده اند ممکن است در معرض سقوط مجدد قرار گیرند و لذا مهم است که وقتی بزهکار از موسسه ای مرخص شد بی نهایت مهم است که وی را هنوز برای مدتی که نخستین گامهای دوران نقاهت خود را بر می دارد تحت مراقبت قرار دهیم.
مراقبت یا مواظبت بعد از درمان نباید عمل مثبتی برای کمک به فرد در همه مسائل خویش ، پذیرش مسئولیتهای خود و یافتن راه حلی برای مشکلات وی باشد، همچنین نباید به صورت یک مراقبت مقتدرانه و گاهگاهی و یا به شکل یک نظام عادی کنترل باشد.
پیگیری جزء تامه و تمام فرآیند بازپروری است و لذا نباید در آن راه حل پیوستگی بین تربیت در شبانه روزی و دوره سازش مجدد با زندگی اجتماعی که به دنبال آن است وجود داشته باشد. در هر حال باید بزهکار ، شخصی را که مسئول پیگیری وی خواهد بود قبول داشته باشد و یا آن که در انتخاب وی تا حدودی آزاد باشد، چه رابطه رازداری و اعتماد بین او و مسئول پیگیری اساس کار را تشکیل می دهد. مسئولان پیگیری باید بدانند چگونه به بزهکار صغیر فرصت دهند تا احساس مسئولیت کند و به تجارب لازم حتی به بهای سقوط مجدد و خفیف نایل آید.
7-تریبت متخصصان و کارکنان فنی
تمام کسانی که در هر یک از زمینه های مربوط به کشف بزهکاران، تشخیص وضع آنان، پیشگیری از وقوع بزهکاری، درمان بزهکاری به صورت سرپایی یا در موسسات شبانه روزی، مراقبت در دوران بعد از درمان، به فعالیت می پردازند باید اولا: دارای معلومات فنی باشند. ثانیا در سطح فرهنگی بالاتر از معمول قرار گرفته باشند. و ثالثا بالاتر از همه از تعادل روانی برخوردار باشند. این شرایط حاکی از آنند که مسئله انتخاب و تربیت متخصصان و کارکنن فنی از لحاظ اهمیت در درجه نخستین قرار دارد.
در کشورهای پیشرفته می توان مراکزی یافت که به تربیت مددکاران اجتماعی مخصوص سازمانهای روانی و تربیتی می پردازند ولی شرایط و امکانات در بسیاری از کشورها هنوز در این زمینه نارساست.
به همین دلیل است که به دنبال گزارشها توصیه های کنفرانسها و مباحثات علمی و فنی مجامع متخصصان در پاره ای از کشورها در دهه های اخیر کوشیده اند موسسات ویژه ای برای تربیت مربیان مخصوص دایر نمایند. ضوابطی برای اخذ دیپلم در این زمینه تعیین نمایند و همچنین تدابیری اتخاذ نمایند تا پایداری لازم از لحاظ حرفه ای در این قلمرو که به علت شرایط نامطمئن تاکنون عناصری جالب را از خود رانده است ایجاد گردد.
در کشور ما استفاده از منابع و ماخذی چون قرآن و سیره و روش پیامبر(ص) و اهل بیت بهترین روش برای اصلاح و هدایت فرد بزهکار باشد آشنا نمودن ایشان با نماز و روزه و زکات و واجبات
اقدامات مفید و سودمند دولتها در امر پیشگیری بزهکاری
دولتها و مراجع مسئول باید کوشش نمایند از طریق تهیه تسهیلات لازمه و تصویب قوانین و مقرارت مسئله پیشگیری از بزهکاری اطفال و نوجوانان را به طور جدی به مرحله اجرا گذارند.
همچنین یک سلسله تسهیلات و امکانات جدید برای سرگرمی اطفال و نوجوانان و انصراف آنان از گرویدن به اعمال ضد اجتماعی توسط دولتها و مسئولان امور ایجاد شود.
یکی دیگر از وسایل پیشگیری به گشت شبانه روزی و مداوم ماموران انتظامی در اماکنی که محل تردد یا اجتماع جوانان و نوجوانان می باشد نظیر استخرهای شنا، زمینهای ورزشی، باشگاههای تفریحات سالم، ایستگاههای وسایل نقلیه، گاراژها و پارکه و …
همچنین ایجاد و توسعه مراکزی که مسولین و سرپرستان آنها مسائل و گرفتاریهای نوجوانان را بشناسند و در حل مشکلات و احتیاجات آنها کوشا و فعال باشند (امروزه در کشورهای اسکاندیناوی، فرانسه، استرالیا و مالزی دوره هایی برای تربیت مدیران خانه های جوانان وجود است که نتایج ثبتی در جهت تامین رفاه جوانان و نوجوانان از این طریق به دست آورده است).
همچنین برای تامین سلامت جسمی و روحی جامعه و جلوگیری از تولد اطفال علیل و مریض یا ناقص الخلقه نه تنها دولت باید آزمایش خون قبل از ازدواج را برای زن و مرد اجباری نماید، بلکه در مورد جلوگیری از مصرف بعضی از قرصها، و داروهای ضد آبستنی نیز دقت کافی به عمل آورد. زیرا امروزه ثابت شده که بسیاری از ترکیبات شیمیایی که توسط زنان حامله قبل یا هنگام حاملگی مصرف می شود جهت سلامت جسمی و روحی جنین مضر بوده و موجبات بروز اختلالات روانی یا نقائص جسمانی می گردد.
در جریان تحصیل هم لازمست دستگاههای ذیصلاح با انجام آزمایشات لازم نقائص جسمی و روحی را در کودکان کشف کرده و با معالجات مربوط ، از ارتکاب جرم آنها پیشگیری نمایند.
علاوه بر رعایت نکات فوق، اصلاح وضع مالی و اقتصادی اولیاء اطفال حذف زاغه نشینی ، تامین بهداشت خانواده، حفظ و مراقبت اطفال در مقابل مفاسد اجتماعی و محیطی و معاشرت با افراد ناباب نیز تاثیر به سزایی در تقلیل ارتکاب به جرم اطفال خواهد داشت.
منابع و مآخذ
1-بزهکاری اطفال و نوجوانان: دکتر جاوید صلاحی.
2-بزهکاری جوان: رضا علومی
3-بزهکاری نوجوانان: ویلیام کواراسوس
4-رواشناسی جنایی: دکتر سعید حکمت، چاپ اول، تهران، مهرماه 1349.
5-رشد و شخصیت کودک: پاول هنری ماسن و دیگران، ترجمه مهشید یاسائی.
6-فرهنگ علوم رفتاری: علی اکبر شعاری نژاد، انشارات امیر کبیر، تهران 1346.
7-بزهکاری کودکان و نوجوانان: محمود منصور، گروه روانشناسی تهران، نشر کتابهای ؟؟؟ تهران 1351.
8-کمک گرفتن از یک سری رساله ها و پایان نامه های دانشجویان دانشکده های علوم اجتماعی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی و موسسه روانشناسی دانشگاه تهران.
9-اصول روشهای راهنمایی و مشاوره: حسن پاشا شریفی ، سید مهدی حسینی.
1
42