تارا فایل

بررسی رابطه بین روش شاگرد محور و رشد و پرورش خلاقیت




دانشگاه آزاد اسلامی
واحدرودهن

موضوع:
بررسی رابطه بین روش شاگرد محور و رشد و پرورش خلاقیت دانش اموزان دختر مقطع متوسطه منطقه 8 تهران

استاد :
جناب آقای قاسم شیرازی

دانشجو:
نغمه محبی

سال تحصیلی 88-87
دانشگاه آزاد اسلامی
واحدرودهن

موضوع:
بررسی رابطه بین روش شاگرد محور و رشد و پرورش خلاقیت دانش اموزان دختر مقطع متوسطه منطقه 8 تهران

استاد راهنما:
جناب آقای قاسم شیرازی

دانشجو:
نغمه محبی

رشته:
علوم تربیتی – مدیریت برنامه ریزی آموزشی

سال تحصیلی 88-87

پدر ومادر مهربانم

ای وجودت همه عشق ، همه مهر ، همه گرمی و صفا ،
به توعشق می ورزم ،
تو که همچون شمعی فروزان فراسوی افق بی انتهای زندگی را روشن نمودی .
به پای ایثار بی کرانتان این ناچیز را تقدیم وجود پاکتان می کنم .

فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول
مقدمه
موضوع تحقیق
فایده ، هدف و اهمیت تحقیق
فرضیه تحقیق
تعریف اصطلاحات
تعریف عملیاتی
فصل دوم
پیشینه تحقیق
تاریخچه تعلیم و تربیت
تعلیم و تربیت در جوامع بدوی
سنت آفریقایی در تعلیم و تربیت
پیدایش مدارس
رابطه ی یک جانبه ی استاد و شاگرد
سنت آسیایی در تعلیم و تربیت
تعلیم و تربیت اسلامی
ظهور عصر جدید
انقلاب صنعتی
در آستانه ی عصر حاضر
اوضاع کنونی
شیوه تدریس در گذشته
ماهیت روش تدریس
عوامل موثر تدریس
1- ویژگی های شخصیتی و علمی معلم
الف ) تاثیر شخصیت و رفتار معلم بر فرآیند تدریس
ب) تاثیر شخصیت علمی معلم بر فرآیند تدریس
2- ویژگی های شاگردان و تاثیر آن بر فرایند تدریس
3- تاثیر برنامه و ساخت نظام آموزشی ، بر فرآیند تدریس
4- تاثیر فضا و تجهیزات آموزشی بر فرایند تدریس
روشهای مختلف تدریس
انواع روشهای سنتی تدریس
روش حفظ و تکرار
روش سخنرانی
مراحل اجرای روش سخنرانی
مرحله ی اول : آمادگی برای سخنرانی
مرحله ی دوم :مقدمه سخنرانی
مرحله ی سوم: متن و محتوای سخنرانی
مرحله ی چهارم: جمع بندی و نتیجه گیری
روش پرسش و پاسخ
روش پرسش و پاسخ بر سه اصل متکی است
روش نمایشی
مراحل اجرای روش نمایشی
روش ایفای نقش
مراحل اجرای روش ایفای نقش
روش گردش علمی
روش بحث گروهی
روش آزمایشی
روشهای تدریس جدید
روشهای آموزش انفرادی
آموزش برنامه ای (PI)
آموزش به وسیله کامپیوتر ( CAI)
آموزش انفرای تجویز شده (IPI)
آموزش انفرادی هدایت شده ( IGE)
بخش دوم :
تاریخچه ی خلاقیت
نوآوری در یونان باستان
خلاقیت در قرن نوزدهم
خلاقیت در قرن بیستم
ابعاد خلاقیت
نیازهای افراد خلاق
1- نیاز به کنجکاوی
2- نیاز به رقابت ودرگیری بامسایل و مشکلات
3- مسئولیت پذیری
4- نیاز به صداقت و جستجوی حقیقت
5- نیاز به تفاوت و استقلال
نقش معلمان در باروری خلاقیت
نقش معلم در بارور کردن خلاقیت دانش آموزان
به 2 مرحله تقسیم می شود
الف – چگونگی تدریس به روش مشکل گشایی
ب- تفکر خلاق
نقش معلم در ایجاد جو مطمئن ودلگرم کننده در کلاس
نقش مدرسه در توسعه خلاقیت دانش آموزان
راهبردهایی در پرورش خلاقیت
عوامل موثردر خلاقیت
الف – نقش اطلاعات در خلاقیت
ب- انگیزش و خلاقیت
پ- خلاقیت ومیزان قبولی از خود
ت – رابطه محیط اجتماعی و خلاقیت
نتیجه
روشهای پرورش خلاقیت
1- تجربه برای ایده جویی سوخت می سازد
2- بازیهای فکری- حل معما و جدول
3- سرگرمیها و هنرهای زیبا
4- خلاقیت با مطالعه پیشرفت میکند
5- نویسندگی به عنوان یک تمرین خلاقیت
6- تمرین درحل مسائل
عواملی که مانع خلاقیت می شوند
1- عادات پیشین مانع حل مسائل اند
2- دلسرد کردن خود به عنوان یک عامل بازدارنده
3- کم رویی مانع خلق ایده هاست
4- تشویق ، ایده یابیرا پرورش میدهد
5- نزدیکان بهترین تشویقاند
فصل سوم
روش تحقیق
1) موضوع تحقیق
2) جامعه تحقیق
3) نمونه تحقیق
4) چگونگی نمونه برداری
5) توضیح درباره نمونه ها
6) ابزارتحقیق
7) روش اجرای تحقیق
8) ابزار تحقیق
9) تحلیل آماری
فصل چهارم
جداول آماری
جداول آماری
جداول آماری
جدال آماری
تجزیه و تحلیلهای آماری
محاسبات آماری توصیفی
نتایج
تفسیر
فصل پنجم :
خلاصه
انواع روش تدریس
روشهای سنتی تدریس
روشهای جدید تدریس
روش تدریس شاگرد محور
روش تدریس معلم محور
مشکلات و محدودیتها
پیشنهادات
فهرست منابع فارسی
فهرست مجلات و نشریات
فهرست پایان نامه
فهرست منابع خارجی
ضمائم
پرسشنامه محقق ( جهت سنجش – روش تدریس )
پرسشنامه خلاقیت

فصل اول

مقدمه
نظامهای آموزشی و فعالیتهای حاکم بر آن ، با توجه به پیشرفت جوامع ، همواره دستخوش تغییر وتحول است و تحول آموزشی ، خود معلول تحول اجتماعی وتحول علوم و تکنولوژی است زیرا در یک جامعه ساده ، نیازها ساده و روش ارضای نیازها نیز ساده است .
در چنین جوامعی دایره ی آموختنیها گاهی آنچنان محدودند که هر کسی می تواند ادعا کند و بگوید :" هر آنچه آموختنی است فرا گرفتم ." ولی در جوامع پیچیده و پیشرفته ، سرعت تحول نظامهای آموزشی آنچنان سریع است که هر چند سال یکبار ، در ساختار نظام آموزشی دگرگونی کلی ایجاد می شود ، و این تحول به حدی است که گاهی کسانی سخن از جامعه بی مدرسه به میان می آورند . بهترین دلیل در دنیای امروز ، با توجه به پیشرفت سریع علوم وتکنولوژی ، نه می توان به تمام دانش موجود دست یافت ، و نه می توان هر متخصصی را با هر خصوصیتی به کار تدریس و معلمی وا داشت .
با پیشرفت علوم و فنون و پیچیده شدن جوامع، نیازهای فردی و اجتماعی نیز پیچیده می شوند . ارضای نیازهای پیچیده نیز درجای خود ، احتیاج به علوم و فنون پیچیده دارد . کسب علوم و فنون پیچیده در سایه ی روشهای آموزشی پیچیده امکان پذیر است . به این جهت وظیفه و مسئولیت معلم امروز نسبت به گذشته سنگینتر و پیچیده تر شده است دیگر نمیتوان با روشهای سنتی ، جامعه و افراد آنرا به سوی یک تحول پیچیده و پیشرفته سوق داد .
در دنیای پیچیده هیچکس بی نیاز از تعلیم و تربیت نیست . امروز فعالیت در مدرسه وآموختن ود بخش عظیمی از زندگی انسانها شده است ، دیگر نمیتوان با طرز تلقی گذشته ، به شاگرد و تربیت او نگریست آنهایی که با روشهای سنتی آموزش دیده اند میدانند که چگونه نشستن سر کلاس، گوش دادن به صدای یکنواخت معلم ، از بر کردن بدون فهم مطالب درسی ، دلهره واضطراب ناشی از امتحان ، و سرزنش معلمان و والدین چگونه موجب نفرت وگریز دانش آموزان از کلاس درس و محیط آموزشی می گردید .
اولین گام برای موفقیت در کار معلمی ، ایمان به رسالت معلم و عشق ورزیدن به شاگردان است . اگر معلمان به انسانهایی که ماهها و سالها با آنها سروکار دارند علاقمند نباشند و نتوانند ارتباط سالم با آنها برقرار کنند چگونه ممکن است بر آنها تاثیر بگذارند و موجب تغییر و تحول آنان شوند .
معلم باید از ویژگیهای شخصیتی مطلوبی نیز برخوردار باشند ، زیرا شخصیت او، وعلاقه و ایمانش از عوامل بسیار مهم و موثر در فرآیند آموزش است . یک معلم خوب در درجه اول باید انسان خوبی باشد ، مگر نه اینکه وظیفه او همچون وظیفه انبیاء است ، ومگر نه اینکه به بسیاری از بزرگان و مصلحان اجتماعی ، صفت معلم و مربی بزرگ داده اند .اگر انسان بودن وانسان دوستی در هسته ی مرکزی فعالیتهای معلمان قرار نگیرد ، هرگز درکار خود موفق نخواهند بود .
علاوه بر برخورداری از شخصیت برجسته ، آگاهی و شناخت معلمان از اصول و روشهای تعلیم و تربیت عامل مهم دیگری است که میتواند معلمان را درکار خود موفق سازد . امروزه کار معلمان همچون مشاغل دیگر به تخصصهای دیگری نیاز دارد . معلم امروز بدون آگاهی از روانشناسی ، فلسفه و اصول یادگیری، روشها و فنون تدریس ، هرگز قادر نخواهد بود وظیفه ی خطیر خود را به نحو شایسته انجام دهد . امروز معلمان نمی توانند صرفاً به اتکای داشتن مدرک دیپلم یا لیسانس وارد کلاس شوند ، زیرا شناخت شاگردان و آگاهی از فرآیند تدریس ،نخستین نیازی است که هر معلم کار آمد باید احساس کند . معلم باید قادر باشد با شناخت شاگردانش محتوای آموزشی را تا حد امکان ، براساس نیازهای آنان انتخاب کند و با در نظرگرفتن توانائیهای ایشان به ایجاد وضعیت مطلوب آموزشی اهتمام ورزد ، او باید ضمن هماهنگی لازم بین ویژگی های فردی و فعالیتهای آموزشی ، آموزش و یادگیری را برای آنان به صورت تجربه ای شیرین و لذت بخش درآورد .
اگر شاگردان بتوانند درحین آموزش و پرورش ، استعدادهایشان را شکوفا سازند و پیوسته احساس موفقیت کنند ، و در مدرسه فرصت بررسی مسایل شخصی و اجتماعیشان را داشته باشند . به راحتی می توانند ارزشهای اجتماعی و فرهنگی شایسته خود را بدست آورند و از احساس بی کفایتی و بیگانگی اجتماعی که معمولاً ناشی از عملکرد غلط معلمان در مدرسه است ، درامان باشند . معلم اگر با اصول و مبانی و هدفهای آموزشی و پرورش ، ویژگی های شاگردان و نیاز آنان ، روشها و فنون تدریس و سایر مهارتهای آموزشی آشنایی نداشته باشد هرگز قادر نخواهد بود زمینه ی شکوفایی استعداد و خلاقیت شاگردان خود را فراهم کند .
موضوع تحقیق
بررسی رابطه بین روش تدریس شاگرد محور و رشد و پرورش خلاقیت در دانش آموزان دختر دوره ی متوسطه ی منطقه 8 تهران

فایده ، هدف و اهمیت تحقیق
آشنایی با روشها ، فنون تدریس و الگوهای تدریس که جزو فعالیتهای آموزشی ضمن خدمت تدریس و محسوب می شوند و بکارگیری آنها ، موجب می شود که هدفهای تعلیم و تربیت با سهولت بیشتر و در مدت زمان کوتاهتری تحقق یابند.
تدریس کار آسانی نیست ، معلم در تدریس با عوامل مختلف و متعددی سروکار دارد ، که کنترل مجموعه ی آنها ممکن است محیطی را بوجود آورد که در آن یادگیری مطلوب و موثر صورت گیرد بدون شک عواملی همچون شخصیت معلم زمینه های علمی وتجربی او ، زمینه وروابط اجتماعی و خانوادگی شاگردان ، اهمیت موضوع درس ومسایل بیشمار دیگری در کیفیت تدریس معلم تاثیر دارند .
نقش اصلی و حساس معلم در امر آموزش و پرورش بر هیچکس پوشیده نیست ، همه اندیشمندان مربیان وهمه افرادی که به نحوی از انحاء در ارتباط با آموزش و پرورش هستند با دیدگاه های خاص خود از معلم و نقش حساس او در وادی تعلیم و تربیت سخنها گفته اند .
دانش آموزان ، مسئولان ، والدین ، برنامه ریزان ، دانشمندان هم به معلم و کار او چشم دوخته اند واز او انتظارات فراوانی دارند ، چون همگی بر این عقیده اند که معلم می تواند جامعه ای را متحول ودرجهت اهداف مشخص هدایت کند .
امام خمینی می فرمایند : مقام معلم مقام والایی است ، مقامی است که خداوند آن را معظم شمرده لکن مسئولیت نیز بزرگ است .
خوشبختانه اکثر معلمان ما به اهمیت نقش خود به خوبی آگاهند نکته ی مورد توجه این است که در این رابطه وظیفه خود را چه میدانند ؟ آیا می پندارند که وظیفه معلم فقط درس دادن در چهارچب یک برنامه ی درسی رسمی است . که در قالب یک کتاب درسی در اختیار او قرار گرفته و باید به شکل یک برنامه درسی آموزشی توسط او تغییر حالت یافته ؟ و بدین وسیله وظیفه درس دادن بصورت یاددادن در حیطه ی عمل و تجربه قرار گیرد .
در اینجا نکته دیگری مطرح می شود و آن فرق بین درس دادن و یاد دادن است نکته ی بسیار ظریف وحساسی است . جواب دادن به این نکته می تواند مقداری از مشکلات عدیده نظام آموزشی را چاره سازی نماید ، یکی از معضلات آموزشی ، ما کمبود فضای ساختمانی و در نتیجه کمبود کلاسهای درس است و اجباراً تعداد دانش آموزان در اکثر کلاسها فراوان شده است و با حد استاندارد ، فاصله های زیاد و غیر معقولی دارد . روشن است که در یک کلاس متراکم ، تفاوتهای فردی دانش آموزان زیاد است ودانش آموزان یک کلاس ، اختلاف زیادی از نظر رشد اجتماعی ، فرهنگی و استعدادهای یادگیری دارند . این امر خود منجر به گوناگونی توانائیهای یادگیری بین دانش آموزان می شود و در بسیاری از موارد ، ناتوانائیهای یادگیری مقطعی را در بین دانش آموزانی که حتی دارای سطح یادگیری نرمال هستند ، بوجود می آورد . و اما با طرح چنین مسایلی ، پر واضح است که فایده چنین تحقیقی روشن خواهد گردید . با اجرای چنین تحقیقاتی و البته مطالعه و بررسی نتایج بعمل آمده توسط معلمان گرامی ، ودانشجویانی که در آینده به این شغل مهم وارد می شوند باعث می شود که آنها روشهای بهینه و خلاق در تدریس ، معضلات نظام آموزشی ، نیازهای دانش آموزان ، و توجه به استعدادها و توانائیهای دانش آموزان با درنظرگرفتن تفاوتهای فردی را توجه داشته باشند و در امر تدریس از این نکات بهره گیرند ، البته این مطلب دلیل بر این نیست که همه معلمان عزیز و گرامی ما آگاه به روشها وفنون تدریس نیستند، لیکن هستند معلمانی که اصلاً با این واحد دانشگاهی( روشها و فنون تدریس ) آشنایی ندارند و فرصت کافی جهت مطالعه کتب گوناگون در این زمینه نیز برایشان میسر نیست و این تحقیق که چکیده و خلاصه ای است از مطالب نظریه ها و تحقیقات متعدد است راهگشای آنها خواهد بود انشاء الله .
هدف این تحقیق هم در راستای این مهم است که بهترین روشهای تدریس که مطابق با نیاز و خواسته دانش آموزان و در نظرگرفتن روحیات و استعدادهای آنان می باشد را بررسی کرده وروشن شود که روش شاگرد محور چقدر می تواند قدرت خلاقیت دانش آموزان را افزایش دهد .
با توجه به اینکه فلسفه اهم تعلیم وتربیت کشور ما ، انتقال مفاهیم ودانش به دانش آموزان است ، این تحقیق برآنست تا مضرات ناشی از این فلسفه را موشکافی کند وسعی در توجه به خواست دانش آموزان ، کشف استعدادها ، و افزایش کیفیت تدریس را در نظر دارد .
اهمیت این تحقیق هم در این می باشد که در زمینه ی تاثیر روش تدریس بر خلاقیت نیز تا آنجائیکه بررسی کرده ام تحقیقات خاصی صورت نیافته ، گر چه این تحقیق خالی از ضعف نمی باشد ولیکن از جمله موضوعاتی است که کمتر روی آن تامل شده است وانشاالله اگر مطابق با آنچه که فرض کرده ام ، تحقق یابد ، راهگشایی است برای علاقمندان و دوستانی که به این موضوعات علاقه مند می باشند ،انشاء الله .

فرضیه تحقیق
میزان خلاقیت دانش آموزانی که با روش تدریس شاگرد محور (ارگانیستیک ) آموزش می بینند از سایر دانش آموزانی که با روش تدریس معلم محور ( مکانیستیک ) آموزش داده می شوند بیشتر است .

تعریف اصطلاحات
تعریف واژه هایی که در موضوع تحقیق بکار برده شده اند :
1- خلاقیت : توانایی تجسم ، پیش ینی و ایجاد ایده ها می باشد .1
2- در لغتنامه پیرن:2
خلاقیت عبارت است از کنش اختراعی تخیل آفریننده که در آثار گتزل و جاکسن چیزی متفاوت از هوش معمولی است .( لغتنامه پیرن)
3- در فرهنگ روانشناسی سیلامی راجع به خلاقیت چنین آمده است :
خلاقیت همان تمایل ذوق به ایجادگری است که در همه افراد و در همه سنین بطور بالقوه وجود دارد و با محیط اجتماعی ، فرهنگی پیوستگی مستقیم و نزدیکی دارد .( روانشناسی سیلامی)
4- طبق تعریف استین:3
خلاقیت فرآیندی است که نتیجه آن یک اثر شخصی و توسط گروهی اجتماعی در یک برهه از زمان بعنوان چیزی مفید و ارضا کننده پذیرفته می شود.( استین)
5- طبق تعریف موچی یلی :4
خلاقیت را بارآوری در آنچه که مربوط به عقاید ، اختراع و تفکرو تخیل می باشد . ( موچی یلی )
6- طبق تعریف آزوبل :5
خلاقیت عبارت است از استعدادهای بی همتا در یک زمینه بخصوص بنابراین تعریف افراد آفریننده ، افرادی غیر متعارف هستند واین افراد از اشخاص با هوش خیلی کمیاب تر هستند.( آزوبل)
7- طبق تعریف تورنس :6
خلاقیت فرآیندی است که شامل ، حساسیت نسبت به مسائل، کمبودها ، تنگناها وناهماهنگی ها می شود ( تورنس )
8- طبق تعریف کورئن :7
مراد از خلاقیت توانایی ، دستکاری نمادها ، آرایش آنها و دسته بندی آنها به طریق تازه و دارای سودمندی اجتماعی است .( کورئن )
9- طبق تعریف برنو:8
تفکر خلاق ، تفکری است که مشخصه اصلی آن توانایی کنار گذاشتن فرضهای غیر لازم و زایش افکار اصیل است ( برنو)
10- طبق تعریف سوسو:
خلاقیت عبارت است از یک فعالیت شناختی به یک شیوه جدید نگاه به یک مسئله یا موقعیت می نگرد.( سوسو)
تعریف روش : روش در مقابل واژه لاتینی " متد9" به کار رفته است ، واژه متد در فرهنگ فارسی " معین " و فرهنگ انگلیسی به فارسی " آریانپور" به : روش ، شیوه ، راه ، طریقه ، طرز و اسلوب معنی شده است . بطور کلی " انجام دادن هر کاری " را روش گویند. 10
روش تدریس: عبارت است از راه منظم ، با قاعده و منطقی برای ارائه درس می باشد .
تدریس : بیان صریح معلم درباره ی آنچه که باید یاد گرفته شود .
تدریس : تعامل متقابل بین معلم و شاگرد و محتوا در کلاس درس می باشد .
تدریس :فراهم آوردن شرایط ، اوضاع و احوالی که یادگیری را برای شاگردان آسان کند .
تدریس : تعامل یا رفتار متقابل معلم و شاگرد .
این تعریف دو ویژگی خاص برای تدریس مشخص می کند :
1- وجود تعامل یا رابطه ی متقابل بین معلم و شاگرد.
2- هدفدار بودن فعالیتهای معلم .
روش تدریس شاگرد محور ( ارگانیستیک ) :
روشی است که آدمی بعنوان موجودی زنده در نظر گرفته می شود که ذاتاً فعال است . در این روش توجه به شاگرد وتوانائیهای او از اهمیت خاصی برخوردار است .
طبق این روش ، هدف آموزش و پرورش بهبود وپرورش مداوم افراد در جهت به ظهور رسانیدن توانائیهای بالقوه آنان است .
روش تدریس معلم محور ( مکانیستیک ) :
در این روش ، انسان بعنوان موجودی غیر فعال ، تهی ، وانفعالی در نظر گرفته می شود ، که ذاتاً تنبل و تن پرور است . مطابق این روش ، فعالیت آدمی در اثر نیروهای خارجی انجام می گیرد . بنابراین هدف آموزش و پرورش ، انتقال فرهنگ ، پر کردن ذهن آدمی و شکل دادن رفتار اوست .

تعریف عملیاتی :
در تعریف عملیاتی که از متغیرهای موجود در موضوع تحقیق می توان بعمل آورد . متغیر مستقل روش تدریس می باشد که از طریق پرسشنامه 17 سوالی طرح شده توسط محقق مورد سنجش و بررسی قرار گرفته است و متغیر وابسته نیزخلاقیت است که بوسیله پرسشنامه 60 سوالی تهیه شده .

فصل دوم :
بخش اول :تدریس …..

پیشینه تحقیق :
با توجه به بررسیهای متعددی که بعمل آوردم . متوجه شدم که در مورد این تحقیق قبلاً بررسی هایی به عمل آمده و تحقیقی با عنوان : بررسی تاثیرات روش تدریس شاگرد مدار توسط معلمان و رابطه آن با خلاقیت دانش آموزان پسر دوره ی ابتدایی شهر کرج توسط خانم زهرا مومنی تا کنون صورت گرفته است ( و تایید مثبت داشته و فرضیه به اثبات رسیده ) البته پژوهشهای معدودی در ایران در ارتباط با خلاقیت و تدریس بعمل آمده است که هیچگونه تشابهی با موضوع تحقیق مذکور ندارد .

تاریخچه تعلیم و تربیت11
بشر از کهنترین دوران ، برای انتقال تجارب خود ، یعنی تفسیر قوانین و آیینهای مذهبی و اعتقادات ونظرات خود درباره پدیده های طبیعت ، آگاهانه از موهبت زبان استفاده کرده و این تجارب را سینه به سینه از گروهی به گروه دیگر و از نسلی به نسل دیگر ، رسانده است ،این عمل تا آنجا اهمیت یافته که اجتماعی کردن محفوظات فرد لازمه ی بقای نوع شده است . این نکته بویژه در مورد گسترش کاربرد ابزار که در میان همه ی انواع جانداران امتیاز خاص نوع بشر است ، به چشم می خورد .
انسان برای مقابله با محیط زیست خود تخصص ذاتی ندارد ؛ و با اینکه غرایزش نسبت به حیوانات دیگر ذاتاً ضعیفتر است ، اما به تدریج توانسته است بقای خود را تامین کند و تکامل بخشد . او در اثر تداوم مبارزه با شرایط محیط زیست خود ، توانست به مرور به موجودیت خویش سروسامان دهد و برای تشکل کوششهای دسته جمعی خود ، جامعه ای به وجود آورد . این تلاش ابتدا در واحد خانواده وقبایل بدوی آغاز شد . انسان نخستین در ضمن تلاش برای تامین مواد ضروری حیات ، به تدریج بر دانش و تجربه ی خود افزوده راه شناخت نیازها و آرزوهای خود و شیوه ی بیان آنها را آموخت ، و به این ترتیب به نیروی اندیشه و خرد خود شکل داد که تحول بزرگی بود .
شواهد علمی مبتنی بر توانائیها و نیازهای زیستی ، جسمی و غریزی انسان نشان می دهند که این تحول چه نقشی در سرنوشت نوع بشر داشته است .
بطور کلی ، نژادهای گوناگون بشر در جریان هماهنگ کردن خود با انواع محیطها و شیوه های زندگی از دوران ماقبل تاریخ تا کنون تغییر چندانی نیافته اند . با اینهمه انسان امروزی ، لحظه ای از تسخیر محیطهای تازه باز نایستاده است و از برکت دانش های روز افزونی که نسل به نسل به او رسیده است ، یعنی به بیان دیگر ، بر اثر تعلیم و تربیتی دم به دم گسترده تر و پیچیده تر ، حتی در محیطهای آلوده نیز می تواند زنده بماند ؛ محیطهایی که اگر بشر نمی دانست چگونه در شرایط آن ایستادگی کند ، جسماً و روحاً قابلیت تحمل آنها را نمی داشت .
در تاریخ تعلیم و تربیت هر قدر به گذشته های دورتر می رویم ، آموزش و پرورش را لازمه ی طبیعی جوامع بشری می یابیم . تعلیم و تربیت در سرنوشت جامعه ، و درتمام مراحل پیشرفت وباروری آن سهیم بوده و خود نیز همواره گسترش یافته است . همچنین حامل و ناقل شریفترین آرمانهای بشری بوده و پیوندی ناگسستنی با بزرگترین پیروزیهای مردان و جوامع بزرگ تاریخ بشر داشته است . بعلاوه مسیر این تاریخ را با درستی و صداقت در خود منعکس ساخته و شاهد لحظات اوج و فرود ، و روزهای تلاش و ناامیدی ، وهماهنگیها و تضادهای آن بوده است .

تعلیم و تربیت در جوامع بدوی
تعلیم و تربیت در جوامع بدوی صورت متکثر و مداوم داشت . هدف آن شکل دادن به خصلتها ، استعدادهای درونی ، مهارتها و سجایای اخلاقی فرد بود . این فرد از طریق همزیستی با جامعه ، بیش از آنکه تعلیم بگیرد ، خود آموزی می کرد . زندگی در خانواده یا در کلان ، از کار گرفته تا تفریح ، از مناسک دینی تا آیینهای قومی ، همه فرصتهای روز به روزی برای آموختن بودند . آموختن از هر طریقی انجام میگرفت . از توجه مادر تا درسهای پدر شکارچی، از مشاهده ی فصلها تا ملاحظه ی حیوانات خانگی ، از روایات پیران قوم تا اوراد جادوگران قبیله …
این اشکال طبیعی سازمان نیافت ه، اکنون نیز در نقاط وسیعی از دنیا به عنوان یگانه شیوه ی تعلیم و تربیت برای میلیونها تن از افراد بشری مشاهده می شود . از این گذشته ، صور آموزشی در جوامع تعلیم یافته ی امروزی نیز ، آنچنان که به نظر می رسد ، تفاوت چندانی با گذشته ندارد . زیرا هنوز ، هم کودکان و هم بزرگسالان ، تا حدود زیادی تعلیم و تربیت خود را مستقیماً و به طور ضمنی و تصادفی از تجربه ی حاصل از محیط و خانواده و اجتماع خود کسب میکنند . دانشی که اینگونه به دست می آید ، به مراتب از اهمیت بیشتری برخوردار است : زیرا تاثیر آن بر نیروی دریافت کودک نسبت به آموزش مدرسه ای بیشتر است و این آموزش هم به سهم خود چندان قالب تفکری برای شاگرد فراهم می آورد که از طریق آن بتواند به دانشی که از محیط کسب کرده است ، نظم بخشد و مفهوم عینی بدهد .

سنت آفریقایی درتعلیم و تربیت
سنت آفریقایی ، همانند بسیاری از سنتهای دیگر دنیا ، هنوز گواهی بر وضع دیرین تعلیم و تربیت است . به گفته ی " ژولیوس نی ریره"12 اگر در آفریقای قبل از استعمال البته به استثنای دوره های کوتاهی که برای آشنا ساختن خردسالان ودیگران با برخی مراسم ، در بعضی قبایل وجود داشته مدرسه بمعنای متداولآن وجود نداشته است ، بدین معنا نیست که کودکان آنجا از تعلیم و تربیت برخوردار نبوده اند . آنان آموزش خود را در مکتب زندگی و تجربه به دست می آورند . تعلیم و تربیت به اینگونه " غیر رسمی " بود .
هر بزرگسالی کم یا بیش معلم به شمار می رفت .اما ، عدم وجود موسسه رسمی ، دلیل بر فقدان تعلیم و تربیت نبود و هرگز در اجتماع از اهمیت آن نمی کاست .
این گفته دلیلی است بر اثبات این حقیقت که شیوه ی سنتی تعلیم و تربیت آفریقا ، باهمه ی محدودیتها و نارسائیهایش ، میـواند یکی ازتجربه های بسیار جالب در زمینه ی تعلیم و تربیت غیر رسمی باشد .

پیدایش مدارس
دلیل ضرورت تاریخی نهاد آموزشی این است که پیدایش آن بتدریج و طی دوره های مختلف لیکن در مراحلی مشابه و قابل قیاس ، درهمه ی انواع جوامع صورت گرفته است .
به نظر می رسد که پیدایش پذیرش سازمانهایی که بتدریج شکل مکتب و مدرسه را به خود گرفت ، با توسعه ی روز افزون کاربرد کلام مکتوب ، بستگی اساسی داشته باشد . فراگرفتن سواد طبعاً مستلزم گرد آمدن جوانان به نزد استاد و در اتاق درس بود.
عظمت قدرتهای تازه ای که اختراع خط و بعدها اختراع چاپ را به انسان هدیه کرد، یا ارزش خدماتی که به تعلیم و تربیت ، بویژه از طریق آثار چاپی عرضه داشت ، انکار ناپذیر است . اما در عین حال نباید آثار دیگر این انقلاب را هم که چندان سودمند نبود ، از نظر دور بداریم . صرفنظر از تمام آیینها و مناسب مذهبی ،شیوه ی شفاهی تعلیم و تربیت از رابطه ی مستقیم با اشیاء و افراد برخوردار بود . اما کتاب ، جایگزین روشهای مستقیم انتقال دانش شد و این پیشداوری را به وجود آورد که کلمه ی مکتوب، و تکرار شفاهی آن ، به مراتب ارزشمندتر از درسهایی است که از زندگی روزمره می آموزیم برتردانستن کلام مکتوب برکلام شفاهی ، هنوز عمیقاً در اکثر نظامهای آموزشی کنون به چشم می خورد .

رابطه ی یک جانبه ی استاد و شاگرد
به اینگونه ، اندوخته ی فزاینده ی دانش و سنت ، که در چارچوب خشک انضباط مدرسه ای تشکیل می شد ، طی هزاران سال از استاد به شاگرد رسید و این امر اساس رابطه ی یک جانبه ی میان استاد و شاگرد گردید .این رابطه هنوز در اکثر مدارس دنیا حکمفرماست ، تقریباً همه روحانیان ، به منزله ی امانتداران و نگهبانان دانش ، آموزش را در حیطه ی قدرت خود گرفتند و از آن ، علاوه بر انتقال اصول و عقاید دینی ، برای پرورش نویسندگان ، مدیران ، پزشکان ، ستاره شناسان و ریاضیدانان استفاده کردند .

سنت آسیایی در تعلیم و تربیت
تعلیم و تربیت در آسیا ، با همین گونه قالبها شکل گرفت . ارج واحترام کلام مکتوب با کار میرزایان عالیرتبه ی چینی به اوج قدرت خود رسید . نظام تعلیم و تربیت چینی ، که کار خطیر تعلیم و تامین مشاغل دولتی را بر عهده داشت ، نخست با شیوه های بازتر و آزادانه تر از دیگرنظامها آغاز به کار کرد و در هماهنگ ساختن فکر و عمل ، کامیابیهایی به دست آورد . اما تدریجاً ، به پیروی از جامعه ای کهنه و فرسوده به صورت قالبهای متحجری درآمده و بالاخره نظام خشک امتحان و تعیین مقام و درجه ، آن را فلج کرد . دانشگاههای برهمنان هندی – نخستین دانشگاههای جهان – نمونه ی کاملی از تعلیم و تربیت را بر مبنای فلسفه ودین ، با تاکید بر مطالعه ریاضیات و تاریخ و ستاره شناسی و حتی قوانین – اقتصادی ، عرضه داشت . پس از آن تعلیم و تربیت بودایی از راه واکنشی در برابر آئین برهمنی که مبتنی بر نظام " کاست " ها بود و تعلیم و تربیت را در انحصار خود داشت سربرآورد ؛ لیکن بتدریج انعطاف خود را از دست داد و آن نیز به جمود گرایید .
در ایران باستان ، تعلیم و تربیت سراسر زندگی فرد و فعالیتهای او را در زمان پیروی در بر می گرفت .در این نظام تربیتی ، فرد نه تنها برای کسب علوم و فضایل اخلاقی و اخذ اصول فکری تلمذ میکرد ، بلکه علوم مدنی وداشتن زندگی عملی را نیز فرا می گرفت .

تعلیم و تربیت اسلامی
در بسیاری از کشورها ، اسلام با رسالتی جهانی که برای خود مشخص کرده بود ، کوشید تا هدفها و روشهای مطلوب تعلیم و تربیت بلند پایه ای را تعریف کند . اسلام به قابلیت بشر برای رسیدن به کمال از راه تعلیم وتربیت اطمینان داشت و در نتیجه برای نخستین بار در دنیا نظریه ی آموزش مداوم را توصیه کرد و مسلمانان را دعوت نمود تا " زگهواره تا گور " دانش بجویند . اسلام، مردان و زنان و کودکان را به آموختن امر کرد تا بتوانند به نوبه ی خود ، تعلیم و تربیت دیگران را بر عهده گیرند . تعلیم وتربیت اسلامی بیش از هر چیز به آموزش علوم ، پزشکی ، فلسفه ، ریاضیات و نجوم توجه داشت .

ظهور عصر جدید
بعد از قرون وسطی ، یعنی از عصر رنسانس و اصلاح دین تا اوایل دوران معاصر ، اثرات عمیقی در پیشرفت تمدن پدیدار گشت ؛ افقهای وسیع جدیدی در مقابل دانش گشوده شد ؛ نیروهای تازه ای از بند رها شدند و تعاریف تازه ای از انسانیت ارائه گردید .
معهذا ، این تاثیرات تا حدی به کندی در تعلیم و تربیت ظاهر شد حال آنکه گسترش اندیشه فلسفی و پرتوهای جدید روانشناسی و رواج زبانهای زنده در سطح شامخ دروس دانشگاهی ، افق آن را گسترش داده ودر بعضی جاها به فعالیت های آن تحرک بخشیده بود. در همین زمان ، به لحاظ وسایل مادی ، دگرگونی اساسی و فوق العاده موثری درامکانات عملی تربیتی پدید آمد و آن اختراع چاپ بود که کتاب ، این ظرف دانش را در خدمت تود ه ها قرار داد. در حقیقت ، توسعه اقتصادی ونیاز روز افزون آن به افراد با سواد ، موجبات گسترش تعلیم و تربیت و همگانی شدن آن را بتدریج فراهم ساخت و در این مسیر آموزش و پرورش شکلهای مختلف به خود گرفت.

انقلاب صنعتی
در کشورهایی که گامهایی نخستین را به سوی صنعتی شدن بر می داشتند ، توسعه صنعتی تقریباً رابطه مستقیمی با همگانی شدن تعلیم وتربیت داشت. به موازات گسترش روز افزون انقلاب صنعتی به کشورهای دیگر ،ناگهان در تعلیم وتربیت پیشرفت انقلاب آمیزی رخ داد و مفهوم تعلیمات اجباری و عمومی را به وجود آورد .نظام اجتماعی ، که در آن تضادهای طبقاتی به جای آرامش و کاهش یافتن ، مشخص و حادتر می شد، ایجاب می کرد که فرآیند همگانی شدن دانش، حتی المقدور در چهارچوبی محدود ، مهار گردد. از یک سو اشکالی نمی دید که مبادی ابتدایی علوم را به کودکان شهروده بیاموزد تا به این وسیله حداقل احتیاجات صنایع را از حیث نیروی انسانی کافی برآورد سازد ، ولی از سوی دیگر برایش به مراتب دشوارتر بود که درهای آموزش کلاسیک و دانشگاهی را که تا آن زمان مختص توانگران و برگزیدگان بود ، به روی توده های مردم بگشاید .

در آستانه ی عصر حاضر
از انقلاب صنعتی به بعد بویژه پس از تحولات علمی و فنی ، در محتوای زندگی انسان و وسایل تولید ، دگرگونیهای عمیقی به بار آمد . چشم انداز تعلیم وتربیت نیز به دلایل بسیار ، تغییر یافت و گسترده تر شد .دولتها عده بیشتری از افراد تحصیل کرده را به خدمت فرا خواندند .
پیشرفتهای اقتصادی ، امکانات شغلی را برای مردان و زنان واجد شرایط چندین برابر کرده و تربیت متخصصان فنی وکارگزاران و مدیران حرفه ای را ایجاد کرد . حق تعلیم وتربیت برای کارگران به صورت بزرگترین نیروی آزادی بخش اجتماعی در آمد . سرعت روز افزون تغییر و تجدد در بسیاری از جوامع در جهتی سوق یافت که بیش از پیش تغییرات بنیادی کمی و کیفی را در تعلیمات ابتدایی و حرفه ای و عمومی لازم ساخت . انقلابهای سوسیالیستی نیز خواستها و نیازهای تازه ای مطرح ساختند .

اوضاع کنونی
پس ازجنگ جهانی دوم ، تعلیم و تربیت از جهت مخارج کلی ، عظیمترین فعالیت جهانی شده است . بودجه تعلیم و تربیت در سطح هزینه های عمومی جهانی رقم دوم را تشکیل می دهد و درست بعد از بودجه نظامی قرار می گیرد. از آنجا که کار خطیر تعلیم وتربیت هر روز همچنان گسترده تر و پیچیده تر می شود ، بودجه ای که امروز بدان تعلق می گیرد ، بهیچوجه با گذشته قابل قیاس نیست . تعلیم وتربیت اکنون جزء اساسی هر کوششی است که به منظور رشد اجتماع و پیشرفت بشر به عمل می آید ، و نیز مقام مهم و روز افزونی در تنظیم سیاستهای ملی و بین المللی احراز می کند .13

شیوه تدریس در گذشته
ابن بطوطه14 در سفر خود به بغداد در سال 727 درباره ی نحوه ی تدریس در آنجا اشاره می نماید که استاد با وقار بر روی کرسی و رقبه چوبی کوچکی می نشست و دو نفر معید برای تکرار درس و املای آن در طرفین وی قرار می گرفتند . تشکیل این نوع کلاسهای درس که برخلاف معمول گذشته ی خود می باشد از ازیاد شاگردان بود . در گذشته تشکیل مجلس درس به صورت حلقه بود . شاگردان درهنگام درس به دور مدرس حلقه وار می نشستند و به او گوش فرا می دادند . این حلقه ها به نام استاد نیز نامیده می شد . مثل حلقه ی ابواسحق شیرازی ، و گاهی هم به نام موضوع درس بود مثل حلقه ی فقه ، حدیث وغیره . پیامبراکرم (ص) به همین شیوه عمل می کردند و یا بر روی دو زانو می نشستند و دستها را روی زانو قرار میدادند.15
حلقه های درس در مساجد و مدارس تشکیل می شد و گاه در یک مسجد چندین حلقه درس همزمان برپا می گردید .اهمیت حلقه های درس بستگی به مدرس و موضوع درس داشت. این حلقه ها گاهی اوقات وبه ویژه پس از احداث فضاهای آموزشی مانند مجلس تدریس مناظره ( بعد از زمان مامون ) ، حدیث مذاکره ، ادب ، شعر ، وجود داشت که هر کدام اهداف خاصی را دنبال می کردند . سخنرانی آموزشی تحت عنوان " محاضره " و سخنرانیهای مذهبی برای عموم مردم تحت عنوان " خطبه " برگزار می شد.16
به طوری که از تحقیق در احوال مدارس قدیمی که بیشتر دارای ویژگی های نظام غیر رسمی آموزش و پرورش کنونی است بر می آید .17"عبارت خوانی " روش غالب بر آنها است .
مهارتهای لازم پیش از تدریس استاد شامل : آماده سازی خود بوسیله ی مطالعه ی دقیق ، جا افتادن و روان کردن برای دوره کردن درس پیشین با طرح چند سوالی از شاگردان برای بازگو کردن امهات مطالب بخصوص پیش زمینه برای درس روز و یا بیان خلاصه ی مطالب درس پیشین به روش سخنرانی است . استاد در ابتدای درس به اشکالات شاگردان در فهم مطالب گذشته پاسخ میگوید و سپس بعبارت خوانی درس جدید می پردازد . استاد در این روش مستقیم به قرائت کتاب سعی می کند تا شاگردان تلفظ و قرائت صحیح اعراب را با استعمال دقیق و تکرار عبارات فرا گیرند . بعد از آن استاد حاصل بحث کتاب را از خارج ( کتاب بسته ) توضیح می دهد .
بنابراین در روش مدارس قدیمه ، کتاب ، کلاس ، سخنرانی و مباحثه یکجا عرضه می شود .مباحثه روش اصلی و پایه ی تحصیل است . شاگرد حق دارد با استاد در هنگام تدریس و در رابطه با موضوع ومطالب درس به بحث بپردازد . معمولاً مراجعه شاگرد به اشخاص دیگر و مباحثه درسهای گذشته در فاصله ی گرفتن درس جدید تا جلسه ی بعد است گاهی این مباحثه درگروههای دو نفره و گاه چند نفره همشاگردی و یا با شاگردان گذشته ، پیش یا بعد از درس صورت می گیرد .
امروزه در شناساندن روشهای مناسب آموزش و پرورش تحقیقات فراوانی انجام پذیرفته است . دفتر بین المللی تعلیم و تربیت وابسته به یونسکو تعداد بیش از 300 روش تدریس شناخته شده را ذکر میکند.18
برای تقسیم بندی این روشها کسانی معتقدند که آنها بر حسب سه الگوی پیش سازماندهنده19 ( معلم محوری ) ، مشکل گشایی20 ( دانش آموز محور) و فرد مداری21 معرفی شوند.

ماهیت روش تدریس
در سرتا سر تاریخ تعلیم و تربیت ، تئوری و عمل نقشهای مختلفی را برای معلم در زمینه یادگیری دانش آموزان معین کرده اند . برخی از این نقشها حاکی از آن است که معلم باید عامل مسلط باشد و آمرانه رفتار کند . سایر نقشها از یک نگرش آزاد منشانه گفتگو می کنند و نقشهای دیگر ، از رویه ی عدم مداخله طرفداری می نمایند . در جریان تکوینی روشهای تدریس ، همیشه مواردی از این قبیل وجود داشته است . بعنوان مثال ، فلاسفه یونان قدیم اغلب در تدریس خود از روش آمرانه استفاده می کرده اند ، سقراط روش آزادمنشانه بکار می برده است و روش ژان ژاک رسو در امیل را می توان عدم مداخله نامید .
در طول قرن بیستم نیز نقش معلم از آمرانه به آزاد منشانه تغییر جهت داد و روشهای معلم – مدار به کودک – مدار و سپس مشارکت معلم و شاگرد در طراحی فعالیتهای یادگیری تبدیل شده است . این تغییرات گویای آن است که نقش معلم انعکاسی از فلسفه ی تعلیم و تربیت و موقعیتی است که وی در آن قرار دارد . این موقعیت بسته به متغیرهایی که در آن است ، می تواند آمرانه ، آزاد منشانه یا مبتنی بر عدم ملاحظه باشد و بنابراین چنانچه در شناخت این حقیقت قصور ورزیم ، در رابطه معلم و شاگرد خلل ایجاد می شود و امر آموزش به نتیجه موثری نمی رسد .
در روشهای آمرانه ، معلم با اعمال قدرت وتعیین تکلیف درسی برای شاگرد تدریس میکند . تکلیف درسی نشانه ی آمرانه بودن روش معلم است و بدان معنی است که معلم وظایف یادگیری را برای شاگرد معین می کند و از او می خواهد که آنها را انجام دهد .
در مقابل ، کسانی هستند که تعیین درسی از سوی معلم را نشانه معلم – مداری و سلطه گری می دانندو آن را تهدیدی علیه ارزشهای آزاد منشانه قلمداد می کنند اینان بر این باورند که شاگرد باید در تعیین و طراحی تجارب یادگیری مشارکت داشته باشد و معلم و شاگرد با همکاری یکدیگر ، امور آموختن و ارزشیابی میزان یادگیری را سازمان دهند . این روش را می توان " طراحی مشترک دانش آموز و معلم " نام نهاد .
در اینجا معلم و شاگرد با همکاری و اشتراک مساعی با یکدیگر ، فعالیتهای یادگیری را تعیین می کنند و در این روش معلم ، نقش کاتالیزوری را بعهده دارد که امر یادگیری را برای شاگردان آسان می سازد.
برخی از علمای تعلیم و تربیت برای معلم و عدم مشارکتی ، بعنوان عامل تسهیل کننده ی یادگیری قایلند و مداخله ی بیش از حد او را در فرآیند آموختن صحیح نمی دانند . بر پایه این نظریه ، معلم چیزی جز بخشی از محیطی که کودک باید خود را با آن سازگار کند نیست . در اینجا ، یادگیری نتیجه ی سازگاری کودک با محیط است . روشی که براین نظریه مبتنی است کودک – مدار یا کودک – محور نامیده می شود . در این نظریه ، برآوردن نیازهای کودک محور اصلی آموختن می باشد . " برآوردن نیاز کودک " یعنی تامین نیازهایی که به هنگام رویارویی کودک با محیط او پدید می آید ، چنین معلمی نه برای تجربه یادگیری طراحی میکند و نه درصد ایجاد انگیزه بر می آید . بلکه ، نگرانی او در مورد محیطی است که باید برانگیزاننده ی نیازها باشد . حال این سوال مطرح می شود که کدام نظریه و روش بهتر است . بدیهی است هر نظریه و روشی محاسن و معایبی دارد بنابراین چنانچه از تلفیق آنها استفاده شود نتایج بهتری عاید خواهد شد .
در موردی که به تشخیص معلم ، کسب تجربه ای برای کودک لازم است ، ولی کودک آن نیاز را احساس نمی کند ، معلم باید با تعیین تکلیف درسی شرایط آموختن را برای او فراهم سازد .همچنین هنگامیکه کودک با فعالیتهای شخصی می تواند تجربه ی لازم را کسب کند ، معلم باید برای او آزادی عمل قایل شود و نیز زمانیکه معلم در مواردی که انگیزه بسیار قوی برای کسب تجربه تازه ای در کودکان مشاهده می نماید ، باید آنها را در طراحی فعالیتها شرکت دهد . 22

عوامل موثرتدریس 23
تدریس امر ساده ای نیست . معلم در تدریس با متغیرهای متفاوتی سروکار دارد . او سعی می کند با دستکاری وکنترل متغیرهای مختلف ، شرایطی به وجود آورد که در آن یادگیری صورت گیرد شناخت و کنترل همه ی عوامل و متغیرهای دخیل ، کار آسانی نیست ، و شاید بتوان گفت غیر ممکن است . بدون شک ، در ایجاد محیط یادگیری عواملی همچون ویژگیهای معلم و شاگرد ، ساخت نظام آموزشی ، محتوای آموزشی و دهها متغیر دیگر می توانند موثر باشند . بدیهی است که معلم نمی تواند همه ی عوامل مذکور را تحت کنترل درآورد . ممکن است سوال شود اگر کنترل همه ی عوامل مذکور امکان پذیر نباشد. معلم چگونه می تواند شرایط مطلوب را ، با توجه به دخالت متغیرهای متعدد و غیر قابل کنترل ، به وجود آورد ؟ در پاسخ چنین سوالی باید گفت : درست است که معلم همه ی متغیرهای دخیل را نمی تواند تحت کنترل قرار دهد . اما شناختن چنین عواملی ، او را قادر خواهد ساخت که در تنظیم فعالیتهای تدریس تصمیمی آگاهانه اتخاذ نماید . اگر معلم از نظریه های تدریس یادگیری شناخت دقیق و علمی داشته باشد ، قویتر و دقیقترمی تواند در ایجاد شرایط مطلوب یادگیری ، فعالیت کند . بدین لحاظ به تحلیل بعضی از عوامل موثر در تدریس می پردازیم .

1- ویژگی های شخصیتی و علمی معلم
اساسی ترین عامل برای ایجاد شرایط مطلوب جهت تحقق هدفهای آموزشی ، معلم است . اوست که می تواند حتی نقص کتابهای درسی و کمبود امکانات آموزشی را جبران نماید ، و با بهترین شرایط و موضوع تدریس را با عدم توانایی در ایجاد ارتباط عاطفی مطلوب به محیط غیر فعال و غیرجذاب تبدیل کند . در فرایند تدریس ، تنها تجارب و دیدگاههای علمی معلم نیست که موثر واقع می شود ، بلکه کل شخصیت اوست که در ایجاد شرایط یادگیری و تغییر و تحول شاگرد تاثیر می گذارد . دیدگاه معلم و فلسفه ای که به آن اعتقاد دارد در چگونگی کار او تاثیر شدیدی می گذارد، به طوری که او را از حالت شخصی که فقط در تدریس مهارت دارد خارج میکند ، و به صورت انسان اندیشمندی در می آورد که مسئولیت بزرگ تربیت انسانها را بر عهده دارد . برشمردن ویژگیهای معلم ، چندان کار آسانی نیست ، زیرا جوامع مختلف با فلسفه و نگرشهای مختلف ، انتظارات متفاوتی از معلم دارند . ولی می توان به ویژگی های کم و بیش مشترکی که لازم است همه معلمان در همه جا داشته باشند اشاره کرد ، به نمونه هایی از آن در این جا اشاره میکنیم .

1- معلمان شاگردنگر :
این گروه از معلمان ، شاگرد را هسته ی مرکزی فعالیت خود قرار می دهند و او را محور اصلی فعالیتهای آموزشی می دانند . آنان فعالیت و رشد همه جانبه ی شاگردان را در نظر میگیرند مواد درسی و انتقال دانش را برای پروش آنها به کار می برند . این گره به طور کلی ، به پرورش استعداد شاگردان شوق فراوان دارند . البته نباید تصور کرد که معلمان دیگر هیچ توجهی به شاگردان ندارند ، بلکه می توان گفت که این دسته از معلمان بیشتر از سایرین ، شاگردان را در نظر دارند ، و رفتارشان نسبت به شاگردان به گونه ای است که هر مشاهده کننده ای در اولین برخورد متوجه آن می شود .
معلمان شاگردنگر ، اگر اطلاعات ودانش زیادی هم داشته باشند ، انتقال همه ی آنها را به شاگردان چندان مهم نمی دانند ، بلکه بیشتر فعالیت خود را بر عمل آموزش و پرورش شاگرد متمرکز می کنند تا انتقال مواد درسی .اینان از میان علوم ، بیشتر به علوم انسانی مخصوصاً روانشناسی توجه دارند .
گروه شاگردنگر را میتوان به دو دسته کوچکتر :" شاگردنگر فردی " و " شاگردنگر جمعی " تقسیم کرد . شاگردنگر فردی به ویژگیهای فردی شاگردان بیشتر توجه دارد ، و یکایک آنان را شناسایی می کند و با هر کدام مطابق خصوصیات فردیش رفتار می کند .
در حالیکه " شاگردنگر جمعی " بیشتر به جمع شاگردان و پرورش آنها توجه دارد ، و یک یک آنها را مورد توجه قرار نمی دهد . این گروه از معلمان ، با استفاده از روانشناسی پرورشی و روانشناسی نوجوانی به تربیت و پیشرفت کلی همه ی شاگردان تلاش می کنند .

2- معلمان درس نگر :
معلمان درس نگر ، بیشتر به درس اهمیت می دهند تا پرورش شاگردان ، تمام کوشش آنها بر این است که به هر طریقی که شده درس را به شاگردان انتقال دهند . گروه درس نگر ، به شاگردان و تفاوتهای فردی آنان توجهی ندارند ،یا آن را چندان مهم تلقی نمی کنند . به نظر این گروه ، شاگردان موظفند که درس را به طور کامل یاد بگیرند ، و به معلم پس بدهند . به اعتقاد افراد این گروه ، حقایق علمی شاگردان را برای زندگی اجتماعی آماده می سازد ، به همین دلیل کسب دانش در درجه اول اهمیت قرار دارد . این معلمان به علوم و فنون رغبت دارند . بسیاری از دبیران دبیرستانها و جمعی از معلمان مدارس ابتدایی وگاهی تعدادی از اساتید نظام آموزشی جامعه ما را این دسته از معلمان تشکیل می دهند .
گروه درس نگر را نیز می توان به دو گروه کوچکتر درس نگر علمی ، ودرس نگر فلسفی تقسیم کرد . گروه " درس نگر علمی " بیشتر علاقمند به رشته های علمی هستند و می کشند تا از این نظر دانش خود را روز به روز گسترش دهند . با آنکه مطالب درسی آنها گیرایی درسهای فلسفی و اجتماعی را ندارند ، ولی به سبب اطلاعات وسیعی که در رشته های علمی دارند ، می توانند شاگردان را به سوی خود جلب کنند . تاثیری که معلمان درس نگر علمی بر شاگردان می گذارند ، ناشی از شخصیت آنان نیست ، بلکه زاده ی وسعت اطلاعات آنهاست . چنین تاثیری معمولاً تاثیر تعلیمی است نه تربیتی ، ولی با این وصف آنها به طور غیر مستقیم بر شاگردان تاثیری تربیتی هم می گذارند . اگر چه علاقه ی این گروه از معلمان بیشتر به رشته های علمی و مواد درسی است تا شاگردان ، ولی دلبستگی آنها به علم باعث می شود که شاگردان باعلاقه ی فراوان در کلاس درسشان حاضر شوند .
گروه " درس نگر فلسفی " با اینکه به درس بیشتر از شاگردان توجه دارند ، اما چون اغلب به مسائل کلی و اجتماعی می پردازند، کلاسشان گیرا است .شاگردان نسبت به این معلمان گرایش بیشتری دارند.
از نظر نوع رفتار نیز می توان شخصیتهای معلمان را به چند دسته تقسیم کرد : معلم چه " شاگردنگر" باشد و چه " درس نگر " ممکن است در رفتار خود با شاگردان رفاقت طلب یا اقتدار طلب باشد به طور کلی با توجه به رفتار معلم و علاقه ی او به شاگرد یا درس می توان معلمان را به چهار گروه : اقتدار طلب درس نگر ، اقتدار طلب شاگردنگر ، رفاقت طلب درس نگر و رفاقت طلب شاگردنگر تقسیم کرد .

الف ) تاثیر شخصیت و رفتار معلم بر فرایند تدریس
در فرآیند تدریس ، رفتار و کردار معلم از اهمیت خاصی برخوردار است . برای شاگردان ، عمل و رفتار معلم معیار مناسبی است برای ارزشیابی مطالب ، گفته ها ، وصایا و رهنمودهای او، بنابراین ، معلم باید در رفتار و اعمالش آن قدر بزرگوار باشد که نمونه و الگوی شاگردش قرار گیرد . شاگردانش را آزاده بار بیاورد و به آنها بیاموزد که انسانیت قابل تحقق است و خود نیز نمونه ی تحقق یافته ی انسانیت باشد.24
شهید ثانی در کتاب " منیه المرید فی آداب المفید و المستفید " درباره ی ویژگیهای معلم چنین می گوید :
معلم باید دارای خلوص نیت باشد و در جهت هدفهای الهی وانسانی گام بردارد ، از درون و بیرون متوجه خدا باشد و در تمام شئون زندگانی خود به او متکی گردد . دارای حسن خلق ، علو همت و عفت نفس باشد . با اهل دنیا ومستکبرین ، پیوندی برقرار نسازد ، تا بتواند حرمت و ارزش دانش را نگهبانی کند و معلم بر فرض آنکه دارای عذر موجهی باشد ، نباید میان کردار و گفتارش دوگانگی و تفاوت وجود داشته باشد .او نمی تواند عملی را تحریم کند که خود مرتکب آن شود ، و یا انجام عملی را واجب و حتمی الاجرا معرفی میکند و خود پایبند آن نباشد .25
معلم در رابطه با شاگردانش نباید این حق را به خودش بدهد که شاگرد را به دلیل اینکه یک نسل از او دیرتر به دنیا آمده است ، یا چند سال از او کوچکتر است ، پذیرنده ی همه ی حرفهایش بداند . معلم باید در هنگام تدریس ، به همه ی شاگردانش توجه کند ، اغلب شاگردان مخصوصاً در دوره ی راهنمایی و سالهای اول دبیرستان ، با توجه به اقتضای سنی خود به توجه بیشتر معلم نیاز دارند ، و دوست دارند که به اظهار نظرهای آنان توجه شود و طرف مشورت قرار گیرند .اگر معلم به این مسئله اساسی توجه نکند و شاگردانش را در تصمیم گیریها دخالت ندهد ، و یا همیشه از تعداد خاصی نظرخواهی کند ، شاگردانش برای جلب توجه او واثبات وجود خود ، دست به کارهایی خواهند زد که نظم کلاس در هم بریزد و تدریس دچار شکست گردد.
معلم نباید در برخورد با شاگردان عدالت را فراموش کند . او نباید بین شاگردان تفاوت و تمایز قائل شود . اگر شاگردان احساس کنند که معلم بین آنها تبعیض قائل شده است ، به او توجه و اعتماد نخواهند کرد . نگاه محبت بار معلم ، همانند صدایش باید به طور یکسان بین همه ی شاگردان توزیع شود . زیرا تمام رفتار معلم برای شاگردان قابل تعبیر و تفسیر است . حتی مسیر آمد و شد او از خانه تا مدرسه وبالعکس ، مخصوصاً این مساله در شهرهای کوچک ودر مدارس مناطق روستایی بسیار حائز اهمیت است .
معلم باید وقت شناس باشد . معلم خوب کسی است که زودتر از شاگردان وارد کلاس شود و دیرتر از آنان از کلاس خارج گردد، تا بتواند برای شاگردان الگوی نظم و تربیت باشد. وضع ظاهری و سخن گفتن معلم از عواملی هستند که در تدریس او اثر می گذارند . معلمی که با موهای ژولیده ، لباس کثیف و نامرتب و به طور کلی سرو وضعی نامناسب وارد کلاس شود ، نمی تواند الگوی مناسبی برای شاگردان باشد. او باید ساده و تمیز پوشی را همواره رعایت کند . با لحن مهربان و صمیمی صحبت کند و از تکیه کلامهای بی مورد اجتناب ورزد ، آهسته صحبت نکند و به گونه ای صحبت کند که همه ی شاگردان به راحتی صدای او را بشنوند .

ب) تاثیر شخصیت علمی معلم بر فرآیند تدریس
معلم هر اندازه دارای رفتار انسانی مطلوب باشد ، ولی از نظر علمی ضعیف و ناتوان تلقی گردد، مورد قبول شاگردان واقع نخواهد شد . شخصیت متعادل ، همراه با تسلط علمی معلم ، او را از نظر شاگردانش با ارزش و اعتبار می سازد . معلمی از نظر علمی قوی است که با روشها و تکنیکهای ارائه محتوا و چگونگی برقراری ارتباط آگاه و مسلط باشد .معلم باید از نظریه های جدید ارتباطی ، از دانشهای جدید روانشناسی و علوم رفتاری به ویژه روانشناسی تدریس یادگیری ، آگاهی کافی داشته باشد . آگاهی از علوم اجتماعی به ویژه روانشناسی اجتماعی نیز او را یاری خواهد کرد تا فرهنگ و ویژگی های خاص طبقات اجتماعی شاگردان را تا حدودی بشناسد و با شناخت خصوصیات فردی و اجتماعی آنان به برنامه ریزی فعالیتهای آموزشی بپردازد .
روش تدریس ، باید متناسب با اصول آموزش و پرورش و خصوصیات شاگردان انتخاب شود ، زیرا وظیفه ی اساسی ، معلم تنها درس دادن و پس گرفتن درس نیست ، بلکه مهمترین وظیفه ی او همکاری و راهنمایی یکایک شاگردان برای رسیدن به هدفهای مطلوب تعلیم و تربیت است .
تسلط بر محتوا و موضوع درس ، از مهمترین ویژگی های معلم است . برای تحقق چنین منظوری باید مطالعه مستمر و دائم داشته باشد و معلم باید همیشه بر آگاهیهای خود بیفزاید .
نقش دیگر معلم ، ایجاد رابطه و پیوند با جامعه ومدرسه است . شاید چنین تصور شود که وظیفه معلم تنها انتقال دانش و اطلاعات است و او کاری به جامعه ندارد . در حالیکه واقعیت درست برخلاف این است ، زیرا شاگردان می آموزند تا بهتر زندگی کنند .اگر آموزش رسمی با زندگی اجتماعی و حقیقی آنان ارتباط نداشته باشد ، چندان اهمیت و اعتباری نخواهد داشت .
معلم علاوه بر داشتن محتوای غنی علمی ، باید از فنون و مهارتهای آموزشی آگاه باشد. او باید هدفهای آموزش و پرورش را بشناسد و با این شناخت ، به فعالیتهای آموزشی خود جهت دهد . او باید قادر به تجزیه و تحلیل فرآیند آموزشی باشد و با استفاده از امکانات و تجهیزات موجود ، روش تدریس خود را انتخاب کند ( شعبانی ، 1371 ، ص 143)

2- ویژگیهای شاگردان و تاثیر آن بر فرآیند تدریس
آگاهی از فرایندهای شناختی شاگردان ، در سنین مختلف ، از ضروریترین وظایف معلم است زیرا فرایند رشد شاگرد ، علایق ، میزان انگیزش ، بلوغ عاطفی ، سوابق اجتماعی و تجارب گذشته از عواملی هستند که همواره بر روش کار معلم در کلاس اثر می گذارند . شاگردان صفات زیادی مانند : راستگویی ، دروغگویی ، شهامت ، ترس ، اظطراب ، پرخاشگری ، تلاش و بسیاری از صفات نامطلوب و مطلوب را با خود از خانواده به درون مدرسه می آورند. اگر معلمی تصور کند بدون شناخت شاگردان و بدون آگاهی از فرایند رشد ذهنی ، عاطفی و اجتماعی آنان ، و حتی بدون همکاری والدین می تواند در انجام وظایف آموزشی موفق باشد ، سخت در اشتباه است . تدریس معلم باید براساس نیاز،علاقه و تواناییهای ذهنی شاگردان تنظیم گردد البته این بدان معنی نیست که شاگردان هر چه دلشان خواست باید انجام دهند ، بلکه بدین معنی است که فعالیت و کار در مدرسه باید مورد علاقه و دلخواه شاگردان باشد .
ساخت ذهنی ، هوش و تجربه های علمی شاگرد – مساله دیگری است که در روش تدریس باید به آن توجه شود . ساخت ذهنی کودکان با ساخت ذهنی بزرگسالان متفاوت است . بنابراین معلم باید برنامه و مواد آموزشی را مطابق سطح درک و فهم شاگردان عرضه کند تا برای آنان قابل جذب باشد . یعنی برنامه ی درسی و نوع و مقدار تکلیف ، باید براساس مراحل رشد ذهنی و تواناییهای مختلف شاگردان پی ریزی شود. زیرا هر غذای فکری برای همه ی سنین ، به یک اندازه ، مناسب نیست . بنابراین ، او می تواند به مدد روشهای سالم ، بازده کار شاگردان را افزایش دهد ، و حتی رشد معنوی آنان را ، بی آنکه به استحکام آن لطمه ای بزند، تسریع نماید.26
معلم باید به شاگردان فرصت دهد تا دانش خود را خودشان بسازند . کودکان ، بیشتر از آنکه به آموزش مستقیم نیازمند باشند به فرصتهای یادگیری از طریق مستقیم محتاجند. بنابراین ، بهتر است که معلمان تا حد امکان از آموزش و انتقال مستقیم مفاهیم بکاهند و به فراهم آوردن فرصتهای یادگیری و ترتیب دادن مواد آموزشی برای ایجاد شرایط مطلوب یادگیری ، اقدام کنند .
موقعیت اجتماعی شاگرد ، از عوامل دیگری است که بر تدریس معلم موثر است شاگردان در فرایند اجتماعی شدن ، نیازمند الگوی سالم هستند تا بتوانند ساخت مطلوب " شدن " را در خود بیافرینند. والدین و معلمین ، الگوهای شخصیت شاگردان بشمار می روند . زیرا در جریان رشد اجتماعی ، افراد بالغ همیشه سرمشق هر گونه صفات اجتماعی و اخلاقی اند اما این وضع چندان بی خطر نیست . مثلاً وجهه ای که معلم در نظر شاگرد دارد ، سبب می شود که شاگرد اظهارات وی را بپذیرد . این پذیرش او را از تفکر باز می دارد . این عمل ، ایمان مبتنی بر اقتدار دیگران را جانشین اعتقاد فردی شاگرد می سازد .
درزمینه ی اخلاقی نیز همین امر صادق است ، به این معنی که کودک ، بدو خواب را صرفاً آن چیزی تلقی می کند که با قاعده ای که بزرگسالان وضع کرده اند ، مطابق باشد .
این اخلاق ، یعنی اخلاق اتکالی یا اطاعت از دیگران شاگرد را به انواع کجرفتاریها سوق خواهد داد . اینگونه اخلاق قادر نیست که کودک را به استقلال وجدان فردی یعنی اخلاق مبتنی برخیر – در مقابل اخلاق مبتنی بر تکلیف – سوق دهد . در نتیجه کودک برای درک ارزشهای اساسی جامعه دچار شکست می شود.27 شناخت مسائل یاد شده ، می تواند به معلم در فرآیند آموزشی و اتخاذ روش مناسب تدریس کمک کند .

3- تاثیر برنامه و ساخت نظام آموزشی ، بر فرآیند تدریس
ساخت نظام آموزشی یک جامعه ، اعم از نگرشها و باورها ، برنامه ها و آیین نامه ها می تواند روش تدریس معلم را تحت تاثیر قرار دهد . آئین نامه های خشک و انعطاف ناپذیر ، تصمیم گیریهای غیر تخصصی در درون درهای بسته ، گزینش معلم ، توجه یا عدم توجه نظام آموزشی به نیازهای شاگردان و جامعه ، اصالت دادن نظام به محتوا و برنامه ها به جای رشد و تحول همه جانبه ، عدم نظارت و کنترل سالم و ارزشیابیهای اصولی همه و همه میتوانند فعالیت مدرسه ، از جمله تدریس معلم را تحت تاثیر قرار دهند . بررسی ساختار نظام آموزشی ، از نظر " برنامه " و " چگونگی " اجرا دو نظام کاملاً متمایز می توان تشخیص داد :
الف ) برنامه متکی بر اصالت مواد درسی .
ب) برنامه متکی بر رشد همه جانبه شاگرد.
برنامه متکی بر اصالت مواد درسی : در چنین نظامی ، معلم آزادی عمل و ابتکار چندانی ندارد . او بدون توجه به تفاوتهای فردی ، محتوای یکسان را با روشی ثابت ، به همه ی شاگردان ارائه می دهد و برنامه های درسی برای شاگردان خسته کننده است و آنان از محیط مدرسه و کلاس ، چندان رضایتی ندارند .
برنامه متکی بر رشد همه جانبه شاگرد : در چنین نظامی ، برنامه به مجموعه ی کوششهای آموزشی – که طبق نقشه و طرحی که شاگرد خود در تنظیم آن سهیم بوده صورت می گیرد – و موقعیتهایی که برای همکاری شاگردان گروههای کاری تشکیل می دهند و عملاً روش تقسیم مسئولیت و شیوه همکاری در زندگی را یاد می گیرند.( شعبانی ؛ 1374 ، ص 148)

4- تاثیر فضا و تجهیزات آموزشی بر فرایند تدریس
معلم خوب ، در شرایط محدود نیز می تواند موثر واقع شود . اما شکی نیست که فضا و تجهیزات آموزشی مناسب ، در کیفیت تدریس معلم بسیار موثر است . کثرت شاگردان ، نداشتن میز و نیمکت کیفیت نامطلوب تخته گچی ، عدم نور کافی ، کلاسهای سرد و تاریک با پنجره های مشرف به خیابان ، غیر بهداشتی بودن کلاس و نداشتن زمین بازی ، کتابخانه ، نمازخانه ، آزمایشگاه و صدها مساله دیگر می توانند روش تدریس معلم را تحت تاثیر قرار دهند .
حتی فضای باز موجود مدرسه و چشم انداز آن نیزمی تواند در روحیه شاگرد و معلم تاثیر گذارد . و کیفیت تدریس و یادگیری را افزایش دهد . فعالیت آموزشی مدرسه باید در فضایی مناسب با روش و امکانات مطلوب و براساس نیازها ، علایق و زمینه های علمی شاگردان تهیه و انجام پذیرد تا معلم در تدریس و شاگردان در یادگیری ، احساس رغبت و انگیزه کنند و از فعالیت خود احساس لذت و رضایت نمایند .

روشهای مختلف تدریس28
انواع روشهای سنتی تدریس : در اینجا انواع روشهای سنتی تدریس را که بیشتر در قالب و چهارچوب الگوی پیش سازماندهنده می گنجد تحلیل خواهیم کرد :
روش حفظ و تکرار : روش حفظ و تکرار ، یکی از قدیمیترین روشهای آموزشی است. در این روش ، به حافظه سپردن مطالب و تکرار و پس دادن آن مهمترین کار تلقی می شود . معلمی که بر محتوای درس مسلط است تمام یا قسمتی از آن را بیان می کند ، و سپس انتظار دارد که شاگردان همان مطالب را به وسیله ی تمرین وتکرار به خاطر بسپارند ، تا در جلسه آینده و یا در هنگام امتحان به او پس بدهند . در واقع، در این روش ، تدریس عبارت است از ارائه مفاهیم به صورت شفاهی یا کتبی از طرف معلم و تکرار و حفظ کردن و پس دادن آن توسط شاگردان . اغلب پاداش و تنبیه از عوامل ایجاد انگیزه دراین روش است ، به ویژه ترس از امتحان از وسایل مهم تحریک یادگیری شاگردان محسوب می شود ، ارزشیابی در این روش تنها به منظور سنجش حافظه و میزان شاگردان بر محتوا صورت می گیرد . در این روش ، انضباط بسیار سخت وآمرانه است .
روابط معلم و شاگرد ، رسمی و براساس احترام و ترس بنا می شود . هدف اصلی در این روش ، پرورش نیروهای مجرد ذهنی است . مفاهیم حفظ شده در این روش ، ارتباطی با دنیای کار و فعالیت ندارد .
تمرینهای حافظه ای موجود در بسیاری از کلاسهای ما ، از این نوع است .
در این روش ، معمولاً انسان خلاق ، مبتکر ، کارآمد و نقاد تربیت نمی کند، و رغبت یادگیری را از بین می برد و روحیه نامطلوب ایجاد می نماید .

روش سخنرانی : روش سخنرانی در نظامهای آموزشی ، سابقه ای طولانی دارد . ارائه مفاهیم با بیان شفاهی از طرف معلم ، و یادگیری آن از طریق گوش دادن و یادداشت برداشتن از طرف شاگرد ، اساس کار این روش را تشکیل می دهد . دراین روش ، یک نوع انتقال یادگیری و رابطه ی ذهنی بین معلم و شاگرد ایجاد می شود . از خصوصیات این روش فعال ومتکلم وحده بودن معلم ، و پذیرنده و غیر فعال بودن شاگرد است در فرآیند تدریس ، تمام عوامل تحت کنترل معلم است . او می تواند به هر ترتیبی که خود می پسندد پیرامون موضوع مورد نظر سخن گوید ، و هر وقت لازم بداند آن را پایان دهد . انتقال پیام ، یک جریان فکری یکطرفه از طرف معلم به شاگرد است .

مراحل اجرای روش سخنرانی
روش سخنرانی خواه مفصل باشد ، یا مختصر دارای مراحل اجرایی زیر است :

مرحله ی اول : آمادگی برای سخنرانی
کمیت و کیفیت یک سخنرانی، تعیین کننده ی نوع آمادگی معلم برای سخنرانی است . در سخنرانیهای کوتاه ، فوری و غیر رسمی معمولاً کسب آمادگی چندان امکان پذیر نیست ، اما برای سخنرانیهای طولانی و نسبتاً رسمی همچون کلاس درس ، معلم باید آمادگی کافی داشته باشد . برای فرد سخنران آمادگی باید از سه نظر کسب شده باشد : 1- آمادگی از نظر تجهیزات : وسایل آموزشی بسیاری مانند فیلم ، تلویزیون ، اسلاید وجود دارند که می توانند معلم را در یافتن مطالب مناسب و ایراد سخنرانی کمک نمایند .معلم باید آنها را ، با توجه به هزینه های موجود ، مورد بررسی قرار دهد ، و آنهایی را که می توانند سخنرانی او را تقویت کنند انتخاب نمایند . 2- آمادگی عاطفی : بسیاری از مردم هنگام سخنرانی دچار نوعی ترس ناگهانی می شوند این ترس به هنگام ارائه سخنرانی موجب کاهش توانایی ارتباط می شود . ترس از سخنرانی را می توان با روشهای مختلف کاهش داد . یکی از تکنیکهای بسیار موثر کاهش ترس ، روش از بین بردن منظم حساسیت است . این روش به انسان یاد می دهد چگونه راحت و آسوده باشد . پس از اینکه فرد آسوده و راحت شد ، تعدادی عوامل درجه بندی شده که ایجاد اضطراب میکنند ، به موقعیت اضافه می شوند . اگر فرد بتواند در موقعیت ایجاد شده ، آسوده خاطر بماند ، آن وقت می تواند مطمئن شود که موقعیتهای اضطراب انگیز خنثی شده اند و دیگر اثر نخواهند داشت . چنین آموزشی می تواند توانایی روبرو شدن بدون ترس را با شنوندگان به سخنرانی اعطا کند.29 3- آمادگی از نظر زمان : برای سازماندهی خوب یک سخنرانی ، و انجام مراحلی مانند جمع آوری اطلاعات ، تنظیم ترتیب مطالب ، تعیین موارد تاکید ( مهم ) و فراهم ساختن مثالهای نافذ و ناب ، به زمان مناسب احتیاج است .

مرحله ی دوم : مقدمه سخنرانی
مقدمه را می توان به منظور ایجاد رابطه معلم و شاگرد ، جلب توجه شاگردان، نشان دادن مندرجات و مضامین اساسی و به فعالیت و جنبش درآوردن اطلاعات و تجربیات شاگردان مورد استفاده قرار داد .

مرحله ی سوم : متن و محتوای سخنرانی
بعد از اینکه مشخص شد سخنرانی از کجا باید آغاز شود و بعد از اینکه محرکهای لازم برای توجه به سخنرانی به کار برده شد ، معلم باید توجه خود را به متن سخنرانی معطوف کند .متن سخنرانی ، قسمت اصلی و بسیار مهم سخنرانی را تشکیل می دهد .

مرحله ی چهارم : جمع بندی و نتیجه گیری
آخرین مرحله ی سخنرانی نتیجه گیری می باشد معلم می تواند از شاگردان بخواهد که بعضی از نکات مهم درسی را به خاطر بیاورند ، یا نظر خود را درباره ی آنها بگویند – به سوالات شاگردان پاسخ گوید – نکات مهم واساسی درس را دوباره گوشزد و مرور کند .

روش پرسش و پاسخ :
پرسش و پاسخ ، روشی است که معلم به وسیله ی آن شاگرد را به تفکر درباره ی مفهومی جدید یا بیان مطلبی تشویق می کند در این روش ، شاگرد تلاش می کند با کوششهای ذهنی ، از معلوم به مجهول حرکت کند . این روش را روش سقراطی نیز گفته اند سقراط معتقد بود که دانش در طبیعت افراد وجود دارد . کافی است معلم زمینه را مساعد کند و به شاگرد کمک نماید تا او خود به دانش مورد نظر برسد ، از این جهت ، کار خود را به مامایی تشبیه می کرد . سقراط در جلسات بحث با شاگردانش ، ابتدا به انتقال اطلاعات و یا پاسخ به سوال یا مساله ای نمی پرداخت ، بلکه از راه پرسشهای متوالی ، افراد را به تفکر وامیداشت و آنان را قدم به قدم هدایت می کرد تا خود جواب درست را کشف کنند .
در روش پرسش و پاسخ نیز معلم هنگام جلب توجه شاگرد به مطلب یا درس جدید وتدریس آن ، مستقیماً به بیان مطلب نمی پردازد ، بلکه با طرح سوالهای برنامه ریزی شده ، فعالیت ذهنی شاگردان را در مسیر مطالب و مفاهیم جدید قرار داده ، آن را هدایت می کند ، تا خودشان به کشف مفاهیم جدید توفیق یابند و این روش ، برای مرور مطالبی که قبلاً آموخته شده ، و یا ارزشیابی میزان در کسی که شاگردان از مفهوم درس دارند ، و برای روش قدرت تفکر و استدلال آنها بسیار روش موثری است. اما سوالات باید با توجه به زمینه های علمی شاگردان طرح گردند . و به گونه ای مطرح شوند که توجه آنان را بر انگیزد و ذهن آنان را به حرکت در آورد . در کلاسهای پر جمعیت ، معلم باید ترتیبی اتخاذ کند که همه ی شاگردان در جریان فعالیتهای آموزشی قرار گیرند ، و فعالانه به اندیشه و پرسش و پاسخ بپردازند ،از طرف دیگر ، معلم باید به شاگردان فرصت کافی جهت تفکر و تامل و پاسخ بدهد .

روش پرسش و پاسخ بر سه اصل متکی است :
1- وجود سوال یا مسئله ای که کنجکاوی شاگردان را برانگیزد و آنان را که وادار به تلاش ذهنی کند .
2- طرح سوالهای متوالی جهت تداوم فعالیتهای ذهنی.
3- هدایت تلاش ذهن ، جهت کشف آگاهانه مساله بطوریکه نتیجه ی آن به خلاقیت فکری و کسب دانش منجر گردد.
هدف از روش پرسش و پاسخ ، تشخیص و تحریک و تفکر ، توانائیها ، علایق ، تقویت قدرت استدلال ، سنجش و قضاوت ، استفاده از تجارب ودانسته های گذشته ، و ایجاد اعتماد به نفس درشاگرد است .

روش نمایشی
روش نمایشی بر مشاهده ودیدن استوار است . در این روش ، افراد مهارتهای خاصی را از طریق دیدن فرا می گیرند . دراین روش ، معلم طرز کاربرد وسیله ای یا چگونگی ساختن شیء را نشان می دهد . شاید این اولین روشی باشد که بشر بکار برده است . در صورت نداشتن امکانات کافی شاید مناسبترین روش برای آموختن مهارتها باشد ، زیرا با استفاده از این روش معلم می تواند مهارتی به تعداد زیادی از شاگردان ، و در طی زمانی کوتاه ارائه دهد . مهمترین حسن این روش ، بکارگیری اشیاء حقیقی و واقعی در آموزش است . البته این روش به تنهایی به کار نمی رود ، و معلم ضمن ارائه روش نمایشی ناچار به استفاده از روش سخنرانی نیز می باشد .از روش نمایشی ، برای درسهایی که جنبه ی عملی و فنی دارند بیشتر استفاده کرد .

مراحل اجرای روش نمایشی
1- مرحله ی آمادگی
2- مرحله ی توضیح
3- مرحله ی نمایش
4- مرحله ی آزمایش و سنجش
روش ایفای نقش : روش ایفای نقش را میتوان برای تجسم عینی موضوعات و دروسی که برای نمایشنامه مناسب هستند ، به کار گرفت . در این روش ، فرد یا افرادی از شاگردان موضوعی را به صورت نمایشنامه اجرا می کنند . ایفای نقش به معنایی که در اینجا بکار می رود ، به مهارتهای خاص هنری مانند بازیگری در تاثر و سینما نیازی ندارد ، بلکه معلم بنا به موقعیت ، هدف و موضوع مورد نظر ، بعنوان یک روش از آن استفاده می کند . از ویژگیهای ممتاز روش ایفای نقش ، این است که مشاهده کنندگان ( شاگردان ) باعملیات نمایشی و ایفاگران نقش ارتباط عاطفی برقرار می کنند و با هیجان مراحل نمایش را می بینند و خود را در صحنه احساس می کنند .چون تمرکز حواس و ارتباط عاطفی در این روش زیاد است . یادگیری بهتر و موثرتر انجام می گیرد .
افرادی که در روش ایفای نقش شرکت دارند عبارتند از :
1- معلم یا مسئول اجرا : برنامه ریزی ، فراهم کردن امکانات ، و مدیریت اجرایی عملیات و برنامه نمایش به عهده معلم است ، و او است که در حقیقت کارگردان نمایش است .
2- ایفاگران نمایش : ایفا گران نقش ، شاگردانی هستند که به طور داوطلب و یا انتخابی در برنامه مشارکت میکنند . این افراد الزاماً نیازی به داشتن ، تجربه و ذوق هنری در زمینه ی نمایش ندارند .
3- مشاهده کنندگان : سایر شاگردان جزء مشاهده کنندگان به حساب می آیند. این افراد در جریان یا پایان نمایش می توانند پیرامون عملیات نمایش اظهار نظر ، سوال یا بحث نمایند .

مراحل اجرای روش ایفای نقش
1- تعیین موضوع و نوشتن آن به صورت نمایشنامه .
2- فراهم کردن شرایط ووسایل لازم برای اجرای نمایش .
3- تعیین نقشهایی که باید ایفا شود .
4- آماده کردن فراگیری برای نقش از قبیل گریم کردن ، تمرین دادن و غیره .
5- توضیح مختصر در مورد موضوع ، نمایش برای شاگردان .
6- انجام و اجرای نمایشنامه .
7- بحث درباره ی محتوا و چگونگی اجرای نمایشنامه وارزشیابی نتایج آن .

روش گردش علمی :
روش گردش علمی ، گاهی برای مطالعه ی جامعه است ، که با توجه به هدفهای معین آموزشی ، از طرف معلم و شاگرد طراحی و تنظیم می گردد. اجرای این روش ، مستلزم توجه به نکات مختلفی است که معلم و شاگردان باید آن را رعایت کنند . اولین مساله ای که باید مورد توجه واقع شود ، میزان ارزش ، ظرفیت و کیفیت گردش علمی است . اگر انتظار داشته باشیم که از این روش نتایج خوبی حاصل شود ، باید قبل از اجرا به طراحی بپردازیم تا در کسب هدفهای آموزشی ، مطمئن تر باشیم .
روش گردش علمی را از نظر زمان می توان به چهار نوع تقسیم نمود :
1- گردش علمی کوتاه مدت و سریع
2- گردش علمی یک یا دو ساعتی
3- گردش علمی روزانه
4- گردش علمی هفتگی و ماهانه

روش بحث گروهی :
روش بحث گروهی ، گفتگویی است سنجیده ومنظم درباره ی موضوعی خاص که مورد علاقه ی مشترک شرکت کنندگان در بحث است . روش بحث گروهی ، برای کلاسهایی قابل اجرا است که جمعیتی بین 6 تا 20 نفر داشته باشند . در صورت بالا بودن جمعیت کلاس ، باید آنها را به گروههای کوچکتری تقسیم نمود ، و یا از روشهای دیگر استفاده کرد . دراین روش معمولاً ، معلم موضوع یا مساله خاصی را مطرح میکند و نتیجه می گیرند . بنابراین برخلاف روش سخنرانی، در این روش ، شاگردان در فعالیتهای آموزشی ، فعالانه شرکت می کنند و مسئولیت یادگیری را بعهده می گیرند .
آنها در ضمن مباحثه از اندیشه و نگرشهای خود با ذکر دلایل متکی بر حقایق ، مفاهیم واصول علمی دفاع می کنند . در اجرای صحیح بحث گروهی ، شاگردان باید توانایی سازماندهی عقاید و دیدگاه های خود ، انتقادات دیگران چه درست و چه نادرست و ارزیابی نظرات مختلف را در ضمن بحث داشته باشد . بعبارت دیگر ، روش بحث گروهی ، روشی است که به شاگردان فرصت میدهد تا نظرات ، عقاید و تجربیات خود را با دیگران در میان بگذارند ، و اندیشه های خود را با دلایل مستند بیان کنند .
اجرای مطلوب روش بحث گروهی ، تا اندازه ی زیادی بستگی به شخصیت معلم و درجه ی خونگرمی او دارد . بعضی از معلمان ، قدرت بردباری ، توانایی نظم بخشیدن و سازماندهی ندارند آنان از بحث گروهی وقتی که با توجه به هدفها ، خوب سازماندهی نشده باشد ، و به صورت منطقی پیش نرود. ناراحت و آشفته می شوند . متاسفانه چنین افرادی با روش بحث گروهی چندان سازگاری ندارند.
روش بحث گرهی به معلمی تیزهوش نیاز دارد که جهت پی گیری انحرافات بحث ، بدون از دست دادن خط کلی مباحث ، به نظارت اصلی بحث توجه کافی داشته باشد . معلمی که در تدریس از روش بحث گروهی استفاده می کند ، باید قدرت تصمیم گیری داشته باشد . زیرا او نیاز دارد بخشی از قدرت خود را برای کنترل عمومی کلاس بکار بگیرد ، به دلیل اینکه در روش بحث گروهی، هر شرکت کننده این امکان را دارد که بحث را به سمت نگرشهای خود بکشاند . پس معلم باید بتواند تصمیم بگیرد و نگذارد بحث از مسیر خود خارج شود . معلمی که فاقد چنین صفاتی باشد ، برای اجرای روش بحث گروهی به هیچ وجه مناسب نخواهد بود .

روش آزمایشی ( آزمایشگاهی ) :
اساس این روش ، بر اصول یادگیری اکتشافی استوار است ، به این معی که در این روش مستقیماً چیزی آموزش داده نمی شود ، بلکه موقعیت و شرایطی فراهم میگردد تا شاگردان خود از طریق آزمایش ، به پژوهش بپردازند و جواب مساله را کشف کنند . به عبارت دیگر ، رش آزمایشی فعالیتی است که در جریان آن شاگردان عملاً با به کار بردن وسایل تجهیزات و مواد خاصی که درباره ی مفهومی خاص تجربه کسب می کنند . آزمایش معمولاً در آزمایشگاه ، انجام می گیرد ، اما نداشتن آزمایشگاه مجهز یا وسایل مناسب در مدرسه نباید دلیلی بر عدم اجرای این روش باشد ، در بسیاری از موارد ، برای انجام آزمایش وسایل چندان پچیده ای مورد نیاز نیست و حتی این گونه وسایل را می توان با کمک شاگردان فراهم نمود . این روش ، برای موضوعات علوم تجربی روش بسیار مناسبی است ، ولی امروزه در روانشناسی و سایر علوم انسانی نیز از آن استفاده می شود.
روش آزمایشی ، ممکن است به منظور های مختلفی به کار رود . مثلاً گاهی ممکن است این روش به منظور آشنا کردن شاگردان به جنبه های عملی یک مفهوم ، زمانی به منظور فراهم آوردن محیطی مناسب برای حل مساله ای به کار گرفته است . در هر صورت ، معلم باید جهت کلی فعالیت را مشخص کند ، اطلاعات و راهنمائیهای لازم در اختیار شاگردان قرار دهد . روش آزمایشی ، می تواند کیفیت یادگیری را افزایش دهد ، و یک عامل بسیار برانگیزاننده در فعالیت آموزشی باشد ، این روش ، می تواند برای ارضای حس کنجکاوی و تقویت نیروی اکتشاف و اختراع و پرورش تفکر انتقادی فراگیران بسیار مفید باشد ، ودر شاگردان اعتماد به نفس و رضایت خاطر ایجاد کند . روش آزمایشی ، می تواند فعالیتهای آموزشی را برای فراگیران جالب و شیرین نماید و در نتیجه کمتر آنان را خسته و بی حوصله کند .
نقش معلم در این روش ، هدایت شاگردان ونظارت بر کار آنهاست . در آزمایشهایی که شاگردان با وسایل و مواد خطرناک سروکار دارند ، ممکن است به علت بی تجربه بودن شاگردان ضایعاتی به دستگاه وارد شود . بنابراین معلم باید چگونگی کار با دستگاه را دقیقاً برای آنها توضیح دهد و برکارشان نظارت داشته باشد . در موارد خاص که احتمال بروز خطر زیاد یا دستگاه منحصر به فرد است. معلم باید باید شخصاً به آزمایش بپردازد . البته در این صورت ، روش آموزش روش نمایشی خواهد بود ، نه روش آزمایشی .

روشهای تدریس جدید
روشهای آموزش انفرادی 30
بسیاری از روانشناسان تربیتی آموزشی اعتقاد دارند که شرایط یادگیری ، باید چنان سازماندهی شود که هر شاگرد براساس تواناییهای خود به فعالیت و یادگیری بپردازد . برای رسیدن به چنین هدفی ، روشهای آموزش انفرادی ، روشهای بسیار مناسبی هستند ، زیرا در این نوع از روشها ، شاگردان برحسب توانائیهایشان پیش می روند، و معلم نیز وقت کمتری صرف تدریس و زمان بیشتری صرف رسیدگی به فرد فرد شاگردان می نماید . البته اولین و اساسی ترین گام درجهت تحقق چنین هدفی پذیرفتن مفهوم " شاگرد محوری " در طراحی وآموزش است . در بسیاری از مواقع دستیابی به هدفهای آموزشی از طریق آموزش انفرادی بسیار آسانتر و امکان پذیرتر از روشهای سنتی دیگر است . به ویژه اگر روش آموزش انفرادی به طور صحیح بکار گرفته شود ، روحیه استقلال طلبی شاگردان را در اجرای پروژه های کوچک و بزرگ تقویت خواهد کرد . آموزش انفرادی ، الزاماً به معنای آموزش یکنفر شاگرد توسط یک معلم با برنامه ی خاص نیست . آموزش انفرادی ، ممکن است به صورت گروهی نیز انجام گیرد . البته وقتی آموزش انفرادی به صورت گروهی طراحی می شود ، سعی می گردد گروهی از شاگردان که دارای ویژگی های مشترک هستند ، تحت آموزش قرار گیرند. روشهای آموزش انفرادی ، از نظر نحوه ی اجرا و مواد آموزشی عبارتند از :
آموزش برنامه ای ( PI)31
آموزش به وسیله ی کامپیوتر (CAI)32
آموزش انفرادی تجویزشده (IPI)33
آموزش انفرادی هدایت شده (IGE) 34

آموزش برنامه ای (PI)
در سال 1954، در زمینه ی آموزش نظریه ی جدید و نوید بخشی پدید آمد . اسکینر در یک مقاله ی معروف تحت عنوان " علم یادگیری و هنر تدریس " بیماریهای موجود تدریس و یادگیری را در مدارس تحلیل کرد ، و راه درمان آن را پیشنهاد نمود .اسکینر ، در آزمایش با موشها و کبوترهایش به یافته های جدیدی دست یافته بود و براساس همین یافته ها بود که آموزش برنامه ای را پیشنهاد کرد .
آموزش برنامه ای ، یک نظام آموزش انفرادی است که کوشش میکند یادگیری را با نیازهای شاگردان هماهنگ سازد. این روش ، براساس مجموعه ای از هدفهای رفتاری پی ریزی شده است ، ودر واقع کاربردی است از روانشناسی یادگیری در تدریس . در این روش ، مواد آموزشی به واحدهایی کوچک تقسیم می شود ، که چهارچوب یا گام نامیده می شود ، در هر گام ، تکلیفی مشخص شده است که باید از طریق انجام آن به هدف رفتاری آن چهارچوب دست یافت . این گامها براساس دانش قبلی شاگرد تنظیم شده اند ، به طوری که هر گام ، معلومات جدیدی به معلومات قبلی شاگرد اضافه می کند . گامها و مراحل آن باید به گونه ای برنامه ریزی شوند که شاگرد را به هدفهای نهایی نزدیک کنند . محاسن آموزش برنامه ای را در چند زمینه می توانیم مورد توجه قرار دهیم :
اولاً در هر نوبت ، توجه شاگرد روی مقدار کمی از مطالب مورد یادگیری متمرکز می شود . ثانیاً با فعال بودن شاگرد در پاسخگویی به هر سوال ، یادگیری تسهیل می شود . ثالثاً ، شاگرد با دریافت موردی " بازخورد " تقویت می شود ، و یا می تواند اشتباهاتش را اصلاح کند ، بالاخره در چنین روشی ، شاگرد براساس توانایی و آهنگ یادگیری خود به جلو می رود .

آموزش به وسیله کامپیوتر (CAI)
کامپیوترهای مورد استفاده در آموزش ، " ماشین آموزشی " نامیده می شوند . در این روش ، روش تدریس برنامه ای ، توسط ماشین در اختیار شاگردان قرار می گیرد. بنابراین تدریس با ماشین آموزشی ، همان تدریس برنامه ای است ، با این تفاوت که در تدریس برنامه ای چاپی شاگرد خود به ورق زدن مطالب می پردازد و مقدار مطالبی که مطالعه می کند به اختیار خود اوست ، لکن در ماشینهای آموزشی پیشرفت در مطالعه درکنترل ماشین است ، و تنها زمانی که شاگرد در یک مرحله از آموزش موفق شد ، اجازه پیشرفت و دریافت مطالب تازه به او داده می شود . بنابراین ، ماشینهای آموزشی (CAI) وسایلی هستند که آموزش را به طور منظم عرضه می کنند ، و موجب فعالیت شاگرد ، بازخورد فوری و آموزش انفرادی می گردند .
ماشینهای آموزشی ، براساس نظریه های اسکینر شکل گرفته اند و تمام اصول شرطی شدن فعال در آن به کار گرفته شده است .

آموزش انفرادی
در این روش ، هر موضوع درسی به واحدهای کوچکتری تقسیم میگردد، و هر احد یک جلسه تدریس برنامه ریزی می شود . برای این که مدارس موقعیت شاگردان خود را بدانند ، در آغاز ارزشیابی تشخیصی از شاگرد به عمل می آمدند ، تا نقطه ی آغاز فعالیت خود را براساس درجه ی علمی شاگرد معین کنند . معلم موضوع مناسب را برای شاگرد تعیین می کند ، و شاگرد معمولاً فعالیت بر روی آن موضوع را به تنهایی آغاز می نماید . وقتی که یادگیری آن واحد به پایان می رسد ، آزمایشی را که قسمتی از آن واحد است می گذراند ، و یا معلم از او امتحان می گیرد آن واحد به پایان می رسد، و نتیجه ی آزمایش بلافاصله پس از تجزیه و تحلیل ، اعلام می گردد در صورت رسیدن به حد مطلوب ، واحد بعدی به او ارائه می شود . چنین فعالیتی روزانه تکرار می شود و تقریباً نیمی از زمان آموزش شاگرد را پر می کند و بقیه زمان آموزشی روزانه ، به فعالیتهای مرسوم از جمله شرکت در بحث گروهی ، ورزش ، سرود و هنر اختصاص می یابد . در این روش ، هر شاگرد براساس توانایی خود حرکت می کند . رقابت بین شاگردان در این روش به حداقل خود می رسد ، و از بین می رود . و به جای اینکه شاگرد در هنگام فعالیت شاگردان دیگر ساکت بنشیند و منتظر باشد ، به طور فعال و کامل به وظیفه ی یادگیریش می پردازد . معیار ارزشیابی در سطحی بالاست به طوریکه شاگرد در صورتی می تواند واحد بالاتر را اخذ نماید که 80 درصد یادگیری را کسب کرده باشد . در این نوع آموزش گذراندن امتحان به مفهوم تسلط بر محتوای یاد گرفته شده است ، نه بهتر از دیگران بودن.

آموزش انفرادی هدایت شده (IGE)
روش آموزش انفرادی هدایت شده ، یکی دیگر از روشهای آموزش انفرادی است . این روش برای آموزش معلمان ، هدایت برنامه های شاگردانی که در آینده معلم می شوند ، آزمایش نوآوریهایشان ، و هدایت تحقیقات و پیشرفت شاگردان به کار برده می شود . این نوع مدارس ، مثل مدارس معمولی کلاسبندی شده اند ، به طوری که شاگردان سطوح مختلف ، می توانند در یک بخش شرکت کنند و هر بخش به صورت آموزش گرهی یا توسط گروهی از 2 یا 3 معلم که با هم کار می کنند اداره می شوند .در هر واحد معلمان وظایف متفاوت ، سطوح مسئولیت و قدرت متفاوتی دارند ومطابق روش تشخیص – تجویز که در روش (IPI) نیز بکار می رفت عمل می کنند . ویژگیهای آموزش انفرادی هدایت شده عبارتند از : کلاسهای بدن پایه – آموزش گروهی – تدریس گروهی با نقشهای متفاوت – گروههای سنی متفاوت ، تفاوتهای فردی .35

بخش دوم :
خلاقیت آواز خواندن با نتهای خوش است .
" ونگوگ"

تاریخچه ی خلاقیت
نوآوری در یونان باستان
2500 سال قبل یونانی ها فکر میکردند که خدایان ، عالم را اشباع کرده اند و در هر صخره ، چشمه …. بوسیله ی روح طبیعت ، در فضا منتشر هستند، و فکرهای جدید بوسیله ی خدایان الهام می شود . حتی آنها باور داشتند که بعضی اختراعات بوسیله ی قوه ی وحی ، به افراد ویژه ای الهام می شود .
مثلاً در یک نوشته از سقراط ، فرآیند خلاقیت و نوآوری بصورت زیر مطرح شده :
برای شاعران یک دریچه ی روشنایی به همراه یک چیز بالدار مقدس وجود دارد که شاعر بوسیله ی آن قادر به تصنیف شعر می شود ، و زمانی که آن الهام از ماوراء صورت گیرد ، زمانی است که شخص قادر به بیان ایده های بیان نو می شود .
در یونان باستا ، کاهن ها و پیشگویان بزرگ ، برای بیان پدیده ی خلاقیت عنوان می کردند که : شخص باید خود را برای نجوا کردن با روح خدایان آماده سازد . و این کار را بوسیله ی برگ درخت شاهدانه یا با استفاده از تریاک و یا رقصهای مخصوصی که ، یک حالت موزون داشته و فرد را دچار حالت بی حسی و خواب آلودگی می کرد انجام می دادند اغلب این افراد در یک حالت شیدائی به سر می بردند تا بتوانند شخصیتی پیدا کنند تا الهامات از ماوراء صورت گیرد .
با سقوط امپراطوری رم و فروپاشی تصورات کهنه ، اروپا به طرف قرون وسطی رفت ودر فضای انعطاف ناپذیر مذهب آن دوران مردم درباره ی خلاقیت بر این باور بودند که الهامات به سادگی از طرف شیاطین و یا از طرف خدا و فرشته ها صورت می گیرد . ( خا زاده ، 1358 ،ص 5)

خلاقیت در قرن نوزدهم :
بعد از قرون وسطی مردم به این حقیقت پی بردند که الهامات از ماوراء نمی آیند بلکه بیشتر از قسمتهای مخفی در مغز انسانها بوجود می آیند . و در حقیقت خلاقیت مرتبط با زندگی است مثلاً گالتون36 ، عمو زاده ی داروین37 ، با بهره ی هوشی بسیار بالا کارهائی را انجام میداد که نشانه خلاقیت بوده و مردم کم کم متوجه ی این امور شدند که ، اختراع و اکتشاف از ماوراء الهام نمی شود.
در قرن نوزدهم روان شناسان بسیاری بر روی رفتار انسانهای خلاق ، مطالعاتی انجام دادند . بعنوان مثال ، لومبرزو38،در تحقیقات مربوط به جرم شناسی و طبقه بندی افراد نظریه هایی را عنوان کرد ، یکی از این نظریه ها مربوط به افراد خلاق می باشد که بصورت زیر توصیف نموده :
افراد نوآور خصلتهای فیزیکی نامتناسب زیادی را دارا می باشند . مثلاً دارای صورت رنگ پریده ، تمایل به نرمی استخوان ، لاغراندام و کوتاه قد ، صورت چند وجهی ، تمایل به لکنت زبان ، چپ دستی و اغلب عقیم هستند.(خان زاده ، 1358، ص6)

خلاقیت در قرن بیستم :
در اوایل قرن بیستم گراهام والاس39 طی تحقیقات خود ، فرآیندهای نزدیک به خلاقیت را بصورت 4 مرحله ی زیر عنوان کرد :
1- مرحله ی آمادگی
2- مرحله ی رشد غیر محسوس
3- مرحله ی بررسی و کشف
4- مرحله ی بررسی و آزمایش
بطور کلی از زمان یونان باستان تا به امروز هیچیک از اندیشمندان ملل مختلف نتوانسته اند روشی را که به فرایند نوآوری ذهن کمک کند را ارائه دهند.

ابعاد خلاقیت
بطور یقین خلاقیت با نحوه ی فکر کردن و مقایسه کردن کودکان خلاق و غیر خلاق ارتباط دارد . با توجه به اینکه کودکان خلاق سریعتر از دیگران فکر می کنند ، فرآیند خلاقت ربط دادن چیزهای بی ربط می باشد .
خلاقیت : ترکیب جدیدی از مواد ، طرحها ، حرکات ، آثار ، نشانه ها و عقیده ها و به نحوی تولید است . محصولی است که برای دیگران قابل استفاده است .
خلاقیت برای مردم معانی زیادی دارد ، و تعاریف گوناگونی از آن شده است . بعضی اهمیت خلاقیت را یک نتیجه ی غیر عادی یا تولید یک محصول اصیل می دانند ( برتن40 و هفرمن41).
" دروداهی "42 می گوید : خلاقیت عبارت است از قدرت ایجاد چیزی نو و یا ابداع عقیده ای که قبلاً وجود نداشته است " مارکسبری" 43 بر این عقیده است که نتیجه تولد خلاقیت تعیین کننده خلاقیت نیست و آن فقط موقعی نیست که فرد خلاق چیز جدیدی ارائه کند که قبلاً وجود نداشته است بلکه اختراع مجدد نیزنوعی خلاقیت بشمار می رود.
" ویلسون"44 اعتقاد دارد خلاقیت فرآیندی است که فرد را درگیر حل مسئله ای که مشغول حل آن است میکند . او می گوید : خلاقیت فرآیندی است جهت تولید یک چیز جدید یک عقیده و یا شکل و ترتیب جدیدی از عناصر قدیمی است .
تصور " گیلفورد "45 از خلاقیت بعنوان توانایی های فکری است . زمانی که فرد درگیر ایجاد آفرینش است او فکر خلاق را بعنوان زیر رده های فکری مطرح می کند و آن را " تفکر واگرا " می داند.
تفکر واگرا رفتاری است که در آن اطلاعات بصورتی که ربطی به مطالب گذشته نداشته باشد شناخته می شوند و محصولی جدید ایجاد می کنند.
گیلفورد و همکارانش اقدام به تعریف توانائیهای پیچیده ای کردند که با یکدیگر افکار خلاق را می سازند و عبارتند از :
الف – رانی : در این مرحله فکر درگیر ارائه عقایدی است که دریک حیطه خاص و فکری و شامل تعدادی جواب و عقیده ممکن باشد .
ب- انعطاف پذیری : در صورت تغییر مشکل و یا مطرح شدن آن از بعدی دیگر ، قدرت وتوانایی لازم برای تغییر جهت فکر خود داشته باشد .
ج – شرح جزئیات : این مرحله توانایی تکمیل یک فکر و افزودن جزئیات وابسته به آن است .
د- اصالت ونیری ابتکار : این مرحله توانایی نوآوری در ایجاد یک محصول یا فکر است . مربیان برای پرورش استعدادهای درونی نهفته دانش آموزان خود باید به عوامل زیر توجه کنند :
1- خلاقیت بطور گسترده ای بین افراد بشر توزیع شده است و مختص تیزهوشان نمی باشد .
2- خلاقیت موضوع و یا محدوده ای خاص ندارد .
3- امکان پرورش و بارور کردن این توانایی در کودکان و نوجوانان وجود دارد .
4- عواملی که در خلاقیت نهفته موثرند باید در آموزش و پرورش به آنها توجه شوند.

نیازهای افراد خلاق 46
معلم موظف است به نیازهای خلاقیت دانش آموزان خود آگاهی داشته باشد . این نیازها عبارتند از : کنجکاوی – رقابت ودرگیری با مسایل – قبول مسئولیت ، صداقت و جستجوی حقیقت – تفاوت و کسب استقلال .

1- نیاز به کنجکاوی : یکی از ویژگیهای طبیعی دانش آموزان خلاق خصوصاً در سنین 1پایینتر تمایل آنها به سوال کرد است . هر ناشناخته ای آنها را به پرسش وا می دارد و از آنها که میل شدیدی به آگاهی به مسایل نامفهوم و غیرمعمول دارند لذا سوالاتشان مکرر و زیاد ومستمر می باشد و معلم باید بدین نکته توجه داشته باشد .
" انیشتین " به سبب سوالات پی در پی و ذهن جستجوگرش مورد سرزنش معلمان خود واقع شد و ناراحتیهای زیادی را تحمل کرد.
کنجکاوی بیش از حد باعث بروز اختلاف بین او معلم علوم شد و سرانجام منجر به اخراج او از مدرسه گشت . بعد از ک لاس معلم راجع به اثر بدی که وی بر روی سایرین گذاشته ، صحبت کرد و گفت او با سوالات مکرر خود احترام معلم را نزد سایرین از بین برده است ، او فهرستی از سوالات انیشتین را که شامل موارد زیر است تهیه کرد:
چرا نمی توانیم حرکت زمین را احساس کنیم ؟
فضا چیست و چه چیز موجب می شود زمین در هنگام حرکت تکه تکه نشود؟
باعث تاثر است که معلمین انیشتین سایر افرادی که در طول تاریخ با سوالات عجیب دانش آموزان برخورد کرده اند قادر به تشخیص خلاقیت درآنها نبوده اند . اساس هر تفکر خلاق درک ناشناخته های علمی ، تشخیص فضاهای خالی دانش بشری و درک مسایل و نقصهاست . چنین سوالاتی نباید موجب ترس و وحشت معلمان شود و تصور از بین رفتن احترام ، آنان را نگران سازد .

2- نیاز به رقابت و درگیری با مسایل و مشکلات : خلاقیت فرد را درگیر ناشناخته ها و دستیابی به مشاغل مشکل می کند و درعین حال موجب بروز اشتباه می شود . این اشتباه ناشی از صداقت است و نتیجه را هم وی مسئولانه می پذیرد . یکی از مهمترین عوامل دستیابی به سطح بالای خلاقیت میل قوی و پافشاری در کنجکاوی است دوران کودکی افراد خلاق سرشار از کوششهای بی حد آنان در انجام وظایف ودستیابی به اهدافی است که در عین حال برایشان مشکل بوده است آنان با دقت و احترام دست به انجام آزمایشهایی می زدند ولی گاهی مرتکب اشتباهاتی نیز می شدند و بدینگونه خطر را تجربه می کردند . کنجکاوی آنان موجب شد که بعنوان " کودکانی ناسازگار و مشکل " قلمداد شوند .

3- مسئولیت پذیری : یک کودک خلاق همیشه در عالم افکار و عقاید و مشکلات خود سیر می کند و از مسائلی که در اطرافش روی می دهد بی اطلاع است .

4- نیاز به صداقت و جستجوی حقیقت : راستگویی جزء مهمی از شخصیت یک فرد خلاق است .ممکن است کودک بعلت وجود شرایط نامناسب در خانه و مدرسه با محیط صادقانه عمل نکند .

5- نیاز به تفاوت و استقلال : دانش آموزی که با دیگران فرق دارد ، حتی در صورت سازش با محیط و احساس علاقه و توجه اولیاء نسبت به خود ، خود را آزاد نمی بیند و احساس فشار میکند . چنین فردی ممکن است کنجکاو ، قاطع و ماجراجو باشد . ولی نکته جالب این است که ، معلمان و والدین مایل نیستند دانش آموز با دیگران فرق داشته باشد یک معلم بی تجربه به راحتی می تواند خلاقیت دانش آموزش را از بین ببرد .

نقش معلمان در باروری خلاقیت
معلمان باید محیطی مناسب جهت تحقیق و بررسی ، کشف و چگونگی حل مشکل و رشد افکار خلاق ایجاد کنند .
حل مشکل فرآیندی است شامل : 1- تشخیص مشکل 2- تفکر بررسی و تحقیق 3- پیشنهاد و راه حلهای ممکن 4- آزمایش راه حلهای ممکن برای یافتن بهترین راه حل مسئله .
فرآیند " بررسی و تحقیق " زمانی آغاز می شود که تک تک دانش آموزان سوالاتی در زمینه تجربیات خود مطرح کنند و وظیفه معلم سازماندهی تجربیات آنهاست . بصورتی که دانش آموز پس از طرح سوال به بررسی و تحقیق علاقه و تمایل نشان دهد و سوال اولیه ، مقدمه ای برای تحقیقات جدی او باشد . بدین ترتیب اندک فرآیند کشف و تحقیق و بررسی جایگزین سوال کردن می شود . مراحل روش تحقیق و حل مشکلات به صورت زیر است :
1- آگاهی : برای تحقیق وسیعتر و حل مشکل توسط دانش آموز ، باید انگیزه لازم بوجود بیاید ولی دانش آموز باید آگاهی کافی داشته باشد .
2- جستجو: در این مرحله دانش آموز اقدام به گردآوری مطالب و اطلاعات لازم برای حل مشکل می کند .
3- بررسی و کشف : در این مرحله مطالب گردآوری شده مورد توجه و بررسی قرار میگیرد و پس از ارزیابی لازم ، بهترین و کاملترین راه حل انتخاب می شود .

نقش معلم در باور کردن خلاقیت دانش آموزان به 2 مرحله تقسیم می شود :
الف – چگونگی تدریس به روش مشکل گشایی : این روش تدریس به شکل غیر مستقیم است . معلم راهنمای دانش آموز بشمار می رود و باید با استفاده از برنامه ای تنظیم شده او را در مسیر کشف و ابداع قرار دهد . معلمان موظفند امکانات و اطلاعات لازم برای تحقیق را در اختیار دانش آموزان قرار دهند . یادگیری از طریق تحقیق و بررسی همراه با عمل صورت می گیرد ،ودر نتیجه برای دانش آموزان یادگیری مناسب و با معنی است . تهیه امکانات مورد نیاز و آزادی عمل جزء ارکان اساسی یادگیری می باشد و تمام فرآیندهای خلاقیت از قبیل روانی کلام ، انعطاف پذیری و اصالت در روش تحقیق و مشکل گشایی دخالت دارند .مطالب اساسی که باید در یادگیری به آنان توجه کرد به ترتیب زیر است .
1- با ایجاد تجربه هایی در زمینه های اساسی می توان دانش آموزان را به روش مشکل گشایی و بررسی مفهوم ، موقعیت یا ایده هایی تازه علاقمند ساخت . دراین زمینه استفاده از مراکز یادگیری با اختیارات همه جانبه برای جستجو کردن تازه کار شروع خوبی است .
2- بوجود آمدن شرایط عمل برای جستجوگر مبتدی ، فراهم کردن امکاناتی چون بازیها ، وسایل کمک آموزشی ، کتابهای مرجع ، مباحثه ها ، جهت آموزش دانش آموزان برای کشف و ابداع .
3- وجود ودسترسی به منابع کافی مانند مراجع خارجی ، مسافرتها ، سخنرانیها و بازیهای مناسب جهت پاسخگویی به سوالات دانش آموزان .
4- فراهم کردن لوازم مختلف آزمایشگاه برای آزمایش و تشویق دانش آموزان درجهت تولید .
ب- تفکر خلاق : می تـوان با تقویت و آزمون ایده های جدید تمایلات کودکان را در مسیر تفکر خلاق قرار دارد . مدرسه باید محیطی منطبق بر احتیاجات و علائق دانش آموزان باشد . محیطی که به فعالیتهای مختلف آنان جهت می دهد . از علائق کودکان حمایت می کند و درعین حال بر مهارتهای تفکر واگرا تاکید دارد . در نتیجه محیط گرمی حاصل می شود که می تواند منشا پیدایش تفکر خلاق بشمار آید و معلم خوب با آگاهی و توجه لازم در ایجاد محیط مناسب برای رشد فکر خلاق میکوشد . برای ایجاد محیط مناسب باید معلم نکات زیر را مورد توجه قرار دهد :
1- به دانش آموزان فرصت تفکر خلاق و باروری عقاید داده شود .
2- محیط صمیمی بوجود آید بطوریکه دانش آموزان و معلم در کارها سهیم .
3- محیط صمیمی بوجود آید بطوریکه دانش آموزان و معلم در کارها سهیم باشند هر دو بیاموزند و به بلوغ فکری برسند .
4- معلم باید به منابع اطلاعاتی دسترسی داشته گرداننده ی خوبی باشد .
5- با دانش آموزان برخورد صحیحی داشته باشد . جو دلگرم کننده و دلنشینی مملو از امنیت وآزادی برای رشد تفکر خلاق بوجود آورد .
6- به دانش آموزان امکان انتخاب و تصمیم گیری بدهد و اجازه دهد در انتخاب رشته تحصیلی و تجارب یادگیری نیز نقش موثری داشته باشند .
7- ازعقاید دانش آموزان حمایت کنند و با بوجود آوردن فرصتهای مناسب آن را از ارزش فکر وعمل در مشکل گشایی آگاه سازد .

نقش معلم در ایجاد جو مطمئن و دلگرم کننده در کلاس
پرورش خلاقیت نیاز به جوی دلگرم کننده و پذیرای عقاید جدید دارد . در چنین محیطی ، ارتباط و احترام متقابل و در حد تعادل بین شاگرد و معلم وجود دارد و تاکید بر روی علائق و عقاید است . معلم باید دارای رفتار مثبت ، خلاق و مناسب در برخورد با دانش آموز باشد و ارتباطی بین عقاید و اندیشه های جدید بوجود آورد ، معلم باید ، دانش آموزان را گروه بندی کند زیرا بدینوسیله دانش آموزان در گروههای کوچک و بزرگ با یکدیگر کار می کنند ونقطه نظرهای خود را مورد بحث و بررسی قرار می دهند ودر نتیجه می توانند در یادگیری با یکدیگر شریک باشد ، رشد کنند و بصورت فردی یا جمعی بیاموزند . دانش آموز باید پیوسته فعال باشد و معلم راهنمای آنها باشد و به سخنان آنان توجه کند .
که آزادی ، امنیت و فکر خلاق می تواند شکوفا شود . برای ایجاد چنین محیطی دانش آموزان باید در تصمیم گیری و تجارب یادگیری نقش موثری داشته باشند ، لذا از آنان باید درگیر مسایل شوند و ارزش این درگیری با حمایتی که از افکار آنان در حل مسایل می گردد، نشان داده می شود .

نقش مدرسه در توسعه خلاقیت دانش آموزان
اولیای مدرسه اعم از مشاور ، مدیر، راهنما ، ناظم ، معلم و دیگران ، مسئولیتهای مهمی جهت پیشبرد خلاقیت دانش آموزان بر عهده دارند ، آنان سعی می کنند ، راههای جدید آموزش را فرا گیرند.یک گروه قوی و پشتیبان می تواند در معلم ، احساس امنیت ایجاد کند. هیچ چیز بدتر از این نیست که در یک محیط آموزشی ، مدیریت ، تک روی کند و به معلمان و دانش آموزان اهمیت ندهد . او باید با کلیه مربیان و حتی دانش آموزان همکاری همه جانبه داشته باشد . بدین ترتیب مدرسه کانونی جهت یادگیری و پرورش افکار خلاق خواهد بود .
مدیریت باید ضمن توجه کامل به دانش آموزان ، احترام معلمان و همکاران را مدنظر داشته باشد . باید به کار خود علاقمند باشد و مسئولیت خود را تشخیص دهد و معلم و روانشناس خوبی باشد .
وجود کادر مدرسه به خاطر کمک به دانش آموزان است ، بنابراین بهتر است هر کسی بداند که چطور با دانش آموزان برخورد کند . طرحهای جدید معلمان باید مورد حمایت مدیر و سایر مسئولان قرار گیرد و منابع عملی و نظری در دسترس آنان باشد تا روشهای یادگیری هر چه بهتر توسعه یابد بهتر است ، نظامی جهت ارزیابی در مدرسه بوجود آید و کار همه ، مورد ارزشیابی قرار گیرد . یک مدرسه با برنامه مرکب ، اعضای متعهد ، معلمان مسئول بهترین محیط پرورش خلاقیت دانش آموزان است :
یک مدرسه خوب دارای خصوصیات زیر است :
1- محیطی دوستانه که در آن از زحمات هر فرد کوشا ، قدردانی می شود .
2- محیطی علمی جهت تدریس ، فراهم است .
3- فضایی مملو از امنیت خاطر ، آزادی عمل حاکم است .
4- محیطی است که در آن فرصت یادگیری و مسئولیت پذیری مهیا است .
5- فرصتهایی برای تصمیمگیری در آن وجود دارد .
6- امکانات لازم جهت ارزشیابی همگانی موجود است .
مدرسه باید امکاناتی از قبیل : کتابخانه ، آزمایشگاه ، زمین بازی ، ورزش برای پیشرفت مهارتهای فردی در اختیار دانش آموزان قرار دهد ، تاکید بر روی مطالب حفظی امری بیهوده است و باید امکان تدریس عملی برای هر درس فراهم شود تا دانش آموز بتواند نوآوریهای خود را در مدرسه و جامعه بکار برد .

راهبردهایی در پرورش خلاقیت
دانش آموزان باید با طرحهای تحقیقی و اکتشافی آشنایی پیدا کرده ، مهارتهای خود را همگام با کسب اطلاعات بیشتر توسعه دهند ، و نیز از اهمیت این مهارتها برای رسیدن به نتایج جدید آگاهی داشته باشند و دریابند که حقایق ، تنها در مراحل تفکر بکار می روند و پس از آگاهی بر حقایق باید از معلومات کسب شده جهت استفاده ای موثر و همه جانبه یاری جویند . آنان باید به روشهای تجربه و تحلیل و ارزیابی مطالب ، جهت رسیدن به نتایج ودیدگاههای جدید آگاهی داشته باشد . و برایشان امکان ارزیابی از خود فراهم باشد . بدین ترتیب اعتماد به نفس در تفکر خلاق و اصالت عقاید آنان ، تقویت می شود . معلمانی که به نیروی نهانی خلاقیت ارزش می دهند و ازعقاید جدید دانش آموزان آگاهند و با توجه به عقاید دانش آموزان ، سوالات عجیب و غریب آنان را جدی تلقی میکنند و به آنها در یافتن پاسخ یاری می دهند . اعتماد دانش آموزان را جلب میکنند و آنان را در پرورش توانائیهایش کمک می کنند ، بدینگونه کودک کنجکاو و جستجو گر به معلم اطمینان داشته واحترام میگذارد .
دانش آموز علاوه بر قدرت ایجاد عقاید ارزشمند بر محیط اطراف خود نیز آگاه است . وجود مشکلات باعث پرورش توانائیهای عقلی و فکر خلاق او می شود و به دانش آموزان امکان برخورد با مسایل از ابعاد مختلف را می دهد . کنکاشهای مغزی روشی است که معلمان می توانند برای تشویق عقاید جدید با مشکل گشایی بکار گیرند و این روش باعث می شود که دانش آموزان از اشتباه کردن نهراسند و بوسیله تشویق و ترغیب معلم به راه حلهای ممکن برای مشکلات دست یابند . دانش آموزان باید برای ایجاد ارتباط بین عقاید قدیم و ارائه عقاید جدید موردتشویق قرار گیرند . دانش آموزانی که دارای خلاقیت هستند مایل هستند بدون محدودیت به مطالعه آزاد بپردازند ولی اغلب معلمان بجای اینکه به دانش آموزان فرصتی برای خودآموزی و خود نظمی بدهند . او را در قالب کلاس و مدرسه محدود نموده به کارهایی مجبور می کنند که مورد علاقه وی نیست . برانگیختن احساسات دانش آموزان در کلاس درس لازم است . بدین ترتیب موقعیتهای مناسب جهت فکر کردن، احساس کردن و تجربه کردن ایجاد می شود . دانش آموز باید دریابد ، که تصمیم ها و عقایدش برای معلم حائز اهمیت است .

عوامل موثر در خلاقیت 47
الف – نقش اطلاعات در خلاقیت
اطلاعات یکی از عوامل اساسی خلاقیت و ماده خام آن است . اگر یک قطب خلاقیت را جریان و فعالیت ذهنی بدانیم ؛ قطب دیگرآن معلومات و اطلاعات از اشیاء و امور خواهد بود . ویلیامز میگوید :" خلاقیت مهارتی است که می تواند اطلاعات پراکنده را به هم پیوند دهد ؛ عوامل جدید اطلاعاتی را در شکلهای تازه ای ترکیب کند و تجربه های گذشته را با اطلاعات جدید برای ایجاد جوابهایی منحصر به فرد وغیر عادی پیوند دهد" 48
برحسب این تعریف ،علاوه بر آنکه ظهور یک محصول خلاق ، روابط نزدیک و ناگسستنی با اطلاعات کافی دارد ، درجه خلاقیت نیز بستگی نزدیک با کمیت اطلاعات قابل دسترسی پیدا میکند . به این ترتیب اگر در نظر بگیریم که خلاقیت دارای دو عامل یکی خارجی ودیگری داخلی باشد ، هر چقدر عامل داخلی یعنی جریان فکری سریعتر و کاملتر باشد ، محصول خلاقیت فنی تر می شود .
از نظر عامل خارجی هم هر چه یک فرد اطلات بیشتری برای ترکیب کردن و پیوند با تجربیات گذشته در اختیار داشته باشد ، به همان اندازه خلاق تر خواهد بود .
مهارت انسان در تجدید سازمان و به کارگیری جدید اطلاعات به طرق تازه ، بدون شک یک رکن اساسی در خلاقیت او شمرده می شود . هر چه مخزن اطلاعات انسانی بیشتر باشد ، در صورت فراهم بودن عامل ذهنی، به همان اندازه درجه خلاقیت او بیشتر می شود ، بنابراین تماس فعال با محیط زیست طبیعی ، اجتماعی و فرهنگی که در واقع منابع اطلاعاتی محسوب می شوند بالمآل می تواند تاثیر ثمربخشی روی خلاقیت داشته باشد .
به همین ترتیب منطقی به نظر می رسد که ارائه یک رشته اطلاعات مختلف در زمینه ای معین ، برای بهبود بازده خلاقیت کسانی که در آن زمینه کار می کنند یا می خواهند کار بکنند ، مفید وموثر باشد .

ب- انگیزش و خلاقیت :
انگیزش در واقع نیروی محرک و به کار اندازه جریان خلاقیت در انسان است . انگیزه هایی چون صیانت ذات ، راحت طلبی و نوجوانی فرد ، جزو سرشت انسان است و از طبیعت او سرچشمه می گیرد . این انگیزه ها آنقدر قوی هستند که غالباً ارضای آنها به صورت نیاز در می آید وشخص او را وادار به کوششهایی می کند که وجود خود را از گزند حوادث مصون دارد ؛ وسایل آسایش خود را فراهم آورد و چیزهای تازه ای کشف یا اختراع کند . گیلفورد می گوید :" تا زمانی که فهمیدن وعمل کردن آسان باشد ، یعنی در واقع عملی از رونی عادت انجام گیرد خلاقیتی در کار نیست ؛ ولی به مجردی که مسئله ای پیش آمد ، برای مثال فهمیدن مطلبی مشکل شد یا اجرای عملی احتیاج به تدابیر جدیدی داشت ، جریان خلاقیت به کار می افتد49."
پدیده هایی چون گرسنگی ، تشنگی و رنج از آن جهت انگیزه محسوب می شوند که در واقع تهیه کننده موجودیت ، آسایش و تعادل زندگی انسانی هستند . کنجکاوی ، در واقع عشق به دانستن ، عشق به کسب اطلاعات جدید و عشق به افزایش قابلیت و توانایی در شخص است . چنین انگیزه ای به طور روشن خمیر مایه عمل مخترعان بزرگ است و بسیاری از آنها از این نظر به حل مشکلات عشق می ورزند که رضایت خاطر ناشی از غلبه بر مشکلات را حس کنند .

پ- خلاقیت و میزان قبولی از خود 50
تعادل میزان قبولی از خود درصورتی که سایر شرایط موجود باشد ، باعث می شود که انسان یک زندگی عادی را بگذراند و درصدد به فعل درآوردن استعدادهای بالقوه خود و از آن جمله خلاقیت باشد . زمانی که قبولی از در شخص کاهش یابد ، یاس و نومیدی و یا برعکس پرخاشگری ناشی از آن باعث می شود که شخص نتواند قوای خلاقه خود را آن طور که شایسته است به کار اندازد . از این رو عوامل متعددی که باعث کاهش قبولی از خود می شود ، در اختلال جریان خلاقیت و کاهش بازده آن موثر است.
گراندل 51طی تحقیقی که در سال 1954 انجام داد . ارتباط بین میزان قبولی از خود وسازگاری اجتماعی را مورد بررسی قرار داد . نتیجه آزمایشهای او نشان می دهد هم کسانی که خود را کمتر از آنچه که هستند به دیگران نشان می دهند ،در زندگی اجتماعی موفق نیستند . این دو گروه در روابط انسانی دائم با مشکلاتی مواجه هستند که قسمت زیادی از وقت وانرژی آنها را میگیرد و در نتیجه بازده کارهای خلاقه آنان را کاهش می دهد .
میچر52 در سال 1959 طی آزمایش بادانش آموزان سال اول و دوم رابطه بین میزان قبولی از خود و اضطراب را بررسی کرد . او نتیجه گرفت که اضطراب یکی از عوامل مهم بازدارنده جریان خلاقیت است . یعنی هر چه میزان قبولی از خود نزد کودکان پایین تر باشد ، به همان اندازه آنها مضطرب تر هستند این عاملی است که در سازش آنها و بازده تحصیلی و خلاقیت آنان اثر سوء می گذارد . از مباحث فوق نتیجه می گیریم که بین خلاقیت و میزان قبولی فرد از خود یک رابطه مستقیم و متعادل وجود دارد . قبولی از خود باعث می شود که فرد بر بدبینی ، یاس و پرخاشگری فائق آید و میزان بازده خلاقیت او بالا برود .

ت- رابطه محیط اجتماعی و خلاقیت 53
دو جامعه که از نظر تکامل اجتماعی در دو مرحله متفاوت هستند ، از لحاظ پویایی و سطح فرهنگ مادی و معنوی نیز تفاوتهای عظیمی دارند . انسانها نیز در دو جامعه ی متفاوت ، از لحاظ پیچیدگی تفکر کاملاً باهم فرق دارند و به همین اعتبار ، از نظر پیشرفت تفکر هم با یکدیگر اختلاف دارند . کسانی که در یک جامعه ی صنعتی پیشرفته کار میکنند ، عموماً با کسانی که درجامعه روستایی و کشاورزی زندگی می کنند به هیچوجه قابل مقایسه نیستند . در یک کشور معین نیز آنکه در روستا به دامداری اشتغال دارد با یک کارگر شهری از هیچ نظر ، بخصوص پیشرفت فکری ، قابل قیاس نیستند. به این ترتیب درجه رشد و تکامل انسانها به تنها در دو کشور ، بلکه در دو محیط از یک کشور نیز با هم تفاوت می کند . این اختلاف به تفاوت در رشد فرهنگ وتفکر انسانهایی که در این کشورها زیست میکنند ، می انجامد . تفاوت در افراد از حیث حد خلاقیت نیز از همین جا ناشی می شود . نه تنها جوامع نسبت به یکدیگر این همه متفاوت هستند و عده ای از انسانها به اصطلاح خلاق و عده ای دیگر عادی هستند ، کسانی با هوش و کسانی کم هوش اند ؛ همه ی این تفاوتها ناشی از نامتوازن بودن رشد جوامع و رشد افراد است . بنابراین تفاوت در خلاقیت ، از یک طرف ناشی از موقعیت نامتساوی محیط در روند کلی رشد و تکامل اجتماعی و از طرف دیگر ، ناشی از نابرابری شرایط افراد در همان محیط معین است .

نتیجه :
محیط نقش مهمی در بالا بردن اطلاعات افراد دارد . همان طور که قبلاً توضیح داده شد ، اطلاعات یکی از عوامل اساسی خلاقیت و ماده ی خام آن است . به این سبب تاثیر محیط در بالا بردن خلاقیت کمتر از سایرعوامل نیست . هر چه محیط فنی تر باشد ، به همان نسبت نوآوری در آن بیشتر وتکامل یافته تر است .

روشهای پرورش خلاقیت 54
می توان موهبت خلاقیت را با بلااستفاده گذاردن پژمرده نموده و یا با مبادرت به فعالیت هائی که بیشترین امکان را برای پرورش قدرت تصور خلاق به وجود می آورد ، و خاصه باتمرین دادن مداوم ، آن را توسعه داد . در این که این استعداد را می توان پرورش داد تردیدی وجود ندارد . روانشناسان از مدتها قبل این اعتقاد را که هر استعداد اساسی را می توان پرورش داد تردیدی وجود ندارد . روانشناسان از مدتها قبل این اعتقاد را که هر استعداد اساسی را می توان تربیت نمود – و حتی استعداد متوسط رامی توان با تمرین – پرورش داد – پذیرفته اند . با تمرین حساب ذهنی ، بزرگسالان می توانند قدرت محاسبه خود را بیش از دو برابر کنند . در مورد اثر تمرین بر حفاظه ، بسیاری از طریق تمرین قدرت یادآوری خود را دو برابر کرده اند .
تمرین هم برای پرورش مغز و هم برای پرورش جسم لازم است . والت دیسنی توصیه می کند به دستگاه تصور خلاق خود به عنوان عضلات مغزی بنگریم. عضلات بدن هر چه بیشتر کار کند به جای آنکه تحلیل رود پرورش می یابد . درست مثل عضلات و ارگانهای جسمی ، هوش و ذکاوت بدون تمرین فرسوده می گردد.

1- تجربه برای ایده جویی سوخت می سازد
برای پرورش خلاقیت ، مغز نه تنها به تمرین نیاز دارد بلکه به وسائلی که با آن بتوان به بهترین وجهی ایده ها را تشکیل داد محتاج است . غنی ترین سوخت برای ایده جویی عبارت از تجربه است . تجربه دست اول غنی ترین سوخت است زیرا امکان این که در مغز ما بماند و در موقع نیاز به خاطر آید زیادتر است . تجربه دست دوم – مانند خواندن سطحی ، گوش دادن یا تماشا کردن – سوخت ضعیف تری را تشکیل می دهد .
مسافرت یک نوع تجربه است که به تغذیه قدرت تصور کمک می کند . نکات برجسته در حافظه باقیمانده قدرت تداعی ما را تقویت می نماید – بطوریکه سالها بعد ممکن است مغزمان ایده ای خلق کند که اگر جایی نرفته بودیم و چیزی ندیده بودیم این خلاقیت امکان نمی داشت .
تماسهای شخصی نیز برای تغذیه و تهییج تصور ما می تواند بسیار مفید واقع گردد. این موضوع بخصوص در صورت تماس ما با کودکان بیشتر صادق است .
بزرگسالانی که حرفه شان آنان را با کودکان در تماس قرار می دهد نمونه زنده ای از اثبات این واقعیت است . بزرگسالان می توانند در نتیجه کار با کودکان از لحاظ قدرت تصور رشد کنند . مربیان کودکستان و کلاسهای پائین دبستان به طور استثنایی خلاق هستند . آزمایش های استعداد نشان می دهد که 58 درصد این مربیان در زمینه تصور خلاق در مقایسه با سایر حرفه ها به نحوی غیر عادی برترند .
2- بازی های فکری – حل معما و جدول
عده زیادی از مردم مقدار زیادی از وقت خود را صرف بازی های مختلف میکنند .
بعضی از این بازیها به پرورش قدرت تصور کمک نموده و بعضی به این استعداد کمکی نمی کنند.
در حدود 250 نوع بازی نشسته وجود دارد و تجزیه و تحلیل نشان داده است که فقط 50 بازی حاوی تمرینات خلاق اند .
همچنین خلاقیت به مقدار زیادی بستگی به نحوه ی بازی دارد . مثلاً در بازی شطرنج میتوانیم " بازیکنان کتابی " باشیم و تمام حرکات را باکمک حافظه انجام دهیم و یا آنکه هر حرکت را به یک حادثه جویی جسورانه خلاق مبدل کنیم چنانکه بعضی از بهترین شطرنج بازان چنین می کنند بدین معنی که بجای بازی کردن بر طبق عادت ، میکوشند روشهای جدید و جسورانه ای برای به هدف رسیدن بکار گیرند . این باعث میگردد که بازی ، تفریحیتر و تمرین فکری بهتری شود .
بعضی ادعا میکنند که بازی چکرز ( جنگ نادر ) تمرین خلاقیتی بیش از شطرنج فراهم می کند . اینان با ادگارالن پو توافق دارند که می گوید شطرنج که قطعات آن دارای حرکات مختلف و عجیب و غریب می باشد ، آنچه پیچیده است با آن چه عمیق است اشتباه گرفته می شود . در چکرز هر امتیازی که هر طرف به دست می آورد بافراست برتر کسب می گردد.
از بین بازیهای مباحثه ای ، مسابقه " بیست سوالی " برای کسانی که صرفاً جواب بلی یا نه می دهند تمرین خلاقی نیست ، لیکن سوال کننده مجبور است فکر خود را با انرژی فراوانی برای جستجوی راه های مختلف به این سو و آن سو به حرکت در آورد . توماس ادیسون ، بر طبق گفته فرزندش چارلز ، به حل معما به عنوان تمرین در خلاقیت اعتماد زیادی داشت . این روزها می توان تمرین خلاقیت را با استراحت توام نمود . مثلاً بعضی جداول کلمات متقاطع ، بسیار مبارزه طلبانه بوده ، برای آنها لازم است مغز خود را مجبور به کار خلاق کنیم و این خود خلاقیت ما را به نحو بارزی پرورش می دهد .
بازی هایی که در هوای آزاد بر حسب آن که چگونه انجام شوند ، نیز ممکن است مغز ما را کم و بیش تمرین دهند .

3- سرگرمی ها و هنرهای زیبا
در حدود 400 سرگرمی شناسایی گردیده است که غالب آنها مربوط به جمع آوری اشیاء و نه خلاقیت می باشد . سرگرمی های مربوط به جمع آوری اشیاء منجر به ازدیاد دانش و پرورش قوه قضاوت است نه برانگیختن قدرت تصور . از آنجا که سرگرمی ها در میزان تمرین خلاقیتی که فراهم میکنند دارای تنوع زیادی هستند . می توان سرگرمی هایی را که مستلزم کوشش قدرت تصور است انتخاب نمود .
بطور کلی کارهای دستی تمرین خلاقیت بیشتری از جمع آوری اشیاء فراهم می سازند .به نظر می رسد که نسبت معکوسی بین فعالیت مغزی و فعالیت دستی مناسب وجود دارد.
بسیاری از خلاقان بزرگ ادبیات سرگرمی های خلاق داشته اند ویکتور هوگو هم اثاثیه خانه می ساخت و هم آن ها را طراحی می نمود . وی نه تنها نقاشی می کرد ، حتی از تبدیل یک قطره مرکب تر ، و یک طرح مجذوب کننده لذت می برد .
هنرهای زیبا مستلزم کاربرد قدرت تصور است زیرا چنین که ارسطو بیان می دارد ." باید چیزی را به عرصه وجود درآورد " این مطلب در مورد موسیقی ، مجسمه سازی ، نقاشی صادق است . لیکن نتیجه اخلاقی که از یک هنر به دست می آوریم بستگی به چگونگی اجرای آن دارد . مثلاً وقتی بطور غیر فعال به موسیقی گوش می دهیم تنها حالت انگیزش قدرت تصور را به وجود آورده ایم لیکن وقتی بکوشیم آهنگ بسازیم . خلاقیت خویش را به نحو فعالی به تمرین در می آوریم .

4- خلاقیت با مطالعه پیشرفت می کند
چنانکه فرانسیس بیکن فیلسوف و نویسنده انگلیسی قرن شانزدهم اظهار داشته است ، " مطالعه انسان را کامل می کند ." مطالعه قدرت تصور را تغذیه می کند لیکن برای آنکه از مطالعه حداکثر استفاده را ببریم . بایدمطالب مناسب برای مطالعه انتخاب کنیم قدرت تصور ما با داستانهای خیالی مناسب ، از نوع آثار دیکتر ،دوما، کنراد و کیپلینک برانگیخته می شود معذلک اغلب رمانهای کم اهمیت تر چیزی جز سرگرمی های مطبوع به وجود نمی آورد . پربارترین نوع خواندن عبارت از خواندن بیوگرافی است . زندگی هر کس که ارزش انتشار داشته باشد ممکن نیست حاوی رکورد الهام بخشی از ایده های ابداعی نباشد .
بطور کلی در امر مطالعه باید بین اطلاعات و تنویر فکری تمایز قائل شد – تمایزی که تعیین می کند تا چه اندازه خواندن قدرت تصور خلاق را پرورش می دهد . برای کسب تنویر فکری باید هنگام خواندن تعمق کنیم.
یادداشت برداری حین مطالعه ،تمرین خلاقیت بسیار بهتری به وجود می آورد . یکی از محاسن این کار آن است که درما انرژی بیشتری القاء میکند .
پرفسور هیوزمیرنز 55یکی از پیشگامان تدریس خلاقیت ، بدین طریق مو ضوع را خلاصه می کند :" طرز صحیح خواندن سرشار از ویتامین است . آنان که از واحدهای انرژی زای آن بی بهره بوده اند ممکن است بعدها از کوتاهی عمر رنج ببرند . معذلک باید صادقانه قبول کنیم که بسیرای توانسته اند از جانشین نزدیک آن یعنی تجربه غنی تغذیه نمایند ، لیکن این به یک روند بسیار طولانی تر نیاز دارد .

5- نویسندگی به عنوان یک تمرین خلاقیت
با نویسندگی می توان به نحو بارزی قدرت تصور را پرورش داد . آزمایش های علمی " روان بودن نویسندگی " را به عنوان شاخص اساسی استعداد خلاقیت ارزیاب نموده است . بعضی متخصصین خلاقیت تاکید دارند که " تمرین نویسندگی جزء لایتجزای هر کوشش واقعی برای بهره وری مغزی است ." لازم نیست که ما نویسنده به دنیا بیائیم تا نویسنده شویم . هر نویسنده ای روزی آماتور بوده است . بررسیهای اخیر نشان می دهد که در ایالات متحده آمریکا در حدود 000/500/2 نفرمی کوشند نویسندگی را حرفه خود قرار دهند . بسیاری از آنان که انتظار موفقیت بیش از حد سریعی را دارند از گردونه خارج خواهند شد یعنی مایوس شده کنار خواهند رفت .
اگر قدرت تصور خود را به کار بریم ،نیازی نیست که از شکست های موضعی مایوس شویم . کافی است خود را به جای بزرگترین نویسندگان قرار دهیم تا دریابیم که آنان چگونه در بارانی از ملامت ها مقاومت می نمودند .
می توانیم قدرت تصور خود را با بازی با لغات ورزش دهیم .

6 – تمرین در حل مسائل
مستقیم ترین روش برای پرورش خلاقیت عبارت است از پرداختن به کار خلاق یعنی واقعاً تدبیر نمودن راه حل برای مسائل مشخص حقیقی است .
درصدها دوره آموزشی ، پرداختن به کار خلاقیت اساس این دوره ها را تشکیل داده است . به عنوانی یک قاعده ، در چنین دوره هایی تدریس اصولی خلاقیت با شرکت فعالانه دانشجو در مسائل همراه بوده است . نتیجه بخش بودن تدریس خلاقیت به طور علمی از طریق یک پروژه تحقیقاتی در دانشگاه با فالو به وسیله ی دکتر ارنولد مدو و دکتر سیدنی پارنز مورد ارزیابی قرار گرفته است . بدین ترتیب که دانشجویانی که دوره های دانشگاهی را در حل خلاق مسائل گذرانیده اند با دانشجویان مشابه که چنین دوره ای را نگذرانده بودند مورد مقایسه قرار گرفتند . نتایج به نحو روشنی تایید می کند که استعداد خلاقیت به نحو قابل توجهی با گذراندن یک دوره یک ترمی دانشگاهی در حل خلاق مسائل ارتقاء می یابد .56

عواملی که مانع خلاقیت می شوند 57
از مهم ترین عواملی که اثر تخریبی شدیدی بر روی یک موضوع نا آشنا و یا یک ایده جدید دارد عکس العمل منفی است . تقریباً هر پیشنهاد جدید را می توان به فوریت و از طریق منطقی نشان داد که غلط و اشتباه است و گاهی اثبات این مطلب چنان قانع کننده به نظر می رسد که پیشنهاد کننده وسوسه می شود که از تعمق بیشتر بر روی پیشنهاد جدیدش خودداری ورزد .
بدیهی است که حتی وقتی این طرز فکر منفی با ذکاوت زیاد نیز همراه باشد نتیجه آن به خلاقیت کمک نمی کند .
مغزما اساساً دارای دو جنبه است : 1) مغز قضاوت کننده که تجزیه و تحلیل نموده ، مقایسه کرده و انتخاب می کند . 2) مغز خلاق که مطالب را تجسم نموده پیش بینی کرده و ایده ایجاد می کند . قضاوت قادر است قدرت را در مسیر صحیح نگاه داشته و قدرت تصور قادر است در تنویر قوه قضاوت کمک کند .
کوشش مربوط به قضاوت و کوشش مربوط به خلاقیت در این مورد که هر دو احتیاج به تجزیه و تحلیل و سنتز دارند همانندند. مغز قضاوت کننده حقایق را به اجزاء آن تجزیه نموده ، آنها را سبک و سنگین کرده و مقایسه می کنند . بعضی را رد نموده ، بعضی دیگر را نگه می دارد و سپس عوامل برآیند را نزد یکدیگر قرار داده و به غیر از آنکه نتیجه نهایی به جای یک قضاوت ، یک ایده است. همچنین در حالیکه قضاوت محدود به حقایق موجود است ، تصور یابد بسوی مجهولات سیر کند – تا آنجا که از جمع دو با دو چیزی بیش از چهل بسازد .
در مورد افرادی عادی قضاوت خود به خود با گذشت زمان رشد می کند در حالیکه خلاقیت رو به زوال می گذارد مگر آنکه آگاهانه تقویت شود . شرایط در تمام لحظات بیداری ما را مجبور به کار برد مغز قضاوت کننده مان می نماید . تحصیلات ، قدرت قضاوت را تقویت می کند .بیش از 90 درصد تحصیلات ما درجهت پرورش استعداد قضاوت ما است . تحقیقاتی که به وسیله دکتر پال تورنس استاد دانشگاه مینوسوتا در آمریکا بعمل آمده این حقیقت را مورد تایید قرار داده است که با توسعه دانش و قدرت قضاوت ، قدرت تصور به محدود شدن گرایش می یابد .
همین پدیده به وسیله روانشناسی بنام ریبوت 58 هفتاد سال پیش افشاء گردید . کشفیات او تضادی که بین قضاوت وتصور وجود دارد و کاهش حاصل در خلاقیت را برای بیشتر افراد در سنین جوانی نشان داد . طبق گفته ریبوت قدرت تصور بدواً سریعتر از قدرت استدلال رشد می کند لیکن بعداً وقتی استدلال سیر صعودی را طی میکند تصوربه زوال می گراید .
غالباًطبع قضاوت و طبع خلاقیت با هم در جدال اند و مگر آنکه به نحو صحیحی هماهنگ گردند و هر یک ممکن است فعالیت دیگری را خنثی کند .
برعکس تفکر خلاق ما نیاز به طرز تلقی مثبت دارد . باید امیدوار باشیم نیاز به شور و شوق داریم .باید خود را تشویق کنیم تا آنجا که اعتماد بنفس پیدا کنیم .
باید از وسواس بپرهیزیم تا مبادا موجب عدم موفقیت گردد.
طرز تلقی مثبت از خصوصیات افراد خلاق است . حتی افرادی که بسیار غیر خلاق به نظر می رسند دارای قدرت تصورند لیکن تصور آنان منفی است .

1- عادات پیشین مانع حل مسائل اند
یکی از دلایلی که ما هر چه بیشتر رشد می کنیم خلاقیت مان کمتر می شود آن است که قربانی عادات می شویم . در نتیجه تحصیلات و تجارب ، عوامل بازدارنده ای در ما ایجاد می شود که طرز فکر ما را بسوی جمود می کشاند و این عوامل در هنگام برخورد خلاق ما با مسایل مانع ایجاد می کنند.
این نوع مانعی را به اسامی مختلف شناسایی نموده اند مانند " لجاجت در طرز کار " . روانشناسان تجربی آن را به نامهای " جمود درحل مسایل " ، مکانیزاسیون ، " سرسختی " و " توقف " نامیده اند .
برای تداوم خلاقیت باید خود را به نحوی از عادت رها کنیم بدین معنی که عادت محدود نمودن ایده یابی در محدوده تجارب گذشته را ترک نموده و بدین ترتیب به قدرت تصور خود اجازه دهیم که در تجسس رهنمون هایی جهت راه حل مسایل جدید آزادانه سیر نماید .
یکنوع عامل بیرونی موثر در خلاقیت عبارت است از تشویق به وسیله ی دیگران است . این مطلب در آزمایشی توسط پروفسور امری – ال – کاون59 استاد دانشگاه راچستر آمریکا به اثبات رسید در این آزمایش نیمی از دانشجویان تحت فشار انتقاد شدید قرار گرفتند وبا نیمی دیگر رفتاری تشویق آمیز صورت گرفت . گروه تشویق شده در مورد انعطاف در خلاقیت ، واکنشی که 27 درصد بهتر از گروه انتقاد شده بود از خود بروز داد علت این افزایش انعطاف در خلاقیت به اثرات تشویق محقق که تنش را کاهش می دهد تشخیص داده شد .

2- دلسرد کردن خود به عنوان یک عامل باز دارنده
تجربه رهبران خلاقیت ، آنان را در مورد این واقعیت تحت تاثیر قرار داده است که بسیاری از مردم خلاقیت خود را با سرد نمودن خویش تحلیل می برند . کوشش های خلاق ما مادام که تقریباً همه گرایش به دلسرد کردن آن دارند با موانع مایوس کننده کافی رو به روست لیکن دلسرد کردن به دست خویش غالباً نیروی عجیب خفه کننده ای برای خلاقیت است و چقدر نابجاست . باید بخاطر داشته باشیم که حتی کاشف بزرگ چون پاستور در کار خود با اشتباهات متعدد مواجه میگردید و غالب ایده های واقعاً بزرگ او مورد تمسخر قرار می گرفتند .
اعتماد به نفس نیروی عظیمی در تداوم خلاقیت به شمار می رود و چه بسا ایده های بالقوه مهمی که در اثر عدم اعتماد به نفس خلق کنندگان آن در نطفه خفه گردیده و هرگز کسی از آن حتی با خبر نمی شود .
گرایش دیگری که خلاقیت را تهدید می کند عبارت از تمایل به همرنگ جماعت شدن است . این تمایل طلسم سنت گرایی را با خود همراه دارد و سنت گرایی دلسرد کننده عمده ای برای خلاقیت است . ترس از احمق جلوه کردن به نظر دیگران با عدم تمایل به متفاوت بودن از دیگران همراه است .تجربه نشان دادن که این عقده مانع بزرگی بر سر راه بسیاری از مردم که برای خلاقیت آموزش می بینند می باشد . ترس از احمق جلوه کردن یک سد بسیار موسوم عاطفی است . تعداد کمی از ما از این خصوصیت ضد خلاقیت آگاه هستیم . لیکن باید دانست که پیشرفت در هر زمینه فقط با دفاع از ایده هایی مترقی غیر سنتی میسر است . متاسفانه در بسیاری از موارد ما به غلط بعضی از خلاقترین شخصیتهای جهان را به عنوان افراد فوق العاده خودپسند تلقی کرده ایم .
پال دکروف60 باکتریولوژیست و مولف آمریکایی از " غرور موهن " پاستور سخن گفته است . وی درباره لون هوک61 که میکروسکوپ را به وجود آورد می گوید " تکبر او نامحدود بود – در دوره خود لون هوک از طرف همه کسانی که وی را می شناختند به عنوان مردی پرنخوت شناخته شده بود ." در حقیقت ، اکثریت قاطع افرادی که در خلاقیت مشهورند تا حد حقارت متواضع بوده اند . غالباً نادرند افراد برجسته ای که در دنیا آنان را با اهمیتی خیلی بیش از آن چه آنان برای خود قائلند ، نشناسند . تقریباً در تمام موارد وقتی درباره راز موفقیت چنین افرادی از آنان سوال می شود ادعا می کنند که استعداد خلاقیت آنان به مراتب پائین تر از حد نبوغ است و آن چه به عنوان موفقیت بدست آمده اند اساساً فقط به علت کوشش مداوم در قبال عدم موفقیت های مکرر است .

3- کم رویی مانع خلق ایده هاست
در غالب موارد کم رویی از تردیدهای واقعی افراد درباره استعداد خلاقیتشان سرچشمه می یرد . شکسپیر می گوید " چنین تردیدهایی خائن اند و باعث می شوند که نتایج نیکوئی را که ممکن است در صورت نبودن ترس از کوشش بدست آوریم از دست بدهیم " قطعاً تردیدی وجود ندارد که ما دارای استعداد و قدرت تصور هستیم و نیزمی توانیم آن را در صورتی که اراده کنیم بکار بریم .
لیکن حتی وقتی ایده ای به نظرمان می رسد غالباً به علت شک وتردید آن بروز نمیدهیم .
ترس از کم رویی گرایش به متوقف ساختن ما پس از شروع یک پروژه خلاقیت دارد .
بسیاری از دانشمندان مبتکر مجبور بودند کورمال کورمال بکار خود ادامه دهند. رنالدراس62 وقتی درهندوستان درتعقیب یافتن راهی برای غلبه بر مالاریابود به مانع عظیمی برخورد کرد لیکن بجای توقف به کارش ادامه داد تا آنکه سرنخ امید بخشی بدست آورد . وی از آن حداکثر استفاده را برد و آن را به عنوان راز غلبه برمالاریا تلقی نمود که گرچه از لحاظ زمانی بیش از حد خوش بینانه بود لیکن به هر حال در کسب موفقیت مفیدواقع شود .

4- تشویق ، ایده یابی را پرورش می دهد
با وجودی که توماس کارلایل نویسنده و تاریخ نویس معروف اسکاتلندی درست میگفت که " قدری مخالفت برای هر کس کمک بزرگی است " ،اما خلاقیت چنان گل لطیفی است که تحسین آن را به شکوفایی وا می دارد در حالیکه مایوس کردن ، غالباً آن را در غنچه می خشکاند . همه ما در صورتیکه کوشش هایمان مورد تحسین قرار گیرند ایده های بیشتر و بهتری خلق می کنیم . رفتار غیر دوستانه می تواند ما را از کوشش باز دارد . شوخی تمسخر آمیز می تواند سمی باشد ، چنان که در لطیفه بالزاک ابراز گردیده است ، " پاریس شهری است که ایده های بزرگ در آن معدوم می گردند و مرگشان به وسیله بذله گویها فرا می رسد ". هر ایده ای اگر با تحسین روبرو نشود باید لااقل از آن استقبال شود ، حتی اگر خوب نباشد لااقل باید با " تشویق به ادامه کوشش " روبرو گردد.

5- نزدیکان بهترین مشوق اند
دلسرد کردن هایی که بیش از همه در تخریب خلاقیت موثر است آنهایی است که از طرف افرادی که به آنان علاقمندیم سرچشمه می گیرد . در داخل خانواده تشویق با ارزشتر از جاهای دیگر است . والدین باید تعمق نموده ، دقیقاً نگریسته و قبل از ابراز کمترین اظهار دلسرد کننده درباره کوشش های خلاق کودک دقت را در گوش دادن به آن بکار برند . تشویق کودک ، وقتی در خلاقیت به بهترین وجهی کمک می کند که مستقیماً به وی اظهار گردد لیکن حتی از این هم پرتوان تر است . وقتی به دیگران ابراز شود و کودک آن را تصادفاً بشنود .
غالب مادر کودکی به نحو بارزی خلاق هستیم . معذلک بسیاری از ما وقتی بزرگ می شویم غیر خلاقیم . یکی از دلایل آن عبارت است از آنکه درجامعه بر روی اهمیت ایده ها تاکیدی نشده است . دلیل دیگر آن است که غالب والدین یا به صورت فعال در دلسرد کردن کودکان خود و یا حداقل در عدم تشویق فعالانه آنان مقصر هستند .
روانشناسان براهمیت ارتقاء اعتماد به نفس کودکان تاکید نموده اند . در این مورد فرق است بین تمایل کودک به کوشش در سه مورد و حصول دو موفقیت و یک شکست وکوشش برای انجام یک کار به نحو کامل . بدین معنی که در صورتی که والدین فقط موفقیت را تشویق نموده عدم موفقیت را توبیخ و یاحتی با سردی از آن استقبال کنند کودک به کوشش ترغیب نمی گردد. به نظر روانشناسان وسواس در کامل بودن جز خفه کردن کوشش خلاق نتیجه ای نخواهد داشت .

فصل سوم

روش تحقیق
1) موضوع تحقیق :
بررسی رابطه بین روش تدریس شاگرد محور ، و رشد و پرورش خلاقیت در دانش آموزان دختر دوره ی متوسطه منطقه 8 تهران.
2) جامعه تحقیق :
جامعه ی مورد بررسی در این پژوهش کلیه ی دانش آموزان دختر ، دوره ی دبیرستان ، منطقه 8 در سال تحصیلی 88-87 می باشند . که همگی آنها در رشته ریاضی فیزیک به تحصیل اشتغال دارند .
3) نمونه تحقیق :
از بین دانش آموزان مقطع دبیرستان این منطقه ، 100 نفر از دختران دانش آموز دبیرستانی هدی که برای گذراندن ترم تابستانی و بعضاً کلاسهای جبرائی ثبت نام کرده بودند ، بصورت تصادفی انتخاب شدند و با تمایل به سوالات پرسشنامه پاسخ دادند .
4) چگونگی نمونه برداری :
با توجه به تعداد دانش آموزان و تمایل آنها جهت همکاری در انجام این تحقیق ، نمونه ها بصورت تصادفی از بین دانش آموزان ترمی وجبرانی انتخاب شدند ، و سپس پس از توضیحاتی که درباره نحوه پرکردن پرسشنامه ها ، موضوع تحقیق و هدف تحقیق برای آنها گفته شد به پر کردن پرسشنامه اقدام کردند . لازم به توضیح است که در پرسشنامه ای که جهت سنجش روش تدریس معلمان به آنها داده شده بود از آنها خواسته شد تا نظر خود را تنها درمورد سه نفر از دبیران دروس فیزیک ، شیمی و ریاضی بیان دارند .
5) توضیح درباره نمونه ها
نمونه ها همگی ، دانش آموزان دختر ، مقطع دبیرستان با میانگین سنی 16 سال بودند ، اغلب آنها از خانواده هایی متوسط جامعه از نظر اقتصادی ، اجتماعی بودند .
اکثر نمونه ها طبق آنچه در پرسشنامه خواسته شده بود و آنها عنوان کرده بودند فرزندان اول تا چهارم خانواده ها بودند ، در نمونه ها وجود دانش آموزانی که تک فرزند بودند نیز مشهود بود .
6) ابزار تحقیق
برای سنجش متغیر روش تدریس ( شاگرد محور ) از پرسشنامه 17 سوالی که توسط محقق طرح شده استفاده شده است .
( نمونه پرسشنامه ضمیمه می باشد )
این سوالات معمولاً، برای سنجش بعد کلامی ، تعامل معلم و دانش آموز، برقراری ارتباط وفاکتورهای دیگر استفاده شده است .
برای سنجش متغییر خلاقیت ، از تست 60 سوالی استاد دکتر جمال عابدی مدرس دانشگاه کالیفرنیای لوس آنجلس استفاده کردم . این آزمون همبستگی بیرونی 74/0 را با آزمون خلاقیت تورنس نشان می دهد . دکتر عابدی از دیرباز به مفهوم خلاقیت ، آموزش و اندازه گیری آن علاقمند بوده تازه های علمی را دراین زمینه دنبال کرده است . در سالهای اخیر کوشش کرده که درمورد تهیه وسیله ای برای اندازه گیری خلاقیت برآید ، که ضمن دارا بودن اعتبار و پایایی قابل قبول در زمان نسبتاً کوتاهی اجرا و نمره گذاری شود که تست مذکور حاصل تلاش ایشان می باشد .
7) روش اجرای تحقیق
جامعه آماری در این تحقیق ، جامعه ی دانش آموزان دختر دوره ی متوسطه منطقه 8 تهران بودند . که 100 نفر بعنوان نمونه از میان دانش آموزان به طور تصادفی انتخاب شده اند . میانگین سنی این دانش آموزان 16 سال می باشد .
8) ابزار تحقیق :
یک پرسشنامه 17 سوالی طرح شده توسط محقق بود که روش تدریس معلم را بررسی می کرد . و یک تست 60 سوالی ، جهت سنجش خلاقیت .
9) تحلیل آماری :
از طریق ضر یب همبستگی پیرسون صورت گرفته است و نتیجه حاصل از این تجزیه، تحلیل ، ( یا ضریب همبستگی محاسبه شده ) : 212/0 بود که طبق معیار جدول در سطح اطمینان 95/0 اطمینان می توان قضاوت کرد که بین روش تدریس شاگرد محوری و میزان رشد و پرورش خلاقیت دانش آموزان در جامعه دانش آموزان دختر دوره متوسطه منطقه 8 تهران رابطه معتبر و واقعی وجود دارد .

فصل چهارم

XY
Y2
X2
Y
X
XY
Y2
X2
Y
X
i
9/59-
25
5204/143
5-
98/11
8364
15129
4624
123
68
1
04/40-
4
8004/400
2
02/20-
4680
16900
1296
120
36
2
96/1-
4
9604/0
2-
98/0
82/7
15876
3249
126
57
3
62/527-
961
6804/289
31
02/17-
6201
25281
1521
159
39
4
3/150-
225
4004/100
15
02/10-
6578
20449
2116
143
46
5
2/119-
1600
8804/8
40-
98/2
5192
7744
3481
88
59
6
94/29-
9
6004/99
3-
98/9
8250
15625
4356
125
66
7
4/160-
400
3204/64
20
02/8-
7104
21904
2304
148
48
8
62/248-
961
3204/64
31
02/8-
7632
25281
2304
159
48
9
98/15
1
3604/255
1
98/15
9288
16641
5184
129
72
10
62/208
361
5604/120
19
98/10
9849
21609
4489
147
67
11
96/3-
4
9204/3
2-
98/1
7308
15876
3364
126
58
12
778/274
121
0004/624
11
98/24
11259
19321
6561
139
81
13
12/60-
36
4004/100
6
02/10-
6164
17956
2116
134
46
14
66/50
289
8804/8
17
98/2
8555
21025
3481
145
59
15
94/5
9
9204/3
3
98/1
7598
17161
3364
131
58
16
8/99-
100
6004/99
10-
98/9
7788
13924
4356
118
66
17
94/5-
9
9204/3
3-
98/1
7250
15625
3364
125
58
18
48/0
576
0004/0
24-
02/0-
5824
10816
3136
104
56
19
92/63
16
3604/255
4
98/15
9504
17424
5184
132
72
20
98/2-
1
8804/8
1-
98/2
7493
16129
3481
127
59
21
8/9-
100
9604/0
10-
98/0
6726
13924
3249
118
57
22
4/120-
400
2404/36
20
02/6-
7400
21904
2500
148
50
23
02/12-
1
4804/144
1
02/12-
5676
16641
1936
129
44
24
9/109
25
1204/483
5
98/21
10374
17689
6084
133
78
25
72/922-
6238
09/3322
4298
5/47
189239
437854
87100
3286
1448
جمع

XY
Y2
X2
Y
X
XY
Y2
X2
Y
X
i
7/35-
1225
0404/1
35
02/1-
8965
26569
3025
163
55
26
86/27
49
8404/15
7
98/3
8100
18225
3600
135
60
27
08/40-
16
4004/100
4
02/10-
6072
17424
2116
132
46
28
54/505
529
1204/483
23
98/21
11778
22801
6084
151
78
29
28/140-
196
4004/100
14
02/10-
6532
20164
2116
142
46
30
3/105-
225
2804/49
15
02/7-
7007
20449
2401
143
49
31
84/79-
64
6004/99
8-
98/9
7920
14400
4356
120
66
32
88/95-
36
3604/255
6-
98/15
8784
14884
5184
122
72
33
78/109
121
6004/99
11
98/9
9174
19321
4356
139
66
34
06/30-
9
4004/100
3
02/10-
6026
17161
2116
131
46
35
32/112-
256
2804/49
16
02/7-
7056
20736
2401
144
49
36
84/103
64
4804/168
8
98/12
9384
18496
4761
136
69
37
98/21-
1
1204/482
1-
98/21
9906
16129
6084
127
78
38
18/9
81
0404/1
9-
02/1-
6545
14161
3025
119
55
39
02/6-
1
2404/36
1
02/6-
6450
16641
2500
129
50
40
02/18
1
7204/3241
1-
02/18-
4826
16129
1444
127
38
41
74/38
169
8804/8
13
98/2
8319
19881
3481
141
59
42
02/8-
1
3204/64
1
02/8-
6192
16641
2304
129
48
43
1/35-
25
2804/49
5
02/7-
6517
17689
2401
133
49
44
02/5-
1
2004/25
1
2/50-
6579
16641
2601
129
51
45
2/20
100
0804/4
10-
02/2-
6372
13924
2916
118
54
46
06/30
9
4004/100
3-
02/10-
5750
15625
2116
125
46
47
76/23-
144
9204/3
12-
98/1
6728
13456
3364
116
58
48
16/48-
64
2404/36
8
02/6-
6800
18496
2500
136
50
49
84/63-
64
6804/63
8-
98/7
7680
14400
4096
120
64
50
86/11
3451
93/2723
107+
5/1+
185462
440443
81348
3307
1402
جمع

XY
Y2
X2
Y
X
XY
Y2
X2
Y
X
i
1/5
25
0404/1
5-
02/1-
6765
15129
3025
123
55
51
78/120-
121
5604/120
11-
98/10
7839
13689
4489
117
67
52
48/24
576
0404/1
24-
02/1-
5720
10816
3025
104
55
53
38/399
361
8404/441
19-
02/21-
3815
11881
1225
109
35
54
16/0
64
0004/0
8-
02/0-
6720
14400
3136
120
56
55
2/60
100
2404/36
10-
02/6-
5900
139241
2500
118
50
56
88/95
36
3604/255
6
98/15
9648
17956
5184
134
72
57
6/600
900
8004/400
30-
02/20-
3528
9604
1296
98
36
58
22/701
1521
2804/323
39
98/17
12358
27889
5476
167
741
59
7/14-
225
9604/0
15-
98/0
6441
12769
3249
113
57
60
38/418
361
8804/484
19-
02/22-
3706
11881
1156
109
34
61
84/15-
64
9204/3
8-
98/1
6960
14400
3364
120
58
62
76/299
144
0004/624
12
98/24
11340
19600
6561
140
81
63
52/728
676
1204/785
26-
02/28-
2856
10404
784
102
28
641
62/189
361
6004/99
19
98/9
9702
21609
4356
147
66
65
82/984
1681
9604/576
41-
02/24-
2784
7569
1024
87
32
66
1/50
25
4004/100
5-
02/10-
5658
15129
2116
123
46
67
94/65
9
1204/483
3
98/21
10218
17161
6084
131
78
68
26/13
169
0404/1
13-
02/1-
6325
13225
3025
115
55
69
16/104
64
5204/169
8-
02/13-
5160
14400
18419
120
43
70
6/480
900
6404/256
30-
02/16-
3920
9604
1600
98
40
71
12/66
36
4404/121
6-
02/11-
5490
14884
2025
122
45
72
46/26-
729
9604/0
27-
98/0
5757
10201
3249
101
57
73
22/77
121
2804/49
11-
02/7-
5733
13689
2401
117
49
74
94/17-
9
2604/25
3-
98/5
7750
15625

125
62
75
8/5169
9278
77/5373
240-
5/69-
162093
357438
76043
2960
1331
جمع

XY
Y2
X2
Y
X
XY
Y2
X2
Y
X
i
9/109
25
1204/483
5
98/21
10374
17689
6084
133
78
76
94/71
9
0404/575
3
98/23
10480
17161
6400
131
80
77
82/26
81
8804/8
9
98/2
8083
18769
3481
137
59
78
84/7-
64
9604/0
8-
98/0
6840
14400
3249
120
57
79
74/220
169
3204/288
13
98/16
10293
19881
5329
141
73
80
8/59-
100
7604/35
10-
98/5
7316
139241
3844
118
62
81
62/379
361
2004/399
19
98/19
11172
21609
5776
147
76
82
04/50
4
0004/626
2-
02/25-
3906
15876
961
126
31
83
94/14-
9
8004/24
3-
98/4
7625
15625
3721
125
61
84
12/42-
36
2804/49
6
02/7-
6566
17956
2401
134
49
85
22/121
121
4404/121
11-
02/11-
5265
13689
2025
117
45
86
26/13
169
0404/1
13-
02/1-
6325
13225
3025
115
55
87
88/83
36
4404/195
6
98/13
9380
17956
4900
134
70
88
2/230-
100
9204/529
10
02/23-
4554
19044
1089
138
33
89
26/234-
169
7204/324
13
02/18-
5358
19881
1444
141
38
90
36/378-
324
8404/441
18
02/21-
5110
21316
1225
146
35
91
22/55-
121
2004/25
11
02/5-
7089
19321
2601
139
51
92
48/389-
676
4004/224
26-
98/14
7242
10404
5041
102
71
93
84/31-
64
8404/15
8-
98/3
7200
14400
3600
120
60
94
28/14-
196
0404/1
14
02/1-
7810
20164
3025
142
55
95
1/35
25
2804/49
5-
02/7-
6027
15129
2401
123
49
96
22/11-
121
0404/1
11
02/1-
7645
19321
3025
139
55
97
06/6
9
0804/41
3-
02/2-
6750
15625
2916
125
54
98
1/50
25
4004/100
5-
02/10-
5658
15129
2116
123
46
99
94/65
9
1204/483
3
98/21
10218
17161
6084
131
78
100
94/234-
3023
17/5010
47
5/20
184286
424655
85763
3247
1421
جمع
4024
21990
96/16429
0
0
721080
1660390
330254
12800
5602
جمع کل

تجزیه و تحلیل آماری
در این مورد از روش ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است که فرمول آن بشرح زیر می باشد :

محاسبات آماری توصیفی
– برای محاسبه میانگین نمرات ( روش تدریس شاگرد محور ) از فرمول :

استفاده شده است .
– برای محاسبه میانگین نمرات ( خلاقیت ) از فرمول استفاده گردیده است .

سپس برای بدست آوردن نمرات انحراف از فرمولهای زیر استفاده شده است :
که در جداول مربوطه تمام نمرات محاسبه و درج شده است .

نتایج :
پس از محاسبه دقیق کله نمرات و درج آنها در جداول و اطمینان از درستی آنها ضریب همبستگی از طریق فرمولهای زیر بدست آمده است :

تفسیر :
چون ضریب همبستگی محاسبه شده 212/0 از مقدار معیار جدول ، در سطح اطمینان 95/0 بزرگتر است رابطه معنی دار است . یعنی حداقل با 95% اطمینان می توان قضاوت کرد که بین روش تدریس شاگرد محور توسط معلمان و میزان رشد و پرورش خلاقیت دانش آموزان ، رابطه معتبر و واقعی وجود دارد . و چون علامت جبری ضریب همبستگی مثبت است ، نوع رابطه مستقیم است ، بدین ترتیب معلوم می شود هر چه روش معلم به شیوه شاگرد محوری نزدیک تر باشد در رشد و پرورش خلاقیت دانش آموزان دختر تاثیر بیشتری دارد .

فصل پنجم

خلاصه
تدریس ، عبارت است از تعامل معلم و شاگرد براساس طرحی منظم و هدفدار از طرف معلم . براساس این تعریف در هر تدریس دو ویژگی مشخص را می توان جستجو کرد :
1- وجود تعامل بین معلم و شاگرد .
2- هدفدار بودن فعالیت معلم .
علاوه بر نظریه های تدریس ، عوامل مختلف دیگری در تدریس معلم دخالت دارند ، که از مهمترین آن می توان ویژگیهای شخصیتی و علمی خود معلم را نام برد .
معلمان را از نظر شخصیتی می توان به دو گروه " شاگرد نگر" و " درس نگر" تقسیم نمود . گروه " شاگرد نگر فردی " و " شاگرد نگر جمعی " تقسیم می شوند . معلمان " درس نگر" که معمولاً به محتوای درس بیشتر توجه دارند – به دو گروه " درس نگر علمی " و " درس نگر فلسفی " تقسیم می شوند . معلمان " درس نگر علمی " بیشتر به رشته های علمی علاقمند هستند ، در حالیکه معلمان " درس نگر فلسفی " به مسائل کلی و اجتماعی بیشتر توجه دارند .
معلمان را از نظر نوع رفتاری که با شاگردان دارند نیز می توان به دو گروه تقسیم کرد : معلمانی که در برخورد با شاگردان ، رفتاری آمرانه و مقتدرانه دارند ، و معلمانی که رفتارشان دوستانه است . پس به طور کلی می توان معلمان را به چهار گروه تقسیم کرد : معلمان اقتدار طلب درس نگر ، معلمان اقتدار طلب شاگردنگر معلمان رفاقت طلب درس نگر ، و معلمان رفاقت طلب شاگردنگر .
شناخت چنین ویژگیهایی می تواند به معلم در برخورد با شاگردان و مسائل آموزشی کمک کند . علاوه بر شخصیت معلم ، ویژگیهای شاگردان ، ساخت نظام و برنامه ی آموزشی و فضا و تجهیزات آموزشی نیز می تواند در روش تدریس معلمان بسیار موثر باشد .

انواع روش تدریس
روشهای سنتی تدریس
روشهای سنتی ، به روشهایی گفته می شود که اکثر مدارس دنیا ، در طول تاریخ آموزش و پرورش از آن استفاده کرده اند ، و امروز نیز یکی از متداولترین روشهای حاکم بر مدارس است . مهمترین این روشها ، روش حفظ و تکرار ، سخنرانی ، پرسش و پاسخ ، روش نمایشی ، ایفای نقش ، گردش علمی بحث گروهی و روش آزمایشی است .

روش حفظ و تکرار: از قدیمیترین روشهای آموزشی است . محور فعالیت در روش ، حفظ و تکرار مطالب آموزشی است . در این روش انضباط بسیار سخت و آمرانه است و به علاقه و استعداد و تفاوتهای فردی شاگردان توجه نمی شود .

روش سخنرانی: این روش نیز سابقه ای طولانی دارد . اساس این روش ، ارائه اطلاعات شفاهی از طرف معلم و یادگیری آن از طریق گوش دادن و یادداشت برداشتن از طرف شاگرد است . در این روش معمولاً معلم فعال و شاگرد پذیرنده و غیر فعال است . مراحل اجرایی این روش ، عبارت است : آمادگی برای سخنرانی ، مقدمه ، ارائه محتوا ، و جمعبندی و نتیجه گیری است .

روش پرسش و پاسخ : که عده ای آن را روش سقراطی نیز گفته اند ، معلم می کوشد با طرح سوال ، شاگردان را به تفکر و تلاش ذهنی وادار کند . این روش ، برای کلاسهای پرجمعیت کارآیی چندانی ندارد .

روش نمایشی : در این روش ، شاگردان از طریق دیدن ، مهارت خاصی را یاد می گیرند . این روش ، زمانی به کار می رود که تجهیزات و امکانات آموزشی بسیار محدود یا منحصر به فرد باشد . روش نمایشی در چهار مرحله ی آمادگی ، توضیح ، نمایش ، و آزمایش و سنجش اجرا می شود . البته گاهی مرحله توضیح و نمایش در هم ادغام می گردند .

روش ایفای نقش : این نیز یکی از روشهای سنتی است ، که برای تجسم عینی بعضی از موضوعات درسی به کار گرفته می شود . از ویژگیهای بارز این روش ، ارتباط عاطفی بین ایفاگران نقش و شاگردان است .

روش گردش علمی: این روش امروزه کاربرد زیادی دارد ، روش گردش علمی ، با توجه به مدت زمان اجرای آن به گردش علمی بسیار کوتاه مدت ، گردش علمی چند ساعته ، گردش علمی روزانه و هفتگی تقسیم می شود .

روش بحث گروهی: یکی از روشهای موثر آموزشی است ، زیرا در آن محور کار ، فعالیت شاگرد است این روش ، برای کلاسهای کم جمعیت قابل اجراست . در این روش ، مطالب علمی مستقیماً به وسیله ی معلم در اختیارات شاگردان قرار نمی گیرد . معرض منابع توسط معلم صورت می گیرد . اما شاگردان خود به مطالعه و جمع آوری اطلاعات می پردازند . در این روش ، علاقه و تسلط شاگرد بر محتوا بسیار مهم است . در این روش ، علاوه بر کسب اطلاعات علمی ، تفکر شاگرد پرورش می یابد . توانایی اظهار نظر در جمع پیدا می کند و انتقاد پذیر و انتقادگیر بار می آید .

روش آزمایشگاهی یا الگوی حل مساله: این روش بر اصول یادگیری اکتشافی استوار است . در این روش ، شاگردان از طریق آزمایش به کسب تجربه ی مستقیم می پردازند ، روش آزمایشگاهی برای دروسی مانند علوم تجربی روش بسیار مناسبی است . در این روش هدایت معلم ، بسیار حائز اهمیت است .

روشهای جدید تدریس : انفرادی کردن آموزش یکی از پدیده های مهم سالهای اخیر نظام های آموزشی است . آموزش انفرادی الزاماً به معنای آموزش یک نفر شاگرد توسط یک معلم یا برنامه خاص نیست ، بلکه به معنای آموزش براساس توانائیهای شاگرد است . اف . اس . کلر با انتشار مقاله ای به آموزش انفرادی حیاتی تازه بخشید، و بدعت خاصی را در کالجها و دانشگاهها بنیاد نهاد . اساس کار کلر بر مفاهیم زیر استوار بود :
1- پیشرفت براساس توان فردی
2- یادگیری تا حد تسلط
3- تدریس خصوصی
4- راهنمایی
5- بکارگیری تکنیکها و روشهای مکمل همراه با آموزش سنتی
آموزش انفرادی ، ممکن است با توجه به شرایط و امکانات ، به صورتهای مختلف سازماندهی و اجرا گردد. از مهمترین روشهای آموزش انفرادی می توان ، یادگیری تا حد تسلط تدریس خصوصی آموزش برنامه ای ، آموزش به وسیله کامپیوتر ، آموزش انفرادی تجویز شده و آموزش انفرادی هدایت شده را نام برد .

در روشهای یادگیری تا حد تسلط ، شاگرد قبل از اینکه به پیشرفت خود ادامه دهد باید محتوای آموزشی را تا حد تسلط یاد گرفته باشد ، زیرا تعدادی از صاحبنظران معتقدند که پیشرفت تحصیلی شاگردان تا حد زیادی با زمان یادگیری بستگی دارد . در روش تدریس خصوصی ، محیط آموزشی بسیار گرم و صمیمانه است . معلم به هیچ وجه شاگردان را با یکدیگر مقایسه نمی کند ، بلکه پیشرفت کار هر شاگرد را با کارهای گذشته اش مقایسه می کند .

آموزش برنامه ای : کاربرد روانشناسی یادگیری در تدریس است و در واقع یک نوع روش خودآموزی است . در این روش ، مواد آموزشی به گامها یا واحدهای کوچک تقسیم می شود ، واحدهای کوچک باید به گونه ای برنامه ریزی شوند که شاگرد را به هدفهای نهایی هدایت کنند . اگر آموزش برنامه ای توسط ماشین صورت گیرد ، به آن آموزش به وسیله کامپیوتر گویند . در روش آموزش به وسیله ی کامپیوتر ، پیشرفت در مطالعه تحت کنترل ماشین است . یعنی تا شاگرد مطالب مطرح شده را یاد نگیرد ، ماشین اجازه جلو رفتن را به او نخواهد داد . آموزش انفرادی تجویز شده یکی دیگر از روشهای آموزش انفرادی است در این روش ، موضوع درس به واحدهای مختلف تقسیم می شود . هر واحد برای یک جلسه در نظر گرفته می شود . قبل از شروع آموزش ارزشیابی تشخیصی به عمل می آورد تا نقطه ی آغاز فعالیت را مشخص کند . در این روش، شاگرد با توان خود حرکت می کند .

آموزش انفرادی هدایت شده :
آخرین روش مطرح شده در آموزش انفرادی است این روش بیشتر در مراکز تربیت معلم بکار می رود . در این روش ، شاگردان سطوح مختلف می توانند در یک فعالیت آموزشی شرکت کنند . هر بخش از فعالیت آموزشی توسط تعدادی از معلمین که وظایف ، سطوح مسئولیت و قدرت متفاوت دارند ، اداره می شوند . از ویژگیهای این روش ، کلاسهای بدون پایه ، تدریس گروهی در سنهای مختلف و آموزش با توجه به تفاوتهای فردی است .

روش تدریس شاگرد محور ( ارگانیستیک ) : روشی است که آدمی بعنوان موجود زنده ای در نظر گرفته می شود که ذاتاً فعال است . در این روش توجه به شاگرد و توانائیهای او از اهمیت خاصی برخوردار است .
طبق این روش ، هدف آموزش و پرورش مداوم افراد در جهت به ظهور رسانیدن توانائیهای بالقوه آنان است . همه ی روشهای تدریس که قبلاً ذکر شد دارای معایب و محاسنی هستند و روش تدریس شاگرد محور می تواند در قالب بعضی از روشهای تدریس مذکور پیاده شود ، بدین شکل که با توجه به توانائیهای دانش آموزان و راهنمائیهای آنان بعنوان الگویی در تلفیق بعضی از روشهای تدریس استفاده گردد. لذا بعضی از روشهای آموزش انفرادی می تواند در قالب روش شاگرد محور تلقی گردد. یا از تلفیق بعضی از روشهای سنتی تدریس روشی بنام شاگرد محور را داشته باشیم که همانا تعامل بین معلم و دانش آموز می باشد .

روش تدریس معلم محور ( مکانیستیک ) : در این روش ، انسان بعنوان موجودی غیر فعال ، تهی و انفعالی در نظر گرفته می شود که ذاتاً تنبل وتن پرور است . مطابق این روش ، فعالیت آدمی در اثر نیروهای خارجی انجام می گیرد . بنابراین هدف آموزش و پرورش ، انتقال فرهنگ و پر کردن ذهن آدمی و شکل دادن به رفتار اوست.
بدنبال بررسی روشهای مختلف تدریس ، به بررسی ابعاد خلاقیت پرداخته ایم . نیازهای افراد خلاق را مورد بررسی قرار دادیم . نقش معلمان در باروری خلاقیت که همانا ، آگاهی دادن ، جستجو وبررسی و کشف می باشد را شرح دادیم . عوامل موثر در خلاقیت که عبارت بودند از نقش اطلاعات ، انگیزش ، عواملی چون جنس ، سن ، تحصیلات و نقش عامل کوشش در خلاقیت عنوان شد . همچنین عواملی که مانع خلاقیت می شوند از قبیل : 1- عادات پیشین 2- دلسرد کردن 3- کم رویی 4- عدم تشویق 5- نقش نزدیکان را بطور مفصل شرح دادیم .
و روشهایی که باعث پرورش خلاقیت می شوند را نیز نام بردیم که عبارتند از :
1- عامل تجربه
2- بازی های فکری – حل معما و جدول
3- سرگرمی ها و هنرهای زیبا
4- مطالعه
5- نویسندگی و تمرین
و بقیه روشها که در فصل دوم در رابطه با آنها توضیحات مبسوطی داده شده است . آنچه در این فصل ارائه شد خلاصه ای بود از تمامی فصول قبل .

مشکلات و محدودیتها
مشکلات و محدودیتهایی که در زمینه انجام این رساله با آن مواجه بوده ام بشرح زیر می باشد :
1- تداخل زمان انجام تحقیق ( از نظر اجرای پرسشنامه ) یا تعطیلات مدارس بود ، که مجبور به اجرای تحقیق در مقطع دبیرستان ، که دارای کلاسهای ترمی ، جبرانی بودند شدم .
2- از دیگر مشکلات ، عدم آگاهی بعضی از دانش آموزان از چنین تحقیقاتی است ، بعضی از آنها از دادن پاسخ ، به جهت ترس از اعمال نظر معلمان نسبت به آنها امتناع می کردند . که با دادن توضح فراوان در رابطه با اینکه نیازی به ذکر نام و نام خانوادگی نیست ، متقاعد شدند .
3- یکی دیگر از محدودیتهای موجود در انجام این تحقیق ، عدم وجود پیشینه تحقیق در این زمینه بود .

پیشنهادات :
در تحقیقی که انجام دادم با بسیاری از مسائل دانش آموزان آشنا شدم که توجه و اهمیت به آنها سبب پیشبرد کار تدریس خواهد شد که بصورت پیشنهاد ارائه می شود انشاء الله که مورد توجه معلمان گرامی واقع شود :
1- تا آنجا که امکان دارد خود را با علائق دانش آموزان در کلاس درس تطبیق دهید.
2- ضمن جدی بودن با آنها ، دوستانها رفتار کنید .
3- تائید بر مطالب حفظی نکنید و امکان تدریس عملی برای همه درس فراهم شود تا دانش آموز بتواند نوآوریهای خود را در مدرسه و جامعه به کار ببرد .
4- سوالات مشکل درس را در کلاس مطرح کنید نه در موقع امتحان .
5- از روشهای متنوع در تدریس استفاده کنید .
6- به دانش آموزان احترام بگذارید و به ایده و پیشنهادهای آنان توجه داشته باشید.
7- والدین را با گزارشهای ماهانه در جریان کار دانش آموزان قرار دهید .
8- دانش آموزان را یاری دهید تا روش تحقیق و یادگیری مستقل را بیاموزند .
9- زمینه را جهت ابراز فکر خلاق و پرورش استعداد دانش آموزان فراهم کنید .
10- راه یادگیری فعالیتهایی چون اختراع ، طراحی ، تالیف و بیان و حتی حدس زدن را به دانش آموزان آموزش دهید .
11- دانش آموزان را به حل جدول ، معما ، و بازیهای گروهی که باعث تقویت ذهن آنها می شود تشویق کنید .
12- پیشنهاد می شود معلمان گرامی از روش شاگرد محوری استفاده کنند تا خلاقیت دانش آموزان افزایش پیدا کند .

فهرست منابع فارسی
1- اسبورن ، الکس اس ، پرورش استعداد همگانی ابداع و خلاقیت ؛ ترجمه ی دکتر حسن قاسم زاده ، انتشارت نیلوفر تهران ، 1368 .
2- باندی ، جوزف و وایلز ، جان ؛ نظارت در مدیریت ؛ ترجمه ی دکتر محمد رضا بهرنگی ، انتشارات .
3- پیاژه ، ژان ؛ روانشناسی و دانش آموزش ؛ ترجمه ی علیمحمد کاردان ، انتشارات دانشگاه تهران ، 1367 .
4- تعلیم و تربیت مدرسی ؛ حوزه های علمیه تهران ( فعالیتهای انتشار نشده صدا و سیما ، 1369)
5- خان زاده ، علی ؛ خلاقیت در آموزشگاه ؛ انتشارات تهران 1358 .
6- سلطان زاده ، حسین ؛ تاریخ مدارس ایران ؛ انتشارات دانشگاه آگاه ، تهران ، 1364.
7- شهید ثانی ؛ آداب تعلیم و تربیت در اسلام ؛ ترجمه ی سید محمد باقر حجتی ، دفتر فرهنگ و نشر اسلامی تهران ، 1369.
8- شاکری ، فاطمه ؛ کاربرد مهارتها در تدریس ؛ تهران ، 1366.
9- شعبانی ، حسن ؛ مهارتهای آموزشی و پرورشی ؛ انتشارات سمت ، تهران ، 1371.
10- صفوی ، امان الله ؛ کلیات روشها و فنون تدریس ؛ انتشارت معاصر ، تهران ، 1369.
11- یونسکو؛ آموختن برای زیستن .

فهرست مجلات و نشریات :
1- مجله استعدادهای درخشان ، 86 .
2- بدیع الزمان ، مدارس اسلامی ، مجله تعلیم و تربیت ، سال چهارم .
3- خان زاده ، علی ؛ نشر پویه ، سال 1387.
4- صفوی ، امان الله ، ماهیت روش تدریس ، رشد تکنولوژی آموزشی مهر ، 87-86
5- فرنودیان ، فرج الله ، رشد تکنولوژی آموزشی ، اردیبهشت 87.
6- مجله معلم و خانواده ، دوره ی جدید .

فهرست پایان نامه :
1- هاشمی ، ابوالفضل ، پایان نامه 58-1357

فهرست منابع خارجی :
1- Ahmes Munir – Din , Muslim Eaucation and: The Scholar's Social Statusp to the Century. Zurich Verlas , 1988.pp.55-85.

2- D-Zverev.Teachings methods in the Saviet school p.48.

3- Gase and Berliner . Esvcational Lpsychology inses Mifitim co 1979.p.448.

ضمائم

بسمه تعالی
پاسخ دهنده گرامی با سلام ، خواهشمندم سوالات زیر را به دقت خوانده و یکی از پاسخها را که با نظر شما انطباق بیشتری دارد انتخاب کنید . پاسخ دقیق شما ما را در رسیدن به نتایج تحقیقات یاری می دهد در ضمن ذکر نام و نام خانوادگی در پاسخنامه الزامی نیست .
نام و نام خانوادگی : سن : جنس : تحصیلات
– بطور کلی معلمان شما در جریان تدریس تا چه حد ویژگیهای زیر را اعمال می کنند:
ردیف
متن سوالات
پاسخها

خیلی زیاد
زیاد
تا حدودی
کم
خیلی کم
1
برقراری ارتباط با دانش آموزان

2
استفاده منطقی و به هنگام از وسایل آموزشی

3
فراهم آوردن موقعیتهای مناسب جهت اندیشیدن دانش آموزان

4
ایجاد انگیزه در دانش آموزان

5
ایجاد فرصت دستیابی جهت کشف مفاهیم

6
ایجاد فرصت تجزیه و تحلیل درس به زبان ساده توسط دانش آموزان

7
تاثیر شیوه بیان معلمان در فرآیند تدریس – یادگیری

8
هدایت دانش آموزان به منظور یافتن زمینه های کاربردی یاد گرفته ها

9
ارائه تکالیف براساس توانمندیها ، تفاوتهای فردی و مطالب عنوان شده در فرآیند تدریس – یادگیری

10
توجه به پیش دانسته های دانش آموزان در رابطه با مطالب جدید

11
توجه به پذیرش احساس دانش آموزان

12
پذیرش و بکار بستن عقاید دانش آموزان

13
تشویق یا تحسین دانش آموزان

14
پاسخ به پرسشهای دانش آموزان

15
ایجاد جوگرم و صمیمانه در کلاس

16
پرسش از دانش آموزان جهت اصلاح و سنجش دانسته های دانش آموزان

17
توجه به نکات اخلاقی در فرآیند تدریس – یادگیری

با سپاس و تشکر از همکاری شما
محقق : نغمه محبی

1- وقتی که با مساله خیلی دشواری روبرو می شوید معمولاً چه می کنید ؟
الف) گریه می کنم چون فکر نمی کنم بتوانم مساله را حل کنم .
ب) گریه نمی کنم اما ناراحت می شوم .
ج) سعی می کنم راه مناسب برای حل مسئله بیابم .

2- اگر سرگرم ساختن وسیله ای باشید و ناگهان دریابید قطعه مهمی از آن را گم کرده اید چه می کنید ؟
الف ) کار را متوقف می کنم .
ب) سعی می کنم قطعه گم شده را پیدا کنم و اگر نتوانم آن را پیدا کنم کار را متوقف می کنم .
ج) سعی می کنم قطعه گم شده را پیدا کنم و اگر نتوانم به جای آن یک قطعه دیگر می سازم .

3- وقتی که در مکانی عمومی هستید آیا هرگز سعی می کنید تا حدس بزنید افرادی که دور از شما هستند درباره چه چیزی بحث می کنند؟
الف ) هرگز علاقمند نیستم حدس بزنم دیگران درباره چه چیزی بحث می کنند.
ب) گاهی دوست دارم حدس بزنم دیگران درباره چه چیزی بحث می کنند.
ج) همیشه دوست دارم حدس بزنم دیگران درباره چه چیزی بحث می کنند.

4- آیا از حل مسائل دشوار لذت می برید ؟
الف ) خیر ، از حل مسائل دشوار لذت نمی برم .
ب) به ندرت از حل مسائل دشوار لذت می برم .
ج) اغلب از حل مسائل دشوار لذت می برم .

5- اگر عضو گروهی باشید که باید مساله ای را به همکاری حل کنید چه می کنید ؟
الف ) خودم کاری نمی کنم و می گذارم اعضای دیگر گروه مساله را حل کنند.
ب) گاهی در آنچه گروه می کند شرکت می کنم .
ج ) اغلب در حل مسائل دشوار با گروه همکاری می کنم .

6- وقتی که با مساله تازه ای روبرو می شوید ، معمولاً چه می کنید ؟
الف ) از کس دیگری می خواهم آن را برایم حل کند .
ب) سعی می کنم با کمک کسی دیگر آن را حل کنم .
ج) سعی می کنم اطلاعات بیشتری بدست آورم تا خودم آن را حل کنم .

7- اگر درگیر حل یک مساله مشکل ریاضی باشید چه می کنید ؟
الف ) از یک معلم یا یک شخصی دیگری می خواهم که به من کمک کند .
ب) یک کتاب ریاضی مربوط به مساله را می خوانم .
ج) از همه منابعی که در دسترس دارم ، استفاده می کنم .

8- وقتی که در گروهی برای حل یک مساله کار می کنید اعضای گروه چگونه از نظرهای مبتکرانه شما استقبال می کنند .
الف ) به ندرت از نظرات مبتکرانه من استقبال می کنند.
ب) گاهی از نظرات مبتکرانه من استقبال می کنند .
ج) اغلب از نظرات مبتکرانه من استقبال می کنند .

9- وقتی با مشکلی غیر عادی مواجه می شوید ، معمولاً آن را چگونه رفع می کنید ؟
الف ) اغلب از کسی کمک می گیرم .
ب) قبل از اینکه از کسی کمک بگیرم در مدت کوتاهی تلاش می کنم تا خودم آن را حل کنم .
ج) مدتی بسیار طولانی تلاش می کنم تا خودم آن را حل کنم .

10- آیا به نظر دیگران شما سوالات مشکلی طرح می کنید ؟
الف ) خیر ، این طور فکر نمی کنند .
ب) گاهی این طور فکر می کنند .
ج) اغلب این طور فکر نمی کنند .

11- آیا معمولاً دوست دارید به کارهای تازه دست بزنید ؟
الف ) معمولاً به کارهای تازه دست نمی زنم .
ب) گاهی به کارهای تازه دست می زنم .
ج) اغلب به کارهای تازه دست می زنم .

12- وقتی با مساله پیچیده ای روبرو می شوید ، چه می کنید ؟
الف ) سعی می کنم خود را درگیر حل آن نکنم .
ب) ممکن است کوتاه زمانی برای حل آن تلاش کنم .
ج) زمانی بسیار طولانی برای حل آن تلاش می کنم .

13- آیا از تجارب تازه لذت می بریم ؟
الف) از تجارب تازه لذت نمی برم.
ب) گاهی از تجارب تازه لذت می برم.
ج) از تجارب تازه لذت می برم .

14- وقتی در موقعیتی قرار می گیرید که از عهده آن بر نمی آیید چقدر به دیگران متوسل می شوید ؟
الف) اغلب به دیگران متوسل می شوم.
ب) گاهی به دیگران متوسط می شوم .
ج) معمولاً ترجیح می دهم به خودم متکی باشم .

15- به آنچه مستقلاً انجام می دهید ، چقدر اطمینان دارید ؟
الف) به آنچه خودم مستقلاً انجام می دهم اطمینان زیادی ندارم .
ب) به آنچه خودم مستقلاً انجام می دهم تا حدودی اطمینان دارم .
ج) به آنچه خودم مستقلاً انجام می دهم اطمینان زیادی دارم .

16- آیا از انجام آزمایش های علمی لذت می برید ؟
الف) از انجام آزمایش لذت نمی برم .
ب) از انجام آزمایش تا حدودی لذت می برم .
ج) از آنجام آزمایش خیلی لذت می برم .

17- آیا هرگز به رویا فرو می روید ؟
الف) خیر ، به رویا فرو نمی روم .
ب) گاهی ، اگر وقت داشته باشم به رویا فرو می روم .
ج) اغلب ، اگر وقت داشته باشم به رویا فرو می روم .

18- در بیان مطالب خود با چه سهولتی از کلمات استفاده می کنید ؟
الف) معمولاً اشکال دارم .
ب) گاهی اشکال دارم .
ج) به ندرت ، اشکال دارم .

19- بیان شما تا چه اندازه خوب است ؟
الف) مطالبم را به خوبی بیان نمی کنم .
ب) گاهی مطالبم را به خوبی بیان می کنم .
ج) اغلب مطالبم را به خوبی بیان می کنم .

20- نوشتن شما تا چه اندازه خوب است ؟
الف) در نوشتن نظراتم اشکال دارم .
ب) شاید بتوانم نظراتم را بنویسم .
ج) کاملاً می توانم نظراتم را بنویسم .

21- اگر عده ای از افراد به نحوی غیر منتظره از شما بخواهند که بیش از پنج دقیقه درباره موضوعی صحبت کنید تا چه اندازه از عهده این کار بر خواهید آمد ؟
الف) از عهده اش بر نخواهم آمد زیرا برای آن آمادگی نداشته ام .
ب) نهایت سعی خود را خواهم کرد تا از عهده آن برایم .
ج) به خوبی از عهده آن برخواهم آمد .

22- برای توصیف چیزی با چه سهولتی به کلمات دست پیدا می کنید ؟
الف) معمولاً این کار برایم دشوار است .
ب) گاهی ، این کار برایم آسان است .
ج) اغلب ، این کار برایم آسان است .

23- آیا به شغلی علاقه دارید که مستلزم فراهم ساختن اندیشه های بسیار باشد ؟
الف) علاقمند نخواهم بود .
ب) شاید علاقمند باشم .
ج) علاقمند خواهم بود .

24- برای بیان یک اندیشه با چه سهولتی به کلمات مترادف دست پیدا می کنید ؟
الف) معمولاً این کار برایم دشوار است .
ب) گاهی ، این کار برایم آسان است .
ج) اغلب ، این کار برایم آسان است .

25- اگر به ناچار در مسابقه ای شرکت کنید که در آن ، باید تا حد امکان کلمه های بسیاری را که با حرف (ج ) شروع می شوند بیان نمائید ،تا چه اندازه از عهده این کار بر می آیید ؟
الف) چندان از عهده این کار بر نمی آیم .
ب) تا اندازه ای از عهده این کار بر می آیم .
ج) در حد خیلی زیادی از عهده این کار بر می آیم .

26- اگر از شما خواسته شود در مسابقه ای شرکت کنید که در آن ، باید چیزهای متعلق به یک طبقه معین مانند غذاها یا گیاهان را نام ببرید تا چه اندازه از عهده این کار بر می آیید ؟
الف) چندان از عهده این کار بر نمی آیم .
ب) تا اندازه ای از عهده این کار بر می آیم .
ج) در حد خیلی زیادی از عهده این کار بر می آیم.

27- چند جمله می توانید بنویسید که همه آنها با کلمه " همه " شروع شود ؟
الف) می توانم فقط چند تا بنویسم .
ب) می توانم تعدادی بنویسم .
ج) می توانم تعداد زیادی بنویسم .

28- آیا می توانید غیر از کاربرد معمولی اشیاء موارد استفاده ممکن دیگری نیز برای آنها پیدا کنید ؟
الف) این کار برایم خیلی دشوار است .
ب) شاید بتوانم چند مورد استفاده دیگر پیدا کنم .
ج) می توانم مورد استفاده بسیار پیدا کنم .

29- نوشتن تعداد زیادی داستان تازه چقدر برایتان آسان است ؟
الف) این کار برایم دشوار است .
ب) می توانم چند داستان بنویسم .
ج) می توانم داستانهای زیادی بنویسم.

30- کدامیک از موارد زیر برایتان آسانترین است؟
الف) حفظ یک شعر ده بیتی.
ب) تفسیر یک شعر ده بیتی .
ج) سرودن یک شعر ده بیتی .

31- اگر از شما خواسته شود تا مقاله ای برای روزنامه درباره جامعه خود بنویسید ، ترجیح می دهید ، درباره کدام از موارد زیر بنویسید ؟
الف) آنچه را که پیش از آن درباره جامعه ام نوشته شده است خلاصه می کنم .
ب) بر آنچه که بیش از آن درباره جامعه ام نوشته شده است ، اطلاعات دیگری می افزایم.
ج) پس از مطالعه مطالبی که پیش از آن درباره جامعه ام نوشته شده است به نوشتن مقاله خود اقدام می کنم .

32- از کدام مورد زیر بیشتر لذت می برید ؟
الف) از مطالعه کتابهای معروف لذت می برم .
ب) از مطالعه کتابهای معروف و نوشتن چند کتاب توسط خودم لذت می برم .
ج) از نوشتن کتابهای خودم لذت می برم .

33- از طراحی اسباب بازی های جدید برای کودکان موفق می شوید ؟
الف) چندان موفق نخواهم بود .
ب) شاید بتوانم چند طرح ارائه کنم .
ج) می توانم طرح های بسیاری ارائه کنم .

34- اگر به جای معلم به یک کلاس کودکستانی بروید و طرح درس نداشته باشید تا چه اندازه از عهده این کار بر می آیید ؟
الف) شکست خواهم خورد .
ب) مشکل خواهم داشت .
ج) موفق خواهم شد .

35- نوشتن مترادف های بسیاری برای کلمه ( سریع ) چقدر برایتان آسان است ؟
الف) این کار برایم خیلی دشوار است .
ب) این کار تا اندازه ای برایم دشوار است .
ج) این کار برایم آسان است .

36- فرض کنیم همه راههای معمولی برای گرم کردن غذا را از دست داده ایم ، تهیه فهرستی طولانی از راههای دیگر برای گرم کردن غذا چقدر برایتان آسان است ؟
الف) این کار برایم خیلی دشوار است .
ب) این کار تا اندازه ای برایم دشوار است .
ج) این کار برایم آسان است .

37- اگر ناچار به ایراد یک سخنرانی باشید تا چه اندازه از عهده آن بر می آیید ؟
الف) بطور کامل از روی یادداشت هایم می خوانم .
ب) بیشتر از روی یادداشت هایم می خوانم .
ج) گاهی به یادداشت هایم نگاه می کنم .

38- اگر با گروهی از دوستانتان باشید و آنان از شما بخواهند درباره چیزی که در آن تجربه دارید یک ساعت صحبت کنید ، چه کار می کنید ؟
الف) سعی می کنم از صحبت کردن درباره آن خودداری کنم .
ب) می توانم مدت طولانی درباره آن صحبت کنم .
ج) می توانم مدتی طولانی درباره آن صحبت کنم .

39- آیا هرگز به شغلی علاقمندید که مستلزم سرهم کردن داستان در مقابل شنوندگان باشد؟
الف) علاقمند نیستم .
ب) شاید علاقمند باشم .
ج) علاقمند هستم .

40-وقتی ناچار باشید با کسی که فارسی خوب بلد نیست ارتباط برقرار کنید در یافتن راههای ساده تر برای بیان مطالب خود به فارسی تا چه اندازه برایتان آسان است ؟
الف) معمولاً این کار برایم دشوار است .
ب) گاهی ، این کار برایم آسان است .
ج) اغلب ، این کار برایم آسان است .

41- چقدر از ساختن چیزهای جدید لذت می برید ؟
الف) معمولاً از ساختن چیزهای جدید لذت نمی برم .
ب) گاهی از ساختن چیزهای جدید لذت می برم .
ج) اغلب ، از ساختن چیزهای جدید لذت می برم .

42- با افرادی که به سختی متقاعد می شوند ، چگونه برخورد می کنید ؟
الف) در یافتن دلایل متقاعد کننده اشکال دارم .
ب) سعی می کنم برای متقاعد کردن آنان چند دلیل مختلف بیابم .
ج) برای متقاعد کردن آنان دلایل بسیار می یابم .

43- وقتی می خواهید کار پیچیده ای را انجام دهید ، معمولاً کدام روش را بر می گزینید ؟
الف) یک روش واحد می یابم .
ب) شاید بتوانم چند روش بیابم .
ج) می توانم روش های متنوعی بیابم.

44- چه نوع کاری را بیشتر دوست دارید ؟
الف) کاری را که تقریباً همه مراحل آن از پیش مشخص و معین شده باشد .
ب) کاری را که بخشی از آن ، از پیش مشخص شده و بخشی از آن نیازمند ابتکار باشد .
ج) کاری را که بیشتر مراحل آن نیازمند ابتکار باشد .

45- آیا توضیح دلایل رفتار پیچیده مانند رفتار یک کودک نابهنجار برای شما دشوار است ؟
الف) توضیح رفتار پیچیده برای من دشوار است .
ب) می توانم توضیحاتی کلی ارائه دهم .
ج) می توانم توضیحات بسیاری ارائه دهم .

46- اگر به یک گردهمایی دعوت شوید تا مسائل جامعه خود را مورد بحث قرار دهید تهیه فهرستی طولانی از مسائل آن چقدر برایتان دشوار است ؟
الف) خیلی دشوار است .
ب) تا حدی دشوار است .
ج) به هیچ وجه دشوار نیست .

47- اگر از شما دعوت شود به انجمن شهر به منظور دریافت کمک مالی پیشنهادهایی ارائه دهید تا چه اندازه ای از عهده این کار بر می آیید ؟
الف) ارائه پیشنهادهایی فراتر از آنچه شورای شهر قبلاً در نظر گرفته است برایم دشوار است .
ب) می توانم تعداد اندکی پیشنهاد فراتر از آنچه قبلاً شورای شهر در نظر گرفته است ارائه دهم .
ج) می توانم پیشنهادهای زیادی فراتر از آنچه قبلاً شورای شهر در نظر گرفته است ارائه دهم .

48- آیا می توانید به یک معلم کلاس اول کمک کنید تا راههای گوناگون بسیاری برای آموزش اعداد بیابد ، به طوری که کودکان به فراگیری اعداد علاقمند شوند ؟
الف) خیر ، نمی توانم این کار را انجام دهم .
ب) شاید بتوانم چند راه معدود ارائه دهم .
ج) بله می توانم راههای گوناگون بسیاری ارائه دهم .

49- کمک فکری به مدرسه با امکانات محدود برای دستیابی به راههایی جهت تامین امکانات ورزشی و سرگرمی ها چقدر برای شما آسان است ؟
الف) خیلی دشوار است .
ب) می توانم راههای جدیدی ارائه دهم .
ج) می توانم راههای بسیاری ارائه دهم .

50- وقتی حادثه غیر عادلانه ای برای شما رخ می دهد ، آیا سعی می کنید به عوامل مختلفی که احتمالاً در آن حادثه دخالت داشته اند ، پی ببرید ؟
الف) سعی نمی کنم .
ب) گاهی سعی می کنم .
ج) معمولاً سعی می کنم .

51- وقتی حادثه عجیبی رخ می دهد ، معمولاً چه می کنید ؟
الف) به آن توجه نمی کنم .
ب) به جستجوی برخی از علل اصلی آن می پردازم .
ج) به جستجوی همه علل ممکن می پردازم .

52- وقتی به چیزی علاقمند می شوید ، چقدر به محتوای آن توجه می کنید ؟
الف) زیاد به جزئیات آن توجه نمی کنم .
ب) به جزئیات کلی آن توجه می کنم .
ج) به همه جزئیات آن توجه می کنم .

53- وقتی که به یک آواز گوش می کنید ، چقدر به محتوای آن توجه می کنید ؟
الف) هرگز توجه نمی کنم .
ب) گاهی ، توجه می کنم .
ج) خیلی توجه می کنم .

54- وقتی که به یک اثر هنری نگاه می کنید آیا به آنچه که هنرمند سعی دارد بگوید توجه می کنید ؟
الف) من به آنچه که هنرمند سعی دارد بگوید ، نمی اندیشم.
ب) گاهی اوقات ، به آنچه که هنرمند سعی دارد بگوید می اندیشم .
ج) اغلب ، به آنچه که هنرمند سعی دارد بگوید می اندیشم .

55- وقتی یک نمایش بدون کلام ( پانتومیم) تماشا می کنید ، چه واکنشی نشان می دهید ؟
الف) فقط برای لذت بردن تماشا می کنم .
ب) آنرا تماشا می کنم و سعی می کنم پیام عمومی آن را درک کنم .
ج) آن را تماشا می کنم و سعی می کنم همه پیام های آن را درک کنم .

56- پس از تماشای فیلمی که شما را تحت تاثیر قرار داده است ، معمولاً چه می کنید؟
الف) به کار بعدی خود می پردازم .
ب) شاید درباره یک جنبه از فیلم با دیگران صحبت کنم.
ج) درباره حوادث فیلم فکر می کنم ، و درباره آنها با دیگران صحبت کنم .

57- وقتی نامه ای می نویسید ، معمولاً چه مطالبی در آن می گنجانید ؟
الف) درباره چیزهایی می نویسم که دیگران به دانستن آن نیازمندند.
ب) درباره مهمترین حوادث می نویسم.
ج) درباره جزئیات حوادث زندگی خودم می نویسم .

58- وقتی که کتابی را می خوانید ، آنچه را می خوانید ، در ذهن خود مجسم می کنید؟
الف) آنچه را می خوانم ، در ذهن خود مجسم نمی کنم .
ب) آنچه را می خوانم ، گاهی در ذهن خود مجسم می کنم .
ج) همه آنچه را می خوانم مجسم می کنم .

59- در آنچه که انجام می دهید از چه مقدار پیچیدگی لذت می برید ؟
الف) از انجام امور ساده و سر راست لذت می برم .
ب) از انجام امور اندکی پیچیده لذت می برم .
ج) از انجام امور بسیار پیچیده لذت می برم .

60- چقدر به جزئیات کاری که انجام می دهید ، می پردازید ؟
الف) به ندرت ، به جزئیات می پردازم .
ب) گاهی به جزئیات می پردازم .
ج) اغلب به جزئیات می پردازم .

1 .اسبورن ، الکس اس ، پرورش استعداد ، همگانی ابداع و خلاقیت ، ترجمه ی دکتر حسن قاسم زاده ، انتشارات نیلوفر ، تهران : 1368، ص 9.
2 .Pieron
3 .Stein
4 .Mutchieli
5 .Azobel
6 .Torance
7 .Coren
8 .Brono
9 .Method
10 .صفوی، امان الله ، کلیات روشها وفنون تدریس ، انتشارات معاصر ، تهران ، 1369 ، ص 238
11 . یونسکو، آموختن برای زیستن ، صفحات 58 تا 70
12 .Julivs Nyrer
13 . همان منبع .
14 . سلطانزاده ،حسین، تاریخ مدارس ایران ، ص 119 به نقل از ابن بطوطه ، سفر نامه ابن بطوطه ج اول ص 242
15 . بدیع الزمان ، مدارس اسلامی ، مجله تعلیم و تربیت سال چهارم ، ص 42، نقل کرده .
16 . همان منبع ، ص 380 به نقل از :
Ahmed Munir- Din, Muslim Education And : The Scholar's Social Status Upto The 5 Century, Zurich Veriag.1988,PP. 55-85
17 . تعلیم وتربیت مدرسی – حوزه های علمیه ی تهران ی ، " فعالیتهای صدا و سیما 1369"
18 .D.Zverev,Teaching Methods In The Soviet School P.48
19 .Preod Vanced Organizer
20 .Problem Solving
21 .Individualized Learning
22 .صفری ، امان الله ، ماهیت روش تدریس ، رشد تکنولوژی آموزشی، شماره 1 .
23 . شعبانی ، حسن ، روشها و فنون تدریس ؛ انتشارات سمت ، تهران ، 1371، 140-136
24 . مجله ی معلم و خانواده ، دوره ی جدید ، ش 3 ، ص 12 .
25 . شهید ثانی ، آداب تعلیم و تربیت در اسلام ، ترجمه سیدمحمد باقر حجتی دفتر فرهنگ نشر اسلامی تهران 1369، ص291-292.
26 . پیاژه ، ژان ، روانشناسی دانش آموزان و پرورش ؛ ترجمه ی علی محمد کاردان ؛ انتشارات دانشگاه تهران ، تهران 1367، ص : 192-178
27 . روانشناسی دانش آموز و پرورش ؛ ص 199-198
28 . شعبانی ، حسن – روشها و فنون تدریس ، انتشارات سمت ،تهران 1371 ، صفحات 282 و 310 .
29 .Gage And Berliner, Educational Psychology 2nd Ed.Miftlin Co 1979.P.448.
30 Individval Instruction
31 .Programmed Instruction
32 .Computer Assisted Instruction
33 . Individvally Prescribed Instruction
34 Individvally Guided Eduction
35 . شعبانی ، حسن – روشها و فنون تدریس ، انتشارات سمت ، تهران 1371، صفحات 343 ، 363.
36 .Galton
37 .Darvin
38 .Lomberzo
39.Graham Wallas
40 .Burton
41 .Hefferman
42 . Drevdahi
43 .Marksbery
44 .Wilson
45 .Guilford
46 . مجله استعدادهای درخشان ، سال اول شماره 3 ، پائیز 71
47 .فرنودیان ، فرج الله ، رشد تکنولوژی آموزشی ، سال 5 ، شماره 8 ، اردیبهشت 69- 68
48 .خان زاده ، علی ، خلاقیت در آموزشگاه ، انتشارات دانشگاه تهران ، تهران 1358
49 . خان زاده ، علی ، پویه ، شماره5 سال 1355.
50 . همان منبع
51 .Grandal
52 .Mitcher
53 . همان منبع
54 . همان منبع صفحات 38 تا 45
55 .Hughes Mearnes
56 . همان منبع
57 . اسبورن ، الکس اس – پرورش استعداد همگانی ، ابداع وخلاقیت ، ترجمه ی دکتر حسن قاسم زاده ، انتشارات نیلوفر ، تهران 68، ص 27 و 35
58 .Ribot
59 .Emery.L.Cowen
60 .Paul De Kruif
61 .Leeuwao hoek
62 .Ronald Ross
—————

————————————————————

—————

————————————————————

165


تعداد صفحات : 166 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود