مقدمه
دین در لغت به معنای جزا، اطاعت، قهر، غلبه، عادت، انقیاد، خضوع و پیروی در اصطلاح عبارت است از: " مجموعه ی عقاید، اخلاق ، قوانین ومقرراتی که برای اداره ی امور جامعه انسانی و پرورش آنها به کار گرفته می شود. " با عنایت به تعریفی که از تربیت و دین به عمل آمده می توان گفت تربیت دینی فرایندی است دو سویه میان مربی و متربی که ضمن آن مربی با بهره گیری از مجموعه ی عقاید ،قوانین و مقررات دینی تلاش می کند تا شرایطی فراهم آورد که متربی آزادانه در جهت رشد و شکوفایی استعدادهای خود گام برداشته ، به سوی هدف های مطلوب رهنمون گردد. تربیت دینی، همچون سایر جنبه های تربیت مانند تربیت جسمانی ،ذهنی، اخلاقی و…فرایندی است دو سویه که باید آموخته و فرا گرفته شود ، با این تفاوت که این نوع تربیت از سایر انواع تربیت مهم تر است و باید با دقت و ظرافت خاص انجام شود .
از آنجا که در هر جامعه ای بسته به بینش ها و نگرش های آن جامعه، نوع خاصی از تربیت مورد نظر است، در جامعه دینی، تربیت دینی مورد اهتمام جدی متولیان امر تربیت است. با توجه به اینکه کشور ما یک کشور اسلامی است و ۹۹% جمعیت آن مسلمان است، تربیت دینیِ نسل جدید یکی از بایسته های وزارت معارف به عنوان نهاد رسمیِ متکفل امر تعلیم و تربیت در کشور، به شمار می رود. تربیت و شکل گیری شخصیت افراد به ویژه نسل جدید، تحت تاثیر عوامل مختلف درونی، بیرونی و حتی عوامل فوق طبیعی قرار دارد. عوامل گوناگون موثر در تربیت، هر کدام در جای خود مهم و دارای درجه خاصی از تاثیر است. در این میان دو عامل خانواده و مکتب یا مدرسه نقش بسیار برجسته ای نسبت به دیگر عوامل دارند و در واقع این دو هستند که شخصیت افراد را شکل می دهند. خانواده نخستین محل تعلیم و تربیت و عرصه آموزش برای تمام افراد است. اینجاست که بخش اعظم سلایق و علایق، شخصیت و الگو های رفتاری افراد شکل می گیرد. مدرسه به عنوان مکمل خانواده، کانونی است که در آن افراد همراه با تعلیم و کسب معلومات، تربیت می شوند.در مدرسه نیز عوامل مختلفی وجود دارند که در امر تربیت موثرند از قبیل برنامه های درسی، مواد آموزشی، سازمان مدرسه و امکانات آموزشی آن؛ ولی هیچ یک از اینها به اندازه معلم، چه به لحاظ آموزشی و چه تربیتی اهمیت ندارد، زیرا این معلم است که به همه آن عوامل جان می بخشد و آنها را سودمند و نتیجه بخش می گرداند. همچنین اوست که نسل ها را به همدیگر ارتباط می دهد، فرهنگ جامعه را حفظ می کند، و در صورت نیاز تغییر می دهد و تکامل می بخشد، به رفتار دانش آموز شکل می دهد و افراد مورد نیاز جامعه را تربیت می کند.
برای آموزش دین و درس دین و زندگی به دانش آموزان اولین چیزی که باید مد نظر داشت و نسبت به آن آگاهی پیدا کرد شناخت روحیات و ویژگیهای آنان و همچنین شناخت مراحل رشد آنهاست . باید توجه داشت که وجود گرایش دینی در دانش آموزان غیر قابل انکار است . آنها سرشت خداجوی دارند و مفاهیم اساسی دین اسلام نیز اموری هستند که با سرشت آنان سازگاری بوده و اکتسابی نیستند و وظیفه تعلیم و تربیت شکوفا کردن این گرایشات فطری است.
بیان مساله
مساله افت تحصیلی به عنوان قد یمی ترین و بحث انگیزترین مساله آموزش و پرورش ایران د ر د هه های اخیر بود ه است که فاصله بین وضعیت علمی موجود فراگیران با وضعیت مورد انتظار آنها از حد معقول و مقبول آن فراتر رفته است و منجر به خسارت های اقتصادی، روانی و اجتماعی شد ه است.
تحقیقات انجام شده نشان می د هد د ر کشور ما شکست تحصیلی زیاد و پرحجم بوده و گریبانگیر برخی از دانش آموزان می شود . تحلیل های آماری نشان می د هند که این پد یده در ایران نیز همانند سایر جوامع گزینشی بوده و همه طبقات به یک نسبت با آن مواجه نیستند . این امر د ر مناطق محروم و روستایی و د ر میان حاشیه نشینان شهرها بسیار عمیق تر است.
متاسفانه گه گاه در ارائه آمار و ارقام، د قت لازم صورت نمی گیرد تا میزان و حجم واقعی معضلات آموزشی و فرهنگی مشخص شود . وقتی د ر موارد ی مانند مساله بی سواد ی آمار متفاوتی از ۲۲ تا ۳۲ د رصد ارائه می شود ، چگونه انتظار د اریم برنامه ریزی د رستی د ر این مورد صورت گیرد؟ متاسفانه بد تر از این، در بحث افت تحصیلی پاک کرد ن صورت مساله، به جای حل مساله د ر بحث افت تحصیلی قابل تامل است. یعنی به جای مرد ود ی و تجد ید ی، اجازه تکرار امتحان در نوبت های متوالی را به معنی کاهش افت تحصیلی بیان می کنند .
شناخت علل فردی، اجتماعی از یک طرف و علل ساختاری و آموزشی نظام تعلیم و تربیت از طرف دیگر مسائل را پیچید ه تر کرد ه است. بدین منظور برای کاهش افت تحصیلی می توان از تغییر و نوآوری آموزش در عرصه تربیت هنر، نظام ارزشیابی، روش های تد ریس، مشارکت اولیاء، و سبک های مدیریت مدارس استفاد ه کرد . به امید کاهش افت تحصیلی در مدارس کشور.
اینجانب ، در اوایل سال تحصیلی یاد شده ، با مشاهده ی رفتار دانش آموز خون به نام نرگس در ساعات دین و زندگی و پرداختن به گفتگوی صمیمی و دوستانه با او در خصوص اهمیت و ضرورت توجه به درس دین و زندگی و هم چنین مشورت و تبادل نظر با دیگر همکاران و حتی گفتگو با برخی از اولیای او ، متوجه شدم که او نسبت به درس دین و زندگی و فعالیت های مربوط به آن علاقه ی چندانی از خود نشان نمی دهند! بر این اساس ، همواره این موضوع ذهن مرا به خود مشغول ساخته بود که نسبت به درک معانی دین و زندگی ، بی تفاوت است؟! در واقع مساله و سوال اساسی این بود که ، چگونه می توانم سطح علاقه مندی نرگس خود را به درس دین و زندگی ارتقا بخشم؟ به عبارت روشن تر، با استفاده از چه روش هایی می توانم میزان علاقه مندی او را به درس دین و زندگی و فعالیت های مربوط به آن افزایش دهم؟ بنابراین ، در تحقیق حاضر که از نوع پژوهش در عمل ( ((Action Research بوده است. اقدام پژوه در پی آن بود تا با استفاده از روش های معتبر علمی به جمع آوری داده ها و اطلاعات ( (Data and Information لازم با هدف دست یابی به راه حل های مورد نیاز برای حل مساله پرداخته ، تا پس از انتخاب و اعتبار بخشی مناسب ، به اجرای آن ها بپردازد. لازم به ذکر است که در این تحقیق ، پژوهشگر علاوه بر استفاده از رهنمودهای ارزشمند صاحب نظران و اساتید فن و هم چنین مشارکت و نقادی همکاران گرامی ، از نقطه نظرات دانش آموزان کلاس و حتی اولیای او نیز بهره مند گردیده است.
توصیف وضع موجود
اینجانب …. دبیر …. آموزشگاه … … هستم و مدت .. سال است که در آموزش و پرورش در حال خدمت می باشم در سال تحصیلی اخیر در کلاس … این آموزشگاه با … نفر دانش آموز سر و کار داشتم که از این میان عدم علاقه نرگس کرمعلی بی انگیزگی و بی حوصله بودن ،عدم علاقه به درس دن و زندگی و مسائل دینی مرا بر آن واداشت. با توجه به اینکه دانش آموز مربوطه .. ماه دیر به مدرسه آمده بود و ضمنا یک سال هم در روند آموزش او وقفه ایجاد شده بود بعد از ورود به مدرسه نسبت به اکثر درس ها اظهار بی علاقگی می کرد .ضمن مشاهده نامحسوس رفتار و و هم چنین نظر سنجی کتبی و انجام مصاحبه با او و حتی اولیای مربوطه و تبادل نظر با شاگردان کلاس ، متوجه عدم علاقه مندی بیش تر او به درس دین و زندگی گردیدم که توصیف آن در قالب شاخص های کیفی وضع موجود آمده است.
گرد آوری شواهد یک
الف. شاخص های کیفی وضع موجود
1.نرگس در ساعات دین و زندگی ، یا با بقیه صحبت می کرد و یا بی مورد برای بیرون رفتن از کلاس اجازه می گرفت .
2.آیه های قرآن را در هنگام استفاده از نوار به صورت منظم ، هم خوانی نمی کرد
3. در ساعات دین و زندگی ، غیبت های بی مورد ویا غیر موجه داشت
4.تمایل چندانی به گوش دادن عبارت ها ، پیام ها و مفاهیم ساده دین و زندگی از خود نشان نمی داد
به منظور دست یابی به راه حل های مساله ، به جمع آوری داده ها و اطلاعات با استفاده از روش های علمی پرداختم که توضیح آن بدین شرح می باشد :
الف. مشاهده ( Observation )
یکی از موثرترین و کاربردی ترین روش های جمع آوری اطّلاعات از کلاس درس است.( ساکی ، 1383 : 206) به عبارت دیگر ، مشاهده عملی است که پژوهشگر در آن برای کشف علل بعضی از امور ، از قوّه ی دید خود استفاده می کند.( سیف اللهی ،1384 :121) از این رو ، به لحاظ حضور در کلاس و ارتباط مستقیم با دانش آموزان و محیط پیرامون آن ها ، برخی از اطّلاعات خود را از طریق مشاهده به دست آوردم. به این صورت که گاهی از صفحه ی سفیدی ، برای مشاهده استفاده کرده و نکات کلیدی را یادداشت می نمودم.گاهی هم از فرم مشاهده استفاده می کردم. ملاک های این فرم از قبل با توجه به اهداف مورد نظر تنظیم گردیده بود و هنگام مشاهده ی نا محسوس رفتار دانش آموزان ، موارد مورد نظر را نشانه گذاری می کردم .
نمونه موارد مورد نظردر فرم مشاهده :
1. در زنگ دین و زندگی با نشاط است. 2. در فعالیت کلاسی مشارکت دارد.
ب. پرسش نامه پرسش نامه (Questionnaire) یکی از ابزار های رایج پژوهش و روش مستقیم برای کسب داده های تحقیق است. ( سرمد و همکاران ، 1385 :141) به همین منظور با توجه به نیاز و اهداف مورد نظر در این تحقیق، پرسش نامه را تدوین نمودم. ،که این پرسش نامه برای 20 نفر از همکاران محترم و تمامی اولیای گرامی تهیه شده بود نمونه پرسش ، ویژه دانش آموزان : از خواندن دین و زندگی لذّت می بری؟ نمونه پرسش ، ویژه همکاران محترم و اولیای گرامی: به عقیده ی شما با استفاده از چه روش هایی می توان میزان علاقه مندی دانش آموزان مدرسه را به درس دین و زندگی و فعالیت های مربوط به آن افزایش داد؟
ج. مصاحبه (Interview ) یکی از ابزارهای جمع آوری داده ها و اطلاعات است که امکان برقراری تماس مستقیم با مصاحبه شونده را فراهم می آورد و با کمک این ابزار می توان به ارزیابی عمیق تر درک ها ، نگرش ها ، علایق و آرزوهای مصاحبه شوندگان پرداخت.( سرمد و همکاران ، 1385: 149) از این رو، ضمن مصاحبه با چند نفر از همکاران حاضر در آموزشگاه و هم چنین اغلب اولیای دانش آموزان و حتی تمامی فراگیران کلاس ، به جمع آوری داده ها و اطلاعات مورد نظر پرداختم و به منظور بهره مندی بیش تر از نظرات و جلوگیری از اتلاف وقت ، از ضبط صوت نیز استفاده گردید. سوالات مطرح شده در مصاحبه عبارت بودند از:
1.به نظر شما با استفاده از چه روش هایی می توان زنگ دین و زندگی دانش آموزان را با نشاط نمود؟ 2.برای جذاب کردن آموزش درس دین و زندگی دانش آموزان ، چه راهکارهایی را پیشنهاد می کنید؟ 3.به نظر شما با استفاده از چه روش هایی می توان دانش آموزان مدرسه را به درک مفاهیم دین و زندگی ، علاقه مند نمود؟ بررسی پرونده های تحصیلی دانش آموزان با استفاده از یادداشت ها ، بررسی پوشه کار ،کارنامه ی تحصیلی و دفتر حضور و غیاب او ، داده ها و اطّلاعات لازم را در خصوص میزان علاقه مندی دانش آموزان کلاس به درس دین و زندگی و فعالیت های مربوط جمع آوری نمودم.
تجزیه و تحلیل اطلاعات گرد آوری شده
پس از مشاهده رفتار دانش آموز در کلاس و مصاحبه با او و حتی اولیای مربوطه و هم چنین تبادل نظر با مدیر، معاون دانش آموزان کلاس و بررسی مطالب پرسش نامه های جمع آوری شده و تجزیه و تحلیل و تفسیرآن ها ، عوامل موثر (factors Effective) در ایجاد مساله ، شناسایی (Recognition)گردیدکه به شرح زیر می باشد:
خشک و بی روح بودن کلاس ؛ · سنتی بودن روش آموزش به دانش آموزان در گذشته؛ · ؛ · عدم تشویق دانش آموزان در سالهای گذشته؛ · شرکت ندادن دانش آموزان در اجرای مراسم ها و مناسبت های دینی و مذهبی آموزشگاه ؛ · عدم توجه و بی اهمیتی اولیای دانش آموزان به درس دین و زندگی. با توجه به شناسایی عوامل موثر در ایجاد مساله ، در پی آن بودم تا با استفاده از روش های گوناگون ، ضمن برطرف کردن عوامل ایجاد کننده مساله ، در جهت افزایش میزان علاقه مندی نرگس به درس دین و زندگی و فعالیت های مربوط به آن نیز گام های بلند و موثری بردارم.
راه های پیشنهادی
پس از گرد آوری اطلاعات لازم از طریق مطالعه ی کتاب های گوناگون و هم چنین داده های جمع آوری شده از پرسش نامه ها ، پرونده تحصیلی دانش آموزان کلاس ، مشاهدات خود و علاوه بر آن بحث و گفتگو و تبادل نظر با مدیر، معاون ، همکاران و حتی دیگر مربیان مراکز در قالب مصاحبه ، به ارایه موارد یاد شده پرداختم که شامل راه حل های پیشنهادی( Suggested Solutions ) زیر می باشد :
1. تغییر مکان کلاس درس دین و زندگی در ساعت درسی مربوطه به توصیه ی یکی از همکاران برای ایجاد تنوع و جذاب کردن کلاس درس دین و زندگی و حفظ تزئینات آن و پوسترهای نصب شده با اجازه مدیر محترم مرتّب شده و اختصاص به دین و زندگی داده شود.
2. استفاده از سیستم رایانه و ویدئو پروژکشن در آموزش درس دین و زندگی به پیشنهاد یکی از همکاران ، برای افزایش یادگیری و آموزش بهتر دین و زندگی ، می توان در هنگام تدریس از وسایل یاد شده استفاده نمود.
3. برگزاری مراسم جشن دین و زندگی به پیشنهاد اولیای گرامی ، کتاب های دین و زندگی درسی کادو شده ، هدایایی تهیه شود و در روز برگزاری جشن ، این هدایا به همراه کتاب دین و زندگی درسی به دانش آموزان اهدا گردد.
4. برگزاری مسابقات حفظ و قرائت قرآن همراه با معنی آن و اهدا جایزه ی ویژه به حافظان و قاریان به توصیه یکی از همکاران برگزاری مسابقات هم باعث ایجاد رقابت صحیح در بین دانش آموزان می گردد و هم انگیزه ی او را برای یادگیری بهتر افزایش می دهد.
5. قرائت سوره های کوتاه و بخشی از آیه الکرسی توسط دانش آموزان همه روزه در شروع ساعت اولیه کلاس به توصیه برخی از همکاران محترم ، خواندن سوره ها و آیه الکرسی در ابتدای هر روز به مدت 10 دقیقه ، هم باعث یادگیری و حفظ سوره می شود هم موجب متبرّک شدن کلاس در آن روز به آیات نورانی می شود .
6. استفاده از نمودار آموزشی دین و زندگی برای تشویق دانش آموزان
7. فراهم ساختن امکان مشارکت دانش آموزان همراه با دبیر خود در برنامه نماز جماعت آموزشگاه به توصیه معاون پرورشی آموزشگاه ، شرکت کردن دانش آموزان در نماز جماعت به همراه دبیر، می تواند در او برای خواندن نماز، انگیزه بیش تری ایجاد کند.
انتخاب راه حل جدید به صورت موقت
میزان موفقیت و تغییری که در وضعیت موجود حاصل می شود ، بستگی به قدرت و توان اثربخشی (Effectiveness ) راه حل ها دارد و نتیجه بخشی راه حل ها نیز، بستگی به جوانب لازم برای تدارک یک برنامه منظم و صحیح در اجرای اقدام پژوهی دارد. و این امر، مرهون دقت ، درایت ، مهارت و هوشمندی اقدام پژوه می باشد.(سیف اللهی ، 1384 : 132) حال که انتخاب چند راه حل از میان روش های پیشنهادی گوناگون ، نیازمند دقت و درایت خاص می باشد. از این رو ، با دقتی خاص از میان راه حل های پیشنهادی ، برخی از او را انتخاب نمودم که عبارتند از :
1.توجیه اولیای دانش آموزان بخصوص اولیای نرگس در ابتدای سال تحصیلی در خصوص اهتمام ویژه او به درس دین و زندگی
2.آموزش رعایت آداب و اصول احترام به دین و زندگی از سوی دانش آموزان بخصوص نرگس
3. ساخت گنجینه ی دین و زندگی و احادیث اسلامی توسط دانش آموزان؛
4. تهیه نمودار تشویقی و کارت های عبارت ها همراه با معنی آن ؛
اجرای راه حل جدید
دراین مرحله، برای کسب اعتبار و اطمینان ( Confidence ) بیشتر در خصوص اجرای راه حل های انتخابی، با مدیر محترم ، معاونین و دیگر همکارانم درآموزشگاه و هم چنین تنی چند از اساتید مجرب مکتب دین و زندگی و حتی برخی از اولیای دانش آموزان نیز با استفاده از ابزار مصاحبه و پرسش نامه مشورت و تبادل نظر نموده است.
در مجموع معیارهای اجرای راه حل به شرح زیر بوده است :
* قابل اجرا بودن راه حل های انتخابی. * انگیزشی بودن روش ها. * ابتکاری بودن بعضی از راه حل های انتخابی. * پیش بینی اثر بخش بودن روش های انتخابی در ترغیب دانش آموزان مدرسه به درس * متناسب بودن راه حل ها با دوره ی سنی دانش آموزان مورد نظر. به لطف الهی ، راه حل های انتخابی به میزان بالایی مورد تایید و تحسین اساتید فن و همکاران گرامی و حتی برخی از اولیای ارجمند قرار گرفت. بنابراین ، با اطمینان بیش تری توانستم راه حل های انتخابی را به مرحله اجرا در آورم. اجرای راه حل ها در واقع اجرای راه حل ها ، مهم ترین بخش یک اقدام پژوهی می باشد. همه ی تلاش ها و زحمات اقدام پژوه بستگی به اجرای یک یا چند راه حل موثر دارد. اگر روش های مناسبی برای حل مساله ، ابداع و ایجاد نشود ، اقدام پژوهی به نتیجه مطلوب نخواهد رسید… وجه تمایز اصلی این نوع از تحقیق با سایر انواع تحقیقات ، در اجرای راه حل ها به منظور ایجاد تغییردر وضع موجود است.(سیف اللهی ، 1384 : 144) حال که اجرای راه حل ها در این نوع از تحقیق ، نیازمند توجه بسیار است ، بر آن شدم تا با دقت نظر فراوان ، تک تک راه حل ها را به اجرا در آورد .
گرد آوری شواهد دو
1. نرگس در ساعات دین و زندگی ، با دیگران صحبت نمی کرد و بی مورد برای بیرون رفتن از کلاس اجازه نمی گرفت
2.آیه های قرآن و دین و زندگی را در هنگام استفاده از نوار به صورت منظم ، هم خوانی می کرد
3. در ساعات دین و زندگی ، غیبت های بی مورد ویا غیر موجه نداشت
4.تمایل به گوش دادن عبارت ها ، علاقه به دین و زندگی در او ایجاد شده بود.
ارزشیابی و تاثیر اقدام جدید
مدیر محترم چندین بار به طور تصادفی ار دانش آموز ارزشیابی بعمل آورد و وقتی تعداد علاقه مندان به درس دین و زندگی هر کلاس را بررسی میکرد مشاهده میکرد که تعداد علاقه مندان کلاس من روز به روز افزایش می یابد بطوری که بعد از اجرای روش های متنوع و جذاب این تعداد به صد در صد رسیده بود همچنین وضعیت نرگس خیلی بهتر از قبل شده بود که مدیر محترم چندین بار مقابل سایر همکاران مدرسه تقدیر و تشکر کرد.
پدر و مادر نرگس با نوشتن نامه یا بصورت شفاهی احساس رضایت خود را اعلام می کردند و تشکر و قدر دانی می کردند.اینجانب در اجرای راه حل ها ، به درستی آن ها نیز دقّت می نمودم. یعنی در حین اجرای روش های انتخابی ، علاوه بر نظارت کامل ، کنترل کننده مداوم امور نیز بودم. به گونه ای که پیشرفت کار را زیر نظر داشته و پیوسته وقایع را ثبت می نمودم و در فرایند اجرا ، نه تنها از همکاران منتقد خود ، در مورد پیشرفت طرح کمک می گرفتم که در صورت نیاز، تغییرات لازم را نیز در اجرای طرح اعمال می نمودم.
نتیجه گیری:
ما اغلب اوقات درباره اینکه معلمان و معاونان کارامد و برجسته ،چگونه مهارتهای خود را به دست می آورند،فکر نمی کنیم.آنها غیر از مهارتهایی که در تدریس دارند ،از صفات فراوان دیگری نیز برخوردارند.آنها درباره دانش آموزان خود اطلاعات زیادی دارند ،از کار با آنها لذت می برند و به آنان عشق می ورزند. بر اساس تحقیقات ،معلمان خوب قادرند قدرت تفکر دانش آموزلن را پرورش دهند،رشد آنان را آسان سازند ، و خود را با شرایط متغیر تطبیق دهند. به شخصیت دانش آموزان احترام می گذارند ودرک خوبی از وضعیت روحی ،عاطفی و خانوادگی آنان دارند.زیرا مهارت کلی شناختی دانش آموز ،تحت تاثیر وضعیت روحی ،عاطفی و خانوادگی قرار دارد. می توانند از آغاز رابطه خوبی با دانش آموزان خود برقرار سازند. آنها با آزادی و به آسانی برخورد می کنند ،مهارت های لازم را برای ارتقای انگیزه دانش آموزان دارند من نیز تا پایان اجرای پروژه تمام سعی خود را بر آن داشتم که به شخصیت دانش آموزانم احترام بگذارم ودرک درستی از وضعیت روحی ،عاطفی و خانوادگی ایشان داشته باشم.در پایان به نتایجی به شرح زیر دست یافتم: 1- برقراری ارتباط صمیمانه با دانش آموزان و جلب اعتماد ایشان در حل مسائل. 2- تغییر رفتارهای مثبت دانش آموزان. 3- تغییر رفتارهای مثبت دانش آموزان در محیط بیرون از مدرسه و در محیط خانه و خانواده. 4- توجه ویژه به خواندن قرآن و نماز به خصوص نماز جماعت. 5- علاقه به خواندن کتاب و استفاده از کتابهای مفید و آموزنده و تاثیر متقابل آن در رفتارهای ایشان. 6- کسب رتبه در مسابقات فرهنگی – هنری و برگزاری اعیاد و مراسمات مذهبی در محیط آموزشگاه. 7- حضور مستمر والدین در محیط آموزشگاه و توجه بیشر ایشان به مسائل درسی و تربیتی فرزندشان. 8- برقراری نظم در کلاسهای درس خودم و محیط آموزشگاه. 9- افزایش سطح نمرات درسی دانش آموزان در امتحانات مستمر و پایانی
راهکارهایی برای مشارکت مذهبی دانش آموزان در مدرسه
1. پخش اذان و سکوت دانش آموزان هنگام شنیدن اذان ظهر از بلندگوی مدرسه به صورت هماهنگ در سطح مدارس منطقه.
2. اختصاص دادن یک جلسه اولیاء و مربیان در مدارس جهت آموزش و اهمیت فواید اذان و اقامه توسط مربیان تربیتی یا توسط یکی از اولیای دانش آموزان به منظور سهیم نمودن اولیای دانش آموزان به عنوان الگو و نمو برای فرزندانشان.
3. گرامی داشت یاد و خاطره ی اولین اذان صدر اسلام توسط " بلال حبشی " درسالروزشان و مشارکت دادن خود دانش آموزان در برگزاری این مراسم.
4. آموزش و تفسیر اذان و اقامه و مسایل تربیتی در شورای دانش آموزی و انجمن و انتقال مسایل مطرح شده توسط اعضای این شورا به کلیه ی دانش آموزان.
5. برگزاری نمایشگاه از آثار و دست سازه های دانش آموزان در سطح مدارس توسط دانش آموزان و مربیان تربیتی در ارتباط با اذان و اقامه و نماز.
6. برگزاری مسابقات علمی – دینی -فرهنگی بین دانش آموزان و معلمین جهت آموزش و تشویق به مطالعه و یادآوری و به روز شده اطلاعات و تقویت بنیه آنان.
7. نمایش فیلم های آموزنده و مذهبی از زندگی شخصیت های دینی – علمی درباره ی نماز در ساعات پرورشی و قرآن و …
8. تهیه و تنظیم بروشورهایی با همکاری مشاورین مدرسه و امور تربیتی در ارتباط با آموزش اذان و اقامه.
• راهبردهای فضاسازی تربیتی
1. توجه داشتن به عناصر ارتباط سالم
از نیازهای اساسی والدین و معلمان در امر تربیت ، مهارت برقراری ارتباط سالم است. به این معنا که طرفین در امر مبادله ی اطلاعات و احساسات در فضایی مناسب و مشارکت کرد ، با یک دیگر هماهنگی داشته و در این ارتباط هر دو احساس ارزشمندی کنند. به طور کلی ارتباط انسان ها با یک دیگر بر اساس دو بینش برقرار می شود : "کرامت و اهانت " یعنی یا بر اساس تکریم شخصیت یا تحقیر شخصیت .
از دیدگاه اسلام ارتباطی سالم است که بر پایه ی تکریم شخصیت و عزت نفس و احترام متقابل افراد استوار باشد.برای کمک به ایجاد فضاسازی تربیتی بر اولیا و مربیان لازم است که به عناصر ارتباط سالم توجه داشته و آن را به صورت یک مهارت در خود رشد دهند.
عناصری از قبیل وضعیت ظاهری نگاه ها و حالت های چهره ، حرکت ابروها و دست ها خضوع و فروتنی و نیز فضای معنوی شرایط زمان و مکان ، نوع کلمات و جملات ، آهنگ و لحن بیان ، خوب گوش دادن ، سخن خوب گفتن از جمله عناصر مهم در ارتباط سالم هستند که در ایجاد فضای تربیتی مناسب نقش هم ایفا می کنند.
2. هدف آگاهی و بالا بردن ادراک کودکان و دانش آموزان
3. وجود نیروهای کارآمد در امر تعلیم و تربیت
الف)شخصیت نافذ که فرزند تو را بپذیرد دوست بدارد ، شخصیت خود را از روی شخصیت تو بسازد. مایه های نفوذ عبارتند از : صداقت ، صمیمیت و محبت.
ب)قدرت تفهیم : آشنایی به زبان روان شناسی تعلیم و تربیت
ج) اطلاعات کافی ، فهم موضوع درس
4. فضای مناسب فیزیکی و سایر امکانات :
محیط مناسب و شاد و جذاب از عوامل مهم و موثر در فضاسازی است. حجم و فضای اتاق ها ، نوع رنگ ها و نور و گرما و سرما و غیره باید با یافته های علمی و روان شناسی هماهنگ باشد.
5. هماهنگی و مشارکت عوامل مدرسه :
همکاری ، پشتیبانی و مشارکت معلمان و مدیر و معاون و مشاور ، فضایی را ایجاد می کند که دانش آموز با احساس آرامش انگیزه و اطمینان به اخذ درس ها به رفتارهای خوب بپردازد. تضاد و چندگانگی بین عوامل مدرسه یکی از آسیب های خطرناک در نظام تعلیم و تربیت به شمار می رود.
راهکارهایی برای تعمیق و تقویت آموزه های دینی
1. تشکیل کمیته های مختلف مانند : کمیته نماز ، تواشیح ، سرود ، دکلمه و نمایش نامه و کمیته پژوهش .
2. تلفیق آموزش دینی با تمام دروس ( علوم اجتماعی ، تاریخ ، هنر و …)
3. فراخوان مقاله با موضوعات خاطره های نماز ، باورهای مذهبی و موفقیت ها ، نماز و پرورش اخلاق نیکو ، گفت و گو با خالق یکتا و بهداشت در دین .
جذاب نمودن نمازخانه یا مکان اجرای مراسم مذهبی ، چون معطر ساختن آن ، تمیز و زیبا بودن
4. اعتدال از نظر گرما و سرما نقاشی های مناسب با ارزش های دینی روی دیوار .
5. حرکت های دسته جمعی در انجام مراسم های دینی ، برگزاری نماز های جماعت ، شرکت در مراسم زیارت عاشورا ، ایام سوگواری و جشن های مذهبی و مولودی ها .
تا این جا موضوعاتی که مطرح گردید و راهکارهایی که ذکر شد همگی در واقع خدمات مشاوره ای غیر مستقیم در سطح مدرسه و یا کلاس بوده است که اگر به زعم بنده به طور کامل اجرا شود در واقع گام اساسی در جهت بهبود رویکردهای تربیتی و تقویت باورهای دینی برداشته خواهد شد.
البته موارد استثنایی هم وجود دارد مثلا دانش آموزی که مورد اخلاقی داشته و با ناسازگاری در کلاس و مدرسه جریان سازی کرده و دیگران را هم به طرف خود می کشاند. شایان ذکر است که یک چنین مواردی در بین دبستانی ها نادر است ولی در بین دانش آموزان دوره ی راهنمایی و دبیرستان به وفور یافت می شود.
راه اساسی و سالم در برخورد با چنین قضیه ای صبر و شکیبایی و استعانت از درگاه احدیت و توسل به ائمه ی اطهار(ع) و در ادامه تلاش برای کمک به پرورش و رشد دینی دانش آموز که می بایست ابتدا موشکافانه به بررسی عدم علاقه ی وی به دین و باورهای مذهبی پرداخت و علل و موانع رشد دینی را در او کشف نمود. سپس با دوستی و محبت و علاقه به آینده و وضعیت او ، بتوان شخص را در جهت تکامل اخلاقی سوق داد.طرح دوستی و مودت در بین دانش آموزان دوره راهنمایی و دبیرستان از مهم ترین اصول و راهکارهای طلایی است که معلمان دل سوز از آن بهره می برند.
مطلب مهم دیگری که به نظر بنده در تقویت و رشد باورهای دینی دانش آموزان دبستان حائز اهمیت است
بهداشت روان و سلامت آنان است چرا که بهداشت روان و خدمات مشاوره ای در تقویت باورهای دینی رابطه ای تنگاتنگ دارند.
مادامی که این بهداشت روان برقرار باشد دانش آموزان روال عادی و طبیعی خود را در رشد هوشی ، باور دینی ، رشد هیجانی و … طی می کند.
نقدی بر کتاب دین و زندگی سال اول دبیرستان
ساختار کلی این کتاب همچون کتاب های سال دوم و سوم در سه مرحله با نامهای "گام اول"، "گام دوم" و "گام سوم" طرح ریزی شده است. گام اول که "آمادگی در اندیشه و قلب" نام دارد در صدد این است که دانش آموز ابتدا با اندیشه ورزی راهی را انتخاب نماید. سپس در گام دوم با نام "آهنگ سفر" دانش آموز باید عزم کند که راه انتخاب شده را طی نماید و نهایتاً در گام سوم با نام "قدم در راه"، دانش آموز باید راهی را که با تفکر انتخاب نموده بود و عزم بر طی آن کرده بود، شروع به پیمودن نماید.
در بررسی این نگاه به نظر می رسد که این نوع نگاه به تربیت دینی چندان تطابقی با نگاه خود دین به این مقوله ندارد؛ چرا که دین اصل و اساس دین ورزی را خداشناسی می داند و نقطه شروع را بر این اساس بنیاد می نهد و هر آغازی را که از این آبشخور جریان نیابد صحیح نمی داند. چنان که از آیه "ذلکم الله ربکم لا اله الا هو خالق کل شیء فاعبدوه و هو علی کل شیء وکیل" چنین برداشت می شود که ابتدا خداوند متعال معرفت خود را با عناوینی چون ربوبیت، الوهیت و خالقیت متذکر شده و آنگاه در سایه این معرفت دستور به عبادت می دهند (فاعبدوه) و عقل نیز به همین (بندگی مولی) حکم می نماید. چنان که مولانا امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: اوَّلُ الدّینِ مَعرِفَتُه (سرلوحه دین، معرفت خداوند متعال است). از شناخت اوست که بندگی آغاز می گردد و این شناخت، قدم اول و بن مایه دین است . چنان که در حدیثی دیگر حضرت امام موسی کاظم علیه السلام به همین حقیقت چنین اشاره فرموده اند که: اَوَّلُ الدِّیانَهِ بِه مَعرِفَتُه ( اولین قدم تدین و دیانت به خداوند متعال شناخت اوست.) و تا این گام نخستین برداشته نشود مبنایی نهاده نشده تا بنایی بر آن استوار گردد و آنگاه هر چقدر هم که ساختمان رفیع گردد تا ثریا می رود دیوار کج و دیوار کج سرانجامی جز ویرانی ندارد.
از ملاحظه آیات فوق آشکار می گردد که نقطه آغاز دین ورزی و تدین شناخت خداوند متعال است و دقتی مختصر نیز این بیان را برای ما وضوحی بیشتر می بخشد؛ توضیح آنکه اگر ما تعالیم دین را در سه شاخه اعتقادات، اخلاق و احکام مورد بررسی قرار دهیم، روشن می گردد که معرفه الله در سه بخش به منزله روح برای تن است. خداشناسی بدین گونه زیربنای اعتقادات است که وقتی ما خدای واقعی را کما هو حقه شناختیم رسولش را می شناسیم؛ چرا که رسول واقعی همانی است که به آن دعوت می کند و مطابق با او از او خبر می دهد اما رسول دروغین آن معرفت واقعی از او را بیان نمی دارد و به این حقیقت در لسان ادعیه چنین اشاره شده: اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک اللهم عرفنی رسولک فانک ان لم تعرفنی رسولک لم اعرف حجتک (پروردگارا، خودت را به من بشناسان که درغیر این صورت نبی ات را نخواهم شناخت، خدایا رسولت را به من بشناسان که در غیر این صورت حجتت را نخواهم شناخت) و چون او را صحیح شناختیم او را نه توهم می کنیم و نه متهم که هر کدام از این دو توحید و عدل را نشانه می روند و بنابر این آن که خدایش را صحیح شناخت اصول اعتقادی اش از گزند خطا در امان خواهد ماند.
اما زیربنا بودن خداشناسی در اخلاق و احکام بدین گونه است که اگر کسی خدا را آن چنان که شایسته است بشناسد؛ مثلاً او را به حاضر بودنش و به قاهریت و قدرتش بشناسد مادامی که در محضر اوست خلاف امر او را مرتکب نشده و بیم از جلالتش و امید به فضل و رافتش او را به حرکت متوازن در مسیر بندگی اش سوق می دهد و این شناخت صحیح خداوند او را متخلق به اخلاق و عامل به احکامش می نماید نه نظریه های اخلاقی بشری که به نظریه هایی چون حد وسط و درمان به ضد و امثالهم قائل شده اندکه به اشکالات مختلفی گرفتار می آیند.
دین نقطه آغاز را خداشناسی می داند که امکان فهم عقلی وجود خالق و خداوند در نهاد همه آدمیان نهاده شده است و حجج الهی که برای تربیت نفوس ارسال شده اند از همین نقطه آغازین شروع می کنند (قولوا لا اله الا الله تفلحوا) و در سایه تذکر به این سرمایه فطری عقلی، بنای تربیت را می نهند. این شان انبیاء علیهم السلام را مولانا امیرالمومنین علیه السلام چنین بیان می فرمایند: فبعث فیهم رسله و واتر الیهم انبیاءه لیستادوهم میثاق فطرته و یذکروهم منسی نعمته. (پس خداوند رسولانش را میان انسان ها برانگیخت و انبیاء را یکی پس از دیگری به سوی آنان گسیل داشت تا وفا به پیمان فطرتش را از آنان باز خواهند و آنها را متوجه نعمت فراموش شده او بگردانند.)
آنگاه که زنگار از این معرفت زدوده شود آدمی در می یابد که مخلوق است و او خالق؛ مرزوق است و او رازق؛ عبد است و او مولی و به موازات این معرفت، حسن و شایستگی و بایستگیِ بندگی خداوند متعال نیز برایش وضوح می یابد و حال دیگر اوست که با این هدایت آشکار راه بندگی بپیماید که منحصر در اطاعت از حجج اوست و نه تفکرات و سیستم های بشر ساخته که جز دوری از او چیزی را به ارمغان نمی آورد.
اما در کتاب، این راه روشن در تربیت نفوس متروک مانده و اندیشه های ناقص بشری بر جای آن تکیه نموده که در زیر به اهم اشکالات این تفکر می پردازیم:کتاب در گام اول بر آنست که ما استعدادهای فراوانی داریم و برای اینکه این استعدادها شکوفا شوند باید هدفی را برگزینیم که جامع تمام اهداف فرعی باشد و ملاک برای اینکه هدف اصلی را بشناسیم افول ناپذیر بودن است؛ همان گونه که حضرت ابراهیم علیه السلام بر اساس این معیار به چنین انتخابی دست زد و خدای افول ناپذیر را مقصد و هدف اصلی زندگی خویش قرار دادند.
در نقد این اندیشه که سه درس ابتدایی کتاب را نیز به خود اختصاص داده چند نکته قابل ذکر است: اولاً در این اندیشه از همان ابتدا انسان محور است و از خدایی که معرفت او موجب خضوع و تدین و بندگی می شود خبری نیست بلکه این انسان است که اساس بوده و برای اینکه استعدادهایش شکوفا شود رو به سوی خدا می نماید و در این راستا اگر آن خدا هم خدای واقعی نباشد توفیری نمی کند؛ چون او مقصود نیست بلکه شکوفایی استعدادهای انسان مطلوب است و این هدف با خدایی ذهن ساخته هم برآورده می شود و با این خدای تخیلی دین ورزی پیشه می کند و گمان می نماید که دین دارد در حالی که واقعیت غیر این است و با بت ذهنی خود مشغول بوده است. هرچند در این گیر و دار استعدادهایش هم شکوفا شده باشد. حال آن که همان گونه که گفته آمد در نگاه دینی انسان ابتدا و در مقابل خدای واقعی، خود را مربوب و مملوک می یابد و به اطاعت از حکم عقل، خود را بنده می یابد و حاصل این یافتن، کرنش و خضوع و بندگی است و برای یافتن چگونگی بندگی، خود را ناگزیر از رجوع به حجت الله می یابد و در این مسیر خدای واقعی و نه خود ساخته، مقصودش گشته و طی طریق بندگی می نماید.
ثانیاً بر فرض اینکه نقد قبلی را نادیده بگیریم و انتخاب هدف جامع را انگیزه دینداری قرار دهیم، معیار پایان ناپذیری اولاً و بالذات نمی تواند معیاری مطمئن باشد؛ چرا که می توان در ذهن چیزی را تصور نمود که از هر جهت پایان ناپذیر باشد و آنگاه – العیاذ بالله- آن را خدا قرار دهیم و دین ورزی نمائیم، یعنی از همان ابتدا بت پرستی را بنا نهاده ایم و ساخته ذهن خود را مقصود خود قرار داده ایم. و حال آنکه اگر در دین به افول ناپذیری حق تعالی عز اسمه و جل جلاله اشاره شده، به اعتبار ثانوی و به عنوان یکی از ویژگی های خالق به آن نظر شده. بنابراین اگر حضرت ابراهیم علیه السلام می فرماید: لا احب الآفلین، افول پذیری را به اعتبار ثانوی مد نظر داشته و به عبارتی چون صفت مخلوق است از موصوف به چنین صفتی بر حذر می دارد؛ چنان که در ادامه به همین معیار اشاره نموده و می فرماید: انّی وَجَّهتُ وَجهِیَ لِلَّذی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الارضَ حنیفاً و بدین گونه خالق بودن که در مقابلش مخلوق بودن دیگر موجودات را حکایت می نماید به عنوان ملاک به مشرکین تذکر می دهد و آنها را با این ویژگی به خودشان رجوع می دهد. موید این مطلب فرمایش حضرت امام رضا علیه السلام است که می فرمایند: …فلما افل الکوکب قال لا احب الافلین، لان الافول عن صفات المحدث لا من صفات القدیم. (پس هنگامی که ستاره غروب کرد گفت من افول کنندگان را دوست ندارم؛ زیرا افول از صفات حادث است نه از صفات قدیم) و اگر مولفین محترم بخواهند برگردند و خالقیت را معیار انتخاب قرار دهند علاوه بر اینکه به حرف اولی که عرض شد برگشته ایم (یعنی مباحث خداشناسی پایه بحث قرار گیرد.) دیگر ادامه مباحث مبنی بر تکامل استعدادها در سایه هدفی والاتر، بزرگتر و پایان ناپذیر معنا ندارد.
ثالثاً این نکته گویی در کتاب نادیده گرفته شده است که حضرت ابراهیم علیه السلام هیچ گاه غیر خداپرست نبوده اند تا بخواهد در نوجوانی دست به انتخاب بزند و آن هم به این شیوه که منتخب کتاب است دیندار باشد.
کتاب در ادامه، پس از این برداشت، به توصیف این هدف بزرگ و پایان ناپذیر که نام خداوند بر او می نهد می پردازد تا دانش آموز راغب به گفتگو و تسبیح و تحمید او گردد و دو درس را به این امر اختصاص می دهد و در وصف او چنین بیانی را القاء می کند که چون معطی شیء نمی تواند فاقد آن باشد بنابراین همین صفاتی را که در مخلوقات می بینیم به صورت کامل و نامحدود در خالق موجود هستند و او سرچشمه همه کمالات مخلوقات است.
در نقد بیان فوق می توان از دو دیدگاه عقل و نقل به بحث نشست. اما از نظرگاه عقل این نتیجه حاصل می آید که خداوند متعال را حتی از صفات کمالی مخلوقات نیز باید منزه دانست و بر این امر دلایلی می توان اقامه نمود که به یک مورد از آنها اکتفا می شود و آن اینکه اگر چیزی در ذاتش نیازمند بود هیچگاه نمی توان از آن تصور یک موجود ذاتاً بی نیاز ساخت؛ چرا که ذاتی هیچ چیز از آن قابل انفکاک نیست. توضیح مطلب آنکه ما وقتی در مخلوقات نظر می کنیم آنها را واجد دو دسته از صفات می یابیم: یک دسته صفاتی که حاکی از نقص هستند مانند جهل و ترس و امثالهم. دسته دیگر صفاتی هستند که بیانگر کمالی برای مخلوق می باشند همچون علم و قدرت. مسلماً صفاتی که حاکی از نقص هستند نمی توان به خالق متعال نسبت داد. اما آیا می توان صفات کمالی مخلوقات را به خالق نسبت داد؟ فلاسفه،که مولفین محترم کتب نیز تابع آنها هستند، پاسخشان به این سوال مثبت است و می گویند ما می توانیم همین صفات کمالی را به صورت نامحدود فرض نموده و به خداوند متعال نسبت دهیم و او را مثلاً صرف العلم و صرف القدره و غیرهم بخوانیم.
اما بر فرض این که بتوان چنین نامحدودهایی را فرض کرد این سوال رخ می نماید که ما وقتی مثلاً صفت کمالی علم در مخلوقات را در نظر می گیریم، ویژگی هایی ذاتی برای او می بینیم که به هیچ عنوان نمی توان این ذاتی ها را از او سلب نمود؛ مثلاً علم در علم بودنش وابسته به ماهیت است و اگر ماهیتی نباشد علمی هم در کار نیست و اگر بخواهیم این علم را نامحدود فرض کنیم نباید این نیازمندی به ماهیت را از او بگیریم؛ چه اینکه هرگاه این ویژگی ذاتی را از او گرفتیم در واقع دیگر چیزی به نام علم نداریم که بخواهیم نامحدود فرضش کنیم. بنابراین یا باید این ویژگی ذاتی را از او سلب نمائیم و بعد به خداوند نسبتش دهیم یا اینکه با همین ویژگی ذاتی اش به خداوند نسبتش دهیم و در هر صورت با محذوری مواجه ایم. اگر بخواهیم ویژگی ذاتی علم را از آن بگیریم در این صورت دیگر چیزی به نام علم نداریم که حتی بخواهیم به انسان نسبت دهیم و علم را از علم بودنش انداخته ایم و در واقع علمی داریم که علم نیست و این گونه به تناقضی آشکار رسیده ایم و یا اینکه باید این علم را با همین ویژگی ذاتی اش، یعنی نیازمندی به غیر، به خالق نسبت دهیم و این نسبت دادن نقص به خالق است و این هم تناقضی آشکار است. براین اساس ما نمی توانیم حتی صفات کمالی مخلوقات را به خالق تعالی نسبت دهیم و باید او را هم از صفات نقص و هم از صفات کمال مخلوقات تنزیه نمود. خداوند متعال عالم است اما این تشابه در نام نباید ما را به تشابه در معنا سوق دهد. او عالم است اما کیفیت علمش بر ما مخلوقات محدود در فضاهای ادراکیِ خاصِ مخلوقات قابل درک نیست. یعنی وقتی می گوییم عالم است تنها بدین معناست که جاهل نیست و نه هیچ چیز اضافه دیگری که ما را به تشبیه بکشاند و نعوذ بالله من ذلک.
اگر مشَرََّف به محضر روایات معصومین علیهم السلام شویم در می یابیم که آن ذوات مقدسه نیز ما را بر حذر داشته اند که بخواهیم از اشتراک لفظ به اشتراک در معنا نیز درآییم:
فَمَعانِی الخَلقِ عَنهُ مَنفِیَّه (معانی ای که درباره مخلوقات وجود دارد از خدا به دور است.)
وَ اِنَّما سُمِّیَ اللّه عالِماً لِاَنَّه لا یَجهَلُ شَیئاً. فَقَد جَمَعَ الخالِقُ وَ المَخلُوقُ اسمَ العِلمِ وَ اختَلَفَ المَعنَی … .فَقَد جَمَعنَا الاِسمَ بِالسَّمِیعِ وَاختَلَفَ المَعنی و هکَذا البَصیر. (خداوند"عالم" نامیده شده، چون او نسبت به چیزی جاهل نیست. پس همانا خالق و مخلوق در اسم"علم" مشترکند ولی معنای علم در خالق و مخلوق مختلف است… . پس ما در اسم "سمیع" مشترکیم ولی معنا مختلف است. در مورد "بصیر" نیز مطلب از این قرار است.)
سَمیعٌ لا بِمِثلِ سَمعِ السّامعینِ (او شنواست اما نه مثل دیگر شنوایان.)
مُبائِنٌ لیجَمیِعِ ما اَحدَثَ، فِی الصِّفات. (او با همه حادث ها در صفات متباین است.)
همان گونه که ملاحظه شد حجج الهی که خبردهنده واقعی از او جل جلاله هستند برحذر می دارند که صفات مخلوقین را به خالق تعالی نسبت داد؛ چرا که بدین شیوه به تشبیه خالق و مخلوق گرفتار می آییم و به پرستش بتی ذهنی مشغول. بنابراین این شیوه توصیف خداوند متعال که در کتاب آمده نه با عقل سازگار است و نه با کلام پیشوایان معصوم علیهم السلام. و هنگامی که به چنین لغزشی گرفتار آمدیم که بر خلاف رهنمود حجت های معصوم الهی سخنی در مورد خداوند متعال – که شناختش پایه دین است- بر زبان راندیم آیا غیر خدا را به جای خدا ننشانده ایم؟ و هنگامی که بحثِ پایه ای دین چنین باشد آیا می توان گفت بقیه مباحث مصداق نام تعالیم دینی باشند؟(البته از آن مقدمات چیزی جز این نتایج نمی شد انتظار داشت.)
پس از این بحث، کتاب وارد بحث ایمان می شود و قائل است پس از اینکه شناخت ایجاد شد باید به این شناخت ایمان داشت و همراهی شناخت و ایمان موجب عمل صالح می شود و راه هایی برای رسیدن از شناخت به ایمان بیان نموده و دو درس به این مبحث اختصاص یافته است.
در نقد این تفکر نکاتی قابل ذکر است؛ اول اینکه متعلَّق ایمان ذکر نشده یعنی بیان نشده به چه چیزی باید ایمان داشت تا در زمره مومنین قرار گرفت و از این دیدگاه یک زرتشتی، یک مسیحی، یک یهودی، یک مسلمان و حتی یک بت پرست همین که به چیزی پایان ناپذیر ایمان داشته باشند مومن هستند و بدین گونه قدمی به سوی پلورالیسم دینی برداشته می شود و با این نگاه صرف ایمان خوب است چه این ایمان از یک وهابی باشد که به هدفش ایمان دارد و خود را فدای راه و هدفش می کند؛ چه انسان مومنی که در راه حجت حی داور جانبازی می کند. البته با آن متعلَقی که در شناخت هدف بیان شد بروز متعلِقی چنین گتره ای و فراگیر که همه اضداد را در بر می گیرد دور از پیش بینی به نظر نمی رسید. حال آن که آموزه های ثقلین فرسنگ ها از این برداشت ها به دور هستند و این امر بر همه آشنایان به فرهنگ ثقلین آشکار است و نیاز به اقامه دلیل ندارد.
نکته دیگر در نقد این تفکر اینکه کتاب شرط ایمان آوردن به آنچه در حیطه شناخت بیان کرده بود را آمادگی قلبی می داند و آمادگی قلبی را در گرو آراستگی قلب به فضایل و پیراستگی از رذایل می داند. نقدی که بر این اندیشه وارد است اینکه بنا بر مبنای کتاب، قلب قبل از کسب شناخت می تواند فضایل و رذایل را بشناسد و به آنها آراسته و پیراسته گردد. با این بیان آیا به دَور دچار نشده ایم ؟زیرا ایمان را موخره شناخت قرار داده ایم و قلبی هم که می خواهد آماده پذیرش ایمان باشد از قبل این شناخت را داشته است. اگر این زیبایی و زشتی ها را از قبل می دانسته که دیگر نیازی به شناخت نیست و اگر نمی داند چگونه می خواهد آماده برای پذیرش ایمان شود؟ و این دَوری است که حاصل اختلاط مبانی بشری با مبانی وحیانی است.
پس از مطالب ذکر شده در گام نخست، کتاب در قالب سه درس به گام دوم تحت عنوان "آهنگ سفر" پرداخته و بر آن است که مخاطب پس از شناخت هدف و ایمان به آن، حال باید شروع به حرکت در مسیر نماید و عزمش را برای انجام اعمال صالحه جزم نماید. و رهنمودهایی نیز برای تقویت عزم بیان نموده است.
اما در پرتو تعالیم نورانی ثقلین عزم برخاسته از همان پله ابتدایی دین یعنی معرفت الله است. به هر میزانی که معرفت به الله تعالی فزونتر باشد شخص هم انگیزه قوی تری برای اطاعت و بندگی دارد و هر کس در مقابل این معرفت خضوع نماید و جحد نورزد، معرفت بیشتری به او عطا می شود و با بندگی معرفت پیشینش فزونی می یابد و همان طور که گفته آمد این معرفت با مشاطه گری های ذهن رو به افزایش نمی نهد بلکه با رجوع تام و تمام به آموزه های توحیدی اهل بیت علیهم السلام که ابواب معرفت الله هستند، و نیز عبادت خداوند کمال می یابد و در واقع معرفت الله و بندگی به موازات هم رشد می نمایند؛ در صورت خضوع در مقابل این معرفت درجه معرفت که همان بندگی اوست بالاتر می رود و بدین طریق تمام بندگی و معرفت در هم تنیده شده چنان که حق متعال می فرماید: "وَ اِن تُطیعوهُ تَهتَدُوا" (اگر او را اطاعت کنید هدایت می یابید.) یا می فرماید: "واعبد ربک حتی یاتیک الیقین" (پروردگارت را عبادت کن تا به تو یقین عطا نماید.) و باز می فرماید:" فَاِن اَسلَمُوا فَقَدِ اهتَدَوا"[](اگر تسلیم شوند همانا هدایت می یابند.) و اگر در مقابل این معرفتِ فطری عقلی استکبار ورزند به دست خود بر این معرفت حجاب افکنده و از معرفت ثانوی که حاصل بندگی است نیز محروم می شوند.
بنابراین چنان که ملاحظه شد بنابر آموزه های ثقلین چیز جداگانه ای به نام عزم که پس از شناخت و ایمان باید حاصل شود نداریم. و اساساً تعالیم انبیاء وائمه علیهم السلام مجموعه ای منسجم و در هم تنیده است که جدایی میان عناصر آن امکان پذیر نیست. علاوه بر این، اشکالات عقلی گذشته نیز بر این گفتار کتاب وارد است؛ زیرا اگر ما عزم را چیز جداگانه ای فرض نمودیم حال چه چیزی می خواهد این عزم را در ما موجب شود که به واسطه آن رعایت حدود الهی نماییم؟ اگر بگویید شناخت و یا ایمان موجب عزم است قابل قبول نیست؛ چرا که در این صورت، نیاز نبود در پی ایجاد و تقویتش بود و خود به خود پس از شناخت و ایمان می آمد و اگر قائل بودید که از راهی غیر از شناخت و ایمان باید ایجادش نمود همه مبادی که تا اینجا بنا نهاده اید عبث خواهد بود. چرا که هدف اصلی این بود که مخاطب عازم بر انجام تکالیفش شود و اگر این از طریق شناخت و ایمانی که بیان نموده اید حاصل نشود آوردنش لغو بوده است.
نکته دیگر آنکه برای تقویت عزم راههایی بیان شده که از سنخ عمل هستند و این به معنای واگذار کردن مقدمه به موخره است که نزد عقلا پذیرفته نیست.کتاب در گام سوم با نام "قدم در راه" که در قالب پنج درس تدوین یافته است به بیان یک سری احکام و اعمال پرداخته است که از دانش آموز انتظار عمل به آنها را دارد. در این مقام نیز جا دارد بپرسیم با این شیوه نگاه که تا اینجا بیان شد اگر دانش آموز مقید به انجام اعمالی هم شد آیا اولاً با نیت اینکه استعدادهایش شکوفا شود و ثانیاً برای خدایی که ذهنش تصور نموده و شباهت هایی هم در صفات با خودش دارد، آیا آن عمل تایید الهی هم می یابد؟! و آیا طفل معصومی که بر اثر مصیبت عظمای غیبت فرصت تدوین کتاب دینی اش به ما سپرده شده روز قیامت از ما اقامه حق نخواهد نمود؟!
چکیده
در دنیای کنونی توسعه وایجاد مدارس به مفهوم امروزی ، گسترش سریع فناوری و ارتباطات ، صنعتی شدن جوامع و نیازهای متنوع عصر انفجار دانش ، دایره تاثیر گذاری عوامل مختلف بر افکار و اندیشه های دانش آموزان را گسترده تر از گذشته کرده است هدف از آموزش دینی تنها افزایش معلومات دینی دا نش آموزان نیست ، بلکه هدف اصلی ، پرورش ایمان ونیل به تربیت دینی والهی است. به عبارت دیگر ، هدف اصلی " دین آموزی" نیست بلکه " تدین " است .. آنچه مسلم است این است که هنوز مدارس ما به عنوان اصلی ترین کانون های تربیتی مورد توجه و برنامه ریزی دقیق وصریح قرار نگرفته است . اگر نظام آموزش و پرورش ما بخواهد از مسیر آموزش های صرف به سمت تربیت دینی ،اخلاقی و اجتماعی حرکت کند، لازم است بسیاری از اهداف و روشها را تغییر دهد.
بی تردید آموخته های ما با باورها و اعتقادات و در نتیجه ایمان قلبی ما ارتباط نزدیکی دارد ،اما این ارتباط از ابتداتاانتها ، یک رابطه قطعی و ضروری نیست . زیرا بسیارند انسانهایی که دانش فراوان دارند و در خصوص نکته ای به باور اعتقادی نیز رسیده اند ، ولی ایمان و در نتیجه عمل متناسب با آن را ندارند.تعلم وتربیت اساسا از مقوله یادگیری است ، بدین معنا که یک فرایند تربیتی ، صرفا از مسیر ایجاد دانش و مهارت و نیز ایجاد نگرش های مثبت ، در بر گیرنده تغییر رفتار بالفعل یا حتی بالقوه ایجاد می کند. اما این تغییر رفتار ضرورتابه معنای عمل بر مبنای ایمان نیست ، بلکه صرفا می توان آن را درایجاد ، تقویت یا تغییر جهت ایمان و در نتیجه عمل آدمی موثر دانست . یادگیری دینی همان نگرش همراه با معرفت وشناخت است که ایمان و عمل دینی رادر یک فرآیند درونی و نه ضرورتاآموزشی ، تقویت می کند. ایمان و عمل دو شاخصه اصلی دین داری آدمی است .اینجانب …. تصمیم دارم درس … را با روشی جذاب به دانش آموزم نرگس …. آموزش داده و او را به این درس علاقه مند نمایم.
منابع :
1- معین ، محمد ،1371، فرهنگ فارسی ، جلد 8 ، تهران ، انتشارات امیرکبیر
2- میالاره ، گاستون ،1375، معنی و حدود علوم تربیتی، جلد 2، ترجمه علی محمد کاردان ، تهران ، انتشارات دانشگاه تهران
3- عظیمی ، سیروس ، 1369، روان شناسی کودک ، جلد 1، تهران ، انتشارات معرفت
4- سادئی ، علی ، 1374، ویژگی های دبیر دینی مطلوب و نقش او در شکل گیری هویت دینی دانش آموزان ، جلد 2، تهران ، انتشارات تربیت
5- مطهری ، مرتضی ،1367، امدادهای غیبی در زندگی بشر ، تهران ، انتشارات صدرا
6- شعاری نژاد ، علی اکبر ، 1375، مبانی روان شناختی تربیت، جلد 3، تهران ، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
7- داودی ، محمد ، 1384، نقش معلم در تربیت دینی ، جلد 1، قم ، پژوهشکده حوزه و دانشگاه
8- بیابانگرد ، اسماعیل ، 1379، روان شناسی نوجوانان ، چاپ چهارم ، تهران ، انتشارات فرهنگ اسلامی
9- موگهی ، عبدالکریم ، 1380، روشهای تربیت دینی ، ماهنامه فرهنگی یاس ، شماره 8 صفحه 42
10- مظاهری ، حسین ، 1378، تربیت فرزند از نظر اسلام ، قم ، انتشارات روحانی
باسمه تعالی
جمهوری اسلامی ایران
اداره کل آموزش و پرورش استان …
اداره آموزش و پرورش شهرستان….
عنوان اقدام پژوهی :
چگونه توانستم دانش آموزم نرگس …. را به درس دین و زندگی علاقه مند ساخته و مسائل دینی را در او نهادینه سازم ؟
نام و نام خانوادگی مولف اول/مجری اصلی :
پست سازمانی :
رشته تحصیلی :
آخرین مدرک تحصیلی :
دوره تحصیلی :
سمت فعلی :
شماره پرسنلی :
فهرست مطالب
چکیده
مقدمه
بیان مساله
توصیف وضع موجود
گرد آوری شواهد یک
شاخص های کیفی وضع موجود
تجزیه و تحلیل اطلاعات گرد آوری شده
راه های پیشنهادی
انتخاب راه حل جدید به صورت موقت
اجرای راه حل جدید
معیارهای اجرای راه حل
گرد آوری شواهد دو
ارزشیابی و تاثیر اقدام جدید
نتیجه گیری
راهکارهایی برای مشارکت مذهبی دانش آموزان در مدرسه
راهبردهای فضاسازی تربیتی
راهکارهایی برای تعمیق و تقویت آموزه های دینی
نقدی بر کتاب دین و زندگی سال اول دبیرستان
منابع
28