تارا فایل

اقدام پژوهی چگونه توانستم اختلال بی اعتنایی مقابله ای را در یکی از دانش آموزانم رفع نمایم




موضوع اقدام پژوهی :
چگونه توانستم اختلال بی اعتنایی مقابله ای را در یکی از دانش آموزانم رفع نمایم .

تقدیر و تشکر:
از کلیه عزیزانی که من را در اجرای هر چه بهتر این اقدام پ‍‍ژ‍وهی یاری نمودند،تشکر می نمایم.

فهرست مطالب
چکیده 2
مقدمه 3
بیان مسئله 3
جمع آوری اطلاعات (شواهد1) 4
سبب شناسی اختلال بی اعتنایی مقابله ای 7
ویژگیهای شناختی و شخصیتی دانش آموزان سرآمد که باعث بروز مشکل می شود. 8
پیشینه تحقیق 9
گرد آوری اطلاعات 12
عوامل موثر در شکل گیری رفتار های نا بهنجار : 13
هدف دانش آموزان از بروز رفتار های نا بهنجار : 18
9)ارائه راهکارها 19
تجزیه وتحلیل و تفسیر داده ها 20
کاربرد راه حل ها 21
گردآوری اطلاعات ( شواهد 2 ) 23
فراوانی حالات ورفتارهای دانش آموز در دو مرحله اجرای پرسشنامه 23
ارزشیابی روش های به کار رفته و نتیجه گیری 25
منابع و مآخذ 26

چکیده
" اختلال بی اعتنایی مقابله ای "، در کودکان و نوجوانان به صورت لج بازی مستمر با اطرافیان در مدرسه و منزل دیده می شود، اغلب با بزرگترها یا افراد کوچکتر جر و بحث کرده و در صورت روبه رور شدن با مخالفتی در مقابل خواسته های خود از کوره در رفته و شروع به ناسزا گویی می کنند، بسیار زود رنج بوده و از اطرافیان توقع بیش از حدی دارند، همیشه در رفتارهای نا مناسب خود، دیگران را مقصر می داند، در بعضی موارد این لجبازی در مدرسه یا منزل دیده می شود ولی در اکثر مواقع در همه مکان ها این رفتار بروز داده می شود،(فرقانی رئیسی، 1372، ص 99).

مقدمه
بیان مسئله
اینجانب ……. ، دارای لیسانس ادبیات فارسی ، مدت …. سال است که در مدارس سطح شهر با پست ها و عناوین مختلف در خدمت تعلیم و تربیت فرزندان این مرز و بوم بوده ام . در سال …… نیز بعنوان معاون پرورشی و تربیت بدنی مجتمع …… واقع در شهرستان ……. مشغول به خدمت بودم.
مریم دانش آموز پایه دوم راهنمایی، با سطح هوشی بالاتراز متوسط، که برخی از دروس و بعضی مباحث درسی برای او ساده و بی اهمیت جلوه می کند، بنابراین در کلاس درس بی نظم وکم توجه است، و اغلب مشغول صحبت کردن با اطرافیان، انجام کارهای نامربوط که موجب به هم خوردن نظم کلاس است، می باشد، مریم گرچه وضعیت درسی مطلوبی دارد و در امتحانات نمرات عالی بدست می آورد ولی بین دانش آموزان ( براساس اجرای گروه سنجی ) از مقبولیت زیادی برخوردار نیست و معلمین هم از رفتارهای غیر عادی او گلایه مند هستند.
من در هفته یک ساعت در کلاس مریم به تدریس درس "فعالیت های پرورشی" می پردازم، درسی که او علاقه چندانی به آن نشان نمی دهد و همیشه روی بحث های مطرح شده اشکال می گیرد و سعی در جلب توجه دیگران از طریق مطرح کردن سئوالات نامربوط دارد، فعالیت های مرتبط با این درس را به خوبی انجام نمیدهد و اغلب در مورد عدم ضرورت مباحث آن صحبت می کند، بسیاری از موارد در حین بحث سایر دانش آموزان وارد می شود و صحبت آنها را قطع می کند و در مخالفت با آنها اظهار نظر نموده و گاهی کلمات توهین آمیزی در برابر دانش آموزانی که نظرات متفاوتی با او دارند، به زبان می آورد به طوری که جو کلاس را به سمت کم توجهی سایر دانش آموزان تغییر داده است.
در عین حال که دربرخی موارد بحث های مطرح شده از سوی مریم منطقی است و نشان دهنده تیزبینی، دقت نظر و درک ذهنی بالای او می باشد، ولی اغلب بحث های مطرح شده یا رفتارهای او نامربوط، غیر منطقی و جلب توجه طلبانه می باشد.

جمع آوری اطلاعات (شواهد1)
برای اینکه مسئله ای که ذهنم را به خود مشغول کرده بود، برایم روشن تر شود و دلایل رفتارهای غیرعادی او را مورد بررسی قرار دهم، درصدد جمع آوری اطلاعات از روشها ومنابع مختلف برآمدم.
روشهایی که در این پژوهش از آنها بهره گرفته شده، عبارتند از :
1 – مشاهده رفتار دانش آموزدر موقعیت های مختلف
2 – مصاحبه با خود دانش آموز و والدین او
3 – اجرای پرسشنامه ای که در اختیار معلمین مختلف دانش آموز قرار گرفت
4 – اجرای گروه سنجی در کلاس
منابع کسب اطلاعات مورد نیاز به قرار زیر می باشد:
الف : خود دانش آموز
ب : والدین دانش آموز
ج : همکلاسی های او
د : معلمین دیگر دانش آموز
ه : پرونده تحصیلی وی
در اولین مرحله به سراغ سایر معلمین مریم رفتم و نظرشان را در مورد رفتار وی جویا شدم. اغلب معلمین از او ناراضی بودند. معلمین دروس ریاضی و علوم گرچه درک ذهنی بالای او را به عنوان نکته مثبت عنوان میکردند ولی وی را به غرور و خود خواهی و بی نظمی برای مطرح کردن خود، متهم می کردند و حتی چندین نوبت توسط معلمین از کلاس اخراج شده بود، معلمین دروس نظری مثل ادبیات، دینی، اجتماعی، تاریخ و..هم بی علاقگی به درس، بی نظمی وعدم انجام تکالیف درسی را مطرح می کردند.
همکلاسی های مریم هم او را فردی می دانستند که فقط به فکر خودش است، حرف خودش را قبول دارد و حاضر نیست به نظرات دیگر دانش آموزان توجه کند یا با آنها در فعالیت های گروهی همکاری و مشارکت نماید.
برای بررسی دقیق از وضعیت مریم و از آنجایی که یکی از منابع کسب اطلاعات در مورد دانش آموز، خود او می باشد، از وی دعوت کردم که به دفتر مشاوره مدرسه بیاید و از او در مورد علایق اش سئوال کردم و اینکه اوقات فراغت چه می کند؟ او بیان داشت که به ریاضی و مباحث فیزیک خیلی علاقمند است و بیشتر اوقات بیکاری اش را به مطالعه مطالب در ارتباط با این موضوعات می گذراند و اینکه مباحث مطرح شده در درس ریاضی و علوم مدرسه در سطح پائینی است و او کتابهای سال های بالاتر در مقطع دبیرستان را مطالعه کرده و برخی مباحث آن را یاد گرفته است.
لازم به ذکر است در جلسه اول مشاوره به جهت اعتماد او، در مورد مشکلات او با معلمین و همکلاسیها اشاره ای نکردم و تنها صحبت درباره علایق و خواسته هایش اکتفا نمودم. برای گردآوری اطلاعات دقیق تر پرسشنامه ای تهیه نمودم و در اختیار 6 نفر از معلمین دیگر مریم قرار دادم تا در مورد خصوصیات رفتاری او اظهار نظر نمایند که براساس نتایج استخراج شده از اجرای این پرسشنامه حالات و رفتارهای زیر بیشترین فراوانی را داشت.
1 – جر و بحث زیاد و بی مورد
2 – عدم توجه به خواسته ها و نظرات اطرافیان
3 – عدم توانایی در کنترل احساسات و عواطف
4 – مقاومت کردن در پذیرش سخنان اطرافیان
5 – مطرح کردن سئوالات زیاد و کنجکاو بودن
در جلسه دیگری برای مشاوره از او دعوت کردم، در این جلسه برخی از نتایج بدست آمده از پرسشنامه و انتظارات معلمین و همکلاسی ها از او مطرح شد. وی معتقد بود که به بعضی از درسها علاقه ندارد و بنابراین در کلاس حوصله گوش کردن ندارد و اینکه معلمین برخی مطالب را زیاد تکرار می کنند که حوصله اش سر میرود، همچنین انتقاداتی از رفتار برخی معلمین نسبت به خودش و روش تدریس مطرح نمود.
در مورد رابطه اش با اعضای خانواده سئوال کردم، گفت: " آنها مرا درک نمی کنند و کارهایم را جدی نمی گیرند. همیشه به دنبال اشکال گرفتن ازکارهایم هستند،خیلی نصیحت می کنند،که این کارها مرا خیلی ناراحت وعصبی می کند، فکر می کنند که هنوز بچه ام و چیزی نمی فهمم! "
در جلسه مصاحبه با دانش آموز مطرح کردم که شاید لازم باشد با والدین او صحبت کنم او مخالفتی نکرد، بنابراین برای کسب اطلاعات بیشتر با پدر مریم تماس گرفتم (پدر و مادر مریم هر دو تحصیل کرده و فرهنگی بودند.) به پدر او درک ذهنی بالای فرزندش و اینکه در بعضی از موضوعات درسی از همکلاسی هایش خیلی جلوتر است را یادآور شدم، همچنین مشکلاتی که در ارتباط با معلمین و همکلاسی ها داشت را مطرح نمودم، وی ضمن تایید این مطالب معتقد بود که مریم خیلی پر ادعا است و ما را هم دچار درد سر کرده است، به همه چیز اشکال می گیرد، هیچکس را قبول ندارد و در خانه انتظار دارد همه دستورات او را اجرا کنند.
برای تکمیل اطلاعات بدست آمده به متون و کتب و مقالاتی که در ارتباط با اختلال بی اعتنایی مقابله ای و ویژگیهای کودکان سر آمد ، در اختیار داشتم ، مراجعه نمودم که به خلاصه ای از موارد مطرح شده مرتبط با مشکل دانش آموز مورد بررسی، اشاره می شود.
سبب شناسی اختلال بی اعتنایی مقابله ای
کودکان و نوجوانان در طی دوره کودکی و رشد خود برای آنکه خود را مطرح سازند و به بزرگسالان تفهیم کنند که دیگر بزرگ شده اند، خواهان آن هستند که کارها را به طور مستقل انجام دهند و در مقابل بزرگسالان سرسختی و لجاجت نشان دهند، چنین حالاتی در سنین 3 تا 6 سال و دوره نوجوانی طبیعی است و جنبه مرضی ندارد، (حسینی، 1377، ص 87 ).
در تحققیات انجام شده در مورد بی اعتنایی مقابله ای بیشتر به علل اجتماعی و محیطی اشاره می شود که آن را نوعی یادگیری محیطی می دانند و به دلایل زیر اشاره می شود.
وجود اختلال لجبازی در اعضای خانواده که کودک با آن همانند سازی نمی کند، ایجاد هویت در خانواده ای که دارای معیارهای قدرت طلبانه هستند و نسبت به رفتارهای فرزند خود کنترل شدیدی دارند و او ناچار است برای اثبات هویت و جایگاه خود، با خواسته های آنان مقابله کند، استعداد ذاتی برای نشان دادن قدرت و اظهار وجود در مقابل اطرفیان، (فرقانی، رئیسی، 1372، ص100).
ویژگیهای شناختی و شخصیتی دانش آموزان سرآمد که باعث بروز مشکل می شود.
کودک با هوش اغلب در مدرسه گرفتار مشکلات متعددی خواهد شد، زیرا سرعت و مقدار یادگیری و پشتکار وی از سایر همکلاسی ها بیشتر است ولی مجبور است در کلاس همراه سایر دانش آموزان بنشیند و مطالبی را که به نظرش ساده و خسته کننده است بیاموزد که این امر بی نظمی ها و عکس العمل های منفی در رفتار کودک ایجاد خواهد کرد، (شاملو، 1369، ص 334 ).
با استعدادها از نظر عقلانی کنجکاو هستند ( فهم ) و اطلاعات مربوط به دنیای اطراف را فعالانه پذیرا میشوند (حساس) در عین حال دارای تمایلی قوی و غیر معمول برای بهتر بودن می باشند، (پیشرفت) و مایلند در راه دستیابی به اهدافشان مقاومت کنند و ترجیح می دهند به جای آنکه نسبت به وقایع واکنش نشان دهند، دیگران را هدایت و کنترل نمایند(سلطه گری)،آنان تمایل قوی به نشان دادن دستاوردهایشان به دیگران و جلب توجه آنان دارند (خود نمایی) و نسبت به نوجوانان متوسط آمادگی کمتری برای زیر سئوال بردن ارزش خودشان یا قضاوت در این مورد را دارا میباشند (خود پنداره مثبت)، ( پارسا، 1374،ص 119 ).
افراد خلاق و با استعداد اغلب دارای طرز تفکر و رفتار اجتماعی مستقل هستند، نه از توده مردم پیروی میکنند و نه تحت تاثیر آنها قرار می گیرند، زیرا دارای خود پنداره قوی و حس هویت شخصی و همین امر به آنها مجال می دهد که راه خودشان را بروند.
همچنین افراد خلاق و سرآمد به دلیل اینکه موضوعات تابو را سرکوب نمی کنند احتمال می رود که بطور افراطی رک گو و دارای صراحت باشند و از آنجا که دارای طرز فکر و رفتار اجتماعی مستقل هستند، کنترل کردن آنها در یک گروه دشوار تر است و بدلیل آنکه دارای انگیزش باطنی قوی برای دنبال کردن تمایلات خودشان هستند، ممکن است در برابر تلاش های معلم یا اشخاص دیگر برای کشاندن آنها به مسیرهای معین مقاومت نشان دهند( گالاگر، ترجمه : مهدی زاده ورضوانی، 1369، ص 349 ).
پیشینه تحقیق
کنترل اختلالات رفتاری دانش آموزان
محمدباقرصبور- خرداد1387
روابط انسانی یکی از مو هبتهای الهی است که به عنوان نیاز در وجود انسان قرار داده شده تا انسانها بتوانند یکدیگر را درک و با هم زندگی نمایند . از آنجا که مدارس ( و خانواده ) مسئول ساخت شخصیت ، منش و سلوک انسانی هستند ، رسالت عظیمی بر عهده ی آنها قرار گرفته است و از این نظر جایگاه ویژهای در میان همه ی سازماندهی دیگر دارند . سلامتی و تعادل انسان تا حدودزیادی به رفتار و روابط او با دیگران و بالعکس دارد . اگرمدارس بتوانند با شیوه های علمی و تخصصی و با مهارت های انسانی با دانش آموزان روابط درستی بر قرار کنند ، جامعه نیز بعد از یکی دو نسل به نوعی تعادل و سلامتی روانی خواهد رسید .
یکی از مسائل و مشکلاتی که معلّمان با آن مواجه هستند ، اختلالات رفتاری دانش آموزان می باشد . اختلالات رفتاری یکی از عواملی است که اعصاب معلم را خرد می کند و معلم را از نظر روانی خسته می کند . علاوه از آن پیشرفت علمی کلاس را پایین می آورد . اختلالات رفتاری دانش آموزان ممکن است علل متفاوتی داشته باشد .
مشکلات خانوادگی عبارتند از : تربیت خانوادگی ، ناراحتی های جسمانی و روانی ، مشکلات اقتصادی ، روابط خانوادگی ، زمینه های ارثی ،پایین بودن هوش و….
مشکلات مدرسه ای عبارتند از : روابط نادرست اولیاء مدرسه با دانش آموزان ، تنبیه و توهین و تحقیر دانش آموزان ، خستگی دانش آموزان در کلاس درس ،محیط فیزیکی مدرسه ، تعداد زیاد دانش آموزان در کلاس و …
بنابر این اختلالا ت رفتاری دانش آموزان یکی از عوامل جدایی ناپذیر مدارس می باشد . چون در تمامی مدارس و در تمامی جوامع دیده می شود از نظر علمی یک پدیده طبیعی است ولی همین پدیده طبیعی برای معلمان آزار دهنده می باشد . از طرف دیگر ، اختلالات رفتاری دانش آموزان تا حدّی نشانگر نارساییهای نظام آموزشی می باشد . و از طرف دیگر ضعف علمی و رفتاری برخی از اولیاء مدرسه را مشخص می نماید .
معلمان در زنگ سیاحت مشکلات رفتاری دانش آموزان را مطرح می کنند. یکی می گوید دانش آموزان صدای حیوانات را در می آورند . آن یکی می گوید : هنگام تدریس، دانش آموزان زمزمه می کنند. آن یکی می گوید : هنگام تدریس دانش آموزان با یکدیگرصحبت می کنند . آن یک می گوید : هنگام تدریس سوت می زنند .
برخی از معلما ن نسبت به دانش آموزان نگرش منفی دارند ، آنان، دانش آموزان را افرادی شلوغ ، بی ادب ، مسخره گر ، بی علاقه به درس ، نا بهنجار و در نهایت دشمن معلمان می پندارند . به این ترتیب ، قبل از رفتن به کلاس جبهه گیری می کنند و دانش آموزان را در مقابل خود قرار می دهند. برخی از معلمان احسا س نارضایتی خود از شغل و درآمدشان را به دانش آموزان اذعان می دارند . دانش آموزان نیزاستدلال می کنند که خود و سرنوشت شان برای معلمان اهمیتی ندارند ، حتی برخی از معلمان ، به دانش آموزان توصیه می کنند که درس نخوانند چون ادامه تحصیل عاقبت خوبی ندارد . نتایج تحقیق صبور ( 1380 ) نشان می دهد که با اطمینان 99% با بهبود روابط انسانی اولیاء مدرسه با دانش آموزان ، نگرش دانش آموزان نیز نسبت به اولیاء مدرسه مثبت تر می گردد . بر اساس نظریه خوددوستی، اگر روابط اولیاء مدرسه با دانش آموزان درست و منطقی نباشد ، برخورد دانش آموزان با اولیاء مدرسه درست و منطقی نخواهد بود. بر اساس نظریه تعامل گرایی ، هر عملی که ما نسبت به دیگران از خود نشان دهیم عکس العمل مشابهی را از آنان دریافت خواهیم نمود . بنابراین اگر معلمان به دانش آموزان ، به عنوان دشمن نگاه کنند ، دانش آموزان نیز نسبت به آنان به وقتی به مدارس مراجعه می کردم برخی از اولیاء مدرسه می گفتند که دانش آموزان از خانواده های مختلف با شرایط اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی متفاوتی درمدرسه جمع شده اند بنابر این کنترل و هدایت آنان غیر ممکن می باشد . برخی دیگر اذ عان می کردند که تربیت خانوادگی دانش آموزان اشتباه است آنان بد تربیت شده اند و اصلاح ناپذیر هستند . و به دانش آموزان برچسب های منفی می زدند . با توجه به نظریه کنش متقابل نمادی ، ویژگی های رفتاری افراد با برچسب هایی که از طریق دیگران به آنها زده می شود خود را با آن ویژگی ها می شناسند . بنا بر این وقتی به دانش آموزان به عنوان افرادی شلوغ ، تنبل ، بی لیاقت ، منحرف و نا بهنجار نگاه می شود ، آنان نیز فکر می کنند که
وقتی به برخی از معلمان ، توصیه می کنی که روابط خود را با دانش آموزان اصلاح کن ؛ جواب می دهد که کی حوصله واعصاب دارد؟! با این همه مشکلات زندگی مگر می شود که آدم خوش اخلاق هم باشد ؟! برخی از معلمان مشکلات زندگی خود را به مدرسه می برند ! و به این ترتیب دانش آموزان به ضعف چنیین معلمی پی می برند ؛ و استدلال می کنند که آنان فقط برای وقت تلف کردن به مدرسه می آیند نه برای درس دادن ؛ ! معلمی که در کلاس درس نمی دهد ، یا توانایی درس دادن ندارد . دانش آموزان احساس می کنند که وقتشان در کلاس بیهوده تلف می شود . در نتیجه دچار نا کامی شده ، و پرخاشگری می کنند . بر اساس نظریه نا کامی ، وقتی فرد احساس نا کامی کند ؛ واکنش های متفاوتی را از خود نشان خواهد داد . علاوه از آن، اگر دانش آموزان احساس کنند که معلمی از نظر علمی و شخصیتی در سطح پایینی هست؛ به حرف های آن اهمیت نداده و گوش نمی دهند .
بنا بر این به نظر می رسد هرچند که برخی از دانش آموزان ، نا بهنجار می باشند . امّا روابط غلط اولیاء مدرسه ، به جای اینکه مشکل دانش آموزان را حلّ نمایند؛ آن را تشدید می کنند .
به نظر می رسد معلمان با مطالعه نظریه های علمی روانشناسی و جامعه شناسی و نتایج تحقیقات در مورد روابط انسانی ، مشکل را کاهش یا حتی کاملاً رفع نمایند

گرد آوری اطلاعات
روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش ، کتابخانه ای ومشاهده مشارکتی ومصاحبه ای می باشد .
از طریق روش کتابخانه ای ، اطلاعات لازم در مورد مسائل رفتاری دانش آموزان بدست می آید . مخصوصاً نتایج تحقیقات و نظریه های علمی می تواند راه گشا باشد . از طریق مصاحبه اطلاعات لازم در مورد رفتار و اخلاق دانش آموزان و اولیاء مدرسه بدست می آمد . از طریق مشاهده مشارکتی ، تغییراتی که در دانش آموزان ایجاد می شد مورد ارز یابی قرار می گرفت
یکی از مسائلی که در مدارس ما وجود دارد مشکلات رفتاری دانش آموزان می باشد . می توان گفت مشکل رفتاری دانش آموزان در مدارس ما یک پدیده ی طبیعی می باشد . چون در تمامی مدارس شهری ، روستایی ، پسرانه و دخترانه وجود دارد . بنابر این معلم باید با آمادگی لازم و قبلی در مدرسه حضور پیدا کند ، و منتظر به وجود آمدن مشکل نباشد .
وقتی جهت پر کردن پرسشنامه به مدارس مراجعه می کردم با توجه به مصاحباتی که با اولیاء مدارس انجام می دادم بیشترمعلمان و معاونین اذعان می کردند که دانش آموزان این زمانه خیلی پررو و شلوغ و بی ادب هستند. و از دست دانش آموزان نا راضی بودند . و بر عکس ، اکثریت دانش آموزان از دست اولیاء مدارس ناراضی بودند ؛ و آنان اذعان می داشتند که بیشتر معلمان آنان را تحقیر ، توهین ، تنبیه بدنی می کنند ، وحتی بعضی از اولیاء مدرسه به دانش آموزان فش و ناسزا می گویند .
بنده در اول سال تحصیلی به هر کلاس که می روم ابتدا در مورد برخی مسائل با آنان صحبت می کنم . تا دانش آموزان آگاهی لازم را د ر مورد خود و معلم شان بدست بیاورند در واقع از اولین جلسه آمادگی لازم جهت مثبت اندیشی در آنان بر انگیخته می شود و در زمینه ایجاد انگیزه برای تحصیل نیز گامهایی بر داشته می شود . در واقع اولین جلسه کلاس ، به اولین جلسه آغاز دوستی ها تبدیل می شود تا از، در کنار هم بودن احساس لذت و نشاط بکنیم . بعد از ورود به کلاس ، در مورد مقررات کلاس ، روابط معلم و دانش آموز ، هدف از تحصیل ، ارزش علم ، شخصیّت و هویّت ، اهمیت سرنوشت آنان برای من ، صداقت و صمیمیت ، خوب و پاک و بانشاط و سالم بودن دانش آ موزان از نظر اخلاقی ، مهربان بودن دانش آموزان ، علاقه ام به شغل معلّمی و شکوفایی استعداد ها صحبت می کنم . و از مثالهای جذا ب و شیرین درحین صحبت استفاده می کنم ؛ تا آنان احساس بی حوصلگی و خستگی نکنند .شاید نتوان باور کرد که با یک جلسه صحبت کردن و آگاهی دادن ، آمادگی لازم جهت تغییر رفتار، در دانش آموزان پیدا می شود .
مسائل رفتاری دانش آموزان در مدرسه به شکل های متفاوتی به چشم می خورد . مسائل رفتاری دانش آموزان ، در تمامی مدارس وجود دارد . بنابر این یک پدیده طبیعی است و همین مسائل اخلاقی است که نارسائی های محیط زندگی از قبیل خانواده ، مدرسه ، کلاس ، شهر ، روستا و محلّه را نشان می دهد . در نتیجه وقتی دانش آموز مشکل داری مورد مشاهده قرار می گیرد باید دید درمحیط او چه مشکلی وجود دارد که باعث شده ، ایشان به یک فرد مشکل دار تبدیل شود . و نباید فرد مشکل دار را تنبیه یا توهین یا تحقیر نموده و طرد کرد . در این حالت مشکل او حل نشده ، تشدید هم خواهد ؛ کاری که متاسفانه در بیشتر مدارس ما صورت می گیرد و در نهایت موجب ترک تحصیل یا اخراج ایشان می شود . بنابراین ، علاوه از اینکه ما مشکل را نتوانستیم حل کنیم بلکه مشکل را از مدرسه به جامعه منتقل نمودیم . و ایشان را به درون جوانان خیابانی بزه کار هدایت کرده و سرنوشت فرد و خانواده ای را دگرگون کردیم . در این حالت ما مقصر هستیم و نتیجه اش به طور مستقیم یا غیر مستقیم به خود ما بر گشت داده خواهد شد .
عوامل موثر در شکل گیری رفتار های نا بهنجار :
مسائل خانوادگی :خانواده نخستین گروهی است که به صورت طبیعی وجود داشته و جامعه برآن بنا شده است. چگونگی و کیفیت عملکرد خانواده در تحقق وظایف خویش شاخص مناسبی جهت ارزیابی عملکرد جامعه می باشد.هر چه خانواده دارای عملکرد خوب و سالمتری باشد به همان نسبت ثبات و سلامت جامعه بیشتر تامین شده است و بر عکس هر چه خانواده از عملکرد بدتر و آشفته تری برخوردار باشد، به همان نسبت جامعه بیشتر تهدید شده است
زیرا اختلال در عملکرد خانواده نشانه اختلال در منظومه خانواده است که خانواده را به سمت فروپاشی سوق می دهد. کودکان و نوجوانان قربانیان اصلی عملکرد نامطلوب خانواده می باشند. فروید می گوید بیشترین افراد ناسازگار و مساله دار ، وابسته به خانواده های آسیب دیده هستند و فرزندانی که مربوط به خانواده های پر کشمکش می باشند به سبب عدم برخورداری از آرامش روانی و عدم تمرکز وآشفتگی بیشتر در معرض رفتار ناسازگارانه و بزهکارانه قرار دارند.
بررسی ها نشان می دهد که عملکرد بد و نامناسب خانواده مهمترین عامل در پیش بینی بزهکاری نوجوانان است. برای مثال طبق تحقیقاتی که در فرانسه به عمل آمده 80 درصد اطفال بزهکار از خانواده هایی هستند که به علت نفاق و ناسازگاری وعدم تفاهم بین افراد ، محیط خانوادگی آنان دائما متشنج است. (تاج زمان دانش ، 1379 ، ص 313) تحقیقات انجام شده در کانون های اصلاح و تربیت کشور ایران نیز موید این موضوع است. بطوریکه 65 درصد اطفال کانون با پدر و مادر خود اختلاف نظر و تضادهای فکری و ذهنی داشته اند و این اختلافها انگیزه عصیان و بزهکاری آنان بوده است.
بطور کلی حاکم بودن روابط مطلوب در درون خانواده رشد ذهنی ، عاطفی ، روانی و اجتماعی فرزندان را امکان پذیر می سازد و مهمترین گام در پیشگیری از به انحراف کشیده شدن آنها است. عملکرد نامطلوب خانواده موجب آشفته شدن روابط عاطفی بین اعضای خانواده می شود در نتیجه در یک دور باطل از تعاملات پیچیده زمینه بروز برای مشکلات روانی و رفتاری بیشتر و شدیدتر خواهد شد. اساسا نقشهای خانوادگی زمانی به موثرترین شکل تحقق می یابد که در برگیرنده تمام کارکردهای ضروری خانواده باشند و بطور عادلانه بین اعضا تقسیم شود و همچنین درباره انجام وظایف اعضا پی گیری مستمری انجام گیرد ، در خانواده های نوجوانان بزهکار به خاطر از هم گسیختگی و غفلت خانوادگی تخصیص نقشها در خانواده به درستی صورت نمی گیرد والدین دچار غفلت شده و به مسائل تربیتی ، تحصیلی ، اقتصادی و تفریحی کودکان و نوجوانان اهمیت نمی دهند و آنها را به حال خود رها کرده و فرزندان بیشتر به اجتماع و گروههای همسالان روی می آورند و نظارت والدین برروی آنها کم می شود.
اصولا وجود مهر و محبت در کانون خانواده به تقویت ایمان ، تلقین ارزشهای اخلاقی و به وجود آمدن خودپنداری مثبت در نوجوانان کمک می کند و اثر مهمی در رفتار نوجوانان دارد ، همچنین ایجاد روابط صمیمی در خانواده محیطی مناسب جهت طرح مشکلات و مسائل نوجوانان و وسیله ای مناسب برای تسکین ناراحتی های دوران بلوغ است. ( جوادی ،1383 )
رشد جسمانی و روانی : گروهی از صاحب نظران علوم رفتاری نظیر فروید1 و لورنز2 معتقدند که پرخاشگری یک رفتاری است که ریشه در ذات و فطرت انسان دارد. این دومعتقدند که پرخاشگری به عنوان یک نیروی نهفته در انسان دارای حالت هیدرولیکی است که به تدریج در شخص متراکم و فشرده می شود و سرانجام نیاز به تخلیه پیدا می کند. به نظر لورنز اگر چنین انرژی به شکل مطلوب و صحیح مثلا در طرق ورزش ها و بازیها تخلیه شود جنبه سازندگی خواهد داشت. در غیر اینصورت به گونه ای تخلیه میشود که مخرب خواهد بود و ممکن است اعمالی از قبیل قتل، ضرب و شتم ، تخریب و نظایر آن را در برداشته باشد. از نظر فروید پرخاشگری در انسان نماینده غریزه مرگ است که در مقابل غریزه زندگی در فعالیت است، یعنی همچنان که غریزه زندگی مارا در جهت ارضای نیازها و حفظ هدایت میکند غریزه مرگ به صورت پرخاشگری می کوشد به نابود کردن و تخریب کردن بپردازد این غریزه چنانچه بتواند دیگران را نابود می کند و از بین میبرد و اگر نتواند دیگران را هدف پرخاشگری و تخریب خود قرار دهد به جانب خود متوجه شده و به صورت خودآزاری و خود کشی جلوه گر می شود، بنابراین از نظر وی پرخاشگری حالتی مخرب و منفی دارد.(اکبری سال 1381-ص 191).
از محتوای این تحقیق میتوان چنین استنتاج نمود که با توجه به از هم گسیختگی خانواده (جدایی یا فوت والدین)، و کاهش انسجام و یکپارچگی آن و افزایش سوء رفتارهای والدین (اعم از والدین یا ناپدری و نامادری)، که منجر به اخراج یا فرار فرزندان از خانه میشود، از یکطرف میزان مشکلات (نیازهای ارضا نشده) فرزندان را می افزاید و از طرف دیگر میزان احساس امیدواری ایشان را در حل مشکلات (حتی در آینده دور) می کاهد، لذا بواسطه اینکه فرد اولین یا دومین فرزند خانواده بوده و احساس استقلال نموده و مسائل خانواده را درک می نماید و نیاز به همفکری و همدلی و یا بعبارتی نیازمند پذیرش خانواده و جامعه ای میباشد، از اینرو با کوتاه شدن دستش از مشارکت و مشورت مردم و کاهش اهمیت و احترام اجتماعی نزد مربیان مدرسه، دست نیاز بسوی دوستان و همسالان (معاشرتهای ترجیحی) برداشته، تا از اینطریق احساس احترام و انتظار پذیرش نزد دوستان را کسب نماید. لیکن وقتی در برخورد با دوستان ناباب به بزهکاری و انواع انحرافات اجتماعی دست می یازد، بتدریج هاله ای از احساس عدم تعلق اجتماعی پیرامون خود متصور میشود و هر چند که در محیطهای بازسازی (کانون ˆ زندان) سعی دارد اخلاق و رفتار خود را بهتر نماید و این بهتر شدن اخلاق و رفتار خود را به رخ جامعه نیز بکشاند، معهذا با کمرنگ بودن رفتارهای مثبت مددکاران، و عدم رضایت از محیط کانون، و از همه مهمتر بر چسب مجرم و این داغ باطله زدن، بر یاس و ناامیدی وی افزوده شده که گاها" در بحثهای گروهی، نوع انحراف آنقدر نزد فرد عجیب جلوه داده میشود که بنوعی در تکرار جرم و یا وسعت بخشیدن آن (بصورت باند بزهکاران) تمایل نشان میدهد. بنابراین اگر خانواده، مدرسه، و مردم اهل محل نتوانند بر رفتار و انتظارات نوجوانان نظارت کافی داشته باشند و ارزشها و هنجارهای اجتماعی را در کانال طبیعی آن به آنها بیاموزند و به آنها بقبولانند که از برخی از نیازها که مورد قبول جامعه نیستند، اجبارا" یا کاملا" چشم پوشی کنند، و یا گاه با برخی از نیازهای جامعه پسند تعویض و یا شکل و روش ارضای انها را با هنجارهای اجتماعی تطبیق دهند، و یا نیازهای کاذب برای آنان تولید ننمایند، دیگر نمیتوان از محیطهای بازسازی (کانون ˆ زندان) توقع داشت وظایف ناکرده مربوط به خانواده، مدرسه، و مردم اهل محل را بهمان طریق فوق الذکر کانالیزه کرده و به توفیق کاملا" بایسته و شایسته نایل آیند ( صدفی ، 1372 )
رفتار اولیاء مدرسه با دانش آموزان : " یکی از مشکلات عمده مدارس ما، کمک نکردن به دانش آموزان مشکل داراست. متاسفانه ، مدارس به جای آنکه آماده کمک به کسانی که عقب افتادگی یا مشکلی دارند باشند، بیشتر آنها رااز خود می را نند . وحالت دفعی از خود نشان می دهند. اغلب مدارس به دنبال دانش آموزان قوی وبا نمرات بالا هستند وبیشتر مواقع به تشویق و تکریم آنها می پردازند. در مقابل ، دانش آموزان به ظاهر ضعیف مورد بی مهری قرار می گیرند وبطور ناخواسته آنها را رها و بعضاً سرکوب می کنند. " ( میر کمالی ، 1379، ص 74).
عطا پور ( 1378 ) استدلال می کند که یکی از عواملی که در خود پنداری فرد موثر است مدرسه می باشد . با توجّه به تحقیقی که در مورد رفتار معلّم و خودپنداری صورت گرفته ، نشان می دهد که بین رفتار معلم و خود پنداری دانش آموزان رابطه ی معنی داری وجود دارد . و دانش آموزان دختر و پسر به یک اندازه از رفتار های آشکار و نهان معلّم متاثّر می شوند . بر اساس تحقیق روحانی ( 1359 ) بین گرایش به مدرسه و پیشرفت تحصیلی رابطه ای معنی دار بوده و میزان همبستگی 6/0 = r می باشد . یافته های خلیلی ( 1385 ) نشان می دهد که معلمین با ارائه بازخورد های مثبت ، بیان انتظارات بالا ، برقراری تعامل بیشتر با دانش آموزان ، خود پنداری مثبت دانش آموزان را متاثّر می سازند . بنابر این تجارب کودکان و نوجوانان در خانواده ، مدرسه ، همسالان همگی درروابط انسانی و خودپنداری نقش دارند
نا کامی : گرچه پاسخ افراد نسبت به ناکامی بسیار متفاوت است زیرا عوامل ناکام کننده و شخصیت فرد ناکام شونده دامنه بسیار گسترده ای دارند در مجموع میتوان گفت که پاسخ ناکامی پرخاشگری یعنی رفتار دشمنانه و تند به هنگام عدم سازگاری با موفقیت در این رفتار در زندگی روزمره ارتباط بسیار نزدیک با ناکامی دارد مثلا کودکی که از بازی کردن منع میشود در اثر خشم اخم می کند یا پاهای خود را بر زمین می کوبد. چیزی که ثابت شده است این است که ناکامی پرخاشگری را افزایش می دهد پرخاشگری می تواند ناکامی های فشرده را رها سازد و نوعی تسکین موقتی برای فرد مزاحم آورد اما پایان آن معمولا رضایت بخش نیست به هنگام مواجه شدن با ناکامی باید آنرا به صورت یک مساله مطرح کرد و به دنبال آن راه چاره افتاد. پرخاشگری ممکن است مستقیما خود مانع را هدف قرار دهد.(فرقان رئیسی سال 1376 ص 83و 84) جان والر و همکارانش فرضیه پرخاشگری در کلمه پاسخ به ناکامی را ارائه نمودند که در آن پرخاشگری همیشه در پی ناکامی خواهد بود(والر دوب-مورد سیرز-1939) این افراد مانند فروید پرخاشگری را در حکم عامل تصفیه می دانستند پیداست که فرضیه ناکامی- پرخاشگریها می توانند واکنشی در برابر ناکامی باشد اما عوامل دیگری نیز می تواند در پرخاشگر بودن یا نبودن یک کودک موثر باشد افزون بر آن ناکامی یا سایر تحریکهای عاطفی همیشه موجب پرخاشگری نمی شود.
هدف دانش آموزان از بروز رفتار های نا بهنجار :
جبران کمبود محبت
جلب توجه دیگران
اعتراض به وضع مو جود
حسادت نسبت به دیگران
وا کنشی برا ی کنش دیگران
تخلیه انرژی
هر چند که رفتار های نابهنجار از علل متفاوتی ناشی می گردند؛ اما به نظر میرسد در مدرسه با رعایت الگوهای رفتاری خاصی مطابق با نیاز های انسانی ، رفتار های نا بهنجار دانش آموزان بتدریج کاهش و حتی رفع می گردد.
به نظر می رسد مشکلات رفتاری قبل از اینکه مشکل باشند ،مشکلات را به نمایش می گذارند . بنابراین ما از مشکلات دانش آموزان به این نکته پی می بریم که مسائلی به وجود آورنده آن مشکلات است . بعد از شناسایی مسائل ، به این نکته توجه می کنیم که آن مسائل چه مشکلاتی را ایجاد می کند . سپس در صدد حل آن مشکلات بر می آییم .
ده سال است که من به این صورت عمل می کنم از نظر اخلاقی و رفتاری و پیشرفت تحصیلی با هیچ گونه مشکلی برخورد نکرده ام ، چون این روش ها مبتنی بر نظریات و تحقیقات علمی هستند . می توان به جرا ت گفت که معلمی با استفاده از این روشها ، علاوه از اینکه خسته کننده نیست خیلی هم لذت بخش است حتی در مدرسه مشکلات زندگی نیز فرا موش می شود و معلم به آرامش روانی می رسد .
از نظر تحصیلی دانش آموزان حد اکثر تلاش خود را می کنند و پیشرفت کلاس روز به روز نسبت به گذشته بهتر می شود .

9)ارائه راهکارها
1- تغییر رفتار خود متناسب با موقعیت ،
2- ایجاد خود پنداری مثبت در دانش آموزان ،
3- اهمیت قائل شدن به سرنوشت دانش آموزان ،
4- ابراز علاقه به شغل معلمی ،
5- ابراز محبت و دوستی نسبت به دانش آموزان ،
6- ایجاد انگیزه برای تحصیل در دانش آموزان ،
7- آگاهی دادن به دانش آموزان در زمینه های مختلف زندگی ،
8- تقویت نکات مثبت دانش آموزان ،
9- جدّی بودن معلم در گفتار و عمل ،
10 – مطالعه نظریه های علمی روانشناسی و جامعه شناسی و نتایج تحقیقات مر تبط
11- کلاسها نباید خسته کننده باشد و از روشهای فعّال تدریس استفاده شود .
12- از مثال های عینی و جذاب استفاده شود .
13- تقویت بنیه علمی در زمینه دروسی که تدریس می کند .
تجزیه وتحلیل و تفسیر داده ها
با بررسی متن موجود در ارتباط با ویژگی های دانش آموزان سر آمد به طور خلاصه می توان به نتایج زیر دست یافت :
1 – گرایش به تنوع طلبی و استقلال به جای فعالیت های معمولی و تبعیت جو بودن
2 – مطیع نبودن در برابر قرار دادهای رسمی، آداب و رسوم و قواعد خشک
3 – مخالف با ارزش های موجود و روش های متعارف در رفتار بزرگترها
4 – دفاع افراطی از عقیده خود، میل به رهبری و نفوذ در دیگران و توجه بیشتر به خواسته های شخصی با جمع بندی اطلاعات بدست آمده از طرق مختلف در مورد مریم به این نتیجه رسیدم که علت اصلی مشکل وی عدم درک درست او متناسب با سن و ظرفیت هوشی اش از سوی اطرافیان، در خانواده و مدرسه است.
برخی برخوردهای نادرست در خانواده در مورد علایق و خواسته های مریم و انتظارات نامناسب از وی در خانواده و مدرسه باعث ایجاد و تشدید رفتارهای منفی و مقابله جویانه وی شده است و او که از طریق مثبت نیاز به جلب توجه اش ارضاء نمی شود به رفتارهای مقابله ای متوسل می شود، از سوی دیگر انگیزه و نیاز او به یادگیری و کشف مجهولات در کلاس و مدرسه اغلب بر آورده نشده و در نتیجه احساس کسالت و خستگی در کلاس دارد و گاهی به رفتارهایی که موجب بی نظمی در کلاس می شود، رو می آورد.
کاربرد راه حل ها
برای کاهش رفتارهای نا مطلوب مریم تصمیم گرفتم روش های تغییر و اصلاح را در موقعیت کلاسی به کار ببرم، با توجه به مشکل دانش آموز و رفتارهای غیر عادی او استفاده از "روش خاموشی" و "تقویت رفتارهای ناهمساز" یا مغایر را مناسب تشخیص دادم.
در"روش خاموشی" اگر رفتاری را که قبلا تقویت شده بود برای مدتی تقویت نکنیم، از نیرومندی آن کاسته می شود و تکرار بدون دریافت تقویت رفتار، سرانجام منجر به توقف کامل آن رفتار خواهد شد، ( سیف، 1370، 467 ).
در روش تقویت رفتار ناهمساز، از طریق تقویت نکردن رفتار نامطلوب و تقویت کردن رفتاری که با آن ناهمساز و مغایر است به کاهش رفتار نامطلوب می پردازیم،( سیف، 1370، ص 464 ).
همچنین برخی عقیده دارند، چون کودک با هوش به سرعت درسها را یاد می گیرد ، لذا مانند دیگران زیاد تمرین نمی کند ، بعلاوه اغلب قبل از ورود به مدرسه، بعضی درس ها را آموخته و توضیحات معلم باعث خستگی و بی حوصلگی اش می شود، که در مورد این دانش آموزان بهتر است معلم با دادن تکالیف بیشتر و تشویق ایشان به استفاده از منابع متعدد و متنوع، آنها را سر گرم نماید، ( میلانی فر، 1369، ص143 ).
بنابراین با توجه به روش های فوق وقتی مریم در کلاس درس مطلب و حرف منطقی و بجایی را مطرح می نمود. او را تشویق می کردم و با کمک گرفتن از سایر دانش آموزان کلاس درباره آن موضوع بیشتر صحبت می کردم،
( تقویت رفتار مغایر ) و وقتی نظرات غیر منطقی برای جلب توجه و ایجاد بی نظمی مطرح می کرد، سعی می کردم بی اعتنا از آن بگذرم، (خاموشی) در نتیجه به تدریج بحث های مطرح شده در کلاس از سوی مریم روال منطقی تری گرفت که برای تغییر رفتار باید آن را تا نتیجه مطلوب ادامه می دادم.
همچنین در یکی از جلسات کلاس به او پیشنهاد دادم که می توانم 10 دقیقه از وقت کلاس را در اختیارش بگذارم تا در ارتباط با موضوعات مورد علاقه، مقاله ای تهیه نماید و در کلاس کنفرانس دهد که از این پیشنهاد استقبال نمود ولی گفت که وقت بیشتری می خواهد که مقرر شد 20 دقیقه از وقت کلاس در اختیارش باشد، ( دادن تکالیف جنبی و بیشتر یا غنی سازی برنامه آموزشی ).
بعد از سه جلسه نوبت به ارائه مقاله توسط مریم در کلاس رسید، او موضوع مقاله اش را که مرتبط با یکی از مباحث فیزیک بود روی تابلو نوشت و با تسلط کامل به مدت نیم ساعت در ارتباط با آن صحبت کرد، هر چند بحث مطرح شده برای دانش آموزان کلاس از نظر درک مشکل بود ولی بچه ها تحت تاثیر تسلط او بر موضوع قرار گرفته بودند، او را تشویق کردم واز وی خواستم که مقاله اش را برای همایش علمی دانش آموزان که از طرف آموزش و پرورش برگزار می شد ارسال نماید، بعدا در خارج از کلاس هم او را تشویق به این کار و فعالیت های علمی و تحقیقی دیگر کردم.
در جلسه ای دیگری در اتاق مشاوره در زمینه ارتباط او با والدین و دیگر اعضای خانواده، معلمین و همکلاسی ها با یکدیگر بحث کردیم و اینکه در زندگی اجتماعی هر یک از ما باید سعی کنیم انتظارات معقول و منطقی اطرافیان را بر آورده سازیم و تلاش کردم برخی تصورات و افکار غیر منطقی که در ذهن داشت اصلاح نمایم، ( براساس دیدگاه عقلانی، عاطفی، آلبرت الیس ).
نکته مثبت قابل ذکر اینکه بدلیل درک ذهنی بالای مریم، از طریق بحث و استدلال منطقی براحتی قانع میشد واشتباهاتش را می پذیرفت.
با معلمین دانش آموز هم در مورد وضعیت اش و دلایل برخی رفتارهای غیر عادی او صحبت کردم و آنها را متقاعد کردم که در قبال رفتارهای مریم عکس العمل های مناسبی داشته باشند و سعی کنند کنجکاوی ها و نیاز به جلب توجه اش را به نحو مطلوب ارضاء نمایند.
به والدین مریم توصیه های برای توجه بیشتر به علایق و نیازهای فرزندشان و توجه خاص به ویژگی های رشدی او روش هایی برای افزایش رفتارهای مطلوب و کاهش رفتاهای نامطلوب ارائه دادم و اینکه به نظرات منطقی وی توجه بیشتری بنمایند. انتظارات متناسب داشته باشند و به فعالیتهای علمی او با دید احترام و تحسین نگاه کنند و مشوق او برای یادگیری بهتر می باشند.
گردآوری اطلاعات ( شواهد 2 )
گرچه عملکرد مریم در کلاسها و مدرسه مبین تاثیر مثبت روش های بکار گرفته شده بود، اما برای اینکه به نتایج عینی و ملموس تری دست پیدا کنم، بعد از گذشت حدود 6 ماه از اجرای اولیه پرسشنامه توسط معلمین تصمیم گرفتم مجددا همان پرسشنامه را که بصورت مقیاس درجه بندی تنظم شده بود، دراختیار معلمین مریم قرار دهم تا بتوانم نتایج بدست آمده در دو مرحله اجرا را، مقایسه نمایم.
فراوانی حالات ورفتارهای دانش آموز در دو مرحله اجرای پرسشنامه
خصوصیات و رفتارهای
دانش آموز
ابتدای سال تحصیلی
پایان سال تحصیلی
اغلب
گاهی
بندرت
اغلب
گاهی
بندرت
اغلب
زیاد صحبت کردن
4
2
0
3
2
1
حساس و زود رنج بودن
4
1
1
3
2
1
عدم توجه به خواسته ها و
نظرات اطرافیان
6
0
0
2
2
2
عجول و بی حوصله بودن
3
2
1
3
2
1
مطرح کردن سئوالات زیاد
و کنجکاو بودن
5
1
0
4
2
0
جروبحث زیاد وبی مورد
6
0
0
2
3
1
مقصر داشتن دیگران در
بروز اختلافات
4
2
0
2
2
2
عدم توانایی در کنترل
احساسات و عواطف
5
1
0
2
2
2
مقاومت کردن در
پذیرش سخنان اطرافیان
5
1
0
2
1
3
ستیزه جو و مهاجم بودن
3
2
1
1
2
3

براساس نتایج حاصل از پرسشنامه که در اواخر سال اجرا شد و مقایسه آن با نتایج اولیه می توان پی برد که حالات، جر و بحث زیاد، عدم توجه به خواسته ها و نظرات اطرافیان، مقاومت در پذیرش سخنان اطرافیان، پس از اجرای روش های تغییر رفتار از نظر معلمین کاهش قابل ملاحظه ای داشته است و معلمین رضایت کلی از رفتار مریم داشتند.
همکلاسیها هم که قبلا شکایات متعددی را مطرح می کردند، کمتر برای این کار به دفتر مدرسه مراجعه کرده اند.
ارزشیابی روش های به کار رفته و نتیجه گیری
در شورای آموزشی مدرسه به منظور تبادل نظر پیرامون تشویق دانش آموزان موفق از نظر تحصیلی و افرادی که در امور مدرسه همکاری داشته اند، مقرر شد مریم به عنوان دانش آموز موفق و ممتاز از نظر درسی و همکاری خوب و مستمر با کارکنان مدرسه همراه سایر دانش آموزان تشویق شده و جایزه دریافت دارد.
پدر مریم هم در مراجعه به مدرسه اظهار می داشت که فرزندش نسبت به زمان گذشته خیلی تغییر کرده و تلاش می کند که رضایت آنها را بدست آورد و در فعالیت های خانواده به طور داوطلبانه همکاری دارد.
مریم خودش هر از چند گاهی مراجعه می کند، و طرح و ایده نویی در ارتباط با امور مدرسه دارد، در مورد فعالیتهای مورد علاقه اش و اهداف و برنامه ریزی آینده اش صحبت می کند، محبوبیت او در کلاس درس نسبت به گذشته خیلی بهتر شده که این نتیجه از طریق مشاهده رفتار وی و سایر دانش آموزان در کلاس و حیاط و همچنین اجرا گروه سنجی بدست آمد.
یک مرتبه مریم در پایان سال تحصیلی بعد از تغییر رفتارش در جهت مطلوب به من عنوان نمود: " در حالیکه من شما را خیلی اذیت می کردم، شما به من خیلی کمک کردید. "

منابع و مآخذ
1 – حسینی، سید مهدی، مشاوره والدین در مسایل تربیتی و تحصیلی فرزندان، چاپ اول، انتشارات اساطیر، 1377.
2 – چیکسنت، راتوند، ویلن، نوجوانان با استعداد، ریشه های موفقیت و شکست،ترجمه، پارسا، انتشارات انجمن اولیاء ومربیان، 1374 .
3 – سیف، علی اکبر، روانشناسی پرورشی، نشر آگاه، چاپ پنجم، 1370 .
4 – شاملو، سعید، بهداشت روانی، انتشارات رشد، چاپ هشتم، 1369 .
5 – فرقانی، رئیسی، شهلا، شناخت مشکلات رفتاری در کودکان و نوجوانان، معاونت پرورشی وزارت آموزش و پرورش – چاپ اول ، 1372.
6 – کاظمی حقیقی، ناصرالدین، روانشناسی کودکان تیز هوش، انتشارات سایه نما، چاپ اول ، 1376.
7 – کرومبولتز، تغییر دادن رفتارهای کودکان و نوجوانان، ترجمه: یوسف کریمی، انتشارات فاطمی، چاپ چهارم، 1370.
8 – گالاگر، آموزش کودکان تیز هوش، ترجمه: مهدی زاده و رضوانی، انتشارات آستان قدس رضوی، 1369.
9 – میلانی فر بهرو، روانشناسی کودکان نوجوانان استثنایی، نشر قومس، چاپ دوم، 1369 .

27


تعداد صفحات : 26 | فرمت فایل : Word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود