مقدمه
ایتالیا سرزمین چندان وسیعی نیست . چکمه ای یک لنگه در گوشه ای از قاره ی اروپا . اما با چابک سوارانی چون (( دانته)) و ((بوکاچو)) و ((پترارکا)) در آن سوی سده های دور و ((آریوستو)) و ((متاستازیو)) در میانه ی راه و ((ورگا)) و ((کاپوآنا)) این سوتر و در قرن حاضر بزرگانی چون : ((ازوه و)) ، ((پیراندللو)) ، ((بوتزاتی)) ، ((پاوه ز)) و چه بسیار نام های آشنا و ناآشنایی که خود ، نمایه ای طولانی است از تفکر و اندیشه ، آن هم در دوره های پرآشوب سیاسی و اجتماعی ایتالیای پراکنده و حتی ایتالیای متحد پس از سالهای 1815 .
ایتالیا را بیش از همه با نوابغ هنری اش می شناسیم . با نقاشانی چون : ((جوتو)) ، ((میکل آنجلو)) ، ((داوینچی)) ، (( بوتیچللی)) و با پیکرتراشانی چون : (( برنینی)) و باز هم ((میکل آنجلو)) ، با ((کمدیا دل آرته)) و ((گلدونی)) در تئاتر و با ((وردی)) ، ((پاگانی نی)) و ((روسینی)) در موسیقی و درسینما با سرآمدانی چون: ((دسیکا)) ، ((فللینی)) ، ((پازولینی)) و آثاری معظم در معماری تمامی طول تاریخ این کشور . آشنایی با مشاهیر – که شمارشان از حد بیرون است – از طریق آثاری است ، بیش تر ، دیداری و شنیداری . مقولاتی بی رنج برگردان کلام به کلام .
اما داستان ، حکایت دیگری است که در صورت بهترین ترجمه نیز ، معادل اصل نخواهد شد . و شعر ، بیش از داستان ، ترجمه ناپذیر . در حالی که نه ((داوود)) میکل آنجلو نیاز به ترجمه دارد و نه ((لبخند ژوکوند)) داوینچی و نه ((ریگلوتو))ی وردی . و فیلم با کمترین ترجمه ، دنیای وسیعی را پیش روی بیننده می گشاید . اما رهیافت شعر و ادبیات به سرزمینی دیگر با زبانی متفاوت ، نیازمند شکیبایی است و به همین دلیل ادبیات پاره ای از کشورها ، خصوصا با زبانی غیر از زبان های رایج ، مهجور باقی می ماند و گنجینه ای پربها ، پیش چشم هیچ مشتاقی گشوده نمی شود . آن هم ادبیاتی همچون ادبیات ایتالیایی که چه در شعر و یا داستان در عرصه ی جهان حضوری چشمگیر داشته و بسیاری از آثار ادیبان ایتالیایی ، زیر ساخت شهره ترین آثار ادبی جهان گشته و بسیاری از جوایز جهانی از جمله نوبل را از آن خود کرده است . این کم اقبالی ، نه تنها برای ادبیات ایتالیایی که نصیب ادبیات بسیاری از دیگر کشورها نیز شده است .
ادبیات ایتالیا از آغاز
روم با گستردن هرچه بیشتر مرزهایش ، زبان خود را به عنوان مهم ترین وسیله ی اتحاد معنوی و سیاسی بر مردم مغلوب تحمیل کرد . اما برخی از سرزمین ها چون یونان ، با وجود غلبه سیاسی روم بر آنان ، از پذیرش زبان لاتین سرباز زدند و به مقابله با آن برخاستند .
گویشی که در ایالات امپراتوری نشر یافت ، نه زبان لاتینی ادبی ، بلکه زبانی محاوره ای و عامیانه بود که روانی و سلاست بسیار و دستور زبان کم قاعده از مختصات بارز آن به شمار می رفت و تحت حاکمیت زبان های محلی ، از ناحیه ای تا ناحیه ی دیگر ، دچار تغییرات و تحولاتی می گشت .
زمان و چگونگی تغییر و تحول زبان لاتین در داخل و خارج ایتالیا و تبدیل آن به زبان های رمانس (زبان های رومی) چندان مشخص نیست . اما آشکار است که این تکوین زبان ، با سقوط امپراطوری روم شرقی ، تسریع گردید .
با تضعیف قدرت مرکزی روم ، زبان لاتین عامیانه بر اساس پیچیدگی های لهجه ای ، دچار تحولات سریع و پی در پی شد و از زبانی واحد ، به تدریج به زبان های دیگر تغییر شکل داد ؛ که همه ، ریشه در زبان لاتین داشته و نام رمانس و یا نئولاتین را بر خود گرفتند و امروزه به دو گروه زبان های شرقی و غربی تقسیم می شوند .
زبان های شرقی ، خود به رومانیایی ، ایتالیایی ، رومانچو یا لادینو (که در ناحیه ای از سوئیس و در ((فری یولی))1 به آن سخن می گویند )، و زبان های غربی به ((پروونسی))2 ، فرانوسی ، اسپانیایی و پرتغالی تقسیم می شوند .
زبان ایتالیایی به گروه زبان های نئولاتین یا رمانس که کناره رود گنگ تا اقیانوس اطلس را دربر می گیرد و از خانواده ی بزرگ زبان های هند و اروپایی است تعلق دارد و از تغییر شکل زبان لاتین پدید آمده است .
الفبای زبان ایتالیایی با تقسیم به گویش های عدیده در نواحی گوناگون ، سوای برگرفتن برخی حروف از زبان های یونانی ، آلمانی و عربی ، ریشه در زبان لاتین دارد و حتی ویژگی های مورفولوژی (تاریخ تحولات لغوی) و صرف و نحو آن نیز با زبان لاتین عامیانه مرتبط است .
تا آنجایی که مربوط به مشخص ترین تغییرات زبان ایتالیایی ، با گذر از زبان لاتین می شود (سوای تغییرات آوایی و حذف حروف بی صدا از انتهای کلمه ، مثل bonus به buono به معنای خوب ، و یا Calidus به Caldo به معنای گرم) می توان به نکات زیر اشاره کرد :
1- حذف حالت خنثی
2- الحاق حرف تعریف مشتق از لاتین (illud , illo , ille) که با الصاق به حروف اضافه ، حروف اضافه ی حرف تعریف دار را می سازند .
3- در فعل ، حذف شکل مستقل غیرفعال و تشکیل افعال مرکب از طریق اضافه شدن افعال کمکی و اضافه شدن گذشته ی نزدیک ، گذشته ی دور و شرطی .
4- شکل تازه ای از قید با اضافه کردن (-mentee)
دلیل شکل گیری آرام زبان و ادبیات ایتالیایی ، مثلا نسبت به زبان فرانسوی ، صرفا به لحاظ حیثیت و اعتبار زبان لاتین در ایتالیا و اعتقاد به این زبان به مثابه تنها زبان قانونمند و قابل نگارش قابل توضیح است .
اولین سند زبان ایتالیایی
نوشته ای که برای اولین بار به زبان ایتالیایی در قبال زبان لایتین مورد استفاده قرار گرفت ، فرمانی از فرقه ((سن بنه دتّو ))1 متعلق به سال 960 پس از میلاد مسیح است.
به زبان لاتین :
Sao ko kelle terre , per kelle fini queki contene , trenta anni le possette parte sancti Benediti
به زبان ایتالیایی:
So che quelle terre , per quei confini che qui contiene , trenta anni le possedette la parte di san Benedetto
می دانم آن سرزمین ها ، به خاطر آن حدودی که اکنون دارد ، برای مدت سی سال در اختیار سن بنه دتو بوده است .
در آن هنگام هیچ کس نمی اندیشید که این اعلامیه به عنوان اولین سند با ارزش زبان مکتوب عامیانه ی ایتالیا تلقی خواهد شد و کلمات آن به عنوان اولین کلمات زبان ایتالیایی همواره برجای خواهند ماند.
پس از 1000 سال میلادی ، اسناد دیگری چون کتیبه ی ((سن کلمنته ))1 در روم (آخرین سال های قرن یازدهم) و اعتراف نامه ی ((نورچا ))2 (نیمه ی دوم قرن یازدهم)) و کاغذ ((فابریانزه ))3 (1186) ظاهر گردید . اما باید افزود که اولین تجلیات مکتوب و هنری این زبان به دهه ی سوم قرن سیزدهم تعلق دارد .
قرن سیزدهم
از چهره های معتبر سیاسی این قرن ((فدریکوی دوم))4 است. او در سال 1194 به دنیا آمد و در سال 1250 در گرماگرم جنگ ایتالیا با پاپ ها و شهرهای شمال کشور درگذشت . قصد فردریکوی دوم ، استیلا بر تمام ایتالیا ، در هم شکستن خودمختاری فئودال های سیسیل و جنوب کشور بود ؛ چراکه ایتالیا در این زمان به چند حکومت خودمختار تقسیم شده بود .
در قرن سیزدهم ، شمال ایتالیا از بخش های ثروتمند این کشور به حساب می آمد و برخی از خانواده های بزرگ مثل ((استنزی))1 در ((فررارا))2 ، ((اسکالیجه ری))3 در ((ورونا))4 و ((ویسکونتی))5 در ((میلان))6 ، اقتدار و حکومت خود را اعمال می کردند.
با پیشرفت سیاسی و اقتصادی ، مراکز فرهنگی رایج گردید و در شهرهای مختلف ، تحصیلات پایه گرفت و به درخواست فدریکوی دوم ، دانشگاه های ((پادووا))7 (1222) و ناپل (1224) و دانشگاه هایی دیگر در رم و برخی شهرهای دیگر تاسیس شد .
در زمینه ی مذهبی ، در حالی که ((اسکولاستی یسم)) 8 (شیوه تعلیم و فلسفه مذهبی قرون وسطی) به بالاترین قلل تعلیمات ((تومازو دکوئینو))9 ]توماس آکونیاس[ رسید ، دو فرقه بزرگ ((سن دومنیکو))10 و ((سن فرانچسکو دسی زی))11 ]سن فرانسیسکوی آسیزی[ ( که دارای اهمیت فراوانی در تاریخ کلیساست) و به سال 1260 انجمن برادری ((فلاجل لانتی))12 (به معنی تازیانه زن ها ، که برای تطهیر ، تزکیه و بخشوده شدن از گناهان ، بر خود تازیانه می زدند و ریشه در شهر ((اومبریا)) 1 داشت و سپس به تمام ایتالیا و حتی آن سوی آلپ نفوذ کرد) شکل گرفت.
در گستره ادبیات ، شعر ، پیشتاز فعالیتهای ادبی گردید و به لحاظ حضور شاعران سیسیلی ، شعر هنری ، شکوفایی خود را در تمام ایتالیا توسعه داد . اما نمی بایست فراموش کرد که عده ی شاعران و نویسندگان این قرن و حتی بعد از این به زبان لاتین، همچنان در اکثریت قرار داشت .
در هنرهای تجسمی ، شیوه ی (رومانیک) یا رومی تا به تعالی رسیدن شیوه ((گوتیک)) در قرن چهاردهم اقتدار خود را حفظ کرد و در مجسمه سازی هنرمندانی چون ((نیکولا پیزانو)) و ((آرنولفو دی کامبیو)) و در نقاشی ، ((چیمابوئه))2 با هنری که دارای معیارهای انسانی تر بود و چشم ها را از آسمان به سمت زمین می کشاند ، خود نمایاند .
ادبیات نیز در این قرن همزمان در تمامی نواحی ایتالیا به منصه ظهور رسید . اما بیش ترین حاصل و نتیجه ، از آنِ ایالات اومبریا ، سیسیل و ((توسکانا))3 بود . لازم به ذکر است که اومبریا به خاطر اشعاری با گرایش های مذهبی ، متاثیر از سروده های فرانچسکو دَسی زی ، وجوهی متفاوت از سایر نقاط ایتالیا دارد .
فرانچسکو دَسی زی
دَسی زی در سال 1182 از پدری بازرگان متولد شد . جوانی را به شادکامی گذراند تا آن که تمایلات مذهبی در او پدید آمد . پس ، جمع جوانان را ترک گفت ؛ از ثروت روی برتافت و همدم فقیران و خادم حضرت مسیح گشت و فرقه ای به نام او پدید آمد . در سال 1224 ((سرود آفریدگان))1 را که دارای نثری آهنگین بود سرود .
این شاعر مذهبی با این سروده برای خالق و مخلوقات ، آغازکننده ی واقعی ادبیات شاعرانه ی ایتالیاست . این سرود که ستایشی پرجذبه است ، نویددهنده و پیشتاز ((کمدی الهی))2 است .
زندگی سن فرانچسکو در هاله ای از افسانه قرار دارد . به گونه ای که به هنگام تولد او ، فوجی از کبوتران بر بام خانه ی پدری او نشست و به هنگام مرگ در غروبی پاییزی ، پرندگان ، گرداگرد پنجره ی اتاق او می گشتند . زندگی سن فرانچسکو ، خود شعری زیباست . او پهلوانی و تواضع و ایثار را در این زندگی درهم آمیخت ؛ خود را به خدمت جذامیان گمارد ؛ به مقابله با سلطان مصر برخاست ؛ فرقه ای مذهبی تشکیل داد ؛ کلیساها و صومعه های متعدد ساخت ؛ شاهان و پاپ ها را پند داد و با توجهی روحانی به آواز هزاردستان گوش سپرد . با گل و گیاه و ستارگان نجوا سر داد و با شغال و جغد ، با آتش و باد و باد و با عشق و مرگ سخن گفت ؛ همگان را برادران و خواهران هم دانست و در جامعه ای خوف انگیز و لبالب جنگ و خونریزی ، شعر برادری سرود . به طوری که ادبیات قرن سیزدهم و چهاردهم سرشار از آثار اوست.
چیمابوئه تصویری از او نقش زد ((جوتّو))1 ، چهره ی فوق انسانی او را به دفعات کشید . چندان که کلیساهای فورانس ، پادووا ، اسی زی ، ناپل و بسیاری دیگر ، تصاویر بسیاری از او را بر دیوارهای خود دارند و دانته یکی از مهمترین سرودهای ((بهشت)) را به او هدیه کرد .
سن فرانچسکو به سال 1226 در کلیسایی کوچک درگذشت و پس از او ، اومبریا باجنبش های مذهبی فراوانی روبه رو گردید که از آن میان به جنبش فلاجل لانتی به رهبری (( رائی ئرو فازانی))2 باید اشاره کرد .
فازانی
فازانی ، اهالی ((پروجا))3 را از حوادثی مثب آگاهانید و گروهی از مداحان گریان و به خود آسیب رسان (فلاجل لانتی) را گرد خود آورد . بین این مداحان غالبا بی نام و نشان ، ((یاکوپونه دتودی))4 (1306-1236) وکیلی با علایق دنیوی و خوشگذران به چشم می خورد . او هنگامی که همسر جوانش در حال رقص به کام زمین فرو رفت ، منقلب شد و سپس به سال 1274 به فرقه ی سن فرانچسکو گروید و از مداحان فقر گردید . با پاپ (( بونیفاتزیوی هشتم))1 به مقابله برخاست ؛ به زندان افتاد و پس از مرگ پاپ آزاد شد و به سال 1306 در پروجا درگذشت .
یاکوپونه دتودی
دتودی به خاطر ((مدح))2 هایی که در آن ها ، انزجار خود را از دنیا و لذایذ دنیوی شرح می دهد شهره است . مدح معروفش به نام ((گریه مادونا برای مصایب فرزندش مسیح) از او چهره ی شاعری توانمند ارایه می دهد .
از پروونس ، شعر بزمی که بیانگر فرهنگ دربار حاکمان پروونسی است به ایتالیا راه یافت و مورد استقبال دربار ((فدریکوی دوم))3 و ((مان فره دی))4 در سیسیل قرار گرفت .
شعر سیسیلی تمام موضوعات و دستمایه های پروونسی : بهار ، گل ، پرنده ، مهربانی و عشق به عنوان هدایایی برای ((زن)) که عاشق به پای او می سوزد و همچون برده ای به او وفادار می ماند را مورد بهره وری قرار داد . اما اشعار مکتب سیسیل غالبا فاقد لحن گرم و انسانی است و می بایست در نظر داشت که این شاعران برای اولین بار از زبان عامیانه ی ایتالیایی ، جهت ابراز احساسات و بیان دنیای درون خود سود می جستند .
از دیگر شاعران این دوره که در دربار فدریکوی دوم به شاعری اشتغال دارند باید از ((جاکومو پولی ئزه))1 ، ((یاکوپو دلنتینی))2 و ((پیئر دلاوینیا))3 نام برد . فدریکوی دوم که در زمان پادشاهی او ، سیسیل یکی از نیرومندترین و ثروتمندترین حکومت های اروپا محسوب می شد ، در تلاش بود تا تمام ایتالیا را مطیع خود سازد . به همین مناسبت به جنگ با پاپ ها و شهرهای شمالی ایتالیا پرداخت . اما در گرماگرم جنگ ، در سال 1250 درگذشت . در این دوره ، فعالیت های فرهنگی ، از سیسیل به ایتالیای مرکزی ، خصوصا به توسکانا کشیده شد و شاعرانی چون ((گوئیدو کاوالکانتی))4 و ((چینو د پیستویا))5 بر عرصه ی شعر ظاهر شدند .
گوئیدو کاوالکانتی
گاوالکانتی (1300-1260) از شاعرانی است که در آثارش ، عشق رویایی ، تبدیل به شکنجه ای بی رحمانه ، غمگنانه و تلخکامی عمیق می گردد . گرچه توصیف مناظر روستایی و صحنه های دل انگیز عاشقانه همواره در اشعارش حضوری جاودانه دارد.
چکّو آنجوله ری1
در این دوره به شاعر دیگری به نام آنجوله ری (1313-1260) باید اشاره کرد که با لبخندی طنزآلود و غالبا خصمانه ، محیطی سرشار از فقر و ناپرهیزی را در اشعاری رآلیستی به باد حمله می گیرد .
در حالی که در شعر قرن سیزدهم ، آثار با ارزشی پدید می آید ، اما نثر ، قرین سستی و رخوت است . زیرا زبان لاتین برای مقولات مهم و اساسی ، هنوز تنها زبان مناسب به حساب می آید . اما حدود نیمه ی قرن سیزدهم ، مجموعه ی صد داستان کوتاه ، برگرفته از کتاب انجیل و افسانه های شوالیه ای ، از شخصی فلورانسی به یادگار مانده است .
مارکوپولو2
در پایان قرن ، مارکوپولو (1325-1254) بازرگان ونیزی که به اسارت جنووایی ها درآمده بود ، شرح حوادث و ماجراهای سفر خود به آسیا تا قلمرو سلطنت ((قوبلای خان)) در چین و اقامت هفده ساله اش در آن سرزمین را برای شخصی اهل ((پیزا))3 شرح می دهد . در این اثر ، لحن راوی صریح و سریع است و تمامی تلاش ، در توصیف مکان ها ، حوادث و انسان هایی است که به نوعی در این ماجرا درگیرند.
قرن چهاردهم
با نقل مکان پاپ ها به ((آوینیون))1 واقع در مرز فرانسه ، کلیسای کاتولیک رو به انحطاط نهاد و اقتدار پاپ در اروپا از بین رفت . این دوره که از سال 1308 تا 1378 به طول انجامید به دوران اسارت پاپ ها در آوینیون مشهور است .
به دلیل این نقل و انتقال ، روم اهمیت خود را از دست داد و در بسیاری از شهرهای شمالی و مرکزی ، ((کمون))2 های دمکراتیک و آزاد – که از اتحاد سکنه شهرها برای مبارزه با اربابان به وجود آمده بود – منحل گردید و جای خود را به سلطه ی اربابان محلی سپرد . اما دوره ی کمون در فلورانس بیش از هر شهر دیگری پایید و این شهر به لحاظ فضای دمکراتیک ، مرکز راستینی برای ادبیات و هنر شد . در این دوره تاسیس دانشگاه هایی تازه از نوع دانشگاه های فلورانس ، ((سیئنا))3 و پروجا ، پی گرفته شد .
در طول قرن چهاردهم ، زوال مفاهیم قرون وسطایی به همراه بحران اخلاقی و معنوی در آثار سه تن از بزرگ ترین نویسندگان این قرن ، یعنی ((دانته الیگیئری))4 ، ((فرانچسکو پترارکا))5 و ((جووانی بوکاچّو))6 تجلی یافت .
دانته الیگیئری
دانته به سال 1265 در خانواده ای اصیل اما از طبقه ی متوسط ، از پدری به نام ((الیگیئرو))1 و مادری به نام ((دونّا بلّا))2 متولد شد . تحصیلات او بر مبنای رسم زمان ، در هنرهای سه گانه (دستور زبان – خطابه – مباحثه) و در علوم چهارگانه (حساب – هندسه – نجوم – موسیقی) گذشت.
از وقایع مهم دوران کودکی و جوانی او ، آشنایی با ((بئاتریچه))3 است . او بئاتریچه را برای نخستین بار در نه سالگی و سپس در هجده سالگی دید و این آشنایی و دیدارها در عمق خاطر و ذهن دانته تاثیری بسزا در جای نهاد . تاثیر بیشتر آنکه چندی بعد بئاتریچه با دیگری ازدواج کرد . اما دیری نپایید که به سال 1290 در جوانی درگذشت و دانته به احترام عشق صادقانه اش به او ، دفتر شعری به نام ((زندگی نو))4 را پیشکش محبوب متوفایش نمود .
دانته همگام با تلاش های ادبی به فعالیت های اجتماعی نیز می پرداخت و در سال 1288 در نبرد ((کامپالدینو))5 در کنار ((گوئلف ها)) ، علیه ((گیبل لینی ها)) جنگید . در سال 1295 ، زندگی سیاسی فعالی را آغاز کرد و چهره فعال سیاسی شد . در همین سال با ((جمّا دوناتی))7 ازدواج کرد و در طول زندگی با او صاحب چهار فرزند گردید.
در این دوره ، گوئلف ها به دو دسته سیاه و سفید منشعب شدند و دانته برای دفاع از حقوق فلورانس در صف سفیدها قرار گرفت و علیه دسته ی سیاه ها که بیش از اندازه طرفدار پاپ و جاه طلبی های بیکران او بودند اعلام موضع کرد .
در سال 1301 ، ((شارل دووالوا))8 به ظاهر برای میانجی گری ، اما در واقع به عنوان پشتیبان سیاه ها وارد فلورانس شد . سپس دانته به همراه دو سفید دیگر برای بحث پیرامون آزادی فلورانس به روم فرستاده شدند .
در طول غیبت او ، دولت با کمک شارل دووالوا به دست سیاه ها افتاد و این گروه پس از پیروزی به قلع و قمع مخالفان مشغول شد . دانته نیز هنگام بازگشت به فلورانس به جرم حیف و میل اموال عمومی ، ایجاد اغتشاش و به خطر انداختن صلح شهر و اعمال خصمانه علیه پاپ به دو سال حبس ، پرداخت پانصد سکه طلا و محرومیت از فعالیت های اجتماعی محکوم شد . اما دانته از معرفی خود به مقامات و پرداخت جریمه سر باز زد و بدین ترتیب به حکم تازه ای که همانا در صورت دستگیری ، سوختن در آتش بود ، محکوم گردید .
بنابراین ، دوره سرگردانی این متفکر آغاز شد . ابتدا در دربار ((اسکالیجه ری))1 در ((ورونا))2 پناه جست . سپس نزد خاندان ((مالاسپینا))3 در ((لونیجانا)) و سرانجام توسط ((گوئیدو نوولّو د پولنتا)) پذیرفته شد .
با لشگرکشی ((آریگوی هفتم))4 از ((لوکزامبورگ)) به جانب فلورانس امید تازه ای برای بازگشت به این شهر در دل دانته پدید آمد . اما مرگ امپراتور آریگو (1313) آرزوهای دانته را زدود .
سال های واپسین زندگی دانته در راونا ، نزد خانواده دپولتا سپری شد و سرانجام بین شب های سیزدهم و چهاردهم سپتامبر 1321 درگذشت .
آثار دانته به زبان ایتالیایی
زندگی نو ، دفتر کوچکی است برتافته از بیست و پنج ((غزل)) ، چهار ((سرود)) ، یک ((بند شعر))5 ، یک ((تصنیف))6 و نوشته هایی به نثر . این کتاب شرح حال عاشقانه ، دانته برای بئاتریچه ، از اولین لحظه ی دیدار تا هنگام مرگ این فرشته گونه است . دانته این کتاب را بین سال های 1290 تا 1293 به یاد زنی که همواره در شاه نشین ذهن او جای داشت ، نوشت .
((ضیافت)) اثری ناتمام است که می بایست پانزده رساله شامل یک دیباچه و چهارده بخش دیگر ، متاثر از یاد داشت های ادبی و تمثیلی را دربر می گرفت . اما دانته فقط چهار بخش نخستین را نوشت و در دیباچه ، هدف از نوشتن این اثر را شرح داد و در سه بخش دیگر ، در هر کدام یک سرود را تفسیر کرد . این اثر بین سال های 1304 تا 1307 نوشته شد .
((قافیه ها))1 حالات مختلف روحی شاعر – از اشعار دوره ی جوانی که فضای زندگی نو را باز می تاباند – و شعرهایی برای خانم ((پیئترا))2 – که قطعا قبل از تبعید سروده شده است – و اشعار بعد از تبعید را که سرشار از حسی باشکوه است دربر می گیرد.
آثار دانته به زبان لاتین
((در باب زبان عامیانه))3 اثری است که در فصل چهارم کتاب دوم ، نیمه تمام باقی ماند . دانته این اثر را برای دفاع از زبان ایتالیایی ، برای خبرگان زبان لاتین به این زبان نوشت . در کتاب اول به ریشه ی زبان ، ((اغتشاش بابل))4 و طلوع زبان عامیانه اشاره دارد .
((حکومت سلطنتی))5 به سه کتاب تقسیم شده است و بین آثار نظریه پردازانه ی دانته جایگاهی منطقی دارد:
در کتاب نخست ، حکومت سلطنتی را برای انسان واجب می شمرد و در کتاب دوم آن را حتی از جانب خدا قلمداد می کند . این دو کتاب تقریبا مقدمه ای برای کتاب سوم است که در آن ، استقلال مطلق قدرت شهروندی را از حکومت کلیسایی مورد تایید قرار داده و قدرت امپراتوران را ناشی از خداوند می داند . این اثر به هنگام یوش آریگوی هفتم ، بین سال های 1310 تا 1313 نوشته شد و بیانگر تلاشی است که می کوشد وطن و جهان را به نظم دوباره درآورد .
((رساله ها))1 شامل سیزده رساله است که سه رساله آن به مناسبت تهاجم آریگوی هفتم نوشته شد و دارای ارزش ویژه ای است و زیباترین بخش آن درباره ی کاردینال های ایتالیایی و ترغیب آنان به انتخاب پاپی ایتالیایی است .
کمدی الهی2
چون عنوان تراژدی برای آثار برجسته و شیوه ی متعالی آثار کهن به کار گرفته می شد دانته به این جهت نام اثر خود را ((کمدی)) نهاد و بوکاچّو واژه ی ((الهی)) را به آن افزود و ((کمدی الهی)) برای اولین بار در چاپ ونیز به سال 1555 بر جلد این کتاب ظاهر شد .
این منظومه ی طویل ، متشکل از سه بخش دوزخ ، برزخ و بهشت است و هر بخش سی و سه چکامه دارد که به انضمام مقدمه در مجموع مشتمل بر صد چکامه می شود . دانته برای این اثر از قافیه پردازی جدیدی که به ((قافیه سوم))3 مشهور گردید ، سود جست . هر چکامه به بندهای ((سه بیتی))4 تقسیم می شود که بیت اول و سوم ، هم قافیه اند و بیت میانی با بیت اول و سوم بند بعدی دارای قافیه است . مبنای وزن هر بیت ، یازده هجایی است . مجموع ابیات کمدی الهی به 12233 بیت می رسد . زبان این اثر ، گویش ایالت توسکاناست و دانته بیشترین تاثیر را در تثبیت آن به عنوان گویش برتر زبان ایتالیایی و مبنای زبان ایتالیایی جدید داشته است .
داستان کمدی الهی ، سفری است که به تصور دانته در سی و پنج سالگی در قلمرو مردگان روی می دهد . این سفر که در ماه آوریل سال 1300 شروع می شود ، از شب پنج شنبه ی عید پاک (هشتم تا پانزدهم آوریل) به طول می انجامد .
شاعر – شخصیت اصلی داستان – که در جنگلی تاریک (کنایه از گناه) گم شده است ، در تلاش رسیدن به قله ای است که آفتاب بر آن می تابد . اما ((ویرژیل))1 (مظهر عقل انسانی) او را می یابد و در سفری پرماجرا در قلمرو مردگان راهنمای او می شود . دانته در آغاز مردد است . اما هنگامی که درمی یابد ویرژیل فرستاده ای است از جانب بئاتریچه ، مصمم بر راه گام می نهد و از مسیری پرمخاطره ، به اتفاق ویرژیل به دروازه ی جهنم می رسد و بی هیچ مانعی به قلمرو محکومین که همچون ژرفنایی قیف مانند ترسیم و به نه دایره تقسیم شده است وارد می شود . ابتدای این قیف ، زیر اورشلیم قرار دارد و تا مرکز زمین پیش می رود . دانته و ویرژیل از طریق معبری تنگ و باریک به صعود از نیمکره ی داخلی زمین ادامه می دهند و سحرگاه یکشنبه ی عید پاک به آستانه ی برزخ که کوهستانی است بلند در میانه ی دریا می رسند . پس از عبور از آستانه ی برزخ ، دانته خود را به فرشته ی نگهبان معرفی می کند و فرشته با نوک شمشیر ، هفت گناه کبیره را بر پیشانی او نقش می زند . دانته از هفت صفّه برزخ ، به بهشت زمینی که بر فراز کوهی باز می شود صعود می کند و این هنگام ، بئاتریچه با کالسکه ای نورانی ، برای ملاقات شاعر که اکنون تطهیر گشته و آماده ی صعود به ستارگان است حاضر می شود و جای ویرژیل را می گیرد . دانته در حالی که در نور درخشان نیمروزی به چشمان بئاتریچه که به خورشید می نگرد ، خیره شده است ، با سرعتی شگفت انگیز به اولین طبقه ی آسمان و سپس طبقه به طبقه ، طبق نظم کهکشانی ، تا عرش و منظره ی خیره کننده خداوند به پیش می رود .
فرانچسکو پترارکا
پترارکا در 20 ژوئیه 1304 در ((ارتزو))1 متولد شد . پدرش ((سر پتراکو))2 ، محضردار فلورانس به همراه دانته در همین شهر در تبعید به سر میبرد .
در سال 1313 به همراه پدر – که هر گونه امیدی را برای بازگشت به فلورانس از دست داده بود – به آوینیون رفت و دوران کودکی و نوجوانی را در این شهر گذراند . دوران تحصیل را ابتدا در ((مونپلیه))3 و سپس در ((بلونیا))4 علی رغم میلش به تحصیل حقوق پرداخت . در 6 آوریل سال 1327، روز جمعه ی مقدس ، در کلیسای ((سنتاکیارا))5 با دختری به نام ((لائورا)) که بزرگ ترین الهام بخش اشعار او گشت ، آشنا شد .
پترارکا از سال 1335 به سفرهای طولانی به فرانسه ، ((فلاندر))1 و آلمان پرداخت و سرانجام به ((والکیوزا))2 در ((پروونس))3 بازگشت و بیش ترین آثارش را در این شهر آفرید . سپس راهی ایتالیا شد و همه جا به گرمی مورد استقبال قرار گرفت و در سال 1341 ، روز یکشنبه ی عید پاک ، با شکوه تمام ، تاج شاعری را در ((کمپیدولیو))4 در روم بر سر نهاد .
در سال 1348 در ((پارما))5 خبر درگذشت لائورا را دریافت . طاعون ، لائورای مجبوب پترارکا را کشته بود . در سال 1353 برای همیشه از آوینیون به ایتالیا بازگشت و برای مدت هشت سال در میلان ، نزد خانواده ی ((ویسکونتی))6 – از خانواده های معتبر این شهر – بسر برد . سپس در ونیز ، پادووا و چندی بعد در شهر ((آرکوا))7 در خانه ای روستایی در تاکستانی بر فراز تپه ای ساکن شد و سرانجام در 9 ژوئیه سال 1374 در کتابخانه اش ، در حالی که سر بر کتابی نهاد بود ، برای همیشه چشم از تماشای جهان فرو بست .
آثار پترارکا به زبان لاتین
پترارکا زبان لاتین را به زبان ایتالیایی ارجح می دانست و به همین لحاظ بیش ترین آثار خود را به زبان لاتین نگاشت .
((آفریقا))1 از مهم ترین آثار اوست . منظومه ای حماسی در نه کتاب که برای او تاج شاعری را به ارمغان آورد . در این اثر شخصیتی به نام ((شیپیونه))2 به جنگ در ((کارتاژ))3 می پردازد .
((سکرتوم))4 از آثار منثور پترارکاست که در سه کتاب نوشته شده است . این اثر شامل گفتگوی نویسنده با ((سن آگوستینو)) ست که طی آن ، تلون مزاج ، غرور و عشق به ثروت و پیروزی مورد سرزنش قرار می گیرد . پترارکا در این اثر ، راز شکنجه ی روحی خود را آشکار می سازد و زندگی و هوای نفس خود را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد.
((زندگی منزوی))5 اشاره ای است به خلقیات و امیال پترارکا که در آن از تنهایی و سکوت برای رسیدن به آزادی و آرامش خاطر تجلیل می کند .
((نامه ها))6 مهم ترین سندی است بر حالات و افکار شاعر . نامه ها تصویری از پترارکا و چند و چون روزگار او را ترسیم می کند . مخاطبین این نامه ها ، بیش تر ، امپراتوران ، پاپ ها و اسقف ها هستند .
آثار پترارکا به زبان ایتالیایی
((دیوان))1 مشتمل بر 366 سرود ، که شاهکار پترارکا محسوب می شود ، به دو بخش زندگی و مرگ ((مادونا لائورا))2 تقسیم شده است و بخش اعظمی از زندگی شاعر را از سال 1327 تا مرگ دربر دارد .
در بخش نخست ، عشق پترارکا ، عشقی انسانی و لائورا نیز موجودی زمینی است که شاعر ، طرّه ی گیسوی طلایی ، چشمان درخشان ، مژگان سیاه و دستان ظریف او را مورد ستایش قرار می دهد و بخش دوم که متعاقب مرگ لائورا سروده شده است ، عشق شاعر ، وجهه ای آسمانی می یابد . این کتاب اثری عاشقانه است که در آن ، نظرات گوناگون پترارکا پیرامون زمین ، آسمان ، جسم و روح مطرح می شود .
((پیروزی ها))3 قصیده ای تمثیلی است که شاعر در آن ، نظارت بر پیروزی عشق ، پاکدامنی ، مرگ ، شهرت ، زمان و سرانجام ، پیروزی ابدی بر زمان را تصویر می کند .
پترارکا مسافری است خستگی ناپذیر و محققی که نوگرایی خود را در عشق ، شعر ، افکار سیاسی و سنت های رایج قرون وسطی و در تضادهای درونی خود آشکار ساخته و بیش ترین تاثیر را بر ادبیات پس از خود داشته است .
جووانّی بوکاچّو
بوکاچو احتمالا در ((چرتالدو))1 – حوالی فلورانس – به سال 1313 زاده شد . در فلورانس به تحصیل پرداخت و در سال 1328 ، پدرش او را به شعبه تجارت خانه ای فلورانسی به ناپل فرستاد . اما نه این فعالیت او را جذب کرد و نه تحصیل قانون شرع که پدر پس از تجربیات بیهوده ی بوکاچو در امر بازرگانی ، او را به آن واداشته بود . بدین طریق ، او که با روحیاتی ظریف و عاشقانه برای دنیای خیال انگیز شعر و شاعری آفریده شده بود ، سال های 1328 تا 1340 را از دست داد . در سال 1336 با دختر نامشروع ((پادشاه اومبرتو))2 به نام ((ماریا دکوئینا))3 در کلیسای ((سن لونتزو))4 در ناپل آشنا شد و این عشق سوزان و ناگهانی ، اما جسمانی ، برای مدتی کوتاه ادامه یافت . ماریا نیز همچون بئاتریچه دانته و لائورای پترارکا الهام بخش اشعار او گردید .
در سال 1340 به فلورانس بازگشت و سپس به عنوان سفیر ، بارها نزد شاهزادگان و پاپ ها بسر برد و به دفعات پترارکا را ملاقات کرد و در تمام عمر از دوستان صمیمی او باقی ماند .
در سال 1362 با (( جوآکینو چانی))5 – کشیش – آشنا شد و متاثر از نظرات او ، از شعر و شاعری دست کشید و مصمم شد تا تمام آثار خود را به آتش بسپارد . چانی پیش بینی کرده بود که در صورت ادامه شعر ، مرگی نامنتظر ، انتظار او را خواهد کشید. اما پترار کا ، این نگرانی را از بوکاچو زدود .
سال های 1362 تا 1357 ، سال های دلتنگی و تنگدستی و بیماری اوست . اما کمون فلورانس جهت همیاری ، او را به تفسیر کمدی الهی در جمع حضار کلیسای ((سنتو ستفانو))1 گمارد و مقرری اندیکی برایش منظور کرد . اما رنج او چندان نپایید و ناگزیر به زادگاه خود – چرتالدو – بازگشت و در بیست و یکم دسامبر 1375 ، به خواب جاویدان فرو شد .
آثار بوکاچو به زبان ایتالیایی
((ایل فیلوکولو))2 اثری است به نثر که از عشق های ((فلوریو))3 و ((بیانکوفیوره))4 سخن می گوید . این اثر برگرفته از داستانی قدیمی است که به شیوه ی ادبی ناپل دوره ی رنسانس انطباق یافته است .
((ایل فیلوستراتو))5 قصیده ای است حاکی از عشق غم انگیز جوانی عاشق .
((ایل ته زی دا))6 اولین قصیده ی حماسی به زبان ایتالیایی است که شرح جنگ های ((ته زه ئو))7 علیه ((آمازون))8 هاست . این اثر را پس از بازگشت به فلورانس ، که به لحاظ دورشدن از سال های عاشقانه ی دوره ی جوانی ، متفاوت از اثار دوره ی ناپل است – نوشت .
((داستان شبانی آمه تو))1 اثری است آمیخته از شعر و نثر که نشان از انسانیتی تهذیب شده به واسطه ی عشق دارد ؛ تا جایی که آمه تو به مشاهده ی خدا نایل می آید .
((الهام عاشقانه))2 اثری است که در آن ، شاعر در رویا به قصری برده می شود و در آن جا ، پیروزی ، امید ، افتخار ، ثروت ، عشق و شانس را می بیند و با ((فیامتّا))3 که او را به پرهیزکاری ترغیب می کند ، روبه رو می شود .
((فیامتّا)) اثری است مدرن که هسته ی مرکزی آن را تجزیه و تجلیل اثرات عشق بر روح موجود مونث تشکیل می دهد . شاعر در این اثر ، درد فیامتّا را – که ((پانفیلو))4 (بوکاچو) را ترک گفته تا به فلورانس برگردد – می سراید .
((داستان شبانی فیه زولانو))5 ، روستایی ترین اثر ، از آثار کم اهمیت بوکاچوست . داستان عشق چوپانی به نام ((آفریکو))6 که به زیبارویی به نام ((منسولا)) دل می بازد و سرانجام با مرگ این دو عاشق ، داستان غم انگیز این عشق به پایان می رسد .
((ایل کورباچّو))7 یا هزارتوی عشق ، داستانی طنز آمیز علیه بیوه ای است که عشق شاعر را درک نمی کند . بوکاچو در این داستان تصور می کند که در هزارتوی عشق گم شده است و شوهر زن بیوه را ملاقات می کند که عیب های جسمانی و اخلاقی این زن و به طور کلی همه زنان را آشکار می سازد.
((قافیه ها))1 در دوره های مختلف سروده شده است و از نظر شعری دارای ارزش کمی است .
((رساله تمجید از دانته))2 بیش از آن که توصیف دقیقی از زندگی دانته باشد ، به زندگی نامه روحانی دانته می پردازد و شخصیت والا و دیدگاه ظریف او را می ستاید .
((شرحی بر کمدی دانته)) دربرگیرنده ی شصت درسی است که به عنوان وظیفه از طرف کمون بر عهده گرفت و طی آن ، معانی تمثیلی کمدی الهی را توصیف کرد .
((دکامه رون))3 اوج ذهنیت خلاق او را می رساند . دکامه رون در سال 1348 آغاز می شود و در سال 1353 – با صد داستان که در ده روز تعریف می شود و به وسیله داستانی که همچون قابی آن ها را در بر می گیرد به هم متصل می شوند – به پایان می رسد .
بوکاچو در دکامه رون ، روزی از سال 1348 را ترسیم می کند که فلورانس اسیر طاعون است و شهر در اشک و ماتم بسر می برد . در همین سال هفت زن و سه مرد جوان در کلیسای ((سنتاماریا نوولّا))4 با یکدیگر ملاقات می کنند و تصمیم می گیرند برای مدت دو هفته در خانه ای روستایی در کوهپایه ((فیه زوله))5 در حومه ی فلورانس ماوا گزینند . بوکاچو در مقابل توصیف غضب خداوندی ، زندگی سرخوشانه جوانان را به همراه آواز و بازی و رقص و موسیقی شرح می دهد . این جوانان که در ساعات گرم بعد از ظهر ، غنوده بر چمن سبز ، در سایه سار درختان ، هر کدام به شرح داستانی می پردازند . چندان که داستانسرایی ده روز به طول می انجامد . اما روزهای جمعه و شنبه به دلایل مذهبی از داستان گویی می پرهیزند . این اثر به همین دلیل ، یعنی داستان هایی برای ده روز ، دکامه رون نام گرفته است و هر روز با تصنیفی موسیقیایی به پایان می رسد .
دکامه رون با نثری با شکوه و روان که دارای همخوانی با روایت است ، از آثار معتبر بوکاچو و عصر او محسوب می شود و ادبیات پس از خود را به شدت متاثر می سازد.
دانته آخرین صدای قرون وسطی بود . پترارکا با تضادهای درونی اش ، پلی بین قرون وسطی و عصر مدرن تلقی می شد و بوکاچو با مفهومی تازه از زندگی ، به علایق انسانی و دنیوی و مقابله با ریاضت قرون وسطایی نظر داشت.
قرن سیزدهم که با کمدی الهی آغاز گشته بود ، با کمدی زندگی ، همان گونه که در دکامه رون توصیف شده است و انسان را درگیر واقعیات جامعه و منفک از گرایش های آسمانی بیان می دارد به پایان رسید . بوکاچو در مقام شاعری به عظمتی دست نیافت، اما در نثر به استادی رسید و نبوغ خود را برای همیشه به جهانیان اعلام کرد و این نبوغ تنها در دکامه رون نهفته است .
آثار بوکاچو به زبان لاتین
از آثار لاتین بوکاچو ، بیش از همه ((gentilium De genealogiis deorum)) ارزشمند است . این اثر در یازده جلد به رشته تحریر درآمد و از مهمترین و سیع ترین آثاری است که در آن به افسانه های کلاسیک پرداخته شد و برای قرن ها به عنوان منبعی غنی از میتولوژی مورد استفاده قرار گرفت .
نویسندگان کم اهمیت قرن چهاردهم
دانته ، پترارکا و بوکاچو از سرآمدان قرن چهاردهم محسوب می شوند و حضورشان ، حتی دیگر نویسندگان شایسته ی این قرن را که از خود ، نشان و اثری بر جای می گذارند تحت الشعاع قرار می دهد:
فرانکو ساکت تی1
بین مقلدان بوکاچو باید از ساکت تی (1400-1330) بازرگان و مرد اهل سیاست از اهالی فلورانس نام برد . اشعار عاشقانه و تصنیف های او از زمره ی آثار دلپذیر و شاد قرن چهاردهم است . ساکت تی در داستان های کوتاه خود که به بیش از دویست داستان می رسد ، توصیفی از شرایط و چهره های متمولین عصر خود ارایه داده است .
((فرازهایی از سن فرانچسکو))2 اثری است از نویسنده ای گمنام . این اثر مجموعه ای از افسانه های برگردانده شده از لاتین در اواخر قرن چهاردهم است که نویسند ی ناآشنای آن ، به شرح زندگی سن فرانچسکو و یارانش پرداخته و فاقد هر گونه ادعای ادیبانه است .
سنتا کاته رینا د سیئنا1
د سیئنا (1380-1347) در سنین بسیار جوانی وارد فرقه سن دومنیکو شد و دوران کوتاه عمر خود را وقع وظایف مذهبی کرد .
او با پیروی از سرور خود – مسیح مصلوب – هر گونه ترس و واهمه ای را از خود زدود و در سیصد و هفتاد و سه نامه به افراد گوناگون چون: پاپ ها ، پادشاهان و مردم صاحب نفوذ ، جزای خداوندی را به آنان گوشزد کرد و در باره ی اصلاح کلیسا و بازگرداندن مقر پاپ به روم ، مطالبی نگاشت .
دینو کمپانی2
کمپانی (1324-1255؟) ((شرح وقایع اتفاقیه))3 را که از حوادث سال 1280 تا 1312 سخن می گوید ، نوشت و با تحقیقاتی دقیق ، قضاوتی صریح و شیوه ای محکم ، این دوره را که با فعالیت های سیاسی دانته و تبعید او هم دوره است ، شرح داد . این اثر را می توان اولین اثری که دارای تفکر نوست تلقی کرد .
جووانی ویلّانی 1
ویلّانی (1348-1276؟) ((وقایع روزمره))2 را در دوازده جلد جمع آوری کرد . این اثر با داستان ((برج بابل))3 شروع می شود و در شش کتاب آخر که دارای ارزش تاریخی است، به وقایع عصر خود می پردازد و تا طاعون 1348 ادامه می یابد . این نویسنده ، توجه چندانی به چگونگی نثر که گاهی یکنواخت و خسته کننده است ندارد . ویلانی گرچه به گروه سیاه متعلق بود ، اما به قضاوتی عادلانه حتی در باره ی رقبای خود پرداخت .
قرن پانزدهم
در حالی دولت – شهرها رو به افول می گذراند و سلطه های کوچک ناپدید می شوند ، دولت های منطقه ای با حکومت های تحت سلطه ی ثروتمندان ، در شهرهایی چون میلان ، ونیز ، فلورانس ، و ناپل سربرمی آورند . در این قرن ، زندگی در دربار حاکمان ، جایی که پاپ ها و شاهزادگان ، ادیبان نامی و شاعران شهیر و هنرمندان درآمدوشدند ، دوره با شکوهی آغاز می شود و شهرهای ایتالیا با شکوفایی شاهکارهای معماری در قصرها و کلیساها ، شکوه تازه ای می یابد و برای نشر هرچه بیشتر فرهنگ ، آکادمی و کتابخانه هایی در فلورانس ، رم و ناپل تاسیس می شود .
در این قرن سه حادثه ی مهم به وقوع می پیوندد:
1- در سال 1453 ، بیزانس ، پایتخت امپراتوری روم شرقی به دست ترک ها سقوط کرد و بسیاری از دانشمندان یونانی به غرب گریخته ، باعث رونق همه جانبه ی فرهنگ و هنر و فلسفه شدند .
2- حوالی سال 1465 دستگاه چاپ اختراع شد و اشعار پترارکا ، دکامه رون بوکاچو و کمدی الهی دانته به طور وسیع منتظر شد .
3- کشف آمریکا در سال 1492 منابع تازه ثروت و جهان تازه ای را پیش روی اروپاییان گستراند .
این قرن از نظر ادبی ، شاهد ((اومانیسم))1 و بازگشتی آگاهانه به منابع وسیع ادبیات کلاسیک است .
اومانیسم مفهوم تازه از از درک و بهره برداری از مواهب زندگی را در اختیار انسان قرار داد . در این دوره ، هنرمندان و نویسندگانی که بر اثر فشارهای قرون وسطایی همواره چشم به آسمان داشتند ، متوجه زمین و زیبایی های آن گشتند . مسلّم آنکه در این مقطع تاریخی ، کلیسا به طور جابرانه ای بر جزییات زندگی همگان نظارت داشت و بر هر اندیشه ای حکومت ممیزی و نظارت را در سرلوحه کار خود قرار می داد و آنچه را که مطابق عقاید خود نمی یافت ، کفر می شمرد و اثر و خالق اثر را به جرم الحاد و شرک به آتش می سوزاند . در این دوره ، معتبرترین نگرش اخلاقی ، همانا دوری جستن از خواست های مادی و تحقیر زندگی زمینی و در عوض ، چشم دوختن به آرامش و سعادت ابدی و آن جهانی بود . اما کشف سرزمین های تازه ، آزادی های نوین اجتماعی ، اوضاع تازه اقتصادی و سیاسی ، دیدگاه و چشم انداز تازه ای را پیش روی انسان گستراند. انسان اومانیست قرن پانزدهم که به دلیل ترس و دلهره های ناشی از عقوبت و جزا ، دلبستگی به زندگی زمینی را از خود زدوده بود ، به عشق ها و شادی ها و علایق این جهانی ، دوباره دل بست و دریافت که استفاده از مواهب اکنون ، حق مسلّم و طبعی اوست .
اومانیسم به عنوان بزرگترین جنبش فرهنگی ایتالیا که با راه یافتن به فرانسه ، اسپانیا ، انگلستان و آلمان ، پایه های تجدید فرهنگ اروپا و نگرشی نو از زندگی را گذارد ، با عشق وسیع به جهان کهن یونان و روم (رنسانس) ، از لحاظ ادبی به بازیافت نسخه های قدیمی و فراموش شده – نه فقط به زبان لاتین ، بلکه به زبان یونانی که در آن دانش کلاسیک همچون نمونه ای از انسانیت برتر نهفته بود – پرداخت و مطالعه ی مشتاقانه زبان های کلاسیک (دوره اول اومانیسم – رنسانس) ، موجب کم توجهی به زبان عامانه گشت . اما این دوره فرهنگی در تداوم های بعدی خود ، بار دیگر شاهد بازگشت به زبان عامیانه ، (دوره دوم اومانیسم – رنسانس) گردید .
از بین نویسندگانی که به زبان لاتین به گونه ای نو و آزاد از قوانین کهن روی آوردند ، باید به نویسندگان زیر اشاره کرد:
لورنتزو والّا1
والّا (57-1407) از نویسندگان مقتدر قرن پانزدهم ، مطالعاتی درباره ی زبان و شیوه ی زندگی رومی ها در شش کتاب به نام ((زیبایی زبان لاتین))2 به رشته تحریر درآورد .
جووانی پونتانو3
پونتانو (1503-1426) آثار بسیاری به نثر نوشت ، اما نام او به لحاظ آثار منظومش که شیفتگی او را به طبعیت و علایق خانوادگی می رساند ، اعتبار شایسته ای دارد .
((لئوناردو برونی))4 ، ((پوجّو براچّولینی))5 و ((پاپ پیوی دوم))6 از دیگر نویسندگان معتبر به زبان لاتین در این دوره اند .
شعر میانه ی قرن پانزدهم
با آن که زبان عامیانه یا زبان ایتالیایی ، به دلیل اعتبار زبان لاتین مورد کم توجهی قرار می گرفت ، اما در فلورانس مدافعان این زبان نه تنها به دفاع از آن برخاستند ، بلکه به ابتکار ((لئون باتیستا آلبرتی)) مسابقه ای با موضوع ((دوستی واقعی)) طرح گردید تا بدین وسیله قدرت زبان ایتالیایی آشکار گردد .
شعر در فلورانس با حضور دو تن از نماینگان برجسته آن ، به نام های ((لورنتزو دی مه دیچی)) ملقب به ((ایل منیفیکو)) (باشکوه) و ((پولیتزیانو)) به شکوفایی تازه ای دست یافت .
لونتزو دی مه دیچی
لورنتزو (92-1449) حاکم فلورانس ، از بزرگان و سرآمدان زبان عامیانه بود . او خود به عنوان شاعری توانمند ، نویسندگان و هنرمندان هم عصر را گرد خود آورد و از این طریق باعث شکوفایی شعر در این عصر گردید . برخی از آثار او متاثر از نظرات افلاطونی بود و برخی دیگر ، از کلاسیک تاثیر پذیرفت . لونتزو دارای شخصیتی چندگانه بود: مسیحی و کافر ، اریستوکرات و مردمی . و همین چندگانگی ، در شعر او نیز بازتابی چندوجهی یافت .
آنجلو پولیتزیانو
پولیتزیانو (94-1454) با نام اصلی ((آنجلو آمبروجینی))1 از بزرگ ترین شاعران این قرن و از نویسندگان معتبر به زبان های لاتین و یونانی است . او در دربار مه دیچی زیست و با لورنتزو رابطه ای برادرانه داشت . تصنیف های او سرشار از طنز و لذت جویی است و از طراوت سرودهای مردمی توسکانا برخوردار بوده و فراخوانی است به لذت بردن آزادانه از زندگی .
پولیتزیانو ، به جهت تجلیل از مبارزه ی ((جولیانو دی مه دیچی))2 – برادر لورنتزو – در مبارزه ای با نیزه ، چکامه ای سرود که به لحاظ مرگ جولیانو ، ناتمام باقی ماند . این چکامه به خاطر توصیف های زیبا و هماهنگی ابیات از آثار ماندگار این دوره است .
این شاعر در طول اقامتش در ((مانتووا))3 ، ((افسانه ی اورفه ئو))4 را تصنیف کرد که در آن به عشق بدفرجام اورفه ئو به ((ئوریدیچه))5 اشاره دارد . این افسانه در تاریخ تئاتر ، به عنوان اولین نمونه تئاتر غیرمذهبی دارای اهمیت است .
پولیتزیانو به خاطر شناخت عمیق دوره کلاسیک و ارایه معنای شادکامانه و لذت جویانه از زندگی در اشعارش ، از هم عصران خود متمایز است .
در نیمه دوم قرن پانزدهم ، ((لوئیجی پولچی))1 (84-1432) و ((ماته ئو ماریا بویاردو))2 (90-1440) با الهام از اشعار حماسی فرانسه و سروده هایی که خوانندگان دوره گرد در میادین می خواندند ، اشعاری نه چندان متفاوت سرودند .
پولچی ، اهل فلورانس ، بیش از همه به خاطر قصیده های حماسی – کمیک ، مشتمل بر 28 سروده به نام ((مورگانته))3 که در آن ، قهرمانان شایستگی و غرور خود را از دست می دهند و در رفتاری سبکسرانه و مضحک ظاهر می شوند ، شهره است .
بویاردو ، با ((اورلاندوی عاشق))4 می کوشد شوالیه گری را از نو زنده کند . در این اثر ، شخصیت نخست داستان ، عاشقی است که به خاطر معشوق – شاهزاده بی شفقت چینی – از همه اصول دست می کشد و حتی دفاع از شاه و سرزمینش را به فراموشی می سپارد . نوآوری این منظومه در اعتلا و عظمت عشقی اتس که بویاردو آن را انگیزه ی ظفرمندی می داند .
بویاردو در قصیده هایش به نکات عامه پسند همچون : مبارزات مسیحیان ، عشق ، ماجراجویی و سفر نظر دارد .
نثرنویسان نامی قرن پانزدهم
در این قرن ، گرایش به اومانیسم ، سوای شعر و هنر ، آثار نویسندگان را نیز تحت تاثیر قرار می دهد :
لئون باتیستا آلبرتی از پرتلاش ترین نویسندگان این عرصه است . او استعداد خود را در علوم و هنرهای گوناگون تقسیم کرد . آلبرتی علاوه بر نویسنده ، معماری مشهور ، نقاشی صاحب نام ، ریاضی دان و فیلسوف نیز بود .
او چند کتاب درباره ی تربیت فرزندان ، ازدواج ، اداره اموال و مراقبت از اندام و دوستی به نام های : ((درباره ی خانواده))1 و ((درباره ی آرامش روح))2 نوشت و در کتاب اخیر می آموزد که چگونه با آرامش باطن ، باید با درد مقابله کرد .
یاکوپو سانّاتزارو3
سانّاتزارو (1530-1456) اهل ناپل با کتاب ((آرکادیا))4 شهرت یافت . آرکادیا رمانی است بر مبنای نامه با الهاماتی از زندگی نویسنده که از دوازده قطعه به نثر و دوازده سرود چوپانی تشکیل شده است . شاعر در این اثر ، با تصور بازگشت به آرکادیا – سرزمین مقدسی برای شاعران در یونان – و کسب آرامش بسر می برد . ساناتزارو در آثارش به توصیف زندگی ، آداب و سنن و عشق های چوپانان می پرداخت .
لئوناردو داوینچی5
داوینچی (1519-1452) دانشمند و هنرمند مشهور ، بیش از آنکه به دنیای ادبیات وابسته باشد ، به جهان هنر و دانش تعلق دارد . از داوینچی کتابی برجای نمانده است. اما یادداشت های بسیاری – حدود چهل جزوه ی دست نویس – به صورت پراکنده در کتابخانه های اروپا از او باقی است که نشانگر عمق تفکر او درباره ی حوادث روزمره است که به شیوه ای روزمره است که به شیوه ای سلیس و در عین حال تاثیرگذار نوشته شده اند .
سن برناردینو دسیئنا1
د سیئنا (1444-1380) نویسنده ای است مذهبی که عیب های معاصرین خود را به زبان عامیانه سیئنایی به رشته تحریر درآورده است .
جیرولاموساونارولا2
ساونارولا (1519-1452) کشیشی از فرقه ی دومنیکن – مروج بازگشت به ریاضی مسیحی – مبارزه ای را علیه خاندان مه دیچی رهبری کرد و افراد بسیاری را گرد خود آورد . او دارای نثری فصیح و سلیس بود . چندان که در نوشته ها و خطبه های تاثیرگذارش ، مردم را به هیجان آورد . اشعار او سراسر دعوت به توبه و تزکیه و تهدید به دوزخ است . او رهبری قیام علیه خاندان مه دیچی را به عهده گرفت و پس از بیرون راندن این خاندان و به دست گرفتن قدرت ، ابزار و آلات موسیقی و بسیاری از کتاب ها و آثار نقاشی را در آتش سوزاند . طی سه سال حکومت او ، مردم گرفتار تنگناهای گوناگون شدند . بر او شوریدند ؛ اعدامش کردند ؛ جسدش را سوزاندند و خاکسترش را به رودخانه ((پو))3 در فلورانس ریختند .
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه 1
ادبیات ایتالیا از آغاز 3
اولین سند زبان ایتالیایی 5
قرن سیزدهم 6
فرانچسکودسی زی 9
فازانی 10
یاکوپونه دتودی 11
گوئیدوکاوالکانتی 12
چکوآنجوله ری 13
مارکوپولو 13
قرن چهاردهم 14
دانته الگیئری 15
آثاردانته به زبان ایتالیایی 17
آثاردانته به زبان لاتین 18
کمدی الهی 19
فرانچسکوپترارکا 21
آثارپترارکابه زبان لاتین 22
آثارپترارکابه زبان ایتالیایی 23
جووانی بوکاچو 25
آثار بوکاچو به زبان ایتالیایی 26
آثار بوکاچوبه زبان لاتین 29
نویسندگان کم اهمیت قرن چهاردهم 30
فرانکوساکت تی 30
سنتا کاته رینا دسیئنا 31
دینوکمپانی 31
جووانی ویلاّنی 32
قرن پانزدهم 33
لورنتزوالا 35
جووانی پونتانو 35
شعرمیانه ی قرن پانزدهم 35
لونتزودی مه دیچی 36
آنجلوپولیتزیانو 37
نثرنویسان نامی قرن پانزدهم 38
یاکوپوساناتزارو 39
لئوناردوداوینچی 39
موضوع تحقیق :
استاد ارجمند :
گردآورنده :
1- Friuli ناحیه ای در ایالت ونیز ، شمال شرقس ایتالیا . تا سال 1919 جزو کشور اتریش بود .
2- Provenza استانی در جنوب فرانسه
1- San Benedetto فرقه ای مذهبی که شخصی به همین نام آن رادر سال 529 تاسیس کرد .
San Clemente 1-
2- Norcia شهری در استان اومبریا
3- fabrianese کاغذی معروف ، منسوب به شهر فابریانزه ، ازشهرهای ایتالیا
4- Federico II
1-tensi
2- Ferrara شهری در شمال شرقی ایتالیا در ناحیه امیلیا در کنار رودِ " پو" .
3- Scaligeri
4- Verona
5- Visconti
6- Milano شهری صنعتی و بازرگانی در شمال ایتالیا .
7- Padova
8- Scolasticismo
9- Tomaso dAquino
10- San Domenico : فرقه ی مذهبی مسیحی که در سال 1206 قدیسی به همین نام آن را تاسیس کرد .
11- San Francesco
12- Flagellanti
1-Umbria
2-Cimabue نقاش ایتالیائی ( 1302-1272)
3- Toscana یکی از استادان های واقع در مرکز ایتالیا که مرکز آن فلورانس است .
1- Cantico delle Creature
2- شاهکار د انته
1- Giotto (1337-1267 ) نقاش ایتالیایی
2- Raniero Fasani
3- Perugia
4- Jacopone da Todi
1- Bonifazio VIII
2- Laude
3- Federico II (1250-1194 ) امپراتورروم ، پادشاه آلمان ، پادشاه سیسیل
4- Manfredi
1-Giacomo Pugliese
2- Jacopo da Lentini
3- Pier della Vigna
4- Guido Cavalcanti
5- Cino da Pistoia
1-Cecco Angioleri
2- Marco Polo
3- Pisa
1- Avignon
2-Comune
3- Siena
4- Dante Alighieri
5- Francesco Petrarca
6- Giovanni Boccaccio
1- Alighiero
2- Donna Bella
3- Beatrice
4- Vita Nova
5- Gampaldino نام دهکده ای در ایالت توسکانا . در سال 1289 گوئلف عای فلورانس طی جنگی سخت ، گیبل لینی ها را شکست دادند .
7 – Gemma Donati
8 – Carlo di Valois
1- Scaligeri
2- Verona : شهری در ایالت ونیز ، شمال ایتالیا .
3- Malaspina
4-Arrigo VII
5- Stanza یک بند شعرهفت بیتی از یک شعر غنایی
6- Ballata نوعی شعر حماسی مردمی که بارقص و آوازهمراه است .
1-Rime
2-Pietra
3- De Vulgari ebquentia
4- La confusione di Babele
5- Moarchia
Epistole 1-
2- La Divina Commedia
3- Terza Rima
4- Terzina
1- Virgilio (70-19 ق .م ) شاعر رومی .
1- Arezzo شهری در ایالت توسکانا
2- Ser Petracco
3- Montpellier
4- Bologna
5- Santa Chiara
1- Flandre ایالتی قدیمی در فرانسه
2- Valchiusa
3- Provenza
4- Campidoglio
5-Parma
6- Visconti
7-Arqua
1- Afria
2- Scipione
3- Chartage : شهری قدیمی در بخش شمالی آفریقا .
4- Secretum
5- De Vita Solitaria
6- Lettere
1- II canzoniero
2-Madonna Laura
3-Trionfi
1- Certaldo
2- Re Umberto
3-Maria da Aquina
4- San Lorenzo
5- Gioachino Ciani
1- Santo Stefano
2- II Filocoli
3- Florio
4- Bianco Fiore
5- II Filostrato
6- II Teseida
7- Teseo
8- Amazzoni ، زنان سلحشور و بلند قامتی در آسیای صغیرکه با یونا نیان می جنگیدند .
1- II Ninfale dAmeto
2- Lamoroso Visione
3- Fiametta
4- panfilo
5- II Ninfale Fiesolano
6-Africo
7- II Corbacio
1- Le Rime
2- Trattatello in laude di Dante
3- Decameron
4- Santa Maria Novella
5- Fiesole
1- Franco Sacchetti
2- Fioretti di San Francesco
1- Santa Caterina da Siena
2- Dino Compagni
3- Cronica delle Cose occorrenti
1- Giovanni Villani
2- Cronica
3- La torre di Babele
1- Umanismo
1-Lorenzo Valla
2- Eleganza della Iingua Iatina
3- Giovanni Pontano
4- Leonardo Bruni
5- Poggio Bracciolini
6- Pap Pio II
1- Angelo Ambrogini
2- Giuliano dei Medici
3- Mantova
4- Favola dorfeo
5- Euridice
1- Luigi Pulci
2- Luigi Pulci
3- Morgante
4- Orlando innamorato
1- Della Famiglia
2- Della Tranquillita
3- Jacopo Sannazzaro
4-Arcadia
5- Leonardo da Vinci
1- San Bernardino da Siena
2- Girolamo Savonarola
3- Po : رودی در شمال ایتالیا که شعب آن از کوه های آلپ سرچشمه می گیرد و پس از عبور از جلگه ای به همین نام به دریای آدریاتیک می ریزد .
—————
————————————————————
—————
————————————————————
5