تارا فایل

کیفیت محیط شهری،بصری و ادراکی



کیفیت محیط شهری چیست؟
کیفیت محیطی نشان دهنده خصوصیات جالب محیط اطراف بوده و شامل عواملی است نظیر عوامل بصری، شنوائی و احساسی. طراحی شهری سعی بر این دارد که کیفیات مذکور را شناخته و طرق ارتقاء کیفیت و یا حفظ کیفیت آنهائی را که وضع مناسبی دارند مشخص نموده و در جهت بهبود آنهائی که مطلوبیت چندانی ندارند، تلاش نماید (بحرینی؛ 1377: 103).

– برخی از خصوصیات محیط از نظر حواس بیولوژیکی انسان موجب ناراحتی شده و ممکن است آثار زیانباری را نیز در بلند مدت به دنبال داشته باشد که از آن بی خبر باشیم؛ نظیر گرما، سرما و یا سرو صدای زیاد. لیکن عوامل ظاهری محیط نقش مهم دیگری را نیز ایفاء می کند و آن انتقال اطلاعات گوناگون است که اساس و مبنای اعمال ما می گردد. چنانچه این اطلاعات غلط یا مبهم باشد در اینصورت دستیابی به مقاصد موردنظر، به خوبی صورت نمی گیرد. محیط وسیله ارتباط اجتماعی است و از این طریق است که انسان اطلاعات، ارزش ها، احساسات و رفتارهای مطلوب را به دیگران بصورت مثبت یا منفی اثر بگذارد.

یکی دیگر از معیارهای ارزیابی کیفیت محیط هر شهر، وجود فضاهای شهری عمومی است. فضاهایی که شهروندان در آنها بتوانند با ایمنی و آسایش خاطر با هم به تعامل و گفتگو بپردازنند یا آداب و مراسم اجتماعی خود را برگزار کنند. از این نظر شهرهای ما کیفیت بسیار پایینی دارند (شهرداری ها،1380-ش 27-26).

– مفهوم کیفیت محیط شهری در اولین کنفرانس Habitat سازمان ملل متحد در سال 1976 بدین صورت آمده است: «برآوردن نیازهای اساسی انسان وعدالت اجتماعی که این نیازها عبارتند از: غذا،مسکن ، شغل ، بهداشت ، آزادی ، شرافت ، امکان پیشرفت فردی وتوزیع عادلانه درآمدهای توسعه»

کیفیت محیط و عوامل موثر در آن

مطالعات مربوط به کیفیت محیط ممکن است بصورت یکی از سه شکل زیر مورد استفاده قرار گرفته و جنبه عملی بخود بگیرد:
1) حفظ عوامل و عناصر مفید و با ارزش.
2) طراحی و برنامه ریزی به منظور بوجود آوردن عناصر و عواملی که مطلوب اند ولی در حال حاضر وجود ندارند.
3) از بین بردن عواملی که از نظر کیفیت محیط نامطلوب بوده و تاثیر منفی دارند.

نکته هائی که لازم است در بررسی های مربوط به عوامل کیفی محیط درنظر گرفته شده و رعایت شوند به قرار زیرند:
1) عوامل کیفی باید هم بوسیله متخصص حرفه ای، یعنی ((طراحان)) و هم خود مردم تعیین شده و سپس تلفیقی از آن دو دسته عوامل، بدست آید.
2) عوامل کیفی باید بطور صحیح و با وضوح، قبل از شروع کار تعریف شود.
3) عوامل کیفی باید در سطح شهر اهمیت داشته باشند و فقط خاص یک ناحیه از شهر نباشد، زیرا عناصری که در سطح یک ناحیه خاص فقط مطرح باشند نمی توانند برای تمام شهر معیار صحیح و با ارزشی باشند.
4) تاثیر عوامل کیفی باید در سطح فضاهای عمومی شهر باشند. بنابراین فضاهای خصوصی فقط در صورتی می توانند اهمیت و ارزش داشته باشند که فوق العاده قابل رویت بوده و یا بطور قابل ملاحظه ای مورد استفاده قرار گیرد.

واژه کیفیت زندگی ، با معنایی جامع مفهوم کیفیت محیطی را دردل خویش دارد.تیبالدز تعریفی از این واژه وعوامل محقق شدن آن را بیان می دارد:
«کیفیت زندگی» ،Quality of life، واژه ای پیچیده در رابطه با شرایط و وضعیت جمعیت، در یک ناحیه است. دربرگیر نده ابعاد روانی است که شاخص هایی همچون رضایت، شادمانی و امنیت را دربر می گیرد. در برخی موارد رضایت های اجتماعی(social satisfaction ) نیز نامیده می شود. همچنین، ابعاد ی محیطی که دربر گیرنده سنجه هایی همچون مسکن،دسترسی به خدمات و امنیت محیطی است.
جنبه های دیگری دربر گیرنده توجه به فرصت های اجتماعی، امید های اشتغال ثروت و فراغت است. برخی این واژه را مترادف با ”رفاه“ (well-being) می دانند. دیگران، آن را بیانی از رفاه می دانند که به وسیله مقدار کالا های عمومی و پر اکنش آنها، مشخص می شود. (یتبالدز، 1381 : 38).

توقعات موضوعی از فضای شهری پاسخ دهنده:

1- نفوذپذیری:
تعداد مسیرها ی بالقوه به یک محیط را نفوذپذیری آن محیط گویند. فقط مکانهایی که برای مردم قابل دسترسی باشند به آنان حق انتخاب میدهند. با این تعبیر کیفیت نفوذ پذیری- تعداد راههای بالقوه به یک محیط- عامل محوری دستیابی به مکانهای پاسخده تلقی می گردد.

نفوذ پذیری و فضاهای همگانی

هر دو جنبه کالبدی و بصری نفوذ پذیری به این بستگی دارند که شبکه فضاهای عمومی چگونه محیط را بلوک بندی میکنند. بلوکها حوضه هائی از اراضی هستند که کاملا بوسیله معابر عمومی احاطه میگردند.

مزایای بلوکهای کوچک:
یک مکان مشتمل بر بلوکهای کوچک از راههای دسترسی بیشتری نسبت به مکانی که صرفا از یک بلوک بزرگ متشکل شده باشد برخوردار میگردد.

نفوذ پذیری و تقابل عرصه های عمومی و خصوصی:

تقابل: نفوذ پذیری بصری
نفوذ پذیری بصری بین فضاهای خصوصی و عمومی می تواند موجبات غنای قلمرو همگانی را فراهم بیاورد. معهذا، اگر از فضا استفاده نادرستی صورت پذیرد در تمایز حیاتی بین عرضه های خصوصی و عمومی تواماً اغتشاش ایجاد می گردد.

تقابل: نفوذ پذیری کالبدی
نفوذ پذیری کالبدی بین فضاهای عمومی و خصوصی در سرسراها یا ورودیهای ساختمانها و محوطه ها یا حیاطها حادث میگردد

1- گوناگونی:

گوناگونی تجربه فضا دلالت بر ویژگی های محیطی مکان هایی می کند که واحد فرم ها، استفاده ها ومعانی کوناگون باشند.
– مکانی که دارای گوناگونی کاربری باشد در برگیرنده گونه های متنوع ساختمانی با فرم های متنوع می گردد.
– یک چنین مکانی انسان های مختلفی را در اوقات گوناگون با منظورهای متنوع به خود جذب می کند.
هدف از گوناگونی این است که میزان حق انتخاب را فزونی دهد .

عوامل کاهش کیفیت گوناگونی:

– وقتی که نواحی مختلف به حوزه های تخصصی با کاربری واحد تبدیل گردند از میزان گوناگونی داخل آنها کاسته می گردد.
– وقتی عرصه های طراحی با هم در آمیخته شوند ویک واحد بزرگتری را شکل دهند میزان گوناگونی داخل بلوک ها می تواند کاهش یابد.
– وقتی که در جهت تامین منافع وراحتی مدیریت ها وهمینطور یکپارچه کردن سیما اقدام گردد، از گوناگونی داخل ساختمان ها کاسته می شود.

3- خوانایی:

کیفیتی از یک مکان که باعث می شود کاربران، آن را به راحتی درک کنند و بازدیدکنندگان درآن به راحتی موقعیت خود را جهت یابی نمایند، کلاً تصویری (سیمایی) شفاف ، به سمت دنیایی وسیع تر ارائه گردد.

همچنین تعریفی که بنتلی از این واژه در کتاب «محیط های پاسخده» ارائه کرده است، بدین شرح است:
«خوانایی یعنی چگونگی و سهولت درک مردم از فرصت ها و موقعیت هایی که محیط به آنها عرضه می دارد.»( بنتلی، 1382: 5 ). وی همچنین می نویسد:
«خوانایی در عمل بخشی از درجات حق انتخابی است که بوسیله یک مکان عرضه می گردد به این معنی که مردم تا چه حد بتوانند به فهم یا درک آن مکان نائل شوند.»

اهمیت خوانایی در سیمای شهر
لینچ عاملی را که موجب می شود شخص بتواند راه و جهت خود را بیابد، تصویری می داند که وی از محیط خود دارد، عکس های کلی که ذهن شخص از جهان خارج بر می دارد. این تصویر هم حاصل احساس آنی شخص است و هم مبتنی بر خاطره تجارب گذشته او و مورد استفاده وی قرار می گیرد که هم به تعبیر اطلاعات تازه موفق شود و هم راهنمای او در اقدام به عمل باشد. احتیاج به شناسایی و سامان دادن به محیط جوامع انسانی چندان است و ریشه هایی چنان استوار از گذشته دارد که یافتن چنین تصویری هم از نظر احساس و هم برای مقاصد عملی اهمیت فراوان دارد . (لینچ، 1383: 14)
به نظر لینچ، داشتن تصویری نیکو از محیط، به شخص نوعی احساس امنیت می دهد. وی می تواند رابطه ای موزون بین خود و جهان خارج بوجود آورد. و این درست برخلاف احساس ترسی است که بر شخص مستولی می شود، وقتی که راه و جهت خود را گم کرده باشد. معنای این سخن آن است که احساس شیرینی که شخص از خانه و شهر خود دارد نه تنها به سبب آشنا بودن با آن بلکه به این دلیل است که تصویری دقیق از آن در ذهن او موجود است .

شیوه های طراحی شهری برای تقویت خوانایی

مرور ادبیات طراحی شهری در خصوص تعیین مهمترین اقدامات وشیوه های ایجاد وتقویت خوانایی در شهر دراین بخش بیان می گردد.لینچ درکتاب «سیمای شهر» پنج عامل مهم موثر در ایجاد خوانایی در فضاهای شهری را معرفی کرده است که شامل عوامل «راه، گره، نشانه، لبه، وحوزه ها (محله ها)» هستند.

راه

را هها مهم ترین عنصر کالبدی بین عناصر پنج گانه فوق الذکر محسوب می شوند که مکان هایی چون خیابان ها ، کوچه ها ، بزرگراهها ، خطوط راه آهن و مشابه را در بر می گیرند ومهم ترین جنبه از تصور ذهنی مردم نسبت به شهر را شامل می شوند.
خیابان شانزه لیزه در شهر پاریس

گره ها:

گره ها کانون هایی واجد اهمیت در شهر هستند که معمولاً در محل تقاطع راه ها و یا تجمع پاره ای خصوصیات بوجود می آیند و ناظر می تواند به درون آن ها راه یابد. گره ها اگر چه در سیمای متصور شهر نقاطی کوچک هستند، اما در عمل ممکن است میدانی بزرگ یا قسمتی از شهر باشند که بصورت خطی تمرکز یافته اند. و یا حتی می توان تمام محله مرکزی شهر را اگر سیمای تمام شهر را در زمینه وسیع تری در نظر آوریم ، به صورت گره ای متصور داشت. اگر مقیاس ما یک کشور یا یک مجموعه چندین کشور باشد، تمام یک شهر را نیز ممکن است بصورت گره ای فرض کرد. (لینچ، 1381: 134)
میدان کولومبوس، امریکا

اصطلاح گره عمدتاً اشاره به عناصر تصویر ذهنی دارد و خود عاملی غیرکالبدی و متاثر از فعالیت است. تحقیقاتی که بواسطه «لینچ» در اثر وی به نام سیمای شهر صورت گرفت، این مسئله را مطرح کرد که تصویر ذهنی گره صرفاً حاصل از تقاطع خیابان ها یا حتی میدان، فلکه نمی باشد بلکه کلیه فضاهایی که محل تجمع یا تلاقی رویدادهای جمعی هستند را نیز شامل می شود. (رضازاده، 1384: 28)
میدان کاتالونیا در بارسلون

نشانه ها

بر عکس گره ها که می توان وارد آن شد ، نشانه ها نقاط ونکات ارجاع دادنی هستند مه غالب مردم نقش نشانه ای شان را از بیرون تجربه می کنند.

– لبه ها :
لبه ها عناصر خطی هستند که به عنوان راه استفاده نشده ویا ماهیت راه بودنشان در این بحث کاربردی نداشته و در هاله ای از کارکردهای دیگر پنهان نگه داشته می شوند.
لبه: کانادا

حوزه ها:

را ها ، گره ها ، نشانه ها ولبه ها اسکلت یا استخوان بندی تصور ذهنی شهر را بنا می نهند، که سطوح نه چندان پر اهمیتی از بافت شهری ، گوشته آن را تشکیل می دهند. گوشته خود در متن حوزه ها ابراز وحود پیدا می کنند. حوزه ها ، بخش ها یا قطعات متوسط تا بزرگی از شهر هستند که با داشتن شخصیت قابل شناسایی خاص از همدیگر تمیز داده می شوند.
بخشی از محلات شهر بستن

عناصر مورد بحث همان گونه که در خوانایی کل واحد شهر نقش بازی می کنند، در تعمیم مفهوم خوانایی برای عرصه داخلی حوزه ها نیز الزامی هستند. در مقیاس کوچکتر، هر حوزه برای خودش از رده پائین تری از راه ها، لبه ها، نشانه ها و گره ها بهره می گیرد. این مفهوم به طور سلسله مراتبی، حتی در عرصه های طراحی کوچکی که سهم چندان روشنی در تصویر ذهنی مردم از کل شهر ایفا نمی کنند، نیز صدق می کند.
تقویت خصوصیات کیفی و طراحانه پنج عامل گره ، راه ، لبه ، نشانه ومحله، به تقویت خوانایی یک فضا منجر خواهد شد.

«نشانه ها، دروازه ها و نقاط کانونی» به مردم کمک می کنند تا راه خود را بیابند. چشم اندازها (Vista) می تواند اتصالات بصری میان مکان ها را بوجود آورند. گیاهان می توانند بر مسیرهای پیاده تاکید کنند. «مسیرهای آشکار و مقاصد شهری»، حق انتخاب های قابل رویتی از میان مسیرها بدست می دهند که به ایجاد حس امنیت و آسودگی در یک مکان کمک می کند. مکان هایی که در آنها فرم، آرایش و علائم به درک بهتر آنها کمک می کنند، هم عملکرد خوبی دارند و هم برای زندگی یا دیدن خوشایند هستند (28:commission for architecture,2000).
تقویت دید به سمت مسیرهای مهم، بناهای به یاد ماندنی و عناصرمنظر طبیعی ازجمله مهمترین اقدامات افزایش خوانایی در شهرها محسوب می شود.

«رنگ» یکی از مهمترین عناصری است که می تواند به سادگی و با هزینه ای کمتر از ساخت و ساز برای تعریف فضاها، در ایجاد خوانایی و حس وحدت و خلق حس مکان به ما کمک کند (شهرداری ها ،1381-ش39-15).

«طرح، موقعیت و عملکرد بناها» می توانند هویت و کاراکتر مسیرها و فضاهایی را که در خدمت آن هستند، تقویت کنند. اطمینان از اینکه عملکرد یک بنای عمومی برای عابرین کاملاً آشکار است و اینکه ورودی اصلی آن به راحتی قابل تشخیص است به سهولت درک مکان کمک می کند (29:commission for architecture,2000)

«نبش هایی» که به خوبی طراحی شده اند خوانایی را به دلیل خلق جذابیت بصری افزایش داده و به ایجاد هویت متمایز محل کمک می کند. بناهای در نبش می تواند هویت ایجاد کرده و نقاط جهت گیری بوجود آورند. با مرتفع تر کردن آنها به نسبت بناهای اطراف می توان بر اهمیت آنها تاکید کرد (28:commission for architecture,2000) .

قرارگیری بناهای عمومی مانند مغازه ها در نبش های خیابان های شلوغ می توانند فعالیت و هویت محلی را تقویت کنند (28:commission for architecture,2000) .
توجه به نظام قرارگیری بناها در نبش ها ، مکان های خاص ودرمعرض دید ، به تقویت خوانایی در مسیرها کمک خواهد کرد.

خوانایی یک ناحیه را می توان از طریق « طراحی جزئیات و کیفیت مصالح» در توسعه های جدید افزایش داد. طرح های خوانا اغلب بستگی به توجه دقیق به جزئیات دارد. برای مثال نمای مغازه ها و ورودی بناها از این دست هستند. غنای جزئیات بخصوص در سطح همکف که مردم آن را از نزدیک می بینند اهمیت زیادی دارد.تنوع مصالح می تواند به جذابیت فضا افزوده و به خوانایی آن کمک می کند. تنوع بی شمار هر یک از مصالح طبیعی باعث می شود تا تک تک آنها دارای کیفیات ذاتی خود و منحصر به فرد باشند.

«کیفیت علائم و نشانه ها» از جمله تابلوی مغازه ها و سایر تبلیغات تجاری مهم بوده و می توانند بر هویت و خوانایی بیفزایند (28:commission for architecture,2000) .

«کارهای هنری» و طرح های چراغها و نورپردازی می توانند به خوانایی و هویت محل کمک کنند (28:commission for architecture,2000) .

«نقش فعالیت ها» در خوانا کردن محله، کمتر از کالبد نیست. اکر فعالیت ها پیش بینی شدنی باشند، فرد به سرشکستگی کمتری در سطح محله دچار می شود (قاسمی، 1380: 70).
تمرکز بر کاربری هایی بسیار فعال در مسیرهای اصلی و در اطراف نقاط کانونی، به سرزندگی وخوانایی مکان کمک می کند.بناهای اداری و اجتماعی خدماتی که در اطراف مکان های عمومی شکل می گیرند، سمبل های هویت اجتماعی و نقاط کانونی برای زندگی شهری فراهم می کنند. (28:commission for architecture,2000)

نکته مهم در خوانا بودن یک مکان این است که مردم بتوانند تصویر ذهنی روشن و دقیقی از ویژگی های مربوط به آن فضا را درک کند. بنابراین خوانایی در واقع بالا بردن این درک از ویژگی ها در تصویر ذهنی مردم است. نکته قابل توجه در سامان فضایی خوانا این است.
ماخذ پایه: بنتلی، 1382، 115
که بتوان یک مفهوم روشن و دقیقی از ویژگی های مربوطه را در تصویر ذهنی مردم شکل داده و یا ملاحظه نمود. در واقع این مردم هستند که با درک محیط به «تشکیل یک تصویر مشخص ذهنی» می پردازند. (بنتلی، 1382: 117).
ماخذ پایه: بنتلی، 1382، 1113

عده ای از محققین واندیشمندان حوزه طراحی شهری «تبعات ناخوانایی در شهرهای جدیدومدرن امروزی»،را به عنوان آسیبی جدی مورد بررسی قرار داده اند.اشارت آنها بدین قرار است:
شهر مدرن فقط از این جهت که"ساختمانها نمی توانند دروغ بگویند"خوانایی دارد (بنتلی.1382 :115).
تهران، نمونه ای از خوانایی شهر مدرن
هرچقدر که ساخت و سازهای جدید صورت می گیرد شهرها گنگ ترند و باید برای افزایش خوانایی شهرها از طریق ساختمان ها و فضاهای عمومی آنها، شیوه های جدیدی را جست و جو کرد (تیبالدز، 1383: 92).

اگر «آرایش عناصر در کالبد شناسی شهر»، منطقی و اگر این آرایش، آشکارا قابل دیدن و مفصل بندی شده باشد، حس جهت یابی قوی خواهد بود. اگر این آرایش منطقی باشد اما مفصل بندی ناچیز یا غیر قابل رویتی را داشته باشد، شهر می تواند تا آستانه ای از عجز و نگرانی و احساس گمشدگی، آشفته کننده و مغشوش باشد. «نشانه ها» مهمترین کمک در جهت هابی هستند. در مقیاس کلی شهر، نشانه های برجسته شامل نشانه های عمودی بلند مانند آسمان خراش های مرکز شهر، عوارض طبیعی مثل رودخانه ها یا سواحل، لبه های ناحیه، چشم اندازهای منحصر به فرد، راه های روشن و واضح که به مکان شناخته شده ای می رسند و یا از آن جدا می شوند، و ناحیه هایی با خصوصیات بصری قوی، هستند (انصاری نیا، 1377: 30).
بارسلون، نمونه ای از شهر خوانا
بافت قدیم اصفهان، نمونه ای از خوانایی

4- انعطاف پذیری:

مکان هایی که بتوانند برای منظورهای متنوعی به کار آیند ، در مقایسه با مکان هایی که برای کاربری مشخص ومحدودی طراحی شده اند ، حق انتخاب بیشتری را به کاربران عرضه می دارند. محیط هایی که قابلیت عرضه چنین گزینه هایی را داشته باشند دارای کیفیتی هستند که آن را « انعطاف پذیری» می نامیم.
بعضی از محیط ها بدون تغییر و سازماندهی مجدد، بسیاری از فعالیت ها را تامین می کنند. بعضی از محیط ها نیز برای تامین فعالیت های مختلف، به آسانی قابل تغییر هستند. طراحان محیط از واژه های مختلفی برای تعریف این دو وضعیت استفاده کرده اند. در این جا مورد اول «تطبیق پذیر» و مورد دوم «انعطاف پذیر» نامیده می شوند (لنگ، 1381: 135-134 ).
یک فضای عمومی انعطاف پذیر- وین

مکان ها نیاز دارند که در هر مقیاسی انعطاف پذیر باشند. همان طور که زمانی بچه ها در یک خانواده بزرگ می شوند، خواسته های متفاوتی از یک خانه مطرح می شود. شهرها نیز با رشد و افول صنایع، نیازهای متفاوت برای مسکن و طبیعت متفاوت مکان های کاری و عمر زیر ساخت ها، مرتباً در حال تغییر هستند. ارتقاء انعطاف پذیری از طریق توسعه ای که بتواند به تغییرات شرایط اجتماعی، تکنولوژیکی و اقتصادی پاسخگو باشد، عملی است. (commission for architecture,2000: 29)
انعطاف پذیری در میدان سنت جاومه ( بارسلونا)

در زمینه ساختمان ها انعطاف پذیری را میتوان در دو مقیاس کلان و خرد در نظر گرفت. انعطاف پذیری مقیاس کلان، در مورد توانایی تغییرپذیری در کاربری کل ساختمان به یک واحد کلی و یا قسمت های عمده ساختمان است. انعطاف پذیری مقیاس خرد قابلیت فضاهای خاصی در داخل ساختمان ها را به ترتیبی که بتوان گستره وسیعی از شیوه های استفاده را بر آن مرتبط دانست مدنظر قرار می دهد. انعطاف پذیری مقیاس کلان به این دلیل که با تغییرات کاربری عمده و اساسی سروکار پیدا می کند، با الزامات طراحانه فراگیر یا کلی ساختمان درمی آمیزد. انعطاف پذیری در مقیاس خرد نیز با تصمیم گیریهای طراحانه ریزتر و جزئی تری درگیری پیدا می کند، بنابراین برای کاربران اهمیت حیاتی داشته و می تواند در آخرین مراحل یا در مراحلی متاخرتر مورد بررسی قرار گیرد (بنتلی، 1382: 162-160).
یک پلازا با قابلیتهای کارکردی متنوع- ونیز

فضای عمومی که خوب طراحی شده باشند، امکان استفاده های متفاوتی مانند وقایع، جشنواره ها و بازارها را در خود دارد . همچنین در جهت افزایش انعطاف پذیری، لبه حد واسط ساختمان ها و فضای همگانی (مرز بین توده و فضا) باید چنان طراحی شوند که بتوان گستره وسیعی از فعالیت های عرصه های خصوصی داخلی را، به مدد همزیستی کالبدی تنگاتنگ، با گستره وسیعی از فعالیت های عرصه های عمومی بیرونی در هم آمیخت. بسته به فعالیت های جاری درون ساختمان و ماهیت فعالیت هایی که در فضای همگانی اتفاق می افتد، الزامات طراحی متنوعی بر موضع ارتباط این دو متغیر (توده و فضا) مترتب می گردد. به تجربه ثابت شده است که ساخت و سازهای با دانه بندی ریز قابلیت سازگاری بیشتری از ساختارهای عظیم با مقیاس بزرگ دارند (30:commission for architecture,2000).
میدان کامپوس مارتیوس

به منظور ایجاد انعطاف پذیری در مکانهای عمومی شهری لازم است موارد زیر رعایت شوند:
– ارتفاع های کف تا سقف و عمق بناها می بایست از دیدگاه انعطاف پذیری مورد توجه قرار گیرند تا بعدها بتوان آن را با کاربردهای دیگری احیاء و مورد استفاده قرار داد.
طبقات همکف انعطاف پذیر در نبش های خیابان های شلوغ امکان ایجاد کاربری های متنوعی در طول زمان را به آنها می دهد.
مکان ها می بایست قابلیت استفاده برای دامنه وسیعی از فعالیت ها را داشته باشند.

انعطاف پذیری را می توان با بررسی فضاها و چگونگی استفاده آنها به این ترتیب ارزیابی کرد :

ـ اشغال و تصرف
ـ نوع بناها (مانند انبار، تجاری، اداری، خانه های تراس دار)
ـ فرم پلان از جمله سطوح کف و ارتفاع بنا
ـ دسترسی و گردش (سیرکولاسیون)
ـ کاربری بناهای مجاور
ـ وضعیت سازه ای
ـ نواحی خدماتی و هسته ای
ـ مالکیت و اشتغال
تبدیل مرکز امریکایی ها در پاریس به سینماتک
تبدیل خانه باغبان به رستوران

5- تناسبات بصری:

مردم اماکن را بر مبنای معانی مرتب بر آن تعبیر می کنند. وقتیکه این معانی پشتیبان پاسخدهندگی محیط باشند, مکان دارای کیفیتی است که تناسبات (مناسبات) بصری نامیده می شود. تناسبات بصری بخصوص در مکانهای عمومی و قسمتهای بیرونی ساختمانهایی که در تعریف قلمرو همگانی نقش دارند, بااهمیت تر است. روش تناسبات بصری بر مشاهده (عینیت) استوار است. ماتریس, ریاضیات, جدول, متر, قدم زدن و آنالیز گرافیکی (تحلیل با دست آزاد) از ابزارهای تعیین تناسبات بصری می باشند. تقارن, نظم, تاکید, تعادل و… از سنجه های تناسبات بصری می باشند.

تناسبات در بدنه فضاهای شهری موضوعی پیچیده می باشد که عبارتست از ارتباطات میان اجزا در یک بدنه و سایر بدنه ها و همچنین بسیاری از عناصر دیگر که ناظر را احاطه کرده است و در واقع مقایسه مجموعه ای از اندازه ها و نسبتها در نماها و عناصر شهری با یکدیگر میباشد. (قواعد و…)
تناسب در فضا عبارتست از نسبت بین ارتفاع ساختمانها و عرض فضا اعم ازاینکه فضا کاملا محصور باشد یا نیم محصور.

مقیاس انسانی

مقیاس انسانی عبارتست از ارتباط مطلوب اندازه یک فضا با پیکر انسان. مقیاس انسانی, نسبت و تناسب یک در، یک بدنه ساختمان یا مجموعه ای از بدنه های فضاهای شهری را نسبت به انسان در نظر میگیرد. تناسب درست و انسانی از نظر روانی در ناظر احساس آرامش بوجود می آورد. (قواعد و…)

6- غنای حسی

غنای حسی صرفاً یک موضوع تاب بصری به شمار نمی آید، بلکه حس های دیگر بر آن تاثیر گذاشته و از الزامات طراحی محسوب می شوند. این حس ها را می توان به ترتیب زیر برشمرد: حس جابجایی (حرکت)، حس بویایی، حس شنوایی، حس بساوایی (بنتلی، 1382: 266).
اگر در یک بدنه خاص تنها یک عنصر شاخص وجود داشته باشد، دیگر حق انتخابی برای مشاهده کننده وجود ندارد و بنابراین جایی برای غنای احساسی باقی نمی ماند، درحالی که اگر بدنه مذکور به جای یک عنصر شاخص، دو یا چند عنصر را در خود داشته باشد، گزینه های بیشتری برای القاء و ارائه غنای حسی از خود بروز خواهد داد. البته اگر تعداد عناصر جدار مذکور از حد معینی تجاوز نماید، دیگر نمی توان تنوعی در آن مشاهده کرد بلکه مجموع عناصر ممکن است
به مثابه یک الگوی واحد تجسم یابد
(بنتلی، 1382: 270).

برای ایجاد غنای حسی در در یک مکان آنگونه که بنتلی و همکارانش در (محیط های پاسخ ده) بر آن تاکید کرده اند، می توان از تحریک و بکارگیری حواس پنج گانه به خوبی استفاده کرد. به عنوان مثال از حس شنوایی می توان در تنوع یا ریتم صداهایی که به سبب استفاده از مصالح خاص در کف ایجاد می شود استفاده نمود. و یا اینکه در جهت به کارگیری از حس بساوایی در یک مکان از آب و یا تنوع بافت مبلمانی که مردم با آنها در تماس هستند استفاده کرد.
استفاده از حس بویایی نیز می تواند به غنای حسی از یک مکان به خوبی کمک کند.به عنوان مثال میتوان باغی را درنظر گرفت که مملو از گیاهان معطری است که در مسیرهای عبوری یا توقف گاه ها پراکنده اند و رایحه آنها در خاطره شخص از آن مکان ماندگار خواهد ماند..مثال این مورد در فضاهای شهری؛ قهوه خانه ها، نانوایی ها یا فضاهای مشابهی است که در تماس با فضاهای بیرونی تنوعی را از رایحه ها را در خاطره عابرین ثبت می کنند.
یک فضای عمومی واجد کیفیت غنای حسی
فضای شهری واجد کیفیت غنای حسی در پوتراجایا

هیچ یک از دو وجه عمومیت و محرمیت نمی توانند مستقل از هم و به تنهایی کار کنند. آنها تکمیل کننده همدیگر بوده اند و مردم نیز نیاز دارند ضمن احساس تقابل بین این دو از میانشان بگذرند. در حقیقت این روابط متقابل و اندرکنش بین فضاهای عمومی و خصوصی است که به مردم یک منبع اساسی برای ارتقاء غنای حسی و قدرت انتخاب می دهند.
مسیر آب در پارک برسی شهر پاریس
عناصر برای اینکه بتوانند در بهبود غنای حسی نقش ایفا کنند، باید قابل رویت باشند، بخشی از قدرت استفاده کنندگان در رویت عناصر بستگی به میزان فاصله (دوری و نزدیکی) ساختمان مورد نظر با آنها دارد.

در جاهایی که احتمال حضور بلند مدت مردم می رود و در آنجا می توان به سطوح خاص یا عناصر خاص از مکان نگریست، می توان با پرداخت تفصیلی به جزئیات سطوح مورد نظر، آنها را چنان سامان داد که قدرت، ماندگاری و توانمندی هایش برای یک دوره زمانی طولانی تداوم یابد. این هدف می تواند با سه راهکار زیر بدست آید:
1- اعمال پیچیدگی های بصری عظیم و پرقدرت
2- ایجاد شگفتی ها و رمز و رازهای بصری
3- تعمیم تصورات ذهنی مناسب (بنتلی، 1382: 289).
غنای حسی در یک فضای شهری در پاریس

7- رنگ تعلق

ایجاد این امکان که کاربران بتوانند به محیطهای موجود رنگ تعلق بدهند، اهمیت ویژه ای دارد. این تنها راهی است که اکثر مردم به محیطی برآمده از علایق، ارزشها و نشانه های شخصی خویش دست پیدا می کنند.
رنگ تعلق الگوی فعالیت های یک مکام را روشن تر می کند. این امر در محیط های انعطاف پذیر که در طول زمان گستره وسیعی از کارکردها را در خود جای می دهند، اهمیت ویژه ای دارد. رنگ تعلق کاربران را به ایجاد ظواهر متفاوت در ساختمان تشویق می کند و نوع هر کاری را صریح تر و روشن تر می سازد (بنتلی، 1382: 293).
(حس) تعلق می تواند به عنوان یک رابطه عاطفی خاص برای یک موضوع تعریف شود و ممکن است در آینده به عنوان بخشی از هویت فردی تبدیل نیز مطرح شود.

سه عامل اصلی در ایجاد رنگ تعلق موثر هستند؛ نحوه تصرف، گونه ساختمانی و تکنولوژی. در مورد نحوه تصرف می توان گفت از آنجایی که افراد با تصرف در یک محیط یا مکان نوعی حق دخالت و اعمال تغییرات را در آن پیدا می کنند، اگر این تصرف با هزینه کمتر و دوام بیشتری همراه باشد، انگیزه بیشتر و شرایط سهل تری را برای ایجاد رنگ تعلق بوجود می آورد.
یک فضای نیمه خصوصی که با مبلمان به وسیله استفاده کنندگان شخصی سازی شده است- پاریس

گاهی عوامل و مولفه های ایجاد رنگ تعلق در مرز عرصه های همگانی و خصوصی به کار گرفته می شوند. این امر عمدتاً بر عرضه همگانی تاثیرگذار است. به زبانی دیگر، آنچه از مفهوم همگانی در ذهن متبادر می گردد، در واقع ایجاد رنگ تعلق در سطوح خارجی مرزهای کالبدی است.
ایجاد رنگ تعلق با ایجاد تزیینات و تعریف ورودی
رنگ تعلق بخشیدن به فضاها اتفاقی نیست. مردم به فضاهایی که تحت کنترل آنهاست رنگ تعلق می دهند. درواقع الگوهای رنگ تعلق نوعاً بازتاب الگوهای تصرف هستند.

در جریان رنگ تعلق بخشیدن به یک مکان، کاربران از یک طرف نسبت به استحکام سلایق و ارزشهای خود اقدام می نمایند و از طرف دیگر آن را با دیگران در میان می گذارند.
مورد اول غالباً در فضاهای درونی و مورد دوم در مرزهای آن، خواه به صورت واقعی یا ضمنی به وقوع می پیوندد. این مرز قلمروهای خصوصی و عمومی را از یکدیگر متمایز می کند که قدرت تمیز و تشخیص بین رنگ تعلق خصوصی و همگانی از آن نشات می گیرد.
می توان پیش بینی کرد که ساختمان هایی با درجه بالایی از انعطاف پذیری بیشترین امکان تغییر را در ارتباط با رنگ تعلق تامین می کنند
ایجاد رنگ تعلق در یک فضای نیمه عمومی


تعداد صفحات : حجم فایل:2,480 کیلوبایت | فرمت فایل : .ppt

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود