مقیاس جهت گیری های مقابله ای مشکلات تجربه شده (cope)
توجه: این پرسش نامه آنچه را که شما در مواجهه با رویدادهای استرس زا انجام می دهید یا احساس می کنید مورد بررسی قرار می دهد. لطفاً پاسخ خود را به هر سوال بر اساس یکی از گزینه ها مشخص نمائید. سن: …………………. تحصیلات: ………………………………………
در مواجهه با یک رویداد استرس زا:
عبارات
اصلا
کمی
متوسط
زیاد
1- سعی می کنم در نتیجه این تجربه، به عنوان یک فرد رشد کنم.
2- به منظور دور کردن فکرم از مشکل به کارها و فعالیت های جایگزین بپردازم.
3- ناراحت می شوم و ناراحتی ام را ابراز می کنم.
4- سعی می کنم در این مورد که چه باید بکنم از افراد دیگر راهنمایی بگیرم.
5- تلاشم را بر انجام اموری در جهت حل مشکل متمرکز کنم.
6- به خود می گویم حقیقت ندارد.
7- به خدا توکل می کنم.
8- به آن موقعیت می خندم.
9- قبول می کنم که از عهده این مسئله بر نخواهم آمد.
10- از انجام هر عملی که عجولانه باشد خوداری می کنم.
11- احساساتم را با افرادی دیگری در میان می گذارم.
12- برای اینکه احساس بهتری داشته باشم از مواد مخدر استفاده می کنم.
13- با این فکر که کاری شده است کنار می آیم.
14- برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد آن موقعیت با فرد دیگری صحبت می کنم.
15- اجازه نمی دهم که افکار و فعالیت های دیگر مرا از تمرکز بر مشکل باز دارد.
16- به خیال پردازی راجع به مسائل دیگر غیر از مسئله اصلی می پردازم.
17- ناراحت می شوم از ناراحتی خود کاملا آگاهم.
18- از خدا کمک می طلبم.
19- برای حل مشکل یک برنامه عملی طرح ریزی می کنم.
20- در مورد مشکل لطیفه هایی می سازم.
21- قبول می کنم که این مشکلی است که اتفاق افتاده و قابل تغییر نیست.
22- تا زمان شرایط مناسب از انجام کاری در رابطه با مشکل خوداری می کنم.
23- سعی می کنم از درستان و بستگانم حمایت عاطفی بگیرم.
24- دیگر برای دستیابی به هدفم تلاش نمی کنم.
25- به منظور غلبه بر مشکل فعالیت بیشتری می کنم.
26- سعی می کنم با کشیدن سیگار خودم را از آن مشکل رها سازم.
27- آنچه را که اتفاق افتاده است، انکار می کنم.
28- احساساتم را بیرون می ریزم.
29- به منظور مثبت جلوه دادن مسئله،آن را جنبه های مختلف می نگرم.
30- با شخصی که می تواند کار خاصی در رابطه با این مسئله انجام دهد صحبت میکنم.
عبارات
اصلا
کمی
متوسط
زیاد
31- بیش از حد معمول می خوابم.
32- تلاش می کنم برای آنچه که باید انجام دهم، راه حلی پیدا کنم.
33- سعی می کنم بر مشکل تمرکز پیدا کنم و مسائل دیگر را تا حدودی کنار بگذارم.
34- از افراد دیگری طلب درک و همدردی می کنم.
35- برای اینکه راجع به آن مسئله کمتر فکر کنم سیگار می کشم.
36- آن مسئله را به بازی و مسخره می گیرم.
37- برای رسیدن به آنچه می خواهم دست از تلاش بر می دارم.
38- در رابطه با آنچه دارد اتفاق می افتد به جست جوی نکات مثبت می پردازم.
39- در مورد اینکه چگونه بایستی به بهترین وجه مشکل را حل کنم فکر می کنم.
40- وانمود می کنم که آن مشکل پیش نیامده است.
41- اطمینان پیدا می کنم که با انجام یک کار عجولانه مشکل را بدتر نکنم.
42- میکوشم از مواردی که در تلاش هایم در جهت حل مسئله خلل ایجاد کنند دوری کنم.
43- به منظور کمتر فکر کردن به مسئله به سینما می روم یا تلویزون تماشا می کنم.
44- این واقعیت را قبول می کنم که آن اتفاق افتاده است.
45- از افرادی که تجارب مشابهی دارند می پرسم که آنها چه کرده اند.
46- آشفتگی زیادی حس می کنم می فهمم که آن احساسات را زیاد ابراز می کنم.
47- برای حل مسئله مستقیماً وارد عمل می شوم.
48- سعی می کنم احساس آسودگی را از مذهبم بگیرم.
49- خودم را مجبور می کنم تا زمان مناسب هست برای انجام کاری در مورد آن منتظر بمانم
50- موقعیت را به شوخی می گیرم.
51- تلاشم را برای حل مسئله کاهش می دهم.
52- با یک نفر در مورد احساسی که دارم صحبت می کنم.
53- از الکل استفاده می کنم تا به من کمک کند آن مشکل را از سر بگذرانم.
54- یاد می گیرم که با این مشکل زندگی کنم.
55- فعالیت جانبی دیگر را به منظور تمرکز بر مسئله کنار می گذارم.
56- درباره گام هایی که باید در جهت حل مسئله بردارم فکر می کنم.
57- طوری رفتار می کنم که انگار اتفاقی نیفتاده است.
58- آنچه را که باید انجام شود قدم به قدم و مرحله به مرحله انجام می دهم.
59- از آن تجربه درس می گیرم.
60- بیش از حد معمول گذشته به عبادت و دعا می پردازم.