تارا فایل

پاورپوینت موسس شرکت بهروز و کارآفرین موفق؛ بهروز فروتن


بسم الله الرحمن الرحیم  الگوبردای از انسانهای موفق راهکاری برای افزایش سرعت و کیفیت دستیابی به اهداف و موفقیتهای مطلوب
گردآورندگان:
سیدرضا حق شناس
حمید استیری
استاد مربوطه
جناب آقای فتاحی

زندگینامه بهروز فروتن
من بهروز فروتن در سال 1324 در تهران متولد شدم و در امیریه ی
تهران بزرگ شدم. در سن ده سالگی پدرم را از دست دادم.
ایشان رئیس اداره ی آگاهی بود البته زمانی که من به دنیا آمدم
بازنشسته شده بودند.
مهمترین چیزی که از پدرم به یاد دارم این است که می گفت
انسان باید جوهر کار داشته باشد.

در زمانی که ایشان در قید حیات بودند ما از نظر مالی چندان مشکلی نداشتیم با این حال ایشان اصرار داشتند ما در ایام تعطیل کار کنیم. مهم نبود چه کاری انجام می دهیم بلکه مهم این بود که با فرهنگ کار آشنا شویم.از بچگی سختی زندگی را ناخواسته حس کردم قبل از اینکه زندگی را ببینم سختی زندگی برایم نمایان شد به همین دلیل احساس می کنم یک حالت خود ساختگی خاص دارم.
در هر حال با همه ی مشکلاتی که بود من هم درس خواندم و هم کار کردم و از حاصل کارم، درسم را ادامه دادم. مادرم در این کار مرا بسیار تشویق کردند به نظر من هیچ انسانی موفق نمی شود مگر اینکه تشویق بشود و یا خودش را باور داشته باشد.

من فکر می کنم هر کسی خودش را باور داشته باشد موفق می شود. اگر به خودت احترام گذاشتی و برای باورت ایستادگی کردی و در مقابل اشتباهت عذر خواهی کردی خودت را شناخته ای. ما باید سعی کنیم نکات منفی و مثبت خودمان را بشناسیم و خودمان را باور داشته باشیم. من زندگی را اول در ذهنم ترسیم می کنم و اگر ایرادی داشت آنرا تغییر می دهم یعنی روی حرف هایم متعصب نیستم و پذیرای حرف های دیگران هستم تکامل را در خودم نمی بینم بلکه در جمع می بینم. ما نباید کار را عار بدانیم ارزش کار باید مهم باشد. من در 45 سال پیش کار را بازی می دانستم و این کارها را انجام می دادم و امروز هم همین کار را انجام می دهم چون امروز هم کار را بازی می دانم.

از مهمترین موفقیتهای خود برای ما توضیح دهید.
من فکر می کنم معلمی برای من موفقیت بزرگی بوده است . افتخار
و عزت من این است که معلم باشم و معتقدم معلم کسی است که
بتواند شاگرد باشد و بتواند یاد بگیرد.در راه رسیدن به موفقیت
کنونی، کدامیک از عوامل زیر دخیل بوده ویا بیشتر از بقیه موثر واقع شده است؟ صبر، پشتکار، مدیریت، روحیه و احساسات و …
به نظر من هر 4 تا موثر بوده اند. چون هرکدام در جایی کاربرد دارند. با پشتکار استمرار موفقیت خود را ثبت می کنی و« احساسات در مسیر موفقیت بسیار موثر است و مانند روغن در بین چرخ دنده های ماشین می ماند، که باعث گردش روان آن می شود. »

برای رسیدن به هدفتان چند سال تلاش کردید؟ و چه سختیها و موانعی را پشت سر گذاشتید؟
به نظر من یک انسان موفق هیچ گاه به هدفش نمی رسد، بلکه همیشه در مسیر هدفش است . برای تلاشگر هدف معنای پیشرفت دارد. من سختیهای راهم را نعمت دانستم و نبودها را به بودها تبدیل کرده ام. من در کودکی سیم کشی، چدن کاری، نجاری، پیراهن دوزی و دکمه دوزی را در تابستان یاد گرفتم.درست است که من معلم بودم و آن را کنار گذاشتم و در زمانی پیمان کار بودم و آن را کنار گذاشتم و درست است که صنایع غذایی را از آشپزخانه کوچک منزلم شروع کردم، اما در همه این وجوهات خودم را گول نزدم و تلاشم را باور داشتم.(اگر کمتر از آب نباشیم، آب راه خود را پیدا می کند!)

برای ما از شکست هایتان و چگونگی مواجه با آنها بگویید.
من در زمانی که پیمان کاری را تجربه می کردم ورشکست شدم. و البته بهتر است به جای شکست بگوییم ناموفقیت. من آنچه که امروز هستم بیشتر حاصل ناموفقیت هایم است. تجربه آنها باعث شده است که به گونه ای دیگر بیاندیشم. اگر در کارم و تحقیقاتم ناموفق شوم برایم عین موفقیت است. چون می گویم یک قدم از انجام کار اشتباه دور شده ام.
در هنگام تجربه عدم موفقیت ها چه گفتگوی ذهنی در شما شکل می گرفت؟ و شما چه واکنشی در برابر آنها دارید؟ به خود می گویم:« بهروز بازی شروع شد! » یادمان باشد ما بودن را در زندگی مان اصل می بینیم و از نبودن بودن را ساختن . این شعار من است : « من از هیچ چیز همه چیز می سازم.»

وقتی یک ناموفقیتی در پروژه ها و یا خط تولیدتان رخ می دهد، در لحظه اول چه عکس العملی نشان می دهید؟
من در لحظه اول می خندم و می گویم خوب اتفاق افتاده است ، مدیر یا مدیرانم تلاش خودشان را کرده اند و این اتفاق افتاده خود را سرزنش نمی کنید؟ و بگویید باز هم این ناموفقیت رخ داد؟
این بستگی دارد به درون من و اعتمادی که به دیگران دارم. من به مدیرم
اعتماد دارم، اگر ناموفق شده، حتماً باید ناموفق می شده . چون دانش این
کار را نداشته یا من به او ظرفیت بیش از حدش را داده ام یا او در
این تجربه نتوانسته موفقیتش را به دست آورد. هر دو قابل بررسی
است . و من مسئولیت اشتباه احتمالی خود را به عهده می گیرم.

یعنی اصلاً خودتان را سرزنش نمی کنید و مستقیم دنبال راهکار می روید ؟
در این لحظه طوری عمل می کنم که برازنده رهبر بودن است، چون در این موقع دیگران منتظرند ببینند چه عکس العملی نشان می دهم و چه می گویم تا از من که به عنوان یک رهبر هستم الگوبرداری کنند .
از نحوه مدیریت بر احساساتتان و بازآفرینی آن برای ما
بگویید. برای تقویت روحیه و احساس و هیجان خودتان
تکنیک خاصی دارید. ؟
من همیشه نو هستم و کهنه نمی شوم . و به جمله ای اعتقاد دارم
که انسان همیشه تکرار می شود ولی مکرر نمی شود. تکرار شدن یعنی سازندگی داشتن و نو شدن. اما آنچه که بیش از همه احساس من را قوی نگاه می دارد، عشق به کاری است که در آن هستم و معتقدم وقتی به کارم عشق دارم ، احساساتم در سطح بالا نگهداشته می شوند. البته به کودک درونم بسیار توجه می کنم و معتقدم که کودک درون انسان را متعادل نگاه می دارد.

در جایی که برای مثال پروژه از لحاظ زمانی یا مالی و یا …
در شرایط حساس و بحرانی قرار گرفته که شما مجبورید حتماٌ حضور داشته باشید، این مواقع احساس خود را چگونه کنترل می کنید؟
هواپیما وقتی بنزین تمام می کند، در این مواقع از باک ذخیره استفاده می کند . در این مقطع مدیر دیگر برای خودش نیست . من در شرایط نرمال یا اندکی از هیجان می توانم برای خودم امکان بازسازی داشته باشم . در جایگاهی که مدیریت به لحظه و وقت نیاز دارد، اینجا دیگر خودت نیستی و از انرژی ذخیره ات استفاده می کنی تا بتوانی در آن لحظه حیاتی جواب درست را بدهی .

برای 10 تا 50 سال آینده زندگیتان چه اهدافی دارید؟
بهروز را پایانی نیست. عاشق معشوق را به دید دیگری
می بیند و هیچ وقت خسته نمی شود. بنده خدا هیچ
وقت عبادت خدا برایش عادی نمی شود. من بسیار زیاد
تلاش می کردم، ولی فکر می کنم 10 سال عقب هستم. اما
ادامه اش این است که من این 10 سال را جبران کنم. مثل مشعلِ. تو اگر مشعل داشته باشی باید به دیگری بسپاری تا به جلو برود مثل المپیک. انتقال مسیر مهم است.
کار گروهی کردن (team work) مهم است. طول خط همیشه برای انسان های موفق پیروزی است حتی اگر تا انتهای خط نباشند.. (شاید خودشان نباشند ولی بازهم برایشان پیروزی است. )

به نظر من زندگی انتها دارد ولی پایان ندارد. انسان به انتها می رسد ولی به پایان نمی رسد. بزرگان تاریخ سعی کردند به عمر فیزیکی خود فکر نکنند بلکه به عمر اندیشه خود فکر کنند. جوان اندیشان کسانی هستند که به نوآوری فکر می کنند. قهرمانان زبده دنیا مربیانی دارند که شاید با یک فوت هم از پا بیفتند ولی با اندیشه همان مربیان یک قهرمان ساخته شده است.

پایان


تعداد صفحات : 14 | فرمت فایل : ppt

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود