تارا فایل

پاورپوینت مددکاری و کودکان عقب مانده ذهنی


مددکاری و کودکان عقب مانده ذهنی

فصل اول :
فصل دوم :
فصل سوم :
فصل چهارم :
فصل پنجم :
فصل ششم :
فصل هفتم :
فصل هشتم :
فصل نهم :
فصل دهم :
فصل یازدهم :
فصل دوازدهم :
پیش گفتار
شناخت عمومی کم توانان ذهنی
علل عقب ماندگی ذهنی
مددکاری اجتماعی
کم توانی ذهنی و سندرم داون
ملاحظات پزشکی و سندرم داون
پرورش حس بینایی در معلولین ذهنی
پرورش حس شنوایی در معلولین ذهنی
تربیت بدنی در کم توانان ذهنی
خروج
فصل چهاردهم :
فصل پانزدهم :
تغذیه و کم توانان ذهنی
هنر و کم توانی ذهنی
واکنش های والدین
اصول آموزش وپرورش
مسائل رفتاری کم توانان ذهنی
خودیاری در کم توانان ذهنی
منابع

درصدچشمگیری ازکودکان،براثر عواملی گوناگون(چون عوامل ارثی، عوامل دوره بارداری مادر،اشکالات موقع تولد و یا بروز بیماری ها و حوادث اولین سال های طفولیت) دچارنقیصه هایی ازنظرذهنی وجسمی می گردند که این نقیصه یا معلولیت، گاه بعلت فقدان راه حل درمانی مناسب،درتمام سنین وتا آخرعمراینگونه کودکان،باآنان همراه می باشد.
علیرغم برنامه های گسترده ای که در امر پیشگیری از معلولیت ، در سطوح گوناگون درجوامع مختلف اجرا می گردد،متاسفانه گویی هیچگاه نباید منتظر ریشه کن شدن بروز اینگونه نقیصه ها در ابناء بشربود،ویا حداقل اینکه تاکنون قدمی اساسی دراین راه برداشته نشده.به همین جهت به منظورکاهش مشکلات دررابطه با بروز نقیصه های جسمی وذهنی، معمولا در هر جامعه به دو اقدام اساسی می پردازند. قدم اول سعی و کوشش هر چه بیشتر در امر پیشگیری ازمعلولیت و جلوگیری ازبروز نقائص ذهنی وجسمی، وقدم دوم،ایجاد امکانات لازم رفاهی وتوانبخشی درخدمت معلولان وخانواده آنهاست.
پیش گفتار
بازگشت

در جهان صنعتی جدید، مشکلات اجتماعی بیش ازحد گسترش یافته است؛ چون رشد جوامع صنعتی باعث تراکم جمعیت و درنتیجه پیدایش مسائل پیچیده تر اجتماعی شده است؛همچنین به میزان اختلافات طبقاتی مردم افزوده است.
تغییرات سریع اجتماعی وتغییر الگوهای فرهنگی وبرخورد وتضاد میان هنجارها ونقش های اجتماعی نیز درایجادوگسترش مسائل اجتماعی نقش عمده ای داشته است وبه ازهم پیچیدگی روابط متقابل اجتماعی نیز منجر گردیده است.بنابراین خانواده به عنوان یکی ازنهادهای اجتماعی درعصر حاضر، به تنهایی نمی تواند به حل مشکلات اجتماعی افراد خانواده فائق آید،درنتیجه نیازبه یک نظام وسیستمی که دارای خدمات اجتماعی وسیعی باشد به تدریج احساس می گردد که در همین راستا مراکز،موسسات و سازمان های خصوصی و دولتی پدید آمد و به ارائه خدماتی چون رفاه اجتماعی، خدمات اجتماعی، عدالت اجتماعی و مددکاری اجتماعی اقدام کردند.

درمورد تاریخچه عقب ماندگی ذهنی باید گفت این پدیده قدمتی همچای تاریخ بشر دارد.چرا که از همان آغاز پیدایش انسان،عوارضی از قبیل اشکالات ژنتیک،اختلالات دوره جنینی،اشکالات زایمان، بیماری های بدو تولد و…چنین معلولیتی را ایجاد می کردند.
«بقراط » حکیم یونانی به ضایعات مغزی برخی افراد و ارتباط این نقیصه ها با کمبود های هوشی اشاره کرده است.در قوانین«اسپارت»موادی گنجانده شده بود که کشتن واز بین بردن معلولین از جمله عقب ماندگان ذهنی را مجاز وحتی لازم تشخیص داده بودند.
دراواسط قرن بیستم،بررسی عمیق وهمه جانبه درزمینه عقب ماندگی ذهنی شکوفایی یافت.نیاز مبرم به پیشرفت علوم تجربی وتوجه زیاد به علوم انسانی وازجمله روانشناسی موجب گردید تا قشر عقب مانده ذهنی به نحو بارزتری جلب توجه نموده،واین پدیده از یک دید علمی مورد پیگیری قرار گیرد.
اما تاریخچه عقب ماندگی ذهنی در ایران به زمان زرتشتیان باز می گردد و دین زرتشت در ردیف اولین ادیانی است که به کمک،ملاطفت وهمراهی با عقب ماندگان ذهنی شتافت.دین اسلام با فرامین آسمانیش دراین زمینه مکمل تمام توصیه هایی بوده است،که سایرادیان در گذشته دراین مورد اشاره کرده اند.
تاریخچه عقب ماندگی ذهنی

از آن زمان تا حدود چند دهه اخیر هیچگونه اقدام اجتماعی برای کمک به این قشر صورت نگرفته بود.از حدود سی سال قبل با تاسیس اولین مدرسه بنام (مرکز تربیت وهدایت روانی کودک)تدریجا توجه وحمایت ازمعلولین در ایران بطور رسمی شروع واوج گرفت ومتعاقبا با تشکیل سازمان هایی چون«انجمن ملی حمایت کودکان»،«انجمن توانبخشی ایران»،«انجمن حمایت ازعقب ماندگان»و… وهمچنین بخشی از فعالیت های «وزارت آموزش وپرورش»سعی شد توجه بیشتری گردد.
دلایل توجه بیشتر به عقب ماندگان ذهنی در قرن اخیر:
١-توجه عمیق به علوم انسانی وپیدایش علوم روانشناسی وتهیه آزمون های هوشی
٢-پیشرفت تکنولوژی وگرایش به تخصص ها که موجب شد افراد جامعه برای داشتن شغل مناسب، تخصصی را احراز نمایند،که این امر عقب ماندگان ذهنی را فاقد این توانایی معرفی نمود.
-و…

تا کنون در هیچ یک از کتاب هایی که در مورد عقب ماندگان ذهنی نوشته شده است،تعریف کامل وجامعی که مورد تایید همه یااکثریت متخصصین باشد،ذکرنشده است.عقب ماندگی ذهنی رانمی توان یک پدیده مطلق تعریف کرد بلکه باید بعنوان پدیده ای چند وجهی که وجوه مختلف آن به فیزیواوژی، روانشناسی،پزشکی،تعلیم وتربیت وجامعه شناسی محدود می گردد،مورد بررسی قرار داد.
بنا به تعریف سازمان بهداشت جهانی عقب ماندگی ذهنی عبارتست ازرشد ناقص یا متوقف شده ذهنی که شامل عقب ماندگی هوشی بوده وبه نحوودرجه ای است که ملزم به درمان طبی یا سایرمراقبت ها وتعلیمات مخصوص بیمار است.
«پیاژه» روانشناس سوئیسی عقب ماندگان ذهنی را افرادی ازجامعه می داند که درمراحل پایین رشد هوشی متوقف می شوند ودر آنها کششهای (نهاد) قوی وزیاد است.
تعریف عقب ماندگی ذهنی
بازگشت

عقب ماندگی ذهنی یا به اصطلاح دیگر نارسایی رشد قوای ذهنی موضوع تازه وجدیدی نیست بلکه درهر دوره وزمان افرادی در اجتماع وجود داشته اند که از نظر فعالیت های ذهنی در حد طبیعی نبوده اند،بخصوص از روزی که بشر زندگی اجتماعی را شروع کرده موضوع کسانی که به عللی قادر نبودند خود را با اجتماع هماهنگ سازند مطرح بوده است.
باید توجه داشت که در عصر حاضر نوع نگرش در مورد کودک عقب مانده ذهنی در جوامع مختلف متفاوت است.تاریخچه عقب ماندگی ذهنی در ایران اولین بار در دین زرتشت به چشم می خورد ودین زرتشت در ردیف اولین ادیانی است که کمک،ملاطفت وهمراهی با عقب ماندگی ذهنی را عنوان می کند ودین اسلام با فرامین آسمانیش در این زمینه مکمل تمام توصیه هایی است که در سایر ادیان گذشته در این مورد اشاره نموده اند.
شناخت عمومی کم توانان ذهنی
بازگشت

تعریف کم توانان ذهنی
تاکنون در مورد کم توانان ذهنی تعاریف متعددی آورده شده است که به چند تعریف که بیشتر متداول بوده است اشاره می شود:
انجمن رسیدگی به مسائل ومشکلات عقب مانده ها در آمریکا،نقص یا نارسایی که از لحاظ فعالیت عمومی هوش با مقایسه با افراد دیگر به چشم می خورد وباعث عدم تطابق با محیط در دوران مختلف رشد می شود را عقب ماندگی ذهنی معرفی کرده است.
عقب مانده ذهنی به کسی اطلاق می شود که براثراختلال ویا کمکاری در ذهن،در انجام امور جاری رفع مشکلات وپذیرش رفتاری سازگارانه با محیط،در حدی پایین تر از افراد مشابه یا همسن خود توانایی داشته باشد.بطور کلی افرادی هستند که از نظر فعالیت ذهنی نسبت به همسالان خود نارسایی دارند.

طبقه بندی عقب ماندگان ذهنی
بطورکلی کسانی که دربرخورد با مسائل وتطابق با محیط کندتر از سایرین باشند ودر برآورد آزمون هوشی،همش کمتر از٧٠را واجد شوند،عقب مانده ذهنی محسوب می شوند.لذا با توجه به حد توانایی آنان،وبه منظور تسهیل در شناخت وارائه خدمات آموزشی وتوانبخشی مناسب،کم توانان ذهنی را به ٣ گروه تقسیم می کنند:
١-عقب مانده ذهنی عمیق(پناهگاهی)
٢-عقب مانده ذهنی تربیت پذیر
٣-عقب مانده ذهنی آموزش پذیر

١-عقب مانده ذهنی عمیق(پناهگاهی)
بیشتر به علل ارثی ومادرزادی مبتلا به ناهنجاری های متعدد شده اند.هوش این افراد از ٢٥ تجاوز نمی کند واغلب علاوه بر نارسایی عقلی،نارسایی جسمی ونقایص عضوی نیز دارند.
کوتاهی یا بلندی پیشانی،کوچکی یا بزرگی جمجمه از علائم آنان است.در اکثر موارد آب دهانشان از گوشه لب ها جاری است،بسیاری ازآنهامشکل جویدن وحتی بلعیدن دارندوتغذیه از طریق غذاهای پوره شده وحتی مایعات حاوی مواد غذایی صورت می گیرد.
در بیشتر موارد حملات صرع ویا فلج نیمی ازبدن دراین افراد دیده می شود.از لحاظ ذهنی در سطح پایینی باقی می ماند وحتی قدرت تخیل ندارند .در مواردی از قدرت تکلم بعنوان وسیله ارتباطی نمی توانند استفاده کنند.
از لحاظ عاطفی،قیافه آنها فاقد نشانه های عاطفی وهیجانی گویا است واز لحاظ بدنی نیز محدودیت دارند.برای اینگونه کودکان صدا،رنگ،نور وهمچنین بازی های ساده تا حدی جذاب است ومی تواند موجب سرگرمی آنان شود.
بد نیست گاهی در حد توانایی خودشان به فعالیت های بازی گونه ویا در صورت امکان چرخیدن در باغ یا هوای آزاد بپردازند.

٢-گروه کم توانان ذهنی تربیت پذیر
این گروه ١٠ تا ٢٠درصد کل کم توانان ذهنی را شامل می شوند.توانایی ذهنی آنها از یک کودک ٦یا٧ساله عادی تجاوز نمی کند.هدف از آموزش وتربیت آنان بیشتر اینست که بتوانند مراقب خود باشند واحتیاجات اولیه خود مانند غذا خوردن، لباس پوشیدن،توالت رفتن وشستشو را رفع کنند،اما قادربه آموختن مواد درسی مانند خواندن ونوشتن نیستند.
دارای قدرت تصمیم گیری بسیار پایین هستند ودر دقت وتمرکز حواس، ثبات زیادی ندارند و زود خسته می شوند ،به همین دلیل زمان فعالیت آنان بایستی کوتاه و متعاقب هر دوره فعالیت باید دوره استراحتی در برنامه آنها پیش بینی شود.قضاوت واستدلال در افراد این گروه بهتر از گروه قبلی (پناهگاهی) است.
ازلحاظ عاطفی وضع متغیری دارند، معمولا وقتی چیزی را طلب می کنند مهربان و مطیع هستند و در مقابل مخالف گویی دیگران،خشم وعصبانیت شدید را از خود بروز می دهند.اگر از لحاظ خصوصیات خلقی،متعادل باشند می توان دراجرای کارهای ساده ویکنواخت از آنها استفاده کرد ولی نباید انتظار داشته باشیم که همزمان دقت وسرعت لازم را از خود نشان دهند.
آنها می توانند از خودشان در شرایط اجتماعی مناسب با انجام فعالیت های ساده در آمد داشته باشند و استقلال اقتصادی نسبی بدست آورند اما بهر حال نیاز به مقیم وسرپرست دارند.

٣-گروه کم توانان ذهنی آموزش پذیر
افراد این گروه ٧٠ تا٨٠ درصد معلولین ذهنی را تشکیل می دهند.این افراد از لحاظ دانستن لغات ضعیفند،مفاهیم را خوب درک نمی کنند،وتوانایی پذیرش آموزش های کلاس های عادی را ندارند.از لحاظ عاطفی واکنش های لازم را بدست نمی آورندوتمرکزودقت آنها محدود است.غالبا تحصیلات ابتدایی را البته به کندی وتاخیر فرامیگیرند.آنچه را باید همیشه درنظر داشت آسانی برنامه ها،زمان وتکرار برای یادگیری آنهاست.
گاهی بیقراری از خود نشان می دهند و دچار هیجانات شدید و ناگهانی می شوند ، به علت نداشتن تفکر انتقادی، تلقین پذیر هستند و خیلی زود تحت تاثیر قرار می گیرند.اگر در شرایط مناسبی باشند می توانند استقلال اقتصادی وشخصی بدست آورند واگر در شرایط محیطی نامناسب باشند،خیلی زود منحرف شده وبه مواد مخدر وفحشا وکجرویهای جنسی آلوده می شوند.
بازگشت

در مورد علل عقب ماندگی ذهنی، تقسیم بندی های مختلفی وجود دارد که در طبقه بندی زیر سایر نظرات را در برمی گیرد:
١-عوامل ارثی
٢-عوامل مربوط به دوران بارداری
٣-عوامل مربوط به زایمان و بعد از زایمان
٤-عوامل محیطی،اجتماعی وفرهنگی
علل عقب ماندگی ذهنی
بازگشت

١-عوامل ارثی
منشا حیات انسان را باید در تشکیل تخم جستجو کرد که از برخورد مناسب دو سلول جنسی نر وماده بوجود می آید.سلول جنسی نر در مقایسه با سلول جنسی ماده بسیار کوچکتر و ریز ولی درعوض بسیار پر تحرک وفعال می باشد.سلول جنسی ماده نسبتا سنگین وحجیم وبی حرکت است.
تحقیقات ثابت کرده اند که اختلال،کم و زیاد شدن و یا جابجایی کروموزم ها موجب معلولیت ها و عقب ماندگی ذهنی می گردند.
دلایل بروز برخی از این اختلالات،کم وبیش مشخص شده است که بطور مثال می توان به بالا بودن سن پدر در هنگام تشکیل تخم،بالا بودن سن مادر در زمان باروری و بارداری و تاثیر اشعه ایکس بروی تخم ونطفه در اولین ماه های بارداری،اشاره نمود.

٢-عوامل دوران بارداری
چهل هفته زیستن در بطن مادر که هر فرد قبل از تولد طی می کند،درست به اندازه تمام عمری که سپری می کند حائز اهمیت و مخاطره آمیز است.هرنوع بی احتیاطی از سوی مادر،اعم از استفاده از داروهای آرام بخش وخواب آور یا انتی بیوتیک های غیر مجاز در صورت عدم توجه به رعایت ومصرف زیاد ازحد،همچنین قرار گرفتن در معرض اشعه ایکس،مصرف دخانیات و…می تواند امید خانواده ای را در داشتن فرزندی برومند وسالم تبدیل به یاسی جانکاه ودردناک نماید.
در ادامه به عواملی که در دوران بارداری،موجب بروز معلولیت ذهنی می گردند به اختصار اشاره می کنیم.
الف) بیماری سفلیس
ب) توکسوپلاسموز
ج) بیماری سرخجه
د) سن مادر
و…

الف) بیماری سفلیس
ابتلای مادر به این بیماری موجب مبتلا شدن کودک به این بیماری می گردد.این بیماری بوسیله انگلی به نام «تره پونماپالیدوما» طی عبور از جفت به جنین رسیده،آنرا آلوده می کند.آلوده شدن به این بیماری معمولا موجب افتادن بچه یا مرده به دنیا آمدن آن می گردد؛ولی در صورتیکه کودک با این بیماری به دنیا بیاید،علاوه بر نارسایی های رشد ونقیصه های بدنی،به عقب ماندگی ذهنی نیز دچار می باشد.
علاوه بر این موارد ناهنجاری های حسی وحرکتی،کوری وصرع،اختلالات قلب وعروق وبالاخره عوارض روانی نیز بهمراه است.

ب) توکسوپلاسموز
عامل این بیماری انگلی به نام «توکسوپلاسماگوندی» است که موجب می گردد این عارضه از مادر به جنین منتقل شود.وجود این بیماری در مادر هیچ نوع عارضه خاصی را نشان نمی دهد اما بعد از سرایت به کودک موجب عقب ماندگی ذهنی وی می گردد.
البته در صورت شدید بودن این بیماری،موجب هلاک شدن کودک می شود ولی در مواقعیکه کودک جان سالم به درمی برد علاوه بر نارسایی عقلی،یکسری عوارض چون آب مروارید،کوری عصبی، کم خونی،هیدروسفالی،فلج های متفرقه و حملات صرع نیز مشاهده می گردد.
محل زیست انگل «توکسوپلاسما» در مایع نخاعی است که امروزه با تجویز داروهای خاص آن را درمان می کنند.

ج) بیماری سرخجه
بیماری سرخجه یک بیماری عفونی ویروسی است.با توجه به عوارض این بیماری در دوران بارداری باید اذعان داشت خوشا به حال دختر خانم هایی که در دوران کودکی وقبل از ازدواج این بیماری را پشت سر گذاشته اند،زیرا با یکبارمبتلا شدن به این بیماری،مصونیت دائمی در بدن بوجود می آید.البته امروزه با موجود بودن واکسن این بیماری،خطری که در گذشته بود،کاهش یافته است.
ابتلا به این بیماری در سه ماهه اول بارداری موجب مرگ و سقط جنین می شود ودرصورت زنده ماندن کودک،موجب زود به دنیا آمدن نوزاد می شود که عوارضی چون نارسایی عقلی،کری،کوری، اختلالات تکلمی و… به همراه دارد.
بسیاری عقیده دارند ابتلای مادر به این بیماری بعد از سه ماهه اول بارداری، خطرات جدی برای کودک ایجاد نمی کند.

د) بالا بودن سن مادر
تحقیقات نشان داده است که بهترین سن برای بچه دار شدن زنان،سنین بین ٢٠ تا ٢٨ سال می باشد. براساس این تحقیقات، در سنین بالای ٣٠ سال گاه اختلالی در وضع کروموزم های زنان مشاهده گردیده که منجر به نارسایی های همشی می گردد وهمچنین در سنین قبل از ٢٠ سالگی بعلت عدم رشد کافی اعضای تناسلی ،ممکن است در بعضی موارد زایمان به سختی انجام گیرد.

٣-عوامل دوران زایمان وبعد از زایمان
طیق نتایج تحقیقات حدود ٨٪ نقیصه های ذهنی ناشی از عوامل زمان تولد است.بیشترین میزان این ضایعات را تولد نارس وپیش از موقع کودکان به خود اختصاص داده است.طی بررسی هایی در این مورد حدود ٧٠٪ زایمان های پیش رس موجب نارسایی های ذهنی وعقلی گردیده است.
*عوامل مربوط به زمان تولد عبارتند از:
الف) نوزاد نارس
ب) صدمات ناشی از زایمان
ج) دشواری های تنفسی و کمبود اکسیژن
و…

الف) نوزاد نارس
طبق آخرین نظریه سازمان جهانی بهداشت هر نوزادی که وزنش کمتر از ٥/٢ کیلوگرم باشد،نارس است.بنابراین تنها ملاک نارس بودن نوزاد،وزنش است.ممکن است نوزادی بعد از دوره ٩ماهه به دنیا بیاید و وزنش کمتر از ٥/٢ کیلوگرم باشد،این کودک نارس است،وبالعکس ممکن است کودکی بعداز٨ ماه به دنیا بیاید و وزنش بیش از٥/٢ کیلوگرم باشد،که این کودک نارس نمی باشد و وضعیت کودک کاملا عادی است.
دلیل آمادگی زیاد کودکان نارس جهت ابتلا به معلولیت ذهنی،عدم رشد کافی سلسله اعصاب مرکزی است که موجب می گردد تا با کوچکترین وقفه در کار قلب یا اکسیژن رسانی و…،مغز دچار آسیب دیدگی می شود.
جالب اینکه نسبت ابتلای کودک به معلولیت ذهنی ومیزان وزنش نسبت عکس دارد.یعنی هرچه وزن کمتر باشد احتمال ابتلا بیشتر و هرچه وزن بیشتر باشد احتمال ابتلا به معلولیت ذهنی کودک کمتر می شود.

ب) صدمات ناشی از زایمان
گاه به دلایلی زایمان به حالتی غیر از حالت طبیعی صورت می گیرد.گاه کوچک بودن لگن مادر در مقایسه باحجم سر کودک موجب می شود که خارج کردن نوزاد ازمجرای رحم با وقفه همراه شود که همین وقفه موجب می شود صدماتی به نوزاد وارد شود.
همچنین می دانیم که نوزاد ازطرف سر،ازدهانه رحم خارج می شود،گاه براثر چرخشهای نامتعادل کودک در هنگام زایمان،به شکلی که باید باشد نیست،در چنین شرایطی خارج کردن کودک بدون وسائل مکانیکی با مشکل روبرو می شود، که در صورت رعایت نکردن اصول و ناوارد بودن درطرز کار آن،موجب ایجاد صدماتی به مغز نوزاد می شود.

ج) دشواری های تنفسی وکمبود اکسیژن
این مورد اززایمان های طولانی ناشی می شود.دراین نوع زایمان ها تنفس کودک ازطریق ارگانیسم مادر به مخاطره می افتد و در نتیجه نارسایی تنفسی منجر به ضایعه مغزی می شود و به دنبال آن عقب ماندگی ذهنی را به همراه دارد.ناگفته نماند که کمبود اکسیژن ممکن است در هریک از مراحل قبل از تولد،زمان تولد و بعد از تولد رخ دهد.
چنانچه در زمان تولد به هر علتی ضربان قلب نوزاد کاهش یابد،اکسیژن لازم به سلول های مغزی کودک نمی رسد و این نارسایی منجر به ضایعات غیر قابل جبران در سلول های مغز می گردد.
امروزه باوجود دستگاه های الکترونیکی دقیق و پیشرفته،این مخاطرات به حداقل رسیده وبا داروهای محرک تعداد ضربان قلب کودک را به حد طبیعی می رسانند.

*عوامل مربوط به دوران بعد از تولد
بدیهی است کلیه بیماری های کودکان منجر به عقب ماندگی ذهنی نمی شود.بسیاری از بیماری هایی که در گذشته موجب اختلالات رشد یا مرگ و میر نوزادان می شدند،امروزه شناخته شده و درمان می شوند.با این وجود بازهم بیماری های زیادی وجود دارند که می توانند سلامت ورشد کودک را به مخاطره بیندازند.از جمله:
الف) مننژیت ها
ب) ضربه های مغزی
ج) اختلالات تشنجی
د) بیماری های عفونی
ﻫ) مسمومیت ها
و…

الف) مننژیت ها
ازبیماری های رایجی هستند که اغلب نوزادان به آن مبتلا می شوند واگربه موقع تشخیص داده شوند بخوبی قابل درمان هستند،ولی اگر تشخیص به موقع صورت نگیرد،عواقب بیماری کودک را دچار عقب ماندگی ذهنی می کند.

ب) ضربه های مغزی
فشاروصدماتی که به مغزکودک وارد می شود چه در دوران جنینی وچه در نوزادی وکودکی،موجب ضایعات عمیق مغزی و در نتیجه عقب ماندگی ذهنی می شود.

ج) اختلالات تشنجی
با توجه به تحقیقات آماری ،بین اختلالات تشنجی و عقب ماندگی ذهنی رابطه نزدیکی وجود دارد.در بررسی کودکان و افرادی که در مراکز توانبخشی نگهداری می شوند،تخمین زده شده که حدود ٢٠٪ تا ٢٥٪ کل افراد مبتلا به صرع می باشند.

د) بیماری های عفونی
تشنج هایی که معمولا با بیماری های عفونی وتب آور دوران کودکی همراه هستند،در بعضی مواقع علامت شروع یک بیماری ویا اختلالات صرعی می باشند.

ﻫ) مسمومیت ها
مسمومیت کودکان از انواع سرب در بین آن دسته از کودکان که در خانواده های فقیر و محیط های آلوده به املاح سرب زندگی می کنند،بیشتر دیده می شود.
ترکیبات املاح سرب که بیشتردررنگ آمیزی منازل یااسباب بازی های کودکان بکار برده می شوند منشا این مسمومیت ها هستند.همچنین مواد سمی دیگری نیز وجود دارند که ممکن است بطوراتفاقی در دسترس کودک قرار گرفته و کودک آنها را مصرف کند.درهمه این موارد براثر تراکم مواد سمی امکان ضایعه مغزی وجود دارد.

٤-عوامل محیطی،فرهنگی و اجتماعی
شرایط مناسب پرورشی،تغذیه مناسب وبهداشت،طبعا زمینه ساز محیط پرورشی مناسبی برای تمام زمینه ها از جمله هوش است.هرچند عدم رعایت اصول فوق سبب عقب ماندگی ذهنی نگردیده،فقط موجب کاهش زمینه های هوشی دررده های سطحی می گردد.ولی ازآنجا که بسیاری ازمعلولیتهای ذهنی نیز از عدم آگاهی و عدم امکان در رعایت نکات بهداشتی بوجود می آید،بدین سبب از نقش عوامل محیطی نباید به سادگی گذشت.
فقر انگیزش های محیطی وهمچنین مشکلات عاطفی،دیگر مواردی هستند که اگرچه اثرمستقیم روی هوش و کم هوشی نداشته باشند،به هر حال در باروری ذهن نقشی موثر ایفا می کنند.بدیهی است که در شرایط محیطی مناسب،توام با انگیزش های قوی در یادگیری،کودک رشد هوشی بهتری از خود نشان می دهد و همینطور قرار داشتن کودک در جو عاطفی مناسب در خانواده، خصوصا در دوران طفولیت،در سازندگی شخصیت و همچنین باروری ذهنی وی بسیار لازم بوده و به بارور شدن ذهن کودک کمک بسیار می کند.
بازگشت

مددکاری اجتماعی عبارتست از انجام خدمتی تخصصی وحرفه ای ویا فعالیت ویژه ای که بردانش وفعالیت های خاصی مبتنی است.هدف ازاین خدمت ،کمک ویاری به افراد گروه ها و یا جامعه است تا بتواند با کارایی بیشتری با مشکلاتی که در انجام کار و وظایف اجتماعی خود روبرو می شوند مقابله کنند و در نتیجه استقلال شخصی و رضایت خاطر فردی و یا اجتماعی را بدست آورند.رفاه اجتماعی مفهوم وسیع تر از مددکاری اجتماعی را در بر می گیرد.در واقع می توان گفت مددکاری اجتماعی حرفه ای است که برای توسعه و پیشرفت رفاه اجتماعی می کوشد.
اهداف مددکاری اجتماعی
مددکاری ضمن آگاهی از روابط درونی وتاثیر متقابل پویایی عوامل شخصی،روانی وزیستی وظایف خودرا با توجه به نیروهای اقتصادی،اجتماعی ومحیطی که انسانهادرآن زندگی می کنندانجام می دهد هدف مددکاری کمک به فرد،خانواده و گروه وعلاوه بر آن توجه به پیشرفت شرایط عمومی اجتماع است.این پیشرفت باید باایجاد شرایط بهتر کار،تصویب قوانین مفید و سازنده تر اجتماعی،عملی گردد تااینکه به بالاترین درجه ممکن از رفاه بهروزی وبهزیستی جسمانی،روانی و اجتماعی برسند وبرای اجرای این وظیفه،مددکار از نیروها وقدرت های خود گروه،ونیز از توانمندی های سازنده وخلاق محیط استفاده می کند.
این اهداف همچنین شامل رشد پیشرفت وتکامل جامعه می شود تا اینکه اصول آزادی وحقوق انسانی بدست آید وسطح زندگی شایسته ای برای تمامی مردم تامین گردد.
مددکاری اجتماعی
بازگشت

نقش مددکاری اجتماعی در توانبخشی
کارهایی که از طرف تیم درمان و مددکاری اجتماعی به منظور بهبود معلولین جسمی ، روانی و اجتماعی صورت می گیرد تااینکه انطباق ازدست رفته را بازیابد ودرجهت تعادل وضعیت خانوادگی اقتصادی واجتماعی پیش برود و به تامین بهداشت فردی و اجتماعی برسد ودربالا بردن توانایی های خود تلاش کند،توانبخشی نامیده می شود.
باتوجه به این تعریف هدف اساسی توانبخشی،این است که معلولین تحت حمایت تیم درمان به توانایی کامل برسد و بتواند مشکلات و مسائل خویش را به تنهایی حل نماید،تا انجا که فقط به خود متکی باشند و از کمک دیگران کمتر بهره ببرند.
توانبخشی حدود هفتاد سال است که در دنیا سابقه دارد و با گذشت زمان موسسات زیادی تاسیس گردیده و رشد یافته اند که در زمینه های مختلف به توانبخشی از قبیل فیزیوتراپی،کاردرمانی،گفتار درمانی،شنوایی سنجی وبسیاری از شیوه های دیگر توانبخشی پیشرفت حاصل شده است.
در ایران در سال ١٣٤٧ با تاسیس مراکزی جهت نگهداری و آموزش معلولین فعالیت هایی شروع وانجام گرفت.

نقش مددکاری اجتماعی درمعلولیت ذهنی
نقش مددکاران اجتماعی در معلولین از جهت هماهنگی با تیم توانبخشی، ارجاع معلول به پزشک یا روانپزشک، به منظور درمان یا عادت به مصرف دارو و زمان مصرف دارو مهم است.ارتباط با خانواده معلول وانجام مشاوره های طبی-ژنتیکی بسیار مهم می باشد.ارتباط مددکار با سایر موسسات آموزشی و تربیتی درخصوص معلولین ذهنی قابل توجه است.بنابر این مددکاران اجتماعی با تجربه و تخصص کافی و با برنامه ریزی اصولی و صحیح می توانند در رفع مشکلات تا حد زیادی بکوشند.
ارتباط مددکاراجتماعی با موسسات کاریابی و محل کار معلول ازدیگر مواردی است که نقش مددکار اجتماعی را بهتر و بیشتر مشخص می کند.
کلیه معلولین از جهات روانی،اقتصادی و اجتماعی دارای مشکل هستند.در وهله اول توانبخشی آنها درکلیه جهات که بتواننداستقلال خود را کسب وحفظ نمایند است.پس ازآن درارتباط با حرفه مددکاری باید در جنبه تقویت روحی آنها نهایت تلاش را بکار برد.
همچنین نقش مددکاران اجتماعی در معلولیت های اجتماعی نظیر اعتیاد،بزه کاری و فحشا هم حائز اهمیت است.بنابراین باید گفت که علاوه برعنوان نکردن معلولیت باید هرکدام را در کلیه زمینه های اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی،سیاسی،روانی،بهداشتی و حتی در ارتباط با دیگرمعلولیت ها مورد توجه و بررسی قرار داد.
بازگشت

سندرم داون از متداولترین اختلالات کروموزمی مادرزادی است که همیشه عقب ماندگی ذهنی را به درجات مختلف همراه دارد.این اختلال در همه کشورهای جهان تقریبا به یک نسبت وجود دارد . تاثیرات جسمی،ذهنی وروانی ناشی از اختلال کروموزمی سندرم داون در دوران رشد کودک با این سندرم به چشم می خورد.
جان سندرم داون1828-1896john landon down پزشک انگلیسی در مطالعات وتحقیقات مستمر خود در سال ١٨٨٧ با ذکر ویژگی هایی این نوع کودکان را تشخیص داد.
علائم سندرم داون در هر کودک تفاوت می کند ، در حالیکه تعدادی از کودکان مبتلا به (down syndrome)DS نیازمند رسیدگی پزشکی مداوم هستند عده ای دیگر از آنها زندگی سالم ومستقلی را در پیش دارند.اگرچه این سندرم قابل پیشگیری نیست اما می توان قبل از تولد کودک آنرا تشخیص داد.مشکلات جسمی وسلامتی همراه با DS قابل درمان هستند ودرهر جامعه امکانات ومنابع مختلفی برای کمک به این کودکان و والدین آنها وجود دارد.
کم توانی ذهنی و سندرم داون
بازگشت

علت بروز سندروم داون چیست؟
بطور معمول هر کودک در زمان لقاح اطلاعات ژنتیکی خود را بوسیله ٦٤کروموزم از والدین خود به ارث می برد.تحقیقات وبررسی های انجام شده نشان می دهد که کودکان سندرم داون در هر سلول به جای ٦٤کروموزم ٧٤کروموزم وجود دارد،به همین جهت سندرم داون دراصطلاح ژنتیک به اسم تریزومی١٢ معروف است.بنابراین سندرم داون ترکیبی از ویژگی ها ونارسایی های خاص جسمانی و عقب ماندگی ذهنی است که بعلت اختلال ژنتیکی در کروموزم ١٢بوجود می آید واین پریشانی کروموزمی به هر شکل باشد سبب ناهنجاری می شود.انسان سالم در یاخته های خویش ٦٤کروموزم با مشخصات ویژه دارد،وجود یک کروموزم اضافی موجب دشواری رشد متابولیسم درتمام ارگانهای یک فرد می شود.آمار وتحقیقات پزشکی ثابت کرده است که ٨٠درصد کودکان از زنان زیر٣٥سال متولد شده اند، البته بالا رفتن سن مادر شانس ابتلا به سندرم را افزایش می دهد، اما مهمترین دلیل بروز آن نیست.

مشخصات بالینی کودکان مبتلا به سندرم داون
کودکان مبتلا به سندرم داون خصوصیات ظاهری مشابه هستند که از جمله بارزترین آنها می توان به نیمرخ مسطح ،چشمان مورب روبه بالا ، گوش های کوچک،وجود تک خط دروسط کف دست و زبان بزرگ، ماهیچه های کوتاه ومفاصل نرم اشاره کرد.
نوزادان مبتلا به DS بیش ازحد سست وبی تعادل هستند،هرچنداین حالت به مرور زمان کم می شود ،این کودکان اصولا دیرتربه نقاط عطف رشد،مانند چهاردست وپا رفتن،نشستن وراه رفتن می رسند.

وزن این نوزادان به هنگام تولد به نظر کمی پایین تراز حد متوسط می رسد اما غالبا در مرز حداقل محدوده طبیعی قراردارند،ولی درسنین مدرسه ودردوران نوجوانی وجوانی معمولا به میزان وزنشان اضافه می گردد.خصوصا در کودکان کم توان ذهنی باید بطورخاص ازنظرکمیت وکیفیت غذانظارت وتوجه مستمر صورت گیرد.
رشد دوران نوجوانی
بلوغ ورشدعلائم ثانویه درنوجوانان سندرم داون باتاخیروغالبا بطور ناقص یا نارس انجام می پذیرد اما ترتیب رشد و علائم بلوغ همانند افراد عادی است.
درپسران رویش مودرصورت بطور قابل ملاحظه ای کمتر از حد معمول است.آلت تناسلی آنها نسبتا کوچک بوده ومقدار بسیار کمی هورمون جنسی تولید می کنند.
رشد نوجوانی در دختران با تاخیر وبطور نسبتا نارس صورت می پذیرد.جوانان سندرم داون(دختر وپسر)به ندرت ازدواج کرده ویا قابلیت ازدواج را می یابند.تمایلات در آها بسیار ضعیف است ، از میان دخترانی که مبتلا به سندرم داون بوده وازدواج کرده اند حدود ٥٠درصد کودکان سندرم داون بدنیا آورده اند.مردان سندرم داون عمدتا قدرت بارورسازی ندارند،البته این امر هنوز بطور قطع مشخص نشده است.

مشکلات طبی مربوط به سندرم داون
درحالی که بعضی ازکودکان DS هیچ مشکل خاصی ندارند،عده ای از آنها دچار انواع مشکلات طبی هستند که نیازمند توجه ورسیدگی خاص است.نیمی از تمام کودکانی که با سندرم داون متولد می شوند دچار نقص مادرزادی بوده ومستعد ابتلا به فشار خون ریوی هستند.این مشکلات توسط کاردیو گرافی اطفال قابل شناسایی هستند وبیشتر آنها با دارو یا جراحی رفع می شوند.
نیمی از این کودکان مشکلات شنوایی وبینایی دارند.مشکلات بینایی شامل تاربینی،تنبلی چشم،نزدیک یا دوبینی و آب مروارید است.از جمله نارسایی های معمول در مبتلایان می توان به مشکلات غده تیروئید ،ناهنجاری روده،مشکلات تنفسی،چاقی،حساسیت بیش از حد به عفونت وشانس فزاینده ابتلا به سرطان خون را نام برد.خوشبختانه بسیاری از این حالات قابل درمان هستند.
ویژگیهای رفتاری وروانی کودکان سندرم داون
کودکان سندرم داون نیز همانند سایر کودکان دارای رفتارهای بسیار متنوعی می باشند.بخصوص اینکه تفاوتهای فردی، شرایط محیط زندگی حاکم بر کودک،رفتار والدین واطرافیان وتغییرات جسمی ،روانی کودک در مراحل مختلف رشد،از جمله عوامل بسیار مهمی است.

بر اساس تحقیقات انجام شده می توان سه الگوی رفتاری خاص را که بیشتر در بین کودکان و بزرگسالان سندرم داون متداول است شناسایی نمود:

١-اکثرا دارای رفتاری خوشایند ودوست داشتنی هستند.عموما فعال وبامحبت وبانشاط واجتماعی می باشند،بطورکلی توانمندیهای ذهنی این کودکان بیشترازسایرکودکان عقب مانده ذهنی است.
٢-درصد کمی ازکودکان DS که از نظر ظرفیت هوشی درسطح نسبتا پایین تری بوده واز توانمندی کمتری درمهارت های مختلف برخوردارند،افرادی کم انرژی وغیرفعال وگوشه گیر وبه عبارتی اخم آلود هستند.
٣-درصد بسیار کمی نیز دارای رفتارهای پرخاشگری،بی قراری،تحرک زیاد،زود برانگیختگی و بعضا افسردگی هستند.
می توان علل اصلی بروز اختلالات رفتاری نظیر گوشه گیری،بی قراری وتحرک زیاد ، و بعضا رفتار خصمانه را ناشی از شرایط نامطلوب وناامن در محیط زندگی این افراد دانست.درهرحال به غیر از علل عاطفی واجتماعی باید احتمال وجود آسیب ها ویا اختلالات جزئی در سیستم مرکزی اعصاب کودک نیز مورد توجه قرار گیرد.

بنابراین بسیاری از اختلالات رفتاری در کودکان کم توان ذهنی مبتلا به سندرم داون در نتیجه همان ماهیت مرکب وپیچیده کم توانی ذهنی است وهرگزنباید کودک را مقصر ظهور اختلالات رفتاری در او دانست.
نکته اساسی در اصلاح رفتارهای نامطلوب کودکان سندرم داون محبت وصبروتقویت انگیزه فعالیت های مطلوب در آنها است.تهیه وتنظیم برنامه های متنوع،جامع،متناسب ودر عین حال قابل انعطاف در زندگی کودک،بخصوص در همان ماه های اول زندگی امری کاملا مطلوب است.تحقیر وسرزنش مداوم وتنبیه کودک کم توان زندگی،انگیزه های حیاتی او را کاهش داده،اعتماد به نفس واراده اش را سست می کند وآسیب پذیریش راافزایش می دهد.باید بخاطرداشت هر رفتاری قابل تغییراست،اما هر روشی،توسط هر کسی و در هر شرایطی ممکن است موثر واقع نگردد.

هدفهای آموزشی وتوان بخشی در کودکان سندرم داون
در تعیین هدف ها وبرنامه های آموزشی وتوان بخشی کودکان کم توان ذهنی مبتلا به سندرم داون، می بایست با وسعت دید وجامعیت لازم همه ابعاد وجودی،استعدادهاوتوانمندی های بالقوه آنها را در جهت میل به یک زندگی مولدوفعال درنظرداشت. به عبارت دیگر لازم است ترتیبی اتخاذ نمود تا با طرح و اجرای برنامه های آموزشی وتوان بخشی جامع در دوره ها ومراحل رشد،از روزهای اول زندگی تا سال های سالمندی،افراد مبتلا به سندرم داون به حداکثرقابلیت ها،توانمندی ها وکفایت های شخصی،خانوادگی ،شغلی واجتماعی نائل آیند.لذا عمده اهداف مورد نظر در ایشان عبارتند از:
١-تقویت وتوسعه مهارت های حسی وحرکتی
٢-پذیرش مسئولیت اجتماعی
٣-برقراری روابط مفید وموثر با دیگران
٤-کسب مهارت های ارتباطی
٥-بازی،ورزش،تفریح واستراحت
٦-مهارت های خاص شغلی وحرفه ای

سندرم داون وبیماری آلزایمر
درسالهای گذشته افرادی که مبتلا به سندرم داون بوده اند به ندرت فراتر از سنین میانسالی زندگی کرده اند.به همین خاطر دوره پیری در آنها کمتر مطالعه شده است.بهر حال امروزه اکثر این افراد می توانند عمر طبیعی داشته و فراتر از سنین میانسالی نیز زندگی کنند.یکی از نتایج این گسترش طول زندگی، کشف ارتباط بین بیماری آلزایمر وسندرم داون بوده است. در افراد مبتلا به سندرم داون ، آلزایمر زودتر اتفاق می افتد.به نقل از یک پژوهش همه بزرگسالان بالای ٤٠ سال مبتلا به سندرم داون،بیماری آلزایمر دارند(زیگم وزیگمن١٩٩٣،به نقل از آکوسلیا١٩٩٩)این موضوع بطور قابل ملاحظه ای ناشی از پیامد ناهنجاری های ژنتیک است.افرادی که مبتلابه سندرم داون هستند در مقایسه با افراد عادی مبتلا به آلزایمر نشانه های آلزایمر را به گونه ای متفاوت نشان نمی دهند،اگر چه ممکن است دشواری تشخیص در گروه سندرم داون بیشتر باشد.
افراد مبتلا به سندرم داون دردهه چهارم عمر نزول قابل ملاحظه ای در زبان،حافظه، مهارت های مراقبت از خود ومسئله گشایی نشان می دهند.

تشخیص زمان بیمار یابی سندرم داون در جنین
بهترین زمان برای انجام تست وبیماریابی سندرم داون هفته١١بارداری می باشد.انجام تست از٣ ماه اول نتایج بهتری ازبیماریابی در٣ماهه دوم بهمراه داشته است.نتایج حاصل ازانجام تست بیماریابی برای سندرم داون راضی کننده بوده ومثبت کمی گزارش شده است.در ٣ ماهه اول دوتست خونی (BHCG و PAPP-A) به همراه بررسی سونوگرافی گردن جنین انجام می شود.در ٣ ماهه دوم تست خونی ازمادر تحت عنوان QUADRUPLE TEST انجام می شود که اگر مثبت باشد اقدام به نمونه گیری از بافت جفت می کنند.انجام تست در ٣ماهه اول نتایج بهتری را باخود بهمراه دارد.
آزمایش جدید سندرم داون خطر سقط جنین ایجاد نمی کند ،یک آزمایش جدید غیرتهاجمی DNA جنین،می تواند ناهنجاری های ژنتیکی مانند سندرم داون را برای امتحان DNA تشخیص دهد.

راهنمایی به والدین
درصورت داشتن فرزندمبتلا به سندرم داون بجای غرق شدن دراحساس شکست،گناه،ترس،با والدین دیگری که چنین فرزندی دارند مشورت نمایید.آنها می توانند به شما کمک کنند تا براحساسات خود فائق شوید وراههایی برای مقابله با مشکلات بیابید.
متخصصان توصیه می کنند که این کودکان را ازهمان بدو تولد به کمک متخصصی نگهداری کنند وهرمرحله ازرشد آنها را زیرنظرکارشناسان وبا توصیه آنها پیش ببرند.مراجعه به مراکز مخصوص گفتاردرمانی وحرکت درمانی وهمچنین استفاده ازراهکارهای این موسسات برای داشتن رفتارصحیح با کودک بسیار مهم وسرنوشت ساز است.
در سن مدرسه با کارشناسان مشورت کنید وبهترین محل را برای تحصیل کودک خود انتخاب کنید. امروزه بسیاری از کودکان مبتلا به سندرم داون به سن مدرسه می رسند وازبسیاری فعالیت های مناسب سنشان بهره مند هستند.عده کمی ازآنها به کالج هم رفته اند.بسیاری از آنها توانسته اند به یک زندگی نیمه مستقل دست یابند وعده دیگری که همچنان در خانه والدین خود زندگی می کنند در حدی هستند که می توانند شغلی داشته ودر اجتماع به موفقیت هایی دست یابند.
بازگشت

سندرم داون یکی از متداولترین اختلالات کروموزمی مادرزادی است که همیشه عقب ماندگی ذهنی را به درجات مختلف همراه دارد.وجود یک کروموزم اضافی(کروموزم ٢١) در این افراد علاوه بر تاثیرذهنی وهوشی وبرخی نشانه های خاص جسمانی،بعضا باعث مشکلات یا نارسایی های جسمانی نیزدرآنهامی شود.افراد مبتلا به سندرم داون علاوه براینکه بیماری های معمول سایر افراد را تجربه می نمایند بعضا باعث ناراحتی ها وبیماری هایی می شوند که کمتر در میان کودکان عادی وتندرست متداول است.در ادامه به چند مورد از مشکلات پزشکی وجسمانی که سلامت این افراد را تهدید می کند اشاره می نماییم:
-آسیب پذیری در برابر بیماری های عفونی
اکثرکودکان سندرم داون بویژه نوزادان به لحاظ ضعف ونارسایی درمکانیزم دفاعی بدنشان در برابر بیماری های عفونی بسیارآسیب پذیرند.عفونت درریه هاو روده های این کودکان بیش ازسایر کودکان قابل مشاهده است.در گذشته این نوع عفونت ها از موجبات اصلی فراوانی مرگ و میر مبتلایان به سندرم داون بوده است اماامروزه داروهای آنتی بیوتیک ومشتقات آن میزان مرگ ومیررا فوق العاده کاهش داده است.
درهرحال آنچه مهم است اینکه توجه دقیق والدین ومراقبین این کودکان به مسئله بهداشت واهتمام آنان به امر پیشگیری از ابتلای کودک به انواع بیماری های عفونی بسیار حائز اهمیت است.
ملاحظات پزشکی و سندرم داون
بازگشت

-ناراحتی های قلبی
ازجمله جدی ترین مسائل در سلامت عمومی کودکان سندرم داون بیماری مادرزادی قلبی است. به طوریکه در٣٠الی٤٠ درصداین کودکان بیماری قلبی مشاهده می شود.درواقع بیماری قلبی مهمترین عامل در مرگ کودکان سندرم داون در دوسال اول زندگی محسوب می شود.چنانچه در هنگام تولد ویا روزهای اول زندگی کودک با معاینه معلوم شود که کودک مطلقا نارسایی قلبی ندارد دیگر جای هیچگونه نگرانی نخواهد بود.
-مشکلات بینایی
اغلب کودکان سندرم داون به نوعی با نارسایی های بینایی مواجه می باشند.به طوریکه چشمان این نوزادان بدلیل عدم رشد مطلوب عضلات هماهنگ کننده آنها حالت لوچی دارد. لوچی یا (استرابیزموس) این کودکان عمدتا با بالا رفتن سن بهتر می شود.اگر تا دو سالگی برطرف نشود با نظرپزشک باعمل جراحی قابل اصلاح خواهد بود.برخی نارسایی های دید مانند نزدیک بینی چنانچه وجود داشته باشد با تجویز عینک طبی اصلاح می گردد.
-شکاف لب یا کام
درحدود یک درصد از کودکان سندرم داون شکاف لب یا کام مشاهده می شود.این حالت غیر طبیعی مشکل جدی نبوده وبا عمل های جراحی بسیار ساده قابل ترمیم می باشد.لذا جای هیچگونه نگرانی برای والدین کودکان دارای شکاف لب وکام نمی باشد.

-بدشکلی های پا
حدود یک درصد از کودکان مبتلا به سندرم داون با حالت غیر طبیعی یک یا هر دو پا مواجه هستند. اغلب این کودکان که مشکل بدشکلی پادارندنمی توانندبه راحتی روی پاهای خودشان بایستند وانحنای پابه طرف داخل کودک را مجبور می کند با لبه پا راه برود.این نقیصه با کمک متخصصان ارتوپدی وکارشناسان توانبخشی قابل اصلاح می باشد.
-نارسایی شنوایی
نارسایی شنوایی در بین کودکان سندرم داون امری متداول است.براساس تحقیقات انجام شده ٧٥٪ از کودکان وبزرگسالان باسندرم داون به گونه ای با مشکلات شنوایی مواجه هستند.علت اصلی نارسایی یاضعف شنوایی درکودکان بدلیل نقص در گوش میانی است.عفونت های گوش نیز در کودکان سندرم داون بیش از سایر کودکان دیده می شود.ازآنجا که سخن گفتن و مهارت برقراری ارتباط کلامی در گرو برخورداری از حس شنوایی است لذا توجه و اقدامات به موقع وسنجش دقیق شنوایی کودکان و احتمالا استفاده از سمعک ضروری می نماید. باید توجه داشت که نارسایی شدید شنوایی درافراد سندرم داون عقب ماندگی ذهنی آنان را تشدید یا مضاعف می کند.

-اختلال در غده تیروئید
اختلال در غده تیروئید در بین ٣٠ تا ٥٠درصد افراد مبتلا به سندرم داون متداول است.این اختلال در بین بزرگسالان بیش از کودکان دیده می شود.ازجمله فعالیت های غیرعادی تیروئید کم کاری غده تیروئید است.نشانه های این کم کاری را می توان در کوتاهی قد،چاقی،خشکی پوست،سستی وبی حالتی(غیر فعال بودن) بعضی از آنها ملاحظه نمود.لذا به دلیل اهمیت موضوع لازم است به دفعات مکرر بالاخص از بزرگسالان با سندرم داون مرتبا آزمایش های تیروئیدی بعمل آید.
بی تردید با تشخیص سریع و بموقع این بیماری وانجام مداوای پزشکی،مشکل چندانی متوجه رشد وکنش های ذهنی وحرکتی این افراد نخواهد بود.
-صرع وسندرم داون
فراوانی بروز صرع در نوزادان وکودکان سندرم داون همانند شیوع آن در سایر کودکان است.اما در سنین٢٠ تا٣٠ سالگی وقوع صرع بزرگ در بین بزرگسالان با سندرم داون بیش از سایرین ملاحظه می شود.بطور کلی همواره پدیده صرع در بین کودکان کم توان ذهنی بطور قابل ملاحظه ای بیش از سایر کودکان دیده می شود.

-آلزایمر و سندرم داون
آلزایمر که یک بیماری پیش رونده مغزی بشمار می رود باعث فرسودگی و پیری سلول ها وعقب ماندگی ذهنی می گردد.این وضعیت را(از دست دادن کنش های ذهنی از نوع آلزایمر)می گویند.این بیماری دربسیاری ازافراد کم توان ذهنی باسندرم داون بعد از سنین ٢٠-٣٠ سالگی دیده می شود.با بالارفتن سن افرادسندرم داون(بعد از ٣٥سالگی)فراوانی این بیماری در بین آنها بیشتر دیده می شود. نوع پیشرفته این بیماری در افراد سندرم داون با ایجاد تغییرات در رفتار وشخصیت، گوشه گیری، ناتوانی در کنترل رفتار،تحلیل رفتن کنش های ذهنی وتشنج احتمالی قابل رویت می باشد.
-طول عمر وسندرم داون
طی دهه های گذشته سلامت عمومی ودامنه عمرمبتلایان سندرم داون بطورچشمگیری پیشرفت نموده است. درگذشته میانگین عمراین افراد ١٠تا ١٨ سال بوده است که با ایجاد تغییرات مثبت در نگرش جامعه نسبت به توجه به مسائل ومشکلات افراد معلول و بویژه تحقیقات مختلف پیرامون مبتلایان سندرم داون وکنترل مشکلات آنها سبب گشته تا دامنه عمر این افراد گسترش یافته وبسیاری از آنها بیش از ٤٠-٤٥ سال عمر می کنند.
بعضی از محققان در گزارشات خود به زندگی سالمندان با سندرم داون در سنین٦٠-٧٠ سالگی نیز اشاره نموده اند.
بازگشت

پرورش حواس
کودک از طریق حواس با دنیای خارج ارتباط برقرارمی کند و درنتیجه تجربیات حسی مبتنی بر مشاهده ،مقایسه وتشخیص، قوای عقلانی وذهنی خود را پرورش می دهد.بدیهی است انجام تمرین ها وفعالیت های مربوط به پرورش وتقویت ادراک حسی ،سبب تسریع درتحول ذهنی کودکان می شود. ازآنجا که کودکان عقب مانده ذهنی قادر به درک سریع محرک های حسی از طریق غیر مستقیم نیستند لذا گنجاندن این فعالیت ها دربرنامه آموزشی آنها ضروری می باشد.لذا جهت رسیدن به هدف فوق، پرورش حواس پنج گانه(بینایی،شنوایی،لامسه،چشایی وبویایی) از اهم برنامه های آموزشی معلولین ذهنی است.
پرورش حس بینایی
برای اینکه کودک بتواند ازطریق حس بینایی خود با دنیای خارج ارتباط برقرار کند،علاوه برداشتن اعضای بینایی سالم باید بتواند به آنچه می خواهد نگاه کند،نگاه خود را از روی اراده به جایی دیگر متمرکز کند،قادرباشد آنچه را در دایره دیدش است به هم مربوط کرده،روابط موجود بین آنها را دیده ودرک کند،بتواند آنچه را می بیند بخاطر سپرده،درک کند وسرانجام توان بکارگیری ادراکات خود را داشته باشد.لذا برای پرورش حس بینایی باید فعالیت هایی در زمینه نگاه کردن،تشخیص تفاوت و تشابهات تصاویر،شناخت وحافظه بینایی در برنامه آموزشی او گنجاند.بدیهی است کسب این مهارت ها کودک را برای تشخیص شکل حروف واعداد نیز آماده می سازد.
پرورش حس بینایی در معلولین ذهنی
بازگشت

١-نگاه کردن
هدف این مرحله از آموزش،نگاه کردن وتحریک بینایی است،یعنی کودک صرفا بتواند اشیا،تصاویر و دیگر محرک های دیداری را نگاه کرده و آنها را با نگاه خود تعقیب کند.هنگام ارائه این نوع محرک ها باید سعی شود محرک های زائد در حوزه دید او نباشد تا بتوان از این طریق، تمرکز و توجه در هنگام نگاه کردن را به کودک آموخت.بعبارت دیگر او فن نگاه کردن وسرانجام دیدن را بیاموزد.
برای نیل به این اهداف باید فعالیت های زیر انجام شود:
-تعدادی اشیا مختلف وآشنادرمقابل کودک قرارمی دهیم وسپس با اشاره به یکی ازاشیاازاومی خواهیم آنرا به ما بدهد.
-تعدادی کارت تصاویراشیا مختلف را درمقابل کودک قرار داده وبا اشاره به یکی از آنها می خواهیم آنرا به ما بدهد.
-با نور چراق قوه در تاریکی از کودک می خواهیم نور را تعقیب کند.

٢-تشخیص تفاوت وتشابه
هدف از این مرحله اینست که کودک بتواند تفاوت وتشابه اشیا وتصاویر را تشخیص داده و آنها را از یکدیگر تمایز دهد. بعبارت دیگراوباید قادر باشد تشابهات وتفاوت های اشیا وتصاویر را بر اساس شکل،رنگ واندازه تشخیص دهد.
-تعدادی اشیا آشنا،از هریک دو عدد تهیه نموده،در مقابل کودک می چینیم.سپس با در اختیار گذاشتن یکی از آنها از او می خواهیم شیء مشابع آنرا در کنارش بگذارد.
-جور کردن بر اساس رنگ
-جورکردن بر اساس شکل
-جورکردن بر اساس رنگ وشکل
-جورکردن بر اساس بلندی وکوتاهی
-پیدا کردن شکل متفاوت از بین چند شکل
در انجام این فعالیت ها باید به دو نکته توجه داشت.اول اینکه در ابتدا باید از دو شیء با دو تصویر شروع نموده و بتدریج به تعداد تصاویر و اشیا افزود.دوم اینکه از تفاوت های کاملا محسوس و مشخص آغاز کرد.

٣-شناخت محرک های بینایی
هدف از این مرحله شناخت محرک های بینایی است.یعنی کودک بایستی بتواند محرک های بینایی را با نام آنها تطبیق دهد مثلا با نام بردن رنگ قرمز بتواند آنرا نشان دهد.
-برای شناخت رنگ،تعدادی مکعب یا مهره ویا کارت رنگی را درمقابل اوقرار می دهیم و می گوییم این آبی است،تو مکعب های آبی مثل این را به من بده…
توضیح: همزمان با آموزش هر یک از رنگ ها سعی شود شرایط لازم برای تعمیم آن فراهم شود، بعبارت دیگر اشیا مختلفی را که دارای رنگ مورد نظر هستند در معرض دید کودک قرار داد.
-شناخت رنگ واندازه،تعدادی شی در دو اندازه ورنگ مختلف در مقابل کودک قرار می دهیم و با گفتن مشخصات یکی از اشیا از او می خواهیم شی مورد نظر را به ما نشان بدهد مثلا توپ بزرگ قرمز را به من بده…

٤-حافظه بینایی
هدف از این مرحله به خاطر سپردن و بازشناسی محرک های بینایی به منظور تقویت حافظه بینایی می باشد.بدیهی است در نتیجه تقویت حافظه بینایی،کودک قادر خواهد بود شکل حروف واعداد را بخاطر سپرده،بازشناسی کند.
-چند شی را در مقابل کودک قرار داده از او می خواهیم به دقت آنها را نگاه کند سپس بدون اینکه او متوجه شود یکی از آنها را برداشته واز او می خواهیم بگوید چه چیزی را برداشته ایم.
-تصویر را بمدت 5ثانیه به کودک نشان می دهیم سپس چند تصویر را که تصویر مذکور نیز یکی از آنها است به او نشان داده واز او می خواهیم تصویری را که قبلا دیده است نشان دهد.
-یک شکل هندسی مثلا یک دایره را بمدت چند ثانیه به کودک نشان داده وسپس از او می خواهیم آن شکل را از بین چند شکل هندسی که در مقابلش چیده ایم باز شناسد.
-با استفاده از مکعب های چوبی برج یا شکل ساده ای ساخته
ودر مقابل کودک قرار می دهیم تا آهرا مشاهده کند سپس آنرا
برداشته واز او می خواهیم که شکلی مانند آن بسازد.
بازگشت

آنچه مسلم است یکی ازراه های ارتباط با دنیای خارج حس شنوایی است.به منظوراستفاده ازاین حس علاوه بر داشتن اندامهای شنوایی سالم،کودک باید قادر به شنیدن باشد.تفاوت وتشابه صداها را دریابد وآنچه را که شنیده است به خاطر آورده وبالاخره درک کند.انجام تمرین وفعالیت در زمینه های فوق در کودکان معلول ذهنی سبب تقویت حس شنوایی شده و در نتیجه استفاده بیشترازاین حس را ممکن می کند.لذا برای تقویت ادراک وحافظه شنوایی در کودکان معلول ذهنی باید فعالیت هایی در زمینه شنیدن صدا،تشخیص تفاوت وتشابه صداها وشناخت صداها انجام شود.
پرورش حس شنوایی در معلولین ذهنی
بازگشت

١-شنیدن شدا
دراین مرحله ،هدف صرفا شنیدن صداهای مختلف توسط کودک، بدون ذکر نام منابع آنها می باشد. هنگام ایجاد این صداها باید حتی المکان صداهای مزاحم را حذف نموده و به کودک فن شنیدن را آموخت.به عبارت دیگر کودک یاد بگیرد که موقع ایجاد صدا به آن توجه نموده وبه صدای مورد نظر گوش فرا دهد.برخی فعالیت های مربوط به این زمینه عبارتند از:
-به صدا درآوردن سوت،سازدهنی،جغجغه،زنگ
-ترکاندن بادکنک
-چرخاندن قاشق در لیوان
-دست زدن کودک در حالی که چشم هایش بسته است
-کودک باید درحالیکه ایستاده است با شنیدن صدای طبل بنشیند.نشستن را آنقدر ادامه دهد تا با شنیدن مجدد صدای طبل از جا برخیزد
-چشمان کودک را می بندیم وبا به صدا درآوردن طبل از او می خواهیم به سمت صدا حرکت کند

٢-تشخیص تفاوت وتشابه صداها
دراین مرحله هدف این است که کودک بتواند تفاوت وتشابه صداها را تشخیص دهد بدون اینکه منبع صدا را بشناسد ویا نام آنرا یاد بگیرد.برای این کارازدوصدای بسیارمتفاوت مثل صدای طبل وصدای دست آموزش را آغاز می کنیم و پس از اینکه کودک تفاوت این دو صدا را آموخت به تدریج تعداد صداها را اضافه کرده وتفاوت آنهارا کاهش می دهیم بطوریکه کودک بتواند تفاوت صداهای نزدیک به هم را تشخیص دهد.دراین مرحله کودک باید بتواند تفاوت ریتم صداها وجهت انها را نیز تشخیص دهد.
-صداهایی با ریتم های مختلف ایجاد می کنیم واز کودک می خواهیم آنها را تقلید کند.
-از کودک می خواهیم با ریتم راه برود.کودک باید بتواند با ریتم آهسته،آهسته راه برود وبا ریتم تند،تند راه برود.
-دو صدای کاملا متفاوت مثل صدای طبل وصدای زنگ را ایجاد می کنیم.کودک باید بتواند به یکی از این صداها عکس العمل نشان داده وفعالیتی را انجام دهد در در مقابل صدای دیگر بدون حرکت باشد.

٣-شناخت صداها
هدف ازاین مرحله آموزش صداهای مختلف مورد نیازمی باشد.به عبارت دیگر کودک باید در این مرحله صداهای مختلفی را که در محیط با آنها سروکار خواهد داشت بشناسد وبتواند بطور مثال صدای بوق را از زنگ وصدای قطار را از ماشین وموتور تشخیص داده ونام ببرد.

فعالیت هایی که در این زمینه می توان انجام داد عبارتنداز:
-تصاویری مربوط به منابع صداهای آموزش داده شده را درمقابل کودک قرار داده وبا پخش یکی از صداها ازاو می خواهیم تصویر منبع صدارا نشان بدهد.
-صداهای آموزش داده شده را پخش نموده واز کودک می خواهیم نام منبع صدا را بگوید.
-تصاویر منابع صداهای آموزش داده شده را به کودک نشان می دهیم واز او می خواهیم صدای آنها را تقلید کند.
-با گفتن نام منابع صداهای آموزش داده شده از کودک می خواهیم صدای آنها را تقلید کند.
نکته مهم:
درآموزش صداهابایدتوجه داشت تازمانی که کودک صدایی رابه خوبی یاد نگرفته است نباید آموزش دیگری راشروع نمود و بهتر است درهرجلسه بیش ازدو یا سه صدا آموزش داده نشود . دراجرای فعالیت های بعدی از تعداد کم (دو تصویریاصدا) شروع کرده وبه تدریج به تعداد آنها می افزاییم .
بازگشت

افراد کم توان ذهنی دریادگیری یک یا چند فراگرد اساسی روانی در ارتباط با فهمیدن یا کاربرد زبان شفاهی یا کتبی ناتوان بوده که ظواهر این ناتوانی ممکن است بصورت اختلال در گوش دادن،فکر کردن،سخن گفتن،خواندن،نوشتن،هجی کردن و… باشد.این اختلالات را نتیجه شرایطی دانسته اند که شامل نقائص ادراکی،ضایعه مغزی،اختلال جزئی در کارکرد مغز،نارسا خوانی،اختلال گویایی و… است.
عوامل موثر در بروز اختلالات یادگیری
می توان به عوامل مختلفی مانند عوامل آموزشی،محیطی،روانی،عوامل فیزیولوژیکی،ژنتیکی و بیوشیمیایی اشاره کرد،که هر کدام از عوامل فوق نیاز به شرح کامل دارد ولی بطورخلاصه دومورد توضیح داده می شود.
تربیت بدنی در کم توانان ذهنی
بازگشت

عوامل آموزشی
١-تدریس ناکافی وغلط به کم توانان ذهنی
٢-عدم فراگیری مربیان از مهارت های لازم
٣-برنامه ریزی وطرح برنامه های آموزشی ضعیف
٤-عدم فعالیت های برانگیزنده
٥-عدم آموزش مهارت های اجتماعی،یادگیری حرکتی وجسمی ونپرداختن به یادگیری های شفاهی
عوامل محیطی
١-تغذیه وبهداشت سلامتی
٢-تحریک حسی
٣-تحریک زبانی
٤-رشد اجتماعی وعاطفی

ضرورت ورزش برای افراد کم توان ذهنی
دربیان ورزش برای این قشرمعلول که بیشترین حد معلولین را درهمه جوامع به خوداختصاص داده است باید به تاثیرات روحی ،روانی و اجتماعی فعالیت های ورزشی برای آنها اشاره جدی شود.این عوامل در کنار تاثیرات جسمانی و زیستی و حرکتی می تواند شرایطی را برای افراد فراهم کند که بتوانند از زندگی استفاده بیشتر کرده ورضایت کامل از کنش ها وواکنش های خود به دست آورند.از جمله رشته های ورزشی افرادعقب مانده ذهنی می توان به دوومیدانی،شنا، تنیس روی میز،بسکتبال صحرانوردی،بولینگ،فوتبال وهندبال اشاره کرد.
تاثیرات ویژه ورزش بر معلولین عقب مانده ذهنی
هدف نهایی برنامه های تربیت بدنی و ورزش برای افراد دارای عقب ماندگی ذهنی این است که:
١-همراه با لذت بردن از بازی،کارایی حرکتی آنها بهتر شود.
٢-از طریق تجربیات حرکتی،اختلالات رفتاری آنان در اجتماع کمتر شود.
تجربیات حرکتی دراین افراد باعث باروری هوش می شود وتوانایی حرکتی را بهتر وآمادگی جسمی را بیشتر می کند.به دلیل پیوستگی فعالیت های حرکتی با رشد عاطفی،قطعا این افراد از نظر عاطفی نیزبه رشد بالاتری دست خواهند یافت.

نکات مهم در آموزش ورزش به افراد عقب مانده ذهنی
١-آموزش ها ساده انتخاب شوند.
٢-برای یادگیری مهارت های حرکتی باید نکات کم باشند وبا مهارت های آموخته شده قبل مرتبط گردند.
٣-حرکت باید بگونه ای شرح ونمایش داده شود که فرد بتواند ماهیت حرکت را در هنگام اجرا درک کند.
٤-مسائل ومهارت های حرکتی چندین نوبت تکرار شوند و در اجرای حرکات، تشویق سرلوحه کار قرار گیرد.
٥-به ویژه برای کودکان آموزش پذیر،نمایش حرکتی بسیار سودمند است چرا که آنها بخوبی تقلید می کنند.
٦-در یادگیری مهارت های جدید ،مربی بهتر است یا کودک هم صحبت شود تا فرد کم توان دچار سردرگمی نشود.
٧-درهر جلسه تعداد آموزش ها بسیار محدود وحساب شده باشد تا بیش از ظرفیت افراد نشود

نکات قابل توجه در مورد تربیت بدنی کودکان عقب مانده ذهنی
١-در تجربه های کودکان عقب مانده ذهنی از تربیت بدنی،کسب موفقیت ضروری است.
٢-مهارت ها را تجزیه وبه بخش های کوچکتر تقسیم کنید تا کودک موفقیت در هر مهارت را تجربه کند.
٣-مربی باید ازراه تشویق،کودکان عقب مانده ذهنی را برای شرکت فعال در فعالیت ها آماده سازد.
٤-کودکان عقب مانده ذهنی پس از اندکی فعالیت خسته می شوند،لذا زمان های استراحت برای آنها در نظر گرفته شود.
٥ -توجه خاص به کودک وایجاد انگیزه مستمرومداوم وتشویق مربی از کمال اهمیت برخورداراست.

سایر موارد مهم
١-بهره هوشی کودکان تربیت پذیر٤٩-٢٥ است وبه آنها می توان به اندازه کافی آموزش داد تا در مراقبت از خود بی نیاز گردند.
٢-بهره هوشی کودکان آموزش پذیر٦٩-٥٠ است وتنهاازنظرسرعت فراگیرمشکل دارند.در یادگیری مهارت های حرکتی باید فرصت های یادگیری را برای آنها ایجاد کرد.
٣-یکی از مهمترین نیازهای این قشر از افراد معلول،شرکت آنها در بازی های گروهی است.بدست آوردن تجربیات موفقیت آمیز،افزایش آمادگی بدنی، رشد اجتماعی وعاطفی از فواید شرکت آنها در بازی هاست.
٤-برای ایجاد علاقه و بالابردن آمادگی های بدن کودکان عقب مانده ذهنی می توان از فعالیت های حرکتی پایه استفاده کرد.این مهارت ها شامل فعالیت های ساده ای هستند که بطور روزمره انجام می شوند،مانند راه رفتن،خم شدن،پریدن،آویزان شدن،گرفتن وپرتاب کردن و…در سالهای بعد می توان از بازی های مهارتی پایه مانند دو سرعت وبازی های ساده نیز استفاده کرد.
بازگشت

تغذیه یکی از اولین توانایی هایی است که کودک برای رفع نیازهایش کسب می کند.همانطور که کودکان رشد می کنند، برای توجه وتمرکز در یادگیری وزشد بهتر،نیاز به تغذیه مناسب دارند. کودکان در هر سنی وبدون توجه به شرایط خاص نیاز به مواد مغذی جهت رشد دارند.این امر در مورد افراد کم توان ذهنی نیاز به توجه بیشتر دارد.
عملکردهای حیاتی با مکانیسم عبارتند از:
١-مک زدن
٢-بلع مایعات
٣-جویدن
٤-بلعیدن مایعات غلیظ
کم توانان ذهنی به علت مشکلات مختلفی که در غذا خوردن دارند وهمچنین به دلیل داروهای مورد استفاده در آها ویا وجود اختلالات متابولیک،در معرض کمبودهای تغذیه ای قرار دارند.در این افراد مشکلات تغذیه ای شامل مشکل در جویدن،بلعیدن،مکیدن وکنترل زبان است،دچار فساد دندانی هستند وبه علت بی اشتهایی،تمایل به مصرف غذا ندارند.عموما مشکلات مختلفی در زمینه کنترل وزن دارند واز اضافه وزن رنج می برند.
تغذیه و کم توانی ذهنی
بازگشت

کودکان کم توان ذهنی با مشکلات صورت ودهان،نیاز به توجه بیشتری برای تغذیه بهتر دارند.یکی از دلایلی که بعضی از کودکان در کسب مهارت های تغذیه کندند این است که خانواده همه کارها را برای کودک انجام می دهد وبخاطر وجود برخی مشکلات هنوز با او مانند نوزاد رفتار می شود.فقط به او مایعات می دهند وبه جای تشویق او در انجام کارهایش،همه چیز را در دهان او می گذارند.
بعضی از کودکان مهارت های تغذیه ای را به راحتی یا طبیعی کسب نمی کنند.این یا بخاطر عقب ماندگی ذهنی کودک است ویا احتمالا اشکال فیزیکی خاص(مثل وجود سوراخ در سقف دهان)است.
کمک به کودک برای کسب هرچه سریعتر مهارت های تغذیه اهمیت خاصی دارد زیرا تغذیه خوب برای زندگی وسلامتی الزامی است.کودک معلول مانند هر کودک سالم دیگر به همان مقدار غذا احتیاج دارد.

سوء تغذیه
تغذیه برای اینکه پاسخگوی نیاز بدن گردد باید کافی وکامل باشد،یعنی باید مجموعه دستگاههای بدن همه نیروهای مورد نیازونیز مواد متنوع لازم را برای حفظ تعادل خود را دریافت نمایند.وقتی تغذیه از یک یا چند ماده ناقص ونارسا باشد آن وقت افراد با سوء تغذیه نسبی یا ویژه روبرو می شوند و این نقصان باعث تهدید سلامت فرد می شود که یکی از خطرناک ترین آنها کاهش مقاومت در برابر بیماری ها خصوصا عفونت ها است.
مهمترین عارضه سوء تغذیه وقفه در رشد مغزی کودک خواهد بود.سوء تغذیه به دو صورت کاهش ویا افزایش مصرف مواد غذایی وجود دارد.بطورکلی سه عامل مهم تعیین کننده،که باعث ایجاد تعادل بین انرژی ومواد غذایی مورد نیاز برای رشد وفعالیت بدن شده وچگونگی تامین واقعی آنها را سبب می شود،عبارتند از:
١-کمیت وکیفیت مواد غذایی
٢-وضع فیزیولوژیک وسلامتی فرد
٣-وضعیت روانی-اجتماعی فرد

علل سوء تغذیه
١-دریافت ناکافی کالری
٢-ازدست دادن زیاد کالری از دستگاه گوارش(اسهال واستفراغ)
٣-عدم هضم غذای مصرف شده
٤-افزایش میزان متابولیسم(تعریق)

کمبود تغذیه در کودکان معلول
کمبود تغذیه یا سوتغذیه معمولا نتیجه نرسیدن غذای کافی و یکی ازشایعترین علل اختلال در سلامتی است. کودکان معلول اغلب بیشتر از کودکان سالم در معرض خطر سو تغذیه قرار دارند. تغذیه منحصر به شیر ونوشیدنی های شیرین به کودک بعد از٦ماهگی اورا چاق،اما تدریجا او را دچارسو تغذیه می کند.شیر وشربت فاقد آهن هستند وبه همین جهت کودک رفته رفته رنگ پریده ویا کم خون می شود،کودک معلول به همان غذای کودک سالم احتیاج دارد.

یسماری هایی که نیاز به رژیم غذایی خاص دارند ودراثرعدم رعایت رژیم غذایی منجر به کم توانی ذهنی می گردد:
١-سندرم ترنر
٢-گالاکتوزمی
٣-بیماری ادرار شربت افرا
٤-فنیل کتونوری
٥-کم کاری تیروئید
٦ -سندرم داون

١-سندرم ترنر
درافراد سندرم ترنرنظارت دقیق سطح قند خون،رژیم غذایی،تمرین وملاقات مکررپزشک نیازاست.

٢-گالاکتوزمی
تشخیص ازطریق آزمایش خون انجام می گیرد که ازراه اندازه گیری سطح آنزیم درسلول های قرمز وسفید خون ونیز کبد آشکار می گردد.
درمان : رژیم غذایی صریح و قاطع موثر است، بنابراین حذف گالاکتوز و لاکتوز از رژیم غذایی در تمام طول زندگی ضروری است.از همه شیرها وغذاهایی که در آنها شیر بکار رفته است باید پرهیزکرد.همچنین فراورده های لبنی مانند کره،پنیر وماست نیز شامل می گردد.
غذاهایی مانند جگر،مغز،خوش گوشت که محتوای گالاکتوز هستند نباید خورده شوند.

ترکیبات غذایی که بدون گالاکتوز بوده وبی خطر هستند:
-لاکتات،اسید لاکتیک،لاکتالبومین،استرول
-گوشت های بدون چربی
-چربیهای مناسب:روغن های خالص،روغن شیرینی پزی،مارگارین حلال خالی از گالاکتوز
-اسپاگتی،ماکارونی،رشته فرنگی،برنج،غذاهای شور بدون چربی،بیسکویت شور وخالی از گالاکتوز

٣-بیماری ادرار شربت افرا
اختلال متابولیک ارثی است که اگر درمان نشود منجر به عقب ماندگی ذهنی،ناتوانی های فیزیکی ومرگ می شود.
تشخیص:آزمایش خون وادرار در نوزاد ٢-٣روز پس از تولد انجام می گیرد.این بیماری نام خود را از شکر سوخته شیرین یا بوی ادرار که شبیه شربت افرا است،گرفته واختلال در متابولیسم زنجیره ای اسید آمینه شامل والین،ایزولوسین،لوسین دارد.مصرف پروتئین خیلی زیاد سطوح اسیدهای آمینه را بالا می برند.
درمان:اصلی ترین درمان این بیماری،حفظ کنترل سوخت وساز است.رژیم دقیقا کنترل شده مستلزم مصرف پروتئین ونظارت نزدیک پزشکی است.

٤-فنیل کتونوری
مهمترین اصل درمان رعایت رژیم غذایی می باشد.غذاهایی که محتوی فنیل الانین کمتری هستند مانند میوه وسبزیجات،مفدار کمی گندم و جو(حبوبات)برای این گروه مفید وضروری می باشند.افراد مبتلا به PKU مجبورند در سراسر زندگی از رژیم غذایی خاص پیروی کنند.

٥-کم کاری تیروئید
رژیم غذایی خاص این گروه،غذاهای کم کالری همراه با پروتئین کافی،چربیهای گیاهی،مواد معدنی وویتامین ها می باشد. چربی اساسا ازنوع روغن گیاهی باشد.از خوردن چیپس وترشی اجتناب گردد .در مورد گواتر از ید(I 2)مکمل استفاده شود.
٦-سندرم داون
نقص ژنتیکی مربوط به کروموزم شماره ٧٤که درجات مختلف کم توانی ذهنی را بروز می دهد و ویژگی چهره از علائم مشخص آن است.برآورد تغذیه ای در اینها کار دشواری است و از طریق اندازه گیری قد امکان پذیر است،چنان که نیاز کالری آنها در سنین ١١-٥سال به ازاء هر سانتی متر قد در دختران،برابر ٣/٤١کیلو کالری ودر پسران،١/٦١کیلو کالری است.

مشکلات خاص تغذیه ای
١-مشکلات غذا خوردن:دراثراختلال دراعمال عصبی-عضلانی این افراد مثل عدم توانایی درجویدن ،مکیدن وبلعیدن یا انسداد در ناحیه خاص یا در اثر عوامل فیزیولوژیک،مشکلاتی در تغذیه این افراد ایجاد می شود که برای تحریک ترشح بزاق وبلع اسان،استفاده از غذاهای نرم وشیرین در این افراد توصیه می گردد.
٢-مشکل دندانی: فساد دندان دراین افراد از مشکلات جدی به شمارمی آید که مراجعه منظم به دندانپزشک و رعایت نکات نهداشتی دهان و دندان بسیار لازم به نظر میرسد که اگر این مشکلات دندانی در زمان مناسب درمان نشود،سبب محدود شدن تکامل کودک می شود.
٣-مشکلات رشد واختلالات وزن:اختلالات در رشد،کاهش وزن یا چاقی،مشکل معمول در بین کم توانان ذهنی است وعوامل تغذیه ای که روی رشد ووزین این افراد تاثیر می گذارند،عبارتند از:عدم کفایت تغذیه ای بدلیل مشکلات غذا خوردن،وجود بیماری مزمن ووجود بیماری های متابولیکی مثل فنیل کتونوری،سلیاک،گالاکتوزمیا.
٤-مشکل تداخل غذا و دارو:درمان طولانی مدت جهت کنترل تشنج یامشکلات رفتاری وبهبود عفونت در این افراد لازم است ومصرف زیاد دارو روی وضعیت تغذیه آنها اثر سوء دارد.
بازگشت

فرهنگ وهنرازدیرباز به عنوان ابزاری کارامد در بیان احساسات،اندیشه،خلاقیت های فردی وجمعی و وسیله ای در جهت ایجاد تعادل وتعامل در جامعه انسانی بکار گرفته شده است.معلولیت وعواقب فردی،خانوادگی واجتماعی ناشی از آن ضرورت بکارگیری هنر وهنردرمانی را در ایجاد رضایت درونی وبالا بردن ارزش اجتماعی فرد معلول ومشارکت فعال او در جامعه را دوچندان می کند.
استفاده ازفعالیت های هنری،نه تنها به لحاظ درمانی بلکه ازحیث تربیتی وآموزشی نیز دارای اهمیت است.نگاهی به ابعاد تربیتی وآموزشی برنامه های هنری بویژه در معدود پژوهش هایی که در خصوص معلولین ذهنی صورت گرفته،بیانگر آن است که پرداختن به چنین فعالیت هایی موجب افزایش مهارت های شناختی وقابلیت های حرکتی این افراد را فراهم می آورد.
چنان که می دانیم افراد کم توان ذهنی دارای عملکرد پایین ترازحد طبیعی هوش عمومی وکلی هستند که بامحدودیت های قابل توجهی درحداقل دوزمینه ازرفتارهای سازشی مانندارتباط با دیگران، مراقبت از خود،مهارت های اجتماعی وحرکتی مواجه می باشند.از بررسی هاسی دقیق فعالیت های انجام شده معمولا به این واقعیت پی می بریم که آموزش فرد کم توان ذهنی صرفا به افزایش محفوظات وانجام فعالیت های تکراری کلاس محدود می شود.معلمان ومربیان می کوشند تایک رشته مفاهیم ازپیش تعیین شده را در قالبی کاملا انعطاف ناپذیربه دانش آموزان ارائه دهند و این در حالی است که افزایش مهارت های اجتماعی وقوه خلاقیت وابتکار دانش آموزان به هیچ وجه مورد توجه قرار نمی گیرد.
هنر و کم توانان ذهنی
بازگشت

نتیجه چنین نگاهی به فرایند آموزش وتوانبخشی آنست که افراد کم توان ذهنی درطول فعالیت هایشان نیاز دارند که بتوانند مهارت های گوناگونی را که فرد در زندگی عادی آن نیازمند است، فراگیرند . حتی اگر آنان نتوانند در نتیجه این آموزش های همگام با سایر افراد رشد کنند بازهم می توان امیدوار بود که این گروه از توان خواهان هم بتوانند با کاهش وابستگی نسبت به سایرین تا حدی در حل مسائل خود کوشا باشند.
بنابراین برای آنکه بتوانیم به برنامه های آموزشی درحیطه کم توانی ذهنی جنبه کاربردی تری ببخشیم استفاده از هنر به زبان ساده در نیل به اهداف توانبخشی نقش بسزایی دارند.
اهداف برنامه های هنری برای معلولان
-شناسایی توانمندی های بالقوه معلولین
-ایجاد امکانات وفرصت های مناسب جهت ارائه توانایی های معلولین
-شکل گرفتن گروه های هنری معلولین
-مشارکت دادن معلولین در برنامه های فرهنگی،هنری کشور
-بهبود وارتقاء مهارت های اجتماعی وفرهنگی،هنری
-گسترش آموزش هنر به معلولین
-تشویق به آفرینش هنری با ایجاد زمینه های همکاری میان هنرمندان معلولین علاقه مند به هنر

محورهای کلی برنامه های هنری معلولان
نمایش:برنامه های نمایشی با تاکید بر جنبه های درمانی آن بر محورهای زیر استوار بوده وانجام می گیرد:بیان بدنی،حرکت،آوا وبیان،کلامی،نمایش های دراماتیک،بازی های دراماتیک،نقش آفرینی نمایش نامه نویسی،استفاده از ماسک وگریم،داستان سرایی در قالب نمایش های عروسکی، نقالی، تقویت توان ارتباط ازطریق آوا و درام،تمرین مهارت های زندگی ازطریق دراماتیزه کردن نقش ها.

موسیقی:کودکان استثنائی به موسیقی علاقه زیادی نشان می دهند.خصوصا اگر دریابند که می توانند با تمرین های ساده وسازهای آسان آهنگ هایی را بنوازند و آواز بخوانند،علاقه وهمکاری آنها فوق العاده می شود.روش آموزش موسیقی کودکان استثنایی تفاوت چنوانی با روش آموزش کودکان عادی ندارد.تنها در مواردی بر حسب شرایط ذهنی کودک مقدار آموزش کمتر و روند آن آهسته تر خواهد بود.برای آموزش موسیقی به کودکان استثنایی دو نکته اساسی وجود دارد که لازم است مد نظر قرار گیرند:
-نخست توان هوشی وشرایط ذهنی کودک -دوم محدودیت های حسی وحرکتی آنها

میزان هوش کودک درفراگیری موسیقی نقش مهمی دارد.ازاین رو در میان کودکان استثنایی،کودکان عقب مانده ذهنی به خاطر هوش پایین تر،با سرعت کمتر ودر مدت طولانی تر می آموزند.برای مثال کودکان عقب مانده ذهنی با بهره هوشی ٣٠ تا ٥٠ فقط می توانند آوازها وترانه های کوتاه را بیاموزند.همچنین قادرند که فعالیت های ریتمیک گوناگونی را با سازهای کوبی مثل طبل،سه گوش، خاشخاشک و دقک بنوازند.اما کودکان عقب مانده ذهنی با بهره هوشی ٥٠ تا ٧٠ می توانند دروس موسیقی را بطور منسجم بیاموزند.
علاقه فوق العاده کودکان عقب مانده ذهنی به فراگیری موسیقی راه آموزش آنها را هموار ومربی را به تدریس علاقه مند می سازد.
سازهای کودکان استثنایی
کودکان کم توان ذهنی به سازهای احتیاج دارند که راحت نواخته شود،صدایش به سادگی شنیده شود وطنین زیبایش کودک رامجذوب خود سازد تابه تمرین ونواختن آن علاقه مند شوند.در میان سازهای کودکان بهترین ومناسب ترین آنها،سازهای مشهور به(ارف) هستند.سازهای ارف به دو دسته عمده تقسیم می شوند:
١-سازهای ضربی ملودیک
٢-سازهای صربی غیر ملودیک

١-سازهای ضربی ملودیک که به وسیله مضراب نواخته می شود.صدای معین ثابتی دارند.این گروه سازها عبارتند از:زیلوفونها،متالوفونها(این ساز دارای سه اندازه سوپرانو،آلتووباس،کوچک،متوسط وبزرگ)،بلزها وتیمپانی ها
٢-سازهای ضربی غیر ملودیک،صدای نامعینی دارند وازآنها بمنظور ایجاد تم ورنگ آمیزی قطعات موسیقی استفاده می شود.این گروه سازهاعبارتنداز:سه گوش،خاشخاشک،دقک،قاشقک،دایره رنگی، چوب،طبل وسنج
بطور کلی فعالیت های موسیقی برای کودکان کم توان ذهنی برپایه چند محور کلی استوار است که عبارتند از:شنیدن،نواختن،ساختن آهنگ،خواندن وحرکات موزیکال

نقاشی: کارگاه نقاشی درمانی برای افراد کم توان ذهنی با تاکید برمشارکت گروهی ، انتقال اندیشه، احساس،افکاروتخیلات باهدف درمانی وآفرینش هنری فردی وجمعی وبابکارگیری تکنیک های کلاژ ،آبرنگ،مداد شمعی،مداد گچی،پاستل،رنگ وروغن و…اجرا می شود.
بازگشت

در جامعه ای که در آن موفقیت ها وپیشرفت های هوشی و ذهنی از ارزش والایی برخوردار است تولد یک کودک عادی و طبیعی اغلب بعنوان شرط اولیه در عملکرد صحیح والدین تلقی می شود،اما تولد یک کودک معلول خانواده را دریک معمای فرهنگی ویک بحران اخلاقی وروحی قرار می دهد آیا کودک می تواند درکنار خانواده از رابطه صلح آمیز،شادی بخش وایمن برخوردار باشد یا قربانی ناامیدی،عصبانیت و گناه و رنج والدین خواهد شد؟وجود کودک کم توان ذهنی اثرات عمیقی بروی نحوه ارتباط یک یک افرادخانواده باهم وهریک ازآنان با کودک معلول وارد می سازد وهمین اثرات نا خوشایند چنانچه بگونه ای منطقی وچاره جویانه قابلیت حل نیابد ضایعات جبران ناپذیری بر روان والدین،سیر نوباوگاه خانواده و خصوصا طفل معلول باقی می گذارد.
بنابراین نوع عکس العملی که پدرومادر در مقابل کم توانی ذهنی فرزندشان از خود بروز می دهند، درایجاد جوی مساعد هم برای خود کودک وهم سایرافراد خانواده نقش بسیارحساسی راایفا می نماید واکنش همه والدین در مقابل معلولیت ذهنی فرزندشان یکسان نیست.نوع ومیزان این عکس العمل ها با توجه به جنبه های شخصیتی،اعتقادی و…با یکدیگر متفاوت می باشد.
کم توانی ذهنی و واکنش های والدین
بازگشت

واکنش های شایع والدین
واکنش های اولیه که می توانند درمراحل بعدی تشدید گردند ویا با هدایت،راهنمایی وبرخورد صحیح خاموش شوند،مواردی چون احساس گناه،اضطراب،ناامیدی،خشم،انکار،افسردگی،ترس و… از جمله واکنش هایی هستند که معمولا بعد از کشف مسئله به سرعت در والدین رخ می دهد.
١-احساس گناه وتقصیر
در این حال والدین،کم توانی ذهنی کودک را حمل بر بی توجهی در مسائل بهداشتی مادر وکودک در دوران بارداری دانسته ویا احیانا اگر جهت سقط جنین اقدام کرده و موفق نشده باشند،تصور می کنند که با این کار خود موجب معلولیت طفل شده اند و خودرا سزاوار تنبیه وعقوبت می دانند وفکر می کنند خداوند به این خواسته آنها را مجازات کند.احساس گناه گاه موجب می شود که پدرومادر نتوانند با کودک رفتار مناسب داشته باشند به همین دلیل برای جبران ورفع احساس گناه به کارهای مختلفی دست می زنند.از جمله مراقبت های افراطی،مراجعه به پزشکان مختلف وپرداخت هزینه های گزاف که هیچ کدام به نفع خانواده وکودک نیست و باعث به هم خوردن تعادل در خانواده وکودک کم توان می شود.

٢-احساس ناکامی و محرومیت
نحوه برخورد مردم باخانواده دارای کودک کم توان ذهنی،مخارج سنگین نگهداری،درمان ناپذیری کودک کم توان وحتی نبودن ویا ناقص بودن وسائل درمانی یا نگهداری ومراقبت از این کودکان باعث ایجاد ناکامی در خانواده می شود وزمانی این احساس اوج گرفته وشدت می یابد که خانواده احساس کند وجود کودک معلول تعادل روانی واقتصادی شان را به خطرانداخته واثرات سو بر رشد، خشنودی،تحصیلی و…سایر کودکان دارد.
٣-انکار واقعیت یا کتمان حقیقت
معمولا آگاهی ازکم توانی ذهنی کودک زمانی آغازمی شود که تاخیری درگفتاریاراه رفتن کودک رخ دهد.والدین با مقایسه کودک با سایرکودکان حتی کوچکتربه تفاوت اوپی می برند وبرای توجیه اظهار می کنند که با رشد کودک این ناراحتی برطرف خواهد شد.
این وضع زمانیکه کودک به مدرسه برود،آشکارتر می شود،اما والدین به این عنوان که فرزندشان ترسو یا خجالتی است از قبول واقعیت طفره می روند.بعضی از والدین آن قدر در انکار واقعیت پافشاری می کنند واز اجرای دستورهای دارویی ودرمان های بهداشتی روانی خودداری کرده که باعث تشدید عوارض معلولیت کودکشان می شوند.

٤-اضطراب ونگرانی
ازواکنشهای شایع والدین کودکان کم توان ذهنی،تشویش ونگرانی است که درپی آگاهی از معلولیت کودک دروالدین شروع شده وپس ازمایوس شدن ازبهبود کودک تشدیدمی شودوزمانی که درمی یابند کودکشان باید در مدارس ویژه تحصیل کند این احساس به اوج خود می رسد.در چنین شرایطی اغلب بنا به توصیه سایر اعضای فامیل،کودک را به یکی از مراکز نگهداری کودکان معلول می سپارند وغالبا پدر ومادر اگر فرزند دیگری نداشته باشند از یکدیگرجدا می شوند.
٥-سازگاری وپذیرش
اینگونه والدین تدریجا به مرحله قبول کامل کودک خود می رسند وسعی نمی کنند تصویری خیالی و بر خلاف واقعیت موجود از کودک خود بسازند بلکه با مشکلات طفل با رفتاری واقع گرایانه روبرو می شوند واز آنجا که همیشه بین کودک معلول واعضای خانواده رابطه دوجانبه وآشکاری وجود دارد.هرچه این رابطه صمیمانه تر باشد احتمال با ثبات بودن،قابل کنترل بودن و آرام تر بودن کودک بیشتر است.
راه حل
بزرگترین نیاز والدین اطفال کم توان ذهنی مشاوره در مراحل مختلف زندگی کودک است که آنها را در یافتن پاسخ معقولانه به مسائل فردی شان قادر سازد.مشاوره کمکی است به والدین تا با عملکرد نهایی خود از زندگی آرام وبهداشت روانی برخوردار گردند.

اهداف اساسی در مشاوره با والدین کودکان کم توان ذهنی
١-به وجود آوردن قوت ویا اتکا به نفس در والدین برای مقابله با وضعیت پدید آمده وتحمل وضعیت موجود به صورتی سالم وپایداری عاطفی در آنان
٢-کاهش مشکلات ثانویه درمورد مسئله ناتوانی کودک از جمله پیشگیری از نابسامانی خانوادگی ، جدایی، طرد شدگی وغفلت که شواهد آن در بسیاری از چنین خانواده هایی و درهمه جوامع وجود دارد.
٣-زدودن اثرات مخرب محیطی وفرهنگی که می تواند در سهولت وپذیرش بهترخانواده سهم موثری داشته باشد.
٤-بالا بردن سطح دانش جامعه نسبت به عقب ماندگی ذهنی وبه وجود آوردن بهداشت روانی در خانواده ودر نتیجه جامعه.

مراحل مشاوره با والدین کودکان کم توان ذهنی
١-مرحله اول،ایجاد خوش بینی وپذیرش نسبت به مسئله:
مشاور در حکم راهنما،والدین را در بوجود آوردن شجاعت وقبول مسئله ودرک واقعیت کودک خود با تمام مشکلاتش همراهی می کند وآنان را به سوی واقع گرایی و امید هدایت می کند.
٢-مرحله دوم،چاره جویی وپیشگیری:
مشاوربرای رفع مشکلات حاضر،خانواده را از اطلاعات غنی بهره مند کرده ودر بسیاری از موارد در حکم منبعی سرشار از اطلاعات انها را به مراجع ذیصلاح همچون گفتار درمانی ، فیزیوتراپی ، هیدروتراپی،کلینیک ژنتیک،مکان های موجود برای اوقات فراغت و…معرفی می کند.
مشاوره وراهنمایی به خانواده ها کمک می کند تا:
– به معنی ومفهوم ناتوانی ومعلولیت ذهنی که به عنوان برچسبی در مورد کودکشان استفاده می شود پی ببرند.
– نسبت به درجه وحدناتوانی کودک وتاثیر آن در سرنوشت وآینده او آشنایی پیدا کنند.
– دانش واطلاعات لازم را در مورد موقعیت خود ومعلولیت کودک کسب نمایند.
بازگشت

رعایت اصول آموزش و پرورش معلولین ذهنی راه رسیدن به هدف و پر ثمر نمودن فعالیت های آموزشی با کودکان ذهنی را تسهیل خواهد کرد.این اصول همواره باید مورد توجه قرار گرفته ودر انجام کلیه فعالیت ها رعایت گردد.
ایجاد انگیزه
انگیزه یکی از اساسی ترین اصول وشرط اولیه یادگیری محسوب می شود وچنانچه کودک انگیزه کافی برای یادگیری نداشته باشد یادگیری صورت نمی گیرد،لذا قبل از شروع آموزش باید کودک را برای یادگیری برانگیخت.برای ایجاد انگیزه از تکنیک های مختلف می توان استفاده نمود.متداولترین شیوه جالب وجاذب نمودن موضوع برای ایجاد سوال برای کودک ویا ارائه وانجام فعالیت از طریق بازی می باشد.
اصول آموزش وپرورش در معلولین ذهنی
بازگشت

شناخت توانایی ها وناتوانی های کودک
تنظیم برنامه های آموزشی براساس توانایی های کودک سبب موفقیت او در یادگیری می شود وتجربه موفقیت علاوه بر ایجاد اعتماد به نفس انگیزه قوی برای یادگیری های بعدی است.شناخت نقاط ضعف وناتوانایی های کودک به ما کمک خواهد کرد تا برای جبران وتقلیل آنها برنامه ریزی نماییم.بدین منظور ضروری است شناخت دقیقی از کودک خود داشته باشیم.
توجه به علایق کودک
تنظیم برنامه های آموزشی بر پایه علایق وخواسته های کودک موفقیت برنامه را تضمین می نماید زیرا توجه به علایق یکی از عمده ترین زمینه های ایجاد انگیزه می باشد.از سوی دیگر می توان از علایق کودک برای تشویق وتقویت یادگیری استفاده نمود وبدیهی است که می توان در کودکان این علایق را ایجاد نمود.
رعایت سلسله مراتب یادگیری
بدیهی است لازمه یادگیری هرموضوع،توجه به پیش نیازهای آن است وبعبارتی دیگرآن پیش نیازها ،یادگیری مفهوم ومهارت در آن مورد می باشد.لذا برای اطمینان از موفقیت آمیز بودن یک فعالیت آموزشی باید مطمئن شوید که کودک زمینه های لازم را قبلا کسب کرده است.

حذف محرک های زائد از موقعیت یادگیری
غالبا دامنه توجه کودکان محدود است،بویژه کودکان معلول ذهنی.واین سبب می شود که اشیا ووسائل وهرآنچه می خواهیم آموزش دهیم توجه لازم را ننماید.
برای پیش گیری از وقوع این امرضروریست محیط آموزش بسیارساده ودوراز وسائل زائد باشد.اگر از میز برای کار استفاده می کنید،چیز دیگری غیراز وسائل مورد نیاز برای انجام فعالیت آموزشی روی آن وجود نداشته باشد؛ویا اگر فعالیت ها را در گوشه ای از اطاق انجام می دهیم کودک رو به دیوار بنشیند تا وسائل موجود در اطاق توجه او را به خود جلب نکند.
طولانی نبودن مدت زمان آموزش
طول مدت آموزش باید با میان خستگی پذیری کودک تناسب داشته باشد.بدیهی است برای کودکانی که زود خسته می شوند نباید زمان آموزش طولانی باشد،بویژه برای کودکان معلول ذهنی.
تقویت دقت وتوجه
دامنه دقت وتوجه بسیاری از کودکان بویژه کودکان معلول ذهنی محدود می باشد.با توجه به اهمیت نقش دقت در آموزش،لازم است آنرا تقویت نمود.برای تقویت دامنه دقت وتوجه،می توان از وسائل بازی که برای کودک جالب بوده واز سوی دیگر انجام آن مستلزم دقت می باشد استفاده نمود.

استفاده از آموزش غیر مستقیم
کودک را در معرض رفتارهایی که می خواهید یادبگیرد قرار دهید.او از چنین رفتارهایی تقلید خواهد کرد،بویژه از کسانی که آنها را بعنوان الگو پذیرفته باشد.
صبوری در آموزش به کودکان معلول ذهنی
صبر،یکی ازاصلی ترین ویژگی های یک مربی موفق است.برای موفقیت درکارآموزش، عجله و شتاب نداشته باشید زیرا ممکن است نتیجه معکوس عاید گردد.صبور باشید وبه کودک فرصت دهید تا خود یاد بگیرد.انتظار پیشرفت از کودک باید متناسب باتوانایی های او باشد.
خسته نکردن کودک با تکرار وتمرین زیاد
تکرارواستمراردرآموزش یک موضوع،ازجمله تکنیک هایی است که موجب تعمیق یادگیری میشود ولی برای جلوگیری از خستگی کودک معلول ذهنی بهتر است تکرار یک موضوع یا یک مطلب به طریقی متنوع ولی مستمر ومنظم انجام گیرد.یعنی یک موضوع را با استفاده از روش ها وشیوه های مختلف با کودک تمرین کنیم.

پرسش سوال هایی که کودک جواب آنرا می داند
درابتدای کاربا کودک ازپرسیدن سوال هایی که مطمئن هستید او پاسخ آنها را نمی داند پرهیز کنید، زیرااین امرموجب احساس شکست وناکامی کودک می گردد.بدیهی است که تجربه شکست و ناکامی در یادگیری،علاوه بر ایجاد حس حقارت وعدم اعتماد بنفس،سبب لطمه زدن به فرصت های بعدی یادگیری نیز می شود.لذا بمنظور ایجاد اعتماد بنفس وانگیزه برای یادگیری های بعدی باید از کودک سوال هایی شود که پاسخ آنها را می داند.
تعمیم
موفقیت درآموزش بستگی به میزان استفاده ازآموخته های کودک در خارج از موقعیت های آموزشی دارد.سعی کنید کودک آنچه را که یاد میگیرد درموقعیت های واقعی مورد استفاده قرار دهد.به عنوان مثال وقتی کودک رنگ هارا یاد گرفت بایدازآنها در موقعیت های مختلف(انتخاب لباس ویا توصیف اشیا ویا اسباب بازی ها) استفاده کند.
بازگشت

طی سالهای گذشته جنبه های مختلفی ازیادگیری درآزمایشگاه های کشورهای مختلف مورد بررسی قرارگرفته وبراساس یافته های حاصل نظریه هایی ارایه شده که بتواند کیفیت یادگیری را درموقعیت های گوناگون تعیین کند.
اینکه رفتاری بخصوص را بهنجار یا نا بهنجاربدانیم بستگی به معیارها وهنجاریهای دارد که دریک جامعه یادرگروه خاصی ازیک جامعه ویادریک خانواده رایج است.هرگاه درهرجامعه ای گروه های اجتماعی ، شغلی و خانوادگی الزاماتی را برفرد تحمیل کنند که وی قادر به انجام آنها نباشد نابهنجار، ناسازگاریاعقب مانده نامیده می شود. ظاهرا آموزش تنها وسیله ای است که می توانداین رفتارها را بوجود آورد ویااگررفتارهای زاید بر انتظارات گروه دیده شود بازهم ازراه آموزش است که می توان آنهارا ازبین برد . رفتارهای شایع وملاحظات هریک درافراد کم توان ذهنی درذیل مورد توجه قرار می گیرد.

مسائل رفتاری در کم توانان ذهنی
بازگشت

بی قراری
ازمواردی که دربعضی ازکودکان معلول ذهنی به چشم می خورد،موردبی قراری وعدم تمرکزاست. دراین وضعیت کودک مدام اقدام به فعالیت های گوناگون نموده وچون اعمال وی فاقد هدف مشخص بوده و درعین حال با کم شعوری همراه است موجب ویرانی وتخریب هرچه که دردسترس وی باشد می گردد. علتناآرامی معلول ذهنی ناشی ازدوعامل است:
الف) علت کنشی
ب) علت ارگانیک

الف)علت کنشی:
درطی مراخل رشد یک کودک سه جنبه بدنی،ذهنی وعاطفی وی همگام باهم رشد وتکوین می یابند ولی درکودک معلول ذهنی این توازن بهم می ریزد.رشد ذهنیوعاطفیب همگام با رشد بدنی پیشرفت نیافته ،دراین حال کودک دچار ناآرامی می گردد وبدون هدف دنبال یکسری فعالیت هایی درجهت کاهش یاتخلیه هیجانات اندرونی خود است.
نحوه درمان
درکودک معلول ذهنی بجزجنبه بدنی آن ،دو جنبه دچار نقصان ونیازمند کمک می باشند لذا از طریق ایجاد امکاناتی برای بروز هیجانات وانگیزه با ید تا حد امکان این سه جنبه را درخدمت هم درآورد. محبت یکی ازمهم ترین نیازهای اولیه آنان بشمارمی رود لذا با ایجاد شرایطی بسیارساده بایدهیجانات کودک را به بازی گرفته ودرجهت تقویت آن کوشید.
بایدجدا ازاعمال فشاریا کم محبتی اجتناب ورزیده با کمال صبروحوصله آنقدر به فعالیت های ساده توام با هیجان ادامه داد تا به نتیجه مطلوب رسید.

ب)علت ارگانیکی:
دربعضی مواردناآرامی کودک ناشی از فعل وانفعالات غیرعادی مغز است ودراینصورت باید مورد معاینه روانپزشک متخصص قرار گرفته ،در صورت تایید موضوع مورد نظر ازطریق تجویز دارو وفعالیت های غیرعادی مغز تحت کنترل درآید.

فرار
فراریاگریز ازموقعیت ،ازجمله مواردی است که گاه دربعضی موارد دربین کودکان عقب مانده ذهنی مشاهده می شود.مشخصه فرار این نوع کودکان،اکثرا فقدان یک هدف مشخص در نهایت آن است.
کودک کم توان ذهنی بمنظوررسیدن به یک مقصد خاص فرارنمی کندوحتی باید گفت نفس عمل فرار نیزدراین نوع کودکان منظور نیست .عموما سه عامل را می توان موجب فرار کودکان معلول ذهنی دانست:
١-عامل اول:
در رابطه با کودکان کم توان ذهنی یکی از عوامل فرار وجود صرع می باشد که ممکن است فقط با آزمایشات خاص بتوان آن را تشخیص دادودر صورت بروز باید به روانپزشک مراجعه نمایید.

٢-عامل دوم:
کودکان معلول ذهنی ازنظر حرکتی وانرژی بدنی وضع نسبتا مناسبی دارند وبرای بکارگیری انرژی بدنی،بطورمداوم و بی هدف اقدام به راه رفتن می نماید. اینان درطی راه رفتن گاه مسیر خاصی پیش رویشان قرارگرفته که بدون شعوروآگاهی درآن مسیرشروع به راه رفتن می کند.این کودکان هیچ گاه نباید ازدید اولیا ومربیان دور بمانند.
٣-عامل سوم:
این علت معمولا درکودکان آموزش پذیردیده می شود. یکنواختی و کسالت آور بودن زندگی این گونه کودکان خصوصا در محیط های شبانه روزی ، موجب آن میگردد تا از طریق فرار اقدام به ایجاد دگرگونی دروضعیت خود نمایند.
این نوع فرار،باهدف صورت می گیرد ولی اکثرا به علت کند ذهنی کودک وعدم آشنایی به راه های رسیدن به محل مطلوب(خانه)درخیابان ها سرگردان می ماند.

فحاشی وبد زبانی
بسیاری ازکودکان کم توان ذهنی که درمراکزخاص نگهداری می شوند درمواردی که دچار عصبیت وحالت پرخاش می شوند،دشنام هاوناسزاهای رکیکی به کارمی برند که دراکثر موارد موجب رنجش بزرگترهاازآنان می گردد.باید پذیرفت که استفاده ازالفاظ رکیک ونحوه بکار گیری آن،مورد اکتسابی است که کودکان درطی برخوردبا بزرگترها آموخته اند.
محتوای فحش در درجه اول بستگی به یادگیری پیدامی کند ، سپس به آداب و رسوم و خصوصیات عمومی و محلی و بالاخره به طبقه اجتماعی مربوط می گردد که تاچه حد نسبت به قیود اجتماعی ، احساس تعهد یا عدم تعهد داشته،دربه کار بردن الفاظ رکیک ،رعایت صورت می گیرد.
وقتی دشنامی ازطرف کسی داده میشود چون با زمینه های عاطفی – هیجانی توام است مورد توجه معلول ذهنی که تاحدی زبان آوری دارد واقع گردیده وآن را تقلید می کند وبدون آنکه معنای لفظی را که بکاربرده بداند،منحصرا ازطریق نوع واکنشی که دیگران درمقابل فحش دادن اوازخود نشان می دهند ، پی به ارزش آن برده ازآن برای رنجاندن دیگران استفاده می کند.
بایدحتی الامکان ازبکاربردن الفاظ رکیک وناخوشایند درمقابل کودک ،خصوصا معلول ذهنی پرهیز شود.درثانی درصورت وجود چنین موردی کافی است هیچ نوع واکنش خاصی درمقابل کودک نشان نداده ،بابی تفاوتی ازکنار آن بگذریم وحتما ازطریق بوجودآوردی بحث دیگر ،ذهن اورا به موردی دیگر منعطف نماییم.بعد ازمدتی کوتاه استعمال کلمه زشت ازعادات او خارج می شود.

مشکلات جنسی
تحریکات و فعالیتهای جنسی ارتباطی با ذهن نداشته براساس فعالیت هورمونهای مترشحه داخلی هدایت میشوند.
دلیل عمدهای که موجب تشدید فعالیتهای جنسی درکودک معلول ذهنی میگردد این است که آنان برخلاف کودکان عادی که زمینه بروزفعالیتهای ذهنی وبدنی درسطح متعادل رادارند وبه فعالیتهای گوناگون اجتماع پسندانه درجهت سرگرم ساختن خود می پردازند ، درکودکان معلول ذهنی ، نیروی بدنی به دلیل کم کاری ذهنی فعالیت لازم رانداشته ، انرژی اضافی بدن از طریق فعالیت های جنسی مجرای بروزمی یابندونهایتا تجمع آنان درکنارهم (بویژه درمحیط های شبانه روزی) وفقدان یکسری برنامه هاجهت پرکردن اوقات فراغت موجب می شود تا این کودکان سرگرمی مفیدی نداشته و نهایتا اقدام به بازی های جنسی نمایند.
ازآنجایی که اقدام به اینگونه اعمال جنسی آسیب هایی به جسم وروان آنها وارد نموده وضمنا موجب بدآموزی عموم آنان درمراکز می گردد.

توصیه ها

١-درصورت برخورد باموردتحریک جنسی،قبل ازهرکار باید کودک به پزشک ارجاع گردد تامورد مداوا قرار گیرد.
٢-ایجاد امکانات ورزشی درمحیط
٣- باید سعی شود به طرق مختلف وبا ایجاد برنامه های متنوع محیط زندگی آنان راازحالت کسالت بارویکنواخت خارج نموده تافرصت کشش به سمت فعالیت های جنسی نداشته باشند.
٤- اولیا باید اندکی باترش خویی برخورد نموده وسرگرمی دیگری جایگزین نمایند.
٥- درموردکودکان آموزش پذیر باایجاد نگرش مذهبی درسطحی کلی وساده روح معنویت رادرآنان افزایش داد.
٦-ابراز هرگونه واکنش خشونت آمیز یا تنبیه بدنی به منظور کاهش رفتار جنسی نه تنها نتیجه لازم رانداشته بلکه کودک در غیاب شما اقدام خواهد کرد.

بزهکاری
کم توانی ذهنی با توجه به کنش ذهنی خود از یک ساده نگری خاص نسبت به ارتباطات اجتماعی برخوردارند واین ساده نگری موجب می شود تا دوراندیشی افرادعاقل را نداشته به نتیجه های آنی و سهل الوصول بیشتر گرایش داشته باشند. این گروه بدون توجه به نتایج آتی اقدام خود ومنحصرا بر اساس خواسته های فردی که ازطریق سلطه برآنان و یا ارائه پاداش فوری، آنان راتحت تاثیر فرمان خود درمی آورد دست به ارتکاب هرکاری می زنند وطراح اینگونه فعالیت های ضد اجتماعی اکثرا افراد باهوش هستند وهمین تیز هوشی آنان مانع از به خطر افتادن آنها شده وبرای اینگونه فعالیت ها ازکم هوشان استفاده می کنند.
بنابراین معلولین ذعنی به خاطرضعف درشناخت موقعیت خود، یا حس انتقاد نسبت به خود وهمچنین کمبود زمینه های اخلاقی آمادگی هرنوع گرایش به سمت فعالیت های ضد اجتماعی،جرم وبزه رادارا می باشد.
این کودکان بخاطرمشکلات عاطفی ازیکسووناهماهنگی های تربیتی ازسوی دیگربه سمت گرایشهای انتقام جویانه جذب می شوند و به گونه ای پرخاشگری، تخریب، تهاجم به ضعیف تر وعموما دیگر آزاری در آنها بروز می کند.

توصیه ها
١-اولین اقدام دردرمان آنها جلسات مشاوره خانواده وفرد کم توان است.
٢- اینگونه کودکان می باید حتی الامکان تا 6 سالگی درمراکز شبانه روزی پذیرفته نشده بلکه بیشتر در محیط خانواده به سر برند تا نیازهای عاطفی آنان از طریق پدر ومادر برطرف گردد.
٣-در محیط مراکز مراقبین نباید رفتارهای نامطلوب وناخوشایند از خود بروز دهند.
٤-نباید معلول ذهنی را مورد تمسخر قرار داد.
٥-می بایست با توجه به توان هوشی درآنها تمایلات مذهبی ایجاد نمود.
٦-جلوگیری ازبی بندوباری کودکان ک توان ذهنی وایجاد نظم وتربیت وتبعیت از برنامه در زندگی.

ترس
بطورکلی ترس به دلیل احساس ناامنی نسبت به وضع موجود و عدم کفایت در دفاع از خود نسبت به مخاطراتی که در محیط اطراف خود ممکن است حادث شود بوجود می آید.
مورد دیگری که ایجاد ترس می کند مورد اکتسابی است. کودکان معلول ذهنی به خاطر وابستگی به بزرگترها اگر حالت ترس را در چهره آنها در مواقعی چون رعد و برق ، تاریکی و روبرو شدن با حیوانات ببینند حالت ترس درآنان ایجاد می شود و این حالت درآنان باقی می مانند.
ترس شدیددرمراحل اول کودکی موجب عدم اتکاء به نفس شده فرد را بی ثبات وناتوان بارمی آورد . کودکان معلول ذهنی باید همیشه احساس کنند که در وضعیت های مخاطره آمیز از طرف بزرگترها مورد حمایت قرار می گیرند.
فشاربیش ازحد توانایی به کودکان معلول در انجام امور که قادر به آن نیستند نیز گاه موجب بروز ترس های غیر منطقی می گردد.
موثر ترین روش وجود یک جو عاطفی کامل در اطراف کودک بوده وموجب احساس قدرت ومانع از بروز ترس های موهوم در او می شود.

بازگشت

مشکلات افراد دارای کم توانی ذهنی وقتی با محدودیت های جسمی همراه می شود دوچندان شده و ناتوانی جسمانی ودر نتیجه عدم تحریک کافی مغز موجبات تشدید ناتوانی فرد را فراهم می کند.نکته حائز اهمیت آنست که علاوه برمنشا مغزی فاکتورهایی نیز خارج از مغز بر رشد تکامل تاثیر داشته که از جمله آن فرصت هایی است که کودک می تواند از طریق استفاده از حس،عقل وبدنش درباره اشیا ومردم اطرافش یاد بگیرد.فعالیت هایی که بطور روزمره کودک با آنها سروکار داشته ودر ذیل به آنها اشاره می شود در جهت یادگیری وانجام صحیح وسریع تر کارها بسیار کمک کننده می باشند.
خودیاری در کم توانان ذهنی
بازگشت

حمل ونقل کودک
کودکان طبیعی قبل ازاینکه مستقلانه ایستاده وراه بروندمعمولا توسط والدین حمل ونقل می شوند.اگر خوب دقت کرده باشید نحوه گرفتن یک نوزادطبیعی بایک کودک 8ماهه طبیعی توسط والدین مطمئنا فرق می کند.یک نوزادمعمولا بطورکامل توسط والدین حمایت می شود.درصورتی که کودک 8ماهه به دلیل کنترل خوب سروگردن تنه کتر توسط والدین حمایت می گردد بنابراین در روند حمل شدن کودک توسط حمل کننده،کاهش تدریجی حمایت باید در نظر گرفته شود.درکودکان فلج مغزی حمل و نقل شدن دارای دو اشکال می باشد:
١-روند کاهش تدریجی حمایت وجود ندارد.
٢-ممکن است بصورت غلط حمل گردد وبر مشکل فرد بیفزاید.

لباس پوشیدن ودر آوردن
لباس پوشیدن و درآوردن از ناتوانی کامل به طرف استقلال کامل پیش می رود که البته این حالت جهشی نداشته وبه مرور صورت می گیرد.به عبارتی مادر با گذشت زمان کارهای بیشتری را در اختیار کودک می گذارد.در مورد کودکان فلج مغزی نیز این نکات را باید در نظر داشت:
١-کودک را به مرور در لباس پوشیدن شرکت دهید
٢-برای باز کردن وصاف کردن اندام ها وتنه به وضعیت ها وهمچنین نکات اصولی کار با کودک وفلج مغزی دقت کرد.
٣-کودک ابتدا در آوردن لباس را یاد می گیرد،
سپسپوشیدن آن را…
٤-آموزش،ازمراحل ساده به مشکل برنامه ریزی
می شود.
در صورتی که کودک تعادل خوبی در نشستن نداشته وتمایل دارد به عقب بیفتد،گوشه دیوار برای حمایت وی هنگام لباس پوشیدن مناسب است.
جهت کودکی که تعادل خوبی در نشستن وایستادن ندارد می توان از صندلی استفاده نمود.

تغذیه در کودکان فلج مغزی
کودکان فلج مغزی ممکن است به دلایل مختلفی استقلال در تغذیه را خیلی دیر بدست آورده ویا اینکه اشکال درمراحل مختلف تغذیه داشته باشند.مثلا ممکن است واکنش(گاز گرفتن) در این ها تشدید یافته ویادرگرفتن غذا ازقاشق دچارمشکل باشند.ممکن است بیرون آمدن بیش ازحد زبان مشکل درخوردن وایجاد حالت تهوع وجود داشته باشد ویا حساسیت بیش ازحد زبان،آبریزش از دهان و… وجود داشته باشد.در این موراد ماساژ آرام لثه واطراف دهان کمک کننده است.
١-برای جلوگیری از لغزیدن بشقاب یا کاسه از صفحات غیر لغزنده،یا بادکش دار باید استفاده نمود. برای کودکانی که مشکل در قرار دادن قاشق دارند می توان از بشقاب هایی که یک طرف آن بلندتر از طرف دیگر است استفاده نمود.برای کودکانی که کند غذا می خورند می توان از بشقاب های گود استفاده کرد(تا غذا دیرتر سرد شود)
٢-بعضی مواقع لازم است که قاشق وچنگال را برای کودک تطبیق داد.برای کودکی که واکنش تهوع دارد بهتر است از قاشق پلاستیکی به جای قاشق
فلزی استفاده کرد.
٣-اندازه قاشق وچنگال را می توان بسته به نیاز
کودکان تغییر داد.

آموزش توالت رفتن کودکان دارای نیازهای خاص
درحالی که والدین اغلب از مشکلات آموزش توالت رفتن کودکان شکایت می کنند،برای بعضی خانواده ها آموزش توالت رفتن ویا استفاده از لگن تجربه نسبتا آسانی است.حتی موقعی که مشکلاتی وجود دارد ویا کودکان نشانه هایی از مقاومت در برابر استفاده از لگن از خود نشان می دهند.اغلب در نهایت کودکان طرز استفاده از لگن ودستشویی را فرا می گیرند.
اگرچه این مسئله همیشه مشکل بچه های دارای تاخیرات رشدی وناتوانی مثل اوتیسم،سندرم داون، عقب مانده ذهنی وفلج مغزی و… نیست،در کل کودکان دارای نیازهای خاص مشکلات بیشتری در رابطه با آموزش استفاده از لگن وتوالت دارد.
اکثر کودکان نشانه هایی از آمادگی جسمانی برای شروع استفاده از لگن وتوالت از خود نشان می دهند.باید توجه داشت که سطح رشدی کودک درآموزش استفاده از لگن مهم است نه سن تقویمی،ممکن است کودک از لحاظ عقلی آمادگی پذیرش این آموزش را نداشته باشد در حالی که سن شناسنامه ای وتقویمی آن نشان می دهد که در محدوده این سن وی می تواند آموزش ببیند.

نشانه های آمادگی ذهنی وجسمی برای آموزش توالت رفتن
-قادر بودن کودک به انجام دستورات ساده ومشارکت داشتن در انجام فعالیت های خواسته شده
-ناراحت بودن کودک هنگامی که پوشک مرطوب یا کثیف شده باشد ویا اینکه بخواهد پوشکش عوض شود
-بداند که چه موقع دفع ادرار یا مدفوع کرده
-به شما بفهماند که نیاز به دفع ادرار یا مدفوع دارد
-از شما بخواهد که به وی لگن بدهید
-علائم آمادگی جسمانی می تواند به شما کمک کند که بدانید چه موقع کودکتان ادرار یا مدفوع می کند(مثلا تغییرات در چهره ورفتار کودک)

مواردی که باید در آموزش استفاده از لگن ویا توالت باید رعایت کند تا از مقاومت کودک پیشگیری کند شامل موارد ذیل است:
-آموزش را در زمان استرس یا زمانی که تغییراتی در خانواده رخ داده شروع نکنید(مثل زمان اسباب کشی،زمانی که کودک نوزاد وارد زندگی شده و…)
-بچه را به سمت لگن هول ندهید
-بچه را تنبیه نکنید،در عوض در برابر اشتباهات ویا خیس کردن های اتفاقی با ملایمت برخورد کنید ومطمئن شوید که پابه پای بچه پیش می روید و تشویق را نیز فراموش نکنید.هرگاه موفقیتی حاصل شد حتما کودک را تشویق کنید.
با توجه به اینکه علامت مهم آمادگی و انگیزه شروع آموزش استفاده از لگن ، با احساس ناراحتی کودک از پوشک خیس در ارتباط است،اگر کودک شما هیچ احساس ناراحتی از داشتن پوشک کثیف ویا آلوده ندارد وحالاتی مبنی بردفع نشان نمی دهد،شاید نیاز باشد که ازپوشک کامل درطی روزهای آموزش استفاده شود.

بچه های دارای نیازهای خاص در آموزش توالت رفتن نسبتا دارای مشکل هستند.قبل از اینکه تصمیم بگیرید که در واقع با کودک وارد یک جدال آموزشی بشوید موارد ذیل را در ذهن داشته باشید:
*عوامل پزشکی
اگر کودک شما در سایر زمینه ها تاخیر دارد دلیلی وجود ندارد که در کنترل ادرار ومدفوع تاخیر نداشته باشد.پس سن رشدی کودک را هنگام آموزش توالت رفتن در نظر داشته باشید نه سن تقویمی وشناسنامه ای.
*عوامل حسی
کودکانی که دارای اختلالات یکپارچگی حسی هستند یا قوام عضله پایین دارند نمی توانند حس کنند چه موقع نیاز به دستشویی دارند.حتی ممکن است حس نکنند که چه موقع پوشکشان تر شده است،واز لحاظ حرکتی برایشان مشکل است که متوجه شوند نیاز به دستشویی دارند واین عمل را به موقع انجام دهند.

*عوامل تنش زا
کودکانی که با یک تغییر کوچک یا برخوردی دچار استرس می شوند در نظر داشته باشید که آموزش دستشویی رفتن برایشان بسیار سخت است واین موجب کج خلقی ورفتارهای پرخاشگری در کودک می گردد.پس به همین دلیل ممکن است در این زمان ها آموزش ها جواب خوبی ندهند.

*عوامل هیجانی
بعضی کودکان دستشویی را یک موفقیت تهدید آمیز می پندارند.بطوریکه از دست دادن چیزی که از بدن آنها خارج می شود را ترسناک می دانند واصرار والدین در خصوص دستشویی رفتن آنها برایشان زنگ خطر محسوب می شود.
بازگشت

مبانی مدد کاری اجتماعی،دکتر محمد حسین فرجاد

آموزش و توانبخشی کودکان معلول ذهنی،عباس داور منش

مجموعه آموزشی ویژه معلولیت های ذهنی،سازمان بهزیستی کشور(معاونت امور توانبخشی)
منابع


تعداد صفحات : 108 | فرمت فایل : .ppt

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود