عنوان: مبانی و مدلهای ورشکستگی
رئوس مطالب:
کلیات(مفاهیم،تعاریف و …)
دلایل ،مراحل،قوانین،ابزار ها،مدل ها و نظریه های ورشکستگی
مراحل ورشکستگی
ورشکستگی وحاکمیت ورشکستگی
ورشکستگی،حاکمیت شرکتی و ساختار مالی
مقدمه
ورشکستگی به عنوان مقوله ای با اهمیت در مدیریت مالی تلقی می شود. بررسی علل پدید آورنده ورشکستگی از منظر مالی و تبیین مبانی مالی و حسابداری و مهمتر از همه ارزیابی ورشکستگی به کمک مدل های رایج بسیار حائز اهمیت است.
هدف از تهیه و ارائه اطلاعات مالی و حسابداری فراهم ساختن مبنای تصمیم گیری مالی و اقتصادی است،هر نوع تصمیم گیری نیازمند اطلاعاات است.تصمیم گیری مالی فرآیندی است که به انتخاب راه کار کارآمد و اثربخش منتج خواهد شد.انتخاب راهکار مطلوب و اقتصادی مستلزم کسب اطلاعات ،پردازش و تجزیه و تحلیل اطلاعات و استنتاج منطقی و مناسب از اطلاعات است .
تجزیه و تحلیل صورتهای مالی می تواند به سهامداران و بستانکاران در ارزیابی این موضوع که آیا شرکت از لحاظ مالی در حال بهبود است و یا در آینده با مشکلی مواجه می شود و احتمالاً ورشکسته خواهد شد کمک می نماید.
ورشکستگی از موضوعات عینی و عملی مبتلا به بنگاه های اقتصادی وکسب و کار است و به مصداق (( پیشگیری بهتر از درمان است )) مورد ارزیابی قرار گرفته است.
از مهمترین دلایل بررسی موضوع ورشکستگی در مدیریت مالی به نوع کارکرد این رشته و نقش اطلاعات مالی تدارک و گزارش شده در این حوزه مربوط است.
تعریف ورشکستگی :
واژه های مترادف با ورشکستگی عبارتند از :
وضع نامطلوب مالیDistress – شکست Failure – عدم موفقیت واحد تجاری – وخامت – ورشکستگی Bankruptcy – عدم قدرت پرداخت دیون Insolvency .
در فرهنگ ویستر (( شکست )) چنین تعریف شده است : توصیف یا حقیقت نداشتن یا عدم کفایت وجوه در کوتاه مدت.
البته همه واحدهای تجاری برای دستیابی به موفقیت ، برنامه ریزی می کنند و عملیات خود را به سمت برنامه های خود راهبری می نمایند اما برخی از آنها برای دستیابی به این هدف دست به عملیات ریسک آور و خطرناکی می زنند که به ورشکستگی منتهی می گردد.
طبق ماده 412 قانون تجارت ایران ، ورشکستگی را چنینی توصیف می کند ]اسکینی 1380 [:
ورشکستگی تاجر یا شرکت تجاری در زمینه توقف از تادیه وجوهی که بر عهده اوست حاصل می شود.
دلایل ورشکستگی از نظر نیوتن ( 1998)
الف: دلایل درون سازمانی:
1-ایجاد و توسعه بیش از اندازه اعتبار
2-مدیریت ناکارا
3سرمایه ناکافی
4-خیانت وتقلب
ب : دلایل برون سازمانی
1-ویژگیهای سیستم اقتصادی
2-رقابت
3-تغییرات در تجارت و بهبود ها و انتقالات در تقاضای عمومی
4-نوسانات تجاری
5-تامین مالی
6-تصادفات
الف-1-ایجاد و توسعه بیش از اندازه اعتبار
اگر شرکت ،اعطای اعتبار به مشتریان را به بیش از اندازه توسع بخشد در دریافت دیون ازبدهکار دچار مشگل می گردد،توزیع کننده ها در صورت فروش کالا به مصرف کننده قادر به پرداخت بدهی های شان هستند ،پس اعتبارات اعطا شده از تولید کننده به توزیع کننده و نهایتا به مصرف کننده توسعه داده می شود.در این حالت یک زنجیره اعتبار ایجاد می شود و اگر یک حلقه از این زنجیر ورشکست شود خطر سقوط همه زنجیر ها وجود دارد.راه حل مناسب افزایش بررسی های اعتباری و محدود کردن حتی الامکان فروشهای نسیه است.
الف-2-مدیریت ناکارا
فقدان آموزش ،تجربه ،توانایی و ابتکار مدیریت ،واحد تجاری را در باقی ماندن در عرصع رقابت و تکنولوژی دچار مشگل می کند.تحلیل های Dun&Bradstreed در طول زمان نشان داده است که 90درصد عدم موفقیت ها ناشی از عدم توانایی و فقدان تجربه مدیران بوده است.مدیریت ناکارآمد اغلب از ناتوانی آن در اجتناب از شرایطی که منجر به وضعیت های ذیل شده است اثبات می گردد.
فروش ناکافی
قیمت گذاری نامناسب
عدم کفایت و نارسایی در جمع بندی و جریان حسابهای دریافتنی وپرداختنی
قصور در اخذ تخفیف های مناسب و یا کوتاهی در پرداخت به موقع طلب بستانکاران
هزینه های بالا سری و هزینه های عملیاتی بیش از حد و قبول هزینه های بهره سنگین روی بدهی های بلند مدت
سرمایه گذاری بیش از حد روی داراییهای ثابت و موجودیها
عوامل ورشکستگی درون سازمانی
الف-3سرمایه ناکافی
تحصیل دارایی های ثابت با استفاده از اعتبارات کوتاه مدت
ساختار سرمایه ای غیر متوازن
پوشش بیمه ای نامناسب
الف-4-خیانت و تقلب
تعداد اندکی از ورشکستگی ها با برنامه ریزی ساختگی و بر اثر تقلب می باشد . در حقیقت عدم صداقت که نتیجه بکارگیری افراد غیر صدیق است از دلایل رایج ورشکستگی است .
ب-1-ویزگی های سیستم اقتصادی
مدیریت شرکت باید تغییراتی را که در ساختار اقتصادی رخ می دهد بپذیرد ،وی نمی تواند تغییری در آنها ایجتد کند بلکه باید تعدیلات لازم را در عملیات شرکت در جهت این سیستم پیاده سازد.شرکتهای بزرگ که دارای سازمان هستند بهتر می توانند در شرایط نبود ثبات بازار مقاومت کنند به همین خاطر شرکتهای کوچکتر بیشتر در معرض خطر ورشکستگی قرار دارند.
ب-2-رقابت
یکی از دلایل ورشکستگی رقابت است.اما مدیریت کارا نقطه مقابل این دلیل است.
ب-3-تغییرات در تجارت و بهبود ها و انتقالات در تقاضای عمومی
اگر شرکتها از بکارگیری روشهای مدرن و شناخت وسیع و به موقع خواسته های مصرف کننده جدید ناتوان باشد شکست می خورند.
ب-4- نوسانات تجاری
مطالعات نشان داده است که ناسازگاری بین ت.لید و مصرف ،عدم استخدام ،کاهش در میزان فروش ،سقوط قیمتها و…. باعث تعداد شرکتهای ورشکسته شده است . به هر حال نبود آرامش موقت عامل زیربنایی ورشکستگی شناخته نشده است.
عوامل ورشکستگی برون سازمانی
ب-5- تامین مالی
پروفسور ناماکی با استفاده از داده های بانک جهانی برای دوره 1980-1990 عنوان کرد که مشکلات مرتبط با تامین مالی بیشتر از شرایط اقتصادی ،باعث ورشکستگی شرکتهای کوچک می شود.
ب-6- تصادفات
برخی عوامل بسیار فراتر از کنترل شرکت هستند مانند رویدادهای طبیعی ،برخی از آنها به نام اعمال خداوند معروفند .این گروه در همه جوامع صرف نظر از سیستم اقتصادی آنها دیده می شود.
جونا آیابئی(Jonah Aiyabei) وضع وخیم مالی شرکت ها را به صورت زیر تقسیم کرده است:
کاهش سود نقدی
بستن کارخانه ها یا شعبه های شرکت
زیانها :زیانهای عملیاتی منجر به ناتوانی از پرداخت سود های نقدی یا افزایش سرمایه گذاری می شود.
زیاد بودن فصول کم کاری و توقف عملیات
استعفای مدیران ارشد :
مدیران ارشد یک سازمان در جایگاهی هستند که می توانند عملکرد بعدی سازمان را ببینند.بنابراین آنها می توانند زودتر استعفا دهند و به شرکتهایی که پتانسیل بهتری برای مقاومت در برابر ناملایمات اقتصادی دارند بروند.این استعفا می تواند نشانه یک عملکرد ضعیف باشد.
افت قیمت سهام:
قیمت های سهام نشان دهنده ارزشی هستند که بازار برای شرکت قائل است.بی ثباتی و کاهش قیمت سهام ممکن است منجر به ترک شرکت از سوی سهامداران با فروش سهام گردد و اعتبار دهندگان نیز عملکرد شرکت را با قیمت سهام آن ارزیابی کنند.
مراحل ورشکستگی
نهفتگی
نیوتن مراحل نامطلوب شدن وضع مالی شرمت را به دوره نهفتگی ،کسری وجه نقد ،نبود قدرت پرداخت دیون مالی یا تجاری،نبود قدرت پرداخت دیون کامل و در نهایت ورشکستگی تقسیم کرد. وضعیت واحد تجاری به طور ناگهانی و غیر منتظره منجر به ورشکستگی نمی شود .در مرحله نهفتگی ممکن است یک یا چند وضعیت نامطلوب به طور پنهانی برای واحد تجاری وجود داشته باشد بدون اینکه فورا قابل شناسایی باشد .مثلا تغییر در تقاضای تولید،استمرار افزایش در هزینه های سربار،منسوخ شدن روشهای تولیدو ….از این عوامل هستند .
کسری وجه نقد
مرحله کسری وجه نقد وقتی شروع می شود که برای اولین بار یک واحد تجاری برای ایفای تعهدات جاری یا نیاز فوری ،دسترسی به وجه نقد نداشته باشد گرچه چند برابر نیازش ممکن است داراییهای فیزیکی داشته و سابقه سود آوری کافی نیز داشته است.
مرحله نبود قدرت پرداخت دیون مالی یا تجاری
شرکت هنوز قادر به تحصیل وجه کافی از کانالهای مصرفی هست .مدیر ابزارهای مناسب دارد .مثلا استفاده از افراد حرفه ای تجاری ،کمیته اعتبار دهندگان و تجدید ساختار در تکنیکهای تامین مالی.از طریق این روشها هنوز هم می توان مشگل را دراین مرحله شناسایی و برطرف کرد.
نبود قدرت پرداخت دیون کامل
در این مرحله دیگر شرکت رو به نابودی رفته است و کل بدهی ها از ارزش داراییهای شرکت فزونی دارد و شرکت نمی تواند از ورشکستگی کامل خود اجتناب کند.
ابزار های شناسایی عوامل ورشکستگی
الف –تحلیل روند
یکی از رایج ترین روش های بررسی اطلاعات در درون شرکت تحلیل گزارشات مالی در طی چند سال مالی می باشد.در صورت استفاده از یک سال خاص به عنوان مبنا تحلیل روند حساب های عمده به صورت ماهیانه یا فصلی صورت می گیرد.
روند های ترازنامه اصولا تمایلات ورشکستگی را به صورت زیر آشکار می سازد:
نقدینگی رو به ضعف
سرمایه جاری غیر مکفی
سرمایه گذاری بیش از حد روی موجودی کالا یا بدهکاران
گسترش بیش از حد دارایی های ثابت
افزایش وام های بانکی و سایر بدهی های جاری و بلند مدت
تغییرات در حساب درآمد می تواند تمایلات و روند های دیگری رابه سمت ورشکستگی آشکار سازد:
کاهش میزان فروش
افزایش هزینه های عملیاتی و هزینه های سربار
نرخ بهره و سایر هزینه های ثابت بیش از حد
برداشت ها و سود سهام بیش از حد در مقایسه با میزان درآمد
درآمد خالص رو به کاهش و نرخ بازده پایین تر روی وجوهات سرمایه گذاری شده توسط صاحبان سرمایه
افزایش فروش از طریق اعمال کاهش سود هر واحد
ب-تحلیل عملیات حسابداری
مسئولین حسابداری شرکت بدهکار می توانند از طریق آماده نمودن اطلاعات لازم و یا در برخی موارد با مرور اطلاعات در کشف تمایلات ورشکستگی موثر واقع شده و مدیریت را در پیش بینی وضعیت آتی و تنظیم جریان نقدینگی دوره مالی بعد یاری نمایند.این پیش بینی ها اغلب مسائل و مشکلات احتمالی رادر بدو شروع یا پیدایش گوشزد می نماید که این امر فرصت انجام اقدامات اصلاحی را در اختیار مدیریت قرار می دهد.
ج-تحلیل مدیریت
برخی از ویژگی های خاص مدیریت ناکارا آمد و غیر موثر نیز به عنوان علائم هشدار دهنده مشکلات احتمالی به کار می ایند.کسانی که به فکر ادامه فعالیت شرکت هستند بایستی آماده باشند تا چنانچه مشخص شد که مدیریت در زمینه های فعالیت شرکت از قبیل تفسیر اطلاعات مالی ،مدیریت وجوه نقد ،برنامه ریزی تولید و تحویل ،هماهنگی فعالیت بخشهای مختلف و سایر عملکرد های مدیریت فاقد آموزش و تجربه لازم می باشد به موقع اقدام لازم بعمل آورند. در شرایط معمول یک مدیر ممکن است در زمینه فنی یک متخصص باشد اما از میزان کمی توانایی های مدیریتی برای اداره امور شرکت برخوردار باشد.
بررسی قانون ورشکستگی ایران
طبق قوانین تجارت ایران مواد زیرمربوط به ورشکستگی می باشد.
ماده141
ماده143
ماده412
ماده415
ماده835
ماهیت عجز در پرداخت دیون
توانایی درک حسابداران از مفهوم بالا جهت اثبات تاریخی قبل از ورشکستگی
انواع عجز در پرداخت دیون
در مفهوم صاحبان سهام به عدم توانایی در پرداخت بدهی در سر رسید
تعریف تجارت ناموفق
واژه Failure در فرهنگ لغات webster به عنوان حالت کسری داشتن
کتاب Dun & Brad street
اصطلاح ورشکستگی رایج ترین واژه در رابطه با شکست قانونی است.
میزان ناکامی ها و شکست های تجاری
در سال 1973 شمار شرکتهای با بدهیهای بیش از 1 میلیون دلار بر اساس گزارش Dun & Bradstreet بالاتر از شمار ورشکستگیهای زیر 5000 دلار بوده است و پیش بینی می شود روند ورشکستگیهای شرکتهای بزرگ ادامه خواهد داشت.
مکانیسم تئوری کنترل
عواملی که با کنترل نامناسب باعث ورشکستگی شرکت می گردند:
1- سهامداران 6- مدیران
2- بستانکاران 7- دولت مردان
3- مشتریان
4- کارمندان
5-عرضه کنندگان
توانایی پرداخت بدهی و قدرت نقدینگی
در این مبحث بحث در مورد توانایی(Solvency)-عدم توانایی(Insolvency)-نقدینگی(Liquidity)-عدم نقدینگی(Illiquidity) می باشد.
فرق اساسی بین دو کلمه عدم توانایی و عدم نقدینگی در زمان است.زیرا در عدم نقدینگی بحث زمان موقت و غیر دائمی است.
برای تجزیه و تحلیل این مبحث باید این 4 موضوع با یکدیگر ادغام گردند.
دارای نقدینگی و توانایی Solvent and Liquid
عدم نقدینگی و دارای توانایی Solvent and Illiquid
دارای نقدینگی و عدم توانایی Insolvent and Liquid
عدم نقدینگی و عدم توانایی Insolvent and Illiquid
شرکتیSolvent است که در یک دوره زمانی دارایی ها بزرگتر از بدهیها باشد و شرکتی Insolvent است که در دوره زمانی بدهی ها بزرگتر از دارایی ها باشد.
هزینه های ورشکستگی :
در هنگام ورشکستگی موارد هزینه زای زیر بروز می کند :
1-عموما شرکتهای ورشکسته مجبور می شوند داراییهای خود را به قیمتهای نازل و غیرمعمول به فروش برسانند.
2-منازعات بین طلبکاران ممکن است باعث شود نقد کردن داراییها به تاخیر بیفتد . در این فاصله احتمال خرابی فیزیکی و یا نایابی موجودیها و داراییهای ثابت می رود . این امر موجب هزینه می شود .
3-بخشی از ارزش شرکت صرف حق الزحمه و کلا ، هزینه دادگاهها و هزینه های اداری می شود.
در یک تقسیم بندی آقای دکتر انواری هزینه های ورشکستگی را به دو دسته مستقیم وغیرمستقیم تقسیم نمود.
هزینه های مستقیم : هزینه های اداری و دفتری ، اجرت دادستانی ، اجرت داوری دادگاه ، اجرت حسابداری و ارزشیابی و اجرت مزایدات می باشد .
هزینه های غیر مستقیم : زیان حاصله بر کارایی و درآمد شرکت پس از شروع عملیات تسویه از ناحیه اعتبار دهندگان ، مشتریان و کارکنانش می باشد.
در یک تقسیم بندی دیگر هزینه های مرتبط با ورشکستگی را به شرح زیر دسته بندی کرده اند:
تاثیر هزینه های ورشکستگی بر ساختار سرمایه :
هزینه های مربوط به ورشکستگی تاثیر قابل ملاحظه ای بر تصمیمات مربوط به ساختار سرمایه ای می گذارد .
هزینه های ورشکستگی غالبا از مجموع هزینه های اداری قانونی ورشکستگی تشکیل می شود. زیرا هزینه های ورشکستگی شامل عدم کارایی عملیاتی زمان ورشکستگی و فروش داراییهای شرکت به قیمتی کمتر از ارزش اقتصادی آنها نیز هست .
در صورتی که بازار سرمایه کامل باشد ، هزینه های ورشکستگی وجود نخواهد داشت و لذا ارزش داراییها با ارزش اقتصادی شان یکی خواهد شد . برعکس ، چنانچه بازار سرمایه کامل نباشد ، هزینه های اداری وجود خواهد داشت و داراییها به قیمتی کمتر از قیمت اقتصادی شان به فروش خواهند رفت . این هزینه ها سبب می شوند که ارزش تسویه کمتر از ارزش اقتصادی داراییها شود که این امر موجب خروج وجوه شرکت از سیستم ، از نظر صاحبان بدهی و سهامداران عادی ، گردد.
شرکت اهرمی نسبت به شرکت غیر اهرمی احتمال ورشکستگی بیشتری دارد و لذا برای سرمایه گذاران نامطلوب تر است . احتمال ورشکستگی همیشه یک تابع خطی از نسبت بدهی به سهام نیست . ولی وقتی این نسبت از حد معینی گذشت ، آهنگ احتمال ورشکستگی تندتر می شود و هزینه های مورد انتظار ورشکستگی افزایش می یابد و با همان روند بر ارزش شرکت و هزینه سرمایه آن تاثیر منفی می گذارد.
تحمل کنندگان نهایی بار هزینه های ورشکستگی سهامداران هستند ، چونکه طلبکاران و اعتبار دهندگان هزینه های ورشکستگی را به شکل هزینه های بهره بالا منتقل می کنند.
هر چه درجه اهمیت بیشتر شود ، سرمایه گذاران ناگزیر خواهند بودکه قیمت سهام را بیشتر کاهش دهند.
نرخ بازده مورد انتظار سهامداران
نرخ بازده بدون مخاطره
صرف ریسک تجاری
صرف خطر مالی
Ke بدون هزینه های ورشکستگی
i
Ke باهزینه های ور شکستگی
در شکل فوق نرخ بازده مورد انتظار سهامدار ،ke به دو بخش تقسیم می شود : نرخ بازده بدون مخاطره ، i به
اضافه صرف ریسک تجاری . این صرف روی محور عمودی ، به صورت تفاوت میان نرخ بازده مورد انتظار ساختار سرمایه ای
که تماما از سهام عادی تشکیل شده و نرخ بازده بدون خطر نشان داده شده است .
همچنانکه بدهی افزایش می یابد ، نرخ بازده مورد انتظار نیز افزایش می یابد و این مقدار اضافی صرف خطر مالی را نشان می دهد .
چنانچه هزینه های ورشکستگی وجود نداشته باشد ، بازده مورد نیاز به صورت خطی افزایش می یابد ، در صورت وجود هزینه های ورشکستگی و افزایش احتمال ورشکستگی با وجود اهرم ، انتظار می رود که نرخ بازده مورد نیاز بعد از حد معینی از اهرم با آهنگی فزاینده افزایش یابد .
در بدو امر ممکن است احتمال ورشکستگی ناچیز و قابل اغماض باشد ، در اینصورت اثر آن بر ارزش سهام و هزینه سرمایه کم و یا صفر خواهد بود . با افزایش اهرم ، اثر آن بر ارزش سهام و هزینه سرمایه نیز افزایش می یابد و تا جایی که در اهرمهای خیلی بالا این اثر بسیار قابل توجه خواهد شد .
مالیات و هزینه های ورشکستگی :
از آنجا که ممکن است اهرم ، مزیت مالیاتی خاصی برای شرکت در بر داشته باشد ، هر چه شرکت درجه اهرم خود را افزایش دهد ، ارزش فعلی سپر مالیاتی افزایش خواهد یافت . در چنین وضعیتی جمع ارزش شرکت عبارت خواهد بود از :
ارزش فعلی خالص سپر مالیاتی مربوط به بدهی + ارزش شرکت بدون اهرم = ارزش شرکت )
همچنانکه اهرم افزایش می یابد ، قسمت راست معادله نیز فزونی می گیرد به طوری که ارزش شرکت نیز افزایش می یابد . هر چه اهرم بیشتر و بیشتر می شود ، عدم اطمینان و نامعلومی سپر مالیاتی افزایش در ارزش راکاهش می دهد . ( علیرغم این کاهش اگر فقط به اثر خالص مالیاتی توجه کنیم ، نسبت بدهی بالا نیز مطلوب خواهد بود )
چنانچه هزینه های ورشکستگی را در نظر بگیریم و اگر احتمال ورشکستگی با یک آهنگ فزاینده نسبت به اهرم افزایش یابد ، اهرم زیاد احتمالا توسط سرمایه گذاران از طریق کاهش قیمت سهام جریمه می شود.
در حالیکه اثر خالص مالیاتی تاثیر مثبتی بر ارزش می گذارد ، هزینه های ورشکستگی تاثیر منفی بر جای خواهد گذاشت .
در ابتدای استفاده از اهرم ، به دلیل وجود مزیت مالیاتی بدهی ، ارزش شرکت افزایش خواهد یافت . به تدریج دورنماد پیش بینی ورشکستگی به طور فزاینده ای اهمیت می یابد . این فکر همراه با نامعلومی سپر مالیاتی ، سبب خواهد شد که ارزش شرکت با آهنگ نزولی افزایش یابد . همچنانکه بیشتر و بیشتر از اهرم استفاده می شود ، اثر خالص مالیاتی خنثی می گردد، و ارزش شرکت تقلیل می یابد . پس معادله ارزش شرکت را می توان به صورت زیر بیان کرد:
( ارزش فعلی هزینه های ورشکستگی + ارزش فعلی خالص سپر مالیاتی بدهی+ ارزش شرکت بدون اهرم = ارزش شرکت)
ساختار سرمایه ای بهینه اهرم ( B/S )
ارزش شرکت بدون اهرم
نرخ بازده مورد انتظار سهامداران
ارزش شرکت
ارزش شرکت فقط با اثر خالص مالیات
ارزش شرکت با مالیاتها و هزینه های ورشکستگی
هزینه های ور شکستگی
اثر مشترک مالیاتها و هزینه های ورشکستگی در شکل زیر نشان داده شده است .
خط اثر خالص مالیاتی با افزایش اهرم و نامعلومی سپر مالیاتی کم کم انحنا پیدا می کند و کاهش می یابد . در هر صورت ، هزینه های ورشکستگی سبب می شوند که سرانجام ارزش شرکت کاهش پیدا کند.
( با توجه به شکل فوق ساختار سرمایه نقطه ای است که در آن نقطه اهرم و هزینه های مورد انتظار غیرخطی – ورشکستگی وجود دارد که وقتی اهرم به ورای این نقطه کشانده می شود ، آنرا به حالت تعادل در می آورد.)
ارزش سپر مالیاتی
صورت وضعیت مالی شرکت ورشکسته:
یکی از مهمترین وظایف حسابدار در دوران ورشکستگی شرکت ، تهیه صورت وضعیت مالی آن شرکت است که باید به طور مشروح تهیه به دادگاه گزارش شود . صورت وضعیت مالی گزارشی است ، حاوی " ارزش دفتری و متعارف برآوردی " داراییها و بدهیها به تفکیک حق تقدم است . این گزارش بر مبنای فرض توقف و انحلال ( تداوم نداشتن فعالیت ) موسسه تنظیم می شود.
بهای تمام شده تاریخی اقلام اهمیت خود را از دست می دهد و مبالغ قابل انتظار برای تسویه ( ارزش خالص بازیافتنی ) مبنای ارزیابی قرار می گیرد . طبقه بندی اقلام ترازنامه به دارایی جاری و دارایی غیر جاری ، بدهی جاری و غیره اهمیت خود را از دست می دهد و به جای آن داراییهایی که در رهن بستانکاران بوده است ، گزارش می شود . علاوه بر این بدهیهای واحد تجاری به بستانکاران دارای وثیقه ممتاز و عادی طبقه بندی می شوند ؛ حقوق صاحبان سهام در این شرایط اهمیت خود را از دست می دهد ، زیرا واحد تجاری در فرایند تسویه معمولا دارای ارزش ویژه منفی است .
شرکتهای ور شکسته بایستی صورتحساب دارایی و بدهی خود را ظرف سه روز به دفتر دادگاه محل اقامت خود تسلیم نماید . در صورتحساب دارایی و بدهی ، داراییهای شرکت بر اساس دسترسی طلبکاران به این داراییها به شرح زیر طبقه بندی می شود.
دارائیهایی که کلا وثیقه طلب طلبکاران است .
2.دارائیهایی که بخشی از آنها وثیقه طلب طلبکاران است .
3.دارائیهایی که مورد وثیقه نیست و آزاد است .
به طور مشابه بدهیها نیز بر اساس اولویت قانونی آن به شرح زیر طبقه بندی می شود :
1.دیدن مرجح
2.تعهدات با وثیقه کامل
3.تعهداتی که بخشی از آنها وثیقه دارد
4.دیون بدون وثیقه
داراییهایی که کلا وثیقه طلبکاران است : در این بخش ، ارزش متعارف هریک از اقلام دارایی وثیقه گذاشته شده تعیین و مبلغ بدهی مربوط از آن کسی می شود تا ارزش بازیافتنی دارایی تعیین گردد . در این بخش ، ارزش متعارف این داراییها مساوی یا بیشتر از مبلغ بدهی مربوط است .
داراییهایی که بعضا وثیقه طلب طلبکاران است : در این بخش ، ارزش متعارف هر یک از اقلام دارایی وثیقه گذاشته شده کمتر از مبلغ بدهی است .
– داراییهای آزاد :در این بخش ، داراییهایی منظور شده است که تعهدی در قبال آن وجود ندارد و پشتوانه هیچ بدهی مشخص نیز نیست.
بدهیهای مرجح : در این بخش بدهیهایی منظور می شود که پرداخت آن قبل از پرداخت سایر بدهیهای بدون وثیقه الزامی است .
بدهی های با وثیقه کامل: در این بخش بدهیهایی منظور می شود که دارایی مورد وثیقه آن ارزش مساوی یا بیش از مبلغ بدهی دارد.
بدهیهایی با وثیقه ناقص : در این بخش بدهیهایی منظور می شود که دارایی معینی وثیقه آن است اما ارزش متعارف دارایی مورد وثیقه کمتر از مبلغ بدهی مربوط است . بدیهی است مبلغ مابه التفاوت نوعی بدهی بدون وثیقه محسوب می شود .
بدهیهای بدون وثیقه : در این بخش بدهیهایی منظور می شود که هیچگونه ارجحیت قانونی ندارد و هیچ یک از داراییها به طور مشخص پشتوانه پرداخت آن نیست .
حقوق صاحبان سهام :دراین بخش مانده حسابهای سهام عادی وسودانباشته در ستون ارزشهای دفتری
منعکس می شود
ارزیابی تداوم فعالیت با کمک نسبت های مالی و مدلهای پیش بینی ورشکستگی
تلاشهای فراوانی برای پیشگویی شکست شرکتها به عمل آمده است.یک روش برای پیشگویی شکست،بهرهگیری از نسبتهای نقدینگی است(نسبت جاری و سریع).در سال 1950 جی.ای.والتر دلیل ضعف این نسبتها در پیشگویی شکست شرکتها را ناشی از ترازنامه دانست،چراکه ترازنامه وضعیت مالی را در یک لحظه از زمان نشان میدهد در حالیکه معیار بهتر شکست بالقوه،جریان نقدینگی یعنی حرکت وجوه در طول زمان میباشد.تحقیقات به عمل آمده برای کشف شکست احتمالی شرکتها در آینده توسط نسبتهای مالی را میتوان در دو گروه قرار داد:
1.مدلهایی که در پی تعیین یک نسبت کلیدی و مهم برای پیشگویی شکست میباشند.
2.مدلهایی که در پی بهرهگیری از نسبتهای مالی متعدد برای پیشگویی شکست میباشند.
هر یک از این مدلها با بکارگیری ترکیبی از نسبتهای فعالیت،اهرمی،عملیاتی،سودآوری و تسویه شرکتها سعی در پیشبینی فعالیت و نتایج عملیات آتی شرکتها دارند.
در مدلهایی که اخیرا ارائه شدهاند،احتمال تداوم فعالیت و ورشکستگی در شرکتها با کمک تحلیلهای آماری در دامنهای از صفر تا یک بیان میشوند
تغییر و تحولات اصلی در تکنیکهای پیشبینی از سال 1970 به منظور استفاده از مدلهای احتمال شرطی به جای تکنیک تجزیه و تحلیل ممیزی صورت گرفته است و تکنیکهای Logit و Probit برای برآورد احتمال یک رویداد مورد استفاده قرار میگیرند.
CBR یک روش استدلال قیاسی است که با مرتبط ساختن تجربه یا مسائل حل شده قبلی با مسئله حل نشده جاری،مسائل راحل میکند تا استنباطهای قیاسی را برای حل مسئله ایجاد کند.
CBR یک روش استدلالی است که راهحلهای تجربه شده مشابهی را به شکل موارد گذشته به کار میگیرد تا مسائل جدید را حل کند.
CBR شامل طراحی به شرح زیر است:
1.پذیرفتن ارائه یک مسئله جدیدو
2.بازیابی موارد مربوط از یک مورد پایه.
3.سازگاری و تطبیق موارد بازیافت شده در تناسب با مسئله جدید و ارائه راهحل برای آن.
4.ارزیابی راهحل.
مدلهای پیشبینی ورشکستگی
مدل ویلیام بیور(1966)
این مدل از نوع تحلیل تک متغییره برای ورشکستگی شرکت است.بیور در سال 1966 یک مجموعه شامل 30 نسبت مالی که به نظر او بهترین نسبتها برای ارزیابی سلامت یک شرکت است را انتخاب کرد.سپس نسبتها را براساس چگونگی ارزیابی سازمانها،در شش گروه طبقهبندی کرد، که عبارت بودند از:نسبتهای جریان نقد،نسبتهای درآمد خالص،نسبتهای بدهی به درآمد کل،نسبتهای درآمد نقدی به درآمد کل،نسبتهای درآمد نقدی به بدهی موجود ونسبتهای بازده حاصل از فروش.بیور مدل خود را براساس چهار اصل تنظیم کرد:
1.درآمد نقد خالص یک شرکت احتمال ورشکستگی را کاهش میدهد.
2.جریان نقد خالص بالا که ناشی از فعالیت شرکت در بازار میباشد نیز احتمال ورشکستگی را پایین میآورد.
3.میزان بدهی بالا برای هر شرکت،احتمال ورشکستگی آنها را بالا میبرد.
4.نرخ بالای درآمد نقد موردنیاز به هزینههای عملیاتی سرمایه احتمال ورشکستگی را بالا میبرد.
او از این اصول برای سنجش توانایی نسبتها به پیشبینی ورشکستگی استفاده کرد.
بیور در تحقیقاتش به این نتیجه رسید که شرکتهای ورشکسته نه فقط جریانهای نقد کمتری از شرگتهای غیر ورشکسته دارند،بلکه مقدار ذخیره درآمد نقدی کمتری را نیز دارا میباشند.در ضمن وی پی برد که اگرچه شرکتهای ورشکسته سرمایه کمتری برای پوشش تعهدات خود دارند ولی تمایل به گرفتن قروض بیشتری را نسبت به شرکتهای غیر ورشکسته دارند.
مدل آلتمن(1968)
از مهمترین مدلهای ارائه برای ارزیابی تداوم فعالیت پیشبینی ورشکستگی مدل آلتمن میباشد.آلتمن در سال 1968 از طریق تجزیه و تحلیل ممیزی چندگانه و از میان 22 نسبت مالی که به نظر وی بهترین پیشبینی کنندهها برای پیشبینی ورشکستگی بودند،5 نسیت را به صورت ترکیبی به عنوان بهترین پیشبینی کننده ورشکستگی انتخاب کرد.که عبارت بودند از:تسویه،سودآوری اهرمی،انعطافپذیری و فعالیت.
𝑍 =1.1 𝑥 1 +1.4 𝑥 2 +3.3 𝑥 3 +0.6 𝑥 4 +0.99 𝑥 5
X1= کل دارایی/ سرمایه در گردش
X2= کل دارایی/ سود انباشته
X3= کل دارایی/ درآمد قبل از بهره و مالیات
X4= ارزش دفتر بدهی/ ارزش بازار حقوق صاحبان سهام
X5= کل دارایی/ کل فروش
در این مدل اگر Z محاسبه شده برای شرکتی کوچکتر از 1.81 باشد،آن شرکت ورشکسته واگر بین 1.81 و 2.675 باشد،شرکت در ناحیه ورشکستگی قرار دارد واگر بزرگتر از 2.675 باشد احتمال ورشکستگی آن خیلی کم است.
میزان موفقیت مدل آلتمن پس از آزمون 95 درصد بود.
تحلیلگران اعتباری،حسابداران وحتی خود شرکتها معتقد بودند که این مدل تنها برای موسسات با ماهیت تجارت عمومی قابل استفاده است.
آلتمن در سال 1983 یک اصلاحیه روی مدل انجام داد و مدل جدیدی به نام 𝑍 ارائه داد.واضحترین اصلاحیه آلتمن،جانشین کردن ارزش دفتری سهام به جای ارزش بازار آن و سپس تغییر ضرائب و محدودههای ورشکستگی مدل بود.
𝑍 =0.717 𝑥 1 +0.847 𝑥 2 +3.107 𝑥 3 +0.42 𝑥 4 +0.998 𝑥 5
در این مدل اگر مقدار محاسبه شده برای شرکتها کمتر از 1.33 باشد،احتمال ورشکستگی خیلی بالا واگر بین 1.33 و 2.9 باشد،شرکت در ناحیه ورشکستگی است و احتمال آن وجود دارد و اگر 𝑍 محاسبه شده شرکت بزرگتر از 2.9 باشد،احتمال ورشکستگی خیلی کم میباشد.
مدل دیکین (1972)
دیکین در سال 1972 به نسبتهای اولیه آزمایش شده توسط بیور مراجعه کرد و از تصادف به جای تطابق برای انتخاب نمونه شرکتهای موفق استفاده کرد.معامله ممیز بدست آمده دقت طبقهبندی مدل آلتمن را داشت و از توانایی تمایز تا سه سال قبل از ورشکستگی به صورت کارآمد برخوردار بود.اما وقتی با نمونه معتبر مطابقت داده شد در نتایج حاصله عدم یکنواختی مشاهده شد یعنی تزلزل قابل ملاحضهای در مدل برآوردی وجود داشت.
مدل اسپرین گیت (1978)
اسپرین گیت همانند آلتمن از تجزیه وتحلیل ممیزی برای انتخاب 4 نسبت مالی مناسب از میان 19 نسبت که بهترین نسبتها برای تشخیص شرکتهای سالم و ورشکسته بود،استفاده کرد.
Z=1.3A+3.07B+0.66C+0.4D
A=کل دارایی/ سرمایه در گردش
B=کل دارایی/ سود ویژه قبل از بهره و مالیات
C=بدهی جاری/ سود ویژه قبل از مالیات
D=کل دارایی/ فروش
وقتی Z˂0.862 شود شرکت ورشکسته خواهد شد.
مدل اهلسون (1980)
اهلسون از نسبتهای مالی و تجزیه وتحلیل لوجستیک برای ایجاد مدل خود استفاده کرد.مدل اهلسون از 9 متغییر از جمله اندازه، نقدینگی، عملکرد و اهرم مالی تشکیل شده است.
Y=-1.3-0.4y₁+6y₂-1.4y₃-y₄+0.1y₅-1.8y₆+0.3y₇-1.7y₈-0.8y₉
Y₁=
Y₂=
Y₃=کل دارایی/ سرمایه در گردش
Y₄=دارایی جاری/ بدهی جاری
Y₅=عدد یک اگر بدهی کل بیشتر از دارایی کل شود وگرنه عدد صفر
Y₆=کل دارایی/ درآمد خالص
Y₇=کل بدهی/ وجوه حاصل از فعالیت
Y₈=عدد یک اگر درآمد خالص منفی برای دو سال گذشته باشد وگرنه عدد صفر
Y₉=میزان تغییر در درآمد خالص
وقتی Y˂0 شود، شرکت ورشکسته خواهد شد.
مدل تافلر (1983)
تافلر در سال 1983 در انگلستان تحقیقاتی در ارتباط با پیشبینی ورشکستگی انجام داد.
Z=C₀+C₁R+C₂W+C₃FR+C₄L
R=نرخ بازده سرمایهگذاریها
W=سر مایه در گردش
FR=ریسک مالی،نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام
L=نقدینگی
تافلر سهم هر یک از متغییرها در مدل را به ترتیب 53، 13، 18، 16 درصد ارزیابی کرد.
مدل فالمر (1984)
فالمر در سال 1984 با استفاده از تجزیه و تحلیل چند متغییره،اطلاعات مربوط به 40 نسبت مالی را جمعآوری نمود و با استفاده از 9 نسبت مالی که بیشترین نقش را در پیشبینی اولیه ایفا کردند مدلی به صورت زیر ارائه نمود:
H=5.52x₁+0.212x₂+0.073x₃+1.27x₄+0.12x₅+2.335x₆+5.575x₇+0.894x₈-4.075x₉
X₁=کل دارایی/ سود انباشته
X₂=کل دارایی/ فروش
X₃=حقوق صاحبان سهام/ سود قبل از مالیات
X₄=کل بدهی/ جریانات نقدی
X₅=کل داراییها/ بدهی
X₆=کل دارایی/ بدهیهای جاری
X₇=لگاریتم کل داراییهای مشهود
X₈=کل بدهی/ سرمایه در گردش
X₉=بهره/ لگاریتم سود قبل از بهره و مالیات
اگر H˂0 باشد،شرکت در گروه ورشکسته طبقهبندی میشود.
دقت مدل فالمر در طبقهبندی شرکتها یک سال قبل از ورشکستگی 98% و بیش از یک سال قبل از ورشکستگی 81% بود.
مدل گرایس (1998)
گرایس مجموعهای از مدلهای پیشبینی ورشکستگی را برای ارزیابی حساسیت ساختار آنها نسبت به ترکیبات متعدد نسبتهای مالی،مورد مطالعه قرار داد.این مدل براساس مدل احتمال شرط لوجیت میباشد.در مدلهای لوجیت،نسبتهای مالی شرکتها در ضرایب مدل ضرب شده تا یک شاخص لوجیت(LCI)ایجاد شود.
احتمال ورشکستگی= 1.1 + e-LCI
مجموعه جوابهای این فرمول در حدود صفر تا یک میباشد.احتمال میانبرد دقت پیشبینی این فرمول عدد 0.5 میباشد.بنابراین شرکتهایی که احتمال زرشکستگی بزرگتر از 0.5 دارند به عنوان ورشکسته و شرکتهایی که احتمال کوچکتر از 0.5 دارند به عنوان شرکتهای غیر ورشکسته طبقهبندی میشوند.
دقت پیشبینی این مدل حدود 79%برای سال قبل از ورشکستگی و 7% برای دو سال قبل از ورشکستگی به دست آمده است.
مدل زاوگین(1985)
مدل تدوین شده توسط خانم کریستین زاوگین که از تحلیل آماری لوجیت استفاده میکند،به شرح زیر است:
𝑦=0.23883−0.108 𝑥 1 −1.583 𝑥 2 −1.7 𝑥 3 +3.074 𝑥 4 +0.486 𝑥 5 −4.35 𝑥 6 −4.35 𝑥 7 −0.11 𝑥 8
X1=فروش/ متوسط موجودیها
X2=متوسط موجودیها / متوسط حسابهای دریافتنی
X3= کل دارائیها / موجودی نقدی + سرمایه گذاری کوتاه مدت
X4=بدهی های جاری / دارایی های آتی
X5=کل – بدهی جاری / سود عملیاتی
X6=کل دارایی – بدهی جاری / بدهی بلندی مدت
X7=دارایی ثابت + خالص سرمایه در گردش / فروش
احتمال ورشکستگی = 1/ (1+e-y)
خروجی مدل که احتمال ورشکستگی شرکت را عددی در دامنه بین صفر تا یک است. هر چه عدد بزرگتر باشد و به یک نزدیک باشد احتمال ورشکستگی شرکت بیشتر است و بر عکس هر چه این عدد کوچکتر باشد و به صفر نزدیکتر باشد احتمال ورشکستگی پایین تری را برای شرکت نشان خواهد داد.
مدل زاوگین بدلیل عدم اتکاء به فرض نرمال بودن توزیع جامعه متعیرهای مورد استفاده در مدل پیشبینی ورشکستگی،به واقعیت نزدیک میباشد.با این حال یکی از ایرادات وارد بر آن این است که به دلیل عدم اتکاء به فرض نرمال بودن توزیع متغیرها و نسبتهای مدل و استفاده مستقیم از تحلیلهای آمار ناپارامتریک و مدل لوجیت برای پیدا کردن ضرایب نسبته ومتغیرهای مدل پیشبینی،مقایسه با مدلهای تحلیل ممیزی مثل مدل آلتمن،ضرایب محاسبه شده متغیرها با هم همبستگی کمتری دارد.
مدل فیلوسوفو (2002)
فیلوسوفو پیش بینی ورشکستگی شرکتها را با ارزیابی همزمان فاصله مدتی که ورشکستگی اتفاق میافتد بررسی کرد. سپس با آنالیزهای مقایسهای آماری، 4 فاکتور نسبتاً وابسته که پتانسیل قابل توجه در پیش بینی ورشکستگی دارند را استخراج کرد. دو تا از این فاکتورها کمیت و کیفیت بدهی شرکت (F1 , F4) هستند در حالی که دو فاکتور دیگر توانایی پرداخت بدهی (F2 , F3) هستند.
F1= کل دارایی / تعهدات جاری
ارزش این عامل با نزدیک شدن به ورشکستگی افزایش مییابد. این عامل میتواند به عنوان پیشگویی کننده ورشکستگی؛ یک یا دو سال پیش از ورشکستگی به کار رود.
F2= کل دارایی/ سود انباشته
ارزش این عامل در حالیکه شرکت به ورشکستگی نزدیک میشود، کاهش مییابد.
F3= کل دارایی / سود قبل از بهره مالیات
یکی از نشانهههای طبیعی رسیدن به ورشکستگی تقلیل سود شرکت و تغییرات آن به سود زیان است. سودهای شرکت در این مواقع به دلیل زیانهای غیر طبیعی و بعضی مواقع سودهای غیر طبیعی بسیار ناپایدار هستند. ارزش این عامل زمانی که شرکت به ورشکستگی نزدیک میشود، کاهش مییابد.
F4= کل دارایی / بهره
یارزش این عامل زمانی که شرکت به ورشکستگی نزدیک میشود، افزایش مییابد. پرداختهای بهره در 2 تا 3 سال قبل از ورشکستگی افزایش پیدا میکند.
هدف فاکتورهای پیش بینی کننده ورشکستگی محاسبه درست آخرین احتمال ورشکستگی است.
ورشکستگی و حاکمیت شرکتی:
براساس سوابق نظری موجود در رابطه با حاکمیت شرکتی و پیش بینی ورشگستگی تاثیر مالکیت متمرکز و ویژگی هیئت مدیره بر احتمال وقوع بحران مالی از موضوعات بسیار مهم است.
یک سیستم هشداردهنده وقوع بهران مالی نمی تواند بدون لحاظ نمودن ویژگی حاکمیت شرکتی کامل باشد.
حاکمیت شرکتی:
مجموعه روابط میان مدیریت اجرایی ، اعضای هیئت مدیره، سهامداران وسایر طرفهای ذیربط در یک شرکت.
مشخصات حاکمیت شرکتی صحیح:
1-مشوق لازم برای هیئت مدیره و مدیریت اجرایی
2-نظارت کارا و موثر
3-تشویق سازمان که از منابع به صورت کارا استفاده شود.
سیستم حاکمیت شرکتی
مالکیت متمرکز
مالکیت پراکنده
مالکیت متمرکز:
عدم تفکیک مالکیت و مدیریت به طوری که مشکلات نمایندگی به ندرت دیده می شود.
ویژگی ها:
1-انتقال ثروت از سهامداران اقلیت به اکثریت
2-حمایت ضعیف از سرمایه گذار در اساسنامه
3-امکان سوء استفاده توسط سهامداران اکثریت
حاکمیت شرکت با مالکیت پراکنده:
1-تفکیک مالکیت از مدیریت
2-کنترل توسط کثیری از سهامداران انجام می گیرید
3-عدم انتقال ثروت از سهامداران اقلیت به اکثریت
4-حمایت قوی از سرمایه گذار در اساسنامه
ویژگی های هیئت مدیره و بحرانهای مالی:
اغلب شرکتها زمانی که با روندنزولی مواجه میشوند اقدام به تغییر حاکمیت
شرکت یا ترکیب و ساختار هیئت مدیره می کنند.
در کشورهای در حال توسعه به علت ضعیف بودن مکانیسم بازار تنها عامل محدود کننده انگیزه های مبتنی بر منافع شخصی سهامداران کنترل کننده
عباتند از هیئت مدیره و مالکیت مدیریتی شرکتها.
استقلال اعضای هیئت مدیره:
استقلال هیئت مدیره
دومنصب داشتن مدیرعامل
اندازه هیئت مدیره
دو منصب داشتن بالاترین مقام اجرایی(مدیرعامل):
درتئوری نمایندگی،پستهای بالاترین مقام اجرایی وریاست هیئت مدیره باید
از همدیگر تفکیک باشند تا کنترل مستقل و وظایف نظارتی هیئت مدیره در شرکت افزایش یابد.
تعداد اعضای(اندازه)هیئت مدیره:
یک هیت مدیره با اعضای کم ممکن است توسط بالاترین مقام اجرایی بر اساس انسجام اجتماعی،آسانتر کنترل شود درحالیکه سیطره و کنترل بر یک هیئت مدیره با اعضای بیشتر دشوارتراست.
مفید بودن اطلاعات مالی و حاکمیت شرکتی:
ضعف حاکمیت شرکتی که دراثر فقدان حمایت کارامد از سهامداران اقلیت تجلی شده است بهتر از معیارهای اقتصاد کلان می تواند سقوط نرخ برابری ارز و بازار سهام را توجیه کند.
در موسسات ایرانی برای پیش بینی بحران مالی الگوهای پیش بینی ورشکستگی که هم شامل نسبت های مالی و هم متغییر های ساحتار حاکمیت شرکتی می باشد بر الگوهایی که صرفا شامل نسبتهای مالی است ارجحیت دارد
–ورشکستگی،حاکمیت شرکتی و ساختارمالی0
تئوریهای مطروح در حوزه حاکمیت شرکتی:
تئوری یامدل
مدل سهامداران
مدل ذینفعان
مدل سهامداران:
مدیران متعهد به افزایش ارزش شرکتند هدف شرکت نیزبه حداکثر رساندن
ثروت سهامداران،افزایش بهره وری وکارایی است.
دراین مدل سهامداران مدعیان نسبت به حقوق باقی مانده پس ازپرداخت ادعای سایر ذینفعان خواهند بود.
حاکمیت شرکتی،ساختارمالکیت و ساختارمالی:
خصوصی سازی،پیشرقت تکنولوژی،آزادسازی بازارهای مالی وگسترش نقش واسطه های مالی ازجمله مهمترین تحولاتی است که بازار سرمایه بعنوان زیر مجموعه ای از اقتصاد،کشورهارا متاثر ساخته است.
حاکمیت شرکتی عبارت است از شیوه ای که بر اساس آن مدیریت و حسابرسان درراستای اهداف سهامداران،مسئولیتهای خودرا انجام میدهند
گیلان واستارکس:
حاکمیت شرکت مجموعه ای ازقوانین ومقررات میباشدکه به کنترل عملیات
میپردازد،محدوده عملیات شرکت را تعریف میکند.
اهمیت حاکمیت شرکتی:
یکی از دلایل مهم ازدیاد جرایم وبحرانهای مالی درجهان میباشد.
1-خصوصی سازی وسرمایه گذاری مبتنی بربازار
2-پیشرفت تکنولوژی،آزادسازی بازارهای مالی،مقررات زدایی قیمت گذای
3-حکت از مالکیت شخصی به مالکیت شرکتی
مسیرهای تاثیرحاکمیت شرکتی بر رشد و توسعه اقتصاد:
1-افزایش دسترسی به تامین مالی از طریق خاج از شرکت
2-کاهش هزینه های سرمایه ای،افزایش ارزش شرکت
3-تخصیص بهینه منابع ودر نتیجه افزایش ثروت
4-کاهش یسک ناشی از بحران مالی
5-ارتباط بهتر با ذینعان
اثرات حاکمیت شرکتی بر رشد و توسعه اقتصادی:
حاکمیت شرکت برتوسعه بازارهای مالی اثر گذار است،تاثیر قابل ملاحظه بر تخصیص منابع،ازطریق پویایی سرمایه وجهانی سازی،چاچوب ارزشمندی را ارائه مینماید که میتواند اقتصاد ورقابت صنعتی را افزایش دهد.
(برخی ازسیستم ها بر پاکندگی مالکیت تاکید داند،برخی تمایل به تمرکز)
به منظور معرفی حاکمیت شرکتی مناسب،لازم است مشخصه های واقعی هریک از کشورها موردتوجه قرارگیرد وشرایط انتقال ازرویه ها از کشوری به سایر کشورها درحد کافی مورد تجزیه وتحلیل قرارگیرد.
باتشکر از توجه شما