قضا و قدر الهی
مقدمه
قدر در اصطلاح به معنای اندازه گیری و ابعاد و تعیین حد و حدود هر چیزی است؛ و قدر در مبانی اسلام به این معنا است که در واقع خداوند بر مبنای علم خود اندازه دقیقی برای تمام آفریدگان خود قرار داده است.
قضا به معنای حکم و فرمانی است که رخ دادن آن دارای قطعیت و حتمیت است. اگر از میان چندین مسیر، علل و اسبابی فراهم شده و تنها یکی از آن مسیر ها محقق شد، می توان گفت که در این مرحله از زندگی قضا تحقق یافته است.
قضا و قدر تکوینی
مراد از «قضا و قدر تکوینی» این است که در عالم هر موجود و پدیده ای علت و اندازه ای دارد نه چیزی بدون علّت به وجود می آید و نه بدون اندازه گیری معیّن، پدید می آید.
روشن است که حکم و فرمان در جهان تکوین، همان انجام دادن یک موضوع است؛ خواه این کار بدون واسطه انجام گیرد یا با واسطه، بنابراین قضای الهی، تمام کارهایی است که به فرمان خداوند در جهان هستی صورت می گیرد؛ خواه بدون واسطه باشد و یا با استفاده از نظام علت و معلول و قدر الهی نیز اندازه گیری این حوادث، در عالم تکوین است.
در آیات قرآن نیز «قضا و قدر» کرارا به این معنا آمده است:
«فَقَضهُنَّ سَبْعَ سَمواتٍ: ایجاد آسمان های متعدد، یک قضای الهی است».
بنابراین، ایمان به قضا و قدر تکوینی، همان ایمان به قانون علیّت و سلسله نظام علّت و معلول و حدود و کیفیّت و کمیّات آنهاست که در واقع مشتمل بر دو مطلب است: نخست اینکه بدانیم هیچ حادثه ای در عالم بدون علّت نیست و حتّی مقدار و کیفیت حادثه، بستگی به مقدار و کیفیت علت آن دارد.
بدانیم سرچشمه همه موجودات و علت همه پدیده ها و آفریده ها «خداوند» است و همه از وجود او سرچشمه می گیرند، که ایمان به «قضا و قدر» به این معنا هیچگونه اثر تخدیری که دیگران ادّعا کردند را به دنبال نخواهد داشت.
قضا و قدر تشریعی
منظور از قضا و قدر تشریعی همان فرمان الهی است در تعیین وظایف فردی و اجتماعی انسان ها و مقدار و حدود این وظایف است؛ مثلاً می گوییم نماز واجب است (این فرمان الهی و قضای تشریعی است) سپس می گوییم مقدار نماز در هر شبانه روز «هفده رکعت» است (این یک قدر الهی و تشریعی است) و می گوییم: زکات و پرداختن حقوق نیازمندان، واجب است (این قضا است) سپس می گوییم مقدار آن ده درصد و گاهی پنج درصد و گاهی دو و نیم درصد است (این قَدَر است).
قضا و قدر علمی
مقصود از قدر یا تقدیر علمی آن است که خداوند پیش از آفرینش هر شی به خصوصیات و حدود و اوصاف آن علم دارد. از قضای علمی آن است که خداوند از ضرورت وجود اشیا در ظرف تحقق علل آن ها آگاه است، یعنی خدا از ازل می داند که هر یک از اشیا در شرایط خاصی و تحت تاثیر اسباب و علل خاصی موجود می شوند، بنابراین می توان گفت که علم پیشین خداوند به خصوصیات اشیا و ضرورت وجود آن ها همان قدر و قضا علمی است.
مقصود از قدر عینی، تعیین و تحدید خصوصیات و اوصاف ذاتی و عرضی موجودات از سوی خداوند است. مقصود از قضا عینی آن است که خداوند ضرورت وجود را به مخلوقات خویش اعطا می کند. از طریق اسباب و علل وجود آن ها را تعیین می بخشد.
قضا و قدر عینی
قضا و قدر و خودشناسی
بی شک «اراده و اختیار» از شوون نفس ماست؛ هرگاه آدمی را از انجام کارها مختار بدانیم، خودرا از دیگر موجودات، برتر خواهیم یافت؛ زیرا حرکات و سکنات دیگر موجودات، براساس طبیعت و غرایز است نه از روی اراده و اختیار ولی اگر او را از انجام کارها مجبور و از بلا اراده عوامل بیرون دانستیم، در این صورت، آدمی با چوب، سنگ، درخت و حیوانات فرقی نخواهد داشت.
قضا و قدر و خداشناسی
مساله جبر و اختیار از جهتی به توحید و از لحاظی به عدل و از جهتی دیگر به قدرت خداوند ارتباط دارد، زیرا چنانکه بعدا خواهیم دید اگر «جبر» در اعمال، درست باشد، عدل الهی، مفهوم نخواهد داشت. و اگر «تفویض» درست باشد، توحید افعالی و عموم قدرت از بین خواهد رفت؛ زیرا اعمام مردم در صورت تفویض، مخصوص به خود آن ها خواهد بود و خداوند هیچگونه دخالت و تاثیری در آن نخواهد داشت. به علاوه انسان ها در دایره افعال ارادی از خداوند بی نیاز خواهند بود.
یکی از مهم ترین اصول اعتقادی اسلام که ۱۴۰۰ آیه قرآنی، دربارهٔ آنها نازل شده، مساله معاد و جهان ابدی است. و بسیار روشن است که این اصل، مبتنی بر آزادی و اختیار آدمی در انجام اعمال است و معنا نخواهد داشت که خداوند، هم مردم را مجبور به انجام اعمال کند و هم آنها را معذب و یا مثاب فرماید!!جا داشت که مسلمین از دیرباز، زیربنای این اصل اعتقادی را محکم کنند و توضیح دهند که آدمی در انجام کارها مجبور یا مختار و یا به گونه دیگر است.
قضا و قدر و معاد شناسی
رابطه میان قضا و قدر با اختیار انسان ها
خداوند برای هر انسانی قضا و قدر های فراوانی قرار داده است و این قضا و قدر ها به مثابه راه هایی هستند که هر انسانی می تواند با اراده خویش یکی از آن راه ها را انتخاب کند. خداوند متعال از تمامی این راه ها و نتایج آن آگاه است اما سرنوشت هر انسانی را به اختیار خود او واگذار می کند. در حقیقت قضا و قدر الهی مانع از این نخواهد شد که انسان ها افعال خود را از روی اختیار انجام بدهند.
مسیر زندگی و سرنوشت انسان ها در حقیقت همان قضا و قدری است که خداوند تعیین کرده و انسان با اختیار خود آن را بر می گزیند. به زبان ساده تر می توان گفت که هر انسانی دارای چند نوع عاقبت و سرنوشت است و با عقل و تفکر خود می تواند یکی از آن ها را انتخاب کرده و در مسیر ارادی خود قدم گذارد. پس می توان نتیجه گرفت که قضا و قدر الهی با آزادی و اختیار انسان ها در تضادی ندارد.
قضا و قدر الهی از منظر روایات و قرآن
تعدادی از آیات در قرآن کریم بیان کننده این موضوع است که در برخی از مسائل انسان هیچ اختیاری ندارد و تنها خداوند متعال است که در آن کار دخل و تصرف دارد. حال ممکن است این سوال را برای انسان ها به وجود آورد که ما در زندگی خود چه اختیاری داریم؟ به آیه زیر که آیه ۴ سوره ابراهیم است توجه کنید:
"ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم تا حقایق را بر آن ها آشکار کند. پس خداوند هر که را که بخواهد گمراه کرده و هر که را که بخواهد هدایت می کند و اوست ارجمند و حکیم. "
اما با مراجعه به روایات و احادیث امامان معصوم علیه السلام مشخص می شود؛ که تفسیر چنین آیاتی با کمک آیات دیگر، مشخص می کند که انسان موجودی مختار است. با این حال حقیقت این است که انسان ها دارای اختیار مطلق نیستند بلکه اختیار نسبی دارند. در واقع این آیات نشان دهنده این هستند که خداوند، انسان را هیچ گاه به حال خود رها نخواهد کرد.
همانگونه که در آیه ۷ سوره محمد صلوات الله علیه می خوانیم:
" ای کسانی که ایمان آورده اید اگر خدا را یاری کنید او نیز شما را یاری خواهد کرد و گام های شما را استوار خواهد گرداند. "
و نیز در آیه ۷۹ سوره نسا خطاب به پیامبر اسلام صلی الله آمده است که:
" هر آنچه که از خوبی ها به تو می رسد از سوی خداوند است و آنچه که از بدی ها به تو می رسد از جانب خود توست و تو را به عنوان پیامبری برای مردم فرستاده ایم و این برای گواه بودن خداوند بس است. "
امام علی علیه السلام در حدیثی می فرمایند:
" ستایش می کنم خدایی را که در برابر هر چیزی قضایی قرار داده و به هر فعلی که مقدر نموده مرا به شما مبتلا ساخته است. "
با این تفاسیر می توان اینگونه برداشت کرد که بر اساس آیات و روایات وقوع پیشامد های بدی مانند به دنیا آمدن فرزند معلول به این علت است که والدین به دلیل داشتن مشکلات خونی و ژنتیکی، مسائل درمانی و بهداشتی را رعایت و پیگیری نکرده اند. آنها می توانستند با درایت و عقل خویش از این مسئله جلوگیری کنند بنابراین بر اساس آیات و روایات الهی می توان به این نتیجه رسید که انسان دارای عقل و شعوری است. او به کمک عقل خود و نیز با الهام از آیات و روایات الهی و پیروی از ائمه اطهار علیهم السلام می تواند در مسیری صحیح قدم برداشته و آینده و سرنوشت خود را به درستی پایه ریزی کند.
شناخت قضا و قدر الهی از دیدگاه امام علی علیه السلام
الحکمه 287
سُئِلَ عَنِ الْقَدَرِ فَقَالَ طَرِیقٌ مُظْلِمٌ فَلَا تَسْلُکُوهُ وَ بَحْرٌ عَمِیقٌ فَلَا تَلِجُوهُ وَ سِرُّ اللَّهِ فَلَا تَتَکَلَّفُوه» (از امام علی علیه السلام دربارهٔ قَدَر پرسیدند، امام پاسخ داد:) «راهی است تاریک، آن را مپیمایید، و دریایی است ژرف؛ وارد آن نشوید و رازی است خدایی، خود را به زحمت نیندازید».
الحکمه ۲۰۱
«وَ قالَ: اِنَّ مَعَ کُلِّ اِنْسَانٍ مَلَکَیْنِ یَحْفَظَانِهِ فَاِذَا جَاءَ خَلَّیَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُ وَ اِنَّ الْاَجَلَ جُنَّهٌ حَصِینَهٌ» «و درود خدا بر او فرمود: با هر انسانی دو فرشته است که او را حفظ می کنند و چون تقدیر الهی فرا رسد، تنهایش می گذارند، که همانا زمان عمر انسان سپری نگهدارنده است».
الحکمه ۱۶
«وَ قالَ علیه السلام: تَذِلُّ الاْمُورُ لِلْمَقادیرِ، حَتّی یَکُونَ الْحَتْفُ فِی التَّدْبیرِ» «درود خدا بر او فرمود: کارها چنان در سیطره تقدیر است که چاره اندیشی به مرگ می انجامد».
الحکمه ۴۵۹
«اَلتَّقْدیرُ اَمِ التَّدْبیرُ: وَ قالَ علیه السلام: یَغْلِبُ الْمِقدارُ عَلَی التَّقْدیرِ، حَتّی تَکُونَ الْآفَهُ فِی االتَّدْبیرِ» امام علی علیه السلام درباره تقدیر و تدبیر فرموده: «تقدیر الهی چنان بر محاسبات ما چیره شود که تدبیر، سبب آفت زندگی باشد».
فواید اعتقاد به قضا و قدر الهی
حکیمانه دیدن نظام جهان
کسی که به حاکمیت تقدیر خداوند حکیم بر کل جهان معتقد است، نظام جهان را نظامی حکیمانه می یابد. نظامی که مبتنی بر حساب دقیق بوده در مجموع، متوجه مصالح عالی است. پر واضح است که چنین اعتقادی تا چه اندازه در بینش انسان نسبت به هستی موثّر است و او را از بدبینی و احساس پوچی و یاس نجات می دهد و اعتماد به نتیجه گرفتن از سعی و فعالیت را در او افزایش می دهد.
اعتقاد به علل معنوی و مایوس نشدن از نارسایی علل مادی
یکی از نتایج مهم اعتقاد به علت های فوق طبیعی (عوامل معنوی) در نظام جهان، این است که انسان با مشاهده نارسایی عوامل ظاهری، دچار یاس و نومیدی نمی شود، بلکه روح امید همواره در او زنده می ماند و هر لحظه احتمال می دهد که براساس تقدیر الهی، عوامل دیگری غیر از علل ظاهری جریان امور را در جهت پیروی و موفقیت او تغییر دهند.
جلوگیری از حزن و سرخوردگی
اعتقاد به قضا و قدر الهی سبب می شود که انسان در لابلای همه امور دست خدا را ببیند؛ در نتیجه تحمّل سختی های زندگی برای او آسان می شود و در برابر حوادث ناگوار، خود را نمی بازد و بی تابی و بی قراری که از آثار ضعف روحی است بر او چیره نمی شود.
جلوگیری از غرور و سرمستی
اعتقاد به قضا و قدر الهی باعث می شود که انسان از خوشی ها و شادی های زندگی سرمست نشده و به موفقیت ها و کامیابی ها مغرور نشود. کسی که در برابر سختی ها خود را می بازد، غالبا در برابر کامیابی ها و پیروزی ها نیز سرمست و مغرور می شود؛ زیرا موفقیت ها را به خود نسبت داده بر خویشتن می بالد، اما کسی که موفقیت ها را نعمت خدا می داند و فضل و احسان او را در حق خود می شمرد، دستخوش غرور نمی شود، زیرا از راه شکرگذاری و حق شناسی بر خضوع او افزوده می گردد.
با تشکر فراوان از توجه شما عزیزان