بسم الله الرحمن الرحیم
روانشناسی سلامت جلسه یازدهم شخصیت و سلامت
شخصیت
یکی از اولین وظایف روان شناس شخصیت، توصیف تفاوتهای است که از طریق در آمیختن و ترکیب فرآیند های متعدد ، بر تعاملهای شخص با محیط فیزیکی و جسمانی و اجتماعی تاثیر می گذارد و وجود یکپارچه آدمی را رقم می زند صورت می گیرد .
چهار رویکردی که در قرن بیستم، روان شناسی شخصیت را به صورت جریان مسلط در روانشناسی در آوردند عبارتند از رویکرد روانکاوری، رفتار گرایی، انسانگرایی و شناخت گرایی هستند
علیرغم تلاشهای این رویکرد ها سوالاتی مانند اینکه چقدر افکار ، هیجانها و اعمال آدمی اختیاری است ؟ آیا انسان اساسا فرشته خو است یا شیطان صفت ؟ تغییر پذیر است یا خیر ؟ می تواند سرشت خود را در اختیار بگیرد یا خیر؟ و چه چیزهایی موجب سلامت یا عدم سلامت روان می شود همچنان بی پاسخ مانده است .
رویکرد روان کاوی
سیگموند فروید خالق نظریه روانکاوی یکی از چهره های بزرگ روشنفکری در قرن بیستم است که نظریه او یکی از جامع ترین و با نفوذ ترین نظریه در شخصیت باقی مانده است.
فروید ابتدا یک عصب شناس بود و بعد به هیپنو تیزم روی آورد و در نهایت به روش تداعی آزاد ( از بیمار خواسته می شود هر آنچه به ذهن او می رسد بیان کند ) پرداخت
از نظر فروید ذهن آدمی مانند کوه یخ است که بخش کوچکی از آن ( خودگاه و نیمه آگاه ) بیرون از آب و بخش اعظم آن کوه یخ ( نا خود آگاه) در زیر آب است .
فروید به علیت روانشناختی معتقد بود و بیان می کرد که اکثر تفکرات ، هیجانات و اعمال آدمی به سبب سایق ها و خواسته های نا کام مانده نا خود آگاه به وجود می آیند
فروید بیان می کرد که همه رویا ها ، شوخی ها، فراموشی ها و لغزشهای زبانی با هدف رهایی یافتن از تنش های روانی و به منظور تشفی تمایلات ارضا نشده به وجود می آیند.
او 24 کتاب دارد که اولین آنها به عنوان تعبیر رویا در سال 1900 و آخرین آنها تحت عنوان چکیده روان کاوی در سال 1940 نوشته شده اند
ساختار شخصیت از دیدگاه روانکاوی
طبق الگوی ساختاری شخصیت فروید سه سیستم با عناوین نهاد، خود و فراخود در ارتباط با یکدیگر اداره کننده رفتار بشر هستند .
نهاد: اولیه ترین بخش شخصیت ( خواستگاه خود و فرآخود ) و شامل تکانه های زیستی مانند نیاز به خوردن، نوشیدن، دفع، پرهیز از درد و دستیابی به لذت جنسی است . نهاد ارضای فوری دو سایق جنسی و پرخاشگری را می طلبد و بر اساس اصل لذت فعالیت می کند . نهاد دائما در طلب لذت و پرهیز از درد و بی اعتنا به شرایط بیرونی است.
خود: بخش دیگری از شخصیت است و زمانی پدیدار می شود که کودک می آموزد برخی مواقع ارضا خواسته ها باید تا موقع مناسب به تاخیر افتد خود مدیر اجرایی شخصیت است و واسطه بین خواسته های نهاد، واقعیت های جهان برون و فراخود است.
فرا خود: درونی شده ارزشها و اخلاقیات جامعه است که از طریق تشویق و تنبیه والدین در دوران اولیه رشد ایجاد می شود . زیر پا نهادن موازین فراخود یا حتی قصد زیر پا گذاشتن آنها سبب ایجاد اضطرابی نا خود آگاه می شود که ناشی از ازدست دادن پذیرش و محبت والدین است .معیار های والدین اگر سخت گیرانه باشد فرا خود بسیار قوی می شود و احساس گناه در شخصیت فرد ظاهر می شود و فرد تمام تکانه های جنسی و پرخاشگری را بازداری می کند و اگر ضعیف باشد فرا خود ضعیف شده ممکن از رفتار های خودمحورانه و مجرمانه از فرد سر بزند.
این سه بخش غالبا در تعارض با یکدیگر هستند خود ارضای فوری تمایلات نهاد را به تاخیر میاندازد و فرا خود با هر دو آنها مبارزه می کند در شخصیت سالم خود دارای جدیت ولی انعطاف پذیر است. بر اساس نظریه فروید سراسر نهاد و قسمت اعظم خود و فرا خود در نا خود آگاه فرو رفته اند.
رشد شخصیت در نظریه فروید
فرد طی 5 سال اولیه زندگی چند مرحله رشد و تحول دارد که بر شکل گیری شخصیت او تاثیر می گذارد و تحت مراحل روانی- جنسی نامید.
نخستین سال زندگی مرحله دهانی که نوزاد از مکیدن و پرستاری کردن لذت می برد اختلال در این دوره ( مثلا کودک زود تر از شی گرفته شود) موجب وابستگی افراطی به دیگران روی آوردن به لذات دهانی مانند خوردن ، نوشیدن و کشیدن سیگار در بزرگسالی روی می آورد
سال دوم زندگی مرحله مقعدی است که کودک از نگاه داشتن و دفع مدفوع لذت می برد اختلال در این دوره ( کنترل تحمیلی دفع ) موجب تثبیت در این دوره و پرداختن غیر عادی به پاکیزگی ، نظم و پس انداز شود .
از 3 تا 6 سالگی مرحله ادیپی است که کودک از تحریک آلت جنسی خود لذت می برد و تکانه هایش به سوی والد جنس مخالف هدایت می شود اختلال در این دوره ( تعارض بین او و والد غیر هم جنس ) فرد را دچار ضعف اخلاقی ، اختلالاتی با بزرگتر ها و مشکلات بسیار دیگر می کند.
دوره های 7 تا 12 سالگی مرحله کمون است که کودک کمتر به بدن خود توجه دارد و به یادگیری مهارت هایی برای سازگاری با محیط می پردازد .
با توجه به نظریه روانکاوری رفتارهای متفاوت ممکن است انگیزه زیر بنایی مشترک داشته باشند مثلا مادری که از فرزندش ناراضی است ممکن است او را آزار دهد و یا بیش از حد از او حمایت کند تا منکر احساسات خود شود.
سنجش شخصیت و آزمونهای فرا فکن
آزمونهای فرا فکن محرک مبهمی را ارائه می دهد تا شخص بتواند از طریق تداعی آزاد خواسته های نا خود آگاه ، انگیزش ها و تعارضهای روانی خود را بیان کند . به عبارت دیگر فرد شخصیت خود را به محرک فرافکنی می کند.
آزمون رور شاخ:
این آزمون را هرمن رورشاخ در سال 1920 ساخت که شامل ده کارت با لکه های جوهر سیاه و سفید و رنگی است و از آزمودنی خواسته می شود به هر کارت نگاه کند وپاسخ دهد که شبیه چه چیزی است . سه مقوله در پاسخ ها که شامل مکان ( به قسمتی از تصویر توجه می کند یا کل آن ) تعیین کننده ها ( توجه به تمایز های تصویر مثل رنگ ، مرزها و .. ) و محتوا ( معنایی که از تصویر برداشت میکند ) در کنار پاسخ ها که حالت فرد در پاسخ ها که دفاعی بوده، راحت بوده ، ستیزه جو بوده و یا همکاری کننده و … مهم است .امروزه تحلیل آزمون از طریق نرم افزار انجام می شود .
آزمون دریافت موضوع ( TAT)
یکی دیگر از آزمونهای فرافکن مشهور است که در دانشگاه هاروارد توسط هنری موری در دهه 1930 ساخته شد که در آن به آزمودنی 20 تصویر مبهم از اشخاص و صحنه ها ارائه شده و خواسته می شود که داستانی درباره هر تصویر بگوید . آزمودنی از طریق دریافت هایی که از تصویر دارد و تفسیر ها و مضامینی که در شکل دادن داستان به کار می برد تعارضها ناخود آگاه خود را بیان می کند
سایر مولفه ها در نظریه شخصیت فروید
فروید معتقد بود در صورت بازداری از آزاد شدن انرژی های روانی نهاد ( سایق جنسی و پرخاشگری ) ، این انرژی ها به صورت دیگری مانند کارهای پر ریسک ، متلک گویی، رویا ها و بیماری های عصبی آزاد شوند. این نظریه در حال حاضر دچار تغییراتی از طرف روانکاوان دیگر شده است .
بر اساس مفهوم پویایی در نظریه فروید ، افراد برای کاستن از اضطراب ناشی از تمایل به فعالیت ممنوعه از مکانیسم های دفاعی مانند سرکوب ( راندن خواسته به نا خودآگاه) فرافکنی و .. استفاده می کنند. این مفهوم همچنان از استواری خوبی بر خوردار است.
طبق نظریه روانکاوی رفتار بشر را نیروهای فراتر از اختیار و اراده او تعیین می کنند و شخصیت را اساسا سایق های فطری و عوامل محیطی در پنج سال اول زندگی شکل می دهد به عبارت دیگر در این نظریه بنیاد انسان شریر است و اگر محدود کننده های جامعه و فرا خود نباشد آدمها در اندک زمانی یکدیگر را از بین خواهند برد.
به دلیل تاکید فروید بر مرکزیت داشتن انگیزش جنسی بسیاری از طرفداران او از جمله : یونگ، آدلر ، هورنای ، سالیوان و اریک فرام از او فاصله گرفتند . برخی از این نظریه پردازان علاوه بر تایید نا خود آگاه فردی جنبه های دیگری مانند نا خود آگاه جمعی ( یونگ ) ارتباطات میان فردی( سالیوان) را نیز در نظر گرفتند و در نظریات خود قدرت نا خود آگاه فردی فروید را تعدیل کردند .
رویکرد رفتار گرایی
رویکرد رفتار گرایی بر اهمیت متغیر های محیطی و موقعیتی و تاثیر ادمی و محیط بر یکدیگر تاکید می کند این رویکرد به نامهای رویکرد یادگیری اجتماعی یا شناخت اجتماعی نیز مشهور است . رویکرد رفتار گرایی به شخصیت بر مبنای علیت است و بسیار تحت تاثیر نظریه داروین می باشد
یادگیری اجتماعی و شرطی شدن :
شرطی شدن عامل : به این معنا که مردم طوری رفتار می کنند که منجر به دریافت تقویت گردد و تفاوت های فردی نتیجه تفاوت هایی در تجربه های یادگیری شده درجریان رشد است این یادگیری و تقویت می تواند از طرق مسقیم مانند پاداش یا تایید و یا از طریق غیر مستقیم مانند مشاهده پاداش دیدن یا تنبیه شدن دیگران و یا خودگردانی مانند ارزیابی فرد از عمل خودش و تحسین یا سرزنش خویش صورت پذیرد.
به مناسبت اینکه فرد بابت پاسخ های مشابه خود در شرایط متفاوت پاداش گرفته باشد تعمیم روی می دهد .
شرطی شدن کلاسیک : به این معنا که وقتی در یک موقعیت به خاطر انجام یک کار ممنوع تنبیه می شود و پاسخ فیزیولوژیایی مانند اضطراب و احساس گناه تجربه می کند در موارد دیگر که بدون تنبیه است و یا محرک های یاد آور ایجاد می شود می تواند عواطف و هیجانات یادگیری شده قبلی را فعال نماید . این یادگیری از طریق مشاهده نیز می تواند رخ دهد .
متغیر های شناختی ویادگیری اجتماعی
در سال 1954 جولیان رائر متغیر های شناختی را وارد رویکرد رفتار گرایی کرد و مفهوم توانش رفتار را معرفی کرد که به معنای بررسی احتمال بروز رفتار معینی در شرایط معین . مثلا برای بیدار ماندن تمام شب دانشجو برای امتحان می تواند به دلیل انتظار نمره عالی ( انتظار ) و نتایج بیدار ماندن دفعه قبل ( ارزش تقویت ) تاثیر گذار باشد .
بندورا با توسعه نظریه یادگیری اجتماعی نظریه شناخت اجتماعی را ارائه داد که در آن به علیت دوسویه تعیین کننده های خارجی ( مانند پاداش و تنبیه ) و تعیین کننده های درونی ( مانند باور ها، اندیشه ها و انتظارات) اشاره کرده است
بندورا معتقد بود فرد برای تصمیم گیری و انجام یک رفتار به کمک نماد ها دست به تامل و آینده نگری می زند و بیشتر رفتار ها حاصل فرآیند های درونی " خودگردانی" است.
این نظریه از یک طرف به فعل پذیری انسان اشاره دارد به این معنی که نیروهایی فراتر از قدرت فرد در شکل گیری شخصیت و رفتار او موثر است و در عین حال به نقش فعال فرد در انتخاب و تغییر محیط تاکید کرده است .
نظریه یادگیری اجتماعی به سبب تاکید بر متغیر های محیطی که رفتار را بر می انگیزند خدمات ارزنده ای به روانشناسی بالینی و نظریه شخصیت کرده است.
نظریه پردازان یادگیری اجتماعی به خاطر تاکید زیاد بر تاثیر محیط بر رفتار مورد انتقاد قرار گرفته اند. اما در عین حال در تعدیل سایر نظریه ها تاثیر داشته است .
تبیین تفاوتهای فردی شخصیت در رویکرد یادیگری اجتماعی
رویکرد یادگیری اجتماعی اساسا بر عملکرد شخص تمرکز دارد و تاریخچه تقویت قبلی را در این زمینه موثر می داند کوشش برای تقسیم بندی افراد براساس انواع صفات و یا انواع شخصیت نکرده است
والتر میشل نظریه پرداز یادگیری اجتماعی تفاوتهای شخصیتی را بر اساس متغیر های شناختی زیر دسته بندی کرده است
الف: قابلیت : اینکه فرد قادر به انجام چه کارهایی از جهت قابلیت عقلی ، مهارتهای اجتماعی و جسمانی و .. هست
ب: روشهای رمز گردانی: اینکه به صحنه از جهت نوع توجه ، رمز گردانی و دسته بندی اطلاعات چگونه نگاه می کند مثلا افرادی موضوعی را تهدید کننده و برخی عادی برداشت می کنند
ج: انتظارات : انتظاراتی که فرد از پیامد رفتار خویش دارد می تواند در انتخاب رفتارش نقش داشته باشد مثلا انتظارات و عوارضی که فرد از تقلب در امتحان دارد می توان انجام و عدم انجام ان رفتار را تعیین کند
د: ارزشهای ذهنی : اینکه فرد چه ارزشی برای نتیجه عمل خود قایل است نیز می تواند در انتخاب رفتار موثر باشد مثلا خوشحال کردن استاد ممکن است از نظر یک دانشجو بار ارزشی داشته و از نظر دانشجوی دیگر خیر
هـ : سیستم های خودگردانی و طرح ریزی : منظور معیار ها و قواعدی است( مثلا سیستم پاداش و تنبیه به خود ) که مردم بر اساس آن رفتار هایشان را تنظیم می کنند.
رویکرد انسان گرایی
در نیمه اول قرن 20 رویکرد روانکاوی و رفتار گرایی مسلط بودند و در سال 1962 گروهی از روانشناسان "انجمن روانشناسان انسان گرا" را پایه گذاری کردند .
نظریه پردازان این رویکرد خود را راه سومی در برابر دو روش دیگر دانسته و چهار اصل را برای توصیف ماموریت خود بیان کردند.
انسانها هدف و موضوع بررسی شدن نیستند .روانشناس می بایست ابتدا از منظر و ادراک مراجع نسبت به خودش و جهان آگاه شود و در ادامه برای پاسخ به سوال "من کیستم " او ، مانند یک شریک در کنار او قرار بگیرد
انتخاب گری ، خلاقیت و تحقق خویشتن موضوعات مهمتری است به عبارت دیگر رشد و تحقق خویشتن باید معیار های اصلی برای سلامت روانی در نظر گرفته شود نه فقط کنترل خود و یا سازگاری با محیط .
در پژوهش در مورد انسان باید معنا داشتن بر عینیت گرایی ارجح باشد به عبارت دیگر موضوعات انتخابی باید با هدایت ارزشها صورت گیرد .
ارزش نهایی ، شان و منزلت انسان است . مردم اساسا موجودات نیکی هستند . هدف روانشناسی شناخت است نه پیش بینی و کنترل مردم
نظریه پردازانی مانند آلپورت ، یونگ ، آدلر و اریکسون را می توان در زمره نظریه پردازان انسان گرا دانست اما نظریه کارل راجرز در مرکز نهضت انسان گرایی قرار داشت .
نظریه شخصیت از دیدگاه راجرز( خود پنداره)
راجرز نیز مانند فروید در حین کار با مراجعین به این نتیجه رسید که نیروی اصلی بر انگیزاننده آدمی گرایش به خودشکوفایی ( گرایش برای تحقق تمام توانایی های موجود در انسان )است .و نیاز های زیستی را تحت الشعاع نیاز به تحقق خویشتن دانست .
روش بی رهنمون راجرز همه انسانها را دارای انگیزه تغییر دانسته و خود فرد را با صلاحیت ترین برای تعیین سمت و سوی این تغییر می داند . نقش اصلی درمانگر بازتاب روشن گفته های درمانجو به خود اوست .
خودپنداره یا خویشتن مفهوم محوری در نظریه شخصیت راجرز است و شامل تمام اندیشه ها ، ادراکات و ارزشهایی است که "من" یا "خودم" را می سازند و در بر گیرنده آگاهی هایی درمورد " آنچه هستم " و آنچه می توانم انجام دهم" است .
این خویشتن ادراک شده بر ادراک فرد از جهان و رفتارش تاثیر می گذارد مثلا زنی که خود را قوی و لایق می داند عملکردش بر جهان کاملا متفاوت است از زنی که خود را ضعیف و نا توان می داند.
خود پنداره منعکس کننده واقعیت نیست ممکن است فردی بسیار موفق و مورد احترام باشد ولی خودش را شکست خورده بداند .
مردم دوست دارند به گونه ای رفتار کنند که با خود پنداره او همخوانی داشته باشد لذا تجربه ها و عواطفی که این هماهنگی راندارند،تهدید کننده شده و از حیطه آگاهی طرد ( واپس زنی) می شوند .
هر چه فرد بخش بزرگتری از تجربه خود را انکار کند فاصله بین خویشتن و واقعیت بیشتر می شود و اگر این فاصله خیلی زیاد شود منجر به اضطراب شدید و سایر اختلالات روان شناختی می شود.
نظریه شخصیت از دیدگاه راجرز ( خود آرمانی)
راجرز معتقد بود که آدمی دارای "خود آرمانی" ( تصوری از آن کسی که می خواهیم بشویم و باشیم ) نیز هست و هر چه خود واقعی با خود آرمانی نزدیک تر باشد شخص احساس تحقق یافتگی و رضایت بالاتری دارد.
بنا براین دو نوع نا هماهنگی می تواند در انسان پیدا شود یکی بین "خود" و تجربه واقعیت؛ و دیگری بین خود واقعی و خودآرمانی
فرضیه راجرز درخصوص پیدایی این نا هماهنگی ها به شرح ذیل است.
وقتی والدین با پذیرش مشروط (یعنی به شرطی که کودک رفتار و احساسات صحیح ارائه دهد او را می پذیرند) خود پنداره کودک را خدشه دار می کنند به عبارت دیگر مردم وقتی در شرایط پذیرش مثبت بدون قید و شرط رشد کرده باشند، کارایی بیشتری خواهند داشت.
سه تجربه کودک از پذیرش مشروط ممکن است یکی احساس شرمندگی از اینکه فرد بدی هستند یا احساس طرد شدگی از این که دوست داشتنی نیستند و انکار احساست خود و نادیده گرفتن آنها باشد . سومین راه آسان تر است و از این طریق کودک عواطف خود را انکار کرده و ارزشهای دیگران را قبول می کند .
پیشنهاد راجرز به والدین این است که احساسات کودک را بپذیرند و در عین حال برای او تشریح کنندکه چرا رفتار کتک زدن امری نا پذیرفتنی است .
ارزیابی رویکرد انسانگرایی
راجرز به وسیله کارت هایی که شامل جملاتی از قبیل " از خودم رضایت دارم "، " رابطه گرم عاطفی با دیگران دارم" و … برای ارزیابی خود پنداره و بهبودی فرد در طول درمان استفاده می کرد او ابتدا از کارتهای برای توصیف خود واقعی و بعد برای توصیف خود آرمانی استفاده کرد و میزان همبستگی این دو میزان میزان نا همخوانی را نشان دارد
روان شناسان انسان گرا علیرغم تایید تاثیر متغیر های زیستی و محیطی در رفتار انسان ، بر نقش خود فرد در ساختن سرنوشت خویش تاکید دارند از نظر آنها آدمی اساس موجودی نیک است ، که می کوشد به رشد و خودشکوفایی برسد؛ قابل تغییر و فعال است
روان شناسان انسان گرا سلامت روان را یک فرایند دانسته و نه هدف و فقط افرادی که به سوی خودشکوفایی گام بر می دارند را می توان انسان سالم دانست .
بسیاری از نهضت های آزادی بخش از این رویکرد الهام گرفته اند .
رویکرد شناختی
رویکرد شناختی در واقع نه نوعی "فلسفه" درباره ماهیت بشر همچون رویکردهای دیگر ، بلکه بیشتر یک روش تجربی کلی است همراه با مطالب مربوط به چگونگی پردازش اطلاعات درباره خود و جهان در آدمی.
این نظریه تفاوتهای شخصیتی را ناشی از تفاوت مردم در شیوه بازنمایی ذهنی اطلاعات " ساخت های شناختی " می داند که در دو نوع کلی سازه های شخصی و طرح واره ها تبیین می شود.
نظریه سازه شخصی کلی
«کلی» به شناسایی ابعادی که خود مردم برای توضیح و تشریح خویش و شرایط اجتماعی به کارمی برند تاکید داشت او معتقد بود هر کس مجموعه ای اختصاصی و بی همتا از سازه های شخصی را جهت تفسیر و پیش بینی رویداد ها به کار می برد. ممکن است دو نفر که فرد سومی را می بینند یکی او را دوستانه و باهوش ارزیابی کند ودیگری کم هوش و غیر دوستانه
از آنجا که آزمونهای متداول صفات شخصیت با معیار کلی نا همخوان بود لذا او آزمونی با نام "گنجینه سازه نقش" برای شناخت سازه های شخصی ساخت
خویشوار ( طرح واره )
طرحواره عبارت از ساختاری است شناختی برای ادراک ، سازماندهی، پردازش و بهره برداری از اطلاعات.
طرح واره از یک طرف میزان اهمیت و توجه فرد به موضوعات خاص را مشخص کرده و از طرفی ساختاری برای پردازش و سازماندهی اطلاعات به فرد می دهد
طرح واره ها اغلب در طول عمر ثابت هستند و در انسانها متفاوتند.
مهمترین طرح واره " خویشوار" است که عبارت از مجموعه تجارب تعمیم یافته درباره خویش که راهنمای سازماندهی و پردازش اطلاعات مربوط به خود است . مثلا وقتی خویش واره کسی بر ورزش تکیه دارد در این صورت ورزش بخشی از " چه کسی هستم " و در نتیجه بخشی از رفتار های روزانه او خواهد بود
خویشواره همزمان چهار چوبی برای سازماندهی و انبار کردن اطلاعات نیز هست . تحقیقات نشان می دهد وقتی طرح واره فرد در یک حوزه نیرومند باشد به سرعت اطلاعات مرتبط را از حافظه باز یابی می کند .
نظریه طرح واره جنسیت بم
طبق نظریه بم کسانی که نقش آموزی جنسیتی حاصل کرده اند نسبت به آنهایی که نقش آموزشی نشده اند بیشتر طرح واره جنسیتی به کار می برند .
بم از طریق آزمونی خود ساخته افرادی که خود را بسیار برخوردار از صفات مردانه ( مانند جسور ، مستقل و .. ) و کم بهره از صفات زنانه ( مانند محبت ، ظریف و ..) در دسته مذکر و افراد داری صفات وارونه را در دسته مونث قرار می دهد و افرادی که خود را بین این دوسته می دانند عنوان دو جنسیتی داده است .
این نظریه پیش بینی می کند که نقش آموختگان هر جنسیت از طرح واره جنسی خود برای سازمان دهی به اطلاعات استفاده می کنند