طبقه اجتماعی مفهومی مرتبط با (گروه، نقش و پایگاه اجتماعی)
چرا می بایست با مفهوم طبقه اجتماعی آشنا گردیم؟
مقدمه: اصطلاح متداول طبقه دامنه وسیعی از مفاهیم را در بر می گیرد. این واژه به هنگام توضیح فرایند های تاریخی گسترده مانند فهم اختلاف منافع طبقاتی که در توضیح علل وقوع جنگ ها، ظهور فاشیسم و پیروزی یا شکست انقلاب ها مورد استفاده قرار می گیرد، موثرترین کاربرد را داشته است
طبقه اجتماعی نشان دهنده موقعیت اقتصادی- اجتماعی افراد است که بر اساس تحقیقات انجام شده، رابطه مستقیمی بین آن و وقوع نابهنجاری های روانی و اجتماعی و به تعبیری کلی تر رفتار اجتماعی افراد وجود دارد. وجود شکاف های عمیق اجتماعی بین طبقات جامعه تاثیر فزاینده ای در ظهور اختلالات روانی، سرخوردگی، ناکامی و بی هویتی ، احساس محرومیت و انزوای اجتماعی دارد(رفیع پور،1376) که این پیامدها، عاملی اساسی در انحراف از موازین زندگی اجتماعی و در نهایت ناامنی برای همگان است.
هر طبقه ای از نظر قدرت اقتصادی،منزلت اجتماعی،سطح سواد و سبک زندگی،شرایط خاص خودش را دارد بر همین اساس است که افراد در طبقه پایین اجتماعی به علت پایین بودن سطح تحصیلات و آگاهی، بیشتر به سمت رفتار های خطرناک همچون اعتیاد روی می آورند و در طبقات فرادست یا میانه بواسطه بهره مندی از امکانات و آموزش مناسب از شرایط زیستی مطلوب تری برخوردار هستند. لذا ضرورت دارد که دانشجویان روانشناسی با مفهوم طبقه اجتماعی در کنار دیگر مفاهیم علم جامعه شناسی آشنا گردند تا بتوانند از این مجرا تحلیل و ارزیابی کامل تری از وضعیت جامعه و بیماران روانی خود داشته باشند.
مقدمه:
بابا طاهر عریان (قرن پنجم هجری) اگر دستم رسد بر چرخ گردون از او پرسم که آن چون است و این چون یکی را می دهی صد ناز و نعمت یکی را نان جو آغشته در خون
حکیم بزرگوار ابوالقاسم فردوسی در کتاب ماندگار شاهنامه
چنین است کردار چرخ بلند دل اندر سرای سپنجی مبند
یکی را همی تاج شاهی دهد یکی را به دریا به ماهی دهد
یکی را برهنه سر و پای سفت نه آرام و خورد و نه جای خفت
یکی را دهد نوشه و شهد و شیر بپوشد به دیبا و خز و حریر
تعریف طبقه اجتماعی
مفهوم طبقه در قرن 19 نخستین بار توسط “آدام اسمیت” مطرح شد ولی از همان زمان تا اکنون ارائه تعریفی دقیق و خالی از اشکال برای طبقه اجتماعی به آسانی میسر نیست زیرا اختلاف نظر در این مورد زیاد است ولی اگر بخواهیم تعریف ساده ای از طبقه ارائه داده که خالی از بار ایدئولوژیکی نیز باشد . می توان : طبقه اجتماعی را گروهی از افراد دانست که دارای پایگاه اجتماعی بالنسبه مشابهی هستند و از لحاظ عواملی مانند امتیازات خانوادگی و شرایط (آموزش، درآمد و حرفه ) با هم مساوی می باشند. (دکتر منوچهر محسنی) و یا
طبقه اجتماعی را بخشی از اعضای جامعه که از نظر ارزش های مشترک ، حیثیت اجتماعی ، نوع فعالیت ، میزان ثروت و دارایی و نیز آداب معاشرت از سایرین متمایز باشند.(بورس کوئن)
برخی تعاریف دیگر:
1- "آرتور بوئر" (1902) معتقد بود: طبقه اجتماعی، مجموعه ای از گروههای اجتماعی است که از شرایط اقتصادی و روابط تولیدی، منزلت اجتماعی و موضع سیاسی مشابهی بر خوردارند؛
2- "مک آیور" و "پارسونز" معتقدند: طبقه اجتماعی، گروهی یا گروههایی از مردم هستند که به مناسبت منزلت اجتماعی از طبقات دیگر متمایز می شوند و سطح تعلیم و تربیت و منشا درآمد و مسکن و محل زندگی و… آنها متفاوت است؛
3- "سوروکین" نیز مجموعه ای از افراد را که از حیث شغل، وضیعت اقتصادی و سیاسی، شرایط مشابهی داشته باشند، طبقه اجتماعی می داند؛
4- "اوربرگ" معتقد است که طبقه اجتماعی گروه بزرگی از انسانهاست که از نظر مقام و مرتبت در سیستم تولید اجتماعی معین بر مبنای شرایط تاریخی در روابط تولیدی و مناسبات اجتماعی تولید و دسترسی به ابزار تولید و نحوه دستیابی به ثروت اجتماعی وضعیت مشابهی داشته باشند.
در ارزیابی و اندازه گیری طبقات اجتماعی دو رویکرد اساسی وجود دارد:
۱- استفاده از ترکیبی از ابعاد مختلف یا شاخص های چندبعدی که جهت اندازه گیری درجه و مقام کلی یا موقعیت اجتماعی فرد در جامعه طراحی شده اند
۲- استفاده از شاخص تک بعدی یا تک بخشی که تنها از یک جنبه مقام، موقعیت فرد را می سنجد و به کارگیری آن آسا ن تر از شاخص چندبعدی است.
از آنجا که هیچ طیف طبقاتی منحصر به فردی وجود ندارد نمی توان اذعان کرد که کدام شاخص بهتر است، بلکه انتخاب هر یک از روش ها بستگی به تناسب و ارتباط آن با مسئله مورد نظر دارد(دکتر منصور صمدی،1385)
شاخص های بنیادین طبقه اجتماعی (پروفسور کوئن)
1- درآمد
2- شغل
3- سطح تحصیلات
شاخص های بنیادین طبقه اجتماعی (دکتر محسنی)
در جوامع صنعتی پیشرفته، شاخص های اصلی زیر برای تعیین طبقه اجتماعی به کار می برند که عبارتند از
1- ثروت و در آمد
2- سطح و کیفیت آموزش
3- شغل و موقعیت حرفه ای
4- خانواده و گروه خویشاوندی
5- قدرت و نفوذ سیاسی و اجتماعی
علاوه بر این شاخص های بنیادی متغیرهای دیگری نظیر مذهب ، محل سکونت ،زمینه خانوادگی و گاهی ملیت و جنسیت هم می توانند معرف پایگاه طبقاتی افراد باشند.
برای اینکه یک طبقه اجتماعی در جامعه وجود داشته باشد، باید پنج ویژگی و معیار را دارا باشد:
۱- محدود باشد: بدین معنی که بین هر طبقه اجتماعی محدوده و مرزی وجود داشته باشد، که هر طبقه را از دیگری مجزا سازد. به عبارت دیگر هر طبقه باید قوانینی داشته باشد که مشمول هر فرد در گروه باشد.
۲- نظم یافته باشد: بدین معنی که طبقات می توانند در قالب معیارهایی همچون پرستیژ و مقام از بالاترین به پایین ترین نظم یابند.
۳- مانعه الجمع باشد: یعنی هر فرد می تواند به یک طبقه اجتماعی تعلق داشته باشد، اگرچه انتقال و حرکت از یک طبقه به طبقه دیگر در طول زمان امکان پذیر است.
۴- فراگیر و جامع باشد: بدین معنی که هر فرد سیستم جامعه با یک طبقه اجتماعی خاص تطابق داشته باشد و هیچ فرد تعریف نشده ای وجود نداشته باشد.
۵- نهایتاً طبقات اجتماعی باید تاثیرگذار باشند: این بدین معنی است که بین طبقات مختلف تفاوت های رفتاری وجود داشته باشد(دکتر صمدی).
طبقات اجتماعی در جوامع صنعتی :
بالای روبه بالا
1- طبقه بالا : بالای روبه پائین
متوسط روبه بالا
2- طبقه متوسط : متوسط روبه پائین
پائین روبه بالا
3- طبقه پائین پائین روبه پائین
درجه بندی های مختلفی جهت مشخص کردن طبقات اجتماعی در جامعه بسط داده شده اند: بسته به سیستم طبقه بندی، تعداد دسته ها و طبقات اجتماعی از دو تا ۹ طبقه در نوسان هستند. بدون در نظر گرفتن تعداد طبقات ارائه شده، آنها به گونه ای ترتیب داده شده که از طبقات بالا شروع شده و به طبقات پایین تر ختم می شوند(دکتر منصور صمدی،1385).
هرچه پایگاه طبقاتی افراد بالاتر باشد ، امید زندگی آن ها طولانی تر وسلامتی روانی آن ها بیش تر، تحصیلات شان بالاتر و شغل شان بهتر است و طبیعتا این عوامل شرایط مطلوب تری را از لحاظ رفتار سیاسی ، ثبات زناشویی ، مشارکت اجتماعی و نوع نگرش افراد به زندگی پدید می آورد.
نکته مهم در بررسی پایگاه و طبقه اجتماعی افراد
برخی از نمادهای پایگاه اجتماعی
1- طرز لباس پوشیدن 2- طرز صحبت کردن
3- نوع تفریحات 4- اثاث منزل ودارایی
نظریه های مهم مربوط به طبقات اجتماعی
1- کارل مارکس
2- ماکس وبر
کارل مارکس :
اولین کسی که به طور منظم و با اهمیت خاصی که به این مفهوم داده, آنرا مبنای نظریه پردازی خود نموده است, شخص کارل مارکس می باشد. در واقع این مارکس بوده که بیشتر از هر نظریه پرداز و متفکر دیگری, چشم انداز پرداختن به طبقات و سلسله مراتب اجتماعی را به یک مطالعه علمی طبقه اجتماعی بدل نمود. وی در این نظریه پردازی تا بدانجا پیش می رود که مفهوم طبقه اجتماعی را در یک چشم انداز تاریخی با هدف کشف قوانین علمی تاریخ (نوعی فلسفه تاریخ علمی) پردازش می نماید. در این راستا او در جهت کشف قوانین خاص تحولات اجتماعی در بشر تاریخ, به عوامل زیر بنایی این تحولات اشاره می کند, که از مفاهیم کیلدی فهم این مباحث, طبقه است. لذا اگر کسی بخواهد عنوان پدر مطالعه طبقه اجتماعی را به فردی عطا کند, آن فرد باید مارکس باشد (لیپست, 1381:30).
اعتقاد به کشمکش طبقاتی: بورژوازی(سرمایه دار) و پرولتاریا (کارگر)
از دیدگاه "مارکس"، گروههایی تشکیل طبقه می دهند که دارای این خصوصیات باشند: 1. در جریان تولید موقعیت همه آنها یکسان باشد؛ 2. منافع مشترک اقتصادی داشته باشند؛ 3. شرایط اقتصادی مشترک داشته باشند؛ 4. به مرحله آگاهی طبقاتی رسیده باشند؛ 5. به مرحله خصومت طبقاتی رسیده باشند. از منظر مارکس مفهوم طبقه در ارتباط با تولید مطرح می شود. وی عقیده داشت که در طول تاریخ دو طبقه در مقابل یکدیگر قرار دارند و منشا اساسی تضاد نیز مالکیت خصوصی وسایل و ابزار تولید است؛ بدین ترتیب در طول تاریخ دو طبقه در مقابل یکدیگر قرار دارند که عبارتند از صاحبان وسایل و ابزار تولید و کسانی که فاقد وسایل و ابزار تولید هستند؛ که اولی نفع خود را در نگهداری وضیعت موجود و دیگری نفع خود را در دگرگونی وضع موجود می داند. به این ترتیب "مارکس" تاریخ تمام جوامع را تاریخ نبرد طبقاتی می داند. تعریف "مارکس" و نظریه تضاد او در مورد طبقه اجتماعی صرفاً بر ملاک اقتصادی مبتنی بود
مقایسه ویژگی های طبقه اجتماعی مورد نظر «کارل مارکس»
Power.r.et al .Sociology.England :Pitman.1969 –p116-8
تضاد
هوشیاری طبقاتی نبرد طبقاتی انقلاب
1- قشربندی اقتصادی که بر مبنای شغل و درآمد افراد است(ثروت).
2-قشربندی مبتنی برقدرت که مربوط به نوع رابطه شخص باافراددیگراست(قدرت).
3- قشربندی حیثیتی که مبتنی است بر احترام و اعتباری که شخص در چشم دیگران دارد(منزلت).
ماکس وبر سه نوع قشربندی مشخص کرده که عبارتند از:
ماکس وبر:تعریفی که وبر از طبقه اجتماعی ارائه می دهد عبارت است از گروهی از افراد که در وضعیت واحدی قرار دارند طبقه در تعریف وبر یک مفهوم جامعه شناسی نیست، به قول وبر طبقات از جماعات حقیقی نیستند. «کسانی که وضعیت مشترکی دارند می تواند به وضعیت خود آگاهی پیدا کنند وبرای عمل مشترک گردند در این مورد است که اصطلاح طبقه، نمودار یک واقعیت اجتماعی خواهد بود. (اشرف، 1346)»
اعتقاد به قشربندی اجتماعی ثروت – قدرت – منزلت
قشربندی اجتماعی:
تقسیم جمعیت یک جامعه به دو یا چند لایه تقریباً متجانس بر حسب شمار کیفیتهای مطلوبی است که این افراد مشترکاً دارند. این قشربندی را جامعه شناسان معمولاً 4 دسته دانسته اند: 1)نظام بردگی؛ 2) نظام کاستی؛ 3) نظام سلسله مراتبی؛ 4) نظام طبقاتی. نظام قشربندی، افراد را با توجه به امتیازاتشان(ثروت – قدرت – منزلت) رتبه بندی کرده و آنها را در آن طبقه اجتماعی که با این امتیازات متناسب است، جای می دهد.
ماکس وبر 3 نوع طبقه اجتماعی تشخیص می دهد که عبارت اند از:
طبقه دارا ( سرمایه دار) که مالک اعضاء منابع شناخته می شود.
طبقه تولید کننده (مولد) که صفت مشترکش حضور فعال در بخش های متفاوت بازرگانی ، صنعتی یا کشاورزی است.
طبقه اجتماعی که ملاک تشخیص آن بیشتر مبتنی بر جایگاهی است که شخص در سلسله مراتب جامع اشغال می کند( طبقه کارگر، متوسط) .
نتیجه گیری
1- مفهوم طبقه اجتماعی اصل بنیادین تبیین های اجتماعی در سنت تفکر جامعه شناختی است که هم پویش های اجتماعی و هم هویت اجتماعی اعضای جوامع مدرن به کمک این مفهوم تحلیل و درک می شود.
2- مفهوم طبقه اجتماعی در دوران گذشته، بیش از دوران کنونی مشهود، محسوس و ملموس بود.در گذشته افراد همانند قالب هایی در طبقاتی متصور می گشتند که به سختی قابلیت ارتقاء به سطوح دیگر اجتماع را داشتند. مشاغل نیز اغلب به صورتی موروثی به افرا جامعه تفویض می گردید. در جهان امروز، تا حدودی از شدت این تقسیم بندی های اجتماعی کاسته شده است.
3- فواصل طبقاتی از آسیب های مهم برای یک جامعه سالم و پویا محسوب می گردد. جامعه ای که در رویای پیشرفت و تکامل به سر می برد، می بایست تاحد امکان فاصله طبقاتی را در ساختار بدنه خود از بین ببرد. فاصله و نابرابری اجتماعی علاوه برآنکه تاثیرات منفی و نامطلوب در اقتصاد جوامع بشری برجای می گذارد. بر اخلاق عمومی جامعه نیز تاثیر سوء داشته و موجب تخدیش وجدان و اخلاق عمومی می گردد. احساس خمودگی، بی عدالتی، یاس و ناامیدی در میان طبقه ای که خود را در رده پایین اجتماع تلقی می نماید، از جمله نتایج شایعی است که از آبشخور نابرابری و فاصله طبقاتی سرچشمه می گیرد.
4- احساس ظلم و اجحاف از سوی کسانی که در طبقات پایین و متوسط جامعه جای می گیرند، مانع از حس اعتماد ، دلسوزی و تعلق خاطر به سرزمینی است که در آن زندگی می نمایند. علاوه بر رنج های فراوانی که به علت فقر، ناداری، عدم مکنت کافی، بی توجهی طبقات مرفه جامعه به طبقات متوسط، تحقیر و نابرابری بر افراد تحمیل می شود، درگیری ذهن و روح با اقسام بیماری های روحی روانی از نتایج نامطلوب دیگر فاصله اجتماعی است.
5-در جوامع صنعتی پیشرفته، سه شاخص اصلی برای تعیین طبقه اجتماعی به کار می برند که عبارتند از: درآمد، شغل و میزان تحصیلات. علاوه بر این شاخصهای عمده، تغییرهای مهم دیگری مانند نژاد، مذهب، ملیت، جنس، محل سکونت، پیشینه خانوادگی و نیز به طور کلی، ویژگیهای فرهنگی، جزو شاخصهای طبقه اجتماعی به شمار می روند.
فعالیت کلاسی
1- تحلیل کنید که طبقه اجتماعی چه تاثیری در کاهش یا افزایش بیماری های روانی یا آسیب های اجتماعی دارد؟
سرگروه ها محترم تمام فعالیت های کلاسی خود را به صورت کامل ارائه دهند.
دانشجویان عزیز تحقیقات فردی خود را تا آخر هفته ی دیگر تحویل دهید.