تارا فایل

پاورپوینت زندگی نامه ونسان ون گوگ



همرازان، هم نفسان درود و سلام تان باد.سلام بر تو که خود را باور داری،  سلام بر اندیشه توانای تو، سلام بر دستان خلاق و سازنده ات،سلام بر پای استوارت که تا انتهای ایستادگی ایستاده است ؛  تو را می ستایم و دستان پر مهرت را می فشارم.

تهیه کننده

ونسان ون گوگ زندگی نامه

وَنسان وَن گوگ یا وینسنت ویلم فان خوخ (به هلندی: Vincent Willem van Gogh) (زاده ۳۰ مارس ۱۸۵۳ – درگذشته ۲۹ ژوئیه ۱۸۹۰) نقاش پست امپرسیونیسم هلندی بود که کار او تاثیر گسترده ای بر هنر سده ۲۰ (میلادی) داشت. کارهای او شامل شب پر ستاره، تک چهره، خودنگاره، چشم انداز، طبیعت بی جان، سرو، کشتزار گندم و گل های آفتابگردان است. او از کودکی به نقاشی علاقه داشت ولی تا اواخر دهه دوم زندگی اش نقاشی نکرد. او بسیاری از کارهای شناخته شده اش را در دو سال آخر زندگی اش تکمیل کرد. وی در یک دهه بیش از۲٬۱۰۰ کار هنری تولید کرد که شامل ۸۶۰ نقاشی رنگ روغن و بیش از ۱٬۳۰۰ نقاشی با آبرنگ، طراحی و چاپ می شود.
ونسان فان گوخ F .۴۵۸) , تکرار نسخه ۴ (زمینه زرد), اوت ۱۸۸۹. موزه ون گوگ، آمستردام
ون گوگ در خانوادهای سطح متوسط به بالا به دنیا آمد و جوانی خود را به عنوان فروشنده آثار هنری گذراند. او پس از تدریس در آیل ورث و رامس گیت انگلستان به لاهه، لندن و پاریس مسافرت کرد. او در جوانی عمیقاً مذهبی بود و آرزو داشت کشیش شود. از سال ۱۸۷۹ به عنوان مُبلغ مسیحی در میان کارگران زغال سنگ در بلژیک فعالیت کرد و در آنجا آغاز به کشیدن طرح هایی از مردم محلی نمود. در سال ۱۸۸۵ سیب زمینی خورها را که نخستین کار مهم او شناخته می شود کشید. در مارس ۱۸۸۶ به پاریس رفته و با امپرسیونیسم فرانسوی آشنا شد. بعدها به جنوب فرانسه رفت و تحت تاثیر نور آفتاب شدید آنجا قرار گرفت. هرچند او در زمان حیاتش در گمنامی به سر می برد و در تمام طول عمر خود تنها یک تابلو نقاشی به نام تاکستان سرخ و چند طراحی از خود را فروخت

اما اکنون به عنوان یکی از تاثیرگذارترین نقاشان سده ۱۹ (میلادی) در جهان شناخته می شود. ون گوگ شیفته نقاشی از مردم طبقه کارگر مانند تابلوی سیب زمینی خورها، کافه های شبانه مانند تراس کافه در شب، مناظر طبیعی فرانسه، گل های آفتابگردان، شب پر ستاره و خوشدنگاره بود. وی در اواخر عمر به شدت از بیماری روانی اختلال دوقطبی و فشار روحی رنج می برد.
هنوز در مورد نحوه مرگ ونسان تردید وجود دارد، برخی معتقدند او خودکشی کرده و برخی دیگر یقین بر کشته شدن وی دارند

ونسان ون گوگ در ۳۰ مارس ۱۸۵۳ در زوندِرت روستایی نزدیک شهر بردا در استان برابانت شمالی هلند نزدیک مرز بلژیک زاده شد. او بزرگ ترین فرزند زنده مانده آنا کورنلیا کاربنتوس و تئودوروس ون گوگ بود. پدر و پدربزرگ او کشیش و سه تا از عموهایش فروشنده آثار نقاشی بودند. نام پدربزرگ و عموی او نیز ونسان بود که به او «عمو کِنت» می گفت. همچنین ونسان نام برادر بزرگ تر وی و فرزند نخست خانواده بود که چندی پس از تولد و یک سال پیش از تولد ونسان درگذشته بود. برادر محبوب و حامی اش تئودوروس ون گوگ، ملقب به تئو، چهار سال پس از ونسان در ۱ مه ۱۸۵۷ به دنیا آمد. سپس خانواده ون گوگ دارای چهار فرزند دیگر، یک پسر به نام کور و سه دختر به نام های آنا، الیزابت و ویل شد. ونسان اغلب کودک ساکت و آرامی بود.

در سال ۱۸۶۸ ونسان ناگهان به خانه بازگشت؛ بعدها در نامه ای به تئو، سال های نخستین خود را این گونه توصیف می کند: «دوران جوانی من تیره و سرد و بی حاصل بود».
ونسان در ۱۸ سالگی، بین ۱۸۷۱ و ۱۸۷۲. او در این زمان در یکی از شعبه های شرکت گوپیل و شرکا در لاهه کار می کرد.
ونسان در سال ۱۸۶۹ (میلادی) نزد عمویش ونسان در یکی از شعبه های بنگاه خرید و فروش آثار هنری به نام گوپیل و شرکا در لاهه مشغول به کار شد و سپس در سال ۱۸۷۳ از طرف عمویش به لندن فرستاده شد. این دوران خوبی برای ونسان بود و در بیست سالگی از پدرش بیشتر پول درمی آورد. در همین دوران او عاشق دختر صاحب خانه اش آگنی لویر[۱۳] شد ولی از وی جواب رد شنید. ونسان به تدریج گوشه نشین شد و به دین روی آورد. پدر و عمویش او را به پاریس فرستادند. در آن جا بود که ونسان از اینکه با هنر مانند یک کالای مصرفی برخورد می کرد پشیمان شد و این روحیه را به مشتریان نیز منتقل می کرد تا این که در سال ۱۸۷۶ از کار اخراج شد.

برخلاف قارهٔ اروپا که دارای بریدگی های زیادی در سواحل است، کناره های آفریقا صاف و بدون بریدگی (خلیج) است.از این رو کناره های این قاره برای پهلو گرفتن کشتی ها و ساختن بنادر چندان مناسب نیست.
اعتقاد مذهبی او به تدریج شدیدتر شد تا آنجا که به انگلستان بازگشت و در یک مدرسه به صورت داوطلبانه و بدون دستمزد به تدریس مشغول شد. او تصور می کرد در مسیر درست زندگی قرار گرفته است. این مدرسه در بندر رامس گیت قرار داشت و این فرصتی بود تا ونسان چند طرح از مناظر آن جا بکشد. ونسان، به مدت ۱۵ ماه در رشته علوم دینی در آمستردام تحصیل کرد. او پس از ترک تحصیل و پرداختن به نقاشی، سال ها پس از این دوران به عنوان «وحشتناک ترین دوران زندگی» اش نام برد
مدتی بعد جای مدرسه عوض شد و ونسان هم به خانه بازگشت و شش ماه را در یک کتاب فروشی به کار مشغول بود؛ ولی این کار وی را راضی نمی کرد و وی بیشتر وقت خود را در اتاق پشت مغازه به طراحی و برگردان انجیل به زبان های انگلیسی، فرانسوی و آلمانی می گذراند. در این دوران به گواهی هم اتاقی اش گورلیتز که آموزگاری جوان بود به شدت صرفه جو بود و از مصرف گوشت پرهیز می کرد.
در سال ۱۸۷۷ وی تصمیم داشت روحانی شود و تحصیل الهیات را در دانشگاه ادامه دهد؛ بنابراین خانواده اش او را به آمستردام و نزد دیگر عمویش جان که یک فرمانده نیروی دریایی بود فرستادند؛ ولی وی از تحصیل الهیات ناکام ماند و آن جا را ترک کرد.
ونسان مدتی در انگلستان و نیز در میان کارگران معادن زغال سنگ شهر بوریناژ واقع در بلژیک به عنوان مبلغ دین مسیحی فعالیت کرد.

گل آفتابگردان F. تکرار نسخه ۴ (زمینه زرد), اوت ۱۸۸۹. موزه ون گوگ، آمستردام

ونسان ون گوگ فعالیت هنری خود را به عنوان طراح و نقاش از سال ۱۸۸۰ (میلادی) و در سن ۲۷ سالگی آغاز کرد. وی پس از مواجهه با آثار ژان فرانسوا میله عمیقاً تحت تاثیر نقاشی های او و پیام اجتماعی آنها قرار گرفت و در همین زمان بود که طراحی را به صورت جدی و حرفه ای آغاز کرد. او از آنجا که در سن ۳۷ سالگی درگذشت، در واقع تمام آثارش را در ۱۰ سال آخر عمر خویش آفرید که شامل بیش از ۹۰۰ نقاشی، بیش از ۱۱۰۰ طراحی و ۱۰ چاپ می شود. برخی از پرآوازه ترین آنها در ۲ سال پایانی عمرش کشیده شده اند.
ون گوگ در ابتدا تحت تاثیر نقاشی های هلندی از رنگ های تیره و اندوه ناک استفاده می کرد تا این که برادر جوان ترش تئو که به خرید و فروش تابلوهای نقاشی اشتغال داشت بعدها باعث آشنایی او با نقاشان امپرسیونیسم شد آشنایی وی با جنبش های امپرسیونیسم و پست امپرسیونیسم در پاریس پیشرفت هنری او را سرعت بخشید.
ون گوگ شیفته نقاشی از کافه های شبانه، مردم طبقه کارگر، مناظر طبیعی فرانسه و گل های آفتاب گردان بود. مجموعه گل های آفتابگردان او که تعدادی از آنها از سرشناس ترین نقاشی هایش نیز به شمار می آیند شامل ۱۱ اثر است. خودنگاره ها و شب های پرستاره وی از دیگر نقاشی های برجسته او به شمار می آیند.

او دوست داشت تابلوهایش تاثیر مستقیم و قوی اوکی یوئههای ژاپنی را داشته باشند که آنها را بسیار ستایش می کرد. آرزو داشت هنر صاف و ساده ای بیافریند که نه تنها هنرشناسان متمول را خوش بیاید، بلکه مایه شگفتی و آرامش همه انسان ها باشد گفته می شود که «گندم زار با کلاغ ها» آخرین اثر ون گوگ است. اما در مورد آن اختلاف نظر وجود دارد.

بریدن گوش چپ
وَنسان وَن گوگ که از بیماری روانی رنج می برد، در دسامبر ۱۸۸۸ گوش چپ خود را با تیغ سلمانی برید درباره اصل ماجرا تردیدی وجود ندارد و خود نقاش هم در دو خودنگاره تصویر خود را با گوش باند پیچی شده کشیده است. ون گوگ تا روز ۲۳ دسامبر دو گوش درست داشت، اما روز بعد که او را در بستر غرق خون یافتند، جای گوش چپ او خالی بود و به یاد نمی آورد چه بلایی به سرش آمده است. درباره چگونگی ماجرا حرف و حدیث زیاد است و دو گفتمان بر سر زبان ها است:
نخست: ون گوگ، که در اوایل سال ۱۸۸۸ به توصیه برادر کوچک و مهربانش تئو به شهر آرل در جنوب فرانسه کوچ کرده بود چند ماه بعد به ناراحتی روحی و افسردگی شدید دچار شد؛ او در کابوسهای ترسناک و هذیان آلود دست و پا می زد و به حالت روان پریشی نزدیک می شد. هنرمند رنجور و حساس که از مدتی پیش در گوش چپ خود صداهایی تحمل ناپذیر می شنید تصمیم گرفت با اقدامی قطعی خود را از شر گوش راحت کند.
دوم: روایت دیگر این است که ون گوگ به یک زن روسپی به نام راشل دل بسته بود و چون مال و منالی نداشت به او بدهد، به دلبر خود قول داده بود که به او یک «هدیه گرانبها» تقدیم کند و این البته گوش خودش بود. برای این روایت گواه واقعی وجود دارد؛ زیرا راشل واقعاً گوش بریده را دریافت کرد

مرگ (۱۸۹۰)
ون گوگ در آخرین سال زندگی خود (۱۸۹۰) به دکتر گاشه روان شناسی که کامی پیسارو به او معرفی کرده بود، مراجعه کرد. نخستین برداشت ون گوگ از گاشه که چهره اش را نیز کشیده است این بود که دکتر از خود او بیمارتر است.
روز به روز فرورفتگی و افسردگی ون گوگ عمیق تر می شد با این حال او تنها در ۲ ماه پایانی عمرش ۹۰ نقاشی برجای گذاشت. ونسان ون گوگ در ۲۹ ژوئیه ۱۸۹۰ در سن ۳۷ سالگی در اثر شلیک گلوله به شکمش زخمی شد و روز بعد در مهمان سرای رَوو درگذشت. ونسان آخرین احساسش را به برادر خود که پیش از مرگش بر بالین وی آمده بود این گونه بیان کرد: «غم برای همیشه باقی خواهد ماند». شش ماه بعد تئو نیز درگذشت.

پرتره دکتر گاشه ونسان این اثر را در آخرین سال زندگی خود کشید،

تردید در خودکشی
بر پایه باور بیشتر مردم، وی خودکشی کرده است؛ ولی بر پایه برخی گفته ها، مرگ وی در اثر شلیک گلوله از یک تفنگ معیوب توسط دو نوجوان مست صورت گرفته است و وی بعداً تصمیم گرفت که برای حفاظت از آنها، مسئولیت واقعه را بر عهده بگیرد. پژوهشگران معتقدند که گلوله با زاویه و نه به طور مستقیم به قسمت فوقانی شکم ون گوگ اصابت کرده است. در حالی که در صورت خودکشی انتظار می رود گلوله به طور مستقیم به فرد اصابت کند. پژوهشگران بر پایه شواهد و نامه های به دست آمده معتقدند که ون گوگ نیت خودکشی نداشته اما زمانی که با مرگ یا خطر آن مواجه شد، خود را تسلیم مرگ کرده است.
در سال ۱۹۶۵ یک کشاورز، تفنگی را که ون گوگ با آن خودکشی کرد در مزرعه گندمی که ون گوگ برای نقاشی به آن می رفت در نزدیکی دهکده اُوِر سور آواز پیدا کرد. با اینکه قدمت این تپانچه تقریباً و کالیبر گلوله های آن شبیه همان گلوله هایی است که ونسان ون گوگ خود را با آن کشت اما دربارهٔ اصالت این تفنگ، تردیدهای اساسی وجود دارد.

آثار
شب پرستاره
گل های زنبق
گندم زار با کلاغ ها
خانه ای در اَور
خود نگاره

ممنون از توجه شما
خسته نباشید


تعداد صفحات : 20 | فرمت فایل : pptx

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود