موضوع : تاریخ حکومت ایلام (ایلام کهن – ایلام میانه – ایلام جدید)
ایلام کهن
حکومت فرمانروایان عیلامی در دروه کهن آن تقریبا به 2700 سال پیش از میلاد می رسید. از ویژگیهای تاریخ عیلام در این دروه برخورد با بین النهرین به خصوص درگیری با شهر اور بود. به جای این فرمانروایان نخستین سلسه اوان یا شوشترنشست.
یازدهمین فرمانروای این سلسله با نارامسین(حدود2254 – 2218 ق.م) فرمانروای بزرگ اکدی رابطه دوستانه بر قرار کرد.
چندی برنیامد که یک خاندان حاکمه جدید به نام سلسله سیماش(به احتمال زیاد در کوهستان های جنوبی لرستان) ظاهر شد. مهمترین رویداد این دوره استیلای شولکی حکمران سومین سلسله اور(2094 – 2047 ق.م)برعیلام بود. بر اثر این واقعه، عیلامیان شوریدند و سلسله سوم اور را برافکندند و این واقعه در مراثی
بین النهرین و متون عمانی مدتهای مدید ثبت شد.
در میانه سده نوزدهم پیش از میلاد، قدرت عیلام به دست سلسله جدیدی به نام اپارتی افتاد. شیروکدوش سومین شاه این سلسله در ائتلاف های نظامی علیه قدرت نوظهور بابل فعالیت داشت ولی نتوانست حمورابی را حذف کند و عیلام در 1764ق.م فرو کوبیده شد. امّا پس از مرگ حمورابی، سلطنت کهن بابل سریعا رو به انحطاط رفت و چندی برنیامد که عیلامیان انتقامی سخت از آنها کشیدند. کوتیر – نهونته اول بر سامسوئیلونه فرزند حمورابی حمله برد و چنان شکستی بر بابلیان وارد کرد که این واقعه پس از هزارسال در کتیبه آشوربانیپال شاه آشور ثبت شد.
توان گفت که عیلام با این پیروزی بار دیگر به استقلال رسید. از پایان سلسله اپارتی که در اواخر سده شانزدهم پیش از میلاد به وقوع پیوسته، چیزی دانسته نیست.
ایلام میانه
دوره میانی عیلام پس از دو سده که منابع درباره آن چیزی نمی نویسند، با قدرتگیری سلسله انزانی که منطقه آن به احتمال در کوه های شمال شرقی خوزستان بوده، آغاز شد. در زمان خونبانومبا چهارمین شاه این دودمان توسعه سیاسی به سرعت رخ داد و برای او لقب ((گسترش دهنده امپراطوری)) رابه ارمغان آورد.
اونتاش گال یا اوتادش فرزند او که معاصر با شلمنصر اول آشور و بنیانگذار شهر دوراونتاشی(چغازنبیل کنونی) بود به جای وی نشست..
عیلام در سال های پس از اونتاش گال با قدرت نوظهور آشور شدیدا وارد جنگ شد. توکولتی – نینورتای اول شاه آشور به کوه های شمال عیلام لشکرکشی کرد. عیلامیان در زمان کیدین – خوتران دومین شاه پس از اونتاش گال با موافقیت تمام در مقابل این لشکرکشی ایستادگی کرد و در حمله ای به بابل آن را به باد غارت دادند. ولی بنظر میرسد که قدرت آشوری ها بیشتر از عیلامیان بوده است. توکولتی – نینورتا برای مدتی سلطه آشوری ها را بر جنوب بین النهرین بسط داد و کیدین – خوتران در سایه قدرت او قرار گرفت و سلسه انزانی به پایان رسید.
سلطنت شوتروک – نهونته در حدود 1160 ق.م پیش از میلاد، پس از یک دوره ناآرامی داخلی و در نیمه دوم دوره میانی شروع شد. پس از این پادشاه که بنیانگذار اصلی سلسله جدید بود، دو شاه نسبتا قدرتمند ولی کم تاثیر به قدرت رسیدند و پایتخت آنها ظاهرا شهر شوش بود و عیلام در این دوره یکی از بزرگترین قدرت های نظامی خاور نزدیک شد. توکولتی – نینورتا در حدود سال 1208 ق.م درگذشت و آشور دچار دوره ای از ضعف داخلی و نابسامانی سیاسی شد.
عیلامیان بلافاصله از این موقعیت بهره گرفتند و به منطقه رود دیاله و قلب بین النهرین لشکرکشی کردند.
شوتروک – نهونته بابل را گرفت و ستل حمورابی را به شوش منتقل کرد. شیلخاک – این – شوشیناک برادر و جانشین کوتیر – نهونته فرزند ارشد شوتروک – نهونته با اینکه نگران بهره گیری از ضعف آشور به نفع خود بود، ولی تا شمال منطقه کرکوک کنونی لشکرکشی کرد. امّا دومین سلسله ایسین در بابل علیه سلطه عیلامیان طغیان کردند و سلطه عیلامیان را در مرکز بین النهرین را ازبین بردند. امپراطوری نظامی عیلام به سرعت رو به نابودی رفت. نبوکد نصر اول بابلی به عیلام هجوم آورد و آن را از پا انداخت. حکومت عیلام با دومین هجوم بابلی ها درهم کوبیده شد ودوره میانه عیلام خاتمه یافت.
نکته گفتنی اینکه در خلال دوره میانی عیلام، نظام کهن جانشینی و تقسیم قدرت نیز از بین رفت. پسرجانشین پدرشد و چیزی از تقسیم قدرت به صورت نظام فدارتیو باقی نماند. این نکته به احتمال زیاد به افزایش قدرت مرکزی عیلام در شوش منجر شده و لشکرکشی های موثر و قاطع آن را در خارج از عیلام و فتوحات آن را درپی داشته است. نظام کهن منطقه گرایی که با فدرالیسم متعادل میشده، آسیب دید.
منازعات فرقه ای و خانگی که عیلام را در دوره جدید آن به ضعف و سستی کشاند ریشه در تحولات محوری سده های سیزده و دوازده پیش از میلاد داشت.
ایلام جدید
دوره ای از ابهام و تاریکی، دو دوره میانی و جدید عیلام را ازهم جدا میکند. در سال 742 پیش از میلاد شخصی به نام هوبان – نوگاش به عنوان شاه عیلام ذکر شده است. مناطق عیلام به دو امارت نشین مجزا با قدرت مرکزی نسبتا ضعیف تقسیم گردید. عیلامیان در یکصدسال بعد همواره درصدد دخالت در امور بین النهرین بودند و این کار را با ائتلاف با بابل علیه فشار مضاعف قدرت تازه جان یافته آشور انجام می دادند. آنها از نظر نظامی و دیپلماتیک در این سیاست های خود کامیاب بودند. اما در نهایت ناگزیر شدند راه را برای گسترش سلطه آشور بگشایند. از این زمان به بعد دخالت های گاهگاهی آشور و بابل در منازعات داخلی عیلام، حکومت عیلام را هرچه بیشتر در سرازیری سقوط قرار میداد.
ضمنا سپاه آشور قدرت عیلام و نفوذ آن را در لرستان به تحلیل برد. این فشارهای داخلی و خارجی اسباب فروپاشی قدرت مرکزی عیلام را فراهم ساخت. سپاه آشور بانیپال در یک سلسله لشکرکشی ها بین سال های 692 و 639 پیش از میلاد برای سلطه سیاسی و دیپلماتیک که البته دردسرهایی هم برای آشوریان داشت، سرانجام شوش را درهم کوبید و بناهای آن را به ویرانه بدل ساخت و به باد غارت داد و سرزمین عیلام را به نمکزاری محض تبدیل کرد.
تمدن ایلام
تصاویر
معبد چغازنبیل
پایتخت تابستانی عیلامی ها
نارام سین
حمورابی
جام نقره زن ایلامی
آشوربانی پال
ایلام جدید
ایلام جدید
موفق و پیروز باشید