معنی هنر
واژه هنر ریشه در زبان سانسکریت دارد. این کلمه در ابتدا «سونر» و «سونره» خوانده می شد و با «هونر» و «هونره» زبان پهلوی و اوستایی مترادف است. واژه «سو» یا «هو» در فارسی نیز به معنای نیک و خوب است و هرچیز خوب و نیکویی هنر نامیده می شد و به خالق هنر نیز هنروَنت می گفتند.
تعریف هنر
هنر مجموعه ای از آثار یا فرآیندهای ساخت انسان است که در جهت اثرگذاری بر احساسات و هوش انسانی یا به منظور انتقال یک معنا یا مفهوم، خلق می شوند. همچنین می توان گفت هنر توانایی و مهارت خلق زیبایی است.
تعریف دیگر هنر
می گویند هنر از دیرباز شکل اسرارآمیزی از ارتباط و گفت و گو بوده است، یعنی هنرمند همواره قصد داشت تا چیزی را بازگو کند که از راه های معمول ارتباط مانند حرف زدن و نوشتن نمی توانست بیان کند. او تلاش می کند مفهوم و پیامی را انتقال دهد که ورای مکالمات روزمره باشد. بنابراین واژگانی بصری یا شنیداری ابداع می کند و در معرض تفسیر انسان ها می گذارد.
با وجود چنین تعریف به ظاهر ساده ای، فیلسوفان و هنرپژوهان سال هاست که درگیر ارائه تعریفی مشخص از هنر هستند و تا کنون بنا بر عقیده و نگرش خود، نظریه های گوناگونی به بار آورده اند.
تعریف هنر از دیدگاه بزرگان
قبل از بحث درباره چیستی هنر، باید به این نکته اشاره کنیم که با اینکه مفهوم هنر امری بدیهی و شناخته شده به نظر می رسد و تفاسیر زیادی از آن در منابع فلسفی وجود دارد، اما هنوز تعریف واحد و مشخصی که همه صاحب نظران درباره آن اشتراک داشته باشند ارائه نشده است.
مثلا «ارسطو» برخلاف اکثریت این مفهوم را از منظر احساسات و عواطف بررسی می کنند، آن را حاصل فعالیت عقلانی می داند. در حالی که «کروچه» فیلسوف ایتالیایی اعتقاد دارد که هنرآفرینی از خیال هنرمند برمی آید و لحظه ای که قضاوت و تعقل وارد آن شود از بین می رود.
در کتاب هنر چیست تولستوی، نویسنده بزرگی روسی، آمده که هنر دارای ارزش اخلاقی است. او معتقد بود که هنر هرگز به منظور زیبایی و لذت بردن خلق نمی شود و هدفی والاتر چون ترویج ارزش های اخلاقی و اجتماعی برای آن در نظر می گیرد
در مقابل نظریه دیگری وجود دارد که مدافع شعار هنر برای هنر است، پیروان این نظریه مخالف دیدگاه تولستوی هستند. از نظر آنها چه بسیار آثاری وجود دارند که حامل هیچ پیام خاص و اخلاقی نیستند، اما در جامعه هنری و در نظر هنرشناسان ارزش و اعتبار زیادی یافته اند.
منشاء هنر و ارائه تعاریفی جامع متعدد از آن
با وجود تمام این تعاریف گوناگون و گاه متضاد، دیدگاهی مشترک در میان همه هنرمندان از هنر دیده می شود و آن این است که اثر هنری چیزی زیباست که توسط انسان خلق شده باشد. هنر از دیرباز تاکنون با انسان و فعالیت های او همراه بوده است و هیچگاه نمی توان پویش های هنری را برکنار از سایر جلوه های زندگی بررسی کرد. امروزه با اتکا به دستاوردهای پژوهشی در زمینه باستان شناسی و تاریخی می توان ادعا کرد که شعر، موسیقی، رقص، پیکرنگاری، نقاشی و به طور کلی فعالیت هایی که امروز به عنوان هنرهای هفتگانه می شناسیم با زندگی انسان آغاز شده اند.
با توجه به این موضوع تعریف مفهوم هنر تنها در یک جمله مشخص نمی گنجد، بلکه با بررسی علت و منشاء هنر در هر دوره معنا پیدا می کند. چنانچه از بررسی کهن ترین آثار هنری یعنی نقاشی های غاری مربوط به ۳۰ هزار تا ۱۰ هزار سال پیش از میلاد بر می آید، انسان ها فکر می کردند که نقاشی از حیوانات و پرتاب نیزه به آنها، جادویی عمل می کند و موفقیت آنها در شکار را تضمین خواهد کرد.
انسان درگیر و دار حیات دشوار ابتدایی برای حفظ خود و یافتن خوراک و پناهگاه در تلاشی دائم است. از این رو برای او کار بی هدف و بدون دلیل معنا نداشت و تنها هدر دادن نیرو و قوای بدنی بود. در تمدن های اولیه باستانی مانند بین النهرین و مصر که تفکرات دینی داشتند، هنر بر زندگی پس از مرگ و ارتباط انسان با خدایان تمرکز دارد. از دید آنها دین و آیین کمکشان می کرد تا محیط شان را در کنترل داشته باشند یا برای زندگی پس از مرگ آماده شوند. بنابراین هنرهای آن دوره مانند رقص و موسیقی که در مراسم آیینی اجرا می کردند و یا نقش و نگارهایی که بر ظروف سفالی می کشیدند برای جلب رضایت خدایان و نیروهای برتر بود. در واقع فعالیت های هنری انسان های ابتدایی و تمدن های باستانی به منظور برآوردن پاره ای از نیازهای زندگی صورت می گرفت.
در روم باستان که تا حدودی دموکراسی وجود داشت، هنر سکولار رایج بود و موضوع هنر مربوط به انسان ها و مسائل دنیوی و زمینی بود نه دینی.
از طرف دیگر با توجه به گستردگی سرزمین های تحت تسلط امپراتوری رم، بخشی از فعالیت هنرمندان در خدمت تبلیغ عظمت و جلال امپراتوری بود. رومی ها به این منظور ستون ها و طاق نصرت های یادبودی برپا می کردند تا پیروزی هایشان را ستایش کنند و بر قدرت رومی تاکید ورزند.
هنرمند کیست؟
هنر در واقع مفاهیم و فعالیت های گوناگونی را دربر می گیرد، امروز هنر به مثابه هنرهای تجسمی، موسیقی، سینما و تئاتر است. به همین دلیل شاید به کسانی که در این عرصه ها فعال هستند، هنرمند گفته می شود؛ اما در واقع هنرمند، مفهوم سنگینی است و به هر کسی نمی توان نسبت داد. برخی فیلسوف ها هنرمند را کسی می دانند وحدت نگاه خود را، بر کثرت نگاه مخاطب منطبق کند. هنرمند شاید همان کسی باشد که نگاه می کند، درک می کند و خلق می کند.
همانگونه که برای هنر تعریف مشخصی وجود ندارد برای هنرمند نیز تعریف مشخص وجود ندارد. هنرمند واقعی همیشه تاثیرگذار بوده و حتی بعد از درگذشتش یاد و خاطره آن در ذهن ها و دل ها می ماند، با این حال همواره در طول تاریخ مرسوم بوده که بهای زیادی به هنرمند داده نمی شود و در مشکلات و سختی ها اولین چیزی که حذف می شود هنر است. در واقع بسیاری از هنرمندان بزرگ به خصوص در سال ها و قرن های پیش، پس از درگذشت و فوت بوده که سرشناس شده اند.
هنرمند یک مبارز انقلابی است، او روحیه تجدد خواه و ساختار شکن دارد و هدف او این است که با شکستن سنت ها و گاه ترمیم و پیوند آن ها به هم دریچه ای از شعور و آگاهی را به جامعه ی بشری بگشاید. برای هنرمند اصلا مهم نیست که اثری را که آفریده مورد پذیرش مردم است یا نه؟ و این به خاطر غرور و تعصب بیش از اندازه اش می باشد در عین حال که او خود را هیچ کس می داند. هنرمند شهرت و دوامش را از راه نفوذ در مردم دارد نه با تبلیغات توخالی و گذرا. مهم نیست هنرمند چه لباسی بپوشد بلکه وجود اوست که به لباس شخصیت و ارزش می دهد. هنرمند عشق است و تنها زیبایی را دوست ندارد بلکه او به زشتی ها هم عشق می ورزد چون او می خواهد واقعیت ها را نشان داده و با عشق خود آن ها را بپوشاند. هنرمند تحمل پذیرفتن حرفی از روی اجبار را ندارد و اگر کاری را به او تحمیل کنند افسرده می شود. او همیشه در اداره کردن زندگی خود دچار مشکل است و نیازمند حمایت دیگران. هنرمندان اندازه های متفاوتی دارند بعضی غول پیکرند و بعضی کوچکتر…
شاملو می گفت : هنرمندان را سلسله جبالی بدانید که بعضی قله های آن از ابرها بیرونند، بالاترند؛ اما همواره باید یادمان باشد که هنرمندان وجودی معصومانه و کودکانه دارند. اگر همه اینها بود و بیش از اینها آنگاه ممکن است که او را بشناسیم ….
در آخر برای اینکه هنرمند شوید باید حس دیوانگی درون خود را بیدار کنید تا بتوانید در مقابل عادت ها و رفتارهایی که شما را از انجام کارهای مخالف خواسته هایتان باز می دارد بایستید ….
برای هنرمند شدن هیچوقت دیر نیست به قول لئوناردو بیکن : هر هنرمندی در ابتدا مبتدی بوده است.
اثر هنری چیست ؟
اثر هنری انتقال عواطف و احساست هنرمند به انسان است ، هنرمند قادر است در آثارش عواطف و تجربیات خود را به صورتی آشکار کند که باعث برانگیخته شدن احساسات مخاطب شود و با ایجاد عواطف مشترک با مخاطبان ارتباط و پیوندی معنوی برقرار کند .
مصرف اثر هنری
برخی از جامعه شناسان بر این باورند برای روشن شدن اصالت زیبایی هنر، جداشدن آن از خدمت نهادهای بیرونی کافی است. اگر بخواهیم این توضیح را بپذیریم امروز که تا حد خوبی این استقلال حاصل شده همگان باید بتوانند برداشتی صرفا زیبایی شناسانه از آثار هنری داشته باشند؛ اما، تحقیقات بوردیو چیز دیگری را نشان می دهد. اعضای طبقه ی کارگر نه تنها کمتر به دیدن نگارخانه ها می روند بلکه حتی در انتخاب میان آثار هنری بیشتر به مسئله کاربرد و یا تعریف عمومی زیبایی متمایل می شوند. از دیدگاه او در جهانی که روز به روز بیشتر به بازار شبیه می شود، قواعد اقتصادی آن بر هنر هم حاکم می شوند. پس استفاده از لذت های میدان های هنری مستقل کاملا به میزان رفاه فرد بستگی دارد. رفاه برای فرد امکانات آموزشی و زمان فراغت بیشتر فراهم می کند، آموزشی که در نبودش دریافت آثار هنری پیچیده، سخت می شود و فراغتی که موجب می شود بتواند به جنبه هایی از زندگی، فراتر از غم نان فکر کند.
گویی همان طور که خون در فئودالیسم نقش غالب را بازی می کرد، اینجا هم ثروت درکنار واژه هایی مثل فرهیختگی، فهم هنر و سلیقه قرار می گیرد تا روند و مسیر کلی هنر را مشخص کند؛ واژه هایی که گویی تنها به کار می روند تا اصالت پول در هنر کمتر دیده شود.
اگر در تعریف روند تولید محدود، تناظرِ «جذب نگاه بیشتر» و «عدم اعتبار»، و نیز «بازخورد مثبت کمتر» و «ارزشمندی» را بپذیریم آیا باید بگوییم هر اثر هنری که امروزه بیشتر دیده می شود فاقد ارزش و اعتبار و هر اثری که نیم نگاهی هم به آن انداخته نمی شود واجد شرایط یک کار پر معنا است؟ محکی که در اینجا به میان می آید، فراتر از سلیقه و دریافت شخصی، زمان است. زمان، که با گذرکردن، مانایی اثر هنری را تعیین می کند. احتمالا تاریخ برگی بر خود نخواهد دید که در آن هنر به مثابه ی کالای تجاری ناموجود باشد؛ اما، ماندگاری آن ها پرسشی است که تنها گذر زمان پاسخش را روشن می کند. از طرفی اگر آنچه که تحت عنوان «هنر برای هنر» شناخته می شود، بیشتر تحت تاثیر طبقات مرفه جامعه ایجاد شده است، تا چه حد می توان نقش آن را در بیان مسائل و مشکلات اجتماعی، پررنگ دید؟
هفت هنر جهان چیست و هنرهای زیبا و سودمند کدامند؟
اصطلاح هنر در معنای مشخص خود دارای تقسیم بندی های مختلفی است. در مباحث فلسفی گذشته، هنرها را به دو دسته هنرهای زیبا و سودمند یا کاربردی تقسیم می کردند. منظور از هنرهای زیبا اثری است که تنها به خاطر خودش خلق شده و هدفی جز زیبایی و لذت بصری ندارد. مانند نقاشی، مجسمه سازی و رقص. اما هنر کاربردی هدفی فراتر دارد و به هنری گفته می شد که سودمند و کاربردی باشد و فایده ای برساند. مانند معماری، طراحی صنعتی و سفالگری. افلاطون ارزش و فایده هنر را به اندازه میزان خدمت و تاثیر آن بر جامعه می دانست و میان ابداع و خلاقیت با ساختن و صنعت تفاوتی قائل نبود.
امروزه این نوع تقسیم بندی منسوخ شده است، در نوع جدید تقسیم بندی، هنر، هفت شاخه دارد و به هنرهای هفتگانه مشهور است.
این ۷ شاخه هنر عبارتند از:
• موسیقی
• هنرهای دستی (مجسمه سازی شیشه گری و غیره)
• هنرهای ترسیمی (نقاشی، گرافیک، خطاطی، نقاشیخط، عکاسی و غیره)
• ادبیات (شعر، داستان، نمایشنامه، فیلمنامه و نثر)
• معماری
• رقص و حرکات نمایشی
• هنرهای نمایشی (سینما، تئاتر، بازیگری و غیره)
هنر های نمایشی
هنرهای نمایشی شکلی از هنر است که برخلاف هنرهای پلاستیکی، هنرمند در آن با استفاده از بدن و فیزیکِ خود در وهلهٔ نخست و سپس بهره گیری از امکانات دیگر به خلق هنر خود می پردازد. اصطلاح «هنرهای نمایشی» برای اولین بار در سال ۱۷۱۱ در زبان انگلیسی برای مجموعه ای از هنرهای دیداری متکی به بازیگر مورد استفاده قرار گرفت.
تقسیم بندی هنرهای نمایشی شامل:
«رقص»
رقص معمولاً به حرکت های انسان که برای بیان یک حالت انجام می گیرد گفته می شود. رقص می تواند در یک محیط اجرایی، روحانی یا اجتماعی اجرا شود.
به افرادی که به انجام رقص می پردازند رقصنده یا رقاص می گویند و به خودِ کنشِ رقص، رقصیدن یا رقص گفته می شود.
در فرهنگ معاصر ایرانی، رقاص لفظی است با بار منفی که به رقصندگان باشگاه های شبانه ازجمله رقص عریان عربی و رقص برهنه غربی اطلاق می شود. به کار بردن این لفظ برای کسانی که حرفه آنان نوعی از انواع رقص های هنری است ناپسند است.
انواع هنر رقص: رقص باله، رقص فولکلر، رقص بالروم، رقص آیینی.
«اپرا»
اُپرا آمیزه ای از موسیقی و تئاتر است تا حقیقت به تصویر کشیده شود. ازاین رو برای خلق آثار اپرایی باید در دو بخش موسیقی و نمایش آگاهی داشت تا بتوان پدیده ای درخور تحسین ایجاد کرد.اپرا مجموعه ای است از هنرهای مختلف: موسیقی، ادبیات، فن بازیگری، طراحی صحنه، دکور و کارگردانی. اپرا از ارزنده ترین پدیده های جهان موسیقی است. طی چندین قرن، اپرا با تحولات فراوان، همه گونه رویدادها و سبک های موسیقی را تجربه کرد و به تکامل رسید.
آوازهای اپرا شامل دو قسمت است:
آریا که قسمت اصلی اپراست و خواننده در آن با آرایش های آوازی، قدرت و مهارتش را ابراز می دارد.
گفت آواز که نوعی از فن بیان و مکالمه آوازی است و غالباً پیش از آریا قرار می گیرد.
در اپرای ایتالیایی، گفت آواز رابط بین دو آریاست:
گفت آواز خشک که آواز بدون ارکستر است و فقط با چند آکورد کوتاه همراهی می شود.
گفتآواز همراهی شونده که خواننده به همراهی ارکستر می خواند و بیشتر در اپراهای فرانسوی معمول است.
«تئاتر»
اگر عبارت « هرگاه الف نقش ب را برای ج بازی کند یک نمایش شکل گرفته است » را برای تعریف نمایش بپذیریم وابستگی غیرقابل انکار هنرهای نمایشی به سه مقوله (بازیگر، نقش و تماشاگر) مشخص می شود. تئاتر در ساده ترین تعریف شکلی از نمایش است که علاوه بر این سه عامل وابسته به عوامل دیگری چون «محل نمایش، متن نمایشی، زمان اجرا و فرایند تولید تا ارائه دارد» با این تعریف نمایش های غیر داستانی در ردیف تئاترها قرار نمی گیرند.
تئاتر از کلمه یونانی «تئاترون» به معنی تماشاخانه یا محل تماشا گرفته شده است و شامل انواع مختلفی چون نمایش زنده با بازیگر، نمایش های عروسکی، پانتومیم، تئاتر تلویزیونی، اپرا، باله، نمایش های موزیکال، نمایش رادیویی، نمایش های آیینی (به شرط داشتن ساختار روایی) و شکل های خاصی از نمایش های سنتی ملل و اقوام (برای نمونه: نقالی، پرده خوانی، نمایشنامه خوانی، تخت حوضی، تعزیه در ایران) و نمونه های متعدد دیگری است.
تئاتر امروزه ازنظر ساختار و شکل ارائه گستردگی فراوانی یافته و شکل های گاه بدیعی چون (تئاتر خیابانی، تئاتر محیطی، تئاتر مواجه، تئاتر پوچی و…) که برخی از آنها در شکل اجرا و تعدادی نیز در ساختار نمایشنامه دست به نوآوری زده اند.
«سیرک»
رومیان اولین کسانی بودند که واژهٔ سیرک را به کار بردند در آن زمان به محوطه وسیعی که محل نمایش های مهیجی همچون اسب دوانی، آکروبات، مسابقه ارابه رانی و کشتی بود سیرک گفته می شد. نوع جدید سیرک از سال های ۱۷۰۰ میلادی آغاز به کار کرده است و در آن از شعبده باز، دلقک، آکروبات باز و همه نوع حیوان رام شده و حتی شیر و خرس هم استفاده می شود
تاریخچه هنرهای نمایشی در غرب
دوره کلاسیک
در اوایل قرن ۶ قبل از میلاد اولین حرکت های رسمی برای ایجاد سنت های نمایشی کلاسیک در یونان آغاز شد. نمایش های تراژدی و شادی نامه که ریشه در آئین های مذهبی یونان باستان داشتند شکل گرفت و با وجود نویسندگان بزرگی چون سوفوکل، اوریپید، آریستوفان و… به سرعت پیشرفت کرد. این سنت بعدها توسط رومی ها ادامه یافت و شکل کپی برداری شده ای از نمایش ها در روم همزمان باسایر نمایش های سرگرم کننده دیگر چون «گلادیاتور بازی» و «مبارزات خونین پهلوانی» پیشرفت کرد. همزمان شکل جدیدی از نمایش پانتومیم در روم به وجود آمد که نوعی از تئاتر بی کلام بود. با ظهور دین مسیحیت و رشد قدرت و نفوذ کلیساها برای مدتی هرگونه فعالیت نمایشی ممنوع و حرام دانسته شد. اما حرکت هنر نمایش هرگز به طور کامل متوقف نشد و اینبار در قالب نمایش های کارناوالی با موضوع «زندگی و آلام مسیح و حواریون» ونیز شکل جدیدی از نمایش های اخلاقی در فاصله قرون ۹ تا ۱۴ پدید آمد.
دوره رنسانس
رنسانس در سال های ۱۳۰۰ از ایتالیا آغاز شد و در عرض سه قرن در سراسر اروپا انتشار یافت. به ندرت در دوره ای چنین کوتاه از نظر تاریخی، رخدادهای متعددی به وقوع می پیوندد. حال آنکه این قرن ها سرشار از تغییرات اساسی و فعالیت های بزرگ است. جهان امروزی نتیجه همین فعالیت هاست، زیرا رنسانس پایه های اقتصادی، سیاسی، هنری و علمی تمدن های کنونی غرب را بنا نهاد.
دانش و هنر پیشرفتهای عظیمی در ایتالیای سده پانزدهم و شانزدهم به وجود آوردند. این احیای فرهنگی به رُنِسانس (یعنی نوزایش) مشهور شده است. دانشمندان، سرایندگان و فیلسوفانی ظهور کردند که با الهام از میراث اصیل روم و یونان با دیدگانی تازه تر به جهان می نگریستند. نقاش ها به مطالعه کالبد انسان پرداختند و اعضای بدن انسان را به شیوهٔ واقع گرایانه ای نقاشی می کردند. فرمانروایان ساختمان ها و کارهای بزرگ هنری را سفارش دادند. این عقاید تازه بزودی در سراسر اروپا گسترش یافت.
در تاریخ هنر معمولاً دوران رنسانس را به این مراحل، بخش می کنند:
آغازین (حدود ۱۳۰۰ – حدود ۱۴۲۰)
پیشین (حدود ۱۴۲۰- حدود ۱۵۰۰)
پسین یا اوج (حدود ۱۵۰۰ – حدود ۱۵۲۷)
در این دوران شکل های جدیدی از هنرهای نمایشی مانند کمدیادلارته و باله که گونه ای رقص نمایشی بود به وجود آمدند. اولین بالماسکه ها و نمایش های بداهه در قرن ۱۶ در انگلیس با ظهور بزرگان عرصه نمایش چون شکسپیر، بن جانسن، کریستوفر مارلو پدید آمدند که ترکیبی بودند از حرکات نمایشی، رقص همراه با موسیقی که هنرمندان آن با پوشیدن لباس های عجیب که به طور استادانه ای طراحی شده بودند به هنرنمایی می پرداختند.
تاریخ تئاتر ایران و سیر تحولات هنرهای نمایشی
نخستین نمودهای تئاتر همان جادو و جادوگری و رقص های ایینی انسان اولیه در فرهنگ های مختلف است البته به شکل امروزی همان پنج قرن پیش نمود پیدا کرده است.
ایران از جمله مناطقی بود که پیش از اسلام خواستگاه تئاتر شد و هنر نمایش از نخستین سده های شکل گیری ملیت و سرزمین رخ نمود.شاید خیلی ها تئاتر را یک پدیده مدرن با منشا اروپایی بدانند اما ادبیات نمایشی و دراماتیک در تاریخ مدون ایرانن شکل گرفت و از دوران پادشاهان باستان و حتی بین مردم عادی روال شد از نمایش کمدی که باعث خنده پادشاهان و مسخره کردن می شد تا نمایش های کنایی و برگرفته از وضعیت اجتماعی که از سوی طبقات دیگر جامعه اجرا می شد.
نمایش پیش از اسلام؛ از پر سیاووشان تا خیمه شب بازی و نقالی
شاید اولین نمایش ها به داستان سوگ سیاوش و کین ایرج برگرفته از ادبیات کهن ایران و شاهنامه فردوسی برسد. براساس این داستان شاهزاده ای جوان و نیک خو به ناپاکی متهم می شود و او برای ثابت کردن پاکی اش می بایست از آتش رد شود و علی رغم پاکی اش باز هم فرار می کند و به دست افراسیاب به قتل می رسد. مردم در سوگ او نوحه ها و سروده ها داشته و یک آیین خاص برگزار می کردند هر چند که با ورود اسلام به ماورالنهر به تدریج این چهره آیینی سیاوش فراموش و شخصیت مذهبی او محو شد چرا که نماد مظلومیت و شهادت امام حسین(ع) بود که مردم برایش تعزیه ها برگزار می کردند.
بنابراین تئاتر پیش از اسلام شامل شاهنامه خوانی، خیمه شب بازی، کمدی، تقلید، نقالی و … در محیط های عمومی و خصوصی بود. فرمانروایان ایرانی برای تفرج و گذران ساعت های تفریح خود از این نوع برنامه ها استقبال میکردند و پس از آن بود که روضه خوانی و پرده خوانی و تعزیه روی کار آمد.
در قبایل پیش از اسلام هنوز اجتماع های چند نفره تشکیل و نقالی با توسعه عنصر کلام رخ می داد و پس از مدت ها به صورت مکتوب در می آمد . استفاده از صورتک و بازی در همین دوره راه افتاد و صحنه های گرد نمایشی با حضور مردم دور تا دور بازیگران و نقالان صورت می گرفت. درتاریخ بخارا تالیف ابوبکر محمد بن جعفر النرشخی ، ترجمه ابونصر قبادی آمده است که مردم بخارا بر مرگ سیاوش سخن می گفتند و تعزیه برگزار می کردند. شواهدی هم مطرح است که اسکندر همراه سپاهش حدود ۳۲۳ ق. م تعدادی نمایشگر هم همراه داشت.
براساس یکی از روایت های عهده اسلامی که ابوریحان بیرونی نقل کرده، جشن بر نشستن کوسه مرسوم بوده که بعدتر به «میر نوروزی» در زمان اسلام معروف شد و هنوز هم مطرح است که در برخی روستاها اجرا می شود.
تاریخچه نمایش عروسکی: سیاه بازی و خیمه شب بازی
نمایش عروسکی از دوره اسلامی تا چهار قرن اطلاعی در دست نیست اما از قرن پنج در آثار ادبی اسدی طوسی، خاقانی، نظامی و خیام ، واژگانی چون لعبته باز، خیال باز و .. مطرح شد. در ایران دو قسم «سیاه بازی» و «خیمه شب بازی» بود. در خیمه شب بازی ، عروسک های پارچه ای و چوبی مستقیم حرکت داده می شدند و در سایه بازی، سایه های عروسک ها در برابر منبع نور قرار می گرفتند و با نی های نازکی حرک داده می شدند.
یکی از مهمترین بازی های عروسکی برای دوره شاه سلیم عهد صفویه بوده که در دوره قاجاره هم به کمال خود رسیده است. بهاءالله از وزیرزادگان ایران درباره شرح این امر از سوی شاه سلیم خطاب به سلطان عثمانی مطالبی در لوح رییس نگاه است. در عهد قاجار و زمان احمدشاه خیمه شب بازی مورد انتقاد قرار گرفت چون عروسک هایی شبیه احمد شاه و اطرافیانش ساخته شد و سر نخ آنها را کسی که لباس اروپایی داشته، گرفته است انها می خواستند بگویند که سرنخ این ها بدست خارجی ها است. در دوره ناصری بود که در محل دارالفنون تئاتری زیر نظر میرزا علی اکبر مزین الدوله دایر شد.
تاریخ تئاتر ایران پس از اسلام
پس از تهاجم عرب ها به ایران، از آنجایی که آنها چیزی درباره تئاتر نمی دانستند، نه می توانستند هنر خود را به ایرانیان عرضه کنند و نه قادر به ممنوع کردن آن بودند. بنابراین، واسطه های مذهبی، روحانیون، تئاتر را با تفسیر آیه های قرآن یا روایت های مشابه حرام شمردند. ظاهرا تئاتر مداخله در خلقت خدا در راستای آفرینش یک شخصیت در نمایش بود، اما چون علاقه خلاق بازیگری را نمی توانستند منکوب کنند، این هنر راههای دیگری را برای ابراز وجود یافت و در طی دو یا سه سده بعدی به شکل بسته تری ادامه پیدا کرد. نفرت مردم نسبت به حاکمان قلدر و خواسته های آنان مضمون نمایش هایی را تشکیل داد که به وسیله کولی ها بازی می شد.
تئاتر مذهبی (تعزیه)
در طی ماه محرم (در تقویم سال قمری) که زمان سوگواری برای شهادت امام سوم مسلمان شیعه مذهب بود، مراسم خاصی شروع می شد تا خاطره شهادت او را زنده کنند. این مراسم که بعدها به گونه ای سامان یافته تر برگزار می شد، ریشه در سنت های کهن سوگواری برای سیاوش در ایران باستان داشت.
نکته های جالب این گردهمایی مذهبی عبارت هستند از هماهنگی و نرمی حرکت های گروهی، حالت های بازی گونه آنها و گاهی وقت ها رقص های ایشان که با همخوانی ترانه های سوگواری همراه می گشت. تزئینات و پوشش نیز توجه کارگردانان را جلب کرد.
در زمان صفویان، تئاتر ایرانی مردم پسندتر شد و بحثی از سرگرمی معمول مردم را تشکیل داد. در همان زمان بود که تقلید نیز برای سرگرم کردن مردم به شکل های گوناگون بسط و توسعه یافت. نمایش ها نوشته نمی شدند. بنابراین، مقامات دولتی نمی توانستند اهل تئاتر را بر اساس هیچ گونه مدرکی به خاطر گفته ها یا بازی های ایشان دستگیر نمایند. البته، گاهی وقت ها سیاست دولت این بود که بگذارد مردم احساس آزادی بکنند تا بلکه از انفجار آنها پیشگیری شود.
ظهور مجدد تئاتر ایرانی
دلقک ها به قلب مردم و نیز پادشاهان نفوذ کردند. بنابراین، دلقک های ویژه ای به دربارهای برخی از پادشاهان راه یافتند. به طور کلی، تئاترهای مستقلی پس از اسلام در ایران وجود داشتند: داستان سرایی، نمایش های عروسکی، تعزیه و نمایش های شادی آور. داستان های حماسی، داستان های مذهبی و پس از آن داستان های حماسی-مذهبی توسط نقالان در جاهای عمومی مانند میدان ها، قهوه خانه ها و غیره نقل می شدند. داستان سرایان شعرهای ایرانی را به مردم بی سواد نیز منتقل می کردند.
مغولان و عثمانی ها تاثیر فراوانی بر نمایش های عروسکی ایرانی گذاشتند، اما بعدها برخی از مضمون های کهن ایرانی به شکل های جدید بازی شد.
تعزیه مبدل به یکی از نمایش های مردمی بسیار سامان دهی شده در ایران گشت که عبارت بود از مراسم یادبود امام حسین (ع) به همراه نمایش های مذهبی که در آنها رویدادهای دوره پس از اسلام بازی می شد. به تدریج، نمایش ها نوشته و مضبوط گردیدند.
نمایش های شادی آور هم زمان با رشد نیازهای درونی مردم احیا شدند تا جبران همه لحظه های تلخ زندگی واقعی را بنمایند. بنابراین، جامعه مورد تمسخر و استهزا قرار می گرفت–انتقاد.
مطربان کولی به جای دوره گردی اسکان یافتند . برخی از ساختمان ها به طور موقت جهت تئاترها مورد استفاده قرار می گرفتند. بعدها، این ساختمان ها محل دایمی برگزاری تئاترها شدند.
تاثیر هنر اروپایی
تئاتر به مثابه تئاتر غربی از دوره ناصرالدین شاه به ایران آمد. پیش از سفرهای ناصری به اروپا تنها یک سری نمایش های کوچه بازاری و تعزیه خوانی، روحوضی در کشور مطرح بود و افرادی چون شیخ شیپور، کرنا و کریم شیره ای تئاترهای بداهه اجرا می کردند اما با رفتن ناصرالدین شاه به فرنگ و دیدن مظاهر پر تجمل اپراها و سالن های نمایش وضع در ایران هم فرق کرد.
بنابراین ناصرالدین شاه دستور به اجرای تئاتر مدرن و تاسیس سالن نمایش در تهران داد هر چند پیش از آن تکیه دولت را برای اجرای تعزیه تاسیس کرده بود. به گفته «الول ساتن» اولین فردی که به نضج و پیداش نهضت تئاتر ایران کمک کرد،ناصرالدین شاه قاجار در سال ۱۲۹۰ هجری بود. در همین دوره نمایشنامه های غیر مذهبی هم به زبان فارسی در کشور نوشته و اجرا شد. میرزاملکم خان در آن دوره نمایش هایی درباره اوضاع اجتماعی ایران نوشت و افرادی چون وزیر خان لنکران نیز ترجمه های مشهوری کردند.
Thank you for your attention!