تارا فایل

پاورپوینت باغ های ایرانی و کوشک های آن


به نام خداوند مهربان
باغ های ایرانی و کوشک های آن

Persian gardens

ایرانیها از قدیم الایام به ساختن باغ و باغچه در حیاطها و دور و بر بناها علاقه خاصی داشته اند. شاید خاطره میهن اصلی و خاستگاه قوم آریا منشا این علاقه بوده است. آنها باغچه هایی را که در اطراف بنا می ساختند «په اره دئسه» می نامیدند، که به معنای پیرامون دژ یا «دیس» بود. «دیس» یعنی بنا و کسی را که دیس می ساخت «دیسا» یعنی بنا می خواندند.
واژه پردیس به معنای بهشت، در زبان عربی به فردوس و در زبانهای دیگر به پارادایزر تبدیل شده است. خود بهشت یا «وهشت» به معنای بهترین زندگی است و این بهشت به شکل باغی سرسبر و خرم و زیبا مجسم می شده است. ما برای این مفهوم واژه های جنت، فردوس، بهشت یا رضوان را به کار می بریم. در فارسی قدیم واژه پالیز هم به همین معنا بوده است. چنان که فردوسی گفته است: «وزآنجا به پالیز بنهاد روی».(پیرنیا،1373، 5و4)
امروزه این واژه در زبان یونانی به صورت paradeisos به معنی باغ، و در زبان فرانسه به صورت paradis و در زبان انگلیسی به صورت paradise به معنی بهشت به کار برده می شود. (آریان پور،1365، 29)
نام دیگر این فضای سرسبز و دل انگیز «باغ» است. باغ واژه ای فارسی است که در زبان پهلوی نیز به همین شکل بکار برده می شده است.
باغ ایرانی از قدیمی ترین و مهم ترین باغ های جهان به شمار می رود و در نوشته های یونانیان و تورات و … از آن سخن بسیار رفته است.
کشاورزی و باغ سازی در آیین ایران قدیم با قرب و منزلتی موکد توصیه شده است. با گرویدن ایرانیان به دین اسلام این دیدگاه از عمق بیشتری برخوردار و باعث ترویج باغ سازی ایرانی در اقصی نقاط عالم اسلامی گردید.(دیبا،1374، 25)
باغـــــهای ایــــــران

ویل دورانت در تاریخ تمدن می نویسد که باغ به سبک ایرانی مورد تقلید سایر ملل نیز قرار گرفته و هم در بین مسلمین و اعراب و هم در هندوستان رواج یافته است و در قرون وسطی موجب الهام اروپائیان گردیده است.
در چنین دورانی بیشتر شهرهای ایران در محاصره باغهای سرسبز و انبوه پناهگاهی برای آسایش ساکنان آنها بوده، و شهرهائی چون اصفهان و شیراز و چند سده پیش از آن نیشابور و بلخ و هرات و سمرقند و بخارا از نظر زیبائی، طراوت و ظرافت و داشتن باغهای بزرگ و بی نظیر بی شمار در دنیای آن روز به خود می بالیده است.
جهانگردان اروپائی همچون پیترودلاواله و شاردن که در آن عهد باغهای اصفهان را دیده اند یادآور شده اند که برای اولین بار در عمر خود چنین مناظری را مشاهده کرده اند.
شیوه باغ سازی در کشورهای شرقی نیز از باغهای ایران بهره گرفته است. با برشاه از شاهان مغولی حاکم بر هند شیوه باغ آرایی ایرانی را به سرزمین هند برد و باغهایی در آگرا واقع در شمال هند احداث کرد که معدودی از آنها تا به امروز موجود است.
(آریان پور،1365، 31و30)

 

اعتقاد به بهشت بعد از مرگ در سایر اعتقادات مذهبی نیز وجود داشته است که از آن جمله می توان به اعتقادات مصریان باستان و هندوان اشاره کرد و از دیدگاه چینی ها و ژاپنی ها روح انسان پس از مرگ و طی مراحل سخت، در قالب تازه ای به زمین باز می گردد و یا در بهشتی که شباهت تام به روی زمین دارد به آرامش و سعادت جاوید می رسد. در ایران قدیم معتقدات آیین «مزدیسنی» در مورد بهشت کاملاً روشن است که دارای سه «سرا» است که از سرای سوم به بارگاه جلال اهورا و عرش باری تعالی می رسد.
باغ تمثیلی از بهشت برین

آب به معنای سرچشمه حیات و گیاهان جلوه های جمال و زیبایی طبیعت اند و باغ در سرزمین های گرم و خشک آیتی از سر زندگی خاک و تمثیلی از بهشت برین بر کره ارض می باشد. قرآن کریم که خود آیاتی از جلوه های جمال خداوند است با تکیه بر تصاویری که انسان از سرسبزی و خرمی طبیعت دارد بهشت را در جهان آخرت توصیف نموده است و پس از اسلام معماران مسلمان با عنایت به این توصیف ها بهشت هایی را در این جهان فناپذیر ساخته اند که به راستی تمثیلی از جنت است که در قرآن توصیف شده است.
ایرانیان بهشتی را در این عالم  طرح کرده اند که با خصوصیات این دنیا مطابقت دارد (تحول پذیری) اما تصاویر بهشت آخرت را تداعی می کند. و سعی کرده اند که در همه فصول سال زیبایی و بهره دهی (میوه های مناطق مختلف آب و هوایی در چهار فصل سال) در یک اکوسیستم بسته و جدا از محیط فراهم آید.
(دیبا،1374، 27و26)
 
یکی از خصوصیات باغ های ایرانی وسعت آنها است، گرچه باغ های معروف و وسیعی در ایران وجود داشته است که از جمله به باغ هزار جریب در اصفهان می توان اشاره کرد. اما وسعت مجازی باغ ایرانی که منتج از هندسه خاص آن، کاربرد همه عوامل طبیعی و … می باشد از اهمیت بیشتری برخوردار است و هویت باغ ایرانی نیز از آنها ناشی شده است.
وجود چشم انداز اصلی به شکل مستقیم کشیده در محور طولی باغ روبروی کوشک و کاشتن درختان بلند در دو طرف آن نقشی اساسی در ایجاد پرسپکتیوی دارد که باغ را طولانی تر جلوه گر می سازد. این همان خصوصیتی است که در باغ های ایتالیایی و به تبع آن باغ های فرمال فرانسوی مورد الهام قرار گرفته است.

شیب طبیعی که در اکثر باغ های ایرانی مورد استفاده قرار گرفته موقعیت مناسبی را برای قرار گیری کوشک در نقطه مرتفع باغ فراهم ساخته است که تمثیلی از معنای فردوسی در بهشت می باشد.
(دیبا،1374، 27و26)
در اکثر باغ های ایرانی جوی آب از طبقه زیرین کوشک سرچشمه می گیرد و پس از ریختن به حوض جلوی عمارت در کل باغ جاری می شود. نهر (یا حوض) کوثر چنان که در بعضی روایات آمده زیر ارض جریان دارد و مبدا و نهایت آن بی پایان و نامحدود است و هر کس به اندازه ظرفیت ذهن صاف و پاکش از آن دریافت و بهره ای دارد. (دیبا،1374، 30)

بعد از آب که نقش اصلی در شکل گیری باغ ایرانی را دارد، مهم ترین نقش به درختان داده شده است و این امر بر خلاف نقش درختان در باغ های اروپایی است که به دلیل خصوصیات آب و هوایی از ارزش چندانی برخوردار نیستند.
شاید پناه بردن از گرمای جهنمی اقالیم خشک و سوزان به سایه طوبایی درخت، دلیلی بر این گرایش بوده است و به همین دلیل درختان کهن سال که نقش اساسی در تنظیم اکوسیستم محیط داشتند مورد توجه و تقدیس قرار می گرفته اند. از خصوصیات دیگر باغ ایرانی محصور بودن آن به وسیله ترکیبی از دیوارهای بلند و درختان خاص بوده است که توان مقابله با شرایط آب و هوایی محیط را داشته و بومی منطقه بوده اند
اهمیت درخت و گیاهان نزد ایرانیان

طرح باغ ایرانی بر اساس توجه و کاربرد خاص مربع در ترکیب کلی و اجزاء آن استوار است و این خصیصه شخصیت متمایز باغ ایرانی را تشکیل می دهد واز دیرباز مورد توجه دیگران بوده است.
این که از چه زمان مربع یا مربع مستطیل در طرح باغ مورد استفاده قرار گرفته محتاج تحقیقات فراوان است اما دلایل بسیاری برای کاربرد مربع در خلق محیط زیست انسان و از جمله باغ ایرانی می توان ذکر کرد.
جاری شدن آب از جای جای باغ (در باغ ایرانی آب را به درون زمین برده و از مکان های خاص به بیرون جاری می کرده اند) و حرکت آن در چهار جهت و چهار جوی، تمثیلی از چهار نهر بهشتی است که در باغ ایرانی به کار گرفته شده است.
گرچه در بسیاری از باغ های ایرانی می بینیم که آب از یک جهت آمده و ضمن ریختن در یک حوض مقسم در سه جهت دیگر جاری شده است اما گردش آب را در چهار جهت تداعی می کند. نقوش کاشی های به دست آمده از شوش که تا قرن 23 قبل از میلاد هم می رسد شامل برکه آب و درخت زار می باشد اما از ترکیب هندسی و تقسیم باغ به چهار قسمت و آب گذرهای مستقیم نشانی نداشته است و صرفاً نمایان گر اهمیت آب وگیاه در زندگی مردم آن روزگار بوده است.
گرچه بعضی از این نقوش «دنیا» را نشان می دهد که به چهار قسمت تقسیم شده و گاهی آبگیری هم در وسط آن مشاهده می گردد. اما دلالت بر باغ با طرح هندسی نمی کند، بلکه تصور انسان آن روز از زمین را نشان می دهد و این همان تصور سمبلیک است که اساس تصورات هندسی و عقلانی را که نقش اصلی در خلق محیط مصنوع و از جمله باغ ایرانی دارد تشکیل می دهد.
اصول هندسه باغ ایرانی

اگر باغ سلطنتی پاسارگاد (که اولین نمونه باغ ایرانی کشف شده قبل از اسلام است) را مورد بررسی قرار دهیم می بینیم که حوضچه های سنگی مقسم و آب گذرهای سنگی مستقیم در آن مورد استفاده قرار گرفته است. علی رغم آنکه شواهد ظاهری نشان گر تقسیم باغ به دو قسمت (دو مستطیل) است و حوضچه های سنگی موجود تنها به سه آب گذر (یک ورودی و دو خروجی) متصل شده اند، دیوید استروناخ معتقد است که باغ مذکور یک «مسیر دید» طولانی و مرکزی داشته که به دلیل شخم زدن زمین در دوره های بعد به کلی از بین رفته اند و به وسیله آب گذرهای متقاطع باغ را به چهار قسمت متساوی تقسیم می کرده و بنیادی ترین عامل «باغ ایرانی» یعنی «چهار باغ» در پلان باغ اصلی کورش در پاسارگارد وجود داشته است.
کاربرد وسیع ترکیب هندسی چهار باغ و آب راه های اصلی و متقاطع باغ های ایرانی در دوره پس از اسلام را می توان نتیجه ابعاد تمثیلی بهشت در قرآن (چهار نهر بهشتی) و دیدگاه کهن انسان به زمین به عنوان تمثیلی از کل طبیعت دانست.
دیدگاههای دیگری نظیر اعتقاد به طبایع چهارگانه عناصر اربعه و … نیز، بخصوص در دوران بعد از اسلام در بین مسلمانان رواج یافته که ممکن است دلیل تقسیمات هندسی چهارگانه باشد.
(دیبا،1374، 35-33)
از زمانی که انسان شروع به کشاورزی نمود و برای آماده ساختن خاک، گاوآهن را اختراع کرد، بر اثر تجربه به این قاعده هندسی دست یافت که سهل ترین راه برای شخم زدن زمین، حرکت آن در جهت مستقیم و موازی هم می باشد و بدین ترتیب قطعات زمین به اشکال مربع و مستطیل درآمد.

همین قاعده هندسی زمانی که قصد آبیاری مزارع را داشت نیز به عنوان سهل ترین راه برای آبرسانی، با طی کردن مسافت کمتر و جلوگیری از هدر رفتن آب مورد توجه قرار گرفت.
یکی دیگر از خصوصیات مهم باغ ایرانی نظم دقیق و هندسی در نحوه کاشتن درختان است و برای این منظور هر بخش از باغ که به شکل مربع یا مستطیل است به مربع های کوچک تقسیم و در هر راس این شبکه مربعی یک درخت که عمر طولانی تر دارد کاشته می شد و سپس این مربع ها به مربع کوچکتر تقسیم و در هر راس آن درختان با عمر متوسط و به همین ترتیب درختان با عمر کوتاه در رئوس مربع های میان آنها کاشته می شد.
هماهنگی شکل هندسی فضای برون با درون (کوشک) دلیل دیگری بر این نظام هندسی است و نظام هندسی فضای درونی خود وابسته به عوامل بسیار دیگری است که از حوصله این بحث خارج است.
(دیبا،1374، 36و35)
 

باغهای ایرانی یا در زمین مسطح بنا می شدند و باغهای دشتی بودند، یا در زمین شیبدار، که امکان می داد باغ را با آبشارها و درختهای بیشتر زیباتر سازند؛ مثل باغ تاج نطنز، باغ شاهزاده ماهان و باغ تخت شیراز که از بین رفته است. یا بعضی باغهای مازندران.
درختها را چه در هم و چه جدا، روی خطوط عمودی، به شکل مربع می کاشتند.یک اصل مهم دیگر در باغسازی ایرانی باز بودن چشم انداز اصلی به شکل مستطیل کشیده بود. در این باغها، در مقابل بنا، فضای باز و کشیده ای بود که درست در چشم انداز اصلی واقع می شد. در این فضا درختان بلند نمی نشاندند. معمولاً گیاهانی می کاشتند که زیاد بلند نشود و منظر باز را سد نکند و در عین حال همیشه زیبا باشد.
بنا را در نقاط مختلف باغ می ساختند، مثلاً گاه بنای اصلی در وسط باغ بود و از چهار طرف دیده می شد و بناهای فرعی و سردر اطراف بودند. یا بنای اصلی باغ یک طرف بود و بناهای فرعی در اطراف، با دو راه متقاطع، و منظر اصلی در امتداد محور طولی باغ بود.
در باغهایی نیز کوشک به نسبت یک سوم در امتداد محور طولی قرار داشت و بناهای اندرون را در طرف خلوت باغ قرار می دادند و منظر اصلی در جهت مخالف اندرون بود.
اما در تمام این باغها، در مقابل بنا حتماً میان کرت بود. یا یک فضای مستطیل کشیده که در آن آب نما یا استخر می ساختند. هیچ باغی بدون این فضای باز نبود (مگر اینکه از زمان احمدشاه به بعد احداث شده باشد). برعکس میان کرت، در خیابانهای دو طرف درختان بلندی می کاشتند که خیابان را به صورت دالانی سبز در می آورد. در خیابانهای فرعی نیز که به صورت منظم و مربع یکدیگر را قطع می کردند، انواع درختان دیگر کاشته می شد. و این خیابانبندیها باغ را به شکل مربع مربع تقسیم می کرد.
سایر خصوصیات هندسه باغ ایرانی

معمولاً اندازه کوشکهای باغها بین 12 تا 20 متر بود و بزرگترین آنها در مورد کوشکهای مدور، هشت گوش،  یا مربع به 25 متر هم می رسید.
بنابراین، تقسیمات باغ معمولاً به این شکل بود که خیابانهای دو طرف باغ تا جلو ساختمان می آمد و در اطراف خیابانها قطعات مربعی شکل یعنی کرتها بودند که قبلاً توضیح داده شد. وسط خیابانها یا میان کرت بود یا آبنما و در انتهای خیابانها قبل از رسیدن به کوشک حوض قرار داشت. بعضی جاها هم میان سر در و میان کرت گلزار بود. قسمت عمده و پرکار، یک پنجم عرض باغ، شامل کوشک، خیابانهای اصلی و میان کرت بود. در بعضی از باغها، درهای فرعی هم بود مثلاً در باغ قدمگاه نیشابور.
در باغهای ایرانی، علاوه بر عمارت اصلی یا کوشک اصلی، بناهای سر در هم بودند که در حقیقت بیرونی باغ یا محل پذیرایی باغ محسوب می شدند و معمولاً بسیار زیبا بودند. گاهی هم به جای سر در یک در معمولی بود، اما در مقابلش یک «پرس» بود. یعنی دیواری مشبک که موجب می شد داخل باغ از بیرون مستقیماً قابل رویت نباشد. عمارتهای دیگر باغ عبارت بودند از عمارتهای تابستانی، زمستانی، آب انبار، حمام و سایر بناهای مودر نیاز که در نقاط مناسب برای عملکرد آنها ساخته می شد.
به طور خلاصه در هندسه باغ ایرانی دو اصل مهم بود؛ سه کشیدگی در کنار هم، و تقسیم باغ به مربعهایی که خود دارای تقسیماتی منظم و مربع شکل بودند. سابقه این اصول به خیلی قبل، به هزاران سال قبل باز می گردد. در کشاورزی ما هم کاشت مربعی معمول بوده و زمین و آب به صورت مربعی تقسیم می شده است.
غیر از مستطیل کشیده و مربع، شکلهای هشت گوش، کشکولی و نگینی و چهار گوش هم در باغ بود، معمولاً به صورت استخر یا حوض.
استخر 12 گوش هم بود، مثلاً استخر باغ دولت آباد یزد که در مقابل آن سه استخر طولانی و کشیده مستطیل هم بود و آب را در آنها جمع می کردند و به آبادیهای مختلف می بردند.

شهرهای تاریخی ایران همواره پذیرای حضور باغ در اشکال گوناگون خود بوده اند ، نحوه حضور و ظهور باغ در شهر دارای ابعاد بسیار متفاوتی است و در هر کجا بسته به محیط ، اقلیم و فرهنگ شکل خاصی را پذیرفته است.
 از آنجا که گستره باغ ایرانی تنها به تک باغ ها خلاصه نمی شود و می توان ابعاد متفاوتی از حضور این پدیده در زندگی خصوصی و جمعی ایرانیان بر شمرد و از آنجا که مقیاس باغ ایرانی از حیاط کوچکترین خانه ها تا مقیاس شهر- پایتخت هایی چون اصفهان عهد صفوی جلوه می نماید ، از این رو جایگاه باغ در شهر ایرانی از اهمیت خاصی برخوردار است.
شکل گیری شهرهای تاریخی ایران و رشد و توسعه آنها ، با توجه ژرف به بحث باغ و باغ سازی چه در رابطه ساختاری میان باغ و شهر و چه در استفاده از باغ و عناصر مهم باغ سازی در پیکره شهر صورت پذیرفته است.

 
در این راستا نه تنها باغ ها از موقعیت شهری تاثیر پذیرفته اند بلکه شهر و مجموعه های شهری نیز تحت تاثیر باغ یا مجموعه باغها قرارگرفته و حتی گاه استخوانبندی محورهای اصلی شهر را شکل بخشیده اند.
 
 
معماری و شهرسازی ایران جولانگاه حضور باغ به سبک و سیاق خاص خود است و پدیدآورنده الگوهای بی نظیر پیوند، درهم تنیدگی و یگانگی باغ ، معماری و شهر است .
پیوندی که تاثیرات ساختاری و شکلی را از یک سو، جنبه های معنوی ، مفهومی و روانی را از سوی دیگر، و همچنین نیازهای زیست محیطی و حیاتی مردمان و زیستگاه آنان را پدید می آورد.
شناسایی تجارب طرح ریزی شهر ایرانی در ارتباط با نحوه بهره گیری از باغ در ساختار شهر و فضاهای شهری می تواند نقش ارزنده ای را برای بازسازی ، مرمت و توسعه این شهرها ایفا نماید.
آنچه بسیار روشن است این است که بررسی ها و مطالعات صورت پذیرفته در خصوص باغ و شهر بسیار اندک است ، و بیشتر به بررسی های موردی در این خصوص پرداخته شده است .

بی شک باغ در چنین اقلیم خشکی همه چیز از آسایش و زیبایی داشت تا عرضه کند. ولی هنگامیکه مبارزه به خاطر زنده ماندن بیش از لذت شخصی اهمیت داشت. این یک موضوع فرعی بود. از آنجا که همه چیز را از مشیت خداوند می دانستند.
ایرانیها از قدیم الایام به ساختن باغ و باغچه در حیاطها و دور و بر خانه ها علا قه ی خاصی داشتند.شاید خاطره ی میهن اصلی و خاستگاه قوم آریا منشا این علاقه بوده است.
آنها باغچه هایی را که در اطراف بنا می ساختند « په اره دئسه» می نامیدند.فرامانروایان شهر های داخل ایران،یا شهرهای قلمرو شاهنشاهی ایران در خارج،همه ملزم به ساختن چنین باغچه هایی بوده اند. مثلاُ یکی از این په اره دئسه ها یا پردیس ها در تخت جمشید بود که خشایار شاه در هنگام بر شمردن نام بناهایی که ساخته ، از آن یاد کرده است.
باغ ایرانی بیشتر حاکی از نیاز های روحی انسان است. از زمان های قدیم بخش اساسی از زندگی ایران و معماری آن بوده و در موجودیت آتشکده های بزرگ و تقویت نمادین آنها، سهم داشته است. از زمان سومریان، باغ، معبد و قصر سلطنتی را احاطه میکرد.

یکی از مشخصه های مهم باغ ایرانی، تمایل زیاد به نمایش آب بود. آب معمولاً خیلی کم و بسیار عزیز بود، معمار باغساز بازیهای غریبی با آن می کرد.
اگر باغ مسطح بود، آبنماها خیلی کم شیب بودند، مثل باغ فین کاشان. و اگر شیبدار بودند مثل باغ شاهزاده یا باغ تاجر نطنز، به صورت آبشار در می آمدند. در این موارد از «سینه کبکی» استفاده می کردند که آب را بیشتر نشان می داد. تراش سنگ در سینه کبکی مثل موج طبیعی آب بود.
تناسبات نما و استخر در باغهای مختلف فرق می کرد. مثلاً اگر جلوی کوشک استخر بود، استخرها را معمولاً به اندازه ای می ساختند که محوطه ای در اطراف آن برای نشستن باقی می ماند. اندازه استخر مربع معمولاً 15*15 متر بود، مثل استخر میدان بهارستان که از بین رفته است. اگر استخر مستطیل بود، مستطیلی خیلی نزدیک به مربع مثلاً در ابعاد 12×10 یا 15×12 متر بود.
آب در باغ

مظاهر فرهنگ هر ملت همه از امری واحد حکایت می کنند که می توان آن را «هویت» یا «روح» آن ملت خواند. بر این اساس، می توان درباره هریک از مظاهر فرهنگ ایرانی، از منشا آنها در روح ایرانی پرسش کرد.
از ویژگیهای بارز هویت ایرانی، شاعری است؛ یعنی بدل کردن صورت مادی به گوهر. ایرانیان به هر چیزی چنان می پردازند که آن را به برترین حالت ممکن برسانند. شاعری در زبان به شعر متعارف منتهی می شود، در معماری به فضا و … . اما شاعران کلمات و شاعران فضاها با آنکه شعر را با خیال خود پدید می آورند، درگیر نوعی وظیفه یا کارکرد شعر و فضا نیز هستند. شعرِ کلمه و شعرِ بنا محصول تلاقی خیال شاعر و کارکرد و مقصود اثر است. هرچه جنبه کارکرد محدودتر شود، خیال مجال بیشتری می یابد. در شعر کلمات، خیالِ شاعر در صورت غزل به فراخترین مجال می رسد. مولانا حکمت خود را در قالب مثنوی می ریزد؛ اما خیال موّاج او این قالب را برنمی تابد و در غزلیات شمس جلوه گر می شود. آیا چنین چیزی در معماری هم روی می دهد؟ آیا باغ در معماری ایرانی نظیر غزل در شعر فارسی است؟
غزل باغ ایرانی

غیر از بناهای شناخته در باغهای ایرانی، همچون عمارت سردر یا کوشک، گاه بناهای بلندی نیز در درون یا در جوار باغها هست که تا کنون کمتر بدانها توجه شده است. از شواهد چنین برمی آید که این بناها دست کم از دوره صفویه در ایران ساخته می شده و از لحاظ میزان توجه و اهمیت نیز در ردیف دیگر بناهای باغ قرار داشته است. این بناها در عین تبعیت از اصول کلی معماری ایرانی، ویژگیهایی اختصاصی نیز داشته است. اهمیت اصلی این بناها در ارتفاع آنها و فراهم آوردن موقعیتی مناسب و مرتفع برای رویت منظر باغ و مناظر اطراف آن است. از جمله این بناها، برج جهان نما در باغ گلستان تهران، برج خوابگاه در باغ سلطنت آباد تهران، برج منظر در باغ شاه تهران، عمارت خوابگاه یا کلاه فرنگی در باغ عشرت آباد تهران، برج رکیب خانه در کنار باغ چهل ستون اصفهان، عمارت اوچی مرتبه در باغ گلدسته اصفهان، و برج رکن الدوله در مجموعه باغ سعادت آباد قزوین.

در دوره صفویه کاخها و کوشکها و عمارتهای بسیاری ساخته شد که در امتداد سنت کهن کاخ سازی در ایران بود. اندکی از این بناها تا روزگار ما باقی مانده است، که می تواند ما را به نقشه و شکل و کارکرد این نوع بنا راهنمایی کند. پلان برخی از کوشکها چلیپایی و متشکل از سه قسمت است. برخی از کوشکها چهارگوش، برخی هشت گوش، و بعضی دیگر شانزده گوش است. بسیاری از کوشکها در میان باغ قرار گرفته است؛ برخی از آنها هم کوشکهای بین راهی یا منزلگاه شکار است. گاهی محوطه کاخها محصور است و سردر و دروازه دارد. از معروفترین آنها دولت خانه صفوی در اصفهان و قزوین است که سردر مجلل هردو آنها عالی قاپو نام دارد. فضای داخلی بسیاری از کاخها مزیّن است؛ از رسمی بندی و مقرنس گرفته تا نقاشی روی گچ و ستونهای تراش خورده و منقوش و … . معماری کاخهای صفوی بر معماری مناطقی در بیرون از ایران نیز که چندی در تصرف صفویان بود اثر گذاشت. نمونه آن بعضی از کاخهای گرجستان و آناتولی است. معماری کاخهای صفوی از معماری اروپایی اثر نپذیرفته است؛ مگر در تزیینات. تاثر از تزیینات اروپایی که از دوره صفویه آغاز شد، در دوره قاجاریه به اوج رسید و دامنه اش به عناصری دیگر، چون ستون، نیز
کوشکهای مطبّق در باغهای ایرانی
کاخهای صفوی

باغ ایرانی، که در پیش از اسلام پدید آمد و در دوران اسلامی نشو و نما یافت، الگویی متفاوت با باغهای دیگر سرزمینها دارد و این تفاوت از دیرباز شهره بوده است. بسیاری بر آناند که طرح باغ ایرانی معنایی دینی دارد و به اعتقادهای زرتشتی و اسلامی درباره بهشت بازمی گردد. از عناصر مهم باغ ایرانی کوشک است. در دوره صفویه، با نهادن ایوانی ستوندار ــ معروف به تالار ــ در جلو کوشک، فضای آن را به سمت باغ گسترش دادند. منشا طرح این تالار نیز، که بهویژه در عالیقاپو و چهلستون اصفهان به کار رفته، محل بحث است. به هر حال، این تالار جایگاهی سایهسار برای تماشای باغ است. در سده هجدهم، برخی از طراحان اروپایی از طرح کوشکهای ایرانی و تالار ستوندار در طراحی عمارتها و باغهای تفریحی استفاده کردند. نویسنده نیز کوشیده است از عناصر باغ- حیاط ایرانی در طراحی محوطه ها و خانه های امروزی بهره گیرد.
باغها و حیاطهای ایرانی، رویکردی به طراحی معماری معاصر

در اینجا به بررسی دو نمونه از باغهای ایرانی می پردازیم:
”باغ شاهی پاسارگاد“
”باغ ارم شیراز“

در ۱۳۰ کیلومتری شمال شیراز و در دشتی به نام مرغاب مجموعه ای تاریخی قرار گرفته است که آن را پاسارگاد مینامندو به کورش بزرگ نسبت میدهند مجموعه ای وسیع که با بناهای زیبا و ساده
که در میان باغهای بزرگ اطرافش معنی و زیبایی بیشتری می یابد چرا که این مجموعه بنا ها با باغهای اطراف خود تعریف طراحی و اجرا شده اند به طوری که در این مجموعه باغ جزیی از بنا و بنا جزیی از باغ به شمار میرود
باغ هایی که اکنون تنها بخشی از زهکشی ها و آبنما های آن باقی مانده است (یعنی قدیمیترین بقایای باغسازی ایرانی) مکمل آبنماها و باغ زیبای پاسارگاد کوشکهای آن بوده کوشکهایی که معنای باغ را در این مجموعه عظیم شاهی کاملتر کرده است
وسعت باغهای پاسارگاد به حدی بوده است که کاخها و به گفته استرابو و آریستو بولوس آرامگاه کورش را نیز در بر داشته است.
پلان باغ شاهی
باغهای شاهی پاسارگاد

آبنماهای باقی مانده پاسارگاد با طول حدود ۱۱۰۰ متر در حقیقت ناظم باغ بوده طوری که وضعیت قرار گیری درختان مسیرهای عبوری و حتی کاخها نسبت به این آبنما ها تعریف می شده است.
آب مورد نیاز مجموعه و آبنماها از انشعابی تامین میشده که از رودخانه پلوار جدا شده و از داخل محدوده باغ و کاخهای سلطنتی عبور میکرده است در حال حاضر تنها پلی از این انشعاب (رودخانه باغ شاهی پاسارگاد) باقی مانده است که امروزه آن را پل باغ شاهی می نامند.

با توجه به هماهنگی و هم محوری این باغ با کاخ اختصاصی کورش و آمیختگی طرح آبنماها و کاخ در این قسمت میتوان باغ اصلی پاسارگاد را مرتبط با این کاخ و بر این اساس طراحی و باغبان اصلی باغهای شاهی را در پاسارگاد کورش بزرگ دانست لذا شاید این بخش از آبروهای باغ به خاطر قرار گیری در مقابل کاخ خصوصی کورش بزرگ به شکل سنگی اجرا شده باشد با توجه به رفت و آمد کورش بزرگ که میان کاخ اختصاصی و بار عام و از مسیر این ابروها صورت میگرفته (به گفته پروفسور دیوید استروناخ) این امر مستدلتر میشود نکته دیگری که دراین هنگام به ذهن خطور میکند آن است که شاید قسمت هایی از جوی که در نما بوده و در مسیر عبور و مرور زیاد قرار داشته به صورت سنگی اجرا شده باشد با در نظر گرفتن این نظریه میتوان پرده از راز عدم وجود آبنماها سنگی و بقایای آن در مسیر ۵ با توجه به کدگذاری پروفسور استروناخ برداشت زیرا ممکن است تنها محدوده ای از این مسیر که در دید عموم بوده سنگی ساخته شده و ما بقی جوی به صورت غیر سنگی اجرا شده باشد شاخصه اصلی آبنماهای پاسارگاد سادگی آنها میباشد شاخصه ای که در تمام بناهای پاسارگاد قابل مشاهده است.
آبنماهای باغ شاهی پاسارگاد عموما از دو بخش اصلی تشکیل یافته است
الف:جوی عبور آب
ب: حوضچه ها
آبنما های باغ شاهی پاسارگاد از بلوکهای سنگی یک یا چند پارچه و با ابعاد مختلف تشکیل شده است که بلند ترین این بلوکها ۲۹۸ و کوتاهترین آنها ۳۶ سانتیمتر طول دارد و حداقل عرض در آنها ۵۵ سانتیمتر است در حدود هر ۹.۵ تا ۱۳.۵ سانتیمتر جوی حوضچه ای در ابعاد دهانه داخلی حدود ۸۷ در ۸۷ سانتیمتر (به جز چند مورد خاص) و عمق حدودا ۵۲ سانتیمتر قرار دارد(تصویر شماره ۳)
جوی های سنگی باغ حدود ۲۵ تا ۲۵.۵ سانتیمتر عمق دارند و دارای دهانه ای به عرض ۲۵ تا ۲۵.۵ سانتیمتر میباشند لبه جوی ها و حوضچه ها عرضی برابر ۱۵ تا ۱۶ سانتیمتر دارند.

در زمان نیاز به آبیاری کرت های میانی باغ شاهی این دریچه و لقمه سنگی برداشته میشده و در نتیجه آب انشعاب ۲ قطع شده و آب به کرتهای میانی منتقل میشده است ضمنا بهمنظور عبور راحت آب دهانه و ارتفاع این جوی سرپوشیده ۳۰ سانتیمتر یعنی از هر طرف ۵ سانتیمتر بیشتر از سایر جویها میباشد.
آبنما های باغ شاهی از نظر تراز بندی بسیار دقیق بوده به طوری که اختلاف تراز از ابتدا تا انتهای بخش باقی مانده آن تنها چند سانتیمتر میباشد البته به دلیل تخریبی که در آبنماها صورت گرفته به طور دقیق نمیتوان این تراز را مشخص نمود
آبنماهای باقی مانده پاسارگاد با طول حدود ۱۱۰۰ متر در حقیقت ناظم باغ بوده طوری که وضعیت قرار گیری درختان مسیرهای عبوری و حتیکاخها نسبت به این آبنما ها تعریف میشده است.
آب مورد نیاز مجموعه و آبنماها از انشعابی تامین میشده که از رودخانه پلوار جدا شده و از داخل محدوده باغ و کاخهای سلطنتی عبور میکرده است در حال حاضر تنها پلی از این انشعاب(رودخانه باغ شاهی پاسارگاد)باقی مانده است که امروزه آن را پل باغ شاهی مینامند.
 
ضمنا هر حوضچه دو حفره ورود و خروج آب داشته که اکنون فرم آن عوض شده است و به شکل دهانه در آمده است و تا کنون کسی متوجه این فرم و تغییر آن نشده و یا آنکه اشاره ای به آن نکرده استبا توجه به اآنکه جوی های سنگی به اندازه جوی های خاکی نمی توانسته درختان و زمین را سیراب کند بیشترین استفاده آن تزیینی بوده استدر سال ۱۳۸۲ دریچه ای سنگی کشف شد که بازتاب عملکرد ان به صورت زیر میباشد

فضای باغ ارم از لحاظ اسلوب خیابان کشی و درخت کاری نه تنها در بین باغهای شیراز بلکه درتمام مناطق کشور ما کم نظیر است . پاره ای از هنر شناسان را عقیده بر این است که از نظر باغ سازی طرح باغ ارم یاد آور باغهای عهد ساسانی است . دکتر بهمن کریمی در باره سبک و شیوه باغ ارم مینویسد : "طرز ساختمان خیابانهای آن عینا" طرز باغهائی است که در زمان ساسانیان احداث گردیده . در اطراف دارای خیابانهای مستقیم زیبا و سروهای بسیاری خصوصا" سرو آزاد که در هیچ نقطه ایران سروی بدین استواری نمی توان یافت منحصر بشیراز و بدین باغ است و آبشارهای متعدد از هر جانب آن روان است . "
زمین باغ بشکل مربع مستطیل بسیار وسیعی است که یک ضلع بزرگتر آن به جانب شمال و بلوار موسوم به " ارم " و یک ضلع کوچکتر بجانب مغرب و بلوار موسوم به " آسیاب سه تائی " است . دو جانب دیگر باغ محدود به باغها و خانه های مسکونی است . مساحت باغ ارم در دوران گذشته افزایش و کاهش بسیار یافته است . در دو دهه پیش قسمتهائی در سمت غربی باغ از جمله اراضی دهی
عرصه و فضای باغ  ارم شیراز

موسوم به " کوشک " به مساحت باغ افزوده شده است . در این زمان مساحت کل باغ ارم نزدیک یکصد و ده هزار و سیصد و هشتاد متر مربع است . سمت شیب زمین از غرب بسوی شرق باغ است و مجموعه عمارت اصلی و اندرون در قسمت مغرب و در بلندی چشم گیری قرار دارد . به سبب شیب زیاد زمین در قسمتهائی از خیابانهای اصلی و دیگر خیابانهای باغ پله هائی ایجاد نموده اند و این پستی و بلندی زمین بر زیبائی فضای باغ بسی افزوده است.

 
در جلو نمای عمارت اصلی باغ ارم که مشرف بر باغ است استخر آب نمای بزرگی است که تصویر عمارت در آن نمایان می شود . مساحت این استخر سیصد و سی و پنج متر مربع است و محیط آن را هیجده قطعه سنگ بزرگ و یکپارچه تشکیل میدهد و احتمالا" مربوط به دوره جانی خان ایلخانی است . استخر باغ ارم سابقا" گودتر بوده ولی در تعمیرات اخیر پر شده و اکنون عمق آن نیم متر است . کف و اطراف این استخرهنگام تعمیرات چند سال پیش باکاشی سفید پوشیده شده است .آب روان و زلالی که از نهر اعظم است پس از گردش در حوضچه حوضخانه وارد جویهای اطراف استخر می شود و سپس در جوی عریض خیابان اصلی و جویبار ها به یکدیگر خیابانهای باغ و اطراف باغچه ها روان می گردد.

در وسط باغ ارم خیابان اصلی آن با سمت غربی شرقی احداث شده است که از مقابل ساختمان و استخر بزرگ آغاز شده و تا انتهای باغ ادامه دارد . در دو طرف این خیابان شمشادهای کوتاه حصاری پرورش داده اند و در وسط آن چنانکه گفته شد از جلو استخر بزرگ تا وسط باغ جوی آبی است که در وسط باغ به جدول ها و جوی های متعدد تقسیم شده و آب روان از آنجا در قسمتهای دیگر باغ جاری  می گردد . گلکاری های اطراف این جوی بر زیبائی آن افزوده است . در وسط خیابان اصلی آنجا که جوی آب به شبکه های طرفین تقسیم می شود پله هائی ایجاد شده و ادامه خیابان از پائین پله ها تا انتهای باغ مسطح و شن ریزی است . دو طرف این خیابان را سرو ناز ها و درختان تنومند دیگر فرا گرفته است . در پایه یکی از سرو نازهای خیابان اصلی که حدود سی متر بلندی آنست تاکی تنومند و کهن وجود دارد که شاخه های آن همچون ساقه پیچک ، چنان بر گرد سرو تابیده و از پای تا سرآنرا در آغوش گرفته است که در هیچ باغ دیگری نظیر آنرا نمی توان دید و مخصوصا" در فصل تابستان که تاک ثمر ببار می آورد زیبائی آن موجب شگفتی هر بیننده ای است . خیابان وسیع دیگری با جهت شمالی جنوبی در وسط باغ ، خیابان اصلی را قطع میکند . علاوه براین دو خیابان عریض ، خیابانهای دیگری هم بموازات این دو ، در تمام قسمتهای باغ احداث شده است .

هنگام تعمیر و باز سازی باغ سه حوض آب نما نیز در اراضی قسمت جدید ضلع شمال غربی ساخته شده است . یک میدان ورزشی هم در همین قسمت و در شمال دیوار اندرون احداث گردیده است .
درهای ورودی باغ ارم در ضلع شمالی قرار دارد و به طرف بلوار " ارم " باز می شود . سر در ورودی اصلی که به عمارت نزدیک است در دهه های اخیر بر جای سر در قبلی آن به طرز زیبائی از آجر ساخته شده است . در گاه دیگری هم در همین سمت و در انتهای باغ قرار دارد که در سال 1344 هجری قمری ایجاد شده است . بر بالای جبهه خارجی این سر در کتیبه ای از سنگ مرمر نصب شده و دو کتیبه کاشی نیز در طرفین آن بچشم می خورد. عبارت کتیبه وسط که روی سنگ مرمر با خط نستعلیق حک شده باین شرح است " بسم الله الرحمن الرحیم ـ از وزیر شه نصیرالملک راد ـ دایما" باغ ارم آباد باد " کتیبه طرف راست : " یا قاسم ـ ارم ذات العماد التی لم یخلق مثلها فی البلاد 1344 " کتیبه طرف چپ : " یا عاصم ـ حسبناالله و نعم الوکیل نعم الولی و نعم النصیر 1344 "
چنانکه از بیان مولف فارسنامه ناصری بر می آید در دوره قاجاریه این باغ حصار و دیواری از " چینه گل " داشته است . در سالهای بعد همزمان با توسعه فضای باغ این دیوار خراب شده و دو ضلع آن را که مجاور بلوارهای " ارم " و " آسیاب سه تائی " است با نرده های آهنی محصور کرده اند ، تا بینندگانی که از حاشیه این خیابانها می گذرند از دیدن منظره زیبای باغ محظوظ گردند . قسمتهائی از این نرده ها با گیاهان رونده زیبائی مثل پیچ اناری و پیچ امین الدوله پوشیده شده است .
البته در دوران گذشته کوشکی هم در انتهای باغ یعنی در سمت شرقی آن وجود داشته که امروزه موجود نیست. به طوریکه دونالدویلبر در کتاب " باغهای ایران و کوشکهای آن " نوشته است ، در حدود سال 1945 میلادی در وسط باغ دیواری ساخته اند که کوشک و قسمت پائین باغ را مجزا ساخته و این قسمت باشخاص فروخته شده است و آنها هم کوشک و درختان آن قسمت را از بین برده و در زمین وسیع آن بناهای مسکونی ایجاد کرده اند . کوشک پائین بدین جهت ایجاد شده بوده که ساکنان باغ پس از قدم زدن در طول خیابان باغ در آن به استراحت بپردازند .

قسمت عمده آبی که این باغ را مشروب می سازد مانند بیشتر باغهای شیراز از نهر اعظم است . این نهر چنانکه در فصول پیش گفته شد به جدولهای متعدد تقسیم می گردد که هر کدام را بنا می خوانند و از آنجمله جدول مبری می باشد که یک پنجم از نهر اعظم است . باغ ارم از جدول میری مشروب می گردد . مقدارآبی که از این جدول به باغ ارم اختصاص دارد جمعا"پنجاه ساعت در هر دور چهارده روزه است .
هیجده ساعت از این آب ملکی و متعلق به باغ است و چون این مقدار برای آبیاری آن کفایت نمی کند سی و دو ساعت کسری آب را خریداری و باغ را آبیاری می نمایند . علاوه بر این بعلت احتیاج بیشتر به آب دو حلقه چاه عمیق به اندازه های چهار اینچ و شش اینچ  در باغ حفر گردیده که آب مورد نیاز بوسیله پمپ تامین شده و با استفاده از لوله کشی بمصرف آبیاری گلهای باغ میرسد . از آب لوله کشی شهر نیز برای آشامیدن و مصارف عمارات استفاده می گردد.
شیوه آبیاری باغ

پایان


تعداد صفحات : 29 | فرمت فایل : ppt

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود