تارا فایل

تحقیق باغ های ایرانی




باغ ایرانی

سرکار خانم مهندس مرادی
یاسمن زاهدی

در ایران قدیم معتقدات آیین (مزدیسنی) در مورد بهشت کاملاً روشن است که دارای سه (سرا) است که از سرای سوم به بارگاه پرشکوه اهوارا و اعتلای بی نظیر می رسد. تمنای نیل به بهشت و برخورداری جاوید از نعمت های بی پایان آن همیشه برای متدینان امری نیکو و پسندیده بوده است و بخصوص در جای جای ادبیات و هنر ایران زمین، جلوه های شکوهمند آن را بسیار می توان دید. آب که خاستگاه رویش حیات و منشاء شکوفایی طبیعت بوده است – و به خصوص در سرزمین هایی که کم بهره از این موهبت وافر بوده اند بیشتر تمنا می شده- در باغ بهشت، پیوسته روان بوده است. اما درمتن ِواقعیت تنها یک آب متصور است و آن آب بهشت و یک باغ وجود دارد و آن باغ بهشت.
هنرمندان ما براساس معتقدات دینی خود همیشه به دنبال جستن خاستگاه اساسی و اصیل هرچیز بوده اند و به یقین خاستگاه همه باغ های خرم، باغ بهشت است.
باغ در سرزمین های گرم و خشک نشانه ای از سرزندگی خاک و تمثیلی از بهشت برین بر گستره زمین می باشد. قرآن کریم – این آیت همواره ماندگار و برانگیزاننده- با تکیه بر تصاویری که انسان از سرسبزی و خرمی طبیعت دارد بهشت را در جهان آخرت توصیف نموده است. پس از اسلام، معماران مسلمان با عنایت به این همین توصیف های زیبا، بهشت هایی را در این جهان فناپذیر درذهن خود به تصویرکشیدند که به راستی نمادی از جنت است.
بر اساس آیات قرآن کریم آنچه در باغ ِبهشت روزی صالحان می شود مشابه آن چیزی است که (در دنیا) روزی انسان است.
هنرمندان ایرانی، بهشتی (باغ) را در این عالم طرح کرده اند که با خصوصیات این دنیا مطابقت دارد (تحول پذیری) اما تصاویر بهشت آخرت را تداعی می کند. آنان سعی بسیار داشتند تا باغ خویش در همه فصول سال، زیبایی و بهره دهی خود را در یک نظام زیست محیطی بسته و جدا از حفظ کند.
همچنین براساس آیات قرآن و احادیث شریف نبوی، بهشت، بسیار پهناور است. پهناورتر از آنچه به ذهن انسان درآید. پهنای بهشت پهنای آسمان و زمین است.
در متون دینی ما منظور از کلمه (عرض) که درخصوص بهشت به کار رفته است وسعت گسترش آن می باشد و کنایه از این است که به قدری وسیع است که اصولاً قدرت تخیل و توهم بشر هم قادر به درک آن نیست. همین معنا در روایاتی از حضرت محمد(ص) در نهج الفصاحه آمده است که بهشت صد درجه است و فاصله هر دو درجه مانند زمین و آسمان است.
به همین خاطر است که می بینیم یکی از مسایلی که معماران ما در هنگامه طراحی و ایجاد باغ مد عنایت داشته اند وسعت و گشادگی آن بوده است. به یقین همه ما عبارت باغ دلگشا را بارها شنیده ایم وخوب می دانیم که باغ فاقد وسعت در اصل همان سالبه به انتفای موضوع است. گرچه باغ های معروف و وسیعی – چون باغ هزار جریب در اصفهان- وجود داشته اما وسعت مجازی باغ ایرانی که ثمره هندسه خاص آن و کاربرد همه عوامل طبیعی و هنری است از اهمیت بیشتری برخوردار و در اصل هویت باغ ایرانی نیز از آن ها ناشی شده است.
نوع خاصی از تجسم فضایی perspective در باغ ایرانی مشاهده می شود که محور طولی باغ و خط مستقیم روبروی کوشک و درختان بلند دو طرف آن در ایجادش نقشی اساسی داشته اند. باچنین تدابیری باغ طولانی تر جلوه گر می شود. این همان خصوصیتی است که در باغ های ایتالیایی و به تبع آن در باغ های تشریفاتی و رسمی فرانسوی نیز مورد الهام قرار گرفته است.
در معماری ایرانی یافتن نشانی از باغ چندان دشوار نیست که گذشته از آنکه باغ خود یک فضای به غایت معمارانه است و نیز جدای از آنکه حضور صورت های گوناگونش را، از حیاط خانه ها تا شالوده های عظیم شهری، به سهولت می توان درک کرد، نقشش را در هنرهای وابسته به معماری همچون کاشی کاری و تزئینات دیگر به عیان می توان دید، چنانچه در صنایع و هنرهای دستی نیز این حضور همیشگی و جاودانه بوده است.
بهشت مفهومی آشنا در فرهنگ ایران- اسلامی است…. نهرهایی که از زیر پای انسان ها روان است، درختانی که سایه های ابدی دارند، میوه هایی که رنگ و بویشان دلبری می کند و کوشک ها و شاهنشین هایی که خبر از آسودگی مدام می دهند، لعاب ها ونقش هایی که چشم را می نوازند و هندسه های بی عیب و نقص به نشانه کمال عقلانیت صانع یکتا، اینها همه نشانه هایی از تصویری زمینی از بهشت موعود آسمانی هستند، نشانه هایی که تداعی آرزو های مملو از ایمان و معنویت و جاودانگی است : و کسانی که ایمان آوردند و کارهایی شایسته کردند، بزودی آنها را در باغ هایی از بهشت وارد می کنیم که نهرها از زیر درختانش جاری است، همیشه در آن خواهند ماند، … و آنان را در سایه های گسترده و فرح بخش جای می دهیم آیه 58 سوره نسا
واژه باغ در گذر زمان:
بطوری که از نوشته های مورخان یونانی بدست می آید نزدیک به 3000 سال پیش، پیرامون خانه‎های بیشتر ایرانیان را باغ ها احاطه کرده بودند و واژه پردیس به همان باغهای پیرامون خانه‎ها گفته می‏شده است. این شیوه بعدا برای سایر ملل نیز سرمشق شده و بدنبال آن این واژه فارسی به دوردستها رفته است. بطوری که امروزه در زبانهای یونانی و فرانسوی و سامی و دیگر زبانها نیز با تغییرات و دگرگونی هایی بکار برده می‎شود.
علامه علی اکبر دهخدا درباره معنی واژه پردیس می‎نویسد:
" پردیس لغتی است ماخوذ از زبان مادی (پارادئزا) به معنی باغ و بستان و از همین لغت است پالیز فارسی و فردوس (معرب)"
این واژه که در اوستا دوبار بکار برده شده از دو جزء ترکیب یافته ، یکی Pairi به معنی پیرامون و دیگری Daeza به معنی انباشتن و دیوارکشیدن، که بر روی هم به معنای درختکاری و گلکاری پیرامون ساختمان می‎باشد. این واژه در پهلوی پالیز شده و در فارسی دری هم بکار رفته است. در دوره هخامنشیان و بعد از آن در سرتاسر سرزمین ایران تعداد بیشماری باغ های بزرگ و باشکوه وجود داشته، این گونه باغها که در یونان آن روز وجود نداشت مردم آن سامان و دیگر کشورها را جالب نظر آمده وهمان واژه فارسی را نیز بکار بردند. امروزه این واژه در زبان یونانی بصورت Paradeisos به معنی باغ، و در زبان فرانسه بصورت Paradis و در زبان انگلیسی بصورت Paradise به معنی بهشت بکار برده می‎شود . نام دیگر این فضای سرسبز و دل‎انگیز باغ است. باغ هم واژه‎ای فارسی است که در پهلوی و سغدی نیز به همین شکل Bagh بکار برده می‎شود. برخی باغ را مشترک در فارسی و تازی می‎دانند و بعضی نیز برآنند که این واژه در اصل تازی بوده و جمع آن را "بیغان" می‎آورند، حال آنکه این واژه قطعاً فارسی است و از فارسی به دیگر زبانها رفته است. ایرانی ها از قدیم الایام به ساختن باغ ها و باغچه در حیاط ها و دور و بر بناها علاقه خاصی داشته‎‎اند . شاید خاطره میهن اصلی و خاستگاه قوم آریا منشا این علاقه بوده است. آنها باغچه‎هایی را که در اطراف بنا می‎ساختند " په اره دئسه" می‎نامیدند که به معنای پیرامون دژ یا "دیس" بود. "دیس" یعنی بنا و کسی را که دیس می‎ساخت "دیسا "یعنی بنا می‎نامیدند. فرمانروایان شهرهای داخل ایران یا شهرهای قلمرو شاهنشاهی ایران در خارج ، همه ملزم به ساختن چنین باغچه‎هایی بوده‎اند. مثلاً یکی از این" په اره دئسه‎ها" یا پردیس ها در تخت جمشید بود که خشایارشاه در هنگام برشمردن نام بناهایی که ساخته ، از آن یاد کرده است. واژه پردیس به معنای بهشت در زبان عربی به فردوس و در زبان های دیگر به پارادایز تبدیل شده است. خود بهشت یا "وهشت" به معنای بهترین زندگی است و این بهشت به شکل باغی سرسبز و خرم و زیبا مجسم می‎شده است. ما برای این مفهوم واژه‎های جنت، فردوس، بهشت یا رضوان را بکار می‎بریم. در فارسی قدیم واژه پالیز هم به همین معنا بوده است. چنانکه فردوسی گفته است: "وز آنجا به پالیز بنهاد روی" . در بهشت کوثر هست و درختان و گل ها و جویبارها، و در باغ نیز آب روان خوش و گل های زیبا و درخت هایی که می توان در سایه آنها آرمید و این همه محصور در دیواری که مانع ورود جهنمیان به آن شود.

پیشینه تاریخی باغ در ایران
محوطه باستانی پاسارگاد، اولین پایتخت امپراتوری بزرگ هخامنشی، در متون گذشته و سفرنامه ها به عنوان مجموعه کاخ و باغ و حتی اولین نمونه چهارباغ ایرانی ذکر گردیده است. از پاسارگاد به عنوان پایتختی پر باغ یاد شده است که در آن کاخ هایی با طرفین باز در داخل محوطه هایی مشتمل بر باغ های وسیع و مکمل قرار دارد پردیس پاسارگاد، پردیسی که با دارا بودن خصایص باغ ایرانی تاییدی بر اثر ژرف آن بر باغ سازی دوره های بعد می باشد.چهارباغ های معروف دوره اسلامی بدون شک بی تاثیر از این اولین نمونه ی چهارباغ نبوده اند. نظام مهندسی آب در این باغ، آبروهای سنگی و حوضچه هایی که با فاصله و ریتم منظم در این محوطه قرار گرفته اند طرح آرامگاه کوروش در پاسارگاد نیز به گونه است که می توان حدس زد در پیرامون آن باغی وجود داشته است.در قسمتی از عرصه پاسارگاد، که آثار چهار کاخ از آن باقی مانده است نشانه هایی از باغی با محوطه ای با طرح چهار باغ و کانال ها و جوی های آبیاری بدست آمده است که نشان می دهد کاخ های واقع در آن و معماری آن ها برون گرا است و در یک باغ بزرگ قرار داشته اند. بدین ترتیب چهار باغ که اساس باغ سازی ایرانی را تشکیل می دهد برای اولین بار در این باغ مشاهده می شود.کاخهای سلطنتی پاسارگاد ایوان های ستون دار عظیمی داشت که به فضاهای سبز اطراف باز می شد و تالار پادشاهی رو به باغ های پر درخت و استخرهایی باز تابنده بود. کانال های آهکی طولی معادل هزار و صد متر داشته اند ودر هر پانزده متر حوضچه های کم عمق و مستطیل شکلی قرار داشت که با شبکه های سنگین محکمی ساخته شده بودند. درختان سرو و انار وآلبالو که سایه خود را بر زمین های پوشیده از علف معطر و شبدر افکنده بودند. این دشت، که لکه سایه درختان بر آن دیده می شد، به گلهای رز زرد، لاله، زنبق و یاسمن معطر مزین بود.باغ سازی هخامنشیان در زمان جانشینان کوروش: داریوش اول(بزرگ) از شجره کوروش نبود و نه تنها گونه جدیدی از آرامگاههای سلطنتی و تالار بار عام را ابداع کرد، بلکه به نظر می رسد نوع جدیدی از باغ را ترجیح می داد که با طرح باغهای پاسارگاد تفاوت داشت. برای مثال: منطقه باغ فرضی در شرق کاخ داریوش در تخت جمشید دارای نمایی مطبقه ای بود. ناحیه پارس یعنی مرکز فرمانروایی سلسله هخامنشیان پوشیده از باغهای مصفا بوده است و نقوش متعدد درختان سرو که بر روی پلکانهای تخت جمشید حجاری شده است نشان می دهد که کاخ های مزبور در محوطه باغها و درختزارهای پهناور واقع بوده است در لوح های دیوانی عیلامی که در تخت جمشید به دست آمده به برخی از باغچه ها از جمله باغی به نام " همه خوشبختی" در نزدیکی تخت جمشید اشاره شده است. با این حال تعیین مکان باغهای تخت جمشید به طور دقیق مشکل است اما در قسمت هایی آثار طریقه آبیاری هنوز باقی است.
در ادامه حکومت داریوش باغهای خشایار شاه شهره بودند او معمار، شهره پرداز و باغ ساز چیره دستی بود هم او در کتیبه اش خبر می دهد که:" سازندگی ها و آبادانی های زمان پدرم را هم من کرده ام و این شاهکارها را من کرده ام".
پس از خشایار شاه می توان از کاخ اردشیر دوم در شوش نام برد که در قرن چهارم ق .م ساخته شده و در کنار آن باغی قرار داشته است که آن را " خلوتگاهی با صفا " توصیف کرده اند.این کاخ در کنار رودخانه شائور در شوش قرار داشته است و به دلیل ظاهرش و احداثش در اطراف یک باغ از تشریفات کمتری برخوردار بوده و تا هجوم اسکندر مقدونی این باغها باقی بوده اند همچنان که باغهای معلق بابل که بخت النصر برای همسر ایرانیش ساخته بود.بنا به نوشته " امستد" در شمال شهر شوش پردیس یا باغهای پر درختی وجود داشته است " گزنفون"نیز به باغی اشاره می کندکه کوروش دوم در "ساردیس" احداث کرده بودو " لوساندر" زیبایی درختان و نظم دقیق فواصل انها و مستقیم بودن ردیف ها و عطرها و رایحه هایی را که هنگام گردش به مشام او و کوروش می رسیده تحسین و از مهارت و دقت باغبان ها در اندازه گیری یاد می کند.این شاید کهن ترین وصف از شکل باغ سازی ایرانی باشد و در آن به طرح هندسی و شبکه بندی ها و خیابان های مستقیم و زاویه های منظم که اساس باغ سازی در قرون بعدی است اشاره شده است.
این شیوه در طراحی باغ های دوره پارت و ساسانی ادامه یافته است:
از عکس های هوایی شهر فیروز آباد نیز چنین استنباط می شود که مناره آتشکده کنونی این شهر در مرکز تقاطع دو محور باغ مستطیل شکل قرار داشته که با شبکه ای از جویها آبیاری می شده است.
نمونه های دیگر نیز در تیسفون در محل کاخ مدائن قابل بررسی است
یکی از باغهای مهم این دوران طاق بستان در کرمانشاه است که به جهت ویژگی های طبیعی خود بسیاری از مبانی تفکر باغ سازی ایرانی را بالقوه دارا بوده است. طاق کسری در تیسفون از دوره ساسانی بنایی بوده در میان باغی بزرگ و آن ایوان بزرگ به شکل فضایی نیمه باز،تنها با وجود چنین باغی معنا می یافته است. به طور کلی در ایران آثار گوناگون معماری به همراه باغ طراحی و آراسته شده است این شیوه را در کاخ های بزرگ و اماکن مقدس و هم درخانه های مسکونی می توان مشاهده کرد این نگرش در دوران اسلامی مبنای کلی باغ آرایی جهان اسلام شد.
" مقدسی" قرن چهارم هجری) از باغ "کردفنا خسرو" در شیراز یاد می کند( در نیم فرسخی جنوب شیراز) که بانی آن عضدالدوله دیلمی است.
(لسترنج ص269) درباره بیشاپورمی گوید که در این شهر ده نوع عطر روغنی ساخته مشده است: عطر سوسن، بنفشه، نیلوفر،نرگس،کارده،زنبق،مورد،مرزنجوش،بادرنگ،بهارنارنج(ص 315 مقدسی)در ضمن شرح روستاهای چهارگانه نیشابوربه باغ مشهوری که عمرولیث درآنجا ایجاد کرده بود اشاره می کند.
" باغ پیروزی" از جمله باغهایی است که در تاریخ بیهقی بدان ها اشاره شده است و محمود غزنوی به آن علاقه داشت..کوشک دولت و کوشک سپید از دیگر آثار معروف عهد محمود غزنوی بوده است
و نیز باغ عرفانی هرات و باغ نو که فرخی سیستانی ویژگی های این باغ را وصف نموده است.
یاقوت در 614 در زمان سلجوقیان چهار فصل قبل از حمله مغول از باغهای بسیار و آب فراوان هرات یاد می کند.
در دوران تیمور دو تن از نویسندگان معروف زمان شرف الدین علی یزدی و ابن عربشاه و نیز کلاویخو سفیر پادشاه کاستیل، اطلاعات درخور توجهی ثبت کرده اند یک قرن بعد نیز " بابر" سر سلسله پادشاهان بابری هند وصف جالبی از باغهای سمرقند کرده است. هنرمندان بزرگی چون بهزاد و شاه مظفر با الهام از این باغ ها نگارگری های زیبایی آفریده اند که از آن جمله است دو قطعه نگارگری زیبا کار کمال الدین بهزاد از باغ حسین بایقرا که در موزه کاخ گلستان تهران محفوظ است.
حمله مغول به ایران نه تنها موجب شد بسیاری از شهرها و بناهای با ارزش از بین بروند بلکه باغهای زیادی تنها برای تهیه هیزم ریشه کن شدند

در دوره ایلخانیان :
یعنی مغولهای متمدن شده توسط ایرانیان، با رونق یافتن معماری وشهر سازی باغ سازی نیز دوباره رونق یافت. چنان که قدمت باغ فین کاشان رامی توان تا این دوره به عقب برد اما مهم ترین دوره ساخت و ساز در این باغ متعلق به دوره صفوی است.
دوره تیموریان:
پادشاهان محلی این دوره چون قره قویونلوها و آق قویونلوها باغ های مهمی چون باغ شمال و باغ هشت بهشت در تبریز ساخته وباغ های مشهوری چون باغ ارم وباغ بهشت در سمرقند احداث شد.
دوره صفویه :
سالهای بعد از حمله مغول تا استقرار حکومت صفویه هرچند که دوره تسلط اقوام بیگانه برسرزمین ما و مبارزات پراکنده مردم با این فرادستان و ایجاد حکومتهای ملوک الطوایفی وکوچک است ، با این حال کم و بیش در آثار علمی و ادبی و تاریخی نشانه های حاکی از اشتیاق مردم به باغسازی و پرورش درخت و گل دیده می‎شود و از آن جمله آثار مینیاتوری، ونقاشی های هنرمندان دوره جانشینان تیمور که غالباً باغهای آن زمان را به تصویر کشیده اند قابل توجه است.در دوره حکومت صفویه که مجدداً رفاه و آرامش نسبی در کشور برقرار گردیده احداث باغ و پرورش گل رونق فراوان یافته است .در اکثر شهرهای ایران کار باغ سازی در مساحتهای وسیع و هماهنگ با بافت و شبکه شهر اهمیت فراوان داشت و باغهایی در نهایت زیبایی وشکوه پدید آمد که شماری از آنها به همان صورت و برخی با تغییراتی همچنان بر جای مانده است. به دلیل آنکه ساخت و سازهای بسیار صورت گرفت و به دلیل متاخر تر بودن باغهای بسیاری به یادگار مانده و در واقع آنچه را به نام باغ ایرانی می شناسیم در این دوره به کمال رسیده است.. از مهم ترین نکات در باغ سازی دوره صفویه تمایل شاهان صفوی به احداث باغ در حاشیه دریای خزر است. در واقع دیگر نمی توان گفت باغ سازان ایرانی تنها در پی ایجاد بهشتی سبز در میان بیابان بودند بلکه توانسته اند در میان جنگلی طبیعی نیز باغی بسازند که فضای دل انگیز آن به زیبایی های طبیعی جنگل هم تفوق یابد باغ تاج محل در هندوستان نیز اگرچه متعلق به سلسله مغولان هندوستان است. کاملاً تحت تاثیر باغ سازی دوره صفویه بنا شده است.
چهار باغها نیز به نوبه خود در طی تاریخ شکل بهتری یافتند. هشت بهشت اصفهان که در زمان شاه سلیمان در یکی از این چهار باغها بنا شده نمونه پیشرفت امر طراحی بین ایرانیان است . خیابان چهار باغ اصفهان در زمان صفویان ساخته شد. باغهای مشهور چهار باغ چنین بوده اند: باغ تخت ، باغ کاج ، بابا امیر، توپخانه ، نسترن، بلبل ، فتح آباد، گلدسته، کاووس خانه و پهلوان . از دیگر باغهای دوران صفویه می‎توان به باغهای زیر اشاره کرد:
باغ عباس آباد ، باغ تاج آباد نطنز ، باغ صفوی و باغ خلوت بهشهر ، باغ سعادت آباد قزوین، باغهای هشت بهشت هزار جریب وچهل ستون در اصفهان و فین کاشان، باغ شاه اشرف، صفی آباد اشرف، جهان نمای فرح آباد وشاه بار فروش(بابل) از باغ های مشهور این دوره اند .
دوره اشکانیان:
ابنیه زیادی باقی نمانده است. پس شاهدی از باغ سازی نیز نیست.
دوره زندیه:
انواع درختان و گلهای باغهای دوره زندیه تقریباً مشابه دوره صفویه است در زمان کریم خان ، بیشتر باغهای به جای مانده از پیش بازسازی شدند، مانند باغهای دلگشا، گلشن، نظر و جهان نما. باغ نظر پیش از کریمخان ساخته شده و در مرکز شهر در محله درب شازده و نزدیک بازار وکیل جای دارد و چون پایگاه فرمانروای شهر بوده آن را باغ حکومتی نیز می‎نامیدند. کریمخان در زمان خود در این باغ گلکاری و خیابان کشی نو کرد و چند ساختمان به آن افزود.
از همین رو او را بنیان کننده باغ می‎دانند. این باغ در زمان قاجاریان یکی از بهترین باغهای شیراز بوده است. از دیگر باغهای دوره زندیه می‏توان به باغهای زیر اشاره نمود:(باغ گلشن طبس ، باغ هفت تن شیراز ، باغ دولت آباد یزد).
دوره قاجار:
از درختان و گلهای معمول در باغهای دوره قاجاریه تقریباً همانند دوره معاصر است. درختکاری و گلکاری باغها در اوایل دوره قاجاریه هنوز غالباً به شیوه قدیم ایرانی بوده است ولی به تدریج گلکاری فرنگی بویژه در دوران پادشاهی ناصرالدین شاه رایج گردیده و گلکاران و باغبانان فرنگی هم به ایران آمده و شیوه گلکاری غربی را با خود آورده اند.
تعدادی از باغهای این دوره عبارتند از : باغ عفیف آباد و باغ دلگشا و باغ نارنجستان و باغ ارم و باغ منشی باشی و باغ سالاری و باغ ایلخانی و باغ خلیلی شیراز، باغ نشاط لار ، باغ شاهزاده و باغ هرندی کرمان، باغ سردار محتشم رشت، باغ چهلستون بهشهر ، باغ معین و باغ میرزا عباس بمی و باغ عبدالرحیم خان یزد، باغ گلستان و باغ لاله‎زار تهران.
در یک قرن اخیر ، فرهنگ و معماری و باغسازی ما به راه انحطاط افتاد و باغهای معاصر ایرانی، دستخوش بی‎هویتی و اغتشاش گردید. در تهران باغ فرح‎آباد نمونه نزدیک و گویایی است از شروع انحطاط . اگر چه هنوز برخی از باغهای به جای مانده از گذار تاریخ، استوار و پابرجا هستند.

عناصرباغ ایرانی:
زمین:
در مورد زمین که یکی از عناصر اصلی باغ است به جز شکل و موقعیت کلی،عوامل و ویژگی های دیگری همچون جنس خاک،شیب و اخنلاف سطح،قابلیت آبیاری و حاصل خیزی نیز اهمیت دارد.به عنوان مثال یکی از علل اصلی احداث باغ در زمین های شیبدار که نمونه های آن زیاد به چشم می خورد،امکان حرکت آب در میان باغ به شکل طبیعی است تا هم امکان آبیاری فراهم آید و هم استفاده از فواره به شکل ساده تری امکان پذیر گردد.
باغ ایرانی ممکن است در یک سطح با شیب ملایم یا زیاد ساخته شود و در صورت قرارگیری در زمینی با شیب زیاد،معمولا شکل باغ تحت تاثیر شکل زمین قرارگرفته و در چند سطح ساخته می شود.در این حالت امکان ایجاد آبشره و آبشار میسر خواهد بود.
شیب ِطبیعی بیشتر باغ های ایرانی موقعیت مناسبی را برای قرارگرفتن کوشک در نقطه مرتفع باغ فراهم ساخته است که خود نماد روشنی معنایی از معنای بهشت است: بهشتی که برین و بالا و برتر از هرجایگاهی است. اگر باغ نمادی از بهشت باشد پس کوشک می تواند نمادی از فردوس باشد. می دانیم که از نظر مبانی هنرهای تجسمی انسان هنگامی که در نقطه پست و کم ارتفاعی قرار می گیرد – بر اساس خطای باصره – فاصله خود را تا نقطه مرتفع کمتر از زمانی احساس می کند که همان مسافت را از نقطه بلند می نگرد. این وهم visual illusion که به تفاوت زاویه دیدِ انسان point of view در جهت بالاتر و پایین تر از خط افق skyline مربوط می شود باعث شده تا کوشک از همان ابتدای ورود در باغ نزدیک به نظر آید و طبعاً بیننده را به حرکت به سوی خود و طی این مسافت (به ظاهر کوتاه ) ترغیب کند. جالب توجه آن که – بر همین اساس – وقتی بیننده از بالای کوشک به مجموعه باغ می نگرد مسافتی بسیار طولانی تر از آنچه هست را مشاهده می کند و دیدار باغ برای او منشا بروز شعف و شوری فراوان می گردد.

در مکان گزینی باغ ایرانی،مکان هایی برای ساختن باغ اسفاده میشد که به لحاظ قابلیت های محیطی دارای استعداد بالقوه باغ سازی بودند؛به عنوان مثال باغ شاهزاده ماهان متمایز ترین حس مکان را در شکل گیری خود دارا می باشد که در آن با قرار دادن دید قله سفید کوه از یک سو و دید دشت وسیع تیگران از سوی دیگر در طول محور اصلی محور اصلی باغ به مثابه نقطه فرار منظری حس مکان،به عنوان شاخص ترین ویژگی باغ ایرانی به نمایش گذاشته می شود.

آب:
دومین عنصر مهم در طراحی باغ ایرانی آب و شیوه آبیاری و حرکت آب درون باغ است که بررسی آن ویژگی های خاص از باغ ایرانی به دست می دهد. توجه به هریک از عناصر چهارگانه نیز در باغ ایرانی ریشه ای کهن دارد.آناهیتا الهه اب در اعتقادات ایرانیان همواره حضور داشته است و آب حیات بخش که در مظهر خود به چهار قسمت تقسیم میشود بهشتی در دل بیابان می آفریند.بنا بر اوستا،فرشته آب به همراهی ایزد باد و فر و فروهر نیکان مقدار معینی از آب را در جهان میان ممالک تقسیم کردند و نیز آبان یشت که مفصل ترین یشت ها است به اردویسور ناهید فرشته آب اختصاص دارد.در ایران باستان ناهید همواره به صورت یک دختر جوان و برومند و خوش اندام نمایان می شد و در زمان هخامنشیان از قرب و منزلتی بسیار برخوردار بود و به همراه مهر و اهورامزدا مثلثی را به عنوان اساس دین تشکیل می داد(هینلز،1373،38و39).از محتوای اسناد باقی مانده می توان دریافت که این فرشته ایرانی در کنار مهر،قدرتمندترین مبانی اعتقادی ایرانیان باستان را صورت می بخشید(آخته،1386،11). پس از اسلام نیز حرمت آب حفظ و از آن به عنوان مایه آفرینش یاد شد.معماران این دوره کاملا آگاهانه سعی کردند تا بر طبیعت تسلط یافته و آن را به نظم در آورند.آنان با شناخت قوانین فیزیکی رفتار آب و درک نقش و تمثیل و ارتباط آن با انسان،آب را به درون معماری آوردند.اما زیباترین تمثیل از آب در معماری ایرانی پس از اسلام زمانی روی می دهد که به واسطه انطباق مفاهیم و تمثیل های سبحانیت الهی به نور در باورهای پیش و بعد از اسلام (سوره نور،آیه 35)جایگاه سنگاب ها در زیر گنبدخانه ها و حوض های مقابل ایوان های پیشین و مراکز صحن معابد و جلوی ایوان ها در جهات چهارگانه دوباره حفظ می شود.
به دلیل اهمیت آب در اقلیم گرم و خشک ایران, وسعت باغ در هر منطقه به میزان وجود آب در آن منطقه بستگی داشته است و همواره مساحت باغ به اندازه ای بوده که در فصل های خشک سال, میزان آب موجود بتواند نیاز باغ را پاسخگو باشد..حضور آب به اشکال مختلف در معماری ایرانی براساس اندیشه و باورهای کهن ایرانی وجود داشته است.بسیاری از ادیان،آب را سرچشمه زندگی و حیات دانسته و براساس این باور تصویری مادینه از ایزد فرشته آب ساخته اند که در ایران نیز آناهیتا تجلی این باور است. موقعیت باغ نسبت به مسیر حرکت آب طوری قرار می گرفت که محور طولی باغ در راستای حرکت آب باشد. آب از بالاترین نقطه به باغ وارد می شد و به کمک شیب زمین, کل باغ را آبیاری می نمود. به محل ورود و ظاهر شدن آب در باغ، مظهرخانه می گفتندبه علت خشک بودن اقلیم ایران, علاوه بر این که از آب برای آبیاری باغ استفاده می شد, مسیرهای حرکت آن به گونه ای طراحی می شد که بیشترین طول ممکن را داشته و آب تا حد امکان در باغ به نمایش گذاشته شود و به رطوبت هوای باغ بیفزاید. در باغ های با شیب زیاد امکان نمایش آب بیشتر بوده و در آنها، با ایجاد اختلاف سطح هایی در باغ، آبشارهایی نیز طراحی شده است و زیر آبشارها, سنگ های تراش خورده سینه کبکی استفاده می شده تا با ایجاد موج و صدا, حضور آب در باغ را بیشتر نشان دهند. به جز آبشارها از حوض ها و فواره ها نیز برای نمایش آب استفاده می شد. معمولاً آب در مقابل کوشک، در یک استخر یا حوض جمع می شد و از آنجا در باغ تقسیم می شد. البته باغ هایی نیز وجود دارد که آب از روبروی کوشک وارد باغ می شد و در مسیر خود به حوض مقابل کوشک می رسید؛ اما پیش از آن در باغ تقسیم شده بود. استخر را در میان باغ در مقابل بنا می‎ساخته اند. استخر باغ های قدیمی غالبا عمیق و دارای چندین فواره بوده است، از جمله استخر بزرگ باغ هزار جریب نو اصفهان در دوره صفوی که پانصد فواره داشته است. در دوران پیش از اسلام و اوایل اسلام استخرهای گرد معمول بوده است ولی بعد از آن ساخت استخر بصورت مربع با مستطیل صورت می گرفته است. حوض ها معمولاً به شکل مربع, مستطیل, هشت گوش کند ستاره ای, و در مواردی: کشکولی، نگینی, چهارگوش و دوازده گوش و در ابعاد مختلف ساخته می شدند. اما همواره در اطراف آنها فضایی برای نشستن وجود داشته است. تمام استخرها, حوض ها و مسیرهای آب معمولاً هم سطح زمین و گاهی تا 25 سانتیمتر بالاتر از سطح زمین ساخته شده اند. البته استخرها در باغ به طور معمول زمانی ساخته می شدند که به خاطر کم بودن میزان آب و عدم امکان آبیاری دائم کرت ها، نیاز به جمع کردن آب در آنها بوده تا در زمان های مناسب با سرعت و میزان کافی آب را در مسیرهای خود هدایت کنند. آب پس از آبیاری باغ به خانه ها و کشتزارهای اطراف جریان پیدا می کرد.

پوشش گیاهی:
بعد از آب که نقش اصلی در شکل گیری باغ ایرانی را دارد، مهم ترین نقش به درختان داده شده است و این امر بر خلاف نقش درختان در باغ های اروپایی است که به دلیل خصوصیات آب و هوایی از ارزش چندانی برخوردار نیستند شاید پناه بردن از گرمای جهنمی اقالیم خشک و سوزان به سایه طوبایی درخت، دلیلی بر این گرایش بوده است و به همین دلیل درختان کهن سال که نقش اساسی در تنظیم اکوسیستم محیط داشتند مورد توجه و تقدیس قرار می گرفته اند آنچه در شناخت پوشش گیاهی یک باغ بدان پرداخته می شود؛ تنها به انواع گونه های گیاهی منحصر نشده و طرح کاشت و باغچه بندی مبتنی بر عوارض طبیعی زمین را نیز شامل می شود. باغ های ایرانی همواره در زمین هایی با شیب ملایم ساخته شده اند.در مواردی، به واسطه شیب بیشتر زمین، سطح باغ ها ساختاری پلکانی (مطبق) یافته که عنوان باغ- تخت نیز بدانها اطلاق شده است.
باغچه ها در دو طرف محور طولی، به صورت کرت های مربع شکل تقسیم بندی می شدند و سطح این کرت ها عموماً از سطح راه های دسترسی پایین تر قرار می گرفت؛ زیرا کرت های کناری، عموماً به درختان میوه اختصاص داشت و این اختلاف سطح امکان دسترسی به درختان را ساده تر می کرد.
علاوه بر طراحی هندسی, نوع گیاهان و درختان هر بخش نیز با توجه به اقلیم و یا ویژگی های آن درخت, تعریف شده بود و هر گونه گیاهی در باغ ایرانی، جایگاهی متناسب با ویژگی های زیست محیطی و منظری خود داشت. درون میان کرت، آب نماهایی در مسیر آب طراحی می شد و یا بوته ها و گیاهان کوتاه مانند شبدر, یونجه (که در سال های اخیر بعضاً چمن جای آنها را گرفت) کاشته می شدند تا دید را در محور اصلی باغ، خدشه دار نسازند.در حاشیه محور اصلی و در دو طرف میان کرت, درختان بلند و سایه افکن می کاشتند که اغلب ترکیبی منظم از درختان کاج, سرو و چنار بود که ترکیب رنگی آنها در فصول مختلف در نظر بوده است. در مناطق گرمسیر, درختان نخل, خرزهره, سرخ بید و مرکبات مورد استفاده بوده اند. به جز محور میانی, به طور کلی در حاشیه مسیرهای کنار باغ، از درختان سایه افکن استفاده می شد که علاوه بر درختان نام برده, زبان گنجشک, تبریزی, شنگ, اشن و سایر درختان بی بار نیز کاشته می شدند. در اطراف خیابان های فرعی, توت برگی نیز کاشته می شد که با هرس منظم, مانع از گسترش شاخ و برگ آن در عرض مسیر می گشتند. کرت ها اغلب به درختان میوه اختصاص داشتند. در مناطق خشک, انار و در مناطق نسبتاً خشک, سیب ترش, آلو زرد و آلو سیاه و در مناطقی چون شیراز, مرکبات جایگزین سایر درختان می شدند. در مناطق مناسب, قطعات بزرگی برای درختان بادام و گردو و گاهی توت در نظر گرفته می شد. درختان انجیر در گوشه های باغ, بیدها در جایی که آب زیاد به آنها برسد و با فاصله مناسب از حوض ها که ریشه های آنها باعث آسیب رساندن به حوض نشود و داربست های انگور رو به شرق کاشته می شدند. در کنار دیوارهای باغ, درختان بی ثمری چون سپیدار, کبودار و زبان گنجشک می کاشتند. فاصله محل کاشت درختان از کناره ها و نیز فاصله درختان نسبت به هم, با توجه به نوع درخت و یا مثمر بودن و نبودن آن, به دقت تعیین می شد و ردیف های درختکاری همواره منظم بود. در باغ سازی ایرانی، سر سبزی، درخت، گیاه، تنوع درازمدت گل های الوان، لطافت هوای مطبوع، عطر آگینی فضا و چشم نوازی سیما با تمام ابعاد منظور شده است. با توجه به مکتوبات دایره المعارف نمادهای سنتی، گیاهان نماد مرگ و رستاخیز و قوه حیات و چرخه حیات هستند. در این دایره المعارف، از سبز به عنوان عنصری دو خصلته که هم نماد زندگی و هم نماد مرگ است یاد شده؛ سبز بهاری یعنی حیات و سبز زنگاری یعنی مرگ. سبز نماد جوانی، امید، شادی و در عین حال نماد تغییر، فنا و حسادت است. سبز به معنی بهار، تولید مثل، اعتماد، طبیعت، بهشت، کامیابی و صلح است.گیاهان بخصوص درخت در نزد ایرانیان سمبل طراوت، آرامش و زیبایی هستند. درخت نمادی از کل عالم عین، ترکیب آسمان و زمین و آب، زندگی پویا، مظهر کل کیهان و سمبلی از رحمت روحانی و تنویر است.سازندگان باغ ایرانی، از بیهودگی پرهیز کرده و استفاده ای براساس منطق از گل و گیاه و درخت داشتند و هیچگاه بدون دلیل چیزی را نمی کاشتند.
گل ها در باغ ایرانی نسبت به درختان از توجه کمتری برخوردار بوده اند. برخلاف نظمی که در کاشت درختان رعایت می شده, گل ها معمولاً در پای درختان و بدون آرایش خاصی کاشته می شدند. در مواردی، در بخشی از باغ, باغچه ای مخصوص گل های دستی مانند گل آتشی, روغنی و رشتی ایجاد می کردند و در گوشه های این باغچه ها گل خرزهره, شاه پسند بسته ای و یا باغی سفید می کاشتند گلزارها عموماً 30 تا 70 سانتیمتر حاشیه داشتند که در آن گل های ناز کاشته می شد و با خرندی از آجر به شکل کلاغ پر محدود می شدند. گلهایی را می کاشته اند که مصارفی کاربردی یا دارویی داشتند و بدین ترتیب هم زیبایی بسترهای کاشت باغ را فراهم می نمودند و هم از مصارف دارویی و گیاهی گلها و گیاهان بهره مند می گشتند. از گل هایی که در باغ ایرانی کاشته می شدند، می توان انواع گل سرخ در رنگ های زرد, سرخ, سرخ اسپانیایی و سرخ خشخاشی, انواع یاس ها از جمله یاس سفید, یاس بنفش, یاس زرد و یاسمن را نام برد. از دیگر گل های تزئینی مورد استفاده نیز می توان به بنفشه, سوسن, سنبل سفید, آبی و خوشه ای, زنبق, قرنفل, انواع لاله, میخک پرپر, میخک کم پر, گل مریم, تاج خروس, ختمی, نیلوفر, گل گندم, پامچال, زعفران, نرگس زرد و گل نسرین اشاره کرد

طراحی باغ ایرانی را می توان در اصول زیر خلاصه نمود:
– سلسله مراتب:
بر اساس این اصل فضاها و عناصر مختلف بر اساس اهمیت، ارزش کارکردی و بسیاری از عوامل دیگر در کنار هم قرار می گیرند. در طراحی اغلب باغ های ایرانی این اصل به خوبی دیده می شود. سلسه مراتب در باغ ها از سردرورودی یا گاهی میدان و آبنمایی در بیرون باغ (جلوخان) شروع و با گذشتن از هشتی و محور اصلی به کوشک باغ می رسد. این اصل را در ارتفاع، رنگ و اندازه عناصر باغ هم میتوان جستجو کرد.
-تقارن:
تقارن یکی از اصول طراحی به شمار می رود که در دوران باستان در بسیاری از بناهای عمومی و مذهبی به کار رفته است. اصل تقارن را می توان کامل ترین شکل تعادل به شمار آورد که علاوه بر جنبه های زیبا شناسی از لحاظ ایستایی نیز همواره مورد توجه بوده است. در باغ های ایرانی به وفور از این اصل استفاده شده است. کوشک های ساخته شده متقارن بوده و بر روی محور یا مرکز تقارن واقع اند. اوج قرینه سازی را می توان در محورهای اصلی دید. در محور اصلی حتی درختان، درختچه ها و گل ها نیز قرینه کاشته شده اند. باغ های مستطیلی بسته به مکان قرار گیری کوشک، یک یا دو محور تقارن و پلان های مربع اغلب چهار محور تقارن دارند.
– مرکزیت:
یکی از امور مهم در ترکیب و سازمان دهی عناصر در بسیاری از فضاهای معماری مرکزیت است و غالبا برای تاکید به مهم ترین قسمت مجموعه مورد استفاده قرارمی گیرد. اصل مرکزیت بیشتر در کوشک ها دیده می شود. خصوصا کوشک هایی با طرح هشت بهشت. این اصل در پلان مربع با وجود کوشک در محل تقاطع محور ها، در اوج خود می باشد.
– ریتم:به معنی تکرار موزون ساده یا پیچیده یک عنصر یا پدیده در یک اثر هنری است. منظور از تکرار موزون پیچیده، تکرار چند عنصر یا مجموعه به نحوی است که درک روابط و قانونمندی های حاکم بر آنها به مشاهده دقیق و عمیق نیاز دارد.
این اصل در مواردی جوابگوی نیاز عملکردی می باشد همچون حجره های یک مدرسه یا کاروانسرا ، وگاهی بر آورده کننده نیاز زیبایی شناختی است از لحاظ بصری منظری ظریف و خوشایند پدید آورد.
در باغ ایرانی این اصل را می توان در دیواره های حاشیه باغ، دیواره های صفحه بندی حاصل از زمینهای شیب دار و حتی در کف سازی ها مشاهده می شود.
– استقلال و تشخیص فضاها
در معماری ایرانی همه فضاها دارای استقلال و متشخص اند و هیچ فضایی منفی یا مانده از فضای دیگر نیست.
این ویژگی که به نظر می رسد گاهی با واقعیت های کارکردی در تعارض باشد از اصول مراعات شده در نمونه های ارزشمند معماری ایران است. درباغ ایرانی نیز همه فضاها اعم از ساخته و ساخته نشده ، از خود هویتی به نمایش می گذارند.بطوریکه حتی فاصله میان دو فضای مستقل، خود عرصه ای کامل به شمار می آیدکه واجد تعریف ، هویت و عملکرد مستقل می باشد.
-تنوع در وحدت، وحدت در تنوع
باغ ایرانی در عین وحدت در خطوط کلی، هندسه و مصالح اجرایی، دارای تنوع فضایی بی نظیری است.تنوع فضایی باغ با تعریف فضاهای مستقل از هم از طریق محدودسازی، تنظیم فاصله دید، بهره گیری از اشکال کامل هندسی، طرح کاشت، ترکیب بندی های متفاوت از گونه های گیاهی، کارکردهای فضایی آب، بهره گیری از مصالح و امثال آن نمود پیدا میکند. محورهای اصلی، محورهای فرعی، کرت ها، انواع حوض ها و فضاهای ساخته شده با نوع بسیار زیادی که ارائه می دهند نشان از یک نظم و وحدت سازی در کلیت باغ می دهند.
-طبیعت گرایی و بهره گیری از منظر
فرهنگ ایرانی انسان را جدا از طبیعت نمی بیند بلکه او را همراه باسایر عناصر طبیعت و جزء لا ینفک آن و دل سپردن به طبیعت و استفاده از مناظر طبیعی را علاوه بر اینکه پی بردن به آیات و نشانه های خدا می بیند، موجب حظ بصر و نشاط روان آدمی می داند. از این رو معماری و هنر ایران به شدت طبیعت گراست. این اصل در باغ ایرانی سبب بوجود آمدن فضاهای نیمه باز مانند ایوان و کوشک شده است که حد فاصل و پیوند دهنده فضای طبیعت (حیاط یا منظره باغ) و بخش ساخته شده می باشد. وجود فضای دنج و خلوت و پناه بردن به گوشه طبیعت در باغ ایرانی یک قاعده است، در نتیجه باغ ایرانی فضایی عارفانه و شاعرانه برای تامل به شمار می رود. وجود چشم اندازهای عمیق و باز در محورها و مسیرهای اصلی باغ، عدم وجود موانع بصری و هدف دار بودن این مسیرها (رسیدن به فضای ساخته شده یا یک نشانه بصری) بر طبیعت گرایی بیشتر صحه میگذارد.
-گستردگی دید:
محوری در باغ ایرانی وجود دارد که در طول بزرگتر آن کشیده شده است . این محور ستون فقرات باغ و مکان استقرار عناصر مهم کارکردی و شکل دهنده منظره اصلی آن است . پدید آوردن فضای تامل از طریق مواجهه انسان با فضای بی انتها و ساخت و پرداخت منظره بی کران و لایتناهی در عرصه محدود تفرج ،طلب نشاط ،سر خوشی و رهایی از قید های روزمره است . ساماندهی محور اصلی از طریق ایجاد پرسپکتیو های تشدید شونده و تکیه بر ایجاد عمق در فضا صورت می گیرد : خیابانی کشیده تا افق ،بدنه ای از درختان که عمق دید را فراهم می آورد ،جوی آب که تا انتها امتداد یافته ،باغچه های پای درختان و هر عنصر دیگر در جهت تشدید پرسپکتیو ساماندهی می شود . همچنین شیب طبیعی زمین ،موقعیت مناسبی را برای قرار گیری کوشک در نقطه مرتفع فراهم می سازد که تاثیر از معنای فردوس در بهشت شداد می باشد . تفاوت زاویه دید انسان در جهت بالاتر و پایین تر از خط افقی باعث می شود که نزدیک به نظر آید و ناظر را به ادامه مسیر ترغیب کند . برعکس هنگامی که فرد از کوشک نگاه می کند ،فاصله طولانی تر به نظر می آید و به باغ وسعت بیشتری می دهد . همینطور که یکی از اصول معماری ایران درونگرایی بوده است ، باغ ها نیز از این امر تبعیت کرده و دور تا دور آن با دیوار محصور بوده است . علاوه بر عمارت یا کوشک اصلی ،بنای سردر هم وجود داشته است که در راستای محور اصلی قرار داشته است و محل پذیرایی محسوب می شده است.
-محورهای آب:
هنرمند باغ ساز ایرانی در تفسیر خود از باغ به مثابه مکان مقدس ، پیش از همه به سراغ گرد آوری نماد های قدسی می رود که آب در میان آن ها نقش مهم تری دارد . مهم ترین مساله برای حیات بخشیدن به باغ ،رساندن آب از نقاط دور دست به آنجا بوده که با حفر چاهها و قنات ها این مشکل حل شده است . آب قنات در جوی ها و جدول های منظم قرار گرفته ،با گذر از رگ و شریان اصلی باغ به نحوی به نهر ها و جدول های فرعی جریان پیدا می کند . این روش آبیاری در طراحی باغ تاثیر گذار بوده است یا به عبارت دیگر طراحی باغ بر اساس گذر آب و تقسیم بندی باغچه ها و به وجود آوردن محور های اصلی و فرعی شکل گرفته است.
– هندسه مستطیلی:
توجه به اشکال هندسی و ایجاد اشکال مربع برای ساده نشان دادن اجزا باغ و تعیین محل دقیق کاشت درختان به گونه ای که ردیف درختان از هر طرف دیده شود ،دارای اهمیت خاصی بوده است .مداخله انسان در طبیعت در باغ ایرانی به صورت تحمیل هندسه ویژه هنر ایرانی ، که منشا آن شناخته نشده به ساختار محیط است . در واقع باغ ایرانی در هر جا که مقدور بوده ،مستطیلی از زمین را به خود اختصاص داده است.

ساختارهای معماری:
مهم ترین عنصر معماری که همواره در باغ های ایرانی وجود داشته است, کوشک می باشد. کوشک تنها یک ساختمان تفریحی بوده و گاهی محل سکونت صاحبان باغ نیز بوده است. کوشک اغلب در تقاطع دو محور اصلی باغ ساخته می شد. گاهی این تقاطع در مرکز باغ قرار می گرفت و گاهی در یک سوم طول باغ و در برخی دیگر از باغ ها, کوشک در انتهای محور طولی ساخته می شد. ابعاد اضلاع کوشک معمولاً بین 12 تا 20 متر بوده که در مورد کوشک های مدور, هشت گوش یا مربع به 25 متر هم می رسیده است. برخی از کوشک ها در چند طبقه و به صورت هشت وجهی ساخته می شده اند که هر طبقه از طبقه پایین، کوچک تر بوده و اطراف آن ایوانی قرار داشته که از این نوع کوشک ها، تنها در مینیاتورها آثاری باقی مانده است. – کوشک باغ را در نقاط مختلف باغ می‎ساختند. وسط باغ به گونه‎ای که از چهار طرف دیده شود، یکطرف باغ به گونه ای که منظر اصلی در امتداد محور طولی باغ ایجاد شود، به نسبت یک سوم در امتداد محور طولی از جمله نقاط باغ است که در آن کوشک را بنا می‎کرده اند.
در باغ های سکونتی علاوه بر کوشک, ساختمان اندرونی نیز ساخته می شد که اغلب پشت کوشک قرار می گرفت و دارای یک حیاط کوچک با میان کرت و سایر اجزاء یک باغ بوده است. گاهی نیز سکونت گاه در تلفیق با کوشک ساخته می شد و به صورت یک عمارت یکپارچه در باغ دیده می شد. در باغ های حکومتی, یک ساختمان هم به دیوان خانه اختصاص داشته که معمولاً نزدیک ورودی ساخته می شد تا بدین ترتیب، نیازی به تردد مراجعین در سایر فضاهای باغ نباشد. در ورودی اصلی باغ ها نیز اغلب عمارت سردر ساخته می شد. معمولاً در باغ هایی که صاحبان آنها از نفوذ اجتماعی بیشتری برخوردار بودند, این بنا به صورت یک عمارت بیرونی برای پذیرایی میهمانان در می آمد که از تزئیناتی قابل توجه برخوردار بود.
به جز ساختارهای معماری مذکور, در باغ ها فضاهای خدماتی نیز وجود داشتند که بیشتر در امتداد حصار باغ و نزدیک به ورودی های فرعی ساخته می شدند و بنای آنها اغلب بیرون از حصار قرار می گرفت؛ به نحوی که بدنه داخلی حصار، به صورت یک مستطیل کامل باقی می ماند. این فضاهای خدماتی, ساختمان هایی چون محل سکونت خدمه, آب انبار و حمام را دربرمی گرفتند که البته به فراخور وسعت و اهمیت باغ متغیر بودند.عنصر دیگر در ساختارهای معماری باغ ایرانی, حصار بوده است که بیشتر با چینه های گلی ساخته می شد و از آنجا که محصور بودن حتی در تعریف باغ ایرانی نیز مورد توجه بوده, حصار را می توان جزء ثابتی از معماری باغ دانست.
مهم ترین مشخصه باغ ایرانی که آن را در یک نگاه از باغ های دیگر ملل متمایز می سازد، هندسه حاکم بر آن است ،چراکه طرح کالبدی آن بر اساس ساختار هندسی بسیار دقیق ،حساب شده و منحصر به فرد شکل یافته است که در آن به طور عمده از اشکال مربع و مستطیل استفاده می شود.
باغ ایرانی در عین وحدت در خطوط کلی ،هندسه و مصالح اجرایی ،دارای تنوع فضایی بی نظیری است. تنوع فضایی باغ با تعریف فضاهای مستقل از هم از طریق محدود سازی ،تنظیم فاصله دید ،بهره گیری از اشکال هندسی ،طرح کاشت ،ترکیب بندی های متفاوت از گونه های گیاهی ،کارکرد های فضایی آب ،بهره گیری از مصالح و امثال آن نمود پیدا می کند. محور های اصلی ، محور های فرعی ،کرت ها ،انواع حوض ها و فضاهای ساخته شده نشان از یک نظم و وحدت سازی در کلیت باغ می دهند.

هندسه، فصل مشترک انسان و طبیعت:
هندسه اساس هنر و معماری ایرانی است؛ نگرش انتزاعی ایرانیان علی الخصوص بعد از اسلام به اندیشه ، هنر و محیط انسانی پایه و اساس فهم مردم ایرانی از جهان و چهارسویی که برای آن قایل اند. این نگرش هندسی گسترده ای از معماری ایرانی از زیبایی و زیبایی شناسی تا ساختارها و شالوده ها را شامل می شود. تاثیر ساختاری هندسه از معماری ایرانی خود پهنه وسیعی از تعریف و شکل گیری فضایی و تا مسایل نیایشی و استاتیکی را تحت تاثیر قرار می دهد. این تاثیرگذاری در باغ ایرانی که در پیوند فضا های بسته و باز شکل می گیرد در تمامی عرصه ها به چشم می خوردو ما در باغ گذشته از شکل گیری هندسی فضاها شاهد آنیم که فضاهای باز و عرصه های طبیعی نیز به نظم درآمده و با هندسه قوام می گیرند.
ساختار های هندسی در باغ به ابعاد و تناسبات کلی ، حصارها ، محور های اصلی و فرعی ، ردیف درختکاری ، جوی های آب و نحوه حضور و عبور آب و به طور کلی به هندسه مسلط در باغ می پردازد. این ساختارها در عین حال حامل شالوده ها و بنیان های شکل بخشی مجموعه از ایده ها و مفاهیم اولیه تا به شکل نهایی باغ است و به همان اندازه که اصول هندسی در معماری ایرانی واجد اهمیت هستند در شکل بخشی به مفهوم باغ ایرانی نیز نقش دارند

شیوه های باغ آرایی و عناصر شکل دهنده باغ ایرانی:
هنر باغسازی و ایجاد فضای سبز از قبل از هخامنشیان و بعد از آن در تخت جمشید به اعلا ترین درجه خود رسیده است . این هنر یکی از کهن ترین هنرهای ایرانیان است که دارای سنت های ارزشمند و قدرتی معنوی است. شکل باغ در ایران از دیرباز تاکنون با چگونگی طبیعت و میزان آب تناسبی کامل داشته است. بنابراین باغ ها را از دیرباز به شیوه‎های گوناگون می‎ساخته اند.

شهر و باغ، عناصری در هم آمیخته:
حضور باغ در شهر ایرانی پیوسته و دارای ابعادی گسترده و وابسته به محیط ، اقلیم و فرهنگ شکلی باز و بسته را داشته است. مقیاس باغ ایرانی از حیاط کوچک ترین خانه ها تا مقیاس شهر- پایتخت هایی چون اصفهان عهد صفوی جلوه می نماید ، از این رو جایگاه باغ در شهر ایرانی از اهمیت خاصی برخوردار است.
شکل گیری شهر های تاریخی ایران و رشد و توسعه آنها ، با توجه ژرف به بحث باغ و باغ سازی چه در رابطه ساختاری میان باغ و شهر و چه در استفاده از باغ و عناصر مهم باغ سازی در پیکره شهر صورت پذیرفته است. در این راستا نه تنها باغ ها از موقعیت شهری تاثیر پذیرفته اند بلکه شهر و مجموعه های شهری نیز تحت تاثیر باغ یا مجموعه باغ ها قرارگرفته و حتی گاه استخوانبندی محور های اصلی شهر را شکل بخشیده اند.
معماری و شهرسازی ایران جولانگاه حضور باغ به سبک و سیاق خاص خود است و پدیدآورنده الگو های بی نظیر پیوند، درهم تنیدگی ویگانگی باغ، معماری و شهر است. پیوندی که تاثیرات ساختاری و شکلی را از یک سو، جنبه های معنوی، مفهومی و روانی را از سوی دیگر، و همچنین نیاز های زیست محیطی و حیاتی مردمان و زیستگاه آنان را پدید می آورد. شناسایی تجارب طرح ریزی شهر ایرانی در ارتباط با نحوه بهره گیری از باغ در ساختار شهر و فضا های شهری می تواند نقش ارزند های را برای بازسازی، مرمت و توسعه این شهرها ایفا کند.

شیوه ی باغ آرایی و عناصر تشکیل دهنده ی باغ ایرانی :
باغ های ایرانی ترکیب و شکلشان را از تعریف هندسی و ساختاری خود و از تطبیق نظام های پایدارشان یافته اند. هندسه همچون نقشی که در شکل گیری معماری ایرانی دارد شالوده شکل گیری باغ نیز به شمار می آید، تا آنجا که مهمترین ویژگی و شاخصه باغ ایرانی فضای به غایت هندسی ، منظم و از پیش طراحی آنهاست.
این شالوده هندسی در انتزاع مفاهیم ، مبانی و عناصر شکل دهنده باغ و نحوه ترکیب این عناصر و اجزاء که در نهایت به ارایه شکل کلی آن می انجامد نقش دارد.هندسه باغ ایرانی اصلی مهم در باغسازی ایرانی است.
توجه به اشکال هندسی و ایجاد اشکال مربع برای ساده نشان دادن اجزاء باغ و تعیین محل دقیق کاشت درختان به گونه ای که ردیف درختان از هر طرف دیده شود، دارای اهمیتی خاص بوده است. درباغ ایرانی تاکید بر میان آسه اصلی است. گذرگاهی چهار جانب باغ را دور می‎زند. مسیرهای فرعی، باغ را به باغچه‎ها تقسیم می‎کند و باغچه‎ها کرت‎ها را در بر دارند.

جلوه باغ در فرهنگ ایران :
باغ ایرانی آنگونه که از ایده و تعریف آن بر می آید، گذشته از فضایی عملکردی که مردمان در آن دمی بیاسایند و تفرج کنند، خود مفهومی نقش بسته بر سرزمین و برآمده از فرهنگ و شکل گرفته در آداب و رسوم مردمان است. اگر معماری ایرانی عصاره و تبلور اندیشه ایرانی در مواجهه با فضای زیست انسانی است و اگر شهرهای تاریخی ما همواره رنگ خاک و طعم آب جاری در سرزمینمان را با خود دارند، دور از ذهن نیست اگر تصور کنیم که باغ هایمان نیز گذشته از اندیشه های شکل گیریشان، دورنمایی از آرمان های انسان ایرانی اند؛ چه به آنگاه که با حفظ تقدیس، آب را چنان در باغ می گرداندند تا باغشان نیز نماد فکر و اندیشه و عناصر هستی بخششان گردد و چه به زمانی که بیش از همیشه باغ را تمثیلی از بهشت برین می دانستند و تمنای جاودانگی را در باغ تجربه می کردند.
این صنع برآمده از فرهنگ، چون هر پدیده دیگری که در چهارچوب های فرهنگی شکل می گیرد، جلوه های خود را در وجوه گوناگون فرهنگ و هنر سرزمینش بر جای می گذارد. این تاثیرات در حوزه فرهنگی، بیش از هر چیز در ادبیات و شعر پارسی، معماری و هنرهای ایرانی بچشم می خورد. از اینروست که باغ در شعر فارسی از دیر باز، اهمیت و جایگاه خاص خود را داشته است، چه در اشعار فردوسی، منوچهری و نظامی که بیشتر اشعاری توصیفی و تصویری هستند و بالطبع اطلاعات روشن تر را در ارتباط با شکل و نوع باغ بدست می دهند و چه در اشعار متاخرتر همچون اشعار حافظ و سعدی که کاربرد استعاری از باغ بیشتر به چشم می خورد، که این موضوع البته خود گستره توجه به باغ را نیز می نمایاند.
در معماری ایرانی یافتن نشانی از باغ چندان دشوار نیست که گذشته از آنکه باغ خود یک فضای به غایت معمارانه است و نیز جدای از آنکه حضور صورت های گوناگونش را، از حیاط خانه ها تا شالوده های عظیم شهری، به سهولت می توان درک کرد، نقشش را در هنرهای وابسته به معماری همچون کاشی کاری و تزئینات دیگر به عیان می توان دید، چنانچه در صنایع و هنرهای دستی نیز این حضور همیشگی و جاودانه بوده است
اگر بخواهیم جلوه های باغ را در دیگر وجوه فرهنگ و هنر ایرانی نظاره کنیم و اگر تاثیر عمیق باغ را در مهمترین هنرها همچون مینیاتور دنبال نماییم که چگونه باغ در فضا سازی این نقاشی ها تاثیر عمیق خود را برجای گذاشته و چگونه نقاشان ایرانی فضای آرمانیشان را از باغ انتزاع کرده اند، باید به این نکته توجه کنیم که باغ نه صرفا به اعتبار یک فضای معمارانه که به اعتبار پشتوانه پرمعنا و مفهوم خود، اینچنین زندگی و حیات مردمان را در نوردیده و حضور خود را جلوه هایی نغز بخشیده است. حضورباغ در هنرهای تجسمی ایرانیان چون نگارگری ایرانی وهم چنین در دستبافته های کهن چون فرش ایرانی حکایت از در هم آمیختگی فرهنگ وهنر این مردمان با طبیعت ومظاهر آن که نشانه هایی از بهشت را با خود به همراه می آورد، دارد وهنرمند ایرانی اوج تمنای خود از خدای خویش را در آنها به تصویر می کشد و شاید بتوان تعبیری دلنشین درخصوص باغ ایرانی بکار برد که باغ ایرانی یکی از نیکوترین جلوه های صورت و معنا بر آمده از باورهای ایرانیان است
از همین رو است که در مبحث جلوه باغ در هنر و فرهنگ ایرانی نباید از اندیشه ها و منظومه های فکری ایرانیان و نیز شناخت جامعه، مردمان، اقوام عام و خاص ایرانی غافل شد و شایسته است تا آن جلوه و آن حضور را بیش از هر کجا در ساختارهای فکری، فرهنگی و اجتماعی ایرانیان جستجوکرد.

باغ ایرانی یک سمبل جهانی:
در معماری ایرانی یافتن نشانی از باغ چندان دشوار نیست که گذشته از آنکه باغ خود یک فضای به غایت معمارانه است و نیز جدای از آنکه حضور، صورت های گوناگونش را، از حیاط خانه ها تا شالوده های عظیم شهری، به سهولت می توان درک کرد، نقشش را در هنر های وابسته به معماری همچون کاشیکاری و تزئینات دیگر به عیان می توان دید، چنانچه در صنایع و هنر های دستی نیز این حضور، همیشگی و جاودانه بوده است
باغ ایرانی را ببینید باغی است که عقاید مذهبی و بینش های فلسفی بر آن حاکم است. کرت بندی باغ، حضور آب در آن، نوع درختان ازجمله سرو و چنار که به ترتیب نماد حیات طولانی و زندگی مجدد هستند، رازهای بی شماری را در دل خود نهان دارند. بیش تر زبان های مطرح دنیا لغتی که معنای بهشت را برایشان تداعی می کند از زبان ایرانی وام گرفته اند، یونانیان لغت "پرادیزیس" را از "پایری دئزه" برداشت کردند. "پردیسو" در زبان اکدی، "پردس" در عبری و "پاردس" ارمنی نیز از همین کلمه اوستایی ایرانی آمده است. بعدها کلمه "فردوس" که دوبار هم در قرآن آمده از دین یهود و از زبان عبری به اسلام رسید. فردوس که بنابر اظهار دهخدا به معنی "بهشت" و "بهترین جای در بهشت" است از نظر مفسران قرآن معنی باغ و بستان می دهد.
گویا واژه باغ در زبان پهلوی به همین شکل "bagh" به کار برده شده و در زبان ایرانی باستان هم با تلفظ "baga" به معنی بخش، تقسیم و زمین زیر کشت است. این واژه با واژه بغ "bagh" به معنی "خدا"، از یک ریشه است. به همین دلایل، باغ از چنان تقدسی برخوردار شد که در معماری خانه ایرانی، کاروانسرا و در هر مسجدی، طرحی از آن را به وضوح شاهد هستیم. همچنین طرح باغ ایرانی نهایتا در نقوش فرش و ساختار شهرها به ودیعه گذاشته شد.
طرح ها و الگو های ایرانی به وسیله جنگ ها و تجار به شرق، شمال و غرب آسیای مرکزی، اروپا و هند سفر کرد . باغهای مغول در کشمیر ، آگرا ،لاهور و دهلی و همچنین باغ های موریس اسپاین در کوربودا و گرانادا با طرح و روش ایرانی ساخته شد .طرح اولیه همه آنها از ما قبل تاریخ آغاز شده بود .
در باغ های ایرانی فضای سبز و هندسی از الگوهای اولیه است که به نیازهای عمیق انسان پاسخ می دهد و نشانه های بیرونی و ظاهری را به زیبایی های درونی و نامرعی تقدیم می کند ،جلوه ای است از وعده الهی مثل نظم در میان غوغا وهیاهو ، تجدید حیات پس از مرگ و سهولت پس از سختی و مشقت .
این باغ یک سمبل جهانی است که هنوز هم ماهیتی عجیب و غریب در مکانی خاص برای مردمان آن دارد . شاید به همین دلیل است که غربی ها آنرا دشوار و غیر قابل درک و فهم می دانند .
جهانگردان قرن هفدهم جین کاردین مثل همه مشاهده گران آثار ایرانی معتقد بودند که گل ها مطبوع و دلپذیرند اما باغبان هایشان بی تجربه هستند
در"باغ های ایرانی " او می نویسد:" به طور معمول یک گردشگاه بزرگ شامل بخش هایی از پارک، مسیرهای عبور و مرور احاطه شده با ردیفی از گیاهان و با Bason of Water در مرکز و قرینه سازی های به وضوح و دو مسیر پیاده روی که فضای بین آن کاملا با گل و گیاهان و درختان میوه و بوته های رز پوشیده شده است . آنجا همه چیز تزئین یافته است.آنها گلدان ها و خانه های سبز را نمی شناسند؛ بیابان و بهارخواب نمی دانند چیست؛ زینت و تزئینات باغ های ما کدام است . "
سبک باغ های غربی در حال تغییر است البته مهارت درخواست کاردین کمتر از کاری است که انجام داده است . هنوز هم مطمئنا در میان دیگران ویکتوریا ساکویل غربی یکی از بانفوذترین باغبان ها که در این قرن است که روش ایرانی را داراست
در نظر اروپایان هر چند در طبیعت لطیف تربیت شده اند . هدف باغ های اروپایی این است که به طبیعت اطرافشان بپیوندند.آندره نورتث بزرگترین چشم انداز ویستا در میان ییلاقات فرانسوی در باغ های واکس له ویکتومدر ویرسالسبرای بیان این گرایش شکل گرفته اندو ویکتوریا ساکویل غربی مشهورترین باغ ها هستند که به آرامی در
سیسینگاردجای گرفته اند .
باغ های ایرانی محکم در برابر مناظر اطراف خود ایستاده اند و بدون حصار اطراف کامل نیستند و آن طور که باید به نظر بیایند دیده نمی شوند . در خارج همیشه دیوارهای بلند وجود دارد . ممکن است که در میان کوهستان ها ویا در بیابان های بیرحم باشند که در این صورت گویی که باغ در میان شهر جای گرفته ،دیوارها در برابر دود ،آلودگی ،سرو صدای جمعیت و خیابان های اطراف آن را محافظت می کنند .
در داخل همه جا آرامش است . باغ ها یک نقطه آرام در جهان پر هیاهو هستند . زمین پایدار این تغییرات ماهرانه باغ دست ساز بشر را در برگرفته اند . یک نمونه آن باغ شازده است که در سال 1890 میلادی به دستور حاکم کرمان نزدیک زیارتگاه شهر ماهان ساخته شده است . اطراف باغ را بیابان احاطه کرده است ،ورودی یک دروازه و گذر از میان ساختمان تابستان نشین با چشم اندازی باز است .آبشارهای جوی اصلی آب در کنار محور پیاده سایه دار و ردیف درختان سرو واقع شده است .در اینجا درخشندگی خورشید حرکت نور و سایه دیده می شود . باد بیابان در میان قطرات و ذرات آب می دمد و در لای شاخ و برگ درختان نجوا می کند .

انواع باغ ایرانی:
در یک تقسیم بندی کلی با توجه به خصوصیات کالبدی می‎توان باغ های زیر را برشمرد:
– باغ واقع در محیط های هموار: مانند باغ فین کاشان و باغ ارم شیراز
– باغ واقع در روی تپه : مانند باغ تخت شیراز و قصر قاجار تهران
– باغ آبی : مانند ائل گلی تبریز
– باغ خانه : مانند باغ امیر طبس
– باغ واقع در کنار رودخانه : مانند کاخ آئینه اصفهان در دوران صفوی .
و با توجه به کارکرد اصلی باغ از انواع باغ های زیر می‎توان نام برد:
– باغ میوه : ساده ترین باغ از لحاظ طراحی و سودمندترین نوع از لحاظ اقتصادی
– باغ سکونتگاهی : باغی که بسیاری از اعیان و رجال، عمارت مسکونی خود را در آن می‎ساختند.
– باغ سکونتگاهی – حکومتی: باغی که در شهرهای کوچک فاقد تشکیلات اداری و نظامی، حاکم شهر در آن سکونت می کرد و علاوه بر عمارت مسکونی دارای عمارتی برای اشتغال به امور حکومتی نیز بود.
– باغ حکومتی : باغی در پایتخت ها و شهرهای مهم کشور که در آن طراحی فضاهای
سکونتگاهی و دیوانی و خدماتی به نحوی بود که اختلالی میان فعالیت ها ایجاد نگردد.
– باغ مزار: نوعی باغ که غالبا تمام یا بخشی از عرصه آن به مزار اختصاص یافته است.

معرفی دو باغ ایرانی:
باغ شازده:
باغ شازده یا باغ ماهان یکی از زیباترین باغ های تاریخی ایران محسوب می شود. این باغ در حدود ۴ کیلومتری شهر ماهان و در دامنه کوه های تیگران واقع شده و مربوط به اواخر دوره قاجاریه می باشد. این باغ با مختصات جغرافیایی۳۰ درجه و ۴ دقیقه عرض شمالی و ۵۷ درجه و ۱۷ دقیقه طول شرقی می باشد. ارتفاع این منطقه از سطح دریای آزاد ۱۸۵۰ متر است واز ارتفاع ۲۰۰۰ متر از سطح دریای آزاد برخوردار است.
این باغ در فاصله ۳۵ کیلومتری جنوب شرقی شهر کرمان و در مسیر جاده کرمان ـ بم در نزدیکی ارتفاعات جوپار بنا گردیده است. واقع شدن منطقه در مسیر عبوری کرمان به بم و در مسیر جاده کهن ابریشم از عواملی است که این محل را برای احداث یک باغ اشرافی مناسب می ساخته است. باغ شاهزاده به گونه ای استقرار یافته که حداکثر استفاده از مناظر بدیع داخلی را به صورت زیر امکان پذیر می سازد: در بدو ورود، به ویژه در طبقه فوقانی سردر خانه به غیر از دیدها و مناظر بیرونی باغ، منظره چهارباغ و در جهت عکس آن منظره کوه را امکان پذیر می سازد. این مناظر عمده یعنی رویت حرکت آب، حوض ها و آبشارها هرکدام به نوبه خود تاکیدی بر محورهای عمود بر محور اصلی دارند و توام با نظام گیاهی مناظر بدیع داخلی را ارائه می دهند.
این باغ به دستور عبدالحمید میرزا ناصرالدوله حاکم کرمان طی یازده سال حکمرانی وی (۱۲۹۸ ه . ق تا ۱۳۰۹ ه. ق) ساخته شد و با مرگ وی نیز بنای آن نیمه تمام رها شد. گفته می شود وقتی خبر مرگ ناگهانی حاکم را به ماهان می برند، بنّایی که مشغول تکمیل سردر ساختمان بود تغار گچی را که در دست داشته محکم به دیوار کوبیده و کار را رها کرده و فرار نموده است. به همین علت جاهای خالی کاشی ها را بر سردر ورودی می توان دید. تاریخ بنای باغ ۱۲۷۶ خورشیدی است.
این باغ از نمونه باغ تخت های ایرانی است و در زمینی مستطیلی شکل به مساحت پنج و نیم هکتار بنا شده و دارای سردر ورودی بسیار زیبایی است. بناهای باغ عبارتند از کوشک اصلی یعنی سکونتگاه دائمی و یا فصل مالک که در انتهای فوقانی باغ قرار دارد. سردر خانه در مدخل باغ به صورت بنایی خطی جبهه ورودی باغ را اشغال کرده و در دو طبقه بنا گردیده است. طبقه فوقانی دارای اطاق هایی است که برای زندگی و پذیرایی پیش بینی شده اند. سایر بناهای خدماتی باغ از حصار اصلی استفاده نموده و به صورت دیواری مرکب بناهای مختلف خدماتی را در نقاط مناسب در خود جا داده است .این باغ علاوه بر سردر، شامل عمارت شاه نشین و حمام نیز می باشد. در حال حاظر قسمت شاه نشین، به یک رستوران تبدیل شده و توسط بخش خصوصی اداره می شود.
در این باغ درختان میوه متنوعی به چشم می خورند و در جلوی عمارت هم حوض ها و فواره ها آب نمای زیبایی را تشکیل داده اند. منبع آب باغ رودخانه کوچک تیگران است. مسعودی بنای این باغ را از جنبه های مختلف معماری و نقش آب در آن بررسی کرده است .
هر ساله گردشگران از این باغ زیبای ایرانی بازدید می کنند و از زیبایی و طراوت آن لذت می برند. باغ شاهزاده در تاریخ سی ام تیرماه ۱۳۹۰ به ثبت جهانی یونسکو رسیده است.

باغ فین کاشان
نام یک باغ ایرانی است که حمام فین نیز در آن قرار دارد. مکان نامبرده جایی است که ناصرالدین شاه، در سال ۱۸۵۲ میلادی صدراعظم خود امیرکبیر را در آن به قتل رساند. سابقه و قدمت باغ فین احتمالا به دوره صفویه بازمی گردد.وسعت باغ بالغ بر ۲۳ هزار مترمربع و شامل یک حیاط مرکزی است که به وسیله دیوار، بارو و برج های استوانه شکل محصور شده است.در مقایسه با بسیاری از باغ های ایرانی مشابه، باغ فین با آب قابل توجهی مشروب می شود.

باغ فین و مجموعه بناهای آن در کاشان، باغ فین واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۵ آذر ۱۳۱۴ با شمارهٔ ثبت ۲۳۸ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

معماری باغ:
کوشک صفوی:
وجود عناصر آب و درخت که عناصری پویا هستند در کنار ابنیه که عناصر ثابت معماری هستند، هویتی زنده به این اثر فرهنگی و تاریخی بخشیده است.باغ فین یکی از مهمترین نمونه باغ های ایرانی است که همچنان زنده و پابرجاست. همچنین این باغ به خوبی روش ایجاد منظر فرهنگی را معرفی می کند.
عنصر آب:
در طراحی باغ فین، آب اساسی ترین عنصر بوده است. آب در باغ فین به صورت های راکد(در استخر مقابل کوشک و حوض خانه صفوی)، روان (در جوی ها)، فورانی (فواره ها) و جوششی (ظهور آب از حفره های منظم کف حوض در حوض جوش و حوضخانه صفوی و شترگلوی فتحعلی شاه) حضور دارد. هریک از اشکال گوناگون آب در این باغ، مفهومی خاص را تداعی می کند. آب فراوان و جریان آن در جوی هایی با کاشی فیروزه ای، در محیطی که آب واقعا کمیاب است و درختانی با سایه گسترده در تضادی بزرگ با کویر خشک و طبیعتی نامهربان است که در پشت دیوارهای باغ گسترده است.
آب جاری در جوی ها، استخرها و حوض های باغ از چشمه سلیمانیه تامین می شود. آب این چشمه ابتدا در استخری در پشت باغ جمع می شود. اختلاف ارتفاع این استخر نسبت به سطح جوی ها، ایجاد فواره هایی را امکان پذیر کرده است که به روش ثقلی آب را به بالا پرتاب می کنند.
آب حوض اصلی از دوازده چشمه داخل آن می جوشد که به آن حوض جوش گفته می شود. از آن به بعد، آب در جوی هایی با کاشی های فیروزه ای جریان می یابد. رنگی که با رنگ خاکی صحراهای اطراف در تضاد است.
درختان آسیب دیده

عنصر درخت:
مهمترین گیاهان باغ فین، شامل ۵۷۹ اصله درخت سرو و ۱۱ اصله درخت چنار است. با توجه به قدمت این درختان، به نظر می رسد که درخت سایه گستر و همیشه سبز سرو در طراحی باغ نقش کالبدی داشته و کاشت معدود درختان خزان دار چنار موجود در باغ، فقط به منظور افزایش کیفیت بصری صورت گرفته است. به نظر می رسد که کاربرد درخت سرو در ادبیات فارسی به عنوان نماد زیبایی انسان در این انتخاب بی تاثیر نبوده است.
اغلب درختان باغ، بین ۱۰۰ تا ۴۷۰ سال سن دارند. طی پانزده سال گذشته و بخصوص بعد از سال ۱۳۸۶، مجموعه ای از عوامل موجب بروز فاجعه خشکی و بیماری درختان شد. عواملی همچون مهار فیزیکی غیراصولی، دخالت غیر کارشناسانه، سرمازدگی شدید، عبور سیم و کابل برق و لوله گذاری های تاسیساتی، ایجاد پیاده روهای آهکی و سیمانی و محصور کردن درختان با آن، آبیاری نادرست و غیراصولی، آفت شپشک، نادیده گرفتن دستور غذایی درختان، مشکلات مدیریتی و نادیده گرفتن نظرات کارشناسان موجب گردید تا حداقل ۱۱۲ درخت تاریخی به طور کامل خشک شده و تعداد زیادی هم بین ۳۰ تا ۵۰ درصد آسیب ببینند. مسئولین میراث فرهنگی پایان یافتن "عمر مفید" درختان را دلیل خشک شدن آن ها می دانند.

.

نتیجه گیری:

– تقسیم باغ غالبا به چهار بخش
– استفاده از خطوط راست در طراحی
– وجود یک کوشک یا بنا در مرکز یا بلندترین قسمت باغ
– استفاده از یک جوی اصلی
– استفاده از استخرهای وسیع به عنوان آینه و زیبایی چشم انداز مقابل کوشک
– رابط نزدیک با طبیعت
– کاشت درخت میوه در قسمت بزرگی از باغ
– فقدان فضای سبز بیهوده و …

باغ ایرانی اثری هنری و زیباست که در مجموع و در تمام جزئیاتش فایده ای نهفته است.امروز باغ ایرانی گذر تاریخ را طی کرده و دستخوش تغییراتی جدید شده است. تغییراتی که با هویت باغسازی ایران فاصله ای بسیار دارد.اما آینده ی هنر باغسازی ایرانی به کجا می‎رود؟ باغ ایرانی را چه می‎شود؟

منابع:
-شیوه ی باغ آرایی و عناصر تشکیل دهنده ی باغ ایرانی،طاهره نصر
– سبک شناسی معماری ایرانی دکتر محمد کریم پیرنیا
– باغ های ایران و کوشک های آن دونالد نیوتن ویلبر
– باغ ایرانی بازتابی از بهشت مهدی خوانساری
– باغ ایرانی موزه هنرهای معاصر
-بررسی بنیادهای فرهنگی -محیطی در عناصر کالبدی باغ های ایرانی(قبل و بعد از اسلام)،محمدرضا بمانیان،بهار87،علوم و تکنولوژی محیط زیست،دوره دهم،شماره یک
-نقدی بر فرضیه الگوی چهار باغ در شکل گیری باغ ایرانی،وحید حیدرنتاج،زمستان1388،باغ نظر17-30


تعداد صفحات : 40 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود