تارا فایل

پاورپوینت آشنایی با صنعت نفت


آشنایی با صنعت نفت

تاریخچه
دو سوم نخست قرن بیستم، در سیطره شرکتهای نفتی بین-المللی قرار داشت. شرکتهای آمریکایی نه تنها از بازار بزرگ داخلی خود بلکه از موقعیت ژئوپلتیک  ایالات متحده پس از جنگ جهانی دوم بهره می بردند. شرکتهای نفتی اروپایی نیز درامپراطوریهای مستعمراتی اروپا توسعه یافتند.  در دهه 1970، با ظهور جنبش های ملی گرا به ویژه در خاور میانه که بیشترین میزان ذخایر اثبات شده نفتی در آن جا قرار دارد، این روند تغییر کرد. دیگر، کشورهای ثروتمند نفتی نیازی نداشتند تا به حرف شرکتهای نفتی بین المللی در باره قیمت نفت گوش کنند . در سال 1960، این کشورها اقدام به تاسیس اوپک کردند و در عرض 15 سال توانستند همه  داراییهای  شرکتهای بین المللی را ملی سازند. 

نفت
نفت به صورت قیر سیاهی که به سطح زمین می آید، هزاران سال پیش در خاور میانه کشف وشناخته شد . در آن زمان از نفت برای درزگیری قایقها استفاده می شد. اما بهره برداری تجاری از این ماده، در اواسط قرن نوزدهم در ایالات متحده آغاز شد. در آن زمان، چاههای نفت در پنسیلوانیا حفر می شدند و ماده استخراج شده  به عنوان نفت سفید ، برای تامین روشنایی به مردم فروخته می شد. در ادامه ،مراکز نفتی در مناطق مختلف جهان  توسعه یافتند مانند آسیای مرکزی که راث چایلدز و نوبلز  این صنعت را در باکو ایجاد کردند و همچنین در آسیا که شرکت رویال دوئیچ  در دهه 1880 موفق به کشف نفت در سوماترا  شد. 

صنعت نفت شامل بخش های اکتشاف، استخراج، پالایش انتقال (که اغلب توسط تانکرهای نفت و خطوط لوله انجام می شود) و بازاریابی محصولات نفتی است. بیشترین حجم محصولات نفتی را مازوت، بنزین تشکیل می دهند. همچنین، نفت ماده خام برای محصولات شیمیایی بسیاری از جمله دارو، حلال ها، کود، آفت کش ها و پلاستیک است.
وجود نفت برای بسیاری از صنایع حیاتی است، و دنیای صنعتی برای بقای خود به آن وابسته است، بدین ترتیب نفت دارای اهمیت ویژه ای برای بسیاری از کشورها است. درصد بالایی از مصرف انرژی جهان را نفت تشکیل می دهد، که میزان استفاده از آن از ۳۲٪ در اروپا و آسیا، تا بالای ۵۳٪ در خاورمیانه متغیر است.
میزان مصرف نفت در دیگر مناطق بدین شرح است: آمریکای جنوبی و مرکزی (۴۴٪)، آفریقا (۴۱٪)، و آمریکای شمالی (۴۰٪). مصرف جهانی نفت در هر سال ۳۰ میلیارد بشکه (۴٫۸ کیلومتر مکعب) است که کشورهای توسعه یافته بزرگ ترین مصرف کنندگان هستند. در سال ۲۰۰۷، ایالات متحده به تنهایی ۲۵ درصد از نفت تولیدی جهان را مصرف نمود. تولید، توزیع، پالایش، و خرده فروشی نفت در مجموع بزرگ ترین صنعت جهان از لحاظ ارزش دلاری بوده است.
دولت هایی همچون ایالات متحده یارانه های بسیاری به شرکت های نفتی اختصاص می دهند. این یارانه ها شامل معافیت های مالیاتی عمده در مراحل اکتشاف و استخراج نفت، از جمله برای هزینه های اجاره میدان نفتی و تجهیزات حفاری، می شود.

شرکت ها
صنعت نفت از ابتدا در سیطره «هفت خواهران » بود که اکثر آنها آمریکایی بوده و در آن زمان شرکت نفت استاندارد را تجزیه کرده بودند. در حقیقت، بزرگ ترین شرکت نفت امروز جهان حاصل ادغام تدریجی شرکت نفت استاندارد نیوجرسی (اکسون ) با شرکت نفت استاندارد نیویورک (موبیل ) است. این شرکت یکی از سه عامل بزرگ در صنعت نفت است . دو عامل دیگر عبارتند از شرکت نفت بی پی  و شرکت شل  که تقریباً در هر جای دنیا که سرمایه گذاری نفتی مجاز باشند، حضوری فعال دارند. 

اخیراً شاهد موجی از ادغام ها در راس این صنعت بوده-ایم. شرکتها به دنبال توسعه خود برای مقابله با چالشهای جدید همچون استخراج نفت از آبهای عمیق غرب آفریقا و برزیل و مبارزه باچالشهای اقتصادی ناشی از نوسانات قیمت نفت هستند. قیمت نفت از بشکه¬ای 10 دلار در سال 1999 به 35 دلار در پاییز سال 2000 رسید اما در اواخر سال 2000 به 20 دلار سقوط کرد. از سال 1998، اکسون با موبیل ادغام شد؛ بی پی شرکت آمو ، آرکو  و کاسترول برمه  را خرید. دو شرکت فرانسوی توتال  و الف  نیز با هم ادغام شدند و شرکت پتروفینا  ی بلژیک را خریدند. در ایالات متحده، شورون  و تگزاکو  ادغام شدند و   شرکتهای کونوکو  و فیلیپس  نیز در نوامبر سال 2001، توافقنامه ادغام را امضا کردند. 
همه این شرکتها، فعالیت های بالادستی همچون تولید و صادرات نفت را با فعالیت های پایین دستی همچون پالایش و بازاریابی سوخت در زنجیره جایگاههای عرضه سوخت ادغام کرده اند. در پالایشگاهها ،نفت خام تجزیه شده و به محصولاتی همچون بنزین، دیزل، نفت چراغ، گاز مایع و حلالها تبدیل می شود. 

بازارها
با وجود پیشرفتهای اخیر در زمینه بهینه سازی انرژی در جهان، تقاضای جهانی برای نفت در سالهای اخیر به شدت افزایش یافته است و هم اکنون میزان مصرف به 77 میلیون بشکه نفت در روز رسیده که  پیش بینی می شود  تا سال 2020 به روزانه 115 میلیون بشکه برسد. تقاضا برای گاز حتی از این هم سریعتر و بیشتر است که این امر تا حد زیادی به علت  مسایل زیست محیطی است .به همین علت بسیاری از شرکتها در تلاشند تا میزان تولید گاز خود را ،مستقلا یا از طریق ادغام افزایش دهند. 

بازار نفت به شدت بین المللی است. چهل سال پیش، وقتی اوپک شکل گرفت، تنها پنج کشور بیش از 1 میلیون بشکه نفت در روز تولید می کردند و نفت عمدتاً در کشورهای صنعتی  مصرف می شد. حجم مبادلات تجاری آن نیز 10 میلیون بشکه در روز بود. هم اینک، 17 کشور بیش از 1 میلیون بشکه نفت در روز تولید می نمایند. عمده تقاضا برای نفت، متعلق به آسیا و جهان در حال توسعه است و هم اکنون حجم مبادلات تجاری این ماده، روزانه حدود 40 میلیون بشکه است. بر عکس، روندورود گاز به بازار کندتر بوده است زیرا این ماده تنها از طریق لوله یا به صورت گاز مایع قابل حمل است که هر دو روش هایی گران قیمتند. 
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ، و با استفاده از طراحان گرافیک است، چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است، و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز، و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد

در خصوص عرضه، بخش اعظم افزایش در عرضه نفت و گاز متعلق به روسیه، خلیج مکزیک، کانادا، آبهای عمیق آنگولا و همچنین کشورهای عضو اوپک است. البته، میزان عرضه کشورهای غیر عضو اوپک از سال 2010 به بعد کاهش خواهد یافت و بازار بر وفق مراد کشورهای عضو اوپک به ویژه کشورهای خاور میانه خواهد بود که نیمی از ذخایر جهان را در اختیار دارند. در بعد تقاضا، نزدیک به نیمی از افزایش تقاضا متعلق به چین، هندوستان و دیگر کشورهای آسیایی خواهد بود. واقعیت مهم این است که نفت اوپک از شرق به آسیا روانه خواهد شد.
ناپایداری بهای نفت، معضلی برای بازار نفت است. افزایش بهای نفت به دلیل اوضاع بد اقتصادی جهان است و عاملی مهم در رکودهای اقتصای سالهای 1975-1974، 1982-1980 و 1991-1990 بوده است. با وجود تلاش زیاد اوپک برای تثبیت قیمتها، این روند ادامه دارد و بسیاری از شرکتها در برنامه¬ریزی¬های بلند مدت خود دچار مشکل هستند.

فناوری
فناوری نوین در صنعت نفت و گاز متمرکز بر پردازش این محصولات است نه تولید آنها. نخستین فناوری این صنعت به دهه 1900 و ساخت نخستین مته های حفاری بازمی گردد. دومین پیشرفت مهم، بکارگیری پیمایشهای لرزه نگاری در اواسط دهه 1950 بود که به زمین شناسان اجازه می داد تا قبل از حفاری، نفت و گاز را بیابند. این امر  به ویژه در تلاش برای یافتن نفت و گاز در مناطق فراساحلی اهمیت فراوان داشت. پیشرفت روشهای پیمایش  سه بعدی و سپس چهار بعدی، بیش از پیش باعث دستیابی شرکتها به میدانها و حوزه های نفتی شد. بدین ترتیب شرکتها می توانند در وهله نخست و به کمک پیمایشهای لرزه نگاری ،نفت و گاز را بیابند و پس از تایید اقدام به حفاری کنند. 

این صنعت، روشهای بهتری را برای یافتن هیدروکربن ها از طریق روش های لرزه گاری به کار گرفته است که یکی از مهم ترین آنها حفاری افقی در زوایای مختلف است. این شیوه باعث می شود که شرکتها بتوانند از طریق یک چاه به چندین ذخیره نفت و گاز دست یابند و در عین حال میزان آسیب وارده به محیط زیست دریاها یا خشکی نیز تا حد قابل توجهی کاهش یابد. 
در مورد صنعت گاز، مهم ترین پیشرفت حاصل شده، منجمد ساختن گاز و تبدیل آن به گاز مایع است . فضایی که گاز مایع اشغال می کند 600/1 سوختهای بنزینی است. این ماده منجمد شده به نقاط مختلف دنیا حمل می شود. امروزه تجارت گاز مایع در سراسر جهان صورت می پذیرد و حدود 5 درصد از کل بازار گاز جهان را تشکیل می دهد. 

یک چالش بزرگ پیش روی شرکتهای نفتی، افزایش نگرانی در مورد گرم شدن زمین و نقش سوزاندن هیدروکربن ها در این معضل است. امروزه اکثر این شرکتها به سراغ انرژیهای قابل تجدید رفته اند. مثلاً دو شرکت شل و بی-پی توجه خود را به انرژی خورشیدی معطوف نموده اند. اگرچه اکسون موبیل اعتقاد چندانی به این نوع انرژی ندارد، اما به هر حال در زمینه یافتن سوختهای هیدروژنی به جای بنزین خودروها، به دیگر شرکتهای بزرگ جهان پیوسته است. عمر نفت به پایان خواهد رسید و به همین دلیل، بسیاری از شرکتها برای محافظت از منافعشان، امروزه خود را شرکتهای انرژی می¬نامند نه شرکت های نفتی. 

اینترنت
تدارکات الکترونیک  یکی از کمکهای اینترنت به صنایع جهانی از جمله صنعت نفت و گاز است و نقش بسزایی در استاندارد شدن تجهیزات این صنعت ایفا کرده است. مهم ترین تاثیر اینترنت بر تجارت انرژی بوده است. از گذشته، تجارت نفت در بازار بین المللی بورس لندن و همچنین بازار بورس نیویورک ، با سر و صدای بسیار کارگزاران بورس همراه بوده اما هم اینک این روند در حال تغییر به سوی صفحات الکترونیک  است. آزادسازی بازارهای گاز و برق، باعث افزایش شدید تجارت آنها شده است. در واقع، تجارت انرژی الزامی شده تا بتوان برق حاصل از شبکه های نیروگاهی و گاز حاصل از لوله ها را متوازن ساخت و آنها را از دست انحصارگرایان قدیمی بیرون آورد. 

صنعت نفت ایران
ایران از جمله کشورهای صادرکننده نفت به شمار می آید. از آنجایی که درآمد حاصل از صدور نفت خام، مهم ترین منبع مالی تامین بودجه کشور محسوب می شود، به طور غیرمستقیم بر دیگر فعالیت های اقتصادی تاثیر چشمگیری دارد. لذا در این تحقیق به دنبال بررسی تاثیر تغییرات قیمت نفت بر متغیرهای هزینه های سرمایه ای دولت، تولید ناخالص داخلی، عرضه پول و نرخ تورم در ایران هستیم. به این ترتیب تاثیر تغییرات قیمت نفت بر متغیرهای فوق با استفاده از الگوی خودهمبسته برداری (VAR) به همراه توابع عکس العمل تحریک، تجزیه واریانس خطای پیش بینی و آزمون یوهانسن، براساس داده های سالیانه در دوره 1386-1350 مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که نوسانات قیمت نفت، اثر مثبت بر متغیرهای مورد نظر دارد. همچنین قیمت نفت نقش اصلی در توضیح واریانس خطای پیش بینی نرخ تورم و عرضه پول را ایفا می نماید، اما این متغیر در توضیح واریانس خطای پیش بینی تولید ناخالص داخلی و هزینه های سرمایه ای دولت، دارای نقش ثانویه است.

 تاثیر و رابطه نفت، ثروت و قدرت در ساخت قدرت در ایران
روز پنجم خرداد 1287 برای اولین بار در ایران، در مسجد سلیمان ، نفت کشف شد. این کشف در پی واگذاری امتیاز استخراج و بهره برداری از نفت به «ویلیام نکس دارسی » انگلیسی انجام شد. شرکت تحت فرمان «ویلیام دارسی » پس از 5 سال جستجو از چاهی در مسجد سلیمان از شهرهای استان خوزستان، نفت کشف کرد. به این ترتیب صنعتی آغاز شد که طی دو جنگ ، نیروی دریایی انگلستان را نجات داد ولی برای ایرانیان زحمتی ایجاد کرد که از مجموع مزاحمتهای سیاسی دولتهای بزرگ بیشتر بود.
باید ببینیم رابطه نفت، ثروت و قدرت و سپس این رابطه را در یکصد سال گذشته در ایران چگونه بوده است و نفت از چه موقع در ایران به این زنجیره حیات انسانی و اجتماعی ما وارد شده است و این ورود، طی صد سال گذشته، چه فرصت ها و تهدیدهایی را ایجاد کرده است؛ ساختار و نظام جامعه ما را کجاها با آسیب مواجه کرده و کجاها برایش نقطه قوت شده است.

برای درک بهتر خود این زنجیره، آن را تحت عنوان معرفت صنعت، ثروت، قدرت و امنیت قرار می دهیم توانایی هایی که انسان برای کسب معرفت نسبت به موضوعات و موجودات دارد و توانایی اش برای تبدیل این یافته ها به ابزار و روش. انواع صنایع، در معنای گسترده آن برای فعالیت هایی شکل می گیرند که نمود بیرونی دارند. این صنعت و فعالیت، منشا و مولد اصلی ثروت است. این ثروت که به شکل سرمایه و کالاست، رافع بسیاری از نیازها و خواسته های انسان است
ثروت همواره در طول تاریخ یکی از مولفه های اصلی و اساسی قدرت بوده است.
قدرت، مطلوب غایی و نهایی است و نهایتاً خود ابزاری است برای تامین امنیت. امنیت نیز یکی از عالی ترین خواسته ها و ارزش های انسانی و اجتماعی است.
در دنیای غرب، معرفت از قرن های ۱۷ و ۱۸، معرفتی شد که موضوعش بیشتر ماده و روشش تجربه شد و محصولش هم این صنعت و فناوری است که بیشتر به تولید ثروت مادی انجامیده است. سپس قدرت و امنیت هم در ارتباط با این مولفه، معنای خاصی پیدا کرد. در دوره یی، در پی معرفت غربی که موضوعش ماده و طبیعت و متدش تجربه است، نفت وارد الگوی مصرف غرب شد و از نیمه قرن نوزدهم و با اکتشاف و استخراج نفت کم کم نفت جایگاهی ویژه یافت.

چگونگی تاثیر گذاری قیمت نفت بر متغیرهای اقتصادی
02
04
03
01
افزایش قیمت نفت و به دنبال آن افزایش درآمدهای نفتی، می تواند هم از طریق افزایش تقاضای کل یا افزایش هزینه های دولت و هم از طریق افزایش عرضه کل (افزایش سرمایه گذاری کل اعم از دولتی و خصوصی، واردات کالاهای سرمایه ای و تکنولوژی جدید و …)، تولید ناخالص داخلی را تحت تاثیر قرار دهد. افزایش قیمت نفت و در نتیجه افزایش درآمدهای نفتی یا همان درآمدهای ارزی، موجب افزایش دارایی های خارجی کشور شده و به عنوان یکی از اقلام منابع پایه پولی موجبات رشد پایه پولی را فراهم آورده و طبق معادله زیر باعث می شود عرضه پول به میزان بیشتری از افزایش پایه پولی از طریق ضریب تکاثری خلق پول افزایش یابد.

در رابطه با نوسانات قیمت نفت و هزینه های عمرانی دولت می توان گفت سهم اعظمی از درآمدهای دولت را درآمدهای نفتی تشکیل می دهد (بجز سال های جنگ تحمیلی که با تحریم نفتی مواجه بودیم، که مهم ترین منبع درآمدی دولت برای تامین هزینه های عمرانی و جاری خود است. بنابراین افزایش قیمت نفت و به دنبال آن درآمدهای نفتی افزایش مخارج عمرانی دولت را در پی داشته است.

درخصوص نحوه تاثیرگذاری نوسانات قیمت نفت بر متغیر تورم می توان چنین استدلال نمود که افزایش بودجه دولتی یا مخارج دولتی، اعم از جاری و عمرانی به دلیل افزایش قیمت و در نتیجه درآمدهای نفتی، همراه با رشد اعتبارات و تسهیلات بانکی به افزایش تقاضای کل می انجامد و از طرف دیگر، به علت عدم انعطاف سقف عرضه کل ناشی از محدودیت های فنی و زیرساختی به عدم تعادل و شکاف وسیع بین عرضه و تقاضا و بروز فشارهای  تورمی منجر می گردد

در میان مدت افزایش تقاضای سرمایه گذاری نیز که با انگیزه پاسخگویی به فشار تقاضا برای کالا و خدمات شکل می گیرد، سبب افزایش تقاضای عوامل تولید و افزایش هزینه های آن گردیده و تورم ناشی از فشار هزینه به تورم ناشی از فشار تقاضا افزون شده و شاخص کل بهای کالا وخدمات مصرفی را مجدداً افزایش می دهد. با افزایش درآمدهای ارزی ناشی از فروش نفت خام، از آنجا که این درآمد از فرآیند تولید کالا و خدمات اقتصاد داخلی حاصل نمی شود و مضاف بر آن صرفاً در اختیار دولت قرار می گیرد، از یک طرف مخارج دولت به شرط استفاده از منابع ارزی، به علت تامین نیازهای توسعه ای کشور افزایش می یابد و از طرف دیگر به دلیل افزایش خالص دارایی های خارجی بانک مرکزی پایه پولی و در نتیجه حجم نقدینگی افزایش می یابد و موجب انتقال منحنی تقاضای کل به سمت بالا شده و سطح عمومی قیمت ها را افزایش می دهد.
همچنین افزایش درآمدهای ارزی زمینه افزایش واردات مواد اولیه و واسطه ای را نیز فراهم نموده، زیرا واردات تابع مستقیمی از درآمد ملی است و تولید را نیز با وقفه زمانی افزایش می دهد، اما افزایش سریع تر تقاضا نسبت به عرضه وتولید موجب بروز تورم می شود. در شرایط کاهش درآمدهای ارزی، واردات مواد اولیه و واسطه ای محدود می گردد و موجب انتقال به چپ منحنی عرضه کل وکاهش تولید شده و سطح عمومی قیمت ها را افزایش می دهد. از طرف دیگر به علت عدم انعطاف هزینه های دولت به سمت پایین به دلیل تعهدات بودجه ای دولت، موجب بروز کسری بودجه و نهایتاً استقراض از بانک مرکزی می شود که بسط پایه پولی و افزایش حجم نقدینگی را به دنبال دارد و این فرآیند به انتقال به راست منحنی تقاضای کل منجر گردیده و موجب بروز تورم می شود. بنابراین هم در شرایط افزایش (کاهش) درآمدهای ناشی از فروش نفت که منجر به افزایش، (کاهش) درآمدهای ارزی می گردد و پدیده تورم ظهور می کند. البته در هر دو حالت تورم ناشی از نقدینگی است که با ریشه های مختلف واقع شده است.

نقش نفت در اقتصاد سیاسی ایران
درآمدهای نفتی ایران به عنوان یک متغیر مستقل نقش اساسی در اقتصاد سیاسی ایران در طول هشتاد سال گذشته بازی کرده است. این درآمدها عامل اساسی برای سرمایه گذاری در زیر ساختهای اقتصادی کشور بوده است. از لحاظ تاریخی جدا از رقابتهای بین المللی برای دستیابی و حفظ امتیاز بهره برداری از این منبع عظیم که نظام سیاسی ایران را تحت تاثیر قرار می داد تخصیص و توزیع این درآمدها که دراختیار دولت خودکامه قبل از انقلاب بود مشکلات و بحرانهای اقتصادی اجتماعی شدیدی فراهم می آورد که تورم. عدم کارایی و مصرف گرایی افراطی از خصوصیات آن بود. بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی درآمدهای نفتی پشتوانه مالی بسیار محکمی برای اجرای سیاستهای داخلی و خارجی دولت بوده اند. قبل از اینکه تاثیر رانت نفتی برسیستم اقتصادی و سیاسی ایران بررسی شود لازم است که رانت و خصوصیات اقتصاد رانتی تعریف شود و سپس زمینداری دولتی (مالکیت زمین توسط دولت) و اهمیت یافتن رانت نفتی نسبت به رانت زمین تشریح گردد.
 

کارکرد ها و آثار منفی  نفت در نظام اجتماعی ایران
با اکتشاف نفت و نیاز روزافزون دنیای صنعتی به آن در مقام بزرگ ترین و مهم ترین منبع تامین انرژی و منابع اولیه انواع پلیمرها و پلاستیک ها، مسیر اجتماعی و اقتصادی بسیاری از کشورها و همچنین ایران، به کلی تغییر کرد
گروهی از کارشناسان بر این باورند که نفت مسبب اصلی توسعه نایافتگی کشور در ابعاد گوناگون است و همه مشکلات ما به گونه ای ناشی از اتصال به این منبع هنگفت از ثروت خدادادی می باشد. بنابراین اگر ایران نفت نمی داشت چه بسا اوضاعی بهتر و مناسب تر از وضع کنونی خود داشت. اگرچه اوضاع ایرانِ بدون نفت را نمی توان با قطع و یقین ترسیم و تصویر نمود، اما نباید از تاثیرات منفی نفت در حوزه های گوناگون غافل بود. در ادامه به بررسی عمده ترین کارکردهای نفت در نهادهای مختلف کشور می پردازیم:

نفت، پوششی بر ناکارآمدی نظام اقتصادی
 
بزرگ ترین تاثیر منفی نفت در اقتصاد ایران، پوشش ضعف ها و ناکارآمدی های اقتصادی ایران است. ایران اگرچه از نظر بنیادهای تولید و فناوری و محیط کسب و کار جزء کشورهای غنی و پیشرفته نیست، اما ثروت کلان نفت که بدون زحمت و محنت در اختیار جامعه قرار گرفته است، کشور را در ردیف جوامع در حال توسعه و با درآمد سرانه نسبتاً بالا قرار داده است.
نفت واقعیات اقتصاد ضعیف و بیمار کشور را از نظر ها مخفی نگاه داشته، چراکه تعهدات مالی ما به راحتی با فروش نفت تامین شده است و هیچگاه احساس نیاز و کمبود نکرده ایم تا مغزها و دست هایمان را به تلاش و تکاپو در عرصه اقتصاد وادار سازیم. اگرچه ایران از لحاظ سرانه تولید کشوری غنی نیست ولی مصرف کننده ای بزرگ (به ویژه برای کالاهای لوکس) محسوب می شود. کافی است به بازارهایی چون خودرو و لوازم خانگی سری بزنیم. بهترین اجناس بزرگ ترین کمپانی های دنیا در بازارهای کشور به آسانی یافت.

حجیم ساختن و ناکارآمدی نظام بروکراسی در ایران
 
کافی است برای کار ساده ای چون ثبت یک موسسه یا به ادارات مربوطه مراجعه شود تا صحت این ادعا به اثبات برسد. علاوه بر کندی و لختی که از مظاهر عمده ناکارآمدی به شمار می آیند، نظام دیوان سالاری کشور فوق العاده حجیم است و همین امر چالاکی، انعطاف پذیری، سرعت و روزآمدی را از این سیستم سلب نموده و فساد و تبعیض را در آن به وجود آورده است.
موازی کاری، ضعف در نظام انگیزشی کارکنان، الگوی نابسامان ارتقاء در سازمان های دولتی، عدم شفافیت، کارشناسی ضعیف و غالبا تشریفاتی، کاغذ بازی، فساد و … از دیگر نشانه های آشکار ضعف و ناکارآمدی نظام اداری کشور است که بخش عمده ای از آن به درآمدهای هنگفت نفت باز می گردد که این نظام معیوب را شاداب و سالم نشان می دهد.

بحران انرژی و محیط زیست
یارانه های گشاده دستانه دولت در بخش انرژی که از طریق فروش نفت تامین مالی می شود و مصرف مسرفانه سوخت در کشور، اصلی ترین دلیل بحران فزاینده انرژی و محیط زیست در ایران محسوب می گردد.
در کشور 70 میلیونی ایران بیش از کشورهای با جمعیت بالای 300 میلیون نفر گاز یا بنزین مصرف می شود و روند تخریب و تجدید منابع طبیعی در کشور، فرسایش ها، از بین رفتن جنگل ها و مراتع، خشکسالی، کاهش بارندگی و … کشور را با بحران های جدی مواجه ساخته است.
در ایران به دلیل برخورداری از منابع عظیم نفتی، سوخت و حامل های انرژی هیچ گاه قیمت واقعی و منطقی نداشته اند و همین امر باعث شده که به دیگر منابع طبیعی، به عنوان ثروت ملی و عامل توسعه پایدار و متعادل در درازمدت توجهی نشود
 اگرچه به نظر می رسد کارکردهای منفی سوء مدیریت درآمدهای نفت در ایران گسترده است، اما این موضوع نباید منافع و محاسن نفت را پنهان و پوشیده نگاه دارد
نفت، در زمره سه مولفه اصلی قدرت کشور در مناسبات و معادلات بین المللی محسوب می گردد. (عوامل دیگر قدرت ملی ایران، مذهب و جغرافیای راهبردی کشور است). با توجه به وابستگی حیاتی عموم کشورهای دنیا و به ویژه کشورهای صنعتی و قدرت مند، به منابع انرژی، همه دولت ها رفتاری توام با احتیاط و مراعات با ممالک نفت خیز دارند و همین امر وزن خاصی در مذاکرات و چانه زنی های سیاسی به آن ها می بخشد
البته یادآوری این نکته ضروری است که آنچه از کارکردهای منفی درآمد نفت در ایران برشمردیم به ذات درآمدهای نفتی باز نمی گردد؛ بلکه به سوء مدیریت این درآمدها مربوط است. نفتی که اکنون به عاملی منفی در اقتصاد ایران تبدیل شده است، با مدیریتی صحیح و خردمندانه می-تواند موتور توسعه ملی کشور شود. اما آنچه مانع تحقق این مهم شده است، مدیریت اشتباه حاکم بر درآمدهای نفتی بوده است.

کشورهای توسعه یافته و صنعتی

اغلب مطالعات به رابطه میان متغیرهای اقتصاد کلان و شوک نفتی پرداخته اند. این مساله در ادبیات اقتصادی از اوایل دهه 1980 و پس از مشکلاتی که اولین بحران شوک نفتی در اقتصاد کلان کشورهای صنعتی به جود آورد، آغاز شد. بدین ترتیب نتیجه ی مطالعات کارشناسان یافتن رابطه ای منفی بین شوک نفتی و متغیرهای اقتصادی کلان بود. انرژی به عنوان مهم ترین عامل تولید و از سویی دیگر به عنوان یک کالای مصرفی معمولاً کالایی است که دارای کشش جانشینی و کشش تقاضایی است، بنابراین حتی در مواقعی که سیاست های پولی و مالی مناسبی نیز اعمال شود، افزایش قیمت انرژی سبب کاهش درآمد ملی کشورهای صنعتی می شود و این مساله پیامدهایی نظیر بیکاری خواهد داشت. که این رابطه برای کشورهای صنعتی غیرمتقارن است. به عبارت دیگر، به همان طورت که افزایش قیمت انرژی سبب کاهش تولید ناخالص و تورم و مشکلات اقتصاد کلان می شود .

کشورهای توسعه نیافته و مصرف کننده
به نظر می رسدکه کشورهای درحال توسعه نسبت به کشورهای صنعتی کمتر تحت تاثیر نوسانات قیمت نفت هستند. این مساله بیشتر به حجم اقتصاد و سطح به کار رفتن نفت به عنوان یک عامل تولید در آن کشورها برمی گردد. کشاورزی با تکنولوژی کاربر حجم قابل ملاحظه ای از اقتصاد کشورهای در حال توسعه را شکل می دهد.
بالا رفتن قیمت نفت اغلب سبب می شود که حساب جاری و بنابراین تراز پرداخت های این قبیل کشورها دچار مشکل گردد. این مساله در مورد کشورهای فقیر و بدهکار و کشورهای تازه استقلال یافته با اقتصادی در حال گذار کاملاً قابل مشاهده است

 
بدون شک کاهش قیمت نفت معلول عوامل و دلایل مختلف و زنجیر واری است و از طرف دیگر خود، به عنوان عاملی تاثیرگذار در فعل و انفعالات اقتصادی کشورهای صادر کننده تلقی می گردد. از آنجا که کشور ما دومین تولید کننده اوپک میباشد و پیش از 50درصد بودجه کشور به این ماده وابسته است، هرگونه کاهش قیمت تبعاتی بر اقتصاد ما دارد.  
امّا برخی از مهمترین علل  کاهش قیمت آن را میتوان به صورت ذیل احصاء کرد
الف- عوامل بنیادی،
vاقدامات صرفه جویانه مانند تمایل به استفاده از منابع جایگزین و تجدید پذیر
vعرضه زیاد و تقاضای کم تحت تاثیر رکود اقتصادی ؛
vتغییر یا تصحیح الگوی مصرف
ب- عوامل مالی ،
vخروج پول از بورس بازی نفت
vافزایش یا کاهش قیمت دلار در برابر بقیه ارزهای جهانی
vوقوع بحران مالی در اقتصاد امریکا و بروز رکود؛  به سبب درهم تنیدگی اقتصاد کشورها، به سرعت به سایر مناطق جهان سرایت کرد با توجه به اینکه کشور آمریکا 25 درصد تولید جهانی را در اختیار دارد و بزرگترین مصرف کننده نفت خام در دنیاست، کاهش تقاضا برای این کالا درنتیجه وقوع بحران مالی و بروز رکود در آمریکا تاثیر چشمگیری در کاهش قیمت آن داشته است.
عوامل کاهش قیمت نفت

بخش عمده‏ای از درآمد دولت از درآمدهای نفتی تامین می‏شود، ارزش درآمد نفت در سال های پر رونق به طور میانگین 80درصد کل درآمد ارزی ایران را تشکیل می دهد بنابراین کاهش قیمت نفت درآمدهای دولت را به شدت کاهش می‏دهد و از این طریق پروژه‏های عمرانی که به طور مستقیم از محل درآمدهای نفتی تامین اعتبار می شوند.  را به شدت تحت تاثیر قرارخواهد داد .مقایسه میزان وابستگی اقتصاد ایران به درآمدهای نفتی با سایر کشورهای مهم تولید کننده نفت در دنیا هم نشان می دهد ایران از وابستگی بیشتری برخوردار است. بر اساس شاخص های مقایسه ای، وضعیت وابستگی ایران به نفت، کمی بهتر از ونزویلا است اما با کشورهای دیگری چون امارات متحده عربی، قطر، کویت و عربستان فاصله زیادی دارد. بر این اساس برخی از اعضای اوپک مانند عربستان حتی با وجود قیمت های نسبتا پایین نفت، می توانند به رشد اقتصادی خود ادامه دهند. زیرا از حجم عظیمی از ذخایر ارزی برخوردارند. اما ایران با توجه به حجم عظیم طرح های عمرانی پیش بینی شده در برنامه ها به قیمت های بالاتری برای پیشبرد روند اقتصادی خود نیازمند است.
کسری بودجه؛ عدم کنترل نرخ ارز و افت ذخایر ارزی خارجی برای واردات کالاهای اساسی، مواد اولیه و کالاهای واسطه ای و سرمایه ای ، کاهش ارزش پول ملی، از دیگر تبعات کاهش جهانی قیمت نفت است که بر اقتصاد کشورمان موثر  میباشدکه این  مساله کشور را که به صورت ساختاری دارای تورم است دچار بیکاری و بیماری خطرناک «تورم توام با رکود» می کند.
تبعات کاهش قیمت نفت بر اقتصاد ایران

تبعات افزایش قیمت نفت
 
در مورد تبعات افزایش قیمت نفت در جهان اختلاف نظرهای زیادی بین تحلیلگران وجود دارد . بسیاری بر این باورند که افزایش قیمت نفت نه تنها مصرف کنندگان را با فشار مالی مواجه می کند بلکه به اقتصاد تولید کنندگان نیز آسیب وارد می آورد چرا که درآمدهای نفت کشورهای تولیدکننده با یک چرخش مجددا به کشورهای مصرف کننده بازگشت می کند و واقعیت این است که این درآمد یا از طریق واردات گران تر به کشورهای صنعتی باز می گردد، یا همچون غالب کشورهای صادرکننده نفت به دلیل اینکه ظرفیت جذب این حجم از درآمدهای ارزی را ندارند، به ناچار این درآمدها را در بانک های بزرگ بین المللی که در کشورهای مصرف کننده واقع شده اند، سپرده گذاری می کنند که عایدی آن ها از این درآمدها فقط بهره 3 تا 5 درصدی سالیانه می شود. یکی دیگر از دلایلی که می توان از آن به عنوان تاثیر مخرب رشد قیمت نفت روش اقتصاد کشورهای صادر کننده نام برد این است که اغلب کشورهای صادر کننده نفت پالایشگاه های تصفیه نفت و تولید فرآورده های نفتی ندارند. آنها نفت خام را به کشورهای صنعتی می فروشند و فرآورده های نفتی را از آنها می خرند. در شرایطی که قیمت نفت بیشتر می شود هزینه تولید فرآورده ها نیز ارتقا می یابد و همین مساله سبب می شود تا این کشورها که وارد کننده فرآورده های نفتی هستند نه تنها سود نبرند بلکه تا اندازه ای متضرر شوند.

پیشنهادات
با توجه به یافته های تحقیق دولت می بایست با مدیریت صحیح در هزینه کردن درآمدهای نفتی و جلوگیری از تبدیل سریع درآمدهای ارزی (دلار) به نقدینگی مانع از ورود یکباره این درآمدها به اقتصاد کشور و در پی آن افزایش شدید نقدینگی و تورم شود. لذا مهم ترین توصیه سیاستی مطالعه حاضر آن است که سیاستگذاران و متولیان امر با استفاده از تجارب موفق سایر کشورهای نفتی و نیز تجربه کسب شده از حساب ذخیره ارزی، نسبت به تاسیس نهادی همانند صندوق پس انداز و سرمایه گذاری اقدام کنند تا از ورود مستقیم شوک های نفتی به اقتصاد داخلی جلوگیری کرده و این نهاد بایستی استقلال نسبی حقوقی و اقتصادی داشته باشد. دولت کوشش نماید تا درآمدهای نفتی را بیشتر صرف هزینه های عمرانی و طرح های تولیدی کند، تا بتواند با تقویت بنیه تولید کشور (افزایش عرضه کل)، از فشارهای تورمی در بلندمدت که می تواند ناشی از افزایش درآمدهای نفتی و در پی آن افزایش تقاضا (افزایش سطح عمومی قیمت ها) باشد، جلوگیری نماید.

نتیجه گیری
با توجه به اهمیتی که نفت در اقتصاد ایران دارد، تاثیر نوسانات قیمت نفت بر متغیرهای مخارج سرمایه ای (عمرانی) حقیقی دولت، عرضه حقیقی پول، نرخ تورم و تولید ناخالص داخلی با استفاده از یک الگوی خودهمبسته برداری بررسی شد. بدین منظور در ابتدا آزمون ساکن پذیری راانجام داده و پس از تعیین وقفه بهینه، نتایج حاصل از برآورد الگوی VAR نشان داد که نوسانات قیمت نفت با تمامی متغیرهای مدل رابطه مثبت دارد. در ادامه نتایج حاصل از توابع واکنش تحریک نشان دهنده آن است که اثر نوسانات قیمت نفت بر متغیرهای نرخ تورم، تولید ناخالص داخلی، هزینه های عمرانی دولت و عرضه پول مثبت است که این نتایج با مبانی نظری که در قسمت قبل بیان شد و با اقتصاد ایران که سهم اعظمی از بودجه دولت را درآمدهای نفتی تشکیل می دهد، سازگار است. در ادامه از روش تجزیه واریانس خطای پیش بینی استفاده شد که نتایج نشان دهنده آن است که قیمت نفت، نقش اصلی در نوسانات متغیرهای عرضه پول و تورم، نقش ثانویه در توضیح نوسانات تولید ناخالص داخلی و هزینه های عمرانی دولت دارد. این نتیجه نیز بر طبق انتظار ما است زیرا انتقال نوسانات قیمت و به تبع آن درآمدهای نفتی به متغیرهای کلان اقتصادی از طریق مخارج دولتی و حجم پول انجام می گیرد؛ چرا که درآمدهای نفتی به هر شکلی که هزینه شود، در درجه اول به پول داخلی تبدیل گردیده و این مسئله حجم پول و به دنبال آن تورم را تحت تاثیر قرار می دهد. نقش هزینه های سرمایه ای دولت نیز در توضیح تغییرات نرخ تورم در طول دوره نسبت به متغیرهای دیگر ناچیز است و نشان دهنده آن است که هزینه های سرمایه ای دولت نقش ضعیفی در نوسانات نرخ تورم ایفا می کند. همچنین نتایج حاصل از روابط بلندمدت میان متغیرها نشان داد که نوسانات قیمت نفت با متغیرهای هزینه های عمرانی حقیقی دولت، تولید ناخالص داخلی، نرخ تورم و عرضه حقیقی پول رابطه مثبت دارد.


تعداد صفحات : 31 | فرمت فایل : pptx

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود