تارا فایل

پاورپوینتاصول معماری روم شرقی و غربی- در 110اسلاید-powerpoin-ppt


به نام خدا

اصول معماری روم شرقی و غربی

معماری
 سبک طراحی و شیوه ساخت و ساز ساختمان ها و دیگر سازه های فیزیکی است. معماری، هنر و فن طراحی و ساختن بناها، فضاهای شهری و دیگر فضاهای درونی و بیرونی برای پاسخ هم آهنگ به نیازهای کارکردی و زیباشناسانهاست
باید معماری را از مهندسی سازه و ساخت و ساز متمایز ساخت. گرچه بسیاری از بناها (نظیر خانه ها و مکان های عمومی) کاملاً در حیطهٔ دانش معماری ست، برخی سازه ها و بناهای دیگر (مثل یادمان ها، پل ها، کارخانه ها و غیرو) وجود دارند که در مرزی بین معماری و مهندسی یا معماری و هنر قرار می گیرند.

معماری به عنوان علم و هنر بارها در گذشته مورد بحث و مجادله بوده است. بیشتر مردم اتفاق نظر دارند که معماری هر دوی اینها است، اما (چه میزان هنر) و (چه میزان علم) یا برتری یک عامل بر دیگری در طول زمان بر حسب وضعیت های مختلف، متفاوت بوده است. این موضوع بحثی همیشگی است که اغلب تضادها و ستیزهای سختی را در میان معماران به همراه داشته است. معماران متمایل به (فرم) و (جاذبهٔ بصری) اغلب معماری را برای خود مطالبه می کنند. در حالی که معماران متمایل به (برنامه ریزی)، (سیر از سوال به جواب)، (موضوعات اجتماعی) یا (معماری خورشیدی) اغلب در برابر گروه فرم گرا، موضعی دفاعی پیش می گیرند. برای درک توده و حجم معماری، هنر از علم لطیف تر است. بدون تامل و تفکر در تاثیرات هنر، که بسیار گسترده و نامحسوس است، عموماً نمی توان تاثیرات بی واسطه و محسوس علم را بر زندگی خود دریافت کرد. علاوه بر این، عموماً در تعریف هنر میان افراد جامعه توافق نظری مشاهده نمی شود، در صورتی که در پذیرش و تصدیق هنر، اتفاق نظر وجود دارد

همان گونه که معماری رابطه ای مشخص با هنرهای زیبا دارد، رابطهٔ مشخصی هم با مهندسی دارد. معمار می تواند نقش یک مهندس را بازی کند اما نباید فراموش شود که هر یک از این دو حرفه، تعریف مشخصی دارند. بیش تر ساختمان های تاریخی که مورد تحسین واقع شده اند به دست اشخاصی ساخته شده اند که هم معمار و هم مهندس بوده اند. هر بنا نیاز به پیش بینی های تکینیکی دارد که کار مهندس است. در حالی که معمار علاوه بر دیدن این نیازها، باید فراتر رود و معنا، حس یا ایده ای را منتقل کند. برای مثال یک بنای مذهبی مثل کلیسا باید بیان کنندهٔ یک نظم کیهانی، منتقل کنندهٔ احساس ایثار و حتی آموزش دهندهٔ ایمان و فلسفهٔ مذهبی از لابلای ریختها و تزئینات باشد. یک ساختمان حکومتی هم باید دارای شخصیت خاص باشد و بازدیدکنندگان (یا شهروندان) را به یک رفتار مورد انتظار وادارد. خانه ها باید عمل کرد ایمن و شخصیتی گرم و خانگی داشته باشند. این اهداف و سیاست ها توسط فرهنگ یا حتی خود شخص سازنده تعریف می شود و در حوزهٔ کاری معمار (و نه  مهندس) قرار دارد.

معماری: هنر معماری در روم شرقی (بیزانس) تا قرن ششم میلادی تحت تاثیر مسیحیت آغازین بود، این هنر در قرن ششم میلادی با آغاز حکومت «ژوستی نیانوس»، به وجود آمد او در هنرپروری همتای کنستانتین بود و آثاری را که وی مورد حمایت و تشویق قرار داد، همه شکوه و عظمتی شاهانه داشتند تا جایی که دوران فرمانروایی او را به حق «نخستین عصر طلائی» هنر امپراتوری روم شرقی نامگذاری کرده اند. باید به این نکته اشاره نمود که بهترین گنجینه ی یادگاری «نخستین عصر طلائی» اکنون در خاک ایتالیا که در شهر «راونا» کشف شده جلوه گری می کنند، نه در شهر کنستانتینوپل (استانبول).

پیشینه تاریخی: دیوکلسین، قلمرو وسیع امپراتوری روم را به دو بخش شرقی و غربی بین خود و فرماندهان همطرازش تقسیم نمود، و عملاً اضمحلال امپراتوری قدرتمند روم را نادانسته پی ریزی نمود. پس از آن کنستانتین شهر باستانی بیزانس را دوباره ساخت و کنستانتینوپل (قسطنطنیه) نام گرفت. این شهر به طور شگفت انگیزی در سرنوشت شهر (روم) مرکز امپراتوری موثر واقع شد و با تضعیف قدرت امپراتوری روم، کشور روم به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شد، و بدین طریق امپراتورزی روم شرقی (بیزانس) شکل گرفت. فرمانروایی بیزانس به دست امپراتور آرکادیوس افتاد که شهر بیزانس (استانبول امروزی) را با همان نام قدیمی اش پایتخت خود قرار داد.

بیزانس، شهر بندری مهمی که به دلیل قرار گرفتن در منطقه ای که کوتاهترین مسیر غرب به مشرق زمین بود، اهمیت تجاری خاصی داشت و از تمدن چشم گیری برخوردار بود. ساکنان آن دارای سنت های پابرجایی بوده اند، به طوریکه سلطه ی دیگران را به دشواری پذیرا شده اند. مثلاً یکی از حکمرانان هوادار اسپارت که در سال 405 ق.م بر این شهر تحمیل شد، پس از 16 سال مقاومت از شهر بیرون رانده شد.

بیزانس شهری بود با ویژگی های اقتصادی سیاسی و فرهنگی خاص که ابزارهای لازم را فراهم آورد تا با فرهنگ و ارزش های فرهنگی و اجتماعی سرزمین های مجاور آشنا شود و از این راه آثار هنری را به جهان عرضه کرده که هم جهانی هستند و هم از سنتها و فرهنگهای بومی و منطقه ای مایه گرفته اند. این شهر با اینکه قبلاً مرکز حکومتی به بزرگی امپراتوری روم نبوده ولیکن به تمدنهای روم و یونان در غرب، بابل، ایلام، اورارتو، هیتی و ایران از شرق دسترسی داشت، به همین دلیل بسیاری از پژوهشگران معتقدند که هنر و معماری بیزانس بی تاثیر از هنر و معماری مشرق زمین نیست.

در پدید آمدن هنر بیزانس و شکل گیری آن سه عنصر عمده نقش داشته: نخست ضرورت اداری، دوم تاثیرات هلنیستی و سوم فرآیند تاثیرگذاریهای معاصر از پادشاهی ساسانی در ایران. آنچه که امروز مشخص شده این است که مجموعه اندیشه ها و تفکراتی که به تدریج در این قطب جهان نظم یافتند و به هماهنگی رسیده اند، بر ریاضیات استوار بودند و بر اساس یافته های ریاضی، میان جهان فکر و جهان ماده اعتقاد به جدایی وجود داشته و انسان موجودی حائل میان این دو جهان دانسته می شده است. در این نظریه ها، اندیشه ها و تفکرات هند و ایرانی و هم اعتقادات بابلی و مصریها جای داشته است.

معماری روم
قدرت روم که پس از اتروسکها بر ایتالیا حاکم و جانشین ایشان شد. اقوام ستیزه ایتالیا را مطیع حکومت واحد روم گردانیده و سرانجام ملتهای اروپای غربی و مدیترانه و خاور نزدیک را در زیر پرچم امپراطور روم گرد آورد .که به گفته مورخ بزرگ روم « انقلابی پدید آورد که تا ابد در یاد ها خواهد ماند ،و امروز نیز ملتها آ« را احساسا می کنند.» در واقع اگر در بررسی امروزمان می بینیم که نبوغ یوناننین با تابش هر چه بیش تر در عرصه هنر ،علم ، فلسفه ، تاریخ، و به طور کلی در قلمرو عقل و تخییل می درخشید نبوغ رومی در عرصه فعالیتهای دنیوی حقوق و کشورداری پر تو افکنی می کند 15 .و به اعتقاد بسیاری دیگر هنر رومی از هنر یونانیان متولد گردید . هنر رومی به واقع انتشار دهنده میراث هنر یونانیان بوده است. و هر چند عده ای اعتقاد بر این دارند که معماری رومی ریشه در معماری اتروریایی داشته است اما در واقع دارای خصوصیاتی یو نانی مآبی بوده است .

اما آنچه که معماری رومی را متمایز از معماری اقوام دیگر همچون یونانیان میکنند را شاید بتوان به صورت ذیل توجیح کرد . که در واقع تمرکز قدرت های نظامی مالی و اداری روم باستان، دیر تر با تمرکز توان علمی و فرهنگی همراه شد و چنان که دانسته شده است، مدتی، توانمندترین شخصیتهای زبده، دانش و هنر زمان، را از دور و نزدیک جذب خود کرده است .و این امر تا آنجا که به تولید فضای معماری و به ویژگیهای آن باز می گرداند دارای پیاوردهایی به شرح ذیل است:
-توان اجرایی متکی بر ثروتهای مادی با یا بی ( رشادتهای که به رومیان نسبت داده شده است) بر سایر تلاشها مقدم بوده و رشد دهنده و بر انگیزاننده تولید در زمینه های دیگر است .

– آنچه پیشتر در جهان یا از حوزه پر تحرک مدیترانه شقی با فراست و ظرافت ساده پرداخته شده بود و به همراه دستا آوردهای اتروسکها تنها فضاهایی را به شمار می آورد که می توانستند مورد بهره ورداری سریع حکومت تازه به قدرت رسیده قرار گیرند . شور و ذوقی که از تحرک اجتماعی و از امکانات مادی و اجرا بهره می برد و از اینها منبعث می نمود به تدریج به تولیدات تازه ای در معماری ، مجسمه سازی، نقاشی، موسیقی ، نمایش، رقص و شعر منتهی شد که دارای اصالت بودند و توانستند بپایند .

اما آنچه در این نوشتار مورد اهمیت است و مورد اصلی بحث نیز می باشد ویژگیهای رومی می باشد که از مجموعه گوناگون و پر شمار معماری های رومین بیرون مزنند که به عبارتی میتوان این گونه دسته بندی نمود19 : پر شماری گونه های معماری ،گستره بودن حجم های معماری و شکفته شدن در صور هندسی و اتکاء به سیستم ساختمانها و استخوانبندی بناها به فنونی یکسره و نو و بر خوردار از کارایی گسترده که به مختصر در باره هریک چند سطری را در ادامه خواهیم نوشت.

پر شماری گونه های معماری
گسترش پر شتاب سلطه رو میان باستان باعث گردید که تر تیبی متداول و همه گیر و شکلی مجلل در معماری به وجود آورنند و هر آنچه را که می خواستند بزرگ می ساختند و در ساختن آن هم درنگ نمی کردند این روحیه رومیان در صورتی برای بومیان سرزمینهای تسخیر شده مقبول می افتاد که با رنگ و بوی محلی آمیزش پیدا میکرد .که پیدایش این بناها با مداخله که در وضع عمومی شهر ها به وجود می آورد تحرک و پویایی جدیدی به شهرها می بخشید به طریقی که آبراه ها ،حمامها ، ورزشگاها ،آمفی تئاتر ها و… دارای گوناگونی فراوانی گردید و انواع مختلفی به خود گرفت.

این تنوع تنها در راستای اصلی کاربری، رده بندی بناها ممکن می شد و نه در مجموعه ای از ویژگیهای که تاثیر پذیری شدید از عوامل محلی نیز در بگیرد.این گونه مسائل باعث گردید که پر شماری گونه های بناها را در دوران رومیان داشته باشیم که یکی از ویژگیهای اصلی معماری آنان به شمار می آید که همراه و همزاد با تحرک اجتماعی و فرهنگی ،اقتصادی است و نمودی از شکوفایی یک تمدن است.

گستردگی حجمی بنا
یکی از نو آوری های رو میان در باب ترسیم یا تدوین پلان ولومتریک واحدهای معماری شهری این است که شالوده کالبدی بنا و در نتیجه شکل خارجی یا حجم آزاد را در تبعیت از شالوده کار بردی بنا می خواستند و در واقع معماران را وا می داشتند تا خود را از تصور پلاستیک و محدود هندسی برهانند و برخورداری از آزادی در تدوین نقشه را بر پیروی از پوششی یکپارچه و پیوسته را ترجیح دهند.

مسلما با توجه به مسائل بالا حجم های معماری یک بنای واحد ضمن بر خورداری از ترتیب و تدرجی که دارای اصالت و ارزش کاربردی است با یک دیگر ترکیب شوند و ساختمان به شکلی ارگانیک بر روری زمین استقرار یابد که این کار مستلزم این است که یک بنا توسط معمارانی ساخته و پرداخته نشود که دارای سبک و روش خاصی هستند بلکه از شیوه های فنی و اجرایی متداول و نیز در پیروی مستقیم از دولت عمل کنند و دیگر همچون یو نانیان پی جوی اینکه نگاه بیننده را به یک نمای خاص توجه دهند نباشند .
با توجه به سطور بالا برای شناخت یک بنای رومی به آنچه که درون آن اتفاق می افتد باید توجه کرد و عوامل داخلی آن را باید مورد بررسی قرار داد.تا بتوان به درک صحیحی از آن داشت.

فنون اولیه ساختمان
رومیان به منظور بر پایی بناهای خود از روشها و فنون خاصی بهره می گرفتند و با توجه به اینکه این فنون تاثیر به سزایی در شکل بنا ها داشته و در زمینه روان شناختی معماری نیز اثر گذار بوده که اشره به آن بی فایده نمی باشدمخصوصا که این وجوه مشخصه معماری رومی می باشد که می توان چنین دسته بندی کرد:
-اوپوس کو آدراتوم.که عبارت است از سنگهای چهار گوش تراش که معمولا منظم اند و گاه تراش کامل ،که به صورت افقی کنار یکدیگر قرار داده می شدندکه علاوه بر کارایی های ساده در ساختن قوسها و پوششهای گهوارهای به کار می رفته است.

-اوپوس سیلیکئوم. عبارت است از دیواری که سنگهای به شکل نا منظم و دارای اندازه های جور وا جور بنا می شده است.
-اوپوس کمنتی کئوم. عبارت است از ترکیبی از لاشه سنگهای نا منظم و گاه خردی که به وسیله ملات به یکدیگر می چسبند و شکلی کم وبیش یکنواخت و یک پارچه می یابند که در موارد پیشرفته برای تعبیه پوششها استفاده می گردید.
-اوپوس لاتریکیوم. که روش به کار بردن خشت خام و آجرهایی که در کوره پخته شده اند در بنای پیکره های ساختمانی مبتنی است.

بیشترین و یا نوترین ابداع ساختمانی رومیان را در بنای قوسها و طاقها ی منحنی شکل می یابیم که تناسب و اندازه هایی هستند همزمانپاسخگو به نیازهای فنی و کاربردی و زیباشناختی .
بیشتر ساختن و تند ساختن دوری جستن از تلاش های نظری خالص در زمینه مدلهای کاربردی و سیتم های اندازه گذاری معطوف به شکل ظاهری بنا ها، پاسخ گویی به نیازهای محلی با احداث بناها و مجموعه های معماری از راه به کاربردن شیوه های ابداع و تدوین معماری که مدل مولد اصلی یا ماتریس یا پروتوتیپ آنها بناهای شناخته شده رومی است ولی در نهایت دو عامل دیگر نیز در ترسیم و اجرای آنها موثر است : فرهنگ محلی و سلیقه و توان معمار و معمار مجری.

معماری روم باستان
اگراستقلال یا اصالت مجسمه سازی و نقاشی رومی مورد تردید قرار گرفته باشد،برعکس معماری رومی آفرینشی چنان با عظمت بوده است که جایی برای چنین شک و شبهه باقی نمی گذارد. بعلاوه رشد و تحول معماری رومی نیز از همان ابتداءمنحصراًتابع راه و رسم زندگی عمومی و خصوصی رومیان بوده است. بطریقی که در طول زمان هر عنصر معماری که از اتروسکها یا یونانیها بعاریت گرفته می شده در اندک مدتی به مهر خاص تمدن رومی ممهور می شده است. وجود این گونه پیوند ها با دوران گذشته در معابدی که طی سالهای آخر دورهجمهوری (510-560ق م ) یا عصر قهرمانی و کشور گشایی رومیان ساخته شده بیشتر بچشم می خورد .

معبد "فورتونا"قدیمیترین نمونه ای است از آن نوع ساختمان که تاکنون محفوظ مانده است . این معبد که در سالهای آخر قرن دوم ساخته شده ،با تناسبهای ظریفی که در ستونهای ایونیایی و یا ایونیک خود داردحکایت از موج عظیم نفوذ یونانی می کند که به دنبالهاستیلای رومیان بر یونانیان بسوی تمدن رومی سرازیر شد. با این حال بابنای مورد بحث تنها تقلیدی از معبدیونانی نیست زیرا در آن بسیاری عناصر اتروسکها نیز بکار رفته است مانند پایه کرسی بلند رواق و مقصوره ای عریض که ردیف ستون جانبی معبدرا بخود منضم ساخته است.

از جانب دیگر مقصوره نیز به سه بخش مجزا ،آنچنان که در معماری اتروسکها معمول بود تقسیم نشده است.بلکه شامل فضایی واحد و بی جدار است.
اصولاًرومیان نیازمند فضای وسیعی در داخل معابد خویش بودندزیرا آن را نه فقط برای جای دادن پیکرهرب النوع بلکه همچنین بمنظور عرضه داشتن غنایم جنگی (مانندتندیسها و سلاحهاو مانند آن)که بدست لشکریان پیروزشان می افتاد بکار می بردند.پس مشاهده می شود که معبد" فورتونا"نوع تازه ای بودکه بفراخورنیازمندهای رومیان بوجود آمده بود نه آن که بطور اتفاقی از تلفیق عناصر اتروسکهاو یونانی تشکیل یافته باشد.

این شیوهمعماری می بایست عمری دراز یابد ،چنان که نمونه های فروانی از آن که معمولاًبزرگتر و آراسته به ستونهای کرنتی بود تا دوقرن پس از میلاد در ایتالیا وهم در پایتخت تابع امپراطوری ساخته می شد.
نوع دیگراز معبدسازی دوره جمهوری در نمونه ا ی که بنام معبد سبیل معروف شده و متعلق است بچند دهه بعد از معبد "فورتونا"،این ساختمان نیز محصول پیوند خوردن دو سنت جدا از هم بود. بنای بزرگ آن معبدی بود در مرکز شهر روم که آتش مقدس در آن نگاهداری می شد .
بنای فوق در ابتداءشکل کلبه های گرد روستایی را داشت که به سنت دیرین در دهات رومی بنا می شدولی بعد ها در زیرنفوذ ساخنمانهای گنبدی شکل یونانی یا تولوس از نو با مصالح سنگی بر پا گردیدو بدین ترتیب سر مشقی شد برای عموم معابد گرددورهجمهوری پسین ،در اینجا بار دیگر پایهکرسی بلند تنها پلکان مقابل مدخل که از ظرافت و رعنایی معماری یونانی الهام گرفته است جلب نظر می کند.

با وجود این که این شیوهساختمانی متجاوز از هزارسال بیشتر در خاور نزدیک اختراع شده بود و بطور عمده در ساختن استحکامات بکار می رفت لیکن رومیان بودند که امکانات و موارد استعمال آن را توسعه دادند و کم کم اساس هر نوع ساختمان را بر آن بنا نهادند . دیوارهای این نوع بناها با نوعی ساروج مخلوط با سنگ ریزه و خرده های باقیمانده از مصالح ساختمانی برپا شده و در نمونهمورد بحث بویژه سطح آنها با قطعه سنگهای کوچک و صیقلی روکش شده است.
قدیمی ترین بنایی که در آن خواص فوق بطور کامل نمایان است پرستشگاه فورتونا پریمیجنیادر پالسترینا واقع بر تپه های دامنهرشته جبال آپنین در مشرق روم است . شکل و حجم این بناءمدتهای درازدر زیر شهر قرون وسطایی که بر روی آن ساخته شده بود تقریباًبکلی از انظار پنهان مانده بود تا آن که در سال 1944 بمباران بسیاری از خانه های آن شهر را ویران کرد و بقایای معبد عظیم و کهنسال را آشکار ساخت که بعدها در سالهای اخیر مورد کاوش قرار گرفته و کلاًاز زیر خاک بیرون آمد.

آنچه که معبد پالسترنیا را بصورت چشم گیر با بهت جلوه گر می سازد تنها بزرگی حجم آن نیست بلکه انطباق کامل و شایستهآن بناست با وضع طبیعی مجاورش پشته ای بلند با موفقیت
شامخی نظیر آکروپولیس آتن تغییر شکل پذیرفته است ، چنانکه بنظر می رسد شکلهای ساختمانی از درون سنگ و خاک بیرون رسته است این گونه قالب زنی بر فضاهای گسترده هرگز در دنیای یونان کلاسیک امکان پذیر و یا حتی مورد پسند نبود و ساختمانهایی از این قبیل را تنها در معماری مصر باستان می توان یافت و از طرفی روحیههنری دوران جمهوری روم هیچوقت بدین گونه تجلی نمی یافته است.

رستشگاه پالسرینادر دوره حکومت فرمانروای "سولّا "حوالی سالهای 79-82 ق م ساخته شده است.
مجتمع ساختمانی دیگری که در شهر روم جلب توجه می کند "فوروم یولیوم "می باشد. در حقیقت فوروم یولیوم میدانی بود که از چهار طرف محصور در معماریهای معظم و با شکوه و متصل به معبد ونوس گینتریکس یا مادر نیای اساطیر خاندان قیصر.این مجتمع ساختمانی باشکوهترین منظرهمعماری رادر دنیای رومی بوجود آورد. متاسفانه از آن ساختمانها جز ویرانه ای باستونهای شکسته و پایهستونهاکه چیزی از شکوه اصلیشان را در نظر آشکار نمی سازد برجای نمانده است.

ساختمان دیگری که از نظر شیوهمعماری ویژگیهای بناهای رومی را در خود حمل می کند می توان در بنای "کولوسئوم "که نمایشخانهسرگشادهعظیمی برای انواع ورزشهاو مسابقات در مرکز شهر روم بود ،از نزدیک مشاهده نمود.این ساختمان که در سال 80 بعد از میلاد بپایان رسید از نظر حجم یکی از بزرگترین بناهای منحصربفرد است در سراسر دنیا در عصر فوق بوجود آمده است . بطوریکه در روزگار عمارتش بیش از 50000 تماشکر را در خود جای می داده است.

در این بنا هم طاق گهواره ای عادی و هم طاق مختلط بنام متقاطع که از تداخل دو طاق گهواره ای با زاویهقائم تشکیل می یابد بکار رفته است .در این بناء سه شیوه کلاسیک یا سه نوع ستون یونانی بر حسب سنگینی ذاتیشان بر روی یکدیگر سوار شده اند:1)ستون دوریک که قدیمی ترین و با صلابت ترین آنهاست2)ستون ایونیک 3)ستون کرنتی اگر بستونها دقت شود تقلیل تدریجی تناسب ستونها بزحمت قابل تشخیص است زیرا سه نوع ستون یونانی در اقتباسی که رومیان از آنها بعمل آورده اند تقریباًشبیه یکدیگر شده اند.

هلالها و طاق های قوسی و نیز استعمال ساروج مخلوط با خرده سنگ به رومیان اجازه دادکه برای نخستین بار در تاریخ معماری فضاهای وسیع در داخل ساختمان بوجود آورند.این عناصر بویژه در احداث حمامهای بزرگ یا چشمه های آب گرم که در دورهامپراطوری روم بصورت مراکز مهم زندگی اجتماعی در آمده بود مورد استفاده کامل قرار گرفت که بعدها نیز این شیوهمعماری در ساختمانهای رومی که بیشتر جنبهسنتی داشت بکار رفته است.

شاید برجسته ترین نمونه حاصل از این تحول معماری بنای مشهور "پانتئون "در روم باشد.که معبد گردبسیاربزرگی متعلق به ابتدای قرن دوم بعد از میلاد می باشد،داخل این معبدکه به طرزی استثنائی سالم مانده از کلیهساختمانهای رومی دیگر که اثری از خود برجای گذارده اندبزرگتر است .گرچه مدتها پیش از آن معبدهای گرد ساخته شده بود لیکن شکل عمومی آنها به اندازه ای با بنای پانتئونتفاوت داردکه بهیچ وجه نمی توان تصور کرد که معبد فوق به تقلید آنها ساخته شده باشد.
مقصورهپانتئون از خارج به طبلی استوانه شکل و ساده می نمایدکه کنبدی با انحنای خفیف روی آن را پوشانده باشد.

در مدخل آن رواق ورودی عمیقی ،از آن نوع که در شیوهعمومی معبد سازی رومیان معمول بود تعبیه شده است .در این معبد معمار رومی تا آنجا که مربوط به احداث مقصوره ای وسیع بوده است ظاهراًچندان توجهی بچگونگی نمای خارجی بنا ننموده است ،بلکه همهتجه خود را به ایجاد فضای گنبدداربطور مجزا و با عظمت خاصی که هنوز هر تازه واردی را دچار حیرت ناگهانی می سازدمعطوف داشته است

القای تاثیر رعب انگیز و در عین حال موزون این درونخانهفخیم با هیچ تصویری امکان پذیر نیست و حتی نقاشی استادانه ای که باین منظور انتخاب شده است فقط جزئی از آن جلال و عظمت را در نظر بیننده آشکار می سازد. لیکن در هر حال نتیجهحاصل بکلی غبر از آنست که از ظاهر عمومی بر می آیددرون گنبد کم عمق نیست بلکه نیم کره ای کامل است و دهانه گردی که در مرکز آن باز شده نوری کافی و کاملاًیکدست بداخل مقصوره می افشاند.این نور گیر 43 متر از کف ارتفاع دارد و قطر کمربند یا بدنهاستوانه ای شکل زیر گنبد نیز درست به همین اندازه است چنان که در میان آن دو بعد ساختمانی تعادلی کامل بوجود آمده است .

ولی در خارج بنا ایجاد چنین اعتدالی امکان ناپذیر بوده است زیرا می بایست قاعدهگنبد را بمراتب ضخیمتر از راس آن بسازند تا در مقابل فشار رو بخارج گنبد پایداری کند.(ضخامت جدار گنبداز 6 متر در قاعده آن به 80/1متر در راس آن تقلیل می یابد)بدعت دیگر وجود طاقچه بندیها یا تو رفتگیهای دیوار مقصوره است که نشان می دهد سنگینی گنبد بطور مساوی بر بدنهکمربند تقسیم نشده بلکه بیشتر روی هشت جرز دور مقصوره فرود آمده است.
.البته پشت این تو رفتگیها مسدود است.لیکن چون آنها در پس ستونهایی قرار گرفته اند چنین بنظر می رسد که هرکدامشان درگاه یا معبری است بسوی اتاقی دیگر و همین است که در داخل فضای پانتئون احساس دربستگی یا زندانی بودن به شخص دست نمی دهد.قاب بندی های گود افتادهسقف نیز بهمان صورتی که در زمان رومیان داشت محفوظ مانده لیکن مطلا کاری روی آنها از میان رفته است .

بنای پانتئون چنان که از نامش برما آید به "همه خدایان "و یا خصوصاًبه هفت خدای سیارگان(در بدنهگرد مقصوره هفت طاقچه بندی تعبیه شده است)اهداءشده است . از این جهت رواست اگر بگوییم که گنبد مطلا کاری شدهآن نیز معنایی رمزی داشته است یعنی مظهر قبه آسمان بوده است ناگفته نماند که آن بنای بزرگ از مقدماتی نسبتاً ناچیزبوجود آمده بود .

بناهای تاریخی ایتالیا:

Colosseumکولوزیم
 بزرگترین آمفی تئاتر و ورزشگاه روم باستان که دستور ساخت آن راوسپاسیان(Vespasian) امپراتور روم در سال 70 میلادی صادر کرد. در این استادیوم وسیع،تماشاگرانرومی میتوانستند، گلادیاتورها و حیوانات وحشی را که تا سرحد مرگ باهم مبارزه میکردند را تماشا کنند.

ساختمان بیضی شکل آن با ابعاد 189 در 156 متر، در طی 10 سال ساخته شد و قادر بود 50000 تماشاچی را در خود جای دهد و بوسیله سایبان کرباسی بزرگی آنها را از معرض تابش آفتاب محفوظ نگه دارد.
جایگاه پلکانی شکل تماشا چیان بر روی تعداد زیادی طاق از جنس بتون اختراع شده توسط رومیان قرار داشت و برای اینکه روی سطح آن خوب صاف و محکم شود، از آجر و سنگ نیز استفاده کردند.

در محیط داخلی ورزشگاه، میدان یا جایی که مبارزات در آن انجام میشد، قرار داشت. کف چوبی آن بوسیله ماسه پوشیده شده بود تا خونهای ریخته شده را جذب کند. برای برگزاری مسابقات دریایی پهلوانی، میدان را پر از آب میکردند.
در زیرزمین مجموعه ای از اطاقها، قفسها و راهروها وجود داشت. گلادیاتورها و حیوانات قبل از ورود به میدان، در آنجا نگهداری میشدند. بالابرهایی که قفسهای دربسته حیوانات را به بالا و داخل میدان منتقل میکردند، بوسیله قرقره کار میکردند.
در حال حاضر تنها یک سوم از بنای این ساختمان باقی مانده است و آخرین مبارزه انجام شده درآن به سال 523 بعد از میلاد بازمیگردد.

Florence Cathedralکلیسای جامع فلورانس
این کلیسای جالب توجه از نشانه های پیشرفت فلورانس میباشد. این کلیسا در قرن سیزدهم ساخته شد اما طراحان قرن سیزدهم کلیسای جامع فلورانس نتوانستند محاسبات ساخت گنبدی با قدرت کافی برای پوشش منطقه وسیع مرکز آن، که حدود 42 متر بود را انجام دهند، تا اینکه معماری به نام فیلیپو بونه لسکی (Filippo Brunelleschi) در سال 1420 راه حل این مشکل را پیدا کرد.

فلورانسFirenze
فلورانس نام شهر باستانی فلورنتیانا میباشد که در ایتالیا فیرنتزه نامیده میشود. در ایتالیای مرکزی و ناحیه توسکانی واقع شده و مرکز استان فلورانس گه رود آرنو در آن جاری است. در عکس زیر رود آرنو را مشاهده میکنید که از زیر پل پونته ویکینو(Ponte Vecchio) جاری است.

ساختمانهای دوره گوتیک و رنسانس ، موزه ها و گالریهای هنر و پارکهای آن بسیار مشهور است. از سوی دیگر فلورانس شهر اقتصادی، تولیدی و ترابری مهم ایتالیا محسوب میشود. بازار مشروب، روغن زیتون، سبزیجات، میوه و گل آن بسیار پر رونق است. راه آهن و اتوبان اصلی آن شمال ایتالیا را به رم متصل میکند. صنایع عمده آن شامل موتورسیکلت، قطعات اتومبیل، ماشینهای کشاورزی، شیمیایی، کودها، پلاستیکها و ابزار دقیق میباشد. صنایع دستی آن از جمله کارهای نقره و جواهرات (مخصوصا طلا و کنده کاری جواهرات)، کارهای حصیربافی، چرمی، شیشه ای، کوزه گری، اثاث چوبی و قلابدوزی آن نیز بسیار معروف است.

فلورانس پوشیده از برجهای و کلیساها تاریخی است که مشهورترین آنها کلیسای جامع سانتا ماریا دل فیوره است که قبلا به آن اشاره کرده بودیم. در عکس زیر نمایی از این کلیسا را از پارک میکل آنژ مشاهده میکنید.

موزه هنری پلازو دلی
اوفیتزی(Palazzo egli Uffizi) معروفترین موزه فلورانس میباشد. ساختمان آن متعلق به قرن شانزدهم بوده که ادارات دولتی و دادگاهها در تشکیل میشده اند. هم اکنون در آن آثار نقاشی نفیسی از هنرمندان بزرگ ایتالیا و فرانسه در آن نگاهداری میشود.

کلیسای سانتا کروچه
کلیسای سانتا کروچه (Santa Croce) از دیگر ساختمانهای معروف فلورانس است که در قرن 13 و 14 ساخته شده و به عنوان مرکز پیدایش رنسانس از آن یاد میشود.

کلیسای سانتا ماریا نولا
کلیسای سانتا ماریا نولا (Santa Maria Novella) یکی از زیباترین کلیساهای فلورانس است که در اوخر قرن 14 و اوایل قرن پانزده ساخته شده و با نقاشیهای زیبایی تزیین شده است.
کتابخانه مرکزی یکی از بزرگترین کتابخانه های ایتالیاست که در فلورانس واقع شده و حاوی بیش از چهار میلیون جلد کتاب و جزوه و هزاران کتاب دستنویس، نقشه و نامه است. این شهر زادگاه بزرگترین ادیب و شاعر ایتالیا دانته آلیگیری نیز میباشد.

Romeرم
رم پایتخت ایتالیا و مرکز استان لاتزیو (لاتیوم) است که رود تیبر (Tevere توره تلفظ ایتالیایی) از میان آن میگذرد. این شهر در میانه کشور و کنار دریای مدیترانه قرار دارد.

واتیکان که کوچکترین کشور جهان محسوب میشود در داخل شهر رم محصور شده است.
برای قرنها رم شهر جاویدان نامیده میشد، زیرا یکی از بزرگترین شهرهای تمدن غرب و پایتخت امپراطوری روم بود. به عنوان مرکز جهانی کلیسای کاتولیک از سال 1871 این شهر به عنوان پایتخت ایتالیا برگزیده شد. این شهر یک از شهرهای مهم اروپا نیز محسوب میشود. در عکس زیر رودخانه تیبر را مشاهده میکنید. میدان سن پیترو (Piazza San Pietro) که یکی از نقاط دیدنی رم است در زمینه عکس مشاهده میشود.

در حقیقت پس از جنگ جهانی دوم بود که رم مانند شهرهای میلان و ناپل به مرکز اقتصادی تبدیل شد. عمده فعالیتهای اقتصادی در رم به دو بخش کارهای دولتی و توریسم تقسیم میشود و اغلب مردم شهر در این دو زمینه مشغول کار هستند. توریسم باعث رونق صنایع زیادی در این شهر شده است از جمله پارچه بافی، صنایع چاپ، لباسهای مدل بالا، صنایع غذایی، دارویی، ماشین سازی و صنایع فلزی. صنعت فیلمسازی نیز صنعت مهمی به شمار میآید.
رم نقطه مرکزی راه آهن کشور به شمار میآید و توسط اتوبانه و آزادراهها به نقاط دیگر کشور متصل میشود. فرودگاه لئونارد داوینچی رم یکی از شلوغترین فرودگاههای اروپا است.

عکس فوق میدان اسپانیا (Piazza di Spagna) را نشان میدهد که توریستها روی پله های اسپانیایی که در قرن 18 ساخته شده کنار هم جمع شده اند و بالای عکس نیز کلیسای ترینیتا دی مونتی (Trinità dei Monti) را مشاهده میکنید که متعلق به قرن 15 است.

طاق کنستانتین که در سال 5-312 به یادبود پیروزی بزرگ کنستانتین پادشاه امپراتوری رم ساخته شد.

نمایی دیگر از میدان سن پیترو در واتیکان

Leaning Tower of Pisaبرج کج پیزا
ساخت این برج که نمونه از معماری رومی است در سال 1173 در شهر پیزای ایتالیا شروع شد. این برج در حقیت به عنوان برج ناقوس کلیسای جامع پیزا استفاده میشده است. ساخت این مناره نزدیک 200 سال طول کشید و این ساخت و ساز تاخیری باعث ایجاد مشکلاتی برای این ساختمان گردید.

این برج 55 متر ارتفاع دارد و قطر آن نیز 16 متر میباشد که در هشت طبقه ساخته شده است. داخل برج راه پله مارپیچی مشتمل بر 294 پله وجود دارد که به بالای برج منتهی میشود. هنگامی که سه طبقه اول ساخته شد، یک طرف برج شروع به فرو رفتن در خاک کرد. این مسئله باعث شد که ساخت این برج تا 100 سال عقب بیافتد. سپس در سال 1301 شش طبقه دیگر نیز ساخته شد و در سال 1350 برج کامل گردید.کجی این برج باعث شهرت فراوان آن گردیده است. در حال حاضر این برج حدود 5 متر از محور عمودی منحرف شده است و حدود یک میلیمتر در سال نیز به این انحراف افزوده میشود.
این همان برجی است که گالیله آزمایش معروف خودش (شتاب یکسان اجرام متفاوت) در آن اجرا کرد.
از سال 1990 به دلایل ایمنی ورود مردم به این برج ممنوع شده است.

امپراتوری بیزانس

معماری بیزانس (روم شرقی)

شهر راونا که در اصل پایگاه نیروی دریایی در ساحل دریای آدریاتیک بود، از سال 402 میلادی به بعد پایتخت امپراتوران روم غربی، و پس از آن در پایان همان قرن مقر فرمانروایی تئودوریک پادشاه استروگوتها شد، که همه چیز را به سبک و سیاق هنری کنستانتیوپل می پسندید، و به همین علت در زمان ژوستی نیانوس شهر راونا به صورت پایگاه عمده ای برای گسترش و نفوذ سلطه ی بیزانس بر ایتالیا درآمد. مهمترین بنایی که در آن شهر در سالهای 47-526 میلادی ساخته شد، کلیسای «سان ویتاله» است. این ساختمان معرف معماری بیزانس است که در قلمرو روم غربی ساخته شد، و به طور قطع از آثار کنستانتینوپل اقتباس شده است. پلان آن هشت ضلعی است و گنبدی بر روی این هشت ضلعی قرار گرفته است.

لازم به ذکر است، این بنا به خوبی نشان می دهد که ادامه معماری بنای آرامگاه سانتاکوستانستا (ر.ک.معماری صدر مسیحیت) در شهر رم است. با این تفاوت که مراحل تحول میان آن بنا در امپراتوری روم شرقی به وقوع پیوسته است. چون در همین جا (بیزانس) در طول یک قرن ساختمان های گنبددار رواج و گسترش یافته بودند، از طرف دیگر از نظر مقیاس کلیسای سانتاکوستانستا، کوچکتر از سان ویتاله است، فضای درونی سان ویتاله بیشتر و با تزئینات غنی تری آراسته شده است. در کلیسای سان ویتاله بر اثر اصول ساختمانی تازه ای که در تاق بندی به کار گرفته شده این امکان به وجود آمده است که در هر منطقه پنجره ای وسیع در بنا تعبیه گردد و داخل ساختمان را غرق در نور سازد.

در این ساختمان ساده ترین عناصر محور طولی کلیسای مستطیل شکل یعنی محوطه ای که با سقف متقاطع برای محراب در نظر گرفته شده و همچنین یک دهلیز طولی در مقابل ساختمان به چشم می خورد.

در اینجا باید به این نکته مهم اشاره نمود که مثلاً در شهر راونا «کلیسای سان آپولیناره» با پلان مستطیل شکل ساخته شده و این نشانگر این مسئله است که کلیسای مرکزی و به ویژه سان ویتاله تا چه حد در قلمرو روم غریب می نماید. پس به این نتیجه می رسیم که از زمان ژوستی نین به بعد کلیسای گنبددار، با نقشه ای متمرکز (مرکزی) در قسمت اصلی بنا رواج یافت و بر دنیای مسیحیت ارتدوکس حکمفرما گردید. درست همان طور که نقشه محوری کلیسای مستطیل شکل بعدها معماری قرون وسطایی مغرب زمین را تحت تاثیر و به عبارتی زیر سلطه خود آورد .

به طور کلی باید گفت بناهایی که در طول دوران حکومت بیزانس که از سال 330 میلادی تا سال 1453 میلادی ساخته شده اند، متنوع و تعدادشان فراوان و این به دو علت عمده بستگی داشته است. نخست وجود ملتهای مختلف که تابعه ی امپراتوری بودند، دوم طولانی بودن دوران حاکمیت بیزانس، همین مسئله موجب گردیده که نامیدن تمامی آنها به یک شکل، منطقی به نظر نرسد و از این روی است که این دوره زمانی از دیدگاه پژوهندگان این رشته به بخش هایی تقسیم شده، که هر یک دارای ویژگیهای معینی هستند.

ساختمانهایی که در هر یک از مناطق تحت قلمرو امپراتوری ساخته شده اند در مصالح ساختمانی تابع امکانات محلی است و البته بر اساس برنامه ای مدرین ساخته شده اند. در شمال غربی ایتالیا، آجر، در شهرهای ساحلی و روی زمین های صخره ای در سوریه و فلسطین و بخشی از آسیای صغیر (ترکیه) از سنگ استفاده شده است. کلیساهای بیزانس از نظر پلان پیش از دوره ی بیزانس پسین به سه گروه عمده تقسیم شده که عبارتند از:

الف) کلیساهایی که با پلان باسیلیکایی (پلان محوری) ساخته شده اند.
ب) کلیساهایی که بر اساس یک پلان مرکزی ساخته شده اند.
ج) کلیساهایی که بر اساس ترکیب دو پلان محوری و مرکزی شکل گرفته اند.

پلان باسیلیکایی: این ساختمانها در طول یازده قرن حاکمیت روم شرقی (بیزانس) ساخته شدند و شباهتهای آشکاری به پلان باسیلیکاهای رومی داشتند. محور طولی که مدخل ورودی را به محراب کلیسا متصل می کند، در هر سمت خود با یک یا دو ردیف دالان سرپوشیده فرعی فرا گرفته شده است، و معمولاً قسمت فوقانی همین محور، به دهلیزها یا اتاق هایی حفاظت شده منتهی می گردد.

در این گونه بناها، محور طولی تعیین کننده شالوده ی فضایی کلیسا محسوب می گردد، نه تقاطع آن با محور عرضی که از روی فضای وسیع تجمع های مشرف به محراب عبور می کند، و نه وجود پوششی بلندتر و شکوهمندتر که در محل تقاطع در محور طولی و عرضی بنا می شود، از قدر تعین آن می کاهد.
این نوع پلان تفاوت اساسی ای که با باسلیکا دارد، وجود محور عرضی ثانوی است که عمود بر محور طولی است در نقطه ورودی اصلی قرار گرفته است.

پلانهای مرکزی: این نوع بناها یکی از پلانهای بارز و مشخص بیزانس است که در جای جای قلمرو امپراتوری ساخته شده است. در این بناها به جای توجه به محور طولی، توجه و تاکید بر نقطه مرکزی است. منشاء این گروه ساختمانی رزا باید از ساختمانهای رومی قدیمی دانست ولیکن کلیساها را با این سبک ایجاد نمودن، از دوره صدر مسیحیت آغاز و در این دوره به مرحله تکامل رسیده است.

درباره ی این پلان باید به این نکته ی مهم در مقایسه با پلان محوری اشاره نمود، که به طور معمول مانعی بر سر راه گذر مستقیم از این فضا به مرکز بنا وجود ندارد. در این نوع بناهای آیینی مسیحیت، محراب که قطب بنا، محسوب می شود، با همه زیبائی و شکوهی که از آرایش آن حاصل می شود روی به فضایی مرکزی دارد، فضایی که مومنان را مانند گروه نخست در طول محور طولی کلیسا مستقر نمی کند، بلکه آنان را گرادگرد یکدیگر می خواهد تا در مقابل مقدس ترین مکان کلیسا یعنی محراب بایستند. از نمونه ی بارز این گروه می توان به کلیساهای: سان ویتاله در راونا، سن گریگوری در زوارتنتس و سانتاسرجیوس و باکوس در استانبول اشاره کرد.

بناهای با پلان ترکیبی محوری و مرکزی: بناهای مذهبی که می توان آنها را جزو این گروه قرار داد، عموماً ویژگی های نخستین خود را از دست داده اند. این طرح نشان بر وجود کارآیی دو محور اصلی عمود بر یکدیگر (یکی طولی و تعیین کننده و دیگری عرضی و فرعی) نیست، این گروه ترکیبی از دو پلان محوری و مرکزی است. یکی از بناهای شاخص آن کلیسای «ایاصوفیه» شهر استانبول است که در حقیقت یکی از شاهکارهای معماری بیزانس است.

آیا صوفیه( استانبول )

کلیسای ایاصوفیه: مهمترین بنای به جای مانده از دوران فرمانروایی ژوستی نین در استانبول کلیسای ایاصوفیه است که از اصل یونانی «هاگیاصوفیا» به معنی کلیسای حکمت مقدس است و یکی از کامیابیهای ساختمانی هر عصر و زمانی به شمار می آید. این بنا که در سالهای 7-532 میلادی ساخته شده است. نام معماران برجسته اش «آنتیموس ترالسی» و «اسیدروس میلوتوسی» را در خاطره ها و یادها حفظ کرده است. ابعاد حیرت انگیز این ساختمان، که در بناهای فلزی قابل تصور نیست، توجه انسان را به خود جلب می کند.

ابعاد آن 91 72 متر، قطر گنبدش 31 متر و ارتفاع گنبدش از سطح زمین نزدیک به 56 متر است. از لحاظ مقیاس با ساختمانهایی که تاکنون در بررسی معماری روم پیش از مسیحیت و روم دوران مسیحیت دیدیم همانند: پانتئون، حمامهای کاراکالا، و باسیلیکای کنستانتین، رقابت می کند. در نمای بیرونی، گنبد عظیم آن بر کل بنا مسلط است، ولی اجزاء و شکل بیرونی آن پس از تکمیل بنای اولیه تاکنون شدیداً دگرگون شده است. با افزودن پشت بند عظیم بر طرح اصلی و چهار مناره ی رفیع ترکی پس از پیروزی عثمانیها در سال 1453 میلادی و تبدیل ایاصوفیه به یک مسجد، این بنا در سده ی بیستم از حالت یک بنای مذهبی درآمد و امروزه به صورت موزه در معرض دید مردم سراسر جهان قرار دارد.

نقشه ساختمان ایاصوفیه نمایشگر ترکیبی منحصر بفرد از عناصر گوناگون است، بدین معنی که بنا دارای محور طولی کلیساهای مستطیل شکل صدر مسیحیت است، و قسمت مرکزی یا صحن از محوطه ای چهارگوش واقع در زیر گنبدی عظیم تشکیل یافته است. در حالی که در دو طرف آن دو نیم گنبد ضمیمه شده و صحن را به شکل بیضی بزرگ درآورده است. متصل بر این نیم گنبدها، تاقچه بندیهای نیم مدور با ردیف تاقهای گشاد تعبیه گردیده است، به طریقی که گویی قوس گنبد ایاصوفیه در میان دو نیم کلیسای مستطیل شکل گنجانده شده است.

گنبد بر روی چهارتاق قوس که سنگینی آن به چهار جرز کوه پیکر واقع در چهار گوشه مربع مرکزی منتقل می سازد، قرار گرفته است، به طوری که دیوارهای واقع در زیر تاقها به هیچ وجه خاصیت حمال یا نگهدارنده وزن بنا را ندارد. انتقال تدریجی از بدنه ی چهارگوش متشکل از این تاقها به لبه مدور گنبد به وسیله سه گوشی های کروی شکل موسوم به تاسچه انجام می پذیرد و از این دو واحد ساختمانی چون گنبدی متکی به تاسچه ها بنا می گردد. این تدبیر تازه در معماری که موجب می شد گنبدهای بلندتر و سبک وزن تر از گنبدهای قدیمی بر روی شالوده ای گرد مانند معبد پانتئون یا چند ضلعی منظم نصب گردد، مقبول افتاد. درباره اینکه گنبد متکی بر تاسچه ها در کجا و چه زمانی اختراع شد اطلاعی در دست نیست.

بنای ایاصوفیه نخستین نمونه به مقیاس بزرگ است، که از آن شیوه ی معماری بر جای مانده است مسلماً این روش ساختمانی در زمان خود اهمیت بسزائی داشته است و در عالم معماری عنصری نوین به میان آورده است. زیرا می دانیم که از آن پس گنبدهای متکی به تاسچه ها در معماری بیزانس عنصر و عاملی اساسی گردید، و به علاوه چندی بعد معماری روم غربی را نیز به زیر سلطه ی خود گرفت. عوامل دیگری که در بنای ایاصوفیه تاثیر داشتند در واقع عبارت بودند از: نقشه ساختمانی و روش شمع زنی به بدنه و جرزهای اصلی و نیز مقیاس بزرگی که در ایجاد آن مجموعه به کار رفته است.

همه ی این ها یادآور باسیلیکاهای کنستانتین است. که بلندپروازانه ترین اقدام امپراطور روم به استفاده از معماری تاق نیم دایره و عظیم ترین یادگار ساختمانی باقیمانده از فرمانروایی که مورد احترام خاص ژوستی نین قرار داشت (کنستانتین) شمرده می شد.
در این بنا آنچه بیننده را بیش از هر چیز تحت تاثیر قرار می دهد کیفیت و کمیت نوری است که وارد بنا می شود. چهل پنجره ای که زیر گنبد تعبیه شده است .

چنان می نماید که گنبد با چنین عظمتی روی نور استوار است که از طریق پنجره وارد می شود. شاید بیننده تصور کند گنبد به وسیله ی زنجیری طلائی از آسمان آویخته شده و تماسی با استوانه ی بنا ندارد. گاهی تصور می شود که این بنا از نور خورشید در خارج استفاده نمی کند بلکه نوری در داخل بنا وجود دارد (که خود چیزی جز نور خارج نیست).

شایان ذکر است که بنای ایاصوفیه، شرق و غرب و گذشته و آینده را در ترکیبی فاخر و شکوهمند به یکدیگر پیوند می داده است. پیکره ی جسیم این بنا که چون تلی بزرگ بر زمین استوار گردیده است، با طبقاتی سوار شده بر روی هم، تا 56 متر ارتفاع می یابد و قطر گنبد دایره ای شکل آن به 31 متر می رسد و اطراف آنرا پنجره هایی فرا گرفته است.
در میان آثار معماری موجود در هنر بیزانس، بیشتر بناها مذهبی هستند، کاخهای شاهی خیلی زیاد نیستند و تنها بناهای مذهبی به جای مانده اند، زیرا مردم به کاخ توجه چندانی نداشتند.

نمونه ای از معماری دوره بیزانس

قصر بزرگ بیزانس

در قلمرو امپراتوری بیزانس در جنوب ترکیه امروزی به قلعه ی جالبی از نظر معماری برخوردیم که درست بر اساس همان وسعت جزیره، قلعه ای با برجهای دیده بانی سنگی ساخته اند و وسعت آن به حالتی است که تصور می شود که قلعه از درون آب سردرآورده است. این قلعه به قلعه ی دختر معروف است که احتمالاً نام آن از ایران الهام گرفته شده است، زیرا در دوره ی ساسانیان در فیروزآباد فارس نیز قلعه ای به همین نام و مشخصات موجود است. به طور کلی و خلاصه می توان گفت که هنز بیزانس ریشه ای شرقی داشت و سایه ی آن بر هنر غرب گسترده گردید.

معماری دوره ی بیزانسی پسین: در فاصله ی اواخر قرن دهم، سده ی دوازدهم با حمایت پادشاهان مقدونی، پدیده ای در جامعه هنری بیزانسی رخ داد که در واقع باید آن را دومین شکوفائی یا دومین عصر طلائی بیزانس نامید. فرهنگ بیزانسی یکبار دیگر با هنر هلنی مواجه گردید که تا رسیدن به سبکهای به ارث رسیده از دوره ی ژوستی نین یا روزگار نخستین عصر طلائی (شکوفائی) با آنها توام گردید.

در معماری این دوره سلسله تنوعاتی در صحن گنبددار مرکزی پدیدار گردید. ساختمانهای این دوره از بیزانس (بیزانس پسین) به شکل مکعب گنبددار است و مکعب بر روی نوعی استوانه یا بدنه مدور نهاده شده و بالا رفته است. کلیساها از نظر حجم، کوچک، عمودی و چهار دهانه اند و برخلاف ساختمانهای پیشین بیزانسی، سطوح دیوار بیرونی شان با نقش برجسته تزئین شده اند، در یکی از این نمونه بناها، «کلیسای تئوتوکس» که در حدود سال 1040 میلادی در شهر «هوسیوس لوکاس»، یونان ساخته شده می توان شکل یک صلیب گنبددار را دید که چهار بازوی هم اندازه، چهار بازوی تاق دار (صلیب یونانی) است. طرح معماری بیزانسی در کنار این واحد، و با مضاعف کردن آن، فضاهای پیچیده ای آفریده است.

در «کلیسای کاتولیکون» که به کلیسای فوق الذکر متصل است سقفی گنبدی بر بالای یک هشت ضلعی، احاطه گردیده در یک مربع و در نتیجه عناصری به نام سه کنج که مربع را جمع کرده به یکدیگر وصل می کنند. این شیوه کار با استفاده از طرحهای قدیمی تری همانند پلان مدور سانتاکوستانستا، پلان هشت ضلعی سان ویتاله، و گنبد متکی بر نیم گنبدهای روی یک مربع در کلیسای ایاصوفیه است، و از همه مهمتر در نتیجه مراوده با شرق است که نوع گنبدزدن در بنا به این صورت مقتبس از معماری چهارتاقی ساسانی است.

فضای گنبددار کلیسای کاتولیکون در میان فضاهای چهارگوشی محاط شده است. ارتفاع داخل کلیسای کاتولیکون بازتابی از نقشه ی پیچیده ی آن است. این کلیسا نیز همانند ساختمانهای پیشین بیزانسی فضا و سطح، نور و تاریکی را به یک راز تبدیل می کند. فضای بلند و باریک درونی این کلیسا ما را بر آن می دارد که نگاهمان را به نقاط بالا متمرکز کنیم و به پیرامون بچرخیم. تاریکی فضای درونی، القای زیبایی فوق العاده ناشی از تداخل پیچیده عناصر بلند و تاریک است.

به این ترتیب به نظر می رسد که معماران بیزانسی میانه و پسین درصدد پدید آوردن فضاهای داخلی پیچیده ای بوده اند که در سطوح بالاتر به گنبدهایی چندگانه منتهی می شوند، این گنبدها در نمای بیرونی ترکیبهایی تماشایی با شکلهای مدور پدید می آورند که پرسپکتیوهای جابجاشونده، به طرز برجسته ای در نظر بیننده زنده می شوند.

یکی دیگر از کلیساهای برجسته دوره ی بیزانس پسین «کلیسای سان مارکو» در شهر ونیز ایتالیا است. بنای اصلی کلیسای سان مارکو در سده ی یازدهم میلادی ساخته شده است، در سطوح پائین با افزوده های رومانسک و گوتیک تغییر شکل یافته است ولی نقشه یا منظره ی هوایی گنبدها که در امتداد صلیبی با بازوهای برابر (صلیب یونانی) شکل گرفته اند، منشا بیزانسی آن را آشکار می سازد. پوسته های داخلی گنبدها با شکلهای برآمده، چوبی و کلاهخود مانندی پوشیده شده اند که سطح بیرونی شان با ورقه های مس طلاکاری شده است.

فضای داخلی کلیسا همانند پلانش، اساساً بیزانسی است هرچند مقیاس بزرگ ژوستی نین و سکته های ناشی از بندهای گنبددار آن تا اندازه ای جزئی در اثر عناصر رومانسک غربی دگرگون شده اند. یکی از ویژگیهای بارز ساختمان روش تامین روشنایی و سلسله موزائیکهای روایتی آن، تماماً بیزانسی است در پایان باید اشاره کرد که دو نوع پلان عمده در دوره ی بیزانس پسین رایج گردید که یکی پلان «صلیب باز» و دیگری پلان «صلیب بسته» بود، که به نمونه هایی از آن ها اشاره شد.

لازم ذکر است که به چند نمونه ی دیگر نیز اشاره گردد، از جمله: «کلیسای سان اندریو»، «کلیسای هویپ سیم»، کلیسای سان افسوس»، و «کلیسای هاگیاصوفیا» در مالونیکا. هریک از بناهای یاد شده دارای ویژگیهایی هستند که قبلاً به آنها اشاره شد.
در پایان بحث معماری بیزانس به نحوه ی مسقف کردن بناها با روش تاق زنی های مختلف هم باید اشاره نمود.

موزائیک کاری: یکی از هنرهای ویژه ی بیزانس هنر موزائیک کاری است. این هنر سابقه ی طولانی در سرزمین های شرقی، به خصوص در تمدن سومری دارد. در دوره ی بیزانس بهترین نمونه های موزائیک بر سطوح دیواره ی داخلی کلیساها کار شده است. در این دوره سطوح دیوارها را با سنگهای الوان و ریز در طرحهای متنوع موزائیک کاری می کردند. به عبارتی موزائیک قرار دادن قطعات ریز سنگ الوان و ایجاد نقشهای مختلف در دیوارها. از نمونه های شاخص موزائیک کاری باید به موزائیک های داخلی کلیسای ایاصوفیه اشاره نمود

نمونه هایی از نحوه مسقف کردن بناهای بیزانس

که در آن روزگار نخستین تلالو زرین فام موزائیک کاریها، نمای قابل توجهی را به ساختمان نی بخشیده است و نمونه ای از این موزائیک کاریها، داخل کلیسای سان ویتاله در راونا است که ژوستی نین و ملازمان او را نشان می دهد و همچنین موزائیک کاری داخل کلیسای سان مارکو است که صحنه های سفر آفرینش را نمایش می دهد. هنر موزائیک به حدی در بیزانس رایج گردید و به تکامل رسید که به عنوان یکی از اصلی ترین هنرهای این امپراتوری شناخته شده است. همزمان با این دوره در ایران دوره ی ساسانی هم موزائیکهای جالب توجهی در ایوان موزائیک شهر بیشاپور یافته شده است که احتمالاً نشانی است بر تاثیرگذاری متقابل.

نقاشی بیزانسی: نقاشی این دوره را باید در بحثی جداگانه بررسی کرد ولیکن به طور مختصر باید اشاره نمود که در مقایسه با معماری از پیشرفت چندانی برخوردار نبود، و به عبارتی تا حدودی فراموش شده بود (البته در قرن هشتم و نهم میلادی)، در این زمان عقاید شمایل شکنی فوق العاده مورد توجه قرار گرفت. چون در کتاب مقدس نقاشی و ساختن تندیس ها در خانه ی خدا مغایر با آیین مسیحیت بود. به همین علت بسیاری از هنرمندان بیزانس را به سوی غرب ترک گفته و برخی نیز به اجبار حرفه ی خویش را تغییر دادند .

لذا آثار نقاشی در زمینه غیرمذهبی بسیار اندک و توسط افراد گمنام انجام می شد، تا اینکه در قرن یازدهم میلادی نخستین آثار بیزانس را در «کلیسای دافنه» (دافنی) در یونان مشاهده می کنیم که نشانگر سادگی، افتخار و شکوه کلاسیک است و توسط هنرمند بیزانسی به نمایش درآمده است و باز هم با ایمان بیزانسی مخلوط شده است.

پایان


تعداد صفحات : 110 | فرمت فایل : pptx

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود