تارا فایل

نظریه های شهری و شهرنشینی


بسم الله الرحمن الرحیم

نظریه های شهری و شهرنشینی

شهر به مصابه نخستین شکل تمدنی و مرکز تقدس،قدرت و ثروت همواره مفهومی ارمانی و مقدس را به همراه داشته است.
تبلور این تصویر در ذهن اندیشمندان از قدیم دو گرایش موازی را به وجود اورده است:

1-تمایل به تبیین و تفسیر فضا در زمان حال که طبعا به نوعی ذهنیت معماری و طراحی شهری تبدیل می شد.
2-تمایل به فرافکنی ارمان های اجتماعی –فلسفی خود به سوی اینده و سرنوشت شهری که منجر به بروز ارمان گرایی های متفاوت می شود.

مقدمه:

انواع نظریه

1-کلاسیک

2-جدید

دوره های نظریه کلاسیک

یونان باستان
1-قرار گرفتن شهر در قلب نظام یونانیان.
2-قرار گرفتن اینده شهر و سازمان ان در مرکز تفکر یونانی ها
3-حرکت مهاجرتی برای تشکیل شهرهای مهاجر نشین که انها را گاه شهرهای نوبنیاد نامیده اند و ازقرن 9 میلادی شروع و تا پایان دوره ی کلاسیک ادامه یافت.
4-الگو برداری شهرهای نوبنیاد از مادر شهرهای موجود در یونان
((شهر دختر))
بیشتر نظریه های بیان شده در مورد شهر در قالب اندیشه و نظر درباره ی سیاست و حکومت عنوان شده است.زیرا از ابتدا تا امروز،شهر و حوزه ی سیاسی بر یکدیگر همپوشانی داشته اند.

افلاطون:
ارائه نظریه ها در دو کتاب با نام ((جمهوری و قوانین))
به نظر وی وجود و یا نبود تجانس در میان مردم شهرباعث به وجود امدن دو شرایط گوناگون در شهر می شود:
1-وجود تجانس باعث می شود که:
-مردم شهر از وحدت بیشتری برخوردار باشند.
-تنش میان انها کمتر باشد.
-اما اطاعت انها از فرمانده شهر کمتر است.
2-عدم تجانس باعث می شود که:
-تنش میان مردم زیاد شود
-بالا رفتن میزان اطاعت از فرمانده شهر

-افلاطون ازحکومت فیلسوفان درشهر به شدت حمایت می کند. -افلاطون به ندادن قدرت به اشرافیان و عوام شهر ((گرایشی کاملا ضد دموکرات و ضد اشرافی )) اعتقاد دارد.
الگوی شهری افلاطون:
تقسیم شدن زمینبه 5ناحیه و 5040قطعه که با عدد ارمانی میزان شهروندان برابر است.
جمعیت شهر باید در حدود 20 تا 30 هزار نفر بماند.
ممنوعیت تملک زر و سیم و اشتغال به هرگونه کسب وپیشه ای که اساس ان دادو ستد است.
ممنوعیت بهره ی پول و عدم رسیدگی دادگاه ها به دعاوی دانیان بر مدیونان
شهر افلاطون یک شهر ارمانی و کاملا سیاسی است و طبعا راهبردهایشهری او عموما سیاسی محسوب می شود.

ارسطو:
-یکی از سر سخت ترین منتقدان شهر ارمانی افلاطون است.
-شهر از نظر او یکی از تجمع ها یعنی چیزی همچون یک خانواده و روستا یا -ترکیبی از خانواده های همجوار است که برای دفاع گرد هم امده اند.
-از نظر او متفاوت بودن شهر از نظر تجمع با دیگر شهر ها،وجود استقلال اقتصادی است.
-هدف شهر از نظر او رسیدن به زندگی سعادتمند است.
-دولت کمال مطلوب ارسطو نظامی است معتدل که از نظر هرگونه افراط پرهیز کندو همه ی تضاد ها را تعدیل کند.((حکومت طبقه متوسط))
-شهر او مانند شهر افلاطون سیاسی است که در ان مهم ترین عنصر شهروندان است.اصول شهروندی را با اقامت فیزیکی در قلمرو یک حکومت یکی
نمی داند زیرا بیگانگان و بندگان درنیز مقیم انجا هستند.بلکه انچه می تواند به مثابه شهروندی تلی شود شرکت در تصمیم های دولت و صلاحیت اعمال حاکمیت دولت است.

اسلام:
-پدید امدن در میان اعرابی که بادیه نشین بودند و تنها از یک نظام بسیار ابتدایی قبیله ای برخوردار بودند.
-شهرهای عرب در اغاز اسلام اردوگاه هایی بزرگ به حساب می امدند که گاه همچون مکه به دلایل مناسکی ساختارهای ابتدایی یک شهر را پیدا می کردند.
-در تمدن اسلام عنصر ایرانی چه در قالب ساختارهای سیاسی دولت ساسانی و چه در قالب اندیشه ها و باورهای اسلامی جایگاه اصلی و تعیین کننده ای داشت.
-دوگرایش اصلی در بین اندیشمندان و نظریه پردازان اسلامی کلاسیک قابل مشاهده اشت:
1-تداوم اندیشه ارسطویی در چهار چوب اندیشه ی متفکرانی همچون فارابی،ابن سینا و ابن رشد.
2-در قالب اندیشه پویا و بنیان گذار جامعه شناختی –انسان شناختی و تاریخی
ابن خلدون

فارابی:
-فلسفه ی فارابی به شدت تحت تاثیر فلسفه ی یونانی و ارسطو بوده است.
-فارابی در تلاش برای تلفیق نظریه های ارسطو و یونان با اعتقادات و ارزشهای اسلامی بوده است.
-داشتن دیدگاهی اندام گرا برای شهر.((بعد ها در نظریه ابن خلدون جلوه پیدا
می کند)).وی شهر را به جسم ادمی تشبیه می کند که باید کامل ،خوش ترکیب و با توزیع مناسب و درست کارکرد ها باشد.
-اعتقاد به وجود سلسله مراتب در شهر
-دیدگاه فارابی کاملا کارکردی است.چنان که می گوید :اعضای هر شهر را بر حسب فطرت های گوناگون که دارند بهر کاری ساخته اند.. این اجزا کاملا مانند بدن به هم متصل اند وبعضی بر بعضی دیگر مقدم اند. ویا بر بعضی دیگر موخر.

-مدینه فاضله فارابی در سعادت معنوی وروحی تعریف
می شود.

-مدینه فاضله فارابی بر خلاف یونانیان که بر تجربه شهروندی تاکید داشتند عمدتا ارایی نظری و حاصل تاملات فلسفی است. این امر او را از اندیشمندی چون ابن خلدون کاملا جدا می کند در حالی که تداوم این سنت را می توان در نزد ابن سینا و ابن رشد مشاهده کرد.

ابن خلدون:
-ابن خلدو ن دولت ها را نوعی تجمع های شهری یا مجموعه هایی از شهرهایی متعدد می داند،بران است که که این دولت ها همچون انسان ها دارای عمر طبیعی هستند که به 3 دوره می رسد.
-او اعتقاد دارد که اجتماعی شدن یک ضرورت است تا انسان بتواند دست به تقسیم کار اجتماعی بزند و حیات خود را تضمین کند.
-به باور ابن خلدون شهر سبب نوعی تجمل گرایی است که در میان بادیه نشینان موجود نبوده است.از نظر ابن خلدون غایت عمران و اجتماع عبارت است از حضارت و تجمل خواهی.پس هر گاه اجتماع به غایت برسد به فساد می رسد.
-علائم پایان شهرها از نظر ابن خلدون:
1-افزایش و گسترش بی بندو باری 2-افزایش ظلم و واکنش های شورشی نسبت به ان و مصیبتهای همچون قحطی،الودگی اب و خاک و هواکه ناشی از زوال سازمان یافتگی شهری است مشاهده کرد.

قرون وسطایی:
-در این دوران اندیشه ی کلیسایی بر اروپا حاکم شده است.در این دوران کاملا از هر گونه ماتریالیسم شهری دور هستیم و تصویر اندیشه های قرون وسطایی همچون شهرهای قرون وسطایی نوعی سادگی و ریاضت کشی را با نوعی
تاکید بر حیات اسمانی و خدایی ترکیب می کند.
اگوستین قدیس:
-در نظر او شهر معادلی بود برای ((سلطه))و ((دولت))
-او دو شهر را در مقابل یکدیگر قرار می داد:شهر دولت((زمینی)) و شهر خدایی
-شهر خدایی متشکل از مومنانی بود که خود را از لذات دنیوی محروم می کنند تا به سعادت اخروی ومعنوی دست یابند.

تامس مور:
-ریشه های اندیشه ی مور در افلاطون و کتاب جمهوری او است.
-با ارائه ((اتوپیا))،((ناکجا اباد))،مرحله ی جدیدی از نقد اجتماعی در تاریخ اندیشه ی غرب را پایه گذاری کرد.
-ارمان شهر مور در واقع نقد سرسختانه ای بود نسبت به جامعه ی انگلستان در اغاز قرن16 میلادی.
-ارمان شهر مورتوصیفی بود که در ان جامعه ای عادلانه و انسانی تر در مقابل جامعه انگلستان معاصر قرار گرفت.
-سازمان اجتماعی در شهر مور بر پایه گروهی از نهادهای مشترک مدیریت زندگی انجام می شد.
-حکومت ارمان شهر حکومتی دموکراتیک و فدراتیو زیر رهبری یک شهریار است که هدف اصلی خود را صلح،ارامش و رفاه مردمش می داند.اما در صورت نیاز به جنگ از یک قبیله از مزدوران استفاده می کند.
-حکومت ارمان شهر بر قوانین اندک و روشن و دقیق تکیه می کند.

توماسو کامپانلا:
-فیلسوف روحانی ایتالیایی که نویسنده ی کتاب معروف ارمان شهری با عنوان شهر افتاب است.
-شهر افتاب کامپانلا یک شهر ارمانی و یک ((جمهوری فیلسولانه))است.این شهر همچون ارمان شهرهای دیگر موقعیتی جزیره ای دارد.((جزیره توپروبانا-
سیلان کنونی)).
-در ارمان شهر او برای نخستین بار مباحث مادی و فضایی شهر به صورت گسترده تری مطرح می شوند.
-از لحاظ فیزیکی شهر با نماد عدد مقدس 7 مشخص شده است.شهر روی تپه ای بلند قرار گرفته است و 7 دیوار،هر یک در تعلق به یکی از 7 سیاره ان را محصور کرده اند و به شدت از ان محافظت می کنند.
-معبد شهر در مرکز شهر قرار گرفته و نمادی اشکار از اتحاد و انطباق دین و سیاست بر یکدیگر است.

-در ارمان شهر او مالکیت خصوصی از بین رفته است و فقط پول به کسانی داده می شود که از شهر خارج شوند.

-مردم می توانند ازادانه عقاید سیاسی خود را بیان کنند.
-خصوصیت اصلی ارمان شهر کامپانلا در مادی بودن و در یک معنی در کاربردی بودن ان دانست.

-بر خلاف بسیاری دیگر از ارمان شهرگرایان،الگوی ارمانی خود را صرفا نوعی خیال پردازی نقادانه به وضع موجود نمی داند بلکه در پی اجرای عملی ان نیز هست.

نظریه های دش-شهری:
-قرن نوزدهم،ارمانگراهایی بزرگ و ارزوهای زیبایی بود که درواکنش به
سختی ها و رنجهای حاصل از زایش جامعه صنعتی،تنها پناه لااقل ذهنی به حساب
می امدند.اما قرن بیستم،قرن گذار این ارمان ها از ذهنیت ها به واقعیت های اجتماعی و حکومت های سیاسی بود.و این گذار بر خلاف تصور و بسیار زودتر از انکه حتی بدبین ترین مخالفان ارمانگرایی ها تصور می کردند،دچار توهم زدایی شد.
در پی شکست تمام ارمان شهرهای گذشته و نتیجه ی بر عکس دادن انها
نظریه های دش-شهری رواج یافت.یعنی شهر و سلطه ای دور دست و تا اینده ای قابل پیش بینی برای انسانیت که نه همچون ارمانگرایان،اینده ای زیبا و طلایی،بلکه اینده ای به مراتب تیره تر و هولناک تر بود.-

الدوس هاکسلی:
-خبرنگار و رمان نویس انگلیسی،در کتاب خود،بهترین جهان ها،سال 2500 میلادی را ترسیم می کند.در این زمان جهان به وسیله ی یک نظام الیگار شیک حکومت می شود.تولید و مصرف به بالا ترین حد ممکن رسیده اند.علم به طور کامل در خدمت حکومت و باز تولید نظام طبقاتی و به شدت سلسله مراتبی جامعه درامده است.نه فقط علم با دستکاریهای ‍‍‍‍ژنتیک نسل های متفاوتی از انسانها را برای رده های متفاوت سلسله مراتبی می سازد،بلکه این رده بندی ها با یک نظام اموزش تحقیق کننده از ابتدای کودکی در همه ی افراد درونی
می شوند.
-جامعه ی هاکسلی جامعه ای است تیره که حماقت و الت دست بودن افراد در ان،انها را نسبت به خوشبخت بودن خودشان متقاعد می کند.افراد این جامعه تا سنین بسیار بالا عمر می کنند و مرگ داوطلبانه و دل خوشی جای مرگ طبیعی را در انها گرفته است.

مارکسیسم:

فلسفه ی مارکسیستی با تاثیر پذیری از تاریخ گرایی هگلی،مفهوم ((ماتریالیسم تاریخی))را مطرح کرد.این دیدگاه حاصل مطالعات مارکس و انگلس بر تحول
و تاریخ جوامع اروپایی بود.
شهر صنعتی برای مارکس و انگلس عرصه ی اساسی تبلور نظام سرمایه داری و میدان اصلی نبرد برای پیروزی زحمتکشان صنعتی برای سرنگون کردن نظام سرمایه داری به حساب می امد.به همین دلیل تاکید انگلس بر گستره ی فقر شهری و وضعیت نامطلوب طبقه ی کارگر را باید در چهار جوب تمایل شدید مارکسیسم به سامان دادن به حرکات انقلابی و پایان دادن به نظام
بهره کشی سرمایه داری دانست.
-انها رویکرد سوسیالیستی خود را ((علمی))می نامیدند و بر ان بودند که تنها با این رویکرد می توان به سوی تغییر اساسی در وضعیت مردم شهرها رفت.

-در واقع مارکس و انگلس برای پرداختن به مسئله شهر پیش از هر چیز بر جدایی و تضاد و شهر و روستا بر اساس یک تقسیم کار اجتماعی،انگشت
می گذاشتند.از یک سو تقسیم کار صنعتی و از سوی دیگر تقسیم کار زراعی.از همین جا به جدایی شهر وروستا می رسند.
-بنابراین تضاد به سلطه شهر بر روستا می انجامد.به باور مارکس سرمایه داری خود را به مثابه یک شیوه معیشتی صنعتی و شهری متبلور می سازد که به همین دلیل نیز بر روستا غلبه می یابد که تبلوری از شیوه های تولید پیشین است.

نظریات جدید:
مکتب شیکاگو:
مکتب شیکاگو رویکردی عمدتا محیط شناختی داشت و به همین دلیل با نام دیگری یعنی محیط شناسی شهری نیز شناخته می شد.از نظر این مکتب شهر در ان واحد هم یک نظام پیچیده از افراد و نهادهای به هم وابسته است و هم یک نظام اجتماعی که در ان پدید امدن خرده فرهنگ ها و بیگانه گرایی زمینه ای مساعد یافت.

ایساک تامس و ویتولد زناسکی:
-تامس نخستین چهره ی بر جسته و بنیان گذار مکتب شیکاگو بود که تحقیقات اجتماعی خود را بر مشکلات شهر شیکاگو به وی‍ژه بر موضوع هایی همچون مهاجران،زنان؛گروه های اقلیت قومی،انحرافات اجتماعی و غیره از پیش از جنگ جهانی اول اغاز کرده بود.تامس یک اصلاح گر اجتماعی بود.
-انچه که انها به ان اهمیت می دادند این بود که برداشت و نگرش افراد را نسبت به موقعیتی که در ان قرار گرفته اند بشناسیم تا بتوانیم جهتگیریهای ذهنی و رفتاری انها را در جامعه درک کنیم.
-مهمترین مفهومی که ان دو نفر به ان اهمیت می دادند مفهوم نومیدی و
سازمان زدایی اجتماعی بود.این دو مفهوم در واقع در پی ارائه تصویری از ذهنیت و روحیه مهاجرانی هستند که تمام پیوند های حیاتی خود را با 4 چوب های اجتماعی روستا ی خود از دست داده اند و دچار سردرگمی و نومیدی شده و مستعد انحرافات اجتماعی و سقوط اخلاقی و گرفتار شدن در فقر و تنگدستی هستند.

رابرت ازرا پارک:
-معروف ترین چره ی مکتب شیکاگو که نظریه های علمی خود را به خدمت ارمان های اصلاحگرانه و اجتماعی اش دراورد.

-نخستین کارهایی که انجام داد:تحلیل مسیر های حرکت مهاجران،انحرافات اجتماعی،بزهکاری جوانان،حاشیه نشین ها،بی خانمان ها،خرده فرهنگ ها و انجمن های شهری،اشکال کنترل اجتماعی قدرت های محله ای،خانواده های سیاه،گتوهای شهری و…. را در شهر شیکاگو مورد پ‍وهش قرار داد و تلاش کرد این امر را الگویی برای مطالعه ی سایر شهر های امریکا قرار دهد.

-پارک بر این نکته داشت که شهر های ما با فرایند های تقسیم فضا به پهنه های تفکیک شده روبرو هستند.

رویکردهای معماری –تاریخی به شهر

شهر واقعیتی است که به دلیل برخی از ابعادش از حوزه ی علوم اجتماعی و حتی علوم انسانی خارج می گردد به گونه ای که می توان ان را صرفا در بعد فضایی اش مورد بررسی تحلیل قرار داد.فضایی انسان ساخت و طبعا همراه با تحول جوامع انسانی .

لوئیس مامفورد:
-مورخ و جامعه شناس امریکایی،که نسبت به شهر دیدگاه تاریخی داشت وان را بیش از هرچیز یک مفهوم تاریخی می دانست.
-با تکیه بر روند تحول شهرها از شهر های قرون وسطایی تا
شهر های مدرن از مفهوم شهر در قالب یک مجموعه انسانی دفاع کرد.و بر عکس ماشینیسم و پیامدهای ان را در عرصه ی شهرنشینی بسیار زیانبار می دانست.
-مانفورد معتقد بود که باید به سوی تاسیس شهرهای جدیدی رفت که در ان ها هماهنگی بیشتری با طبیعت وجود داشته باشد و ابعاد انسانی و سازگاری زیست بومی بیشتری از انها را مشخص کند.

مامفورد در کتاب شهر چیست می گوید:
شهر در معنای کامل ان عبارت است از یک شبکه ی جغرافیایی،یک سازمان اقتصادی،یک فرایند صنعتی،صحنه ای برای کنش اجتماعی و نمادی زیبا شناختی از وحدت جمعی .شهر هنر را سیراب می کند و شهر خود هنر است.شهر صحنه نمایش را خلق می کند و خود،صحنه ی نمایش است که
هدفمند ترین فعالیتهای انسانی در ان تمرکز می یابند.و از خلال ان
شخصیت ها،حوادث،گروههای متعارض و متعارف،بر دستاوردهای پر اهمیت
می رسند.

لوکوربوزیه:
-مهمترین فضیلت معماری مدرن را در سادگی و کاربردی بودن ان دانست،این سادگی با شاخص های کاملا مادی همچون استفاده از سطوح صاف و بدون بار تزئینی،پنجره های گسترده و نورگیر و …می دانست و این امر را از واحد های مسکونی به شهر تعمیم داد.

-لوکوربوزیه در منشور اتن رویکردی کارکردی خود را از واحد مسکونی بر شهر انطباق داده و4 کارکرد اصلی حاکم بر سازمان شهری را شامل سکونت،کار،تفریح،و حمل و نقل می دانست.در نتیجه شهر لوکوربوزیه را باید شهر انسانی دانست که کارکردها در ان باید بیش از هر چیز در زیست پذیرتر شدن ان دانست.

کارکردی بودن شهر به معنای فاصله گرفتن هر چه بیشتر ان از شکوه دوران باستان و دوره ی باروک نیز بود و اگر سادگی در معماری به باور لوکوربوزیه بهترین پاسخ زیبا شناسانه به نیازهای انسانی اش،در شهر ترکیب ان 4 کارکرد مزبور می تواند چنین پاسخی را عرضه کند.
اگر در شهر های مدرن شاهد ناتوانی در این پاسخدهی هستیم دلیل ان،فاصله گرفتن از اصول اساسی و ضروری در معماری و شهر سازی مدرن دانست.

جین جاکوبز:
-منتقد و معمار امریکایی که در نقطه ای دقیقا مقابل با مامفورد و لوکوربوزیه قرار داشت.
-در دیدگاه جاکوبز با نوعی ستایش شهر های بزرگ و زندگی متنوع و فراوانی درونی انها روبرو می شویم که به صورتی شگفت انگیز قدرت انتقادی خود را در ارتباط با مشکلات و اشکال بیمار گونه ی این گونه شهر ها از دست
می دهیم.
-جاکوبز بزرگ ترین حس شهر های بزرگ را در ایجاد روابط انسانی می داند که در عین تنوع خود زیانی به زندگی خصوصی افراد نمی زنند.در این دیدگاه خیابان مکانی ویژه است که با ایجاد نوعی خط کشی مشخص میان فضای خصوصی و عمومی،فضایی گسترده که کاربری ها ی متنوع و متداخل را در اختیار انسان می گذارد.

جاکوبز با زیر سوال بردن دیدگاههای هووارد و لوکوربوزیه علیه مجتمع های مسکونی چنین می گوید:شهرسازان باغ شهر با نفرتی که از خیابان دارند تصور می کردن که برای جبران مراقبتی که در خیابان وجود دارد،ساختن محوطه های داخلی در مجموعه های مسکونی برای بچه ها کفایت می کند.
نا روا بودن این سیاست در همه جا و هر جایی که به اجرا در امده است این است که بعد از 6 سالگی ،هیچ کودکی با داشتن اندکی شخصیت با اشتیاق و میل کامل نمی پذیرد که در محوطه ی داخلی این چنین کسل کننده باقی بماند. بسیاری بر انند هر چه زود تر از ان فرار کنند.

کوین لینچ:

-هدف اصلی تحقیقات لینچ بر روی شهر های امریکا بدست اوردن بهترین شکل از طراحی شهری برای ارمانی زیستن شهروندان بود.
-یکی از اساسی ترین و اصلی ترین مفاهیمی که لینچ مطرح کرده بود مفهوم خوانایی در فضای شهری بود که منظور ان رابطه ای بود که بازیگران اجتماعی ((شهروندان))می توانستند به صورت بالقوه یا بالفعل با فضای شهری ازطریق ((قرائت))این فضا را برقرار کنند.لینچ معتقد بود برای این کار نیازبه شناخت اهنگ ها و نقاط شاخص داریم.

-در سیمای شهر کوین لینچ بر 3 جزء اساسی تاکید می شود:2 مفهوم فضایی و 1 مفهوم معنا شناختی
1-هویت 2-ساختار 3-معنی

-لینچ 5 عامل اصلی را به عنوان عوامل اصلی شهر خود معرفی می کند:
1-راه 2-مرز یا لبه 3-محله 4-گره 5-نشانه ها
-لینچ هدف از طراحی شهری را رسیدن به تعادل و توازن میان عوامل بالا می داند به صورتی که شهروند بتواند خود را به بهترین شکل در شهر بازیابد.وبه ان احساس تعلق کند که ان را می توان نوعی هویت شهری یا شخصیت شهری دانست.


تعداد صفحات : 33 | فرمت فایل : ppt

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود