"تقدیم به تک استاد دانشکده قلبم "
"شب قدر"
شب قدر آمده و روی فلک نالان است
چونکه امشب زعلی چشم نبی گریان است
شب قدر است، شب قرآن، شب آیات خدا
شب پاکی دل ونفس جا درمان است
شب قدر نیست به جز خانه مسجد به رواج
چونکه درسوگ علی خانه دل ویران است
بهر همه بیداری دل چشم جفا بر بندید
چونکه امشب زجهان شام گنه کاران است
گرچه امشب بکشد تیغ منافق به علی
در پس پرده غیب فاطمه صد افغان است
عارفا گرچه گنه کاری و نادم زعمل
راه درمان تو با عشق علی پایان است
"داریوش خواجه"
فصل سوم :
ریاضت یعنی پرداختن سالک به حیات روحی و معنوی خروج از عالم حیوانی است.
اصول عرفانی عملی و سلوک:
1.انسان تا بینهایت ترقی می تواند کند.
2.پیشرفت انسان جنبه معنوی دارد.
3.این پیشرفت نتیجه اطاعت از حق است.
شرایط و آداب ریاضت :
1.پایبندی به شریعت:
انسان برای اینکه دراین راه به سرمنزل مقصود برسد باید ازیک رهبری قابل اعتماد پیروی کند. که دراین راه تنها با پیروی از شریعت محمدی (ص) امکان رستگاری وجود دارد.
2.هوشیاری :
هوشیاری در راه سلوک بسیار حائز اهمیت است چون سالک با رسیدن به مقام والای خود ممکن است این مسیر را طی کرده برگردد.
3.پرهیز از غرور و ادعا:
سالک با طی نمودن گامهایی از ریاضت به قدری کشف صوری قدرت تصوف درطبیعت و آگاهی از حالات پنهان مردم دست می یابد که نباید موجب غرور سالک شود.
رهنمودهای سلوک
توصیه و سفارش بزرگان در راه ورسم سلوک به 4 طریق می باشد.
1.زندگی به جهان دوست 2. روی کردن از جسم به جان 3. تقسیم بندی اوقات 4. رعایت دقیق تکالیف شرعی5. اعمال و ازکار ویژه 6. تعالی اخلاق و رفتار
1. زندگی به فرمان دوست
تا انسان به درجه برتری از کمال وجودی نرسد و تا موجودی خدا گونه نگردد افتخار صفت عبودیت نصیب وی نخواهد شد. از آنجا که کارهای دنیا غفلت زا و سرگرم کننده اند، انسان باید در اندازه نیازهای ضروری و ناگزیرش به کاری حلال و مباح دنیوی پرداخته و فراتر از حد ضرورت نرود. دیگر اینکه بکوشد که به یاد خدا باشد. هرچه بیشتر، بهتر.
2-روی کردن ازجسم به جان
انسان باید مقداری بیش از حد معمول از غذا و استراحت خود بکاهد، تا ازجنبه حیوانیت کاسته، به روحانیت خود بیفزاید. فکر او باید بیشتر درباره خودش باشد که چیستم؟ ازکجا آمده ام و به کجامی روم؟
3-تقسیم بندی اوقات
1. زود بخوابد تا درنیمه شب برای عبادت بی بهره نماند.
2. دروقت خود نماز بخواند.
3. اززمانهای ارزشمند در روز و ماه و سال استفاده کند .
4. گاهی انسان زمانهایی در زندگی برایش به وجود می آید که به خدا نزدیک می شود باید ازآن استفاده کند.
5. سه روز ازماه را روزه بگیرد-پنج شنبه اول وآخرماه-چهارشنبه وسط آن.
4.رعایت دقیق تکالیف شرعی
اگر کسی هرگونه اعمال و رفتار دیگری را غیر از صورت اعمال شریعت محمدی به جای دستورات معین دینی انجام دهد نشان آن خواهد بود که دچار وسوسه شیطان شده وهنوز دراسارت خودی وخودخواهی است باید انحرافات نجات یابد.
5.اعمال و ازکار ویژه
به دوصورت است برنامه شبانه روز-برنامه سالانه
یک برنامه صحیح و درست برای عبادت درصبح و شام کند و یک برنامه صحیح ودرست درماههای خاص مثل صفر-ربیع الاول-محرم-رجب … کند.
6.تعالی اخلاق ورفتار
ریاضت: درعالم عرفان-صدق -ایثار-زهد و شجاعت حضرت علی )ع( مصداق این عامل می باشد.
آفات تربیت و مجاهده
1.شکمپارگی الف) کاستن تدریجی از حجم غذا ب) کاستن از تدریجی از وعده غذا
2.شهوت جنسی: تقویت ایمان و زهد، روزه و گرسنگی و ازهمه بهتر، ازدواج به هنگام مهم است.
3.پرحرفی: بحث درمورد چیزهایی که به درد ما نمی خورد نکنیم-لعنت ونفرین- غنا-مسخره و استهزاء و …
4.خشم وکینه وحد: را باید ازخود دورکرد این نشانه مومن است.
5.دوستی دنیا: سعادت و نعمتهای پایدار را به لذتهای ناپایدار بایدترجیح داد.
6.جاه پرستی و خودنمایی: ازبدترین حالت سالک است که باید درهر چیز حتی عبادت توجه داشته باشد.
7.ریاکاری:نشانه ریا: یکی آنکه درتنهایی تنبلی درجمع کوشا، اگر ستایش شد بیشتر کارکند و درصورت نکوهش کار کند.
8.خودپسندی: مالک خودبین بیمار است و مورد خشم خداوند. فروتنی درجه بنده رادر درگاه حق بالا می برد.
9.فریب و غفلت: هزاران انسان، درغرور و غفلت عمر خود را به سربرده و به جایگاهی که می توانستند برسند نمی رسند.
فصل چهارم :
مقامات، منازل و احوال
درمسیر سلوک، تلاش و مجاهده سالک درسویی وعنایت و موهبت خداوند از سویی دیگر سالک را درمنازل و مقامات پیش برده و با حالات و صفات کمالیه وجودی آرایش می دهند که به عنایت و جذبه حق بر میگردد.
منازل، مقامات و حالات عرفان
1.یقظه: به معنی بیداری است توجه به هستی خود و کائنات-علاقه وشوق به فهم و درک این اسرار -بی قراری مبهم درون سالک-احساس تقصیر و کوتاهی
2.توبه:سالک هنگامی از یقظه به توبه می رسد که عوامل نفسانی و وسوسه های شیطانی، او را از راه نبرده باشد.
3.محاسبه: محاسبه ازنقطه ای آغاز و روز به روز گسترش می یابد. از گناه و طاعت تا نعمت و فتنه.
4-انابه : تلاش دراصلاح وضع خود-تلاش درجهت اصلاح خطاها درارتباط با خدا و خلق-رقت قلب غیرعادی و سرانجام با لطف و عنایت خدا رو به رو می شود.
5-تفکر: اگر انابه تکامل یابد، سالک با درخششهایی از عالم معنا و جلوه هایی از حقیقت آشنا می شود.
6.تذکر: یعنی رسیدن-به اعتصام به خدا که عملاً آثار عنایت و جذبه حق-دریافت معانی باطنی قرآن کاستی از مصاحبت مردم -علاقه دنیا – تعلقات شخصی-خوراک و خواب.
7.ریاضت: یعنی غلبه حال، برعلم و عقل سالک-عبور از مرحله تعارض اسما و صفات و استشمام نکهت و حدت و احدیت حق-اهتراز و شادمانی غیرقابل توصیف باطنی
8.حزن: آشنایی ممالک با عوالم معنوی وپیچیدگیهای این عوالم او را دچار غم و اندوه می سازد.
اخبات: پیشرفت درحزن دراثر عنایت خداوند پناه معشوق آرامش یافته ار خوف به هیبت می رسد.
10.تبتل: یعنی بریدن از خلق و پیوستن به حق
11.مراقبه: چشم سالک مدام درپی معشوق و به راه معشوق است.
12.استقامت: درا ین منزل سالک بیش از پیش ازحجامت صفات به سوی احدیت ذات گام برمی دارد
13.توکل :سالک دراختیار معشوق قرار می گیرد و سلوک و سیرش به اراده حق خواهد بود.
14.صبر:سالک درعین بلا و گرفتاری دم نمی زند و شکایتی نمی کند از دشوارترین منازل سیر وسلوک است.
15.رضا: سالک صادقانه درجایگاه خود مانده- سراسر وجودش غرق درحیا و شکر می گردد-خوش رفتاری با مردم و ادب و فروتنی باهمه موجودات
16.فتوت: فتوت آن است که دل و درونت را چنان صاف و پاک به خدا تحویل دهی مانند روزی که خدا آن را به انسان تحویل داده است.
17.انبساط: رها و بی تکلف بودن درزندگی با مردم به اصطلاح خاکی بودن بامردم، ارتباط بی آلایش با حضرت حق
18.اراده: کاستن از اعمال قالبی و افزودن براعمال قلبی-تکرار قبض وبسط دراثر تکرار حالت فرق و جمع
19.یقین: ازعلم و آگاهی خود فانی شده و به مقامی فراتر از یقین برسد
20.انس: انس به نورکشف-همراه با شیفتگی و شیدایی-ضربات مداوم موج فنا
21.ادب: سالک را با عزم وشکوه مقام بندگی آشنا می سازد-خوف سالک را از یاس و ناامیدی پاس میدارد .
22.احسان: سالک درمقام احسان ادب را به کمال می رساند.
23.حکمت: سیرسالک درمعرفت حقایق گسترش می یابد.
24.سکینه: دل به نور حق روشن می شود و زبان بی اختیار به حکمت جریان می یابد.
25.همت: آگاهی و بصیرت سالک افزوده و باطنش را با علم لدنی والهام می آراید.
26.محبت: نخستین مرحله از مراحل فناست. هرکه وارد وادی محبت گردد، سرانجامش جزفنا نخواهد بود.
27.عطش: یک خواهش بی پایان است-همت رسیدن به جلوه بی پرده معشوق.
28.ذوق: دراین مرحله سالک به مقام قرب می رسد و با لذت دیدار آشنا می گردد.
29.دهش: بهت و واماندگی ویژه ای که دراثر ظهور حالات ناگهانی ناشی از تجلیات حق پدید می آید.
30.وقت: فرصتهای انتقال سالک از شهادت به غیب و از فیزیک به متافیزیک است.
31.صفا:سالک با حضرت حق صورت حضور می یابد.
32.سرور: شادمانی فراگیری است که ازهرگونه آلایش دور است.
33.مکاشفه: فنای کلی ذاتش – بقای حقانی با وجود حق
34.حیات: معرفت و قدرت برتر از آثار این مقاوم و منزل است.
35.سکر: مرحله بقای پس ازفناست که مخصوص کاملان عالی مرتبه است. شادمانی برصبرو ثبات سالک چیره می شود.
36.صحو: سالک احساس عیش مدام می کند.
37.فنا: سالک حقیقت حق را با حق می یابد و سرانجام از فناهم فانی شده و به سوی بقا می رود.
38.تحقیق: درفضای حقانی فنا، هیچ گونه اثر از خلق نماند و حضرت حق به چنان یگانه یگانه باشد.
39.جمع جمع: میل وشوق بی پایان -به هدایت مردم مانند حضرت بنی اکرم و آمرزش ازخدا برای بخشش کفار
40.توحید: نقطه اوج-سلوک انسان هرگز به پایان نمی رسد.
فصل پنجم
نگاهی به یافته ها
این وعده حق است که پاداش زحمت نیکوکاران را پایمال نکند، آثار و صفات عمده سالک درسه دسته می توان در نظر گرفت: آگاهی، توانایی و رفتار این سه صفت سالک نسبت به درجات وجودی او متفاوت است از امام حسین )ع( نقل است که المعروف بقدرالمعرفه و این تاکیدی است بر نسبت آگاهی توانایی و رفتار درانسان که به گزینش و عمل او بر می گردد. سالک با پیشرفت در منازل و مراتب وجود از لحاظ اوصاف و آثار وجودی خود، یعنی دانایی و توانایی و رفتار نیز سیر تکاملی خواهد داشت.
یافته های مقام یقظه
1-اشارات: درخواب و بیداری سالک، درخششهایی از کمالات سلوک خودنمایی می کند، خواب نیکان و پاکان-آرزوی زیارت-شهادت-قرب-حق -کارنیک … و نیز ظرافت باطن رقت قلب و حوادث غیرعادی یا مثلاً آیه ای را در قرآن می خواهد بیابد قرآن را باز می کند با همان آیه روبه رو می شود.
2-داشتن حالت غیرعادی: احساس می کند که بسیاری از کارها چندان ضرورت ندارند و ما این همه به آنها می پردازیم. درعوض، بسیاری ازموضوعات و مسائل هستند که بسیار مهم اند و ما به آنها نمی پردازیم.
یافته های مقام توبه ومحاسبه:
درحال و هوای توبه و محاسبه، یافته های زیر به دست می آیند:
1-احساس بی وفایی: احساس همراه رنج واندوه دراتلاف عمر با غفلت
2-توجه به قضا و قدر الهی: سالک انحرافها را محصول قضا و قدر والهی می کند و اینکه کسی از آن جان نمی برد.
3-حالت رضایت امتنان : سالک مطمئن است خداوند او را درغفلت رها نکرده است.
4-احساس توانایی جبران گذشته: احساس توانایی به پیشرفت درآینده و جبران گذشته
یافته های منزل انابه
1-رقت قلب ومیل به گریه – تاثر از حوادث طبیعی-زندگی-فیلم-نمایش و ادبیات
2-درد رازجویی: سالک می خواهد از هیپنوتیسم گرفته تا احضار روح و تعبیر خواب وامثال اینها همه را تجربه کند، اما نباید وقت خود را صرف این کارها کند و گرنه این حس ظرفیت و گران قدر خود را، با راههای نادرست سرگرم کرده، ازنتیجه ای که باید بگیرد، دور می افتد.
3-بارقه های غیبی: سالک درخششهایی از عالم غیب را دریافت کرده وبا اشارتی آشنا می گردد
یافته های منزل تفکر
1-عطش شهود: سالک امید و جرات پیدا می کند تا همت خود را بلند و طمع درشهود برداشته باشد به هردری می زند تا به مراد برسد
2-سقوط شهوات : کاهش میل به غذا و لذتهای دیگر از جمله لذت جنسی است.
3-مزمزه کشف وشهود: سالک سرانجام نتیجه ی قرارهایش را به دست آورده و با اشاره های ضعیفی ازشهود آشنا می گردد.
یافته های منزل تذکر
1-افزایش ذوق عبادت: نوعی شیرینی و شادمانی درعبادت احساس می شود.
2-اهتزاز: احساسی است شبیه به احساس جوانی که پس از مدتی دوری مطمئن می شود که یک ساعت بود معشوقش را خواهد دید.
3-توان تصرف در عبادات و اشارات با موهبت الهی می تواند معانی باطنی قرآن وسنت و کلام اولیا را درمی یابد و گاهی زبان اشاره را می داند.
4-پیشرفت درفهم معانی باطنی قران
یافته های مقام مراقبه
1-سرور و شادمانی غیرقابل توصیف
2-پرستش عاشقانه
3-دریافت اشارات ازل : سالک با نقش و تاثیر عالم اعیان و اسما و صفات الاهی در اندازه ای بسیار ضعیف و محدود آشنا می گردد.
4-پیشرفت درفهم معانی باطنی قرآن.
یافته های مقام توکل
1-احساس استغناء سالک خود را از کائنات بی نیاز می بینید سرش به دنیا و عقبی خم نمی شود.
2-نداشتن بیم و نگرانی: کسی که درمقام توکل است ذره ای بیم و نگرانی احساس نمی کند.
3-بی نیازی ازغذا: غذای او بسیار تقلیل می یابد با کاهش غذا ضعیف و ناتوان نمی گردد.
4-ظهور کرامات : سلوک از آغاز با نوعی کارها و حادثه های غیرعادی همراه است این کارهای غیرعادی راکرامت می گویند که درمنزل توکل، قوت بیشتر می گیرد.
فصل ششم:
بحثی درکشف وشهود
عالی ترین دست آورد سیرو سلوک، کشف و شهود حقیقت است.
چیستی کشف وشهود
کشف وشهود تنها دراثر فنابه دست می آید و درآن حوزه عالم و معلوم درعینیت خارجی وحدت می یابند و نیز رسیدن به معرفت عمیق هستی، جزبامعرفت شهودی امکان ندارد.
درجات مکاشفه
1-کشف صوری: نخستین مراحل گذرا ازفیزیک مربوط است که سالک با جهانی میان جهان مادی و مجرد روبرو می گردد. مکاشفات صوری، غالباً محدود در حجاب صورت اند یعنی هم جزئی اند و هم ناب و روشن نیستند بنابراین نیازمند تعبیر و تفسیراند اگر راهنمای خوب نباشد سالک گرفتار خطا می گردد.
2-کشف معنوی : سالک ازصورت گذشته وارد قلمرو و معنا و حقیقت می گردد که دارای مراتب و درجاتی هستند.
میزان و منطق مکاشفه
1-زمینه های مکاشفه : برای ایجاد زمینه های مناسب برای کامیابی سالک احتیاج به عنایت و جذبه حق می باشد و اهلیت که عنایت معشوق درتوفیق سالک موثر است.
لزوم اهلیت ذاتی: اگر اهلیت و استعداد و گوهر ذاتی درکار نباشد هیچ یک از عناوین و عوامل عارضی کارساز نخواهد بود.
سیرو سلوک در گرو اهلیت : افروزی به سرنهادن، خیال زلف یار پختن و زبور عشق خواندن نیازمند اهلیت و شایستگی ویژه ای است که همگان را بهره از آن نیست.
لزوم اهلیت در وصال معشوق :
دیده به دیدار یار گشودن و به مقام وصال راه یافتن، نیازمند اهلیت و شایستگی است دراین اهلیت افزودن برصفای ذاتی، تلاش و کوشش عاشق نیز موثر است.
لزوم اهلیت درکسب فیض:
سالک با امید واعتماد به لطف ازل لازم است به تلاش و مجاهده افزوده زمینه بهره مندی اش را از فیض بیکران حق فراهم سازد.
توجه دقیق به ضابطه ها
1-شریعت : اعتبار صحبت هرکشفی می تواند با میزان شرع محمدی ارزیابی شود.
2-بهره گیری از شیخ و راهنما: شیخ و راهنما می تواند انسان را از کوره راههای خطرناک رهایی بخشد.
3-اجرای دقیق برنامه ها: هرسالکی باید برنامه و تعلیم خاص خودرا داشته باشد اگر با برنامه درست نباد صدها خطر دارد.
4-بازشناسی یافته ها: معرفت خواص به طور مستمر لازم است سالک باید بداندکه خاطر او حقانی است یا شیطانی یانفسانی یا نوعی دیگر
5-ملکه تشخیص حق وباطل: افرادی که با تفسیرو حدیث و حکمت و کلام سروکار دارند می توانند از آگاهیهای خود بهره گیرند و انحرافها را تشخیص می دهند.
فصل هفتم :
هدف سلوک (عرفان عملی)
کمال انسان
هدف عرفان عملی و سیر وسلوک، همین است که انسان کمال شایسته خود را به دست آورده انسان کامل گردد. انسان کامل، مظهر اتم حضرت حق درکائنات بوده وظیفه او درجهان هستی و امانت دار خزائن فیض او خواهد بود.
1-هستی شناسی عارفان
یک ) بود و نبود
هستی حقیقی بسیط و اصیل است که در وحدت ناب و صرافت محض خود، باهیچ گونه کثرت، همراه نیست این حقیقت اصیل واجب با لذات بوده و به چیزی نیازمندنیست. این حقیقت واحد، ذاتاً فیاض و مواج است.
دو)درجات و مراتب نمودها
امواج آن حقیقت، به صورت این نمودها، ازنقطه وجدت ازلی تنزل یافته نیم دایره ای از جریان فیض معشوق ازل را ترسیم می کند. این تجلی از نقطه وحدت حق آغاز گشته است ودرجهان خاکی پایان می پذیرد.
سه) نو زکجا می رسد، کهنه کجا می رود؟
دراین دایره همه درجات و مراتب، مظاهر و جلوه های آن حقیقت یگانه اند. حقیقت همه حقایق آن لطیفه در باقی است که این هویتها و تعین ها، ازجهتی آینه ظهور او را ازجهت دیگر، حجاب چهره اویند که همان معماری پایان ناپذیری است.
2-جایگاه انسان
همه پدیده های جهان ماده براساس میل حسی، به سوی انسان درحرکت اندو انسان به سوی خدا، فنادر عالم سلوک، یک جریان عینی است که به وسیله آن، سیر تکاملی وجود تحقیق می یابد رسیدن به حقیقت و هستی اصلی و حرکت تکاملی درجهان انکار ناپذیراست و بی تردید بخش عمده این حرکت تکاملی از اراده اختیار ما سرچشمه نمی گیرد و اینکه اساس و منشا همه آثار و افعال پدیده ها وجود است چون هویتهای اعتباری وهمی و خیالی اند.
3-ولایت و خلافت
ولایت صنعتی از صفات الهی است و ولایت انبیاء و امامان، از فروغ و شعب ولایت مطلقه است. خلاقیت حقیقی که بالاترین درجه ولایت می باشد ولایت دوم است یک ولایت عطایی که محصول عنایت و جذبه حق است و نیازمند مجاهده و سلوک نیست دیگر ولایت کسبی که بامجاهده و سلوک به دست می آید اولی محبوبان و دومی به محبان تعلق دارد.
یک) ضرورت ولایت و خلافت : خلافت الهی : با ظهور کائنات، ربوبیت نیز مانند همه اسماء و صفات الهی درمراتب هستی، جاری و ساری است و خلیفه حلقه اتصال کائنات به آن ذات قدیم درحوزه ولایت و ربوبیت است.
مظهریت اسم جامع الله: از آنجا که اسم الله جامع اسماء الهی و محیط به همه آنهاست باید دارای مظهری کلی و جامع باشد که آن مظهر خداوند بوده و به همه کائنات احاطه و حاکمیت داشته باشد که نبوت و امامت مظهری از این خلاف و ولایت تکوینی است.
حاکمیت و تعدیل : به دلیل تضادو تخاصم درعالم هستی، یک حاکم عادل نیاز دارد تا براین حقایق متضاد حکومت کرده نظام عدل را در میان آنها برقرار سازد و این همان مظهر اسم الله یعنی خلیفه است.
دو) لوازم عینیت مقام امامت و خلافت
کار و حال محقق چون از بلوغ ذاتی او برمی آید از نوعی ثبات هماهنگی برخوردار است انسان کامل ازحوزه خود و خودخواهی عادی و مبتذل گذشته است و بنابراین برای او بیش از هرچیز، کمالش ارزش دارد و تحقق وبلوغ به مقام امامت و خلافت الهی با گونه ای اعجاز همراه است که شایسته دریافت وحی می باشد درحوزه قدرت و تاثیر اعجاز و کرامت و درقلمرو اراده و عمل خلق عظیم است.
4
-اوصاف ولی و خلیفه حق
هرگاه انسان به مقاو ولایت برسد، معرفت وآگاه او به مرز وحی والهام رسیده و توانمندی هایش نیز در حدمعجزه و کرامت خواهد شد و اخلاق ورفتارش نیز به قلمرو خلق عظیم وعصمت می پیوندد و همه این برتریها یک منشا دارند که همان درجه برتر هستی است رفتار ولی ذاتی است – عمل درانسان متفاوت است براساس تربیت و تعادلی وجودی گونه گون است درجه کمال باحیله و نیرنگ نمیتواند همراه باشد درجه کمال به گونه ای اثر خود را آشکار می کند.
5-اوصاف معصومان
مقام امامت یک واقعیت عینی براساس شایستگی فردی از افراد انسان ازنظر کمالات وجودی است که محصول عطاو عنایت الهی است.
امام باامدادهای غیبی و الهام آسمانی مورد حمایت قرار میگیرد.
امام دارای صفت عصمت بود و ازگناه و لغزش درامان است.
امام دارای معجزه و کرامت است.
امام یگانه روزگار خویش است.
وجود امام ضرورت مستمر دارد تا جهان باشد حتماً امامی درآن حضور خواهد داشت.
اطاعت و پیروی از امام درامور مربوط به دین و دنیا و ظاهرو باطن سبب نجات و سعادت بوده و مخالفت با او زمینه ساز حکومت انسان خواهد بود.
شناخت مقام امام و شان امامت کار هرکس نیست.
امام را باید پیامبر یا امام به فرمان الهی معرفی کند.
فصل هشتم:
اوصاف پیشوایان
آداب و اخلاق الهی معصومان )ع( بهترین سرمشق سالکان است.
1-خلق عظیم محمد علیه السلام.
پیامبر از دنیا دهن پرنکرده و گوشه چشمی به آن نسپرد، پهلوهایش از همه تهی تر و شکمش از همه گرسنه تر بود برروی زمین غذا می خورد همانند بردگان می نشست. خودش به جامعه و کفش خودوصله می زد.
2-از علی )ع( آموز
علی مردی بودفوق العاده، درهرجهت توانمند، سخن به حق می گفت و داوری به عدل می کرد. علم و حکمت ازسراپایش فرو می بارید. از دنیا و دلخوشیهای آن فرار می کرد به تنهایی شبها پناه می برد چشمانش اشکبار بوده ودلش غرق تفکر و تامل
3-ایثار فاطمه )ع(
فاطمه محور اشارات و عنایات الهی و حدیث کسا و پاره تن رسول خدا، بدون شک در نزول آیات اطعام پیاپی برمسکین و یتیم و اسیره همدل و همدست مولای علی )ع( بود دراوج جوانی باداشتن چنان شوهر و فرزندانی هنگامی که از پدرش شنیدکه پیش از همه از دنیا می رود شادمان شد به گونه ای که با این شادمانی، مرگ پدر را تحمل کرد حقا که زبان از توصیف ناتوان است.
4-حلم و بردباری امام حسن )ع(
امام حسن از همه بیشتر درشکل ظاهری رفتار و بزرگواری همانند پیامبر )ع( بود. پس از پدرش و غلبه معاویه برجهان و اسلام هیچ گونه توطئه و نیرنگ را برای تحقیر وآزار آن بزرگوار به کار می بستند و آن حضرت درنهایت استقامت و پایداری آن همه را تحمل می کرد تسلط برخویش درمقابل بدگویان از بزرگواری آن مرد دراخلاق است.
5-سالار بلاجویان کربلا
بهترین پاکباز طریقت برای عاشقان حقیقت حسین است. احرام او درمکه، رمزی از ترقی درمراتب شریعت به طریقت بودکه آن حضرت به یاران هشدار داد که این کار تکلیف عام نیست و نیز آسان به کف نمی آید.
6-سرور سجده گزاران
بهترین نمونه تقبل و عالی ترین سرمشق راز و نیاز با معشوق است هرگاه وضو می گرفت رنگ می باخت به او می گفتند چرا نگرانی می گفت: هیچ می دانید که دربرابر چه کسی می خواهم بایستم و درنماز سراپای وجودش می لرزید/
7-امام باقر علیه السلام
امام صادق علیه السلام می گوید: پدرم شبها به گریه و زاری می پرداخت و رو به سوی خدا کرده می گفت پروردگارا گفتی بکن، نکردم گفتی نکن بازنگشتم اینک منم و پیشگاه تو و هیچ عذری درکار نیست.
8-امام صادق علیه السلام
مذهب تشیع به نام او معروف است . از بزرگان اهل بیت است که درعلم وعمل یگانه روزگار بودتلاوت و تدبرش درقرآن سرمشق بزرگی است برای عاشقان خدا.
9-باب الوائج ، هفتمین پیشوا
پیشوای شب زنده داران و بردباران کسی که شبها را به پرستش و روزها به روزه داری و یاری مردم می پرداخت به خاطر برجستگی جایگاهش دربندگی خدا و نیکی به مردم او را عبدصالح می نامیدند. خداپرست، بخشنده ترین، دانا و بزرگوارترین مرد روزگارش بود.
10-پیشتاز مقام رضا
وارث همه فضایل علی بن ابی طالب و علی بن الحسین بود، با علم و حلم مولای متقیان وارث صبرو تحمل امام سجاد بود با کلام الهی انس دایمی داشت. هرسه روز یک بار ختم قرآن داشت با خدمتگزاران برسرسفره می نشست شبها کمتر می خوابید و روزها را روزه می داشت.
11-جواد الائمه
یکی از نمونه های محبوبیت بود او درکمتر از 10 سالگی مقام امامت رسید. با اینکه مدت عمرش کوتاه بود برکات فراوانی از آن وجود به شیعیان رسید و شاید این کوتاهی عمر خود نشان دیگری از محبوبیت او بود.
12-امام علی بن محمد )ع(
علی از گلستان نبوت بودکه با همه گرفتاریها لحظه ای از عبادت خداوند و خدمت به خلق باز نمی ایستاد.
13-یازدهمین خورشید حسن عسکری )ع(
نمونه تقوا و سرمشق بشر درپرهیز از دنیا و رویکرد به آخرت بود.
14-خورشید دوازدهم مهدی منتظر )ع(
حجت خدا و امید رهایی انسان ها خلف صالح، صاحب الزمان، قائم آل محمد و مهدی موعود که خود آیتی از رحمت و عنایت حق است.
اوصاف پیروان
شب زنده داری و تقوا و دوری از دنیا از همه بیشتر تاکید رفته است. دستگیری از درماندگان، رعایت حقوق دیگران تلاوت قرآن مهربانی باخویشاوندان زندگی کوتاه دنیا را فدای سعادت جاودان کرده واز این سودای پرسودی که خداوند در اختیارشان نهاده است غفلت نکرده با ازخود گذشتن فریب دنیا را نخورد و به رهایی خود کوشیده اند
پرستش واصلان
درآثار عارفان مسلمان در دو مورد به سقوط تکلیف از عارف اشاره شده است یکی درحال فنا که عارف ازخود بی خود شده وعقل و آگاهی ظاهری او خلل یافته است دیگر درمقام بقای پس از فنا، عارف در این مقام به دلیل دست یافتن به هدف ورسیدن به سرمنزل مقصود نیازی به عبادت ندارد زیرا عبادت برای آن بود که به هدف برسد و اکنون رسیده است اما عارفان درعمل درهیچ یک از این دو مورد، عارف را بی اعتنا به عبادت نمی دانند آنان درهر دومورد یاد شده عبادت خود را ترک نمی کنند.
فصل نهم :
جلوه های عرفان درادب پارسی
سفارش ها و هشدارهای اخلاقی
1-ترک ستیزه جویی ومردم آزاری مسالک راه حق یکسره صفا و جوانمردی است چون اساس دین و لطف و کرامت است.
2-تحمل ناهمواریها: عارف هرگز درانتظار گل بی خارنیست.
3-قناعت و عزلت: طمع و دنیاداری انسان را به ذلت می کشد. مرد باید گنج قناعت را قدر دانسته، خود را به ذلت دچار سازد
4-عدم توجه به حسودان: انسان باید هدف خود را جلب رضای خالق و آسایش خلق قرار دهد و اعتنایی به حسودان نکند.
5-نصحیت شنیدن: ارج نهادن به راهنمایی و نصیحت بزرگان
6-عدالت: عدالت و دادگستری برای امیران وامری ضروری است و گرنه کسی روی آسایش نخواهد دید
7-رعیات شرایط سنی: انسان باید مناسب با سن خود رفتار کند.
8-دوری از غرور و خودنمایی: غرور باعث می شود که انسان همه چیزخود را ازدست بدهد.
9-دوری از بدان : پرهیز از همنشینی با بدان از خصوصیات نیکان است
10-کوشش برای دوستی:
11-رعایت ادب مجلس: پرهیز از هرگونه خودنمایی
12-آسان گیری : آسان گرفتن زندگی آرامش را به همراه دارد.
13-دوری از نیرنگ
14-عیب جویی نکردن
15-دوری از امساک و تنگ چشمی
16-افتخارنکردن به فسق
17-مقابله به مثل با زورمندان
18-دوری از ستیزه جویی و جدل
19-سرمشق قراردادن نیکان
20-غمخواری افتادگان
21-خیر، بی ریا
22-شادمانی درهر حال: شادمان و شکرگزار با وجود همه گرفتاریها
23-بردنیا تکیه نکنیم.
24-خوش رفتاری در دنیای گذران
25-مهربانی به شکرانه نعمت
26-اغتنام فرصت: اگر جوانی هم به غلط از دست رفت باید در دوران پیری فرصت را از دست نداد
27-نگرانی از نتیجه کار
28-غنیمت شمردن جوانی
29-شیوه آسایش : بادوستان مروت با دشمنان مدارا
آداب سلوک
سالک برای رسیدن به سرمنزل مقصود، باید با تلاش مداوم، همه دقایق سلوک را درنظربگیرد.
1-یقظه و هوشیاری: بیداری ازخواب غفلت نه تنها درآغاز سلوک،بلکه تا پایان آن از ضروریات است .
2-طهارت: سالک باید از تطهیر مستمر درون و برون غفلت نورزد.
3-همت: همت بلند عامل نیرومند کامیابی سالک است.
4-عزم و اراده: عزم و اراده نیرومند از ضروریات راه سالک به شمار می رود.
5-آگاهی: موفقیت درگرو آگاهی و بهره یابی درست از تعالیم و دستورات است.
6-عزلت و گمنامی: سالک باید تا حد توان، از آمیزش و ابتلا به جاه و شهرت پرهیز کند.
7-خاموشی و ترک گفت و گو: درسلوک باید دم درکشید و خاموش نشست.
8-ذکر: باطن را باید با یاد حق مشغول و زبان را به نام حق گویا کند.
9-تسلط برنفس اماره: نفس اماره سالها زحمت و پیروی از دستورات پیران طریقت است.
10-ترک عادت: باید از اعمال و احوال ناسازگار با اصول روزمرگی برای رسیدن به مقصد بهره گرفت.
11-ترک جفا: مرد راه می یابد از جفا بپرهیزد.
12-پرهیز از یار بد: همراهی با نیکان را با تاکید تمام، سفارش کرده اند.
13-ترک خود پرستی: بزرگترین دشمن انسان و بزرگترین مانع راه حق خودپرستی است.
14-پاکدلی: باید آیینه سینه را ازهر گونه زنگاری پاک نگه داشت.
15-صدق: نهایت صدق باید رعایت شود.
16-آزادی و آزادگی: باید از خیر عقل دوراندیش که غالباً محور کارش مصالح حیات مادی است گذشت
17-چالاکی: سالک باید سراپاجوش و خروش و جنبش و حرکت باشد.
18-پرهیز از نخوت : دوری از هرگونه خودپسندی
19-عجز و نیاز: در راه جانان عجز و نیاز بهترین توشه سالک است.
20-رعایت ادب با زیردستان
21-خوش بینی با زیردستان
22-توکل 23-اطمینان و اعتماد
24-عاشق وشی: حالات و هیجانات خاص عاشقان راستین
25-مراقبه و نفی خواطر: سالک باید راه اغیار را برحریم یار ببندد.
26-پرهیز از شتاب
27-وفاداری به عهد امانت
28-بی اعتنایی به یافته های دروغین
29-تسلیم و رضا: کارخود را به معشوق واگذار کند. الف) تساوی لطف و قهر: باید سالک تسلیم معشوق باشد ب) تساوی مرگ و زندگی: مرگی که خواسته معشوق باشد شیرین است ج) ترجیح قهر بر لطف: فراق بروصال و درد را بردرمان ترجیح می دهد
30-ادب 31-شکر
32-حیا: سالک باید شرمنده کار خویش، قصورها و تقصیرهایش باشد
فهرست
آشنایی و شناخت
پیشینیه تاریخی
عرفان اسلامی درمقایسه با عرفان های دیگر
فصل یکم عرفان عملی
عرفان عملی و شریعت
فصل دوم : مشکلات عرفان عملی
دشواری های عام
دشواری های خاص
مشکلات مراحل و منازل سلوک
هشدارهای سلوک
فصل سوم : ریاضت
مفهوم ریاضت
شرایط و آداب ریاضت
رهنمودهای سلوک
آفات تربیت و مجاهده
فصل چهارم : مقامات، منازل و احوال
منازل، مقامات و حالات عرفان
فصل پنجم : نگاهی به یافته ها
یافته های مقام یقظه
یافته های مقام توبه
یافته های منزل انابه
یافته های منزل تفکر
یافته های منزل تذکر
یافته های منزل ریاضت
یافته های مقام مراقبه
یافته های مقام توکل
فصل ششم : بحثی درکشف و شهود
چیستی کشف و شمود
میزان و منطق مکاشفه
توجه دقیق به ضابطه ها
فصل هفتم : هدف سلوک
کمال انسان
فصل هشتم: اخلاق و آداب پیشوایان و پیروان
اوصاف پیشوایان
اوصاف پیروان
پرستش واصلان
فصل نهم : جلوه های عرفان در ادب پارسی
سفارش ها و هشدارهای اخلاقی
آداب سلوک
0
2