شرایط
ازدواج و عقد
و از نشانه های خدا بر شما این است که از جنس خودتان برایتان همسرانی آفرید تا به واسطه آن آرامش یابید . ((قران کریم ))
به طور یقین شیرین ترین حادثه ای که در زندگی همه اتفاق می افتد ازدواج است و برای دختر و پسری که با هم ازدواج می کنند پرداختن به وظایف همسری و جلب رضایت همسر از مهمترین مسائل است . ما در مجموعه حاضر سعی داریم به صورت ساده و مختنصر به موضوعاتی نظیر انتخاب همسر مناسب , گذر از دوران نامزدی و عقد و همچنین تداوم زندگی زناشوئی با موفقیت و کامیابی اشاره نمائیم . اکثر افراد جامعه در طول زندگی به خصوص اوایل زندگی با مشکلات زیادی روبرو می شوند به خصوص مشکلات اقتصادی مثل نداشتن مسکن , مخارج زندگی , نداشتن شغل دائم و … . اما با این وجود بسیاری از اختلافات زوج ها و حتی بسیاری از طلاق ها به خاطر مسائل اقصادی نبوده است بلکه ندانستن راه و رسم زندگی و نشناختن همدیگر باعث این جداییها گردیده است .
هدف ما این است که شما با ملاک های انتخاب همسر مناسب , نحوه گذر از دوران عقد و اصول زندگی مشترک اشنا شوید و فضای زندگی را برای همدیگر ارام بخش کنید . با خواندن و بکار بردن این اصول و کمک گرفتن از مشاوران مسائل خانوادگی مطمئن هستیم به موفقیت هایی در زندگی خواهید رسید و احساس خوبی از انتخاب همسر خود و از کنار هم بودن خواهید داشت .
ضمن اینکه به شما می گوییم : مطالب این جزوات با یک بار خواندن ممکن است فراموش شوند و یا مدت زیادی طول بکشد تا بتوانید انها را بکار بگیرید پس این مطالب را بارها بخوانید تا فراموش نکنید و همچنین صبور باشید تا بتوانید آنها را در زندگی بکار گیرید و اگر باز هم مشکل داشتید با یک مشاوره یا روانشناس مسائل خود را در میان بگذارید .
امیدواریم با بکار بستن مواردی که توصیه خواهد شد همیشه زندگی شما با سعادت و شادکامی همراه باشد .
راهکارهایی برای ایجاد روابط صمیمانه تر شوهر با زن
1- به حرف های همسرتان گوش کنید و سئولاتی از او بپرسید .
2- بکوشید بدون ارائه توصیه های نا خاسته , به مدت 20 دقیقه به حرف های او گوش کنید .
3- سعی نکنید در قبال مشکلات او راه حل ارائه دهید , در عوض با او هم فکری و همدلی کنید.
4- علاوه بر مناسبت های ویژه , در مواقع دیگر نیز برای تنوع به او شاخه گلی هدیه کنید .
5- از قیافه و ظاهرش تعریف و تمجید کنید .
6- وقتی ناراحت است به احساساتش احترام بگذارید .
7- وقتی خسته است به او پیشنهاد کمک بدهید .
8- وقتی می خواهید دیر تر به منزل بروید , به او زنگ بزنید و خبر دهید .
9- از محل کار به او زنگ بزنید و حالش را جویا شوید یا موضوع هیجان انگیزی را برای او تعریف کنید یا بگوئید که او را دوست دارید . کاری کنید که بداندوقتی ازاو دورمی شوید , دلتان برایش تنگ می شود .
10-در حضور دیگران محبت خود را بیشتر به او نشان دهید .
11-برای او بیشتر از فرزندان اهمیت قائل شوید و کاری کنید که بچه ها بدانند شما اول از همه به همسرتان توجه دارید .
12- با او به گونه ای رفتار کنید که در اوایل ازدواج رفتار می کردید .
13- به شیوه ای با گفت و گو کنید که نشان دهید که شما خواهان رسیدن به خواسته های او هستید .
14- فرصت خاصی را فراهم کنید که با هم تنها باشید .
15- وقتی آرایشگاه می رود و مدل موهایش را تغییر می دهد , از فرم جدید او تعریف کنید.
16- وقتی به حرف های او گوش می دهید , تماس چشمی خود را با او حفظ کنید .
17- اگر از شما در خواست کمک و حمایت کرد , بی آنکه در خواست او را نا بجا تلقی کنید به او پاسخ مثبت دهید .
18- وقتی همسرتان در دکراسیون منزل تغییراتی ایجاد کند از حسن سلیقه او تعریف و تمجید کنید .
برای آزمودن افراد همنشینی کافی است
حضرت علی (ع)
چگونه همسر مناسب خود را انتخاب کنیم
دوران نوجوانی و جوانی مانند یک دریای طوفانی است . در این دوره جسم و روان دچار التهاب و هیجان است . اندیشیدن به اینده و طرح هایی برای زندگی , ابزار عقیده , دوست داشتن و دوست داشته شدن , همسر یابی و رسیدن به فرد اید آل هم به جوان محبت می دهد و هم احساس ارزشمند بودن , هم احساس بالغ شدن و هم رسیدن به آرزوهای دیرینه . جوانی که در استانه ازدواج قرار می گیرد به دلیل موقعیت سنی و عدم تجربه در این زمینه با سوالاتی روبرو می شوند که دست یافتن به پاسخ سوالاتشان امنیت بیشتری در جهت معیارهای زندگی مشترک به انها خواهد داد و اب اصول علمی و اخلاقی نسبت به زندگی نگاه خواهد کرد و پایه های زندگی آنها از استحکام بیشتری برخوردار خواهد بود . نکات مثبت گفته شده زمانی صورت واقعیت به خود می گیرد که عشق و علاقه از روی شناخت و با درنظر گرفتن تمام جوانب امر و ملاکهای لازم باشد . اما دیده می شود که اکثر جوانانی که پایه های ازدواج خود را با روابط عاشقانه ای که در ابتدا شور و جوششی بی حد و حصر دارد و بر اساس احساسات زود گذر و بدون شناخت کافی اغاز می شود بنا می کنند غالباپس از مدتی روابطشانبه سردی می گراید . در اغاز این روابط , احساسات مانع از در نظر گرفتن حقایق , واقیتها و ارزشهای خانوادگی و اجتماعی می شود , اما اندکی بعد از واقیتهای ریز و درشت زندگی مانند عدم رضایت والدین , قدرت تصمیم گیری والدین , نقش انان و سازگار نبودن دیدگاههای عقیدتی , اخلاقی فرهنگی و واقعیت های دیگر زندگی بلعث می شود این عشق سطحی کاملا رنگ بازد و حتی گاهی جای خود را به نفرت دهد . در نظر گرفتن این مسائل در زندگی باعث ثبات , پایداری و تداوم زندگی می شود .
در امر ازدواج ابتدا باید تفکر کرد و منطقی تصمیم گرفت و سپس عمل کرد و در نهایت به احساس اجازه ورود داد (به عبارتی ابتدا شناخت پیدا کنید بعد اقدام کنید و سپس به خودتان اجازه عاشق شدن بدهید ) . دختر و پسر جوان برای تشکیل زندگی مشترک هدف خود را باید معین کنند . هر کاری که هدف و انگیزه نداشته باشد در نهایت ناتمام و یا دشواری به بار خواهد آورد .
اما مسئله مهمی که باید در نظر داشت این است که فرد ابتدا بایستی شناخت کافی از خود داشته باشد و ببیند در خود توان بر عهده گرفتن مسئولیت زندگی مشترک را دارد یا نه ؟ وهمچنین انتظاراتش از زندگی با همسر اینده اش چیست و چه انتظاراتی از طرف مقابل دارد . از دیگر ویژگیهای لازم برای ازدواج موفق این است که فرد از رشد عقلی برخوردار باشد یعنی :
1- برای رسیدن به اهداف خود در زندگی برنامه ریزی کند .
2- در تصمیم گیریها بیشتر از عقلش تبعیت کند تا احساساتش .
3- مسئولیت پذیر باشد و مسئولیت اعمال , رفتار وتصمیمات خود را بر عهده بگیرد .
بنا به دلایل مذکور باید مناسبات و روابط البته در چهارچوب خانواده باید انقدر باشد که دختر و پسر بتوانند شخصیت , انگیزه ها و توقعات یکدیگر را دقیقا مورد مطالعه قرار دهند . در هنگام همسر بایستی دختر و پسر از همدیگر شناخت پیدا کنند ولی ممکن است به واسطه مسائل مختلف ان دو نتئانند لازم و کافی را بدست اورند .
دوران نامزدی زمان بسیار مناسبی است تا درکمال ارامش و خونسردی و با یررسی دقیق , رفتارهای طرف مقابل را مورد ارزیابی قرار داده و درصورت شناخت کامل اقدام به ازدواج نمایند .
دوستی های قبل از ازدواج :
بدون شک ارتباطی که بین دختر و پسر قبل از ازدواج بوجود می اید باید در جهت شناخت یکدیگر برای یک ازدواج موفق باشد و اگر غیر از این باشد مشکلات فراوانی برای آنها بوجود می اید . تحقیق نشان می دهد اکثر دوستی های خیابانی منجر به مسائل خواص شده و موجب شکست خصوصا دخترها بوده است . اگر طرفین می خواهند از یکدیگر شناخت پیدا کنند باید این اشنایی با اطلاع خانواده باشد . دختر و پسر باید از هم شناخت داشته باشند اما شناخت از جنس مخالف با وجود افرادی از جنس مخالف است که سالها با مال زندگی کرده و ما انها را در طول زندگی از نزدیک می شناسیم . برای یک دختر شناخت پدر , عمو , برادر , دائی و یا پسرهای فامیل و دوستان خانوادگی و برای پسر شنالخت مادر , خواهر , عمه , خاله , دختران فامیل و یا دوستان خانوادگی می تواند نشانگر واقعیت وجودی جنس مخالف باشد . این شناخت باعث می شود که اولا از خیال پردازی و تصور رویائی در مورد جنس مخالف پرهیز شود و دوم اینکه ترسها , دلهرها , احساس خصومت و خشونت به جنس مخالف از ذهن حذف شده یا اصلاح گردد و دیگر اینکه در هنگام برخورد با جنس مخالف خونسردی و متانت حفظ شود و همه اینها کمک می کند که دختر و پسر در برخورد با یکدیگر احترام متقابل را رعایت کنند , بر اعصاب خود مسلط باشند و واقعیت های وجودی یکدیگر را بپذیرند و با عقل و منطق تصمیم گیری نمایند .
گاهی اوقات افراد به وصورت اتفاقی یکدیگر را می بینند و از هم خوششان می اید و به یکدیگر علاقه مند می شوند ( بخصوص در سنین پائین مثلا 17 یا 18 سالگی ) اما باید این نکته را متذکر شد که قبل از 20 سالگی اولا احساسات و هیجانات جوانی غلیان دارد و دیدگاهها و شخصیت فرد به ثبات نرسیده است و بعد از مدتی فرد می فهمد که اینها احساسات زودگذر بیش نبوده و ثانیا جوان دیدگاههای خاصی دارد و بر اثر جهان بینی خاص خود مایل است که دیگران خود را با وی سازش دهند و انتظار دارد همه چیز بر اساس دیدگاه فکری او باشد بنابراین پایداری ورانی و عاطفی ندارد .
عشق سالم چیست ؟
عشق واقعی این است که انسان بتواند علایق و احساسات خود خواهانه شخصی را کنار بگذارد . عشق واقعی بدون رسیدن به درجه ای از پختگی هرگز ممکن نیست . این عشق ارام ارام شکل می گیرد و به کمال می رسد و فرد را برای یک زندگی زناشوئی و مسئولیت هایش اماده می کند . عشق به معنای به دیگری اندیشیدن است , دلواپس دیگری بودن و نشان دادن حساسیت به نیاز های دیگران .
تفاوتهای زن ومرد
زن و مرد در تمام زمینه های زندگی خویش با یکدیگر فرق دارند . زن و مرد جدای از این که به گونه ای متفاوت ارتباط برقرار می کنند ، اندیشه ، احساس ، واکنش و عمل آنها نیز متفاوت است . یکی از راههایی که کمک بزرگی به بقا و دام زندگی می کند و زندگی زناشویی را استحکام می بخشد درک این تفاوتهاست . ما انتظار داریم همسرمان که از جنس مخالف است و بر اساس خلقت با ما تفاوت دارد و تکمیل کننده ما است مانند ما احساس داشته باشد و عمل کند و این جاست که زن ها به اشتباه فرض را بر اسن اساس می گذارند که اگر شوهرم مرا دوست دارد بایستی مانند من فکر کند . مردها نیز به اشتباه انتظار دارند که همرسشان باید مانند آنها بیندیشد ، ارتباط برقرار کند و از خود واکنش نشان دهد . درک گشترده تفاوتهای میان زن و مرد کمک می کند که بسیاری از مشکلات مذربوط به رواببط زناشویی حل شود.
ما آگاهی دقیقی از تفاوتهای میان زن و مرد نداشته و متاسفانه وقتی را ههم جهت درک و توجه به یکدیگر در نظر منمی گیریم و به همین دلیل است که به فردی پر توقع ، زود رنج و بی حوصله تبدیل می شویم . در چنین شرایطی با وجود بهترین و پرشورترین حسن نیتها ، مهر و محبت به فراموشی سپرده می شود و گاهی در روابطمان مشکلاتی پدید می آید . رنجش و تنفر ، از هم گسیختن روابط زناشویی و افزایش بی اعتمادی و بی اعتنایی و تحکیم از جمله پیامدهای این توجهی و عدم آگاهی می باشد .
نیازهای اساسی عاطفی در زن و مرد :
بیشترین نیازهای پیچیده عاطفی خویش را می توانیم در نیاز به عشق و محبت خلاصه کنیم ، زن و مرد هر یک دارای نیازهای اساسی عاطفی هستند که اهمیت همه آنها به یک اندازه است .
از مهم ترین نیازهای اساسی زن مورد عشق و علاقه قرار گرفتن ، درک شدن ، احترام ، عشق ورزیدن به همسر ، اعتماد و اطمینان خاطر از سوی همسر است ، در حالی که از مهم ترین نیازهای اساسی عاطفی مرد اعتماد همسرش به او ، پذیرش ، قدرشناسی ، تحسین ، تشویق و تائید از سوی همسر خویش می باشد .
اشاره به نیازهای زن به آن معنا نیست که مرد نیازمند آنها نیست . مرد هم نیازمند مورد علاقه قرار گرفتن ، درک شدن ، احترام ، عشق ورزی ، اعتماد و اطمینان خاطر است . اما منظور از نیاز اساسی آن است که شخص پیش از آن که بتواند به نیازهای همسرش توجه کند ، باید یکی از نیازهای اساسی اش برآورده شود .مرد هنگامی به نیازهای اساسی زن توجه می کند که نیازهای اساسی خودش برآورد شده باشد . برای زن نیز همین گونه است . گاه پیش می آید که زن آن چه را که خودش نیازمند آن است به همسرش عطا می کند و از یاد می برد که نوع عشقی که همسرش نیاز دارد چیز دارد چیز دیگری است . به همین ترتیب ،مرد نیز به نیازهای خویش توجه دارد و این حقیقت را فراموش می کند که نوع عشقی که او محتاج آن است ،همیشه متناسب با نیازهای همسرش نیست و کمکی به او نمی کند . از انجا که نیازهای اساسی عاطفی زن مورد توج قرار گرفتن ودرک شدن و مورادی از این قبیل است لذا خودبه خود زن می کوشد به شوهرش توجه زیادی داشته باشد و او را درک کند اما مرد ممکن است چنین توجه و حمایتی را ناشی از عدم اعتماد همسرش نسبت به خود بداند . نیاز اساسی مرد آن است که همسرش به او اعتماد داشته باشد نه اینکه از او مراقبت کند .
همسران باید نسبت به یکدیگر اعتماد داشته باشند و و چیزی را از دید دیگری پنهان نکنند و هرگاه شک و تردیدی را احساس کردند صادقانه پرسیده و مسئله را باز کنند و جای شک و شبهه را از بین ببرند . بدبینی و بدگامانی یکی از بزرگترین آفت هایزناشویی است دو نفر که با هم در زیر یک سقف زندگی می کنند باید به گونه ای اعتماد و پذذیرش بینشان برقرار باشد و گرنه پس از مدتی که با هم زندگی کردند به علت این که نتوانستند یک ارتباط خوب بین خودشان برقرار کنند ظاهراً با هم زندگی می کنند ولی در واقع هر یک جداگانه دنیایی متفاوت برای خود می سازند.
زن نیاز دارد که کسی نیازها و خواسته هایش را درک کند ، به او توجه کند ، و بدون این که قضاوت کند راه حل ارائه دهد ، پای صحبت و درد دل او بنشیند . در گذشته زنها از یکدیگر حمایت می کردند و برای همدرد دل می کردند اما امروزه این فرصت را ندارند . در ساختار جدید جامعه اگر قرار باشد زنان صحبت کنند معمولاً فقط با همسر خود صحبت می کنند . مردان نیز بر اساس ساختار جنسی خود در موقعی که زن درد دل می کند می خواهند روی موضوع قضاوت کنند و حوصله گوش دادن به این گونه صحبتها را ندارند و باعث رنجش آنها می شوند . زیرا وقتی زن صحبت می کند مرد فکر می کند از دست او شاکی است و یا او باعث فشار و ناراحتی اشت شده و یک خواهد به دفاع بپردازد در حالی که زن نیاز به یک گوش شنوا و آرام دارد تا خود را تخلیه کند . مرد از راه گوش دادن به سخنان همسرش می تواند به گونه ای موثر نیازهای اساسی او را برآورد کند . وقتی مرد بی آن که عصبانی شود ، می تواند به احساسات همسرش گوش کند ، این کار او هدیه ای ارزشمند به همسرش است . هر چه زن بیشتر بتواند احساساتش را بین کند ، بیشترحس می کند مورد توجه شوهرش قرار گرفته است .
مردان زمانی که ناراحت هستند با قدم زدن و سکوت آرامش پیدا می کنند و زنها با توجه به ویژگی خود که تمایل به حرف زدن در موقع ناراحتی است ، شروع می کنند به سئوال از همسر و ریشه یابی ناراحتی او و شوهر این رفتار را به حساب تجسس و سلطه گری او تلقی می نماید .
همان گونه که مرد باید به منظور برآورده ساختن نیازهای همسرش به صحبت های او گوش کند ، زن نیز باید هنر نیرو بخشیدن به شوهرش را بیاموزد . مردها زمانی انگیزه پیدا می کنند که احساس کنند مورد نیاز هستند .
زنان توقع دارند ، وقتی که به آراستگی خود توجه می کنند و یا در محیط خانواده تغییری ایجاد می کنند شوهرشان با ورود متوجه این تغییرات شود . و این مسئله را بیان کند و واکنش نشان دهد .در حالی که ممکن است مرد احساس کند مطلب مهمی نیست و تازه ایراد گیری کند که چرا خود را خسته کرده … و زن احساس می کند بعد از این همه تلاش تازه همسر او به جای قدردانی به سرزنش و ایراد گیری پرداخته و همین موضوع به نظر ساد می تواند احساسات منفی نسبت به یکدیگر ایجاد کند .
زن وقتی مردی را دوست دارد خود را مسئول می داند که به کمک کند تا رشد یابد و منتظر فرصت است تا به او بگوید چه باید انجام دهد و کمکش کند تما در نظر مرد رفتار او سلطه جویانه و به قصد کنترل تعبیر می شود . هنگامی که زن در صدد حمایت از شوهرش بر می آید در واقع به او نیرو می بخشد تا آن گونه که باید باشد . وقتی زن به شوهرش اعتماد میکند و او را باور دارد مورد تحسین و تقدیر خویش قرار می دهد ، مرد نیرو می گیرد .
رمز و راز نیرو بخشیدن به مرد آن است که هیچ گاه سعی نکنید در صد تغییر یا اصلاح و پیشرفت او برایید. برخی از همسران سعی دارند طرف مقابل را مانند خود و به دلخواه خود تربیت کنند . این فکر و اندیشه بسیار دور از تفکر سالم است ، زیرا این واقعیت را باید پذیرفت که هر کس باید با خود واقعی اش زندگی کند .
همسرتان را همانگونه که هست بپذیرید و باور داشته باشید.
حقیقت این است که مرد در برابر تغییر رفتار و خلق و خوی خویش مقاومت می کند اما وقتی احساس کند همسرش به او اعتماد دارد و او را مورد تقدیر قرار میدهد خود به خود شروع به تغییر ،رشد و ترقی می کند . اگر زن و شوهر از آن چه واقعاً به آن نیاز دارند بهره مند شوند ، بی آنکه نیازی به ابزار محبت بیشتری باشد ، هیچ گاه از زندگی با یکدیگر خسته نمی شوند .
از نظر مردها ، رسیدن به هدف مهم است .برای مردها بیش از هر چیز موقعیت و پیشرفت است که موجب خرسندی و رضایت خاطر می شود زیرا می تواند شایستگی آنها را ثابت کند . اما زنها برای عشق ،محبت ، برقراری ارتباط و زیبایی ارزش زیادی قائلند . زنها از طریق گفتگو و مطرح کردن مسائل خویش و برقراری ارتباط صمیمانه به خرسندی می رسند . برای زنها برقراری ارتباط اولویت دارد و مطرح کردن احساست شخصی خیلی مهم تر از رسیدن به اهداف و موقعیت است . زنها به شرکت در میهمانیهای فامیلی و دوستانه ،رفتن در دل طبیعت ،قدم زدن در بازار و دیدن ویترین مغازه ها علاقمند هستند .
یکی از نشانه های محبت و عشق زنها این است که بی انکه درخواست کمک شود به همنوع خود کمک و یاری می رساند اما معمولاً وقتی زن به مرد پیشنهاد کمک می کند ، مرد احساس می کند که زن براین باور است که خودش به تنهایی از عهده این کار برنمی آید در حالی که وقتی به زن پیشنهاد کمک می شود این احساس در او بروز می کند که مورد محبت قرار گرفته است . البته برای مردان بسیار مهم است که همسرشان به این باور برسد که شوهرش توان حل مشکلات و مسائل را دارد و در این خصوص به اعتماد داشته باشد و از دیگران برای حل مشکلات درخواست کمک و راهنمایی نکند.
آن چه باید بدانید :
* مرد باید بدانید که وقتی همسرش درباره مشکلات سخن می گوید در واقع قصد نزدیک شدن به او را دارد نه اینکه منتظر شنیدن راه حلهای اوست . در این زمان او کسی نیاز دارد که با جان و دل به حرفهایش گوش دهد .
* مردی که دچار نگرانی و استرس شده می کوشد تمام توجه خود را بر روی یک مشکل متمرکز کند واز دیگر مسائل غافل می شود ولی وقتی زنی دچار استرس شده فوری در صدد یافتن راه حلی برای مشکلاتش بر نمی آید بلکه با ابزار احساساتش و نیز درک شدن از سوی دیگران ترجیح می دهد به آرامش برسد.
* مرد وقتی احساس کند که همسرش به او نیاز دارد انگیزه پیدا می کند و نیرو می گیرد ولی زن وقتی که احساس کند همسرش به او عشق می ورزد انگیزه پیدا می کند و نیرو می گیرد .
* مردها شدیداً نیازمند آن هستند که از سوی همسرشان مورد قبول و پذیرش باشند ولی نهایتاً نیازمند آن هستند که همسرشان به حرفاشان گوش کند و احساساتشان را درک کند.
* زن تصور می کند که اگر شوهرش او را دوست دارد بی آن که نیازی به درخواست داشته باشد از او حمایت می کند ولی مردها به طور غریزی انگیزه لازم را برای ارائه حمایت از همسر خویش ندارد ، بلکه زن باید از شوهرش درخواست کند .
* اگر زن با لحنی ملایم و آرام از شوهرش بخواهد که به حرفش گوش کند ، مرد هم از این که به او توجه کند خوشحال می شود .
عناصر یک عشق سالم :
برای رسیدن به یک عشق سالم ابتدا شناخت لازم است و برای شناخت هم زمان لازم است . عشق بدون شناخت توهمی بیش نیست و بیشتر شیفتگی است تا عشق . از دیگر عناصر عشق سالم , احترام گذاشتن به طرف مقابل , وفاداری نسبت به یکدیگر, داشتن صداقت و بالاخره مسئولیت پذیر بودن در مقابل یکدیگر است . در عشق فدا شدن معنی ندارد . باید هر دو طرف نسبت به همدیگر گذشت داشته باشند .
انتخاب همسر یکی از مسائلی است که تصمیم درمورد آن بیش از هر مسئله دیگری در زندگی نیاز به تامل و دقت داشته و عجله و شتاب در ان نتایج ناخوشایندی به همراه دارد . برای این امر مهم باید بسیار اندیشید و مشورت ها کرد . در اسلام نیز توصیه شده قبل از ازدواج تمام خصوصیات همسر اینده را مطالعه و اگاهانه شریک زندگی خود را انتخاب کنید .
برای انتخاب همسر بایستی معیار هایی را در نظر گرفت , این معیار ها عبارتند از :
1- فرهنگ خانواده ها : بهتر خانواده هر دو نفر , از نظر فرهنگی , اقتصادی و سنت های رایج , نزدیک به هم باشند . گاه در یک خانواده اداب و رسوم و سنت هایی رایج است که با سنت ها و فرهنگ خانواده دیگر مغایر است و این موضوع باعث مشکلات فراوانی در زندگی زناشویی می شود . همچنین از نظر سطح اقتصادی هر چه به هم نزدیک تر باشند امکان بروز اختلافات کمتر است . دختر و پسر باید خانواده های یکدیگر را بشناسند و با در نظر گرفتن معیار ها , ارزشها و اداب و رسوم جامعه و خانواده خود همسر خویش را انتخاب کنند . بهتر است اعتقادات ارزش ها و روش زندگی دختر و پسر و خانوادهایشان نزدیک و شبیه یکدیگر باشد .
2- اعتقادات دینی و مذهبی : اعتقادات مذهبی از انعطاف ناپذیر ترین باور های فردی است بنابراین امکان تغییر انها در طول زندگی کمتر است . دختر و پسری که با اعتقادات دینی متفاوت ازدواج می کنند پس از احساسات پر شور جوانی در زمینه های مختلف از جمله تفاوت عقاید , اختلاف در تربیت فرزندان , نوع پوشش , انجام فرائض دینی و غیره دچار اختلاف می شوند . بنابراین شدت پایبندی به این باور ها عامل مهمی است که دختر و پسر جوان باید ان را در نظر گرفته و در این خصوص با یکدیگر تشلبه داشته باشند .
3- وضعیت اقتصادی : برای شروع یک زندگی داشتن حداقل شرایط اقتصادی از جمله داشتن شغل برای پسر و نیز داشتن سرمایه ای ولو اندک برای شروع زندگی ضروری است . دختر و پسری که قصد ازدواج دارند باید از مسائل مالی و اقتصادی یکدیگر با اطلاع باشند .
4- تحصیلات : برای انکه زن و شوهر بتوانند بهتر یکدیگر را درک کنند و نیاز های طرف مقابل را بر آورند , بهتر است از نظر تحصیلات در سطح مشابهی قرار داشته باشند زیرا این امر باعث می شود موضوعات مورد علاقه و برداشت های طرفین به هم نزدیک تر باشد .
5- تفاوت سنی : سن مناسب بین دختر و پسر بسیار مهم است . معمولا بهتر است پسر 3 تا 7 سال از دختر بزرگتر باشد ولی اگر یکی از طرفین که شناخت و تجربه بیشتری در زندگی دارد بتواند از نظر اخلاقی و رفتاری طوری عمل کند که بتواند حالت روحی و رفتاری خویش را با همسر مورد علاقه اش تطبیق دهد و آن نقصان را با اعمال شایسته و عقل بالای سنی خود جبران نماید , مسئله اختلافات سن قابل حل خواهد بود .
6- زیبایی : زیبایی به عنوان یک معیار مطرح است . دختر وپسراز نظر تناسب جسمی , شکل , قیافه و اندام بهتر است نزدیک به هم باشند و تفاوت های موجود خیلی چشمگیر نباشد . البته برای انتخاب زوج مناسب خود یک اصل کلی را باید در نظر داشت و آن اینکه قیافه و ظاهر پس از مدتی عادی می شود و انچه در انتخاب همسر باید ملاک عمل قرار گیرد در مرحله اول معیار های مثبت انسانی است و زیبایی را هم می توان پس از ان مد نظر قرار داد . چرا که معیار های انسانی افراد هستند که حجم بسیار عظیمی را در جریان زندگی در بر می گیرند .
7- نداشتن اعتیاد : داشتن اعتیاد به هر صورتی ( حتی به صورت تفننی ) یکی از مهمترین عوامل از هم پاشیدگی خانواده در عصر حاضر است . دختران و پسران , باید بدانند که قبل از انتخاب همسر این مسئله را به خوبی بررسی نمایند . فردی که دچار سو , مصرف مواد مخدر است ممکن است تا چند سال علائم مصرف خود را مخفی نگه دارد و حتی نزدیک ترین افراد خانواده او از موضوع اطلاع نداشته باشند ولی توجه به بعضی از مسائل مثل سیگار کشیدن , شکست در تحصیل , نداشتن شغل ثابت طی چند سال گذشته , بی ثباتی اخلاق و رفتار , به بررسی این موضوع به صورت عمقی کمک می کند .
8- تناسب در خصوصیات ( ولی نه یکسانی ): نباید به دنبال کسی باشیم که مثل خودمان باشد . در ازدواج ما نمی خواهیم مثل هم شویم بلکه زن و شوهر هر کدام می توانند خصوصیات منحصر به فرد خود را داشته باشند . اصولا زن و مرد با هم تفاوت دارند و این تفاوت ها در نیاز ها , ارزش ها , نحوه برقراری ارتباط , رفتار ها , معاشرت و 000 است و اتفاقا همین تفاوت ها باعث جذابیت و پذیرش بیشتر یکدیگر می شود اما اگر زن و مرد از این تفاوت ها اگاهی نداشته باشند با یکدیگر اختلاف پیدا می کنند . البته بایستی به این نکته اشاره کرد که در بعضی از خصوصیات شخصیتی بهتر است زن و مرد به یکدیگر نزدیک باشند ولی در بعضی دیگر باید درست متضاد یکدیگر باشند . مثلا فردی که دارای شخصیت سلطه گر است با فردی که دارای همین خصوصیت است نمی تواند سازگاری داشته باشد . اما بایستی بین زن و مرد تناسب وجود داشته باشد . این تنسب شامل تناسب در علائق , تناسب در طبقه اجتماعی , امکانات اقتصادی و تشابهات ارزشی و غیره است . به همین دلیل باید مناسبات و روابط البته در چارچوب خانواده انقدر باشد که دختر و پسر بتوانند شخصیت , انگیزه ها و توقعات یکدیگر را دقیقا مورد مطالعه قرار دهند . در پایان لازم است یک نکته اساسی را خاطر نشان کرد و ان اینکه اموخته های طول زندگی را می تو.ان تغییر داد زیرا همه انها اکتسابی هستند و کافی است غلط بودنش به فرد ثابت شود تا میل به تغییر آن فزونی یابد , ولی عوامل ساختاری و شخصیتی افراد را به سختی می توان تغییر داد . تغییر این گونه عوامل در صورتی حاصل می شود که هر دو طرف بپذیرند وجود تفاوتهای فاهش مسئله ساز است , پس باید تغییر کنند . این تغییرات نیازبه گذرزمان , اموزش علمی , خواستن و به کار بردن تمرینات است . تنها خواستن کافی نیست . گذشت اگاهانه در زندگی و پاکسازی ذهن از تعصبات , نقش اساسی در تفاهم و سازگاری دارد . تمام این تلاش ها زمانی ثمر بخش است که عشق و تفاهم در میان باشد . عشق و علاقه , زمینه ساز گذشت گردیده و نقش موثری در میل به تغییر ادمی بازی می کند . آن وقت زندگی معنای واقعی اش را پیدا می کند و این میسر نیست مگر به لطف فداکاری و گذشت هر دو طرف , که تغییر یک طرف هرگز کافی نبوده و نیست .
مهارتهای ارتباطی
روابط خوب و سالم هنگامی ایجاد می شود که زن وشوهر بتوانند خواسته ها و نیازهای خود را به یکدیگر بگویند وحتی گاهی به درخواستهای یکدیگر نه بگویند .
از عواملی که در روابط زن و شوهر ایجاد مشکل می کند این است که آنها نمی توانند با هم درست صحبت کنند . اگر حرفهای امروز باعث ایجاد شمکل شد باید از خود پرسید علت چیست و نحوه حرف زدن را عوض کرد .
معمولاً نحوه حرف زدن از کلمه هایی که استفاده می کنید تاثیر بیشتری دارد . نحوه حرف زدن نشانه اعلان جنگ یا صلح است . لذا زن و شوهر باید از لحن کلام مناسب در ارتباط با یکدیگر استفاده کنند . البته در اکثرمواقع لحن کلام و نحوه حرف زدن در اول ازدواج محبت آمیز و دوستانه است اما متاسفانه این طرز حرف زدن حفظ نمی شود و به تدریج فراموش می شود .
بیشتر وقتها زن و شوهرها از صحبت کردن در مورد احساسات و مسائلی که باعث دل نگرانی آنهاست ترس دارند و فکر می کنند اگر این حرفها را بزنند باعث بحث ومشاجره خواهد شد اما بدانید وقتی که بتوانید راجع به احساسات خود حرف بزنید باعث می شود که نحوه حرف زدن و قیافه تان عوض شود . مثلاً اگر شما به همسرتان بگوئید از دست تو عصبانی هستم ، او می پرسد چرا ؟ زیرا دلش نمی خواهد عصبانیت شمار را مشاهده کند اما اگر بگوئید ناراحت نیستم و احساس خود را بیان نکنید و درعوض صدای خود را بلند کنید یا درها را به هم بکوبید ،همسرتان این رفتار را نمی پذیرد و خشمگین شده و باعث بحث و دعوا می شود.
یکی از مشکلات زن و شوهرها که به صورت عادت شده این است که وقتی مشکلی بوجود می آید معمولاً دنبال مقصر می گردند و هر کدام دیگری را مقصر میداند در حال که چون زن و مرد هر دو یک طرف مشکل هستند نمی توانند قاضی خوبی باشند و قضاوت کنند پس در موقع ایجاد مشکل از متهم کرد دیگری خودداری کنید و با هم سعی و کنید تا مشکل را حل کنید .
یکی دیگراز توانایی ها در ارتباط ، نشان دادن علاقه واحساس مسئولیت در قبال همسر است .در هر فرصتی که پیش می آید به ویژگی های خوب همسرتان اشاره کنید و از او تشکر کنید . هر از چند گاهی بگوئید : به تو علاقه دارم ،هیچکس در زندگی مثل تو نمی تواند یار و یاور من باشد ، من به تو احتیاج دارم و یا احساس می کنم بدون تو زندگی کردن برایم دشوار است . حتماً لازم است این کلمات به زبان آورده شود نه اینکه در دل نگه داری شود .
نشستن با هم ، مسافرت به اتفاق همسر ،تماشای تلوزیون ، قدم زدن با همسر، شستن ظروف به طور مشترک و … می تواند ارتباط بین شما و همسرتان را نزدیک تر کند . با هم صحبت کردن ، گوش دادن به حرفهای یکدیگر ، احترام گذاشتن به هم دیگر و آرام کردن همسر در هنگام ناراحتی از مهارتهای برقراری ارتباط خوب است .
در برقراری ارتباط خوب یک نکته که باید به ان توجه کنید این است که حرفهایتان را با طعنه و کنایه مطرح نکنید . این گونه صحبتها باعث بحث ودرگیری بیشتربین شما و همسرتان می شود .
گاهی اوقات زن و مرد حرفهایی می زنند که شاید منظور شان یکی باشد اما درست متوجه منظور یکدیگر نمی شوید در نتیجه مشکلات ارتباطی به وجود می آید . پس سعی کنید با هم ساده و با محبت صحبت کنید.
از نسبت دادن القاب ناگوار و زشت به یکدیگر خودداری کنید . عناوینی مانند بدقول ، زرنگ شلخته ، بی عاطفه ، یک دنده ، بی انصاف ، زور گو ، خودخواه و این قبیل القاب که ممکن است در موقع ناراحتی و عصبانیت و بدون هیچ نیتی گفته شود ولی اثرات آن در ذهن او می ماند و از بین بردن آن از ذهن دشوار است .
از موراد دیگر این است که زن و مرد باید توجه داشته باشند که اشتباهات یکدیگر را در حضور دیگران مانند دوستان ، فرزندان ، آشنایان و فامیل مانند پدر و مادر شوهر ، پدر زن ، یا مادر زن بیان نکنند بلکه این اشتباهات را با یکدیگر و در یک محیط دوستانه و بدون حضور دیگران مطرح کنید و هدف از گفتن آن حل مشکل باشد .
زن و شوهر باید دلایل اختلاف خود را به سرعت بشناسد و به دست زمان نسپارند و به جای گله و شکایت و سرزنش یکدیگر به حل مشکلات بین خود بپردازند و پیش ازاینکه مشکل خود را با کسی در میان بگذارند با همسر خود در میان بگذارند و سعی کنند به عنوان دو انسان عاقل و بالغ مشکل و مسئاه را بین خود عادلانه حل کنند و اجازه ندهند که دیگران در این امر دخالت کنند .
مهمترین علت ایجاد مسائل و مشکلات بین زن و شوهرها ، سوء تفاهم و بدگمانی نسبت به همسر است . هم زن و هم مرد به یک نسبت باید از ایجاد سوء تفاهم ها جلوگیری کند . مثلاً اگر سکوت همسر را به عنوان قهر یا اعتراض معنی کنید مشکل ایجاد می شود و یا اگر خواسته خود را نگوئید و سکوت کنید معلوم نیست چه شده و مشکل چیست و این می تواند باعث کدورت شود . بنابراین وقتی از رفتار یا حرف همسرتان رنجیده می شوید و یا تحت تاثیر حرف کسی قرار می گیرید بهتر است آن را معلوم کنید و فرصت پاسخ گویی به همسر خود بدهید .
در زمانی که مرد سکوت کرده ، رفتار زن چگونه باید باشد ؟
1- با گفتن اینکه چه باید بکنی یا چه نباید بکنی به فکر کمک کردن به او و حل مشکل او نباشید .
2- با سوال کردن پشت سر هم سعی نکنید با او همدردی کنید .
3- نگران حال او نباشید و برای حال او تاسف نخورید .
4- کارهایی بکنید که با انجام آن کارها احساس خوبی پیدا کنید مثل تماشای تلوزیون یا آشپزی .
مرد از زنش انتظار که به او اعتماد داشته باشد و مطمئن باشد که مرد از پس حل مشکلش بر می آید ، این مسئله برای غرور ، عزت نفس و شرافت مرد مهم است .
مرد هم باید درک کند که وقتی زن لب به گله و شکایت باز می کند ، قصدش این است که با گفتن آن از سنگینی ناراحتی خود کم کند و راحت تر شود . زن هم باید توجه کند که طوری حرفهای خود را بگوید که حالت شکایت و انتقاد نداشته باشد البته این مطلب به این معنی نیست که زن احساسات خود بیان نکند بلکه باید در مورد آن حرف بزند ولی از کلمات و حرفهای مناسب استفاده کند .
هنر گوش دادن
وقتی که مرد یاد بگیرد که به حرفهای زن گوش کند و ان را بفهمد و در این موقع به او راه حل ندهد با او ارتباط خوبی برقرار کرده است . گوش کردن یک هنر است که احتیاج به تمرین دارد . شما باید تمرین کنید که خوب گوش کنید . گوش کردن با شنیدن فرق دارد . در شنیدن فقط شما می شنوید د رحالیکه فکرتان جای دیگر است ولی در گوش کردن علاوه بر شنیدن ، می توانید مقصود همسرتان را نیز بفهمد و بدانید که حالا چه باید کرد .
اما وقتی واقعاً خسته هستید و نمی توانید خوب گوش کنید بهتر است با مهربانی به همسرتان بگویید که الان وقت خوبی برای حرف زدن نیست حواهش می کنم یک وقت دیگر مثلاً بعد از شام خوردن با هم حرف بزنیم و طوری نشان دهید که واقعاً دوست دارید که حرفهای به او گوش دهید .
گذاشتن وقت جهت فهمیدن حرفهای شریک زندگیتان ضروری به نظر می رسد ، البته این کار نیاز به تمرین و تکرار دارد اما ارزش بسیاری دارد . با گوش کردن متوجه بسیاری از مسائل می شوید و می توانید راه حل خوبی برای آن مشکل بدهید . گاه با گوش نکردن و خوب توجه نکردن و سئوال نکردن از یک مشکل کوچک یک مشکل بزرگ می سازید و مرتکب اشتباهات زیادی می شوید . با خوب گوش کردن می توانید با هم ارتباط برقرار کرده و از بوجود آمدن بسیاری از سوء تفاهمات جلوگیری کنید .
هنر گفتگو
با هم حرف زدن موجب بدست آوردن شناخت از یکدیگر است البته با هم صحیت کردن در اوایل ازدواج که هر دو تنها هستند یا نسبت به هم علاقه دارند کافی نیست بلکه وقتی مشکلات زندگی زیاد شده و فرزندان دور آنها را گرفته اند مهم است . اگر حرف زدن برای حل مشکل و چاره اندیشی باشد در ابتدا باعث بحث و مشاجره می شود ولیکن تداوم آن باعث صمیمیت و روابط خوب می شود اما بعضی وقتها لذت حرف زدن با گفتن گله ها و شکایت ها از بین می رود و دیگر طرفین تمایلی به حرف زدن با هم ندارند .
چرا صحبت های خوب از دست می روند ؟
شیوه های بد حرف زدن مانند داد زدن ، غرغر کردن ، مسخره کردن ، نسبت دادن حرفهای بد به خانواده همسر ودروغ گفتن و … باعث می شود که به مرور زمان سوء تفاهم ها و اخلافات روی هم جمع شود و دیگر زن و شوهر میل به حرف زدن با هم نداشته باشند.
چرا زن حرف می زند و چرا مرد سکوت می کند ؟
گاهی به همان دلیل که زن شروع به حرف زدن می کند مرد سکوت می کند .
* زن آنچه را در دل دارد ویا راجع به آن فکر می کند به سرعت به زبان می آورد ولی معمولاً مرد در این موقع سکوت می کند وروی آن موضوع فکر می کند تا بفهمد چه می خواهد بگوید.
* وقتی زن ناراحت است برای آرامش یافتن حرف می زند ولی معمولاً مرد وقتی ناراحت است سکوت می کند تا آرامش و خونسردی خود را بدست آورد.
* زن با حرف زدن در مورد احساسات خود می خواهد با مرد صمیمی شود ولی مرد فکر می کند با گفتن احساسات خود و صمیمی شدن با زن ، قدرت خود را دست می دهد.
زن باید این نکته مهم را بداند که مرد در زمانی که آمادگی صحبت کردن ندارد نباید او را به حرف زدن وادار کند.
وقتی مرد سکوت می کند و می خواهد تنها باشد معمولاً زیرفشار روحی است و تلاش می کند تا به تنهایی مشکل خویش را حل کند ، در چنین شرایطی زن نباید سعی کند به او نزدیک شده و یا به او کمک کند .
چگونه اختلافاتمان را حل کنیم :
به هر حال در زندگی مشترک ، اختلاف و سوء تفاهم بروز می کند اما نباید از آن ترسید بلکه بهتر است به جای سرزنش یکدیگر و تفسیرنادرست به شناسایی مساله ، علت یابی و چاره اندیشی بپردازد و مهم این است که زن و شوهر حاضر شوند درباره مشکلاتشان به نحو سازنده ای گفتگو کنند . گاهی اوقات یافتن علت مشکل و چاره اندیشی قدری مشکل است نیاز به صرف وقت و توجه دارد ولی همسران باید بدانند که اگر نی توانند علت یابی کنند و به راه حلی برسند لااقل با سرزنش ، تحقیر و تفسیر نادرست مشکل را ریشه دار تر نکنند .
به این موضوع هم توجه داشته باشید که در بسیاری از موارد ریشه اختلافات زناشویی در تفاهمهای جسمی و روانی زن و مرد نهفته است و با آگاهی یافتن نسبت به این تفاوتها می توانیم از بروز بسیاری از اختلافات جلوگیری نماییم و فراموش نکنید که اگر با اختلافات به نحو صحیحی و سازنده ای برخورد شود باعث استحکام بیشتر روابط عاطفی زن و مرد می شود .
ما امیدواریم با به بستن نکاتی که ذیلاً به آنها اشاره خواهد شد ، در جلوگیری از بروز اختلاف یا حل مشکلات در روابط زناشویی به موفقیت هایی دست یابید:
1- افرادی که برای حل اختلافات امروز و فردا می کنند و آن را به تعویق می اندازند باید بدانند ریشه اختلافات بتدریج قوت گرفته و در دراز مدت به عقده هایی تبدیل می شود و شکاف حاصل از اختلاف هر لحظه بیشتر می گردد .
2- زوج هایی که در موقع بروز مشکل از روش برد و باخت و یا تحمیل راه حل مورد نظر خود بر دیگری استفاده کرده و احساس پیروزی دارند باید بدانند که این روش به جبهه گیری ، خصومت و کینه توزی منجر می شسود . اگر کسی منافع خود را کانون توجه قرار دهد و به زیرپا قرار دادن منافع دیگری توجه داشته باشد ، طرف مقابل را در موضع دفاعی قرار می دهد و او نیز سعی می کند در موقعیت مناسب تلافی کند .
3- توجه داشته باشید که در روابط زناشویی معمولاً لحن و نحوه گفتگو نقش بیشتری نسبت به محتوا و مفهوم کلام ایفا می کند و یکی از روشهای مهم برای جلو گیری از بروز اختلاف ، پرهیز از انتقاد شدید و مستقیم و تبدیل شکایتها و انتقادها به در خواست می باشد . در این خصوص به نمونه های زیر توجه فرمایید :
– به جای استفاده از عبارت : خیلی شلخته هستی ، هر قدر خانه را تمیز کنم باز همه چیز را به هم می ریزی که در واقع یک نوع شکایت است می توانیم بگوییم : ممکن است لباسهایت را به جالباسی بزنی و حوله را سر جای خودش بگذاری.
– یا به جای آنکه بگوییم: دهانت بوی بد می دهد : می توان گفت خوشبو کننده دهان خریده ام تا هر دو بتوانیم از آن استفاده کنیم.
4- گاهی دیده می شود که فرد با علاقه همسرش مبازره می کند . به عنوان مثال همسر علاقه مند به تماشای فوتبال است و زن احساس می کند برای او اهمیتی قائل نیست زیرا یا بیرون از خانه و در خانه محل کار است و یا هر وقت هم منزل است به تماشای فوتبال می پردازد . دیده شده است در چنین موقعی در حالی که شوهر غرق تماشای تلوزیون است زن اقدام به قطع برنامه می کند و بحث و جدل شروع می شود که چرا نسبت به من بی توجه هستی . اگر در چنین مواقعی کنار او بنشینید و از او بخواهید برایتان در مورد فوتبال توضیح دهد تا با علائق او سهیم شوید و پس از همراهی با او تقاضا کنید که زمانی هم برای توجه و پرداختن به علایق شما اختصاص دهد ، روش موثری برای حل مسئله خواهد بود.
5- تشکیل جلسات حل اختلاف
برای جلوگیری از بروز اختلافات می توان به تشکیل جلسه ای که در آن برای ابزار تاراضایتیها ومسایل حد و اندازه هایی مشخص می شود ، اقدام کرد . این شیوه برای حل اکثر مسایل جزئی وجتی پیچیده موثر است اما اگر در خصوص مسایل جزئی از این شیوه استفاده از بروز اختلافات زناشویی پیچیده تر پیشگیری به عمل می آید .
مقررات جلسه حل اختلاف :
* درباره محدودیت زمانی هر جلسه توافق کنید و زمانی رادر نظر بگیرید که بدون مزاحمت دیگران بتوانید آزادانه با هم صحبت کنید.
* موضوع صحیت هر جلسه را مشخص نمایید و بجای آن که همه مسایل طول هفته را مورد بحث قرار دهید بهتر است صورتی از مسایل تهیه کنید و با نظم و ترتیب درباره آنها بحث نمایید.
* در شروع هر جلسه درباره جلسه و موضوعات مورد نظر به توافق برسید و موضوعات را فهرست کنید .
* نوبت را رعایت کنید و در هر زمان به یک مساله بپردازید . به نوبت مسایل خود را به طور واضح شرح دهید تا همسرتان از آن اطلاع کافی به دست آورد.
* برای مسایل خود راه حلهایی ارائه دهید.
* به اتفاق به همه راه حلهای موجود توجه کنید . هر چه می توانید راه حلهای بیشتری گرد آورید و بعد هر کدام را تحلیل نمایید .
* برای اطمینان از این که منظور یکدیگر را فهمیده اید و به راه حل مورد توافق یکدیگر رسیده اید مطالب را جمع بندی و خلاصه کنید و زمانی را برای عمل کردن به راه حلها در نظر بگیرید .
* اگر در جلسه حل اختلاف دچار مشکل شدید و به توافق نرسیدید به جای عصبانیت فرصت دیگری را انتخاب نموده و در این مدت به راه حلی که مورد توافق دو طرف باشد فکر کرده و سعی کنید همسرتان را تایید نمایید ، بی آنکه لزوماً با اوهم عقیده شوید .
یکی از خطرات توجه به مسایل و اختلافات این است که ممکن است جنبه های مثبت زندگی مشترک نادیده گرفته شود . در جلسات حل اختلافات باید فرصتی رابرای بحث درباره جنبه های مثبت زناشویی یا حوادث خوشایند زندگی در نظربگیرید و به ساعات خوشی که در کنار یکدیگر گذرانده اید ، اشاره کنید.
دوران عقد
دوران عقد پلی بین دوران مجردی و زندگی مشترک است . در این دوران فرصتی فراهم می شود تا زن ومردی که هنوز زندگی مجردی خود را صورت رسمی شروع نکرده اند بدون قید وشرط با یکدیگر ارتباط داشته باشند ودر این موقعیت با خصوصیات همسر خود و خانواده اش آشنا شوند و همچنین بتوانند نحوه سازگاری با یکدیگر را یاد بگیرند و با زندگی مجردی وخود مختاری خداحافظی کنند . مراسم عقد نشان دهنده این است که زن و مرد انتخاب خود را کرده اند و به طور رسمی زن و شوهر شده اند.
اما ممکن است بعد از عقد بعضی احساس خوبی داشته باشند چون دوست ندارند در زمانهای مختلف با همسر خود باشند اما در گروهی دیگر احساس تردید و شک بوجود می آید و این سئوال در ذهن آنها ایجاد می شود که آیا کار درستی انجام داده اند یا خیر ؟ و آیا انتخاب آنها درست بوده ؟و منتظر دوستان و افراد خانواده هستند که به او بگویند که کار خوبی کرده یا نه ؟ اما شما باید بدانید که احساس تردید و نگرانی می تواند از مسائل طبیعی دوران عقد باشد ، در این وقت این شما هستید که باید برای انتخاب خود اهمیت قایل شوید و نباید اجازه اظهار نظر ، بدگوئی و دخالت بی مورد را به دیگران بدهید .
از دیگر مسایل دوران عقد این است که قبل از عقد دختر و پسر تنها خوبیهای همدیگر را می بینند ولی پس از از عقد احساس می کنند همدیگر را برای همیشه دارند و در نتیجه تنها به خوبیهای هم فکر نمی کنند ودر بعضی مواقع دنبال ضعفهای یکدیگر هم می گردند و مسائلی که قبلاً مهم نبوده الان برای آنها اهمیت پیدا می کند و فکر آنها را به خود مشغول می کند . در دوره عقد دختر و پسر بایستی با دید خوب و با اشتیاق با هم صحیت کنند و سعی کنند رابطه عاطفی خود را تقویت کنند و خانواده ها هم توجه داشته باشند که دختر و پسر تازه عقد کرده و به پشتیبانی درست خانواده نیاز دارد . بنابراین در این دوران علاوه بر اینکه به خوبیهای هم فکر می کنید سعی نکنید بدیها و ضعفهای همدیگر را بزرگ کنید.
یکی دیگر از موارد دوران عقد حساسیت زوجها نسبت به روابط قبلی همسر خود با جنس مخالف است و از همسرشان شروع به پرس و جو می کنند که مثلاً دختر قبلاً چه خواستگارهایی داشته است و یا پسر به خواستگاری چه کسانی رفته و چه احساسی نسبت به دختران فامیل داشته است ! در بسیاری موارد همین صحیت ها باعث حساسیت و اختلاف می شود . باید توجه کنید که این دوران فرصتی برای آشنایی با همدیگر است ونباید به پرس و جو از گذشته فرد بگذرد چرا که اگر گذشته همسرتان برای شما مهم بوده است باید قبل از عقد این مسائل را بررسی می کردید به علاوه اینکه عقد و ازدواج یک نوع پیوند زناشوئی است که این پیوند یک تعهد برای هر دو طرف ایجاد می کند و این تعهد از زمان عقد برقرار می شود نه گذشته فرد ، پس همسرتان را همانگونه که هست بپذیرید و برای داشتن یک زندگی خوب برنامه ریزی کنید .
از دیگر موارد دوران عقد این است که گاه فرد سعی می کند مطابق با میل همسرش رفتار کند ، احترام زیادی به او می گذارد و تلاش می کند همه چیز مطابق سلیقه او باشد . این باعث می شود که همسر چنین فردی احساس کند که این رفتار واقعی و همیشگی او است اما همین که دوران عقد را طی کردند و مدتی از ازدواجشان گذشت او می خواهد رفتار واقعی خود را بروز دهد که دوران عقد را طی کرند و مدتی از ازدواجشان گذشت او می خواهد رفتار واقعی خود را بروز دهد و از رفتارهای دوران عقد دیگری خبری نیست .
در این زمان همسرش رفتار فعلی او را با رفتار واقعی خود را بروز دهد و از رفتارهای دوران عقد دیگر خبری نیست . در این زمان همسرش رفتار فعلی او را با رفتار دوران عقد مقایسه می کند و دچار احساس بدی می شود واحساس می کند آن زمان همسرش به او علاقه داشته و حالا این علاقه از بین رفته است و یا او از ازدواجش راضی نیست و این باعث ایجاد ارتباط سرد می شود . پس دختران و پسران جوان قبل از عقد از این نکته خبر داشته باشند که دوران عقد جهت آشنایی است و باید رفتار واقعی از خود نشان دهند نه رفتار ایده آل و عالی .
بعضی وقتها در دوران عقد مشاهده می شود که بجای تلاش برای سازگاری ، زن و شوهر نقطه ضعفهای یکدیگر را بزرگ کرده و در مقابل هم قرار می گیرند و در مواردی بدون دلیل از خانواده های خود یک مسئله مهم و همراه با نگرانی است و این نگرانی ها طبیعی است و برای حل این دلواپسی ها هر چه بیشتر بتوانند با یکدیگر حرف بزنند و مسائل خود را مطرح کنند کمک می کنند که در آینده با مشکلات کمتری روبرو شوند .دخالتهای بی مورد خانواده دختر یا پسر در زمینه های مختلف مانند نوع رفت و آمد ، هزینه های خرج شده ، مخارج عروسی و … باعث می شود بین زوجها اختلاف و مشکل پیش آید .در چنین مواردی دختر و پسر جوان بهتر است سعی کنند حرفها و صحبتهایی که بین خودشان مطرح می شود را به خانواده های خود نبرند و خود برای زندگیشان تصمیم بگیرند در عین اینکه احترام خانوادها را نیز حفظ می کنند .
یکی از مسائل مهم آن است که دختر و پرس توقعات خود را متناسب با شرایط همسرشان در نظر بگیرند و بدانند که هر چقدر از مخارج غیر ضرو.ری دوری کنند در آینده با مسائل کمتری روبرو خواهند بود . خانواده ها هم بایستی به دختر و پسر جوان نشان دهند که بین خانواده مشکلی وجود ندارد و از بحث های بین زوجین نگران نباشند و مداخله نکنند و حتی اگر دختر یا پسر مشکلاتشان را نزد خانواده بردند و یا از همسر و یا خانواده اش شکایتی داشتند از انها بخواهند که مشکلاتشان را خودشان حل کنند .
باید توجه داشته باشید که هر زندگی به احتمال زیاد بر اساس عشق و علاقه آغاز می شود اما حفظ این عشق و علاقه نیاز به مهارتهایی دارد تا امکان خوشبختی و شادکامی را در شما ایجاد کند .
25