"طرفدار هنری هستم که انسانی است، یعنی کیهانی، اگرچه ضرورتاً دشوار یا هرآنچه که چاره پذیر باشد." "گهری"
فرانک اون گهری
"معماری پسماندها"
مقدمه
مقدمه
فرانک اون گهری
شروع فعالیت های حرفه ای گری، با تشدید دگرگونی های سیاسی و اجتماعی مصادف شد. امواجی که، پس از 1968 فروپاشی و شکست ساختارهای پیشین را می طلبید. نگرش تازه گهری، صرفاً به احیای سیمای مجسمه ای و کشف پتانسیل های نهفته در آن محدود نمی گرد، که در تحقیقات و مشاهدات عمیق تر، به آفرینش بعدی جدید در زندگی اجتماعی انجامیده است. شخصیتی که با آگاهی از معنای عدم پذیرش مکانیزم های شرطی شده ی دانش شخصی مترصد زایشی نو است.
معمار، در مواجهه با مقاومت شرایط بیرونی، نخست، از خانه شخصی اش آغاز می نماید، اقدامی که، چون آذرخشی ناپیدا می درخشد. در ساخت و کاربرد مصالح جدید، بابهره مندی از پسماندهای شهری صنعتی را می گشاید. با ایجاد تصاویر جدید پلاستیکی، در راستای محو افسردگی از چهره های محیط زیست، نهایتاً آثاری چون موزه گوگن هایم در بیل بائور می آفریند.
جوهر هنر، در شیوه معماری شهری، کاملاً نمایان و تابان است.
حرکت در طرح های شهری هم چون در آثار سبک های مدرن نقاشی و مجسمه سازی (کوبیسم، سورئالیسم، اکسپرسیونیسم و فوتوریسم) به مثابه ی بعد نتیجه، موفقیت در ادامه و تکامل راهی را می رساند که مربیان فرزانه اش (چون لوکوربوزیه و ترانی در اروپا و فرانک لوید رایت در آمریکا) برگزیدند، مسیری که، با گذشت زمان، به سبب خلاقیت، همواره پررنگ تر می گردد.
فصل اول
زندگی نامه
زندگی نامه
فرانک اون گهری متولد 1929 کانادا (تورنتو) می باشد ولی بعدها یعنی در سال 1954 به تابعیت ایالات متحده درآمد. در سال 1962، استودیوی کارآمد معماری خود را تاسیس کرد، اما شانزده سال پس از آن، برای تحقیق و تجربه امری نو و متهورانه، به گونه ای پیش بینی نشده، از حرفه روزانه اش دست کشید. بازتاب تحقیق فشرده ی وی چنان بود که ارائه آن در نمایشگاه ویژه ی سال 1968 توجه بین المللی را جلب نمود. ده ها طرح اجرائی انجام یافته در سواحل طرفین اقیانوس اطلس، همراه تحسین فراوان اجتماعی، که آرزوی هر معمار است، از جمله اقدامات بعدی به شمار می آیند و نمونه های بارز آن ها را می توان در طرح های مرکز آمریکائی در پاریس، موزه گوگن هایم در بیل بائو، و تالار دیسنی در لس آنجلس مشاهده نمود. هنر مجسمه ای را سامان بخشید و حتی فضاهای گود و برجسته را بیدار ساخت، نوعی زیبایی، که به توسعه گرداب وار اجتماعی توجه می دهد. معماری، از طریق فرم ها و بازگشت ها ساختار زندگی را می آفریند. معماری گهری، امروزه به جای سبک مغزی و بدبختی، مار را در زیستن با هوشمندی به غنا، روابط مناسب، انگیزه های صحیح، دموکراسی واقعی و عشق یاری می رساند، آثار او، برای دمیدن شادمانی و حیاتی تازه در تمامی معماری سودمند می باشد، حضور گهری برای پرتوافشانی دوباره ی روشنایی به کشورهای دوردست و عقب نگه داشته شده، امری اجتناب ناپذیر است.
فرانک اون گهری، در 28 فوریه 1929، در تورنتو (کانادا) متولد شد. نام مذهبی اش ابراهیم بود، و محض خنده او را (ماهی) صدا می کردند. بلافاصله پس از جنگ دوم جهانی کانادا را ترک کرد و با خانواده اش در لس آنجلس اقامت گزید، آن هم نه در یک خانه ویلایی واقع در حومه سرسبز شهر، که در مرکز شهری با تراکم جمعیت بالا و خطرناک. در کالیفرنیا نام خانوادگی اش را از گلدبرگ [gold berg] تغییر داد، و تا اندازه ای با محیط سینمائی درخشان هالیود آشنا گردید. در سال 1952، در سن 23 سالگی همچون اردکی در بیرون از اب است. در این هنگام، خانم آنیتا اسنایدر، با درآمدی معمولی برای تامین مخارج زندگی مستقل خویش، با او آشنا گردید و ازدواج کرد، در یافتن مسیری برای زیستن، با فروتنی به کمک وی شتافت. بدین طریق، گمری توفیق یافت که در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی ثبت نام نمایدذ. او هنر را انتخاب نمود، سپس با تغییر رشته تحصیلی، در سال 1954 در معماری فارغ التحصیل شد. کمی بعد، حین خدمت سربازی در جورجیا [Giorgia] پروژه هایی را مطابق "الگوهای معمار معروف بنام رایت" طرح کرد، آثار کوچکی را، با استفاده از باقی مانده های ابزار ساده ای که طی دوران نوجوانی اش در مصالح فروشی پدربزرگش می فروخت، به مرحله اجرا رسانید. اینک همکاری با ویکتور گروئن [victor/gruen] را آزموده بود، کسی که، با ورود به لس آنجلس، مشی خبرگانی از وین را، چون شیندلر و نوتیرا تعقیب می کرد.
گهری 27 ساله، پدر دو دختر، در دانشکده ی طراحی هاروارد ثبت نام می نماید. با وجودی که دارای مدرک کارشناسی معتبر از دانشگاه هاروارد است، در بوستون [Boston] کار نمی یابد.
او برای گذر از حالت سکون، به همراه تمامی اعضای خانواده، به پاریس نقل مکان می نماید. برای یک سال نزد معمار آندره رموند [Andre/Remondet] کار می کند، و مدتی را نیز در سفر می گذراند با آخرین 2 اثر لوکوربوزیه آشنا می شود، (لاتورت ورون شام) بازگشت او به لس آنجلس، تحولی بزرگ به شمار می آید. در سال 1962، یک دفتر معماری به نام خودش باز می کند. کارهایش، تقریباً بزودی، قابل توجه و با کیفیت عالی می شوند. ساختمان ها، در شروع از مشخصه های کلیدی سبک معماری رایت برخوردارند، کارهایش مورد استقبال گروه حرفه ای آمریکا واقع شد، چنان که در سال 1974 در شمار اعضای AIA قرار گرفت.
به موازات فعالیت در پروژه های کارفرمایان دولتی و خصوصی فرصت هایی نیز برای تهیه ی طرح های فضاهای نمایشگاهی و هندی به وجود آمد، که به 2 نمونه از طرح های دفتر کار محل سکونت برای هنرمندان اشاره کرد، (دانز یگر (Danziger) و دیویس (Davis).
در شروع سال 70، با استفاده از کارتن، فشرده، مبل ساخت. عملی که در آن هنگام، فقط می توانست به حضور بستر درونی آزادی، برای تجربه طراحی رادیکال دلالت نماید.
مدتی کوتاه، در موسسه معماری کالیفرنیای جنوبی [SCI] تدریس نمود، جایی که، در پراکندگی شهر منطقه ای لس انجلس، دارای نیروی پیش برنده خواهد شد. اما نقش استادی اش جنبه فرعی و موقتی دارد، و قریحه های کفتاری او، محسور کننده نیستند.
با وجود جا افتادگی دفتر کارش، که تعداد همکارانش به 20 می رسد، زندگی خصوصی اش چندان خوب نیست. در سال 1976، در پی ده سال جدایی از آنیتا، با برتا ایزابل ازدواج می کند، و در سال 1978 اجرای خانه ای را که برای زندگی جدید تدارک دیده اند، به پایان می رساند .
خاطره اش زنده شد. شایستگی خانه مزبور، در بازگشت به گذشته ی پیش از یک قرن پیش است. فراخوانی خانه سرخ، که جوانی به نام وب [Webb] برای ویلیام موریس، طراحی و اجرا کرد. امری که به سوی شکوفایی، به رهایی از درکارهای دستی، بعد به برقراری ارتباط با صنعت و به کارکردگرایی باوهاوس ره خواهد یافت؛ در خانه ی برشمرده، که در ناحیه ویلایی حومه شهر قرار دارد، برای نخستین بار و به طور ریشه ای، با جداسازی میان اشراف و مردم، و فاصله فرهنگ امتیازمند و عام و تقسیم بندی طبقات فرهیخته ی تحصیل کرده و معمولی، مبارزه می شود. خلاقیت گهری در پنجاه سالگی، برابر معادله ای "معماری نو=خانه نو" را به اثبات رسانیده است.
گهری قطعاً یکی از معماران بزرگ قرن حاضر به شمار می آید. طراحی های او نحوه استفاده اش از مصالح استفاده از فرمهای ارگانیک و سازه های در هم پیچیده اش شکلی حماسی به کارهای او بخشیده است. او به نوعی دنبال کننده راه "فرانک لویدرایت" معمار بزرگ نیمه اول قرن بیستم می باشد. تغییر شکل دادن اشیا و عناصر و مصالح و استفاده از این فرمهای نوگرا در مجاری دغدغه های اصلی هر 2 معمار به شمار می آید.
دید معمارانه و ایده های منحصر بفرد گهری در نزدیک عناصر و بوجود آوردن بافتهای جدید دیدگاهی تازه را در معماری نوین جهان بوجود آورده است.
خاص بودن کارهای فرانک گهری از لحاظ ساختاری به سنت ها و عوامل اقتصادی بستگی فراوان دارد. موفقیت گهری نه تنها در محافل معماری و هنری زبانزد شده بلکه در عرصه تجاری نیز با حمایت های کمپانی های معتبر تجاری نظیر کمپانی (هوگرباس) که حمایت مالی برگزاری نمایشگاه های او را بر عهده دارد گرفته است. تنوع کم نظیر تیمپای معماری در آثار گمری از نکات مثبت کارهای او به شمار می آید.
از طراحی و بازساز یک خانه ویلایی گرفته تا طرح و اجرای ساختمانی آموزشی هتلها، رستورانها بانکها و موزه های هنری که از مشهورترین آنها می توان به موزه هنری "گوگنهایم در نیویورک، موزه هنر "بیلبائو" در اسپانیا و تالار موسیقی "والت دیسنی" در لس آنجلس اشاره کرد. توجه عمده و عمیق گهری در راحی و اجرای فضاهای شهری به 2 نکته سازه و بافت معطوف می شود.
باور اینکه معماری هنر است در تمام دوران زندگی کاری گهری با او همراه بوده و همواره از معمارانی چون "برنکوزی"، "آلوارآلتو" و "فیلیپ جانسون" به عنوان هنرمندانی بدلیل در تاریخ هنر جهان یاد می کند.
And Rouse Company Headquarters, Merriweather Post Pavilion (1974)USA, Maryland, Columbia
Varius buildings) USA, California, Los Angeles, Loyola Law School (2002) 1978
(1980) USA , aliforniaC, Santa Monica, Santa Monica Place
(1984) USA. California, Santa Mnica, Edgemar Retail Complex
(1991* 1985) USA, California, Venice, Day Building/Chiat
(1989) Germany, Weilam Rhein. Vitra Design Museum, University of Minnesota, Frederick Weisman Museum of Art (1990) USA, Minnesota, eapolisMinn
Lowa, University of lowa, lowa Advanced Technology Laboratories (1992*1987) USA, Lowa, city
USA, Ohio, Toledo, University of Toledo, Center for the Visual Arts (1993)
(1994) France, Paris, American Center
Czech Republic, Prague, ("Fred and Ginger")e The Dancing Hous (1995)
(1997) Spain, Bibao, Guggenheim Museum Bilbao
(1999) Germany, dusseldorf, Der Neue Zolhof, University of Cincinnati, Vontz Center for Molecular Studies (1999) USA, Ohio, Cincinnati
(2000) Germany, Berlin, 3Pariser Platz, DG Bank building
(2000) USA, Washington, Seattle, Experience Music Project
(2001) Germany, Hanover, Gehry Tower
(2001) USA, NewYork, NewYork, Flagship Store, Lssey Miyake Case, ent Weatherhead School of Managem, Lewis Building. Peter B
(2002) USA, Ohio, Cleveland, Western Reserve University, Bard College, fisher Center for the Performing Arts . Richard B
(2003) USA, NewYork, Hudson*on*Annandale
(2003) Scotland, Dundee, s centre'Maggie
(2003) USA, alifornia C, Los Angeles, Walt Disney Concert Hall, Massachuetts Institute of Technology, Ray and Maria Stata Center
(2003) USA, Massachusetts, Cambridge
(2004) USA, Illionois, Chicago, Millennium Park, Pritzker Pavilion
(2005) Germany, Herford, MARTa
West, Sunset Strip, t HeadquartersInter Active Corp West Coad?IAC
(2005) USA, California, Hollywood
جوایزی که گهری تا کنون دریافت کرده است:
American, Brunnner Memorial Prize in Architecture. Arnold W
(1977) Academy of Arts and Letters
(1989) Pritzker Architecture Prize
(1994) Wolf Foundation, (Architecture) f Prize in Art Wol
Japan Art Association, Praemium Imperiale Award for Architecture (1992)
(1994) Dorothy and Lillian Gish Award
(1998) National Medal of Aarts
(1998) Friedrich Kiesler Prize
(1999) (AIA) tute of Architects American Insti, Gold Medal
(2000) (RIBA) Royal Institute of British Architects, Gold Medal
American Academy of Arts and Letters, Gold Medal for Architecture
(2002) Companion of the Order of Canada
همچنین او دارای 12 دکترای افتخاری از دانشگاههای مختلف می باشدکه عبارتند از:
(1987) California Institute of the Arts; Of Visual Arts
(1987) Rhode Island School of Design; Of Fine Arts
(1989) Technical University of Nova Scotia; Of Engineering
(1989) Otis Arts Institute; ts Of Fine Ar
(1993) Occidental College; Of Humanities
(1995) Whittier College
(1997) Southern California Insitute of Architecture; Of Architecture
(1998) University of Toronto; Of Laws
(2000) University of Edinburgh
(2000) uthern California University of So
(2000) Yale University
(2000) Harvard University
گهری در کنار کار حرفه ای تا سال 1998 در دانشگاه نیز تدریس می کرد:
Yale University, The William Bishop Chair – 1979
Yale. Charlotte Davenport Professorship in Architecture – 1982
University
Harvard University, Eliot Noye Chair – 1985
Yale, rt Profesorship in ArchitectureCharlotte Davenpo _ 1985
University
Yale, Charlotte Davenport Professorship in Architecture – 1987
University
Yale, charlotte Davenport Professorship in Architecture – 1988
University
Yale, charlotte Davenport Professorship in Architecture – 1989
University
Zurich; Federal Institute of Technology, Visiting Scholar – 1966
Switzerland
University of California at Los Angeles, Visiting Professor – 1988
نظرات دیگران درباره او:
پس از اینکه جایزه بریتزکر به فرانک گهری تعلق گرفت، آدالونیز درباره اش نوشت:
ریسک می کند، روی بند راه می رود و مرز محدودیت ها را می شکند. بناهای او روشنایی اند و طرح های زنده نشانگر این مهم که چگونه چیزی که ظاهراً کم اهمیت است می تواند با بکارگیری خلافیت شکلی نو و بی نظیر بیابد. او هنر معماری را به صورتی به کار می برد که در عین زیبایی قابلیت استفاده داشته باشد. او معماری را در بی زمان ترین معنایش با شیوه مخصوص به خود به کار می گیرد. او می رود به قلب هنر زمان با برداشت ها و فناوری عصر حاضر و بینشهایی که عمیقاً بیانگر عصر حاضر است.
مارتین پاولی در کتاب تئوری و طراحی در دومین عصر ماشین، در انتقاد از کارهای گهری ساختمان اداری ویترای را چنین توصیف می کند: "دیوانگی معمارانه، ناقص الخلقه، لاک پشت فلزی، بسیار مبتذل با مصالح ارزان قیمت، ساختمان حقیر و بی بهایی که بسیار گران تمام شده است. همچنین اشکال موجدار و منحنی که در شکل بیرونی تالار کنسرت لوس آنجلس گهری منعکس شده، موجب شده منتقدان آن را "ساختار شکنی اشغال" یا "معماری زمین لرزه ای" و "معماری شکسته پکسته" لقب دهند.
منتقدان قایل به سر هم بندی و کلاژ در کارهای گهری هستند. به نظر گهری اشیا به ظاهر بی ارزش در کنار همجواری با یکدیگر ارزش پیدا می کنند و همین معرف زیباشناسی مدرن است. به طور کلی آثار گهری نظرات مخالف و موافق بسیاری را برانگیخته ولی در نگاهی کلی می توان او را در انجام اهداف زیباشناسانه مدرن خود و همچنین ساخت ساختمانهای تندیس وار مدرن بسیار موفق دانست به طوری که مشاهده می شود شهر کوچک بیلبانو با اجرای موزه خود اکنون به شهری معروف و گردشگری بدل گشته است.
فصل دوم
معماری گهری
معماری گهری
انتخاب واژه "جراحی" برای عملیات گهری را می بایست در گزارش سال 86 جستجو نمود.
معماری، برای گهری، همانند چاقوی جراحی دولبه ای است که می شکافد، فرو می رود، برش می دهد و جراحی سازد، انتخاب می نماید و روشنایی می بخشد عبور می کند و می شکند، و با سطوح برنده اش در مرکز پدیده های فضایی منظری چندگانه می آفریند.
گهری از پیشگامان عرصه معماری فولدینگ می باشد. ما به ازای علمی زبان معماری فولد، نظریات بحران و تداوم است. بحران با فروپاشی در تبدیل سریع از حالتی به حالت دیگر، مانند آب به یخ یا بخار، تجلی می کند. بحران یا به دو پاره شدن می انجامد یا به پیچیده شدن، در هم فرو رفتن و در هم تنیدن که مضمون معماری فولد است.
در این معماری که گویی در حال فرو ریختن و کج شدن است، ترتیب پلان، نما و مقطع با هم اشکال ابهام آمیزی همانند کریستالها میآفرینند.
این بازی را گهری با در هم ریختن زبانهای مختلف معماری و ترکیب آنها آغاز کرده است. در بنای موزه ویترای او در وایمار آلمان، که در کارهای آیزنمن تاثیر گذاشت، اجزای معماری مکعبهای در هم تنیده و دفرمه و کج و کوژند. از همین رو بعضی معماری او را جانور گونه و کرم گونه نامیده اند. در کل می توان معماری گری یک معماری شخصی و غیرتقلیدی است و بدون برنامه خاص و یک نوع عدم قطعیت در اکثریت پروژه های گری دیده می شود.
سبک معماری گهری:
سبک معماری گهری فولدینک و دیکانستراکشن می باشد .
معماری فولدینگ:
یکی دیگر از روشهای معماری دوران معاصر که همچون واسازی به دنیال حذفی تازه در معماری بود را می توان معماری فولد دانست فولد یعنی تاشو، چین و لایه یعنی لایه های هزار تو یعنی هر لایه در کنار دیگر، همه چیز در کنار هم است در واقع فولدینگ به معنای قرارگیری لایه های روی هم به گونه ای است که این لایه ها از نظر ارزش با هم متفاوت نیستند و در واقع فولد به عنوان یک فن معماری می تواند کیفیات متضادی را حاصل نماید، فولد می تواند تفاوت ها را به گونه ای متفاوت از سایر روشه ها معماری حل کند مانند تکه چسبانی (کولاژ) که این کار توسط پیچیدن و احاطه کردن و ارتباط برقرار کردن بین چیزهایی متفاوت به صورت انتقال نرم صورت می گیرد. در اینجا انعطاف پذیری از دیگری نیست فولدینگ افقی گرایی را مطرح می کند و با عمودگرایی طبقه بندی مشکل دارد و همه چیز را افقی و هم سطح بدون وجود ارجهیتی می داند.
معماری دیکانستراکشن:
واژه واسازی یا ساختار شکنی یا دیکانستراکشن یکی از سبکهای جدید در معماری می باشد. در این سبک از معماری، معمار به شیء تقریباً فاقد حجم مشخص، طرح معماری می دهد. مانند اینکه شما بخواهید از فرم کاغذ مچاله، یک ساختمان خلق کنید .. ساختن و پرداختن بدان، پلی خواهد بود که ساختمان را به زندگی، ارتباط و سوق می دهد. دیکانستراکشن، تدقیق و تحلیل موشکافانه یک بافت است … دیکانستراکشن، کنش یادآوری است؛ حیرتی مستمر. دیکانستراکشن، یک گرایش اخلاقی است؛ اخلاق به مفهومی که معمار به کار می برد. یعنی یک رابطه بنیادین، نه ضرورتاً قواعدی برای زندگی در آن رابطه.
روند طراحی و اجرا:
آثار گهری به طور کلی نتیجه یک روند طولانی طراحی است که با استفاده از اسکیسهای متعدد، مدلهای کامپیوتری و ماکتهای بزرگ حاصل شده است. اسکیسها و نمودارهای اولیه به مدلهای فیزیکی با مقیاسهای مختلف تبدیل و این مدلها در نهایت به ساخت ماکتهای کامل میانجامد.
نکته بسیار جالب در روند طراحی گری در استفاده از رایانه در این روند است. برخلاف سایر معماران که از نرم افزارهای معمول دو بعدی و سه بعدی مانند DsMax3 , CAD برای کارهای خود استفاده می کنند گری از نرم افزار کاتیا که یک نرم افزار مربوط به طراحی جامدات است استفاده کرد. این نرم افزار بیشتر برای طراحی خودرو و هواپیما و محاسبات پیچیده بدنه های مختلف کاربرد دارد و هماهنگی بسیار عالی با سایر نرم افزارها دارد. کاتیا سطوح را تحلیل و براساس محدودیت سازه ای، کارکردی و اقتصادی پروژه آن را تصحیح می کند. داده های عددی که به این ترتیب بدست می آمدند بار دیگر بر روی یک مدل پیاده می شدند تا حجمها کنترل شوند و در صورت لزوم تغیر کنند. این رفت و برگشت بین مدلهای مطالعاتی و داده های دیجیتال بنیاد شکلی پروژه را به وجود می آورند. سپس از داده های کامپیوتر برای تهیه پلان های ساخت موزه استفاده شد. بنا به گفته یکی از دست اندرکارهای اجرای پروژه همه چیز توسط کاتیا کنترل و هدایت می شود کاتیا به ما اجازه خلاقیت می دهد.
می توان گفت از دلایل استفاده از کاتیا دقت فوق العاده آن و سازگاری آن با دیگر نرم افزارها می باشد. به عنوان مثال در پروژه تالار موسیقی والت دیسنی، برای طراحی سازه اجرایی مشکلات فراوانی وجود داشت. با توجه به پیچیدگی اتصالات سازه ای و عدم وجود زوایای قائمه در آن، کار تهیه نقشه های اجرایی و جزئیات اتصالات یکی از مهم ترین و پیچیده ترین قسمت های پروژه بود. برای تهیه جزئیات اجرایی دقیق از نرم افزار سه بعدی XSTEEL که قابلیت تهیه انواع جزییات فولادی را دارا است استفاده شد و در حدود 80 درصد از کار تهیه جزییات اتصالات سازه ای پروژه با آن انجام گرفت. این نرم افزار قابلیت ارتباط متقابل با کاتیا را داراست که گری از آن برای طراحی استفاده کرده بود. برای مثال ابتدا طرح در کاتیا تهیه می شد سپس XSTEEL با استفاده از آن مقاطع و اندازه ها را مشخص می کرد سپس اطلاعات داده شده دوباره به کاتیا منتقل می شد.
در اجرا نیز کاتیا راهگشای بسیاری از مشکلات بود. دوربینهای Total station با استفاده از اطلاعاتی که از این نرم افزار می گرفتند خطوط اجرایی را مشخص می کردند.
سازه فلزی این ساختمان برای تولید در کارخانه توسط کاتیا برنامه ریزی شد و پانلهای نمانیز توسط دستگاه CNC که مستقیماً با رایانه و CATIA کنترل می شدند تهیه شد.
بنا به گفته گهری "کاملترین" استفاده از کاتیا را در طراحی و ساخت پانل های نما کردند که باعث صرفه جویی زیادی در زمان پروژه شد. در نهایت می توان گفت گهری با استفاده از نرم افزارها و سخت افزارهای موجود ثابت کرد "غیرممکنها متعلق به گذشته هستند".
موزه Experience Music Project با 21000 ی فولادی و آلومینیومی به اشکال هندسی نامنظم ساخته شده است. و طراحی و ساختمان آن توسط برنامه های رایانه ای D3 , D2 انجام گرفته است.
Doug Winn مدیر پروژه می گوید: در چنین کار عظیمی که شباهت به هیچ بنایی ندارد، طراحی یک چیز است و ساخت چیز دیگر بنا وقتی شروع به کارکرد نمی دانست در نهایت چه به دست خواهد آمد. مجبور بودیم در عمل تغییرات زیادی به آن بدهیم و همه دست اندر کاران _ طراحان مهندسین تولیدکنندگان مواد و لوازم و غیره _ در پروسه کار تغییر را به عنوان یک نورم پذیرفتند و سازه بنای تالار موسیقی والت دیسنی به عنوان پیچیده ترین سازه دنیا شناخته شد و این خود موید کار مشکل و فرایند پیچیده ساخت و طراحی آن است.
شکل ها و مصالح :
مصالحی که غالبا در کارهای او مشاهده می شود صفحات فلزی به خصوص تیتانیم، پلاستیکهای رنگ شده، زنجیرها و کابل ها و فولاد و به کارگیری پانلهای مشبک است. فرمهای تیز گوشه دار، صفحات متداخل، سطوح مواج و منحنی را می توان از عناصر ثابت کارگری دانست بناهای تندیس وار، فرمهای منحنی، پلکانهای خارجی، مصالح نمای فلزی استفاده فراوان از مواد گوناگون، پنجره های بی قاعده و مرکز گریز از نشانه های کارهای او می توان برشمرد.
فصل سوم
نمونه کارهای گهری
موزه هوافضا:
لس آنجلس 1984_1982
با وجود شهرت گهری به خاطر موزه های متعدد د سال 1982 گهری فقط یکی از طرح هایش را کامل کرد آکواریوم ماریند کابریلو در سن پدر وی کالیفرنیا گهری سپس دومین موزه را سفارش گرفت. موزه هوافضا در مرکز علمی کالیفرنیا که این طرح کاملاً موردقبول کارفرما واقع شد.
یک هواپیمای جت که به ساختمان چسبیده، مصالح صنعتی که شامل شیشه استیل و ورقه های فلزی راست، فرم غیرواقعی به ساختمان داده است ساختمان موزه در زمین پارک نمایشگاه و در انتهای کارخانه جنگ افزارسازی قرار گرفته.
توجه اصلی گهری به طراحی ساختمانی بوده که عملکردی دو گانه داشته باشد.
هم عملکرد نظامی و هم عملکرد نمایشگاهی
فضای داخلی موزه در حقیقت برای جای دادن هواپیما و دیگر تجهیزات عظیم هوافضایی ترتیب داده شده
یک در بزرگ نیز حرکت این تجهیزات را به داخل و خارج موزه میسر می سازد.
نمایشگاهی که در زیر سازه قرار گرفته نمایان است و خارج از ساختمان قرار دارد.
ساختمان چیت دی:
ونیس، ایالت کالیفرنیا 1991_1985
نمای عجیب این ساختمان تبلیغاتی یکی از بارزترین سفارشات گهری است. به هنگام دست یابی به ساختمان از خیابان اصلی با سه المان مواجه می شوید که کارکردی مثل بیل بورد و تبلیغات را دارند. دوربین چشمی به عنوان ورودی ماشین و عابرین کاربرد دارد. تمام این اجزاء در انتهای شمالی ساختمان قرار دارند و در سمت جنوب با نمایی از ستونهای مستطیلی پوشیده شده از مس و سپس با تیرهای اریب و کج که به تعدادی از درختان متصل اند مواجه می شوید.
کافه تریای نست کانده:
نیویورک 2000_1996
این پروژه که کافه تریای کارکنان اداره ی مرکزی انتشارات کانده نست می باشد، در واقع یک کافه تریای برگ برای کارکنان این اداره است. شیشه موج دار که فضای غذاخوری را همراه با سالن اصلی محصور کرده کلید موفقیت گهری برای خلق حس محلی خصوصی برای آرامش همراه با تاکید بر فضای باز است. در حالیکه بیشتر مبلمان های غذاخوری به صورت منحنی شکل گرفته اند.
درنئوزولهوف:
داسلدورف 1999_1994
طراحی یک ساختمان اداری معامله سهام در کنار رود دوسلدورف، گهری را بر آن داشت این بار سه حجم مختلف را بر یک حجم بزرگ در طراحی ترجیح دهد.
وی همچنین حفظ دید بصری رودخانه و دسترسی پیاده به رود راین را در دستور کار خود قرار داد استراتژی طراحی در واقع به اهمیت بخشیدن به کناره رود دوسلدورف و شاهراه ترافیکی که به نزدیکی سایت می رسید منجر می شد.
حجم نامنظم ساختمان برتری ساختمان را نسبت به محیط اطرافش نشان می داد در حالیکه این ساختمان ها از ساختمان های مجاور همسایه خود بلندتر هستند.
مصالح و مواد بکار رفته در هر ساختمان منحصر به فرد است و هر دسته ساختمان ظاهری همسان دارد ساختمانی که در غربی ترین قسمت سایت است از آجرنمای قرمز پوشیده شده، ساختمان مرکزی از نمای استیل و شرقی ترین نمای ساختمان از گچ نما (یا سیمان نما) است. مجتمع های پیشرفته و ایده طراحی این قبیل کارها اولین بار در ناسیوناله ندرلندن در پراگ و همچنین ساختمان اداری سهام به ذهن گهری راه یافت. احجام پیچ خورده، یادآورد و برج در پراگ است، همچنین پویایی خطوط در پنجره ها به هر حال نکته حائز اهمیت در مورد صفحات پیش ساخته بتنی است که در این ساختمان استفاده شده است. و در آخر، شاخصه شهری گرایی، تکنیک و نوآوری، بازنگری به فضاهای تجاری از مشخصه های پروژه دوسلدورف است.
ساختمان بانک دی جی:
برلین 2001_1995
مانند بسیاری از کارهای گهری این ساختمان چندمنظوره در مدخل ورودی شهر قرار دارد و محدودیت های سایت گهری را مجبور به طراحی محوطه به صورتی ناهمگون کرد. قسمت های اداری بانک دورتادور یک تالار مرکزی است که از چوب پوشیده شده و سقفی پیچیده و منحنی دارد.
ساختمان در 10 طبقه ساخته شده که در واقع بخش های مسکونی را در خود جای داده است.
EMR مرکز ارتباطات و تکنولوژی:
آلمان، بداوین هاونس 95_1991
ساختمان در این جا براساس چرخش فرفره شکل گرفته است. با بازوهای فرفره که از مرکز به سمت بیرون کشیده شده است.
ساختمان نمایی از شیشه، استیل، گچ نما را به نمایش می گذارد، مانند ساختمانهای ویترا. در این جا نیز ساختمان حول یک حیاط مرکزی شکل گرفته که در مرکز چرخش فرفره قرار گرفته است.
اتاقهای ملاقات، کامپیوتر و اتاقهای اداری همگی حول این حیاط شکل گرفته اند و پنجره ای بزرگ نیز، نور طبیعی را به بازوهای فرفره می رسانند و ساختمان را روشن می کنند.
پروژه موسیقی اکسپرنیس:
سیاتل 2000_ 1995
این پروژه نامش را از جیمی هندریکس اکسپرنیس گرفته است. کارفرمایی که گهری را بر آن داشت تا، ساختمانی را برای جشن های موسیقی مردمی طراحی کند.
معمار در واقع ایده اولیه را از شلوغی و جنب و جوش و صداهای ناهنجار در مرکز سیاتل و پارک عمومی کنار سایت به دست آورد.
سایت در مرکز شهر سیاتل و در نزدیکی برج بلند که شاخص و یادگار به جای مانده از سال 1962 است قرار دارد.
نظیر کار نمایشگاه هوا و فضا (84_1982) که در پارکی طراحی شده بود، پروژه نیز با جمعی انبوه و پیچیده و ارتعاش رنگ ها در واقع ارتباطی بین پروژه و نمایشگاه کنارش برقرار می سازد وجود یک ریل راه آهن که به صورت پیچاپیچ از میان ساختمان می گذرد، در واقع حس حرکت را تداعی می کند که از مشخصه کارهای گهری است.
موزه هنر فدریک، آر، ویزمن در دانشگاه مینه سوتا:
میناپولیس 1990_1930
گهری همیشه یادآور می شد که وی یک هنرمند در معماری است و طراحی موزه های هنری که به وفور در کارهای او به چشم می خورد بیانگر احترام او به کارهای هنری است. در حالیکه می توان این کارها را گونه ای از معماری نیز تلقی کرد.
در سال 1990 گهری طرح های اولیه موزه را ارائه داد. فضای یازده هزار فوتی گالری ها در طبقه سوم یک ساختمان چهار طبقه قرار دارند گالری ها نسبتاً کوچکند، آستر سفید دیوارها به وسیله اشکار هندسی در بالاترین بخش دیوارها پوشیده شده اند. سقفها نیز به وسیله قوس های نامنظم پوشیده شده اند. گستردگی اشکال تندیس وار در نمای خارجی ساختمان موزه را به عنوان محلی برای هنرهای معاصر معرفی می کند. نمای غربی ساختمان نمایی از بانک می سی سی پی را دارد.
پنجره های استیلی همراه با موجدار بودن جنس نما در واقع تداعی کننده حرکت آب در زیر ساختمان است. همچنین نمای استیلی ساختمان باعث درخشش آن در روزهای آفتابی منطقه است.
موزه گوگنهایم بیلبائو:
اسپانیا _ بیلبائو 1997_1991
در مقایسه با طرحهای ارائه شده به وسیله آرتا اوزاکا و شرکا، وکوپ هایمبلو در واقع طرح گهری برای موزه گوگنهایم سازگاری بهتر و بیشتری با محیط اطراف موزه داشت. قرار گرفتن در پیج رودخانه نرویون و همچنین قرار داشتن در محله صنعتی همگی از ویژگی های سایت موزه است. موزه از ارتباط با موزه دی بلاآرتز و دانشگاه مجاورش (دستو) شکل گرفته. با این ساختمان گهری در واقع اسکیس های دستی اش را برای اولین بار و به همان صورت در ساختمان پیاده کرد. برای اولین بار نرم افزار CATIA در دفتر گهری و در مورد پروژه تندیس ماهی در ویلا اومپیا(1992_1982) استفاده شد ولی نه به طور کامل. اما موزه گوگنهایم اولین پروژه اصلی کامل توسط این نرم افزار تجزیه و تحلیل شد. این نرم افزار مفهوم کلانی از یک برنامه بود که حس زیبایی و تکنیک را همزمان با هم داشت و نه تنها موجب آزادی عمل گهری در طراحی شد بلکه با فراهم آوردن اطلاعات دیجیتالی و به کارگیری آنها در روند پروژه باعث کنترل هزینه های پروژه شد.
ساختمان ناسیوناله ندرلندن:
پراگ 1996_1992
گهری در این کار از زمینه معمول و رایج در کارهایش برای طراحی این ساختمان اداری استفاده کرد. قرارگیری در طول رودخانه ولتاوا در منطقه ای تاریخی و همچنین قرارگیری در گوشه ای دور از میدان عمومی و پل اصلی شهر، موقعیت ساختمان را متصور می سازد. محل ساختمان و دید گهری از برج ها پراگ و تمایل ذاتی به جزئیات معماری قرن نوزدهم، فاکتورهای طراحی گهری به شمار می آمد.
انعطاف پذیری در نمای مشرف به رودخانه و وجود دو همسایه اطراف که یکی یک ساختمان هفت طبقه است و دیگری ساختمان پنج طبقه، همگی باعث شد تا نمای ساختمان به صورت بالا و پایین حرکت پویایی داشته باشد.
سکون و قرارگیری به روی ستون های باریک برج شیشه ای باعث شده تا این برج را به حالتی لمیده و قسمت استوانه ای ساختمان بکشاند.
پارک موسیقی میلینیوم _ پارک هزاره موسیقی:
شیکاگو 1999
این پروژه که در قلب پایین شهر شیکاگو قرار دارد، با چند کار گهری در ارتباط است. این پروژه در پارک جدیدی در خیابان میشگیان و بعد از موسسه هنری شیکاگو قرار دارد. پارک موسیقی و زمین چمن بزرگ آن در واقع طرح یک سالن تئاتر و یک زمین چمن بسیار بزرگ برای این پروژه بوده، وی همچنین یک پل پر پیچ و خم طراحی کرد که در واقع مسیر دسترسی به گرانت پارک بود.
همانند پروژه در سیاتل، فرم های پارک میلینیوم از المانهای موسیقی برخوردار است. فرم پوشش ارکستر که از جنس استیل و شبیه به یک شاخ است صدا را به سمت زمین چمن هدایت می کند. سازه داربست گونه و فرمهای دایره ای شکل و پوسته ای می تواند پخش صدا برای مستمعین را آسانتر سازد.
سالن کنسرت والت دیسنی:
لس آنجلس 1978
سالن کنسرت والت دیسنی سالنی برای فیلارمونیک لس آنجلس که درحال ساخت در مجاورت سالن موسیقی فعلی است، یکی از بزرگترین پروژه های گهری و معروف توانایی او در طراحی است.
این سالن کنسرت به عنوان کانون فرهنگی در مرکز شهر لس آنجلس، و نزدیک به خانه دوروتی چاندلر و موزه هنرهای معاصر ساخته می شود.
طراحی گهری برای سالن کنسرت در واقع شاهدی از تعهد معمار به خلق، فضاهای عملکردی است.
طرح اصلی که از میان مسابقه ای بین بوهم هولین، استرلینگ و مایکل ویلفورد آمفی تاتر مرکزی را به عنوان، انبوهی از جعبه های تورفته که به سالن های اجرای کنتسر باز می شد تعریف می کرد.
در این طرح مقدماتی گهری با متخصصین صوتی و همچنین چندین موسیقی دان دنیا و همچنین با رهبر فیلار مونیک لس آنجلس در مورد طرح مشورت کرده، وی هم چنین از بهترین سالن های کنسرت در جهان نیز بازدید کرد.
طرح بعدی یک سالن آمفی تاتر به شکل یک جعبه محدب بود که از وسط خم سنگه ی و از همه دو انتها بالا آمده بود. حجمی که برای رساندن پژواک صدا مناسب بود.
ورودی سالن که از مواد ساده پوشیده شده در واقع شاخص فکری گهری محسوب می شود. پوشش کامل از چوب 2300 صندلی در فضای آرام کنسرت، یادآور صدای گرم ویلن است.
صندلی ها از جلوی سکو به پشت سالن می روند و باریکه های چوب که از سقف آویزان هستند و در نهایت به صورت گروهی به دور ارگ استوانه دار پشت سکو می افتند. خمیدگی استوانه های چوبی ساز (ارگ استوانه دار) به دست گهری و یک سازنده ارگ به نام مانوئ ل روزالیس ساخته شده که با فضا و محیط سالن همخوانی کامل دارد.
پویای و تحرک در سطوح ورودی سالن موسیقی (در جایی که سالن جعبه ای شکل پوششی از استیل که به صورت موج دار و نامنظم بالا و پایین رفته است) دیده می شود.
تندیس ماهی در ویلا اومپیا:
اسپانیا، شهر بارسلونا 1992_1989
پیکره ماهی، در ونماید تکراری بسیاری از کارهای گهری است. در ویلای اومپیایک پیکره عظیم ماهی که عملکردی نمادین دارد، توسط گهری طراحی شده است.
این پیکره در واقع افتتاحیه المپیک سال 1992 بود.
ویترا:
آلمان _ ویل آمراین 1989_1987
طراحی دو ساختمان برای مرکز کارخانجات مبلمان ویترا، نخستین طرح گهری در اروپا به شمار می آید. از گهری خواسته شده تا ساختمان همگون برای کارخانه طراحی کند که همجوار و نزدیک به کارخانه قدیمی نیکلاس گرینشا و باشد و همچنین یک حوزه کوچک برای شرکت CEO است . سازه زاویه داری که گهری قبلاً طراحی کرده بود، به وسیله خمیدگی های به کار رفته ساختمان و آرکهای سبک باروکی و منحنی شیب دار ملایم در واقع حرکت و پویایی ساختمان را نشان می دهد در واقع پاسخی به ماهیت حرکت و پویایی کارخانه است.
گچ کاری شیب دار و فرم به کار رفته در نما یادآوری نمای کلیسا نتردام دوهانت (1955_1950) لوکوربوزیه است.
ساختمان اداری گروه دیزنی:
ایالت کالیفرنیا _ آنهایم 1996_1987
ساختمان اداری گروه دیزنی مثال خوبی از شناختن خواسته های کارفرما و همچنین هماهنگی خطی با بزرگراه سانت آن است.
در چشم انداز مهم راستای برگراه (نمای شرقی) با شیبی ملایم به طرف بالا حرکت می کند. حس سرعت و انرژی با ورقه هایی از استیل و به رنگ آبی و سبز به شخص القاء می شود. در حالیکه در نمایی که رو به پارک تفریحی است، نماد در تضاد با نماهای قبلی است و این در واقع صحه گذاردن بر ماهیت کارهای دیزنی است. فرم منحنی دار و پیچیده و جنس زرد این ساختمان را پویایی خاص بخشیده.
مرکز مطالعات مولکولی ونتز:
دانشگاه سنسیناتی
سنسیناتی 1999_1993
ساختمان آزمایشگاهی مرکز مطالعات، یک ورودی پویا و دینامیک در وردی اصلی محوطه دانشگاه سنسیناتی است.
ساختمان از آجر نما شده است که این مورد در کارهای گهری کم دیده می شود. در مجاورت ساختمان دانشگاه قرار دارد.
حرکت رفرمهای تو رفته و بیرون زده ساختمان توانایی معمار را جهت به دست آوردن حجمی جدید نشان می دهد. و همچنین توانای وی را جهت به دست آوردن فرم جدیدی از متریال و فرمهای سنتی.
ساختمان به نظر می رسد که می خواهد به حجم دایره تغییر یابد. حس حرکت با زاویه دار بودن با هم بیشتر حسی می شود.
تعبیه کردن پنجره های بزرگ چند طبقه باعث می شود تا دیدی از طرف به ساختمان داشت.
ساختمان پیتربی لویس:
گهری طراحی این ساختمان را در واقع با در هم شکستن ساختمان یک باکس به وجود آورد. دو المان از میان ساختمان آجری بیرون زده است (box) در حالیکه فلزات از ساختمان به سمت خیابان آویزان اند. در حالیکه قسمتی از ساختمان را از جای خود کنده اند.
این طرح گهری در واقع پاسخی به سایت اطراف ساختمان است. حرکت عمودی ساختمان رو به بالا به حرکت افقی ساختمان ترجیح داده شده است و این به دلیل محدودیت زمین سایت می باشد. برای دوری جستن از محدود شدن محوطه ساختمان، گهری طبقه همکف را بین دو ساختمان تقسیم کرد و باز هم فلزات آویزان و پیچیده را بین فضای دو ساختمان پخش نمود فضای داخلی ساختمان نیز متقابلاً غیرعادی غیر معمول است. دو ساختمان از یک حیاط مرکزی به سمت بالا رفته اند. کلاسهای درس به صورت مرکزی شکل یافته اند.
اتاقهای اداری و اتاقهای ملاقات و گفتگو پیرامون آنها سیر کولاسیون فضای داخلی نیز در جهت افزایش و تقابل بیشتر بین دانشجویان و استاتید آنها شکل گرفته است.
ساختمان مرکز آمریکایی:
پاریس 1993_1988
شاهکار معماری مدرن، و هم چنین درک شکل گیری ایده ها و عملیات اجرایی و فراز و نشیب های روابط با صاحب کار، شایسته رفتاری ویژه است. نمای سنگی، بر سایر مصالح پوششی برتری دارد، اما پیوند سایبان ورودی، که از جنس آهن و شیشه است گویی اثر را به سوی جو پرتاب می کند. در هال ورودی ظرفیت های قدیمی گهری را کشف می کنیم. احاطه ی فضاهای عمومی به وسیله ی عکس العمل پلاستیکی اشیاء، پدیده ای که هم اکنون در فضای داخلی مشهود است.
موزه کودکان بوستون 1991
یک انبار متروکه ی بزرگ و طویل، که موزه را در خود جای داده است، نقش جعبه ی پایه را ایفا می نماید، و مجسمه ی الحاقی گهری، این بار، همانند مسیری شکل می گیرد که از موزه ی قبلی، واقع در انبار قدیمی، بدواً به اسکه ی رودخانه می رسد، و سپی به پلات فرمی معلق بر روی کانال ختم می گردد.
فصل چهارم
سخنان گهری
سخنان گهری
(گهری معتقد است: من آثار هنرمندان را نگاه می کنم و هنر را به مثابه وسیله ای برای الهام خود پندارم و سعی می کنم تحت تاثیر هیچ فرهنگی نباشم. در هر کارم روشهای جدید را جستجئو می کنم. برای من قانون و قاعده محدود کننده وجود ندارد و اصولاً مرزی بین درست و نادرست نمی دانم طرفدار هنری هستم که رشد می کند، بدون اطلاع از این هنر است، هنری که در موقعیت صفر قرار دارد، یعنی در نقطه شروع. طرفدار هنری هستم که انسانی هست، یعنی کیهانی، اگرچه ضرورتاً دشوار یا هر آن چه که چاره ناپذیر باشد. طرفدار هنری هستم که در مسیرهای زندگی فرم بگیرد، بپیچد، توسعه یابد و جمع شود و بگرداند و چکه کند، که سنگین باشد زمخت و شیرین و ساده، عیناً همانند زندگی. )
(برنامه هر صاحب کار برایم اهمیت دارد، ولی نه به عنوان نیرویی که طرح را می آفریند. نگاهم به هر ساختمان در ارتباط با بافت موجود و ضروری حسی و روحی، چنان است که گویی با مجسمه ای فضایی مواجه ام با پدیده ای که، در بردارنده هوا و تورمی باشد. )
(درک صحیح از آن چه که می سازیم، در درجه اول اهمیت قرار دارد. حل مسائل پیچیده و کاربرد مصالح ارزان قیمت در ترکیب های مناسب، یک تصویر ذهنی انتزاعی نیست، امری واقعی است. همه در جستجوی ثبات، کالای مصرفی و خوشی اند. )
فصل پنجم
در پایان…
در پایان
اشاره به حضور چهره کلیدی، در اواخر هزاره دوم، ضروری به نظر می رسد. آیزنمن، یک خردمند، یک نظریه پرداز و یک معمار، که از لحاظ تاریخی، برای درک معماری جهانی در مرحله کنونی، نمی توان شخصیتش را از نظر دور داشت. اثر جدید او در سن سنیتایی موقعیت پایان فرم بیستم را به نمایش می گذارد، اما برای درک اهمیت گهری، بر شماری ویلای سانتامونیکا، آن هم فقط در حکم دیباچه، کفایت می کند.
شکوفایی آثارش در طرح های دیگران نیز (معماران کالیفرنیایی در جایگاه نخست) منعکس است. اریک اون مس (متولد 1943) با اقتباس واقع گرایانه از خطوط نیروی فوتورسیتی انفجار مجسمه ای حجم ها را می آفریند، و هم زمان، از مصالح ارزان قیمت، با پرداخت کردن، گوهر می سازد؛ یوش شوایتزر (1955) زبان آوری در ترکیب حجم ها را به سر حد رویا می رساند؛ توماس مانی (1944) و گروه مرفیسس، خانه های ارزان قیمت را گسترش می دهند؛ هر کدام از معماران بر شمرده، در تکامل راهی نوگام می نهد، و نه در حد تقلیدی ماشینی و غیرانسانی گهری، خود نیز، به نظر می رسد که می خواهد از نو شروع کند.
2