تارا فایل

مظهر صلح ، سلامتی و آرامش


موضوع: مظهر صلح ، سلامتی و آرامش
در شب تولد مسیح، فرشتگان آسمان چنین سرودند:
"خداوند را در آسمانها جلال باد و بر زمین، در میان مردمی که خدا را خشنود میسازند، آرامش و صفا برقرار باد" لوقا 2: 14
آیا تا به حال در این فکر بوده ایم که این آرامش ( سلامتی) چگونه برقرار میماند؟
آرامشی که فرشتگان مژده آن را 2005 سال پیش به چوپانان دادند، امروز بوسیله انیجل به گوش همه میرسد. ولی تنها مردمی از آن بهره میگیرند که با طرز زندگی روزانه خود، خدا را خشنود میسازند! بنابراین داشتن چنین آرامشی بستگی به خشنودی ( رضامندی) خدا از ما دارد که در حقیقت، آن از خود خدا که منبع این آرامش است سرچشمه میگیرد و به ما میرسد! چگونه؟
حتما به یاد داریم که در بچگی هروقت مطابق میل پدر و مادرمان رفتار میکردیم، آنان با لبخند توام با محبت ما را تشویق میکردند که موجب شادی و آرامش خاطر ما میشد که در حقیقت آن آرامش انعکاس رضایت خاطر و لبخند آنان در ما بود! این امر در رابطه خدا با ما که فرزندان او در مسیح گشته ایم! نیز صدق می کند. بویژه وقتی که مژده نجات مسیح را به کسی میدهیم و یا نیازمندی را درنام او دستگیری می نماییم، لبخند آسمانی او را در روحمان احساس میکنیم و قلبمان آز آرامش او لبریز میگیرد!
کاش در این روزها که عید میلاد خداوندمان عیسی مسیح را جشن میگیریم، به این نوع آرامش که مژده آن را بهمراه مژده تولد مسیح به دنیا اعلام شد بیاندیشیم و بیاری روح خدا، همواره با طرز زندگی خود! او را از خود خشنود سازیم تا دائما احساس رضایت خاطر او از ما دلهای ما آرامش بخشد، آرامش بخشد، آرامشی که مسیح با تولد خود بهمراه آورد و قبل از برگشتن به آسمان آن را به ما هدیه داد و فرمود " من هدیه ای نزد شما میگذارم ولی میروم، این هدیه آرامش فکر و دل است، آرامشی که من به شما میدهم، مانند آرامشهای دنیا بی دوام و زود گذار نیست، پس آسوده خاطر باشید! نترسید! (یوحنا14: 27)

آیات مربوطه: اشعیا باب ۹ آیه ۶، رومیان باب ۵ آیات ۱۰-۱۱، کولسیان باب ۳ آیه ۱۵، انجیل لوقا باب ۲ آیات ۱۴-۱۳، انجیل متی باب ۱۱ آیات ۳۰-۲۸ ، اعمال رسولان باب ۱۲ آیه ۶
مقدمه : در کتاب اشعیا باب ۹ آیه ۶ می فرماید: زیرا که برای ما ولدی زاییده و پسری به ما بخشیده شد و سلطنت بر دوش او خواهد بود و اسم او عحیب و مشیر و خدای قدیر و پدر سرمدی و سرور سلامتی خوانده خواهد شد. در زمان روم باستان در شهر کوچکی در استان جلیل در فلسطین شخصی بود که کلام او و کارهای او فکر و توجه همه را به خود جلب کرد. ودرسن ۳۰ سالگی ۳سال به شهرها و دهکده های مختلف مسافرت کرد.هرجائی که او قدم می گذاشت صلح و سلامتی و آرامش را به آنجا می برد. دردهای مردم را شفا می داد . ولی بعد از۳ سال با فشارمقامهای مذهبی آن زمان به دستور مقامهای سیاسی مصلوب شد . اما بعد ازسه روز قیام کرد. تنها او سرور صلح و سلامتی و آرامش است . او کسی جز عیسی مسیح نیست . سه چیزی که در دنیای امروز کمیاب است . مردم در پی به دست آوردن آن هستند . تمام اکتشافات ، تحقیقات علمی ، قانونهای جدید ی که مردم وضع می کنند، همه به خاطر راحتی و آسایش وصلح وسلامتی و آرامش است. مردم صبح تا شب زحمت می کشند که آرامش به دست آورند. کار می کنند، درس می خوانند پول به دست می آورند که این سه را به دست آورند ، مثل طلا با ارزش است ولی در دنیای امروز این سه کالا کمیاب است وقتی در خودتون ، خانواده هاتون ، دوستا نتون می بینید این سه چیز نیست . مردم مضطرب هستند . خانواده ها از هم می پاشند ، مردم درترس زندگی می کنند . کشورها می جنگند تا صلح برقرار شود . رابطه ها گسسته شده . پس این صلح و سلامتی و آرامش کجاست ؟ این سه وجود ندارد. این سئوال مطرح می شود که در این دریای پر تلاطم زندگی چگونه می شود به صلح و آرامش رسید ؟ آیا می شود آن را یافت ؟ آیا امکان هست که حتی برای یک هفته بدون دغدغه خاطر راحت باشیم ؟
در هندوستان یک روز شخصی را که جرمی مرتکب شده بود به حد مرگ زدند آن قدر که فکرکردند مرده دیدند که کمی جان داره اورا انداختند به سلول زندان . قرار بود فردای آن روز او را دوباره بزنند وقتی نگهبانان رفتند به سراغ اودیدند که راحت خوابیده . صبح که همسر آن شخص آمد نگهبانان گفتند شوهر تو خیلی بی خیال است دیروز او را زدیم امروز هم می خواهیم او را بزنیم ولی بی خیال خوابیده. همسر او گفت راستش اولین شبی است که راحت خوابیده چون حتماً فکر کرده که مرده. به همین خاطر راحت خوابیده . مردم آرزوی مرگ دارند چون می خواهند راحت شوند
دنیائی که در آن هستیم پر از ناآرامیها ، درد ، ترس هست. مردم فکر می کنند چطور می شود به این ساحل آرامش رسید ؟ یک بار خادمی در انگلستان تعریف می کرد که: (میلیاردرپولداری با هواپیمای شخصی آمد پیش من و گفت که حاضرم تمام ثروتم را که چند میلیارد است بدهم ولی آرام باشم.) اما پاسخ به تمام این ها در پیغام انجیل است که : مظهر صلح و سلامت و آرامش تجسم پیدا کرد
متن:

نکته اول مسیح مظهر صلح و سلامتی است:
پولس رسول دررساله رومیان باب ۵ آیه ۱۰-۱۱می فرماید : زیرا اگر هنگامی که دشمن بودیم ، به واسطه مرگ پسرش با خدا صلح داده شدیم ، چقدر بیشتر بعد از صلح یافتن بوساطت حیات او نجات خواهیم یافت . ونه همین فقط بلکه در خدا هم فخر می کنیم بوسیله خداوند ما عیسی مسیح که بوساطت او الان صلح یافته ایم.چند سال قبل آماری را گرفته اند که نشان می دهد در طول ۳۶۰۰ سال گذشته فقط ۲۹۲ سال روی زمین صلح بوده. ودرجنگ ها ۳بیلیون و ۶۴ میلیارد انسان مردندو ۹۷ میلیارد خانه خراب شده .دیدید که در دنیایی هستیم که خیلی وحشتناک است . هر لحطه امکان جنگ است، چون صلح و سلامتی معنای خود را از دست داده و برای همین انسانها تلاش می کنند این را به دست آورند . اماکلام خدا تعریفی از صلح و سلامتی می دهد . تا ما با خدای حقیقی در صلح وسلامتی نباشیم نمی توانیم در صلح و سلامتی زندگی کنیم . وقتی رابطه ما با خدا قطع است نمی توانیم رابطه با همنوع خود را داشته باشیم.
کلام خدا در یک عبارت می گوید . مشکل آن گناه است گناه باعث شد که صلح و سلامتی کاملاً از بین برود ولی عیسی مظهر صلح و سلامتی ۲۰۰۸ سال قبل تجسم پیدا کرد . به خاطر من و شما روی صلیب رفت ، مرد و قیام کرد و به خاطر کار او بر روی صلیب می توانیم با خدا رابطه نزدیک و رابطه ای پر از صلح و سلامتی داشته باشیم . سلامتی که از بین رفته بود مسیح ان را برگرادند. بعضی فکر می کنند که او پیام آور سلامتی بود ولی اشتباه است . او خودش سلامتی است . وقتی بگوئید عیسی مسیح بیا وارد قلب من بشو ، وقتی عیسی مظهر سلامتی را دعوت کنید به قلب خود ، آنوقت می آید صلح و سلامتی واقعی را که تشنه آن هستید به شما می دهد . سر منشا خیلی از بیماری ها در درون ماست . ۱۷ سال پیش صحنه دلخراش تصادقی را با چشمانم دیدم . تنها عزیزمن جلوی چشم من در وضع بسیار دلخراشی در تصادف جان سپرد . آنقدر این صحنه دلخراش بود که سالها در اثر دیدن این صحنه مریض بودم . رفتار من ناهنجار بود . انگیزه های من ناهنجار بود و هر چه در درون من بود تحت الشعاع این سا نحه بود . ولی وقتی عیسی را ملافات کردم ، گفتم عیسی مسیح ببین زخمی درمن هست که هر وقت تصور آن را می کنم تمام زندگی من بهم می ریزد. تو که مظهر صلح و سلامتی هستی بیا و درون مرا از صلح و سلامتی پرکن . غیر ممکن بود که این تصویر از ذهن من بیرون برود ولی وقتی این دعا را کردم ، عیسی مسیح با صلح وسلامتی وارد قلب من شد زخم متعفن را در درون من شفا داد . عیسی مسیح مظهر صلح وسلامتی است .شاید سئوال کنید که ما خارج از مسیح هم می توانیم به صلح و سلامتی برسیم . بله ممکن است ولی صلح و سلامتی دنیا بستگی به شرایط داره . اگر شرایط خوب باشد بر قراره. اگر شرایط خوب نباشد بر قرار نیست . ولی در مسیح این چنین نیست ، در بدترین شرایط درون ما از آرامش او پراست . صلح و سلامتی او روحانی است در قلب ما ساکن می شود . آرامش مسیح ما را از نگرانی ها و اضطراب ها محافظت می کند.
سئوال است که : پس سلامتی جسم چه ؟ مسیح قادر است که جسم ما را سالم کند اما سلامتی روح مادردرجه اول است . این را به یاد داشته باشید روح سالم می تواند بدن مریض و شکسته را تحمل کند ولی روح مریض را هیچ کس نمی تواند تحمل کند . یعنی اگر بدن شما مریض باشد ولی روح شما سالم باشد راحت می شود تحمل کرد ولی وقتی روح شما مریض باشد ولی بدن شما سالم باز شما واقعاً مریض هستید .
اشخاص خیلی زیادی بودند مثل پیغمبران، امپراطوران ، پادشاهان که خواستند حد اقل صلح و آشتی نسبی را در د نیا بیاورند ولی خودشان مظهر صلح و آشتی نبودند.
انجیل لوقا باب ۲ آیه ۱۴-۱۳ می فرماید : در همان حال فوجی از لشکر آسمانی با فرشته حاضر شده، خدارا تسبیح کنان می گفتند : خدا را در اعلی علییّن جلال و بر زمین سلامتی و در میان مردم رضامندی باد . می بینید که فرشتگان این پیام را در آسمان اعلام کردند.انسان خوشبخت انسانی نیست که شرایطش خوب باشد . در محیط خوب زندگی کند، پاسپورت انگیسی داشته باشد. انسان خوشبخت انسانی است که حتی اگر درشرایط سخت وحشتناک هم زندگی کند، درونش صلح و سلامتی داشته باشد .رساله کولسیان باب ۳ ایه ۱۵ می فرماید:
و سلامتی خدا در دلهای شما مسلّط باشد که به آن هم در یک بدن خوانده شده اید و شاکر باشید مظهر صلح و سلامتی آغوشش را باز کرده و دعوت می کند و می گوید بیایید نزدمن تا صلح و سلامتی واقعی را بیابید . من پیام آور صلح و سلامتی نیستم . من خود سلامتی هستم . اگر اجازه دهید وارد قلبتان می شوم زندگی شما را دگرگون می کنم و در درون شما ، در نفس خودتون ، در اعماق وجودتان صلح و سلامتی من ساکن می شود
دوم- مسیح مظهر آرامش است. گفتیم که صلح و سلامتی و آرامش کمیاب است مردم دوست دارند هر چه دارند بدهند تا آرامش را بدست آورند. اما شیطان خوب می داند که انسان محتاج به آرامش است . برای همین آرامش کاذب فراهم می کند و به خورد مردم می دهد . و مردم فکر می کنند که آرام می شوند ولی پشت آن دسیسه است . چون وقتی که آن آرامشی را که از شیطان و دنیا هست دریافت می کنید اسیر شیطان می شوید و مرتب باید آن کاری که او به شما می گوید انجام دهید تا آرام شوید . با معتادی صحبت می کردم پرسیدم اولین باری که هروئین کشیدی چه حالی به تو دست داد ؟ گفت عالی بود . مرا برد به آسمان . غم و ترس و همه چیزم رفت . بار دوم کمتر و بار سوم کمتر ، اما بارچهارم ! درد بود و دیگه نمی توانستم ازآن فرار کنم ، چون تشنه آرامش بودم ولی دیدم پایهایم به زنجیر بسته است .یا مشروبات الکلی ! که تمام هفته کار می کنند آخر هفته به پاپ روند .چرا ؟ چون دنبال آرامش هستند . برای آرامش می روند ولی ناآرام تر برمی گردند . از جوانی پرسیدم چرا به نایت کلاب می روی ؟ گفت برای پیدا کردن آرامش . پرسیدم وقتی از نایت کلاب بیرون می آیی چه حالی داری ؟ گفت افتضاح ، داغون تر بیرون می آیم .ورزش یوگا ! خیلی ها می گویند با انجام چند دقیقه ذن و یوگا آرام می شوید. اول آرام می شوید اما متاسفانه روز اول ۵ دقیقه ذن آرام می کند کم کم ماه بعد ۱۰ دقیقه بعد از ۶ماه ۲ ساعت و ۲ سال بعد ۲۴ ساعت و اگر نخواهید انجام دهید دیوانه می شوید.
مراسم مذهبی ! انجام مراسم مذهبی آرامش می دهد . اما این آرامش به یک ضربه کوچک به انفجار می کشد، مثل سوزنی که به باد کنک بزنند می ترکد . و اگر انجام مراسم مذهبی عقب بیفتد آرامش از دست می رود.ریاضت ! خیلی ها ریاضت بخود می دهند مثل هندوئیسم و بودیسم . مثلاً بعضی از آنها می گویند اگر یکسال روی تخته میخ بخوابی در عمق وجود خود آرامش می گیری . ولی درواقع موقتی است باید تمدید کرد و بعد بدتر از اول .پول و مقام ! آمار نشان می دهد که افسرده ترین اشخاص ، اشخاص پولدار هستند . این آرامش دنیا موقتی است و از بین می رود. اما آرامشی که مسیح می دهد احتیاج نیست که کاری براش انجام دهید شما را اسیر نمی کند فقط یک چیزاز شما می خواهد . می گوید : اجازه بده من که مظهر آرامش هستم وارد قلب تو شوم آنوقت همیشه آرام خواهید بود .
گناه آرامش انسان را از بین برد . آدم و حوا در آرامش بودند . لذت می بردند ولی وقتی سقوط کردند و گناه کردند آرامش آنها از بین رفت نابود شد به خاطر همین :
آرامش تجسم پیدا کرد انسان شد و روی صلیب رفت جریمه همین گناهی که آرامش ما را دزدیده بود، داد و فرمود اگر مرا قبول کنی و اجازه دهی که وارد قلب تو شوم تو همیشه آرام خواهی بود
انجیل متی باب ۱۱آیات ۲۸ : دعوت پر جلا ل عیسی مسیح
بیایید نزد من ای تمام زحمتکشان و گرانباران ومن شما را آرامی خواهم بخشید
این شگفت انگیزترین دعوتی است که مسیح کرده. زحمتکشان ! کسانی که برای آرامش زحمت می کشند . گران باران ! کسانی که بارهای سخت زندگی آنها را له کرده . اگر دقت کنید مسیح نگفت برو به فلان کلیسا یا فلان قدیس ، بلکه می گوید بیا نزد من ، من به تو آرامی می دهم . اگر اجازه دهی وارد قلب تو شوم آن موقع منبع آرامش را در قلب خود خواهی داشت
آگوستین قدیس می گوید: ای خداوند تو ما را برای خودت آقریدی و ما تا در تو قرار نگیریم آرامی نخواهیم یافت . تصوّرکنید بچه ای که دراتوبان شلوغ دارد می رود، آن اتوبان برای بچه خیلی خطرناک است اماچون دست بچه در دست پدر است خیالش راحت است . آرامش واقعی آرامشی نیست که جیب ما پر پول باشد و موقعیّت اجتماعی بالا داشته باشیم و روابط عالی داشته باشیم و در خانواده خوبی باشی و کار خوب داشته باشیم بگوئیم آرامش داریم . نه این آرامش موقتی است . آرامشی واقعی است که در اوج طوفانها ، سختی ها ، ترس ها ، تنهائی ها ، دردرون ماست . چون منبع آرامش در درون ماست . مسیح . آرامش مسیح مثل چه هست ؟ در پطرس می بینیم:
در اعمال رسولان باب ۱۲ آیه ۶ نشان می دهد که وقتی پطرس رسول را دستگیر کردند و فردای آن روز قرار بود اعدامش کنند . دست وپای او در زنجیر بود ولی در آرامش کامل راحت خوابیده بود.در رومانی در زمان کمونیست ها شخصی به نام اورنیا که ایمان دار معروفی بود . کمونیست ها او را دستگیرو به زندان بردند و آنقدر او را به خاطر ایمانش به مسیح زده بودند که تمام بدنش فلج شده بود ، فقط گردنش حرکت می کرد . حتی هم سلولیهایش که می خواستند به او غذا دهند قاشق هم نبوده . ولی زندانیان شهادت دادند که او شادترین شخص زندان و آرام ترین بودو حتی در لحظه های آخر شاد و آرام بود . آرامش خدا حتی در لحظه های سخت و حتی در لحظه مرگ با ایماندار است . آرامشی که در دنیا دنبال آن می گردید حتی اگر در دره مرگ هم بروید آرامش مسیح است . آرامش واقعی . . عیسی مسیح درمتی باب ۱۱ ایه ۲۹و ۳۰ ادامه آیه ۲۸ ، می فرماید : یوغ مرا بر خود گیرید و از من تعلیم یابید زیرا که حلیم و افتاده دل می باشم و در نفوس خود آرامی خواهید یافت ؛ زیرا یوغ من خفیف و بار من سبک است.بچه ای که در خیابان زمین می خورد و شیشه به دست و پای او رفته فریاد می زند . درد دارد . هر کسی که از آن جا گذر می کند چیزی می گوید مثل : بزرگ می شوی یادت میرود ولی او درد دارد اما تا پدر و مادر را می بیند آرام می گیرد . آیا درد از بین رفته ؟ نه در حضور مسیح هم همین طور. وقتی در آغوش مسیح هستیم آرامیم. عیسی مسیح حتی به ایمانداران می گوید در من بمانید و من در شما . تا آرامی داشته باشید . وقتی موجهای سهمگین این دنیا به کشتی زندگی ما می خورد خیالمان راحت است که عیسی با ما در کشتی است
خاتمه : عیسی مسیح در آخر این پیام را به تمام مردم دنیا می دهد . دنیایی که به نابودی میرود تشنه این سه چیز است : صلح ، سلامتی ، آرامش . هیچ جا نمی توانید آن را پیدا کنید غیر از نزد من من به شما آرامی می دهم . حتی به ایماندارانی که آرامش خود را از دست داده اند می گوید : در من بمانید و من درشما . آن وقت همیشه آرام خواهید بود . بگذارید امروز مسیح شما را در آغوش بگیرد این مظهر سلامتی و آرامش و صلح . وقتی مردم از شما سئوال کنند ککه چرا آنقدر آرامید آنوقت شما می توانید آنها رانزد مسیح هدایت کنید و بگوئید عیسی مسیح این مظهر صلح و سلامتی و آرامش در قلب من زندگی می کند. دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم محتاج شنیدن این پیام است.

آرامش فکری در یک دنیای بیثبات
یافتن آرامش درونی: در مواقع بیثباتی، چگونه میتوانید به جای اینکه دچار اضطراب و نگرانی شوید آرامش بیابید؟
مهم نیست که در دنیای اطراف ما و یا در زندگی شخصی ما چه میگذرد، آیا مکانی وجود دارد که بتوانیم در آن به پایداری و ثبات دست یابیم؟ آیا میتوانیم علیرغم شرایط موجود در زندگی و دنیای اطرافمان با امیدواری به آینده نگاه کنیم؟ این روزها بسیاری از دانشجویان به ارزش خداوند به عنوان یگانه ثبات واقعی در زندگی خود پی بردهاند. دنیای اطراف ما دائم در حال تغییر است اما خداوند هرگز تغییر نمیکند. خداوند استوار و قابل اطمینان است. خدا میفرماید: "آیا غیر از من خدایی هست؟ البته صخرهای نیست. احدی را نمیشناسم." (اشعیا 44 : 8) در آیه دیگری میخوانیم: "زیرا من که یهوه هستم تبدیل نمیپذیرم." (ملاکی 3 : 6) خداوند همیشه حضور دارد. شما میتوانید روی او حساب کنید. کلام خدا میفرماید: "عیسی مسیح دیروز و امروز و تا ابدالاباد همان است." (عبرانیان 13 : 8) خداوند از طریق آرامش فکری و قلبی که به ما میدهد حضور خود را به ما مینمایاند.
آیا آرامش درونی امکان دارد؟
شخصی بنام هدر که این اواخر از دانشگاه استانفورد فارغ التحصیل شده است اینگونه بیان میکند: "داشتن یک رابطه واقعی با خداوند تجربهای زیبا و مسحور کننده است. یک مصاحبت و دوستی با خالق هستی که من حاضر نیستم این مصاحبت را با تمامی دنیا عوض کنم. تقرب و محبت عمیقی از جانب خداوند احساس میکنم و امیدوارم که بتوانم در این ارتباط به سهم خودم به درستی عمل نمایم." دانشجویی بنام استیو سایر که یک بیمار هموفیلی است هنگامی که متوجه شد بر اثر تزریق خون آلوده به بیماری ایدز مبتلا شدهاست، در پی یافتن آرامش و ثبات بود. در ابتدا احساس یاس و نومیدی به او دست داد و خدا را مورد ملامت و سرزنش قرارداد. سپس استیو دستانش را به سوی خداوند دراز نمود و نتیجه این شد که استیو در سالهای آخر عمر خود علیرغم دردهای فراوانی که داشت به کشورهای متعددی سفر کرد تا تجربه آرامشی را که از طریق شناخت خداوند به دست آورده بود با جوانان هم سن و سال خود در میان بگذارد. خداوند فرموده است: "سلامتی برای شما میگذارم، سلامتی خود را به شما میدهم. نه چنانکه جهان میدهد، من به شما میدهم. دل شما مضطرب و هراسان نباشد." (یوحنا (
در آیه دیگری میخوانیم: "در جهان برای شما زحمت خواهد شد. و لکن خاطر جمع دارید زیرا که من بر جهان غالب شدهام." (یوحنا 16 : 33(
همانند استیو، دانشجویان دیگری نیز به این موضوع پی بردهاند که مهم نیست در زندگی کنونی ما چه اتفاقی میافتد، هر اتفاقی که بیفتد دنیا به آخر نمیرسد، چون این دنیا پایان همه چیز نیست.

خدای سنگرها
باید اذعان کرد که اغلب مردم تا زمانی که واقعاً در موقعیتهای سخت و دشوار گرفتار نمیشوند به خدا روی نمیآورند. یک کشیش ارتش جنگ جهانی دوم میگفت: "هیچ ملحدی درون سنگر وجود ندارد." تا وقتی همه چیز بر وفق مراد است و آسمان آفتابی است، مردم نیازی به خدا احساس نمیکنند. اما زمانی که ابرهای سیاه، آسمان زندگی را میپوشانند این طرز فکر اغلب تغییر میکند و این احساس به ما دست میدهد که درون گودال عمیقی گرفتار شدهایم.
یک دانشجوی اهل ویرجینیا به نام کارن تعریف میکند که چگونه مسیر رسیدن به خداوند را پیموده است. او میگوید:
"من خودم را یک مسیحی میدانستم چون روزهای یکشنبه به کلیسا میرفتم، اما در واقع هیچ شناختی از خداوند نداشتم. سال آخر دانشکده را مانند سالهای قبل گذراندم. بیشتر وقتم را با مشروبخواری، یا استفاده از مواد مخدر توهمزا میگذراندم، و یا در جستجوی کسی بودم که مرا دوست داشته باشد. من داشتم از درون نابود میشدم و هیچ کنترلی بر زندگی خودم نداشتم. احساس میکردم که چقدر دوست دارم زندگیام به پایان برسد، اما در همین موقع امید تازهای در دانشکده یافتم، این امید تازه زمانی بود که از خداوند درخواست کردم تا وارد زندگیام شود. از آن زمان خداوند محبت، امنیت، بخشایش، حمایت، آرامش و دلیلی برای زنده بودن به من عطا کرده است. خداوند به من قدرت بخشیده است و اگر به خاطر او نبود من الان اینجا نبودم." کسی چه میداند که در هزاره بعدی چه اتفاقی خواهد افتاد. تعداد زیادی از دانشجویان ممکن است احساس کنند که درون سنگری انفرادی گرفتار شدهاند. زندگی ممکن است به میدان مبارزه و جنگ تبدیل شود و آرامش فکری ما مخدوش و متزلزل گردد. درست در لحظاتی که احساس میکنیم تحت فشار هستیم اغلب به خداوند متوسل میشویم. خداوند، استوار و ثابت قدم همیشه حضور دارد و از ما میخواهد تا وارد زندگیمان شود. خداوند میفرماید:
"من، من یهوه هستم و غیر از من نجات دهندهای نیست." (اشعیا 43 : 11) و در آیه دیگری میخوانیم: "به من توجه نمایید و نجات یابید زیرا من خدا هستم و دیگری نیست." (اشعیا 45 : 22 )
آری، شاید اینگونه تصور کنیم که خداوند حکم یک عصا و یا تکیهگاه را برای ما دارد، ولی بطور حتم او یگانه تکیهگاه مطمئن است.
سنگر نامرئی
بعضی از مردم حتی زمانی که همه چیز خوب و مرتب است به سوی خداوند روی میآورند. دانشجویی به نام جان اینطور توضیح میدهد: "سال آخر دانشکده بودم و همه آن چیزهایی که به نظر عموم مردم باعث ایجاد رضایت و خوشحالی در زندگی میشود را به دست آورده بودم، برای مثال رهبری گروههای دانشجویی به عهده من بود، به میهمانیهای مختلف میرفتم، در دانشکده همیشه نمرات عالی میگرفتم و با هر دختری که اراده میکردم دوست میشدم. هر آنچه را که میخواستم در طول دوران دانشکده انجام دهم و یا به دست بیاورم در اختیارم بود، اما باز احساس رضایت نمیکردم. احساس میکردم چیزی در زندگی کم دارم ولی نمیدانستم کجا باید دنبالش بگردم. البته کسی در این مورد چیزی نمیدانست و من این احساس را بروز نمیدادم." حتی زمانی که همه چیز در ظاهر خوب و مرتب است نیز در زندگی ما اسارتهایی وجود دارد، اما با این تفاوت که این اسارتها نامرئی و از چشمان دیگران پوشیده است و این احساس درون قلب و فکر ما است. دانشجویی به نام بکی که اهل ایلینوی است، این پدیده را اینگونه توصیف میکند: "تا به حال چند بار اتفاق افتاده است که پیش خودتان تصور کردهاید که اگر فلان لباس را بخرید و یا با فلان پسر دوست شوید و یا بتوانید فلان مکان را از نزدیک ببینید احساس خوشحالی و رضایت خواهید کرد؟ اما زمانی که آن لباس مورد نظر را خریداری کردید، یا با پسر مورد نظرتان دوست شدید و یا به محل مورد نظرتان سفر کردید با احساس پوچی بیشتری روبرو شدهاید؟" لازم نیست که ما با شکست روبرو شویم و یا دچار مصیبت و بلا شویم تا نیاز به پناهگاه را احساس کنیم. اغلب اوقات عدم حضور خداوند در زندگی ما باعث میشود که آرامش از ما سلب شود. بکی میگوید: "از زمانی که خداوند را شناختهام، کشمکشها و تغییرات متعددی در زندگیام پیش آمده است، اما حالا هر کاری را با دیدی متفاوت انجام میدهم، چونکه میدانم خدایی با محبت و ابدی دارم که همواره در کنار من است. من باور دارم که هیچ کاری نیست که خداوند و من با کمک همدیگر نتوانیم انجام دهیم، و آن کمال و رضایتی که من با تمامی وجود در جستجویش بودم، در زندگی با خداوند پیدا کردهام." اگر خداوند در زندگی ما حضور داشته باشد، ما میتوانیم به راحتی استراحت کنیم و آرامی بیابیم. به مرور که خداوند را بیشتر میشناسیم و به آنچه در کلامش نوشته شده گوش میکنیم، خداوند آرامش درونی عمیقی به زندگی ما میبخشد. از آن پس ما از موضع مستحکم خداوند به زندگی نگاه میکنیم و چون از وفاداری خداوند به خوبی آگاه هستیم، پس مطمئن هستیم که او قادر است به نحو احسن از ما مواظبت کند. بنابراین مهم نیست که هزاره بعدی چه با خود به همراه خواهد آورد، ما میتوانیم به خداوند به عنوان تکیهگاهی مستحکم و با ثبات امیدوار باشیم. اگر خدا را جستجو کنیم، او با اشتیاق منتظر است تا حضور خود را در زندگی ما به اثبات برساند.
آرامش درونی حقیقی- بنا نمودن بر روی صخره
شما زندگی خود را بر چه پایه و اساسی بنا میکنید؟ باور کنید یا نه، همه ما زندگی خود را بر روی همان پایه و اساسی بنا مینهیم که در واقع ایمان و امیدمان بر آن قرار دارد. پایه و اساس ایمان ما ممکن است خودمان باشیم، در این صورت با خود میگوییم: "اگر به اندازه کافی تلاش و کوشش کنم میتوانم در زندگی موفق و پیروز باشم." و یا روش خاصی از زندگی را پایه و اساس امید و ایمانمان قرار میدهیم و با خود میگوییم: "اگر به اندازه کافی پول و ثروت به دست بیاورم زندگی من عالی خواهد شد." ممکن است حتی گذشت زمان را برای خود پایه و اساس قرار دهیم و به خود وعده دهیم که مطمئناً هزاره بعدی خیلی چیزها را عوض خواهد کرد. اما خداوند نقطه نظر دیگری دارد. او میفرماید که: "اگر ایمان و امید خود را بر روی خویشتن، شخصی دیگر، و یا هرآنچه که این دنیا به ما داده است بنا نهیم، در حقیقت بر روی زمینی سست و نامطمئن پایهگذاری کردهایم." خداوند میخواهد که ما فقط به او اعتماد کنیم. خداوند میفرماید: "پس هر که این سخنان مرا بشنود و آنها را بجا آرد، او را به مردی دانا تشبیه میکنم که خانه خود را بر سنگ بنا کرد. و باران باریده، سیلابها روان گردید و بادها وزیده، بدان خانه زورآور شد و خراب نگردید زیرا که بر سنگ بنا شده بود. و هر که این سخنان مرا شنیده، به آنها عمل نکرد، به مردی نادان ماند که خانه خود را بر ریگ بنا نهاد. و باران باریده، سیلابها جاری شد و بادها وزیده، بدان خانه زور آورد و خراب گردید و خرابی آن عظیم بود." (متی 7 : 24 – 27)
این کار عاقلانهای است که برای مقابله با هجوم بلایا و مشکلات ناگهانی، خداوند را وارد زندگی خود کنیم. اما قصد و هدف خداوند این است که علیرغم شرایط موجود، فرزندانش همواره یک زندگی مملو از وفور و نعمت را تجربه کنند. خداوند مایل است تا در تمامی عرصههای زندگی ما تاثیری مثبت داشته باشد. هنگامی که ما بر خدا و کلامش توکل میکنیم، یعنی در حقیقت داریم ایمان و امید خود را بر روی صخرهای مستحکم بنا مینهیم.
آرامش فکری غایی
بعضی از مردم از اینکه فرزند یک میلیونر هستند احساس امنیت میکنند، برخی دیگر از اینکه قادرند نمرات عالی بگیرند احساس اطمینان و امنیت میکنند. اما اگر با خداوند رابطه داشته باشید، ایمنی و امنیتی فراتر از این را تجربه خواهید کرد.
خداوند توانا است
برخلاف ما خداوند میداند که فردا، هفته بعد، سال بعد و حتی در دهه آینده قرار است چه اتفاقی بیفتد. خدا میفرماید: "خدا هستم و نظیر من نی. آخر را از ابتدا و آنچه را که واقع نشده از قدیم بیان میکنم." (اشعیا 46 : 9 – 10) خداوند میداند که در هزاره جدید قرار است چه اتفاقی بیفتد، و مهمتر از این اگر شما حضور خدا را زندگیتان پذیرفتهاید او میداند که در زندگی شخص شما قرار است چه اتفاقی بیفتد و در آنجا حضور نیز خواهد داشت. خداوند میفرماید:
"خدا ملجا و قوت ماست، و مددکاری که در تنگیها فوراً یافت میشود." (مزمور 46 : 1) اما ما نیز به نوبه خود باید با تمامی وجود او را جستجو کنیم. خداوند میفرماید: "و مرا خواهید طلبید و چون مرا به تمامی دل خود جستجو نمایید، مرا خواهید یافت." (ارمیا 29 : 13)
این بدان معنا نیست که همه کسانی که خداوند را میشناسند با هیچ مشکلی روبرو نخواهند شد. اگر در هزاره آینده حملات تروریستی در جایی روی دهد، حتی کسانی که خدا را میشناسند نیز از این بلایا رنج خواهند برد با این تفاوت که حضور خداوند باعث آرامش و قدرت آنان خواهد گردید. یکی از پیروان عیسی مسیح اینطور میگوید: "در هر چیز زحمت کشیده، ولی در شکنجه نیستم، متحیر ولی مایوس نی، تعاقب کرده شده، لیکن نه متروک، افکنده شده، ولی هلاک شده نی." (دوم قرنتیان 4 : 8 – 9) آری، واقعیت این است که ما با مشکلات روبرو خواهیم شد، اما اگر با خدا رابطهای مستقیم داشته باشیم، هنگام مقابله با مشکلاتمان با دیدی متفاوت و قدرتی که از آن خداوند است با مشکلات برخورد خواهیم کرد. هیچ مشکلی آنقدر بزرگ نیست که برای خداوند لاینحل باشد. خداوند از تمامی مشکلاتی که ممکن است به ما ضربه زند بزرگتر است و وقتی خدا در زندگی ما حضور دارد برای مقابله با این مشکلات تنها نیستیم.
خدا ما را دوست دارد
قدرت عظیم خداوند که در زندگی ما کاملاً مشهود است، توام با علاقه عمیق او نسبت به ما است. ممکن است در هزاره آینده آرامشی بر دنیا حکمفرما شود که هرگز قبل از این دنیا به خود ندیده است. از طرف دیگر این امکان نیز وجود دارد که هزاره آینده با انحطاط اخلاقی، خشونت و جداییهای بیشتری به همراه باشد. فرقی نمیکند، در هر دو صورت هیچکس قادر نخواهد بود به اندازه خداوند ما را دوست داشته باشد، یا برای ما اهمیت قائل شود. کلام خداوند به ما میگوید: "خداوند نیکو است و در روز تنگی ملجا میباشد و متوکلان خود را میشناسد." (ناحوم 1 : 7) همچنین در کلام خدا میخوانیم: "و تمام اندیشه خود را به وی واگذارید زیرا که او برای شما فکر میکند." (اول پطرس 5 : 7) و باز خداوند میفرماید: "خداوند عادل است در جمیع طریقهای خود و رحیم در کل اعمال خویش. خداوند نزدیک است به آنانی که او را میخوانند، به آنانی که او را به راستی میخوانند." ( مزمور 145 : 17 – 19) عیسی مسیح به پیروان خود این سخنان تسلی بخش را فرمود: "آیا دو گنجشک به یک فلس فروخته نمیشود؟ و حال آنکه یکی از آنها جز به حکم پدر شما به زمین نمیافتد. لیکن همه مویهای سر شما نیز شمرده شده است. پس ترسان مباشید زیرا شما از گنجشکان بسیار افضل هستید." (متی 10 : 29 – 31) اگر شما به خداوند روی آورید او شما را طوری محبت خواهد نمود که هیچکس دیگری قادر نیست، و هرگز نیز نخواهد توانست شما را محبت نماید.
آرامش فکری از طریق خداوند
ما مطلع نیستیم که هزاره بعدی با خود چه به ارمغان خواهد آورد، اگر هزاره بعدی دوران سختیها و دشواریها باشد، خداوند در کنار ما حضور خواهد داشت و اگر دوران آرامش و آسایش بود ما همچنان به حضور خداوند در کنار خود احتیاج خواهیم داشت تا خلع درونی ما را پر سازد و به زندگی ما معنا و مفهوم ببخشد.
فرض کنید در موقعیتی قرار گرفتهاید که همه حرفها گفته شده و همه کارها به پایان رسیده است، به نظر شما مهمترین مسئله در این میان چیست؟ آنچه که اهمیت دارد این است که ما از خداوند جدا نشویم. آیا خدا را میشناسیم؟ آیا خداوند ما را میشناسد؟ آیا ما خداوند را از زندگی خود کنار گذاشتهایم و یا اجازه دادهایم وارد زندگی ما شود؟ اگر خدا را بشناسیم، او دیدگاه ما را عوض کرده و به ما امید خواهد بخشید. از طریق ارتباط با خداوند در هر شرایطی که باشیم آرامش خواهیم داشت. چرا باید خداوند مرکز و کانون زندگی ما باشد؟ زیرا که جدای از خداوند امید و تسلی واقعی وجود ندارد. خداوند به ما متکی نیست بلکه این ما هستیم که باید همیشه به او اتکا کنیم. خداوند ما را خلق نمود تا به نیاز حضور او در زندگی خود پی ببریم و حضور او را بطلبیم. شاید سعی کنیم که بدون حضور خداوند زندگی خود را اداره کنیم، اما این کاری بیهوده و عبث خواهد بود. خداوند مایل است تا او را جستجو کنیم و وارد زندگی خود نماییم. اما یک مشکل وجود دارد. همه ما خداوند را از زندگی خود کنار گذاشتهایم. همانگونه که کتاب مقدس میفرماید: "جمیع ما مثل گوسفندان گمراه شده بودیم و هر یکی از ما به راه خود برگشته بود." (اشعیا 53 : 6) هدر که قبلاً درباره او سخن گفتیم در ارتباط با گناه اینگونه میگوید: "زمانی که وارد استانفورد شدم یک مسیحی نبودم. با خودم فکر میکردم که دنیا در زیر پاهایم قرار دارد و منتظر تحولی عظیم است و این من هستم که باید آن دگرگونی عظیم را به وجود بیاورم. مرتب در جلسات سیاسی شرکت میکردم. کلاسهای متعددی در ارتباط با عدالت اجتماعی و نژادپرستی را نیز گذراندم و خودم را غرق در فعالیتها و خدمت در مراکز کمک به محرومان اجتماع کرده بودم. ایمان داشتم با قدرتی که در خود سراغ دارم میتوانم تحولی مهم و شگرف در دنیا به وجود بیاورم. در مدرسهای تدریس میکردم که مخصوص بچههایی بود که زیر خط فقر زندگی میکنند. از جمله کارهای دیگری که انجام میدادم اداره مرکزی برای بیخانمانها بود، پسمانده غذاها را جمعآوری میکردم و بین مردم گرسنه تقسیم میکردم، و به شدت با گناه، بیعاطفگی و بروکراسی مقابله میکردم. اما هرچه بیشتر تلاش میکردم دنیا را عوض کنم خستهتر و ناامیدتر از گذشته میشدم. بالاخره به این نتیجه رسیدم که نسل بشر احتیاج به یک تغییر و تحول اساسی دارد."
آرامش واقعی = آرامش از طریق خدا
گذشت زمان و پیشرفت تکنولوژی در حقیقت نقش بزرگی در ارتباط با حل مسائل و مشکلات پیرامونمان بازی نمیکند. میپرسید چرا؟ به این دلیل که مشکل اساسی ما انسانها این است که از خداوند فاصله گرفتهایم. مشکلات عمده ما فیزیکی نیستند بلکه مشکلات معنویاند. خدا این را میداند و به همین دلیل راه حلی برای این مشکل ما فراهم کرده است. او طریقی پیش پای ما گذاشته است تا بتوانیم دوباره به سوی او بازگردیم و این راه عیسی مسیح است. کتاب مقدس میفرماید: "زیرا خدا جهان را اینقدر محبت نمود که پسر یگانه خود را داد تا هر که بر او ایمان آورد، هلاک نگردد بلکه حیات جاودانی یابد." (یوحنا 3 : 16) عیسی مسیح به خاطر گناهان ما و به جای ما به صلیب کشیده شد. او مرد، به خاک سپرده شد و از مردگان قیام نمود و چون عیسی خود را قربانی کرد، ما امروز میتوانیم با خداوند رابطه داشته باشیم. در کتاب مقدس میخوانیم: "و اما به آن کسانی که او را قبول کردند قدرت داد تا فرزندان خدا گردند، یعنی به هر که به اسم او ایمان آورد." (یوحنا 1 : 12) خیلی ساده است چون خدا مایلاست با ما ارتباط داشته باشد، از طریق عیسی مسیح این امکان را برای ما فراهم کرده است، و این به عهده ما است که او را جستجو کرده و به زندگی خود دعوت کنیم. بیشتر مردم این کار را از طریق دعا انجام میدهند. دعا یعنی صحبت صادقانه با خدا. اگر میخواهید به خدا روی آورید فقط کافی است صادقانه چیزی شبیه این را به خدا بگویید: "خدایا، من تا این لحظه اجازه ندادهام تا تو وارد زندگی من شوی ولی میخواهم از این پس اینگونه نباشد. میخواهم از راه حلی که برایم مهیا کردهای تا از این طریق بتوانم به تو نزدیکتر شوم، استفاده کنم. ایمان دارم که عیسی مسیح به خاطر من مرد تا گناهانم بخشیده شود و امکان بازگشت به سوی تو را مهیا کند. خداوندا از تو خواهش میکنم از امروز وارد زندگی من شوی." آیا صادقانه و با خلوص نیت خداوند را به زندگی خود دعوت کردید؟ جوابش را فقط خدا و خودتان میدانید. اگر اینطور است، پس منتظر وعدههای خدا باشید. او وعده داده است: "من آمدم تا ایشان حیات یابند و آن را زیادتر حاصل کنند." (یوحنا 10 : 10) و وعده دیگر خدا این است که: "نزد وی مسکن خواهیم گرفت." (یوحنا 14 : 23) و کتاب مقدس میفرماید: "خدا حیات جاودانی به ما داده است." (اول یوحنا 5 : 11 – 13) دانشجویی در نیواینگلند به نام ملیسا درباره خدا اینطور میگوید: "وقتی که خیلی کوچک بودم پدر و مادرم از هم جدا شدند و من واقعاً نمیدانستم که چه اتفاقی افتاده است، فقط میدانستم که پدرم دیگر به خانه نمیآید. یک روز به خانه مادربزرگم رفتم و از او پرسیدم که: "نمیفهمم چرا پدرم مرا آزار داده و بعد ناپدید شده است؟" مادربزرگم مرا در آغوش گرفت و گفت: "کسی هست که هرگز تو را ترک نخواهد کرد و او عیسی مسیح است." و او برایم این آیهها را از کتاب مقدس خواند: "تو را هرگز رها نکنم و تو را ترک نخواهم نمود." (عبرانیان 13 : 5) و "پدر یتیمان و داور بیوهزنان، خداست در مسکن قدس خود." (مزمور 68 : 5) من از اینکه میشنیدم خدا میخواهد پدر من باشد واقعاً هیجان زده بودم." مهم نیست در دنیای اطراف شما چه میگذرد، دانستن اینکه خدا با شما است باعث ایجاد آرامش فکری در شما خواهد شد. هیچ اهمیتی ندارد که هزاره بعدی چه تغییراتی به همراه خواهد داشت، چون خدای ثابت و استوار همراه شماست. برای اینکه بتوانید درباره محبت خدا بیشتر بدانید انجیل یوحنا را از کتاب مقدس مطالعه کنید. اگر در مورد مطالبی که در این جا خواندید پرسشی دارید با ما تماس بگیرید.
رویکرد مسیحیت و غرب به معنویت و مهدویت-2

تجلى حضرت مریم علیها السلام و ذکر علائم ظهور
سیداحمدرضا یکانى‏فرد

اشاره:
شاید یکى از جالب توجه‏ترین تجلیاتى که در این میان صورت گرفته است تجلى حضرت مریم ، علیهاالسلام، در ناحیه "مجوگوریه‏" بر پدر روحانى عالیجناب "گبى‏" باشد. در این تجلى حضرت مریم ، علیهاالسلام، پس از ذکر مطالبى خطاب به پدر روحانى به ارائه نشانه‏ها و علائم چندى درباره ظهور حضرت عیسى ، علیه‏السلام، مى‏پردازد که در انجیل نیز آمده است اما نسبت‏به آنها بى‏توجهى شده است. در این مقاله برآنیم تا پس از توضیح مختصرى در مورد ناحیه "مجوگوریه‏" و زمان رویداد این تجلى به اصل مطلب بپردازیم. "مجوگوریه‏" نام روستایى در ناحیه بوسنى‏هرزگوین – یوگسلاوى سابق – است. این روستا در سى مایلى جنوب "موستار" واقع شده است. در این ناحیه چندین بار تجلیاتى صورت گرفته است که تنها یکى از آنها خطاب به پدر "گبى‏" بوده است و در موارد دیگر مثلا در تاریخ بیست و چهارم ژوئن 1981 دو دختر به نامهاى "ایوانکار" (2) و "ماریانا" (3) تجلى حضرت مریم ، علیهاالسلام، را بر بالاى تپه‏اى مشاهده نمودند و حضرت مریم خطاب به آن دو دختر فرمود:

"من آمده‏ام تا به شما بگویم که خدایى در جهان وجود دارد، او آکنده از حس زندگى صلح و آرامش است و شما باید به او روى آورید."
مى‏فرمایند: "در کمال آرامش روحى شما را به فراگیرى تعلیمات خود مى‏خوانم. در این روز آخر سال میلادى گردهم آیید، نماز به پاى دارید و به سخنان مادر آسمانیتان گوش فرا دهید که در واقع پیام آور این واپسین‏لحظات است. اوقات خود را در جنجال و هیاهو به پایان مبرید، آرام باشید و به تفکر بپردازید; من بارها به شما یادآور شده‏ام که آخرالزمان نزدیک و بازگشت عیسى مسیح ، علیه‏السلام، نیز قریب‏الوقوع است، اکنون مى‏خواهم شما را در درک و فهم علایمى که در کتب مقدس در مورد بازگشت و رجعت‏شکوهمند عیسى وجود دارد یارى رسانم. این علایم بوضوح در انجیل بویژه در نامه‏هاى "پطرس مقدس‏" و "پولس مقدس‏" که در این ازمنه به صورت حقایق جلوه‏گر شده ذکر گردیده است …" (4)
حضرت مریم ،علیهاالسلام، در ادامه به کشیش "استفانو" درباره علایم آخرالزمان مى‏فرمایند: اولین علامت ظهور ، گسترش گناهان و عقاید نادرست است که موجب از بین رفتن ایمان و بروز الحاد مى‏گردد. این عقاید نادرست از طریق آموزگاران مذهبى دروغین و عالمانى که اعتقاد درستى به کتب آسمانى ندارند روى مى‏دهد. بدعتهاى مخرب بر اساس همین عقاید نادرست و بهانه‏هاى بشرى پایه‏گذارى مى‏شود. بنابراین در چنین زمانى ایمان رخت‏بربسته و الحادى بزرگ همه جا را فرا گرفته است. "نگذارید هیچ کس به هیچ عنوانى شما را فریب دهد زیرا بسیارى افراد در پى فریب عده دیگرى هستند (پیامبران دروغین)" (انجیل متى; 24، 5-4)
"آن روز نخواهد آمد مگر اینکه اول شورش عظیمى علیه خدا روى دهد." (تسالونیکیان دوم ;3-2).
"اما قوم اسرائیل علاوه بر پیامبران راستین ، پیامبران دروغین هم داشتند و شما هم در میان خود معلمان دروغین خواهید داشت. آنها مخفیانه تعالیم غلط و زیانبخش به میان شما خواهند آورد و همان مولایى را که آنها را آزاد نمود، انکار خواهند نمود و بلاى ناگهانى بر سر خود خواهند آورد. عده زیادى آنهاو راههاى هرزه آنها را دنبال خواهند کرد و به خاطر ایشان راه حقیقت مورد اهانت قرار خواهد گرفت."
"از روى طمع و با داستانهاى جعلى خود ، شما را استثمار خواهند کرد اما، کیفرى که از مدتها پیش براى آنان مقرر شده بود در انتظار آنها و هلاکت در کمین آنان است." (5) (پطرس دوم; فصل دوم،3-1)

دومین علامت ظهور و وقوع جنگها و نزاعهاى برادرکشانه است که منجر به حاکمیت‏خشونت ، کینه و عداوت مى‏گردد و دستگیرى از محرومین و صدقه‏دادن رو به کاهش مى‏گذارد و این در حالى است که حوادث و بلایاى طبیعى نظیر قحطى، بیماریهاى واگیردار و اپیدمى ، سیل و زلزله هر چه بیشتر به‏وقوع مى‏پیوندد. "زمانى مى‏آید که شما صداى جنگها را از نزدیک و اخبار مربوط به جنگ در جاهاى دور را خواهید شنید. هراسان نشوید، چنین وقایعى باید رخ دهد اما پایان کار هنوز نرسیده است زیرا ملتى با ملت دیگر و دولتى با دولت دیگر جنگ خواهد کرد و قحطى‏ها و زمین‏لرزه‏ها در همه جا پدید خواهد آمد. اینها همه مثل آغاز درد زایمان است و شرارت بقدرى زیاد مى‏شود که محبت آدمیان نسبت‏به یکدیگر سرد خواهد شد اما هر کس تا آخر پایدار ماند نجات خواهد یافت." (6) (انجیل متى ; 24، 8-6 و13-12)
سومین علامت ظهور توهین وحشتناک به مقدسات است که توسط شخصى که خود را "دجال‏" (7) معرفى مى‏کند انجام مى‏شود و وى دشمن مسیح، علیه‏السلام، است او وارد خانه مقدس خدا شده و بر تخت الهى تکیه زده و خود را خدا قلمداد مى‏کند."
"او با هر آنچه خدا خوانده مى‏شود و هر آنچه معبود آدمیان است مخالفت مى‏کند و خود را مافوق همه آنها قرار خواهد داد به حدى که در معبد خدا مى‏نشیند و ادعاى خدایى مى‏کند. ظهور آن مظهر شرارت در اثر فعالیتهاى شیطان خواهد بود و با انواع آیات و نشانه‏ها و معجزات فریبنده و هر نوع شرارتى که براى محکومان به هلاکت فریبنده است همراه خواهد بود." (تسالونیکیان دوم ; 4-2،9)
"پس روزى آن توهین وحشتناک به مقدسات را که دانیال نبى از آن سخن گفت در مکان مقدس ایستاده ببیند." (در اینجا خواننده خوب توجه کند) (انجیل متى فصل 24، 15) (8)
"فرزندان عزیزم براى آنکه بدانید آخر این امور چه خواهد بود آن چیزى را که توسط دانیال نبى پیش‏بینى شده ست‏بخوانید:
"اى دانیال برو زیرا این کلام تا آخرالزمان مخفى و مختوم شده است ، بسیارى طاهر و سفید و مصفى خواهند گردید و شریران شرارت خواهند ورزید و هیچ‏کدام از شریران نخواهند فهمید لیکن حکیمان خواهند فهمید (و از هنگام موقوف شدن قربانى دائمى و نصب نمودن رجاست ویرا من هزارودویست و نود روز خواهد بود خوشا به حال آنکه انتظار کشد و این انتظار به هزارو سیصدو سى و پنج روز برسد." (دانیال نبى فصل 12، 12-9)] (9)
از دیگر نشانه‏هاى ظهور پدیده‏هاى خارق‏العاده‏اى است که در آسمانها رخ مى‏دهد.
"خورشید تاریک خواهد شد و ماه دیگر نور نخواهد داد، ستارگان از آسمان فرو خواهند ریخت و قدرتهاى آسمانى متزلزل خواهند شد." (انجیل متى ; فصل 24;29)
"فرزندان و عزیزان من به من توسل جویید من به شما علایم ظهور را تعلیم مى‏دهم که عیسى مسیح، علیه‏السلام، آنها را براى شما در کتاب مقدس خاطرنشان کرده است تا خود را براى آخرالزمان آماده کنید زیرا که این علایم در دوران زندگى شما روى مى‏دهد. سالى که به پایان آمد و سالى که شروع خواهد شد (10) قسمتى از آزمایش سختى است که در خلال آن الحاد گسترش مى‏یابد، جنگها چند برابر مى‏شود، حوادث طبیعى در نقاطى از جهان روى مدهد و بر میزان شکنجه‏ها و اذیت و آزار افزوده مى‏شود; انجیل اعلام مى‏دارد که حوادث خارق‏العاده‏اى در آسمان اتفاق مى‏افتد و ظهور دجال نیز نزدیک است. من شما را به محکم داشتن ایمانتان سفارش مى‏کنم، ایمان خود را حفظ کنید و در دستگیرى از مردم و صدقه‏دادن با شوق و اشتیاق اقدام کنید. هدایت‏خود را به من سپارید و با هم باشید، علایم و نشانه‏هاى عصر خود را با من یادآور شوید و در سایه آرامش قلبها و قوت قلب به سر برید. من همیشه با شما هستم ، به شما مى‏گویم این علایم که براى شما بیان گردید نشان مى‏دهد که آخرالزمان نزدیک است . "از درخت انجیر درسى بیاموزید; هر وقت‏شاخه‏هاى آن جوانه مى‏زند و برگ مى‏آورد شما مى‏دانید که تابستان نزدیک است و به همان طریق وقتى تمام این چیزها را مى‏بینید بدانید که آخر کارها نزدیک بلکه بسیار نزدیک است . (انجیل متى ; فصل 24،33- 32) (11)
دعا در کتاب و سنت مسیحیان

دعا در کتاب مقدس مسیحیان با دعا در سنت آنها تفاوتی آشکار دارد. در کتاب مقدس دعاهای بسیاری وجود دارد که در همگی آنها مخاطب دعا خداست. در سنت مسیحیان علاوه بر خدا شخصیتهای مقدس مسیحی نیز مخاطب دعا قرار می گیرند. دعای زیر از کتاب مزامیر، یکی از کتب عهد قدیم، بازگو می شود:

خداوندا،
رحمت و عطوفت خود را از من دریغ مکن.
باشد که رحمت تو و حقیقت تو همواره مرا حفظ کند.
بلاهای بیشماری مرا احاطه کرده است،
و گناهانی که عدد آنها بیشتر از موهای سرم هستند بر دوشم سنگینی می کند،
به گونه ای که قادر نیستم سرم را بالا بگیرم،
و دلم شکسته است.
خداوندا،
به من رحم کن و مرا نجات ده.
خداوندا به کمک من بشتاب.
دشمنانم را شرمنده و رسوا کن،
و بدخواهانم را دور کن.
و مسخره کنندگانم را ناامید کن.
باشد که تمام کسانی که تو را می جویند،
شادمان گردند،
و کسانی که به نجات تو دل بسته اند،
پیوسته تو را تکبیر گویند.
من فقیر و نیازمندم،
اما تو ای خداوند به فکر منی.
خدایا،
تو یاور من و منجی من هستی،
تاخیر مکن. (مزامیر 40:11 تا 40:17)

در انجیل نیز مخاطب دعاهای عیسی خداست. عیسی در انجیل دعا کردن را این گونه به پیروان خود آموخته است:

وقتی دعا می کنید مانند کافران وردهای بی معنی تکرار نکنید. ایشان گمان می کنند که با پرگویی سخنشان شنیده می شود. مانند آنها نباشید، چون پدرتان قبل از اینکه از او چیزی بخواهید از نیازهای شما آگاه است.
پس شما این گونه دعا کنید:
ای پدر ما که در آسمانی،
نامت مقدس باد.
ملکوت تو در آسمان و زمین برقرار باد.
نان روزانه ی ما را امروز نیز به ما ارزانی دار.
خطاهای ما را ببخش، ما نیز خطاهای دیگران را می بخشیم.
ما را از وسوسه ها دور نگه دار و از شیطان حفظ کن.
زیرا ملکوت و قدرت و جلال تا ابد از آن توست.
آمین! (متی 6:7 تا 6:13)

کتاب مقدس کتاب قطوری است و درآن دعاها و نیایشهای بسیاری بیان شده است. در میان هیچیک از دعاهای کتاب مقدس، اعم از عهد قدیم و عهد جدید، دعایی پیدا نمی کنیم که مخاطب آن افرادی چون آدم و حوا یا مریم و عیسی باشد. اما در سنت مسیحیان چنین دعاهایی فراوان است. متن زیر از دعاهای پاپ، رهبر مسیحیان کاتولیک جهان، اقتباس شده است و تفاوت ادبیات کتاب مقدس و سنت مسیحی را نشان می دهد:

ای مادر کلیسا،
راه ایمان، امید و عشق را برای مردم روشن کن. به ما کمک کن تا خود را وقف مسیح کنیم.
ای قلب پاک،
به ما کمک کن تا بر شیطان پیروز شویم، همو که به راحتی در دل بشر امروز ریشه می دواند و سایه اش بر جهان مدرن سنگینی می کند.
از قحطی و جنگ ما را نجات بده.
از جنگ هسته ای، از کشتارهای بی شمار، از هر نوع جنگ ما را نجات بده.
از گناه بر علیه جان بشر از آغاز زندگی (سقط جنین؟) ما را نجات بده.
از کینه و تحقیر فرزندان خدا ما را نجات بده.
از هر نوع بی عدالتی در جوامع، اعم از ملی و بین المللی ما را نجات بده.
از آمادگی برای پایمال کردن احکام خدا ما را نجات بده.
از کوشش برای خاموش کردن نور خدا در دل انسانها ما را نجات بده.
از فقدان تشخیص خوب و بد ما را نجات بده.
از گناه بر ضد روح القدس ما را نجات بده.
ای مادر مسیح، این ناله ی آکنده از دردهای آحاد بشر و جوامع بشری را بپذیر. با قدرت روح القدس به ما کمک کن تا بر گناه غلبه کنیم. گناههای فردی و جمعی. گناه با همه ی جلوه هایش. (25 مارس 1984)

دعای زیر نیز بخشی از پیام پاپ خطاب به مسیحیان کشورهای اقیانوسیه است:

ای مریم، ای یاور مسیحیان،
نیازمندانه به تو رو می کنیم
با چشمهایی عاشق، و دستهایی خالی، و دلهایی مشتاق، …
ای نور تاریکیها،
مردم اقیانوسیه را در ظلمت دریاهای توفانی راهنمایی کن،
تا به ساحل آرامش و روشنایی برسند.
فرزندانت را از بلا حفظ کن
که امواج سهمگین اند و ما از خانه دوریم.
ای مریم، در عبور از اقیانوسها و بیابانها،
فرزندت را به ما بنمایان
که بدون او گم می شویم.
دعا کن که هرگز سفر زندگی را نبازیم،
که در قلب و ذهن،
در گفتار و کردار،
در روزهای پریشانی و آرامش،
همواره به مسیح نگاه کنیم و بگوییم
"این کیست که دریا و توفان هم از او فرمان می برند؟"
ای بانوی صلح،
که با تو توفانها آرام می گیرند،
دعا کن که در آستانه ی هزاره ی جدید،
کلیسای اقیانوسیه،
در نشان دادن چهره ی باشکوه پسرت قصور نورزد،
تا خدا بر قلب این مردم حکومت کند،
و آنها صلح را در ناجی حقیقی جهان بیابند.
ای یاور مسیحیان، ما را حفظ کن.
ای ستاره ی درخشان دریا، ما را هدایت کن.
ای بانوی صلح، برای ما دعا کن. (22 نوامبر 2002)

مسیحیان می گویند مریم و سایر مقدسان دینی شفیعان ما نزد خدا هستند. بحث شفاعت را جداگانه بررسی می کنیم، اما واقعیت این است که اهل کتاب بسیاری از حوایج خود را مستقیماً از مقدسان طلب می کنند، نه اینکه فقط آنها را واسطه ی خود و خدا قرار دهند. پاپ از مریم می خواهد که برای مسیحیان دعا کند، اما در عین حال مریم را کسی می داند که توفانها را آرام می کند، و از او می خواهد که مسیحیان را از بلا حفظ کند و آنها را هدایت کند.
بنا به قرآن، عیسی به مردم نگفته است که غیر از خدا او و مادرش را به خدایی بگیرند. بنا به انجیل، عیسی حتی در مقابل تمجیدهای عادی مردم از او و مادرش، آنها را به سمت خدا و کلام او دعوت می کرد:

عیسی مشغول سخن گفتن بود که زنی از میان جمعیت فریاد زد: خوشا به سعادت مادری که تو را زایید و شیر داد.
عیسی گفت: بله، اما خوشبختتر کسانی هستند که کلام خدا را می شنوند و به آن عمل می کنند. (لوقا 11، 27-28)

در "کلام خدا"، مخاطب دعا همواره خداست. اما در سنت مسیحیان، می توان از عیسی و مریم و سایر مقدسان نیز حوایج خود را طلب کرد. سنت اهل کتاب با کتاب خودشان هماهنگ نیست، و قرآن چهارده قرن پیش به این ناهماهنگی اعتراض کرده است. بخشی از انتقادات مسیحیان پروتستان به کاتولیکها همان انتقادات قرآن است. مسیحیان پروتستان دعا به درگاه غیر خدا را جایز نمیدانند، هرچند آنها نیز در بعضی اعتقادات غیرتوحیدی همچون تثلیث با کاتولیکها مشترک هستند. مسیحیان پروتستان این گونه دعا می کنند:

ای پدر ما که در آسمانی،
نامت مقدس باد.
ملکوت تو در آسمان و زمین برقرار باد.
نان روزانه ی ما را امروز نیز به ما ارزانی دار.
خطاهای ما را ببخش، ما نیز خطاهای دیگران را می بخشیم.
ما را از وسوسه ها دور نگه دار و از شیطان حفظ کن.
زیرا ملکوت و قدرت و جلال تا ابد از آن توست.
در نام عیسی مسیح (تقریباً یعنی: به حق عیسی مسیح)،
آمین!

در کتاب مقدس، همین اشاره ی کوتاه هم به نام عیسی در پایان دعاها دیده نمی شود.
پى‏نوشتها:
1. Medjugorje

2. Ivanka

3. Mariana

4. ترجمه از متن اصلى خبرنامه مجوگوریه، آمریکا ، نوامبر1993.

5. همان‏جا

6. همان‏جا

7. در دین مسیحیت دجال را تحت عنوان " ضد مسیح " یا دشمن مسیح یا [Antichrist] مى‏شناسد.

8. [در اینجا خواننده خوب توجه کند] تاکیدى که براى شروع آیه‏16 داده مى‏شود که چون در آخر آیه 15 بوده است‏براى حفظ امانت عینا ذکر شده است . بنابراین براى اطلاع بیشتر به آدرس داده شده در انجیل مراجعه شود. (م)

9. ترجمه ازمتن اصلى خبرنامه مجوگوریه، آمریکا ، نوامبر1993، ص 2 .
10.
11. ترجمه‏از متن اصلى خبرنامه مجوگوریه، آمریکا ، نوامبر1993، ص‏3.
ماهنامه موعود ـ شماره

29


تعداد صفحات : حجم فایل:150 کیلوبایت | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود