خلاقیت
مثل هر مفهوم نظری و انسانی دیگر، تعریف خلاقیت نیز تابع گرایشات و برداشت های شخصی و مکتبی صاحبنظران است که در مجموع مشابه به نظر می رسند. بمنظور جلوگیری از طولانی شدن بحث، ذیلا به ذکر تعاریف خلاصه چند تن از مشاهیر زمینه تحقیقات و منابع علمی خلاقیت اشاره می گردد.
– فرهنگ توصیفی اصطلاحات روانشناسی: "تفکرخلاق تفکری است که مشخصه اصلی آن توانائی کنارگذاشتن فرض های غیرلازم و زایش افکاراصیل است "(برونو، 1370).
– استیفن رابینز1(1991): "خلاقیت به معنای ترکیب ایده ها در یک روش منحصر به فرد یا ایجاد پیوستگی بین ایده هاست "(طالب زاده و انوری، 1375).
– استین، پارنس و هاردینگ2(1962): "خلاقیت همان چیزی است که به ایجاد یک کار جدید منجر می شود، که در زمانی به عنوان یک چیز قابل دفاع یا مفید یا خشنود کننده مورد قبول گروه قابل توجهی قرار گیرد".
– مدنیک3 (1962): "خلاقیت عبارت از سازمان دادن به عناصر همخوانده به صورت ترکیبهای جدیدی است که به خواسته های خاص پاسخ می دهند یا اینکه به گونه ای مفید هستند ".
– فاکس4 (1966):" فرآیند خلاق به هر نوع فرآیند تفکری گفته می شود که مساله را به طریق مفید و بدیع حل کند".
– هورلاک5 (1982): "خلاقیت در واقع همان شکل کنترل شده تخیل است که منجر به نوعی ابداع و نوآوری می گردد".
– استرنبرگ6 (1989): " خلاقیت ترکیبی از قدرت ابتکار، انعطاف پذیری و حساسیت در برابر نظریاتی که یادگیرنده را قادر می سازد خارج از نتایج تفکر نامعقول به نتایج متفاوت و مولد بیندیشد که حاصل آن رضایت شخصی و احتمالا خشنودی دیگران خواهد بود"( کفایت، 1373).
– لوتانز7(1992): "خلاقیت به وجود آوردن تلفیقی از اندیشه ها و رهیافت های افراد و یا گروهها در یک روش جدید، است"(انوری، 2007).
– فرانکن8 (2005): "خلاقیت رویکرد خلق یا تشخیص ایده ها و احتمالاتی است که در حل مسئله یا در ارتباطات انسانی و سرگرم کردن خود و دیگران مفید است"وی اضافه می کند که برای خلاق بودن، افراد باید قادر باشند که مسائل را از دیدی تازه بنگرند، احتمالات و جایگزینهای بدیع خلق نمایند ( همتی، 1387).
– هالپرن 9: خلاقیت توانائی شکل دادن به ترکیب تازه ای از نظرات یا ایده ها برای رسیدن به یک نیاز یا تحقق یک هدف می باشد"( سایت فکر نو، به نقل از نگین برات، 1382).
– تورنس10 (1973): "خلاقیت عبارت است از حساسیت به مسائل، کمبودها، مشکلات وخطاهای موجود در دانش، حدس زدن، تشکیل فرضیه هایی در باره این کمبودها، ارزشیابی و آزمایش این حدسها و فرضیه ها و احتمالاً اصلاح و آزمودن مجدد آنها و در نهایت نتیجه گیری ". تورنس که تحت تاثیر چهارچوب نظری گیلفورد است خلاقیت را مرکب از چهار عامل اصلی می دانند که عبارتند از:
1- سیالی11 : توانائی تولید تعداد بی شماری ایده در قالب تصویر با فرض پاسخ و عقیده در مورد آن.
2- ابتکار12 : توانائی تولید ایده هایی که از ایده های عادی و رایج متفاوت است.
3- انعطاف پذیری13 : توانائی تولید انواع گوناگون و متنوع ایده ها در قالب تصویر و ارائه راه حلهای نو.
4- بسط14 : توانائی اضافه کردن جزئیات یا تکمیل ایده های تصویری( کفایت، 1373).
به زبان ساده می توان گفت : "خلاقیت عبارت است از بکارگیری توانائیهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید ". از مضامین بکار گرفته شده در تعاریف فوق چنین برمی آید که اولاً ماهیت خلاقیت به چگونگی تفکر انسان و نتیجه آن بستگی دارد و ثانیاً مشتمل بر یافتن راهها و روش های جدید و موثر می باشد. بنابراین بدون وجود سه ویژگی اساسی:
1- ذهنی بودن15
2- نوبودن16
3- موثر بودن 17
نمی توان لفظ خلاقیت را بر یک فرآیند و فعالیت ذهنی و یا عملکرد اطلاق نمود.
درحقیقت، از آنچه که ما به عنوان خلاقیت و تفکر خلاق18 ازآن نام می بریم شامل یک فرآیند ذهنی و نتیجه نوع فکرانسان است یعنی چیزی که چگونگی فعالیت فکری فرد و نتیجه آن است بعبارتی خلاقیت تفکری است که شامل نگرش نو و ایده های بکر می باشد. بدیهی است خلاقیت مثل هر مفهوم دیگر ذهنی، تعاریف مختلفی از اصطلاح خلاقیت ارائه شده است. پیچیدگی و دشواری شناخت ماهیت، تعریف و کارکرد خلاقیت، بیشتر ناشی از ماهیت غامض کنشهای مغزی است(بزرگ خلیلی،1387).
نظریه های خلاقیت
در مورد خلاقیت چون سایر مفاهیم روانشناسی دیدگاههای مختلف و متفاوتی وجود دارد که ماهیت، خاستگاه و کارکرد آنرا به شکلی خاص تبیین می نماید. در این مجال به اختصار به مهم ترین آنها اشاره می شود.
– خلاقیت به عنوان ودیعه الهی19 : در دنیای باستان، فیلسوفانی چون افلاطون معتقد بودند که خداوند اذهان این گونه مردان را از آنها گرفته و با دادن قوه ابتکار آنان را به عنوان سفیرانش بکار می گیرد (افلاطون20، 1925). عنصر خلاقیت فرد یک هدیه خداوندی است و بیش از آنکه از تربیت ناشی شود از الهام ناشی می شود (کارلایل21 ، 1934 ). سامرست موام نیز معتقد بود الهام پایه واساس تفکر خلاق است (مویدنیا، 1384).
– خلاقیت به عنوان دیوانگی22 : این دیدگاه قدیمی خلاقیت را نوعی جنون و دیوانگی تلقی می کند غیرعادی بودن، بی ارادگی، خودجوشی و ظاهر غیرعقلائی خلاقیت عاملی بود که افرادی چون لمبروزو( 1981)، خلاقیت را نتیجه آسیب عقلی دانسته و برای اثبات ادعای خود نمونه هایی از افراد نابغه و مشاهیر را نام ببرد که کم وبیش عصبی و یا دیوانه بوده اند. مثلا فیلسوفی چون نیچه در تمام زندگی بخصوص زمان خلق آثار خود بین حالت تعادل وعدم تعادل روانی به سر برده است. امروزه نیز افراد عامی بعضا کار غیرعادی و خلاقانه را که تا حدود زیادی از استانداردهای رفتاری و عرف جامعه متفاوت باشد بیمارگونه می پندارند. براساس تحقیقات انجام شده خودکشی، تمایل کمتر به ازدواج و داشتن فرزند کمتر و طلاق زیاد در زندگی افراد خلاق بیشتر از نرم جامعه است. تحقیقات جدید صورت گرفته براساس معیارهایIV-DSM23 ( چهارمین ویرایش سیستم طبقه بندی بیماریهای روانی – انجمن روانپزشکی امریکا) نشانگر شیوع بیشتر اختلالات روانی در میان افراد خلاق است. شایع ترین اختلالات انواع بیماریهای اسکیزوفرنیا و اختلالات خلقی گزارش شده است. امیل کراپلین طی تحقیقات خود به این نکته اشاره می کند که احتمالاً اختلال روانی مانیا24 (شیدائی) باعث دگرگونی هایی در فرآیند تفکر شده و منجر به افزایش خلاقیت گردد. خودکشی و اختلالات روانی بیشتر در میان هنرمندان که مصادیق بارز خلاقیت محسوب می شوند دلیل دیگر ارتباط بیماریهای روانی و خلاقیت شمرده می شود. فلیکس پست( 1994)، روانشناس انگلیسی با بررسی فراوانی اختلالات روانی در بین افراد خلاق و برجسته نشان داده است که ارتباطی بین این دو عامل وجود دارد ( احدی، مظاهری و فخری، 1371، ص3). عامه مردم نیز کم وبیش در مورد ایده ها ی خلاقانه نظر نامناسبی دارند بطوریکه با مسخره کردن و دیوانه پنداری موجب یاس افراد خلاق می شوند. برنارد شاو در این باره می گوید " تمام اندیشه های بزرگ ابتداء مسخره پنداشته می شوند "( موید نیا، 1384).
– خلاقیت بعنوان نبوغ شهودی25 : با تعدیل دیدگاه دیوانه پنداری، ماهیت اشراقی 26، شهودی و غیرقابل آموزش بودن خلاقیت مطرح گردید که دارنده آن شخصی نادر و متفاوت تلقی شود که می تواند بدون واسطه و استفاده از قدرت استدلال و بطور مستقیم ایده خلاق را دریابد. لغزشهای ظاهرا غیرمنطقی، کپرنیک و کالیله را یاری کردند تا نظریه های خود را به نظم درآورنداینان راههای ذهنی معمولی و منطقی تفکر را پیگیری نکردند. بلکه به واسطه کمک ذهن ناخودآگاه هدایت شده اند. مطابق این دیدگاه خلاقیت را نمی توان آموزش داد چرا که غیرقابل پیش بینی بوده و از اصول خاصی پیروی نمی کند و درعین حال غیرعقلائی ومختص افراد غیرعادی است ( مردیث27 ، 1911 ). درمجموع خطرناک است که بپنداریم خلاقیت ها از مکاشفه و اشراق سرچشمه می گیرند و نتیجه بگیریم که دیگر نمی توانیم و نیازمند هم نیستیم کاری در این باره انجام دهیم این کار شبیه معمای جعبه سیاه است که مستلزم به کنار گذاشتن مساعی آگاهانه و در انتظار ظهور مکاشفه نشستن است. با این حال امیدواری ما به شهود و مکاشفه باید گاهگاهی باشد نه همیشگی. با این فرض سهم آن نیزارزشمند خواهد بود ( قاسمی، 1386).
– خلاقیت به عنوان نیروی حیاتی28 : داروین به موازات نظریه مشهور تکاملی خود، خلاقیت را عامل ذاتی حیات که پیوسته در حال نوشدن است دانست. براین اساس ماده بی جان غیرخلاق محسوب می گردد. به نظر می رسد که نیروی خلاق تکامل، خود را به صور گوناگون پایان ناپذیری عرضه می کند که یکتا، بی نظیر، غیرقابل تکرار و بازگشت ناپذیر هستند. (دوبزهانسکی29، 1957). یکی از پیشتازان این نظریه بیولوژیکی شخصی بنام ادموند سینوت ( 1962 )، است وی اعتقاد داشت که حیات ماهیتا خلاق است چرا که خود را سازمان می دهد تنظیم میکند و همواره در حال نوشدن می باشد. در این میان انسان بی همتاست چون از داده های درهم و برهم، اثری هنری و یا علمی پدید می آورد انسان توانائی آنرا دارد که الگوهای تنظیمی خود را خلق کند ( قاسمی، 1386).
– نظریه تداعی گرایی30 : تداعی گرایی بعنوان مکتب مسلط روانشناسی قرن نوزدهم امریکا و انگلستان که ریشه در افکار و عقاید جان لاک دارد اذعان می کند ایده های جدید، از ایده های قدیم و بوسیله آزمون و خطا حاصل می شوند به عبارت دیگر وقتی که ایده ای خاص در ذهن ظاهر شود ایده مرتبط نیز بلافاصله در ذهن متداعی می گردد هرقدر این دو ایده بیشتر، تازه تر و واضحتر بهم مرتبط باشند. احتمال همراه شدن آنها بیشترخواهد بود. بنابراین سه اصل مهم فروانی، تازگی و وضوح در نظریه تداعی گرایی مهم هستند. ایده های تازه در واقع ترکیبی از ایده های قدیم هستند که از نو سازماندهی شده اند. تفکر خلاق نیز چیزی جز برقراری ارتباطات ذهنی نیست وهرچه انسان قادر به تداعی بیشتری باشد خلاقیت بیشتری خواهد داشت( قاسمی، 1386).
– نظریه گشتالت31 : کلی نگری شاکله نظریه گشتالت را تشکیل میدهد. فلذا خلاقیت نیزعبارت از بازسازی الگوهایی است که ساختار ناقص دارند و ذهن در صدد تکمیل آن است به عبارتی دیگر تفکر خلاق معمولا با وضعیتی مسئله دار شروع می شود که از جهاتی ناتمام است و نهایتا ذهن جهت کامل و هماهنگ کردن آن فعال شده و راههای جدیدمی یابد( قاسمی، 1386).
نظریه روانکاوی32 :(خلاقیت بعنوان نتیجه تصعید33 و پالایش روانی34 و تعادل حیاتی35 )همواره مفهوم روانکاوی نام زیگموندفروید (1949)، یکی از تاثیرگذارترین متفکرین تاریخ جهان و واضع تئوری روانکاوی را تداعی می کند. روانکاوی فروید، بیش از هرمکتب دیگری ایده هایی بنیادی در مورد خلاقیت ارائه داده است که رهنمودی برای پژوهشهای علمی مربوط است. فروید معتقد بود خلاقیت و هنر در واقع نوعی تطهیر عاطفی و پالایش روانی است که موجب حفظ سلامتی انسان می شود. به زعم او هنرمند خلاق کسی است که هنر را وسیله ای برای ابراز تعارضات درونی خود قرار داده و تمایلات مطرود و سرکوفته را در قالب پذیرفته شده ای ظاهر می سازد که در غیر این صورت می بایست شاهد روان نژندی فرد باشیم. به نظر فروید رشد و تعادل روانی فرد درگرو تعادل صحیح بین نیروهای خلاقه و نیروهای متهاجم(تا حدودی با برتری نیروهای خلاقه)بستگی دارد. فروید زندگی و هر نوع گرایش مثبت به آنرا ناشی از یک نیروی غریزی بنام اروس36 ( نام خدای عشق در یونان قدیم وسمبل غریزه عشق به زنده ماندن ) می داند که سرمنشاء همه نیروهای خلاقه و حیاتی است. در مقابل از نیروی غریزی دیگری بنام تاناتوس37 (نام خدای مرگ و برادر هوپنوس38 که خدای خواب در نزد یونانیان قدیم بود) نام می برد که مانع خلاقیت و انرژی حیاتی است (وهاب زاده، 1366، ص20). او معتقد بود خاستگاه خلاقیت، در تعارضی39 است که در ذهن ناخودآگاه وجود دارد و ذهن پیوسته در پی حل آن است که در صورت حل موجه و موفقیت آمیزمنجر به خلاقیت میگردد(با کمک بخش خودآگاه شخصیت) و گرنه آن تعارض واپس زده شده و یا در شکل بیماری (روان نژندی40 ) ظاهر می گردد(مغایر راه حل بخش خودآگاه شخصیت ). بنابراین خلاقیت و روان نژندی هر دو ریشه واحد در تعارضات ناخودآگاه فرد دارند یعنی هم فرد خلاق و هم فرد روان نژند با یک نیروی واحد هدایت می شوند. شخص خلاق، در واقع میزان کنترل "خود41" بر روی "نهاد42" را کم کرده و اجازه میدهد اندیشه های آزادخیز43 ناخودآگاه بروز داده شوند یعنی تکانه های خلاق44 از سطح ناخودآگاه به سطح خودآگاه آیند. به نظر فروید خلاقیت ماهیتی چون غذا دارد. بوسیله غذا تنش درونی و عدم تعادل ناشی از گرسنگی فرد رفع می گردد بوسیله خلاقیت نیز تنش فرد برطرف می گردد. در هرحال به زعم فروید خلاقیت ریشه بیمارگونه داشته و نتیجه عدم تعادل و تعارضات درونی است. فروید معتقد بود جوامع اساسا نسبت به رفتار خلاقانه حالت تدافعی و حتی سرکوبگر دارد.
روانکاوان و پیروان جدید فروید : آن ها معتقدند خلاقیت نه در ناخودآگاه، بلکه ریشه در نیمه آگاه دارد، ذهن نیمه آگاه بدلیل داشتن آزادی در جمع آوری ایده ها، مقایسه و آرایش مجدد آنها، سرچشمه خلاقیت به شمار می آید. افرد خلاق لزوما دارای زمینه های بیمارگونه و آشفتگی روانی نیستند بلکه همچون افرادی دارای چهارچوب شخصیتی محکم هستند تا بتوانند به عمق ناخودآگاه خود مراجعه و پس از کشفیات خلاقانه سالم به واقعیت برگردند. اریک فروم(1941)، بیان می دارد که خلاقیت در شرائط سلامتی و هماهنگی فعالیت روانی بروز داده می شود(کفایت، 1373). او پنج طرح شخصیتی را که شامل شخصیت پذیرا، بهره کش، سوداگر، محتکر و سازنده است توصیف می نماید که آخرین آنها نمونه کامل شخصیت رشد یافته بوده و ویژگی مهم آن " عشق به خلاقیت "است. چهارچوب نظریه فروم در تائید نقش ویژه عوامل محیطی و فرهنگی است که به شخصیت افراد شکل می دهد. او می گوید " افراد محصولی از فرهنگ خویش هستند" براین اساس در جوامع صنعتی، انسانها دچار از خودبیگانگی45 می شوند(وهاب زاده، 1366).
– نظریه انسانگرایی کارل راجرز وآبراهام مازلو : راجرز (1954)، و مازلو(1962)، دو تن از مشهورترین روانشناسان انسانگرا46 هستند. راجرز صاحب نظریه "پدیدارشناختی 47" معتقد است انگیزه عمده دررشد شخصیت عبارت است از " تمایل فعلیت بخشیدن به استعدادها، توانائیها و خواسته ها ". خلاقیت نیز در حقیقت نوعی خودشکوفائی48 بعنوان عالی ترین مرحله ارضاء نیازها و رشد شخصیت است و آن عبارت است از اینکه موجود زنده میل دارد و تلاش می کند تمام استعدادهای بالقوه خود را تا حد امکان بالفعل ساخته و تعالی ببخشد. (وهاب زاده، 1366). خاستگاه این میل، واقع بینی، استقلال عقیده و رضایت درونی فرداست. بطوریکه واقعیت پدیده ها را همانگونه که هستند بپذیرد، نظرات خود را تابع دیگران نسازد و از نتیجه تلاش فکری و کار خلاقانه نیز احساس شعف نماید. به زعم راجرز امنیت روانی و آزادی، احتمال ظهور خلاقیت را افزایش می دهند(مویدنیا، 1384). مازلو خلاقیت را به دو حالت عمده " خلاقیت استعداد ویژه49 " و" خلاقیت خودشکوفائی " تقسیم بندی می کند. به نظراو شکل اول می تواند همراه با حالت روان نژندی نیز بروز داده شود لکن شکل دوم در بستر شخصیتی سالم ظاهر می گردد (کفایت، 1373، ص 28). هاتز50(2001)، تصریح دارد در نظریه های انسان گرایانه خلاقیت ذاتی انسان در نظر گرفته شده است. چراکه انسان سرشت زیباشناسانه داشته و میل وافر به پیشرفت دارد و دراثر نیل به موفقیت و عملکرد خلاقانه احساس مثبت کسب می کند (حاجی دخت، 1387).
– نظریه تحلیل عوامل51 گیلفورد52 : در بحث ماهیت و اندازه گیری خلاقیت بیش از هرکس دیگر نام گلیفورد (1960)، مطرح است. به نظر او هوش 120 عامل و توانائی مختلف را شامل می شود که تنها حدود 50 عامل آن شناخته شده است. این توانائیها به دو دسته اصلی "مربوط به حافظه " و "مربوط به تفکر" تقسیم می شوند البته سهم توانائیهای مربوط به تفکر خیلی زیادتر است. توانائیهای تفکر همگرا53 و تفکر واگرا 54 بخشی از توانائیهای تفکر هستند که هر کدام عوامل ریزتری نیز دارند. گیلفورد در ابتدا، توانائیهای مربوط به خلاقیت را شامل تفگر واگرا دانست اما بعداً دریافت عوامل جزیی تر دیگری نیز در این مقوله دخیل هستند. به نظر گیلفورد تفکر واگرا یا همان خلاقیت هشت بعداساسی به شرح زیر دارد که عبارتنداز : ( حسن زاده، 1383).
1- حساسیت به مسئله55 2- سیالی56 3- افکار نوین57 4 – انعطاف پذیری58
5- هم نهادی ( ترکیب )59 6- تحلیل گری60 7- پیچیدگی61 8- ارزشیابی 62
– نظریه رشد روانی – اجتماعی اریک اریکسون : یکی از نظریه پردازان بنام عرصه روانشناسی که در تائید تاثیر بلامنازع تجربه، فرهنگ، محیط و اجتماع در برابر وراثت بر شکل گیری شخصیت و خصوصیات روانی انسانها مانند ابتکار و خلاقیت سخن گفته اریک اریکسون (1902) ، روا نکاو و روانشناس مشهور آمریکایی و واضع نظریه رشد روانی – اجتماعی است که رابطه میان شخصیت و گستره اجتماع و فرهنگ را نشان می دهد وی هشت دوره قابل پیش بینی و معینی برای رشد که از بدو تولد شروع و تا کهنسالی ادامه می یابد فرض می کند که هرکدام دارای نیازها، تجارب، تضادها، تعارضات مخصوص خود است. برای مثال تجربه خلاقیت و ابتکار کودکان در مرحله سوم ( 3 تا 6 سالگی ) مطرح می گردد که در تضاد و تعارض با تجربه احساس گناه است و درحالت توازن، اکثر مردم حد میانه تجربه ها را در پیش می گیرند که در آن میزان تجربیاتی که احساس ابتکار را به آنها می دهد احتمالا بیشتر از میزان تجربیاتی است که منجر به احساس گناه می شود. در دوره سوم رشد کودک شروع به کشف جهان می کند و می آموزد که دنیا چگونه جایی است و او چگونه می تواند بر آن تاثیر گذارد. هرگاه فعالیت کودک موفقیت آمیز باشد، با دید سازنده با دنیا برخورد و حس ابتکار پیدا می کند و هرگاه مورد سرزنش و تنبیه قرار گیرد، در برابر بیشتر کارهای خود احساس گناه خواهد داشت. تاثیرات برخورد با تجارب و نحوه حل تعارضات، بیشتر در میانسالی خود را نشان می دهند که در صورت حل موفقیت آمیز تعارضات، توانائی همکاری و همراهی فرد با دیگران و اشتغال به کارهای خلاقانه فراهم می گردد. ( بنی جمالی و احدی، 1370).
– نظریه سینکتیکز یا بدیعه پردازی63گوردون : درسال 1961 ویلیام گوردون64 این روش را برای توضیح جریان بروز خلاقیت و نوآوری ابداع و ارائه کرد. وی اعتقاد داشت می توان با یک سری تمرین های گروهی، خلاقیت را آموزش و توسعه داد مهم ترین عنصر در بدیعه پردازی همان استفاده از قیاس است. به زعم گوردون تولید فکر وعمل نوآورانه چندان ماهیت پیچیده ندارند و تقربیا برای تمام افراد قابل دسترس است وی چهار پایه برای بدیعه پردازی برشمرده که عبارتند از :
1- خلاقیت به واسطه داشتن آثار شگرف ومفید در زندگی دارای اهمیّت است.
2- فرآیند خلاقیت به هیچ وجه اسرارآمیز نیست بطوریکه می توان آنرا شرح داد، آموزش داد و بکار برد عوام آنرا اسرارآمیز و ذاتی افراد خاص می پندارند در حالیکه با تحلیل آگاهانه قابل انتقال و افزایش است.
3- ماهیت فرآیندهای خلاقیت در تمامی رشته ها یکی است. هرچند مردم عادی خلاقیت را بیشتر در زمینه هنر قبول دارند و حاصل آنرا در زمینه مهندسی و علوم " اختراع 65" می نامند.
4- فرآیند بروز خلاقیت فردی و جمعی شبیه هم هستند هرچند اکثر مردم خلاقیت را امر فردی می پندارند.
گوردون تاکید داشت در خلاقیت بعد عاطفی از بعد عقلی و نامعقول از معقول بیشتر است فلذا می بایست برای بروز خلاقیت ضرورتا عناصر نامعقول و عاطفی درک شده و با کشاندن عناصرعاطفی و ناخودآگاه به سطح آگاهی و کنترل آن، زمینه بروز خلاقیت را فراهم کرد( حسن زاده، 1383).
2-3-1 رابطه خلاقیت و عزت نفس:
خلاقیت یا آفرینندگی ونیز آفرینشگری موضوع رشته علمی خلاقیت شناسی، مهم ترین و اساسی ترین قابلیت و توانایی انسان و بنیادی ترین عامل ایجاد ارزش است که در همه ی ابعاد و جوانب زندگی وی نقش کاملاً حیاتی ایفا می نماید. خلاقیت از والاترین موهبت های الهی به انسان و از عوامل اشرف مخلوقات شدن و خلیفه الهی بودن اوست .کلیه ی علوم، فناوری ها ،صنایع ،ابداعات ،اختراعات ، هنرها ، ادبیات ، معماری و به طور کلی اساس انواع تمدن ها از ابتدا تاکنون و کلیه ی دستاوردهای بشری جلوه های گوناگون خلاقیت است. تمدن انسانی و زندگی وی بدون خلاقیت نمی تواند امکان پذیر باشد. به همین دلیل موضوع خلاقیت روز به روز اهمیت و ضرورت بیشتری یافته و همواره به آن توجه فزاینده ای می شود به گونه ای که حوزه ی مطالعات و پژوهش های علمی در باره ی ابعاد و جوانب مختلف خلاقیت امروزه به یک رشته ی علمی تخصصی بسیار مهم و گسترده با ماهیت میان رشته ای تبدیل شده است(هاشمی،1387).
افراد خلاق عموماً ویژگی های دارند که آنها را از سایر مردم متمایز می کند. این ویژگی ها که همان ظهور و بروز نیروهای تفکری و تخیلی انسان در منظر و دیدگاه دیگران و تحقق عملکردهای آنها در عالم خارج است، عبارتند از هوش66: افراد خلاق، همواره به اندازه کافی از هوش برخوردارند. یعنی لزوماً انسان های دارای هوش بالا، انسان های خلاقی نیستند. بلکه کسانی خلاق هستند که توانسته اند هوش خود را به نحو مطلوبی تربیت و سازماندهی کنند. سیالیت فکری: از توانایی ایجاد سریع تعداد زیادی ایده برخوردار است. انعطاف پذیری ادراکی67: توانایی دست کشیدن از یک قاعده و قانون و چارچوب و یافتن چارچوب های جدید را دارند. به بیانی دیگر، ذهن آنها بهتر و سریع تر می تواند قالب شکنی کند و به الگوهای جدید دست یابد. ابتکار68: توانایی و تمایل به ایجاد جواب های غیرمعمول و مرسوم را در واکنش به محرک های محیطی دارند. تنوع طلبی و بیزاری از انجام کارها به صورت روتین از دیگر خاصیت های این ویژگی است. استقلال رای و داوری: به خود متکی بودن و سنجش افکار و ایده ها بر مبنای منطق و استدلال به دور از وابستگی ها و غوغا سالاری ها و عدم تمایل به همرنگی با جماعت از دیگر ویژگی های این افراد است. اعتماد به نفس: به توانایی خود اعتماد و باور دارند و تصویری واقعی از امکانات و حدود توانمندی های خود دارند. خطرپذیری69: از انتقاد و شکست ترسی ندارند و اشتباهات را فرصت هایی برای یادگیری تلقی می کنند. تمرکز ذهنی: به طور فعال و پر تلاش، هم از نظر ذهنی و هم از نظر عملی، به ایده می پردازند. دانش70: افراد خلاق، سال های زیادی را برای کسب دانش و تسلط بر موضوع مورد علاقه خود صرف می کنند و علاوه بر آن همواره در حال توسعه دائمی دانش وآگاهی خود هستند. پیشینه تاریخی: افراد خلاق، عموماً در زندگی دچار رخدادهای متنوعی بوده اند و بعضاً فقدان های بزرگی نظیر والدین یا امکانات مالی داشته اند. این فقدان ها عموماً موجب برانگیختن احساس نیاز شده و فرد را واداشته اند تا در جهت رفع نیاز خود به راه حل های خلاقانه بیندیشد. نیاز به کسب موفقیت: افراد خلاق نیاز دارند در کسب هدف های خود، به موفقیت هایی دست پیدا کنند. این نیاز منبعی قوی و دلگرم کننده برای تلاش مضاعف فرد در زمینه دستیابی به راه حل های تازه، ریسک پذیری بیشتر و تمرکز قوی تر بر روی موضوع است(هاشمی،1387).
از طرفی دیگر، عزت نفس اصطلاحی در روانشناسی است که برای بازتاب ارزیابی یا برآورد یک فرد از ارزش خود می باشد. عزت نفس، باور و اعتقادی است که فرد، درباره ارزش و اهمیّت خود دارد. به باورکارل راجرز تمامی انسان ها به حرمت نفس و عزت نفس نیازمند می باشند. در درجه ی نخست، عزت نفس نشان دهنده ی احترامی می باشد که دیگران برای ما قائل هستند. هنگاهی که پدر و مادر به فرزندان خود، توجه مثبت غیر شرطی نشان می دهند و آن ها را جدا از رفتارهایی که دارند به عنوان انسان هایی که از شایستگی های درونی برخوردارند می پذیرند، در اصل به رشد عزت نفس آن ها کمک می کنند. به باور کارل راجرز هنگامی که در تلاش برای رسیدن به توان بالقوه ی خویش، دچار ناکامی می گردیم، به دیگران آسیب می زنیم یا به شیوه های ضد اجتماعی رفتار می نماییم. اگر پدر و مادر و دیگران تفاوت هایمان را دوست بدارند و آن ها را تحمل نمایند ما نیز آن تفاوت ها را دوست خواهیم داشت. حتّی اگر ترجیحات، توانایی ها و ارزش هایمان با همدیگر متفاوت باشد(گنجی،1391).
با توجه به نتیجه بررسی های انجام شده ،خلاقیت واستعدادهای خلاقه نهفته در کودک ونوجوان قابل رشد وتوسعه است واین کیفیت مستلزم تلاش وکوشش همه جانبه در ابعاد گوناگون کودک ونوجوان به ویژه عزت نفس می باشد(وکیلی،1385).
ولیکن قابل تعمق است که رابطه عزت نفس ورفتارهایی همچون تفکر واندیشیدن که غیر آشکار هستند با دلایل گوناگون نشان داده شده است. از آن جمله افزایش عزت نفس کلی است که کل فرایند فکری راتحت تاثیر قرار می دهد بنابراین منطقی خواهد بود اگر فرض کنیم حتی در فرآیند تفکر و اندیشیدن، عزت نفس به عنوان پایه اصلی آن مطرح است(کارل ،۱۹۹۸).
فرنل71 (۲۰۰۱ )، نشان داد کودکان مبتلا به اختلا ل ذهنی به صورت معنی داری نمره عزت نفس کمتری از سایر کودکان کودکان کسب می کنند که ناشی از فقدان عزت نفس یا به عبارتی مهارتهای اجتماعی گروه است. یک مطالعه دیگر که موید تفسیر فوق از مطالعه فرنل می باشد نشان داد که عزت نفس کلی با خلاقیت همبستگی بین ۳۱/ . تا ۴۵/۰ دارد که با یافته های جوتر72(۱۹۸۷)، نیز هماهنگ است.
نوجوانان دارای عزت نفس پائین الگوهای منفی خلاقیت را از خود به نمایش می گذارند اما کودکان ونوجوانان دارای عزت نفس بالاتر خلاقیتهای گوناگون از خود بروز می دهند(نیکسون و جوت73، ۱۹۹۹).
یکی از تفاوت های مهم کودکان خلاق با دیگر کودکان بر خورداری از عزت نفس و داشتن اعتماد به نفس بالا است. دلیل این نکته هم واضح است، خلاقیت نیاز به بستری پرواننده توام با ایجاد حس اعتماد و داشتن شجاعت در ابراز ایده های نو دارد و کودکانی که از عزت نفس کافی برخوردار نیستند و در محیط انضباط خشک و آهنین و بدون تشویق و ملاطفت بزرگ می شوند همیشه ترسی نهفته از اینکه مورد پذیرش قرار نگیرند و یا احیاناً تنبیه شوند دارند که مانع بزرگی در مقابل خلاقیت کودکان و البته بزرگسالان است (هاشمی، 1387).
اکنون با توجه پژوهش های انجام شده مانند پژوهش اسمیت74و مارتلی75 (2012)، جردن، اسپنسر و زانا (2005)، پژوهش جمشیدی، اکبری ومهرگان(1391)، شفیع آبادی و احدی(1391)، زینلی(1389)، حسن زاده و ایمانی فر(1389)، و یارمحمدی(1385)، می توان گفت بین متغیرهای خلاقیت و عزت نفس رابطه معنادار وجود دارد.
2-3-3 رابطه تعصب و خلاقیت:
خلاقیت مفهومی است که تعریف های آن در طول زمان تغییراتی کرده است.تورنس(1962)،خلاقیت را به عنوان نوعی مساله گشایی مد نظر قرار داده است. به نظر وی تفکرِ خلاق مختصراً عبارتست از فرایند حس کردن مسائل یا کاستی های موجود در اطلاعات، فرضیه سازی درباره حل مسائل و رفع کاستی ها، ارزیابی و آزمودن فرضیه ها، بازنگری و بازآزمایی آنها و سرانجام انتقال نتایج به دیگران. خلاقیت شامل تولید چیزی است که هم اصیل و هم ارزشمند باشد و نشات گرفته از خودآگاه و ناخودآگاه انسان می باشد.(علی اکبر سیف،1389)
از نقطه نظر یک دیدگاه علمی محصولات تفکر خلاق گاهی اوقات به تفکر واگرا ارجاع داده میشود. همانند دیگر پدیده ها در علم یک دیدگاه یا تعریف یگانه از خلاقیت وجود ندارد و به طور متنوع به موارد زیر منسوب شده است: فرایند شناختی، محیطی اجتماعی، ویژگی فردی، شانس و همچنین مواردی مانند نبوغ، بیماری های روانی و شوخ طبعی پیوند داده شده است(تورنس،1915).
خلاقیت به طور عام یعنی توانایی ترکیب اندیشه ها به شیوه ای منحصر به فرد یا ایجاد ارتباطی غیرمعمول بین اندیشه ها. توانایی افراد در خلاقیت متفاوت است. افراد با توانایی خلاقیت بالا بیشتر تمایل دارند که مبتکر اولیه باشند تا آن هایی که خلاقیت کمتری دارند. در ضمن افراد خلاق انعطاف پذیرترند تا دیگران، پیچیدگی را بر سادگی ترجیح می دهند، تمایل به استقلال دارند، از ایده ی خود با سرسختی دفاع می کنند واز دستورات غیر منطقی اطاعت نمی کنند(برومند،1389).
تفکر خلاق زمانی تولید می شود که شخص پیش فرض ها را کنار گذاشته و یک دیدگاه جدیدی را جستجو کند که دیگران به آن نپرداخته اند. خلاقیت نیاز به حضور همزمان تعدادی از ویژگی ها از قبیل هوش، پشتکار، غیرمتعارف بودن و توانایی تفکر به سبکی خاص دارد. خلاقیت، خودکار و بدون زحمت و تلاش است و غالباً همچون تصورات ذهنی خودانگیخته به وجود می آید(تورنس،1915).
از طرفی تعصب را نگرش منفی و خصمانه نسبت به گروهی مشخص، براساس تعمیم های ناشی از اطلاعات نادرست یا نارسا تعریف کرده اند مثلاً وقتی گفته می شود که شخصی علیه سیاه پوستان تعصب و پیش داوری دارد مقصود این است که وی به ابراز رفتارهای خصمانه نسبت به سیاه پوستان گرایش دارد. همه ی ما نوعی تعصب و پیش داوری داریم، خواه علیه یک قوم، ملت، نژاد و یا حتی اماکن جغرافیایی یا غذاها.(ارونسون، 2008 ،ترجمه شکرکن،1389).
با توجه به بررسی هایی مانند بررسی مالگورزادا وهمکاران (2013)، و بررسی العلی (2008)، در کشور کویت می توان اظهار داشت که بین تعصب و خلاقیت رابطه معنادار وجود دارد.
2-4 پیشینه ی پژوهشی
2-4-1 پیشینه ی خارجی
در بررسی مالگورزادا76وهمکاران (2013)، که با هدف استفاده از مداخله در کاهش تعصب جهت تقویت تفکر واگرا در خلاقیت صورت گرفت؛ نتایج بررسی نشان داد که استفاده از روش های مداخله ای جهت کاهش تعصب در بین دانشجویان می تواند منجر به بهبود در تفکر واگرا در افراد شود. اما به طور کلی تاثیر آن معنادار نبود.
در پژوهشی که توسط اسمیت77 و مارتلی78 (2012)،با هدف بررسی رابطه ی بین خلاقیت و عزت نفس بر روی 63دختر و 55پسر دانشجو انجام شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی نشان داد که بین دو جنس در میانگین نمرات تفاوت وجود دارد. در هر دو جنس بین عزت نفس و خلاقیت رابطه معنادار وجود دارد. اگر چه به نظر می رسید این رابطه در دختران قوی تر از پسران باشد.
در تحقیقی که توسط شرمن و آلن79(2011)، بر روی57 دانش آموز انجام شد .دانش آموزان به گروه آزمایش و گروه گواه تقسیم شدند و به گروه آزمایش یک آزمون بسیار سخت حاوی 12 سوال ارائه شد که تعداد اندکی از آنان توانسته بودند فقط به دو سوال پاسخ دهند و در نتیجه عزت نفس آنان کاهش یافته بود و به گروه گواه سوالات آسانی ارائه شده بود و عزت نفس آنان افزایش داده شده بود .پس از آن ،تصاویر و واژه هایی مربوط به نژادهای دیگر بر روی مانیتور رایانه به دانش آموزان ارائه شد تا با عباراتی به توصیف آن بپردازند. دانش آموزانی که عزت نفس آنها کاهش داده شده بود نسبت به افراد گروه گواه تصاویر و واژه ها را با عبارات به مراتب منفی تری توصیف نمودند. همچنین نتایج نشان داد که عزت نفس پایین می تواند تعصّب نژادی را افزایش دهد و در واقع تعصب نژادی نتیجه ی عزت نفس پایین باشد.
در تحقیقی که توسط هریسون80(2011)، تحت عنوان بررسی تاثیرات وضعیّت عزت نفس و سطح تعصب فردی بر تصورات قالبی آشکار و ناآشکار انجام شد نتایج نشان داد که سطح بالای عزت نفس و تعصب می تواند سطح تصورات قالبی آشکار و نا آشکار را افزایش دهد .همچنین عزت نفس پایین در افراد دارای تعصب بالا شکل گیری تصورات قالبی ناآشکار را تسهیل می کند اما در افراد دارای سطح تعصب پایین تر ، شکل گیری تصورات قالبی ناآشکار را کاهش می دهد. همچنین عزت نفس پایین احتمال شکل گیری تصورات قالبی آشکار در افراد دارای سطح پایین تعصب را افزایش می دهد.
در پژوهشی که توسط ناروت81 (2011)، برای بررسی رابطه ی عزت نفس و تعصب و پیش داوری انجام گرفت. نتایج نشان داد افراد دارای عزت نفس پایین از تعصب و پیش داوری به عنوان یک استراتژی جهت تنزل دادن سایر افراد استفاده می کنند.
در پژوهشی که توسط ایسنمن و تاونسند82(2010)، با هدف بررسی رابطه ی بین خلاقیت و تصدیق83 (تن در دادن) با عزت نفس بر روی 155 دانش آموز انجام شد. نتایج نشان داد که تصدیق با عزت نفس پائین و تعصب همراه است. همچنین رابطه ای بین تصدیق و عزت نفس با خلاقیت وجود ندارد.
در پژوهشی که توسط ورکویتن84(2010)، با هدف بررسی رابطه ی بین احساس تبعیض و عزت نفس در یک نمونه از نوجوانان اقلیت قومی در هلند انجام شد. نتایج نشان داد که بین تبعیض شخصی ادراک شده با عزت نفس شخصی و بین تبعیض گروهی ادراک شده با عزت نفس گروهی رابطه معنادار وجود دارد. تبعیض گروهی بر عزت نفس قومی اثر منفی دارد. تبعیض شخصی ادراک شده بر عزت نفس شخصی تاثیر غیر مستقیم منفی دارد که ناشی از کاهش احساس کنترل است.
در پژوهشی که توسط مادوکس85 وهمکاران (2010)، با هدف بررسی اثرات یادگیری ها وتجربیات بین فرهنگی بر خلاقیت در ایالات متحده انجام شد. نتایج نشان داد که تجربیات و یادگیری بین فرهنگی باعث تسهیل انعطاف پذیری، افزایش آگاهی از ارتباطات و ایجاد تنوع در عملکرد می شود. آموزش های کاربردی در یک زمینه بین فرهنگی برای تسهیل وافزایش خلاقیت به صورت ویژه ای مهم است. همچنین شرکت کنندگانی که مدت زمانی خارج از کشور زندگی کرده بودند افزایش بیشتری در خلاقیت نشان دادند. بنابراین تجربه زندگی کردن در محیط های چند فرهنگی و به دور از سوگیری ها و تعصبات بودن منجر به افزایش خلاقیت می شود.
در پژوهشی که توسط مارتینو86 (2009)، از دانشگاه ویرجینیای غربی با هدف بررسی ارزش گذاری های مراقبین اوّلیّه در مورد اثرگذاری بازی و خلاقیت دوران کودکی بر عزت نفس تحصیلی کودکان انجام شد. نتایج نشان داد که بازی وخلاقیت دوران کودکی پیش بینی کننده ی عزت نفس تحصیلی افراد در بزرگسالی است و مراقبین تاثیر بازی و خلاقیت را تایید نمودند.
در تحقیقی که توسط روتلند و براون87 (2009)، براساس مدل ابعاد فرهنگ پذیری بری88 برای سنجش اثرات متقابل عزت نفس و تعصب قومیّتی انجام گرفت. 218 نفر از کودکان انگلیسی آسیای شرقی تبار 5 تا 11 ساله در مدت شش ماه با پرسش نامه های ساختار یافته ، سه بار مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج نشان داد کودکانی که در مدارس دارای تنوع قومیتی مشغول به تحصیل اند عزت نفس آنها افزایش یافته است. در واقع کودکان با یکپارچه سازی جهت گیری های قومیتی و پذیرش همسالان، عزت نفس خویش را افزایش دادند. و نتایج کلی تر نشان داد که عدم تجربه ی تعصب قومیتی به افزایش عزت نفس دانش آموزان می انجامد اما قرار گرفتن در معرض تعصبات قومیتی عزت نفس دانش آموزان را کاهش می دهد.
العلی89 (2008)، در یک مطالعه تجربی به بررسی رابطه تعصب با فعالیت های خلاق در یک نمونه 300 نفری از دانش آموزان مدارس متوسطه کشور کویت پرداخت. نتایج بین هر دو نمونه دختر و پسر نشان داد که بین تعصب و فعالیت های خلاق رابطه وجود دارد.
شلدون و همکاران90 (2007)، در پژوهشی که بر روی یک نمونه 600 نفری از مردان و زنان انجام دادند، نتایج نشان داد که پاسخ دهندگان تعصب نژادی را تایید کردند ولی تعصب جنسیتی در بین دو گروه تفاوت معنی داری نداشت.
در تحقیق دیگری که در آمریکا توسط آلیسیتین(2007)، به راهنمایی دکتر تورنس انجام گرفت، مشخص شد عامل حرکت و دیگر عوامل مورد بررسی بهطور معنیداری بر روان، انعطافپذیری و قوهء ابتکار اثر دارد و نتایج، دلالت بر این دارند که عوامل فوق به عنوان انگیزهء مهمی در تفکر خلاق دانش آموزان کلاسهای چهارم دارای ارزش میباشد.
در پژوهشی که توسط بارگویگنون91(2006)، با هدف بررسی رابطه بین عزت نفس با تعصب وتبعیض انجام شد. به بررسی یک گروه از مهاجران آفریقایی در ایالات متحده پرداخته شد. نتایج نشان داد که عزت نفس شخصی با تعصب و تبعیض رابطه ی منفی دارد امّا با تبعیض گروهی رابطه مثبت دارد. همچنین نتایج نشان داد که درک تبعیض گروهی ممکن است با عزت نفس رابطه مثبت داشته باشد.
در پژوهشی که توسط جردن، اسپنسر وزانا92 (2005)، از دانشگاه واترلو انجام شد. نتایج نشان داد که افراد دارای عزت نفس بالا از افراد دارای عزت نفس پایین، تعصب و تبعیض قومیّتی بیشتری دارند و از آن به عنوان تکنیکی دفاعی استفاده می کنند.
در پژوهشی که توسط ورکویتن(2004)، با هدف بررسی سطح عزت نفس کلی و عزت نفس نژادی در گروه های اقلیت و اکثریت در مدارس هلند انجام شد. وی با تمرکز بر گروه های متفاوت نوجوانان و با استفاده از تحلیل چند سطحی به آزمایش وبررسی اهمیت هر دو سطح عزت نفس کلی وعزت نفس نژادی در کلاس درس وزندگی شخصی پرداخت. نتایج نشان داد که هم عزت نفس کلی و هم عزت نفس نژادی به بافت93 کلاسی وابسته اند. آموزش چندفرهنگی و واکنش های معلمان به اذیت وآزارها بر عزت نفس شاگردان تاثیر مثبت دارد. نسبت شاگردان هلندی بر عزت نفس نژادی در میان گروه های اقلیت تاثیر منفی دارد امّا بر عزت نفس شاگردان هلندی خیر. اما به طور کلی، شرکت کنندگان گروه های اقلیت نژادی نسبت به شرکت کنندگان هلندی از عزت نفس کلی و عزت نفس نژادی بالاتری برخوردار بودند و پسران نسبت به دختران از عزت نفس کلی بالاتری برخوردار بودند.
براون و همکاران94 (2003)، در پژوهی بر روی دانش آموزانی از کشورهای بلژیک، انگلیس وآلمان به بررسی تاثیر اندازه و کیفیت ارتباط با افراد گروه های غیر خودی مثل ترک تباران ساکن آلمان بر تعصب در یک دوره ی 6 ماهه پرداختند که نتایج آن نشان داد ارتباط با افراد سایر گروه ها موجب کاهش تعصب نسبت به آنان می شود امّا تعصّب موجب بازداری از ارتباط با افراد سایر گروه ها نیز می شود. علاوه براین، ارتباط، تعصب اعضای یک گروه نسبت به یکدیگر را با کاهش اضطراب درون گروهی و افزایش عزت نفس کاهش می دهد .
بامیستر وهمکاران95 (2003)، در بخشی از پژوهش خود نشان دادند که عزت نفس بالا ممکن است تعصب و تبعیض را افزایش دهد.
ابرسون، هیلی و رومرو96 (2000)، در یک بررسی از 34 مطالعه جداگانه نشان دادند که افرادی که دارای عزت نفس بالایی هستند، نسبت به افردی که دارای عزت نفس پایینی هستند بیشتر از خود تعصب گروهی نشان می دهند.
در پژوهشی که توسط ورکویتن97 (1994)، با هدف بررسی سطح عزت نفس در جوانان اقلیت های نژادی در کشورهای غربی انجام شد. وی به بررسی سطح عزت نفس جوانان ترک تبار ساکن هلند پرداخت. نتایج نشان داد که در معرض تعصب وتبعیض قرار گرفتن، به کاهش عزت نفس وخودباوری آنها منجر گردیده است.
در پژوهشی که توسط هافمن98 و شوارزوالد99 (1992)، با هدف تعدیل اثرات عزت نفس بر استفاده از نژادپرستی وجایگاه علمی به عنوان تعدیل کننده پذیرش میان فردی بر روی 722 نفر از دانش آموزان دبیرستانی انجام شد. نتایج تحلیل ها نشان داد که یک اولویتی برای اهداف آموزشی سطح بالاتر و اصالت نژادی سطح بالا وجود دارد. این اولویت قائل شدن صریح در دانش آموزان دارای عزت نفس بالا بیشتر از دانش آموزان دارای عزت نفس پائین قابل مشاهده بود. به گونه ای که داشتن عزت نفس و اصالت نژادی بالا بر این منجر می شود که افراد خود را شایسته ی جایگاه علمی بالاتر بدانند.
2-4-2- پیشینه ی داخلی
در پژوهش جمشیدی، اکبری ومهرگان(1391)، که با هدف بررسی و مقایسه رابطه بین خلاقیت و عزت نفس با رابطه بین خلاقیت و پیشرفت تحصیلی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی رشت انجام شد. تعداد 200 نفر از دانشجویان پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت و پرسشنامه خلاقیت تورنس را پاسخ گفتند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها از طریق محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و آزمونT نشان داد که رابطه بین خلاقیت و عزت نفس معنادار است. همچنین رابطه بین خلاقیت و پیشرفت تحصیلی نیز معنادار است.
در پژوهشی که توسط شفیع آبادی و احدی (1391)، با هدف بررسی رابطه بین عوامل خلاقیت و عزت نفس انجام شد. پژوهش از نوع همبستگی بوده و از یک نمونه 125 نفری از دانشجویان فنی دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرگان تشکیل شده بود. ابزار سنجش، پرسشنامه خلاقیت تورنس و آزمون عزت نفس کوپر اسمیت با سطح اطمینان 95 درصد بود. از 4 فرضیه اصلی که رابطه بین عوامل خلاقیت و مجموعه خرده مقایس های عزت نفس را تشکیل داده بود، سه فرض مبنی بر وجود رابطه معنادار مستقیم بین سیالیت، بسط و ابتکار با خرده مقیاس های عزت نفس (شامل عزت نفس اجتماعی، تحصیلی، خانوادگی و عمومی) تایید شد ولی رابطه معناداری بین انعطاف پذیری و عزت نفس مشاهده نشد. همچنین این پژوهش 16 فرضیه فرعی را برای تاثیر خرده مقیاس های چهارگانه عزت نفس بر عوامل چهارگانه خلاقیت را مدنظر قرار داد که وجود رابطه معنی دار بین سیالیت و عزت نفس تحصیلی و سیالیت و عزت نفس اجتماعی تایید شد و در 14 فرضیه دیگر رابطه معنی داری مشاهده نشد.
در پژوهش نظری(1391)، که با هدف احساس تعلق هویتی و نقش آن در شکل گیری تصورات قالبی در پیشداوری و تعصب صورت گرفت، نتایج بررسی نشان داد که یکی از عواملی تعیین کننده در تقویت و یا تضعیف مبانی زمینه ها عینی و ذهنی همگرایی و همبستگی ملی می باشد. در شرایط کنونی، تفکرات قالبی و پیشداوری ها در مناسبات بین افراد، طوایف، اقوام و گروه های ایرانی نقش موثری ایفا می کند و فهم دقیق ابعاد و زوایای این مساله می تواند ما را در رفع بسیاری از سوء تفاهم ها و تحکیم مبانی هویت ملی و رفع زمینه های بهره برداری نیروهای بیگانه بیش از پیش یاری کند.
در پژوهشی که توسط کشاورزی ارشدی وهمکاران(1390)، با هدف بررسی رابطه فراشناخت وعزت نفس با خلاقیت در دانش آموزان انجام شد. جامعه آماری را تمامی دانش آموزان دختر دوره متوسطه دبیرستان های شهر تهران در سال تحصیلی 89 – 88 تشکیل می دادند که بر اساس جدول مورگان و کرجسی 350 نفر به عنوان نمونه مشخص و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای از بین جامعه آماری انتخاب شده بودند. ابزار تحقیق شامل سه پرسش نامه فراشناخت سوانسون(1996)، عزت نفس کوپر اسمیت (1994)، و پرسش نامه خلاقیت عابدی(1362)، بوده است. با استفاده از روش های آمار توصیفی (شاخص های مرکزی و پراکندگی) روشهای آمار استنباطی (همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان) اطلاعات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد ارتباط معنا داری بین هر یک از مولفه های فراشناخت و خلاقیت و عزت نفس دانش آموزان وجود دارد . ضرایب معادله رگرسیون نشان داد راهبردهای فرا شناخت 45% تغییرات خلاقیت و همچنین عزت نفس 51% تغییرات خلاقیت را تبیین و پیش بینی می کند.
در پژوهشی که توسط زینلی(1389)، با هدف بررسی رابطه راهبردهای فراشناختی و خلاقیت با عزت نفس و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی شهر سده انجام شد.جامعه آماری،کلیه دانش آموزان دوم و سوم دبیرستانی دختر و پسر شهر سده و نمونه با حجم 220 نفر که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند.برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شد. داده ها از طریق پرسشنامه راهبردهای یادگیری و مطالعه کرمی، خلاقیت عابدی، عزت نفس کوپراسمیت جمع آوری و عملکرد تحصیلی نیز از معدل نیم سال اول سال تحصیلی استفاده شد.پایایی این پرسشنامه ها از طریق آلفای کرونباخ به ترتیب 74/0، 73/0، 70/0 به دست آمد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که بین راهبردهای فراشناخت وخلاقیت با عزت نفس رابطه مثبت وجود دارد.
در پژوهشی که توسط حسن زاده و ایمانی فر(1389)، با هدف بررسی رابطه خلاقیت و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی نوجوانان و جوانان انجام شد.روش پژوهش همبستگی بود وجامعه آماری شامل دانش آموزان پایه دوم رشته ریاضی فیزیک و علوم تجربی دبیرستان بود. نمونه آماری شامل 80 دانش آموز دختر و پسر که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده بود. ابزار اندازه گیری برای سنجش خلاقیت پرسشنامه خلاقیت (CREE) تورستون، میلن جر و برای آزمون عزت نفس از پرسشنامه کوپراسمیت (58 سوالی) استفاده شد. نتایج نشان داد که بین خلاقیت و عزت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تفاوت معنی داری وجود ندارد. بین خلاقیت و عزت نفس با رشته های تحصیلی تفاوت معناداری وجود ندارد. بین خلاقیت و جنس نیز تفاوت معناداری وجود ندارد. همبستگی عزت نفس با خلاقیت بیشتر از همبستگی عزت نفس با پیشرفت تحصیلی و همین طور همبستگی خلاقیت با پیشرفت تحصیلی می باشد.
در پژوهشی که توسط یارمحمدیان(1385)، با هدف بررسی ارتباط خود پنداره و عزت نفس در دانشجویان خلاق و غیر خلاق انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان دانشکده علوم تربیتی دانشگاه شیراز تشکیل می دادند. نمونه تحقیق شامل 100 نفر دانشجو از بین دانشجویان کارشناسی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شیراز بودند که به طریق جدول اعداد تصادفی از بین گرایش های مختلف انتخاب شدند. ابزار سنجش در این تحقیق، آزمون خلاقیت عابدی جهت تمایز دانشجویان خلاق از غیر خلاق و آزمون خود پنداره راجرز جهت سنجش متغیر خود پنداره دانشجویان بود. همچنین جهت سنجش میزان عزت نفس آنان از آزمون عزت نفس کوپر اسمیت استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد که میان نمرات میانگین خود پنداره و عزت نفس دانشجویان خلاق و غیر خلاق تفاوت معنا داری وجود دارد. همچنین این نتایج نشان داد که دانشجویان خلاق نسبت به دانشجویان غیر خلاق، نمرات بهتری در دو متغیر خود پنداره و عزت نفس کسب کردند. در مجموع نتایج نشان داد که بین خود پنداره و عزت نفس هر گروه رابطه معنا داری وجود دارد. بر اساس نتایج به دست آمده می توان استنباط نمود که عزت نفس یکی از ویژگی های مثبت شخصیت و تابع خود پنداره هر فردی است، به طوری که خود پنداره مثبت همراه با عملکرد موفقیت آمیز موجب عزت نفس بالا می گردد.
بررسی موسوی و همکاران(1383)، نیز که با هدف بررسی ارتباط بین انواع سبک های اسناد، عزت نفس، خلاقیت و نگرش خلاق دانش جویان انجام شد. به این منظور تعداد 277 نفر(151 دختر و126 پسر) از دانش جویان دوره کارشناسی دانشگاه گیلان از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند وپرسش نامه های چهار گانه تحقیق(شامل پرسش نامه سبک اسناد سلیگمن، پرسش نامه عزت نفس کوپر اسمیت و پرسش نامه های خلاقیت گلیفورد و نگرش خلاق عابدی بر روی آن ها اجرا گردید. پس از اجرای پرسش نامه های مذکور، یافته های زیر به دست آمد: 1- نتایج آزمون تحلیل واریانس یک طرفه حاکی از آن بود که بین میزان عزت نفس دانش جویان با توجه به ماهیت رشته های تحصیلی و نگرش خلاق آن ها تفاوت معنی دار آمار وجود ندارد. 2- نتایج آزمون تحلیل رگرسیون هم زمان نشان داد که بین دو سبک اسناد درونی – بیرونی و کلی – اختصاصی پس از شکست با میزان نگرش خلاق آزمودنی ها رابطه منفی و معنی داری وجود دارد. علاوه بر آن نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام در این زمینه نشان داد که سبک اسناد درونی – بیرونی پس از شکست رابطه منفی و معنی دار، اما سبک اسناد پایدار – ناپایدار پس از موفقیت رابطه مثبت و معنی داری را با میزان نگرش خلاق دارد. 3- نتایج آزمون تحلیل رگرسیون هم زمان و گام به گام نشان داد که میان سبک اسناد پایدار- ناپایدار پس از موفقیت، هم چنین پایدار – ناپایدار و کلی – اختصاصی پس از شکست با عزت نفس دانش جویان رابطه منفی و معنی داری وجود دارد. به این معنی که هر گاه اسناد پایدار دانش جویان پس از موفقیت و شکست و اسناد کلی آن ها پس از شکست افزایش یابد، میزان عزت نفس آن ها کاهش پیدا خواهد کرد. 4- نتایج تحلیل رگرسیون هم زمان و گام به گام نشان داد که سبک های اسناد پایدار – ناپایدار پس از موفقیت و شکست، سبک اسناد کلی- اختصاصی پس از شکست، هم چنین عوامل ابتکار و سیالی در مقیاس نگرش خلاق رابطه منفی و معنی داری با میزان عزت نفس دانش جویان دارد و این متغیرها پیش بینی کننده خوبی برای میزان عزت نفس دانش جویان به شمار می آیند. علاوه بر آن نتایج تحلیل رگرسیون با استفاده از مقیاس خلاقیت نشان داد که تنها سبک اسناد کلی – اختصاصی پس از شکست با میزان عزت نفس دانش جویان رابطه منفی و معنی داری داشت اما هیچ یک از عوامل مقیاس خلاقیت رابطه معنی داری با میزان عزت نفس نشان ندادند.
شکرکن و همکاران(1381)، در بررسی خود که به منظور بررسی رابطه ساده وچندگانه خلاقیت، انگیزه پیشرفت و عزت نفس با کارآفرینی در دانشجویان دانشگاه شهیدچمران اهواز طراحی شده بود. نمونه اصلی این تحقیق شامل 400 دانشجوی دختر وپسر دانشگاه شهیدچمران اهواز بود. یک نمونه 200 نفری نیز به منظور اعتباریابی و پایانی سنجی آزمونهای مورد استفاده به کار گرفته شد. هر دو نمونه با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها علاوه بر روشهای توصیفی میانگین و انحراف معیار از ضریب همبستگی ساده و رگرسیون چندگانه برای آزمون فرضیه ها استفاده شد. ابزارهای جمع آوری داده ها در این پژوهش شامل پرسشنامه سنجش صفات کارآفرینی، آزمون جهت گیری کارآفرینی، آزمون خلاقیت، پرسشنامه انگیزه پیشرفت و آزمون عزت نفس بودند. پرسشنامه های سنجش صفات کارآفرینی، جهت گیری کارآفرینی و انگیزه پیشرفت توسط پژوهشگران این تحقیق به فارسی برگردانده شد و ضرایب اعتبار و پایایی آنها محاسبه گردید. فرضیه های این پژوهش شامل چهار فرضیه اصلی و 8 فرضیه فرعی است، که روابط ساده و چندگانه بین متغیرهای پیش بین خلاقیت، انگیزه پیشرفت و عزت نفس را با متغیر ملاک کارآفرینی در کل نمونه و به تفکیک در نمونه های دختران و پسران مطرح می سازند.
فهرست منابع
منابع فارسی
1. اسلامی نسب، علی(1373). روانشناسی اعتماد به نفس، تهران: انتشارات مهرداد.
2. افروز، غلامعلی(1374). مباحثی در روانشناسی و تربیت کودکان و نوجوانان، تهران: نشر انجمن اولیاء و مربیان.
3. بخشی،خداداد(1383). روان شناسی رفتار انسانی،تهران: انتشارات پرشکوه.
4. راسل، برتراند(1950). چگونه از تعصب بی جا دوری کنیم، ترجمه حبیب یوسف زاده(1378). نشریه رشد معلم، مهر، شماره 143.
5. برونو، فرانکو(1930). فرهنگ توصیفی روانشناسی، ترجمه مهشید یاسائی و فرزانه طاهری(1370). تهران: انتشارات طرح نو.
6. بنی جمالی، شکوه السادات؛ احدی، حسن( 1370). بهداشت روانی و عقب ماندگی ذهنی. تهران: انتشارات نشرنی.
7. بیابانگرد، اسماعیل (1372). روشهای افزایش عزت نفس در کودکان و نوجوانان، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، تهران.
8. پارسا، محمد(1373). روان شناسی انگیزش و هیجان، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
9. حائری زاده، خیریه بیگم(1381). تفکر خلاق و حل مساله. تهران: نشر نی.
10. حسینی، سیدجواد (1386). تعصب. مبلغان، شماره های 97 و 98، پاییز و زمستان.
11. خورشیدی، عباس؛ آزادبخت، مروت و دیلمقانی، میترا (1385). عوامل موثر در پرورش خلاقیت دانشجویان دانشگاه امام علی(ع). مجله مدیریت نظامی، زمستان، شماره 24.
12. خورند، محمدتقی(1383). مقایسه عزت نفس دانشجویان دختر ورزشکار و غیرورزشکار دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان. مجله حرکت، شماره 21، پاییز.
13. ربانی، رسول(1386). روان شناسی اجتماعی: دیدگاه ها و نظریه ها، اصفهان: جهاد دانشگاهی.
14. دانشنامه آزاد ویکیپدیا(1392). تعصب. بازیابی در تاریخ 21/01/92 در سایت www.wikipedia.org
15. راس، آلن اُ. (1373). روان شناسی شخصیت، ترجمه: سیاوش جمالفر(1373). تهران: موسسه انتشارات بعثت.
16. رومان، خلیل (1387). تعصب؛ آسیب بزرگ. سایت روشنگر.
17. سایت آیینه رشد (1392). تعصب، نماد جاهلیت. " http://www.ayineh.com"
18. سایت پژوهه (1392). تعصب.
19. سلحشور، ماندانا(1379). پرورش اعتماد به نفس در کودکان و نوجوانان،تهران: انتشارات واژه آرا.
20. سیف، علی اکبر(1388). روان شناسی پرورشی نوین. تهران: نشر لوران.
21. سیف، علی اکبر(1373). روان شناسی پرورشی، تهران: انتشارات آگاه.
22. شاملو، سعید(1372). بهداشت روانی،تهران: انتشارات رشد.
23. شفیع آبادی، علی وناصری، غلام (1377). نظریه های مشاوره و روان درمانی. تهران:مرکز نشردانشگاهی.
24. شکرکن، حسین؛ نجاریان، بهمن؛شهنی ییلاق، منیجه؛ وبرومندنسب، مسعود (1381). بررسی رابطه ساده و چندگانه خلاقیت،انگیزه پیشرفت و عزت نفس با کارآفرینی در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز. 9 (4-3):1-24.
25. شولتز،دوان وشولتز، سیدنی الن. (1998). نظریه های شخصیت، ترجمه یحیی سید محمدی (1390). تهران: نشر ویرایش.
26. شیهیان، ایلین(1964). عزت نفس، ترجمه مهدی گنجی(1383). تهران: انتشارات ساوالان.
27. صلیبی، ژانست(1382). فرهنگ توصیفی روان شناسی اجتماعی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
28. طالب زاده ،عباس (1385) . خلاقیت و نوآوری در افراد و سازمان ها. ماهنامه علمی – آموزشی تدبیر، سال پانزدهم ،شماره 152.
29. طباطبایی، محمد حسین (1374). ترجمه تفسیر المیزان ، موسوی همدانی سید محمد باقر، قم : دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه، ج ۴، ص ۶۷۴.
30. عباسی، احمد(1387). خلاقیت شناسی: کلید سبک های رهبری. مجموعه مقاله های همایش منطقه ای دانشگاه شهرکرد.
31. فلاول، جان. اچ،(1928). رشد شناختی، ترجمه فرهاد ماهر (1377). تهران: رشد.
32. قرنی، ابوالحسن،(1381).بررسی رابطه بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره پیش دانشگاهی شهرستان تکاب، (پایان نامه) جهت اخذ درجه کارشناسی.
33. کار، آلان(2004). روانشناسی مثبت: علم شادمانی و نیرومندی های انسان. ترجمه حسن پاشا شریفی و جعفر نجفی زند(1385). تهران: انتشارات سخن.
34. کفایت، محمد (1373). بررسی ارتباط شیوه ها و نگرش های فرزند پروری با خلاقیت دانش آموزان سال اول دبیرستانهای اهواز. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه شهید چمران.
35. شفیع آبادی،عبدالله و احدی، سارا (1391). بررسی رابطه بین عوامل خلاقیت با میزان عزت نفس (مورد مطالعه دانشجویان فنی دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرگان). سومین همایش ملی مشاوره . در دسترس در مورخه 2/10/92 از www.civilica.com
36. زینلی، زهرا(1389). بررسی راهبردهای فراشناختی وخلاقیت با عزت نفس دانش آموزان دبیرستانی شهر سده. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت.
37. حسن زاده، رمضان وایمانی فر، پریسا(1389). بررسی رابطه خلاقیت و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی نوجوانان و جوانان، جامعه شناسی مطالعات جوانان، زمستان، شماره 3، ص 55-65.
38. جمشیدی، اکبری ومهرگان(1391). بررسی و مقایسه رابطه بین خلاقیت و عزت نفس با رابطه بین خلاقیت و پیشرفت تحصیلی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی رشت، چهارمین کنفرانس بین المللی تکنولوژی های نوین یادگیری وآموزش، از www.library.iated.org/VIEW/JAMSHIDI2012INV، در دسترس در مورخه 2/10/1392.
39. مزلو، آبراهام اچ.(1954). انگیزش و شخصیت، ترجمه احمدرضوانی(1375). تهران: انتشارات دانشگاه.
40. مطهری، مرتضی (1377). مجموعه آثار. ج ۱۹، قم: نشر صدرا.
41. معین، محمد(1362). فرهنگ فارسی معین، تهران: امیر کبیر.
42. مکارم شیرازی، ناصر (1374). تفسیر نمونه. ج۱، ص۴۰۷، تهران : دار الکتب الاسلامیه.
43. موسوی، ولی اله؛ افروز، غلامعلی وخانزاده، علی(1383). ارتباط بین سبک های اسناد، عزت نفس، خلاقیت و نگرش خلاق در دانش جویان. پایان نامه رشته مشاوره دانشگاه تهران، مقطع دکتری.
44. پورافکاری، نصرت اله(1372). فرهنگ جامع روان شناسی، روان پزشکی، تهران: فرهنگ معاصر.
45. نظری، علی اشرف(1391). احساس تعلق هویتی و نقش آن در شکل گیری تصورات قالبی در پیشداوری: ارزیابی پیمایشی. مطالعات روانشناختی. شماره 13. 1(49).
46. اردنسون، الیوت(2008).روان شناسی اجتماعی، ترجمه حسین شکرکن(1382). تهران: رشد.
47. سرمد، زهره وهمکاران (1390).روش های تحقیق در علوم رفتاری ،تهران: انتشارات دانشگاه تهران
48. بدار، لوک ودیگران(1999). روان شناسی اجتماعی، ترجمه حمزه گنجی(1383). تهران: نشر ساوالان.
49. گیدنز، آنتونی(2001).جامعه شناسی، ترجمه حسن چاوشیان(1386).تهران: نی.
50. ستوده، هدایت اله(1386). روانشناسی اجتماعی، تهران: انتشارات آوای نور.
51. تورنس، الیس(1915).خلاقیت، ترجمه رضا قاسم زاده(1375).تهران: دنیای نو.
52. وکیلی، شروین(1385). خلاقیت، تهران: اندیشه سرا.
53. بزرگ خلیلی،محسن(1387). خلاقیت، تهران: هنر آبی.
54. ریموند پوپر، کارل(1998).سرچشمه دانایی و نادانی ،ترجمه عباس باقری(1391). تهران: نشر نی.
55. هاشمی، سیدمهدی(1387). مبانی علم خلاقیت شناسی: خلاقیت و نوآوری، اصفهان،دانشگاه اصفهان.
56. استرنبرگ، رابرت(1989). روانشناسی شناختی،ترجمه کمال خرازی و الهه خرازی(1387)، تهران: سمت.
57. گنجی،حمزه(1391). ارزشیابی شخصیت،تهران: ساوالان.
58. کلمز، هریس و کلارک، امینه(1929).روش های تقویت عزت نفس در نوجوانان،ترجمه پروین علی پور(1375). مشهد: آستان قدس رضوی.
59. براندن، ناتانیل(1990).روانشناسی عزت نفس، ترجمه چراغه داغی(1379).تهران: نخستین.
60. کاپلان، هرولد و سادوک، بنجامین (1996).خلاصه روانپزشکی،ترجمه پورافکاری(1382).تهران: شهرآب.
61. برومند، زهرا(1389). مدیریت رفتار سازمانی، تهران: دانشگاه پیام نور.
62. کشاورزی ارشدی، فرناز؛ انتصاری، مریم وجمالی فیروزآبادی، محمود(1390). رابطه فراشناخت وعزت نفس با خلاقیت در دانش آموزان، تحقیقات روانشناختی، دوره 3، ص57-45.
منابع لاتین
1. Jane, P. Sheldon., Toby, Epstein, Jayaratne., & Elizabeth, M. Petty. (2007).White Americans' Genetic Explanations for a Perceived Race Difference in Athleticism: The Relation to Prejudice toward and Stereotyping of Blacks. Journal of sport psychology: social science, 24,PP. 27-47.
2. Małgorzata, A. Gocłowska., & Richard, J. Crisp. (2013). On counter-stereotypes and creative cognition: When interventions for reducing prejudice can boost divergent thinking. Journal of psychology:Thinking Skills and Creativity, Volume 8, April, Pages 72-79.
3. Roy, F. Baumeister., Jennifer,D. Campbell., Joachim, I. Krueger., & Kathleen, D. Vohs. (2003). does high self-esteem cause better performance, interpersonal success, happiness, or healthier lifestyles?: psychological science in the public interest, VOL. 4, NO. 1, MAY.
4. Abrams, domenic. (2006) ,apa, human rights: prejudice and discriminations, 27, NO, 34-42.
5. Zhang .Y. (2005). Perfectionism, Academic Burnout and engagement among Chinese colleges students: A structural equation modeling analysis, Journal Personality Individual Differences ,43, 1529- 1540.
6. Ronald, E. Goldsmith & Timothy, A. Matherly. (2012). Creativity and self-esteem: A multiple operationalization validity study. The journal of psychology: Interdisciplinary and applied, 122, 47-56. Abstract retrieved from http://TandFonline.com.
7. Russel, Eisenmen & Terry, D. Townsend. (2010). Journal of projective techniques and personality assessment: studies in acquiescence 1.social desireability, 2.self-esteem, 3.creativity, and 4.prejudice, Vol:34,Nov, pages 45-54. Abstract retrieved from http://TandFonline.com.
8. Maykel, Verkuyten. (2010). The journal of social psychology: percieved discrimination and self-esteem among ethnic minority adolescents, Vol 138,Aprill,479-493. Abstract retrieved from http://TandFonline.com
9. Overcominghateportal(2005). The psychological theoies of prejudice and discrimination, www.Overcominghateportal.org/uploads/5/4/1/5/5415260/psychology_prejudice_and_discrimination_2005.pdf, reviewed in 22,Sep,2013.
10. Sherman, Jeffry,. & allen. (2011). Prejudice and self-esteem: People with low self-esteem show more signs in prejudice, The journal of association for psychological science, Vol 220, Feb, 202-293. Abstrac retrieved from www.psychologicalscience.org .
11. Harrison, Lisa, A. (2011). The effects of state self-esteem and individual prejudice level on explicit and implicit stereotyping. ETD collection for university of nebraska-lincoln. Paper AAI3009722. Availlable in: www.digitalcommons.unl.edu/dissertations/AAI3009722/.
12. Jordan, CH., Spencer, S, J., & Zanna, M, P. (2005). Types of high self-esteem and prejudice: Hoe implicit self-esteem relates to ethnic discrimination among high explicit sel-esteem individuals. The journal of psychology: personality and social psychology. 5, 693-702.
13. Al-Ali, Majed. (2008). The relationship between prejudice and some personal variables among secondary school students in the state of kuwait, Social psychology faculty, Archive of thesis, Masaryk university information system, Availlable in www.is.muni.cz
14. Routlan.,& Brown. (2009). A new Social-Cognitive Developmental Prespective on Prejudice: The inerplay between high self-esteem and prejudice. Journal of Psychological Science. 5, 270-291.
15. Brown., Puhl, R, M., Fein, S., & Gerrard, S. (2003. Low self-esteem can lead to prejudice: Finding from a population-based study,Journal of Psychological Science,14, 12-25.
16. Narout, G. (2011). Being targeted by stereotypes and prejudice Affects self-esteem: Finding in an experimental study, Journal of Psychological Science, 62, 24-30.
17. Hoffman, Michael., & Schwarzwald, Joseph. (1992). Moderating effects of self-esteem on the use of ethnicity and academic standing as determinants of interpersonal acceptance. Journal of Youth and Adolescence, Vol 21, PP 749-762.
18. Verkuyten, Maykel. (2004). Global And Ethnic Self-esteem In School context: Minority And Majority Group In The Netherland, Journal of Social Indicators Research, Vol 67, PP 253-281.
19. Verkuyten, Maykel. (1994). Self-esteem Among Ethnic Minority Youth In Western Counteries, Journal of Social Indicators Reseach, Vol 32, PP 21-47.
20. Martino, M. Jill .(2009). Primary Caregivers Values of Play and Creativity in Early Childhood in Relation to Childrens Academic Self-esteem. NDLTD: Driven by Chamo Discovery, Abstract Retrieved From: www.thumper.vtls.com:6090/lib/item2id ,in october 14, 2013.
21. Bourgoignon, D., Elenore, Seron., Yzerbyt, Vincent., Ginette, Herman. (2006). Precieved Group and Personal Discrimination: Differential Effects on Personal Self-esteem, European Journal of Social Psychology, Vol 36, PP 773-778.
22. Maddux, w. William., Hajo, Adam & Galinsky, D. Adam .(2010). When is Rome …. , Learn Why the Romans Do What They Do: Have Multicultural Learning Expriences Facilitate Creativity. Sage Journals: Personality and social psychology Bulletin, Vol 36, PP 731- 741.
1 .Robbins,S
2 .Steine, Parnes & Harding
3 .Mednick
4 .Fox
5 .Hulark
6 .Sternberg,R
7 .Lotans
8 .Franken,R
9 .Holpern
10 .Torence
11 .Fluency
12 .Originality
13 .Flexibility
14 .Elaboration
15 .Mental
16 .New(Innovative)
17 .Effective
18 .Creative Thinking
19 .Granted By God
20 .Plato
21 .Carlyle
22 .Insanity
23 .Diagnodtic and Statistical Manual of Mental Disorder,Rd Ed.
24 .Mania
25 .Genius Intuitive
26 .Illumination
27 .Merdice
28 Vital Force ( Vitality)
29 .Dobzhansky
30 .Associationism
31 .Gestalt
32 .Psychoanalysis
33 .Sublimation
34 .Abreaction ( Catharsis)
35 Homeostasis
36 .Eros
37 .Tanatos
38 Hypnos
39 .Conflict
40 .Neurotic
41 .Ego
42 .Id
43 .Freerising
44 .Creative Impulses
45 .Alienation
46 .Humanist
47 .Phenomenology
48 .Self-actualization
49 .Special Talent Creativeness
50 .Houtz
51 .Factor Analisis
52 .Gulford
53 .Convergent Thinking
54 .Divergent Thinking
55 – Sensetive to problem
56 – Fluency
57 – New ideas
58 – Flexibility
59 – Synthesizing
60 – Analizing
61 – Complexity
62 – Evaluation
63 – Rarity
64 – Gordon,W
65 – Invention
66 .Intelligence
67 .Perceptual flexibility
68 .Innovation
69 .Risk
70 .Knowledge
71 .Farnell
72 .Jotter
73 .Nikson & jout
74 . Goldsmith,R
75 . Marthely,T
76 .Malgorzada,G
77 .Goldsmith,R
78 .Marthly,T
79 .Sherrman,J & Allen
80 .Harison.L
81 . Narout, G
82 . Eisenmen,R & Townsend,T
83 . acquiescence
84 .Verkuyten,M
85 . Maddux,W
86 .Martino,J
87 .Routland & Brown
88 Berry
89 .Al-Ali,M
90 . Sheldon,J., Jayaratne,T & Petty,E
91 .Bourguignon,D
92 .Jordan,C., Spencer,S & Zanna,M
93 .Context
94 . Brown., Puhl, M., Fein, S., & Gerrard, S
95 . Baumeister,R., Campbell,C ., Krueger, J & Kathleen,V
96 Iberson, heilly & romero
97 . Verkuyten,M
98 .Hoffman,M
99 .Schwarzwald,J
—————
————————————————————
—————
————————————————————