تارا فایل

مبانی نظری وپیشینه تحقیق تعصب و عصبیت


تعصب
تعصّب از مادّه "عَصَبَ" در اصل به معنای رشته هایی است که مفاصل استخوانها و عضلات را به هم پیوند می دهد. سپس این مادّه به معنای هر نوع وابستگی شدید فکری و عملی آمده است که غالبا بار منفی دارد؛ هر چند وابستگی مثبت نیز در مفهوم آن هست (حسینی، 1386).
درلغت نامه دهخدا در معنای تعصب کردن آمده است:" جانب داری کردن، طرفداری شدید کردن، حمایت بدون چون و چرا کردن، عصبیت کردن" (لغت نامه دهخدا).
تعصب در فرهنگ عمید، جانب داری کردن از کسی یا از طریقه و مذهبی، حمایت و یاری کردن، به چیزی دلبسته و مقید بودن و سخت از آن دفاع کردن، معنی شده است (فرهنگ عمید).
همچنان دیگر فرهنگ ها تعصب را جانب داری کردن، حمایت کردن، حمیت داشتن، پرخاش کردن، سخت گرفتن، حمیت، عصبیت وسختگیری ترجمه کرده اند. تا این جا فکر نمی شود نقصی کلی یا جزیی درآن متصور باشد و مورد نکوهش قرارگیرد. چه بسا که در مواردی مثبت و پسندیده نیزمی باشد. اما کاربرد این واژه در اصطلاح در واقع مغایر و مناقض معنای لغوی آن است (رومان، 1387).
"تعصب" و"عصبیت" در اصل از ماده"عصب" به معنی رگ ها و پی هایی است که مفاصل را به هم ارتباط می دهد، سپس هر گونه ارتباط و به هم پیوستگی را تعصب و عصبیت نامیده اند، اما معمولا این لفظ در مفهوم افراطی و مذموم آن به کار می رود. تعصب و تحجر به معنای ایستایی، تحول ناپذیری، جمود و برنتابیدن فرهنگ و ارزش های حق و متعالی است که هم در ساحت بینش و دانش (تحجر) و هم در حوزه گرایش و رفتار (جمود) بروز و ظهور دارد و عقل و دل و ابزارهای معرفت یاب و منابع شناخت زا را نیز شامل می گردد (مطهری، 1377).
تعصب، حالتى روانى است که به صورت حمایت و دفاع از خود و متعلقات خود بروز مى‏کند. این تعلقات، شامل وابستگى‏هاى دینى، ملکى، وطنى، ملى، منطقه‏اى و حتى شغلى و روابط استاد و شاگرد مى‏باشد. این حالت، ریشه در خودخواهى، خود پرستى و سلطه بر تمامى فعالیت‏هاى درونى و برونى دارد و به همین خاطر، از رذائل اخلاقى شمرده شده، منشا بسیارى از مفاسد اخلاقى و رفتارى مى‏گردد(سایت آیینه رشد، 1384).
تعصب در اصطلاح سختگیری خود خواهانه، پرخاشگرانه و گاه ستیزه جویانه برای نشان دادن برتری غیرواقعی نسبت به همتاها درشرایط و موقعیت های همسان است. از این دید گاه تعصب رنگ منفی به خود می گیرد وباعث ایجاد مشکل های اساسی دریک اجتماع، در بین اقوام، مذاهب وسایر گروهای انسانی می گردد (رومان، 1387).
اقسام تعصّب
تعصّب و حمیّت به دو قسم مذموم و غیرمنطقی و ممدوح و منطقی تقسیم می شود؛ هرچند غالبا این واژه در منابع دینی در بخش منفی و مذموم به کار رفته است. اگر تعصّب و وابستگی انسان به امور غیرمنطقی همچون نژاد، قبیله و امثال آن باشد، تعصّب مذموم نامیده می شود و در قرآن و روایات از آن به نام "تعصّب جاهلی" یاد شده است و اگر تعصّب و وابستگی نسبت به امور مثبت همچون دین و آیین و مذهب از روی علم و آگاهی باشد، به آن تعصّب مثبت و ممدوح گفته می شود (حسینی، 1386).
تعصب ممدوح و مذموم در آیات و روایات: تعبیر دیگر که از عصبیت در آیات و روایات آمده" حمیت" یا" حمیت جاهلیت" است." حمیت" در اصل از ماده" حمی" به معنی حرارت است و سپس در معنی غضب و بعدا به معنی نخوت و تعصب آمیخته با غضب به کار رفته است. این واژه گاه در همین معنی مذموم (توام با قید جاهلیت ، یا بدون آن) و گاه در معنی ممدوح و پسندیده به کار می رود و اشاره به غیرت منطقی و تعصب در امور مثبت و سازنده است (مکارم شیرازی، 1374).
فطری بودن غیرت و تعصب
دین اسلام مساله غیرت و تعصب را باطل معرفی نکرده و بلکه اصل آن را حفظ نموده است. زیرا غیرت ریشه در فطرت انسانی دارد و اسلام هم دین فطرت است. البته در جزئیات تعصب دخالت کرده و فرموده است آن قدر از غیرت و تعصب که مطابق با فطرت است حق می باشد ولی شاخ و برگی که اقوام به آن داده اند باطل می باشد. مثلا در طی زندگی مواقعی وجود دارد که شخص احساس می کند دیگران به منافع او تجاوز می کنند ورعایت احترام مقدسات (مثلاً اطفال و ناموس ) او را نمی کنند ویا درصدد هستند آبروی او را بریزند وخاندان او را هتک حرمت نمایند، در اینجا است که باورهای دینی او را وادار به دفاع می سازد. به عبارت دیگر لزوم دفاع از خود و از متعلقات خود حکمی است که فطرت، به گردن بشر انداخته است. البته نحوه بکار بردن این نیرو و اطاعت از این حکم فطرت به دو گونه می باشد: یکی به نحو شایسته یعنی بکارگیری تعصب وغیرت انسانی برای دفاع از حق خود ودیگری به نحو ناشایست ومذموم ؛ یعنی خود عمل باطل باشد وبرای حفظ باطل هم انجام گیرد که معلوم است در این صورت چه فساد وشقاوتی در پی دارد وچقدر نظام امور زندگی را به هم می زند (طباطبایی، 1374).
تعصبات شدید نژادی و قبیلگی بدون شک انسان به هر سرزمین یا قبیله و نژادی تعلق داشته باشد نسبت به آن عشق می ورزد و این پیوند علاقه او با سرزمین و قوم و نژادش نه تنها عیب نیست بلکه عامل سازنده ای برای همکاریهای اجتماعی او است. ولی اگر این امر از حدش بگذرد به صورت مخرب و گاه فاجعه آفرین درخواهد آمد و منظور از تعصب نژادی و قبیلگی که مورد نکوهش قرار می گیرد همین" افراط" است. دفاع افراطی از قوم و قبیله و نژاد و وطن ، سرچشمه بسیاری از جنگها در طول تاریخ بوده است و عاملی برای انتقال خرافات و زشتیها -تحت عنوان آداب و سنن قبیله و نژاد- به اقوام دیگر شده است. این دفاع و طرفداری افراطی گاه به جایی می رسد که بدترین افراد قبیله در نظر او زیبا و بهترین افراد قبیله دیگر در نظر او زشت و شوم است و همچنین آداب و سنت های زشت و زیبا و به تعبیر دیگر تعصب نژادی پرده ای است از خودخواهی و جهل که بر روی افکار و درک و عقل انسان قرار می گیرد و قضاوت صحیح را از کار می اندازد. این حالت عصبیت در میان بعضی اقوام صورت حادتری دارد، از جمله گروهی از اعراب که به تعصب، معروف و مشهورند (وب سایت پژوهه، 1392).
عوامل و مولفه های تعصب ورزی
۱- تکبّر(یکی از ریشه های تعصب ، تکبر می باشد که نمونه بارز آن در داستان سجده نکردن شیطان بر آدم نمایان می شود.) ۲- مال وثروت، ۳- تقلید کورکورانه (تقلید اقسام مختلفی دارد که یک نوع ازآن مذموم است و آن تقلید جاهل از جاهل می باشد که گاه عامل اصلی تعصب و غیرت ورزی نابجا می باشد. همچنین پیروی ناآگاهانه و دفاع افراطی از پدران و اجداد و شخصیتهای بزرگ قوم و قبیله، سرچشمه بسیاری از جنگ ها در طول تاریخ بوده است و عاملی برای انتقال خرافات و زشتی ها- تحت عنوان آداب و سنن قبیله و نژاد- به اقوام دیگر شده است.) (سایت پژوهه، 1392).4 – توجیه خود1 : یک علت پیش داوری در شخص، نیاز وی به توجیه خویش است. مثلاً اگر نسبت به کسی بی رحمی کرده باشیم، سعی می کنیم او را تحقیر وخوار کرده تا بی رحمی خود را توجیه کنیم ویا اگر بتوانیم خود را متقاعد سازیم که او به یک گروه بی ارزش، غیر انسانی، ابله و… تعلق دارد. اگر او را به بردگی بکشیم ویا از تحصیلات مناسب محروم کنیم ویا او را به قتل برسانیم احساس ناراحتی نمی کنیم زیرا خود را توجیه کرده ایم که به همنوع خود گزند وآزاری نرسانده ایم.5-احساس نیاز به پایگاه برتر وقدرت بیشتر: اگر فردی در سلسله مراتب اجتماعی-اقتصادی در سطح پایینی قرار داشته باشد، ممکن است نیاز به اقلیتی داشته باشد تا بتواند نسبت به آنها احساس برتری کند. پژوهش نشان داده است که اگر پایگاه اجتماعی پایین تر ویا در حال نزول باشد بیشتر از کسی که از پایگاه اجتماعی بالاتر ویا در حال صعوداست، مستعد داشتن پیش داوری است. 6- رقابت وتعارض اقتصادی وسیاسی2: بنابراین نظریه و با در نظرگرفتن محدودیت منابع گروه مسلط ممکن است بکوشد تا یک گروه اقلیت را استثمار و خفیف کند تا بتواند به کسب مزایای مادی نایل آید. 7- پرخاشگری جابجا شده3: در فرد ناکام تمایل شدیدی برای حمله به علت ناکامی خود وجود دارد، گرچه علت ناکامی یک فرد معمولاً یا خیلی بزرگ است ویا برای حمله مستقیم بسیار مبهم. اما این ناکامی ممکن است احتمال پرخاشگری وی را علیه ناظری ضعیف تر افزایش دهد حتّی اگر رنج وی اصلاً ارتباطی به آن فرد ناظر نداشته باشد. 8- همرنگی با هنجار های اجتماعی4: قسمت اعظم رفتار تعصب آمیز تابع وناشی از همرنگی بنده وار با هنجارهای اجتماعی است. تبیین روانشناختی پیش داوری وتبعیض5 از جامعه پذیری فرد و یاناکامی ناشی از گروهی قومی و غیر قابل دسترس حاصل می شود. کودکان تا 8 سالگی از ویژگی های نژادی، نگرشی ثابت وروشن ندارند( ارونسون،2008،ترجمه شکرکن،1387).
آثار تحجّر و تعصب ورزی
1- بی ایمانی، ۲- انحراف از حق: اصولا انتقال سنت های غلط از قومی به قوم دیگر در سایه شوم همین" حمیت جاهلیت" صورت می گیرد و پافشاری اقوام منحرف در برابر انبیاء و رهبران الهی نیز غالبا از همین رهگذر است. تحجر عقلی، قلبی و تحجر در موضع عملی و رفتاری، علت عدم پذیرش حق و گرایش به کمال و سعادت واقعی می گردد (مکارم شیرازی، 1374). ۳- سوء مدیریت: "تحجرگرایی" مانع جدی در شکوفایی اندیشه دینی و ایجاد تعامل مثبت نظری و عملی با "حقیقت"، "معرفت"، حکمت و حکومت، مدیریت و سیاست و حتی تقدیر معیشت است و متحجران از اسلام جز آموزه های بسته و رسوب شده و انعطاف ناپذیر در برخورد با اقتضائات زمان و مکان و تغییر موضوع و محمول ها ندارند و هرگز پذیرای نقد اندیشه و عمل خویش، بازشناسی و بازنگری فکر و فعل به اصطلاح اسلامی خود نیستند و همواره راکد و تحول ناپذیرند (مطهری، 1377). ۴- عقب ماندگی و جاهلیت: به هر حال، شک نیست که وجود چنین حالتی در فرد یا جامعه باعث عقب ماندگی و سقوط آن جامعه است، پرده های سنگینی بر عقل و فکر می افکند و انسان را از درک صحیح و تشخیص سالم باز می دارد و گاه تمام مصالح او را به باد فنا می دهد. ۵- ایجاد تفرقه در جامعه: اگر جامعه ای از مجموع افراد و گروههای متعصب که یکدیگر را قبول ندارند تشکیل شده باشد، هیچگاه اتحاد و انسجام در بین آنها رخ نخواهد داد. به همین جهت می باشد که استعمارگران تلاش می کنند بین ملتهای اسلامی تعصب کورکورانه و منفی را رواج دهند و حتی در داخل کشور هم با ایجاد تعصب مذموم بین گروهها و اقوام مختلف وحدت ملی را از بین می برند (وب سایت پژوهه، 1392).
مفاسد تعصب
1. کسى که در روابط اجتماعى و تعاملات انسانى، ذوق، سلیقه و تمایلات شخصى را ملاک و معیار سنجش قرار مى‏دهد، تعهد ایمانى و جاذبه الهى و حق را به حاشیه رانده، اولویت را به خود و منافع خود مى‏دهد.
2. گروه گرایان متعصب، اینان نیز از فرط خود بینى و استبداد، همچون اعراب جاهلى، تنها در محدوده منافع باند و عشیره خود مى‏اندیشند.
یکى از مظاهر بسیار زشت تعصب، تکیه بر عقیده و فهم خود یا استاد و حزب خود و… است. تعصب داشتن، بر یک نظریه علمى و طرفدارى از آن، در صورتى که عارى از حقیقت و برهان باشد، مانعى سر سخت و حجابى تاریک بر چهره زیباى معرفت است؛ زیرا وقتى هدایت‏گران جامعه در تاریکى تعصب فرو مى‏روند، فضاى جامعه را رکود و جهل فرا مى‏گیرد و فساد عالم و دانشمند، باعث فساد جامعه مى‏شود. همچنین تعصب و تنگ نظرى علمى، خیانت و ستم به علم مى‏شود. تعصب علمى، دعوت مخاطبان خود به تعطیل عقل و برهان و تسلیم جهل و هوس است و این، باعث هتک حرمت دانش‏پژوهان و ستم به جامعه علمى است و سرانجام تعصب علمى، قدر ناشناسى از استادان و فرهیختگانى است که عمر خود را در راه کشف حقایق و پیشرفت دانش سپرى نموده‏اند و تلاش کرده‏اند تا نور علم در محاق هوى و هوس به تاریکى نگراید (وب سایت آیینه رشد، 1392).
ریشه های تعصّب
1. تکبّر
2. مال و ثروت
3. جهل و بی خبری: اگر چه جاهلیّت، اصطلاحی است برای دوران پیش از اسلام، ولی انتخاب این عنوان برای آن دوران اشاره ای به این است که آن دوران، دوران جهل و نادانی، و بی خبری و بی فرهنگی بوده است و حمیّت و تعصّب با جاهلیّت ارتباطی تنگاتنگ دارد. امروزه نیز در لایه ها، طبقات وفرهنگ های مختلف می توان جاهلیت و بی خردی و در واقع ناتوانی در اندیشیدن را از آثار تعصب دانست.
4. حبّ شدید به پدران، فرد متعصب علاقه و حب شدیدی نسبت به گذشتگان خود خواهد داشت و بی چون وچرا از پدران خود تبعیت می کند.
5. شخصیّت زدگی: گاه شخصی در نظر انسان چنان قداست پیدا می کند که گفتار و رفتار او از دایره نقد خارج می شود؛ هر چند از نظر علمی و اخلاقی در سطح پایین قرار داشته باشد و همین امر سبب می شود که عده ای چشم و گوش بسته به دنبال او راه بیفتند و به خاطر او جان و مال خود را از دست بدهند، بی آنکه در محتوای سخنان و رفتار او کمترین اندیشه ای کنند. این گونه افراد در گذشته بوده اند و در این دوران نیز در جوامع مختلف وجود دارند.
6. انزوای فکری و اجتماعی: "وقتی انسان در خودش و محیط فکری و اجتماعی اش فرو برود و از جوامع و افراد دیگر و افکار آنها بی خبر بماند، نسبت به آنچه در اختیار اوست، سخت وابسته می شود و در برابر آن تعصّب می ورزد؛ در حالی که اگر با دیگران بنشیند و فکر خود را با افکار دیگران مقایسه کند، نقطه های قوّت و ضعف و مثبت و منفی به زودی آشکار می گردد و به او اجازه می دهد بهترین انتخاب را داشته باشد."
7. تقلید کورکورانه: تقلید چهار نوع است: تقلید جاهل از جاهل، تقلید عالم از عالم، تقلید عالم از جاهل که این سه نوع تقلید مذموم و نارواست و تقلید جاهل از عالم که ممدوح می باشد و از باب رجوع جاهل به افراد متخصص و کارشناس و کاردان است. گاه عامل تعصّب تقلیدهای کورکورانه جاهل از جاهل است که این مورد نیز در امّتهای پیشین و در عصر حاضر نمونه های فراوانی دارد (حسینی، 1386).
نظریه های تعصب :
نظریه ی شخصیت استبدادی6 : این نظریه توسط تئودور آدورنو7 ارائه شده است. براساس تحقیقات انجام شده بسیاری از مردمانی که پیش داوری دارند، دارای شخصیت سلطه گر(خودکامه) هستند. طبق این نظریه کسانی که دارای این الگوی شخصیتی هستند، نسبت به بالا دستان خود فروتن ونسبت به زیردستان خود مردم آزار هستند. شخصیت سلطه گر به شدّت از ارزش های طبقه ی خود دفاع می کند. درباره ی ندانسته ها(آنچه ناشناخته است) با ترس و خرافات شدید عمل می کند. شواهدی حاکی از وجود تفاوت های فردی در تمایل کلی به نفرت و انزجار، در دست است. به دیگر سخن، کسانی هستند که آمادگی و تمایل بیشتری به تعصب و پیشداوری دارند، نه تنها به علت تاثیرات برونی بلافصل، بلکه به علت نوع افرادی که هستند. تئودور آدورنو و همکارانش این افراد را شخصیت استبدادی می نامند( ارونسون،2008،ترجمه شکرکن،1387).
نظریه ی سپر بلا8 (بلاگردان): نظریه سپر بلا از کارهای زیگموند فروید 9مشتق شده است وبر این نکته تاکید دارد که هرگاه راه رسیدن افراد به هدف سد شود(ناکامی) چون نمی خواهند یا نمی توانند منابع یا مبانی ناکامی را پیدا کنند، در نتیجه خشم خود را متوجه فرد یا گروهی که در دسترس آنان است میسازند، در سه موقعیت گروه نژادی یا قومی ممکن است به صورت بلا گردان درآید. الف) به سادگی بتوان گروه نژادی یا قومی را برحسب رنگ، خال یا علائم پوست بدن، یا نشانه های دیگر نظیرستاره ی داودی که نازی ها در آلمان، یهودیان را به استفاده از آن وادار می کردند، تشخیص داد. ب) گروه نژادی یا قومی چنان باشد که احتمال اعتراض وجود نداشته باشد، ویا اعتراض بسیار اندک باشد.ج)گروه نژادی یا قومی در دسترس باشد. ناکامی ممکن است احتمال پرخاشگری فرد علیه ناظری ضعیف تر را افزایش دهد، حتی اگر درد ورنج وی اصلاً ارتباطی با آن فرد ناظر نداشته باشد( ارونسون،2008،ترجمه شکرکن،1387).

نظریه کاتز10 : در این نظریه تعصّب نوعی نگرش11پنداشته می شود و این نگرش دارای کارکردهایی است. الف)کارکرد دانشی12: نگرش، تجربیات فرد را تشریح می کند ونگرش فرد بر اساس تجربیات وی شکل می گیرد. با نگرش ما فکر می کنیم آنچه را که مشاهده کرده ایم درک می کنیم. این یک نیاز بزرگ است که احساس کنیم دنیایی را که در آن زندگی می کنیم می فهمیم. ب)کارکرد ابزاری، سودگرایانه یا وسیله ای13: یک نگرش در ذهن افراد با پاداش و تنبیه همراه است. فرد کارهایی را که پاداش به دنبال دارد انجام می دهند و از انجام کارهایی که تنبیه به دنبال دارد اجتناب می کند. این انگیزه مردم را در جهت اتخاذ نگرش گروه مرجع خود تحت تاثیر قرار می دهد وباعث می شود فرد نگرش هایی را اتخاذ کند که یا پاداش به دنبال داشته باشند یا باعث فرار از تنبیه باشند. ج)کارکرد ارزش بیانی14: افراد از طریق نگرش های خویش سعی در ابراز وجود دارند وپذیرش یک نگرش بخشی از تلاش ما برای خودشکوفایی است. با پیوستن به سیستمی از ارزش ها خودباوری وتمامیّت را بدست می آوریم. د)کارکرد دفاع از خود15: نگرش های تعصب آمیز فرد به وی کمک می کنند تا از خود شکننده وضعیف خویش در برابر سرزنش ها وخودانتقادی ها16 محافظت کند. در واقع تعصب به فرد دارنده، احساس برتری نسبت به گروه دیگر را می دهد که از نظر عقلانی قابل توجیه نیست(وب سایت اُوِرکامینگ هَیت پورتال17،2005).
نظریه ی هویت اجتماعی تاجفل18: یکی دیگر از اجزای مهم در بحث در مورد علل ونگهداری تعصب این نظریه است. طبق این نظریه افراد به طور طبیعی تصویر از خود19 وهویت اجتماعی مثبتی در نظر دارند که با این روند افزایش یافته است وطبقه بندی افراد به صورت درون گروهی20(خودی)وخارج از گروهی21(غیر خودی) است به این ترتیب، نیاز به هویت اجتماعی از تشکیل تعصّب حمایت می کند(گیدنز22،2001، ترجمه چاوشیان، 1383).
بر اساس نظریه پیاژه23 : می توان گفت فرد متعصّب، از نظر شناختی، دچار خطایی بنیادین است او اجازه نمی دهد محتوای دانش وآگاهی های جدید با محتوای دانش وآگاهی های پیشین وی درگیر شوند ودر تعامل باشند. "ذهن، اطلاعات رسیده از جهان خارج را بازسازی وتفسیر وتعبیر مجدد می کند تا آن را با چارچوب درونی خود منطبق گرداند" ورود افکار واطلاعات جدید، همواره باعث تغییر در محتویات دانش وآگاهی قبلی نمی شود؛ بلکه گاهی خود آنها در معرض تغییر قرار می گیرند ودر نهایت، به تجارب فرد، افزوده می شود و واقعیت کشف می گردد. بنابراین، "ذهن، نه از جهان خارج، رونوشت می گیرد، بدین صورت که آن را همان طور که هست بپذیرد و نه نسبت به آن بی تفاوت است و خودمحورانه به خلق یک مفهوم خودساخته و بی ربط با محیط می پردازد". پیاژه نام این عملکرد ذهن را "درون سازی ـ برون سازی24" می نامد. بیان این مسئله مهم، ما را با مهم ترین خطای فرد متعصّب، آشنا می سازد؛ این گونه افراد، به ذهن خود اجازه چنین تفسیری را نمی دهند و تلاش می کنند تا آن را متوقّف سازند؛ البته همان گونه که اشاره شد، ممکن است فقط در زمینه ای خاص چنین رفتاری را بروز دهند(فلاول،1928،ترجمه ماهر،1377).
از دید راجرز25 : فرد کارآمد ومتعادل، کسی است که آماده تجربه کردن است و "حالت دفاعی" ندارد افراد متعصب در مقابله با تجربیات جدید حالت دفاعی به خود می گیرند(فلاول،1928، ترجمه ماهر،1377).
از نظر جورج کِلی26 : روان شناسی که نظریه پرداز سازه های شخصی27 است، پاسخی راهگشا وچشمگیر ارائه می دهد، بدین مضمون که شخص، گزینه ای را انتخاب می کند که بهترین فرصت را برای پیش بینی رویداد های آتی فراهم سازد، هر چند که ضعیف تر از گزینه های دیگر باشد. بنابراین می توان دریافت که افراد متعصّب، به شدت به عقاید خود می چسبند وآنها را رها نمی سازند؛ چون با آنها راحت تر می توانند حوادث را پیش بینی و تعبیر کنند ودقیقاً به همین دلیل است که هرگز حاضر نیستند عقاید وروش های جدید را ـ که بدان ها عادت ندارند ـ وارد چرخه زندگی خود کنند، هر چند که واقعیّت، چیز دیگری است(گیدنز،2001 ،ترجمه چاوشیان،1387).
از نظر جینز28 : "هر اندازه یک گروه، انسجام بیشتری داشته باشد، اعضای آن بیشتر تمایل خواهند داشت که احساس وحدت نظر را حفظ کنند واین کار، آنها را وادار خواهد کرد تا پیشنهادهای رهبر یا اکثریت اعضا را بی چون و چرا بپذیرند". در نهایت، برخی گروه ها به آن جا می رسند که از سر "تعصّب"، تصمیم های تاسفبار و فاجعه آمیز می گیرند: "یورش به محل استقرار مخالفان، پس از ایراد یک سخنرانی آتشین"، "ضرب و شتم گروه یا تیم مقابل، پس از یک باخت"(گیدنز،2001 ،ترجمه چاوشیان،1387).
انواع تعصب
انواع مهم وعمده تعصب که براجتماع یا بخشی از آن تاثیر می گذارد، عبارتند از:
1- تعصب قومی29 2- تعصب زبانی30 3- تعصب حزبی گروهی31 4- تعصب مذهبی32 5- تعصب سنّت ومدرنیته33 6- تعصب جنسیتی34 7- تعصب نژادی35(رومان، 1387).
1- تعصّب قومی: عصبیت قومی ریشه درازی دارد، اما خوشبختانه این ریشه ها درعمق جامعه ودر بین مردم ندویده است. قدرت طلبان واستفاده جویان فاقد مهارت کاری واستعداد وشایستگی به منظور قرار گرفتن در اهرم های قدرت یا تداوم آن از راه نفی سایر اقوام، سعی درآن داشته اند تا خود را درعقب شعارهای ظاهرفریب قومی وسمتی جابه جا سازند. درحالیکه حمایت تعدادی ازقوم را کمایی کرده اند؛ زمانی که مطلوب خود را دریافته اند؛ در گام نخست برحمایت کننده گان خود پشت کرده اند. این ها فقط گروه کوچکی ازاعضای خانواده واقربای خویش را درچاپیدن ها، تقسیم اقطاع، زمین، دارایی، کرسی ومقام با خود شریک ساخته و دیگران را فراموش کرده اند. هرگاه این دارایی ها وامتیازات باد آورده از مدرک توان مندی وبازوی حامیان را ازدست داده اند، بار دیگر با لطایف الحیل به بخشی از قوم پناه برده وبار دیگر به گدایی حمایت پرداخته اند. در حالیکه هیچ قومی هیچ کسی را قیم وکفیل خود تعیین نکرده واختیار خوب و بد خویش را به آنان نه سپرده اند. هدف پنهان، حفظ انحصاری وکسب انحصاری قدرت شخصی وخانواده گی، ترفند اصلی عصبیت قومی را تشکیل میدهد که باشعارهای ظاهرفریب آراسته وارائه می گردد(رومان، 1387).
2- تعصب زبانی: در عمل به مشکل می توان عرصه های عملکردی متعصبان قومی وزبانی را ازهم تفکیک کرد. مسلم این است که تعصب ورزان زبانی برای نیل به اهداف ذکرشده، رجحان وقدامت تاریخی زبان را بازیچه قرارمی دهند و جنگ خودساخته " دستور، گرامروقدامت زبان" را وسیله خواهش های ناجایزخود می سازند. بی خبر از آن که هیچ زبانی میراث خوار، آنهم در محدوده اشخاص انگشت شمار ندارد و گوینده گان هیچ زبانی، اشخاص را قیم و کفیل زبان خود نه گمارده اند. زبان ها در واقع میراث مشترک و دارایی فرهنگی و یکی از نماد های هویتی یک ملت می تواند بود (رومان، 1387).
3- تعصب حزبی و گروهی: ضدیت های حزبی- گروهی ضربه های مهلکی برروند توسعه اجتماعی کشور وارد آورده است. هرچند این پدیده عمرطولانی درتاریخ ندارد، اما ساحه تخریب ودامنه فساد ناشی ازآن گسترده بوده است. بارها اتفاق افتاده که منافع علیای ملی درپای خواسته های فرکسیونی، حربی، گروهی و تنظیمی قربان شده اند. یکی از مولفه های روشنگری ملی این است که هرشهروند با اتکا به خرد و تعقل کسبی و تجربی به این نتیجه برسد که منافع ملی والاتر و اولی تر از منافع گروهی و حزبی یا تنظیمی است و آن را در محاسبه همکاری و همیاری خویش در رابطه با گروه های سیاسی ملاک عمل قراد دهد (رومان، 1387).
4- تعصب مذهبی: تضاد های دینی در آزمنه قبل از اسلام وتضاد های مذهبی بعد از اسلام نیز به گونه بسیار فعال ساری و جاری بوده است. بسترگرم آن را نبرد آهورا مزدا و اهریمن، نور و ظلمت، یکتا پرستی و دوآلیستی یا دوتا پرستی، الاهیون و مادیون قبل از اسلام و فرقه های شیعی مانند زیدیه و امامیه و دیگران، تسنن و انواع تشیع بعد از اسلام، تشکیل می دهد(رومان، 1387).
5- تعصب سنت و مدرنیته: اختلاف محافظه کاری وتجدد پسندی یکی ازمانع های مهم در راه ترقی اجتماعی و اقتصادی کشورما حد اقل اززمان مشروطیت اول، دوم ودوره های بعد ازآن بوده است. اصلاح گری و محافظه کاری، مقاومت در برابر هر تحول و نوآوری، خردگرایی وخرافات گرایی، علت های عمده قرارگرفتن کشور در یک دایره سرگردان می باشد. کشوربه نسبت مصروفیت های بسیط روزانه، از دریافت نقطه وصل این دو عاجز مانده و تفکر روشنگری نیز به سبب اشتغال دردفاع و حمله، وجوه پیوند دهنده سنت ومدرنیته را درنیافته است. افراط تجدد با تفریط سنت مواجه بوده و درین نبرد نابرابر برد ازآن تفریط می باشد. زیرا اصلاح طلبان پایگاه وسیع اجتماعی نداشته اند و با توجه به فهم وسواد وآگاهی عمومی، تعصب سنتی نتوانسته است همراهان زیادی را با خود همزبان و همدستان سازد(رومان، 1387).
6- تعصب جنسیتی: این تعصب درجامعه ما عمومیت دارد. از تساوی زن ومرد استفاده ابزاری وشعاری صورت می پذیرد وبنا بر دلایل معلوم به این تساوی در سطوح محدود از خانواده تا اجتماع بهای لازم گذاشته نمی شود. چرا چنین است؟ در آسیب شناسی های اجتماعی گفتن حرف آخرآنهم درمواردی که بسیارناشکافته مانده اند؛ از چند جهت کار دشوار است(رومان، 1387).
موجز این که فرصت طلبان، استفاده جویان و آن هایی که توان رقابت سالم سیاسی، اجتماعی، اداری و مدیرتی را ندارند و صعود به راس اهرم سیاست، اقتصاد، اداره و اجتماع را نوعی منبع درآمد ناجایز برای خود وگروه مربوط خود میدانند، درعقب شعارهای قومی، زبانی، سمتی، مذهبی وغیره سنگر می گیرند. این شیوه برخورد نه تنها از بال پرواز تا فاصله های دور محروم است، بلکه برنامه همه شمول ندارد و خود ایجادگر تعصب های رقیب وپرورش دهنده تنازع جدید است که دیریا زود به هم آورد وحریف آن مبدل می شود. درنتیجه سوگمندانه مشاهده می شود که مفاخرفرهنگی وتاریخی کشور با سنجش های پیش پا افتاده قومی، رنگ قومی می گیرد وکارنامه شخصیت های تاریخی، به خانواده ها و قوم شان منحصر و محدود ساخته می شود. یکی برآن می نازد و دیگری برآن می تازد(رومان، 1387).
7.نژادپرستی : نژادپرستی یعنی تعصب و پیش داوری مبتنی بر تمایز های جسمانی که از نظر اجتماعی اهمیت دارند. نژادپرست کسی است که معتقد است برخی از افراد به دلیل تفاوت های نژادی برتر یا پست تر از دیگران هستند( لوک بدار36 ودیگران،1999،ترجمه گنجی،1383).
2-3-2 رابطه تعصب و عزت نفس:
انسان به عنوان یک موجود اجتماعی برای پیشبرد زندگی خود در اجتماع به خلقیات و خصوصیاتی نیاز دارد که یکی از مهمترین آنها "عزت نفس" است. عزت نفس به عنوان یک وی‍‍ژگی مثبت دارای منافع بسیاری است و می تواند انسان را در مسیر رشد و کمال یاری کند و اصولا بدون عزت نفس سلامت زندگی انسان به خطر می افتد. برای عزت نفس فواید زیادی مانند پذیرش خود و دیگران، آرامش بیشتر از آنچه در زندگی می خواهیم. اشتیاق به داشتن مسئولیت بیشتر و احساس کنترل بیشتر بر زندگی و داشتن استقلال در زندگی، توجه بهتر به دیگران و احساس راحتی در موقعیت های اجتماعی، توانایی تبریک گفتن به دیگران به علت موفقیت هایشان بدون هیچ گونه احساس حسادت، امید واشتیاق و علاقه بیشتر برای زندگی، بهبود ظاهر و احساس "سر زندگی" ، احساس متعادل بودن، اتکا به خود و خلاقیت بیشتر و محدود نشدن به عقاید دیگران ذکر شده است. همانطور که داشتن عزت نفس برای انسان سودمند است عزت نفس پایین می تواند روند زندگی را دچار مشکل کند و انسان را از مسیر درست منحرف سازد. عزت نفس پائین می تواند بر ماهیت روابط با دیگران و سلامت روانی ما نفوذ قوی داشته باشد و آنها را تهدید کند، پذیرش خود و دیگران مشکل می شود و منجر به اختلال در سلامت روانی گردد(شیهان،1964،ترجمه مهدی گنجی،1383).
کارل را جرز روانشناس امریکایی می گوید: هر چه افراد خود را بیشتر بپذیرند احتمال بیشتری خواهد داشت که دیگران را نیز بپذیرند، برعکس هر چه نظرشان به خود نامطلوب تر باشد دیگران را نیز کمتر پذیرا خواهند بود. از طرفی دیگر احساس بیچارگی و ناتوانی و مورد تبعیض و تعصب قرار گرفتن منجر به کاهش عزت نفس افراد می گردد(ارونسون،2008، ترجمه شکرکن،1387).
در مطالعه ای فیلیپ گلدبرگ37نشان داد که زنان آموخته اند خود را از نظر توانایی ها ی ذهنی کمتر از مردان بدانند. وی در آزمایش خود از عده ای دختر دانشجو درخواست کرد تا چند مقاله عالمانه را بخوانند و آنها را بر حسب شایستگی،سبک و غیره ارزیابی کنند. برای عده ای از دانشجویان، مقاله های معینی به نویسندگان مرد نسبت داده شد.برای دیگر دانشجویان همان مقالات به نویسندگان زن نسبت داده شد. دانشجویان دختر،همان مقالات را، اگر به نویسندگان مرد نسبت داده شده بود بالاتر درجه بندی کردند تا اگر به نویسندگان زن نسبت داده شده بود حتی اگر مقالات با موضوعاتی سروکار داشت که در قلمرو زنان محسوب می شد. این مطالعه نشان می دهد که تعصبات جنسیتی روا داشته بر زنان منجر به کاهش عزت نفس آنان گردیده است (ارونسون، 2008، ترجمه شکرکن،1387).
در پژوهشی دیگر کنت و کلارک38(1947)نشان دادند کودکان سیاه پوستی، که بعضی از آنان فقط سه سال از عمرشان گذشته بود، کاملاً متقاعد شده بودند که سیاه پوست بودن چیز خوبی نیست. عروسک های سیاه را نمی پذیرفتند واحساس می کردند که عروسک های سفید زیباتر و عموماً برترند(ارونسون،2008، ترجمه شکرکن،1387).
نتایج مطالعات فوق نشان می دهد که مورد تبعیض وتعصب قرار گرفتن به کاهش عزت نفس افراد به خصوص اقلیت های قومی، نژادی، مذهبی وجنسی می انجامد. وبا توجه به پژوهش های انجام گرفته در این زمینه مانند پژوهش شرمن و جفری (2011)، و هریسون (2011)، که نتایج آن نشان داد که عزت نفس پایین می تواند تعصّب نژادی را افزایش دهد وتعصب نژادی نتیجه ی عزت نفس پایین است وهمچنین پژوهش جردن ، اسپنسر وزانا(2005)، از دانشگاه واترلو که نشان داد افراد دارای عزت نفس بالا از افراد دارای عزت نفس پایین، تعصب و تبعیض قومیّتی بیشتری دارند رابطه ی عزت نفس و تعصب تایید شده است امّا جهت این رابطه به درستی مشخص نیست به گونه ای که برخی پژوهش ها عنوان می کنند که افراد دارای عزت نفس پایین تعصب بیشتری دارند و برخی دیگر تعصبات افراد دارای عزت نفس بالا را بیشتر نشان داده اند.
2-3-3 رابطه تعصب و خلاقیت:
خلاقیت مفهومی است که تعریف های آن در طول زمان تغییراتی کرده است.تورنس(1962)،خلاقیت را به عنوان نوعی مساله گشایی مد نظر قرار داده است. به نظر وی تفکرِ خلاق مختصراً عبارتست از فرایند حس کردن مسائل یا کاستی های موجود در اطلاعات، فرضیه سازی درباره حل مسائل و رفع کاستی ها، ارزیابی و آزمودن فرضیه ها، بازنگری و بازآزمایی آنها و سرانجام انتقال نتایج به دیگران. خلاقیت شامل تولید چیزی است که هم اصیل و هم ارزشمند باشد و نشات گرفته از خودآگاه و ناخودآگاه انسان می باشد.(علی اکبر سیف،1389)
از نقطه نظر یک دیدگاه علمی محصولات تفکر خلاق گاهی اوقات به تفکر واگرا ارجاع داده میشود. همانند دیگر پدیده ها در علم یک دیدگاه یا تعریف یگانه از خلاقیت وجود ندارد و به طور متنوع به موارد زیر منسوب شده است: فرایند شناختی، محیطی اجتماعی، ویژگی فردی، شانس و همچنین مواردی مانند نبوغ، بیماری های روانی و شوخ طبعی پیوند داده شده است(تورنس،1915).
خلاقیت به طور عام یعنی توانایی ترکیب اندیشه ها به شیوه ای منحصر به فرد یا ایجاد ارتباطی غیرمعمول بین اندیشه ها. توانایی افراد در خلاقیت متفاوت است. افراد با توانایی خلاقیت بالا بیشتر تمایل دارند که مبتکر اولیه باشند تا آن هایی که خلاقیت کمتری دارند. در ضمن افراد خلاق انعطاف پذیرترند تا دیگران، پیچیدگی را بر سادگی ترجیح می دهند، تمایل به استقلال دارند، از ایده ی خود با سرسختی دفاع می کنند واز دستورات غیر منطقی اطاعت نمی کنند(برومند،1389).
تفکر خلاق زمانی تولید می شود که شخص پیش فرض ها را کنار گذاشته و یک دیدگاه جدیدی را جستجو کند که دیگران به آن نپرداخته اند. خلاقیت نیاز به حضور همزمان تعدادی از ویژگی ها از قبیل هوش، پشتکار، غیرمتعارف بودن و توانایی تفکر به سبکی خاص دارد. خلاقیت، خودکار و بدون زحمت و تلاش است و غالباً همچون تصورات ذهنی خودانگیخته به وجود می آید(تورنس،1915).
از طرفی تعصب را نگرش منفی و خصمانه نسبت به گروهی مشخص، براساس تعمیم های ناشی از اطلاعات نادرست یا نارسا تعریف کرده اند مثلاً وقتی گفته می شود که شخصی علیه سیاه پوستان تعصب و پیش داوری دارد مقصود این است که وی به ابراز رفتارهای خصمانه نسبت به سیاه پوستان گرایش دارد. همه ی ما نوعی تعصب و پیش داوری داریم، خواه علیه یک قوم، ملت، نژاد و یا حتی اماکن جغرافیایی یا غذاها.(ارونسون، 2008 ،ترجمه شکرکن،1389).
با توجه به بررسی هایی مانند بررسی مالگورزادا وهمکاران (2013)، و بررسی العلی (2008)، در کشور کویت می توان اظهار داشت که بین تعصب و خلاقیت رابطه معنادار وجود دارد.

2-4 پیشینه ی پژوهشی
2-4-1 پیشینه ی خارجی
در بررسی مالگورزادا39وهمکاران (2013)، که با هدف استفاده از مداخله در کاهش تعصب جهت تقویت تفکر واگرا در خلاقیت صورت گرفت؛ نتایج بررسی نشان داد که استفاده از روش های مداخله ای جهت کاهش تعصب در بین دانشجویان می تواند منجر به بهبود در تفکر واگرا در افراد شود. اما به طور کلی تاثیر آن معنادار نبود.
در پژوهشی که توسط اسمیت40 و مارتلی41 (2012)،با هدف بررسی رابطه ی بین خلاقیت و عزت نفس بر روی 63دختر و 55پسر دانشجو انجام شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی نشان داد که بین دو جنس در میانگین نمرات تفاوت وجود دارد. در هر دو جنس بین عزت نفس و خلاقیت رابطه معنادار وجود دارد. اگر چه به نظر می رسید این رابطه در دختران قوی تر از پسران باشد.
در تحقیقی که توسط شرمن و آلن42(2011)، بر روی57 دانش آموز انجام شد .دانش آموزان به گروه آزمایش و گروه گواه تقسیم شدند و به گروه آزمایش یک آزمون بسیار سخت حاوی 12 سوال ارائه شد که تعداد اندکی از آنان توانسته بودند فقط به دو سوال پاسخ دهند و در نتیجه عزت نفس آنان کاهش یافته بود و به گروه گواه سوالات آسانی ارائه شده بود و عزت نفس آنان افزایش داده شده بود .پس از آن ،تصاویر و واژه هایی مربوط به نژادهای دیگر بر روی مانیتور رایانه به دانش آموزان ارائه شد تا با عباراتی به توصیف آن بپردازند. دانش آموزانی که عزت نفس آنها کاهش داده شده بود نسبت به افراد گروه گواه تصاویر و واژه ها را با عبارات به مراتب منفی تری توصیف نمودند. همچنین نتایج نشان داد که عزت نفس پایین می تواند تعصّب نژادی را افزایش دهد و در واقع تعصب نژادی نتیجه ی عزت نفس پایین باشد.
در تحقیقی که توسط هریسون43(2011)، تحت عنوان بررسی تاثیرات وضعیّت عزت نفس و سطح تعصب فردی بر تصورات قالبی آشکار و ناآشکار انجام شد نتایج نشان داد که سطح بالای عزت نفس و تعصب می تواند سطح تصورات قالبی آشکار و نا آشکار را افزایش دهد .همچنین عزت نفس پایین در افراد دارای تعصب بالا شکل گیری تصورات قالبی ناآشکار را تسهیل می کند اما در افراد دارای سطح تعصب پایین تر ، شکل گیری تصورات قالبی ناآشکار را کاهش می دهد. همچنین عزت نفس پایین احتمال شکل گیری تصورات قالبی آشکار در افراد دارای سطح پایین تعصب را افزایش می دهد.
در پژوهشی که توسط ناروت44 (2011)، برای بررسی رابطه ی عزت نفس و تعصب و پیش داوری انجام گرفت. نتایج نشان داد افراد دارای عزت نفس پایین از تعصب و پیش داوری به عنوان یک استراتژی جهت تنزل دادن سایر افراد استفاده می کنند.
در پژوهشی که توسط ایسنمن و تاونسند45(2010)، با هدف بررسی رابطه ی بین خلاقیت و تصدیق46 (تن در دادن) با عزت نفس بر روی 155 دانش آموز انجام شد. نتایج نشان داد که تصدیق با عزت نفس پائین و تعصب همراه است. همچنین رابطه ای بین تصدیق و عزت نفس با خلاقیت وجود ندارد.
در پژوهشی که توسط ورکویتن47(2010)، با هدف بررسی رابطه ی بین احساس تبعیض و عزت نفس در یک نمونه از نوجوانان اقلیت قومی در هلند انجام شد. نتایج نشان داد که بین تبعیض شخصی ادراک شده با عزت نفس شخصی و بین تبعیض گروهی ادراک شده با عزت نفس گروهی رابطه معنادار وجود دارد. تبعیض گروهی بر عزت نفس قومی اثر منفی دارد. تبعیض شخصی ادراک شده بر عزت نفس شخصی تاثیر غیر مستقیم منفی دارد که ناشی از کاهش احساس کنترل است.
در پژوهشی که توسط مادوکس48 وهمکاران (2010)، با هدف بررسی اثرات یادگیری ها وتجربیات بین فرهنگی بر خلاقیت در ایالات متحده انجام شد. نتایج نشان داد که تجربیات و یادگیری بین فرهنگی باعث تسهیل انعطاف پذیری، افزایش آگاهی از ارتباطات و ایجاد تنوع در عملکرد می شود. آموزش های کاربردی در یک زمینه بین فرهنگی برای تسهیل وافزایش خلاقیت به صورت ویژه ای مهم است. همچنین شرکت کنندگانی که مدت زمانی خارج از کشور زندگی کرده بودند افزایش بیشتری در خلاقیت نشان دادند. بنابراین تجربه زندگی کردن در محیط های چند فرهنگی و به دور از سوگیری ها و تعصبات بودن منجر به افزایش خلاقیت می شود.
در پژوهشی که توسط مارتینو49 (2009)، از دانشگاه ویرجینیای غربی با هدف بررسی ارزش گذاری های مراقبین اوّلیّه در مورد اثرگذاری بازی و خلاقیت دوران کودکی بر عزت نفس تحصیلی کودکان انجام شد. نتایج نشان داد که بازی وخلاقیت دوران کودکی پیش بینی کننده ی عزت نفس تحصیلی افراد در بزرگسالی است و مراقبین تاثیر بازی و خلاقیت را تایید نمودند.
در تحقیقی که توسط روتلند و براون50 (2009)، براساس مدل ابعاد فرهنگ پذیری بری51 برای سنجش اثرات متقابل عزت نفس و تعصب قومیّتی انجام گرفت. 218 نفر از کودکان انگلیسی آسیای شرقی تبار 5 تا 11 ساله در مدت شش ماه با پرسش نامه های ساختار یافته ، سه بار مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج نشان داد کودکانی که در مدارس دارای تنوع قومیتی مشغول به تحصیل اند عزت نفس آنها افزایش یافته است. در واقع کودکان با یکپارچه سازی جهت گیری های قومیتی و پذیرش همسالان، عزت نفس خویش را افزایش دادند. و نتایج کلی تر نشان داد که عدم تجربه ی تعصب قومیتی به افزایش عزت نفس دانش آموزان می انجامد اما قرار گرفتن در معرض تعصبات قومیتی عزت نفس دانش آموزان را کاهش می دهد.
العلی52 (2008)، در یک مطالعه تجربی به بررسی رابطه تعصب با فعالیت های خلاق در یک نمونه 300 نفری از دانش آموزان مدارس متوسطه کشور کویت پرداخت. نتایج بین هر دو نمونه دختر و پسر نشان داد که بین تعصب و فعالیت های خلاق رابطه وجود دارد.
شلدون و همکاران53 (2007)، در پژوهشی که بر روی یک نمونه 600 نفری از مردان و زنان انجام دادند، نتایج نشان داد که پاسخ دهندگان تعصب نژادی را تایید کردند ولی تعصب جنسیتی در بین دو گروه تفاوت معنی داری نداشت.
در تحقیق دیگری که در آمریکا توسط آلیسیتین(2007)، به راهنمایی دکتر تورنس انجام گرفت، مشخص شد عامل حرکت و دیگر عوامل مورد بررسی به‏طور معنی‏داری بر روان، انعطاف‏پذیری و قوهء ابتکار اثر دارد و نتایج، دلالت بر این دارند که عوامل فوق به عنوان انگیزهء مهمی در تفکر خلاق دانش آموزان کلاس‏های چهارم دارای ارزش می‏باشد.
در پژوهشی که توسط بارگویگنون54(2006)، با هدف بررسی رابطه بین عزت نفس با تعصب وتبعیض انجام شد. به بررسی یک گروه از مهاجران آفریقایی در ایالات متحده پرداخته شد. نتایج نشان داد که عزت نفس شخصی با تعصب و تبعیض رابطه ی منفی دارد امّا با تبعیض گروهی رابطه مثبت دارد. همچنین نتایج نشان داد که درک تبعیض گروهی ممکن است با عزت نفس رابطه مثبت داشته باشد.
در پژوهشی که توسط جردن، اسپنسر وزانا55 (2005)، از دانشگاه واترلو انجام شد. نتایج نشان داد که افراد دارای عزت نفس بالا از افراد دارای عزت نفس پایین، تعصب و تبعیض قومیّتی بیشتری دارند و از آن به عنوان تکنیکی دفاعی استفاده می کنند.
در پژوهشی که توسط ورکویتن(2004)، با هدف بررسی سطح عزت نفس کلی و عزت نفس نژادی در گروه های اقلیت و اکثریت در مدارس هلند انجام شد. وی با تمرکز بر گروه های متفاوت نوجوانان و با استفاده از تحلیل چند سطحی به آزمایش وبررسی اهمیت هر دو سطح عزت نفس کلی وعزت نفس نژادی در کلاس درس وزندگی شخصی پرداخت. نتایج نشان داد که هم عزت نفس کلی و هم عزت نفس نژادی به بافت56 کلاسی وابسته اند. آموزش چندفرهنگی و واکنش های معلمان به اذیت وآزارها بر عزت نفس شاگردان تاثیر مثبت دارد. نسبت شاگردان هلندی بر عزت نفس نژادی در میان گروه های اقلیت تاثیر منفی دارد امّا بر عزت نفس شاگردان هلندی خیر. اما به طور کلی، شرکت کنندگان گروه های اقلیت نژادی نسبت به شرکت کنندگان هلندی از عزت نفس کلی و عزت نفس نژادی بالاتری برخوردار بودند و پسران نسبت به دختران از عزت نفس کلی بالاتری برخوردار بودند.
براون و همکاران57 (2003)، در پژوهی بر روی دانش آموزانی از کشورهای بلژیک، انگلیس وآلمان به بررسی تاثیر اندازه و کیفیت ارتباط با افراد گروه های غیر خودی مثل ترک تباران ساکن آلمان بر تعصب در یک دوره ی 6 ماهه پرداختند که نتایج آن نشان داد ارتباط با افراد سایر گروه ها موجب کاهش تعصب نسبت به آنان می شود امّا تعصّب موجب بازداری از ارتباط با افراد سایر گروه ها نیز می شود. علاوه براین، ارتباط، تعصب اعضای یک گروه نسبت به یکدیگر را با کاهش اضطراب درون گروهی و افزایش عزت نفس کاهش می دهد .
بامیستر وهمکاران58 (2003)، در بخشی از پژوهش خود نشان دادند که عزت نفس بالا ممکن است تعصب و تبعیض را افزایش دهد.
ابرسون، هیلی و رومرو59 (2000)، در یک بررسی از 34 مطالعه جداگانه نشان دادند که افرادی که دارای عزت نفس بالایی هستند، نسبت به افردی که دارای عزت نفس پایینی هستند بیشتر از خود تعصب گروهی نشان می دهند.
در پژوهشی که توسط ورکویتن60 (1994)، با هدف بررسی سطح عزت نفس در جوانان اقلیت های نژادی در کشورهای غربی انجام شد. وی به بررسی سطح عزت نفس جوانان ترک تبار ساکن هلند پرداخت. نتایج نشان داد که در معرض تعصب وتبعیض قرار گرفتن، به کاهش عزت نفس وخودباوری آنها منجر گردیده است.
در پژوهشی که توسط هافمن61 و شوارزوالد62 (1992)، با هدف تعدیل اثرات عزت نفس بر استفاده از نژادپرستی وجایگاه علمی به عنوان تعدیل کننده پذیرش میان فردی بر روی 722 نفر از دانش آموزان دبیرستانی انجام شد. نتایج تحلیل ها نشان داد که یک اولویتی برای اهداف آموزشی سطح بالاتر و اصالت نژادی سطح بالا وجود دارد. این اولویت قائل شدن صریح در دانش آموزان دارای عزت نفس بالا بیشتر از دانش آموزان دارای عزت نفس پائین قابل مشاهده بود. به گونه ای که داشتن عزت نفس و اصالت نژادی بالا بر این منجر می شود که افراد خود را شایسته ی جایگاه علمی بالاتر بدانند.
2-4-2- پیشینه ی داخلی
در پژوهش جمشیدی، اکبری ومهرگان(1391)، که با هدف بررسی و مقایسه رابطه بین خلاقیت و عزت نفس با رابطه بین خلاقیت و پیشرفت تحصیلی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی رشت انجام شد. تعداد 200 نفر از دانشجویان پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت و پرسشنامه خلاقیت تورنس را پاسخ گفتند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها از طریق محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و آزمونT نشان داد که رابطه بین خلاقیت و عزت نفس معنادار است. همچنین رابطه بین خلاقیت و پیشرفت تحصیلی نیز معنادار است.
در پژوهشی که توسط شفیع آبادی و احدی (1391)، با هدف بررسی رابطه بین عوامل خلاقیت و عزت نفس انجام شد. پژوهش از نوع همبستگی بوده و از یک نمونه 125 نفری از دانشجویان فنی دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرگان تشکیل شده بود. ابزار سنجش، پرسشنامه خلاقیت تورنس و آزمون عزت نفس کوپر اسمیت با سطح اطمینان 95 درصد بود. از 4 فرضیه اصلی که رابطه بین عوامل خلاقیت و مجموعه خرده مقایس های عزت نفس را تشکیل داده بود، سه فرض مبنی بر وجود رابطه معنادار مستقیم بین سیالیت، بسط و ابتکار با خرده مقیاس های عزت نفس (شامل عزت نفس اجتماعی، تحصیلی، خانوادگی و عمومی) تایید شد ولی رابطه معناداری بین انعطاف پذیری و عزت نفس مشاهده نشد. همچنین این پژوهش 16 فرضیه فرعی را برای تاثیر خرده مقیاس های چهارگانه عزت نفس بر عوامل چهارگانه خلاقیت را مدنظر قرار داد که وجود رابطه معنی دار بین سیالیت و عزت نفس تحصیلی و سیالیت و عزت نفس اجتماعی تایید شد و در 14 فرضیه دیگر رابطه معنی داری مشاهده نشد.
در پژوهش نظری(1391)، که با هدف احساس تعلق هویتی و نقش آن در شکل گیری تصورات قالبی در پیشداوری و تعصب صورت گرفت، نتایج بررسی نشان داد که یکی از عواملی تعیین کننده در تقویت و یا تضعیف مبانی زمینه ها عینی و ذهنی همگرایی و همبستگی ملی می باشد. در شرایط کنونی، تفکرات قالبی و پیشداوری ها در مناسبات بین افراد، طوایف، اقوام و گروه های ایرانی نقش موثری ایفا می کند و فهم دقیق ابعاد و زوایای این مساله می تواند ما را در رفع بسیاری از سوء تفاهم ها و تحکیم مبانی هویت ملی و رفع زمینه های بهره برداری نیروهای بیگانه بیش از پیش یاری کند.
در پژوهشی که توسط کشاورزی ارشدی وهمکاران(1390)، با هدف بررسی رابطه فراشناخت وعزت نفس با خلاقیت در دانش آموزان انجام شد. جامعه آماری را تمامی دانش آموزان دختر دوره متوسطه دبیرستان های شهر تهران در سال تحصیلی 89 – 88 تشکیل می دادند که بر اساس جدول مورگان و کرجسی 350 نفر به عنوان نمونه مشخص و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای از بین جامعه آماری انتخاب شده بودند. ابزار تحقیق شامل سه پرسش نامه فراشناخت سوانسون(1996)، عزت نفس کوپر اسمیت (1994)، و پرسش نامه خلاقیت عابدی(1362)، بوده است. با استفاده از روش های آمار توصیفی (شاخص های مرکزی و پراکندگی) روشهای آمار استنباطی (همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان) اطلاعات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد ارتباط معنا داری بین هر یک از مولفه های فراشناخت و خلاقیت و عزت نفس دانش آموزان وجود دارد . ضرایب معادله رگرسیون نشان داد راهبردهای فرا شناخت 45% تغییرات خلاقیت و همچنین عزت نفس 51% تغییرات خلاقیت را تبیین و پیش بینی می کند.
در پژوهشی که توسط زینلی(1389)، با هدف بررسی رابطه راهبردهای فراشناختی و خلاقیت با عزت نفس و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی شهر سده انجام شد.جامعه آماری،کلیه دانش آموزان دوم و سوم دبیرستانی دختر و پسر شهر سده و نمونه با حجم 220 نفر که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند.برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شد. داده ها از طریق پرسشنامه راهبردهای یادگیری و مطالعه کرمی، خلاقیت عابدی، عزت نفس کوپراسمیت جمع آوری و عملکرد تحصیلی نیز از معدل نیم سال اول سال تحصیلی استفاده شد.پایایی این پرسشنامه ها از طریق آلفای کرونباخ به ترتیب 74/0، 73/0، 70/0 به دست آمد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که بین راهبردهای فراشناخت وخلاقیت با عزت نفس رابطه مثبت وجود دارد.
در پژوهشی که توسط حسن زاده و ایمانی فر(1389)، با هدف بررسی رابطه خلاقیت و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی نوجوانان و جوانان انجام شد.روش پژوهش همبستگی بود وجامعه آماری شامل دانش آموزان پایه دوم رشته ریاضی فیزیک و علوم تجربی دبیرستان بود. نمونه آماری شامل 80 دانش آموز دختر و پسر که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده بود. ابزار اندازه گیری برای سنجش خلاقیت پرسشنامه خلاقیت (CREE) تورستون، میلن جر و برای آزمون عزت نفس از پرسشنامه کوپراسمیت (58 سوالی) استفاده شد. نتایج نشان داد که بین خلاقیت و عزت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تفاوت معنی داری وجود ندارد. بین خلاقیت و عزت نفس با رشته های تحصیلی تفاوت معناداری وجود ندارد. بین خلاقیت و جنس نیز تفاوت معناداری وجود ندارد. همبستگی عزت نفس با خلاقیت بیشتر از همبستگی عزت نفس با پیشرفت تحصیلی و همین طور همبستگی خلاقیت با پیشرفت تحصیلی می باشد.
در پژوهشی که توسط یارمحمدیان(1385)، با هدف بررسی ارتباط خود پنداره و عزت نفس در دانشجویان خلاق و غیر خلاق انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان دانشکده علوم تربیتی دانشگاه شیراز تشکیل می دادند. نمونه تحقیق شامل 100 نفر دانشجو از بین دانشجویان کارشناسی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شیراز بودند که به طریق جدول اعداد تصادفی از بین گرایش های مختلف انتخاب شدند. ابزار سنجش در این تحقیق، آزمون خلاقیت عابدی جهت تمایز دانشجویان خلاق از غیر خلاق و آزمون خود پنداره راجرز جهت سنجش متغیر خود پنداره دانشجویان بود. همچنین جهت سنجش میزان عزت نفس آنان از آزمون عزت نفس کوپر اسمیت استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد که میان نمرات میانگین خود پنداره و عزت نفس دانشجویان خلاق و غیر خلاق تفاوت معنا داری وجود دارد. همچنین این نتایج نشان داد که دانشجویان خلاق نسبت به دانشجویان غیر خلاق، نمرات بهتری در دو متغیر خود پنداره و عزت نفس کسب کردند. در مجموع نتایج نشان داد که بین خود پنداره و عزت نفس هر گروه رابطه معنا داری وجود دارد. بر اساس نتایج به دست آمده می توان استنباط نمود که عزت نفس یکی از ویژگی های مثبت شخصیت و تابع خود پنداره هر فردی است، به طوری که خود پنداره مثبت همراه با عملکرد موفقیت آمیز موجب عزت نفس بالا می گردد.
بررسی موسوی و همکاران(1383)، نیز که با هدف بررسی ارتباط بین انواع سبک های اسناد، عزت نفس، خلاقیت و نگرش خلاق دانش جویان انجام شد. به این منظور تعداد 277 نفر(151 دختر و126 پسر) از دانش جویان دوره کارشناسی دانشگاه گیلان از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند وپرسش نامه های چهار گانه تحقیق(شامل پرسش نامه سبک اسناد سلیگمن، پرسش نامه عزت نفس کوپر اسمیت و پرسش نامه های خلاقیت گلیفورد و نگرش خلاق عابدی بر روی آن ها اجرا گردید. پس از اجرای پرسش نامه های مذکور، یافته های زیر به دست آمد: 1- نتایج آزمون تحلیل واریانس یک طرفه حاکی از آن بود که بین میزان عزت نفس دانش جویان با توجه به ماهیت رشته های تحصیلی و نگرش خلاق آن ها تفاوت معنی دار آمار وجود ندارد. 2- نتایج آزمون تحلیل رگرسیون هم زمان نشان داد که بین دو سبک اسناد درونی – بیرونی و کلی – اختصاصی پس از شکست با میزان نگرش خلاق آزمودنی ها رابطه منفی و معنی داری وجود دارد. علاوه بر آن نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام در این زمینه نشان داد که سبک اسناد درونی – بیرونی پس از شکست رابطه منفی و معنی دار، اما سبک اسناد پایدار – ناپایدار پس از موفقیت رابطه مثبت و معنی داری را با میزان نگرش خلاق دارد. 3- نتایج آزمون تحلیل رگرسیون هم زمان و گام به گام نشان داد که میان سبک اسناد پایدار- ناپایدار پس از موفقیت، هم چنین پایدار – ناپایدار و کلی – اختصاصی پس از شکست با عزت نفس دانش جویان رابطه منفی و معنی داری وجود دارد. به این معنی که هر گاه اسناد پایدار دانش جویان پس از موفقیت و شکست و اسناد کلی آن ها پس از شکست افزایش یابد، میزان عزت نفس آن ها کاهش پیدا خواهد کرد. 4- نتایج تحلیل رگرسیون هم زمان و گام به گام نشان داد که سبک های اسناد پایدار – ناپایدار پس از موفقیت و شکست، سبک اسناد کلی- اختصاصی پس از شکست، هم چنین عوامل ابتکار و سیالی در مقیاس نگرش خلاق رابطه منفی و معنی داری با میزان عزت نفس دانش جویان دارد و این متغیرها پیش بینی کننده خوبی برای میزان عزت نفس دانش جویان به شمار می آیند. علاوه بر آن نتایج تحلیل رگرسیون با استفاده از مقیاس خلاقیت نشان داد که تنها سبک اسناد کلی – اختصاصی پس از شکست با میزان عزت نفس دانش جویان رابطه منفی و معنی داری داشت اما هیچ یک از عوامل مقیاس خلاقیت رابطه معنی داری با میزان عزت نفس نشان ندادند.
شکرکن و همکاران(1381)، در بررسی خود که به منظور بررسی رابطه ساده وچندگانه خلاقیت، انگیزه پیشرفت و عزت نفس با کارآفرینی در دانشجویان دانشگاه شهیدچمران اهواز طراحی شده بود. نمونه اصلی این تحقیق شامل 400 دانشجوی دختر وپسر دانشگاه شهیدچمران اهواز بود. یک نمونه 200 نفری نیز به منظور اعتباریابی و پایانی سنجی آزمونهای مورد استفاده به کار گرفته شد. هر دو نمونه با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها علاوه بر روشهای توصیفی میانگین و انحراف معیار از ضریب همبستگی ساده و رگرسیون چندگانه برای آزمون فرضیه ها استفاده شد. ابزارهای جمع آوری داده ها در این پژوهش شامل پرسشنامه سنجش صفات کارآفرینی، آزمون جهت گیری کارآفرینی، آزمون خلاقیت، پرسشنامه انگیزه پیشرفت و آزمون عزت نفس بودند. پرسشنامه های سنجش صفات کارآفرینی، جهت گیری کارآفرینی و انگیزه پیشرفت توسط پژوهشگران این تحقیق به فارسی برگردانده شد و ضرایب اعتبار و پایایی آنها محاسبه گردید. فرضیه های این پژوهش شامل چهار فرضیه اصلی و 8 فرضیه فرعی است، که روابط ساده و چندگانه بین متغیرهای پیش بین خلاقیت، انگیزه پیشرفت و عزت نفس را با متغیر ملاک کارآفرینی در کل نمونه و به تفکیک در نمونه های دختران و پسران مطرح می سازند.
فهرست منابع
منابع فارسی
1. اسلامی نسب، علی(1373). روانشناسی اعتماد به نفس، تهران: انتشارات مهرداد.
2. افروز، غلامعلی(1374). مباحثی در روانشناسی و تربیت کودکان و نوجوانان، تهران: نشر انجمن اولیاء و مربیان.
3. بخشی،خداداد(1383). روان شناسی رفتار انسانی،تهران: انتشارات پرشکوه.
4. راسل، برتراند(1950). چگونه از تعصب بی جا دوری کنیم، ترجمه حبیب یوسف زاده(1378). نشریه رشد معلم، مهر، شماره 143.
5. برونو، فرانکو(1930). فرهنگ توصیفی روانشناسی، ترجمه مهشید یاسائی و فرزانه طاهری(1370). تهران: انتشارات طرح نو.
6. بنی جمالی، شکوه السادات؛ احدی، حسن( 1370). بهداشت روانی و عقب ماندگی ذهنی. تهران: انتشارات نشرنی.
7. بیابانگرد، اسماعیل (1372). روشهای افزایش عزت نفس در کودکان و نوجوانان، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، تهران.
8. پارسا، محمد(1373). روان شناسی انگیزش و هیجان، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
9. حائری زاده، خیریه بیگم(1381). تفکر خلاق و حل مساله. تهران: نشر نی.
10. حسینی، سیدجواد (1386). تعصب. مبلغان، شماره های 97 و 98، پاییز و زمستان.
11. خورشیدی، عباس؛ آزادبخت، مروت و دیلمقانی، میترا (1385). عوامل موثر در پرورش خلاقیت دانشجویان دانشگاه امام علی(ع). مجله مدیریت نظامی، زمستان، شماره 24.
12. خورند، محمدتقی(1383). مقایسه عزت نفس دانشجویان دختر ورزشکار و غیرورزشکار دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان. مجله حرکت، شماره 21، پاییز.
13. ربانی، رسول(1386). روان شناسی اجتماعی: دیدگاه ها و نظریه ها، اصفهان: جهاد دانشگاهی.
14. دانشنامه آزاد ویکیپدیا(1392). تعصب. بازیابی در تاریخ 21/01/92 در سایت www.wikipedia.org
15. راس، آلن اُ. (1373). روان شناسی شخصیت، ترجمه: سیاوش جمالفر(1373). تهران: موسسه انتشارات بعثت.
16. رومان، خلیل (1387). تعصب؛ آسیب بزرگ. سایت روشنگر.
17. سایت آیینه رشد (1392). تعصب، نماد جاهلیت. " http://www.ayineh.com"
18. سایت پژوهه (1392). تعصب.
19. سلحشور، ماندانا(1379). پرورش اعتماد به نفس در کودکان و نوجوانان،تهران: انتشارات واژه آرا.
20. سیف، علی اکبر(1388). روان شناسی پرورشی نوین. تهران: نشر لوران.
21. سیف، علی اکبر(1373). روان شناسی پرورشی، تهران: انتشارات آگاه.
22. شاملو، سعید(1372). بهداشت روانی،تهران: انتشارات رشد.
23. شفیع آبادی، علی وناصری، غلام (1377). نظریه های مشاوره و روان درمانی. تهران:مرکز نشردانشگاهی.
24. شکرکن، حسین؛ نجاریان، بهمن؛شهنی ییلاق، منیجه؛ وبرومندنسب، مسعود (1381). بررسی رابطه ساده و چندگانه خلاقیت،انگیزه پیشرفت و عزت نفس با کارآفرینی در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز. 9 (4-3):1-24.
25. شولتز،دوان وشولتز، سیدنی الن. (1998). نظریه های شخصیت، ترجمه یحیی سید محمدی (1390). تهران: نشر ویرایش.
26. شیهیان، ایلین(1964). عزت نفس، ترجمه مهدی گنجی(1383). تهران: انتشارات ساوالان.
27. صلیبی، ژانست(1382). فرهنگ توصیفی روان شناسی اجتماعی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
28. طالب زاده ،عباس (1385) . خلاقیت و نوآوری در افراد و سازمان ها. ماهنامه علمی – آموزشی تدبیر، سال پانزدهم ،شماره 152.
29. طباطبایی، محمد حسین (1374). ترجمه تفسیر المیزان ، موسوی همدانی سید محمد باقر، قم : دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه، ج ۴، ص ۶۷۴.
30. عباسی، احمد(1387). خلاقیت شناسی: کلید سبک های رهبری. مجموعه مقاله های همایش منطقه ای دانشگاه شهرکرد.
31. فلاول، جان. اچ،(1928). رشد شناختی، ترجمه فرهاد ماهر (1377). تهران: رشد.
32. قرنی، ابوالحسن،(1381).بررسی رابطه بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره پیش دانشگاهی شهرستان تکاب، (پایان نامه) جهت اخذ درجه کارشناسی.
33. کار، آلان(2004). روانشناسی مثبت: علم شادمانی و نیرومندی های انسان. ترجمه حسن پاشا شریفی و جعفر نجفی زند(1385). تهران: انتشارات سخن.
34. کفایت، محمد (1373). بررسی ارتباط شیوه ها و نگرش های فرزند پروری با خلاقیت دانش آموزان سال اول دبیرستانهای اهواز. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه شهید چمران.
35. شفیع آبادی،عبدالله و احدی، سارا (1391). بررسی رابطه بین عوامل خلاقیت با میزان عزت نفس (مورد مطالعه دانشجویان فنی دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرگان). سومین همایش ملی مشاوره . در دسترس در مورخه 2/10/92 از www.civilica.com
36. زینلی، زهرا(1389). بررسی راهبردهای فراشناختی وخلاقیت با عزت نفس دانش آموزان دبیرستانی شهر سده. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت.
37. حسن زاده، رمضان وایمانی فر، پریسا(1389). بررسی رابطه خلاقیت و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی نوجوانان و جوانان، جامعه شناسی مطالعات جوانان، زمستان، شماره 3، ص 55-65.
38. جمشیدی، اکبری ومهرگان(1391). بررسی و مقایسه رابطه بین خلاقیت و عزت نفس با رابطه بین خلاقیت و پیشرفت تحصیلی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی رشت، چهارمین کنفرانس بین المللی تکنولوژی های نوین یادگیری وآموزش، از www.library.iated.org/VIEW/JAMSHIDI2012INV، در دسترس در مورخه 2/10/1392.
39. مزلو، آبراهام اچ.(1954). انگیزش و شخصیت، ترجمه احمدرضوانی(1375). تهران: انتشارات دانشگاه.
40. مطهری، مرتضی (1377). مجموعه آثار. ج ۱۹، قم: نشر صدرا.
41. معین، محمد(1362). فرهنگ فارسی معین، تهران: امیر کبیر.
42. مکارم شیرازی، ناصر (1374). تفسیر نمونه. ج۱، ص۴۰۷، تهران : دار الکتب الاسلامیه.
43. موسوی، ولی اله؛ افروز، غلامعلی وخانزاده، علی(1383). ارتباط بین سبک های اسناد، عزت نفس، خلاقیت و نگرش خلاق در دانش جویان. پایان نامه رشته مشاوره دانشگاه تهران، مقطع دکتری.
44. پورافکاری، نصرت اله(1372). فرهنگ جامع روان شناسی، روان پزشکی، تهران: فرهنگ معاصر.
45. نظری، علی اشرف(1391). احساس تعلق هویتی و نقش آن در شکل گیری تصورات قالبی در پیشداوری: ارزیابی پیمایشی. مطالعات روانشناختی. شماره 13. 1(49).
46. اردنسون، الیوت(2008).روان شناسی اجتماعی، ترجمه حسین شکرکن(1382). تهران: رشد.
47. سرمد، زهره وهمکاران (1390).روش های تحقیق در علوم رفتاری ،تهران: انتشارات دانشگاه تهران
48. بدار، لوک ودیگران(1999). روان شناسی اجتماعی، ترجمه حمزه گنجی(1383). تهران: نشر ساوالان.
49. گیدنز، آنتونی(2001).جامعه شناسی، ترجمه حسن چاوشیان(1386).تهران: نی.
50. ستوده، هدایت اله(1386). روانشناسی اجتماعی، تهران: انتشارات آوای نور.
51. تورنس، الیس(1915).خلاقیت، ترجمه رضا قاسم زاده(1375).تهران: دنیای نو.
52. وکیلی، شروین(1385). خلاقیت، تهران: اندیشه سرا.
53. بزرگ خلیلی،محسن(1387). خلاقیت، تهران: هنر آبی.
54. ریموند پوپر، کارل(1998).سرچشمه دانایی و نادانی ،ترجمه عباس باقری(1391). تهران: نشر نی.
55. هاشمی، سیدمهدی(1387). مبانی علم خلاقیت شناسی: خلاقیت و نوآوری، اصفهان،دانشگاه اصفهان.
56. استرنبرگ، رابرت(1989). روانشناسی شناختی،ترجمه کمال خرازی و الهه خرازی(1387)، تهران: سمت.
57. گنجی،حمزه(1391). ارزشیابی شخصیت،تهران: ساوالان.
58. کلمز، هریس و کلارک، امینه(1929).روش های تقویت عزت نفس در نوجوانان،ترجمه پروین علی پور(1375). مشهد: آستان قدس رضوی.
59. براندن، ناتانیل(1990).روانشناسی عزت نفس، ترجمه چراغه داغی(1379).تهران: نخستین.
60. کاپلان، هرولد و سادوک، بنجامین (1996).خلاصه روانپزشکی،ترجمه پورافکاری(1382).تهران: شهرآب.
61. برومند، زهرا(1389). مدیریت رفتار سازمانی، تهران: دانشگاه پیام نور.
62. کشاورزی ارشدی، فرناز؛ انتصاری، مریم وجمالی فیروزآبادی، محمود(1390). رابطه فراشناخت وعزت نفس با خلاقیت در دانش آموزان، تحقیقات روانشناختی، دوره 3، ص57-45.
منابع لاتین

1. Jane, P. Sheldon., Toby, Epstein, Jayaratne., & Elizabeth, M. Petty. (2007).White Americans' Genetic Explanations for a Perceived Race Difference in Athleticism: The Relation to Prejudice toward and Stereotyping of Blacks. Journal of sport psychology: social science, 24,PP. 27-47.
2. Małgorzata, A. Gocłowska., & Richard, J. Crisp. (2013). On counter-stereotypes and creative cognition: When interventions for reducing prejudice can boost divergent thinking. Journal of psychology:Thinking Skills and Creativity, Volume 8, April, Pages 72-79.
3. Roy, F. Baumeister., Jennifer,D. Campbell., Joachim, I. Krueger., & Kathleen, D. Vohs. (2003). does high self-esteem cause better performance, interpersonal success, happiness, or healthier lifestyles?: psychological science in the public interest, VOL. 4, NO. 1, MAY.
4. Abrams, domenic. (2006) ,apa, human rights: prejudice and discriminations, 27, NO, 34-42.
5. Zhang .Y. (2005). Perfectionism, Academic Burnout and engagement among Chinese colleges students: A structural equation modeling analysis, Journal Personality Individual Differences ,43, 1529- 1540.
6. Ronald, E. Goldsmith & Timothy, A. Matherly. (2012). Creativity and self-esteem: A multiple operationalization validity study. The journal of psychology: Interdisciplinary and applied, 122, 47-56. Abstract retrieved from http://TandFonline.com.
7. Russel, Eisenmen & Terry, D. Townsend. (2010). Journal of projective techniques and personality assessment: studies in acquiescence 1.social desireability, 2.self-esteem, 3.creativity, and 4.prejudice, Vol:34,Nov, pages 45-54. Abstract retrieved from http://TandFonline.com.
8. Maykel, Verkuyten. (2010). The journal of social psychology: percieved discrimination and self-esteem among ethnic minority adolescents, Vol 138,Aprill,479-493. Abstract retrieved from http://TandFonline.com
9. Overcominghateportal(2005). The psychological theoies of prejudice and discrimination, www.Overcominghateportal.org/uploads/5/4/1/5/5415260/psychology_prejudice_and_discrimination_2005.pdf, reviewed in 22,Sep,2013.
10. Sherman, Jeffry,. & allen. (2011). Prejudice and self-esteem: People with low self-esteem show more signs in prejudice, The journal of association for psychological science, Vol 220, Feb, 202-293. Abstrac retrieved from www.psychologicalscience.org .
11. Harrison, Lisa, A. (2011). The effects of state self-esteem and individual prejudice level on explicit and implicit stereotyping. ETD collection for university of nebraska-lincoln. Paper AAI3009722. Availlable in: www.digitalcommons.unl.edu/dissertations/AAI3009722/.
12. Jordan, CH., Spencer, S, J., & Zanna, M, P. (2005). Types of high self-esteem and prejudice: Hoe implicit self-esteem relates to ethnic discrimination among high explicit sel-esteem individuals. The journal of psychology: personality and social psychology. 5, 693-702.
13. Al-Ali, Majed. (2008). The relationship between prejudice and some personal variables among secondary school students in the state of kuwait, Social psychology faculty, Archive of thesis, Masaryk university information system, Availlable in www.is.muni.cz
14. Routlan.,& Brown. (2009). A new Social-Cognitive Developmental Prespective on Prejudice: The inerplay between high self-esteem and prejudice. Journal of Psychological Science. 5, 270-291.
15. Brown., Puhl, R, M., Fein, S., & Gerrard, S. (2003. Low self-esteem can lead to prejudice: Finding from a population-based study,Journal of Psychological Science,14, 12-25.
16. Narout, G. (2011). Being targeted by stereotypes and prejudice Affects self-esteem: Finding in an experimental study, Journal of Psychological Science, 62, 24-30.
17. Hoffman, Michael., & Schwarzwald, Joseph. (1992). Moderating effects of self-esteem on the use of ethnicity and academic standing as determinants of interpersonal acceptance. Journal of Youth and Adolescence, Vol 21, PP 749-762.
18. Verkuyten, Maykel. (2004). Global And Ethnic Self-esteem In School context: Minority And Majority Group In The Netherland, Journal of Social Indicators Research, Vol 67, PP 253-281.
19. Verkuyten, Maykel. (1994). Self-esteem Among Ethnic Minority Youth In Western Counteries, Journal of Social Indicators Reseach, Vol 32, PP 21-47.
20. Martino, M. Jill .(2009). Primary Caregivers Values of Play and Creativity in Early Childhood in Relation to Childrens Academic Self-esteem. NDLTD: Driven by Chamo Discovery, Abstract Retrieved From: www.thumper.vtls.com:6090/lib/item2id ,in october 14, 2013.
21. Bourgoignon, D., Elenore, Seron., Yzerbyt, Vincent., Ginette, Herman. (2006). Precieved Group and Personal Discrimination: Differential Effects on Personal Self-esteem, European Journal of Social Psychology, Vol 36, PP 773-778.
22. Maddux, w. William., Hajo, Adam & Galinsky, D. Adam .(2010). When is Rome …. , Learn Why the Romans Do What They Do: Have Multicultural Learning Expriences Facilitate Creativity. Sage Journals: Personality and social psychology Bulletin, Vol 36, PP 731- 741.

1 . Self-justification
2 . Economic and political Competition and conflict
3 .Displaced aggression
4 . Conformity with social norms
5 .Discrimination
6 . Authoritarian Personality
7 .Adorno,T
8 .Scapegoating
9 .Freud,S
10 .Katz
11 .Attitude
12 .Knowledge Function
13 .Adjustive, utilitarian or instrumental Function
14 .Value-expressive functions
15 .Ego-defensive function
16 .Self-Criticisms
17 .Overcominghateportal
18 .Tajfels social identity theory
19 .Self-image
20 .In-Group
21 .Out-Group
22 .Giddens,A
23 .Piaget,J
24 . Internalizing and Externalizing
25 .Rogres,C
26 .Kelly,G
27 . Personal Constructs
28 .jinnes
29 . Ethnic
30 . Linguistic
31 . A group partisan
32 .Religiouse
33 . Tradition and Modernity
34 .Sexual
35 .Racial
36 .Bedar,L
37 .Goldberg,F
38 .Kent and clarck,M
39 .Malgorzada,G
40 .Goldsmith,R
41 .Marthly,T
42 .Sherrman,J & Allen
43 .Harison.L
44 . Narout, G
45 . Eisenmen,R & Townsend,T
46 . acquiescence
47 .Verkuyten,M
48 . Maddux,W
49 .Martino,J
50 .Routland & Brown
51 Berry
52 .Al-Ali,M
53 . Sheldon,J., Jayaratne,T & Petty,E
54 .Bourguignon,D
55 .Jordan,C., Spencer,S & Zanna,M
56 .Context
57 . Brown., Puhl, M., Fein, S., & Gerrard, S
58 . Baumeister,R., Campbell,C ., Krueger, J & Kathleen,V
59 Iberson, heilly & romero
60 . Verkuyten,M
61 .Hoffman,M
62 .Schwarzwald,J
—————

————————————————————

—————

————————————————————


تعداد صفحات : 29 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود