نارسایی شناختی
تعریف و ویژگی ها
نارسایی شناختی1 به شکست فرد در انجام کارهایی گفته میشود که در حالت عادی قادر به انجام آنها است. به عبارت دیگر نارسایی شناختی مجموعه اشتباهات شناختی هستند که هنگاه انجام تکالیفی رخ میدهد که فرد معمولاً آنها را به شکل موفقیتآمیزی انجام میدهد. برادنت اولین کسی است که این اصطلاح را مطرح کرد (وایت، ناگین، رپلوگل و استوتامر- بور، 2004).
مارتین، نارساییهای شناختی را اشتباهات شناختی یا خطاهایی میداند که فرد باید به صورت هنجاری ظرفیت انجام آن را داشته باشد (والاس2، وودانوویچ3 و رستینو4، 2003).
نارسایی شناختی شامل اختلال در توجه (برای مثال شکست در ادراک) و حافظه (شکست در یادآوری نارسایی) و عملکرد حرکتی (نارسایی حرکتی) میباشد. همچنین نارساییهای شناختی شامل حواسپرتی، مشکلات مربوط به حافظه، اشتباهات سهوی و عدم یادآوری اسامی میباشد (ولز5، 1996). نارسایی شناختی با چگونگی یادگیری رویدادی گرانبار، ظرفیت حافظهی کوتاه مدت، کاهش سطح هوشیاری و توجه منحره شده ارتباط دارد (مورتن6، هوستراپ7، هرتز8 و بونده9، 2010).
ریزون10 (1988) مطرح کرده افرادی که مرتکب نارسایی شناختی میشوند، تمرکز حافظهی محدودی دارند. محققان نشان دادند که انواع نارسایی شناختی مانند نارسایی حافظه، حواسپرتی و اشتباه کردن، رابطهی مثبت و معنادار با استعداد خستگی شغلی علیالخصوص خرده مقیاسهای پاسخ عاطفی، ادراک زمان و بیقراری دارند؛ بنابراین میتوان گفت که عواطف نامطبوع، احساس بیقراری و ملالت با توانایی افراد در تمرکز و انجام دادن تکالیف روزمره تداخل پیدا میکند. اختلالات شناختی از جمله مشکلات مصرف کنندگان سیگار توصیف شده است. مصرف سیگار با تغییرات قابل ملاحظه در حافظه، هوش، ادراک، فراشناخت، یادآوری، حل مساله و سایر تواناییهای شناختی همراه است.
ابعاد نارسایی های شناختی
والاس، پاپ11 و موندوره12 (2006) در مطالعهی خود مطرح کردهاند که ساخت نارساییهای شناختی چند بعدی است. برای مثال نورمن بیان کرد که سه دسته بندی اصلی از نارساییهای شناختی وجود دارد که شامل خطا در شکل دادن به اهداف، فعالسازی طرحوارهها و راهاندازی کنشها است (اسلامی و عریضی، 1386). آنها خاطرنشان کردند که نارساییهای شناختی با یادگیری رویدادی گرانبار، ظرفیت حافظه کوتاه مدت، کاهش سطح هوشیاری و توجه منحرف شده رابطهی مثبت دارد. به علاوه نارساییهای شناختی با پیامدهای رفتاری مثل دزدی از مغازه ناشی از حواس پرتی، سوانح اتومبیل و خطاهای هدایتی هواناو (مثل استفاده نادرست از انتهای سوزن قطب نما) رابطه دارد. محققان دیگر نشان دادهاند که نارساییهای شناختی نتیجهی عواملی مثل چندوظیفهای بودن، نگرانی و کسالت است. والاس و همکاران میگویند، تنها یک مطالعه به صورت مستقیم رابطهی بین کسالت و نارسایی شناختی را بررسی کرده است.
هوش
یکی از بحث برانگیزترین پدیدههای روانی است که هنوز ماهیت آن تا حدود زیادی ناشناخته است. با وجود کوششهای گستردهی روانشناسان، هنوز هیچ تعریف دقیق و روشنی که همگان بر آن توافق داشته باشد، ارائه نشده است. آلفرد بینه که نخستین آزمون هوشی را پدید آورد اعتقاد داشت که هوش شامل تواناییهایی مانند استدلال، تخیل، بینش، قضاوت و سازگاری است. نظریهپردازان دیگر معتقد بودند که هوش فقط شامل سه توانایی شناختی مهم است: تفکر انتزاعی، یادگیری و حل مساله (شهاتا13 و باته14، 2009). با وجود این برخی دیگر اعتقاد دارند که این سه توانایی نمود تنها یک توانایی زیربنایی هستند که عامل عمومی یا g نامیده میشود. علاوه بر روانشناسان افراد عادی نیز دیدگاههای ارزشمندی دربارهی هوش دارند. نتایج یک زمینهیابی نشان داد که افراد عادی سه رفتار را با هوش معادل میدانند: حل مسالهی علمی، یعنی استدلال منطقی، دیدن جنبههای مختلف مساله و داشتن ذهن باز، توانایی کلامی، یعنی مهارت در صحبت کردن و مهارت در خواندن مطالب؛ و هوش اجتماعی، یعنی تیزبینی، پذیرش اشتباهات و توجه به دنیای اطراف. این تواناییها در بسیاری از نظریههای مهم هوشی دیده میشوند و آزمونهای هوشی نیز آنها را میسنجند. علت اختلاف نظر بر سر ماهیت هوش این است که هوش مشاهدهپذیر نیست. هوش سازهای است که نظریهپردازان و آزمونسازان پدید آوردهاند تا به کمک آن رفتارهای هوشمندانه را تبیین کنند. به سخن دیگر، آنها همهی رفتارهای هوشمندانه را ناشی از وجود پدیدهای به نام هوش میدانند.
نظریههای هوشی جدید که بر استعارهی جغرافیایی مبتنیاند تلاش میکنند تواناییهای عمدهی هوشی را شناسایی کنند. این تواناییها، عوامل نام دارند و تصور میشود که زیربنای گستردهای از رفتارهای هوشمندانه هستند. اساس این رویکرد آن بود که نمرات آزمونهای مختلف تواناییهای ذهنی با یکدیگر همبستگی مثبت داشتند، یعنی کسی که در یک آزمون عملکرد خوبی داشت، احتمالاً در آزمون دیگر نیز از عملکرد مطلوبی برخوردار بود و بر عکس (میشال و همکاران15، 2010).
هاوارد گاردنر در سال 1933 نظریهی چندگانهی هوش را ارائه داده که در آن نه یک توانایی ذهنی زیربنایی یا عمومی (g) هوش، بلکه چند هوش وجود دارد. او یادآور میشود که هر هوش نه "چیز" یا وضعیتی معین در مغز، بلکه توان بالقوهای است که حضورش به گونههای فکری متناسب با موقعیت خاص در شخص میدان میدهد. گاردنر هفت نوع هوش که مستقل از یکدیگرند را مطرح کرد.
1) هوش زبانی 2) هوش موسیقایی 3) هوش منطقی- ریاضی 4) هوش فضایی 5) هوش تنی- حرکتی 6) هوش درون فردی و 7) هوش میان فردی (اتکینسون16 و همکاران، 1983، ترجمهی براهنی و همکاران، 1385).
آندرسون میگوید هوشهای چندگانهی گاردنر تعریف شدهاند. زیرا هوشهای چندگانه گاهی رفتاری معین، گاهی فرایندی شناختی و گاهی ساختاری در مغز است. در نظریهی او افزایش توانهای شناختی بر اثر رسش دستگاههای مستقل در جریان رشد روی میدهد (اتکینسون و همکاران، 1983، ترجمهی براهنی و همکاران، 1385).
در نظریهی سه وجهی استرنبرگ سه خرده نظریه مطرح میشود: نظریهی مولفهای (ناظر ساز و کارهای پردازشگری درونی)؛ خرده نظریهی تجربهنگری (تجربهی شخصی با هر تکلیف و موقعیت) و خرده نظریهی بافتنگر (رابطهی بین محیط خارجی و هوش شخصی) (اتکینسون و همکاران، 1983، ترجمهی براهنی و همکاران، 1385).
از دیدگاه عصب روان شناسی، مفهوم هوش به عنوان یک سازهی واحد نمیتواند اطلاعات کافی و ارزشمندی را فراهم کند. از آن جا که نقصان در کارکردهای شناختی خاص ممکن است در هوش عمومی تاثیری بگذارد. بنابراین در اغلب مطالعات روانشناختی خرده آزمونهای خاصی برای سنجش عملکردهای خاص در نظر گرفته شده است و عملکرد کلی با در نظر گرفتن عملکرد خاصی تفسیر میشود. اغلب آزمونهای هوش طیف وسیعی از عملکردهای ذهنی از جمله ریاضیات، سرعت پردازش اطلاعات، تفکر انتزاعی، مهارتهای کلامی و توانایی دیداری فضایی را میسنجد (استراس17، شرمن18 و اسپری19، 2006).
حافظه
حافظه دانشی است که در مغز ذخیره میشود، فرایند کسب، تحکیم و بازیابی این دانش، اساسیترین و مهمترین عملیات مغز است. تعداد کمی از فرایندهای شناختی شامل بازشناسی، زبان، برنامهریزی، حل مساله، تصمیمگیری و خلاقیت میتوانند به طور موثر و بدون مشارکت حافظه کار کنند (بدلی20، 2002). حافظه دارای سه مرحله است: رمزگردانی، اندوزش و بازیابی. رمزگردانی به تبدیل اطلاعات به نوعی رمز یا بازنمایی قابل قبول برای حافظه اطلاق میشود؛ اندوزش عبارت است از نگهداری اطلاعات رمزگردانی شده؛ و بازیابی فرایندی است که از طریق آن اطلاعات از حافظه فراخوانده میشود. عملکرد سه مرحلهای حافظه در همهی موقعیتها یکسان نیست. به نظر میرسد در موقعیتهایی که اندوزش مطالب باید مدتی طولانیتر (از چند دقیقه تا چند سال) ذخیره شود. نوع حافظه فرق میکند. موقعیتهای نخست با حافظهی کوتاه مدت (فعال) و موقعیت دوم با حافظهی درازمدت سر و کار دارند (اتکینسون و همکاران، 1983، ترجمهی براهنی و همکاران، 1385).
حافظهی کوتاه مدت یا حافظهی فعال21
در حافظهی کوتاه مدت اطلاعات عمدتاً به صورت صوتی یا شنیداری رمزگردانی میشوند، اما این حافظه از رمزهای دیگری چون رمزهای دیداری و معنایی نیز استفاده میکند. رمز شنیداری وابسته به صدا یا تلفظ محرک است؛ رمز دیداری مبتنی بر نوعی تصویر ذهنی از محرک، و رمز معنایی بر معنای محرک (مثلاً نوعی تداعی میان آن محرک با محرک دیگر) است.
اطلاعات وارد شده به حافظهی کوتاه مدت برای حداکثر 30 ثانیه باقی میمانند و پس از آن فراموش میشوند (از این حافظه حذف میشوند). اگر بخواهیم اطلاعات موجود در این حافظه را برای مدت زمان بیشتری نگه داریم باید از استراتژی یا راهبرد تکرار یا مرور ذهنی22 کمک بگیریم. تا زمانی که اطلاعات تکرار یا مرور میشوند در حافظهی کوتاه مدت باقی میمانند. تکرار یا مرور برای اطلاعاتی مفید است که صرفاً میخواهیم آنها را مورد استفاده قرار دهیم و بعد فراموششان نماییم، مانند شماره تلفنی که نیاز به حفظ کردن آن نداریم، اما از زمانی که آن را میبینیم یا میشنویم تا زمانی که آن را یاد میگیریم باید در حافظهی کوتاه مدت نگهداری شود.
برای مطالبی که قصد یادگیری آنها را داریم، علاوه بر تکرار یا مرور ذهنی لازم است آنها را با مطالبی که قبلاً آموخته و در حافظهی درازمدت ذخیره کردهایم نیز تداعی نماییم. در این حالت، مرور ذهنی به این سبب انجام میشود که بتوانیم ارتباط لازم را بین مطالب جدید و قدیم ایجاد نماییم. معمولاً اطلاعات از دو منبع مختلف وارد حافظهی کوتاه مدت میشوند: 1) مخزن حسی، 2) حافظهی درازمدت. غالباً اطلاعات به طور همزمان از این دو مخزن وارد حافظهی کوتاه مدت میشوند. برای مثال وقتی که ما یک پرنده مثلاً سار را میبینیم، مخزن حسی ما تصویر ذهنی این محرک را به حافظهی کوتاه مدت میفرستد. در همین حال ممکن است که ما به طور ناهشیار، در حافظهی درازمدت خود به جستجو بپردازیم تا اطلاعات مربوط به پرندگان را بیابیم و از این طریق پرندهی مورد نظر را به عنوان یک سار شناسایی کنیم. همراه با این شناسایی ممکن است اطلاعات دیگری دربارهی سارها به حافظهی کوتاه مدت ما بیاید. همهی این اطلاعات در طول زندگی ما تدریجاً به حافظهی درازمدت وارد شدهاند و اینک از طریق پردازش ذهنی منظرهی سار به حافظهی کوتاه مدت ما رسیده و به صورت ناهشیار یا آگاهانه در آمدهاند. حافظهی کوتاه مدت را میتوان حافظهی هشیار آدمی دانست، زیرا ما از تمام محتوای آن آگاهیم و هر یک از اطلاعات موجود در این حافظه را میتوانیم به سادگی به یاد آوریم و بر اساس آن پاسخ بدهیم. هر گونه اطلاعی را که بخواهیم مورد استفاده قرار دهیم، ابتدا باید آن را به حافظهی کوتاه مدت بفرستیم. یعنی اطلاعات موجود در حافظهی درازمدت نیز برای تبدیل به پاسخ باید ابتدا وارد حافظهی کوتاه مدت بشوند (السون و هرگنهان، 1997، ترجمهی سیف، 1389).
حافظهی کوتاه مدت را گاه حافظهی فعال نیز مینامند (آندرسون23، 1995)، زیرا این حافظه با اطلاعاتی که درذهن به طور فعال وجود دارند و در حال فعالیت برای انتقال به حافظهی درازمدت هستند، سر و کار دارد. حافظهی کوتاه مدت بیشتر به صورت یک تدبیر ذهنی برای رفع نیازهای آنی عمل میکند و مهمترین فایدهاش این است که به ما امکان میدهد تا اطلاعات را برای مدتی که نیاز داریم در ذهن نگه داریم. به همین سبب طول مدت نگهداری مطالب در حافظهی کوتاه مدت بسیار کوتاه است. این مدت برای رفع نیازهای آنی انسان کفایت میکند. همچنین در حل کردن مسائل و تصمیمگیریهای مختلف به این حافظه متکی هستیم. هرچند که اطلاعات مورد نیاز برای حل کردن مسائل یا درک معنی جملات از خارج حافظهی کوتاه مدت میآیند، اما عمل واقعی حل مساله یا درک معنی جمله تنها از اطلاعاتی که در حافظهی کوتاه مدت موجودند، میسر میشود.
در هر لحظه اطلاعات زیادی به حافظهی کوتاه مدت وارد و اطلاعات زیادی از آن خارج میگردند. فراموش شدن سریع اطلاعات از حافظهی کوتاه مدت بسیار مفید است. بدون این فراموشی، ذهن با انبوهی از اطلاعات غیرضروری انباشته میشد. ما به تمامی اطلاعاتی که وارد حافظهی کوتاه مدت مان میشوند، نیاز نداریم. ویژگی مهم دیگر حافظهی کوتاه مدت گنجایش اندک آن است. پژوهشگران یادگیری، گنجایش این حافظه را برای بزرگسالان 2± 7 مادهی اطلاعاتی برآورد کردهاند. بعضی افراد میتوانند در یک زمان 9 مادهی اطلاعاتی و بعضی 5 مادهی اطلاعاتی را در حافظهی خود نگهداری کنند (السون و هرگنهان، 1997، ترجمهی سیف، 1389).
حافظهی درازمدت
حافظهی تمام عمر، حافظهی درازمدت نام دارد. این حافظه هر آن چه را که در طول زندگی فرا میگیریم در خود جای میدهد. چنان که بیشتر گفته شد، اطلاعات رسیده به مخزن حسی اگر مورد توجه قرار گیرند به حافظهی کوتاه مدت انتقال مییابند، و اطلاعات رسیده به حافظهی کوتاه مدت نیز اگر تکرار و مرور شوند و با اطلاعات قبلاً آموخته شدهی ما مرتبط گردند، به حافظهی درازمدت انتقال مییابند. به سخن دیگر برای اینکه اطلاعات از حافظهی کوتاه مدت یک مرحله فراتر رفته و به حافظهی درازمدت انتقال یابند، باید رمزگردانی شوند. منظور از رمزگردانی تغییر شکل دادن یا به حالت انتزاعی در آوردن اطلاعات یعنی بازنمایی آنها به صورتی به غیر از صورت اولیه است (کامیا24، ماگیاری-کوپه25 و شیرائیشی26، 2014).
اطلاعات برای ذخیرهسازی در حافظهی درازمدت به سه صورت رمزگردانی میشوند: حافظهی رویدادی، حافظهی معنایی و حافظهی روندی.
1) حافظهی رویدادی (حافظهی بصری)
حافظهی رویدادى27 یا حافظهی رویدادهاى ویژه شامل خاطرات ما از تجارب شخصى خودمان است،نوعى فیلم ذهنى از آنچه دیده و یا شنیده ایم. به سخن دیگر، حافظهی رویدادى شامل اتفاقاتى است که در زندگى ما رخ داده اند و به زمان و مکان خاصى وابسته هستند (وولفک28، 2004). براى نمونه، وقتى به یاد مى آوریم که در میهمانى شب گذشته چه کسان تازه اى را ملاقات کردیم یا در آخرین روز جمعه اى که به کوه رفتیم چه منظره هاى تازه اى را دیدیم، خاطرات رویدادهاى ویژه را به یاد مى آوریم. اگر کسى از ما بپرسد که در آخرین جمعه اى که به کوه رفتیم چه منظره هاى تازه اى را دیدیم، ما عموماً صحنه هاى آن روز تعطیل را در کوهستان در پیش خود مجسم مى کنیم و به یاد مى آوریم که چه چیزهائى را دیده ایم. بنابراین، تصاویر ذهنىدر حافظه رویدادى نقش مهمى ایفاء مى کنند. هم چنین سرنخ ها یا نشانه هاى مربوط به زمان و مکان به ما کمک مى کنند تا اطلاعات را از این بخش حافظه بازیابیم.
2) حافظهی معنایی (حافظهی کلامی)
در حافظهی معنائی29، چنانکه از نام آن برمى آید، معانى ذخیره مى شوند. به عنوان نمونه، وقتى که ما جمله اى را در یک کتاب مى خوانیم، معنى آن را حفظ مى کنیم، نه کلمات یا ویژگى هاى دستورى آن جمله را. اطلاعات موجود در حافظهی معنائى عموماً به صورت گزاره30و طرحواره31ذخیره مى شوند.
گزاره کوچک ترین واحد اطلاعات است و مى توان آن را درست یا غلط نامید. این گفته که على کتاب تازه را خرید شامل دو گزاره است: 1. على کتاب را خرید. ۲. کتاب تازه است. گزاره ها براى بازنمائى یا معرفى واحدهاى کوچک معنى مناسب هستند، اما زمانى که بازنمائى مجموعه هاى بزرگ ترى از دانش سازمان یافته موردنظر است گزاره ها چندان کارساز نیستند. براى مجموعه هاى بزرگ دانش، به عوض گزاره ها، از طرحواره استفاده مى شود. طرحواره یک ساختار انتزاعى است که معرف اطلاعات ذخیره شده در حافظه است. انتزاعى است از آن جهت که اطلاعات مربوط به موارد یا مثال هاى متعدد یک چیز را خلاصه مى کند، و ساختارمند است از آن جهت که نشان مى دهد چگونه اجزاء اطلاعاتى آن به هم مربوط هستند. طرحواره را به صورت شبکه هائى از اندیشه ها یا روابط به هم مرتبطیاشبکه هائى از مفاهیم که در حافظهی افراد وجود دارد و آنان را قادر مى سازد تا اطلاعات تازه را درک و جذب نمایند، تعریف کردهاند. به باور روانشناسان شناختی، طرحواره ها سنگ بناهاى شناخت هستند.طرحواره ها هدایت کننده عملیات پردازش خبر هستند. به عنوان نمونه، وقتى که وارد یک فروشگاه بزرگ مى شوید "طرحواره خرید کردن"شما فعال مى شود. این کار به شما امکان مى دهد تا رفتار فروشندگان را تفسیر کنید، معنى برچسب قیمت ها را بر روى اجناس بفهمید، و اعمال صندوق دار براى شما قابل درک باشد. رفتار و اشیاء موجود در فروشگاه با رفتار و اشیاء طرحواره خیالى شما براى فروشگاه مقایسه مى شوند، و اگر این دو به اندازه کافى شبیه به هم باشند تعامل در فروشگاه آسان مى شود. چنان که گفته شد، امتیاز بزرگ طرحواره این است که اطلاعاتى که وارد حافظه مى شوند و با یکى از طرحواره هاى یادگیرنده سازگار هستند به سادگى آموخته و نگهدارى مى شوند، زیرا اطلاعات جدید از برکت همین سازگارى معنى دار مى شوند (گریلی32 و وئرفائلی33، 2014).
3) حافظهی روندی
حافظهی مربوط به چگونگى انجام امور به ویژه فعالیت هاى فیزیکى یا جسمانى مانند بازى هاى ورزشى را حافظه روندى34 یا رویه اى مى نامند. این نوع حافظه ظاهراً در یک رشته زوج محرک – پاسخ ذخیره مى شود. به عنوان نمونه، اگر ما مدتى طولانى دوچرخه سوارى نکرده باشیم، به محض اینکه شروع به این کار بکنیم، محرک ها پاسخ ها را فرا مى خوانند. وقتى که دوچرخه به سمت چپ خم مى شود (یک محرک)، ما به طور غریزى وزن خود را به سمت راست مى دهیم تا تعادل خود را حفظ نمائیم (پاسخ). به همین سبب است که هر چه یک عمل بیشتر تکرار مى شود حالت خودکارتر بیشترى به خود مى گیرد. به طور خلاصه، حافظه روندى به دانستن چگونه انجام دادن یک عمل گفته مى شود. در حافظهی روندی دانش روندی ذخیره میشود. دانش روندی چگونه انجام دادن کارهاست و عملکرد مربوط به مهارتهای جسمی و ذهنی ما را هدایت میکند. ویژگی مهم مهارتهایی که با دانش روندی مشخص میشوند، خودکارآیی آنهاست. منظور از خودکارآیی این است که تا چه اندازه مهارت مورد نظر بدون کوشش هشیارانه و اندیشیدن مرحله به مرحله صورت میپذیرد (لام35، کونتی-رامسدن36، پیج37 و اولمن38، 2014).
حافظهی درازمدت حفظ اطلاعات را از چند دقیقه پس از یادگیری تا تمامی طول عمر شخص را شامل میشود و برای گنجایش آن نیز هیچ محدودیتی وجود ندارد. به سخن دیگر، این حافظه میتواند تمامی اطلاعات دریافتی را برای همیشه نگهداری کند (وولفلک، 2004).
جدول 2-2. الگوی خبرپردازی یادگیری حافظه
علت فراموشی اطلاعات از حافظهی کوتاه مدت
از آنجا که گنجایش حافظهی کوتاه مدت محدود است، به سرعت از اطلاعات پر میشود. وقتی که حافظهی کوتاه مدت پر شد، برای اینکه اطلاعات تازهای وارد آن شوند، اطلاعات قبلی باید از آن خارج شوند. به این پدیده جانشینی39 میگویند. بنابراین یک عامل مهم فراموشی یا حذف اطلاعات از حافظهی کوتاه مدت، جانشینی مطالب جدید با مطالب قدیمی است. علت دیگر فراموشی اطلاعات از حافظهی کوتاه مدت حذف خود به خودی آنها بر اثر گذشت زمان یا محو اثر است. این نظریه به نظریهی رد یا رد حافظه40 شهرت دارد. طبق این نظریه، اطلاعات ذخیره شده در حافظهی بلندمدت را میتوان ردها یا آثاری دانست که در طول زمان محو میشوند (السون و هرگنهان، 1997، ترجمهی سیف، 1389).
علت فراموشی اطلاعات از حافظهی درازمدت
روانشناسان عموماً بر این عقیدهاند که اطلاعات وارد شده به حافظهی درازمدت به عکس حافظهی کوتاه مدت هرگز از بین نمیروند، و با بودن شرایط مناسب همیشه قابل بازیابی هستند. با وجود این صاحب نظران چندین علت برای به یاد نیامدن اطلاعات اطلاعات از حافظهی درازمدت ذکر کردهاند.
اولین علت واپس زدن است. دستهای از روانشناسان که پیرو نظریهی روانپویایی فروید هستند معتقدند که ما بعضی وقتها به طور عمد بعضی اطلاعات یا خاطراتی را که نمیخواهیم به یاد آوریم واپس میزنیم و به همین دلیل آنها را فراموش میکنیم. علت دوم تداخل است. طبق این نظریه اطلاعات یاد گرفته شده با هم تداخل میکنند و در هم مخلوط میشوند و همین امر سبب به یاد نیامدن آنها میشود و سومین و مهمترین مشکل که روانشناسان برای به یاد نیامدن اطلاعات از حافظهی درازمدت ذکر کردهاند، مشکلات بازیابی است. طبق این نظریه آنچه به حافظهی درازمدت سپرده میشود هرگز از بین نمیرود، و علت اینکه ما پارهای از مطالب قبلاً آموخته شده را نمیتوانیم به یاد بیاوریم این است که در بازیابی آنها ناتوانیم و گرنه مطالب در حافظهی ما موجود است (السون و هرگنهان، 1997، ترجمهی سیف، 1389).
نوروآناتومی حافظه
تحقیقات عصب شناختی و نوروآناتومی از بیماران آسیب مغزی و اخیراً مطالعات تصویربرداری کارکردی نشان دادهاند که دستهای از ساختارهای قشری و زیرقشری برای یادگیری و حافظه حیاتی هستند. نواحی مرتبط در قشر مغز شامل اولین قسمت از قشر مغز، کورتکس و در سطح بالاتر قسمت گیجگاهی، آهیانه و پس سری است و قشر لیمبیک مرتبط با لوب گیجگاهی شامل (انتورینال، کورتکس، ناحیه 38 برودمن و شکنج پاراهیپوکامپی پشتی) و در سطح زیرقشری شامل هیپوکامپ، آمیگدال (بادامه) میباشد. هستههای پیش مغز و سیستم طرحریزی تالاموس و هیپوتالاموس، هستههای انتقال دهندههای عصبی در ساقه مغز و همچنین ساختارهای درگیر در یادگیری و حافظه شامل قشر حرکتی اولیه، نتواستراتوم و برخی ساختارهای تالاموس و مخچه میباشد (ترانل41 و داماسیو42، 2002 به نقل از بدیع، 1390).
با اینکه پارهای از محققین معتقدند که ساختمانهایی در مغز برای نگهداری حافظه اهمیت دارند، ولی نتایج اکثر بررسیهای انجام شده موید این نکته است که یادگیری در تمام سلولهای عصبی انجام میگیرد و هر بخش از دستگاه عصبی که برای کنش معنی اختصاص یافته است، حافظهی مربوط را نیز در برمیگیرد. نتایج بررسیهای روی میمون و موش صحرایی نشان میدهند که قرش بویایی برای حافظهی اشیا، هیپوکامپ برای حافظهی فضایی و بادامه برای حافظهی هیجانی اهمیت دارند. تالاموس میانی راه ارتباطی بین منطقهی گیجگاهی و قطعهی پیشانی برقرار میکند. قاعدهی مغز جلویی و دیگر ساختهای مغز در حفظ سطح فعالیت پردازش اطلاعات دستگاه کناری و ساختهای قشری نقش مهمی ایفا میکنند. نتایج بررسی روی بیماران نشان داد که قطعه برداری از منظقهی گیجگاهی راست، موجب اختلال در شناخت چهره و ناتوانی در انجام تکالیف فضایی و آزمون ماز میشود. همچنین آسیب قطعهی گیجگاهی راست موجب اختلال حافظه برای مواد غیرکلامی و آسیب قطعهی گیجگاهی چپ سبب فقدان توانایی حافظهی کلامی میگردد. ضایعه، قطعهی گیجگاهی میانی با آسیب شدید حافظه مرتبط است، ولی آسیب محدود قشر گیجگاهی نیز سبب نقصان حافظه میشود. آسیب مناطق آهیانهای، پشتی گیجگاهی و احتمالاً پس سری مغز گاهی موجب اختلالات اختصاصی حافظهی درازمدت از قبیل یادزدودگی رنگها، چهرهها، اشیا و مکان میگردند (خداپناهی، 1382).
توجه
یکی از سوالات اساسی نوروسایکولوژی این است که چه ارتباطی بین مغز و روان برقرار است. برای پاسخ به این سوال لازم است نخست به سوالهای دیگر از قبیل چگونگی دریافت پیام و واکنش نسبت به آن و انتخاب الگوی رفتار یا پاسخ مناسب است بپردازیم. رفتارهای جانوران نخستین به علت محدودیت ظرفیت دریافتهای حسی محدود است. در انواع دیگر جانداران تکامل یافته، مانند سگ به لحاظ توانایی حسی بهتر، رفتارها تنوع بیشتری دارند. بنابراین با افزایش گسترهی تواناییهای حسی و حرکتی، مشکل انتخاب اینکه کدام پیام مهم است و چگونه باید نسبت به آن واکنش نشان داد بیشتر آشکار میشود. افزون بر این با توسعهی تحول مغز، حافظه نیز افزایش پیدا میکند، متغیری که نقش مهمی در انتخاب محرکها و رفتار دارد. سرانجام لازم است بین محرکهای درونشد مجاری حسی مقایسه و پیوستگی صورت گیرد تا واقعیتی پدید آید (خداپناهی، 1382).
حال میتوان انتظار داشت که با تکامل مغز نه تنها تواناییهای حسی و حرکتی افزایش یابند، بلکه همزمان فرایندهای ذهنی نیز تکامل پیدا کنند تا در انتخاب واکنشهای حسی و حرکتی مشارکت داشته باشند. یکی از این مکانیزمها دقت و توجه است. مفهوم دقت و توجه به معنای این است که ما وقتی روی درونشدهای حسی معین، برنامههای حرکتی، محتوای حافظه و تجسمهای درونی متمرکز میشویم که از نورافکن ذهنی استفاده کرده باشیم. این نورافکن میتواند به صورت ناهشیار و بدون توجه مانند زمانی که در حافظه خویشتن به دنبال نام کسی هستیم، فعال شود. اگر چه تواناییهای کلامی موجب میشوند که این فرایند در انسان به صورت هشیاری انجام گیرد، ولی احتمال دارد این فرایند تنها به توانایی کلامی مربوط نباشد، بنابراین در فرایند تحول، هوشیاری به صورت تدریجی و همراه با افزایش تواناییهای حسی و حرکتی فزونی مییابد و تواناییهای کلامی به عنوان وسیلهای برای افزایش ظرفیت فرایند هشیاری تلقی میگردد (خداپناهی، 1382).مفهوم دقت و توجه تاریخچه متفاوتی را پشت سرگذاشته است، به طوری که در اوایل قرن نوزدهم یکی از موضوعات مهم تحقیق به شمار میرفت. تیچنر43 (1908، به نقل از ایلقاز44، آلتون45 و آشکار46، 2014) دقت و توجه را به عنوان نظام عصب روانشناختی تلقی میکرد. سپس روانشناسان رفتارنگر و گشتالتی در سالهای 1920 اصولاً فرایند دقت و توجه را مورد انکار قرار دادند. رفتارنگرها اعتقاد داشتند که توصیف رفتار از طریق فرایندهای فیزیولوژیک و بدون در نظر گرفتن مفاهیم شناختی از قبیل دقت و توجه و حتی هوشیاری امکانپذیر است. در روانشناسی شناختی اعتقاد بر این است که پارهای از رفتارها با توجه کم و پارهای دیگر با توجه زیاد همراه است (خداپناهی، 1382).
ما در هر لحظه بسیار فراتر از آنچه بتوانیم به یاد آوریم، دریافت مینماییم. با این حال تنها اطلاعاتی که مورد توجهمان قرار میگیرند، حفظ میشوند. به سخن دیگر آن بخش از اطلاعات موجود در مخزن حسی که مورد توجهمان قرار میگیرند وارد حافظهی کوتاه مدت میشوند، ولی بقیهی اطلاعات از این مخزن حذف یا فراموش میشوند، پس نخستین عمل مهم در یادگیری، توجه و دقت است. یعنی تمرکز انتخابی بر روی بخشی از اطلاعاتی که به مخزن حسی وارد میشوند. همچنین اطلاعات یا فعالیتهای تازه و ناآشنا نیاز به توجه بیشتری دارند (السون و هرگنهان، 1997، ترجمه سیف، 1389).
توجه مستلزم انتخاب است. بیشتر اوقات، با سیل عظیمی از محرکها روبرو هستیم و نمیتوانیم همهی آنها را بازشناسی کنیم. سادهترین راه، معطوف کردن فیزیکی گیرندههای حسی به سمت آن چیزهاست. مثلاً در بینایی به معنای حرکت دادن چشمهاست تا اینکه تصویر شی مورد نظر بر حساسترین ناحیهی شبکیه بیفتد. در شنوایی، نزدیکترین چیز به حرکات چشم، حرکت سر است به نحوی که گوشها در جهت منبع صدا قرار گیرند. امروزه شواهد بسیاری نشان میدهند که دستگاه ادراکی ما محرکهای توجه نشده را نیز (هم در بینایی و هم در شنوایی) تا حدی پردازش میکند، هر چند که هرگز به هوشیاری نرسند. شاهدی بر پردازش محرکهای توجه نشده این است که در مکالمهای که به آن توجه نداریم، وقتی نام ما را حتی به آرامی به زبان آورند آن را میشنویم. حال آن که اگر همهی پیام توجه نشده در مراحل اولیه عملکرد دستگاه ادراکی محو میشد، نام خودمان را نیز نمیشنیدیم. از این رو فقدان توجه مانع از دریافت همهی پیام نمیشود، بلکه دریافت آن را تضعیف میکند (اتکینسون و همکاران، 1983، ترجمهی براهنی و همکاران، 1385).
پایههای عصب شناختی توجه
به نظر میرسد که در توجه انتخابی دو دستگاه جداگانه در مغز در کارند. یکی از این دو دستگاه مسئول ویژگیهای ادراکی شی از قبیل شکل و رنگ و مکان در فضاست. این دستگاه عهدهدار گزینش شی از میان اشیا بر اساس ویژگیهای آن و به دستگاه خلفی (پسین) موسوم است، زیرا ساختارهای مغزی مربوط یعنی قشر آهیانهای و گیجگاهی و چند ساختار زیر قشری دیگر، در پشت مغز قرار گرفتهاند. دستگاه دیگر، زمان و نحوهی استفاده از ویژگیهای شی را برای انتخاب در کنترل دارد. این یکی به دستگاه قدامی (پیشین) موسوم است، زیرا ساختارهای آن یعنی قشر پیشانی همراه با ساختار زیر قشری دیگر در جلوی مغز قرار گرفتهاند. خلاصه آن که توجه انتخابی ما یا با تمرکز بر مکان شی صورت میگیرد، یا با تمرکز بر شکل یا بر رنگ آن، اگر چه انتخاب این ویژگیها عملاً در بخش خلفی مغز صورت میپذیرد، فرایند انتخابی را بخش قدامی هدایت میکند. به همین دلیل برخی پژوهشگران، دستگاه قدامی را فرمانده توجه انتخابی لقب دادهاند (اتکینسون و همکاران، 1983، ترجمهی براهنی و همکاران، 1385).
منابع فارسی
ابراهیمی سرین دیزج، زهره، اسماعیل پور، خلیل و باباپورخیرالدین، جلیل (1389). رابطه ابعاد شخصیت هگزاکو با تیپ شخصیتی C در بین دانشجویان دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز. فصلنامه زن و مطالعات خانواده، سال سوم، شماره 9، صفحات 26-13.
ابوالقاسمی، عباس و کیامرثی، آذر (1388). برسی رابطه نارساییهای شناختی و فراشناخت. فصلنامه تازه های علوم شناختی، 11(1): 15-8.
ابوالقاسمی، عباس، زاهد، فاطمه و نریمانی، محمد. (1388). بررسی ارتباط احساس پیوستگی و تیپ شخصیتی D با تندرستی در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری. مجله علمی پژوهشی بهداشت روانی، سال یازدهم، شماره 3، صفحات 222-213.
اتکینسون، ریتا ال، اتکینسون، ریچارد سی، اسمیت، ادوارد ای، بم، داریل ج و نولن-هوکسما (1983). زمینهی روانشناسی هیلگارد. ترجمه براهنی، محمدنقی، بیرشک، بهروز، بیک، مهرداد، زمانی، رضا، شاملو، سعید؛ شهرآرای، مهرناز، کریمی، یوسف، گاهان، نیسان، محی الدین، مهدی و هاشمیان، کیانوش (1385). تهران: انتشارات رشد.
اسلامی، محمد و عریضی، حمیدرضا (1386). بررسی ارتباط بینمتغیرهایمیزانآسیب شغلیقبل ازنیاز بهکمکهای اولیهو متغیر نزدیکی بهناتوانی در برونگراییدمپردریک شرکت صنعتیدرتهران اصفهان: کتاب اولین کنگره دوسالانه روان شناسی صنعتی و سازمانی.
آقاجانی، سیف الله. (1375). بررسی ارتباط بین تیپ شخصیتی مستعد سرطان با راهبردهای مقابله با استرس در دانشجویان اردبیل. پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی، دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس.
بدیع، محمد (1390). بررسی و مقایسهی عملکردهای شناختی و اجرایی در بیماران دیابتی نوع دو و بیماران پیش دیابتی. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم تربینی و روان شناسی دانشگاه اصفهان.
بشیرپور، خدیجه. (1386). بررسی مقایسه ای ویژگی های شخصیتی، میزان استرس و افسردگی در افراد مبتلا به سرطان و عادی. پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه تبریز.
بیرامی، منصور و نعمتی سوگلی تپه، فاطمه (1387). مقایسه ابعاد شخصیت، تیپ C و راهبردهای مقابله ای در افراد مبتلا به سرطان و عادی. فصلنامه علمی=پژوهشی روانشناسی دانشگاه تبریز، سال سوم، شماره 12، صفحات 45-23.
جعفری، عیسی، سهرابی، فرامرز، جمهری، فرهاد و نجفی، محمود (1388). رابطه تیپ شخصیتی C، منبع کنترل و سخت رویی در بیماران مبتلا به سرطان و افراد عادی. مجله روان شناسی بالینی، سال اول، شماره 1، صفحات 66-57.
خداپناهی، محمدکریم (1382). نوروسایکولوژی و سایکوفیزیولوژی. تهران: انتشارات سمت.
خدیوی، میثم، زرگر، یدالله و داودی، ایران (1391). اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه ی شناختی- رفتاری بر الگوی رفتاری تیپ A و استرس شغلی در کارکنان یک شرکت صنعتی. مجله دست آوردهای روان شناختی، دوره چهارم، شماره 1، صفحات 198-175.
داودی، ایران، صفی خانی، آرامه و مهرابی زاده هنرمند، مهناز (1388). بررسی سیستم های مغزی- رفتاری به عنوان پیش بین های تیپ های شخصیتی A، C و D. مجله دستاوردهای روان شناختی، سال 16، شماره 2، صفحات 112-87.
دلاور، علی (1385). پژوهش در علوم تربیتی و روان شناسی. تهران: نشر ویرایش.
رضوانفرد، مهرناز، اختیاری، حامد، مکری، آذرخش و کاویانی، حسین (1386). رابطه ویژگی های شخصیتی و تکانشگری با میزان وابستگی نیکوتین در افراد سیگاری. تازه های علوم شناختی، سال 9، شماره 4، صفحات 49-33.
روزنهان، دیوید ال و سلیگمن، مارتین ای پی (1995). آسیبشناسی روانی. ترجمهی یحیی سید محمدی (1379). تهران: نشر ساوالان.
سپهریان، فیروزه و جوکار، لیلا. (1391). ارتباط اعتیاد به اینترنت با اضطراب در تیپ های شخصیتی نوع A و B. مجله پژوهش های علوم شناختی و رفتاری، سال دوم، شماره دوم، 30-17.
سریع القدم، زهرا (1384). مقایسه ابعاد شخصیتی سه گانه معتادین مرد خودمعرف سازمان بهزیستی شهرستان تبریز و افراد بهنجار. پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی عمومی، دانشگاه تبریز.
سلیمانی، حسین (1381). بررسی رابطه بین استرس و سلامت روان، با توجه به نقش تعدیل کننده تیپ شخصیتی الف و جایگه مهار در کارکنان مرد پتروشمی بندر امام شهرستان ماهشهر. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز.
السون، م اچ و هرگنهان، بی آر (1997). مقدمهای بر نظریهی یادگیری. ترجمهی سیف، علی اکبر (1389). تهران: انتشارات نیل.
شاکری نیا، ایرج. (1388). رابطه ی بین ویژگی های شخصیتی، سلامت روان و پرخاشگری با عادات رانندگی در رانندگان پرخطر، مجله علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد، دوره 18، شماره 3، صفحات 235-233.
شفیعی، هانیه، جاویدی، حجت الله و کاظمی، سلطانعلی (1390). مقایسه ویژگی های شخصیتی با سلامت روان زنان و مردان دارای بیماری قلبی و کلیوی. فصنامه زن و جامعه، سال 2، شماره 2، صفحات 149-62.
شولتز، داون؛ شولتز، سیدنی الن (1998). نظریههای شخصیت. ترجمهی یحیی سیدمحمدی، (1387). تهران: موسسه نشر هما.
صالحی، مرتضی (1380). اعتیاد. تهران: انتشارات رشد.
صمدی نظری، مهسا، ابراهیمی دریانی، ناصر، یراقچی، آزاده، فرخی، نورعلی و رضائی، امید. (1392). پیش بینی کیفیت زندگی بر اساس تیپ شخصیتی D در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر. مجله گوارش، دوره 18، شماره 2، صفحات 87-80.
عسگری، پرویز، حیدری، علیرضا، نادری، فرح، مرعشیان، فاطمه، نقی پور، سیما و ضمیری، امین. (1389). راهنمای آزمون های روان شناختی. اهواز: انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی اهواز.
عسگری، پرویز، عنایتی، میرصلاح الدین، عسگری، مانا و روشنی، خدیجه (1390). رابطه مسئولیت پذیری، ریسک پذیری و هیجان خواهی با تیپ D. اندیشه و رفتار، دوره 5، شماره 20، صفحات 25-17.
عسگری، پرویز، عنایتی، میرصلاح الدین، عسگری، مانا و روشنی، خدیجه (1390). رابطه بین مسئولیت پذیری، ریسک پذیری و هیجان خواهی با تیپ D. اندیشه و رفتار، دوره پنجم، شماره 20، صفحات 24-17.
فیست، جس و فیست، گریگوری. جی (2002). نظریههای شخصیت. ترجمهی یحیی سیدمحمدی (1386). تهران: موسسه نشر هما.
قربانی، نیما و دژکام، محمود (1373). ارتباط سخترویی ، الگوی رفتاری تیپ و رفتار مستعد بیماریهای کرونری (تیپ2). مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، سال 18، شماره3، 34-23.
جعفری، عیسی، سهرابی، فرامرز، جمهری، فرهاد و نجفی، محمود. (1388). رابطه بین تیپ شخصیتی C، منبع کنترل و سخت رویی در بیماران مبتلا به سرطان و افراد عادی. روان شناسی بالینی، شماره 1، صفحات 66-57.
قمری گیوی، حسین و رجبی، سوران (1389). میزان شیوع مصرف سیگار در دانشجویان و متغیرهای مرتبط با آن. پنجمین سمینار سراسری بهداشت روانی دانشجویان. تهران 22 و 23 اردیبهشت 1389.
کریمی، یوسف (1385). روانشناسی شخصیت. تهران: انتشارات ویرایش.
کلانتری، جهانگیر (1377). بررسی رابطه ساده و چند گانه متغیرهای سرسختی روانشناختی، تیپ شخصیتی الف و فشارزاهای روانی با بیماریهای دانشآموزان پسر سال سوم نظام جدید شهرستان اهواز. پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی. دانشگاه شهید چمران اهواز.
گرامی اصل، نسرین، بدری، رحیم و زینالی، شیرین (1388). مقایسه ویژگی های تیپ شخصیتی A و B و هیجان خواهی زنان و مردان متخلف رانندگی در شهر تبریز. مجله زن و مطالعات خانواده، سال دوم، شماره پنجم، صفحات 108-97.
گنجی، حمزه (1390). روان شناسی کار، تهران:نشر ساوالان.
محرابی،سعید، دلاور، علی، مرادی، قاسم، اسماعیل نسب، نیر، پولادی، آتیه و عالیخانی، سعید (1386). مصرفسیگاردر جمعیت15تا64 سالهایران درسال 1388.مجله تخصصی اپیدمیولوژی در ایران، 3(1و2): 9-1.
مقصودی، سوده و نخعی، مهدیه (1392). بررسی تیپ شخصیتی (A و B) بیماران قلبی بستری شده در بیمارستان های شهر کرمان. مجله اخلاق زیستی، سال سوم، شماره هشتم، صفحات 156-133.
مهرابی زاده هنرمند، مهناز، صفی خانی، آرامه و داودی، ایران (1389). مقایسه تیپ های شخصیتی A، C و D در بیماران قلبی- عروقی، سرطانی، دیابتی و افراد غیر بیمار در شهرستان اهواز. دومین همایش علمی دانشجویان روان شناسی. مجموعه مقالات، صفحات 114-113.
نجاریان، بهمن؛ مکوندی، بهنام؛ دباغ، بهرام و نیکفر، سارا (1374). ساخت و اعتبار یابی مقدماتی برای سنجش تیپ الف. مجله علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز. سال دوم، شماره اول و دوم، 50-24.
نعامی، عبدالزهرا. (1390). رابطه استعداد خستگی شغلی با عاطفه مربوط به شغل، نارسایی شناختی و قیود سازمانی. مجله علوم رفتاری، دوره 5، شماره 1، صفحات 82-75.
نوری فسالنچی، فاطمه، پورشهباز، عباس، دولتشاهی، بهروز، فرهودیان، علی و چمی کارپور، مهدی (1391). پیش بینی وابسگی به سیگار در مردان از طریق ابعاد شخصیت در الگوی هفت عاملی کلونینجر. دانش و پژوهش در روان شناسی کاربردی، سال سیزدهم، شماره 4، صفحات 102-94.
منابع لاتین
Abolfathi Momtaz, Y., Tengku Aizan, H., & Rahimah, I. (2014). Smoking and cognitive function. Alzheimer's & Dementia, 10(4): P748.
Acton, GS. (2008). Measurement of impulsivity in a hierarchical model of personality traits: Implications forsubstance use. Subst Use Misuse, 38(1): 67-83.
Allen, S., & Shultz, D. (2005).Theories of personality 8th edition. Duane.
Alnasir, F., & Rahman Alfulaij A.R. (2014). Type A and B personalities from a psychological perspective among medical students. International Journal of Psychophysiology, 94(2): 208.
Alvarez-Lopez, E., Gutierrez-Maldonado, J., & Andres-Pueyo, A. (2001). Smoking and schizotype. Psicothema, 13: 68-72.
Anderson, IR. (1995). Learning and memory. An integrated approach. New York: Wiley.
Ansari, N., Homapour, M., Azaditalab, H., Sadatmazloomi, SM., Shomali, AR., Vakilian, R. (2013). Reviewing Personality Types of A, B, C, D and its Effect on Performance of Managers of Organizations. INTERDISCIPLINARY JOURNAL OF CONTEMPORARY RESEARCH IN BUSINESS, 5(1): 1002-1006.
Anstey, K.J., Von Sanden, C., Salim, A., O'Kearney, R. (2007). Smoking as a risk factor for dementia and cognitive decline: a meta-analysis of prospective studies. Am J Epidemiol, 166(4): 367-78.
Asendorpf, JB. (1993). Social inhibition: A general-developmental perspective. Seattle WA, Hogrefe and Huber Publishers; 1993.
Ashare, R.L., Falcone, M., & Lerman, C. (2014). Cognitive function during nicotine withdrawal: Implications for nicotine dependence treatment. Neuropharmacology, 76: 581-591.
Baddely, AD. (2002). The psychology of memory. 2 nd. England: John wiley & sons, ltd.
Bagherian, R., & BahramiEhsan, H. (2011). Psycholometric properties of the Persian version of type D personality scale (DS14). Iran J Psychiaty Bahav Sci, 5: 12-7.
Bareefoot, I.C., dashlstrom, W.G., & williams, R.B. (1983). Hostility, CHD Incidence and total mortality: A 25-year follow-up study of 255 physicians. Psychosomatic medicine, 45: 559-563.
Berkman, LF., & Syme, AS. (1979). Social networks, host resistance, and mortality: A nine-year follow-up study of Alameda county residents. Am J Epidemiol, 109: 186-204.
Booth-kewley, s., friedman, H.S. (1987). Psychological predictors of heart disease: A quantitative review. Psychological bulletin, 101: 343-362.
Bortner, R. (1969) A short rating scale as a potential measure of pattern A behavior. Journal of Chronic Diseases, 22: 87-91.
Bricher, JB., Rajan, KB., Andersen, MR., & Peterson, AV. (2005). Does parental smoking cessation encourage their young adult children to quit smoking? A prospective study. Addiction, 100: 379-386.
Broadbent, DE., Cooper, PF., Fitzgerald, P., & Parkes, KR. (1982). The Cognitive Failures Questionnaire (CFQ) and its correlates. Br J Clin Psychol, 21: 1-16.
Byrne, D.C., & rosenman, R.H. (1986). The Type A behavior pattern as a precursor to stressful life-events. A confluence of coronary risk. British Journal of medical Psychology, 59: 75-82.
Carmelli. D., Rosenman. R. H., & Chesney, M. A. (1987). Stability of the Type AStructurcd Interview and related quesadult cohort of twins.Journal of Behavioral Medical, 10: 513-525.
Cartwright-Hatton, S., Wells, A. (1997). Beliefs about worry and intrusion: The metacognitions questionnaire. J Anxiety Disord, 11: 279-315.
Carver, CS., & Smith, J. (2013). The annual review of psychology is online at downloaded from psych.annualreviews.org. Personality and coping, 61: 679 704.
Chapman, B., Duberstein, P., Tindle, H.A., Sink, K., Robbins, J., Tancredi, D., et al. (2012). Personality Predicts Cognitive Function Over 7 Years in Older Persons. The American Journal of Geriatric Psychiatry, 20(7): 612-621.
Cloninger, C.R. (2006). Biology of personality dimensions. Current Opinions in Psychiatry, 13: 611-616.
Cohen, D.A., Farley, T.A., & Mason, K. (2003). Why is poverty unhealthy? Social and physical mediators. Journal of Social Science & Medicine, 57: 1631-1641.
Cohen, J. B., Syme, S. L., Jenkins. C. D., & Kacan, A. (1975). The cultural context of type A behavior and the risk of CHD. American Journal of Epidemiology, 102,434.
Condén, E., Ekselius, L., & Åslund, C. (2013). Type D personality is associated with sleep problems in adolescents. Results from a population-based cohort study of Swedish adolescents. Journal of Psychosomatic Research, 74(4): 290-295.
Contrada, R.J., Krantz, D.S., & Hili, D.R. (1988). Type A behavior. Emotion. And psychophysiologic reactivity: psychological and biological interactions. New York: Wiley.
Cook, W.W., & Medley, D.M. (1954). Proposed hostility and pharisaic – virtue scores for the MMPI. Journal of Applied Psychology, 38: 414-418.
Dembroski, T.M., MacDougall, J.M., Costa, P.T., & Grandits, G.A. (1989). Components of hostility as predictors of sudden death and myocardial infarction in the multiple risk factor intervention trial. Psychosomatic Medicine, 51: 514-522.
Denollet, J. (2000). Type D personality. A potential risk factor defined. J Psychosom Res, 49: 255-66.
Denollet, J. (2005). Standard assessment of negative affectivity, social inhibition, and type D personality. Psychosomatic Medicine, 67: 89-97.
Denollet, J., & Van Heck, GL. (2001). Psychological risk factors in heart disease. What type D personality is (not) about. J Psychosom Res, 51: 465-8.
Denollet, J., Conraads, VM., Brutsaert, DI., Clerck, LD., Stevens, WJ., & Vrints, CL. (2003). Cytokines and immune activation in systolic heart failure: The role of type-D personality. Brain Behav Immun, 17(4): 304-9.
Denollet, J., Schiffer, AA., & Spek, V. (2010). A general propensity to psychological distress affects cardiovascular outcomes: evidence from research on the type D (distressed) personality profile. Circ Cardiovasc Qual Outcomes, 3: 546-57.
Denollet, J., Sys, SU., Stroobant, N., Rombouts, H., Gillebert, TC., Brutsaert, DL. (1996). Personality as independent predictor of long-term mortality in patients with coronary heart disease. Lancet, 34: 417-21.
Eton, D.T., & Lepore, S.J. (2002). Prostate cancer and healthrelated quality of life: A review of the literature. Psycho-Oncology, 11: 307-326.
Fernández-Ballesteros, R. (2001). Cancer-prone Personality, Type C. International Encyclopedia of the Social & Behavioral Sciences, 1439-1443.
Friedman, H.S., Hall, J.A. & Harris, M.J. (1985). Type A behavior, nonverbal expressive style, and health. Journal of Personality and Social Psychology, 48: 1299-1315.
Friedman, H.S., Tucker, J. S., & Reise, S. P. (1995). Personality dimensions and measures potentially relevant to health: A focus on hostility. Annals of Behavioral Medicine, 17: 245-253.
Friedman, M., & Almer, R.H. (1985). Association of specific overt behavior pattern with blood and cardiovascular findings. Journal of the American Medical Association, 169: 1289-1296.
Friedman, m., & rosenman, R.H. (1974). Type A Behavior and Your Heart. New York: Knopf.
Garssen, B. (2004). Psychological Factors and Cancer Development: Evidence after 30 Years of Research. Journal of Clinical Psychology Review, 24: 315-338.
Garssen, B. (2007). Repression: Finding Our Way in the Maze of Concepts. Journal of Behavioral Medicine, 30(6): 471-81.
GhorbaniAmir, H.A., AhmadiGatab, T., & shayan, N. (2011). Relationship between Type A Personality and Mental Health. Procedia – Social and Behavioral Sciences, 30: 2010-2018.
Glass, D. C., karkoff, L. P., Contrado, R., Hilton,W. F., Kehoe, K., Mannucci, E. G., et al. (1980). Effect of harassment and competition upon cardiovascular and plasma catecholamine responses in type A and type B individuals. Psychophysiology, 17: 453-463.
Glass, D.C. (1977).Behavior Patterns, stress, and coronary heart disease. I lillsdale: NJ: Erlbaum.
Graham, E., & Lachman, M. (2014). Personality traits, facets and cognitive performance: Age differences in their relations. Personality and Individual Differences, 59: 89-95.
Grilli, MD., & Verfaellie, M. (2014). Personal semantic memory: Insights from neuropsychological research on amnesia. Neuropsychologia, 61: 56-64.
Habra, ME., Linden, W., Anderson, JC., Weinberg, J. (2003). Type D personality is related is related to cardiovascular and neuro endocrine reactivity to acute stress. J Psychosom Res, 55: 235-45.
Hamilton, JA. (2005). Attention, personality, and the self- regulation of mood: Absorbing interest and boredom. Progress in Exp Pers Res, 10: 281-315.
Hamilton, JA. (2010). Attention, personality, and the self- regulation of mood: Absorbing interest and boredom. Progress in Exp Pers Res, 10: 281-315.
Haynes, S. G., & Matthews, K. A. (1988). Review and methodological critique of recent studies on Type A behavior and cardiovascular disease. Annals of Behavioral Medicine, 10: 47-59.
Hill, RD., Nilsson, LG., & Nybery, L. (2003). Cigarette smoking and cognitive performance in healthy Swedish. Age and Ageing, 32(5): 548-550.
Hosaka, T., Fukunishi, I., Aoki, T., Rahe, R.H. & Solomon, G.E. (1999). Development of a "Type C" Iventory: Cross-Cultural Applications. Tokai J Exp Clin Med, 24(2): 73-76.
Houlihan, ME., Pritchard, WS., & Robinson, JH. (2001). Effects of smoking/nicotine on performance and event. related potentials during a short .term memory scanning task. Psychopharmacology, 156(4): 388-396.
Houston, B. K., &Vavak, C. R. (1991). Cynical hostility: Developmental factors, psychosocial correlates, and health behaviors. Health Psychology, 10: 9-17.
Houston, D.M. (1998). The relationship between cognitive failure and self-focused attention. British Journal of Clinical Psychology, 28(1): 85-86.
Howard. I. H., Rechnitzer, P. A., Cunningham , D.A., & Donner, A. P. (1986) . Change in Type A behavior a year after retirement. The Gerontologist, 26: 643-649.
Ilgaz, G., Altun, A., & Aşkar, P. (2014). The effect of sustained attention level and contextual cueing on implicit memory performance for e-learning environments. Computers in Human Behavior, 39: 1-7.
Ironson.G., Taylor, C. B., Boltwood, M., bartzokis, T., Dennis. C., Chesney, M., et al. (1992). Effects of anger on left ventricular ejection fraction in coronary artery dis ease. American Journal of cardiology, 70: 281-285.
Jonge, P., Denollet, J., Van Melle, J., Kuyper, A., Honig, A., Hschene, A., et al. (2007). Association of type-D personality and depression with somatic health in myocardial infarction patients. J Psychosom Res, 63(5): 477-89.
Kahn, HA. (1963). The relationship of repeated coronary heart disease mortality to physical activity of work. Am J Pub Health, 53: 1058-67.
Kamiya, M.Y., Magyari-Köpe, YB., & Shiraishi, NK. (2014). Modeling of resistive random access memory (RRAM) switching mechanisms and memory structures. Advances in Non-Volatile Memory and Storage Technology, 32: 262-287.
Kassel, J.D., Wardle, M., & Roberts, J.E. (2007). Adult attachment security and college student substance use. Addictive Behaviors, 32: 1164-1176.
Knoops, KT., De Groot, LC., Kromhout, D., Perrin, AE., Moreiras-Varela, O., Menotti, A., et al. (2004). Mediterranean diet, lifestyle factors, and 10 year mortality in elderly European mean and women: The HALE project. J Am Med Associat, 292: 1433-9.
Kokras, N., Kouzoupis, A.V., & Papadimitriou, G.N. (2013). 1705 – Prevalence of personality type D in Greece. European Psychiatry, 28(1): Page 1.
Kolliakou, A., & Joseph, S. (2000). Further evidence that tobacco smoking correlates with schizotypal and borderline personality traits. Personality and Individual Differences, 29: 191-194.
Krantz, D. C., Lundberg, U., Franken, A., & Haeuser, M. (1987). Stress and Type A behavior: Interactions between environmental and biological factors. In A. Baum J.E Singer (Eds), Handbook of Psychology and health (vol.5) Hillsdale, NJ: Erlbaum.
Krantz, D. S.., & durel, L. A. (1983). Psychobiological substrates of the Type A behavior pattern .Health Psychology, 2: 393-411.
Lee, M.S., & Jung, I.K. (2012). Comparisons of temperament and character between problematic internet users and problematic drug users in Korean adolescents. Open Journal of Psychiatry, 2: 228-234.
Li Wan, B.H., Friedman, N.N., & Crawford, BH. (2008). Smoking status affects men and women differently on schizotypal traits and cognitive failures. Personality and Individual Differences, 44: 425-435.
Libon, L., Delano-Wood, M.W., & Bondi, R.A. (2014). Mild Cognitive Impairment. Encyclopedia of the Neurological Sciences (Second Edition), 34(3): 72-75.
Little, H.J. (2000). Behavioral mechanisms underlying the link between smoking and drinking. Alcohol Research and Health, 24(4): 215-224.
Londen, F.A. (2008). Type D personality: Predictor of general psychological distress after military deployment? (Master's thesis, Utrecht University).
Lum, J., Conti-Ramsden, G., Page, D., & Ullman, MT. (2012). Working, declarative and procedural memory in specific language impairment. Cortex, 48(9): 1138-1154.
Mag Righi, S., & Rocchetti, G. (2006). Cognitive failures and circadian typology. Personality and Individual Differences, 37: 107-113.
Margolis, L. H., Mcleroy, K. R., Runyan. C. W., & Kaplan, B. H. (1983). Type A Behavior: An ecological approach of Behavioral medicine, 6: 245-258.
Mathews, K.A. (1988). Are socio demographic variables markers for psychological determinants of health? Health psychology, 8: 641-648.
Mathews, K.A., & Jennings, J.R. (1984). Cardiovascular responses of boys exhibiting the type A behavior pattern. Psychosomatic medicine, 46: 484-497.
Matthews, G., Coyle, K., & Craig, A. (1990). Multiple factors of cognitive failures and their relationship with stress vulnerability. Journal of Psychopathology and Behavioral Assessment, 12: 49-65.
Mcadoo, W.G., Weinberger, M.H., Miler, I.Z. Feinberg, N.S., & Grim, C.E. (1990). Race and gender influence hemodynamic responses to psychological and physical stimuli. Journal of Hypertension, 8: 961-967.
Mecacci, L., & Righi, S. (2006). Cognitive failures, Meta cognitive beliefs and aging. Pers Individ Dif, 40: 1453-9.
Michal, M., Wiltink, J., Till, Y., Wild, P., Münzel, T., Blankenberg, S., et al. (2010). Type-D personality and depersonalization are associated with suicidal ideation in the German general population aged 35-74: Results from the Gutenberg Heart Study. Journal of Affective Disorders, 125(1-3): 227-233.
Miller, S. B., Turner, J. R.., Sherwood, A., Brownley, K. A., Hinderliter, A I. Hinderliter , A .I., et al. (1995). Parental history of hypertension and cardiovascular response to stress in black and while men. International Journal of Behavioral Medicine, 2: 339-357.
Mitchell, S.H. (1999). Measurment of impulsivity in cigarette smokers and non-smokers. Psychopharmacology, 146: 455-464.
Mols, F., Denollet, J., Kaptein, A., Reemst, P., & Thong, M. (2012). The association between Type D personality and illness perceptions in colorectal cancer survivors: A study from the population-based PROFILES registry. Journal of Psychosomatic Research, 73(3): 232-239.
Mols, F., Holterhues, C., Nijsten, T., van de Poll-Franse, L. (2010). Personality is associated with health status and impact of cancer among melanoma survivors. European Journal of Cancer, 46(3): 573-580.
Mols, F., Thong, M., van de Poll-Franse, L., Roukema, A., & Denollet, J. (2012). Type D (distressed) personality is associated with poor quality of life and mental health among 3080 cancer survivors. Journal of Affective Disorders, 136(1-2): 26-34.
Mols, F., Thong, MS., van de Poll-Franse, LV., Roukema, JA., & Denollet, J. (2012). Type D (distressed) personality is associated with poor quality of life and mental health among 3080 cancer survivors. J Affect Disord, 136: 26-34.
Morten, VW., Hulstrup, AM., Hertz, J., & bonde, JP. (2010). Sleep and Cognitive Failures Improved by a Three-Month Stress Management Intervention .international journal of stress management, 17(3): 193-213.
Orfutt. C., Lacroix, J. M. (1988). Type A behavior pattern and symptom reports: A prospective investigation. Journal of Behavioral Medicine, 11: 227-237.
Pedersen, N. L., Lichtenstein, P., Plomin, R., Defaire, U., Mcclearn, G. E., & Matthews, K. A. (1989). Genetic and environmental influences for type A-like measures and related traits: A study of twins reared traits: A study of twins reared apart and twins reared together. Psychosomatic Medicine, 51: 428-440.
Pedersen, S.S., Denollet, J. (2006). Is Type D Personality Here to Stay? Emerging Evidence Across Cardiovascular Disease Patient Groups. Curr Cardiol Rev, 2: 205-13.
Perna, G., Citterio, A., Di Rosa, E., Motta, A., Grassi, M., & Caldirola, D. (2012). P-520 – Cognitive performance and cigarette smoking in patients with mood disorders. European Psychiatry, 27(1): Page 1.
Pocnet, C., Rossier, J., Antonietti, J., & Gunten, A. (2013). Personality features and cognitive level in patients at an early stage of Alzheimer's disease. Personality and Individual Differences, 54(2): 174-179.
Ragland, D.R., & Brand, R.J. (1988). Type A behavior and mortality from coronary heart disease. New England Journal of Medicine, 318: 65-69.
Reason, J. (1988). Stress and cognitive failure handbook of life stress, cognition, and health. New York: Wiley; P: 34-39.
Reason, J. (2010). Stress and cognitive failure handbook of life stress, cognition, and health. New York: Wiley.
Roberston, IH., Maniy, T., Andrade, J., Baddeley, BT., & Yiend, J. (2009). Performance correlates of everyday attention failures in traumatic brain injured and normal subjects. Neuro Psychol, 35: 747-58.
Robinson, SM., & Walsh, J. (2008). Cognitive factors affecting abstinence among adolescent poly substance abusers. Psychol Rep, 75(1 Pt 2): 579-89.
Rosenman, R. H. (1978). The interview method of assessment of the coronary-prone behaviors in the Western Collaborative Group Study. New York: Springer-Verlag.
Rosenman, R. H., Brand, R. J., Jenkins, C. D., Friedman, M., Straus, R., & Wurm, M. (1975). Coronary heart Disease in the Western collaborative Group study: Final follow – up experience of 81 1/2. Journal of the American Medical Association, 233: 872-877.
SanderS, J. D., Smith, T. W., & Alexander, J. F. (1991). Type A behavior and marital interaction. Hostile-dominant responses during conflate. Journal of Behavioral Medicine, 14: 567-580.
Segerstrom, S.C. (2003). Individual differences, immunity, and cancer: Lessons from personality Psychology, Brain Behavior and Immunity, 17: 92-97.
Shavers, V.L., Lawrence, D., Fagan, P., & Gibson, J.T. (2005). Racial/ethnic variation in cigarette smoking among the civilian US population by occupation and industry, YUS-CPS 1998-1999. Preventive Medicine, 41: 597-606.
Shaw, W.S., & Dimsdale, J.E. (2007). Type A Personality, Type B Personality. Encyclopedia of Stress (Second Edition), 782-786.
Shehata, G.A., & Bateh, A.M. (2009). Cognitive function, mood, behavioral aspects, and personality traits of adult males with idiopathic epilepsy. Epilepsy & Behavior, 14(1): 121-124.
Shekelle. R. B., Hulley, S. B., Neaton, J. D., Billings, I. H., Borhani, N. O., Gerace. T. A., et al. (1985). The MRFIT Behavior pattern study: ll. Type A behavior and incidence of coronary heart disease. American Journal of Epidemiology, 122: 559-570.
Skinner, M. D., Aubin, H. J., & Berlin, I. (2004). Impulsivity in smoking, nonsmoking, and ex-smoking alcoholics. Addictive Behaviors, 29(5): 973-978.
Smith, T.W., & ANDERSON, N. B. (1989). Models of personality and disease: An interactional approach to type A behavior and cardiovascular risk. Journal of Personality and Social Psychology, 50: 1166-1173.
Sorensen, G., Jacobs, D. R., Pirif, P., Folsom, A., Luepker, R., & Gillum, R. (1987). Relationships among type A behavior. Employment experiences, and gender: employment experiences. And gender: the Minnesota heart survey. Journal of behavioral medicine, 10: 323-336.
Spiga, R. (1986). Social interaction and cardiovascular response of boys exhibiting the coronary-prone behavior pattern. Journal of Pediatric Psychology, 11: 59-69.
Strauss, E., Sherman, EMS., & Spree, O. (2006). A compendium of Neuro psychological tests: Administration, Norms and commentary, 3 rd Ed. New York: oxford university Press.
Sullivan, B., & Payne, TW. (2007). Affective disorders and cognitive failures. Am J psychiat, 164: 1663-8.
Suls, J., & Sanders, G. S. (1988). TYPE A behavior as a general risk factor for physical disorder. Journal of Behavioral Medicine, 11: 210-226.
Thoresen, C. E.. Pattilo, J. R. (1988). Exploring the Type A behavior pattern in children and adolescents. New York: Wiley.
Wallace, JC., Popp, E., Mondore, S. (2006). Safety climate as a mediator between foundation climates and occupational accidents: A group level investigation. J Appl Psychol. 91(3): 681-8.
Wallace, JC., Vodanovich, SJ., & Restino, BM. (2003). Predicting cognitive failures from boredom proneness and daytime sleepiness scores: An investigation within military and undergraduate samples. Pers Individ Dif, 34: 635-44.
Wang, CH., Lu, T., Liao, W., Yuan, S., Kuo, P., Chuang, H., et al. (2010). Cigarette smoking and cognitive impairment: A 10-year cohort study in Taiwan. Archives of Gerontology and Geriatrics, 51(2): 143-148.
Wells, A., & Mathews, G. (1996). Modeling cognitive in emotional. Research and Therapy, 34: 881-888.
White, H.R.., Nagin, D., Replogle, E., & Stouthamer-Loeber, M. (2004). Racial differences in trajectories of cigarette use. Journal of Drug and Alcohol Dependence, 76: 219-227.
Williamas. R. B., & Barefoot, K. C. (1988). Coronary-prone behavior: The emerging role of the hostility complex. New York: Wiley.
Williams, L., O'Connor, R. C., Grubb, N. R., & O'Corroll, R. E. (2010). Type D personality and illness perceptions in myocardial infarction patients. Journal of Psychosomatic Research, 70(2): 141-144.
Williams. R. B., Haney T. L., Lee K. L., Kong, Y.H., Blumenthal, J.A., & Whalen. R. F. (1980) Type A behavior, hostility .and coronary atherosclerosis. Psychosomatic Medicine, 42: 539-549.
Woods, P. J., & Burns, J. (1984). Type A behavior and illness in general. Journal of Behavioral Medicine, 7: 411-415.
Woolfolk, AE. (2004). Educational psychology (9 th ed). Boston: Allyn and Bacon.
World Health Organization. (2008). WHO Report on the Global Tobacco Epidemic 2008: The MPOWER Package. Geneva: World Health Organization.
Wright, L. (1988). The Type A behavior pattern and coronary artery disease. American Psychologist, 43: 2-14.
Yu, X., Zhang, J., Liu, X. (2008). Application of the type-D scale (DS14) in Chinese coronary heart disease patients and healthy controls. J Psychosom Res, 65(6): 595-601.
Yuen, S., & Kuiper, N.A. (1992). Type A and self-evaluations: A social comparison perspective. Personality and Individual Differences, 13: 549-562.
1 – cognitive impairment
2- Wallace
3- Vodanovich
4- Restino
5- Wells
6- Morten
7- Hulstrup
8- Hertz
9- bonde
10- Reason
11- Popp
12- Mondore
13 – Shehata
14 – Bateh
15 – Michal et al
16 – Atkinson
17 – Strauss
18 – Sherman
19 – Spree
20 – Baddely
21 – working memory
22 – rehearsal
23 – Anderson
24 – Kamiya
25 – Magyari-Köpe
26 – Shiraishi
27 – episodic memory
28 – Woolfolk
29 – semantic memory
30 – proposion
31 – schema
32 – Grilli
33 – Verfaellie
34 – procedural memory
35 – Lum
36 – Conti-Ramsden
37 – Page
38 – Ullman
39 – displacement
40 – memory trace
41 – Terranel
42 – Damasive
43 – Tichener
44 – Ilgaz
45 – Altun
46 – Aşkar
—————
————————————————————
—————
————————————————————
1