تارا فایل

مبانی نظری عزت نفس و پیشرفت تحصیلی


مبانی نظری عزت نفس وپیشرفت تحصیلی

فصل دوم: پیشینه تحقیق
مبانی نظری
مبانی تجربی
مدل تحلیلی

مبانی نظری:
تعاریفی از عزت نفس:
مازلو عزت نفس را عبارت می داند از شایستگی، توانمندی، کفایت، اطمینان، استقلال و آزادی. چنانچه ارضاء گردد فرداحساس ارزشمند بودن، توانا بودن، مثمر به ثمر بودن و احساس غرور و اعتماد به خود می کند و اگر ارضاء نگردد فرد احساس حقارت، درماندگی و ضعف می کند (مدی، 1976).
راجرز عزت نفس را عبارت می داند از ارزیابی مداوم شخص نسبت به ارزشمندی خویشتن خود (شاملو، 1368).
روزنبرگ می گوید: هر فرد آگاهی هایی در مورد خود دارد، بخش ارزشی این آگاهی ها عزت نفس نام دارد رابسون عزت نفس را عبارت می داند از حس رضامندی، خویشتن پذیری که ارزیابی خود درباره ارزشمندی قدر و منزلت، جذابیت، شایستگی و کفایت و توانایی جهت ارضای تمایلات و خواسته های فرد، منتج می شود.
مولفه های عزت نفس عبارتند از: 1-امنیت 2-خودپذیری 3-پیوندجویی 4-تعهد 5-شایستگی

ابعاد عزت نفس:
1-بعد اجتماعی: هر چقدر ارتباط شخص با اجتماع کمتر باشد و فاقد محبت لازم و حمایت های اجتماعی باشد باعث کاهش عزت نفس فرد خواهد شد و هر چقدر ارتباط فرد با اجتماع بیشتر شود و از حمایت های اجتماعی و محبت لازم برخوردار باشد عزت نفس فرد بیشتر خواهد بود.
2-بعد تحصیلی: موفقیت ها و شکست های فرد در امر تحصیل علم و دانش در مدرسه و مسائل مربوط به آن مستقیماً بر عزت نفس اثر می گذارد و هر چه شکست بیشتر باشد عزت نفس پایین و هر چقدر موفقیت فرد بیشتر باشد عزت نفس فرد بالا خواهد رفت.
3-بعد جسمی: هر فرد نسبت به ظاهر و توانایی جسمی خود یک ارزیابی و برداشت دارد اگر این تصور در برداشت از وضعیت ظاهری و جسمی فرد منفی باشد از این نظر عزت نفس فرد پایین خواهد بود و برعکس.
4-بعد خانوادگی: فردی که احساس می کند عضو باارزشی از خانواده است و احترام بیشتری برای او قائلند عزت نفس او بالا خواهد بود.
5-بعد کلی عزت نفس: ارزیابی و تصور کلی فرد از خود و خویشتن است و اساس ارزیابی فرد در همه زمینه هاست.
نیاز حرمت و احترام به خود
فرد پس از برآورده ساختن نیازهای فیزیولوژیکی، ایمنی و عشق متوجه جلب احترام دیگران و احترام به خود می شود.
همه ما به عنوان یک انسان احساس می کنیم حق داشته باشیم که دیگران در قالب وجودی صاحب ارزش، با ما رفتار کنند. اهانت و پرخاش شدید یک کودک سه ساله به یک کودک کوچکتر از خود شاید رنجش و ناراحتی برای او فراهم سازد. این ناراحتی را حداقل از چشمان کودکی که مورد تعرض و اهانت قرار گرفته می توان مشاهده کرد. شخصی که احساس ناکارآوری می کند احتمالاً توان و انرژی خود را به قصد تایید کارآوری، متوجه خویش می سازد.
او مایل است کارآوری و شایستگی خود را به دیگران نشان دهد ولی بیشتر به قانع ساختن خویش سرگرم می شود. نیاز احترام به خود با عزت نفس تعامل دارد یعنی احساس هایی که درباره خودتان دارید تا اندازه ای بسیار زیاد با باورهایتان نسبت به دیگران بستگی د ارد به ویژه دیگرانی که به شما احترام می گذارند. اشخاصی که به خود احترام می گذارند و یا از سوی دیگران احترام می بینند به ندرت اتفاق می افتد که بخواهند توانایی ها و ظرفیت های خویش را نشان دهند. آنها صرف نظر از آنچه انجام داده اند یا می دهند و یا دیگران چگونه احترام شان را دارند از این وضع لذت می برند و شاید دچار غرور و افتخار هم شوند این دسته افراد مداوماً به تعریف و تمجید نیاز ندارند و خواهان توجه مستمر نیستند (هر چند ممکن است از توجه خوششان آید). اینگونه افراد از داور های نسبت به خود یا قضاوت کردن درباره دیگران نه ترس و واهمه ای دارند و نه از انجام این کار عقب نشینی می کنند. آنها همچنین نیاز دارند که برای رفع نگرانی های خود وقت و انرژی فراوانی صرف نمایند (بخشی، 1383).

نشانه های عزت نفس ناسالم و عزت نفس سالم:
هم چنان که کودک رشد می کند و بزرگ می شود، عزت نفس او هم تغییر می یابد و دچار نوسان می شود. هر چه کودک تجربه ی بیشتری کسب می کند و ادراک جدیدی نسبت به خویشتن پیدا می کند، عزت نفس او هم بر همان پایه دچار تحول می شود. خوب است والدین نسبت به نشانه های عزت نفس سالم و عزت نفس ناسالم هوشیار باشند تا بتوانند به موقع به فرزندان خود کمک کنند. کودکی که دچار ضعف عزت نفس است، درصدد یادگیری و یا کسب مطلب تازه ای بر نمی آید. او همیشه دیدی منفی نسبت به خود داشته و جملاتی مثل من یک ابله هستم هیچ وقت هیچی یاد نمی گیرم و یا هیچ کس به من توجهی نمی کند، به خود می گوید: او قدرت تحمل ناکامی ها را ندارد و به سادگی از رفتار و گفته های سایرین دلخور شده و می رنجد. کودکانی که عزت نفس پائینی دارند، موانع و مشکلات موقت را پایدار و همیشگی می پندارند و چنین شرایطی را غیرقابل تحمل می دانند. به عبارت بهتر حس بدبینی در آن ها مسلط و حکمفرما است .
برعکس، کودکی که از عزت نفس بالایی برخوردار است، از معاشرت با دیگران لذت می برد و از بودن در محافل اجتماعی و انجام فعالیت های گروهی به اندازه ی انجام کارهای فردی و شخصی احساس رضایت و ناراحتی می کند. او از اقدامات جدید استقبال می کند و وقتی با مشکلی روبرو می شود توانایی یافتن راه حل را در خود می بیند. او هیچ گاه استعدادهای خود را دست کم نمی گیرد و کاستی های درونی خود را منصفانه می پذیرد. برای مثال، به جای این که بگوید: من یک ابله هستم، می گوید: من معنی آن را نمی فهمم؟ او نسبت به نقاط ضعف و قوت خود آگاه است و حس خوش بینی و مثبت نگری در او مستولی است (سلحشور، 1379).

عوامل موثر بر رشد عزت نفس کودکان و نوجوانان عبارتند از:
الف) خانه-روابط موجود بین والدین، خواهرها و برادرها، پدربزرگ، مادربزرگ و سایر اقوام و نزدیکان، تاثیر مستقیمی بر میزان عزت نفس کودک دارد. تجاربی که کودک از محیط زندگی خود کسب می کند، دوست یابی، نوع بازی های انتخابی و رویدادهای خوشایند و ناخوشایند دوران کودکی بر شکل گیری حس عزت نفس کودک موثرند.
ب) مدرسه-روابط اجتماعی و دوستانه ای که کودک با هم سالان خود برقرار می کند، معلمین، مربیان و مشاوران مدرسه بر میزان عزت نفس کودکان نقش بسزایی دارند. همچنین تجاربی که کودک از طریق انجام وظایف و تکالیف درسی خود می آموزد، فعالیت های فوق برنامه، ورزش، نظم و انضباط نقش عمده ای در این خصوص ایفاء می کند.
ج) اجتماع-روابط مختلفی که کودک با سایر افراد جامعه برقرار می کند، اعم از فرهنگ های مختلف، نژادها و مذاهب گوناگون، می تواند بر میزان رشد عزت نفس موثر باشند (سلحشور، 1379).

عزت نفس تحصیلی و پیشرفت تحصیلی:
یکی از مفاهیمی که به مفهوم نگرش به آن به آموزشگاه و یادگیری آموزشگاهی بسیار نزدیک است مفهوم نگرش به خود و عزت نفس تحصیلی در رابطه با یادگیری آموزشگاهی است موفقیت و تایید یا شکست و عدم تایید در تعدادی از تکالیف یادگیری و در مدتی نسبتاً طولانی به عزت نفس کلی درباره آموزشگاه و یادگیری آموزشگاهی می انجامد. به همین نحو موفقیت و تایید یا شکست و عدم تایید پس از چند سال تحصیلی منجر به این خواهد شد که دانش آموزان موفقیت یا شکست را به خودش به عنوان یاد گیرنده یا دانش آموز تعلیم دهد. سرانجام این دانش آموز یا باید از متهم کردن آموزشگاه یا معلمان به سبب عدم موفقیتش دست بردارد و خود را هدف اتهام قرار دهد و یا باید تایید آموزشگاه و معلمان را به خاطر موفقیتش به تایید خود مبدل سازد. دانش آموزی که مرتباً در آموزشگاه موفقیت کسب می کند باید تایید مدرسه و معلمان را به خود تعمیم دهد و یک مفهوم کلی مثبت درباره خودش به عنوان یادگیرنده ایجاد کند (سیف، 1363).
اکثر صاحب نظران برخورداری از عزت نفس (ارزیابی مثبت از خود) را به عنوان عامل مرکزی و اساسی در سازگاری عاطفی-اجتماعی، افراد می دانند این باور گسترش یافته و دارای تاریخچه طولانی نیز هست ابتدا روان شناسان و جامعه شناسان، از جمله ویلیام جیمز هربرت مید و چارلز کولی بر اهمیت عزت نفس تاکید داشتند همچنین محققان بسیاری دریافته اند که بین عزت نفس مثبت و نمرات بالا در مدارس رابطه وجود دارد (پپ و همکاران، 1989).
این ارتباط حتی زمانی که کودکان خودشان را به عنوان دانش آموز ارزیابی می کنند بالاتر است که می توان آن را در "عزت نفس تحصیلی" آنها نام نهاد.

دیدگاه های دانشمندان درباره عزت نفس:
1-دیدگاه بک:
بک (1985) می گوید: افراد یکه عزت نفس پایین دارند می کوشند موفقیت ها را به بیرون نسبت دهند و
شکست ها را به درون، شواهد بیانگر این مطلب است که کودکان نیز از این شیوه ها استفاده می کنند. بک متذکر
می شود که اغلب واکنش های منفی احساس ناشی از فقدان عزت نفس است.
2-دیدگاه هورنای:
هورنای معتقد است عزت نفس یکی از نیازهای انسان است و عبارتست از ارزش خود را در درجه اهمیت و
ارزشی که دیگران برای او قائل هستند، دانستن.
به عقیده هورنای، آگاهی شخص از خود واقعی و از استعدادهای بالقوه و امکاناتی که دارد او را قادر می سازد به
اینکه کاملاً تسلیم محیط اجتماعی نباشد و احیاناً از خود ابتکار به خرج دهد و شخصیت خود را به رنگ
مخصوصی درآورده و آنرا از شخصیت افراد دیگری که تحت تاثیر همان عوامل اجتماعی و فرهنگی قرار
گرفته اند ممتاز سازد، شخصی که عزت نفس پایین دارد از اینکه صاحب قدرت و سیادت شود مایوس شده و
حتی این امید را ندارد که بتواند روی پای خود بایستد یعنی قائم بذات باشد از اینرو می خواهد از آزار و ایذاء
دیگران در پناه قرار گیرد و ضمناً برای خود حامی و پشتیبان فراهم سازد تا در زندگی او را یاری کنند از این رو
سخت می کوشد مورد محبت دیگران واقع شود و همه او را دوست بدارند (سیاسی، 1371).
3-دیدگاه ماریون:
ماریون (1995)، معتقد است که عزت نفس دارای سه نشانه مهم و اساسی است که عبارتند از: حس ارزشمندی،
کنترل و شایستگی. منظور از "حس ارزشمندی" این است که کودک خود را دوست بدارد و احساس کند که
برای دیگران مهم و باارزش است.
دوم، کودکی که مفهوم کنترل کردن را درک کند، به سادگی نمی پذیرد که سایرین او را تحت کنترل و
سلطه ی خود درآورند، زیرا می خواهد خودش تصمیم بگیرد. اگر والدین و مربیان کودک نسبت به انتظارات و
خواسته های او عکس العمل مناسبی نشان دهند و شیوه تصمیم گیری درست را به او بیاموزند، می توانند موجب
رشد و پرورش حس کنترل درونی کودک شوند.
سوم، ایجاد "حس صلاحیت و شایستگی" در کودکان می تواند موجب موفقیت های آموزشی تحکیم روابط
اجتماعی و رشد مهارت های بدنی شود. به عبارت دیگر، می توان با تقویت این طرز تفکر که تو می توانی این کار
را انجام دهی، حتماً موفق خواهی شد، حس لیاقت و شایستگی را در او پرورش داد (سلحشور، 1379).
4-دیدگاه راجرز:
تصور نسبتاً دائمی هر فرد راجع به ارزشی که او برای خود قائل می شود و رابطه این ارزش یا خود واقعی است
که شامل تمام افکار، ادراک ها و ارزش ها که من را تشکیل می دهد و من شامل آنچه هستم وآنچه می توانم و بر
ادراک فرد از جهان تاثیر دارد. پشتکار انسان را موفق می کند و بهترین نردبان ترقی است.
افرادی که بر عزت نفس و پشتکار خود تکیه دادند، بیش از اشخاصی که به قریحه و مواهب طبیعی خود متکی
هستند بر رستگاری و پیشرفت نزدیکندو از خسران دور هستند. نسبت پشتکار و عزت نفس با مواهب طبیعی مثل
نسبت اراده است به قابلیت، همانطوریکه شخص هر قدر قابلیت انجام کاری را داشته باشد تا اراده انجام آن را
نکند به انجامش موفق نخواهد شد، همینطور هم هر قدر انسان، صاحب ذوق و قریحه و هوش باشد تا آن ذوق
مقرون به پشتکار و عزت نفس و تلاش نباشد مثمرثمر نیست، پس عزت نفس اساس امید است (سیف پناهی، 1378).
5-دیدگاه الیس:
به نظر الیس، انسان تمایلی به عشق و محبت، توجه به مراقبت و تشفی آرزوها دارد و از مورد تنفر قرار گرفتن
بی توجهی و ناکامی دوری می جوید، زمانیکه حادثه فعال کننده ای برای فرد اتفاق می افتد او براساس تمایلات
ذاتی خود ممکن است در برداشت متفاوت و متضاد از حادثه فعال کننده داشته باشد. یکی افکار و عقاید و
باورهای منطقی و عقلانی و دیگری افکار ، عقاید و برداشت های غیرعقلانی و غیرمنطقی در حالتی که فرد
تابع افکار و عقاید عقلانی و منطقی باشد به عواطف منطقی دست خواهد یافت و شخصیت سالمی خواهد داشت
در حالتی که فرد تابع و دستخوش افکار و عقاید غیرمنطقی و غیرعقلانی قرار گیرد با عواقب غیرمنطقی مواجه
خواهد شد. که در این حالت او فردی است مضطرب و غیرعادی که شخصیت ناسالمی دارد. بطور خلاصه در
نظریه الیس، انسانها تا حد زیادی خود موجد اختلافات و ناراحتی های روانی خود هستند انسان با استعداد و
آمادگی مشخص برای مضطرب شدن متولد می شود و تحت تاثیر عوامل فرهنگی و شرط شدنهای اجتماعی این
آمادگی را تقویت می کند.
دیدگاه اریکسون:
اریکسون معتقد است بحران هایی که در هر مرحله از رشد بوجود می آید اساس سلامت و یا تا سلامت بعدی شخصیت فرد را پایه ریزی می کنند اگر هر یک از این مراحل با این بحران ها که جنبه های مثبت و منفی دارند و قسمتی از جنبه های طبیعی رشد محسوب می شود برخورد رضایت بخش شود جنبه های مثبت شخصیت مانند اعتماد به دیگران، خودکفایی و عزت نفس به میزان بالایی جذب خود می شوند و به این ترتیب شخصیت به رشد خود ادامه می دهد برعکس اگر تعارض استمرار یابد و یا در اصل به نحو راضی کننده ای حل نشود "خود" در حال رشد صدمه می بیند و عناصر منفی شخصیت مانند بی اعتمادی شکست و تردید، احساس حقارت جذب "خود" می شود و در نتیجه شخصیت به شکل ناسالمی رشد می یابد. به عقیده اریکسون والدینی که به کودکان خود اجازه بروز ابتکار نمی دهند باعث می شوند که در آنها احساس گناه، کم ارزشی و گوشه گیری بوجود آید این کودکان از ابراز وجود می ترسند و ضمن اتکاء شدید به بزرگسالان در گروه ها به صورت فعال شرکت نمی کنند و بیشتر و در حاشیه آنها زندگی می کنند آنها بی هدف می شوند و یا جرات اینکه به دنبال هدف بروند را نخواهند داشت (شاملو، 1370).
اریکسون نیز با اصطلاح "من که هستم" سعی دارد نوعی تقابل خلاق میان تجسمی که شخص از خود دارد و تجسمی که دیگران از او دارند، را بیان کند "من که هستم" یعنی اینکه فرد احساس کند به گروه خود تعلق دارد و گذشته او به اعتبار آینده اش دارای معنای خاص است و در این (کیستی) عوامل خودآگاه و ناخودآگاه نقش دارند. اما فرایند (کیستی) را از فرایند "عزت نفس" ناخودآگاه تر می داند (بلوم، 1352).

روش های تقویت عزت نفس در کودکان و نوجوانان:
برای ساختن محیطی که باعث رشد و پرورش عزت نفس کودک شود توجه به نکات زیر ارزشمند و مفید است:
1-پذیرش کودک به عنوان فردی ارزشمند، دوست داشتنی و شایسته یکی از نیازهای کودک، شناسایی او از جانب والدین و سایر اطرافیانش است. واکنش کودک-والدین، اولین و ساده ترین نحوه تعامل انسانی به شمار می رود. واکنش افراد می تواند مثبت یا خوشایند و یا منفی و ناخوشایند باشد. عکس العملی که کودک از والدین خود دریافت می کند به قدری مهم است که اگر نتواند پاسخ مطلوب را در بر داشته باشد، حتماً موجب عکس العملی نامطلوب خواهد شد.
2-ایجاد محیطی سرشار از اعتماد، امنیت و محبت بی قید و شرط احساس تعلق و توجه-یکی از موثرترین روش های پرورش کودک، دلگرم کردن آنان است. دلگرمی به کودکان کمک می کند تا نسبت به خود و توانایی هایشان اعتقاد پیدا کرده، با جرات کاستی های خود را بپذیرند.
3-رعایت احترام متقابل:
4-رعایت عدل و انصاف بین فرزندان، طوری که آنها متوجه این موضوع بشوند.
5-انتظارات و معیارهای معقول و منطقی از فرزندان داشته باشید.
6-ارج نهادن به سعی و پیشرفت کودکان-زمانی که کودکان کاری را درست انجام می دهند، با حمایت خود موجب رشد و تقویت آنها شوید و از همکاری و مشارکت آنها در انجام فعالیت های گوناگون قدردانی کنید.
7-سعی کنید با تحسین و تمجید به موقع و مناسب، پیشرفت آنها را تسریع کنید. هر کودکی قادر است از اشتباهاتش درس بگیرد و چنانچه در انجام کاری شکست بخورد، دوست دارد با دوباره و بهتر انجام دادن آن، حتماً موفق و پیروز شود.
8-از هر گونه قضاوت منفی اجتناب ورزید، زیرا در این صورت کودک شما نسبت به قضاوت دیگران حساس خواهد شد.
9-از هر گونه اظهار نظری که موجب تحقیر و کوچک شمردن کودکان شود، جداً اجتناب ورزید.
10-تشویق، به کودکان این امکان را می دهد که وی‍ژگی های منحصر بفرد خود را بشناسد این کار باعث تسلط بیشتر آنان بر محیطشان می شود (سلحشور، 1379).

تاثیر اعتماد به نفس در موفقیت های تحصیلی:
نتایجی که از پژوهش های اخیر بدست آمده، نشان می دهند دانش آموزانی که نسبت به توانایی های خود در دوران مدرسه اعتماد و اطمینان بیشتری دارند و هدفشان نیز یادگیری و آموختن است در مدارج عالی دانشگاهی نیز موفق تر عمل می کنند این تحقیقات خاطرنشان می سازند که کاهش نمره در علوم ریاضی و علوم اجتماعی به میزان اعتقاد دانش آموزانی که نتوانند در دوران مدرسه آن دروس را خوب یاد بگیرند بستگی مستقیم دارد.
روش های زیر کودکان را در انجام کارهای درسی خود راهنمایی می کند:
1-ایجاد حس تعلق
2-انتخاب الگوهای برتر
3-ایجاد حس پیشرفت مشارکت
4-نیاز به داشتن شادی و هیجان
5-رشد خلاقیت و کنجکاوی
6-تقویت تدریجی، روحیه ماجراجویی
7-رهبری و مسئولیت
8-اعتماد به فعالیت های کودکان (سلحشور، 1379).

مبانی تجربی:
1-پژوهش های انجام یافته در خارج از کشور:
-مارش (1990) طی تحقیقی در این زمینه نشان داد که موفقیت های تحصیلی در اصل تاثیر بیشتری بر روی عزت نفس تحصیلی دارند تا بر روی عزت نفس عمومی و نیز به همان نسبت که عزت نفس تحصیلی بر روی موفقیت های تحصیلی تاثیر می گذارند موفقیت های تحصیلی نیز باعث بوجود آوردن عزت نفس تحصیلی می شوند (بوشهری، 1373).
-اپسیتن و کوموریتا (1971) با انجام تحقیقی دریافتند آزمودنی هایی که دارای عزت نفس پایین و متوسط هستند، به طور معناداری دارای منبع کنترل بیرونی و آنان که دارای عزت نفس بالا هستند دارای کنترل درونی هستند (اپسیتن، 1971).
-لوی در سال 1988 مشخص ساخت دانش آموزانی که از عزت نفس پایینری برخوردارند هیجان های منفی بیشتری را گزارش می دهند بیشتر مضطرب و افسرده می شوند افت تحصیلی دارند و سازگاری روان شناختی آنها اندک است اما دانش آموزانی که از عزت نفس بالایی برخوردارند از عملکرد تحصیلی بهتری برخوردارند و از نظر روان شناختی بهتر سازگاری دارند و ترس کمتری از شکست تحصیلی دارند و رفتارهای خود را کارآمدتر می دانند و در نهایت هیجان های خود را به طور متناسب تجلی می سازند (مایرز، 1988).
2-پژوهش های انجام یافته در داخل کشور:
-در مورد بررسی رابطه بین مفاهیم کنترل، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی در مورد دانش آموزان سال سوم دبیرستان در سال تحصیلی 1370 تحقیقی توسط آقای اسماعیل بیابانگرد صورت گرفت که نتایج نشان دهنده آن است که بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی از نظر آماری همبستگی مثبت معناداری وجود دارد.
-تحقیقی از آقای هادی پورشافعی در سال 1370 با عنوان "بررسی رابطه عزت نفس با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مدارس متوسطه" انجام گرفته است مبین وجود رابطه بین پیشرفت تحصیلی و میزان عزت نفس است.
-در تحقیق دیگر تحت عنوان "بررسی رابطه بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانشجویان تحت پوشش کمیته امداد امام (ره) و دانشجویان غیر تحت پوشش کمیته امداد امام (ره) شهر تهران" که توسط محمدرضا حنفی در سال 1376 صورت گرفت ایشان نتایج زیر را بدست آوردند:
الف- بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانشجویان پسر تحت پوشش کمیته امداد امام (ره) شهر تهران و دانشجویان غیر تحت پوشش رابطه معناداری بدست آمد.
ب-بین دانشجویان مجرد و متاهل از نظر میزان پیشرفت تحصیلی و عزت نفس تفاوت معناداری مشاهده نگردید.
ج-بین دانشجویان در رشته های مختلف تحصیل از نظر پیشرفت تحصیلی و عزت نفس تفاوت معناداری مشاهده نشد.
-در سال 1377 تحقیقی توسط خانم فاطمه سیف پناهی صورت گرفت که ایشان به بررسی رابطه عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر ناحیه یک پیش دانشگاهی سنندج مبادرت ورزیدند که پس از پژوهش و بررسی، ضریب همبستگی 46% را بدست آوردند که ایشان در پایان رابطه مثبت و معناداری بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی قائل بود.
با توجه به تحقیقات انجام شده می توان گفت که بین عزت نفس و عملکرد تحصیلی رابطه مثبت معناداری وجود دارد.

مدل تحلیلی:
در این مدل تحلیلی متغیرها شامل عزت نفس و پیشرفت تحصیلی است.
عزت نفس (متغیر مستقل): تصورات، نگرش ها و ارزیابی هایی که شخص بطور مداوم از خود انجام می دهد.
پیشرفت تحصیلی (متغیر وابسته): موفقیت در هدف های تربیتی تعیین شده که به عنوان عملکرد تحصیلی دانش آموز در نظر گرفته شده است.

پیشرفت تحصیلی بالا: منظور معدل 17 به بالا می باشد.
بعد اجتماعی پیشرفت تحصیلی پیشرفت تحصیلی متوسط: منظور معدل 13 الی 17 می باشد.
عزت نفس پیشرفت تحصیلی پایین: منظور معدل کمتر از 13 می باشد.
مذکر: منظور دانش آموزان پسر در دوره دبیرستان می باشد.
بعد فردی جنسیت
مونث: منظور دانش آموزان دختر در دوره دبیرستان می باشد.

منابع:
1. بخشی،خداداد، روان شناسی رفتار انسانی، انتشارات پرشکوه، 1383.
2. بیابانگرد، اسماعیل، روشهای افزایش عزت نفس در کودکان و نوجوانان، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران، تهران، 1372.
3. سیف، علی اکبر، روان شناسی پرورشی، انتشارات آگاه، 1373.
4. سلحشور، ماندانا، پرورش اعتماد به نفس در کودکان و نوجوانان، انتشارات واژه آرا، 1379.
5. شاملو، سعید، بهداشت روانی، انتشارات رشد، 1372.
6. قرنی، ابوالحسن، (82-1381)، بررسی رابطه بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره پیش دانشگاهی شهرستان تکاب، (پایان نامه) جهت اخذ درجه کارشناسی.
7. پارسا، محمد، روان شناسی انگیزش و هیجان، انتشارات دانشگاه تهران، 1376.


تعداد صفحات : 17 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود