سومصرف و وابستگی به مواد
اعتیاد
اعتیاد یک مشکل پزشکی، روان شناختی، اجتماعی و اقتصادی پیچیده است. مشخصه ی اعتیاد به مواد، میل شدید غیر قابل کنترل و وسواسی به مصرف مواد است که در آن آثار مخرب مصرف مواد همچنان ادامه می یابد (اختیاری و همکاران، 1390). اعتیاد از نظر لغوی، اسم مصدر عربی از ریشه "عاد" است که در فرهنگ لغت معین، به مفهوم عادت کردن و خو گرفتن می باشد. در فرهنگ نامه دهخدا، اعتیاد به مفهوم در پیاپی خواستن چیزی" آمده است. عادت و اعتیاد دو اصطلاح و عنوانی هستند که در افکار عمومی به غلط مشابه و معادل هم در نظر گرفته می شوند. در صورتیکه اختلاف کلی و اساسی باهم دارند. عادت عبارت است از تطابق موجود زنده با محیط زیست و شرایط جدید و بی سابقه. در انسان انواع مختلف عادت وجود دارد که عبارتند از: عادت حیاتی (بیولوژیکی)، عادت روحی، عادت غریزی و عادت عضوی. اعتیاد عبارتست از تطابق بدن با هر دارو یا ماده شیمیایی خارجی غیر لازم به مدت طولانی که یکی از انواع عادات حیاتی یا عادات بیولوژیکی محسوب می گردد. استعمال مداوم و طولانی مواد مخدر منجر به ایجاد سخت ترین انواع عادات حیاتی در بدن می شود که همان اعتیاد به مواد مخدر می باشد. معتاد کسی است که بر اثر مصرف مکرر و مداوم مواد مخدر یا دارو به آن متکی شده باشد. به عبارت دیگر، قربانی هر نوع وابستگی جسمی یا روانی به مواد مخدر، معتاد شناخته می شود. از نظر جامعه شناسی، معتاد کسی است که به مواد ایجاد کننده تغییرات غیر قابل قبول اجتماعی و فردی وابستگی دارد و در صورتی که دارو به بدن وی نرسد، اختلالات روانی و فیزیکی موسوم به سندرم محرومیت در او ایجاد می شود. (پیروی، بخش پور، نوکنی و استوار 1387: نقل از راهب و همکاران، 1388).
در سال 1950: سازمان ملل متحد در مورد اعتیاد به مواد مخدر تعریف زیر را ارائه کرد: اعتیاد به مواد مخدر عبارت است از مسمومیت تدریجی یا حادی که به علت مصرف مداوم یک دارو، اعم از طبیعی یا ترکیبی، ایجاد می شود و به حال شخص و اجتماع زیان آور می باشد.
به عبارت ساده تر، وابستگی به موادی که مصرف مکرر آن با کمیت مشخص و در زمانهای معین، از نظر مصرف کننده ضروری بوده و دارای ویژگیهای زیر است:
– وابستگی جسمی ایجاد می کند.
– وابستگی روانی ایجاد می کند.
– پدیده تحمل1 در بدن نسبت به مواد مخدر ایجاد می شود.
– ماده مورد نیاز به هر شکل و از هر طریق باید به دست بیاید.
– ماده مصرفی بر مصرف کننده، خانواده و جامعه تاثیر مخرب دارد (هوارد ابادنیسکی، 1384)
در چند دهه اول قرن بیستم واژه اعتیاد به مواد شیمیایی، به حالت خاص اطلاق می شد که در اثر مصرف مداوم آن مواد ایجاد می گشت. این اعتقاد نیز وجود داشت که افراد مصرف کننده این مواد به نحوی، وجدانی غیر طبیعی دارند. اما این اعتقاد در سال 1931 میلادی با مطرح شدن واژه های عادت دارویی و اعتیاد دارویی از سوی " تاتوم وسیوند " افول کرد. طبق تعریف این دو محقق، معتاد فردی است که ماده شیمیایی خاص را استفاده و بدان وابستگی پیدا کرده است. به این معنی که با قطع آن ماده و نرسیدن آن به بدن واکنشهای جسمی و روانی غیر ارادی پیدا می کند که همان اعتیاد داروئی است. در صورتیکه خصوصیات مذکور بروز نکند و تنها اختلال عاطفی دیده می شود، واژه عادت داروئی مطرح می شود. در سال 1964 میلادی سازمان جهانی بهداشت به این نتیجه رسید که واژه اعتیاد و معتاد علمی نیست و از دقت و وضوح کافی برخوردار نیست و به جای استفاده از واژه های اعتیاد دارویی و عادت دارویی، واژه وابستگی دارویی معرفی شد. برای توضیح وجوه وابستگی در مفهوم مورد استفاده قرار می گیرد.
1- وابستگی رفتاری که در آن به فعالیت های فرد برای کسب دارو و الگوی مصرف بیمار گونه تاکید می شود.
2- وابستگی جسمی که عمدتاً بر علائم ترک2 و تحمل تاکید دارد. "ترک" یک وضعیت فیزیولوژیک (جسمانی-رفتاری) است که به دنبال قطع یا کاهش مقدار ماده مصرفی ایجاد می گردد و " تحمل " یعنی کاهش تدریجی اثر یک ماده که برای دستیابی به همان میزان اثر، نیاز به مصرف مقدار بیشتری از آن ماده احساس می شود.
* سازمان بهداشت در سال 1964 میلادی واژه وابستگی به مواد یا سوء مصرف داروئی را جایگزین واژه اعتیاد کرد. بهر حال کاربرد واژه تغییری در ماهیت قضیه نمی دهد. بدین معنی که شخص گرفتار استفاده از موادی می شود که رهایی از آن دشوار و گاهی ناممکن است (شاملو، 1382) وابستگی داروئی به طور کلی توسط سازمان بهداشت جهانی سندرمی تعریف شده است که استفاده از یک دارو یا طبقه ای از داروها، الویتی بالاتر از آنچه پیش تر برای فرد ارزش داشته است پیدا می کند (کاپلان و سادوک3، 2007، ترجمه رضاعی، 1390)
DSM_IV برای اختلالات مرتبط با مواد دو طبقه مجزا ارائه داده است. سوء مصرف مواد و وابستگی به مواد. سوئ مصرف اینگونه تعریف می شود: استفاده از یک ماده علی رغم عواقب قبلی نا مطلوب آن سوء مصرف کننده مواد کسی است که به علت استفاده زیاد از مواد، به طور مکرر، امّا متناوب (با فاصله زمانی نامنظم) به مشکلات مختلفی دچار می شود. وابستگی به مواد مخدر اینگونه تعریف می شود: ادامه مصرف دارو به رغم پیامدهای منفی آن. کسی که به مواد وابسته است به طور پیوسته و اجباری به مصرف آنها می پردازد (گنجی، 1392).
در حالیکه DSM_IV در طبقه مجزا و مستقل برای مصرف مواد در نظر گرفته بود DSM_5 در طبقه بندی خود یک تغییر بسیار عالی یا رادیکال داده است. بدین صورت که دو طبقه مستقل (سوء مصرف مواد) و (وابستگی به مواد) را حذف کرده است و یک طبقه واحد به نام اختلالات اعتیادی و مرتبط با مواد را جایگزین آنها کرده است. منطق پشت پرده ادغام این دو طبقه این است که گروه تبلیغاتی DSM_5 به این نتیجه رسید که بین سوء مصرف مواد و وابستگی به مواد هیچ مرز مشخص وجود ندارد و هر دو روی یک بعد قرار دارند. اختلالات این طبقه در یک دسته کلی اختلالات مصرف مواد، مسمومیت مواد و ترک مواد جای گرفته اند.
تاریخچه مواد مخدر
تحقیقات تاریخی و مردم شناختی نشان داده است که استفاده از مواد مخدر در گذشته صرفاً به بزرگسالان محدود بود و نوجوانان به آن روی نمی آورند. مصرف مواد به طور پراکنده در مراسم اعتقادی و مذهبی منحصراً توسط گروههای خاص در شرایط معینی صورت می گرفت. امّا بعدها هنگامی که مورفین، هروئین و کاکوئین به بازار آمد. مواردی از اعتیاد جوانان نیز مشاهده شد. در دهه 1960 تعداد معتادان به این پدیده آنقدر اندک بود که توجه اجتماعی را در مقایسه وسیع به خود جلب نمی کرد؛ امّا در اوایل 1970 استفاده از مواد مخدر ناگهانی در میان جوانان و نوجوانان شایع شد و به صورت مسئله ای جهانی درآمد و ابعاد همه گیر آن بصورت یک موج از قاره ای به قاره دیگر گسترش یافت (ستوده، 1392).
شیوع مواد مخدر
بر اساس گزارش سالانه سازمان ملل متحد (2005) تعداد مصرف کنندگان مواد موجود در بین جمعیت 15-44 ساله ی سراسر دنیا، 200 میلیون نفر یا به عبارتی 5 درصد کل جمعیت می باشد که از این تعداد حدود 16 میلیون نفر یا به عبارتی 4 درصد جمعیت مصرف کننده ی مواد افیونی هستند (دفتر مقابله با مواد و جرم سازمان ملل متحد، 2005)، مواد افیونی در ایران بیشترین مواد مصرفی می باشد (مکری، 2002).
در سال 2009 در آمریکا 5/22 میلیون نوجوان و بزرگسال (یعنی 9/8 درصد جمعیت) معیارهای یکی از اختلالات مصرف مواد در یک دوره 12 ماهه را داشته اند. از بین آنها، 2/3 میلیون نفر سوء مصرف الکل و مواد مخدر داشتند، 5/3 میلیون نفر مواد مخدر مصرف می کردند ولی الکل مصرف نمی کردند. و 4/15 میلیون نفر فقط سوء مصرف الکل داشتند،7% درصد افراد بزرگسال در مرحله ای از زندگی خود سوء مصرف مواد خانواده تریاک داشته یا به آن معتاد بوده اند. شیوع اعتیاد با افزایش سن کاهش می یابد، و به گزارش DSM-5 نسبت مردان به زنان، برای هروئین 3 به 1، و برای سایر مواد، 5/1 به 1 است در کل اختلالات مصرف اوپیوئید در مردان 4/0% و در زنان 26/0% است. (سازمان وابستگی به مواد و شبکه بهداشت4، 2010؛ به نقل از گنجی، 1392). نتایج بررسی سریع وضعیت سوء مصرف مواد و وابستگی به مواد مخدر در 128 استان کشور در سال 1383 نشان داده است که می توان رقم معتادان در ایران را بین -/200/1 تا -/800/1 نفر اعلام کرد. لازم به یادآوری است که این تخمین مربوط به معتادانی است که نیازمند دریافت خدمات درمانی و بازتوانانی هستند و این محاسبه شامل افراد مصرف کننده تفننی (سوء مصرف و مصرف نابجا) نمی شود (نارنجی ها، 1383).
ابعاد وابستگی به مواد
وابستگی به مواد به دو صورت روانی و جسمانی پیش می آید. در وابستگی جسمانی ماده مخدر به علت نفوذ در داخل سلول های بدن و اثر شیمیایی آن باعث وابستگی سلول های بدن شده و قطع دارو به منزله ی این است که یکی از مواد حیاتی سلول را به آن نرسانیم و به همین جهت در مواردی که دارویی وابستگی جسمانی ایجاد می کند، ترک ناگهانی ماده بدون جانشین کردن ماده دیگری به جای آن موجب اختلالاتی می شود که برای بیمار فوق العاده ناراحت کننده است. معتادان چون بارها با محرومیت موقتی مواد مواجه شده و ناراحتی جسمانی حاصل از محرومیت را حس کرده اند لذا از ترک کردن مواد غیر قانونی فوق العاده می ترسند و هر وقت فکر آن را می کنند، خاطرات تلخ و ناگوار محرومیت مانع از اقدام به ترک می شود. از سوی دیگر وابستگی روانی عبارت از حالتی است که شخص از نظر عاطفی به دارو و یا ماده ای وابستگی پیدا می کند و با وجودی که نتایج سوء آن را می داند، احتیاج دارد که مصرف آن را ادامه دهد و این وابستگی باعث می شود که شخص معتاد در موقع معینی که باید دارو یا ماده مخدر به او برسد به هر نحو که شده و حتی با وجود خطرات سوء مصرف مواد غیر قانونی بی اختیار به سوی آن کشیده می شود و برای رسیدن به دارو حاضر به هر اقدامی می گردد. پیدایش تحمل یعنی تمایل شخص به ازدیاد مقدار مصرف دارو، به این معنی که مدتی پس از مصرف ماده مخدر شخص نمی تواند مانند ایام شروع از آن لذت ببرد و به همین علت است که مقدار داروی معتادان در ابتدا کم است ولی پس از مدتی به تدریج مجبورند آن را زیاد کنند و بالاخره به حدی می رسد که برای حصول حالت نشئه مربوط باید از مواد غیرقانونی دیگر یا از مواد قوی تری استفاده کنند و این مساله علت اعتیاد به چند ماده را در افراد معتاد توجیه می کند (خانکه و همکاران، 1387).
طبقه بندی کلی مواد و اثرات آنها
مواد را بر اساس اثر آنها بر روی رفتار به چهار دسته تقسیم می کنند:1-کند کننده ها، 2-محرک ها، 3-کانابیس و توهم زاها،4-مواد افیونی .در ابتدا به معرفی کلی سه گروه اول پرداخته، سپس به تشریح مواد افیونی می پردازیم.
کند کنننده ها
کند کننده ها گروهی از مواد هستند که فعالیت سیستم اعصاب مرکزی را کاهش می دهند. اثر اولیه آن ها کاهش سطوح برانگیختگی فیزیولوژیکی است که به آرمیدگی فرد کمک می کند. کند کننده ها موجب کاستی فعالیت سیستم اعصاب مرکزی می شوند. در این گروه از الکل، مسکن ها، خواب آورها و اضطراب زداها می توان نام برد (موسوی و حسینی، 1389).
محرک ها
دسته ای از مواد اعتیاد آور محرک ها هستند که هم ریشه ی طبیعی دارند و هم ریشه ی صنعتی-شیمیایی. این گروه از داروها به عنوان محرک، ایجاد کننده ی هیجان و انرژی هستند و موجب تحریک فعالیت سلسله اعصاب مرکزی می شوند و تضعیف کننده ی سیستم اعصاب مرکزی اند.از شایع ترین مواد روان گردانی که استفاده می شوند شامل کافئین، نیکوتین، آمفتامین ها و کوکائین می شوند. برخلاف کند کننده ها داروهای محرک احساس انرژی و آگاهی بیشتری ایجاد می کنند (کریمی، 1389).
کانابیس و توهم زاها
موادی که خالت آگاهی و ادراکی فرد را تغییر می دهد.فرد مصرف کننده چیزهایی را که وجود ندارد، می بیند و می شنود و حالت هایی از دیوانگی را تجربه می کند (گروه نویسندگان ارتقای سلامت ایرانیان، 1387).
دسته هی از توهم زاها ریشه ی طبیعی دارند مانند حشیش و ماری جوانا و تعدادی هم ریشه ی شیمیایی دارند مانند ال.اس. دیLSD که بطور مستقیم روی مغز اثر می گذارد و شناخته شده ترین نوع داروهای این گروه است. گروه دیگر از مواد اعتیاد آور توهم زا کانابیس است که شامل DMT دی متیل تریپتامین و دی اتیل تریتامین می باشد.این مواد ابتدا ادراک فرد مصرف کننده را از دنیای پیرامون خود تغییر می دهند.مناظر، اصوات، احساسات و حتی بوها هم گاهی به طریق دراماتیک تحریف می شوند. اصلی ترین تغییری که به واسطه استفاده از این مواد حاصل می شود این است که افراد دنیا را به گونهد ای دیگر درک می کنند. افرادی که تحت تاثیر این مواد قرار می گیرند تصویر، صدا، احساسات و حتی بوها هم برای آن ها دستخوش تحریف می شوند (کریمی، 1389).
مواد افیونی (اپیوئیدی)
در سراسر جهان بیش از 200 داروی افیونی مجزا کاربرد بالینی دارند. مواد خانواده تریاک یا اوپیورها عبارتند از خود تریاک که از دانه های خشخاش گرفته می شود و مشتقات آن عبارتند از مورفین، هروئین، کدئین، و متادون. داروهای افیونی یکی از نگرانی های سال 1990 در آمریکا بود. در سال 1909 رئیس جمهور تئودوز روزولت یک پژوهش بین المللی درباره تریاک و سایر افیون ها را سفارش داد، و در سال 1914، قانون مواد مخدر هرسیون استفاده غیر مجاز از داروهای مختلف را غیرقانونی و اشخاص معتاد به آنها را مجرم اعلام کرد. افیون ها، که در مقوله بزرگتر رخوت زاها قرار می گیرد، شامل تریاک و مشتقات آن مورفین، هروئین و کدئین است افیون ها در روزهای متوسط درد را کاهش می دهند و ایجاد خواب می کنند (شمسی پور، 1392).
واژه شبه افیونی 2 به خانواده وسیع تری از مواد تعلق دارد که شامل این مواد افیونی هم شده و نیز شامل انواع مختلف ترکیبی دیگری می شود، که توسط متخصصین شیمی بوجود می آیند. مثل متادون، پی تیدین 3 و موادی با همان اثرات که به صورت طبیعی در مغز تولید می شوند (از جمله انکفالین، بتا متادون، درنورفین). مواد شبه افیونی در انسان تولید احساس سرخوشی، همراه با خواب آلودگی و تنفس آرام می کند (موسوی چلک و حسینی، 1389). اثر فیزیولوژیک مواد افیونی: موفین و اغلب آگونیست های آن اثر خود را از طریق گیرنده µ اعمال می کنند. این داروها سیستم های فیزیولوژیک گسترده ای را تحت تاثیر قرار می دهند، رفتار پاداش دهنده دارند. همچنین بر سیستم تنفسی، قلبی و عروقی، گوارشی و عملکردی غددی موثرند. آگونیست های گیرنده تتا نیز در حیوانات ضد دردهای قوی هستند موارد منفردی از سودمندی آنها در انسان نیز به اثبات رسیده است. مانع اصلی در مصارف بالینی این گروه، عدم عبور از سد خونی مغز و ضرورت داخلی نخاعی آنها است (نابدل، 1384).
تریاک
تریاک قدیمی ترین و مشهورترین ماده مخدر است که اسم آن از کلمه یونانی "تریاکا" گرفته شده و از گیاه خشخاش با نام علمی " پایاورسامنی فروم " به دست می آید (برجاس، 1391) این ماده که در اصل مهم ترین داروی خرید و فروش غیرقانونی بین المللی است، در میان افیون ها از همه شاخص تر است؛ این ماده برای مردم تمدن سومری که 7000 سال قبل از میلاد می زیستند، شناخته شده بود. آنها نام تریاک (اوپیوم) به معنای " گیاه خوشی " را روی خشخاش، که این دارو از آن تهیه می شود، گذاشتند (برجاس، 1391).
از گیاه خشخاش در اثر خراش پوست گرز، شیره سفید رنگی خارج می شود که در اثر مجاورت با هوا قهوه ای رنگ و سفت می شود. 25% کل وزن این توده سفت را که تریاک نام دارد، ترکیبات آلکالوئیدی تشکیل می دهند. در بین این آلکالوئیدها تعداد محدودی مصارف بالینی دارند. به طور کلی 20 نوع آلکالوئید از جمله مرفین، کدئین، تبائین و پاپاورین در تریاک وجود دارد که از میان آنها مرفین و کدئین اثر ضد درد و مخدری دارند. تریاک به شکل استنشاقی با وافور و سیخ، خوراکی (محلول در چای غلیظ) و تزریقی (جوشانده) مصرف می شود. سوخته و شیره ی تریاک نیز مصرف می شود. سوخته تریاک بقایای چسبیده شده به وافور به رنگ قهوه ای سوخته است که در آب حل کرده می خورند (ابادینسکی، 2004).
مورفین
در سال 1806؛ آلکالوئید مورفین که نام آن از مورفیوس، خدای یونانی رویاها برگرفته شد. از تریاک خام جدا شد. معلوم شد که این گروه تلخ مزه، تسکین دهنده درد و رخوت زایی است. پیش از آنکه ویژگی های اعتیادآور آن مورد توجه قرار گیرد، به طور متداول در داروهای انحصاری به کار می رفت. در اواسط قرن نوزدهم، وقتی که استفاده از سوزن زیر پوستی در آمریکا رواج یافت، مورفین مستقیماً به سیاهرگ ها تزریق شد تا درد را از بین ببرد. بسیاری از سربازان زخمی شده در جنگ و کسانی که در خلال جنگ داخلی دچار اسهال خونی بودند، با مورفین درمان و به آن معتاد شدند. دانشمندانی که از کاربرد دارویی که می توانست زندگی آینده بیماران را اشفته کنند نگران بودند، شروع به مطالعه مورفین کردند. آنها در سال 1874 دریافتند که مورفین می تواند به داروی درد زدای قوی دیگری تبدیل شود که آنها آن را هروئین نامیدند (گنجی، 1392).
کراک
کراک ماده دیگری میباشد که از نظر ظاهری شبیه تکه های کوچک سنگ به رنگ شیری است. کراک ایرانی کلوخی شکل، کرم رنگ و دارای پرزهای شبیه پشمک است. کراک بسیار کوچک است بنابراین جاسازی آن بسیار ساده است و خانواده ها به سادگی نمی توانند آن را کشف کنند. کراک در اروپا از کوکاپین ساخته می شود ولی در ایران از هرویین ساخته می شود و ترکیبی است از نمک آمونیوم کلرید، کمی اب، رنگ، قرص های مسکن، هروئین غلیظ، صابون کارولین، داروهای آرامبخش و کورتن. روش مصرف آن به صورت تدخینی و یا تزریقی است. یعنی به طریق استنشاق یا پاشیدن روی توتون و ماری جوانا و یا از راه کشیدن یا پیپ استعمال می کنند. کراک به وسیله سوزن، زرورق و گاهاً تزریقی مصرف می شود. مصرف کننده کراک با چند ود یا پک به اوج نشئگی می رسد و به همین خاطر به آن 1، 2، 3 هم می گویند.
عوارض مصرف کراک: فرد وابسته به کراک هرگز نمی تواند بیشتر از یک ماه زندگی عادی داشته باشد و پس از یک ماه دائماً در حال چرت زدن و خماری است، یا در حال درد کشیدن. ابتدایی ترین اثرات جسمانی کراک گلو درد مزمن، گرفتگی صدا و تنگی نفس است و به برونشیت (ادم نایژه) و آسم منجر می شود. چشم ها درشت شده و شخص هنگام تمرکز برای دیدن هر چیز هاله ها نورانی در اطراف آن مشاهده می کند. ضربان قلب افزایش می یابد، رگها به سرعت منقبض شده و موجب بالا رفتن فشار خون می شود که می تواند به حمله قلبی و تشنج منجر شود. کراک به دلیل از بین بردن میل به غذا خوردن و ایجاد بی خوابی موجب کاهش وزن شدید و سوء تغذیه می شود. بنابراین از بین رفتن درد و رهایی از استرس و اضطراب، احساس سرخوشی و ایجاد تحرک در فرد، بروز رفتارهای خطرناک و حرف های بی ربط و دیدن هاله نور در اطراف هر چیز نشان گر این است که فرد کراک مصرف کرده است (گنجی، 1392).
کدئین
کدئین یک ضد درد ملایم اما یک ضد سرفه بسیار مهم و قوی است، اثر ضد درد کمتر از مرفین دارد. از ترکیبات تریاک و به شکل ماده سفید رنگی است که معمولاً به صورت قرص های خالص تولید می شود. کدئین در ترکیب بعضی از داروها ضد درد (مثل استامینوفن کدئین و آسپرین کدئین) و بعضی از شربت های ضد سرفه (مانند اکسپکتورانت کدئین) نیز وجود دارد. مصرف بیش از اندازه، بی دلیل و مکرر داروهای فوق می تواند نشانه اعتیاد به مصرف کدئین باشد. کدئین از طریق خوراکی کاملاً موثر است. در کبد متابوایزه و از طریق ادرار دفع می شود و نیمه عمر آن 2-4 ساعت می باشد (سنی5 و همکاران، 2003).
هروئین
هروئین یک ماده مخدر نیمه صناعی است که از مرفین به دست می آید. شکل ظاهری هروئین به طور قابل توجهی بسته به مرحله ی تولید آن و این که چه قدر مورد تصفیه قرار گرفته باشد، تغییر می کند. هروئین به شکل پورد سفید یا قهوه ای است. در آزمایشگاه از مرفین ساخته می شود. نام های خیابانی آن اشک سیاه، اشک خدا و غیره است. هروئین خیابانی همیشه با مواد دیگر به صورت مخلوط عرضه می شود به همین علت همیشه خطر مرگ و مسمومیت با آن وجود دارد. روش های مصرف هروئین به صورت تدخین، استنشاق (انفیه) و تزریق می باشد.
عوارض مصرف آن: کاهش ضربان قلب، کاهش تنفس، کم کردن حرکات روده و مهار رفلکس سرفه و احساس گرما از عوارض جانبی آن است. یکی از ویژگی های مصرف کنندگان، مردمک های بسیار ریز است. آثار روانی مصرف هروئین عبارت است از: گیجی و احساس سرخوشی که به دنبال آن افسردگی ظاهر می شود. به دنبال مصرف مرتب تحمل پیش می آید. یعنی هر بار میزان ماده بیشتری برای رسیدن به علائم دلخواه نیاز می شود (عارف نسب و همکاران، 1386).
هروئین که در آغاز به عنوان درمانی برای اعتیاد به مورفین به کار می رفت، در شربت های سرفه و سایر داروهای انحصاری، جایگزین مورفین شد. تعداد بیماریی هایی که با هروئین درمان می شد به قدری زیاد بود که سرانجام به " داروی خودِ خدا "2 معروف شد (بوچر، 1972). اما ثابت شد که هروئین اعتیاد آورتر و قوی تر از مورفین است. در حال حاضر هروئین پر مصرفترین ماده خانواده تریاک است. معتادان هروئین را به صورت پودر می خرند و مستقیماً به رگ تزریق می کنند. امروزه هروئین را معمولاً تزریق می کنند، هر چند می توانند آن را تدخین کنند، از راه دفاع بالا بکشند، یا به شیوه دهانی مصرف کنند (شمسی پور، 1392).
علائم ترک عبارتند از : مردمک های گشاد، سیخ شدن موهای بدن، آب ریزش از بینی و اشک ریزش، عطسه، خمیازه های طولانی، تعریق، تهوع، اتفراغ، اسهال، درد در عظلات، مفاصل و استخوان ها، بی قراری، اضطراب، بی خوابی و تحریک پذیری. به منظور درمان باید ارزیابی صحیحی از میران، تناوب و چگونگی استفاده از هرویین را در اختیار داشت. مشاهده علائم مصرف هرویین چه به صورت علائم جسمی یا علائم ترک و یا سنجش ماده در ادرار می تواند دلیلی بر مصرف این ماده باشد. در ابتدا درمان بر روی سم زدایی متمرکز است و باید به مصرف کننده اطمینان داد که حداکثر علائم ترک در روز دوم و سوم بوده و معمولاً در عرض ده تا چهارده روز عمده علائم رفع می شود. استراحت کردن، حمام داغ، خوردن مایعات و غذای کافی به تحمل علائم ترک کمک می کند. کمک های روان درمانی و مشاوره پس از ترک نیز به تداوم ترک کمک می کند (اشتون، 2006).
این داروها همگی آگونیست نمونه وار گیرنده افیونی هستند و همگی آنها اثرات ذهنی مشابهی دارند. اما الگوهای مصرف و برخی جنبه ها سمیت مواد شبه افیونی به میزان زیادی تحت تاثیر نحوه تجویز و متابولیسم ماده شبه افیونی مورد مصرف و نیز شرایط احتماعی تعیین کننده قیمت و خلوص ماده و ممنوعیت های مصرف غیر طبی آن قرار دارد (رضاعی، 1390).
متادون
در طول جنگ جهانی دوم، آلمانی ها مشتق تازه ای از تریاک استخراج کردند که به متادونمعروف شد. برخلاف سایر مواد خانواده تریاک، می توان متادون را از طریق دهان مصرف کرد (به جای تزریق) و مدت بیشتری نیز در بدن دوام می آورد. از متادون به صورت یک جایگزین برای هروئین استفاده می شود و سوء مصرف کنندگان هروئین، وقتی به آن دسترسی ندارند، از متادون استفاده می کنند. علت درجه دوم بودن متادون، از لحاظ اهمیت، این است که شروع آن آرام تر و اثر آن ضعیفتر است (شمسی پور، 1392).
اعتیاد به مواد خانواده تریاک
اکثر مصرف کنندگان مواد خانواده تریاک به سرعت در مقابل آن مقاومت پیدا می کنند (سندرم تحمل) و برای رسیدن به آثار مشابه، مجبور می شوند هر بار مقادیر بیشتری از قبل مصرف کنند. همچنین، به علت مصرف مداوم و مرتب، سمپتوم های پرهیز نیز بسیار شدید می شوند. در مورد هروئین، سمپتوم های پرهیز حدود 6 ساعت بعد از تزریق ظاهر می شوند. اگر مصرف کننده دوباره هروئین تزریق نکند، انواع سمپتوم های پرهیز را تجربه خواهد کرد که سلسله مراتب دارند. اولین آنها بی قراری، درد عضلانی، بی خوابی مرتب است. در مرحله حاد سمپتوم های شدید پرهیز در 1 تا 3 روز به اوج خود می رسند. و در یک دوره 5 الی 7 روزه از شدت آنها کاسته می شود نشانه اعتیاد به اپیودها (مواد خانواده تریاک) مصرف اجباری و دایمی آنها به مقدار بیش تر از نیاز بدن برای کاهش درد است و اعتیاد به این مواد باعث اختلال در فعالیت های عادی اجتماعی، شغلی و تفریحی می شود.
در واقع مواد خانواده تریاک کار خود را از طریق کند کردن دستگاه عصبی مرکزی انجام می دهند. هر یک از این مواد به مناطق گیرنده در مغز که معمولاً اندورفینها را دریافت می کنند، می چسبند و آنها را تحریک می کند تا اندروفین بیشتری تولید کند. اندروفین نوعی مسکن طبیعی است که از لحاظ ساختمان مولکولی جزو خانواده تریاکهاست و ترشح آن باعث از بین رفتن درد، کاهش استرس، و ایجاد احساس لذت و سرخوشی می شود (گنجی، 1392).
اپیوئیدها برگیرنده های اپیوئیدی اثر می کنند. گیرنده های اپیوئیدی مو واسطه اثرات ضد دردی، مهار تنفس، یبوست و وابستگی هستند؛ گیرنده های اپیوئیدی کاپا واسطه اثرات ضد دردیو تسکینی هستند؛ گیرنده های اپیوئیدی دلتا نیز ممکن است در ایجاد اثرات ضد درد موثر باشند. اپیوئیدها بر دستگاه های دوپامینرژیک و نورآدرنرژیک نیز تاثیر دارند. اثر اپیوئیدها بر مسیرهای پاداش دوپامینرژیک واسطه ی اعتیاد به این مواد است. هروئین در مقایسه با مورفین حلالیت بیشتری در چربی داشته و قوی تر است. هروئین به سرعت از سد خونی – مغزی عبور می کند، شروع آن سریع تر است، و خاصیت اعتیاد آوری بیشتری نیز دارد (کاپلان و سادوک، 2010؛ ترجمه ارجمند، رضاعی، فغانی جدیدی، 1390)
عوارض وابستگی به مواد
جدول زیر (2-1) برخی از عوارض وابستگی به مواد را به تفکیک در سه حیطه مختلف آورده است (کاپلان و سادوک، 2006).
عوارض وابستگی به مواد بر سلامت جسمی و روانی فرد
عوارض خانوادگی به مواد
عوارض اجتماعی – اقتصادی و شغلی وابستگی به مواد
کاهش وزن، سوء تغذیه، اختلالات گوارشی متعدد، اختلالات کبدی و کلیوی، عفونت های خطرناک: ایدز، هپاتیت، اختلالات خوب، اختلالات روانی از قبیل: افسردگی، اضطراب و … اختلالات روانی شدید پایدار
خشونت، کودک و همسر آزاری و غفلت از فرزندان، نابسامانی و آشفتگی، محدود شدن روابط خارج از خانواده، بی کفایتی در سرپرستی خانواده، طلاق
مشکلان تحصیلی، سوانح و حوادث حین کار، غیبت از کار، کاهش کارایی، بیکاری، ارتکاب رفتارهای پرخطر جمله رفتارهای پرخطر جنسی ضعف پایبندی به اصول اخلاقی
سبب شناسی6
اگر چه مکانیسم دقیق پیدایش وابستگی به مواد مخدر شناخته نشده است، ولی چندین تئوری در این مورد توسط محققان مختلف پیشنهاد شده است. مثل همه اختلالات روانی،نظریه های سبب شناسی از مدل های روان پویشی مایه گرفته اند. مدل های بعدی شامل تئوری های رفتاری،ژنتیک و نوروشیمیایی می باشد (رضاعی، 1390).
در تازه ترین مدل های سبب شناسی برای سوء مصرف دارو، ازهمه این نظریه ها کمک گرفته شده است.
تئوری های روان پویشی7(عوامل روان پویایی و آسیب شناسی روانی)
طبق نظریه های کلاسیک روان پویایی، سوء مصرف مواد معادل خود ارضایی بوده و مکانیسمی دفاعی در برابر تکانه های همجنس گرایانه یا تظاهری از پسرفت دهانی است . از سوی دیگر تئوری های روان پویایی عقیده دارند که مصرف کنندگان مواد از یک نوع خاص عدم توازن عاطفی و افسردگی شدید که با مصرف مواد تسکین می یابند رنج می برند و نیز از اختلال کنترل تکانه که برای کسب لذت است، در عذاب می باشند (ساعتچی، 1385).
این تئوری ها مسلم می دانند که نقائص من8 باعث می شود که فرد برای برطرف کردن عواطف دردناک (احساس گناه، خشم، اضطراب) ناتوان باشد (شیور9، 2005) روانکاوان معتقدند با مصرف مواد،رویای برآورده شدن نیازها در حالت توهم شکل می گیرد،این حالت شباهت به مکیدن انگشت نزد کودک دارد که در اصل، ارضای تخیلی را آن زمان که مادر در دسترس نیست به دنبال دارد وبدین وسیله از شدت حالت های هراس انگیز کاسته و یا کاملا آنها را برطرف می کند (چریلو و همکاران، 1379). اما دیدگاه های جدیدتر روانکاوی، اعتیاد را بیانگر کمبودهای اساسی رشد و عاطفه افراد می دانند. داروها برای کاستن از حالت های هیجانی آزار دهنده یا به عنوان یک مکانیسم دفاعی در ارتباط با تعارض درونی مصرف می شوند (شافر و جونز10، 1985، به نقل از روزنهان و سلیگمن11، 1390).
تئوری رفتاری12
بعضی از مدل های سوء مصرف مواد بر رفتار مواد جویانه تاکید کرده اند چهار اصل عمده ی رفتاری در ایجاد رفتار مواد جویی موثرند. اصول اول و دوم نتایج تقویت مثبت و آثار نامطلوب بعضی از مواد است. اکثر مواد مورد سوء مصرف یا تجربه مثبت پس از نخستین مصرف همراه هستند. به این ترتیب، ماده به عنوان یک تقویت کننده برای رفتار مصرفی عمل می کند. بسیاری از مواد نیز با آثار نامطلوب همراه هستند، که در جهت کاهش رفتار مواد جویانه عمل می کنند .سوم اینکه شخص باید قادر به تفکیک ماده سوء مصرف با سایر مواد باشد. چهارم تقریباً تمام رفتارهای مواد جویانه با نشانه های دیگری که ممکن است با تجربه مصرف دارد همراه گردند، رابطه داشته باشد (برجاس، 1391).
تئوری های زیست شناختی و ژنتیک13
تجزیه و تحلیل مطالعات دو قلوها، فرزند خوانده ها، خواهران و برداران دلات بر این دارد که در علل سوء مصرف الکل، یک جزء ژنتیک وجود دارد. طبق، تئوری جلینک14)) بعضی از افراد مستعد الکلیم هستند. وی پس از جدا نمودن دو قلوها از والدین معتاد به الکل و پرورش آنها در خانواده های بدون الکلیم و تجربه و تحلیل بعدی آنها دریافت. کودکانی که در خانواده های معتاد و به الکل متولد می شوند مستعد الکلیم می باشند. جلینک و همکارانش آمادگی ارشی معنی داری (46%) در دو قلوهای یک تخمکی که جدا پرورش یافته بودند و پدر و مادر اصلی آنها رفتار ضد اجتماعی و مشکل اعتیاد داشتند. برای سوء مصرف مواد و اعتیاد پیدا کردند. دو قلوهای یک تخمکی بیشتر احتمال دارد که از نظر وابستگی به مواد افیونی تطابق نشان دهند تا دو قلوهای دو تخمکی. فرد مبتلا به اختلال وابسته به مواد افیونی، ممکن است کاهش فعالیت با غشاء ژنتیکی در سیستم افیونی داشته باشد. این کاهش فعالیت ممکن است نتیجهه کمتر بودن تعداد یا حساسیت کمتر گیرنده های افیونی، آزاد شدن کمتر مواد افیونی درون زاد، یا غلظت بالای آنتگونیت های مواد افیونی درون زاد،بوده باشد. استعداد زیست شناختی نسبت به اختلالات وابسته به مواد افیونی، همچنین ممکن است به کارکرد نابهنجار در سیستم ناقص عصبی دو پامنیرژیک یا سیستم ناقل عصبی نورآدرنژیک رابطه داشته باشد (برجاس، 1391) در حال حاضر شواهدی از وجود عوامل آسیب زای ژنتیکی اختصاصی و مشترک داروها وجود دارد که احتمال بروز وابستگی به دارو را افزایش می دهند. در افرادی که به سوء مصرف طبقه ای از مواد می پردازند اختمال سوء مصرف سایر طبقات دارویی بیشتر است. در دوقلوهای یک تخمکی میزان همگامی برای وابستگی به مواد شبه افیونی بیش از دوقلوهای دوتخمکی است. فنون نقش پذیری چند عاملی نشان می دهند که در این گروه، عوامل ژنتیک نقش زیادی در سوء مصرف هروئین دارند و گذشته از آن بخش اعظم تفاوت ناشی از عوامل ژنتیک،با عامل آسیب زای مشترک هم خوانی ندارد،یعنی این تفاوت ها مختص مواد افیونی است. فرد مبتلا به اختلال مرتبط با مواد افیون ممکن است به طور وراثتی، سیستم افیونی بدنش دچار کاهش فعالیت باشد. این فعالیت پایین ممکن است نتیجه کمتر بودن تعداد گیرنده های افیونی یا حساسیت کمتر آنها،آزاد شدن کمتر مواد افیونی درونزاد یا غلظت بالای آنتاگونیست های فرضی مواد افیونی درونزاد باشد، عده ای از محققین مشغول تحقیق در زمینه این اختمالات هستند. استعداد زیست شناختی نسبت به اختلال مرتبط با مواد افیونی همچنین ممکن است با کارکرد نابهنجار در سیستم عصب-رسانه ای دوپامینرژیک یا نورآدرنرژیک ارتباط داشته باشد (کاپلان و سادوک، 2007؛ ترجمه رضاعی، 1390).
عوامل نو رو شیمیایی- گیرنده ها وسیستم های گیرنده
برای اکثر مواد مورد سوء مصرف، پژوهشگران ناقل های عصبی یا گیرنده های ناقل های عصبی که مواد بر آن ها موثر واقع می گردند را شناسایی کرده اند. برای مثال ترکیبات تریاک بر گیرنده های تریاک اثر می کنند.
بنابراین، شخصی که در او فعالیت افیونی درو نزاد کم است (مثلاً سطح پایین اندروفین ها) یا فعالیت آنتاگونیتی افیونی درون زاد خیلی بالاست. ممکن التیام های گرنده را در مغز تعدیل نماید . به طوری که مغز برای حفظ تعادل، حضور ماده برون زا را طلب کند .حضور دائمی ماده مخدر خاص در بدن با ایجاد تغییراتی درگیرنده های مغزی منجر به بروز حالت تحمل15 در سیستم عصبی مرکزی می گردد و در صورت قطع کصرف یا کاهش شدید مقدار مصرف علایم سندرم ترک 16 ظاهر می شود (برجاس، 1391).
مدل انتقال فرهنگی
نظریه انتقال فرهنگی بر این نکته تاکید دارد که کژرفتاری از جمله اعتیاد به مواد مخدر از طریق معاشرت با دوستان ناباب آموخته میشود. معاشرت با چنین افرادی می تواند از جنبه های خاصی مانند: فراوانی، اولویت، دوام و شدت تماس در فرایند یادگیری موثر باشد. هرچه سطح تماس فرد با افراد یا گروههای معتاد برحسب این چهار متغیر بالا باشد،اختمال معتاد شدن فرد بیشتر است. با پا گذاشتن دختر یا پسر به سن نوجوانی، از میزان تاثیر خانواده بر او کاسته می شود و تاثیرات محیط اجتماعی و گروه همسالان بر فرد افزایش می یابد، از این رو، آسیب شناسان همنشینی با دوستان معتاد و همسالان ناباب و شرکت در محافل دوستانه و میهمانی های ناسالم را که از عوامل گرایش به مواد مخدر می دانند (ستوده، 1392).
مدل زیست، روان، اجتماعی17
این مدل بیان کننده تحول زیست – روان – اجتماعی نوجوانان است. بویدل18 (2005) در این مورد معتقد است: علل روی آوردن به مصرف مواد را میتوان به عواملی مانند علل نژادی، توارثی، بیولوژیکی، جسمی، روانی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی، شغلی، اقتصادی، وجود سابقه مصرف مواد مخدر و سایر علل مربوط دانست. اما امروزه مدل زیستی، روانی، اجتماعی روی سه موضوع مهم و مجزا و در عین حال در ارتباط نزدیک با یکدیگر کار می کند. در حیطه بیولوژیک، تئوری هایی که انواع تغییرات نوروبیولوژیک را مورد بحث قرار می دهند. بررسی می شود. زیرا مدارکی دال بر تغییرات نوروبیولوژیک در انواع اختلالات و وابستگی روانی، دارویی دیده شده است. در حیطه عملکرد فیزیکی نیز در مورد تاثیر ورزش، خواب و تغذیه مناسب بحث می شود و در حیطه اجتماعی، آثار نیروی اجتماع بر بیار مورد بررسی قرار می گیرد (برجاس، 1391).
عوامل فردی
نه عوامل اجتماعی – فرهنگی و نه نظریه های تغییر خلق نمی توانند تفاوت های فردی در مصرف دارو را بطور کامل تبیین کنند . تمام اعضای یک فرهنگ یا خرده فرهنگ خاص، مصرف کنندگان شدید نیستند، و تمام کسانی که دچار فشار روانی اند،اندازه مصرف دارو را افزایش نمی دهند . شخصیت و سایر تفاوت های فردی می توانند به تبیین این موضوع کمک کنند که چرا احتمال سوء مصرف یا وابسته شدن برخی از مردم به داروها بیشتر است. سطوح بالای عاطفه منفی و تمایل مداوم به برانگیختگی و عاطفه مثبت بیشتر، دو صفت شخصیتی اند که در این زمینه مطالعه شده اند (شمسی پور، 1392).
درمان
تمام انواع درمان ها برای کمک به اشخاص جهت خودداری از مصرف داروهای قانونی (مثل نیکوتین) و نیز داروهای غیر قانونی (مانند هروئین و کوکائین) به کار رفته است. درمان های زیستی، معمولاً با جایگزین کردن دارویی دیگر، تلاش کرده اند از مصرف کنندگان را از وابستگی شان رها کنند. منافعی برای درمان از طریق داروهایی مانند کلونیدین، نالتوکسون، و متادون مشاهده شده است. درمانهای مختلف موفقیت هایی در کاهش مصرف به بار آورده است. اما بنظر می رسد که هیچ یک از رویکردها منجر به تغییر مداوم نمی شوند، مگر اینکه با درمان های روان شناختی همراه شوند که اهدافی مانند این را دنبال می کنند: کمک به بیماران برای مقاومت در برابر فشارهایی که جهت تسلیم شدن و ناپرهیزی کردن وارد می شود، مقابله به فشارهای روانی زندگی طبیعی، مهار هیجان ها بدون اتکا بر مواد شیمیایی، و بهره گیری از حمایت های اجتماعی نظیر الکلی های گمنام (شمسی پور، 1392).
تبیین شناختی رفتاری اعتیاد
پایه برداشت شناختی-رفتاری از پدیده ی وابستگی به مواد و اشتیاق به مصرف، تاکید روی نارسایی ها و کژ باوری های شناختی فرد از یک سو و کمبود مهارت های رفتاری مناسب برای مقابله با فشارهای درونی و بیرونی و دستیابی به احساس شادکامی یا فرار از احساسات عاطفی منفی می باشد. فرد برای رویارویی با لغزش باید طرح هایی داشته باشد تا چنانچه یک بار وسوسه و یا لغزش رخ دهد، از راهبردهای سازگارانه تری برای خاتمه لغزش و پیشگیری از بعد تمام عیار استفاده کند. (وزیریان، مستشاری، 2006).
– رویدادها به خودی خود احساسات ما را تعیین نمی کنند، بلکه آن چه اهمیت دارد معنایی است که ما به این رویدادها نسبت می دهیم: نقطه ثقل مدل شناخت درمانی این نکته است که ذهن انسان پذیرنده ی منفعل تاثیرات و احساسات بیولوژیکی و محیطی نیست، بلکه افراد فعالانه در شکل دهی به واقعیت مشارکت دارند. برای درک پاسخ هیجانی یک فرد به یک رویداد خاص، باید معنایی را که او به رویدادهای زندگی اش نسبت می دهد را بدانیم، یعنی تصور دهنی فرد از واقعیت. برای مثال، فردی که شریک زندگی اش او را ترک کرده معتقد است که نمی تواند شاد باشد یا به تنهایی از عهده زندگیش برآید در نتیجه افسرده میگردد. فرد دیگری که شریک زندگی اش را از دست داده است احساس آسودگی می کند چرا که رابطه ی قبلی خود را خفقان آور تلقی می کند و فرد سوم احساس گناه می کند چون باور دارد رفتار بد او منجر شده که همسرش او را ترک کند. یک اتفاق مشابه برای همه این افراد رخ داده است اما عکس العمل های هیجانی مشابه نمی بینیم زیرا هر یک از این عکس العمل ها تحت تاثیر دیدگاه فرد درباره ی آن رویداد قرار دارد. پس اگر بخواهیم احساسمان را درباره ی یک رویداد تغییر دهیم باید روش تفکرمان را درباره ی آن عوض کنیم.
– پردازش اطلاعات در مواجهه با تجارب هیجانی ناراحت کننده مختل می شود. شناخت درمانی بر مدل پردازش اطلاعات استوار است که می گوید در هنگام ناراحتی های روان شناختی، نحوه ی تفکر فرد انعطاف ناپذیر و تحریک شده تر می شود. قضاوت او بیش از حد تعمیم یافته و مطلق می گردد و باورهای پایه ای فرد در مورد خود و دنیا قطعی و تثبیت شده می شود. فرد در چارچوب یک ذهن آرام و منطقی، ارزیابی و برداشت خود از یک رویداد را بررسی می کند تا به اطلاعات صحیح و روشن برسد. وقتی که فرد از نظر هیجانی آشفته و ناراحت است، به دلیل سوگیری های منفی که به ذهن خود را می دهد، معمولاً اطلاعات ورودی را تحریف می کند و به همین دلیل انعطاف ناپذیر شده و دست به تعمیم بیش از حد می زند. مثلاً، از این که به مهمانی دوستش دعوت نشده است ناراحت می شود زیرا این طور تصور می کند که حتماً فرد دوست داشتنی نیست که به مهمانی دعوت نشده است. در واقع به هنگام ناراحتی های هیجانی در پردازش اطلاعات خطاهای معمولی همچون، تفکر همه یا هیچ، نتیجه گیری سریع، ذهن خوانی، برچسب زدن و استدلال احساسی رخ می دهد.
– افکار، احساسات، رفتار، فیزیولوژی و محیط به هم مرتبطند. شناخت درمانی برای تعیین اختلالات هیجانی مدل تک بعدی ارایه نمی دهد که در آن یک فکر یا باور منفی درباره ی یک رویداد منجر به یک احساس یا پاسخ فیزیولوژیک شده و به دنبال آن رفتار ایجاد گردد. هر یک از این عناصر می توانند در یک چرخه ی تعامل، سایر عناصر را تحت تاثیر قرار دهند. گرین برگر و پادسکی معتقدند که درک چگونگی تعامل این پنج جنبه از تجارب زندگی فرد با یکدیگر، به او کمک می کند تا مسئله اش را بهتر درک کند. برای مثال مراجعی که شغلش را از دست داده است (محیط). خود را بی ارزش می پندارد (تفکر)، احساس افسردگی می کند (هیجان)، از فعالیت های اجتماعی فاصله می گیرد (رفتار) و از خستگی مداوم شکایت می کند (فیزیولوژی). تغییر در یکی از این مولفه ها مثلاً، بازگشت به فعالیت های اجتماعی در 4 مولفه ی دیگر هم تغییراتی ایجاد می کند. مراجع به دنبال کار دیگری می رود (محیط). خود را با ارزش می پندارد (تفکر)، خلق افسرده اش از بین می رود (هیجان) و مجدداً احساس نیرو و توان می کند (فیزیولوژی).
– واکنش های هیجانی نسبت به رویدادها در طول یک پیوستارقرار می گیرند. شناخت درمانی این طور مطرح می کند که میان واکنش های هیجانی بهنجار نسبت به رویدادهای زندگی و واکنش های هیجانی اغراق آمیز که در آسیب های روانی دیده می شود پیوستگی وجود دارد. برای مثال، ممکن است وقتی فرد تجارب زندگی اش را مرور کند برای فرصت های از دست رفته اش ناراحت باشد، اما می داند که فرصت های جدید در راه هستند، با این حال اگر او آن فرصت ها را به منزله کل داستان زندگی اش در نظر بگیرد ممکن است ناراحتی اش شدیدتر شده و تبدیل به افسردگی گردد.
– هر یک از اختلالات هیجانی دارای محتوای شناختی خاصی هستند. این فرضیه که تحت عنوان فرضیه ی محتوای اختصاصی هم نامیده می شود. این طور مطرح می کند که اختلالات هیجانی محتوا یا مضمون شناختی خاصی دارند. برای مثال، محتوای از دست دادن و فقدان در افسردگی، خطر و تهدید در اضطراب، خطر وابسته به یک موقعیت خاص در فوبیا، انتقال خشم در عصبانیت و وجد و شور در شادی، این مضمون ها با یک مفهوم تحت عنوان قلمرو شخصی یعنی هر آنچه شخص در زندگی اش مهم می پندارد، رابطه دارد. ماهیت پاسخ هیجانی یک فرد یا آشفتگی هیجانی به این بستگی دارد که ایا او رویدادهای اطرافش را به قلمرو خود اضافه می کند، از آن کم می کند، آن ها را برای قلمرو خودش مخاطره آمیز یا متجاوزانه می داند.
– آسیب پذیری شناختی در برابر اختلالات روانی: این مسئله به آسیب پذیری ها و حساسیت های ویژه ای که فرد را مستعد مشکلات روان شناختی می کند، اشاره دارد. آن چه که ممکن است برای یک فرد (که مثلاً عملکرد او نامطلوب ارزیابی شده) تسریع کننده ی اختلال روان شناختی باشد، ممکن است صبر و آرامش فرد دیگری را به دنبال داشته باشد. تعامل میان عوامل مختلف مثل تجارب دوره ی کودکی، تفاوت های شخصیتی و تاریخچه ی رشدی فرد تعیین می کند که کدام رویداد زندگی در یک فرد خاص منجر به آشفتگی روان شناختی می گردد.
– فراگیری آشفتگی هیجانی: شناخت درمانی به هیچ عنوان ادعا نمی کند که تفکر مختل علت آشفتگی هیجانی است، بلکه آن را جزء لازم و ضروری این اشفتگی می داند. عوامل زیادی وجود دارند که فرد را آماده ی ابتلا به آشفتگی های روان شناختی می کنند. عوامل تکوینی، شخصیتی، رشدی، محیطی، خانوادگی، جسمی، فرهنگی و شناختی. تعامل میان این عوامل کمک می کند تا پذیره ها / قواعد و باورهای اصلی نامتعارف فرد درباره ی خودش، دیگران و دنیا شکل گیرد.
– تداوم اختلال هیجانی. شناخت درمانی کارکرد شناختی فعلی را برای حفظ و تداوم آشفتگی های روان شناختی ضروری می داند. درمانگر با تاکید بر این جا و اکنون به درمان جو کمک می کند تا افکار خود آیند و ناکارآمد فعلی (مثلاً من نمی توانم بدون او شاد باشم)، پذیره ها (مثلاً اگر او مرا ترک کند، دیگر کسی مرا نمی خواهد) و باورهای اصلی (مثلاً من دوست داشتنی نیستم) را اصلاح نماید تا آشفتگی روان شناختیاش بهبود یابد (نینان و درایان، 2004، ترجمه یعقوبی و کریمی، 1389).
1) پیشینه پژوهش
پژوهشهای داخلی
براتی و همکاران در پژوهشی تحت عنوان اثربخشی آموزش مهارتهای حل مساله بر کنترل رفتاری درک شده امتناع از سوء مصرف مواد محرک در بین دانشجویان، نشان دادند که، آموزش مهارتهای مدیریت مساله، دارای اثربخشی قابل توجهی بر ایجاد کنترل رفتاری برای امتناع از سوء مصرف مواد میباشد. همچنین در این تحقیق به افزوده شدن راهکارهای پیشگیرانه مبتنی بر آموزش مهارتهای حل مساله تاکید شده است (براتی، الهوردیپور، معینی، فرهادی، محجوب و جلیلیان، 1390).
بخشی پور، علیلو و ایرانی طی پژوهشی که به مقایسه ویژگی های شخصیتی و راهبردهای مقابله افراد معتاد و سالم پرداختند. نتایج نشان دادند معتادان در مقایسه با افرا سالم بیشتر از سبک های مقابله ای ناکارآمد شامل پرهیز درماندگی استفاده می کنند (بخشی پور، علیلو و ایرانی، 1387).
پژوهشهای خارجی
آریا و همکاران (2011) در پژوهشی نشان دادند افرادی که در مواجهه با رویدادهای فشارزای روانی، احساس غمگینی، پریشانی و راهبردهای تنظیم هیجانها واکنش نامناسب نشان میدهند نسبت با همسالان خود بیشتر رو به مصرف مواد می آورند.
گلمن در پژوهش خود به این نکته اذعان میدارد که کسانی که به مصرف مواد روی می آورند، مواد مخدر را به عنوان راهی برای تسکین هیجانات منفی (اضطراب، خشم یا افسردگی) مصرف میکنند. آنها در اولین تجربه خود با مصرف مواد شیمیایی آشنا می شوند که میتواند احساس اضطراب یا اندوهی که آنها را به ستوه آورده است، تسکین دهد. افرادی که درماندگی عاطفی و هیجانی بیشتری دارند، تمایل بیشتری به مصرف مواد مخدر پیدا می کنند به نظر می رسد افرادی که در مقابل وابستگی به مواد آسیب پذیرند، در مصرف مواد مخدر راهی فوری برای تسکین عواطف و هیجاناتی که سالها موجب درماندگی آنها میشود، پیدا میکنند. این گونه افراد اغلب اوقات گرفتار هیجانات و احساساتی میشوند که راه گریزی نمی یابند. آنها آگاهی چندانی از عواطف خود ندارند و در نتیجه با این احساس که هیچ کنترلی بر زندگی احساسی خود ندارند، هیچ گونه تلاشی به عمل نمی آورند (گلمن،2010).
یی، لو و زونگ (2007) نشان دادند نارسایی هیجانی با سبک های سازش نیافته نظم دهی هیجانات و عواطف منفی همبستگی مثبت و با رفتارهای سازش یافته همبستگی منفی دارد. همچنین افراد دارای نمره های پایین در این مقیاس از ابعاد مقابله ای منفی استفاده میکنند و میزان سوء مصرف آن مواد در آن ها بالاتر است (دوبی و همکاران، 2010).
ایپستین، بوت وین، دیاز، ویلیامز و گرافتین (2007) در پژوهشی نشان دادند که نوجوانانی که سیگار، الکل، ماری جوانا و هروئین مصرف میکنند در مقایسه با همسالان خود بیشتر دچار عواطف منفی، رفتارهای ناسازگارانه و پرخاشگری می شوند.
مطالعات شولدز و وایتمن19 نشان داد که از نظر میزان ارتکاب جرائم و از جمله گرایش به مواد، افرادی که دارای حل مسئله اجتماعی پایین نسبت به افراد دارای حل مسئله اجتماعی بالا، درصد بیشتری را نشان می دهند. چون این افراد دارای رفتارهای مجرمانه وبزهکارانه بیشتر وحرمت خود کمتری هستند برای کاهش میزان این رفتار ممکن است به یک منبع بیرونی با هدف تسکین روی بیاورند که می تواند ماده مخدر باشد (شولدزو وایتمن، 2009).
منابع فارسی
1. ابوالقاسمی، عباس، تقی پور، مریم و نریمانی، محمد. (1391). ارتباط تیپ شخصیتی D، خوددلسوزی و حمایت اجتماعی در بیماران کرونر قلبی. مجله روانشناسی سلامت، 3 (1)، 1-13.
2. ابوالقاسمی، عباس، پورکرد، مهدی و نریمانی، احمد. (1388). ارتباط مهارتهای اجتماعی و خودکارآمدی با گرایش به مصرف مواد در نوجوانان. مجلهی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی سبزوار، 16 (4)، 181-188.
3. اتکینسون، ریتاال و اتکینسون، ریچارد سی و اسمیت، ادواردی و بم، داریل ج و نولن، سوزان. (1995). زمینه روانشناسی هیلگارد (ترجمه محمد نقی براهنی، بهروز بیرشک، مهرداد بیک، رضا زمانی، سعید شاملو، مهرناز شهر آرای، یوسف کریمی، نیسان گاهان، مهدی محی الدین، کیانوش هاشمیان، 1385). تهران: رشد.
4. احدی، بتول. (1382). رضامندی زناشویی، ابراز هیجانی والدین و مشکلات عاطفی- رفتاری کودکان. رساله دکتری دانشگاه تهران.
5. احمدی، خدابخش. (1376). خودشناسی در روانشناسی. تهران: مکیال.
6. ارسطویی ایرانی، هایده. (1372). بررسی ارتباط خودپنداره با جنسیت و پیشرفت تحصیلی. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه الزهرا، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی.
7. اصغرنژاد، فرید، بوالهدی، جعفر و دماغی، پرویز. (1386). اثربخشی شناخت درمانی گروهی بر پایه تفکر نظارهای و فعالسازی طرحوارههای معنوی در پیشگیری از عود مصرف مواد افیونی. مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، 13، (4)، صص 366-375.
8. اعتمادی، عذرا و نوابی نژاد، شکوه و احمدی، سیداحمد و فرزاد، ولی اله. (1384) بررسی اثربخشی زوج درمانی شناختی- رفتاری بر صمیمیت زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره در شهر اصفهان. مجله مطالعات روان شناختی. سال 2. شماره 1و2. صص 69-87.
9. انجمن روانپزشکی آمریکا. (1994). راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی (.(DSM 4 (ترجمه محمد رضا نیکخو و هامایاک آوادیس یانس، 1384). تهران: سخن.
10. آتش پور، سید حمید، گل پرور، محسن و آقایی، اصغر. (1391). روانشناسی اعتیاد و سبب شناسی و درمان. اصفهان: دانشگاه آزاد اسلامی خوارسگان.
11. آسایش، حمید، قربانی، مصطفی، سالاری، هادی، منصوریان، مرتضی، صفری، رویا. (1389). ارتباط ویژگیهای فردی و خانوادگی با گرایش افراد به سوء مصرف مواد مخدر. مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی گرگان. ۱۲، (۴)، صص 91-99.
12. باقری، نسترن. (1385). تاثیر ورزش ایروبیک در خودپنداره، تایید خویشتن، شادکامی و پذیرش اجتماعی زنان رشت. پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی منتشر شده، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز.
13. باوی، ساسان. (1388). اعتیاد انواع مواد، سبب شناسی، پیشگیری و درمان. اهواز: دانشگاه آزاد اسلامی اهواز.
14. بحرینیان، عبدالمجید و یاوری کرمانی، مریم. (1388). رضایتمندی جنسی و رضایتمندی زندگانی. فصلنامه تازههای رواندرمانی، 11، 51 و 52، صص 67-85.
15. بخشایش، علیرضا، و مرتضوی، مهناز. (1388). رابطه رضایت جنسی، سلامت عمومی و رضایت زناشویی زوجین. فصلنامه روانشناسی کاربردی، 3، 4 (پیاپی 12) صص 73-85.
16. برک، لورا. (2007). روانشناسی رشد. (ترجمه یحیی سیدمحمدی، 1389).تهران: رشد.
17. بطلانی، سعیده. (1387). بررسی تاثیر آموزش سبک های دلبستگی بر صمیمیت جنسی و رضایت زناشویی زوجین شهر اصفهان. پایان نامه کارشناسی ارشد منتشر شده، دانشگاه اصفهان.
18. بطلانی، سعیده، احمدی، احمد، بهرامی، فاطمه، شاه سیاه، مرضیه، و محبی، سیامک. (1389). تاثیر زوج درمانی مبتنی بر دلبستگی بر رضایت و صمیمیت جنسی. فصلنامه اصول بهداشت روانی، 2، صص 496-505.
19. بیابانگرد، اسماعیل. (1382). روشهای افزایش عزتنفس در کودکان و نوجوانان. چاپ هفتم، تهران: انجمن اولیا و مربیان.
20. بیرشک، بهروز، پرویزی فرد، علی اکبر و عاطف وحید، محمد کاظم. (1380). بررسی همبودی اختلالهای خلقی و اضطرابی در معتادان جویای درمان و افراد بهنجار. مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران (اندیشه و رفتار). 7، شماره 2-1 (پیاپی 26-25)، صص 45-54.
21. پورمحمدرضای تجریشی، معصومه و میرزمانی بافقی، سیدمحمود. (1386). ارتباط بین فعالیت سیستم های مغزی-رفتاری، حمایت اجتماعی و افسردگی. فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، 7 (26). 221-231.
22. ترکی، عاطفه، صالحی، مهرداد و فاتحی زاده، مریم السادات. (1385). بررسی تاثیرآموزش شناختی- رفتاری زوجین در کاهش گرایش به مواد بیماران وابسته به مواد تریاکی در شهر اصفهان. فصلنامه خانواده پژوهی، 2 (8) صص 371 -382.
23. تقوی، ابراهیم. (1386). کنکاش بیولوپیکی از چگونگی تاثیرات مخدرها بر سلسله اعصاب مرکزی و سیستمهای دیگر. تهران: انتشارات جهاد دانشگاهی.
24. تقیزاده، محمد احسان. (1379). باد بیآرام نوجوانی. اصفهان: یکتا.
25. ثنایی، باقر (1375). ماهیت روابط انسانها و پربارسازی آن. پژوهشهای تربیتی. مجله دانشگاه تربیت معلم تهران، شماره 1 و 2، صص 44-58.
26. جعفر زادگان، تورج و زارعی، فرامرز. (1380). بررسی رابطه عزت نفس و مصرف سیگار در بین دانش آموزان پسر دبیرستانهای استان قزوین. دفتر پیشگیری از سوء مصرف مواد مخدر آموزش و پرورش. 4، (10)، صص 154-169.
27. جهانگیری، بیژن. (1389). راهنمای شناخت و درمان اعتیاد در ایران. تهران: ارجمند.
28. چریلو استفانو؛ برینی روبرتو؛ کامبیاز ماز روبرتو. (1378). اعتیاد به مواد مخدر در آینه روابط خانوادگی. ترجمه سعید پیرمرادی نشرهمام.
29. چیرلو، استفانو، برینی، آرکامبیازو و جی و مازاآر. (2009). اعتیاد به مواد مخدر در آیینه روابط خانوادگی (ترجمه سعید پیر مرادی، 1390). اصفهان: امام.
30. حریریان، حمیدرضا، آقاجانلو، علی، غفوری فرد، منصور. (1392). بررسی وضعیت حمایت اطلاعاتی و حمایت ابزاری از بیماران همودیالیزی بیمارستان های زنجان در سال 1392. مجله مراقبتهای پیشگیرانه در پرستاری و مامایی. 1، (1)، 25-30.
31. حسام، مسلم، آسایش، حمید، قربانی، مصطفی، شریعتی، علیرضا، نصیری، حسین (1390). ارتباط حمایت اجتماعی ادراک شده، سلامت روان و رضایت از زندگی در دانشجویان شاهد و ایثارگر دانشگاههای دولتی شهر گرگان. مجله عملی دانشکده پرستاری و مامایی بویه گرگان، 8، (1)، ص 34-41.
32. حسن آبادی، حمیدرضا. (1385). مقایسه میزان اثربخشی به روش گروه درمانی عقلانی عاطفی، وجودی، افسانگرایانه معنوی- مذهبی در افزایش عزت نفس زندانیان مرد زندان مرکزی مشهد. رساله دکتری، منتشر شده، رشته مشاوره خانواده، دانشگاه تربیت معلم.
33. حقیقی، جمال، موسوی، محمد، مهرابیزاده، مهناز و بشلیده، کیومرث. (1385). بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر سلامت روانی و عزت نفس دانش آموزان دختر سال اول دوره متوسطه. مجله علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز، 3، (13)، 61-78.
34. حیدری، علیرضا و جعفری، فرزانه. (1388). مقایسه کیفیت زندگی، حمایت اجتماعی و سلامت عمومی افراد آلوده به ویروس ایدز با افرادی عادی شهر اهواز. پایان نامه کارشناسی ارشد منتشر شده. دانشگاه آزاد اهواز.
35. خالقیپور، شهناز. (1381). اثربخشی آموزش مهارتهای پیشگیری اولیه بر ابراز وجود، سازگاری، آگاهی به مواد مخدر و گرایش به مصرف مواد مخدر در دانشآموزان دورهی متوسطه. پایاننامهی کارشناسی ارشد منتشر شده، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان.
36. خلعتبری، جواد و بازرگانیان، ناهید. (1390). مقایسه افسردگی، اضطراب و استرس در مصرف کنندگان تزریقی مواد مخدر مبتلا و غیر مبتلا، به ایدز و اچ آی وی، مجله دانشگاه علوم پزشکی گیلان، دوره 20 (78)، ص 76-83.
37. خمسه، اکرم. (1388). راهبردهای جدید در زوج درمانی: تهران: ارجمند.
38. داودی، ایران، زرگر، یداله، مظفریپورسیسخت، الهام، نرگسی، فریده، و مولی، کریم. (1391). رابطه فاجعه سازی درد، روان رنجورخویی، حمایت اجتماعی و راهبردهای مقابله با ناتوانی عملکردی در بیماران روماتیسمی. روانشناسی سلامت. 1، (1)، صص 59-73.
39. درتاج، فریبرز، شکیبا، منصور و شکیبا، جواد. (1392). تاثیر گروهدرمانی شناختی- رفتاری بر سازگاری اجتماعی افراد وابسته به سوء مصرف کراک در شهرستان زاهدان. مجله تحقیقات علوم پزشکی زاهدان، 15، (7)، 28-22.
40. دیویسیون، جرالدسی و گلدفرید، ماروین آر. (2008). رفتار درمانی بالینی. (ترجمه احمد احمدی علون آبادی، 1390). تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
41. راجرف جان، و مک ویلیامز، پیتر. (1990). تفکر منفی. (ترجمه مهدی قراچه داغی، 1370). تهران: شباهنگ.
42. رجبی، محسن و عطاری، عاطفه. (1383). راهنمای مقیاس انتظارات خودکارامدی شغلی فرم آ، مجموعه مقالات اولین همایش نقش راهنمایی و مشاوره شغلی در بازار کار تهران. 1،(1)، صص 52-62.
43. رحیمی موقر، آفرین. (1380). روند سومصرف مواد مخدر در دهه های اخیر در ایران. مجله پژوهشی حکیم، 3 (10)، 171-183.
44. رستاک، ریچارد. (2006). مغز آخرین مرز (ترجمه هوشنگ گودرزی، 1389). تهران: دانا.
45. ری، دانیل و دیلسون، ترنس. (2010). رفتار درمانی، کاربرد و بازده (ترجمه نسرین پودات، علی اکبر سیف و میر افیض، 1391). تهران: فردوس.
46. سادوک، بنجامین و سادوک، ویرجینیا. (2007). خلاصهی روانپزشکی. ترجمهی فرزین رضاعی (1390). تهران: ارجمند.
47. ساراسون، ایوجین و ساراسون، باربارا. (2003). روانشناسی مرضی (ترجمه نجاریان، 1383). تهران: رشد.
48. سراج خرمی، ناصر. (1390). شناخت، پیشگیری و درمان اعتیاد. دزفول: افهام.
49. سعادتی، محمد صادق. (1388). بررسی اثربخشی آموزش مهارت همدلی به صورت گروهی بر افزایش صمیمیت زوج های شهر شیراز. پایان نامه کارشناسی ارشد منتشر شده، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت.
50. سلیمی، عظیمه، جوکار، بهرام و نیک پور، روشنک. (1388). ارتباطات اینترنتی در زندگی: بررسی نقش ادراک حمایت اجتماعی و احساس تنهایی در استفاده از اینترنت. مطالعات روانشناختی، دوره 5، شماره 3، 81-102.
51. سویزی، مهری. (1387). خانواده کارآمد و متعالی، قم: نور مطاف.
52. سیف، علی اکبر. (1388). تغییر رفتار و رفتار درمانی. تهران: نشر دوران.
53. شفیعآبادی، عبداله. (1374). راهنمایی و مشاوره شغلی و تحصیلی. چاپ هفتم، تهران: رشد.
54. شولتز، داون و شولتز، سیدنی الن. (1998). نظریههای شخصیت. ترجمه: یحیی سید محمدی. (1387). تهران: هما.
55. صدرالسادات، سید جلال و شمس اسفند آباد، حسن. (1380). عزت نفس در افراد با نیازهای ویژه تهران تهران: دانشگاه علوم بهزیستس و توانبخشی.
56. طارمیان، فرهاد. (1380). سوء مصرف مواد مخدر در نوجوانان چاپ اول، تهران: تربیت.
57. عاشوری، احمد، ملازاده، جواد و محمدی، نوراله. (1387). اثر بخشی درمان گروهی شناختی- رفتاری در بهبود مهارتهای مقابلهای و پیشگیری از عود در افراد معتاد. مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، 14 (3)، 281-288.
58. عبدالحسینی، فاطمه. (1388). اثربخشی برنامه غنیسازی و ارتقای زندگی و درمان عقلانی- هیجان- رفتاری بر بهبود شاخصهای درمان اعتیاد در زنان سوء مصرف کننده مواد. پایان نامه کارشناسی ارشد. منتشر شده، دانشگاه فردوسی.
59. عبداله زاده رافی، مهدی، حسن زاده، مریم، احمدی، شکوفه، طاهری، محمد و حسینی، محمدعلی. (1391). رابطه حمایت اجتماعی با افسردگی و اضطراب سه ماهه سوم بارداری. نشریه پژوهش پرستاری 7، (26)، 1-10.
60. عبدالهی، احمد. (1385). نقش خودکارامدی در توانمند سازی کارکنان تهران. نشریه تدبیر ماهنامه علمی و اموزشی در زمینه مدیریت. 12، (168). صص 408-435.
61. عسگرپور، احمد. (1388). بررسی کارکردهای اجرایی در افراد بهنجار، بیماران وابسته به هروئین و افراد در پرهیز. پایان نامه کارشناسی ارشد منتشر شده، دانشگاه تهران
62. عسگری، پرویز و شرف الدین، هدا. (1389). رابطه اضطراب اجتماعی، امیدواری و حمایت اجتماعی با احساس ذهنی بهزیستی در دانشجویان. پایان نامه کارشناسی ارشد منتشر شده. دانشگاه آزاد اهواز.
63. عطادخت، اکبر، نریمانی، محمد، احدی، بتول، ابوالقاسمی، عباس، زاهد، عادل و ایرانپرور، منوچهر. (1392). بررسی روانشناختی بیماران دیابتی و ارتباط آن با حمایت اجتماعی. مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل. 13 (2)، صفحات 195-205.
64. علیزاده، توران. (1382). بررسی رابطه عزت نفس و منبع کنترل درونی- بیرونی با استرس ناباروری زنان و مردان نابارور شهر تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد منتشر شده. دانشگاه تربیت معلم تهران.
65. قربان حسینی، علی اصغر. (1388). پژوهشی نو در مواد مخدر و اعتیاد. تهران: امیر کبیر.
66. قربانی، طاهره، محمدخانی، شهرام و صرامی، غلامرضا. (1390). مقایسه گروهدرمانی شناختی- رفتاری مبتنی بر مهارتهای مقابلهای و نگهدارنده متادون در بهبود راهبردهای تنظیم هیجان و پیشگیری از عود. فصلنامه اعتیادپژوهی، 5، (17)، 74-59.
67. کاپلان، سادوک. (2003). خلاصه روانپزشکی (ترجمه نصرت ا..پور افکاری، 1384). تهران: شهرآب.
68. کارلسون، نایل آر. (1995). مبانی روانشناختی فیزیولوژیک (ترجمه مهرداد پژهان، 1374). اصفهان: غزل.
69. کارولا، رابرت و جی، ئی هارلی و سی، آرنوباک. (1997). آناتومی و فیزیولوژیکی اینانی (ترجمه محمد رضا واعظ مهدوی و امیر حسین تکیان، 1376). تهران: علمی و فرهنگی.
70. کرتیس، جی، آنتونی. (2002). روان شناسی سلامت. (ترجمه، فرامرز سهرابی، 1382). تهران: طلوع دانش.
71. کریمی، سعید. (1390). شناسایی فرایند تاب آوری نوجوانان و جوانان محله دروازه غار تهران، در برابر سوء مصرف مواد، پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته رفاه اجتماعی منتشر شده، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.
72. گلدنبرگ، ایرنه. گلدنبرگ، هربرت. (2009). خانواده درمانی. ترجمه حمیدرضا حسین شاهی برواتی، سیامک نقشبندی، الهام ارجمند، (1387). تهران: روان.
73. لیندزی، اس جی وئی و جیو پاول، تی. (2008). اصول روانشناسی بالینی بزرگسالان (ترجمه هامایاک آوادیس و محمد رضا نیکخواه، 1389). تهران: بیکران.
74. ماکسول، ماتز. (2001). روانشناسی خودپنداره. (ترجمه احمد تقیپور، 1385). تهران: بنیاد.
75. مجیدیان، فرزانه. (1384). بررسی رابطه باورهای خود کارامدی و سخت رویی با استرس شغلی. مدیران مقطع متوسطه شهر سنندج. پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی منتشر شده، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران.
76. محسنی، نیکچهره. (1375). ادراک خود از کودکی تا بزرگسالی. تهران: سمت.
77. محمدی، ابوالفضل، آقاجانی، منیر و زهتابور، غلامحسین. (1390). ارتباط اعتیاد، تابآوری و مولفههای هیجانی. مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی، 17، (2)، 136-142.
78. مددی، عباس و نوغانی، فاطمه. (1391). درسنامه اعتیاد و سوء مصرف مواد مخدر. تهران: جامعه نگر.
79. مظلومی، سیدسعید، سعیدی، معصومه، واحدیان، محمد، جلال پور، زهرا و کیانی، محمدعلی. (1392). تاثیر فرسودگی شغلی بر حمایت اجتماعی و عزت نفس پرسنل بهداشتی درمانی شهرستان یزد. فصلنامه علمی پژوهشی طب کار. 5، (1). صص 46-56.
80. معارفوند، معصومه. (1390). ارزیابی تاثیر مداخلات اجتماع محور پیشگیری از عود در مانایی معتادان در درمان به روش پرهیز مدار و ایمان مدار. پایان نامه دکتری مددکاری اجتماعی منتشر شده. دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، تهران.
81. مکری، آدرخش. (1380). مرور مختصر از مصرف مواد مخدر در ایران. مجله پزشکی ایران. 5 (11)، 184-190.
82. ممتازین سعید. (1382). خانواده و اعتیاد. زنجان: مهدین.
83. میرابی، رامانا. (1384). بررسی و مقایسه عزتنفس و خودپنداره با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان پایه سوم راهنمایی مدارس مجری طرح آموزش جهانی با مدارس عادی در شهر تهران. پایاننامه کارشناسی ارشد منتشر شده. دانشگاه تربیت معلم تهران.
84. میراحمدیزاده، علی، نخعیامرودی، نجف، طباطبایی، سید حسین رافعی، و شفیعیان، رضا. (1392). رضامندی زناشویی و تعیین عوامل تاثیرگذار بر آن در شیراز. اندیشه و رفتار. سال هشتم، شماره 4، 56-63.
85. نابدل، یونس. (1392). راهنمای پزشک در درمان وابستگی به مواد افیونی. تهران: ارجمند.
86. نریمانی، محمد. (1377). بررسی علل اعتیاد و راههای پیشگیری از آن در معتادان شهرهای اردبیل، خلخال و پارس آباد. تبریز: فرمانداری تبریز.
87. نظری، علی محمد. (1383). بررسی و مقایسه تاثیر برنامه غنی سازی ارتباط و مشاوره راه حل محور بر رضایت زناشویی زوجهای هر دو شاغل. رساله دکتری رشته مشاوره، منتشر شده. دانشگاه تربیت معلم تهران.
88. نظری، علی محمد (1386). مبانی زوج درمانی و خانواده درمانی. تهران: علم.
89. نیکخو، محمد رضا و آوادیس یانس، هامایاک. (1376). اصول روانپزشکی بالینی. (چاپ اول). تهران: سخن.
90. هاشمی، بهروز. (1385). تاثیر آموزش مهارتهای زندگی بر رشد اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مقطع راهنمایی شهرستان بروجن در سال تحصیلی 1385-1384. پایاننامه کارشناسی ارشد منشر شده، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان اصفهان.
91. هاشمی، عثمان. (1387). بررسی رابطه مفهوم خود کلی و عملکرد تحصیلی دانشآموزان. پایاننامه کارشناسی ارشد منتشر شده. دانشگاه تربیت معلم تهران.
REFRENCE
1. Adler Constantinescu, C., Beu, E-C., & Negovan, V. (2013). Perceived social support and perceived self-efficacy during adolescence. Social and Behavioral Sciences, 78, 275 – 279.
2. Bagarozzi, D.A. (2001). Enhancing Intimacy in Marriage: A Clinician's Handbook. Brunner-Routledge.8 (12). P: 144-151.
3. Bakken, K.A.S., & Landheim, P.V. (2005). Substance-dependent patients with and without social anxiety disorder: Occurrence and clinical differences: A study of a consecutive sample of alcohol-dependent and poly-substance-dependent patients treated in two counties in Norway. Journal of Drug and Alcohol Dependence, 80, 3, P: 321-328.
4. Balasubramani, M.M., Husain, F.M., Quitkin, P.J., & Mac, G. (2005). Substance use disorder comorbidity in major depressive disorder: an exploratory analysis of the Sequenced Treatment Alternatives to Relieve Depression cohort. Comprehensive Psychiatry, 46 (2) P: 81-89.
5. Bandura, A (1982)."Self-efficacy Mechanism in Human Agency ". American Psychologist, 37, (2): 122- 147.
6. Bandura, A. (1993). Perceived self-efficacy in cognitive development and functioning. Educational Psychologist, 28 (2): 117-148.
7. Bandura, A. (1994). Self-efficacy. In V. S. Ramachaudran (Ed.), Encyclopedia of human behavior. New York: Academic Press. 8 (4), pp: 71-81)
8. Bongers, I. L., Koot, H. M., van der Ende, J., & Verhulst, F. C. (2003). The normative development of child and adolescent problem behavior. Journal of Abnormal Psychology, 112 (2), 179-192.
9. Bowden, M. & Verennikina, I. (2008). Positive Factors that Build, Enhance and Maintain Resilience in Adolescents, University of Wollongong, 11 (5), pp 1-7.
10. Bray, C.T. (1977). Intimacy, attachment style and shame in married couples. PHD thesis: Marshal University.
11. Brown, B.B. (2004). Adolescents' relationships with peers. In Handbook of Adolescent Psychology (2nd end) (Lerner, R.M. and Steinberg, L., eds), pp: 363-394.
12. Brown, M.N., & Amatea, E.S. (2000). Love and intimate relationship. London: Brunner Mazzel Press. P: 110-121.
13. Bruwer, B., Emsley, R., Kidd, M., Lochner, C., & Seedat, S. (2008). Psychometric properties of the Multidimensional Scale of Perceived Social Support in youth. Comprehensive Psychiatry;10 (49): 195-201.
14. Caspers, K.M., Cadoret, R.J., Langbehn, D., Yucuis, R., & Troutman, B. (2005). Contributions of attachment style and perceived social support to lifetime use of illicit substances. Addictive Behavior, 30, 1007-1011.
15. Chen, A. (2004). Goals, interests, and learning in physical education. The Journal Of Educational Research. 97 (6). P: 85-92.
16. Cheng, S.T., & Chan, A.C.M. (2004). The multidimensional scale of perceived social support: dimensionality and age and gender differences in adolescents, Department of Applied Social Studies, City University of Hong Kong, Personality and Individual Differences. 1 (12): 1-12.
17. Chu, R.J-Ch. (2010). How family support and Internet self-efficacy influence the effects of e-learn- ing among higher aged adults – Analyses of gender and age differences. Computers & Education, 55 (8): 255-264.
18. Clara, I.P., Cox, B.J., Enns, M.W., Murray, L.T., & Torgruudic, L.J. (2003). Confirmatory factor analysis of the multidimensional scale of perceived social support in clinically distressed and student sample. Journal of Personality Assessment; 81 (3): 265-70.
19. Davis, M.I., & Jason, L.A. (2005). Sex differences in social support and self-efficacy within a recovery community. American Journal of Community Psychology, 36(3/4), 259-74.
20. Des Jarlais, D.C., & Semaan, S. (2008). HIV prevention for injection drug user: the first 25 years and counting. Journal Psychosomatic Medicine; 70 (5): 606-611.
21. Edalati, A., & Redzuan. M. (2010). Perception of women towards family values and their maritalz satisfaction. Journal of American science, 6 (4), 132-137.
22. Edwards, L.M (2004). Measuring Perceived Social Support in Mexican American Youth: Psychometric. 9 (15): p: 15-24.
23. Fikret, G. (2010). The effect of perceived support on subjective well- being. Procedia Social and Behavioral Sciences. 2, l 2, pp: 3844-3849.
24. Flora, K. & Stalikas, A. (2012). Factors affecting substance abuse treatment in Greece and their course during therapy. Addictive Behaviors, 37 (12), 1358-1364.
25. Friedlander Laura, J., Reid Graham, J., Shupak, N., & Cribbie, R. (2007). Social support, self-esteem, and stress as predictors of Adjustment to university among first-year undergraduates. Journal of College Student Development; 48 (3): 259-74.
26. Froman, L. (2009). Positive psychology in the work place. Journal on Pshchology Department, 2, pp: 169-185.
27. Galanter, M. (2006). Innovations: Alcohol and drug abuse: Spirituality in alcoholics anonymous: A valuable adjunct to psychiatric services. Psychiatric Services, 57 (3), 307-309.
28. Gallagher, S. (2000). Philosophical conceptions of the self: implications for cognitive science. Trends Cognition. Science, 4, 14-21.
29. Gianotten, W. (2008). How cancer and treatment emotionally disturb sexual intimacy and relationship? Journal of Sexologies, 7, (10) p 20-31.
30. Goldenberg, I., Goldenberg, H. (2000). Family therapy and over view. Books/ cole, Thomson learning, Canada. 5(8), p-112-120.
31. Gülaçt, F. (2010). The effect of perceived social support on subjective well-being. Procedia Social and Behavioral Sciences; 2: 3844-49.
32. Harter, S., & Whitesell, N. R. (2003). Beyond the debate: Why some adolescents report stable self-worth over time and situations, whereas other report changes in self-worth. Journal of Personality, 71(6), 1027-1058.
33. Heller, P.E., Wood, B. (1998). The process of intimacy. Journal of Marital And Family Therapy, 24, p 273-279.
34. Henline, B.H. (2006). Technology use and intimacy development in commited relationship. PHD thesis, Texas Teach University.
35. hespos, S.J., & Rochat, P. (1997). Dynamic mental representation in infancy. Cognition 64, 153-188.
36. Holt, M.L., Devlin, J.M., Flamez, B, & Eckstein, D. (2009). Using the holt relationship intimacy questionnaire (HRIQ): What intimacy means to you and your partner. Journal Of The Family, 2, pp: 146-150.
37. Hyde, J., Hankins, M., Deale, A., & Marteau, T. M. (2008). Interventions to increase self-efficacy in the context of addiction behaviours: A systematic literature review. Journal of Health Psychology,13(5), 607-623.
38. Ibrahim, F., Kumar, N., & Abu Samah, B. (2011). Self-efficacy and relapsed addiction tendency: an empirical study. The Social Sciences, 6(4), 277-282.
39. Johnson, S.M., Denton, W. (2002). Clinical hand book of couple therapy. New York: Guilford, 11, (9): 25-32.
40. Johnson, S.M., Makinen, J.A. & Millikin, J.W. (2001). Attachment injuries in couple relationships. Journal Of Marital And Family Therapy, 27, pp 145-155.
41. Johnson, S.M., Whifen, V.E. (2003). Attachment process in couple therapy. The Gulford Press. New York, London.
42. Kernis, M.H., Paradies, A.W., Whitaker, D.J.,Wheatman, S.R., & Goldman, B.N. (2000). Master ofone'spsychological domain? Not likely if one's selfesteemis unstable. Personality and Social Psychology Bulletin, 26 (20): 1297-1305.
43. Lowe, S.N., Rogers. (2009). Issues of intimacy and sexual dysfunction following major head and neck cancer treatment. Journal of Oral Oncology, Vol, 45, Issue 10, pp 898-903.
44. Lundberg, C.A., McIntire, D.D., & Creasman, C.T.(2008). Sources of social support and self-efficacy for adult students. Journal of College Counseling, 11, 58-72.
45. Margain, S.A., & Gordova, J.V. (2007). Emotion skills and marital health: The association between observed and self-reported emotion skills, intimacy and marital satisfaction. Journal of Social And Clinical Psychology, 26, 983-1009.
46. Martin, P.R., Weinberg, B.A., & Bealer, B.K. (2007). Healing addiction: An in tegrat edpharmaco psycho social approach to treatment. United States of America. John Wiley & Sons. 52, pp. 87-98.
47. Mckay, J. R. (2007). Lessons learned from psychotherapy research alcoholism: Clinical and Experimental Research, 3(83), 48-54.
48. Mckellar, J., Ilgen, M., Moos, B. S., & Moos, R. (2008). Predictors of changes in alcohol-related self-efficacy over 16 years. Journal of Substance Abuse Treatment, 35(2), 148-155.
49. McKinley, C.J., Luo, Y., & Wright, P. (2014). Re-assessing the nature and prevalence of mental health resources on college counseling center websites: An over-time and cross-country comparison. Paper to be presented at the annual conference of the International Communication Association, Seattle, WA. 5 (13): 55-63.
50. Millikin, J.W. (2000). Resolving attachment injuries in couples using emotionally focused therapy: Aprocess stu). Marriages and families. dy. Unpublished doctoral dissertation.Virginia Polytecgnic institute and state university, Virginia.
51. O'Hare, T., & Shen, C. (2013). Abstinence self- efficacy in people with severe mental illness. Journal of Substance Abuse Treatment, 45(1), 76-82.
52. Osilla, K.C., Kimberly, A., Hepner, R.F., Muñoz, S.W., & Katherine, W. (2009). Developing an integrated treatment for substance use and depression using cognitive-behavioral therapy. Journal of Substance Abuse Treatment, Volume 37, Issue 4, P: 412-420.
53. Otto, M.W.R., Kathryn, M., Naomi, M., Simon, F.J., Farach, John.J., & Worthington, Mark, H.P. (2010). Efficacy cognitive – behavioral therapy for less of panic disorder in addicts. Behaviour Research and Therapy, Volume 48, Issue 8, August 2010, P: 720-727.
54. Pajares, F., & Miller, D. M. (1994). Role of self-efficacy and self-concept belief in mathematical problem solving. Journal of Educational Psychological, 86, (2) 193-203.
55. Pajer, D. (2006). Intimacy and female friendship: The role of attachment style, interpersonal trust and negative mood regulation. M.S. dissertation California State University. 24 (3): 96-110.
56. Pielage, S., Luteinjin, F. & Arrindell, W. (2005). Adult attachment, intimacy and psychological distress in a clinical and community sampel. Clinical Psychology and Psychotherapy, 12 (8): 455- 464.
57. Prachakul, W., Grant, J.S., & Keltner, N.L. (2007). Relationships Among Functional Social Support, HIV-Related Stigma, Social Problem Solving, and Depressive Symptoms in People Living With HIV: A Pilot Study. Journal of the Association of Nurses in AIDS Care, 18: 67-76.
58. Richardson, L. (1999). Social networkcharacteristics and substance abusetreatment outcomes. Unpublished doctoral dissertation, New School for Social Research.
59. Rochat, P. (2003). Five levels of self-awareness as they unfold early in life. Consciousness. Cognition, 12, 717-731.
60. Salmon, M.M., Joseph, B.M., Saylor, C., & Mann, R.J. (2000). Women'sperception of provider, social, and program support in an outpatient drug treatment program. Journal of Substance Abuse Treatment, 19 (3), 239-246.
61. Sarason, I.G., Pierce, G.R., & Sarason, B.R. (1990). Social support and interact ional pr-ocesses: a triadic hypothesis. Journal of Social and Personal Relationships. 7, 465-506.
62. Sebastian, C., Burnett, S., & Blakemore, S. (2008). Development of the self-concept during adolescence. Review Journal. Trenditional Cognition Science; 12 (11): 441-446.
63. Sharp, S.A. (2000). The ways we love. The Culforf Press, New York, London.
64. Sherer, M., Maddux, J.E., Mercandante, B., Prentice-Dunn, S., Jacobs, B. and Rogers, R.W. (1982). The self-efficacy scale : Construction and validation. Psychological Reports, 51, 663-671.
65. Tajalli, P., sobhi, A., & Ganbaripanahah, A. (2010). The relationship between daily hassles and social support on mental health of university students. Procedia Social and Behavioral Sciences; 5: 99-103.
66. Taylor, L., Hiller, M. & Taylor, R. B. (2013). Personal factors and substance abuse treatment program retention among felony probationers: Theoretical relevance of initial vs. shifting scores on impulsivity/low self-control. Journal of Criminal Justice, 41 (3), 141-150.
67. Tree, H.A. (2009). Multiple sclerosis verity, pain intensity and psychosocial factors: Associations with perceived social support, hope. Optimism, depression, and fatigue. Disseration for the degree of Doctor of Philosophy, University of Kansas.
68. Vieno, A., Santinello, M., Pastore, M., & Perkins, D.D.(2007). Social support, sense of community in school, and self-efficacy as resources during early adolescence: an integrative model. Am J Community Psychol, 39,177-190.
69. Waterfield, E.A. (2010). Social Resiliency Factors and Abstinence from Substance Abuse in Lucas County, Ohio Adolescents, Submitted to the Graduate Faculty as partial fulfillment of the requirements for the Doctor of Philosophy Degree in Counselor Education, 3 (12): pp 3-14.
70. Young, Mark, E., Long, Lynn, L. (1998). Counseling and therapy for couples, Brooks/cole. Publishing Company.
71. Zimet, G., Dahlem, N., Zimet, S., & Farley, G. (1988). The multidimensional scale of perceived social support, Journal of Personality Assessment, 52, pp. 30-41.
1 Tolerance
2 Withdrowal
3 Kaplan & Sadock
4 The Substance Abuse And Health Service (Samhsa)
5 Seney
6 -Etiology
7 -Psychodynamic Theories
8 -Ego
9 – Shiuor
10 – Shafer & Juons
11- Rooznahan & Seligman
12 -Behavioral Thearies
13.Biological And Yentic Theories
14 -Jellinck Theorize
15 -Tolerance
16 -With Drawal
17 -Bio Sycho Social General Mode(Bps)
18 – Boidell
19 Soldz, & Vaillant
—————
————————————————————
—————
————————————————————