گسترش روابط ترکیه با کشورهای آسیای مرکزی و خزر
بعد از فروپاشی شوروی یکی از تهدیدات مهم امنیتی منطقه را می توان حضور بازیگران فرا منطقه ای (آمریکا، ناتو، چین، اسرائیل، ترکیه و…) عنوان نمود که در این میان ترکیه نقش به سزایی ایفا نموده است. از زمان فروپاشی شوروی، ترکیه سعی کرده تا روابطش را با گروه های ترک منطقه آسیای مرکزی و خزر از سر بگیرد. افزایش نفوذ در جنوب، هدف اصلی سیاست خارجی ترکیه بوده است. در واقع ترکیه به سود احتمالی حاصل از فرصت های سرمایه گذاری در کشورهای تازه استقلال یافته شوروی، همچنین سود حاصل از منابع دیگر که می تواند در تسهیل توسعه کل منطقه خزر سهمی داشته باشد، بسیار علاقمند است.
ترکیه جزء اولین کشورهایی بود که بلافاصله پس از اعلام استقلال جمهوری های آسیای مرکزی در سال 1370، با دولت های جدید ترک زبان منطقه روابط دیپلماتیک برقرار کرد و آشکارا راهبرد نفوذ فرهنگی -اقتصادی را در قالب کمک به کشورهای برادر دنبال و با میانجیگری بین دولت های استقلال یافته و غرب، خود را به عنوان شریک راهبردی آمریکا در این منطقه مطرح کرد. به عبارت دیگر، پایان جنگ سرد میان بلوک های شرق و غرب که موقعیت و اهمیت راهبردی ترکیه را برای ناتو و غرب کاهش می داد با ظهور جمهوری های اکثراً ترک زبان حاشیه خزر موقعیت جدیدی را برای ترکیه به ارمغان آورد تا خود را به منزله حلقه ارتباطی غرب و جمهوری های ترک زبان مطرح کند(4).
به دنبال این تحولات، مناسبات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی میان ترکیه و جمهوری های ترک؛ به سرعت افزایش یافت. شرکت های ترک طرح های متعددی را در بخش های حمل و نقل، ارتباطات، ساختمان، معدن، نفت و گاز و… به عهده گرفتند و دولت ترکیه به ایجاد مدارس و دانشگاه های ترکی در آن کشورها اقدام کرد. اما بخش نفت و گاز منطقه که اهمیت سیاسی و اقتصادی بیشتری نسبت به دیگر بخش ها دارد، مهم ترین بخش اقتصادی مورد توجه دولت ترکیه است.
نقش ترکیه در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز را به طور کلی به سه دوره می توان تقسیم کرد:
1)فعالیت هدفمند در اوایل استقلال این جمهوری ها، در قالب های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و… تعریف شده، به منظور ایجاد جای پا.
2)مشارکت در برخی از کنسرسیوم های نفتی در مرحله اکتشاف و بهره برداری از منابع نفت و گاز در جمهوری های منطقه
3)حضور جدی در ایجاد و احداث خطوط صادراتی انرژی نفت و گاز منطقه، به عنوان کشوری که سعی دارد تا نقش اصلی را به لحاظ سرزمینی در انتقال و عبور خطوط نفت و گاز منطقه در میان مدت و دراز مدت عهده دار شود. البته روشن است که ترکیه در هر سه مرحله فوق به لحاظ تضاد عملی و رقابت با دو قدرت همجوار منطقه -یعنی ایران و روسیه – در تمامی مراحل، حمایت بدون شائبه غرب و آمریکا را با خود به همراه داشته است، که شاید دلیل اصلی موفقیت آن نیز همین عامل مهم بوده است. (3)
تا قبل از 1369 عراق همسایه ترکیه مرکز اصلی تامین نفت ترکیه بود و همچنین یک نقش اصلی را در تجارت بین المللی آن بازی می کرد، عراق تقریباً یک سوم نفت تولیدی خود را از طریق ترکیه صادر می کرد. از طریق دو خط لوله هر روز 250 هزار بشکه نفت به پالایشگاه های نفت ترکیه فرستاده می شد. بعد از حمله عراق به کویت در سال 1369، جریان نفت به جیهان از طریق تحریم ها علیه عراق و جنگ خلیج فارس قطع شد. نتیجه آن بود که ترکیه 30 تا 60 میلیارد دلار پیش بینی شده در بخش ترانزیت و گمرگ و تجارت و فرصت های اقتصادی را برای دهه های متوالی از دست داد.
در حالی که صادرات عراق تحت موافقتنامه نفت در برابر غذای سازمان ملل محدود شد، ترکیه به طور قابل توجهی بر منابع نفت و گاز دریای خزر به عنوان منبع انرژی نگاه کرده است.
از سال 1374، ترکیه یک بازیگر اصلی در توسعه مسیر انتقال انرژی جدید شرق و غرب در حوزه خزر است که وابستگی به مسیر انتقال شمال -جنوب از طریق شوروی، در عصر شوروی را می کاهد یا حذف می نماید.
در تابستان سال 1384 در اجلاس سران کشورهای ترک زبان در بیشکک قزاقستان، "سلیمان دمیرل" رییس جمهور وقت ترکیه توضیح داد که چرا ترکیه به شدت علاقمند است تا لوله های نفت و گاز آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان از خاک این کشور عبور کند. از نظر او این سیاست تنها متضمن منافع اقتصادی ترکیه نیست بلکه آنکارا علاقمند است وابستگی سیاسی اقتصادی کشورهای حاشیه دریای خزر را به روسیه کاهش دهد. وی اضافه کرد که منافع راهبردی، سیاسی و اقتصادی آنها در این است که از وابستگی رهایی پیدا کنند. در واقع رفتار ترکیه را در مورد لوله های نفت و گاز باید در این چهارچوب ارزیابی نمود. دمیرل اظهار عقیده کرد که سیاست ترکیه با توجه به مسائل دریای خزر به شدت با رقابت در دوره بعد از فروپاشی شوروی بین ترکیه، روسیه و ایران در کشورهای تازه استقلال یافته اطراف دریای خزر مرتبط است(3).
ترکیه در زمینه برآوردن نیازهای انرژی یک کشور خود کفا نیست، از طرف دیگر سه چهارم ذخایر نفت و گاز اثبات شده جهان در اطراف ترکیه وجود دارد. بنابراین مسئله انتقال انرژی از مسائلی است که نقش حیاتی آینده ترکیه را در سیستم بین المللی تعیین خواهد کرد. ترکیه وارد کننده نفت و گاز است و برای دستیابی به منابع انرژی منطقه خزر تلاش می کند و عبور خطوط لوله نفت و گاز از ترکیه، درآمدهای سرشاری نصیب این کشور می کند و به لحاظ سیاسی قدرت چانه زنی این کشور را در مسائل بین المللی افزایش می دهد. می توان گفت نقش ترکیه در مسائل دریای خزر، بیشتر در تنظیم خطوط لوله های نفت و گاز خزر از طریق خاک این کشور است، تا بدین وسیله هم مشکل انرژی خود را حل کرده و هم از قبل ترانزیت آن، درآمدهای ارزی قابل توجهی کسب کند.
برای ترکیه خط لوله باکو به تفلیس و جیهان بندر ترکیه در مدیترانه حائز اهمیت ویژه ای است، زیرا ترکیه به مسیر صدور نفت حوزه تنگیز قزاقستان خط لوله اکتاوماخاچ قلعه تفلیس نیز دست خواهد یافت که در این صورت نه تنها نفت دریای خزر، بلکه نفت قزاقستان نیز از طریق ترکیه انتقال خواهد یافت.
یک دلیل برای ترکیه در توجه به خطوط لوله، کاهش وابستگی به خاورمیانه و روسیه فدراتیو در زمان بحران است. علاوه بر آن، ترکیه می خواهد به توان بالقوه اش برای آنچه که کریدور انرژی شرق-غرب است، واقعیت ببخشد. این پروژه به عنوان اولین تلاش درجهت این هدف تفسیر شد، این اولین پروژه است که منطقه محصور در خشکی خزر را به دریای مدیترانه یا به عبارتی دیگر مسیر اصلی ترانزیتی مرتبط می کند(3).
ترانزیت یا انتقال نفت از طریق تنگه ترکیه یکی ازموضوعات اصلی در مباحث مربوط به حمل و نقل منابع انرژی در بستر دریای خزر بوده است. بیشتر دل نگرانی ها حول افزایش بیش از اندازه تانکرهای نفتکش متمرکز است که در نتیجه حمل نفت این منطقه از طریق این تنگه به بازارهای جهانی به وجود می آید.
برخلاف کشورهای آسیای مرکزی، ترکیه در این منطقه با هر سه کشور قفقاز جنوبی یعنی گرجستان، آذربایجان و ارمنستان دارای مرزهای مشترک زمینی-دریایی است و همین امر باعث افزایش قدرت مانور ترکیه در این منطقه می شود. وجود مناطق بی ثباتی چون قره باغ، اوستیا، آبخازیا و دره پانکیسی در گرجستان، اهمیت مجاورت جغرافیایی ترکیه را برای آذربایجان و گرجستان دو چندان می کند. زیرا ترکیه می تواند در زمان ممکن در این مناطق حضور داشته باشد. به عنوان نمونه به دنبال تشدید اختلاف میان ایران و آذربایجان در سال 1380، هواپیماهای ترکیه بلافاصله در آسمان باکو حاضر شده و حرکات نمایشی انجام دادند.
با توجه به اختلاف آذربایجان با ارمنستان و ایروان، همچنین وجود اختلافات سیاسی میان ایران، آمریکا و رژیم صهیونیستی، ترکیه در دهه 1370 توانست با تشکیل محور آمریکا،ترکیه،اسرائیل، آذربایجان، گرجستان در منطقه قفقاز موقعیت بهتری در مقایسه با آسیای مرکزی برای خود کسب کند.
در مسائل امنیتی منطقه نیز ترکیه، به ویژه در گرجستان و آذربایجان که در مسیر احداث خطوط لوله نفت و گاز قرار دارند، حضور فعالی داشته است. قبل از تشکیل دولت ترکیه، امپراطوری عثمانی همیشه ادعاها و لشکرکشی هایی به منطقه قره باغ داشته، در جریان جنگ جهانی اول قره باغ به اشغال آنها درآمد و کمک آنها به دولت آذربایجان منجر به پیروزی آذری ها و سرکوبی ارامنه قره باغ گردید. در زمان آتاتورک نیز دولت شوروی با این کشور پیمانی امضا نمود و الحاق قره باغ به جمهوری آذربایجان نیز در آن زمان صورت گرفت.
ترکیه همیشه در پی آن بوده تا به نحوی پیوستگی ارضی با جمهوری آذربایجان داشته باشد، در حال حاضر تنها 11 کیلومتر با جمهوری نخجوان مرز مشترک دارد. در بحران قره باغ، ترکیه همواره از آذربایجان حمایت کرده و هنوز به دلیل اشغال خاک آذربایجان از سوی ارمنستان، حاضر نشده است با ارمنستان روابط دیپلماتیک برقرار کند. آموزش افسران ارتش آذربایجان و کمک تسلیحاتی به این ارتش، از جمله کمک های نظامی ترکیه به آذربایجان است. در مقابل، ارمنستان، نه تنها نمی تواند کمکی دریافت کند، بلکه راه های هوایی، دریایی، زمینی ترکیه نیز تقریباً به روی ارمنستان بسته است و این کشور از آن نظر که به دریا راه ندارد، به شدت در تنگناست.
گرجستان از دیگر کشورهای منطقه قفقاز، که به دلیل حمایت روسیه از تجزیه آبخازی روابط سردی با روسیه دارد، کمک های نظامی بیشتری از ترکیه دریافت کرده است. ترکیه افسران ارتش این کشور را آموزش می دهد، بالگرد در اختیار مرزبانانش می گذارد و به طور کلی، کمک های بلاعوض درخور توجهی را به ارتش گرجستان ارائه می دهد، زیرا، گرجستان برای ارتباط متقابل و ترانزیتی ترکیه با آذربایجان و آسیای مرکزی کشوری حیاتی است و از سوی دیگر، در جنوب قفقاز، مانع از دسترسی مستقیم روسیه به متحد خود یعنی ارمنستان است. با توجه به اینکه گرجستان و آذربایجان هر دو خواهان کاهش نفوذ روسیه در منطقه و حضور ناتو در قفقاز می باشد، ترکیه با حمایت از کشورهای مزبور می کوشد، نفوذ روسیه در منطقه را با کشاندن ناتو به این دو کشور با مانع جدی رو به رو کند(4).
وقوع حادثه 11 سپتامبرفضای امنیتی منطقه را تغییر داد و فرصت مناسبی را برای حضور ترکیه در عرصه های امنیتی و سیاسی منطقه فراهم نمود. در این فضا ترکیه موفق شد به شکل مناسبی تحت عنوان مبارزه با تروریسم بین المللی جایگاه خود را در منطقه، خصوصاً در عرصه های امنیتی تقویت نماید.
علاوه بر حادثه 11 سپتامبر، مجموعه انفجارهای تاشکند پایتخت ازبکستان و حوادث بانکن قرقیزستان نیز فرصت مناسبی را برای حضور ترکیه در فضای امنیتی آسیای مرکزی فراهم کردند. پاکستان گرفتار سیاست شکست خورده خود در حمایت از طالبان بود بنابراین هریک از این کشورها که در حالت عادی رقیب قدرتمندی برای ترکیه محسوب می شوند در مقطع زمانی پس از 11 سپتامبر نمی توانستند در عرصه های امنیتی آسیای مرکزی در مقابل ترکیه قدرت اصلی خود را بروز دهند. آمریکا نیز از موقعیت جدید در منطقه استقبال نموده و تلاش کرد تا با شرکت دادن متحد مسلمان خود در ناتو علیه افراط گرایان مسلمان در منطقه، از شکل گیری فضای ضد آمریکایی در آسیای مرکزی جلوگیری کند و اجازه ندهد افکار مسلمانان آسیای مرکزی همانند خاورمیانه علیه آمریکا بسیج گردد. آمریکا با کسب حمایت سیاسی آنکارا و حضور سربازان ترک در نقاط حساس همچون افغانستان موفق شد تا حدودی فشار جمعیت های محلی را علیه خود خنثی نماید.
حضور گردان صلح ترکیه در افغانستان و گرفتن فرماندهی نیروهای حافظ صلح افغانستان از بریتانیا باعث شد تا ترکیه در عرضه خود به عنوان کشور حافظ صلح و ثبات منطقه موفق باشد.(3).
به نظر می رسد همسویی ترکیه در چارچوب راهبرد و هدف های آمریکا در خزر، دارای دلائل زیر است:
1- اهمیت راهبردی این کشور است که در نزد آمریکا و غرب، پس از فروپاشی شوروی کاهش یافته است. به همین سبب، آنکارا می کوشد از طریق نقش آفرینی درمنطقه- به صورت مکمل سیاست ها و هدف آمریکا موقعیت از کف رفته خود را تا حدودی باز یابد.
2- اینکه منطقه راهبردی خاورمیانه، شامل چندین قدرت منطقه ای است که عمدتاً دارای اهداف و منافع متضاد و بعضاً متقابل است و به همین دلیل، با یکدیگر نیز در چالش هستند. این در حالی است که فروپاشی شوروی و اکتشاف نفت، موقعیت تازه ای برای گسترش قدرت و منافع ایران و ترکیه به عنوان دو قدرت منطقه ای ایجاد کرده است. از این رو، ترکیه ابتدا سعی دارد نفوذ ایران را در منطقه محدود و سپس از موقعیت تازه، به سود خویش بهره برداری کند؛
3- همسویی ترکیه با غرب است، چرا که ترکیه تلاش می کند با توجه به محدودیت گزینه های انتخابی آمریکا در منطقه، از فرصت به دست آمده سود جسته و حداکثر بهره اقتصادی از اکتشاف و انتقال انرژی حوضه دریای مازندران را نصیب خود سازد؛
4- این که جهت گیری راهبردی ترکیه برای پیگیری اهداف و منافع، یک سمت گیری سیاسی -اقتصادی است.(3)
به طور کلی اهداف ترکیه در منطقه را می توان به بدین ترتیب بر شمرد:
1)گسترش نفوذ ترکیه در آسیای مرکزی و قفقاز و یافتن جایگاهی مناسب در منطقه.
2)ارائه الگوی حکومتی غیر مذهبی (لائیک) به عنوان تنها نظام حکومتی مطلوب برای جانشینی نظام کمونیستی در منطقه.
3)ارائه اندیشه پان ترکیسم اتحاد بزرگ میان 200 میلیون ترک از آسیای مرکزی و قفقاز تا انتهای شبه جزیره بالکان، و ایفای نقش پل ارتباطی بین غرب و منطقه.
4) ممانعت از شکست آذربایجان در جنگ با ارمنستان.
5) جلوگیری از گسترش اصولگرایی اسلامی و تفکر انقلابی در منطقه.
6) ارائه کمک های اقتصادی، مالی و فنی در جهت نفوذ در منطقه.
ترکیه متحد نظامی اروپا و آمریکا است و کشورهای منطقه می توانند روی نقش نظامی این کشور حساب باز کنند.
ولی در مجموع به علت حضور نیرومند و قوی فدراسیون روسیه و حساسیت خاصی که خود کشورهای منطقه و ایران در این خصوص داشته و دارند، ترکیه در زمینه فعالیت های امنیتی در سطح دو جانبه اقدام عملی خاصی را بجز در مورد آذربایجان صورت نداده است. البته این کشور در قالب سازمان ناتو و شورای همکاری امنیت اروپا، در منطقه حضوری نسبتاً فعال دارد(4).
ترکیه در زمینه برآوردن نیازهای انرژی یک کشور خود کفا نیست، از طرف دیگر سه چهارم ذخایر نفت و گاز اثبات شده جهان در اطراف ترکیه وجود دارد. بنابراین مسئله انتقال انرژی از مسائلی است که نقش حیاتی آینده ترکیه را در سیستم بین المللی تعیین خواهد کرد
بسفر ممکن است دروازه ای به سوی اروپا باشد ولی یک مرکز اختناق و یک مانع برای افزایش جریان نفت از خزر در زمینه های توسعه و خرید برای تولید سوخت نیز می باشد.
پس از پیروزی انقلاب بلشویکها درروسیه ،کمال پاشا معروف به آتاتورک برای آنکه بتواند با نیروهای یونانی که درخاک اصلی ترکیه مستقر شده بودند ،مقابله کند تلاش کرد به انقلابیون روسی نزدیک شود . اما ترکیه به زودی دریافت که روس ها صرفا برای تثبیت موقعیت خود در برابرانگلیسی ها و فرانسوی ها در قفقاز با کمالیون متحد شده اند. بنابراین پس از انحلال جمهوری های سه گانه قفقاز که در فاصله 1918تا 1921 برای خود کشورهای مستقلی را در آذربایجان،ارمنستان و گرجستان بوجود آورده بودند ؛ ترکیه هم به این واقعیت رسید که روسیه تزاری و روسیه انقلابی از نظر تضاد منافع با ترکیه تفاوتی ندارند و هر دو رقیب ترکیه در قفقازمحسوب می شوند(1)
به همین دلیل از سال 1923 که ترکیه رسما میراث دار امپراتوری تجزیه شده عثمانی اعلام شد،دولت انکارا سیاست جدیدی را درقفقازدر پیش گرفت که بیشترهمکاری با غرب و استفاده از اشتراکات قومی با مردم قفقازبود. دراین دوران به دلیل استقرار نظام لائیتیسیته در ترکیه ،محور تبلیغات مذهبی و تاکید بر گسترش نفوذ بین مسلمانان بطور کامل کنارگذارده شد.بجای آن تبلیغ و ترویج جدایی دین از حکومت و تقویت احساسات پان ترکیستی در دستورکار ترکیه قرارگرفت ولی بخاطر استقرار یک حکومت بسته و توتالیتر در روسیه امکان دستیابی ترکیه به قفقاز کاملا محدود شد.
ترکیه تا زمان فروپاشی شوروی در سال 1991 کوشید تنها از طریق برقراری تماس های محدود اقتصادی و فرهنگی ارتباط نیم بند خود را با مردم قفقاز حفظ کند .
تشکیل جمهوری های مستقل آذربایجان ،ارمنستان و گرجستان در جنوب قفقاز پس از سالهای 1992 به بعد فرصت بسیار مناسبی را برای ترکیه بوجود آورد تا سیاست جدید خود را در قبال قفقاز به مورد اجرا گذارد.
بنابراین می توان گفت طی سالهای گذشته تا وقوع جنگ بین روسیه وگرجستان درسال 2008 نخستین باراست که ترکیه به تجدید نظراساسی درسیاست خود درقبال قفقازمجبورشده است (3).
ارزیابی تحلیلی ازسیاست جدید ترکیه در قفقاز
برای آنکه نگاه دقیقی به سیاست جدید ترکیه درقفقاز که همان برنامه این کشوربرای نفوذ بیشتردرقفقازاست ، داشته باشیم لازم است به چهارسئوال اصلی زیر پاسخ دقیق دهیم :
1- اهداف اصلی ترکیه درقفقاز کدامند؟
2- ترتیبات امنیتی قفقازازنگاه ترکیه چیست ؟
3- ترکیه برا ی اجرای ترتیبات امنیتی خود ازچه امتیازهایی برخوردار است و با چه موانعی روبرو است ؟
4- تاثیر این سیاست برموقعیت ایران در قفقاز چیست ؟
حمله گرجستان به اوستیای جنوبی و تهاجم برق آسای روسیه به گرجستان درپاسخ به حمله گرجی ها، عزم ترکیه را برای سازمان دهی مناسبات خود با روسیه و کشورهای قفقازجنوبی با توجه به تغییرات پیش آمده جزم کرد. چرا که ترکیه می دانست برای نقش آفرینی دربازی که درقفقازآغازشده است بدون گسترش مناسبات با روسیه و عادی سازی روابط با ارمنستان، نمی تواند منافع خود را درقفقازدرچهارچوب طرح امنیتی مورد نظربه پیش برد (3).
اهمیت ژئوپولیتیکی قفقاز برای ترکیه
ازنگاه ژئوپولتیک نیز،ترکیه برای دستیابی به آسیای مرکزی و ایجاد پیوستگی سرزمینی بین کشورهای ترک زبان به حضور فعال درقفقازنیازدارد. زیرا مرزمشترک 12 کیلومتری ترکیه با جمهوری خود مختاری نخجوان که ازسرزمین اصلی جمهوری آذربایجان، توسط ناحیه موسوم به زنگِ زوردرارمنستان دورافتاده است ،برای ترکیه به دو دلیل بسیارمهم حائزاهمیت اساسی است .
1-ترکیه درصورت داشتن مناسبات دوستانه با ارمنستان می تواند پروژه های حمل ونقل کالا توسط راه آهن و انرژی توسط لوله های نفت وگاز را به راحتی از طریق آذربایجان ارمنستان و ترکیه انجام دهد .
2- با حل مشکل مرزهای ارمنستان با ترکیه درعمل ، آنکارا می تواند بین نخجوان و مرزهای خودش از طریق خاک ارمنستان با سرزمین اصلی جمهوری آذربایجان ارتباط برقرارکند. بدین ترتیب پس ازسالها ، پیوستگی سرزمینی بین پان ترکیست های ترکیه – نخجوان و آذربایجان برقرارمی گردد.
این درست است که تحقق این امردرکوتاه مدت بسیاربعید است اما هدفی است که دربلند مدت امکان تحقق دارد. بنابراین می توان گفت کلید دروازه نفوذ ترکیه درقفقاز، ارمنستان است . اگرچه ترکیه از طریق مرز مشترک خود با گرجستان نیزمی تواند به قفقاز دست یابد، اما ارمنستان در واقع امکان مناسبی برای ترکیه به جهت دستیابی نزدیکتر به آذربایجان و ازآنجا به خزر و ترکمنستان و سایر کشورهای ترک زبان آسیای مرکزی است (5).
اهداف بلند پروازانه ترکیه در قفقاز
ترکیه تنها کشورعضو ناتو دراین منطقه است و پس ازجنگ درگرجستان، می خواهد نقش مهم تری بازی کند. این کشور،راه خروج اصلی نفت وگازآذربایجان به سوی غرب است ومهاردو تنگه ی بُسفر و داردانل را دردست دارد. دو تنگه ای که روسیه و دیگرکشورهای دریای سیاه بیشترتولیدات انرژی خود را ازآنجا صادرمی کنند. عبدالله گل رئیس جمهور تاثیرات بحران قفقازبرسیاست ترکیه را درمصاحبه ای با روزنامه رادیکال چاپ آنکارا چنین تشریح می کند:
" درگیری های گرجستان و روسیه برسراوستیای جنوبی و ابخازی نشان می دهد که برای حل مشکلات درمنطقه وجلوگیری ازنا آرامی ها وبی ثباتی درآینده باید هرچه زودترباب گفت وگورا گشود و تدبیرهایی اندیشید. ترکیه پیشنهاد کرده است که برای ایجاد ثبات در قفقاز یک گرد همایی منطقه ای برگزار شود.(5)
بطور خلاصه می توان اهداف سه گانه زیر را برای ترکیه در قفقاز باز شناسی کرد :
1- گسترش توسعه نفوذ پان ترکیسم به آسیای مرکزی
2- گسترش مناسبات اقتصادی با کشورهای ترک زبان منطقه ازطریق مشارکت درطرح های اقتصادی
سود آوربویژه در زمینه انتقال نفت وگازکشورهای آذربایجان ، ترکمنستان و قراقستان که این دو کشورآخر
با وجود آنکه درقفقازقرارندارند ، اما می توانند ازطریق آذربایجان وگرجستان ویا آنطور که برنامه ریزی
کرده اند ازطریق ارمنستان درآینده به ترکیه متصل شوند.
3- تامین انرژی ترکیه ازطریق دستیابی به منابع غنی انرژی قفقازدر این زمینه رقابت با روسیه وایران در کنار همکاری با آمریکا و اتحادیه اروپا در دستور کار ترکیه قرار دارد(6).
رئوس برنامه راهبردی ترکیه در قفقاز
اهداف فوق ازطریق استراتژی زیرتوسط ترکیه درآسیای مرکزی وقفقازدرچند سطح دنبال می شود
1- امتیازدهی از طریق سرمایه گذاری اقتصادی
دادن امتیاز و وعده به رده های بالای قدرت در کشورهای منطقه درمورد کمک به حل مشکلات عمده سیاست داخلی این کشورها ازجمله موضوعاتی بوده که درسالهای اخیر ترکیه در قفقاز در پیش گرفته است در این راستا صدها شرکت تجاری ترک به قفقاز واردشده و نبض تجارت و اقتصاد را در دست خود گرفتند.
دولت ترکیه نیز با حمایت های سازمان یافته خود شرکتهای بیشتری را تشویق به حضوردرقفقازکرد. تاسیس فروشگاه های زنجیره ای بزرگ، صدورکالاهای مصرفی ترکیه، تاسیس مراکز درمانی، مراکز مخابراتی ، نیروگاهی وایجاد رستوران های متعدد ترکی وغیره از جمله فعالیت های اقتصادی ترکیه در قفقاز و به طور مشخص در جمهوری آذربایجان طی سال های اخیربوده است.
اساسا توجه به توسعه و بازسازی راههای مواصلاتی همانند مسیر راه آهن باکو – تفلیس – قارص و ایجاد شاهراه های ارتباطی میان شرق و غرب که بنای ارتباط چین با اروپا از مسیر آذربایجان – گرجستان – ترکیه را دارد ، برخاسته از چنین نگاهی است بنابراین طبیعی است که با بروز بحران در دریای سیاه این بازار بزرگ و پرمصرف دچار بحران شده و از این محل اقتصاد و فراتر از آن سیاست های تاریخی ترکها در منطقه در معرض تهدید قرار گیرد.از اینرو برای حفظ وضع موجود و تضمین منافع شکل یافته و سرشار خود در این حوزه ترکها طرح موسوم به "اتحادیه قفقاز" یا ثبات قفقاز را مطرح ساخته اند(5).
2- گسترش نفوذ فرهنگی از طریق ایجاد مدارس ورسانه ها
درسالهای اخیرپوشش فعالیتهای فرهنگی ورسانه ای برای اعمال سیاستهای پان ترکیستی درقفقازروش مناسبی برای آنکارا محسوب می شده است. ترکیه درابعاد آموزشی و تبلیغی مدارس و دانشگاه های متعددی را درقفقازایجاد و در کنار این مراکز، مساجد بسیاری را درنقاط مختلف آذربایجان تاسیس کرد. راه اندازی حوزه های علمیه دینی، برپایی کلاسهای آموزش دینی در مساجد و مدارس و همچنین اعزام دانش آموزان، دانشجویان و طلاب علوم دینی به دانشگاه ها و مراکز آموزشی ترکیه از جمله سیاست های تبلیغی و فرهنگی دولت ترکیه برای آذربایجان بوده است. بسیاری از کتب مرجع اهل سنت و تفکرات سعید نورسی و جریان تبلیغی فتح الله گولن با سرمایه های کلان در جمهوری آذربایجان چاپ و توزیع شده است. پشتوانه عظیم مالی شرکت های تجاری ترکیه حامی اصلی این نوع فعالیت ها بوده است. درواقع یکی ازوظایف عمده سرمایه داران ترکیه تامین منابع مالی فعالیت های تبلیغی ورسانه ای بوده است.چنین وضعیتی درگرجستان نیز جریان دارد اگرچه رشد اقتصادی گرجستان بسیار ناچیز است اما بنادر و راه های این کشور مهمترین مسیر انتقال کالاها و خدمات و ارتباط ترکیه با شرق قفقاز به شمارمی رود(5).
3- ارائه بازی دو جانبه
حمایت ازگروه های محلی طرفدارترکیه از طریق حمایت مالی ازآنها با پوشش سازمان های غیردولتی همچنین برقراری ارتباط هم زمان با گروه های اپوزیسیون غیر برانداز برای تغییرات غیر قابل پیش بینی ازجمله سیاستهای آشکار و پنهانی است که دولت ترکیه در سالهای اخیر در پیش گرفته است . به گونه ای که به عنوان مثال در جمهوری آذربایجان هم با الهام علی اف روابط بسیار نزدیکی دارد و هم با رهبر جبهه خلق مخالف علی اف ویا مناسبات بسیار نزدیکی با عیسی قنبر رهبر حزب مساوات اپوزیسیون غرب گرا برقرار ساخته است(3).
ترکیه برای برقراری صلح و ثبات دوباره در قفقاز ، اقدامات دیپلماتیک خود را بر اساس شش پایه اصلی تدوین و آغاز کرد.
1- ترکیه می داند که بین کشورهای قفقاز بحران اعتماد قوی و ریشه دار وجود دارد . لذا بی اعتماد ی متقابل باعث بروزبی ثباتی وجنگ درگرجستان شد.
2- کشورهای قفقازباید به طورمستقیم برای حل مسئله منطقه ای وارد عمل شوند.(یعنی نیاز به میانجیگر خارج منطقه ندارند )
3- هدف ترکیه از طرح ثبات قفقاز تسهیل شرایط مذاکره بین کشورهای منطقه است ، زیرا ایجاد اعتماد بین ملتهای منطقه به سود همه مردم منطقه خواهد بود(6). (این بند هم اشاره غیر مستقیم به این واقعیت است که کشورهای قفقاز برای ایجاد اعتماد بین خود نیاز به قدرتهای فرا منطقه ای ندارند)
4- کشورهای فرامنطقه ای را شامل نمی سازد یعنی برای آمریکا ، اتحادیه اروپا وسایر کشورهای خارج از منطقه جایگاهی قرارنداده است . زیرا درعمل خود را مجری سیاستهای مورد نظرغرب و تامین کننده منافع بلند مدت آنها می داند.
5- زمینه توسعه همکاری بین کشورهای قفقازوسایرمناطق همجوارمانند خزر،دریای سیاه وآسیای مرکزی را فراهم می سازد .
6- با کنار گذاردن ایران از حساسیتهای آمریکا و اسرائیل نسبت به تشکیل چنین ترتیبات امنیتی می کاهد و درهمین حال یکی ازرقبای جدی ترکیه را حذف می کند (8).
روابط ترکیه با ارمنستان
ازنگاه ارمنستان حل وفصل مشکلات روابط با ترکیه مطلوب است زیرا این کشورازیک طرف توانسته است بدون آنکه ازقره باغ صرف نظر کند ،مناسبات خود را با انکارا بهبود بخشد.این مساله از آن جهت برای ارمنستان اهمیت دارد که ایروان توانسته است با ایجاد اختلاف بین آنکارا(به عنوان یکی ازمهم ترین پشتیبانان آذربایجان درقضیه قره باغ) با باکو ، درواقع موضع آذربایجان رادرمناقشه قره باغ تضعیف کند.
ازسوی دیگرارمنستان مایل است با بازشدن مرزهایش با ترکیه درهمکاری های اقتصادی بویژه انتقال نفت وگازجمهوری آذربایجان ازطریق خاک خود نقش آفرینی کند.همچنین ازلحاظ خطوط جاده ای وریلی ازاتکاء به گرجستان برای دستیابی به دریای سیاه بخاطر مشکلاتی که دراثر جنگ پدید آمده بکاهد.
با وجوداین دومزیت مهم ، طرح ترکیه برای قفقاز از نگاه ارمنستان نقص های جدی دارد. مهم ترین آن نادیده گرفتن نقش ایران است . زیرا ایروان نه می تواند و نه می خواهد ایران را نادیده بگیرد. ایران تنها راه ارتباطی ارمنستان به سمت جنوب است وداشتن مناسبات نزدیک با تهران برای آنها امکان مانور بیشتری را در منطقه فراهم می کند. به همین دلیل می توان گفت از نگاه ارمنستان بزرگترین مشکل طرح امنیتی ترکیه نادیده گرفتن نقش ایران است. (9)
علاوه براین بسیاری ازارامنه ملی گرا نمی توانند درمورد آنچه که قتل عام یک ونیم میلیون ارمنی توسط دولت عثمانی درسالهای جنگ جهانی اول می خوانند، بدون گرفتن غرامت وعذر خواهی رسمی ترکیه ازآن واقعه صرف نظر کنند.ازآنجایی که ملی گرایان ارمنی بویژه داشناک ها نفوذ قابل توجهی در داخل ارمنستان دارند آنها می توانند مشکلات جدی برای سازش دولت سرکسیان با ترکیه بوجود آورند(10).
شاید بخاطرهمین ملاحظه ادوارد نعلبندیان درمصاحبه مطبوعاتی خود درایروان قبل ازسفربه نیویورک گفت:
"ظاهرا"میان جمهوری آذربایجان وترکیه شعاری مبنی بر" دو دولت و یک ملت " مصطلح شده است که ، با توجه به این امر،اظهارات اخیرمتیو برایزا رئیس آمریکایی گروه مینسک درباره امکان تاثیرگذاری ترکیه بر ارمنستان دورازواقعیت به نظرمی رسد. بنابراین بهتربود رئیس آمریکایی گروه مینسک به جای ایروان از باکو نام می برد. زیرا ترکیه با پذیرش وظیفه میانجیگری برسرمالکیت قره باغ میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان ،درحقیقت به دولتمردان ایروان برای شتاب بخشیدن به روند مذاکرات صلح ، کمک می کند(11) "
اما ازنگاه ترکیه، ارمنستان می تواند با نادیده گرفتن ماجرای آنچه که قتل عام ارامنه خوانده می شود ، فضا را برای عضویت ترکیه دراتحادیه اروپا مساعد کند. تا کنون حدود 20 کشور از جمله فرانسه و همچنین پارلمان اروپا قتل عام ارامنه را در زمان ترکان عثمانی به عنوان نسل کشی پذیرفته اند، ولی ترکیه این حوادث را جنگ داخلی برای استقلال آنتالیای شرقی می داند و بر کشته شدن حدود 250 تا 500 هزار ارمنی و تقریباً همین تعداد ترک دراین درگیری ها تاکید دارد.درسال 2005 رجب طیب اردوغان، نخست وزیرترکیه با هدف حل نهائی مسئله جنجال برانگیز نسل کشی، اقداماتی را دردستورکار قرارداد ودرهمین رابطه به مقامات ارمنستان پیشنهاد تاسیس یک کمیسیون مشترک تاریخی را برای بررسی و تحقیق وقایع وحوادث شرق ترکیه را دردوران عثمانی ارائه کرد، اما این پیشنهاد ازسوی ایروان رد شد.اما اکنون ترکیه سعی دارد از طریق عادی سازی مناسبات خود با ارمنستان این مشکل را برای همیشه حل و فصل کند(10).
تمایلات جدای طلبانه درمنطقه
منطقه قفقاز که ازآن به عنوان موزائیک اقوام درجهان یاد می شود به دلیل برخورداری از تنوع قومی و زبانی با درنظر گرفتن میزان جمعیت و وسعت آن در جهان از این جهت بی نظیراست . بطوریکه بیش از صد گروه قومی و زبانی در قفقاز شناسایی شده که بیش ازپنجاه قومیت آن بالای ده هزارنفر جمعیت دارند. همین تنوع قومی وزبانی بسترمناسبی را برای بروز تمایلات جدایی طلبانه دراکثرنواحی قفقازفراهم کرده است . در سالهای پس از فروپاشی حداقل در جمهوری های خودمختار چچن و اینگوش و داغستان در قفقاز شمالی و در آبخازیا ،آجاریاو اوستیا در گرجستان و قره باغ ،تالشی ها درجمهوری آذربایجان شاهد این تمایلات جدایی طلبانه بوده ایم که در اینجا به دلیل تداوم بحران در قره باغ تنها به آن اشاره می شود(12).
– قره باغ
منطقه ارمنی نشین قره باغ از سال 1988 یعنی سه سال قبل از فروپاشی شوروی دستخوش نا آرامی و جنگ شد که در نهایت تا برقراری اتش بس در12 می 1994 ارامنه بیش از بیست درصد خاک جمهوری آذربایجان را به اشغال خود در آوردند. که تاکنون بر اساس برخی آمار کشته های آن از مرز 300 هزار نفر فراتر رفته است.همین موضوع باعث شد که ترکیه مرزهای خود با ارمنستان را در سال 1993 ببندد وتلاش های هدف مندی را نیز برای منزوی کردن ایروان و دور نگه داشتن این کشور ازهمکاری های منطقه ای به کار گیرد.
به دلیل بسته بودن مرز ارمنستان با ترکیه، هزینه انتقال یک کیلو کالا از اروپا به ارمنستان برابر با هزینه حمل کالا از اروپا به استرالیا است. اوضاع پس از بحران در گرجستان بدتر شده، زیرا بیشتر محصولات صادراتی به ارمنستان ازمسیر گرجستان صورت می گرفت، که با توجه به بحران های اخیر در این کشور، این مسیر نیز با مشکلات مختلفی مواجه شده و عملاً به حالت نیمه بسته درآمده است(12).
در این میان قره باغی ها هم نگران سازش بین ارمنستان و ترکیه هستند انها تصور می کنند ممکن است ارمنستان سرنوشت آینده آنها را وجه المصالحه با انکارا قرار دهد به همین دلیل با دیده تردید و نگرانی به طرح انکارا می نگرند.
ترکمنستان دروازه ورود ترکیه به آسیای مرکزی است. علاوه بر این، ترکمنستان محل آغاز و گسترش قلمرو نژاد و زبان ترکی در جهان از آسیای مرکزی تا دل بالکان و اروپاست(13).
کشور ترکمنستان به عنوان یک جمهوری ترک آسیای مرکزی دارای ذخایر عظیم نفت و گاز می باشد. این کشور از سویی به دلیل پیوندهای نژادی با ترکیه و از سوی دیگر به دلیل موقعیت استراتژیکش اهمیت فراوانی برای ترکیه دارد. به همین دلیل است که مقامات ترکیه و ترکمنستان همواره جمله "یک ملت واحد با دو دولت" را بر زبان جاری ساخته اند که نشان دهنده پیوندهای عمیق و ناگسستنی بین این دو جمهوری ترک می باشد. ترکیه از بدو استقلال ترکمنستان روابط گسترده سیاسی، فرهنگی و تجاری خود با ترکمنستان را پی گرفته است.
تجارت و بازرگانی بخش مهمی از روابط ترکیه با ترکمنستان را تشکیل می دهد. به نحوی که ترکمنستان همواره در صدر کشورهایی قرار داشته است که ترکیه در آن سرمایه گذاری می کند.
ترکیه در ترکمنستان ٥۳۸ پروژه را برعهده گرفته است و حجم تعهدات ترکیه در ترکمنستان نیز از 5/1 میلیارد دلار تا پایان سال جاری به 5/2 میلیارد دلار خواهد رسید. ترکیه علاوه بر آنکه بخشی از برق و گاز خود را از ترکمنستان تامین می کند اکثر پروژه های عمرانی و ساختمانی خود را به شرکتهای ترک سپرده است. ضمن آنکه حجم قابل توجهی از واردات ترکمنستان نیز از ترکیه صورت می پذیرد. ٥۳۰ شرکت و موسسه ترک در ترکمنستان شعبه و نمایندگی دارند و ۹۷ قرارداد دوجانبه امضا شده یبن دو کشور وجود دارد. یبشترین حجم خدمات مهندسی ترکیه مربوط به ترکمنستان است. بخش عمران و ساختمان سازی یکی از فعالترین بخشهای تجارت ترکیه در عشق آباد می باشد به نحوی که می توان گفت بار اصلی احیاء عشق آباد و سایر شهرستانها بر عهده ترک ها می باشد. منطقه آزاد ملی گردشگری آوازه در حاشیه دریای خزر مهمترین پروژه گردشگری ترکیه می باشد که دولت عشق آباد برای آن چند ده میلیارد دلار سرمایه گذاری خواهد کرد و ساحل آرام و زیبای شرق خزر ترکمنستان را می تواند به قطب گردشگری منطقه آسیای مرکزی و خاورمیانه تبدیل کند. بدیهی است ترکیه به عنوان هفتمین کشور گردشگرپذیر دنیا، حرفهای زیادی برای گفتن در زمینه توریسم دارد. به همین دلیل بود که چندی قبل، رئیس جمهور ترکمنستان با سفر به ترکیه و طی جلساتی با صاحبان صنعت گردشگری ترکیه خواهان سرمایه گذاری ترکها در این بخش از اقتصاد ترکمنستان شد و گفت آماده بهره گیری از تجربیات ترکها در زمینه گردشگری می باشد. هرچند از ابتدای آغاز اجرای این پروژه، شرکتهای ترک سهم بزرگی در آن داشته اند و اکثر هتل ها و تاسیسات اقامتی و تفریحی منطقه آزاد توریستی آوازه توسط ترکیه ساخته شده است اما هرچه پروژه به جلو می رود احساس نیاز ترکمن ها به ترکیه نیز بیشتر می شود.
ترکیه در زمینه برآوردن نیازهای انرژی یک کشور خود کفا نیست، از طرف دیگر سه چهارم ذخایر نفت و گاز اثبات شده جهان در اطراف ترکیه وجود دارد. بنابراین مسئله انتقال انرژی از مسائلی است که نقش حیاتی آینده ترکیه را در سیستم بین المللی تعیین خواهد کرد.
با توجه به قرارگیری منطقه آزاد ارس در همجواری کشورهای آذربایجان، ارمنستان و نخجوان و دسترسی آسان به کشورهای حوزه آسیای میانه و قفقاز و ترکیه، مورد توجه سرمایه گذاران کشور ترکیه قرار گرفته و چندین شرکت ترک در زمینه تولید مبلمان شهری و اداری، لوازم و تجهیزات پارک، شمش مس و روی و … در منطقه آزاد ارس فعالیت می نمایند. همچنین بعضی موسسات توریستی با درخواست کشور آذربایجان از اوایل سال 2000 به آموزش مسئولان این کشور مشغول می باشند. هم اکنون بیش از 20 موسسه توریستی با مسئولان کشور آذربایجان به همکاری مشغول می باشند. در آذربایجان 246 شرکت ترکیه با سرمایه این کشور در زمینه های صنایع، ساختمان، تجارت و حمل و نقل فعالیت میکنند. رقم سرمایه گذاری ترکیه در آذربایجان در سال 2002 بالغ بر 250 میلیون دلار بوده است . سرمایه گذاری ترکیه در اوکراین حدودا" بالغ بر یک میلیون دلار می باشد. در سال 2003حجم کل مبادلات بین ترکیه و اوکراین به 2/1 میلیارد دلار و تا پایان 2006 به 1/4 میلیارد دلار رسید. حضور شرکت های سرمایه گذار ترکیه در اوکراین گرچه رو به رشد است ، اما هنوز در سطوح ناچیزی است. صنعت ساختمان، مخابرات و صنایع غذایی مهمترین موارد برای تجارت ترکیه در اوکراین هستند. کل سرمایه گذاری ترکیه در اوکراین ، در آوریل 2007، بالغ بر91 میلیون دلار است و بیشتر از 400 شرکت ترکیه ای در اوکراین دایر شده است. حجم مبادلات دوطرفه درحدود یک میلیارد دلار در 2001 بود و تا پایان 2006 به 1/4 میلیارد دلار رسید.ترکیه دومین شریک بزرگ تجاری گرجستان می باشد. 27 درصد کل واردات گرجستان که از 68 میلیون دلار در 1995 به 131 میلیون دلار در 2000 رسید از ترکیه بوده است. محصولات غذایی اکثریت صادرات ترکیه به گرجستان را تشکیل می دهد. در سال 2004 سرمایه گذاری مستقیم ترکیه در گرجستان به 30 میلیون دلار رسید که 23 درصد کل سرمایه گذاری خارجی در گرجستان بود. (14).
بنابراین ترکیه در کنار برخوردار بودن از موقعیت استراتژیک و جغرافیایی مناسب، کشاورزی مکانیزه و نسبتا پیشرفته، موقعیت ترانزیتی مناسب، وجود منابع آب سرشار و رودخانه های بزرگ، دسترسی به آبهای آزاد و دریاهای مختلف و توانایی جذب توریست، از سرمایه انسانی خوب و کارایی نیز برخوردار است. مشارکت اقتصادی- استراتژیک این کشور با غول های اقتصادی جهان همچون آمریکا، آلمان، انگلیس، روسیه و دیگر کشورهای اروپایی و برخورداری از نیروهای کارآمد باعث شده تا سرمایه گذاری چشمگیری در این کشور انجام گیرد. تعامل اصلی ترکیه با کشورهای اروپایی، روز به روز افزایش می یابد و بازار داخلی نسبتا غنی ترکیه نیز از عوامل مهم جذب سرمایه خارجی در ترکیه بوده است. موقعیت جغرافیایی ترکیه با کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز شانس بزرگی را به ترکیه داده که بتواند سرمایه گذاری گسترده ای را در جمهوری های استقلال یافته شوروی انجام دهد که بخشی از این موقعیت هم مدیون سخت کوشی مردم ترک و ارتباطات قوی و نیروی انسانس انبوه و ماهر این کشور بوده است. نیروی انسانی توسعه یافته و سخت کوش از نظر اجتماعی و اقتصادی برای ترکیه اهمیت زیادی دارد، زیرا بخشی از این نیرو به کشورهای دیگر اعزام شده و تاحد قابل توجهی از فشار بیکاری در ترکیه می کاهد. بطوریکه پس از کشورهای حوزه خلیج فارس ترکیه بیشترین موفقیت را در جذب سرمایه خارجی داشته و روابط این کشور با کشورهای آسیای میانه و قفقاز از نظر سرمایه گذاری افزایش و به تبع آن نفوذ سیاسی ترکیه نیز در این کشورها بیشتر شده است(2).
منابع
کتاب ها
1) کاوه ، بیات، توفان برفراز قفقاز ،مرکزاسناد و تاریخ دیپلماسی ،انتشارات وزارت امورخاجه جمهوری اسلامی ایران ،تهران: چاپ اول، 1380، صفحه 262- 159.
2) قدیر، نصری، ایران و ترکیه، زمینه ها و ظرافت های هماهنگی راهبردی، مرکز تحقیقات استراتژیک دفاعی، 1382، ص9.
خبرگزاری ها و نشریات
3) خبرگزاری فارس چهارشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۸۷
4) خبرگزاری مهر،چهارشنبه ۶ شهریور ۱۳۸۷
5) خبر برون مرزی صدا و سیما، روز سه شنبه پنج شهریور 1387
6) رادیو ترکی استانبولی برون مرزی صدا و سیما ، روزنامه حریت 4/7/87
7) باکو- خبرنگار برون مرزی صدا و سیما ، پنج شنبه ، 28/6/87
8) نشریه بیرلیک پرس باکو، خبرنگار برون مرزی، شنبه ، 6/7/87
9)سخنرانی سرکسیان رئیس جمهوری ارمنستان در مراسم اهداء دکترای افتخاری در دانشگاه تفلیس به نقل از خبرگزاری گرجستان تفلیس چهارشنبه، 10/7/87
10) آلموند مارک ، استاد دانشگاه اکسفورد وکارشناس مسایل قفقازدرمصاحبه با شبکه بی بی سی به نقل از
روزنامه ینی مساوات چاپ باکو، خبرنگار برون مرزی شنبه، 13/7/87
11)خبرگزاری ارمنستان، جمعه، 29 /6/87
اینترنت
12) مهین السادات، صمدی، "دیپلماسی فوتبال واحیاء روابط آنکارا وایروان"سایت ایراس
13- http://www.vatan.com/media/Turkish/html/mainFramset.html
14- http://www.caucaz.com/home_eng/breve_contenu.php?id=259