سلامت روان و رسانه
امروزه وسایل ارتباط جمعی،به خصوص تلویزیون،ویدیو،سینما واینترنت،بیش تر اوقات شبانه روز مردم را به خود اختصاص داده اند.
این وسایل با نیروی جاذبه ی فوق العاده ی خود،افراد گوناگون از سنین متفاوت به خصوص کودکان و نوجوانان را به طرف خود کشانده است. بعنوان مثال بسیاری از مردم به رسانه ها اعتماد دارند و می پندارند وقتی یک محصول رسانه ای با مجوز مراجع قانونی عرضه می شود خطای کمتری دارد و نظارت موجود بر تهیه این محصولات کافی است. از همین رو وجود و وفور محتوای مخرب محصولات رسانه ای تناقض آمیز و باعث خدشه دار شدن نظام ذهنی، اخلاقی و تربیتی کودکان و نوجوانان شده است.
منظور کلی از ارتباطات در حوزه سلامت روان بوجود آوردن تغییر رفتار در مردم است. رسانه ها وسایل و ابزاری جهت پخش و توزیع اطلاعات هستند.نتیجه تمامی تلاش های ارتباطی سه نظام رسانه ای میباشند:
1) ارتباط بین فردی : بیشترین ،موثرترین و کارامدترین شیوه ارتباط، ارتباط بین فردی یا چهره به چهره است چونکه مستقیم و بی واسطه برقرار می شود. ارتباط بین فردی درتصمیم گیری افرادی که ملزم به انتخاب هستنداما توان انتخاب ندارند تاثیر گذار بوده و بیش از رسانه های جمعی انگیزه زا است.
2) رسانه های جمعی: این نوع رسانه ها خود بر چند گونه اند: تلویزیون، رادیو،اینترنت، رسانه های چاپی و یا کاغذی و … رسانه های جمعی نسبت به دیگر رسانه ها، پیام ها را در زمان کوتاهتری به عده زیادی از مخاطبین می رسانند. رسانه های گروهی راهی یک طرفه برای انتقال پیام محسوب می گردند. این رسانه ها بازتاب یا پسخوراند ضعیفی دارند و معمولاً قادر به ایجاد تغییر در رفتارهای تثبیت شده نیستند.
3) رسانه های سنتی: هر جامعه شبکه ای از رسانه های سنتی یا عامی مخصوص به خود را دارد مثل آوازها، مثل ها، افسانه ها و… به علاوه برخی تجمعات مثل گردهمایی های مذهبی، آیینی و … هم در شمار این رسانه ها هستند. رسانه های سنتی در ارتباط تنگاتنگ با ارزش های فرهنگی بالاخص در جوامع بدوی، بکر، دست ناخورده و روستایی بوده ویکی از ابزارهای اصلی حفظ میراث فرهنگی هستند.
پیشرفت تکنولوژی رسانه ای به دگرگونی روش های آموزشی دامن زده است بگونه ای که کم کم مانیتور رایانه جای تخته سیاه ، لپ تاپ جای دفترچه و کیبورد جای قلم را گرفته است !! مقاومت در برابر این پیشرفت در سال های آتی شکسته خواهد شد و جهانیان ناگزیر خواهند بود تا با ایده ها ، ابزار و امکانات نوین کنار بیایند.. رسانه عملا به ساعات بیداری و خواب مردم ، ورود به مجلس مهمانی و ترک آن مجلس ، دکوراسیون منزل و…تا حد زیادی جهت می دهد همچنین بسیاری از مردم طبق الگوهایی که تلویزیون ارائه می دهد و تبلیغ می کند سن ازدواج ، اشتغال و یا بچه دار شدن خود را تعیین می کنند . رسانه ها از طریق تنظیم و جلو و عقب بردن ساعت اجتماعی تا حد قابل توجهی بر سلامت جسمی و بویژه سلامت روان مردم تاثیرات سطحی و یا عمیقی بر جا می گذارند. بسیاری از نوجوانان و جوانان هر روز ساعت های متمادی در اتاق های گفتگو ( چت روم ) با هویت واقعی و یا جعلی با مخاطب و یا مخاطبین واقعی و یا جعلی دیالوگ برقرار می کنند ، به بازی های رایانه ای مشغول می شوند و در اینترنت اطلاعات مفید و مضر را جستجو می کنند. میانسالان روزانه در ساعات مشخصی چون معتادین به مواد مخدر دل به سریال های مطول شبکه های ماهواره ای می سپارند و مشتاقانه زندگی پر فراز و نشیب کاراکترهای این مجموعه ها را تعقیب می کنند. بنظر می رسد فرهنگ رسانه ای در بیشتر موارد پدیده ای نازل تر و مبتذل تر از فرهنگ واقعی هر جامعه است.
رسانه ها همانگونه که قادرند تا فشار روانی شدیدی بر آدمی وارد آورند از این توانمندی برخوردارند که وی را از استرس ها دور کرده و به آرامش برسانند. بین رسانه های جمعی و فن آوریهای جدید , تلویزیون و رایانه بیشترین نفوذ را بر ذهن تاثیر پذیر کودکان و نوجوانان داشته و برای خانواده ها و جامعه ایجاد مسائلی کرده است که شایستهٔ توجّه و عنایت خاصّ متفکّران و متخصّصان علوم انسانی است. بر اساس آماری که در ایالات متحده داده شده , تلویزیون در ۹۹% خانواده های آمریکایی نفوذ کرده است و کودکان و نوجوانان وقت بیشتری صرف دیدن تلویزیون می کنند تا رفتن به مدرسه , آنها قبل از رسیدن به سنّ ۱۸ سالگی حدود دویست هزار عمل خشونت بار و ۱۴۰۰۰مورد پیام جنسی را دیده و شنیده اند .
طبق مطالعات پروفسور دونالد.اف.روبرتز،تقریبا در 63 درصد موارد،کودکان حتی در حین صرف غذا هم به تماشای تلویزیون مشغول هستند،و تلویزیون در بیش تر اوقات شبانه روز روشن است حتی در مواردی که هیچ کس از اهالی منزل به تماشای تلویزیون مشغول نیست، تلویزیون همچنان روشن می ماند.پس می توان چنین گفت که بسیاری از کودکان و نوجوانان و حتی بزرگ ترها،کنترل زندگی خود را از دست داده و به ربات های تلویزیونی تبدیل شده اند این گونه افراد نمی توانند سلامت روان خود را تضمین کنید
● تاثیر مثبت و منفی تلویزیون :
تلویزیون به عنوان یکی از قویترین و تاثیر گذارترین عناصر زمان , در شکل گیری رفتاری , عقاید , عواطف و روابط فردی و اجتماعی ما نقش عمده ای بازی می کند , از جنبهٔ مثبت آن , تلویزیون به مثابهٔ یک دانشگاه عظیم که هم تاثیر کوتاه مدّت دارد و هم دراز مدّت عمل می کند . از طریق تلویزیون می توان جامعه ای را هدایت کرد , آموزشهای صحیح و لازم به کودکان و نوجوانان داد , سرگرمی و اشتغال ذهنی جذّاب و لذّتبخش برای آنان ایجاد کرد , سطح دانش و بینش آنها را نسبت به هویّت و شخصیّت خود افزایش داد از جنبهٔ منفی , تلویزیون می تواند بسیار بدآموز ومخرّب باشد .
● تلویزیون و خشونت :
یکی از جنبه های منفی تلویزیون که شاید جهان شمول ترین آنها باشد و در بسیاری از کشورهای جهان پژوهش هایی دربارهٔ آن انجام شده , تاثیر خشونتهای تلویزیونی بر افکار , عقاید , احساسات و رفتار مردم و بویژه کودکان و نوجوانان است .
از سال ۱۹۵۰ تاکنون که پژوهشها در زمینهٔ تاثیر خشونت تلویزیونی بر کودکان و نوجوانان و در آمریکا شروع شد , مشاهده کردند که در برابر ۵یا ۶ عمل خشونت بار که بطور متوسّط در برنامه های بزرگسالان وجود دارد . ۲۰تا ۳۰عمل خشونت بار در برنامه های کودکان موجود است . جالب اینکه بیشترین اعمال خشونت بار در برنامه های کارتونی دیده می شود .
● رایانه و اینترنت :
رایانه علاوه بر جنبه های تفریحی و سرگرمی و بازی رایانه ای , مهمترین مورد استفادهٔ آن بخشهای آموزشی آن است . آموزش "تعلیم و تربیت" شامل در دسترس بودن اطّلاعات بصورت قابل استفاده , انگیزه برای یادگیری و فرصت کاربردی از دانش آموخته شده است . از جنبهٔ منفی , می تواند کودکان و نوجوانان را با خطرات و ضدّ ارزشها و عوامل مخرّب مربوط کند . مثلاً اطّلاعاتی در دسترس آنها قرار می دهد که به هیچ وجه مناسب اوضاع و احوال آنها نیست
برای کاستن از مضرّات و خطرات تلویزیون:
۱) خانواده ها در درجهٔ اوّل باید نقش فعّالی در کمک به کودکان در فهم و درک آنچه در تلویزیون می بیند , داشته باشد .
۲) محدود کردن تعداد ساعتهایی که کودکان برنامه های تلویزیونی مشاهده میکنند
۳) تلویزیون باید از روان شناسان , جامعه شناسان و سایر متخصّصان در ساختن برنامه ها کمک بگیرند.
۴) مسئولان می توانند بعضی از برنامه های مفید برای کودکان ونوجوانان را از سایر کشورها خریداری کنند .
۵) مسئولان کشورها باید بکوشند تا از طریق علمی و با مشورت دانشمندان علوم انسانی و متخصّصان فن آوریهای جدید از گسترش بعضی از خطرات اینترنت جلوگیری کنند یا حدّاقل بکاهند , زیرا صدمات وارده به بهداشت روانی کودکان و نوجوانان از این راه بسیار شدید و آسیب زاست
اهالی رسانه می توانند با تهیه و تولید محصولات سلامت محور:
1/ در تغییر نگرش، باور و رفتارهای مردم نسبت به بیماری ها و بیماران روانی بسیار تاثیرگذار باشند.
2/ ماهیت واقعی بیماری های روانی را به مردم بشناسانند.
3/ این واقعیت که بیماری روانی هم مثل بیماری جسمی است را در اذهان جا بیاندازند.
4/ به مردم بیاموزانند که چه موقع به مراکز ارائه خدمات روان شناسی و روانپزشکی مراجعه نمایند.
5/ شرح وظایف روان شناس و روانپزشک و نوع خدماتی که در مر اکز مشاوره روانشناسی، بیمارستانهای روانپزشکی و مراکز بهداشتی – درمانی روستایی و شهری ارائه می گردد را برای عموم معرفی و تشریح نمایند.
6/ در پیشگیری از ابتلا به بیماریهای روانی، پیگیری روند درمان اینگونه بیماری ها و بازپروری و توانبخشی مبتلایان حین و پس از درمان نقشی پیشرو موثر ایفا کنند.
7/ باورها و عقاید غلط همچون اعتیاد زایی داروهای معالج بیماری های روانی ، خطرناک بودن بیماران روانی و… را اصلاح نمایند.
8/ به بیماران و همراهان شان برای ورود به دفتر کار روان شناس، مطب روانپزشک و بیمارستان روانپزشکی جرات بخشند و مردم را به دریافت خدمات بهداشت روان و درمان بیماریهای روانی تشویق کنند.
9/ بمنظور ترغیب مبتلایان به پیگیری مستمر و جدی روند درمان بیماری روانی بر رعایت نکاتی همچون: مصرف منظم دارو طبق دستور پزشک معالج ، عمل کردن به توصیه های روان شناس و مشاور، مراجعه مکرر به مراکز ارائه خدمات با توجه به برنامه تنظیم شده ، پرهیز از خوددرمانی و کم و زیاد کردن داروها، بکار بستن درمان های دارویی و غیر دارویی پیشنهاد شده از جانب افراد فاقد صلاحیت و مدرک علمی معتبر و … تاکید ورزند.
10/ با آموزش مهارتهای زندگی و فرزند پروری، بیماریهای روانی را به عقب نشینی وادارند.
11/با استفاده از اصطلاحات وعبارات صحیح مثل بیمارستان روانپزشکی بجای تیمارستان،خودکشی منجربه مرگ بجای خودکشی موفق،احتمال خودکشی بجای شانس خودکشی،بیمارروانی بجای مجنون،دیوانه وزنجیری و…ادبیات ، گویش و نگرش رایج راتصحیح نمایند.
12/ بااجتناب ازنمایش وانتشارتصاویرواخبارخودکشی بشیوه غلط وکنترل نشده ازوقوع رخدادهای انتحاری بکاهند.
13/ با اجتناب از نمایش و انتشار تصاویر و اخبار خشونت آمیز بشیوه غلط و کنترل نشده از میزان وقوع جرم بکاهند.
14/ با اجتناب از نمایش و انتشار تصاویر و اخبار سوء مصرف مواد بشیوه غلط و کنترل نشده از میزان اعتیاد به مواد مخدر و محرک بکاهند.
15/ با اجتناب از نمایش و انتشار تصاویر ، آمار و اخبار غلط ، نسنجیده و کنترل نشده به هنگام وقوع بلایای طبیعی ، وحشت عمومی ایجاد نکرده و مشارکت و امداد مردم را جلب نمایند.
16/ با تشریح واقعیتی بنام مرگ مغزی و تفاوت آن با اغما ( کما ) ، مردم را به اهداء اعضاء بدن به نیازمندان ترغیب نمایند.
17/ با آگاهی بخشی بموقع و صحیح ، مردم را در برابر تبلیغات سوء سوداگران فرصت طلب ( مثلا مصرف شیشه برای لاغر شدن ) واکسینه کنند.
18/ مشارکت مردم برای همه گونه حمایت ازبیماران روانی راجلب نمایند.
چند توصیه
– برخی ازتحقیقات نشان می دهد غذایی که می خورید بر روی روان شما تاثیر می گذارد.با رعایت یک رژیم غذایی سالم، تمام مواد ضروری به مغز شما می رسد.
– تحقیقات نشان می دهد با انجام ۳۰ دقیقه ورزش احساس خوبی به شما دست می دهد ولی ۳۰ دقیقه تمرینات متعادل، حداقل سه بار در هفته بسیار مفید است.
– انجام تمریناتی که کاهش استرس را به دنبال دارد توصیه می شود.
– به فعالیت های دلخواه خود بپردازید.همگی ما در حوزه های مختلف استعدادهایی داریم که با پرورش آن ها اعتماد به نفس بیشتری پیدا می کنیم.
– پس از کسب هر موفقیت به خودتان تبریک بگویید و از دستاوردهای خود احساس غرور کنید.
– مهارت هایی را یاد بگیرید که به شما در برخورد با مردم و شرایط مختلف کمک می کند.
– راه های جدید مقابله با مشکلات را یاد بگیرید. آیا دوست دارید در زندگی خود تغییراتی بدهید؟ پس، دست به کار شوید؟
– با شرکت در کارهای داوطلبانه، عضویت در یک باشگاه ورزشی، رفت و آمد با دوستان و… احساس آرامش خواهید کرد.
– هر چقدر کارهای بیشتری انجام دهید خود را بیشتر با جهان پیرامون تان در ارتباط می بینید.
– به دیگران کمک کنید.با این کار احساس بهتری نسبت به خودتان پیدا می کنید.
– دست به کارهای جدید بزنید، کارهایی که معمولا انجام نمی دهید. شاید در ابتدا دچار هراس شوید ولی در عوض یاد می گیرید که می توانید در شرایط مختلف گلیم خود را از آب بیرون بکشید و حتی ممکن است کلی هم بخندید!
بررسی نقش رسانه ها در ارتقای "امنیت روانی"
رسانه ها از جمله نهادهای غیرحاکمیتی هستند که در کنار سه رکن اصلی و حاکمیتی، در ایجاد امنیت اجتماعی نقشی مهم دارند و باید همواره در خدمت ارتقای فرهنگ و افزایش دانش اجتماعی و رشد امنیت اجتماعی باشند.
افکار عمومی مجموعه ای از مفاهیم، معتقدات، تصورات ذهنی، آمال و آرزوها و تعصبّات قومی است که در شرایط زیست گروهی مردم یک جامعه بروز می کند وعده ای نیز در مفهوم آن وسعت داده و تمام طرز زندگی یک ملت یعنی همان مفهوم را که علمای علوم اجتماعی فرهنگ می نامند مترادف "افکار عمومی" دانسته اند.
"وسایل ارتباط جمعی"، در صف اول عوامل شکل دهنده افکار عمومی قرار دارند. این وسایل ارتباطی است که می تواند با ارائه برنامه های ویژه و پخش خبرهای خاص و تکیه و تاکید و تکرار یک خبر و با انتخاب عناوین و تنوّع بیان موضوع، انتخاب فضای خبری یا روش های دیگر، به مردم القا کند که چگونه و درباره چه چیزهایی فکر کنند.
در رسانه های دیداری و شنیداری این تاثیرات به نوع دیگری وجود دارد و بسته به میزان جذابیت برنامه های خود البته اکثریت بیشتری از مردم را مخاطب قرار می دهد، کارکرد رسانه های جمعی به ویژه رسانه های دیداری و شنیداری به دلیل کارکرد متنوع و ایجاد تغییرات پیوسته، به تدریج جای ارتباط بین فردی از نوع چهره به چهره را گرفته و موجب شده اند فضای انفرادی، به جای فضای جمعی و عاطفی در خانواده حاکم شود، به طوری که گسترش تکنیکی رسانه های شنیداری و رایانه ای، ارتباط مستقیمی با فردگرایی و دوری از فضای روانی و عاطفی خانواده را نشان می دهد.
با نگاهی گذرا به تاریخ سیاسی قرن اخیر می توان دریافت که بسیاری از منازعات و کشمکش های سیاسی در جهان چه در ابعاد داخلی یا ابعاد بین المللی، با یاری یا هدایت و پرچمداری مطبوعات و رسانه ها تبدیل به جریانات قوی سیاسی شده یا بالعکس حتی خاموش شده اند.
در سال 1869 میلادی، در کنفرانسی که در شهر پراگ برگزار شد، "راشورن " خاخام یهودی طی سخنانی در جمع پیروان متعصب راجع به افزایش قدرت صهیونیزم در جهان گفت: "در حالی که تسلط بر طلا، اولین ابزار ما برای سلطه بر جهان است، دومین وسیله ما باید تسلط بر "مطبوعات جهانی" باشد." حرفی که 28 سال بعد، در نخستین کنگره جهانی صهیونیسم که در شهر بال سوئیس برگزار شد به گونه ای جدی تر از سوی "تئودور هرتزل" عنوان شد. "هرتزل" دراین کنگره گفت "ما هنگامی در تشکیل دولت اسرائیل موفق خواهیم شد که بر ابزارهای تبلیغاتی و مطبوعاتی جهان تسلط داشته باشیم."
بنابراین تسلط رسانه ای صهیونیست ها از آمریکا شروع شد و از طریق سیطره بر وسایل ارتباط جمعی اعمال نفوذ در آرا و تصمیمات کنگره آمریکا را برای جهت دهی افکار عمومی به نفع خود به کار گرفت.
آخرین آمارها نشان می دهد حدود 80 درصد وسایل ارتباط جمعی آمریکا، به گونه ای مستقیم یا غیرمستقیم در اختیار صهیونیستهاست و همچنان بر حجم آن افزوده می شود، همچنین افراد و عناصر تحت نفوذ صهیونیسم، برنامه های رادیویی و تلویزیونی آمریکا را تولید می کنند.
از جمله خبرگزاری های تحت نفوذ صهیونیسم در آمریکا می توان به قسمت اعظم خبرگزاری آسوشیتد پرس، از نظرسرمایه گذاری و مدیریت عناصری خاص و تسلط روانی بر خبرگزاری های یونایتد پرس و اینترنشنال نیوز سرویس، اشاره کرد.
روزنامه نیویورک تایمز یکی از روزنامه های مطرح ایالات متحده، از سال 1986 در سیطره صهیونیست ها بوده است.
در آن زمان، "آدولف اوش" یهودی با استفاده از اوضاع بحرانی روزنامه، امتیاز آن را از "هنر یرانموند" موسس این روزنامه خرید و از آن مقطع، این روزنامه در خدمت منابع صهیونیستی قرار گرفت. پاز نیویورک تایمز، واشنگتن پست از نظر نزدیکی به اهداف صهیونیست ها در مرتبه دوم قرار دارد، مهم ترین دلیل اهمیت این روزنامه، تاثیر آن بر محافل و دستگاه های حکومتی در آمریکا است.
تسلط صهیونیست ها بر واشنگتن پست نیز به سال 1933 باز می گردد. در آن تاریخ، به دلیل بحران مالی این روزنامه، فردی یهودی به نام"یوجین مایر" از فرصت استفاده کرد و آن را با مبلغی اندک از "جان مک لین" خرید.
با این سوابق و هشدارهای اکید تهاجم فرهنگی و اخیراً جنگ نرم متوجه خواهیم شد امروزه رسانه ها به قدرت عظیمی تبدیل شده اند که توان بی سابقه ای برای در نوردیدن حریم خصوصی افراد دارند، مانند انتشار خبرهایی از تجاوز به عنف، آدم ربایی، شکنجه یا کشتن یک کودک توسط والدینش، کشتن همسر به بهانه ارتباط نامشروع با دیگری. بنابراین اینک رسانه ها به این دلیل که توان فوق العاده ای در ورود به حریم خصوصی افراد از نظر بازخوردهای اجتماعی و کارکردهایی که در شکستن مرزهای خصوصی مردم دارند، دارای اهمیت فوق العاده ای برای ایجاد "احساس ناامنی" هستند.
توانایی شگرف رسانه های جمعی در شکل دهی افکار عمومی، نگرش و رفتار افراد، موجب شده تا برخی وسائل ارتباط جمعی که به نشریات زرد مشهور هستند، بتوانند با کارکردهای منفی و تخطی از اخلاق رسانه ای، سلامت فکری و اخلاقی آحاد جامعه را تهدید کنند و الگوهای نابهنجار رفتاری و احساس ناامنی را در جامعه رواج دهند یا نرخ وقوع انحرافات اجتماعی را پایین بیاورند.
بدون شک هر اندازه " احساس ناامنی اجتماعی" بیشتر باشد، امکان بروز التهاب هایی همچون پرخاشگری، اضطراب، خستگی پذیری و در نتیجه بروز برخی جرایم در جامعه بیشتر خواهد شد؛ همواره نوعی نگرانی و احساس ناامنی در عامه مردم وجود دارد که از مصادیق آن شایعاتی است که هر چند وقت توسط برخی رسانه ها در جامعه مطرح می شود.
یکی از مهمترین متغیرهای تاثیرگذار بر مفهوم نوین "امنیت روانی" ورود انسان به جامعه اطلاعاتی و کنش ها و واکنش های او در دنیای مجازی است.
مهم ترین زمینه ناامنی در جایی شکل می گیرد که ندانیم در کدام دنیا زندگی می کنیم؛ خانه زندگی ای با حصارهای شیشه ای و شکننده یا با دیوارهای بلندو نفوذناپذیر.
به اعتقاد برخی صاحب نظران ارتباطات، حتی تصور امکان زندگی در جامعه بسته اطلاعاتی موجود، موقعیتی ناامن و لرزان در حوزه فرد و جمع است.
"مانوئل کاستلز" استاد برجسته برنامه ریزی در دانشگاه برکلی آمریکا با تالیف اثر مشهور "عصر اطلاعات و ظهور" نشان داده است که دامنه تاثیرگذاری ارتباطات نوین که عمدتاً الکترونیکی است، هم عینیت و هم ذهنیت زندگی انسان و جامعه امروز را به گونه ای تغییر داده است، که همه مولفه های سیاسی، حقوقی، فرهنگی و اقتصادی نیاز به تعریف مجدد دارند.
با عنایت به قدرت شگرف رسانه که امروزه در جهان دارد در کشور ما نهاد "رسانه " به عنوان رکن چهارم جامعه تلقی شده و به همراه نهادهای اجتماعی دیگری مانند خانواده، از جمله نهادهای غیرحاکمیتی هستند که در کنار سه رکن اصلی و حاکمیتی، در ایجاد امنیت اجتماعی نقشی مهم دارندو باید همواره در خدمت ارتقای فرهنگ و افزایش دانش اجتماعی و رشد امنیت اجتماعی باشند.
در نظام اسلامی، رسانه ها در حقیقت گوش و چشم مردم هستند که همچون آیینه حقیقت نما، به بیان مسایل جامعه می پردازند و از این طریق می توانند و باید خطاها و آسیب ها را به حاکمان جامعه گوشزد کنند.
امام خمینی(ره) در همین باره ضمن تاکید بر اهمیت جایگاه مطبوعات در جامعه می فرمایند: "مطبوعات باید مثل معلمینی باشند که مملکت را و جوانان را تربیت کنند."
ایشان همچنین می فرمایند: "به طور کلی مطبوعات باید یک بنگاه هدایت باشند یعنی به صورتی که اگر دست مردم بیفتد، مردم هدایت شوند…مطبوعات باید یک مدرسه سیار باشند تا مردم را از همه مسایل به خصوص مسایل روز آگاه نمایند و به صورتی شایسته از انحرافات جلوگیری کنند"
بنابراین آنگونه که از بیانات بنیانگذار جمهوری اسلامی برداشت می شود، مطبوعات باید عامل هدایت باشند نه عامل ضلالت و گمراهی و به تعبیر دیگر مطبوعات زمانی می توانند به معنای واقعی از عهده رسالت خود برآیند که فارغ از مطامع دنیوی با الهام از احکام تعالی بخش اسلام عزیز موجبات هدایت آحاد مردم را فراهم ساخته و راه و رسم درست زیستن، درست گفتن و درست فهمیدن را به آنان بیاموزند.
در نظام مقدس جمهوری اسلامی اهمیت فراوانی به بحث آزادی مطبوعات داده شده است، اما این آزادی طبق قانون اساسی دو حد و مرز را به خود می بیند؛ نخست آن که فعالیت مطبوعات نباید منافاتی با قواعد و مبانی اسلامی داشته باشد و از سویی دیگر، مخل مبانی و اصول نظام نباشد.
جایگاه مطبوعات در اصل 175 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران چنین است: "تامین آزادی نشر و بیان افکار، بر طبق موازین اسلامی در رسانه های گروهی ضرورت دارد."
در اصل 24 همین قانون نیز به عنوان میثاق ملت آمده است: "نشریات و مطبوعات در صورتی که مخل به قواعد اسلامی و نظام نباشند، آزادند"
مطابق ماده 2 قانون مطبوعات، روشن ساختن افکار عمومی و بالا بردن سطح معلومات و دانش مردم در زمینه های گوناگون، از جمله رسالت مطبوعات است. به موجب ماده 3 این قانون، مطبوعات حق دارند نظرات، انتقادات سازنده، پیشنهادها، توضیحات مردم و مسئولان را با رعایت موازین اسلامی و مصالح جامعه درج کنند و به اطلاع عموم برسانند و در ماده 5 هم کسب و انتشار اخبار داخلی و خارجی با هدف افزایش آگاهی عمومی و حفظ مصالح جامعه، حق قانونی مطبوعات تلقی شده است.
قانون رسانه های کشور را مورد حمایت قرار داده و مقابل فشارهای صاحب منصبان دولتی نیز آنان را محفوظ دانسته است، به همین جهت برابر تصریح ماده 4 قانون مطبوعات هیچ مقام دولتی و غیردولتی حق ندارد برای چاپ مطلب یا مقاله ای درصدد اعمال فشار بر مطبوعات برآید و یا به سانسور و کنترل نشریات مبادرت کند.
امروزه با گسترش اینترنت و فن آوری های جدید ارتباطی و اطلاعاتی، ظهور فضای مجازی در کنار جهان واقعی ایجاد شده که این امر، معادلات و الگوهای ارتباطات سنتی، تولید، انتقال و مصرف اطلاعات را به هم زده و موجب تغییر در آن شده است و البته کشور ما نیز از این تحولات بی بهره نبوده است.
در چنین فضایی که به عنوان واقعیت مجازی در نظر گرفته می شود، ویژگی های متعددی چون بی مکانی، فرا زمان بودن، صنعتی بودن محض، عدم محدودیت به قوانین مدنی متکی بر دولت و ملت ها، از معرفت شناسی تغییر شکل یافته پست مدرن برخوردار بودن، قابل دسترسی بودن همزمان، روی فضا بودن و برخورداری از فضاهای فرهنگی، اعتقادی، اقتصادی، سیاسی و نیز آزادی از هویت بدنی و جنسی جدید برخوردار است.
بنابراین شبکه های اجتماعی مجازی، امروزه نقش بسیار مهمی در خلق این فضای مجازی دارند و از خلال همین واقعیت های مجازی است که در برخی موارد "آسیب های روانی و سیاسی" بسیار گسترده ای به یک جامعه وارد می آورند.
اینک منبع اصلی بسیاری از اخبار مطبوعات، شبکه های اجتماعی مجازی و اجتماعات مجازی موجود در فضای سایبر هستند.
علاوه بر آنچه که راجع آسیب های جدی شبکه های اجتماعی مجازی در بعد روانی که به انعطاف پذیری هویتی و شکل گیری هویت های مجازی جدید منجر می شود یاد شد، مهم ترین تاثیرات سیاسی فناوری های ارتباطی-اطلاعاتی، تضعیف ساختارهای ملی، اشاعه اطلاعات جهت دار و مغرضانه سیاسی و در نهایت کاهش مشارکت سیاسی افراد و گروه ها در جامعه است که به طور مثال می توان به ایجاد فضای کاذب "نا امنی اجتماعی " با انتشار برخی اخبار جهت دار و کذب یا بزرگ نمایی در خصوص جنایت های اخیر توسط بعضی رسانه ها اشاره کرد.
هرچند در این فضا ضرورت اطلاع رسانی به هنگام، جامع و مفید درباره وقوع جرایم و علل شکل گیری آن با هدف جلوگیری از گسترش دامنه جنایات بسیار مفید و ضروری است اما در بسیاری موارد به دلیل اینکه از زمان وقوع جرم تا زمان انتشار خبر فاصله ای بسیار کوتاه وجود دارد و البته این از ضروریات امر خبرنگاری است ولی انتشار فوری و بدون بررسی صحت و سقم آن موجب ورود خسارت های فراوان و جبران ناپذیر دیگری بر احساسات و عواطف عمومی می شود.
گفتنی است اخبار جنایی همواره از جمله موضوعاتی هستند که بسیار مورد توجه مخاطبان رسانه ها قرار دارند و در حقیقت در صدر توجهات است و بسیاری از خوانندگان روزنامه ها به محض باز کردن روزنامه به سمت صفحه حوادث آن می روند این در حالی است که انعکاس حوادث که قریب به اتفاق آن فاقد هرگونه تحلیل کارشناسی است با تاثیر نامطلوب بر خوانندگان و در نتیجه کاهش احساس امنیت موجب ناامنی روانی می شود. به عبارتی این اخبار در مخاطب ایجاد بدبینی، بی اعتمادی، ترس، هیجان های کاذب و نهایتاً اضطراب در حیات اجتماعی و خانوادگی می کند.
در ضرورت امنیت روانی و پیوند آن با عملکرد رسانه، مقصود احساس رضایت خاطر، آرامش، اعتماد، برآورده شدن انتظارات و نیازها و حس دلگرمی برای مخاطب پس از پخش برنامه ای تلویزیونی یا مطالعه یک خبر در مطبوعات یا بر یک سایت اینترنتی در مقابل احساس ترس، اضطراب، بی ثباتی، اغتشاش ذهنی در ذهن و فکر مخاطب است.
تردیدی نیست که جرایم مهمی چون تجاوز به عنف ، قتل های فجیع، آدم ربایی و غیره به اقتضای هر پرونده تبعات متاثر کننده خود را در سطح فردی و اجتماعی به دنبال دارد ولی انعکاس خبر خام یا اخبار جعلی می تواند موجب القای ناامنی اجتماعی و تشویش اذهان در کشور باشد که متاسفانه برخی از رسانه ها با ادعای "جریان گردش آزاد جهانی اطلاعات "! با سیاه نمایی، وقوع اینگونه حوادث را دستمایه ای برای جذب مخاطب و رسیدن به سود بیشتر قرار می دهند.
گرچه آنچه در رسانه های امروز در حوزه حوادث جلب توجه می کند صرف پرداختن به جرم و مجرمان و آسیب دیدگان از جرایم است و در مقام انعکاس واقعی اینگونه اخبار یا شناسایی و برخورد قانونی با مجرمان سخنی به میان نمی آید یا وزن خبری جنایات با مجازات ها معمولاً قابل قیاس نیست و افکار عمومی اقناع نمی شود و از این حیث برخی همواره انتقادات فراوانی را بر دستگاه قضایی مطرح می کنند یا در برخی رسانه هایی از این دست خود را به در و دیوار می زنند که چرا خبرنگاران حوادث در زمان تحقیقات در دادسرا یا در مرحله رسیدگی این قبیل پرونده ها در دادگاه ها حضور ندارند یا چرا قضات مانع حضور خبرنگاران در دادگاه ها می شوند و در مواردی این ممانعت را از ضعف های اطلاع رسانی دستگاه قضایی و زیر سئوال بردن اقتدار جمهوری اسلامی در شناسایی و مقابله با مجرمان می پندارند!، درحالی که واقعیت ماجرا اینگونه نیست و قوه قضاییه اگر بخواهد تبلیغات کند و به روش ژورنالیستی و متداول دنیا اخبار پرونده هایش را منتشر سازد ده ها خبرگزاری و روزنامه هم از عهده انتشار آن اخبار متنوع بر نمی آیند چرا که این دستگاه گنجینه ای از مهم ترین اخبار محرمانه در صدها موضوع و راجع به هزاران شخصیت مختلف حقیقی و حقوقی را در خود دارد که با آن می توان ده ها هزار ساعت فیلم و سریال راجع به آنها ساخت.
در دستگاه قضایی روزانه به صدها شکایت بدون هرگونه جنجال های رسانه ای رسیدگی می شود، بسیاری از مجرمان شناسایی و مجازات قانونی در مورد آنها اعمال می شود و البته در بسیاری از موارد نیز ادعاها غیر ثابت تشخیص و قرار منع تعقیب یا رای برائت صادر می شود، البته با این تفاوت که در رسیدگی به پرونده های قضایی ادله اثبات دعوا مطرح است نه جنجال های تبلیغاتی و رسانه ای متکی بر انتشار خبری خام یا طرح یک شکایت یا یک حادثه! که شاید قابل اثبات نباشد اما متاسفانه همین اخبار با تحریک رسانه ای، احساسات عمومی جریحه دار شده و ذهن ناآگاهان به قوانین آیین دادرسی و محتویات واقعی پرونده به کم کاری قضات منحرف می شود.
قانون و شرع مبین اسلام همواره تاکید بر حفظ حرمت و آبروی افراد دارد و بدیهی است قبل از قطعی شدن احکام نمی توان اسامی متهمان را منتشر ساخت چه رسد به اعلام رسانه ای محتویات پرونده ها یا اعلام نظر قضایی قضات رسیدگی کننده که قطعا ًتخلف قضایی بوده و حتی می تواند از موارد رد دادرس برای ادامه رسیدگی محسوب شود.
اصل وقوع بسیاری از جرایم نه تنها افرادی که مورد ظلم واقع شده اند را مورد آسیب های اجتماعی و روانی قرار می دهد بلکه ممکن است افراد مجرم و حتی خانواده های آنها را نیز تا سالها و شاید پایان عمر به رنج و مشقت اندازد و انعکاس رسانه ای این قبیل پرونده ها رنج آنان را مضاعف ساخته و برخلاف آموزه های دینی است و به قول شیخ اجل سعدی شیرازی:
گنه بود مـــرد ستـــمکاره را
چه تاوان زن و طفل بیچاره را!
قرآن کریم در"سوره مبارکه نور" خطر اشاعه زشتی ها در جامعه اسلامی را هشدار داده و می فرماید:" ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فی الذین امنوا لهم عذاب الیم فی الدنیا و الاخره و الله یعلم و انتم لا تعلمون." " کسانی که دوست دارند زشتی ها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آنها در دنیا و آخرت است و خداوند می داند و شما نمی دانید."
گسترش فحشا در این آیه شریفه مورد مذمت قرار گرفته است، که از نظر مفهوم لغوی،" فحشا" به معنی هرگونه رفتار و گفتاری است که زشتی آن بزرگ باشد.
از دیدگاه قرآن کریم، بازگو کردن زشتی ها و ترویج و ارائه آنها، مورد نهی قرار گرفته است، زیرا موجب آشکار شدن زشتی ها می شود.
امام رضا (ع) می فرمایند:" المذیع بالسیئه مخذول و المستتر بالسیئه مغفور له": " آن کس که گناه را نشر دهد، مطرود است و آن کس که گناه را پنهان می دارد، مشمول آمرزش الهی است."
پیامبراسلام(ص) می فرمایند:" من اذاغ فاحشه کان کمبتدئها" "( کسی که کار زشتی را نشر دهد، همانند کسی است که آن را در آغاز انجام داده است.)"
حال از کسانی که خبر تجاوز به عنفی که یحتمل الصدق و الکذب آن می رود را منتشر می کنند باید پرسید چگونه قبل از اثبات اتهاماتی این چنین بزرگ که مجازات سنگین اعدام برای آن پیش بینی شده است، به خود اجازه می دهند بر خلاف رسالت خبرنگاری و صرفاً به استناد درج در فلان سایت موجب ناامنی اجتماعی و تشویش اذهان عمومی شوند و از سویی خوراک برای رسانه های استکباری و صهیونیستی هم فراهم می کنند، براستی چه جوابی در دار مکافات خواهند داشت؟
ناگفته نماند در جنگ نرم و استنادات مجامع به اصطلاح حقوق بشری، بخش عظیمی از مطالب استنادی به مطالبی اختصاص دارد که در مطبوعات و سایت های داخلی منتشر می شود.!
براستی چند درصد مطالب حوادث که بر روی سایت ها و خبرگزاری ها یا مطبوعات درج می شود همراه با تحلیل های کارشناسانه و بررسی علل و انگیزه ارتکاب این جرایم است؟
متاسفانه رویه غالب در اکثر رسانه های موجود، صرف اطلاع رسانی حوادثی است که "امنیت روانی" جامعه را برهم می زند و این امر با رسالت ماهوی رسانه ها در تعارض بوده و می تواند سلامت فکری و اخلاقی آحاد جامعه را تهدید کند و الگوهای نابهنجار رفتاری را در جامعه تثبیت کند حال آنکه با توجه به کارآیی و توان رسانه ها، انتشار بازتاب صحیح اخبار و پرداختن به علل وقوع آن می تواند آحاد مردم را از حضور کارشناسان آگاه حقوقی، قضایی، انتظامی، اجتماعی و روانشناسی در مقابله و تحدید این معضل در کنار خود مطمئن کرده و باعث ارتقای احساس "امنیت روانی" در جامعه شود.
بی گمان رسانه های جمعی با رسالت سنگین خود و با شناختی که از آسیب های اجتماعی دارند می توانند و باید نظام قضایی و نیروی انتظامی را در پیشگیری از جرایم یاری کنند و مانع شکسته شدن هنجارهای اجتماعی و مانعی برای پیشگیری از وقوع جرایم باشند. در غیر این صورت شک نکنیم، ترویج "احساس نا امنی" در دراز مدت موجب گسترش روح بی اعتمادی و تضعیف روحیه مشارکتی مردم شده و نظم و امنیت عمومی را به مخاطره خواهد انداخت و افزایش دامنه و نوع کارکردهای منفی رسانه ها دور از انتظار نخواهد بود و در این فضا هیچ تضمینی وجود ندارد که روزی خود، خانواده یا بستگانمان قربانی این فضای خود ساخته نباشیم!