تارا فایل

روسپیگری در ایران




فصل اول
کلیات تحقیق

مقدمه :
والدین هم لفروجهم حافظون الاعلی ازواجهم او ما ملکت ایمانهم فانهم غیر ملومین: سوره مومن آیات6و5.
آنها که دامان خود را از آلودگی حفظ می کنند تنها آمیزش جنسی با همسران و کنیزانشان دارند که در بهره گیری از آنان هدایت نمی شوند.مطالعه سیر تاریخی فحشا، نشانگر آن است که این پدیده، از کهن ترین انحرافات بشری و از دیرباز به عنوان یک واقعیت اجتماعی وجود داشته است. با این حال، تحقیقات علمی اندکی روی آن صورت گرفته است. طبق نظر ابینگهاوس(1909)،روسپیگری گذشته ای طولانی، اما تاریخچه کوتاهی دارد. بخشی از این امر به مشکلات جمع آوری اطلاعات علمی و قابل تعمیم از نمونه های مورد مطالعه روسپیان مربوط نمی شود. از این رو، فقدان تحقیقات دقیق و علمی موجب رواج اطلاعات غلط در مورد زمینه، طبیعت و علل روسپیگری می گردد(پوتریت و دیگران،1998: 164 به نقل از طباطبایی).
طبق تعریف، زن ویژه یا روسپی یا فاحشه، زنی(یا به ندرت مردی) است که مخارج ندگی خود را به طور کلی یا جزئی از طریق تسلیم جسم خویش به دیگران( با انگیزه های جنسی) تامین می کند. بعلاوه این نوع روابط جنسی بدون محبت و موقتی است و اگر رابطه عاطفی در این کار دخالت داشته باشد، فحشا نام نخواهد داشت. این اصطلاح، تنها به کسانی اطلاق نمی شود که تمام عمر به فحشا اشتغال دارد، بلکه هر زن یا مردی که در ضمن اشتغال به کارهای دیگر،گاه گاهی با دریافت پول به ایجاد رابطه جنسی با دیگران اقدام کند، نیز(طی مدتی که به این رفتار می پردازد)، روسپی نامیده می شود(فارلی و دیگران،1998:ص94.)
روسپیگری و روسپیگری خیابانی به عنوان یک آسیب اجتماعی علاوه بر آثار و پیامدهای منفی در سطوح فردی و خانوادی، از ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مشکلات فراوان را برای جامعه دربر دارد. آسیب اجتماعی به وقایع،پدیده ها و فرایندهایی اطلاق می شود که هر جامعه مفروض در زمان معین با رجوع به مجموعه ارزش های باوری خود غیرمنطقی تلقی می کند و آنها را مخل نظم جامعه می داند، با بار منفی همراه است (مدنی،1379، 2) تقریباً در تمام جوامع بشری به استثنای موارد خاص که فحشای مذهبی در میان برخی ملل قدیم وجود داشته، روسپیگری پدیده ای نامطلوب بوده و سعی در مقابله با این پدیده وجود داشته است. در کشور ما نیز هر چند پدیده روسپیگری و روسپیگری خیابانی- یکی از اشکال پدیده روسپیگری در تهران و برخی شهرهای بزرگ کشور-دارای سابقه است، اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تعلق اراده حاکمیت بر تعطیلی مراکز علنی فساد از یک شو و عدم پیش بینی و اتخاذ راهکارهای اساسی برای حل این معضل اجتماعی، باعث شد تا در سال های بعد به ویژه پس از پایان یافتن دوران دفاع مقدس، پدیده روسپیگری خیابانی در کشور به یکی از مهم ترین اشکال پدیده روسپیگری تبدیل شود. در همین سال ها مشاهدات عمومی و اخبار و اطلاعات منتشره از سوی برخی سازمان ها و دستگاه های مسئول و کثرت مطالب مندرج در روزنامه ها و جراید کشور همگی دلالت بر افزایش حضور علنی زنانی تحت عنوان، زنان خیابانی در سطح جامعه دارد.موضوع روسپیان خیابانی در سطح جامعه به گونه ای مطرح شد که در سال1380 توجه سازمان ها و نهادهای مختلف فرهنگی و اجتماعی به خود جلب کرد و در جهت مهار و کنترل این آسیب اجتماعی طرح های مختلف همچون طرح سازماندهی زنان ویژه طرح سازماندهی زنان ویژه و صیغه ای طرح سلامت جنسی جوانان و پیشگیری از وقوع جرایم جنسی و اشاعه فحشاطرح سازماندهی زنان آسیب دیده و در معرض آسیب(پدیده روسپیگری) در تهران طرح تاسیس خانه های امن یا عفاف، طرح تقویت و گسترش سلامت روانی،جسمی و اجتماعی زنان و دختران جامعه سیاست های جمهوری اسلامی ایران در مورد آسیب های اجتماعی زنان مطرح شد. در این خصوص باید توجه داشت که هر چند پدیده روسپیگری خیابانی محدود به شهر تهران نبوده و دیگر شهرهای کشور خصوصاً شهرهای بزرگ را نیز شامل می شود. اما با وجود این، مجموع شرایط و ویژگی های خاص حاکم بر شهر تهران، باعث شده تا در این شهر پدیده مزبور نسبت به سایر نقاط کشور ابعاد خاص و گسترده تر داشته باشد.
1-1-بیان مسئله :
انجام این پژوهش در جهت پاسخ به این پرسش است که عوامل اجتماعی و اقتصادی موثر بر پدیده روسپیگری در بین زنان روس پی گر ایران در سال های86-80 کدامند؟
کلیه موضوعات مرتبط باروسپیگری و فحشا که هدف اولیه آن ارائه تعریف نازلی از جایگاه زن به عنوان جنس دوم و ابزار استفاده برای مردان می باشد و به عنوان آثار نامطلوب می باشد.
رابطه بین روسپیگری و مشتری نوعی تحقیر است که در این رابطه محبتی وجود ندارد و ار رابطه عاطفی برقرار شود فحشا نامیده نمی شود.روسپیگری معمولاً با دیگر عوارض اجتماعی از قبیل اعتیاد، جرم، خیانت، قاچاق و اخیراً بیماری های کشنده ایدز و هپاتیت همراه است.
جامعه مورد مطالعه در این پژوهش زنانی می باشند که به دلایل مختلف فردی و اجتماعی در این فرایند وارد شده اند.
روسپی گری را می توان تن دادن به رابطه جنسی در ازای دریافت پول تعریف کرد. واژه روسپی در اواخر سده هجدهم رایج شد. (گیدنز،1386: 196.)
طبق تعریف روسپی گری شامل مردان و کودکان (پسران و دختران) نیز می شود، لکن تن فروشی زنان در تاریخ حضوری به مراتب ملموس تر داشته است
در این مطالعه نوع مطالعه و پژوهش توصیفی کتابخانه ای بوده است.

1-2-اهمیت و ضرورت تحقیق :
هیچ دلیل یگانه ای نمی تواند روسپی گری را تبیین کند. جامعه شناسی انحرافات به پدیده فحشا (روسپی گری) به عنوان ناهنجاری اجتماعی نگریسته و علل آن را در، اختلال در نظام اجتماعی و گسیختگی های موجود در سازمان ها، نهادها و گروه های اجتماعی جستجو می کند. برخی از عوامل موثر بر پدیده روسپی گری زنان به این شرح است:
1- دسترسی نداشتن به فرصت ها برای اشتغال در مشاغل مشروع.
2- عدم کسب شایستگی ها و بسندگی های لازم برای انجام کارهایی که بتواند نیازها و انتظارات مادی زنان را تامین نماید.
3- نبود یک سازمان تامین اجتماعی که زنان آسیب دیده و بی سرپرست یا فاقد منابع مالی را پوشش دهد.
4- ناسازگاری زناشویی و مشکلات در روابط اجتماعی درون خانواده و عدم حمایت های روانی-اجتماعی از طرف همسر. زنان در چنین شرایطی در جستجوی جایگزین هایی به عنوان شبکه حمایت اجتماعی می باشند.
5- انتخاب فحشا توسط زنان به عنوان راهبردی برای استقلال.
6- طغیان اجتماعی زنان علیه نظام مردسالار و پاسخ به سلطه مردان.
7- کاهش کارایی برخی از نهادها، سازمان ها و گروه های اجتماعی نظیر خانواده، شبکه خویشاوندی و همسایگی به عنوان نیروهای غیررسمی کنترل اجتماعی.
8- جامعه پذیری و تجربیات اجتماعی تضعیف شده یا معیوب در جهت کسب مهارت های اجتماعی و زندگی.
9- مشکلات در ملاک های همسرگزینی و احساس عدم رضایت زنان از همسرانشان در هنگام انتخاب همسر و تحمیلی دانستن آن( احمدی، 1384، ص218).
10- وجود محل های فاسد و افراد فاسد در جامعه.

1-3-اهدف تحقیق :
توصیف ویژگی های هر یک از این آسیب ها ریشه یابی و تحلیل عوامل موثر بر پیدایش و گسترش آن ها و ارائه راهبردها و راهکارهای مناسب مبتنی بر یافته های علمی برای اصلاح بینش ما و نگرش های موجود در جهت مواجهه خردمندانه با آسیب ها و برنامه ریزی علمی و اقدامات همه جانبه و هماهنگ در راتای درمان و پیگیری از آن است.
اهداف :
هدف کلی :
بررسی عوامل موثر بر روس÷یگری
اهداف فرعی :
1. بررسی میزان تاثیر عوامل اقتصادی بر روسپیگری
2. بررسی میزان تاثیر عوامل خانوادگی بر روسپیگری
3. بررسی میزان تاثیر اجتماعی بر روسپیگری
4. بررسی میزان تاثیر عوامل فرهنگی بر روسپیگری

1-4-سوالات :
1- آیا بین عوامل اقتصادی و روسپیگری رابطه معناداری وجود دارد؟
2- آیا بین عوامل خانوادگی و روسپیگری رابطه معناداری وجود دارد؟
3- آیا بین اجتماعی و روسپیگری رابطه معناداری وجود دارد؟
4- آیا بین عوامل فرهنگی و روسپیگری رابطه معناداری وجود دارد؟

1-5-فرضیات :
1. بین عوامل اقتصادی و روسپیگری رابطه معناداری وجود دارد.
2. بررسی میزان تاثیر عوامل خانوادگی و روسپیگری رابطه معناداری وجود دارد.
3. بررسی میزان تاثیر اجتماعی و روسپیگری رابطه معناداری وجود دارد.
4. بررسی میزان تاثیر عوامل فرهنگی و روسپیگری رابطه معناداری وجود دارد.

1-6-محدودیت ها :
محدودیت ها در انجام این پژوهش توسط پژوهشگر از بعد زمانی و مکانی شامل موارد زیر بودند :
زمانی : تداخل انجام مراحل پژوهش با آرایش ترمی محقق
محدودیت زمانی با توجه به اتمام تقویت دانشگاهی در ترم جاری- محدودیت آموزشی با توجه به لزوم انجام پروژه در طول یک ترم تحصیلی.
مکانی : محدودیت فرهنگی از نظر کمک گرفتن از افراد مطلع در خصوص موضوع مورد پژوهش، فاصله طولانی محل سکونت محقق با دانشگاه محل تحصیل، عدم دسترسی به کتابخانه های مرجع معتبر جهت جمع آوری منابع.

فصل:دوم
مبانی نظری وادبیات تحقیق

2-1- روسپیگری در لغت وتعریف:
روسپی در لغت به معنی زن بدکاره و فاحشه آمده است (معین، 1375: 1689.) و معرب آن روسبی می باشد. روسپی در واقع مخفف روسپید است که بر زنان هرزه و روسیاه به عنوان طعنه و تمسخر اطلاق شده است. در زبان انگلیسی معادل هایی چون: "Prostitution"، "Slut"، "Harlotry"، "Fornication" و "Adultery" برای این مفهوم به کار رفته است (فلاحتی، 1382: 20-11)
2-2-پیشینه تاریخی
قدمت و رواج روسپیگری تا بدان جاست که در بسیاری از سرزمینهای کهن برای این پدیده نمادها و خدایانی آفریدهاند. ایناری، در میان پیروان مذهب شینتو، علاوه بر خدای زایش و برنج، الهه روسپیگری است. به همین صورت، یونانیان باستان آفرودیته را خدای زیبایی و الهه روسپیگری میشناختند. از این رو، در آتن، زنان روسپی به نام آفرودیته، معابدی میساختند و او را حامی و تکیه گاه خود میدانستند.( ستوده،1376. ص167-165.)
به طور کلی، از قرنها قبل از میلاد مسیح تاکنون، جز در مواردی نادر، مفهوم روسپیگری عبارت بوده است از برقراری رابطه جنسی با هدف کسب دستاوردهای مادی. اما صفحات تاریخ شهادت میدهند که در تمامی قرون و اعصار این حاکمان و صاحب منصبان زمانه بوده اند که به صورت نهان وعیان بالاترین بهره اقتصادی و سیاسی را از این رهگذر نصیب خود کرده اند. برای مثال، ۶۵۰ سال قبل از میلاد، در زمان حکومت سلسله ژو در چین محلههایی که با چراغهای خاصی آراسته شده بودند، روسپیان از تجار و صاحب منصبان پذیرایی میکردند و یکی از مهرههای رونق اقتصادی چین بوده اند. قرنها بعد، در سال ۱۸۸۹ در ژاپن، در یکی از مشهورترین محله هایی که بدین کار اختصاص داده شده بود، ۱۵۶ روسپی خانه ساخته شد که در آن بیش از ۳۰۰۰ زن روسپی از مردانی که تنوع طلبی را حق مسلم خود میدانستند پذیرایی میکردند. مردانی که زنانشان در تمام طول تاریخ تمدن بشری تمام هستی خود را نثارشان کرده اند. مردانی که حتی به هنگام مرگشان در قسمتهایی از هند زنانشان خود را با آنها زنده به گور میکردند و این عمل را نشانه ای از زهد و تقوی و پایبندی خود به شوهرانشان میدانستند.
یافته های تاریخی نشان میدهد که رومیها اولین افرادی بوده اند که در مغرب زمین برای روسپی ها و روسپی خانه ها رسما جواز صادر کرده اند. این در حالی است که شرقی ها قرن ها قبل از این تاریخ چنین می-کرده اند و از این طریق مالیاتهای کلانی دریافت داشته اند. این رویداد، در بسیاری از جوامع، از جمله ایران، مطابق معمول راه را برای ماموران دولتی باز می گذاشته است تا از تمامی روسپیانی که به دلیل حفظ ظاهر طالب داشتن جواز کسب نبوده اند پول بیشتری اخاذی کنند. (علیایی. 1381، ص19.)
علاوه بر این، تمامی فصول تاریخ همواره از رقابت تنگاتنگ سلاطین و حکمرانان با کاهنان و روحانیان حکایت میکند. در این راستا، عشق و اشتهای سیری ناپذیر هر دو گروه به زن و زور انکار ناپذیر بوده است. به همین منظور، روحانیان و کاهنان نیز برای بهره گیری هر چه بیشتر از جسم زن، که تنها به گناه باروری اسیر و درمانده تاریخ بشری بوده است، بساط فحشای مقدس را به راه انداخته اند.این رویداد که در میان مردم بسیاری از سرزمینهای کهن، از جمله بابلیان، سومریها و هندی ها رایج بوده است ، چیزی جز بهره کشی روحانیان و کاهنان از جسم زنان زیبا، و اغلب درمانده نبوده است. روحانیان و کاهنان کار را به جایی رسانیده بودند که با قلمداد کردن خود به عنوان سایه خدا بر روی زمین حتی از پیکر دختران زیبای خانواده های متمکن نیز بهره ها برده اند. زیرا که آنها نباید از قافله سلاطین، حکمرانان و قدرتمندانی که همخوابگی با دختران خطه خود را در شب اول حق خود میدانستند، عقب میماندند. سلاطین و حکمرانانی که در حرمسراهای خود، گاه بیش از ۳۰۰زن در اختیار داشتند. سلاطین و حکمرانانی که گاه با اطلاق عناوینی نظیر هتایری و کرتزان (روسپیان فرهیخته) به هوشمندترین و هنرمندترین زنان روسپی، از جسم آن ها، برای پیشبرد اهداف سیاسی خود در نزد سفرا، مستشاران و پادشاهان، بهره ها برده اند.
سیمون دوبوار نویسنده، محقق و جامعه شناس مشهور فرانسوی، چنین میگوید:" زن، که با پیدایش مالکیت خصوصی از اریکه ی قدرت خود به زیر آورده شد، سرنوشت خود را در خلال قرنها با مالکیت خصوصی پیوند خورده می یابد. آداب و عادات یونانیان خیلی نزدیک به شرقی هاست. اما به درستی معلوم نیست که چرا اقدام به داشتن چند همسر نمیکنند."
دموستنس می گوید: " ما روسپیان بلند پایه را برای لذت روحی، "پالاژها" (روسپیان دون پایه) را برای لذت حس ها و همسران را برای آن که پسرانی برایمان بیاورند، داریم …."
برخی اقوام ابتدایی (مثلا اسکیموها) روسپیگری و واگذاری زن به مهمان رهگذر و روسپیگری مقدس را به نفع اجتماع و قدرت باروری میدانند.این پدیده در دوران باستان نیز وجود داشته است. هرودوت نقل میکند که در قرن پنجم پیش از میلاد، هر زن بابلی حداقل یک بار در طول عمر خود در معبد میلیتا خود را تسلیم مردی بیگانه میکرده و در ازای این کار سکه ای دریافت میداشته که موظف بوده آن را به خزانه معبد دهد، پس از آن به خانه اش باز میگشته تا با پاکدامنی زندگی کند.
فحشای مذهبی تا روزگار ما در میان علمه ی مصر یا رقاصگان مقدس هند، که طبقه ی محترمی از رامشگران و رقاصگان را پدید می آورند، ادامه یافته است. حتی اغلب اوقات در مصر، هند و در آسیای غربی لغزش از فحشای مذهبی به فحشای قانونی نیز پیش می آمد. در میان یهودیان هم روسپیانی وجود داشتند که برای پول کار میکردند. در یونان به خصوص در شهرهای ساحلی و جزایر، (شهرهایی که افراد خارجی بسیار به آنها رفت و آمد میکردند) معبدهایی وجود داشت که در آنها دختران جوان پذیرنده ی بیگانگان دیده میشدند،
پول این زنها به کیش یعنی روحانیون اختصاص می یافت و به طور غیر مستقیم صرف نگهداری آنان میشد.
دیری نگذشت که گذشته از بردگان، زنان یونانی متعلق به طبقه پایین هم پایشان، به موسسه های مخصوص کشیده شد. در حقیقت، فحشا در ازای دریافت پول رایج شد.( گیدنز .ص197،)
سولون از فحشا نهادی ساخت. به این ترتیب که بردگانی آسیایی خریداری کرد و آنان را در حوالی معبد ونوس به صورت مقید نگه داشت. این زن ها مزدی دریافت می داشتند و مجموع منافع عاید دولت میشد. این آسایشگاه ها به قدری ضروری تشخیص داده شده بود که به منزله ی آسایشگاههای دارای حریم و تجاوز ناپذیر رسمیت یافته بودند.
با این همه روسپیان را داغ بدنامی متمایز میکرد، آنها هیچگونه حقوق اجتماعی نداشتند، فرزندانشان از این که به آنان خورد و خوراک برسانند معاف بودند، روسپیان ناگزیر بودند که لباس مخصوصی از پارچه های رنگارنگ آراسته به دسته های گل بپوشند و موهایشان را زعفرانی رنگ کنند! در قرون وسطی، یکی از نتایج به بردگی کشیده شدن زن نجیب از طرف خانواده وجود فحشا است. روسپیان که از سر تزویر در حاشیه اجتماع نگهداشته میشدند، یکی از مهمترین وظایف را برعهده داشتند، مسیحیت آنان را با تحقیر خود از پا درمی-آورد. ولی در ضمن آنان را به مثابه بدی لازمی می پذیرفت. اگوستین قدیس میگوید: " وقتی روسپیان را از بین بردید، جامعه را با فسق و فجور منقلب خواهید کرد."
تومای مقدس اعلام میدارد: " زنهای عمومی را از دل جامعه جدا کنید. عیاشی با انواع بی نظمی ها جامعه را منقلب خواهد کرد. روسپیان در شهر در حکم فاضلاب کاخ هستند. فاضلاب را از بین ببرید، کاخ به محل کثیف و آلوده بدل خواهد شد."
در اعماق قرون وسطی ، چنان بی بند و باری آزادانه ای وجود داشت که به دختران شادی آفرین نیازی نبود، ولی هنگامیکه خانواده بورژوا، طبقه متوسط اجتماع، استقرار یافت و تک همسری امری سخت شد، لازم آمد که مرد خارج از کانون به دنبال شادی بگردد.
فرمان شارلمانی که با نهایت شدت فحشا را ممنوع شناخت، فایده ای نداشت، فرمان اخراج روسپیان ، فرمان خراب کردن مراکز فحشا، …بعدها بسیاری از حکومتگران دیگر چون شارل نهم در فرانسه و ماری ترز در قرن ۱۸ در اتریش با ناکامی در این زمینه روبرو شدند.
نظم اجتماع فحشا را به امری ضروری بدل کرد. آن ها را در محله های اختصاصی جای دادند، بیغوله-هایی که در خیابان های خاصی بود و آنان حق نداشتند از آن نقاط دور شوند.
برای این افراد هیچ گونه امکان مراجعه به پلیس و قاضی وجود نداشت و تنها اظهار چند همسایه کافی بود تا از خانه های خود رانده شوند. زندگی اکثر افراد به دشواری و آمیخته با بی نوایی بود…
گزارشها حاکی از آن است که در حال حاضر نیز همانند گذشته برخی از کشورها میزان قابل توجهی از بودجه مملکتی خود را از طریق گسترش سیاحت جنسی کسب میکنند. این کشورها به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم ، زنان و کودکان نیازمندی را که اغلب برای پیدا کردن کار از کشوری به کشور دیگر و یا از روستاها به شهرها مهاجرت کرده اند به کار میگیرند و در اندک مدتها از آن ها یک روسپی تمام عیار و یک قاچاقچی حرفه ای میسازند.
در هتلهای برخی از این کشورها که در قلب سرزمینهای غربی و شرقی بسیارند، اتاقها حتی ساعتی کرایه داده میشوند.
به عنوان مثال طی دهه قبل، تورهای جنسی سازمان یافته از اروپا، ژاپن و شرق آسیا با سربازان جایگزین شده اند. بعلاوه منطقه بدنام پات پونگ بانکوک و مراکز تفریحی در شهرهای دور افتاده فیوکت، چنگمای و پاتایا رشد یافته اند. برای توانایی مواجه با درخواستهای ویژه ویزیتورها ، آدم ربایی، فروش و فحشای دختران و پسران خیلی جوان در تایلند شایع است. بسیاری از کودکان خریده شده و یا از خانواده های فقیر در شمال تطمیع میگردند که البته برخی از آنان از پناهندگان کامبوجی و ویتنامی اردوگاههای مرزی هستند.همچنین روسپیگری نمادی برای نفوذ و بهره-برداری آمریکاییان از جهان سوم، نتیجه ای گریز ناپذیر از تباین علایق، ثروت و فرهنگها میباشد که زمانیکه مردان آمریکا به ناوگان جنگی پیوستند و جهان را مشاهده نمودند نتیجه میدهد. روسپیگری بر حاشیه های آرام به سرعت به عنوان جدیدترین مرکز صنعتی جهان گسترش می یابد که این داستانی کهن است.
موقعیت از نظر جامعه شناختی مورگان میگوید: " روسپیگری مانند سایه ی سیاهی که روی خانواده افتاده باشد بشریت را تا تمدنش هم دنبال میکند."مونتنی که بر فرزانگی شاهان پارس تاکید میورزد، نقل میکند:" شاهان پارس زنان خود را به ضیافتهایشان فرا میخواندند. اما همین که نزدیک بود عنان از شهوتشان برگرفته شود، آنان را به خلوت خود بازمیگرداندند. آنگاه به آوردن زنانی که درباره شان هیچ اجباری به رعایت احترام نداشتند امر میکردند."مندویل در کتاب خود مینویسد: " مسلم است که قربانی کردن گروهی از زنان برای حفظ گروه دیگر و پیشگیری از کثافتی که طبیعت نفرت انگیزی دارد، امری ضروری به شمار میرود."در حقیقت، روسپیان در دنیایی که فقر و بیکاری بیداد میکند، به حرفه ای مشغولند که از راه آن گذران میکنند. تا زمانیکه فحشا منبع درآمد به شمار می آید ، فاحشگان نیز وجود خواهند داشت. به طور متوسط، درآمد این حرفه ها از بسیاری از حرفه های دیگر بیشتر است.
در سال ۱۸۷۵، پاران – دوشاتله در بررسی خود نوشت : " از تمامی علتهای فحشا ، هیچ کدام به اندازه بیکاری و فقر که نتیجه اجتناب ناپذیر دستمزدهای نابسنده است نمیتواند فعال باشد."به راستی بسیاری از زنان روسپی میتوانستند از طریق دیگری زندگی خود را تامین کنند، اما اگر طریقی که برگزیده اند بدترین راه به نظرشان نمیرسد، این امر ثابت نمیکند که فساد درخونشان جاری است. این امر بیشتر اجتماعی را محکوم میکند که در آن این حرفه هنوز هم از جمله حرفه هایی است که به نظر زن کمتر از همه نفرت انگیز میرسد. سوال میشود: چرا این راه را برگزیده است؟
اما سوال بهتر این است که چرا این را انتخاب نکند؟تقریبا ۵۰٪ روسپیان قبلا خدمتکار بوده اند. خدمتکار استثمار شده، به خدمت گرفته شده، که بیش از آنچه به مثابه شخص در نظر گرفته شوند با آنها چون شی رفتار میکنند و انتظار هیچگونه بهبود در سرنوشت خود نداشته اند.گذشته از این اغلب اوقات زنهای تن به فحشا سپرده افرادی از خانمان جدا افتاده اند، اغلب ازشهرستانهای کوچک به شهرهای بزرگ آمده اند.نزدیکی به خانواده، نگرانی بابت شهرت خانوادگی، مانع از آن میشود که زن به حرفه ای که عموما بی آبرو در نظر گرفته شده تن دردهد. مسئله دیگر ازاله بکارت است. در تحقیقی که شامل صد روسپی بوده ۵٪ آنها حتی پیش از شکل پذیری مورد تجاوز قرار گرفته، ۵۰٪ بر اثر عشق خود را تفویض کرده ، بقیه بر اثر نادانی رضایت داده بودند. نخستین مرد فریبکار غالبا جوا ن است. دختران بسیار جوانی، بر اثر عناد خانوادگی، بر اثر هراس از میل جنسی که تازه آشکار میشود یا با این انگیزه که آدمهای بزرگ و مهم آنها را به بازی بگیرند درصدد تقلید از روسپیان برمی آیند، آرایش غلیظ میکنند، با پسرها و مردان به حشر و نشر میپردازند، خود را تحریک آمیز نشان میدهند، اگرچه هنوز کودک صفتند و گمان میکنند که میتوانند با آتش بازی کنند و بی کیفر بمانند…در میان زنان ولگرد جوان، دختربچه های بسیاری هم هستند که چون نزدیکانشان آنها را رها کرده اند، ابتدا به گدایی می پردازند و آهسته از این طریق کارشان به کنار خیابان میکشد و این نقش خانواده ها را نشان میدهد. بیماری غالبا زنی را که ناتوان شده، یا شغلش را از دست داده است به جانب فحشا سوق میدهد.
بروز بیماری ها یا سوانح دیگر تعادل موقت بودجه را به هم میزند، زن را ناگزیر به شتاب برای کسب درآمدهای موقت میکند. مسئله مهم دیگر تولد فرزند است. چرا که زنهای کمی هستند که فرزندشان را رها میکنند و در بسیاری موارد دختر جوانی که خود صاحب فرزند شده، برای سیر کردن کودکش به فحشا رو می آورد.اغلب اوقات، زن فحشا را همچون وسیله ای موقت برای افزایش درآمد خود در نظر میگیرد، اما معمولا در این ورطه گرفتار میشود و راه بیرون آمدن ندارد. گاهی زن به رغم خواسته خود در این کار نگه داشته میشود و قسمت اعظم درآمد او را واسطه یا حامی کسب ، پیش خرید میکند و در نتیجه زن موفق به رهانیدن خود نمیشود.اغلب روسپیان از نظر اخلاقی با وضع خود انطباق یافته اند، این حرفه به معنای آن نیست که آنها به طور ارثی و ژنتیک فاقد ارزشهای اخلاقی اند، بلکه، به حق، خود را جزو جامعه ای میدانند که از آنها خدمتشان را میخواهد.
آنها تحت استثمار و با ناامنی زندگی میکنند و اغلب اوقات بی پول اند. روسپیگری در سطح پایین حرفه-ای دشوار است که در آن زن از نظر جنسی و اقتصادی مورد ستم قرار میگیرد، با آنکه میداند در معرض فقر و بیماری و حتی قربانی جنایت شدن است، از روی تنگدستی و ناچاری به حرفه خود ادامه میدهد. اما با تدبیرهای منفی و ریاکارانه نمیتوان وضع را عوض کرد. برای آنکه فحشا محو شود لازم است حرفه شایسته ای برای تمام زنها تامین شود… فقط با از بین بردن نیازهایی که فحشا پاسخگوی آنهاست میتوان فاحشگی را از میان برد."
" از روسپی سطح پایین تا سطح متشخص بسیاری مرتبه ها و درجه ها وجود دارد. تفاوت اصلی و اساسی این است که اولی با عمومیت محض به سودا می پردازد، به نحوی که رقابت سبب میشود در سطح زندگی فقیرانه ای بماند. زیبایی، گیرایی یا جاذبه جنسی برای این کار لازمند، اما کافی نیستند. بایستی که به یاری عقاید به تشخص برسد. روسپی که آرزومند آن است که ارزش فردی کسب کند، دیگر به نمایش انفعالی تن خود اکتفا نمیکند و برای یافتن استعدادهای خاص کوشش به عمل میاورد."
سیمون دوبووار می افزاید : " از کلمه روسپی متشخص برای نمایاندن تمام زنهایی استفاده میکنم که نه تنها با پیکر خود بلکه با تمامی شخصیت خود چون سرمایه ای خاص بهره برداری رفتار میکند. زن در این راه موفق میشود که نوعی استقلال کسب کند، پولی که گرد میاورد، نامی که شهره میکند، همانطور که کالایی را مشهور میکنند، برای او استقلال اقتصادی به عمل میاورد. بزرگ ترین بدبختی روسپی متشخص این است که نه تنها استقلال او ان روی دروغین سکه هزار وابستگی است، بلکه این آزادی منفی هم هست. تمساحی که روسپی متشخص باید لذت ، عشق و آزادی خود را فدایش کند، حرفه اش است. او ارزشهای ساخت و پرداخته یعنی پول و افتخار را هدف قرار میدهد و فقط بر اثر نفع اقتصادی نیست که او برای افتخار این قدر ارزش قایل میشود بلکه در آن به دنبال تحلیل نارسیسم خود میگردد."
سیمای کلی روسپیان در جهان
به طور کلی می توان ویژگی های زیر را در حال حاضر در مورد روسپیان در سراسر جهان صادق دانست:
1- رشد فعالیت های اروپایی در هدایت روسپیان و رفع مشکلات آن ها.
2- مبارزه با قاچاق دختران و زنان.
3- بهره جویی برخی دولت های اروپایی و آسیایی از روسپی گری و قاچاق زنان، آن هم با ارایه قوانینی که دربر دارنده منافع اقتصادی برای آن ها می باشد.
4- برخورد سودجویانه جنسی و مادی پلیس از روسپیان در بسیاری از کشورها.
5- برخورد خشونت آمیز مشتریان با روسپیان.
6- مورد تجاوز واقع شدن روسپیان از طرف واسطه ها.
7- وجود حملات مسلحانه و تجاوز به روسپیان.
8- اضطراب دایمی و ترس از تجاوز موجب شده تا زنان روسپی برای احساس آرامش به مصرف الکل و مواد مخدر گرایش پیدا کنند.
9- مصرف الکل و مواد مخدر موجب رشد مرگ ومیر زودرس در بین روسپیان شده است.
10- عواملی همچون بی سوادی روسپیان و والدین آن ها و فقر مالی، ریشه اصلی گرایش دختران و زنان به روسپی گری است.( مهاجر،1380، چاپ اول، ص33-21)
2-3-طرح مسئله شناسانه روسپیگری
در تدقیق حدود مفهومی پدیده روسپیگری از چند منظر می توان به موضوع نگریست و به تحلیل آن پرداخت: اگر موضوع را از زاویه یک شغل بنگریم می توان برای آن امکانات بهداشتی، امنیتی، آموزشی و کنترل پیش بینی کرد. در همه ساخت های دیگر اجتماعی شاهدیم که نظام قدرت برای کنترل وقایع و رفتار افراد جامعه در قالب فردی یا گروهی به دنبال رسمیت بخشیدن بیشتر است تا از این طریق بتواند کنترل بیشتری بر امور جامعه داشته باشد.
در پی محدودیت های دینی و اخلاقی در نظام کنونی، اگرچه همه سازمان رسمی روسپیگری در زمان پیش از انقلاب از هم پاشیده شد، ولی خود واقعیت روسپیگری همچنان به سایه رفته و به صورت غیر رسمی رشد کرده است. امروزه نمی توان بین افراد عادی و روسپیان در معابر عمومی شهر تمایز روشنی قائل شد. بی سبب نیست که متقاضیان سکس به هر دلیلی و بدون ارزشگذاری و شناسایی دقیق مخاطب خود، وقتی از میادین و معابر بزرگ شهری عبور می کنند با اتومبیل خود همه زنان کنار خیابان را یکبار محک می زنند تا شاید مشتری خود را بیابند و بدین روی زمینه نا امنی را برای همه زنان فراهم می آورند. همین برخورد از سوی مراجع انتظامی و قضایی نیز صورت می گیرد و آنان نیز در این ابهام و گنگی به سر می برند. مسئله اینجاست که اصولاً سازمان های ذیربط باید با همیاری نهادهای پژوهشی و دانشگاهی بدون هرگونه جانبداری ارزشی در مقام تعریف دامنه شمول حقوقی، رفتاری و فرهنگی این مفهوم برآیند. اگرچه در نظام ارزشی کنونی دستیابی به چنین تفاهم علمی و ارزشی از هر دو سو قدری دشوار می نماید، ولی تنها راه گریز از مسائل کنونی همین است. دامنه ابهام در تعریف این مفهوم حتی گریبان بسیاری دیگر را نیز می گیرد، به طوری که فردی حتی اگر یکبار تن به این کار بدهد نیز به دلیل برچسب اجتماعی مرسوم از تبعات آسیب شناختی آن رهایی نمی یابد.
روسپیگری از یک منظر در ادبیات اقتصادی جهان امروز به صورت یک حرفه شناخته شده است. از دیر زمان نیز این حرفه به اشکال مختلف خواه رسمی یا غیر رسمی وجود داشته است. بنابراین این پدیده مختص جامعه ایران نبوده و پدیده ای جهانی است و هم اینک نیز کمتر کشوری را می توان یافت که نشانه هایی از این حرفه در آن وجود نداشته باشد. با این وصف این حرفه به طرز شتابان و رادیکالی به ویژه در طی دهه های اخیر مورد چالش قرار گرفته و اصولاً نه یک شغل که نوعی سوء استفاده جنسی صاحبان کار و قاچاقچیان سکس در ممالک مختلف تعریف می شود و به شدت مورد اعتراض نهادهای مردمی و حقوق بشری به ویژه فمینیستی قرار گرفته است.
روسپیگری دارای انواع مختلف است. این انواع برحسب جنسیت افراد، تعامل آنان با همجنس یا ناهمجنس، دوجنسیتی ها و همچنین از سکس تلفنی تا دیداری در چت روم ها و سکس ویدئویی و… در تنوع است. بخش بزرگی از این روسپیگری در جهان امروز به سرعت شکل دیجیتالی گرفته و مرزهای جغرافیایی را نیز در نوردیده است. بخش زمینی آن نیز در خدمت بازار محلی و جهانی به نیازهای مردانه و مناسبات پول و قدرت پاسخ می دهد.
روسپیگری پدیده ای زمانمند و تاریخی است، بدین معنا که از دیر زمان وجود داشته است؛ به ویژه در ایران. خواه در دستگاه دربار به صورت رسمی و خواه در بین خوانین و والیان محلی که به بهره کشی جنسی زنان و دختران و پسربچه ها می پرداختند. برخلاف اینکه اکثر ادیان روسپیگری را مردود شناخته اند ولی این پدیده همچنان در کنار توسعه و تقویت نهادهای دینی و کارکرد آنان رشد کرده و حتی در مواردی متولیان دین، مشتریان پر و پا قرص روسپیگران نیز بوده اند. نکته اینجاست که علیرغم محکومیت اخلاقی و دینی، این پدیده همچنان جان سختی می کند و همین نکته به تعبیر برخی کارکردگرایان نشانگر ضرورت وجود این امر و به قولی نمایانگر وجود نابرابری طبقاتی است. کسی که حرفه اش صیغه مستمر باشد می تواند به نوعی روسپیگری رسمی شناخته شود. اگرچه در عرف اطلاق این عنوان چندان جالب نیست، ولی در بین فرهنگ عامه نیز ارزش زن صیغه ای تفاوت زیادی با یک روسپی ندارد.
2-4-عوامل موثر بر روسپیگری زنان در ایران
لاکاساین می گوید " بزهکاری یک میکروب اجتماعی است . این میکروب در محیطی که آمادگی پروراندن بزهکار نداشته باشد بروز نکرده و جرمی اتفاق نمی افتد.
بدین اعتبار ، هر جامعه ای بزهکارانی دارد که شایسته همان جامعه است، زیرا محیط اجتماعی بر اثر عوامل مختلف در فرد اثر کرده و او را به طرف انحراف از هنجارها و ارتکاب جرم می کشاند .
جرم خیز شدن یک لایه اجتماع ، نشانه ای است از تغییرات بنیادی در روش ها و منش های آن لایه است . پدیده ای به نام روسپیگری زنان نشانه ای از تغییرات در لایه اجتماعی زنان و دختران می باشد که در سنوات اخیر ، فرار دختران از خانه و زنان خیابانی رنگ بیشتری به ان داده است .
روسپیگری یا به عبارتی تن فروشی ، آسیبی است که جامعه ایران به شکل غریبی با آن دست و پنجه نرم می کند . در دهه هفتاد به دلیل تحولاتی که در عرصه سیاست و اقتصاد پیش امد مسائل فرهنگی و اجتماعی جایگاه کمتری در بین صاحبنظران و دولتمردان به خود اختصاص داد به طوریکه در مورد آسیب های اجتماعی ، نه تنها صاحبنظران جامعه شناسی هیچ نمی گفتند بلکه مسئولان ذی ربط نیز سعی می کردند وجود این پدیده را در جامعه ارزش گرای ایرانی فراموش کنند . تا اینکه در سال 1380 با پرده برداشتن از وقوع قتل های سریالی زنان آسیب دیده در مشهد ، بحث "زنان خیابانی " در مطبوعات و حتی صدا و سیما رنگ بیشتری به خود گرفت .
تا ان زمان حتی برای نامیدن این زنان که دچار فساد اخلاقی بودند ، واژه دقیق و درست بیان نشده بود . " زنان ویژه" از واژه هایی بود که پس از جریان قتل های عنکبوتی در ادبیات شخصیت های سیاسی نمود پیدا کرد . " زنان آسیب دیده " نیز از سوی مسئولان توانبخشی و آسیب های اجتماعی مطرح شد. و بدین ترتیب توجه به مسائل زنان خیابانی و دختران فراری تا حدودی اهمیت پیدا کرد .
در بروز این پدیده اگر ما تمام علل ، یعنی علل اقتصادی ، اجتماعی و روانی را مورد توجه قرار دهیم با یک نگاه حلقوی و سیستماتیک می توانیم از تاثیر هریک از آنها بر این پدیده سخن به میان آوریم .
نظریه فشار ساختاری ، رفتارهای انحرافی را نتیجه فشارهای اجتماع می داند که بعضی از مردم را وادار به کجروی می کند . تعبیر ساده این نظریه در یک ضرب المثل معروف آمده است که فقر باعث جرم می شود ، به موجب این ضرب المثل وجود فراوان فقر در یک ساختار اجتماعی فشار هایی را برای بروز انواع خاصی از کجروی فراهم می سازد .
فقر اقتصادی در ایران ، یکی از تاریخی ترین علل بروز پدیده "روسپیگری" است . دکتر توسلی جامعه شناسی است که این علت را یکی از علل مهم بر می شمارد . دکتر شیخاوندی جامعه شناس در رشته جرم شناسی ، با اشاره به معضل بیکاری در ایران فقر را یکی از پیامدهای بیکاری بر می شمارد و چنین بیان می کند که در جامعه ای که شب و روز از بیکاری سخن می گویند ، گسترده شدن این پدیده دور از ذهن نیست .
البته گروهی نیز بین افزایش روسپیان یک جامعه با رفاه آن رابطه مستقیم قائل هستند . برخی از زنان علیرغم برخورداری از امتیازات ویژه خانوادگی در تکاپوی دستیابی به آنچه خود رفاه بیشتر می نامند به این کار تن می دهند .
دورکـیم ، بحران اقتصادی ( چه در جهت پیشرفت و یا کاهش ) را یکی از علل مهم کجروی در جامعه می داند . او معتقد است در شرایط اجتماعی پایدار و مستحکم آرزو ها و اهداف انسانها از طریق هنجارها تنظیم می شوند با بروز بحران ، هنجارها دچار از هم پاشیدگی می گردند که این وضعیت آرزوهای بی قاعده و بی حد و حصر بوجود می آورد . از انجایی که این آرزو های بی حد نمی توانند اشباع شوند در نتیجه یک نارضایتی اجتماعی دائم بوجود می آید، این نارضایتی در جریان های منفی و با واکنش های منفی خود را نشان می دهد ( خودکشی ، قتل ، طلاق ، فحشا).
کوئینگ نظریه دورکهیم را به این صورت تکمیل می نماید :
فقر به تنهایی یک عامل ثبات بخش است ، اما اگر در مقابل فقر تصویر ثروت و یا آرزوهای بلند پروازانه رفاه ارائه شوند در آن صورت فقر غیر قابل تحمل می شود و در آن صورت رفتارهای انحرافی و نارضایتی اجتماعی رشد می کند .
در ایران به دنبال تجربه خصوصی سازی و تجربه بازار آزاد در فاصله سالهای 68 تا 76 و این نکته مهم که این تجربه امتیازاتی را برای عده ای به ارمغان آورد ، طبقه نو کیسه و نسبتاً بی هویتی با ویژگی های زندگی اشرافی پا گرفتند که نماد تبعیض و تناقض در سالهای پس از جنگ شد . تا آنجا که زمانی روزنامه ها نوشتند 90 درصد ثروت در دست 10 درصد افراد و 10 درصد ثروت در دست 90 در صد مردم است . چنین عدم تعادلی ناگزیر فقر عمومی را گسترش داده و عوارض جانبی چون سرقت و فحشا را به دنبال داشت .
از سویی دیگر رواج لوکس گرایی بی پشتوانه که در سالهای اخیر بسیار افزایش پیدا کرده ، می تواند به عنوان یکی از ریشه های این پدیده مطرح گردد . اختلاف طبقاتی موجود در جامعه ایران در کنار اراده ای که برای ایجاد انگیزه در کسب رفاه خاطر اجتماعی تلاش می کند ، موجب می شود تا برخی از زنان انگیزه خود را این گونه به عمل تبدیل کنند . البته بحران اشتغال نیز در این میان همچنان همراه علل بروز روسپیگری است . نبود مشاغل مناسب و اختلاف دستمزدها با زندگی بهتر می تواند زنان بسیاری را از دستیابی به کانون خانواده دلسرد کند و آنها را به خیابانها بکشاند .
در کنار فقر اقتصادی ، طبقاتی بودن جامعه و نا برابریهای اجتماعی ، فقر فرهنگی نیز جایگاه خاصی دارد . رسم ها و سنتها و قوانین هر جامعه به عنوان مجموعه ای از ارزشهای فرهنگی آگاهانه یا نا آگاهانه است که از نسل های قبل به نسل های بعد منتقل می شود ، مورد احترام ، و تجاوز به آنها جرم محسوب می شود.
ساترلند معتقد است عوامل قومی ، مهاجرت ، ناسازگاریهای برخی از گروهها ، عدم رشد خرده فرهنگ ها در بروز جرم موثر می باشد و بزه را مساله ای ناشی از تعارض فرهنگی می شناسد .
تغییراتی که در رویه اجتماعی زنان بوجود آمده به یک معنا مربوط به گذار از سنت به مدرنیته است ، اما ویژگی های بومی کشور ما نظیر ، فرهنگ ، دین و عرف هزینه های آن را سنگین کرده است . هزینه هایی که هم دولت ( به معنای حکومت ) و هم ملت می بایست به یک اندازه پرداخت نمایند .
در کشورهای در حال گذار به علت کم رنگ شدن بعضی از هنجارها و ارزش ها و عدم جایگزینی هنجارهای مناسب و یا جایگزینی عادات و هنجارهایی که ریشه در ساخت جامعه ندارد ،و یا به درستی تعریف نگشته است جامعه با نوعی تعارضات فرهنگی مواجه می گردد که باعث نوعی تنش بین فرد و جامعه می شود . فرد در مورد آنچه به او در خانواده و مدرسه آموزش داده شده است و آنچه واقعیت جامعه است دچار تعارض شده و این زمینه ساز انحراف وی می گردد در این میان فرهنگ سازی با مدلهایی که متناسب با زمان حال می باشد اهمیت قابل توجه ای دارد .
رفتارهای قومی ، مهاجرت ، زاغه نشینی ، از هم پاشیدگی خانوادگی نیز از عوامل اجتماعی تاثیر گذار بر پدیده روسپیگری می باشند .
به عنوان مثال ، زنان خیابانی در مشهد که توسط " حنایی" به قتل رسیدند ساکن حاشیه شمالی شهر مشهد بوده اند . جایی که به واسطه حاشیه نشینی و زاغه نشین بودن همواره شاهد بزه های گوناکون هستند . " حنایی" که خود ساکن همان منطقه بوده است خود فروشی زنانی که به دست او به قتل رسیده بودند را مشکلات ناشی از زندگی در این مناطق ذکر کرده بود و آنان را در بدترین شرایط اقتصادی و معیشتی می دانست .
انبوهی و تراکم جمعیت که از ویژگی های محله ها و زاغه ها است موجب می شود تا فرد نتواند در زندگی داخلی و خصوصی خود مسایل و مشکلات شخصی را بروز دهد ناچار از دیگران پنهان می دارد . از این رو فحشا ، اعتیاد و سرقت به طور عجیبی در مکانهای شلوغ شهر رواج دارد ، از بین نخواهد رفت مگر اینکه شرایط و عوامل اقتصادی و اجتماعی که موجب پیدایش این مسائل شده ، دگرگون و از بین برود .
برخی از بیماریهای روانی که " عقده جنسی " به اشکال مختلف در راس آن قرار دارد در پیدایش این آسیب اجتماعی موثر است . عقده هایی که با وجود برخی محرومیت ها در سنین ابتدایی بلوغ در روح و روان فرد ریشه می کنند و در مقاطعی خاص از دوره حاد بیماری او را به هر کاری می کشانند .
پس در این میان توجه نکردن به بهداشت و سلامت روانی جامعه ایران ، بدون شک نقش بزرگی در رواج پدیده روسپیگری بازی می کند .می توان وجود محدودیت های خاص جامعه ایران را یکی از علل افزایش بیماریهای روانی در میان زنان دانست . نبودن تعادل روانی در میان برخی از زنان و حتی مردان نیز می تواند موجب رواج روسپیگری گردد .
فرار دختران از خانه نیز که خود از علل و عوامل فوق سرچشمه می گیرد به نوبه ای در گسترش این پدیده موثر است . اکنون به مدت 10 سال است که مسئله فرار دختران جنبه فوق العاده جدی پیدا کرده است ، چرا که از یک طرف در این 10 سال آمار فزاینده ای داشته است و از طرف دیگر نشانگر وجود بحران در عمق روابط خانوادگی است .
نوع کنش های متقابل در خانواده یکی از عوامل مهم در بروز این پدیده می باشد.
تعداد زیادی از دختران که فرار می کنند متاسفانه در دام افرادی می افتند که با ابراز محبت و دوستی آنها را به خود جذب می کنند و از گرسنگی و بی سرپناهی نجات می دهند و سپس برای انجام جرائمی چون قاچاق مواد مخدر ، فحشا و دزدی از آنها استفاده می نمایند . این دختران پس از آلوده شدن به این اعمال یا به تهدید افراد دام گذار اعضا باندهای شکار و یا به دلیل اینکه می دانند از سوی اجتماع مطرود هستند قادر به بازگشت نمی شوند و پس از گذشت 6-7 ماه هرکدام تبدیل به یک زن خلافکار حرفه ای می شوند و پس از رها شدن در جامعه هرکدام حداقل چندین نفر دیگر را هم جذب باندهای فحشا و قاچاق می سازند .
در نهایت می توان علل و انگیزه های روسپیگری را اینگونه خلاصه نمود :
1- وابستگی به مادر و فقدان روابط محبت آمیز با پدر
2-عوامل درونی مانند تنبلی ، عدم مهارت درکار ، کم هوشی و ضعف مبانی عقلی یا کمی سطح فکر و دانش عمومی
3- جاه طلبی و داشتن رویاهای شهرت و ثروت و قدرت و عشق به تجمل
4- جنون یا " عقده روسپیگری"
5- خشونت والدین و بدرفتاری آنان و دارا بودن خانواده ای از هم پاشیده و عدم توانایی به پرداختن به یک زندگی عادی
6- فقر ، بیکاری و نداشتن درآمد ثابت
7- سرکوبی شدید و غیر عادی میل جنسی و نیز محرومیت و محدودیت های اجتماعی برای ارضا نیازها
8- داشتن شوهر و محیط خانوادگی نامناسب و بدی تربیت و نداشتن پدر و مادر شایسته
9- اختلاف سنی زوجین و عدم توجه شوهر به نیازهای جنسی زن
10- وجود محله های فساد و افراد فاسد در جامعه
11- قرار گرفتن در معرض تجاوز جنسی در دوران کودکی
12- معاشرت با گروههای ناباب و دوستان خلافکار ( معاشران بد)
14- عدم تطبیق خود با شرایط خانوادگی ، قومی و محله ای
در این میان کارکرد گرایان برای روسپیگری کارکرد روانی و اجتماعی قائل بوده و کارکردهای آن را به شرح زیر می دانند :
1- روسپیگری استغنای جنسی افرادی که قادر یا حاضر به همسر گزینی نیستند فراهم می کند
2- روسپیگری استغنای جنسی موقت افرادی مانند : جهانگردان ، ملوانان و دیگر کسانی را که دور از خانواده به سر می برند ، تامین می کند
3- روسپیگری برای کسانی که حاضر یا قادر نیستند نیازهای خود را از طریق مشروع دنبال نمایند ، شرایط نسبتاً مناسبی محسوب می شود . ( ادیبی و انصاری)
به طوری که ملاحظه می شود ، کارکرد گرایان روسپیگری را فقط بر حسب نتایجی که برای کل نظام اجتماعی دارد مورد تحلیل قرار می دهند . اما باید دانست که چنین تحلیلی بخشی از واقعیت های آن را مشخص می کند و مسائل مهمتر دیگری از قبیل علل ساختی و تضادهایی که برای خانواده ها پدید می آورد و موجب از هم پاشیدگی خانواده می شود در این دیدگاه مورد غفلت قرار می گیرد .
نوع برخورد و نگرش جامعه نسبت به زنان و دخترانی که به این گروه انحرافی منسوب شده اند نیز حاثز اهمیت و دقت نظر می باشد .
سئوالی که در اینجا مطرح می شود این است که، جامعه ( اعم از مردم و مسئولان ) چه رفتاری را در رابطه با این افراد اعمال می نمایند؟
مسلماً هر جامعه ای برای همبستگی و همنوایی خود از نوعی مکانیسم های نظارت و کنترل استفاده می نماید . برخورد با هر نوع انحراف با نوعی فشار و مجازات از سوی جامعه همراه است ، هرچند ثابت شده است که رفتار انحرافی در اثر چندین عامل اکتسابی به جود آمده و عامل مجازات تاثیر چندانی در ظهور و ازدیاد و یا تقلیل دائمی آن ندارد و فقط در کوتاه مدت می تواند موثر باشد .
ساترلند می گوید : " یکی از ضعفهای بزرگ روشهای قضایی حاضر ، تکیه مداوم بر تهدید ، بوسیله مجازات کردن برای جلب نظر مردم برای احترام به قانون است ، در حالی که هیچگاه تا کنون با تهدید و ارعاب میسر نشده است کسی قلباً و صمیمانه وادار شود تا به آنچه که به زور بر او تحمیل می شود احترام بگذارد "
در ایران ، مجازات هایی که در مورد این زنان صورت می گیرد عبارتند از : 1- اجرای حدود که صد تازیانه را در بر می گیرد 2- سنگ سار کردن در موارد خاص مسلمآ در حال حاضر هیچکدام از این مجازاتها صورت مدنی و انسانی نداشته و از دیدگاه حقوق بشر نوعی خشونت محسوب میگردد و جامعه نیاز مند است تا از روشهای خاص دیگری برای کنتل این پدیده استفاده نماید. در سال های اخیر طرح هایی نیز برای کنترل این عارضه مطرح شده است . خانه های سلامت که پایگاه نگهداری زنان خیابانی و دختران فراری است که هنوز به دایره فساد وارد نشده اند ، همچنین کانونهای اصلاح و تربیت و همچنین رواج ازدواج موقت در جامعه از پیشنهادات دیگر می باشد .
آنچه که از شواهد بر می آید این مجازاتها و اقدامات نتیجه موثری در بر نداشته و فقط به نوعی سعی در پاک کردن صورت مساله نموده است ؟
بر چسب زدن از سوی مراجع قضایی و امنیتی به زنان و دخترانی که به نوعی با این مساله در گیر شده اند خود می تواند کنتل این مساله را پیچیده تر نماید پس لازم است مسولان مدیرت اجرایی شایسته و انسانی نسبت به این مساله داشته باشند.
در سالهای اخیر از سوی مسئولان به این نکته پرداخته می شود که ازدواج موقت یک راهکار برای برخورد با پدیده زنان خیابانی است ، قطعاً تشویق و ترویج ازدواج موقت به سلامت جامعه کمکی نخواهد نمود ،زیرا در جامعه ایران که نهاد خانواده از تعاریف خاص خود بر خوردار است اگر ما این راه را باز بگذاریم در حقیقت به مساله در شکل جدید رسمیت بخشیده ایم.
اگر روسپی گری را فروش تن در مقابل پول بدانیم ، در ازدواج موقت همین امر با پشتوانه قانونی صورت می پذیرد و زمانی بر آن واقع می شود .
آیا واقعاً با این روش معضل حل می گردد یا معضلی بر معضلات جامعه اضافه می شود ؟
افزایش زنان و دختران خیابانی ) واقعاً در ایران نهادینه خواهد شد ؟
از آنجاییکه کانالیزه کردن این زنان و دختران در مکانهای خاصی نیز مطابق با ارزشهای سنتی جامعه ما نمی باشد و به هر حال این زنان و دختران مطرود جامعه می باشند بر عهده مسئولان است که با توجه به ساختارهای جامعه با شیوه های روان شناسانه ، جامعه شناسانه ، و اخلاقی به حل این معضل بپردازند و راه حل هایی را ارائه دهند که با توجه به بافت جامعه ایران امکان تحقق آن وجود داشته باشد .
مسلماً این نکته حائز اهمیت می باشد که هیچ انحرافی به صورت صد در صد از جامعه ریشه کن نخواهد شد ولی کاهش آن حداقل به صورت معقول ، در حفظ سلامت جامعه موثر است .
تولستوی می گوید : " در روح هر فرد مجرم بارقه ای از نور الهی وجود دارد که ممکن است او را به راه راست هدایت کند " به همین خاطر اصلاح مجرمان به شیوه ای در جریان عادی زندگی اجتماعی قرار گیرند نیز دارای اهمیت است .
درمان بیماریهای اجتماعی بسیار مهم است چون این بیماریها حالت مسری داشته و به سرعت در جامعه تسری می یابند و در زمان کوتاهی در صد زیادی از جامعه را آلوده می سازد و مهمتر از آن پیشگیری از اینگونه بیماریها می باشد ، مسلماً هزینه ای که برای پیشگیری مورد استفاده قرار می گیرد بسیار کمتر از هزینه های درمان خواهد بود.

2-5-مواضع قانونی در قبال روسپی گری
در تمام دنیا سه نظام قانونی در برخورد با روسپی گری موجود می باشد:
1) ممنوعیت کامل؛ در این نظام قانونی، تمام اشخاص مرتبط با عمل روسپی گری مجرم می باشند، اما تا کنون این نظام قانونی نتوانسته است روسپی گری را از میان بر دارد و یا حتی آن را کاهش دهد. ایالات متحده امریکا بر اساس این نظام عمل می نماید.
2) آزادی کامل؛ در این نظام روسپی گری به مثابه یک شغل به رسمیت شناخته شده است. کشور آلمان بر اساس این نظام عمل می نماید.
3) نظام بینابینی؛ در این نظام روسپی گری جرم نیست اما تبلیغ و عرضه کردن خود، جرم می باشد و زنان روسپی از هر نوع حمایت، تامین اجتماعی و حتی بیمه درمانی محروم می باشند. کشور فرانسه از این نظام پیروی می کند. البته بیشتر کشورهای دنیا با تفاوت های نسبی در این گروه قرار می گیرند.
در قوانین جمهوری اسلامی ایران نیز از یک سو تعریفی برای روسپی گری ارایه نشده است و قوانین موجود صرفا احکامی درباره زنان دارند، از سوی دیگر اگر قوادها (کارفرمایان و دلالان روسپی گری) دستگیر شوند مجازاتشان حداکثر 75 ضربه تازیانه می باشد. حال آنکه مجازات زن روسپی در صورتی که شوهر نداشته باشد، صد ضربه تازیانه و اگر شوهر داشته باشد سنگسار است. این در حالی است که اگر شوهر وی کار قوادی و یا هدایت زن را به روسپی گری داشته باشد، تنها جریمه او 75 ضربه شلاق است.( شادی،1381، 1382، ص21-18)
جرم زدایی از روسپی گری گرچه موجب کاهش آثار و تبعات منفی و مخرب آن بر تمام جامعه می شود لکن ناخواسته پیامد های زیر را می تواند به دنبال داشته باشد:
1- شکل گیری سازمان های مجرمانه مخفی و غیر قابل کنترل روسپی گری که مشمول قانون مالیات هم نمی گردند.
2- جرم شناختن روسپی گری موجب اشاعه آن در اماکن عمومی شده (چون محل شناخته شده ای نمی تواند داشته باشد) و نه تنها چهره زشتی به جامعه می دهد، بلکه امنیت و آسایش زنان و مردان سالم و عفیف را نیز به خطر می اندازد.
3- با عدم نظارت دولت بر روسپی گری (به دلیل جرم دانستن آن) سلامت جنسی و بهداشتی جامعه به شدت در معرض خطر قرار می گیرد.
4- به دنبال غیرقانونی بودن روسپی گری، نهادهای حمایتی و قضایی به حقوق این افراد توجه نخواهند کرد و در نتیجه، این افراد مورد سوء استفاده و استثمار قرار می گیرند.( جک ،1381، ص262-253.)
از طرفی برخی جوامع که پدیده روسپی گری و فحشا را دارای کارکرد هایی برای جامعه می دانند، فوایدی از این قبیل برای آن قایلند: استغنای جنسی افرادی که قادر یا حاضر به همسرگزینی نمی باشند و استغنای جنسی موقت جهانگردان، ملوانان و کسانی که دور از خانواده به سر می برند. البته از هم پاشیدگی خانواده ها مهم ترین خطری است که در این دیدگاه مورد غفلت قرار می گیرد،( ستوده، 1381، ص181.) علاوه بر اینکه این پدیده می تواند باعث افزایش بیماری های رقابتی مثل ایدز، کم شدن آمار ازدواج، افزایش طلاق، تولد کودکان خیابانی و افزایش سقط جنین بشود.

2-6- عوامل موثر در اشاعه دامنه روسپیگری در ایران
۱. فقر
۲. بیکاری
۳. عدم حمایت از زنان سرپرست خانوار
۴. طلاق (خصوصا در صورت شکست عاطفی)
۵. بالا رفتن سن ازدواج
۶. فقدان پوشش بیمه کارآمد
۷. بالا رفتن تعداد زنان معتاد
۸. وجود بازار گسترده و حصول درآمد سرشار در فعالیت روسپیگری و خدمات جانبی آن،
۹. نظام آموزشی جدید ، که براساس آن کنترل و نظارت خانواده و مدرسه بر فرزندان
خصوصا دختران تا حدود زیادی از دست رفته و موجب خیابانگردی برخی از آنها شده است. این نظام آموزشی موجب غلبه فرهنگ خیابان بر فرهنگ حاکم بر فضای خانواده و مدرسه شده است.۱۰. وجود تقاضای بالقوه در جامعه . وجود تقاضای بالقوه جهت ارتباط با روسپی در جامعه، در کنار روسپیگری در سطوح و اشکال مختلف، بازار برخی از شاخه-های روسپیگری را که هدف بارز آنها کسب درآمد به شکل سنتی روسپیگری است دچار رکود کرده و متقاضی داخلی نیز تمایل به ارتباط با سایر اشکال نوین روسپیگری را در اولویت قرار داده است.

2-7- آمار روسپیگری
در سال های پس از انقلاب با فروپاشی کانون های تجمع روسپیگری، این پدیده به اشکال غیر رسمی به حیات خود ادامه داد و شکل پنهانی به خود گرفت.
دراین فرایند زنان روسپی به صورت فردی و اندک اندک به صورت کانون های تجمع غیر رسمی به ادامه فعالیت خود پرداختند. فشارهای مضاعف در تحدید این پدیده با مجازات های سنگین از حجم کمی و کیفی این پدیده در جامعه اسلامی ایران نکاست. اگرچه هرگز آمار رسمی از تعداد روسپیان و پراکنش آن و تشتت در تعیین و اندازه گیری این پدیده و افراد درگیر در این مسئله اجتماعی منتشر نشده است، ولی کار شناسان مختلف پس از دو دهه به تدریج به بررسی های مقطعی و موردی پرداخته و برخی از آمارهای جسته و گریخته به اطلاع افکار عمومی رسیده است. وحشت نظام اسلامی از قبول این پدیده و آشکارسازی آن سبب شد که نهاد روسپیگری به سرعت رو به افزایش بگذارد و دامنه بزرگتری از جامعه و اقشار مختلف اجتماعی را در برگیرد.
بر اساس آمارهای مراکز بازپروری سازمان بهزیستی ۱۰ تا ۱۲ درصد زنان خیابانی متاهل هستند و اغلب آنان در سنین ابتدای جوانی ۲۰ تا ۲۹ سال قرار دارند. بنا بر اظهارات این مرکز شهرهای بزرگ و مهاجرپذیر، شهرهایی هستند که آمار زنان خیابانی در آن ها بیشتر است و در سطح کشور مراکز استان های تهران و خراسان رضوی بیشترین آمار حضور زنان خیابانی را دارد و البته این بدان معنی نیست که این زنان بومی این استان ها هستند (آمار حیرت انگیر زنان خیابانی متاهل و روسپیگری). این در حالی است که مسئولان کشوری اظهار عجز کرده و دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در کنفرانس خبری خود با اذعان به این مطلب گفته است که دسترسی به زنان روسپی با هیچ روشی برای ما میسر نیست و هیچ کجا آماری هم در این ارتباط وجود ندارد. مدیر گروه روان شناسی دانشگاه تربیت مدرس می گوید در دهه ۶۰ و ۷۰ سن روسپیگری بالای ۳۰ سال بود، اما اکنون سن روسپیگری از ۱۵ سال به بالا رسیده است (بیکاری، اعتیاد و فحشا جامعه ایران را تهدید می کند).
شواهد نشان می دهد برخی از روسپیان شهر تهران با اطلاع همسرانشان دست به روسپیگری می زنند. این نکته نشان می دهد که نه تنها به مسئله بیکاری زنان بلکه به بیکاری مردان و پیامدهای آن نیز باید توجه بیشتری شود. با استناد به تحقیقی که به تازگی در شهر تهران انجام شد به تغییراتی که در روند روسپیگری ایجاد شده، اشاره شده است که نشان می دهد در دهه ۶۰ و ۷۰ سن روسپیگری بالای ۳۰ سال بوده اما در دهه هشتاد سن روسپیگری به ۱۵ سال به بالا رسیده است.
روسپیگری را باید در یک رابطه متقابل نگریست. در یکسر این رابطه زنان حضور دارند که دارای نیاز ها و مسائل خاص خود هستند و تن به این حرفه می دهند. در سوی دیگر متقاضیان مردی هستند که گاه حتی با داشتن زن و همسر به دنبال خرید یک رابطه جنسی می روند. هر دو این افراد به نحوی از انحا هم کنشگر و هم کنش پذیر هستند. مردان خریدار رابطه سکس نیز نیازمند بررسی روان شناختی هستند و چه بسا از بعد آسیب شناختی اجتماعی، آنان نیز قربانی فضاهای زیست انسانی و فرهنگی و حتی جنسی خاصی هستند.
اگر پیش از این اقدام به روسپیگری به خاطر رفع نیازهای اولیه بود اینک بخشی از نیات این کنش، به خاطر رفع نیازهای ثانویه است. از طرفی تا پیش از این پدیده روسپیگری بیشتر در مجرد ها بروز می کرد، اما تحقیقات نشان داده که اکنون روسپیگری در متاهل ها بیشتر شده و با رشد سریعی هم مواجه است. گرچه این پدیده قبلاً در افراد با تحصیلات کمتر از دیپلم دیده می شد، اما اکنون این پدیده در افراد تحصیل کرده هم دیده می شود. اولین چالش فقدان نظریه جنسی در ایران است. در حال حاضر با افزایش سن ازدواج و کاهش سن بلوغ، فاصله بلوغ و ازدواج به ۱۵ تا ۲۰ سال رسیده است، اما برای رفع مشکلات ناشی از این موضوع مسوولان و رهبران دینی هیچ نظریه جنسی ای ارائه نداده اند.(تغییر ویژگی های روسپیگری در تهران، رسولزاده)
در کنار تغییر ماهیت روسپیگری از میان دختران مجرد به زنان متاهل برخی از تغییر طبقه اجتماعی روسپیگری و افزایش رواج این پدیده در میان تحصیلکرد ها نیز خبر می دهند. پیش از این تصور می شد این کنش اجتماعی در میان کسانی که بی سواد هستند و یا از سطح سواد پایینی برخوردارند رواج دارد.
گزارش دیگری در خصوص وضعیت روسپیگری حاکی است بر اساس بررسی ۳۶۱ پرونده از مراکز بازپروری استان طی سال های ۸۰ تا ۸۶، در کل ۶۵ و چهار دهم درصد نمونه های مورد بررسی را زنان مجرد، ۴۱ و سه دهم درصد را زنان مطلقه و ۹ و شش دهم درصد زنان متاهل و دو و یک دهم درصد را زنان بیوه شامل می شود. ۷۸ درصد از افرادی که به عنوان روسپی شناسایی شده اند را دختران فراری تشکیل می دهند، نزدیک به ۸۲ درصد روسپیان بیسواد هستند. میانگین سنی ازدواج در این افرد ۱۶ سال بوده و ۲۳ و نه دهم درصد نمونه های بررسی شده قبل از گرایش به روسپیگری مورد سو استفاده جنسی قرار گرفته بودند. نکته قابل توجه در مورد زنانی که در گذشته مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته بودند این است که این سوء استفاده در ۳۶ و سه دهم درصد این زنان از سوی افراد غریبه و در ۱۸ و دو دهم درصد آن ها از سوی افراد فامیل انجام گرفته است. ۶۴ و چهار دهم درصد این افراد در کودکی و نوجوانی شاهد جرم اعضای خانواده خود بوده اند. ۷۸ وسه دهم درصد این افراد عامل فقر را در روسپیگری مهم عنوان کرده اند و ۶۳ و یک دهم درصد نیز نقش والدین خود را در این خصوص بسیار موثر دانسته اند و حداقل سن آغاز به روسپیگری میان نمونه های بررسی شده بین ۱۱ تا ۱۸ سال با فراوانی ۳۲ و شش دهم درصد است (تغییر الگوی روسپیگری در ایران). براساس اعلام سازمان بهزیستی، روسپییگری در ایران جرم است و برای همین کارگران جنسی برای دریافت خدمات مراجعه نمی کنند.(نیمی از روسپی ها، زنان متاهل هستند).
نکته جالب توجهی که از سوی زنان مورد بررسی در این پژوهش عنوان شده این است که ۴۳ و شش دهم درصد مهم ترین عامل گرایش خود به روسپیگری را مسائل عاطفی و نیازهای روانی همانند ارزش داشتن، هویت داشتن، مورد احترام قرار گرفتن و احساس بودن عنوان کرده اند و تنها ۱۹ و چهار دهم درصد به فقر اشاره کرده اند، اما وقتی از این افراد سئوال شده است که چه عواملی را در پیشگیری از روی آوردن به شغل روسپیگری موثر و مهم می دانید به ترتیب رفع مشکلات مالی (۶۳ و یک دهم درصد)، رفع نیازهای عاطفی (۴۵ و شش دهم درصد)، داشتن خانواده سالم و سرپناه (۳۶ و نه دهم درصد)، انتظار احترام به حقوق (۲۲ و چهار دهم درصد) و نبود بدبینی به زن مطلقه و بیوه از سوی مردم (۲۰ و هفت دهم درصد) را به عنوان مهم ترین عوامل پیشگیری بیان کرده اند (تغییر الگوی روسپیگری در ایران).
گزارش های دیگر نشان می دهند که ازدواج اجباری دختران با مردانی که دارای اختلاف سنی زیاد یا اختلاف فرهنگی هستند، یکی از عوامل زمینه ساز فحشا به شمار می رود. براساس یک بررسی ۱۴ درصد زنان روسپی دارای هوو بوده اند. تجاوز نزدیکان یا محارم نیز در ایران شایع شده است، به طوری که ۱۱ درصد از دختران روسپی توسط پدر، برادر یا دایی و عموی خود مورد تجاوز قرار گرفته اند.
ازسوی دیگر شواهد نشان می دهد سن قربانیان روسپیگری به شدت کاهش یافته است. قاچاقچی ها دختران ۱۳ تا ۱۷ ساله را هدف قرار می دهند تا به کشورهای عربی بفرستند، هرچند که گزارش هایی از دختران هشت و ده ساله نیز وجود دارد. بنا به گزارش پلیس محلی در استان خراسان، دختران به عنوان برده جنسی به مردان پاکستانی فروخته می شوند. مردان پاکستانی با این دختران که بین ۱۲ تا ۲۰ سال سن دارند، ازدواج می کنند و سپس آن ها را به فاحشه خانه های پاکستان که "خرابات" نامیده می شوند می فروشند. در استان مرزی سیستان و بلوچستان هزاران دختر ایرانی به مردان افغانی فروخته شده اند.(فقها و فحشا، مسعود نقره کار)

2-8-نظریه ها
می توان به پدیده روسپیگری از چهار منظر تئوریک توجه کرد و پرداخت:
الف. کارکردگرایان. این رویکرد به دو دلیل از دلایل ظهور روسپیگری اشاره می کند. نخست اخلاق جنسی. زمانی که رابطه با همسر مرد یا زن در قالب ازدواج باشد اخلاقی و اگر بیرون از آن رخ دهد، غیر اخلاقی شناخته می شود، مردان و گاه زنان تمایل پیدا می کنند که رابطه جنسی بیرون از ازدواج را نیز تجربه کنند. دوم اینکه وجود روسپیگری سبب حفظ همان نظام اخلاق جنسی می شود. به طوری که زنان روسپی با رسمیت بخشیدن کار خود، سبب حفظ حریم اخلاقی برای زنان عادی و غیر روسپی می شوند. لذا مرزی میان این دو کشیده می شود و حرمت سایر زنان در جامعه محفوظ می ماند(اگرچه همه ایم مفاهیم می توانند به شدت منشا مباحثی چالش برانگیز باشند). برای این دلایل شواهدی نیز تمهیداتی را نیز طرح می کنند که خلاف آن در جامعه ایران چه مصائبی را پدیدار شده است. این رویکرد منتقدان خاص خود را دارد. کارکردگرایان برای روسپیگری کارکرد روانی و اجتماعی قائل هستند و کارکردهای آن را بدین شرح می دانند:
روسپیگری اساساً یک مسئله نیست، بلکه یک پدیده اجتماعی است که در رهگذر سوء مدیریت، فقر و بحران های جنسی در یک جامعه سراسر ارزشی به یک مسئله تبدیل شده است. مسئله وار معرفی کردن این پدیده خود سبب ساز بروز مسائل دیگری نیز شده است. شخص روسپی به هر دلیلی که بدین حرفه روی می آورد، باید تحت حمایت قرار گیرد خواه از نظر بهداشتی و درمانی، خواه بیمه و رابطه کار با کارفرما، خواه در حمایت از حقوق وی دربرابر مشتری.
روسپیگری استغنای جنسی افرادی را فراهم می کند که قادر یا حاضر به همسرگزینی نیستند. روسپیگری استغنای جنسی موقت افرادی مانند جهانگردان و دیگر کسانی را تامین می کند که دور از خانواده به سر می برند. روسپیگری برای کسانی که حاضر یا قادر نیستند نیازهای خود را از طریق مشروع دنبال نمایند، شرایط نسبتاً مناسبی محسوب می شود (عوامل موثر بر روسپیگری زنان در ایران/ نوشته های اکرم دادخواه).
ب. فمینیسم. رویکرد نظری فمینیستی یکی از منتقدان رویکرد کارکردگرایی است. فمینیست ها معتقدند رویکرد کارکردگرایی چیزی جز انعکاس نگاه موجود جنسی به زن نیست. به نظر آنان مردانی که بدنبال سکس با زنان روسپی هستند خود نیز کمتر از آنان نیستند. به زعم انان روسپیگری بخش کوچکی از ساختار پدرسالاری است که در آن مردان بر زنان مسلط بوده و از جنسیت آنان بهره جویی می کنند. کودکان پسر و دختر نیز از کودکی این رابطه حاکم و محکومی را فرا می گیرند و لذا رابطه نزدیکی بین روسپیگری و پدرسالاری وجود دارد. روسپیگری زنان مبتنی بر یک نگاه کالایی به زن است و اذعان می دارد که همه زنان قابل خریدن هستند فقط نرخ آنان متفاوت است. در این نگاه روسپیگری می تواند یک حرفه تلقی شود چنان که در بسیاری از نقاط دنیا چنین است و از این رو برای پیشگیری از عواقب جانی، بهداشتی، استثمار جنسی و گسترش نابه هنجار آن در بین دیگر اقشار جنسی و به ویژه سنی (کودکان) باید آن را با سازوکار و قوانین کنترلی خود به رسمیت شناخت.
پ- رویکرد روان شناسی اجتماعی. از این منظر سه دلیل عمده برای روسپیگری وجود دارد. نخست غفلت والدین از کودکان خود، سوء استفاده جنسی از کودکان و برخی رخدادهای آسیب زا. دلیل دوم بر این باور است که زنان دارای زندگی راحت تری هستند و می توانند به راحتی از طریق فروش سکس پول هنگفتی به دست آورند و سوم عوامل بیرونی نظیر بیکاری، فشار همسالان و نفوذ عواملی که سبب گرایش به روسپیگری می شود.
ت. رویکرد تضاد. براساس این دیدگاه وجود روسپیگری محصول روابط و مناسبات طبقاتی نابرابری است که در آن طبقه حاکم نه تنها در بین زنان خود بلکه در بین زنان طبقه محکوم نیز به بهره کشی جنسی می پردازند. نابرابری اقتصادی و اجتماعی زمینه ساز بروز روسپیگری در جوامع طبقاتی است و در غیر این صورت کسی به هم بستری با هرکس و در هر زمان و هر جا به خاطر قدری پول راضی نمی گردد. روسپیگری محصول تضاد های متعدد اقتصادی، اجتماعی و جنسی است. در این میان باید روش های تخفیف این تضاد ها را برای کنترل، کاهش و در نهایت تعدیل نرخ رشد این پدیده در نظر گرفت.
براساس این تنوع تحلیلی می توان برخی گزاره های زیر را به نتیجه نشست:
– روسپیگری امری است مبتنی بر عرضه و تقاضای یک نیاز و می توان آن را در این مناسبات تنظیم و نه کنترل و یا تعطیل کرد.
– روسپیگری اساساً یک مسئله نیست، بلکه یک پدیده اجتماعی است که در رهگذر سوء مدیریت، فقر و بحران های جنسی در یک جامعه سراسر ارزشی به یک مسئله تبدیل شده است. مسئله وار معرفی کردن این پدیده خود سبب ساز بروز مسائل دیگری نیز شده است. شخص روسپی به هر دلیلی که بدین حرفه روی می آورد، باید تحت حمایت قرار گیرد خواه از نظر بهداشتی و درمانی، خواه بیمه و رابطه کار با کارفرما، خواه در حمایت از حقوق وی دربرابر مشتری.
– برای تعریف روسپیگری ضرورت تدوین قوانین و آیین نامه های شناسایی و سنجش آن ضروری است. این امر نه فقط برای خود روسپی، بلکه برای متقاضیان این پدیده و حتی سازمان های فعال در شبکه زیست بوم این پدیده نیز از نیروی انتظامی تا دادگاه کارکردی است.
– اعدام روسپی یک عمل غیر انسانی است و محاکمه صرف روسپی حتی در سخت ترین و محدود ترین شرایط دینی و اخلاقی در شرایط کنونی، امری یکسویه است. در کشور سوئد در بازار سکس، این متقاضی است که مجرم شناخته می شود و عرضه کننده مشمول هیچ جرم و مجازاتی نیست.
– قبح زدایی موضوع روسپیگری از حیث طرح علمی و بحث کار شناسی پیرامون آن و به ویژه پژوهش های تجربی در خصوص وضعیت این قشر از جامعه که به ظاهر کمیت قابل توجهی دارد، امری ضروری است.
راه اندازی مراکزی برای راهنمایی، هدایت، مشاوره و شناسایی و بررسی این پدیده در سازمان های دولتی مسئول در بخش اجتماعی و فرهنگی بسیار ضروری است. چشمپوشی و حذف این پدیده و کنشگران آن در جامعه امروز ایران ره به جایی جز تشدید آن به صورت یک مسئله و آسیب های ناشی از آن نخواهد برد.
– روسپیگری را باید در یک رابطه متقابل نگریست. در یکسر این رابطه زنان حضور دارند که دارای نیاز ها و مسائل خاص خود هستند و تن به این حرفه می دهند. در سوی دیگر متقاضیان مردی هستند که گاه حتی با داشتن زن و همسر به دنبال خرید یک رابطه جنسی می روند. هر دو این افراد به نحوی از انحا هم کنشگر و هم کنش پذیر هستند. مردان خریدار رابطه سکس نیز نیازمند بررسی روان شناختی هستند و چه بسا از بعد آسیب شناختی اجتماعی، آنان نیز قربانی فضاهای زیست انسانی و فرهنگی و حتی جنسی خاصی هستند.
– علاوه بر این در این پدیده به نظر می رسد باید عوامل کاتالیزور و سبب ساز مانند سوداگران سکس، قوانین زمینه ساز، عاملان فقر و تنگدستی، مسئولان حکومتی و سیاستگزاران فرهنگی در جامعه ایران مورد توجه باشند. به نظر می رسد بدون توجه بدین کنشگران در اکوسیستم روسپیگری، نمی توان این پدیده را و کنشگران آن را به خوبی مورد تحلیل قرار داد.
2-9-مفهوم روسپیگری از دیدگاه جامعه شناختی
تفسیرهای جامعه شناختی بحث را در دو رویکرد عمده می توان گردآوری کرد: ۱- رویکرد آسیب شناسانه و ۲- رویکرد کارکردگرایانه
۱- رویکرد آسیب شناسانه. در حیطه آسیب شناسی دو نوع برخورد با پدیده روسپی گری دیده می شود:
الف) روسپی گری آسیب و انحراف اجتماعی است. انحراف اجتماعی یا کج روی را می توان ناهمنوایی با هنجار یا مجموعه هنجارهای معینی تعریف کرد که تعداد قابل ملاحظه ای از مردم در اجتماع یا جامعه ای آن را پذیرفته اند. در این ارزیابی وجود رفتارهای طبیعی و مشروع جنسی را پذیرفته اند. در چنین نگرشی درواقع نوعی ارزش گذاری اخلاقی می کنیم.
بنابراین رویکرد، روسپی گری جرم تلقی می شود که باید با ابزار پذیرفته شده هر مکتب یا نظام با آن برخورد کرد. در بررسی این دیدگاه می توان پای عناصر دیگر، غیر از زن روسپی را هم وارد نمود، زیرا همواره یک آسیب اجتماعی با عوامل متعددی در ارتباط است.
ب) در برخورد دیگر، تعریف آسیب و انحراف، پذیرفته نیست. اینان مدافع این دیدگاه اند که کلمات آسیب به معنای انحراف، به ارزش گذاری اخلاقی اشراب شده و این به معنای انگ زدن و برچسب کوفتن بر فرد است.
نظریه انگ زنی، یکی از واکنش هایی بود که در دهه ۱۹۶۰ م. در برابر جرم شناسی اثبات گرا به وجود آمد. در این نظریه، توجه جامعه شناسان به عواملی جلب می شود که درواقع از خلال آنها شخص مجرم تا حدودی تبرئه می شود یا دست کم مجرم بودنش تغلیظ نمی گردد. به بیان دیگر، انگ زنی به معنای داوری اولیه و خام و بدون توجه به عللی است که شخص را در شرایط گناه و بزه قرار داده است. اگر برچسب زنی با اولین کج روی رخ می دهد، فرایند "یادگیری کج رو بودن" ایجاد می شود. از نظر اینان، کسانی که نماینده نیروهای نظم و قانون، هستند یا می توانند تعریف های اخلاقی را بر دیگران تحمیل کنند، منابع اصلی برچسب زنی را فراهم می کنند. برخی از نکته های مهم که مورد توجه طرف داران این نظریه بوده، عبارت است از:
۱- بزه کاری، از جمله روسپی گری معلول چندین عامل متفاوت است؛
۲- نمی توان یک نمونه از رفتار بزه کارانه و فرد بزه کار را به همه موارد تعمیم داد و خصوصیات پایه برای بزه کار و بزه کاری درست کرد؛
۳- لازم است طرف داران نظریه انحراف، به مطالعه واکنش جامعه در قبال جرم و مجرمان و تغییراتی که بر اثر اطلاق انگِ "مطرود" در هویت فرد پدید می آید، بپردازند.
در حقیقت، با وارد کردن مفهوم انحراف در ارزیابی آسیب اجتماعی، شخص به دنائت و پستی معروف می شود و این اشتهار، خود سبب به وجود آمدن یک سیکل معیوب در نهادینه کردن جرم در فرد یا اجتماع می شود.
این نظریه با تلطیف فضای مجرمانه، جانب مجرمان را گرفته و با آنها هم دردی می کند، زیرا بر این فرض مبتنی است که هیچ عملی به طور ذاتی تبهکارانه نیست.
البته معتقدیم که اثبات جرم، مجازات و پیدا شدن سابقه کیفری، از حیثیت اجتماعی فرد مجرم خواهد کاست و این مطلب نیز به نوبه خود در ادامه حیات فرد موثر خواهد بود، ولی نمی توان گزینه دیگر این امر را، تبرئه مجرم دانست، بلکه خوب است ضمن مجازات مجرم، کوشید تا با فرهنگ سازی لازم، وی مجرم تر قلمداد نشود. به بیان دیگر، با تصحیح فضای فکری جامعه درباره مجرمان از بند رسته و اصلاح شده، می توان بر اعتماد مجازات شدگان برای ورود به زندگی سالم افزود.
افزون بر آنچه گذشت، الزاماً افزایش رفتار بزه کارانه محکوم، نتیجه برچسب زنی نیست، بلکه می تواند معلول ارتباط متقابل او با بزه کاران دیگر و عواملی از این دست باشد. به هر تقدیر، این نظریه، بزه کاری و از جمله روسپی گری را بیشتر به عنوان واکنش می پذیرد، تا یک کنش و رفتاری فعالانه. نتیجه آن که این دیدگاه هم نخواهد توانست تمام ابعاد روسپی گری را تعریف و تحلیل کند.
۲- رویکرد کارکردگرایانه. در جامعه شناسی گاهی از روسپی گری، به کارکرد و خدمت تغییر می شود، آن هم یک خدمت ضروری و مهم. البته نه به این معنی که روسپی گری، امری خوب و اخلاقی است، بلکه به این معنا که چون تقاضایی در کار است، عرضه ای هم قطعاً هست و باید باشد. در نتیجه، نمی توان راجع به رفع آن صحبت کرد. ضرورت ها را نیازها ایجاد می کنند و تا نیاز هست ضرورت هم وجود دارد. حال که نمی توان این پدیده را از بینن برد باید به راه دومی اندیشید و آن این است که پدیده را مهار و کنترل (سامان دهی) نماییم. در این تلقی، روسپی گری یک شغل، شناخته شده و حتی ادعا می شود که قدیمی ترین شغل بشر است. در این نگرش، میان روسپی گری و ازدواج فقط از این حیث فرق می گذارند که روسپی خود را به چندین نفر می فروشد و عرضه می کند و ازدواج کننده به یک نفر. http://womenstudies.ir/archives/12265
2-10-علل و انگیزه های روسپی گری
هیچ دلیل یگانه ای نمی تواند روسپی گری را تبیین کند. جامعه شناسی انحرافات به پدیده فحشا (روسپی گری) به عنوان ناهنجاری اجتماعی نگریسته و علل آن را در، اختلال در نظام اجتماعی و گسیختگی های موجود در سازمان ها، نهادها و گروه های اجتماعی جستجو می کند. برخی از عوامل موثر بر پدیده روسپی گری زنان به این شرح است:
1- دسترسی نداشتن به فرصت ها برای اشتغال در مشاغل مشروع.
2- عدم کسب شایستگی ها و بسندگی های لازم برای انجام کارهایی که بتواند نیازها و انتظارات مادی زنان را تامین نماید.
3- نبود یک سازمان تامین اجتماعی که زنان آسیب دیده و بی سرپرست یا فاقد منابع مالی را پوشش دهد.
4- ناسازگاری زناشویی و مشکلات در روابط اجتماعی درون خانواده و عدم حمایت های روانی-اجتماعی از طرف همسر. زنان در چنین شرایطی در جستجوی جایگزین هایی به عنوان شبکه حمایت اجتماعی می باشند.
5- انتخاب فحشا توسط زنان به عنوان راهبردی برای استقلال.
6- طغیان اجتماعی زنان علیه نظام مردسالار و پاسخ به سلطه مردان.
7- کاهش کارایی برخی از نهادها، سازمان ها و گروه های اجتماعی نظیر خانواده، شبکه خویشاوندی و همسایگی به عنوان نیروهای غیررسمی کنترل اجتماعی.
8- جامعه پذیری و تجربیات اجتماعی تضعیف شده یا معیوب در جهت کسب مهارت های اجتماعی و زندگی.
9- مشکلات در ملاک های همسرگزینی و احساس عدم رضایت زنان از همسرانشان در هنگام انتخاب همسر و تحمیلی دانستن آن.( احمدی، 1384، ص218)
10- وجود محل های فاسد و افراد فاسد در جامعه.
11- برخی علل فردی مانند: وابستگی شدید به مادر و فقدان روابط محبت آمیز با پدر، جنون یا عقده روسپی گری، جاه طلبی و داشتن رویاهای شهرت، ثروت و قدرت و عشق به تجمل، دارا بودن منش ناثابت و کودکانه و سردمزاجی جنسی، تنبلی، عدم مهارت در کار، کم هوشی و ضعف مبانی عقلی، کمی سطح فکر و دانش عمومی.( ستوده ،1382،ص179. )
همچنین میان روسپی گری دختران جوان با زنان بزرگسال تفاوت ماهیتی وجود دارد، فحشای زنان بنابر قواعد و کلیشه ها به دلیل نیاز اقتصادی است، اما فحشای دختران ماهیتی واکنشی دارد که حاصل وجود ناهنجاری در تربیت اجتماعی است و در این شرایط، گرایش ذهنی و عاطفی این گروه به سمت ارضای نیازهای لذت جویانه جهت می یابد.( مقدس فرد،1381،ص19-18.)
انگیزه روسپی گری زنان طبقات بالا و پایین جامعه نیز متفاوت است. زنان روسپی در طبقه بالا و مرفه جامعه نه تنها این عمل را برای ارضای خواسته های جنسی خویش انجام می دهند، بلکه روسپی گری تفننی را تجدد یا تمدن می نامند و به آن فخر می فروشند، اما زنان روسپی طبقه پایین اجتماع، بیشتر به دلیل فقر نسبی اقتصادی و به اجبار دست به این عمل می زنند.( مروری بر پدیده روسپی گری،دفتر ریاست جمهوری، 1381، ص12)
عوامل موثر در تقاضای جنسی مردان نیز، خارج از چارچوب های تعیین شده اجتماعی نیز عبارت اند از: تغییر و رشد ناگهانی پایگاه اجتماعی، کم رنگ شدن عواطف زنان نسبت به همسر پس از تولد اولین فرزند، مشاهده زنان در خارج از منزل و مقایسه آنان با همسر نامرتب خود، سردمزاجی بسیاری از زنان، هوس رانی مرد یا تنبیه همسر (زن) از طریق بی توجهی.( ابهری، ،1382 ص113-105.)
البته علل و عوامل بسیار زیادی وجود دارد که به طور مستقیم یا غیرمستقیم در گرایش فرد به سوی روسپیگری و افزایش دامنه آن در جامعه تاثیر دارد که در سطح اجتماعی، خانوادگی و فردی قابل دسته بندی است. علل اجتماعی اکثراً متوجه مشکلات ساختاری و نیز مسائل اجتماعی است، علل خانوادگی بیشتر ناشی از وضعیت و مشکلات روابط اعضای خانواده است و علل فردی عمدتاً معطوف به حالات، شخصیت، نگرش و وضعیت روحی و روانی فرد است که برخی از این عوامل عبارتند از:
علل اجتماعی
ـ ضعف فرهنگی
عدم سیاستگذاری صحیح و اعتدالی در مورد حدود روابط دختران و پسران پس از انقلاب عامل موثری در بروز آسیبهای فرهنگی و اجتماعی است. اکنون علیرغم منع قانونی، ارتباطات ناسالم بین دو جنس مخالف وجود دارد. زیرا برخی سیاستهای غلط و افراط و تفریط‏های فرهنگی، دختر و پسری را که می‏توانستند در انظار عمومی‏مناسبات و روابط اجتماعی سالم داشته باشند، به جهت مخالفت‏های شدید و بدبینی‏های نابجا، به سوی روابط پنهانی کشاند.
از سوی دیگر دولت آمریکا و عوامل ضد فرهنگی درصدد هستند برای مقابله با اسلام در ایران ۲۰ میلیون دلار هزینه کنند، CD به قیمت ارزان در جامعه توزیع ‏کنند و جوانان را که پاشنه آشیل نظام هستند، گمراه نمایند. متاسفانه در داخل کشور نیز یک جریان موافق با برنامه‏های خارج از کشور مشاهده می‏شود که نسل آینده و جوان کشور را نشانه گرفته است.
ـ فاصله طبقاتی
سیاستهای افزایش جمعیت در سالهای گذشته، به همراه مشکلات اقتصادی و کمبود فرصتهای کار و اشتغال، مسکن، بهداشت و درمان برای همه افراد جامعه و وجود فاصله شدید طبقاتی، مسائل اجتماعی چون افزایش سن ازدواج و کاهش نرخ آن و تهدید اخلاقی جامعه را دامن زد. اختلاف فاحش طبقاتی الگوهای ناسالم اخلاقی و اجتماعی را ترویج نمود. در این فضای نابرابر، یک خانواده پنج نفری در خانه ۴۰ متری و استیجاری فقط عمر خود را سپری می‏کنند ولی دو نفر در یک ویلای چند هزار متری زندگی مرفهی دارند. نگاهی به آمار خودروهای مدل بالا و خارجی موید این حقیقت تلخ است. این شکاف طبقاتی رفتارهای نامناسب و رویه‏های ناسالم را جهت تامین معاش ایجاد می‏کند تا بدانجا که برخی از زنان، روابط جنسی نامشروع را، جهت کسب درآمد در نظر می گیرند و برخی از مردان به دلیل منافع اقتصادی حاصل از تاسیس مراکز فساد و فحشاء به دایر کردن این مراکز اقدام کرده و عفت فروشی زنان را تسهیل می‏نمایند یا باندهای بین‏المللی فحشاء که با وعده‏های کاذب برای خروج دختران به کشورهای دیگر، آنها را به خانه‏های فساد در سایر کشورها حواله می‏دهند و یا اعضای بدن آنها را می‏فروشند.
ـ تعارض قول و عمل مسئولین
این تعارض می‏تواند به سرخوردگی، مذهب گریزی، مدرسه گریزی ، خانواده ستیزی و تضاد رفتاری جوانان منجر شود. ما در مقطع تاریخی حساسی هستیم که حرکات و رفتار افراد به حساب دین گذارده می‏شود. از سوی دیگر افزایش تنشهای سیاسی و فساد سیاسی، می‏تواند اضطراب، بدبینی، ناامیدی جوانان را افزایش دهد و آنان را به سوی انحرافاتی چون روسپیگری سوق دهد.
ـ مهاجرت
این مسئله یکی از زمینه‏های انحرافات اجتماعی است. مهاجرت منجر به تعارض فرهنگها و استحاله فرد در فرهنگ مسلط می‏شود. همچنین پدیده مهاجرت با تغییر پایگاه اجتماعی – اقتصادی افراد موجب تغییر سلیقه آنها در مصرف می‏گردد و در جامعه کنونی که تبلیغات مربوط به مصرف گرایی بالاست، افراد هر کاری را در گمنامی شهرها انجام می‏دهند تا از قافله مصرف عقب نمانند.
علل خانوادگی
ـ مشکلات و آسیب‏های خانوادگی
خانواده اولین خاستگاه تربیتی و عاطفی و نیز عامل رشد یا سقوط اخلاقی اعضای خویش است. جدلها و اختلافات والدین، تشنج‏های مستمر در خانه، اعتیاد والدین و فساد اخلاقی آنها و فساد همسر، مرگ یا غیبت دائمی یکی از والدین یا هر دو، بدرفتاری پدر یا مادر جدید، فاصله فکری والدین و فرزندان وخلاء عاطفی و کمبود محبت در دوران کودکی، فضای ناامن خانواده و خشونتهای خانگی نظیر آزار جسمی، روحی و جنسی، جمیعت زیاد خانواده، جهل و بیسوادی والدین و … این مشکلات می‏تواند آسیب پذیری زنان را افزایش دهد. طلاق به عنوان عامل فروپاشی خانواده، دروازه ورود به حیطه آسیبهای اجتماعی است. طلاق والدین می‏تواند به واسطه آثار نامطلوب در تربیت فرزندان، موجبات گرایش آنها به انحرافات اجتماعی را فراهم نماید.
طلاقهای عاطفی و روانی نیز کانون خانواده را برای فرد غیر قابل تحمل می‏کند، در این شرایط زن و مرد به خاطر فشارهای اطرافیان (به ویژه فرزندان وخانواده هایشان) از هم جدا نمی‏شوند و زیر یک سقف زندگی می‏کنند. اما مانند دو غریبه فقط عمر می‏گذرانند. این وضعیت در روحیه فرزندان به ویژه دختران تاثیر سوء دارد و می‏تواند آنها را به سوی انحرافات اجتماعی سوق دهد.
ـ روابط جنسی همسران
سرد مزاجی همسر، بدرفتاری، برتری طلبی تحصیلی و اجتماعی و … می‏تواند موجب گریز مرد از زن یا دوری زن از مرد شود و زمینه گرایش به بازار فحشاء را فراهم کند. اگر مردی همسرش را تحقیر نمود و به او خشونت ورزید، نباید از او توقع استقبال جنسی داشته باشد. از دیگر عوامل موثر که بر توان جنسی همسران به ویژه زنان اثر مستقیم دارد؛ اضطراب، دلهره، تنهایی، خستگی‏های جسمی‏و روحی است.
در برخی از موارد نیز انتقام جویی و تادیب جنسی فرد مذکر (همسر، پدر، برادر) در گرایش زنان به سوی این عارضه شوم اجتماعی موثر است. در مواردی سوظن زوجین نسبت به یکدیگر می‏تواند موجب ضعف وفاداری همسران نسبت به یکدیگر و گرایش به سمت روابط نامشروع و پنهانی گردد.
ـ بلوغ جنسی زودرس
به نظر می‏رسد عدم رعایت اصول اخلاقی در مسائل جنسی از سوی والدین، منجر به بلوغ زودرس دختران و پسران شده است. در حالی که مطابق احکام اسلامی، حتی محارم اجازه ندارند که بدن یکدیگر را جز در موارد اضطرار ببینند. گاهی والدین بدون توجه به سن و حساسیت فرزندان با ظاهر ناخوشایند، موجب تحریک جنسی آنها می‏شوند یا روابط جنسی آنها بی‏پروا و آشکار است و کودکان از آن مطلع می‏شوند. در حالی که در اسلام سفارش شده است که حتی چشمان کودک شیرخوار را بپوشانید، زیرا متوجه کوچکترین حرکات است. تحقیقات اخیر نشان می‏دهد که جنین درون رحم مادر، صدای مادرش را از صدای سایر اشخاص تشخیص می‏دهد. لذا به بهانه کودک بودن و اینکه متوجه نخواهد شد، نباید والدین بی‏دقتی کنند.

ـ تغییر نگرشها
از دید آسیب شناسی اجتماعی، در حال حاضر به جهت تغییر نگرش زنان، زندگی‏های زناشویی غالباً دچار نوعی تزلزل و گسست فرهنگی شده است و زنان دیگر پایبند تشکیل خانواده و حفظ زندگی خانوادگی نیستند و آن را تفکری ارتجاعی می‏دانند. امروزه، مشکلات اجتماعی، فرهنگی و سلائق شخصی، زنان را به موجوداتی خسته، افسرده و متحیر تبدیل کرده است، تا بدانجا که در برابر جزیی ترین مشکلات، عکس العمل نشان می‏دهند و این رفتارهای ناپسند، موجب خشم و تنفر می‏شود و زمینه های گرایش به انحرافات را در آنها ایجاد می‏کند.
ـ ضعف تربیت
"تربیت" یعنی فراهم کردن امکان کسب تجربه برای درک بهتر دنیا که اینکار توسط والدین انجام می‏شود. اما مادری که از نظر اخلاقی مشکل دارد، فرزندش نیز بی‏تربیت خواهد بود. این ضعف تربیتی نظیر عدم توجه وافی والدین به فرزندان، فاصله فکری بین والدین و فرزندان (شکاف نسلی) و رفتارهای نامناسب و … می‏تواند پیامدهای مختلفی داشته باشد که گرایش به سوی انحرافات از جمله این آثار است.
تبعیض بین فرزندان باعث بروز عصیان دختران می‏گردد و این عصیان در یک مقطع سنی با فحشا عجین می‏شود. بیشتر دختران بزهکار از خانواده‏هایی هستند که تربیت آنها خشک و خشن است. افراط و تفریط در محبت هم می‏تواند یک عامل اثر گذار باشد. در خانواده‏هایی که والدین به علت مشکلات اقتصادی دو شیفت کار می‏کنند و بار زندگی رابه دوش می‏کشند، فرزندان دچار خلاء عاطفی و عدم نظارت و کنترل هستند و با اندک محبتی از طرف جنس مخالف، جذب او می‏شوند. وقتی دختر در خانه و مدرسه تحقیر می‏شود و عزت نفس او لگدکوب می‏گردد، او نیز برای انتقام، به سوی انحرافات اجتماعی کشیده می‏شود.
ـ تعارض تربیتی
تعارض در رفتار والدین در درون خانه و بیرون آن می‏تواند به تضاد شخصیتی فرزندان منجر شود. ما فرزندان خود را بارمی‏آوریم، تربیت نمی‏کنیم. مشکلات را از پیش پای آنان برمی‏داریم و یاد نمی‏دهیم که چطور با مشکلات برخورد کنند. حس درد را می‏دهیم، ولی همدردی را می‏گیریم، روی دو پا آنها را نگه می‏داریم، ولی یاد نمی‏دهیم که روی دو پای خود بایستند و …
ـ فقر عاطفی
برخی از این زنان روسپی به دلیل کمبود محبت و فقر عاطفی و فرهنگی به این کار کشیده می‏شوند و بعدها به دلیل ترس از تنهایی و عدم پذیرش اجتماعی از سوی جامعه، جرات برگشت ندارند. این افراد، فقط امروز را می‏بینند و با یک تفریح و گشت و گذار و دریافت هدیه، فکرمی‏کنند که خوش هستند، در حالی که فقط ۷-۵ سال می‏توانند به این کار ادامه دهند، البته اگر به بیماریهای مقاربتی دچار نشوند.
ـ احساس زیادی بودن در خانواده
برخی از زنان روسپی، با احساس زیادی بودن در خانواده روزگار سختی را می‏گذرانند. حتی مادر برخی از این دختران علت سازگاری اجباری خود با همسرش، یا علت عدم اشتغال و چشم‏پوشی از خواسته‏هایش را وجود دخترش می‏داند، لذا مدام او را سرزنش می‏کند و در این شرایط دختر احساس زیادی بودن می‏نمـاید یا والدین دختر بیان می‏کنند که: " ما مخارج تو را تامین می‏کنیم، در حالی که خودت باید بتوانی گلیم خود را از آب بیرون بکشی."

ـ تنگنای اقتصادی
طلاق زن، می‏تواند مشکلات عدیده‏ای را در تامین معاش برای او ایجاد کند. این مشکل به دلیل خلاء قوانین حمایتی در جامعه نسبت به زنان بی‏سرپرست و نیز کمبود فرصت‏های مناسب شغلی برای زنان و درخواستهای نامشروع در قبال استخدام فرد و نیز درآمد کم مشاغل رده پایین و … در جذب فرد به روسپیگری موثر است.
زنان مطلقه که اکثراً خانه دار هستند، پس از وقوع طلاق، سربار خانواده‏های سابق خود خواهند شد، لذا احساس طفیلی بودن، آنها را به سوی کارهای پست با درآمد ناچیز سوق می‏دهد و همین درآمد کم و بالا بودن هزینه‏های زندگی، روسپیگری را به عنوان شغل پیش پای او می‏گذارد.
حتی گاه برخی از زنان در شرایط ناگوار و ناخواسته به این راه کشیده می‏شوند. به طور مثال نیازهای اقتصادی زن مطلقه و بی‏سرپرست باعث می‏شود که برای تامین معاش خانواده به شرکتهای خدماتی مراجعه کند. ولی در رجوع به برخی منازل، از او درخواستهای نامشروع می‏شود. اگر فرد سالمی‏باشد، از این خانه می‏رود، اما اگر این شرایط مدام در سایر خانه ها نیز تکرار شود، مگر چقدر توان مقابله دارد، این شرایط به او فشار می‏آورد و تحمیل هایی را وارد می‏نماید و نهایتاً او را به سوی انحراف سوق می‏دهد.
ـ قرار گرفتن در محیط آلوده و فاسد
بعضی از زنان مستعد یا ساده اندیش در آرایشگاه یا مراکز ویژه زنان با وعده‏های رنگارنگ صیادان چرب زبان، روبرو می‏شوند و مقاومت آنها می‏شکند و به گرداب هولناک فحشا کشیده می‏شوند. دسته ای از آنها نیز به دلیل معاشرت با دوستان ناباب و مصاحبت و همنشینی با آنها و مجالست‏های ناسالم به سوی روابط نامشروع کشیده می‏شوند.

ـ شرایط ناخواسته
گاهی نیز تجاوز غیرارادی و ناخواسته به دختر و اینکه دختر روی برگشت به خـانه را ندارد، موجب گرایش به روسپیگری می‏شود. این وضعیت بیشتر برای دختران فراری پیش می‏آید که به علت عدم بازگشت به خانه و خانواده، به روسپیگری روی می‏آورند. باید خانواده‏ها را آموزش دهیم که اگر برای دختر اتفاقی افتاد یا اشتباهی نمود، او را بپذیرند. زیرا در غیر اینصورت عواقب وخیم‏تری در انتظار این دختر است. برخی از زنان روسپی نیز که در آغاز به دلیل شرایط ناخواسته و نیز فشارهای مختلف اقدام به چنین کاری نموده‏اند، پس از پشیمانی، فقط به خاطر ترس از عدم پذیرش اجتماعی در میان همجنسان خود، در این دایره تنگ گرفتار می‏شوند. از جمله شرایط ناخواسته دیگر، خشونت ها و سوء استفاده‏های جنسی در دوران کودکی فرد است. حدود ۵/۲۲ درصد از روسپیان در کودکی مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته‏اند و ۵/۱۱ درصد این اعمال از سوی نزدیک ترین و محرم ترین افراد یعنی پدر، برادر، دائی انجام شده است.
علل فردی
ـ برخی از زنان روسپی از نظر جنسی اشباع ناپذیر هستند و به دنبال روابط متنوع می‏باشند. این وضعیت ناشی از بیماری ویژه ای به نام "زیاده خواهی جنسی" است که ریشه فیزیولوژیکی و روحی دارد و موجبات عفت گریزی و عصیان اخلاقی زنان را فراهم می‏کند.
ـ دسته ای دیگر از این زنان مشکلات روانی دارند. بیماری هیستریونیک از جمله بیماریهای روانی می‏باشد که فرد با اعمال خلاف جنسی، خود را به جامعه نشان می‏دهد.

2-11-پیامد روسپیگری چیست ؟
چنانچه به اختصار بخواهم بگویم، روسپیگری موجب افزایش تعداد بیماران مقاربتی و ایدزی، کم شدن آمار ازدواج و افزایش نرخ طلاق، تولد کودکان خیابانی و کودکان ره یافت و افزایش سقط‏جنین‏های غیرقانونی و… می‏شود. البته این سقط‏جنین‏ها می‏تواند مشکلات جسمی و نازایی برای زنان ایجادکند. روسپیگری همچنین تعداد کودکان مجهول الوالد و فاقد شناسنامه را افزایش می‏دهد. این کودکان مشکلات روحی و روانی زیادی دارند و برای جامعه مسئله‏زا می‏باشند. کودکان رهیافت بعدها به قاچاق مواد و تن‏فروشی کشیده می‏شوند، حتی این کودکان آدرس مراکز فساد را به مشتریها نشان می‏دهند.
راهکار پیشگیری ومبارزه با این معضل چیست ؟
زنان روسپی دو دسته هستند: برخی از روی اجبار و شرایط نامساعد به این مسیر کشیده شده‏اند. به این افراد باید فن و حرفه‏ای آموخت تا با شغل شرافتمندانه زندگی کنند. اما برخی از آنها، آگاهانه این کار را انجام می‏دهند و با پول کم نمی‏سازند و باید ماهیانه یک میلیون تومان درآمد داشته باشند؛ وقتی به این راحتی می‏توانند این مقدار پول را بدست بیاورند، دیگر به نوع کار و شرافتمندی آن نمی‏اندیشند و حاضر نیستند که با زحمت زیاد درآمد داشته باشند. با این زنان باید با قاطعیت برخورد نمود، زیرا کسی که به حرام آلوده شد، به این سرعت از این آلودگی پاک نمی‏شود.
به نظر می‏رسد در مورد مبارزه، باید در اولین گام اینها را از سطح جامعه جمع نمود و طبقه بندی کرد. پلیس ما، پلیس ضعیفی نیست. اینها حتی اگر تعدادشان زیاد هم باشد، سریعاً باید از سطح جامعه جدا شوند و در شهرکی دور از شهرها و آبادیها جای داده شوند و به آنها حرفه و مهارتی آموزش داده شود. بعد از آموزش و ترخیص از زندان باید از این زنان بپرسند که برای کار مشروع چقدر پول لازم دارند تا به آنها بدهند. همچنین امکان اشتغال آنها را فراهم کنند و بگویند اگر با این شرایط، دوباره چنین کاری را انجام دهند، حکم آنان اعدام است.
مردان متقاضی را هم باید در اردوگاهها جمع کنند و به کار یدی اجبار نمایند. پاییز و زمستان در زندان باشند و بهار وتابستان کار کنند. اگر بطور مثال به فرد بگویند می‏خواهیم انگشت شما را قطع کنیم، او راضی نمی‏شود، اما وقتی بگویند چنانچه انگشت شما را قطع نکنیم، دستتان سیاه می‏شود، قبول خواهد کرد. ما باید با این وضعیت مبارزه کنیم. آن عده‏ای که می‏گویند نمی‏توان با این جرائم مبارزه کرد، قصددارند خانه‏های فساد راه بیندازند.
اما مبارزه بدون پیشگیری نتیجه بخش نیست، باید این دو کار همزمان انجام شود مانند دو دهانه قیچی. برای پیشگیری باید از سطح مدارس شروع کرد. باید معیارهای اخلاقی و ارزشهای انسانی را در مدارس احیا نمود و به دختران فن و مهارتی را آموخت تا در زمانی که با مشکلات اقتصادی مواجه می‏شوند بتوانند از مهارت خود استفاده کنند. زیرا اکثر زنان روسپی مهارتی ندارند و کم سواد هستند. مراکزی نیز باید تاسیس شود که به طور رایگان به خانواده‏ها خدمات مشاوره ارائه دهد تا همه بتوانند استفاده کنند.
از طرف دیگر چون دسته‏ای از زنان روسپی همین دختران فراری هستند که به خاطر مشکلات خانوادگی و ناپدری یا نامادری فرار می‏کنند و بعد به این راه کشیده می‏شوند، باید مراکز مداخله در بحرانهای اجتماعی تاسیس شود و گسترش یابد و دولت از تاسیس آن حمایت کند و اجازه دهد که سازمانهای غیردولتی هم بانی این کار شوند و از افراد قابل اعتماد و شناخته شده جهت این کار استفاده شود.
از طرف دیگر برای پیشگیری لازم است مشکلات اقتصادی و اشتغال جوانان و مسئله مسکن حل شود و واحدهای ارزان قیمت به شرط تملیک به جوانان واگذار شود تا ازدواج کنند. دولت قادر به اتخاذ و اجرای چنین تصمیمی می‏باشد، مگر آنکه اراده‏ای بخواهد مفاسد اجتماعی تداوم داشته باشد. دولت برای اصلاح امور جوانان، باید گامهای اساسی بردارد. آیا اگر برای جوانان خانه‏سازی شود و زمینه اشتغال آنها فراهم شود، بازهم نرخ ازدواج کم خواهد بود؟!!
جان کلام آنکه بهترین راه پیشگیری، اقدامات فرهنگی است، بازگشت به فرهنگ و سنن ملی و دینی، رجعت به خویشتن و بسط آداب پسندیده و یاری افراد در نجات خویش است.
2-12-روسپی گری و فمینیسم
در دهه های اخیر علی رغم رشد گرایش های اخلاقی، معنویت و دینداری، ناهنجاری های اجتماعی زمینه را برای گسترش و اشاعه روسپی گری و انواع تظلمات و بهره کشی جنسی از زنان ایجاد نموده است. در این میان فمینیسم بیش از هر گرایش دیگری در سال های اخیر در موافقت و مخالفت با موضوع روسپی گری از خود عکس العمل نشان داده است. دیدگاه های مختلف مکاتب فمینیستی به شرح زیر است:
1) فمینیسم وجودگرا؛ این مکاتب که آغازگر آن، اندیشه های "سیمون دبووار" می باشد معتقد است که فحشا راهی برای رهایی از وابستگی زنان به مردان است به گونه ای که قربانی نمی شوند، بلکه دارای قدرت هم خواهند شد. فاحشه خمیرمایه "زن آزاد شده" است.
2) فمینیسم لیبرال؛ این دسته از گرایش های فمینیستی که مبنای ایدئولوژی آنان نظرات سیاسی "جان استوارت میل" است، معتقدند که فحشا نوعی قرارداد در زمینه داد و ستد و معامله شخصی است. آنان بر مبنای اصل مالکیت خود، به دفاع از فحشا به عنوان حقی برای بزرگسالان همراه با آزادی و اختیار برای انجام هر نوع عمل جنسی می پردازند.
3) فمینیسم مارکسیست؛ اینان معتقدند که هر نوع عملی که به بهره وری به نفع نیروی کار مردان منتهی شود، ظلم به زنان و برده داری به حساب می آید. بنابراین فحشا به دلیل پرداخت دستمزد به شخص روسپی، نوعی فساد و بهره کشی از زنان است.
4) فمینیسم اجتماعی (سوسیال)؛ از نظر فمینیست های سوسیالیست یک فاحشه، قربانی فساد جامعه ای است که در آن تبعیض و فاصله طبقاتی وجود دارد.
5) فمینیسم رادیکال؛ این گروه فاحشگی را موجب تشدید، استحکام و عادی شدن "تحقیر" و "بهره کشی" نسبت به زنان و افزایش قدرت سیاسی جنس مذکر می داند.( مکنون،1384، ص247-229)

فصل سوم
روش تحقیق

3-1-روش تحقیق :
کتابخانه ای
در این روش ، پژوهشگر، بررسی و تحقیق خود را از راه مطالعه ی مآخذ و مراجع گوناگون مثل کتاب ها و آگاهی از تحقیق دیگران انجام می دهد. در این شیوه مرجع شناسی اهمیّت فراوانی دارد. مرجع شناسی شناخت منابع مهم تحقیق در هر رشته است. فهرست ها ، کتاب شناسی ها، مجموعه سخنرانی ها، عکس ها، مجلات، واژه نامه ها، فرهنگ ها، اطلس ها، زندگی نامه ها و … می توانند منبع مهمی برای برخی از پژوهش ها باشند.در همه ی کتاب خانه ها ی معتبر، مشخصات کتاب را از روی ویژگی های زیر با فیش برداری به دست می آورند:
الف) به نام مولف ب) به نام وعنوان کتاب ج) موضوعی
در تعریفی دیگر منظور از مطالعات کتابخانه ای مطالعاتی است که موضوعات مورد مطالعه در اختیار و دسترس محقق قرار نداشته و غالباً مربوط به گذشته ای دور یا نزدیک می گردد. به همین دلیل غالباً اصطلاح مطالعات کتابخانه ای را مترادف با مطالعات تاریخی به کار می برند.
واحد مطالعه : مقاله و کتب
3-2-روش جمع آوری :
نت برداذی و فیش برداری از مقالات و کتب و مجلات

3-3-روش تجزیه و تحلیل : توصیفی
تحقیق توصیفی(آزمایشی) تحقیق توصیفی شامل مجموعه روش هایی است که هدف آن ها توصیف کردن شرایط یا پدیده های مورد بررسی است. اجرای تحقیق توصیفی می تواند حرفاً برای شناخت بیشتر شرایط موجود یا یاری دادن به فرایند تصمیم گیری باشد. بیشتر تحقیقات علوم رفتاری را می توان در زمره تحقیق توصیفی به شمار آورد.

فصل چهارم
نتیجه گیری

1-4- نتیجه گیری
با توجه به تمام مطالب گفته شده در گزارش فوق، مردم تنها در روند رو به افزایشی دو قسم تدبیر ثابت را مشاهده میکنند که شامل:
۱. بسته شدن پایگاههای مربوط به فحشا
۲. فراهم نمودن وسیله معاش دیگری برای زنان و بچه های جهان سوم و در بررسی موضوع روسپیگری به اهمال سایر علل و شرایط اجتماعی نادیده انگاشته میشود که شاید از میان این عوامل بررسی مناسبات خانوادگی و ساختار خانواده ها است که زمینه ای مساعد را برای پروراندن موجودی اجتماعی که برای پایبندی به اصول اخلاقی کمترین انگیزه لازم را ندارد باشد.
و در نهایت چنین بوده است ، داستان زنی که در طول تاریخ به دلیل زایش و هستی بخشیدن به یک موجود در بدن خود، این چنین ، چوب تاریخ را خورده است. داستان زنی که اگر گاه، به موقعیت خود اعتراضی کرده است، به عنوان زن پرگو بر جدایی از او توصیه ها شده است.
مطالعات عمیق آشکار میسازد که در میان آنچه که در طول تاریخ بر زن گذشته است هیچ رویدادی به اندازه پدیده روسپیگری مظلومیت او را به نمایش نگذاشته است.اوج ستمگری تاریخی آن جاست که حتی در زمانهایی که، در برخی از جوامع، روسپیگری را لااقل به ظاهر مذمت کرده اند، تنها زنان روسپی را به محاکمه کشانده اند و از مرد همخوابه او، در مقام شاهد استفاده کرده اند.این است داستان مظلومیت زن، موجودی که حتی فیلسوفانی نظیر ارسطو، روسو و نیچه، بر عقب نگه داشتن او تاکید کرده اند و بر آن اصرار داشته اند.

2-4-پیشنهادات
ضرورت پیشگیری، چاره یابی و انسانی سازی محیط اجتماعی برای زنان و دختران پیش از هر افدام عملی نیازمند بازنگری در تعریف و تدقیق مقوله روسپیگری است. این تعاریف خواه از سوی دولت دینی و ایدئولوژیک و خواه از سوی مردم، نگاهی سنتی، اخلاق مآبانه و مردسالارانه دارد که سبب تحدید روابط انسانی زنان و دختران در دامنه تنگ مناسبات مشروع و به رسمیت شناخته از سوی ساختار مسلط دینی، سنتی و مرد سالارانه است. از این رو پس از بازتعریف مقوله روسپیگری، روسپیگر و روسپی می توان به اقدام برنامه ای و سیاستی در این مقوله پرداخت.
در این راستا ضرورت ثبت و ضبط و بررسی آمار روسپیگری با کنشگری های جنسی مشابه بسیار دارای اهمیت است. بدین معنا هر اقدامی که توسط زن یا دختری برای ایجاد یک رابطه جنسی خارج از مشروعیت های اجتماعی و شرعی موجود صورت می گیرد، نمی تواند در مقوله روسپیگری گنجانده و تعریف شود. به نظر می رسد پیش از هر اقدامی نهادهای حقوق بشری و مدنی باید بر این نگرش بازمانده از ساختارهای کهن نسل های پیشین بازنگری و چالشگری کنند تا کسانی که بر پایه عشق، میل جنسی، آزمون یک رابطه، تجربه حس جنسی و رابطه آزاد جنسی به یک رابطه جنسی فرا تر از نرم ها و هنجارهای موجود می پردازند، روسپی نیستند.
دیگر اقدام عملی مهم در این زمینه شناسایی دقیق کسانی است که اقدام به تن فروشی می کنند. تغییر قوانین مربوط به ازدواج های زودرس، ازدواج های ناشی از نیازهای مالی خانواده و فروش دختران به مردان بزرگسال در کنار پیش بینی مجازات های سخت اجتماعی و اقتصادی برای پدران خانواده هایی که مرتکب این امر می شوند، تسهیل قوانین طلاق و حق آن برای زنان، تامین حداقل های معیشتی برای زنان طلاق یافته، اعمال مجازات های سنگین مالی و اجتماعی و اقتصادی برای مردان متقاضی و خریدار سکس، تنظیم روابط ازدواج های تک همسری و منع ازدواج های چند زنی و صیغه و اعمال مجازات های شدید برای مردانی که خلاف این رویه عمل می کنند، شناسایی عوامل مافیایی در قاچاق دختران خردسال و فروش آنان به شبکه های تجارت سکس و.. می تواند اقدامات عاجلی باشد که در جای خود ضروری است.

3-4-راهکار های مقابله با روسپی گری
برای مبارزه با روسپی گری، در درجه اول باید عواملی را که منجر به شیوع فحشا در جامعه می شوند برطرف کرد؛ مانند فقر، بیکاری و اعتیاد. از طرفی به منظور پیشگیری از گرایش افراد به انحراف به عوامل زیر توجه داشت و آن ها را تقویت کرد.
1- خانواده سالم، یکی از مهم ترین عواملی است که می تواند در جلوگیری از انحراف اشخاص نقش داشته باشد.
2- ایمان مذهبی، می تواند مهم ترین مانع رواج فساد و فحشا در جامعه باشد.( فلاحتی،1380، ص66-11)
3- حمایت از جوانان برای نجات آن ها از هر نوع شغل توام با بهره کشی.
4- ارایه خدمات اجتماعی برای نجات زنان از بهره کشی.( مهاجر، 1379، ص33-21)

منابع:
[1]. معین، محمد؛ فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، 1375، چاپ نهم، ص1689.
[2]. فلاحتی، علی؛ روسپی گری و سکوت سنگین قانون، کتاب زنان، سال 6، شماره 22، زمستان 1382، ص20-11.
[3]. گیدنز، آنتونی؛ جامعه شناسی، تهران، نی، 1386، ص196.
[4]. ستوده، هدایت الله؛ آسیب شناسی اجتماعی "جامعه شناسی انحرافات"، تهران، آوای نور، 1376، چاپ چهارم، 167-165.
[5]. علیایی، زند؛ عوامل زمینه ساز تن دادن زنان به روسپی گری ، برگرفته از کتاب روسپی گری، کودکان و تکدی، جلد5، تهران، آگه، 1381، ص19.
[6]. گیدنز، آنتونی؛ پیشین، ص197.
[7]. احمدی، حبیب؛ جامعه شناسی انحرافات، تهران، سمت، 1384، ص218.
[8]. ستوده، هدایت الله؛ پیشین، ص179.
[9]. مقدس فرد، حمید؛ شکنجه زرد: مروری اجمالی بر زمینه های بروز روسپی گری، کتاب زنان، سال 11، شماره 89، تیر 1381، ص19-18.
[10]. مروری بر پدیده روسپی گری، گزارش مرکز امور مشارکت زنان به دفتر ریاست جمهوری، 1381، ص12.
[11]. ابهری، مجید؛ بررسی معضل روسپی گری در گفتگو با دکتر مجید ابهری، کتاب زنان، سال 6، شماره 21، پاییز 1382، ص113-105.
[12]. شادی، صدر؛ چه کسی باید مجازات شود: خریدار یا فروشنده، مجله زنان، سال 2، شماره 98، فروردین 1382، ص21-18.
[13]. جک، موریس؛ روسپی گری، قوانین، واقعیت ها، حمزه زینالی، مجله رفاه اجتماعی، سال 2، شماره 5، پاییز 1381، ص262-253.
[14]. ستوده، هدایت الله؛ پیشین، ص181.
[15]. همان، ص186-182.
[16]. مهاجر، فیروزه؛ فصل زنان، مقاله فمینیست ها و مساله روسپی گری، تهران، توسعه، 1380، چاپ اول، ص33-21.
[17]. گیدنز، آنتونی؛ پیشین، ص199.
[18]. فلاحتی، علی؛ پیشین، ص66-11.
[19]. مهاجر، فیروزه؛ پیشین، ص33-21.
[20]. فمینیسم به طور کلی جنبشی است با مبنای نظری در دفاع از زنان در مقابل مردان و ستم هایی که از نظر آن ها در طول تاریخ به زنان شده است.
[21]. مکنون، ثریا و زهره، آشتیانی؛ فمینیسم و روسپی گری، فصلنامه شورای فرهنگی اجتماعی زنان، کتاب زنان، سال هفتم، شماره 28، 1384، ص247-229
[22]. شهین علیایی زند؛ عوامل زمینه ساز تن دادن زنان به روسپیگری؛ کتاب آسیبهای اجتماعی ایران/ انجمن جامعه شناسی ایران؛ تهران؛ آگه ؛ ۱۳۸۳.
[23]. مهدیس کامکار، بتول جباریان، مجتبی فتاحی ؛ روسپیگری و بی مبالاتی جنسی ، تفاوت و تشابه؛ کتاب آسیبهای اجتماعی ایران/ انجمن جامعه شناسی ایران؛ تهران؛ آگه ؛ ۱۳۸۳.
[24]. سعید خراط ها؛ روسپیگری در محله غربت ؛ کتاب آسیبهای اجتماعی ایران/ انجمن جامعه شناسی ایران؛ تهران؛ آگه ؛ ۱۳۸۳.
[25]. Feminism and woman's studies: Prostitution; www. Feminism. eserver.org/prostitution. txt
[26]. Prostitution; www. en.wikipedia.org/wiki/prostitution
[27]. About Prostitution Research & Education; www. prostitutionresearch.com/factsheet.html

62


تعداد صفحات : 70 | فرمت فایل : وورد

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود