موقعیت های زناشوئی: شوهر
سن: میزان تحصیلات: شغل: تعداد فرزندان:
راهنمای تکمیل:
مجموعه ای از موقعیت ها در زیر آورده شده اند. فرض کنید شما شوهر زنی هستید که در هر موقعیت توصیف شده است. در هر موقعیت، پاسخ خود به همسرتان را در قالب یک کلمه، یک جمله و یا یک پاراگراف کوتاه بنویسید. لطفاً عین کلماتی را که به کار می برید بنویسید، گوئی که در آن لحظه در موقعیت مذکور حضور دارید. حتی الامکان سعی کنید پاسخ های صادقانه و واقعی خود را بنویسید.
اگر فکر می کنید قبل از ارائه پاسخ ترجیح می دهید که منتظر بمانید، بنویسید: " بعداً ". اگر فکر می کنید چیزی در پاسخ نخواهید گفت، بنویسید: " هیچ ". اگر موقعیت واقعی نیست ( برای مثال، شوهر سیگار می کشد و شما سیگاری نیستید )، سعی کنید خود را در موقعیت تجسم نموده و به گونه ای پاسخ دهید که انگار موقعیت واقعی است. لطفاً قبل از نوشتن پاسخ خود با کسی مشورت نکنید و دلیل نیاورید که چرا فلان پاسخ را می نویسید. لطفاً به جای توضیح درباره آنچه که انجام می دهید، عین کلماتی را که در پاسخ خواهید گفت بنویسید.
1
شما و همسرتان در یک مهمانی هستید. در آنجا به شما خوش می گذرد، اما همسرتان خسته شده و می خواهد برود. او می گوید: " خسته شدم، بیا بریم خونه. "
من خواهم گفت: "
2
شما احساس می کنید در اداره امورات اقتصادی خانواده در کل موفق بوده اید، اما اخیراً فراموش کرده اید بعضی از صورت حساب های کوچک را بپردازید. همسر شما می گوید: " داروخانه چی امروز از من خواست که صورت حسابمان را بپردازیم. این سومین بار در همین هفته است که از من درخواست طلب می کنند. "
من خواهم گفت: "
3
همسر شما عادت دارد تکه های مجلات و روزنامه ها را قبل از اینکه شما آن را مطالعه کنید ببرد. شما در حال مطالعه یک مقاله هستید که متوجه می شوید یک سوراخ در وسط آن ایجاد شده است.
من خواهم گفت: "
4
در مهمانی ها اگر باب میل خودتان غذا بخورید به شما خوش می گذرد، هر چند که پرخوری هم نمی کنید. همسرتان به شما می گوید: " چه خوب بود اگر پرخوری نمی کردی. "
من خواهم گفت: "
5
یکی از همسایه ها که شما شناخت خیلی کمی نسبت به آنها دارید از دختر سه ساله شما دعوت کرده که به یک پیک نیک بروند. همسر شما می گوید: " مینا واقعاً دوست دارد برود و من مطمئنم که آنها آدم های خوبی هستند. "
من خواهم گفت: "
6
ستون مورد علاقه همسرت از روزنامه حذف شده و او نسبت به این قضیه اعتراض دارد. او می گوید: "آه خدای من! چه افتضاحی، ستون ——- خذف شده. من و دوستام همیشه درباره مطالب آن صحبت می کنیم."
من خواهم گفت: "
7
شما قبلاً از همسرت درخواست کرده ای که در حفظ رژیم غذائی کم کالری که دکتر برایت تجویز کرده، به تو کمک کند. او یک روز متوجه می شود که شما در آشپزخانه در حال خوردن کیک هستید. اگر شما بخواهید که علت این رفتار خود را برایش توضیح دهید،
من خواهم گفت:"
8
شما با همسرت قرار گذاشته ای که ناهار را با هم صرف کنید. به همین منظور، یک جلسه کاری مهم را برای اینکه به موقع برسی نیمه کاره ترک کرده ای. اما همسرت نیم ساعت تاخیر می کند.
من خواهم گفت: "
9
شما و همسرت برنامه ریزی کرده اید که یک شب را با هم در بیرون از منزل سپری کنید. بعد از ظهر همسرت تلفن کرده و به شما اطلاع می دهد که به جای بیرون رفتن دوست دارد چند تا از دوستانش را به مهمانی دعوت کند. اما شما ترجیح می دهی که برنامه قبلی را لغو نکنید.
من خواهم گفت:"
10
شما و همسرت از خیلی وقت پیش می خواستید اتومبیل بخرید. یک روز شما بدون مشورت با او اتومبیلی را خریداری کرده و به منزل می برید. او می گوید:" اما این اتومبیلی نیست که من می خواستم."
من خواهم گفت:"
11
دختر شما اخیراً برایتان مشکل آفرین شده. شما فکر می کنید والدین نباید نسبت به بچه های خود زیاد سخت بگیرند، اما همسرت می گوید:"تنها کاری که باید بکنی این است که به او سخت بگیری."
من خواهم گفت:"
12
همسر شما اخیراً از یک سری درد های جسمانی شکایت کرده و شما او را پیش چندین دکتر برده اید، اما هیچکدام به تشخیص خاصی نرسیده اند. او می گوید: "درد پهلویم دوباره دارد غیر قابل تحمل می شود."
من خواهم گفت:"
13
همسرت قرار بوده دکمه کت شما را بدوزد، اما چند روز است که این کار را نکرده. شما می خواهید در باره این موضوع با او صحبت کنید.
من خواهم گفت:"
14
همسر شما اخیراً مسئولیت بخش فروش یک کارگاه تولیدی پوشاک زنانه را به عهده گرفته. به نظر شما، او به اندازه کافی سرش شلوغ است که کار دیگری را انجام دهد.
من خواهم گفت:"
15
شما و همسرت در یک رستوران گران قیمت هستید. او گارسون را صدا می زند و قشرق به پا می کند چون سوپش سرد است. شما نمی خواهید که او به این کارش ادامه دهد.
من خواهم گفت:"
16
همسر شما اخیراً برای گذراندن یکی از درس های باقیمانده خود در دبیرستان بزرگسالان ثبت نام کرده. یک روز غروب او به خانه آمده و می گوید: "دارم نا امید می شوم ، اصلاً از درس ها سر در نمی آورم. "
من خواهم گفت:"
17
شما و همسرت مدتی است که رابطه جنسی نداشته اید. شما پیشنهاد می کنی که امشب زود تر به بستر بروید، اما او می گوید:" فیلم امشب تلوزیون از آنهائیست که همیشه دلم می خواست نگاه گنم."
من خواهم گفت:"
18
شما تمام روز مشغول انجام کار هائی برای کمک به اعضای خانواده ات بوده ای. درست در لحظه ای که می خواهی روی صندلی دلخواه خود استراحت کنی، همسرت از تو می خواهد که بچه ها را برای خرید لوازم مدرسه بیرون ببری.
من خواهم گفت:"
19
شما برنامه ریزی کرده ای که برای خرید بعضی از مایحتاج خود فردا به بازار بروی و تمام روز را به آن اختصاص داده ای. شب قبل از آن، همسرت می گوید: "پس فردا مهمان داریم، فردا می خواهم خانه را تمیز کنم، از تو می خواهم که کمکم کنی."
من خواهم گفت:"
20
امروز هنگام صرف ناهار به طور اتفاقی به یکی از دوستان مدرسه ای خود برخورد می کنی که چندسالی است او را ندیده ای. هر چند شما با او دوستانه رفتار می کنی، او به سردی برخورد می کند و در نهایت به شما بی محلی می کند. شما عمیقاً احساس آزردگی می کنی و می خواهی بعد از آمدن از سر کار در این رابطه با همسرت صحبت کنی.
من خواهم گفت:"
21
امروز بعد از ظهر، شما برای خرید به یک فروشگاه با کیفیت رفته بودی. هنگام خرید، فروشنده ابتدا دو نفر دیگر را که در صف از شما عقب تر بودند راه انداخت. هنگام بازگشت به خانه درباره این موضوع با همسرت صحبت می کنی.
من خواهم گفت:"
22
شما با یکی از همکاران خود بر سر نحوه انجام کار خاصی اختلاف نظر دارید. رئیس اداره تصمیم گرفته است تا به جای راهکار های شما دو نفر، راه حل خودش را پیاده کند. هر چند این تصمیم هیچ گونه ضرری برای شما و پست تان نخواهد داشت، اما همچنان احساس می کنی که راهکار شما بهترین است. شما در این زمینه با همسر خود صحبت می کنی.
من خواهم گفت:"
23
هر چند شما از ماهیگیری لذت می بری، اما فرصت نمی کنی که بیش از یک یا دو بار در سال به ماهیگیری بروی. امسال دوست داری مقدار زیادی از تعطیلات خود را صرف ماهیگیری کنی. درعین حال، این حق را برای همسرت نیز قائل هستی که او هم ایده های خودش را برای گذراندن تعطیلات داشته باشد. با او در این زمینه صحبت می کنی.
من خواهم گفت:"
24
شما عضو یک انجمن اجتماعی هستی. شما و یکی از بهترین دوستانت کاندیدای ریاست انجمن شده اید. بعد از یک رقابت کوتاه، انتخابات برگزار می شود و دوست شما برنده می شود. درست بعد از انتخابات به خانه می آئی و با همسرت درباره این موضوع صحبت می کنی.
من خواهم گفت:"
25
هنگامی که از سرکار به خانه بر می گردی، متوجه می شوی که همسرت ناراحت به نظر می رسد. شما اول صحبت می کنی.
من خواهم گفت:"
26
شما دوست داری خانه تمیز و مرتب باشد، اما وقتی امروز از سر کار بر می گردی، خانه را در هم ریخته می بینی. معلوم می شود که همسرت تمام روز را مشغول مطالعه یک مجله بوده. اول شما صحبت می کنی.
من خواهم گفت:"
27
اخیراً همسرت فعالانه درگیر تبلیغات انتخاباتی برای پیروزی یکی از نامزد های انتخابات مجلس بوده که برایش احترام زیادی قائل است. او مقدار زیادی از وقت وانرژی خود را صرف این کار کرده، به طوری که بعضاً شما و بچه ها را هم فراموش کرده است. شما و همسرت در خانه نشسته اید و به اخبار انتخابات گوش می کنید که متوجه می شوید فرد مورد نظر رای نیاورده است. اول شما صحبت می کنید.
من خواهم گفت:"
موقعیت های زناشوئی: زن
سن: میزان تحصیلات: شغل: تعداد فرزندان:
راهنمای تکمیل:
مجموعه ای از موقعیت ها در زیر آورده شده اند. فرض کنید شما همسر مردی هستید که در هر موقعیت توصیف شده است. در هر موقعیت، پاسخ خود به همسرتان را در قالب یک کلمه، یک جمله و یا یک پاراگراف کوتاه بنویسید. لطفاً عین کلماتی را که به کار می برید بنویسید، گوئی که در آن لحظه در موقعیت مذکور حضور دارید. حتی الامکان سعی کنید پاسخ های صادقانه و واقعی خود را بنویسید.
اگر فکر می کنید قبل از ارائه پاسخ ترجیح می دهید که منتظر بمانید، بنویسید: " بعداً ". اگر فکر می کنید چیزی در پاسخ نخواهید گفت، بنویسید: " هیچ ". اگر موقعیت واقعی نیست ( برای مثال، شوهر سیگار می کشد و شما سیگاری نیستید )، سعی کنید خود را در موقعیت تجسم نموده و به گونه ای پاسخ دهید که انگار موقعیت واقعی است. لطفاً قبل از نوشتن پاسخ خود با کسی مشورت نکنید و دلیل نیاورید که چرا فلان پاسخ را می نویسید. لطفاً به جای توضیح درباره آنچه که انجام می دهید، عین کلماتی را که در پاسخ خواهید گفت بنویسید.
1
شما احساس می کنید در اداره امورات اقتصادی خانواده در کل موفق بوده اید، اما اخیراً فراموش کرده اید بعضی از صورت حساب های کوچک را بپردازید. همسر شما می گوید: " داروخانه چی امروز از من خواست که صورت حسابمان را بپردازیم. این سومین بار در همین هفته است که از من درخواست طلب می کنند. "
من خواهم گفت: "
2
همسر شما عادت دارد تکه های مجلات و روزنامه ها را قبل از اینکه شما آن را مطالعه کنید ببرد. شما در حال مطالعه یک مقاله هستید که متوجه می شوید یک سوراخ در وسط آن ایجاد شده است.
من خواهم گفت: "
3
در مهمانی ها اگر باب میل خودتان غذا بخورید به شما خوش می گذرد، هر چند که پرخوری هم نمی کنید. همسرتان به شما می گوید: " چه خوب بود اگر پرخوری نمی کردی. "
من خواهم گفت: "
4
یکی از همسایه ها که شما شناخت خیلی کمی نسبت به آنها دارید از دختر سه ساله شما دعوت کرده که به یک پیک نیک بروند. همسر شما می گوید: " مینا واقعاً دوست دارد برود و من مطمئنم که آنها آدم های خوبی هستند. "
من خواهم گفت: "
5
ستون مورد علاقه همسرت از روزنامه حذف شده و او نسبت به این قضیه اعتراض دارد. او می گوید: "آه خدای من! چه افتضاحی، ستون ——- خذف شده. من و دوستام همیشه درباره مطالب آن صحبت می کنیم."
من خواهم گفت: "
6
شما قبلاً از همسرت درخواست کرده ای که در حفظ رژیم غذائی کم کالری که دکتر برایت تجویز کرده، به تو کمک کند. او یک روز متوجه می شود که شما در آشپزخانه در حال خوردن کیک هستید. اگر شما بخواهید که علت این رفتار خود را برایش توضیح دهید،
من خواهم گفت:"
7
شما با همسرت قرار گذاشته ای که ناهار را با هم صرف کنید. به همین منظور، یک جلسه کاری مهم را برای اینکه به موقع برسی نیمه کاره ترک کرده ای. اما همسرت نیم ساعت تاخیر می کند.
من خواهم گفت: "
8
شما و همسرت برنامه ریزی کرده اید که یک شب را با هم در بیرون از منزل سپری کنید. بعد از ظهر همسرت تلفن کرده و به شما اطلاع می دهد که به جای بیرون رفتن دوست دارد چند تا از دوستانش را به مهمانی دعوت کند. اما شما ترجیح می دهی که برنامه قبلی را لغو نکنید.
من خواهم گفت:"
9
شما و همسرت از خیلی وقت پیش می خواستید اتومبیل بخرید. یک روز شما بدون مشورت با او اتومبیلی را خریداری کرده و به منزل می برید. او می گوید:" اما این اتومبیلی نیست که من می خواستم."
من خواهم گفت:"
10
دختر شما اخیراً برایتان مشکل آفرین شده. شما فکر می کنید والدین نباید نسبت به بچه های خود زیاد سخت بگیرند، اما همسرت می گوید:"تنها کاری که باید بکنی این است که به او سخت بگیری."
من خواهم گفت:"
11
همسر شما اخیراً از یک سری درد های جسمانی شکایت کرده و شما او را پیش چندین دکتر برده اید، اما هیچکدام تشخیص خاصی نداده اند. او می گوید: "درد پهلویم دوباره دارد غیر قابل تحمل می شود."
من خواهم گفت:"
12
قفل یکی از در های منزل چند روز است که خراب شده و همسرت قرار بوده آن را درست کند، اما هنوز این کار را نکرده. شما می خواهید در باره این موضوع با او صحبت کنید.
من خواهم گفت:"
13
همسر شما اخیراً مسئولیت بخش فروش یک کارگاه تولیدی پوشاک را به عهده گرفته. به نظر شما، او به اندازه کافی سرش شلوغ است که کار دیگری را انجام دهد.
من خواهم گفت:"
14
شما و همسرت در یک رستوران گران قیمت هستید. او گارسون را صدا می زند و قشرق به پا می کند چون سوپش سرد است. شما نمی خواهید که او به این کارش ادامه دهد.
من خواهم گفت:"
15
همسر شما اخیراً برای گذراندن یکی از درس های باقیمانده خود در دبیرستان بزرگسالان ثبت نام کرده. یک روز غروب او به خانه آمده و می گوید: "دارم نا امید می شوم ، اصلاً از درس ها سر در نمی آورم. "
من خواهم گفت:"
16
شما و همسرت به کنسرت موسیقی می روید. هنگامی که به آنجا می رسید متوجه می شوید که بلیط ها را در خانه جا گذاشته اید. او می گوید: "از دست تو عصبانی ام، بلیط ها را چه کار کردی؟"
من خواهم گفت:"
17
شما و همسرت مدتی است که رابطه جنسی نداشته اید. شما پیشنهاد می کنی که امشب زود تر به بستر بروید، اما او می گوید:" فیلم امشب تلوزیون از آنهائیست که همیشه دلم می خواست نگاه گنم."
من خواهم گفت:"
18
شما تمام روز مشغول انجام کار هائی برای کمک به اعضای خانواده ات بوده ای. درست در لحظه ای که می خواهی روی صندلی دلخواه خود استراحت کنی، همسرت از تو می خواهد که بچه ها را برای خرید لوازم مدرسه بیرون ببری.
من خواهم گفت:"
19
شما برنامه ریزی کرده ای که برای خرید بعضی از مایحتاج خود فردا به بازار بروی و تمام روز را به آن اختصاص داده ای. شب قبل از آن، همسرت می گوید: "پس فردا مهمان داریم، فردا می خواهم خانه تکانی کنم، از تو می خواهم که کمکم کنی."
من خواهم گفت:"
20
امروز هنگام صرف ناهار به طور اتفاقی به یکی از دوستان مدرسه ای خود برخورد می کنی که چندسالی است او را ندیده ای. هر چند شما با او دوستانه رفتار می کنی، او به سردی برخورد می کند و در نهایت به شما بی محلی می کند. شما عمیقاً احساس آزردگی می کنی و می خواهی بعد از آمدن از سر کار در این رابطه با همسرت صحبت کنی.
من خواهم گفت:"
21
امروز بعد از ظهر، شما برای خرید به یک فروشگاه با کیفیت رفته بودی. هنگام خرید، فروشنده ابتدا دو نفر دیگر را که در صف از شما عقب تر بودند راه انداخت. هنگام بازگشت به خانه درباره این موضوع با همسرت صحبت می کنی.
من خواهم گفت:"
22
شما علاقه مند به پوشیدن لباس های مد روز هستی و تصمیم گرفته ای که مانتوی مورد علاقه خود را که قبلاً انتخاب کرده ای، بخری. در حالیکه این مسئله را با همسر خود در میان نگذاشته ای، مطمئن هستی که مخالفت می کند. شما هم می خواهی همسرت راضی باشد و هم بر طبق آخرین مد روز بپوشی. می خواهی در این زمینه با همسرت صحبت کنی.
من خواهم گفت:"
23
مادرت نزدیک خانه شما زندگی می کند و امروز بعد از ظهر به خانه شما آمده. بچه های شما بدرفتاری کرده اند و تو با مادرت بر سر نحوه تربیت آنها جر و بحث کرده ای و هر دو عصبانی شده اید. حالا مادرت رفته، اما شما هنوز ناراحت و عصبانی هستی. در این هنگام، شوهرت از سر کار بر می گردد و شما با او درباره این موضوع صحبت می کنی.
من خواهم گفت:"
24
والدین شما، دور از شما زندگی می کنند و یکی دو سال است که آنها را ندیده ای. شما امسال ترجیح می دهی که تعطیلات خود را با آنها بگذرانی. درعین حال، این حق را برای همسرت نیز قائل هستی که او هم ایده های خودش را برای گذراندن تعطیلات داشته باشد. با او در این زمینه صحبت می کنی.
من خواهم گفت:"
25
شما اخیراً فعالانه درگیر تبلیغات انتخاباتی برای پیروزی یکی از نامزد های انتخابات مجلس بوده ای که برایش احترام زیادی قائل هستی. این مسئله آنقدر برای تو اهمیت داشته که مقدار زیادی از وقت وانرژی خود را صرف این کار کرده ای، به طوری که بعضاً همسر و بچه هایت را هم فراموش کرده ای. شما و همسرت در خانه نشسته اید و به اخبار انتخابات گوش می کنید که متوجه می شوید فرد مورد نظر رای نیاورده است. عمیقاً احساس ناکامی می کنی و فکر می کنی وقتی را که برای این کار صرف کرده بودی هدر رفته است. شما با همسرت در این زمینه صحبت می کنی.
من خواهم گفت:"
26
شما همیشه با شرط بندی کردن مخالف بوده اید، زیرا به نظر شما این کار هم هدر دادن وقت و پول و هم حرام است. اما همسر شما دوست دارد گهگاهی این کار را انجام دهد. امشب او از یک مهمانی به خانه آمده و مقدار قابل توجه اما نه زیادی پول را باخته است. شما با همسرت در این زمینه صحبت می کنی.
من خواهم گفت:"
27
امروز ، روز تولد همسرت است. شما برایش یک کیک پخته ای و تصمیم گرفته ای با یک جشن تولد او را غافلگیر کنی. اما درست همان وقتی که همسرت به خانه می آید، متوجه می شوی که کیک روی زمین افتاده و قابل خوردن نیست. شدیداً احساس ناکامی می کنی و نزدیک است که گریه ات بگیرد.
من خواهم گفت:"
رهنمود های نمره گذاری موقعیت های زناشوئی(MSS)
مقوله های نمره گذاری موقعیت زناشوئی
مقوله های پاسخ مثبت (+)
به پاسخ، یک مثبت(+) تعلق می گیرد، اگر :
1. همدلی را نسبت به همسر نشان بدهد. این بدان معنی است که پاسخ حاوی بیان مجدد محتوا و یا توضیح احساسات باشد. صرف بیان ماشین وار "من احساس شما را درک کنم" یا "من درک می کنم چرا …[ فلان کار]… را کردی" و از این قبیل پاسخ هائی که هیچ گونه احساسات، افکار یا رفتار های خاصی را به همراه ندارند، همدلانه به حساب نمی آیند. اما اگر پاسخ، با احساسات، افکار و رفتار های خاصی همراه باشد، همدلانه محسوب می شود، مانند: "من می فهمم که چرا می خواهی مقالات را از روزنامه جدا کنی."
2. گوینده بپذیرد که برداشت، قضاوت، عقیده، مشاهدات و . . .او از موقعیت ذهنی بوده و حقیقی، عینی، بی عیب و ضابطه مند نیست. به جای صحبت کردن به شیوه ای که انگار حق با اوست یا او راست می گوید، گوینده از عباراتی از قبیل " من فکرمی کنم . . . "، یا " آن طور که من می بینم . . . " یا " به نظر من . . . " و غیره استفاده می کند. در اینجا، به صرف استفاده از ضمیر " من" امتیازی تعلق نمی گیرد. زمانی به یک پاسخ امتیاز تعلق می گیرد که خود- انگیخته بوده و صرفاً بیان موافقت با نظر طرف مقابل نباشد. به بیان یک واقعیت امتیازی داده نمی شود، مگر اینکه آن واقعیت به طور ذهنی بیان شده باشد.
3. بیان کننده بعضی از احساسات، آرزو ها، خواسته ها یا تمایلات خود گوینده باشد. استفاده از عبارت "من احساس می کنم . . . " خود به خود نشان دهنده یک احساس نیست. اگر به جای کلمه " احساس" از کلمه "فکر" استفاده کردیم و تغییری در معنی ایجاد نشد، پاسخ را بیان کننده احساس قلمداد نمی کنیم. پاسخ "متاسفم" اگر به شکل یک معذرت خواهی فورمالیته و سرسری بیان شود امتیاز + نمی گیرد. اما اگر با توضیحات کافی دنبال شود یا در بافتی بیان شود که به روشنی بیانگر احساس تاسف وگناه باشد، امتیاز + به آن تعلق می گیرد. با وجود این، اگر توضیحات یا بافت مذکور حاکی از توجیه رفتار گوینده باشد، امتیاز + نمی گیرد.
مثال: " واقعاً از آن لذت بردم." (+)
"داشتم نگران می شدم." (+)
"خیلی بد شد."(0)
"احساس می کنم فکر خوبی بود اگر او به مهمانی می رفت." (0)
"متاسفم." (0)
"واقعاً متاسفم، نمی دانستم این مسئله آنقدر تو را ناراحت می کند." (+)
4. حاوی توصیه ها و یا پیشنهاداتی باشدکه به رفتار های خاصی مربوط می شوند، نه اظهار نظر هائی که ویژگی های شخصیتی و انگیزش ها را مورد خطاب قرار دهند.
5. حاوی یک "پیام بین فردی" باشد: عبارت روشنی که در الفاظ رفتاری، نه کلی گوئی، آن چیزی را که پاسخ دهنده از طرف مقابل می خواهد که انجام بدهد/ ندهد، تصریح می کند. در چنین عبارتی، باید احساس گوینده، درصورتی که شنونده خواسته او را قبول کرده یا با او همراهی کند، قید شده باشد. این مقوله عباراتی را شامل می شود که بیانگر تاثیرات مثبت روی پاسخ دهنده هستند، مثل " ممنون می شوم اگر . . ." یا " خوشحال می شوم اگر . . . ". اما در این مقوله، به عباراتی مثل " دوست دارم شما . . . " یا " از شما می خواهم که . . . " امتیازی تعلق نمی گیرد، زیرا بیش از آنکه عبارات واقعی مبین ترجیحات فردی باشند، لفاظی های رایجی هستند که بدان وسیله به دیگران می گوئیم که چه کار بکنند. همچنین به عباراتی مثل "خوشحال می شوم اگر ما . . ." یا " ممنون می شوم اگر ما . . ." امتیازی داده نمی شود.
6. بیانگر تمایل پاسخ دهنده به شنیدن دیدگاه طرف مقابل نسبت به یک موضوع خاص باشد. این مقوله شامل در خواست پاسخ دهنده برای دریافت اطلاعات اضافی نمی شود، بلکه شامل درخواست او برای دریافت ایده ها، افکار، ارزیابی ها و . . . طرف مقابل می باشد، در پاسخ به آنچه که گوینده در همان لحظه گفته است.
مثال: " نظرت درباره اینکه اردیبهشت به پیک نیک برویم چیست؟ " (+)
" چه احساسی درباره ستون حذف شده روزنامه داری؟ " (+)
" چرا پکری؟ " (0)
" می ترسی که سیگاری بشوم؟ " (0)
در این مقوله به سوالی امتیاز داده می شود که از نوعی نباشد که طرف مقابل را برای ارائه پاسخ تحت فشار روانی قرار دهد.بلکه، باید به گونه ای به نظر برسد که بیانگر تلاش واقعی گوینده برای فراخوانی دیدگاه طرف مقابل در یک بستر آزادانه باشد.
مقوله های پاسخ منفی (- )
به پاسخ امتیاز منفی (- )تعلق می گیرد اگر به طور ذهنی بیان نشده باشد و همچنین:
1. ازلحاظ روانشناختی برای طرف مقابل تهدید کننده به نظر برسد، یعنی احتمال اینکه خود-انگاره طرف مقابل را تهدید نموده یا او را در موضع دفاعی قرار دهد وجود داشته باشد.
2. به نظر برسد که بیانگر ناباوری یا شک و تردید است.
3. طرف مقابل را به شیوه ای به جز دو مورد فوق، تحقیر یا سرکوب کند.
4. به طرف مقابل دستور بدهد یا به او بگوید که چه کار بکند یا نکند، بر این اساس که خواسته مورد نظر درست، لازم الاجرا، منصفانه، اخلاقاً بهتر، کاری که به طور طبیعی باستی انجام داد و غیره است، تا اینکه بر اساس میل و خواسته گوینده باشد.
5. تهدید بکند، مثل " اگر . . .[این کار]. . . را بکنی/ نکنی، آنگاه من هم . . .[آن کار]. . . را خواهم/ نخواهم کرد." امکان دارد تهدید به چنین شکل واضحی بیان نشود، بلکه آن را از صحبت های گوینده استخراج کرد، مثل "برو دوستانت را دعوت کن. من دارم می روم بیرون ." (- )
تذکر مهم: اگر گوینده، حرف خود را به شیوه ای ذهنی ادا کند، یعنی آن را بر اساس ارزیابی ها، تمایلات، احساسات، ارزش ها و … خود بیان کند، امتیاز منفی برای آن منظور نمی شود.
6. شروع به بحث کند، ابتدا به گفته های طرف مقابل پاسخ ندهد. تنها به دیدگاه خودش توجه کند.
مقوله های پاسخ خنثی (0)
پاسخ هائی که در هیچکدام از مقوله های مثبت و منفی قرار نگیرند، امتیاز خنثی به آنها تعلق می گیرد، اگر:
1. سوالاتی باشند که مقوله 6 پاسخ های مثبت در مورد آنها صدق نمی کند، مثل "چرا پکر هستی؟" (0) یا " چرا دیر کردی؟ " (0)
2. فرد نشان بدهد که در یک موقعیت خاص چیزی نمی گوید.
3. پاسخ، بیانگر موافقت یا پذیرش فوری و حساب نشده باشد، مثل "موافقم. " (0) یا "متاسفم. " (0)
4. * دستورات و درخواست هائی برای انجام کار خاصی توسط طرف مقابل هستند، با این مشخصه که منصفانه بوده و برخاسته از تمایلات یا نیاز گوینده برای توجیه خود نیستند، مثل "از حالا به بعد تو صورت حساب ها را پرداخت کن." (0)
5. عبارات، بیانگر وضعیت جسمی فرد هستند تا احساسات او، مثل: " گرسنه هستم، " یا " مردم از گرسنگی." (0)
تذکر مهم: از عبارات هجوآمیز، اگر حالت شوخی داشته و خود گوینده یا پژوهشگر را مورد خطاب قرار دهند بایستی صرفنظر نمود، اما اگر هدف آنها طعنه زدن به همسر باشد بایستی به آنها توجه نمود.
مقوله های بدون پاسخ (NR)
اگر هیچگونه پاسخی داده نشده باشد، یا اینکه پاسخ به گونه ای است که قابل نمره گذاری نیست، امتیاز (NR) به آن تعلق می گیرد.
ویرایش رهنمود های MSS
هنگامی که پاسخ دهنده طرف مقابل را نصیحت کند یا پیشنهاد هائی را به او بدهد، می توان این نوع پاسخ ها را در یکی از سه مقوله زیر قرار داد:
مقوله پاسخ مثبت (+ ) شماره 4
مقوله پاسخ منفی (- ) شماره 4
مقوله پاسخ خنثی (0) شماره 4
تفاوت مقوله پاسخ مثبت شماره 4 با دو مقوله دیگر در این امر نهفته است که پاسخ دهنده از طرف مقابل خواهش کرده یا پیشنهاد ارائه می کند. در حالیکه در دو مقوله دیگر پاسخ دهنده دستور می دهد. در هر دستور، این انتظار وجود دارد که دستور توسط طرف مقابل اجرا می شود. به عبارت دیگر دستور، نه یک پیشنهاد است و نه یک مسئله بحث پذیر.
مقوله پاسخ منفی شماره 4 نیز از مقوله پاسخ خنثی شماره 4 قابل تمییز است. هر دو دستور هستند، اما دستور هائی که در مقوله پاسخ منفی شماره 4 جای می گیرند با بهانه های زیر توسط پاسخ دهنده توجیه می شوند: 1- امر معقولی که باید انجام داد، 2- درست بودن، 3- منصافانه بودن، 4- بهتر از لحاظ اخلاقی، 5- امری که به صورت طبیعی اتفاق می افتد و غیره. چنانچه دستورات توجیه نشوند در مقوله پاسخ خنثی شماره 4 جای می گیرند.
در نهایت، اگر درخواست ها یا پیشنهادات ارائه شده توسط پاسخ دهنده با کلمه باید شروع شوند، در این سیستم نمره گذاری، دستور قلمداد می شوند. اما اگر با کلمه شاید ( من، تو، ما ) باید . . . شروع شوند، پیشنهاد یا درخواست قلمداد می شوند.
مثال :
شاید اول باید تلفن کنیم. (+ )
شاید باید صورت حساب هائی را که لازم است پرداخت کنیم، روی کاغذ بویسیم. ( + )
می توانستیم از آنها بپرسیم. ( + )
بیا 15 دقیقه دیگر هم صبر کنیم. ( + )
شما اول باید تماس بگیری. (0 )
شما اول باید تماس بگیری، این جوری بهتره. ( – )
درستش اینه که اول شما باید تماس بگیری. ( – )
برای 15 دقیقه دیگر هم منتظر می مانیم. (0 )
لازم است قبل از رفتن چند لحظه ای منتظر بمانیم. (- )
قبل از استفاده از این مقوله، ویرایش های مر بوط به آن را در بخش ویرایش رهنمود های MSS ملاحظه فرمائید.
قبل از استفاده از این مقوله، ویرایش های مر بوط به آن را در بخش ویرایش رهنمود های MSS ملاحظه فرمائید.
—————
————————————————————
—————
————————————————————
9