تارا فایل

رساله خانه جوان




عنوان:
خانه جوان

چکیده مطالب:
جوان کیست؟ جوانی چیست؟
جوانی دورانی است که خط مشی زندگی یک انسان درواقع در آن مشخص می شود و البته بیشترین آفات و خطرات در کمین انسان نیز قرار دارد. جوان با توجه به نیازهای متعدد فردی و جمعی خود با موارد مختلفی برخورد خواهد داشت که البته گذر از این موانع و حل و فصل کردن آن نیاز به وجود اندیشه و تدبیر زیادی خواهد بود که و برای یک جوان بسیار سخت خواهد بود تا بتواند با کمترین آسیب این دوران را بگذراند.
لذا توجه هرچه بیشتر به این سوال در کنار آن احیاء جوان برای رسیدن به مرزی از اطمینان و اعتماد به نفس در تصمیم گیری تا بتواند با مشکلات دست و پنجه نرم کند نیاز به توجه و اهمیت بیشتری خواهد داشت. با توجه به شرایط مورد بیان شده موضوع مورد نظر برای طراحی این مجموعه مدنظر قرار گرفت.
پس از انتخاب موضوع انجام مطالعات صورت پذیرفت که در ٢ بخش می باشد.
مطالعات کتابخانه ای و میدانی، در مطالعات کتابخانه ای شناخت جوان مدنظر قرار گرفت در این مبحث به شناخت خصایص فردی جوان و نیازهای آن توجه شده است.
در بخش مطالعات میدانی برای رسیدن به یک دیدگاه کلی از خانه جوان یک نظرسنجی در بین جوانان در ٤ حالت بیان شد: ١) نوع فضا ٢) نوع فعالیت،
٣) برداشت و ٤) هدف خانه جوان مدنظر قرار گرفت تا حس فضای مورد نظر برای مجموعه به صورت زنده و پویا و همچنین بسیار قابل لمس باشد: پس از انجام مطالعات و گفتگو با جوانان مختلف و اساتید و کارشناسان در این مورد به یک نتیجه کلی از لحاظ وجود یک خلا محیطی برای جوان برخورد کردیم، که این خلاء وجود نداشتن فضای به عنوان فضایی برای رشد در زمینه مختلف می باشد. به طور کلی در جامعه محیط ها برای استفاده و رفع نیازهای یک جوان وجود دارد اما نبود فضایی که بتواند در آن جوان به حدی از رشد و آگاهی برای یک انتخاب درست برسد وجود ندارد و یا به صورت فرعی و غیراصلی در کنار فضاهای دیگر وجود دارد که نمی تواند تاثیر خاصی برروی جوان بگذارد.
لذا توجه به ایجاد چنین محیطی مدنظر قرار گرفت. ایجاد فضایی که در آن جوان با برخورد، با افراد مختلف و تجربه های گوناگون به یک رشد فکری و عقلی در حد مطلوب برسد. نتیجه این مرحله بدین معنا می باشد که پس از برخورد با این فضاها و گزینه های مختلف موجود دیگر میزان خطا برای جوان در تجربه های قابل لمس در جامعه به حداقل برسد. لذا هدف کلی برای این مجموعه ایجاد رشد و آگاهی در جوان می باشد.
رشد یک جوان، رشد یک انسان، رشد یک جامعه

فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه: 1
بخش اول: مطالعات اولیه 4
فصل اول: بررسی نمونه ها 5
بخش دوم: مبانی نظری 19
فصل اول: جوانی و اهمیت آن 20
فصل دوم: خصایص فردی جوان 50
فصل سوم: خواسته ها و نیازهای جوانان 100
بخش سوم: شناخت بستر طرح 160
فصل اول: استان تهران 161
فصل دوم: تجزیه و تحلیل سایت 164
بخش چهارم: طراحی 174
فصل اول: رویکرد و هدف شناسی 175
فصل دوم: کانسپت 184
فصل سوم: برنامه فیزیکی 188
فصل چهارم: ملاحظات پیرامون طرح 192
منابع و ماخذ: 194

مقدمه:
جوانی از مهمترین دوره های حیات و از زیباترین و پرثمرترین مراحل زندگی انسان در همه جوامع بشری است دوران بالندگی و شکوفایی، دوران کمال جویی و معرفت آموزی و مرحله رشد و تثبیت ایمان و باور است. دورانی است که بدن در اوج قدرت و دستگاه های درونی در کمال سلامت و ذهن و اندیشه بیدار و فعال و روح انسان، تشنه شناخت حقیقت است.
جوانی، در همه عصرها و نسل ها به سلامت نفس و صفای باطن شناخته شده، قابل اعتنا و احترام است. توان و استعداد جسمی او به همراه انگیزه قوی و شور و شوق مثال زدنی، اگر در راه درست قرار گیرد، چرخ های جامعه را با قوت و سرعت می چرخاند و عامل موثر در پیشرفت ملت هاست.
جوانی، دوره ای است که بیشترین آفات و خطرات در کمین انسان نشسته لذا با توجه با این دوران از اهمیت بالایی برخوردار است.
انگیزه پرداختن به این موضوع حساس و مهم چند علت واضح دارد که مختصراً به آن اشاره می کنیم:
1- در جامعه ما، جوانان قشر عظیم و پرجمعیتی هستند که در سرنوشت کشور نقش اساسی دارند و مصالح جامعه با آنان گره خورده است و رشد و توسعه یا خدای نکرده انحطاط و انقراض به این نسل وابسته است.
2- بقا و دوام نظام مقدس اسلامی و توفیقف مسئولان و برنامه ریزان جامعه موقوف درک صحیح از شرایط و اقتضائات دوران جوانی در عصر حاضر است و مدیرانی که راه اشتباه بروند نسل جدید را به رکود و انحطاط کشانده و خودشان هم به پرتگاه سقوط می کنند.
3- در دنیای معاصر، به جز آفت هایی کهاز قدیم در کمین انسان بوده، سازمان های جهانی و بنگاه های خبری و تبلیغاتی و شبکه ارتباطات جهانی و دست های پیدا و پنهان دیگر در جهت انحراف و ضایع کردن و بی اثر ساختن نسل جوان کوشش می کنند که گاه اسم های مردم فریب و دلپذیر دارد، لذا برعهده آگاهان و دلسوزان جامعه است که به یاری جوانان و اولیاء آنان بشتابند و این آسیب ها را به حداقل برسانند.
4- انقلاب علمی و صنعتی، در دهه های اخیر بنیادهای فکری جامعه را تغییر داده و جوانان را به جای سنت به مدرنیسم و نوگرایی سوق داده است این روکیرد با همه جنبه های مثبتی که در معایب و مضراتی هم داشته است که غرب، گرفتار عوارض هولناک آن است و تاثیر نامبارک آن در کشورهای جهان سوم مشهود است.
هدف ما ایجاد فضایی است که با قرار گرفتن در آن دیدگاه های رفیع برای نگرش درست و همه جانبه به شرایط امروز جوانان می باشد و البته افزون سازی دامنه آگاهی های پیدا کردن راه حلی مفید و موثر برای رشد جوان است. در همه حال آن چه ضرورت دارد بررسی بیشتر در مورد جوانان با در نظر داشتن دوران مهم حیات اجتماعی، سیاسی و دگرگونی های ژرف موجود در دوران حیات یک جوان می باشد.

بخش اول:
مطالعات اولیه

فصل اول: بررسی نمونه ها
(سانگات، کارگاه استودیوی) معمار
احمدآباد، هند ١٩٨١-١٩٧٩
این مجموعه به منظور تشویق و ترغیب فعالیت های مختلف در زمینه هنرهای ظریفه (زیبا) و تکنولوژیک مرتبط با معماری و طراحی بنا شده است. فضاهای مورد نیاز عبارت بودند از کلاس های درس، سمینارها و یک دفتر معماری حرفه ای و دفتری برای بنیاد. برای خلق ساختاری همگون با مفهوم دینامیک (پویایی داشته باشند).
درست مانند مورد موسسه گسترش مدیریت ماهاراشتا، هدف ما این بود که بعد جدیدی به فضاهای سنتی بیافزاییم و از راه پیش کشیدن تفاوت ها و مقایسه ها، تجربیاتی نامنتظر و گنگ ایجاد کنیم. کل ساختمان دارای سه نظام ساختاری متفاوت است که از نزدیک و درون به هم مرتبط می شود. یکی از این نظام ها شامل دیوارهای باربر آجری است که سقف گنبدردار را بر دوش دارد. دومی، با دیوارهای حائل و ساختاری از ستون های آجری با شکل نامنظم، سقفی تخت و مستقیم را نگاه می دارد و سومی با به کارگیری ترکیبی از دیوارهای باربر و ستون و تیغ وظیفه حمل بارهای سنگینتر را ایفا می کند. هر کدام از این سه سیستم به طور انتخابی برای خلق فضاهای توصیف شده در بالا به کار رفته اند. به طریقی مشابه، سه راه متفاوت برای نورگیری فضای داخل به کار گرفته شد. یکی از طریق پنجره های معمولی تعبیه شده در دیوارها، دیگری از طریق نورگیر و سومی از طریق نفوذ مستقیم نور از سقف تخت از راه آجرهای شیشه ای. تمامی این روش های بیانی هنوز در حد معماری باقی مانده بود و تفاوت ناچیزی با روش های فیزیکی داشت. فاقد توانایی تاثیر بر روان آدمی بود. برای خلق تجربه ای هویستیک (کاملاً مطلق، مکیت گرا، خالص). گام بعدی تولید شگفتی هایی با آهنگ (ریتم) مشخص بود. سازه های دراز و دوتایی (دوبل) و فضاهای غیرمنتظره و پیش بینی نشده موجب تشدید و تقویت تجربه و حس شگفتی و حیرت می گردند. اگر ساختمانی طویل به قسمت های زیادی تقسیم گردد آنگاه به شکل اجزاء در نظر می آید مواجهه مستقیم با آن جای خود را به حسی از تغییر شکل تدریجی می بازد که مسیر ذهن را تغییر می دهد.

در نهایت، برای قرار دادن فرد در مرکز توجه و تمرکز، تصمیم گرفته شد تا مقیاس کلی شکل ساخته شده کم اهمیت جلوه داده شود. این منظور از طریق شیوه هایی حاصل شده که در متن معاطر تقریباً غیرمتعارف است اما در معماری معابد سنتی به طور گسترده ای مورد استفاده بوده. این شیوه مربوط به شکل ساخت متعارف است اما در معماری معابد سنتی به طور گسترده ای مورد استفاده بوده. این شیوه مربوط به شکل ساخت پایه بناست. با تاکید و جلوه دادن پایه بنا به راه های مختلف، شخص به هنگام نزدیک شدن به آن متوجه می شود که از اهمیت جسم و حجم بیرونی و خارجی ساختمان کاسته شده است. این شیوه به تدریج تبدیل به شکل گیری پله هایی برای جمع شدن و گردهم آمدن می شود و نهایتاً منجر به تشکیل رشته ای سکو در تراس می گردد جایی که ورودی با سطح بالاتر قرار گرفته.

پایه قرار گرفته در سطح پایین و سقف بلند گنبددار در ذهنیت هندی حس تماشای نسبت های سیمای پروردگار را بر می انگیزد، با تاج و شیخارای مرتفع یک معبد با پایه ای کوتاه. سطح فرورفته کف در ورودی پائین تجربه ورود به غارهای باستان را تداعی می کند. گوشه های گرد شده گنبدها و سایر سطوح قابل دسترسی از تراس های پائینی رابطه ای محکم با زمین ایجاد می کند درست مانند آنچه در یک معبد بودایی می بینیم.
هویت گنگ و بسته ناشده ساختمان درست در همان ورودی بنا آشکار می گردد، آدم نمی داند از کدام طرف حرکت کند و چگونه به مقصد و حریم امن برسد. جهت رسیدن به یک مقصد راه های زیادی موجود است هرکس می تواند راه خود را به دلخواه خود و در زمان خود و با حرکات خود برگزیند. این فضا چیزی ورای یک سازه صرف است. مانند کتابی است که به دست افراد متفاوت می رس و به آنها اطلاعات مورد نیازشان را در نقاط مشخص زمانی و مکانی ارائه می کند. سانگات دارای دو ورودی ست، یکی در سطح ٨/١+ و دیگری در ٥/١- هر دو نهایتاً به یک جا می رسند اما از مسیرهای متفاوت.
بسیاری از بازدیدکنندگان تجربه ای غیرمتعارف را در سانگات فرا گرفته اند و بسیاری دیگر از معماران و مردم عادی آن را احساس کرده اند. تجربه ای که به کانونی از وجودشان راه یافته و آنرا لمس کرده. بنابراین احساس می کنند که جنبه روانی رابطه بین معماری و جامعه را به حرکت درآورده اند و فعال کرده اند.
سفیدمظهر ناپایدار حرکت جاودان است
هماهنگ با توپوگرافی طراحی شده، به خاطر اقدامات و فعالیت های ساکنین محلی از لحاظ ارتفاع در محدودیت قرار گرفته.
به گفته: زمان برای تغییر سبک فرا رسیده است. او برای بنای خود صدنوع سنگ را بررسی کرد، هریک به صورت تخته سنگ های نازک بریده شده توسط ماشین و با سایه هایی نامتناهی از سفید، خاکستری و سیاه.
در فاز بعدی طراحی او به رنگ های خاکی برای بنا پرداخت. رنگ هایی با کمی قرمزی، قهوه ای و زردی که خود پیچیدگی حجمی بیشتری را پیش رو آورد. ما هنوز معنی منطقی در برنداشت. در نتیجه تکان دهنده و زیبا بود بنا با مواد ساخته شده به نظر پیش ساخته می نمود. به صورت پدیده طبیعی ساخته شده که به وسیله آهن به طور دقیق جلا داده شده بود.

ساختمان غربی گالری ملی هنر
واشنگتن.دی.سی (جان راسل پاپ)
"کلکسیون آثار هنری آمریکا" تقریباً جدید است، اما قرارگیری این مجموعه، درون یک بنای یادگار مرمرین، ترکیبی ایجاد کرده که به راحتی با قصرهای بزرگ و باشکوه هنری اروپایی رقابت می کند. در سال ١٩٤١ اندرو دابلیو. ملون این موزه ١٥ میلیون دلاری را به همراه کلکسیون هنری و استثنائی خود به جامعه آمریکا هدیه کرد؛ موزه ای به یادماندنی که طراحی باوقار آن بیانگر اعتقاد ملون و معمار برگزیده اش، "جان راسل پاپ"، به افکار دموکراتیک از طریق معماری کلاسیک است.
پاپ، در مدرسه هنرهای زیبای فرانسه (مدرسه بوزار) تعلیم دیده بود و در حالی که به نظر می رسید، از ظهور معماری مدرن در آمریکا غافل مانده، توانست ساختمانی مدرن در قالب طرحی کلاسیک بنا کند و اینجاست که "کلاسیسیسم پاپ" در یک مقیاس تاریخی و ماندگار به ضروریات کاملاً منسجم محدود می شود.
این بنای شکل بسیار بزرگ و کشیده، که در میان باغ های سرسبز قرار گرفته، دارای تالاری مدور و گنبددار و ورودی ستون بندی شده ای در قسمت مرکزی است که تالاری بزرگ در دو طرف این ورودی گسترش یافته است. بنای ٤٧٠٢٥ مترمربعی گالری ملی هنر، پوشیده از ٨٣٧٠ مترمکعب مرمر فانتازیارز ایالت تنسی، یکی از بزرگترین ساختمان های مرمرین دنیاست. تالار مدور مرکزی بر روی ٢٤ ستون از جنس مرمر شاهنشاهی ایتالیایی، به رنگ سبز تیره برپا شده و اولین مکانی است که بازدیدکنندگان را پس از ورود از طریق درهای برنزی واقع در پیاده رو، در خود جای می دهد؛ مکانی با ٣٠ متر عرض و ٩/٣٠ متر طول با دیوارها و سرستون هایی از جنس سنگ های آهکی راک وود ایالت آلاباما و کف فرشی از جنس مرمر ورمونت. سپس بازدیدکنندگان وارد گالری هایی می شوند که کارهای هنری بسیار برجسته ای را به نمایش گذاشته اند. این گالری ها بیشتر شبیه به اتاق هایی معمولی هستند که نور خود را از طریق پنجره های شیشه ای سقف، از روشنایی روز و نور طبیعی تامین می کنند؛ البته گاهی اوقات از نیروی برق هم برای روشنایی استفاده می شود به همین ترتیب پاپ با ایجاد و خلق مجموعه ای متوالی از فضای گوناگون، از تشریفاتی گرفته تا غیررسمی و خصوصی، نشان داده که همواره آثار هنری و بازدیدکنندگان را مدنظر داشته و از آنها غافل نبوده است.
این موزه که آثاری همچون نقاشی هایی از قرن ١٩ اروپا، آثار دوره رنسانس ایتالیا و تنها "اثر لئوناردو داوینچی" را که در خارج از محدوده اروپا یافت می شود در خود جای داده، در سال ١٩٧٨ توسط "آی.ام.پی" تا ساختمان شرقی توسعه یافت.

تالار کرسگ
کمبریج، ماساچوست (اورسارینن)
حجم "تالار کرسگ" براساس ساختار یک کره، شکل گرفته است. سقف بیرونی آن، یک گنبد سه نقطه ای، (گنبدی که از یک قاچ کره تشکیل شده است) از جنس بتون سفید با پوسته ای نازک می باشد که به سه طرف کشیده و این در حالی می باشد که سقف داخلی، همانند یک گنبد در مقابل گنبد بالایی قرار گرفته است. طرحی که اروسارینن به عنوان یک صدف و یا فرمی دو پوسته در نظر داشت، به شکل کره ای با دیوارهای گرد شیشه ای و یک سکوی سخنرانی آجری دوار، درآمد که دور تا دور ساختمان را احاطه می کرد. سایت یک محوطه دانشگاهی، با حجم های مستطیل شکل محاصره شده است و سارینن تصمیم گرفت تا طرحی مخالف با محیط، پایه ریزی کند.
در نتیجه این تصمیم، به طرحی رسید که از این سطح زمین شروع شده، به طرف آسمان، محدود می گردد و چشم را مجذوب شکل وسیع خود می کند. این ساختمان که در نظر اول، کاملاً عجیب به نظر می رسد؛ کم کم بسیار مورد علاقه قرار می گیرد.
در درون این تالار و در طبقه پایینی، یک سالن کوچک و در طبقه اصلی یک سالن کنسرت وجود دارد که اروسارینن برای آکوستیک کردن این فضا سیستم حیرت انگیز طراحی نمود و آن را "سیستم ابرهای شناور" نامید. کیفیت بالای صدا در تالار کرسگ نتیجه همین سیستم می باشد. این کیفیت عالی صدا، خود، توجیهی برای شکل عجیب ساختمان است. اگرچه این فرم مورد انتقاد منفی بوده، اما به همان اندازه هم مورد تحسین قرار گرفته است.
تالار کرسگ نقطه عطفی در دوران شغلی و طراحی اروساینن محسوب می شود؛ چرا که او با طراحی این بنا از ساختمان های مستطیلی شکل محض که از شیشه و فولاد ساخته شده، فاصله گرفت و این شروعی برای کشف یکسری فرم و ایده های جدید شد که غالباً بحث برانگیز و جالب بودند.

ساختمان شرقی گالری ملی هنر
واشنگتن.دی.سی (آی.ام.پی)
در تضاد با مجسمه ها و ستون های نئوکلاسیک بناهای یابدود که اغلب بناهای اصلی واشنگتن را شکل می دهند (از جمله موزه ملی هنر طراحی شده توسط راسل پاپ که درست روبروی ساختمان مورد نظر در طرف دیگر خیابان قرار دارد)، ساختمان شرقی، بنایی، باشکوه و در عین حال بسیار ساده می باشد که توسط "آی.ام.پی" طراحی شده است. دیوارهای تیره و مرمرین آن مات، مسطح و هر کدام با دقت فوق العاده ای طراحی، اجرا و تزئین شده اند. این ساختمان، مکانی است با روح و شاداب که می خواهد توجه بازدیدکنندگان زیادی را به نمایشگاه های موقت خود، جلب کند. قلب سادگی ساختمان شرقی، فرمی مثلثی شکل است؛ فرمی پیچیده که برای به کار بردنش در مقیاس بزرگ، به طراحی دقیق و با مهارت نیاز دارد. ساختمان شرقی، تنها یک بنای ساده نیست؛ این ساختمان متشکل از ٢٧٠٠٠ مترمربع ساخت و شامل ارتباطی زیرزمینی با موزه قدیمی در طرف دیگر خیابان می باشد. آی.ام.پی از فرم مثلثی برای سازماندهی فضا از لحاظ کاربردی نیز استفاده نمود؛ به طوری که موزه هفت طبقه در بزرگترین مثلث و مرکز مطالعات، برای دانشجویان در کوچکترین مثلث قرار گرفته و این دو با مثلثی دیگر به هم مرتبط شده اند که یک حیاط مرکزی با سقفی شیشه ای است و این مثلث، ورودی مجموعه را تشکیل می دهد. یک نشانه قرمز رنگ متحرک، از مرکز سقف ورودی آویزان می باشد که توجه همه را به ارتفاع ١٨ متری این مکان، جلب می کند. این ورودی از روی عمد، بسیار فشرده و کوچک، ساخته شده تا این حیاط پرنور در برابر چشمان بازدیدکنندگان منفجر شود. حیاط ورودی، نه تنها به عنوان یک جاذبه بصری بلکه به عنوان یک مجرای هادی اولیه است که شامل راهروهای بالابرنده و دستگاه پله های بزرگ، برای دسترسی به گالری های موزه می شود. جدا از تمام تفاوت ها بین عمارت نئوکلاسیک قدیمی (واقع در آن سوی خیابان) و ساختمان جدید فعلی، شباهت هایی نیز بین دو ساختمان وجود دارد. آی.ام.پی برای هرچه نزدیکتر شدن نقاط اشتراک دو بنا، تصمیم گرفت تا ساختمان جدید را با سنگ های مرمر از همان جنس بپوشاند.
او در دانشگاه هاوارد تحت نظر والتر گروپیوس تحصیلات معماری خود را به اتمام رساند و در همان جا بود که اصول معماری مدرن را فرا گرفت؛ اصولی که همواره در کارها همراه اوست ولی برخلاف سایر معماران مدرن، وی نسبت به محیط اطراف بسیار حساس می باشد.

بخش دوم:
مبانی نظری

فصل اول: جوانی و اهمیت آن
فصلی با عنوان مرحله جوانی و در آن پس از ذکر مقدمه ای از مراحل زندگی سخن می گوییم و وارد دوران جوانی می شویم در این فصل یادآور خواهیم شد که در جوامع گوناگون بشری، سنین جوانی بر حسب مورد متغیر است. آنگاه دید و نظر اسلام را در این عرصه بیان می داریم و به وصف آن می پردازیم.
فصلی دیگر درباره خصایص عمده جوانی است تعبیراتی که از این مرحله مرتبط با گذشتگان است، مطرح و ویژگی های وجودی جوان را در اسلام تشریح می کنیم. در عین حال از گذران زندگی و از مشکل جوان در این عرصه، نکاتی را متذکر می شویم.
در فصل سوم از اهمیت جوانی بحث و آن را در جنبه شخصی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مطرح می کنیم و ضرورت عنایت به این نسل و پذیرش و برنامه ریزی برای آنان را مورد تاکید قرار می دهیم.
در فصل آخر درباره نگرش و موضع اسلام درباره نسل جوان از دید قرآن مطالبی مطرح می کنیم و تحسین از جوانان.
پست ها و ماموریت های اعطایی پیامبر به این نسل و حمایت های آن وجود شریف را از این گروه یادآور می شویم.
گفتار اول: مرحله جوانی
مقدمه
انسان موجودی بس پیچیده و استثنایی و از شگفتی های آفرینش خداوند و از برگزیده های خلقت به شمار می رود. در واقع انسان موجودی جسمی ـ روانی، علوی ـ سفلی، ملکی و ملکوتی است. از سویی وابسته و پیوسته به خاک است و پای بر زمین دارد و از سوی دیگر وابسته به عالم ملکوت است و سر بر آسمان می ساید.
صفات و خصایصی در اوست که نشات گرفته از فطرت و روح منسوب به خداوند در اوست او موجودی است کمال گرا، خودآگاه حقیقت دوست، زیباجوی، دارای خلاقیت و آفرینندگی، برگزیدگی و صدرنشینی، انتخابگر و آزاد، مسئول و متعهد، برخوردار از کرامت ذاتی، آرمان خواه و آرمان گرا، دلداده حق و خدا آشنا از طریق فطرت خویش است.
او از نمونه های برتر آفرینش خداوند است و برخوردار از امکان هدایت و تربیت، وجهه ملکی و ملکوتی او سبب شده است که او در میان دو قطب اعلی و اسفل در سیر و نوستان باشد و سرنوشت خود را به هر گونه که خود بخواهد شکل و صورت دهد او دارای اندیشه و تعقل است و در سایه اتصال مهره های فکری می تواند به ابزارسازی و ابداع و اختراع بپردازد.
١-١ مراحل زندگی
او پس از مراحل گوناگون قبل از تجسم در قالب نطفه ای، از صلب ها خارج می شود و در رحم استقرار می یابد. دوران ٩ ماهه آن را به پایان می رساند و وارد این سرای می شود، در حالی که در برابر شرایط حیات این جهان و پدیده ای آن جاهل است.
در سایه حمایت و هدایت والدین رشد می یابد و به تدریج آگاهی های لازم را برای زندگی به دست می آورد.
دوره های گوناگون حیات را یکی پس از دیگری پشت سر می گذارد و سیر کمالی خویش را آغاز می کند. این سیر اگر به انحراف بینجامد او را از هر حیوانی دنی تر خواهد کرد و در پست ترین جایگاه استقرار خواهد بخشید و اگر بدون انحراف و همچنان در خط کمال باشد، او را به بالاترین نقطه اوج خواهد رساند و تا آنجا به پیش خواهد راند که فرشه مقرب خدا را نیز بدان درجه و پایگاه امکان دستیابی نخواهد بود.
مراحل عمر انسان را گوناگون دسته بندی کرده اند و البته هر عالمی برای خود در این عرصه توجیهی می کند که مبتنی بر دید و بینش وی در خصوص انسان و شرایط و مقتضیات اوست. ما نیز براساس برداشتی، آن را به هشت مرحله و هر مرحله را به چند شعبه تقسیم کرده ایم. مراحل عمده آن عبارتند از:
مرحله جنینی یا حیات رحمی، دوران کودکی که شامل ولات تا سنین ١٢ است، دوران نوجوانی که در برگیرنده مراحل گوناگون بلوغ است دوران جوانی که موضوع بحث ما در این رساله است دوران میان سالی که تا سنین ٤٠ را شامل می شود. دوران بزرگسالی شامل مقطع سنی ٤٠-٦٠، دوران بازنشستگی که دوران شروع سستی، ضعف و انحطاط است و آن را پیری اول نام نهاده اند و در مقطع سنی ٦٠-٧٥ از آن یاد می کنیم و مرحله از کارافتادگی یا پیری دوم که از ٧٥ تا زمان مرگ خواهد بود.
٢-١ دوران جوانی
مطالب ما در برگیرنده مباحث و محتوایی است که این مرحله از عمر را مورد رسیدگی قرار می دهد. تعریف از آن بسته به متغیرهایی است که هر عالمی نوعی از آن را مدنظر قرار می دهد و این خود سبب تنوع و تعدد در تعریف هاست. ما برای معرفی جوان سعی می کنیم که قالب های سنی و وصفی او را مورد نظر قرار داده، نشان دهیم که از چه کسی سخن می گوییم:
١-٢-١- در جنبه سنی:
اختلاف نظر در این جنبه عمیق است و ما برای نمونه به مورد زیر اشاره می کنیم:
– سنین ١٥-٢٣ دوران جوانی است.
– سنین ١٥-٢٤ دوران جوانی است.
– سنین ١٥-٣٠ که از دوره های بحرانی حیات است.
– سن ١٨-٢٥ که سه سال اول آن ادامه دوران وزانت است.
– سن ١٨-٢٧ را جوانی می دانند آن هم برای عرصه خدمات
– سن ١٨-٢٤ دوره جوانی است.
– سن ١٨-٢٦ براساس اسناد اسلامی، رای روان شناسان و سازمان ملل متحد
– سن ١٦-٢١ براساس تحقیقی از غرب
– سن ١٦-٢٠ یا سن ١٦-٢٥ جوانی است.
– سن ٢٠-٣٠ براساس نظر (Kemuneth-Kenisoh)
– افرادی چون، آن را تا ٤٠ سالگی نیز صادق می دانند.
– در برخی از کشورها آن را تا سنین ١٨-٢٦ نیز تعمیم می دهند.
– ما براساس ضوابطی آن را در مقطع سنی ١٨-٢٦ و حتی ٢٨ می دانیم.
٢-٢-١- سن براساس موارد:
در برخی از جوامع براساس موارد گوناگون از جوان تعریف های گوناگون عرضه کرده و سنین گوناگون را برای آن ذکر می کنند مثلاً در آلمان برای تخصیص خدمات، سن ١٨-٢٧ را جوان می خوانند. در ژاپن به تنوع بیشتر در این باب برمی خوریم:
– برای ازدواج پسر، سن ١٨ و برای دختر سن ١٦
– برای اخذ گواهینامه رانندگی، سن ١٨ را مناسب و آن را جوان می خوانند.
– برای آزادی در سیگار کشیدن و شرب خمر، سن ٢٠ را جوانی می خوانند.
– برای داشتن حق رای و شرکت در انتخابات، سن ٢٠ را جوان ذکر کرده اند.
– برای کاندیداتوری جهت نمایندگی مجلس شورا، سن ٢٥ لازم است.
– برای فرماندار شدن، حداقل سن جوانی باید ٣٠ باشد.
– برای عضویت در مجلس مستشاران، همین سن (٣٠ سالگی) و برای شرکت در انجمن های محلی، سن ٢٥
– بدیهی است که این قواعد و شرایط در برخی از کشورهای غربی، متفاوت است. مثلاً در کانادا، فرانسه، انگلیس، سویس، اتریس، آلمان و برخی دیگر از کشورها، قواعد دیگر یا سنین کمتر یا بیشتری مطرح است.
٣-٢-١- اشد در اسلام:
ما در مجلد پیشین (دنیای نوجوان) از کلمه اشد یاد کردیم که در قرآن به آن اشاره و تاکید شده است. مثلاً در داستان موسی علیه السلام در قرآن کلمه اشد به معنای مرحله جوانی و اواسط آن سن آمده، که تا سن ٤٠ هم ممکن است کشش داشته باشد. و لما بلغ اشده و استوی آتینا، حکما و علما و علامه طباطبایی (ره) در تفسیر آن مواردی را ذکر کرده که چکیده آن همان مورد فوق است.
در سوره یوسف همین لغت مجدداً تکرار شده و در آن آمده است: زمانی که یوسف به مرحله اشد رسید به او فرمان نبوت و دانش داده ایم.
"ولما بلغ اشده آتیناه حکما و علما" بلوغ اشد به معنای سنینی از عمر است که در آن جوانی (نیروی) بدنی رفته رفته بیشتر و به تدریج کودکی زایل می شود. علامه طباطبایی آغاز آن را سنین ١٨ و پایان آن راحتی کهولت و پیری دانسته اند. ایشان می گوید: در این مرحله از عمر عقل کاملاً پخته و کامل است.
برخی کلمه اشد را سن کمال قدرت می دانند بلغ فلانا شده یعنی فلانی به کمال قدرت رسیده است و آن را سن ١٨-٣٠ می دانند و در حال همه حال معنای قدرت و جوانی در آن نهفته است.
٣-١ وصف آن
برخی از صاحبنظران به جای بیان سن و یا تخصیص تعریفی از آن، به بیان اوصاف و حالات و شرایط جوانی پرداخته اند. عالمی گفته است جوانی مسافتی بین کودکی و پیری است و ایام سلطنت و کامیابی زندگی در آن دوره می گذرد.
برخی نوشته اند جوانی دوره ای از عمر است که از اواخر نوجوانی شروع می شود و چندین سال ادامه می یابد. البته در برخی از افراد این مرحله را به دشواری می توان تشخیص داد و این امر به لحاظ صورت نپذیرفتن تکامل است؛ به همین سبب برای آزادی خود از شرایط گذشته و بیرون آمدن از آن حالت، وضعیت، کوششی نمی کنند.
– عده ای از آن با وصف اجتماعی شدن و خواست های اجتماعی با ذکر کرده اند که پس از بلوغ و قوام یافتن آن در افراد آغاز می شود. توضیح اینکه افراد در دوران بلوغ دچار نوعی گیجی و منگی و در تب و تاب و شور و هیجان هستند. به این لحاظ قادر نیستند که درباره حیات اجتماعی خود اندیشه ای به کار برند و یا تصمیمی در خور اعتنا بگیرند. پس از فرو خوابیدن آن تب و تاب، آدمی قادر به اتخاذ تصمیم در این امر می شود و حتی می تواند وارد زندگی معقول خانوادگی شود.
برخی از روان شناسان جوانی را حد فاصل دوران نوجوانی و کمال ذکر کرده اند که در آن آدمی آماده کسب و کار و تلاش و در خط اشتغال است. دوست دارد خانواده تشکیل دهد و زندگی رسمی و فعالانه خود را در بین مردم آغاز نماید.
عده ای به جای تعیین سن و سال، سعی کرده اند مفهوم جوانی را ذکر کنند و آن را دوران شور و عواطف زندگی توام با خرد و عقل، و آدمی را در آن مرحله دارای بلوغ شخصیتی بدانند و مراعات آداب و تشریفات را در آن اصلی بدانند. همچنین عده ای آن را به دوران تحمل فشار از روی اندیشه و حساب ذکر کرده اند و قائلند که او برخلاف نوجوان در برابر شرایط و اوضاع، مصلحت ها را در نظر می گیرد و در موارد لازم قادر به تحمل شرایط نابسامان است.
٤-١ حاصل آن
بحث مربوط به جوان به هر گونه ای که عرضه شود، منتهی به این نتیجه است که آن مقطع، از بهترین دوره های عمر و از سنین حساب باز بودن در پیشگاه خداوند به صورت جدی تر است. سخن این است که در روز قیامت آدمی قدم از قدم برنمی دارد تا از جوانیش پرسش شود و او از عهده دفاع آن برآید و بگوید آن را در چه راهی و چگونه صرف کرده است.
براساس نظریه "اریکسون" جوانی در سنین ١٨-٢٦ و از خصایص آن، نزدیکی در برابر انزوا است. حاصل آن عشق است، آغاز زندگی بزرگسالی است. آدمی در این سنین تشکیل خانواده می دهد دوره کار و تولید است، دوره عشق ورزیدن است و نیز از جهتی ممکن است دوره انزوا و گوشه گیری باشد.
گفتار دوم: خصایص عمده آن
مقدمه
جوانی را از مهمترین دوره های حیات و مرحله ای از عمر می شماریم که در آن غنچه های زندگی شکوفا می شود و گل های آن در حالی به مرحله میوه نشستن و ثمر دادن رسیده است که دوران طفولیت و وابستگی و حتی دوران آشفتگی های شدید ناشی از بلوغ سپری شده و جوان در وضعی است که می تواند سرپا بایستد و مستقلاً عضو پویای جامعه ای گردد.
او در برهه ای از زندگی است که می تواند آنچه دلخواه اوست، به منصه ظهور بنشاند و این ناشی از قدرت ذهن، توانمندی بدن و قدرت اراده است. تحولات سریعی در او به چشم می خورد، همچون پیدایش و نیرومندی روحیه اجتماعی، تجددخواهی، تمایل به خودآگاهی در مرز خودشیفتگی، ایده آل خواهی، کارآزاد و غیره و معمولاً نسل جوان در همه جوامع دارای صفاتی متفاوت با دیگران است و این صفات که خوش نامی نیز در آنها به چشم می خورد در جوانان تا حد و مرزی است که گروهی جدید را تشکیل می دهند.
١-٢ تعبیرات از این مرحله
برای جوانی تعبیراتی ساخته شده که حکایت از وضع و موقع و نیز رفتار وی دارد. دوره جوانی را دوره شتاب و جوان را شاب می خوانند و در آن، معنی افروختگی و برآمدن و شعله ور شدن و شوریدن و غیره نهفته است. شب النار یعنی آتش برافروخت.
البته شور و التهاب شدیدی که در مرحله بلوغ و شکفتگی آن در جوان مرکوز بود، در این دوره فرونشسته و به عقیده برخی از روان شناسان او به آرامش رسیده و می تواند به سوی کمال برود. این سیر کمالی شامل دو مرحله است؛ سنین ١٨-٢٠ که مرحله اول کمال است، و سنین ٢٣-٢٥ که مرحله دوم کمال و پختگی است و به گفته عالمی جوانی گرهی است که رشته طفولیت را به کهولت می پیوندد.
به سبب رفتاری توام با شدت و عجله، و نیز بی باکانه و تهورآمیز که از خود بروز می دهد، حالات و عملکرد او را به جنون تشبیه کرده اند. "الشباب شعبه من الجنون" و آن زمانی است که تربیت و هدایت فرد عاقلی مشرف به او نباشد و وی چون بوته ای خودرو و بی صاحب در کنارجویی بروید.
این تشبیه و تعبیر در گذشته نیز مطرح بوده است؛ در آثار برخی از قدما جوانی را نوعی دیوانگی خوانده اند و ضمن آن به جوان توصیه کرده اند که جاهل مباش و تجربه اندوز باش.
در تعبیری دیگر، جوانی به سستی تشبیه شده است. در سخن از امام علی علیه السلام در دسته بندی انواع سستی ها یادی از مستی جوانی شده است: آن حضرت چهارگونه مستی را شایان ذکر دانسته است، مستی جوانی، مستی مال، مستی خواب و مستی قدرت، اصناف الشکر اربعه: سرکالشباب، و سکرالمال، و سکرالنوم و سکرالقدر همین تعبیر را از زبان روان شناسان بزرگی در دوران معاصر می بینیم که آن را به شرابزدگی تعبیر کرده اند.
٢-٢ ویژگی های وجودی جوان
ما در بخش های بعدی از ویژگی های وجودی جوان و خصایص او به تفصیل سخن خواهیم گفت و در اینجا به اختصار سعی می کنیم تصویری از آن را ارائه دهیم:
١-٢-٢- دوران قدرت بدن و رهایی از ضعف است. چه زیباست این تشبیه و تصویر از قرآن که فرمود:
– خدای شما خدایی است که شما را از مرحله ضعف و ناتوانی آفرید.
– و پس از ضعف و ناتوانی قدرتمندی و توان داری را در انسان قرار داد.
– و آنگاه پس از مرحله قدرت و قوت، ضعف و پیری را در او قرار داد.
– آری ضعف و ناتوانی قبل از بلوغ به نیرومندی جوان منتهی می شود و با قدرت قلبی قوی بدان سوی می رود.
٢-٢-٢- دوران استواست و در آن مفهوم شکل گیری توام با اعدالد و تناسب نهفته است و این دستور حکایت از بلوغ اشد دارد و طبعاً زمینه برای حکمت آموزی و دانش طلبی در او فراهم است.
ذهن و ابعاد آن رو به کمال می روند تا حدی که این مرحله را می توان از دیدی دوران تکامل فکر و روان نامید و باید با بهره گیری و سودخواهی از آن استفاده کرد. چه بسیارند حالات و صفات نشات یافته از ذهن که رشد و کمال و نیز به ثمردهی، مربوط به این دوران است. و اگر ابعاد ذهنی در این مرحله، رشد و پرورش یابند جوان به آنها عادت و خط زندگی بعدی خود را بر آن اساس ترسیم می کند و چنانچه ذهن او به تنبلی و رکود عادت کند، بازگشت دادن آن در سنین بعدی دشوار خواهد بود.
٣-٢-٢- دوران جوش و خروش و شور و التهاب است. در او نوعی حالت شیدایی و زمانی هم شور و شرآفرینی به چشم می خورد. شوریدگی و احساس که کاملاً حاکی از بیداری عواطف است در او آشکار است. چشمه های احساس و عاطفه از دوران او می جوشد و حتی ظهور رشد و معنویت نیز در او به همین سبب غلیان دارد.
برخی از آنان اسیر خود دوستی های شدید و احیاناً خودپرستی هستند و نیک و بدی های زندگی را براساس تمایلات درونی خویش ارزشیابی و ارزش گذاری می کنند. شورانگیز بودن و چشم به آینده دوختن خصایص جوانان، اعم از دختر و پسر است. آنان به تفکر درباره آینده، اغلب، همه چیز را ایده آل تصور می کنند.
در عین حال فراموش نکنیم که برای برخی از جوانان حالات و جنبه های مرضی به چشم می خورد. ممکن است حالاتی چون افسردگی و انزوا در آنان پدید آید. دوران نزدیکی در مقابل کناره گیری در آنان به چشم می خورد. جوان می خواهد با برخی همدم و همراز شود و در کنارشان قرار گیرد تا حرف دل خود را بزند.
٤-٢-٢- در جنبه روانی جوان، از جهاتی می توان گفت که او غرق در خود، فردگرا، وابسته به دنیا و ذهنیت خویش، در توجیه زندگی و مسائل آن است. چه بسیارند جوانانی که زندگی را براساس قضاوت های شخصی و بر مبنای تصافد و ندانم کاری به پیش می برند و اگر درباره مسائل آن دانا شوند درست تر عمل خواهند کرد.
عموماًبرتری طلبد و اگر شقاوت و بی رحمی از آنان سرزند، آن را نشانه نیرومندی، برای خود حق، و برای طرف مقابل نوعی استحقاق می شمارند. کلاً جوان به گونه ای است که استفاده از هر وسیله ای را نوعی واقع بینی و رآلیسم تصور می کند. در عین حال او کوشاست. زیربنای فکری او حقیقت طلبی است و سعی می کند که در همه عرصه های حیات از خود شایستگی نشان دهد.
در او حالت مقاومت است. در برابر امر و نهی ها می ایستد. انعقاد را حمل و بر بی اطلاعی طرف مقابل می کند. کمتر به خطای خود اعتراف می کند. در عین اینکه در خط کمال جویی و معرفت خواهی و در مرحله رشد و کمال ایمان و باور است.
٥-٢-٢- در عمل و رفتار رشید است. سعی می کند که زندگی خود را از خانواده، مستقل سازد و از والدین و اعضای خانواده جدا شود به گفته بزرگی، جوانی دوران پرواز از آشیانه هاست و البته پرواز به سوی مجالسی دیگر است. از تنها شدن و تنها ماندن وحشت دارد.
رشد خود را در دو عرصه به منتهای کمال می بیند: یکی در مبارزه با دشمن، آن هم در جبهه، دشمن را تحریک می کند که او را از میان بر دارد. دوم در حمایت از مادر، که موجبات و زمینه هایی را فراهم می کند که او را از خطر برهاند و این اقدام برای او ارزش تلقی می شود.
تظاهرات نوی در زندگی او می بینیم، در فرم حرکت، آرایش، آزادی خواهی، او در این عرصه با پیران کاملاً متفاوت است. او جوان است و تمدن پرور، می خواهد پیشبرد و پیشتاز و معروف باشد و آن را به هر بهایی که بتواند بپردازد، می کوشد که به دست آورد.
دوران تمرکز است بر وحدت شخصیت، سازش و انطباق، رعایت مسائل و ضوابط اخلاق، مراعات تقدم و تاخر در امور، تصور آرمانی و ایده آلیستی، خواهان ایجاد رابطه در ارزش و عمل، محتوا داری در خانواده، بذل همه امکانات در راه سامان دادن زندگی و خانواده
٣-٢ گذران زندگی
او دوست دارد زندگی را براساسی بگذراند که مقتضای خواسته ها و راه و رسم های درونی اوست. به هر چیزی دست می زند و در آن شور و التهاب خود را وارد می سازد. به کارهایی اقدام می کند و می خواهد در آن نامی و عنوانی برای خویش به دست آورد. از معروف بودن و نام و عنوان داشتن، بر سر دست بودن، و چشم ها را به سوی خود جلب و جذب کردن، خرسند است. این امر امری عمومی و برای گروه اکثریت است. نه عده ای که در اقلیت هستند.
دورانی زودگذر است، به تعبیری همانند نسیمی است که می وزد و به سرعت می گذرد. همانند ابری است که به کندی می آید و همانند برقی فانی می شود. حسرت پیران در این است که: جوان کجایی که یادت به خیر و آرزوی آن این است که کاش جوانی برمی گشت.
اصولاً در این سرای همه چیز زود می گذرد و گذشته باز نمی گردد. (دنیا به گذران چه نزدیک است و جوانی به سپری شدن چه نزدیک).
٤-٢ مشکل جوانان
چه بسیارند اموری که به نظر جوان مشکل به حساب می آیند و چه بسیارند بحران هایی که به نظر آنان بحران است و او را از هر سو احاطه کرده اند. ممکن است امری از دید سالمند مشکل به حساب نیاید و جوان آن را مشکل و دشوار بداند و برعکس.
اهم دشواری آنان عبارتند از: دشواری مالی، دشواری تحصیلی، دشواری سازگاری، دشوار جنسی، دشواری گذران اوقات فراغت، دشواری اضطراب، انزوا… که اغلب آنها از پیچیدگی دنیای معاصر و آشفتگی های ناشی از صنعت و مدنیت جدید ناشی می شود.
اهم بحران های آنان عبارتند از: بحران هویت، بحران اجتماعی شدن، بحران تمنیات جنسی، بحران اختلالات در جسم و ذهن و روان، بجران اخلاق، بحران تب و تاب در فقدان امکان دستیابی وی به هدف و غیره
اغلب این مشکلات و بحران ها ناشی از توجیه نشدن جوان در زندگی و هدفداری فقدان استعداد، سرخوردگی از افراد گوناگون، فقدان سرگرمی و یا اشتغال مناسب و جز آن است که برای هر مورد باید راه حلی ارائه شود.

گفتار سوم: اهمیت جوانی
مقدمه
کلمه جوان یادآور شخصیتی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است. مفاهیمی چون کار، ازدواج، شرکت در مجامع عمومی، مسئولیت پذیری، ورود به میدان عمل و غیره که با ذکر و یاد آن، واژه "جوان" به ذهن متبادر می شود.
برخی آن را با نام "جنون" ذکر کرده اند که مربوط به سموم هورمون های بلوغ و اختلالت در آن است و با همه مسائلی که درباره جوان مطرح است و با همه ناراحتی ها و بی نظمی هایی که دارد، دروان پرثمری محسوب شود.
ذکر جمله ای از کانت در این مقدمه ضروری است. او می گوید: بسیارند کسانی که گمان می کنند سال های جوانی بهترین ایام زندگی است، ولی در واقع چنین نیست. این ایام از رنج آورترین روزهای زندگی است، زیرا جوان در این ایام تحت انضباط شدید به سر می برد. به امید برنده شدن در مسابقه سخت به زحمت می افتد و زیاد فعالیت می کند و در حد اعلا سرما و گرما را متحمل می شود.
البته نظر کانت از این دید درست است، ولی عمومیت ندارد. جوانان ممکن است به علت توقعاتی که دارند از مسئله ای احساس رنج کنند و یا از شکستی احساس سرخوردگی نمایند، ولی در آنچه به دنیای جوانی آنان مربوط می شود، به ویژه از دید ناظران و سالمندان، دوران لذت بخشی به شمار می رود.
١-٣ اهمیت این دوره
اهمیت دوره جوانی را از دیدهای گوناگون می توان مورد بررسی قرار داد، که ما ذیلاً به نمونه ها و مواردی از آن اشاره می کنیم:
١-١-٣- در جنبه شخصی:
آن را دوران درخشندگی و فروغ زندگی می شناسند و نیز این مقطع را دوران سرور و شادمانی، دوران قوت و قدرت، دوران نشاط و امید، دوران کار و کوشش و دوران شور و هیجان خوانده اند از نظر بسیاری از مردم دوره زندگی واقعی همان دوران جوانی است. برای قبل و بعد آن کمتر می توان نقاطی درخشان تر از این مرحله پیدا کرد.
دوران ناهموار زندگی را پشت سر گذارده اند. بی تناسبی ها از میان رفته و اینان به افرادی مبدل شده اند که به واقع خوش اندام، نیرومند، و با ظاهری آراسته اند. از جهل ها و بی تجربگی ها بیرون جسته و به دانایی نسبی رسیده اند. عواطف آنان جهت دار و اراده ایشان نیرومند و قوی است. از حالات لاقیدی بیرون آمده و در خود احساس مسئولیتی می کنند. در کل، واجد شرایط و صفاتی شده اند که به حق باید گفت بسیاری از جوان از قدر و ارزش آن غافلند. چه زیبا فرمود امام علی علیه السلام که:
دو چیزند که ارزش آن شناخته نخواهد شد، مگر آنگاه که آدمی فاقد آن گردد: جوانی، و تندرستی از فرصت جوانی بهره ها می توان گرفت از جمله برای دوران پیری. رسول گرامی اسلام در این زمینه سخنی درس آموز دارد:
– بنده مومن خدا باید از خود برای خود بهره ها گیرد.
– از دنیایش به نفع آخرتش
– (در جوانی برای دوران پیری خود) یعنی در جوانی پیش از پیری
– در دوران زندگی برای پیش از مرگ
٣-١-٣- در عرصه سیاسی:
جوان ستاره درخشان عرصه سیاست و عامل قوام بخش و یا متزلزل کننده آن در هر کشور است. اینان با فرصت و ویژگی هایی که دارند می توانند بهترین مساعد را به جریان کلی توسعه جامعه داشته باشند و نیرومندترین عامل برای شکل دادن آینده آن به حساب آیند.
نقش آنها در توسعه کشور منحصر به فرد است. خود احساس می کنند که بار ماموریت تاریخی را در زمینه سازندگی کشور بر عهده دارند و در دفاع از کشور و مقدسات آن مسئولیت ایشان سنگین است. حق هم این است که اصلاحات بدون مشارکت آنان نمی تواند به ثمر بنشیند به ویژه که حق رای و مشارکت آنان فراتر از مرزهای آموزش خانواده و مدرسه و ابزار ارتباط جمعی است.
از نیروی جوان استفاده های بسیار می توان برد، از جمله در تهیه طرح های توسعه ملی، برنامه ریزی های مبتکرانه، اجرای سیاست های کشور، کمک به بسیج عمومی، تحقق برنامه های مربوط به صلح جهانی، تفاهم و همزیستی ملت ها، روابط دوستانه و همکاری بین کشورها، تحقق حقوق بشر، تحقق آزادی های اساسی و جز آن و کلاً اجرای سیاست های ملی و بین المللی می تواند به جوانانی متکی باشد که هدایت یافته و تربیت شده اند و امکانات خوبی در سر راه خود دارند و رنج بسیاری را متحمل نیستند.
٣-١-٣- اهمیت اجتماعی:
امام صادق علیه السلام در وصف جوانانی که نیکو تربیت یافته و دارای خلق و خوی نیکو هستند، فرمود:
– جوان خوش خوی کلیدی برای هر خیر است
– و به راستی که جوان بخیل (و بدخوی) همانند قفلی بر دروازه خیر و کلیدی برای شر است.
از نیروی جوان برای خدمات اجتماعی، اصلاح فضای جامعه، ترویج ایده ها، توسعه فعالیت ها و خدمات اجتماعی، مهار خشونت و تروریسم، جلوگیری از قاچاق، راه بندان فحشا و در نتیجه، تحکیم میانی خانواده، توسعه اخلاق، گسترش نظارت اجتماعی و غیره می توان بهره گرفت.
اینان توان ایجاد تحول وتغییر در جامعه دارند، برای تدوین نظامی عادلانه می توانند فعال باشند، افرادی پرانرژی و فعالند، از سازکاری متفرند، دوست دار دوری از پلیدی و انحرافند، روحیه فداکاری در آنان قوی است، توانایی لازم برای ایثار دارند. در ترویج ایده های خیر و در سازندگی و بازسازی جامعه می توانند اقدامات اجرایی ارزنده ای از خود بروز دهند.
٤-١-٤- اهمیت اقتصادی:
جوان، قوی ترین و ارزنده ترین نیروی کار در هر جامعه ای به حساب می آید. چرخ های عظیم اقتصادی را در هر کشور جوان به چرخش در می آورد. در پیشبرد اهداف اقتصادی و بهبود مناسبات آن، او را توانمندی فوق العاده است. حرفه ای معروف آنان: تولید، اصلاح و عرضه خدمات است و این خود رکنی مهم در وضع اقتصادی کشور به شمار می روند جوان می تواند در توسعه زیربنایی جامعه فعالیت های موثری از خود بروز دهد. مثل مشارکت در توسعه روستایی، آبادی زمین با تکیه بر اعتقادات، تشکیل کمیته توسعه روستایی، همکاری در تاسیس تعاونی ها، اجرای برنامه در رفع نیازها، تلاش در جهت برداشتن موانع، مشارکت در نهال کاری، کسب و به کارگیری مهارت های عملی، مشارکت در طراحی ها، ساخت و سازها، ارزیابی ها، ترمیم کسری ها، بهبود بخشیدن وضع تولید وغیره
او همچنین قادر قادر به عرضه خدمات در کارهای عام المنفعه است، مثل خدمات عمومی، تاسیس بزرگراه ها، بسیج منابع انسانی برای خدمت رسانی ها، همکاری های فنی و جز آن
٥-١-٣- اهمیت فرهنگی:
جوان می تواند در درخشندگی فرهنگی هر جامعه نقشی سرنوشت ساز بر عهده گیرد. براساس تجارب گذشته و حال اینان می توانند در ریشه کن سازی بی سوادی در کشور نقشی فعال عهده دار شوند. اجرای برنامه آموزش برای بیسوادان و کارکنان سازمان ها را بر عهده گیرند. تا اعماق کشور، در دورترین روستاها حضور یابند و فرهنگ کشور را در آن نقاط منتشر سازند.
چه بسیارند افکار و علوم، و حتی آگاهی های ضرور زندگی برای عامه که مردم فاقد آنند و چه بسیارند پاره فرهنگ های سرنوشت ساز و مدنیت آفرین که مردم مناطق دوردست فاقد آنها و یا از آن بی خبرند. نسل سالمند و عیال وار را این امکان نیست که طی طریق کند و با پذیرش مرارت های سفر و غربت آنان را به زندگی و سرنوشت خود هشیار سازد؛ اما جوانان فارغ البال ترند و امکان وصول به این مقصد با همت آنان میسرتر است.
زمینه سازی برای گسترش مدارس و تربیت در مناطق دوردست، فراهم آوردن امکانات تحصیل و ادامه آن برای نسل محروم، توسعه ارزش ها و هنر بیدارکننده، گسترش آگاهی های مربوط به جهان امروز و مدنیت ها به دست این نسل ممکن و میسر است.
٢-٣ ضرورت عنایت
عنایت به این نسل و سرمایه گذاری در جهت رشد آنان سرمایه گذاری سودآوری برای کشور و مملکت خواهد بود. جوان در دید پیامبر ما قدرت محسوب شده و می تواند عاملی قاطع برای حفظ صلح و امنیت در آینده باشد و نیز برای آینده خود و بشریت گام های اصلاحی ارزنده ای بردارد.
براساس آمار، حدود ١٤ درصد از جمعیت کشورهای توسعه یافته و حدود ٢٠ درصد از جمعیت در دست توسعه جهان را، نسل جوان تشکیل می دهند و بدین سان اینان گروهی عظیم و در خور اعتنایند. چنین گروهی در هر کشوری مشکلات اساسی و امیدهای آن جامعه را منعکس می سازند و نقش آنان در تغییرات اجتماعی بس مهم است.
خواسته های جوانان همه گاه برای خود و تحقق اهوای خویش نیست، که بخشی مهم از آن خاص جامعه و کشور است. با توجه به خواسته ها و برآوردن آروزهای ایشان می توان از تلاش آنان برای خدمت رسانی ها سود جست. باید چیزی به آنان داد و در مقابل، ده برابر آن را از ایشان گرفت.
٣-٣ پذیرش و برنامه ریزی
باید جوان را پذیرا شد و برای رشد و هدایت ایشان برنامه ریزی کرد. جامعه را برای آنان چنان درخشنده و امیدآفرین ساخت که حاضر به پذیرش آن از دل و جان باشند. به گفته رنه ماهو، دبیرکل سابق یونسکو جامعه ای که جوانانش آن را نپذیرفته باشند، در اصل جامعه ای خواهد بود بدون آینده و در نتیجه محکوم به زوال و هم این گفته کولریج مهم است که اگر جهان از حضور جوانان خالی شود، ماتمکده تاریکی بیش نخواهد بود.
جوانان نیروهایی هستند که می توانند آینده بشر را شکل دهند. در چهره های گوناگون شهری و روستایی، کارگر و دانشجو، آواره و متمکن، سالم و معلول، شریف و متخلف، در هر کشوری عرض وجود می کنند و در همه حال جزو آن جامعه و آن کشور به شمار می روند.
باید آنان را پذیرا شد و برای ساختن و به عمل آوردن ایشان برنامه ریزی کرد. در مسئولیت اجتماعی، در ادامه کار و تحصیل، در ایجاد زمینه برای کار، در امر ازدواج باید برای آنان سرمایه گذاری و برنامه ای حمایتی ترتیب داد که سرگشتگی و لاقیدی آنان خسارتی عظیم برای خود و مملکت خواهد بود.

گفتار چهارم: نگرش و موضع اسلام
مقدمه
جوانی گمشده ای است که سالخوردگان همواره با آه و افسوس از آن یاد می کنند و همه گاه در جستجوی آن هستند، اما آن را به دست نمی آورند و چه بسیار از سالمندان که به یاد دوران خوش جوانی ادای آن را در می آورند، یعنی همانند جوانان لباس می پوشند و حرکت می کنند و حتی همچون جوانان می خواهند که متهور و بی باک باشند، اما افسوس…
جوانی همان جوانی است، با هیچ یک از مراحل و دوره های عمر مشابه نیست و پس از گذشت نیز عودت داده نخواهد شد. به همین علت هم اولیای جوانان باید در برابر این دوره و مرحله هشیار باشند وهم خود جوانان این مرحله را قدر بدانند.
رسول گرامی اسلام، آن مربی گرانقدر الهی به تربیت این نسل پرداخت که در جهل و خرافه تربیت شده بودند و شرکت و جاهلیت در اندرون آنان ریشه دوانده بود. در سایه برنامه ریزی ها و تلاش های جهت دار و اندیشیده، از آنان چهره هایی عظیم و برجسته ساخت که بعدها مایه فخر بشر شدند و سمبل افراد واراسته و شریف؛ بر وی درود خداباد او نسل جوان را قلب امت خواند و سازندگان جامعه نوین و اسلامی خویش را نواخت و این نکته را بارها متذکر شد که: جوانان با من هم پیمان شدند و پیران با من مخالفت کردند.
١-٤ دید و نگرش اسلام
رسول گرامی اسلام از نسل جوانان تابلویی تصویر کرد که مورد استناد و استفاده صاحبنظران قرار گرفت. جوانان را سرمایه بالقوه هر سرزمین معرفی کرد و عملاً نشان داد که جوانان در پیشبرد اهداف و مقاصد جامعه اسلامی نقشی اساسی می توانند ایفاء کنند.
در وصف آنان فرمود آنان ارق لفتده و یا افردی دل نازکند و بدین سان باید حال و وضع ایشان را رعایت کرد و موقعیت آنان را پاس داشت و نیز فرمود به سوی خیر شتابان تر از دیگران اند. و یادآور شد که از این توان و آمادگی باید به نحوی شایسته و درخور سود جست.
جوان در دید پیامبر قدرت به شمار می رود. او می تواند عاملی قاطع برای حفظ صلح و امنیت در آینده باشد و نیز برای آینده خود و جهان بشری گام های اصلاحی و ارزنده بردارد.
هر جامعه ای برای تحقق اهداف و مقاصد خود به نیروی جوانان نیاز دارد و البته آنان نیز برای رشد و پیشرفت و حرکت های بعدی خود به وجود اولیا و مربیان شایسته و هادی نیازمندند.
این مهم است که جوان از دوره های قبل حیات به نحوی تربیت شود که به تناسب رشد، خلق و خوی کودکانه را به کناری گذارد و به پیش رود. رسول خدا فرمود: خدا از جوانی که برای او خوی و رفتاری کودکانه نباشد، خرسند است.
٢-٤ قرآن و جوانان
آیات متعددی از قرآن در وصف جوانان و جوانمردی های آنان و در واقع درسی برای نسل جوان امروز است.
١-٢-٤- قرآن از اصحاب کهف سخن می گوید که جوانانی برومند و سلحشور بودند و در برابر دستگاه فاسد زمامداری مقاومت کردند و در تعقیب آنان، این جوان ها به غاری پناه بردند و خداوند آنان را در غار به خوابی بس طولانی فرو برد و وجود آنها و بیداری و خوابشان را آیتی برای بشر قرار داد. اینان به غاری پناه بردند چرا که به پروردگاه خود ایمان آورده بودند.
٢-٢-٤- قرآن داستان ابراهیم پیامبر را نقل می کند که در جوانی با عموی خود و آنگاه با قوم خویش به محاجه برخاست و خورشید پرستی و ماه پرستی و ستاره پرستی را با دلیل محکوم کرد و بت های قوم را با تبر درهم شکست.
٣-٢-٤- قرآن داستان اسماعیل پیامبر را نقل می کند که در جوانی سر به فرمان خداوند بود و در برابر فرمان پدر آماده قربان شدن، از این رو به پدر عرض کرد: ای پدر آنچه را بدان ماموری انجام ده که من در برابر آن صابرم.
٤-٢-٤- قرآن از داستان موسی سخن می گوید که در برابر آن فرد فرعونی که بر فرد متدینی سخت گرفته بود، ایستاد و آن قبطی را به قتل رساند و فرعون را بر ضد خود برانگیخت و بعد هم به خدمت شعیب درآمد.
٥-٢-٤- قرآن از داستان یوسف و پاکی وی می گوید که رنج و مرارت زندان را پذیرفت، اما تسلیم گناه نشد و مدت ها در آن وضع و در کمال محرومیت و مشقت روزگار گذراند.
٦-٢-٤- قرآن از داستان مریم، مادر عیسی، سخن می گوید که دختری جوان و پاکدامن بود و خداوند او را به پاکی و عفت برگزید و بر زنان جهان برتری داد.
نمونه های این قبیل جوانان در اسناد اسلامی ما فراوان اند، و این خود حکایت از عنایت پروردگار جهان به نسل جوان دارد که رسول خدا آن موضع و نظر الهی را در جامعه خویش با الگوهای شایسته به ارائه و تحقق کشاند.
٣-٤ تحسین ها از جوان
پیامبر اکرم در طول مدت نبوت خود جوانان را به دور خویش گرد آورد و آنان را در خصوص مسئولیتی که بر عهده ایشان بود آگاهی و آمادگی بخشید این جوانان الحق چه آزمایش های مطلوبی را متحمل شدند و چه نیکو از عهده امتحان ها برآمدند. اینان در جنگ و جبهه و در عرصه های اجتماعی، در جریانات سیاسی زندگی های فوق العاده ای از خود بروز دادند و مهم این بود که رسول خدا از آنان قدرشناسی کرد.
گاهی به آنان ماموریت های تبلیغی محول می کرد و زمانی آنان را به سوی جبهه اعزام می داشت؛ در مواردی آنان را وادار می کرد که پیام سیاسی به گروهی برسانند و ابلاغ آن البته بدون خطر نبود. نمونه های این قبیل جوانان در عصر پیامبر محدود نبوده، علی علیه السلام سرآمد همگان و سمبل و نمونه این راه بود. چه بسیار از فتوحات بزرگ اسلامی که به همت او به ثمر رسید، او حتی در عصر قبل از هجرت دورادور مراقب پیامبر بود تا خطر متوجه آن حضرت نشود.
عمار یاسر جوانی برومند و در خدمت پیامبر بود. پیامبر و مادرش به دست مشرکان به شهادت رسیدند و او پیامبر را پشتوانه و پدر خود به حساب می آورد و رسول خدا نیز به او عنایتی بسیار داشت. مصعب بن عمیر؛ به سبب قبول اسلام، مطرود پدر و مادر شد و رسول خدا او را برای تبلیغ اسلام به مدینه فرستاده و وی در آنجا درخشندگی بسیاری از خود بروز داد و زمینه را برای پذیرش پیامبر و هجرت آن حضرت به آن شهر فراهم ساخت. پیامبر اکرم هم چنان از جوانان بهشت سخن می گفت و حسن و حسین را دو سید و آقای بهشتیان معرفی می فرمود.
٤-٤ پست ها و ماموریت ها
ما نمی خواهیم بگوییم که در عصر پیامبر همه پست ها و ماموریت ها در اختیار جوانان بود، بلکه می گوییم رسول خدا به این نسل عنایت بسیار داشت و در ماموریت ها و پست هایی که به افرد محول می کرد، با توجه به شان کار و ماموریت، جوانان را بیش از همه مدنظر قرار می داد. رسول خدا در سال هشتم هجرت به مکه رفت و آن شهر را فتح کرد. جنگ حنین و هوازن در همان زمان اتفاق افتاد. بعدها به حج عمره رفت و اعمال آن را به جا آورد. در حین بازگشت عناب بن اسید را که جوانی خردمند بود به ولایت و فرمانداری مکه منصوب فرمود، در صورتی که او جوانی در مرز ٢١ سال بود.
و یا در دوران قبل از هجرت که مصعب را برای تبلیغ دین و معرفی اسلام به مدینه فرستاد، وی در آن هنگام جوانی در مقطع سنی ١٧-١٨ بود. او برای تبلیغ دین، خود را با هر خطری مواجه ساخت و با چنان شور و شوقی به ادای وظیفه پرداخت که مایه حیرت دیگران شد و سرانجام هم در جوانی در گرماگرم جنگ احد به شهادت رسید و در قبرستان احد دفت گردید.
رسول گرامی اسلام در اوایل سال ١١ هجری اسامه بن زید را فرمانده لشکری کرده بود که به سوی روم باید حرکت می کردند. اسامه در آن هنگام ١٨-٢٠ سال داشت و این مایه شگفتی اصحاب پیامبر بود. سربازانی در لشکر او شرکت می کردند که سن آنان از ٧٠ متجاوز بود و برای برخی از مدعیان، تحمل این جوان گران می آمد، اما در عین حال ناگزیر از حضور در لشکر او بودند.
٥-٤ حمایت ها
چه بسیار از سران قوم که درباره اعطای پست مسئولیت به جوانان بر پیامبر ایراد می گرفتند، رسول خدا در حکم خود استوار بود و ابلاغ جوانان را در برابر اعتراض سالمندان لغو نمی کرد. گو اینکه پیامبر حق داشت زیرا اولاً از جانب خدا ملهم و مامور بود، ثانیاً آن حضرت درباره مصالح است مسائلی را می دانست که دیگران قادر به درک آن نبودند. سربازان اسامه بن زید از فرمان او تبعیت نمی کردند و به رسول خدا در این زمینه طعنه می زدند که پیامبر فردی کم سال را به ریاست و امارت ما برگماشته است. رسول خدا طعنه ها و اعترافات را شنید، آنگاه به منبر رفت و فرمود شما امروز به موضوع ریاست اسامه طعنه می زنید، قبلاً هم به پدر او طعنه می زدید. به خدای قسم که پدرش زید در امارت و رهبری لشگر لیاقت داشت و امروز پسرش نیز همان لیاقت را بروز داده است حتی اسناد سخن از این می گویند که پیامبر فرمود خدا لعنت کند آن را که از لشکر اسامه تخلف کند.
٦-٤ جوان در اعصار دیگر
بررسی های تاریخی حکایت از آن دارند که ائمه علیه السلام به تبیعت از پیامبر گرانقدر اسلام به جوانان ارزش می دادند و ما این مسئله را در زندگی حضرت علی علیه السلام و دیگر معصومین آشکارا می بینیم. همگامان و همراهان علی را در عرصه حیات و در جبهه و جنگ در نظر آورید. یاران حسین علیه السلام را شماره و بررسی کنید، اصحاب امامان باقر و صادق علیه السلام را بنگرید که اغلب آنان جوان یا در مرز جوانی بودند.
ائمه حتی درباره جوانان سفارش هایی ویژه کرده اند، از جمله امام صادق علیه السلام به یکی از یاران خود به نام احوال فرمود مردم کوفه از امر ولایت چگونه استقبال می کنند؟ وی پاسخ داد بسیار کم امام فرمود سرمایه گذاری و همت خود را متوجه جوانان کنید که به سوی خیر شتابان ترند.

فصل دوم: خصایص فردی جوان
بحث مربوط به خصایص فردی جوان را در شش فصل به بررسی می گیریم:
در فصلی از آن از جنبه های زیستی و غریزی جوان سخن می گوییم و راجع به وضع ظاهری او در خصوص قد و رشد، قدرت بدنی، ویژگی های غریزی، عشق جدید و رفتار جنسی وی بحث خواهیم کرد.
فصل دوم در معرفی ابعاد ذهنی جوانان و در آن از هوش و خرد و اندیشه و تفکر، و حافظه و دقت و تخیل و تصور جوان و خرد او و پندارها، شکل گیری استعدادهای وی سخن خواهیم گفت.
فصل سوم درباره بعد عاطفی جوان و از کلیات عاطفی او، از ترس ها، خشم ها پرخاشگری ها، عشق ها و امیدها، قدرت عاطفی و انزواجویی او بحث می کنیم.
فصل چهارم راجع به جنبه روانی جوان و از کلیت روانی، همچنین از شخصیت و هویت جوان و آرمانگرایی و استقلال طلبی او، از منطق خواهی و تفوق طلبی وی نکاتی مطرح خواهیم کرد.
در فصل پنجم از بعد دینی و مذهبی جوان بحث می کنیم و از شور مذهبی و صفای معنوی وی، از پاکی و قداست او، از فداکاری دینی، از عبادات او و نیز از تردید مذهبی وی در سنین جوانی سخن خواهیم گفت.
در فصل ششم از بحث رفتاری جوانان و کلیت رفتار آنان تظاهرات رفتاری و آزادی خواهی ایشان حالت تهاجمی، و مواضع او، رفتار رنجاننده و پختگی رفتار سخن خواهیم گفت.

گفتار اول: در جنبه زیستی و غریزی
مقدمه
دوران نوجوانی پایان می یابد و نسل ما در دوره ای جدید، متفاوت با دوران قبل و بعد قرار می گیرد. هنوز آثاری از تحولات مربوط به دوران نوجوانی و حتی قبل از آن در وی دیده می شود که در رفتار و اتخاذ مواضع او اثر می گذارد تحولات عمده جسمی پایان می یابد و او در مرحله ای ویژه از تغییرات قرار می گیرد.
آن همه آشوب ها و آشفتگی ها که در زمینه قد و وزن وجود داشته است، اینکه فروکش می کند و جوان قدم در مرحله تدریجی آرامش و تثبیت به پیش می رود. افزایش سن، خود عاملی است که در اندام و قوای جسمانی فرد اثر می گذارد و جوان را با نوعی خاص از عواطف و حالات روانی روبرو می سازد.
١-١ ادامه تغییرات
تحولات و تغییراتی که از دوران قبل از بلوغ در آدمی پدید می آید در دوران جوانی به وضع و شرایطی منجر می شود که او ثمره آن را می چشد و احساس می کند سرعت رشد از میان می رود و او در این مقطع در وضع و موقعیتی قرار می گیرد و ناظر به رشد کند خود می شود، که آن نیز به فنا و زوال کشانده خواهد شد.
شور و غوغای جسمی فروکش می کند و دگرگونی های لازم در او پدید می آید؛ ترشح غدد جنسی در این مقطع وضع ثابتی پیدا می کند و دگرگونی های بیلوژیک در داخل بدن او وضع ثابت و آرامی را می یابد و این توقف ها در زیست، زمینه ساز افزایش در بعد نشاط و آرامش روانی به شمار می روند.
از حدود سنین ٢٤ به بعد وضع بدن تثبیت می شود و جوان در اندیشه آن است که حال و وضع خود را دریابد: در این سنین می توان درباره او داوری کرد که بلند قد است یا کوتوله، و او می تواند درباره خود داوری نیکویی داشته باشد و احساس سرافرازی یا حقارت کند.
دگرگونی ها و نقایصی که از قبل در آدمی بود و در دوران کودکی و نوجوانی برای رفع و زدودن آنها اقدامی صورت نگرفته بود، اینکه در وضع و شرایط خود باقی مانده است و محتملاً تا پایان عمر ادامه خواهد یافت همچون: اختلالت قلبی، نقایص مربوط به شنوایی و بینایی، لنگی پا، فلج عضوی و غیره و طبیعی است این وضع و شرایط در رفتار و حالات فرد اثر می گذارد.
٢-١ وضع چهره
صورت و ابعاد و جوانب آن در نوجوانی الگوی فوق العاده ای دارد، از آن بابت که اغلب در معرض دیدها و داوری ها قرار می گیرد. برای زیبایی آن یک موضع است و برای زشتی آن موضعی دیگر. این امر در دختران آثار بیشتری دارد و ممکن است او را به غرور (در صورت زیبایی فوق العاده) و احساس کهتری و حقارت (در صورت زشتی بسیار) بکشاند.
بسیاری از آرایش های افراطی در جوانان در واقع تلاشی است برای زیر پوشش قرار دادن زشتی ها، ادا و اطوارهای در حرکت و رفتار که گاهی وضع زننده و مسخره ای پیدا می کنند، اغلب از این دید شایان توجه است؛ اگرچه برخی از افراد در آراستگی و حفظ ظواهر تلاش می کنندو این امر برای آنان جنبه طبیعی و عادی دارد.
در همه حال این اصل پذیرفتنی است که وضع چهره و صورت ممکن است تعادل جوان را بر هم زند، او را به خود مغرور و یا دچار احساس کهتری نماید؛ اگرچه شرایط درونی نیز در این وضع و حالت بسیار موثر است و نشاط و طراوت ها و در مواردی نگرانی های ناشی از ظاهر، باید از آن دید مورد عنایت قرار گیرد.
٣-١ قد و رشد
در اوایل جوانی وضع قد و رشد همچنان رنگ و هوای ثابتی پیدا نمی کند و رو به افزایش دارد؛ ولی براساس دید و نظر زیست شناسان، این رشد تا حدود سنین ٢٤ و گاهی زودتر ادامه می یابد و در جهت آخرین مرحله رشد و سیر خود حرکت می کند.
توجیه علمی آن را چنین ذکر کرده اند که: معمولاً پس از آنکه غضروف های نقاط اتصال از میان می رود، استخوان ها قادر به رشد نیستند و این فعل و انفعال در ٢٠ تا ٢٥ سالگی جریان دارد. و البته در این مرحله رشد طولی بدن آرام می شود و دیگر آن شور قبلی را ندارد. در عوض بر میزان قطر بدن افزوده می شود و به اصطلاح عامیه آدمی تنومند و محکم می گردد.
در سخنی از امام امیرالمومنین آمده است که طول قد در ٢٤ سالگی کامل می شود. و در سند دیگری این رشد تا ٢٣ سالگی ذکر شده است. و شما می دانید که دیدگاه زیست شناسان دوباره رشد طولی اکثر افراد همین مرز است. نظر امام صادق علیه السلام نیز در مرز همین سنین و براساس سندی ٢٢ تا ٢٤ ساله ذکر شده است.
تغییرات رشد پس از ٢٠ سالگی بسیار خفیف است و به نظر برخی از زیست شناسان در آنگاه که جذب و دفع مساوی شد، رشد، متوقف می شود. و جوان می تواند برای خود حسابی باز کند که در چه وضع و موقعیتی قرار دارد و از آن سن به مرحله اتخاذ موضع، جبران کاستی ها، و غرورداری درباره موجودی ها می پردازد.
٤-١ قدرت بدن
از زمان تولد، زندگی خود را با ضعف آغاز می کند. و به تدریج که سنینی بر او گذشت بر قدرت و قوت او اضافه می شود و طبیعی است که این قوه و قدرت در جوانی به اوج خود می رسد. و البته قدرت جوانی امری مادام العمر نیست روزگار ضعف و ناتوانی به ویژه در دوران پیری بر سرجای خویش است.
آری، ضعف و ناتوانی قبل از بلوغ به نیروی جوانی منتهی می شود ولو با دلی شاد و افتخارآمیز به سوی آن روان می شود. او در اوج قدرت و نیروی بدنی و کاملاً در حال رشد است و بر دامنه آن افزوده می شود که این خود سبب بروز جوش و خروش هاست.
او دنیایی از ذخیره انرژی است که از آنها می تواند در جنبه نفی و اثبات امری استفاده کند. در هر روزی که بر او می گذرد احساس می کند که نیرومندتر شده است و این خود سبب زدودن نگرانی های قبلی است.
اوج قدرت بدن براساس تحقیقی، سن ١٩ برای پسران تحقیقی، سن ١٩ برای پسر و ٢٠ برای دختران است و پس از آن کمی نزول تدریجی در آن به چشم می خورد. البته در ساله تمرین ها و ممارست ها می توان بر دامنه آن افزود، احساس چنین قدرتی به جوانان گرمی و طراوت و صفا می بخشد.
٥-١ وضع غریزی
بیداری جنسی که در دوران نوجوانی پدید آمده بود، او را به خواستاری در عرصه فعالیت جنسی وا می دارد و این خواستاری با افزایش سن در دوران جوانی، به ویژه تا سنین ٢٢ و ٢٣ در منتهای اوج است و شدت و التهاب آن گاهی ممکن است جوان را از حال تعادل خارج سازد.
قوای شهوانی تعادل او را بر هم می زند و جوان را تحریک می کند و به سوی جنس مخالف می کشاند. علایق و رغبت ها به تبع آن گسترده و متغیر می شود و افق فکری ویژه ای برای او پدید می آورد. غریزه و رغبت ها به تبع آن گسترده و متغیر می شود و افق فکری ویژه ای برای او پدیده می آورد. غریزه کور است و بی شعور و فشار آن از درون به بیرون است، اگرچه بیرون نیز در تحریک درون نقشی موثر دارد.
او در وضعی است که باید ازدواج کند و آن التهاب درونی را فرونشاند که خود آن سبب جلوگیری از مفاسد و آلودگی ها می شود. البته خواستاری اقناع عاملی برای تکامل و سببی برای رشد اجتماعی و ورودی به دنیای وسیع تر اجتماع نیز خواهد بود که آن خود مسئولیت و در عین حال ضرورتی به شمار می رود.
دوره انتظار عشق است و جوان همیشه به تنها عشق تکرارنشدنی می اندیشد. او برای آن عشق بهترین هیجانات و لحظات را حفظ می کند و چنین وضعی احساساتی انتظارات جدیدی را در خصوص آشنایان جنس مخالف تولید می کند و نیز امور جنسی از جمله وسایلی است که آدمی به وسیله آن اخلاق و صفات خود را ابراز می دارد و نشان می دهد که فردی کامل و یا تربیت نیافته است.
٢-١ عشق های جدید
بیداری غرایز در همان دوران نوجوانی سبب بروز تمایل جنسی می شود و در دوران جوانی آن تمایل به طور کامل شکفته می شود و پسران و دختران ما را در برابر طوفان آن قرار می گیرد. خواستار ازدواج چه به صورت دائم و اغلب به صورت موقت و گذرا تا اوایل جوانی از ثمرات آن است. ولی از حدود سنین ٢٠ اصرار به تشکیل خانواده و داشتن عشق کامل و رساست.
این عشق که از قبل شعله کشیده، در جوان با روند اجتماعی ویژه ای همراه خواهد بود و الحق در خط آن است که ارگانیسم او را دگرگون کند. به صراحت می گوییم که برخی از اختلالات مزاج و رفتار در جوانان زاییده همین امر است و این امر ممکن است جوان را گاهی به لغزش و انحراف بکشاند، مگر آنگاه که راهی قانونی و طبیعی در سر راه جوان قرار گیرد، یعنی به ازدواج منتهی شود.
عشق ها در این سنین اغلب رمانتیک، خیالی، مبتنی بر صفا و انس و چیرگی دلدادگی ها و همدردی و همراه با نوازش از یکدیگر چون نوازش گلهاست. عشق به زن شدن، مرد شدن، مادر یا پدر شدن در آنان زنده می شود که از طبیعی ترین و کامل ترین تمایلات است و نیز این امر حاکی از داشتن رشدی عادی به شمار می رود.
٧-١ رفتار جنسی
جوان دارای خودنمایی جنسی است و رفتارش همراه با عاشق پیشگی، علاقه به جنس مخالف، تزیین به آرایش خود، و حتی در جنس مذکر برخوردهای عصبی در خط سلطه و تفوق است. رفتار هیجانی و توام با بی حوصلگی و زود از حالت اعتدال خارج شدن، مطرح است.
در اغلب افراد تمایلات شهوانی بر عقل غلبه می یابد و آنان را گرفتار خود می سازد. حتی در مواردی تضاد بین غریزه و دین به وجود می آید و متاسفانه در اکثر افراد غریزه سلطه می یابد. البته این امر بستگی به تربیت دینی و شرایط جو و محیط دارد و نیز تربیت اراده برای ثبات و استواری در رفتار از نکات مهم است.

گفتار دوم: در بعد ذهنی
مقدمه
جوان در بعد ذهنی نیز خصایص و امتیازاتی دارد که او را از دیگر گروه های سنی متفاوت می سازد. او در وضع و در شرایطی قرار دارد که تحولات سریع ذهنی را پشت سرگذارده و تقریباً به وضع تثبیت شده ای دست یافته است. تفکرات او اغلب صورت انتزاعی دارد، ولی تنازع بین عقل و احساس هم چنان در وی موجود است.
کنجکاو است و اهل تفحص و تجسس و در این امر جدی است. دوست دارد از جریانات و از چرایی امور سر درآورد. و بحران تردید در او بیش یا کم وجود دارد. همچنان گاهی خیالپردازی می کند و گاهی افسانه گرا می شود تنش بین خیال واقعیت گاهی او را به خود مشغول می دارد، در عین آنکه در واقعیت ها سعی می کند از عمق یک رویداد سر درآورد و ریشه و منشا امور را کشف کند.
١-٢ در هوش و خرد
هوش فرد در همان دوران نوجوانی وی به منتهای خویش می رسد اگرچه طبق تحقیقات کزاد در سنین ١٨ تا ٢١ هوش مجدداً رو به افزایش می نهد و او مدعی است که از سنین ٢٢ تا ٢٩ مجدداً دچار افت شده است.
به هر میزان که از سنین جوانی انسان بگذرد، به پختگی عقلی بیشتری دست می یابد، و بیشتر اهل تامل و اندیشه می شود. هیجانات او نیز تعدیل می گردند و جوان بهتر می تواند فکر کند و تصمیم بگیرد. مغز که کانون تعقل است، رشد نهایی خود را تا سنین ٣٥ ادامه می دهد و طبعاً فرد نیز به تناسب آن در رشد و افزایش است.
البته نوع خردمندی جوان هم چون پیران نیست، اگرچه ذهنش فعال است. میزان تجارب و به اصطلاح عامیانه گرم و سرد چشیدن او محدود است و افزایش سنی لازم است تا او به تجربه سالمندان دست یابد. در سخنی از امام صادق علیه السلام آمده است که او در ٢٨ سالگی از نظر عقلی (زمینه ذهنی) در منتهای رشد و کمال است جز اینکه تجارب او اندک است.
مسئله کمال عقلی در اسناد فراوانی سنین ٢٨ ذکر شده است. از جمله آنکه این سخن از امام امیرالمومنین آمده است که فرمود: ولی این نکته نیز مقدم است که اضافه کنیم او تا سن ١٨ در دنیای از احساس به سرد می برد، آنچنان که عقل او تحت پوشش آن است و به هنگامی که از این سن فراتر رفت، عقل براحساس به سر می برد، آنچنان که عقل او تحت پوشش آن است و به هنگامی که از این سن فراتر رفت، عقل براحساس می چربد و به تدریج از قدرت آن می کاهد.
در سند دیگری منتها و کمال عقل قرین باسن رشد مغز ذکر شده آن در ٣٥ سالگی است و از آنها به هر میزان که بر عقل و خرد فرد افزوده شود نتیجه فزونی تجربه هاست.
٢-٢ اندیشه و تفکر جوان
جوان در وضعی است که اگر راحتش بگذارند، می تواند خوب اندیشه کند. و غرض از راحت گذاردن او این است که ذهن او را به مسائلی چون مسائل خانوادگی، درگیری والدین، مشکل مالی و اقتصادی، سرزنش های مربوط به تحصیل مشغول ندارند. محیط امنی در خانه یا مدرسه برای او فراهم باشد.
گفتیم قدرت ذهنی او قوی و تفکر انتزاعی است. پس، امکان بررسی و تحلیل برای او وجود دارد. خود او نیز اندیشیدن را درست دارد، به ویژه از آن بابت که کنجکاوی، چراجویی و تفحص او شدید است و می خواهد از رمز و راز امور سر درآورد. البته شیوه تفکر پسران عموماً انتزاعی و شیوه تفکر دختران به واقعیت نزدیکتر است و با افکار بسیط بیشتر دست و پنجه نرم می کنند.
این مشکل در اندیشیدن برای جوان مطرح است که واردات فکری او اندک است، از مدرسه زندگی کماکان درسی کامل نگرفته و در نتیجه تجارب کافی ندارد. در عین حال آنجا که در اندیشیدن درماند، بیشتر حالت انتقادی به خود می گیرد و افکار درست و نادرست را درهم می آمیزد و طبعاً نمی تواند به نتیجه ای درست و قطعی برسد. به ویژه آنکه به علت غرور و تلاش در اثبات شخصیت، سعی می کند که در همه مسائل اظهار نظر کند و باورش شود که فردی صاحب رای و دارای اندیشه های مهم است.
٣-٢ حافظه و دقت
اگر حافظه را به شکلی که ذکر کرده اند استعداد بدانیم، باید به این باور برسیم که با افزایش سن بر میزان استعداد دائماً افزوده می شود، و این خود از سرمایه های مهم و عظیم زندگی بشر است و بخش اعظم توفیقات در علم و زندگی در سایه آن نهفته است.
بی شک توانایی هایی از قبیل حافظه و تخیل در دوران جوانی رشد می کند، اگرچه پیشرفت هوش در سن ١٥-١٦ به اوج خود می رسد و می دانی که حافظه بخشی از ترکیبات هوشی است جوان می تواند بسیاری از مسائل را به ذهن بسپارد و اندوخته ای از علم و دانش برای خود گرد آورد، ولی فراموش نکنیم که در این امر دو نکته مهم نیز درخور ذکر است: ابتدا ذهن باید تا حدود امکان فارغ البال باشد و جوان درگیر و دار مسائل بیهوده زندگی دست و پا نزند و دیگر، او قادر است که مدرکات را حفظ کند و این نکته، هشدار و تذکری است به معلمان و مربیان که در تدریس باید این نکته را بیشتر مدنظر داشته باشند.
آری، در این سن حافظه کامل تر و جوان متفکرتر و منطقی تر می شود و اینکه با موفقیت می تواند محتوای درس و آموخته ها را به خاطر بسپارد و آن را به کار بندد و این درست در زمانی است که وضع نوجوان و بلوغ از سازمان یافته و وی می تواند خود را با شرایط اجتماعی سازگار و منطبق سازد.
درباره وقت جوان باید متذکر شویم که او در این مقطع بحران بلوغ را پشت سرگذاشته و از آن حالت پریشانی و آشفتگی ناشی از فقدان تثبیت بلوغ بیرون آمده و می تواند درست بیندیشد و درست دقت کند. دوران جوانی، به ویژه از اواسط آن، این امکان را به جوان می دهد که دقت خود را به مرحله عادی سازی برساند که خود عاملی مهم برای ورود به دنیای تخصص است (می دانیم که در کارهای تخصصی چون جراحی، صنعتکاری و غیره دقت، یک رکن به شمار می رود)
٤-٢ تخیل و تصور
حالت رویایی خیال بافی، خیال پردازی، سیر در دنیای اوهام که در دوران بلوغ و نوجوانی نمود داشت، فروکش می کند و جوان به واقعیت نزدیکتر می شود، ولی در عین حال باید گفت که:
جوان، مخصوصاً در سال های اول جوانی، همچنان خیال باف است و به دنبال ایده آل خود قدرت تخیل و پرواز می دهد و دنیای زیبایی از زندگی آینده در ذهن خود رسم می کند و به آن دلخوش می شود. زندگی تخیلی گو اینکه افسانه و توخالی است، اما زندگی او را غنی تر می سازد و وی را از حالت تاثر و کدورت و رنج بیرون می آورد و زمینه را برای حرکت جدید وی فراهم می سازد.
در امر خیال بافی، تجارب، نقشی مهم و اساسی دارند. هرقدر دنیای فرد وسیع تر باشد، او به عالم خیال و در سرزمین های رویایی واردتر می شود درباره آنچه دیده و یافته است، به اندیشیدن و در رویا فرو رفتن می پردازد و نظریه پردازی می کند این امر در مورد دختران نیرومندتر است، از آن بابت که آنان به دنیای احساس نزدیک ترند جوان ازدواجی نکرده و خانواده های تشکیل نداده اما در اندیشه فرزند خیالی و دوختن لباس و تزیین محل خواب و کیفیت پرستاری او بر می آید.
در پسران، خیال بافی ها دارای صورتی محسوس تر و به واقعیت نزدیکتر است و آنان را سوی بنای آینده زندگی هدایت می کند و مسائل محسوس زندگی را در ذهن آنان زنده می سازد و حتی در مواردی به حل و کشف مسئله ای دست پیدا می کند، اما در دختران مسائل خیالی محسوس نیستند و یا کمتر محسوس اند.
٥-٢ خروج از پندارها
به هر میزان که جوان بیشتر وارد زندگی می شود و با واقعیت ها بیشتر ارتباط برقرار می سازد. از جهان وهم و پندار بیشتر بیرون آمده و از خیال بافی های او بیشتر کاسته می شود و این امر او را به دنیای حضور می کشاند تا همه چیز را ببیند و درباره آنها داوری کند.
در پایان دوران جوانی، او در شرایطی قرار می گیرد که باید گفت خیالات وی با او خداحافظ می کنند و وی در جوشش و التهاب خیال بافی و زندگی رویایی نیست از تخیل استفاده می کند، ولی برای ساختن (تخیل اختراعی) از رویاها بیرون می آید وارد جهان واقع می شود و می کوشد خود را با آن مطابقت دهد.
اینان در اواخر دوران جوانی سعی می کنند که به تجدیدنظر در پندارها و خیال های خود بپردازند و آنها را تا حد امکان اصلاح کنند. و چه بسا افسوس می خورند که چرا در گذشته فلان پندار غلط را در خود داشته و پرورانده اند. همچنین خطاهای گذشته در پندارهای منجر به عمل، او را دچار عذاب وجدان می سازند؛ زیرا او در وضعی قرار دارد که می داند و می فهمد که بد کرده و خطای فاحشی را مرتکب شده است.
٦-٢ شکل گیری استعدادها
بسیاری از استعدادهای جوانان در سنین جوانی به فعل در می آید و این امر در صورتی است که ویژگی ها و امکانات مربوط به عمل برای آنان فراهم باشد. قرار دادن جوان در دنیای از اندیشه ها و ابزار سببی برای ورود او به دنیای ابداع و اختراع است. بیشترین بیداری های ابداعی افراد مربوط به این سن است.
استعداد نویسندگی، سرودن اشعار، کارهای هنری در این سنین کاملاً شکفته شده و به ثمر نشسته است. به ویژه که به گفته عالمی جوانی عصر ذوق و تخیل رمانتیک است. احساس و تخیل همانند آتشی در درون جوان شعله ور است بسیاری از آنان شعر می سرایند و در اشعارشان بوی جوانی به مشام می رسد. همه چیز را با عینک سرخ می بینند، برخلاف سالمندان و به سن نشستگان، که از اشعارشان بوی عرفان برمی خیزد.
استعدادها مشخص است و افراد سعی می کنند که تدریجاً خود را به سوی جهتی که استعداد برای آنان معین کرده، جهت دهند و این امر بدان شرط است که زمینه برای فعالیت و حرکت، ابداع و اختراع، دستکاری و مواجهه با اشیا برای آنان میسر باشد. و دولت در این زمینه وظیفه ای سنگین بر عهده دارد.

گفتار سوم: در بعد عاطفی
مقدمه
عواطف از سرمایه های ارزنده و گرانقدر جوانان است، به شرطی که اندیشیده و در خط تکامل باشد؛ در سایه عواطف است که محبت؛ وفاداری، انس، حمایت از افتادگان و محرومان مطرح می شود. شور و شوق ها، امیدها و آرزوها، عشق های رمانتیک در این مرحله از سن به بروز و ظهور رسیده و جوشش آن از چشمه های درون وجود، باردار است. به گفته دکتر مولتر: "جوانی تن با جوانی عقل و عواطف همراه است، اگرچه میزان آن معلوم نیست"
ظهور و بروز عواطف و جهت داری آن ممکن است سبب بروز معنویت ها شود و جوان باب ارتباطی عظیم و اندیشیده را با خدای خویش بگشاید و حتی عارف مسلک شود. همچنین این امر سبب خواهد شد که جوان دریابد که چگونه دوست بدارد، چگونه دشمن بدارد، و در مواضع لازم چه انطباقی برای خویش پدید آورد.
اندازه گیری بهره بلوغ عاطفی که اساس آن تقسیم سن عاطفی بر سن تقویمی است، به ما نشان می دهد: آیا جوان به بلوغ عاطفی دست پیدا کرده است یا خیر، اندازه گیری بلوغ عاطفی برگه ای از رفتار بزهکاری جوان را به دست می دهد که در آن معلوم شده است بزهکاران جوان دارای بهره عاطفی محدودی هستند و نیز بهره هوشی آنان به احتمال بسیار محدود است.
١-٣ کلیات عاطفی
اگر بنای آن باشد که تصویری کلی از شرایط عاطفی جوانان به دست دهیم، ناگزیر باید به این نکات اشاره کنیم:
– عواطف شدید است، او همه چیز را مخصوصاً در سال های اول جوانی از عینک احساس می بیند. علاقه مند، ولی احساس همچنان بر آنان غلبه دارد، ولی عواطف نیرومند جای خود را به احساسات شدید می دهد که موضوعی روشن دارند.
– دوران شور و توان است، از سویی قدرت بدن در اوج است و از سویی شور و شیدایی زندگی در نتیجه دچار خود شیفتگی بزرگنمایی بی صبری و هیجان گرایی است.
– شور و التهاب جوانی در دو مرحله رو به کمال می رود: یکی در سن ١٨ تا ٢٠ و دیگری در سن ٢٣ تا ٢٥ و وصل به این مقصد در هر دو مرحله نیاز به هادی و راهنما دارد.
– عشق در جوان وجود دارد، و فقدان جهت دهی به آن، سبب می شود که به جنبه های مادی، زیستی و غریزی متصل شود و در قالب غریزه خودنمایی کند. طبیعی است که این امر تا سنین اواسط جوانی، دارای صورت جهندگی است و می تواند برای جوان و خانواده او و حتی مردم خطر بیافریند و این خود مهار هوا و هوس ها را ایجاب می کند.
– زیباگرایی، زیبادوستی، مستی و غرور در او در منتهای اوج است؛ ارزش های هنری را نیکو درک می کند و خود در این عرصه می تواند به ابداع هنری دست پیدا کند.
– تنازع عقل و احساس، زمینه ساز تخریب ها و یا احساسات مخربند. زودرنجی، تشنج و هراس، اضطراب، غلبه تمایلات نفسانی، افسردگی و فرورفتگی، احساس تنهایی و انزوا، یاس دربرابر ناکامی، نزدیکی در عین کناره گیری و غیره از مسائل و اموری هستند که گاهی برای جوان مخمصه آفرین می شوند.
٢-٣ ترس ها
جوان به ظاهر فردی متهور و بی باک، قدرتمند و جسور، و در برابر مسائل و جریانات ایستاست. ولی حق این است که او در عین واجد بودن این صفات، دچار ترس های متعددی است که گاهی زندگی او را تاریک می کنند. دامنه این ترس ها وسیع و برخی از آنها عبارتند از:
ترس از ارزشیابی و امتحان به همه انواع و صورت هایش، ترس از شرایط آینده کار و اقتصاد، و زندگی ترس از ازدواج، از اینکه نتواند مرد یا زنی کامل باشد و یا خانواده و زندگی را به نحوی شایسته اداره کند؛ ترس از آبرو و حیثیت، که مبادا در بین جمع بدنام شود و شخصیت او زیر سوال رود، ترس از شکست در مسابقه ها و رقابت ها که گاهی این امر به بهای جانش تمام می شود و جز آن.
شک نیست که احساس کهتری ها، ناشی از سرزنش و تحقیرهای گذشته، توقعات عمل ناشدنی و تحقق، عقده های زندگی ضعف های روانی و غیره زمینه ساز این ترس ها هستند جوان همواره در این اندیشه است که مبادا چنین و چنان ود، و غیره، داستان برادران یوسف و احساس اینکه نکند او جای پایی برای خود پیدا کند سبب شد که آن بلا بر سر یوسف وارد آید و نیز برادارن درباره پدر پیر خود داوری ناروایی داشته باشند.
این ترس ها و نگرانی ها، اغلب ناشی از خود دوستی های شدیدند که گاهی فرد را به خودپرستی می کشانند جوان در وضعی است که نیک و بدی های زندگی را براساس تمایلات درونی خویش ارزشیابی می کند. البته در مواردی او ترس می دارد و بدون آنکه برای او علتی حس کند که چنین ترسی دارای ریشه مرضی و یا ریشه هایی عمیق در درون وجود اوست.
٣-٣ خشم و پرخاشگری
جوان تاری بر دور خود تنیده و خود را در آن محبوس کرده است. هر گونه حرکت و یا اقدامی که سبب دست خوردگی به وجود و پیکرش شود و یا انگشتی بر شخصیت خود احساس کند. خشمگین شده و از راه و رسم زندگی به در می رود و در چنان صورت است که او را خشمگین، ناراحت و مضطرب می بینیم.
او خواستار امری و توقع مسئله ای می شود، و به هنگامی که خواسته اش، با مانع مواجه شود؛ بدون اینکه از رمز و رازش سر درآورد خشمگین می شود و راه و فریاد سر می دهد. همچنین بر اثر نا به سامانی های زندگی، دیدن تنازعات و درگیری ها در جو خانواده خشم او شدیدتر می شود و به تخریب و تهاجم می پردازد. در این خشم و هجوم گاهی کارش در حد جنون است و طبیعی است که در آن صورت جنایت کند.
گاهی این خشم و هجوم ناشی از جهل اوست. او با تهوری جنون آمیز به دنبال مسائل مشکل می رود، دارایی او در اجرا و اقدام به کار، نیندیشیده و در هم و برهم است و کم کم با تشخیص بیشتری همراه می شود. ولی فقدان توفیق ناشی از اقدام او را خشمگین می سازد.
او همچنین در موضع اضطراب است، برای کار و امتحانش و این اضطراب رقمی حدود ٩٠ درصد دانشجویان را در برمی گیرد و اضطراب خود سبب بی حوصلگی و بروز خشم است. هم چنین حسادت با خواهر و برادر در خانه، دوستان و معاشران در مدرسه و بیرون، احساس تبعیض در زندگی ملاحظه قضاوت های نامناسب والدین او را به وادی خشم و هیجان سوق می دهند.
٤-٣ آرزو و امید
دوران جوانی دوران آرزو و امید است، دوران شور و نشاط است؛ آینده را لذت بخش می بیند و روان او سرشار از امیدهای درخشان و آرزوهای شرافتمندانه است. دوست دارد منشا آثاری خیر برای خود و جامعه خویش باشد و کاری بس بزرگ و مهم برای مردم انجام دهد.
طبع مسرت آمیز و زیبایی را در خود می پروراند. توجه به آینده و تفکر درباره آن در جوانان حالت شادی و غرور به وجود می آورد. این خوش بینی و فرو رفتن در آینده او را خوش و خرسند می سازد، به ویژه که او با احساس قدرتی که در خود دارد، چشم انداز زیبایی را در زندگی برای خویش می یابد که آن خود مایه اطمینانی برای اوست.
طرز فکر اولین است کسی خوشبخت است که بتواند زندگی خوب و آسودگی داشته باشد و آرزوهایش را تحقق بخشد. درصدد آن است که این زمینه ها و شرایط را برای خویش فراهم سازد. در این راه او همه فکرها و تعقلات خود را به میدان می آورد. همه ابتکارات خود را جمع و ردیف می سازد همه توان و سرمایه های خود را به کار می اندازد.
٥-٣ عشق و هیجان
دوران جوانی دوران عشق است، دوران هیجان است، دوران احساسات شدید و آتشین است. حالات و سخنان و رفتارش شورانگیز و دارای جنبه رمانتیک است. خردمند است، ولی در مسائل عشقی و جنسی همه چیز را از دید و عینک احساس می نگرد. یک کلمه، یک کنایه، و یک اشاره می تواند در او طوفانی به وجود آورد.
اینان در آغاز جوانی در جنبه های مربوط به عشق، سخنان شاعرانه ای بر زبان می آورند و از شدت غرور به خود می بالند، ولی سعی می کنند که راز دل خود را مخفی کنند. ممکن است از عشق کسی بسوزد ولی دم برنیاورد. بی باکی و تعور دارد، ولی سعی می کند که بر غرورش لطمه ای وارد نشود و هیجان های ناموزون از خود بروز ندهد.
وهم و تخیل، افراط و تندرسی، شور و هیجان در سال های اول جوانی در منتهای اوج است. برخوردش با فضا یا کمتر منطقی و همراه با خردورزی است. مگر زمانی که یک مربی و مرشد راهنمای او باشد و دستش را بگیرد و او را با خود به پیش برد و با الگویی در او چندان نفوذ کند که هم اشتغالات فکری او را به سوی خود جل بو جذب نماید و این الگوها به صورت سالم یا معیوب و محدود نیستند.
با افزایش سن، توسعه عقل و خرد، افزایش تجارب و بحران و هیجان، به تدریج فروکش می کند و رفتار از حالت بی نظمی بیرون می آید. دگرگونی هایی آشکار برای او پدید می آید که در خانواده و بیرون کاملاً مشهود است. والدین و مربیان و نیز دیگر افراد او را می یابند که در حال و هوای دیگری است. یا از آن همه شورها و تلاش های بی ثمر سرخورده می شود و یا در اندیشه سامان دهی جدید به مواضع و حالات خویش است.
٦-٣ رقت عاطفی
در جوان هیجانات ظریفی مرکوز است که از جهاتی درخور مطالعه و تعمق است و حتی ممکن است سرمایه ای سودبخش برای جامعه و مردم باشد. او در وضعی است که اوضاع مردم را درک می کند، از مشکلات وفاداری آنان رنج می برد و حتی ممکن است در مواردی بر ضد نابسامانی ها و شرایطی این چنین قیامی ترتیب دهد.
در داستان زندگی و قیام زیدبن علی بن الحسین علیه السلام نوشته اند که در خیابان، در گوشه ای نشسته و شاهد حمل بار خرمایی از شتر بود. حرکت شتر و تکان هایی که در مسیر داشت سبب می شد که گاهی دانه خرمایی از بار بر زمین افتد، پیرزنی را دید که به دنبال شتر روان است و هرگاه که دانه خرمایی بر زمین می افتد، او بر می دارد و به دامن خود می افکند. علت آن را جویا شده، دریافت که او فرزندانی یتیم دارد و از شدت فقر تن به این کار می دهد. گریست و گفت افرادی چون تو سبب می شوید که جوانانی چون من از جای برخیزند و خون خود را بریزند… قیام کرد و برضد دستگاه جابر آن زمان ایستاد و پس از مدتی به شهادت رسید.
مشاهده ضعف جوجه حیوانی گریه جوان را بر می انگیزاند، تماشای جان دادن یک ماهی در بیرون آب ممکن است اشک او را در آورد. ساخت ذهنی و روانی او با گونه ای است که اهل همدردی، مشارکت و خیرخواهی است و سعی می کند که همه توان خود را برای خدمت رسانی به کار گیرد.
٧-٣ حالت انزوا
جوان با همه توان و قدرتی که دارد و با همه آرزومندی ها و امیدواری ها، در موردی زود مایوس می شود و حتی از زندگی قطع امید می کند. در برابر آسیب ها و شکست ها و محرومیت ها بسیار زود خود را می بازد و در سایه دلداری به سرعت خود را از نو می یابد و آرامش پیدا می کند.
آری، او رشد کرده و دارای توانمندی هایی است ولی هیجانات و اضطرابات همچنان پایان نیافته اند. کودکان غم های کوچکی دارند و بزرگتران غم های بزرگ، او برای ساختن دنیای بهتر و وسیع تر خود در دنیایی از غم و اندیشه هاست. دورنما را برای خود تصویر می کند و با همه خوش بینی ها از آن دچار ترس و وحشت است.
بر اثر آن، گاهی عزلت طلب در آن صورت، از خویش بیگانه می شود. از عواطف و احساس و از نظر روحی دچار نوعی بی حسی و کرخی است. خود را آن گونه که هست نمی شناسد. نمی داند به چه چیر عشق و علاقه دارد. از چه چیز متنفر است و از چه چیز می ترسد و نظایر آن بد نیست متذکر شویم که اغلب انزواطلبان کسانی هستند که در کودکی از والدین و اطرافیان خود آزار بسیار دیده و مورد هتک حرکت واقع شده اند، و یا شرایط واقع شده اند، و یا شرایط زندگی آنان به گونه ای بوده است که اغلب در تنهایی به سر می برده اند و یا دچار ناپدری، نامادری و اولیای خشنی بوده اند و غیره.
٨-٣ پرواز از غم
در عین حال بسیاری از جوانان سعی می کنند که از غم پرواز کنند و خود را در دنیای بی غمی نگاه دارند. به همین سبب وارد جمع و گروهی می شوند که شوری و حالی دارند و یا در دسته ای و باندی شرکت می کنند که در دنیای دیگری منهای دردها و رنج ها به سر می برند.
پروازها از آشیانه خود، بیرون آمدن از سرای خود و سعی در داشتن زندگی مستقل و بدون بازخواست، بر این اساس، در خور توجه است. جوان سعی می کند که از خانه ای و خانواده ای که دائماً او را کنترل می کرده اند و شاهد غم ها و نابه سامانی هایش ساخته بودند، بیرون جهد و همانند عقابی به ارتفاعاتی دوردست پرواز کند که در آن نه غمی باشد و نه اندوهی و نه فرمانی، و نه مهاری، پدران و مادران کمتر با او دست و پنجه نرم کنند و کمتر از گذشته به امر و نهی او بپردازند.

گفتار چهارم: در جنبه روانی
مقدمه
جوان در مرز مستی ١٨ تا ٢٨ است. او نه همچون کودک و نوجوان است که شخصیت وی در حال تزلزل و شکل گیری باشد و نه همچون فردی کامل و پیراست که شخصیت او کاملاً شکل گرفته و ثابت باشد، یعنی حال و وضعیتی بینابین دارد، او به تدریج ثبات و قوام خود را در می یابد و به کمال مقدر خویش می رسد.
جوانی را در تشبیه شعبه من الجنون خوانده و آن را نوعی جن زدگی و یا دیوانگی برشمرده اند، در حالی که برخی از صاحبنظران کلمه جنون را از ریشه جن گرفته آند که به معنای پوشیدگی و استتار است و شاید هم حق همین باشد، زیرا او در دنیایی از پوشیدگی و استتار زندگی می کند، آنچنان که هویت او برای خودش نیز کاملاً شناخته شده نیست، از نقاط ضعف و قدرت خود، از استعدادها و ابتکاراتش به صورت کامل آگاه نیست.
این امر بدان سبب است که او تازه وارده عرصه اجتماعی شده و سرد و گرم دنیا را به صورت کامل نچشیده و همچنان از شرایط جامعه و ترفندهای گونه گون مردم خبر ندارد. تجارب لازم را در زندگی اجتماعی به دست نیاورده و از شیوه های گوناگون اتخاذ مواضع بی خبر است.
١-٤ کلیت روانی جوان
اگر بنای ارائه تصویری از جوان، البته به اختصار، مقصود باشد، می توان به این نکات بسنده کرد که:
فردی آرمانگرا و عدالت خواه است. حقیق طلب و با آرزوهای دراز روبروست. خواستار تعالی و عزت و کرامت است. آزادی خواه و استقلال طلب است؛ بزرگ منش و دارای خط ایده آل سازی است. زیبا دوست و در جستجوی کمالات گوناگون و هویت خویش است و می خواهد از خود و از فلسفه آفرینش خود سر درآورد.
ابزار تشخص دارد، در اندیشه استحکام شخصیت است، دوست دارد خود را نشان دهد. شهرت طلب است، برتری خواه است، تمنای قدرت و مقام دارد، خواهش مال و ثروت دارد، در اندیشه احراز استقلال است و در خط حفظ آزادی و حریت است صاحب اندیشه هایی نیک در اصلاح طلبی، ایجاد زمینه برای امنیت و آرامش و صلح، با خواستاری از تشکیل هویت ثابت، زندگی ثابت، وحدت یافتگی روان، قابلیت تحرک و خواستاری، جدایی از خانواده برای مستقل بودن است.
او در عین حال نسبیت گراست، از قاطعیت کافی برخوردار نیست، دچار بحران عشق و هیجان و در مواردی بحران عصبی است. گاهی درون گراست، دچار انزواست، گرفتار تزلزل شخصیت است. احساس یاس در برابر ناکامی دارد، در عین خردمندی، در مسائل اجتماعی خام و بی تجربه است. استحکام لازم برای تداوم حیات به دست نیاورده و انگیزه انتقام جویی او قوی است. تمایلات جنسی در او همچنان در اوج است.
٢-٤ شخصیت و هویت
او در اندیشه کشف هویت وجودی، تثبیت آن و اثبات شخصیت خویش است می خواهد شخصیت خو را احراز کند و از طریق مثبت حقایق را کشف و ارائه نماید. استحکام شرایط اعتماد به نفس از عوامل احراز شخصیت است و جوان درصدد کسب و استحکام آن است. استقلال اقتصادی از ارکان اعتماد به نفس است و جوان در صدد به دست آوردن آن به سر می برد.
ممکن است در خط احراز شخصیت و اثبات آن رفتار، حالات عجیب و غریبی از خود بروز دهد و از این دید، گاهی دارای احساس غلو می شود و خود را برتر و فراتر از آنچه هست می شناسد و در حضور جمع به ابزار وجود و اظهار فضل می پردازد و زمانی هم در سایه تامل راجع به خود دچار احساس کهتری می شود و خود را پایین تر از آنچه هست می شناسد. در همه حال او در کار افراط و تفریط است و رفتار اعتدالی در او محدود است، مخصوصاً در نیمه اول جوانی چنین است.
او در تمام دوران جوانی برای به دست آوردن هویت و شخصیت خود و گسستن از دنیای قبل و قرار گرفتن در ردیف افراد بزرگسال می کوشد و به اصطلاح عوام می خواهد سری در میان سرها داشته باشد. احراز شخصیت و اثبات وجود جوانان مبین رشد و پیشرفت قوای بدنی و فکر و از نشانه های آخرین دوره رشد است.
در عین حال بازتاب آرزوی قدرت در مقابل احساس زیردستی در او به چشم می خورد او با تشخص طلبی خود سعی می کند که آن را واقعیت ببخشد. به عبارت دیگر می خواهد ثابت کند که شخصی مهم و درخور اعتناست، ولی اثبات این امر در سایه ارائه توانمندی ها و عرضه کارهای مهم میسر است که آن نیز در این مقطع در امکان او نیست و باید بکوشد تا آنها را به دست آورد.
٣-٤ آرمان گرایی
جوان فردی آرمان گرا و بلندنظر است. در دورانی از عمر به سر می برد که دوران رشد و کمال ایمان و باور است، دوران معرفت جویی است. شور و شوقی در پسر و دختر ساری و جاری است که او را به سوی فتح و پیروزی روان می سازد. تشنه عدالت است. آن هم عدالت مطلق، مدافع براداری و برابری و بشردوستی و آن را نیز در سطحی بالا طالب است.
جوان بلندنظر است، مسائل کوچک و ساده را تحقیر می کند. ممکن است خانه و کوچه اطراف او ویران باشد، ولی او در اندیشه آبادانی جهان است. ممکن است در خانه او جنگ و درگیری و نزاع باشد، ولی او در اندیشه تحقق صلح جهانی است و می خواهد دنیا را آشتی بدهد.
آری، به گفته موریس دیس، برخی از جوانان خیال اصلاح عالم و عالمیان را در سر می پرورانند و می خواهند دنیا را از روی تصور اعلایی که از آن دارند، بسازند و بر همین قیاس او آرمان گراست و به دنبال آرمان های بلند است که در مواردی صرفاً وهمی و رویایی است.
اندیشه های بلندی در سر می پروراند، بدون آنکه راه وصول به آن را اندیشیده باشد. خط بلندی را برای خویش در نظر می گیرد، بدون آنکه شرایط عمر و امکان وصول به آنها را در نظر آورد. حتی در جنبه های عملی زندگی نیز به گفته بزرگی اگر به سوی کوه برود، نقطه مرتفع تری را برای خود انتخاب می کند و اگر مسئله ای را ببیند به استقبال حل آن می شتابد و احساس فایق آمدن بر آنها او را دلگرم می سازد.
٤-٤ استقلال طلبی
روان او در خط استقلال خواهی است و می خواهد از حالت وابستگی طفیلی بودن بیرون آید، در شرایطی باشد که روی پای خود بایستد و عضو موثری برای جامعه خویش باشد بدین سبب از خانه و زندگی خود بیرون می زند و دوست دارد مستقل زندگی کند و از دغدغه اظهار نظر بزرگتران دور و بر کنار بماند.
آری، دوران جوانی دوران جدا شدن از زندی خانواده و دستیابی به استقلال است. جوان می خواهند مستقل عمل کند و با این خواسته اش تظاهرات و ارزش جدیدی وارد زندگی می کند که بسیاری از آنها اقتباس از مدها و شیوه های جدید است که البته در مواردی می توان خطرآفرین باشد.
بسیاری از آنان در اندیشه منظومه سازی های هستند. از مجموعه و نظام گذشته و از خانواده و بستگان بریده و دنیای جدیدی برای خود پدید می آورند که پر از نوآوری است. در کنار جوان پدر و مادر و یا برادر و عمو مشاهده نمی شود، بلکه منظومه تازه ای ایجاد کرده است که در آن همه اعضا جدیدند، از دوستان مدرسه ای، کوچه ای، خیابانی، و از همکاران و همراهان و سرانجام از کسانی که در سنخ آنها هستند، طیفی تشکیل داده است.
او زندگی مستقل خود را جدا می کند، در عین حال از چنان قدرتی برخوردار نیست که بتواند به اداره آن بپردازد. در مواردی دچار بن بست و اشکال خواهد شد و در چنان صورت است که مجدداً به سراغ والدین می رود و به آنان وابسته می شود. بخشی مهم از مشکلات سالمندان مربوط به دشواری های نسل جوان آنهاست، اگرچه آنان متاهل هم باشند.
٥-٤ مطلق خواهی
جوان، فردی مطلق گرا و مطلق اندیش است او را نمی توان محدود کرد. اگر مختصر محدودیتی برای آنان پیش آید فریاد آزادی خواهی سر می دهند و و شورش و عصیان آنان همگان را دچار آشفتگی و نابه سامانی می کند. این امر در اوایل دوران جوانی در اوج است و به تدریج با افزایش سن حالت آرامش و آسایش برای او پدید می آید و می کوشد به نحوی خود را با شرایط محدود منطبق سازد.
او بلندپرواز و در پی آن است که با بزرگتران دوست و همدم شود و در سایه آن، نام و عنوانی به دست آورد. از معاشرت با کوچکترین احساس حقارت می کند و به همین سبب از دیدار با آنها سرباز می زند و خود را از موضع قدرت و در سطح بالاترین می بیند، اگر رئیسی و مدیری در مجلس باشد، او می کوشد که خود را در کنار قرار دهد، با او عکس یادگاری بگیرد و نشان دهد که فردی مهم است.
او همه چیز را مطلق می بیند، حتی عبادت و قداست را و به دنبال خیر و عمل به صواب مطلق است، کمترین لغزش را نمی بیند، کوچکترین گناه و انحراف فردی را بزرگ می سازد و می کوشد به دلایلی نشان دهد که عمل ناروای کوچک فرد بسیار بزرگ است.
او زمانی روانی آرام و ضمیری مطمئن دارد که در خود احساس حقارت کند و دریابد فردی عادی و چون دیگران است. آنگاه که خود را بزرگ بیند کنار آمدن با او دشوار است. در هر جا که باشد توقع احترام و چشمداشت و عنایت بی مانند دارد و آنگاه که آن خواسته را مراعات نکنند، خشمگین و نگران می شود.
٦-٤ تفوق طلبی
از جنبه های روانی جوانان تفوق طلبی است، می خواهد فردی برتر و دارای مقام و موقعیتی بالاتر باشد؛ به اصطلاح عوام کسی حق ندارد به او بگوید بالای چشم تو ابروست با کمترین عیب جویی می رنجد و حتی توقع آن را ندارد که از انتقادی بشود. در چنان صورتی کینه دیگران را به دل خواهد گرفت.
آری، او گاهی برتری طلب است عطش استثمارگری و تعمیق و فریب دیگران را دارد. در هر موقعیتی اولین چیزی که به ذهنش می رسد، این است که به خود می گوید د راین موقعیت یا رابطه چه چیز عاید من می شود در همه امور و رفتار سودی برای خود در نظر می گیرد، حتی در عیادت و در خدمت رسانی به مردم نیز چنین است.
برای نشان دادن عظمت وقدرت خود تن به مسابقه می دهد و می خواهد در سایه آن پیروزی چشمگیری نصیب خود سازد و نشان دهد که انسان مهمی است. توفیق جویی او در درس، ورزش، کار در کارگاه ها اغلب به لحاظ نشان دادن اهمیت خویش است و کمتر برای مقاصد دیگر.
در کل، وضع روانی او از این دید بس آشفته است. قوت سرشار روحی، اراده نیرومند در او وجود دارد و نیاز به کسی دارد که آن را سازمان دهد و با راه وصول به آرامش را در اختیار وی نهد و زمینه را برای دستیابی او به آرامش و کمال فراهم سازد.

گفتار پنجم: در جنبه مذهبی و دینی
مقدمه
در جوانان احساسات معنوی به موازات احساسات زیباشناسی و حقیقت جویی رشد می کند که ناشی از بیداری فطرت و وجدان است و در صورت جهت دهی، به سوی مذهب داری و اعتقادات به پیش می رود و در مواردی به سوی هنر و صنعت و ادبیات گرایش دارد.
اغلب جوانان در وضع و شرایطی هستند که باید گفت هویت دینی آنها شکل گرفته و می توانند در آن صاحب فکری، رایی و نظری باشند و در آن عرصه اظهار وجود کنند. اعتقاداتی در دست آنهاست که به فرموده امام علی (ع) مجموعه ای از حق و باطل، راست و درست، محکم و متشابه و صدق و کذب … است. او براساس آن عادت کرده و سعی به دفاع از آنها به اسم مقدسات دارد.
آنان که از خانواده ای پاک و از میان قومی مقدس و مربی ارزنده ای برخوردار بوده اند، به معنویت و مذهب عشق می ورزند. ایمن در ضمیر آنان نقش بسته و در حیات ایشان اثری جاودانه دارد. صراحت دینی در بین آنها هویداست و در خط صوابند. بدیهی است که در صورت فقدان شرایط فوق، بسیاری از جوانان در خط انحراف و فساد و آلودگی و ترک مذهب و ضد آن و حتی نفی اخلاق باشند.
١-٥ کلیت مذهب
وضع کلی آنها را در عرصه مذهب، اگر بخواهیم تصویر کنیم، می توانیم به این خطوط کلی برسیم:
او دارای وجود و شور مذهبی است، احساس مذهبی در او کاملاً بیدار و شکوفاست. همانند نوجوان، جهان برای او رنگ و هوای خدایی و معنوی دارد. صداقت مذهبی، صمیمیت و انس با خدا، وفاداری به مذهب و تعالیم آن، پای بندی به عهد و پیمان مذهبی در آنان وجود دارد. اگر برخی از وظایف خود را در مذهب انجام ندهند و یا در خط انحراف باشند، جداً از آن شرمنده و بیمناک و بیش از سالمندان نگران می شوند.
بسیاری از خصایص عالی مورد ستایش در مذهب، در جوانان زنده و بیدار است؛ مثل: عدالت دوستی، حقیقت خواهی، زیباجویی، رویکرد به بیداری عواطف دینی، جنبه های ارتباطی خداپرستانه و بدین سبب جوان می تواند برترین مدافع مذهب، قداست ها و پاکی ها و زیبایی ها باشد.
زمینه هایی از عشق و عرفان، معنویت برتر در او به چشم می خورد که در دیگر نسل ها به این شدت و گوارایی دیده نشده است جاذبه های مذهبی او را به صورت خودجوش در اختیار می گیرند، به شرطی که آلایش های غریزی و فاسد، جوان را در خود هضم و جذب نکرده باشد. در همین زمینه باید از موانع مذهبی نام برد که شرایط را برای آلایش او فراهم می سازد.
٢-٥ شور مذهبی
در جوان شور مذهبی نیرومندی نهفته است آنچنان که در این زمینه از خود، شیدایی نشان می دهد و حتی می خواهد تا سرحد جان و سوی آن پیش رود. وجود چنین زمینه ای سرمایه ای است در جهت پاسداری از دین و مقدسات، و در عین حال ممکن است خطرآفرین نیز باشد و آن زمانی است که با فهم و بصیرت مذهبی همراه نباشد. در چنان صورتی می تواند دستاویز استثمار فکری دیگران شود.
البته به گفته آرنولد احساس مذهبی در سنین ١٢-١٥ نسبتاً قوی است و بعد ضعیف می شود. گمان ما این است که چنین وضعی زمانی پدید می آید که عوامل تداوم ضعیف باشند و یا برای جوان سرخوردگی هایی از مذهبی یا رجال مذهبی پدید آید. وگرنه شور مذهبی به همراه درک و فهم و بصیرت صورت روزافزونی خواهد شد.
ابراهیم پیامبر (ع) کسی بود که در جوانی تنهای تنها در برابر بت ها ایستاد. زیرا غیرت و بینش او اجازه نمی داد که جهان پر از شور و ضعف خدایی، با بت پرستی آلوده شود. او نیز حاضر نبود که تحمیل دینی را بپذیرد و به کیش مردم زمان خود درآید. جوان در مذهب ال وجد است، اهل اخلاص ایثار است، صداقت مذهبی را در این همه با شرایط پذیرش مذهب به صورت ضوابط معقول مطرح است.
٣-٥ صفای معنوی
دل جوان با صفا، و آماده پذیرش هاست. به گفته عالمی روح عرفان و صفا در درون جوان ریشه دارد و جو دعا و عبادت فضای جان او را عطرآگین می کند. او حتی ممکن است در گناه و انحراف باشد و گاه گاهی به معصیبت بپردازد، ولی در همان حاصل عصیان شرمنده است و خود را در پیشگاه خداوند بدکار می یابد. مگر آن گاه که مصیبت وافر شود و به گفته عارفان پرده سیاهی برروی قلب روشن او قرار گیرد که در آن صورت مصداق این آیه قرآن می شود که خداوند بر دل او مهر زده است.
جوانی دوره اخلاص و معنویت است و روح او پر از آمادگی برای شناخت دینی و ضمیر او پر از نقش جاودانی الهی، که در چهره فطر ت متجلی است. او چه تربیت دینی و چه ندیده باشد، در مرحله و دوره ای است که در آن، با ایمان، خود را نگه می دارد و یا خود را حفظ می کند. آنها که مایه های دینی دارند کمتر در معرض خطر و انحراف اند.
تبلیغات دینی در جوان موثر است؛ گله مندی های مشرکان از پیامبر این بود که او در جوانان تاثیر می گذارد و یا به اصطلاح خودشان آنان را فاسد می کند. عتبه از رجال معروف شرک و بت پرستی در مکه، به اسعدبن زراره بت پرست که از مدینه برای طواف بت ها آمده بود، چنین گفت:
مردی از میان ما برخاست که مدعی رسول خدا بودن است. به اندیشه بت پرستی ما نسبت نادانی می اهد و خدایان ما را دشنام می دهد، جوانان ما را فاسد کرده و جماعت ما را از هم گسسته است.
٤-٥ پاکی و قداست جوانان
آنان که از مایه ها و تربیت دینی برخوردارند و فطرت پاک ایشان مورد تشویق و تایید قرار گرفته از پاکی و قداست فوق العاده ای برخوردارند. آری، همین جوانانی که مان در کوچه و خیابان می بینیم، شیفته پاکی و صفای مطلق اند و حاضرند که تن به مصالحه ندهند، به آن شرط که جو و فضای جامعه پاک و مقدس باشد.
قدرت مذهب در آنان به حدی است که حاضرند در راه آن زندان و زجر و شکنجه ببینند؛ اما تن به فساد و آلودگی ندهند. در داستان یوسف می خوانیم که: خداوند از زندان برای من محبوب تر و مورد قبول تر از آن چیزی است که آنان مرا بدان می خوانند.
حق این است که دعوت و ندای فطرت، برهان زنده خداوند که در چهره بیداری وجدان به چشم و گوش جوان می خورد، نقش و اثری فوق العاده دارد. نسل جوان آمادگی بیشتری برای ترک گناه دارد، و گویی آنان به سبب وجدان شفاف خویش حقایق را بیش از دیگران می بینند و از عذاب خدا گریزان ترند.
مطالعه داستان حضرت اسماعیل، آدمی را جداً تحت تاثیر قرار می دهد که چگونه حاضر شد در برابر فرمان پروردگار گردن زیر تیغ نهد و به پدر خطاب کند: پدر به آن چه بدان ماموری (ذبح من) اقدام کن و هم آدمی در خصوص حضرت مریم و قداست و پاکی او در حیرت می ماند که چگونه از دیدن وضع و شرایط دیدار با یک نامحرم به خدا پناه برد. و یا در مسئله زایمان از شدت حیا آرزوی مرگ گرد.
آری، درخواست و رفتار جوان، قداست و فضیلت نهفته است، مگر آن گاه که در وادی گمراهی و انحطاط بیفتد و رذایل در او ریشه دار شود که در چنان صورتی جامعه ای را به فساد می کشاند و رنگ و هوای الهی کشور را تغییر می دهد.
٥-٥ فداکاری مذهبی
تفاوت جوان با دیگر افراد سنین بعد این است که جوان در قبول دعوت کاملاً صادق است، آن چنان که حاضر است در آن راه سر و جان فدا کند. روح او پاک و شفاف است، کمترین روشنایی و صفا را جذب می کند و حتی در برابر انوار دینی حساس و گیراست.
حنظله در نخستین شب عروسی خود به فرمان پیامبر در کنار همسر بود و صبح گاه ندای بسیج را شنید از بستر بیرون آمد و غسل نکرده به سوی لشکر دوید. در همان روز جنگید و به شهادت رسید. رسول خدا فرمود: پس از شهادت او را دیدم که فرشتگان با آبی مبارک از آسمان غسل می دادند و …
آری، اینان در مذهب چنانند که برای اعتلای آنا حاضرند سر و جان فدا کنند تا مربی که باشد و رهبر آنان چگونه فردی باشد. شور و هیجان مذهبی، آنان را به گونه ای در خدا فانی می کند که گویی درد را احساس نمی کنند. در داستان امام حسن و امام حسین در جنگ صفین رشادت های می بینیم که گاهی امام علی (ع) برای جان آن دو که یادگار رسول الله بودند، بیمناک می شد و به یاران می فرمود بروید و جلوی آنها را بگیرید که این گونه بی محابا به پیش نروند.
٦-٥ عبادات جوانان
آنان که از تربیت دینی درستی در گذشته برخوردار بوده اند، عباداتی جانانه دارند. اگرچه عبادات آنها همچنان عمق پیدا نکرده و به اتکای مزد و اجر الهی تلاش می کنند، ولی در این زمینه نیز به اصطلاح عوام سنگ تمام می گذارند و با همه خلوص و اخلاص به راز و نیازگویی با خدا می پردازند.
جوان اهل انس و صفا با خداست، اهل آرزو و امید داری به خداوند است و بسیاری از کارها، حتی گناهان به امید و اتکای او که خدا آدمی ار رسوا نمی سازد انجام می دهد. گناه می کند ولی از خدا امید بخشش دارد و به او اعلام می دارد که شرمنده است.
تعلقات معنوی او را در همه امور می بینیم، ولی در عبادت و دعا احساس می کند که از خداوند طلبکار است و به سبب مختصر عبادتی که انجام می دهد از او مزد می خواهد، آن هم مزدی کلان!! با همه بی بند و باری ها اگر پای سخن اهل دلی نشنید، راه خود را عوض خواهد کرد.
٧-٥ تردید مذهبی
جوان در اصول و بنیان های اعتقادی حساس و موشکاف است. در امر دین تسامح و تساهل روا نمی دارد و در صدد یافتن راه برای فرار از مذهب و اعتقادات، و یا تعالیم آن نیست. و این موشکافی ها گاهی سبب آن می شود که او در تردید و ابهامی فرو رود و در خصوص برخی از مسایل شک روا می دارد.
در حضور جوان یا نباید مسئله ای طرح شود و یا در صورت طرح باید جوانب و ابعاد آن روشن و به صورتی کامل بررسی شود، وگرنه شک ویرانگری دامن او را می گیرد و حتی ممکن است عبادات او را به تعطیل بشکاند. آری، از نظر ما دین گرایی جوان آمیخته با آثار تردی دگذشته است و اگر این تردیدها زدوده شود وجد مذهبی در او چمشگیر خواهد بود.

گفتار ششم: در بعد رفتاری
مقدمه
جوانی دوران نسبتاً طوفانی و آشفته ای است، اگرچه از دشت آن که در دوران نوجوانی شاهد بودیم کاسته شد، ولی او همچنان دچار و اکنش های شدید عاطفی و رفتاری است و این امر در سال های اول جوانی که درواقع تتمه و ادامه نوجوانی است آشکارتر به چشم می خورد. به هر میزان که به اواخر جوانی او می رسیم او را آرام تر و معقول تر از پیش می بینیم و حال و هوای جوان به افراد بزرگسال شبیه تر خواهد شد.
او خود را آزاد می بیند و آزادی حق اوست، ولی با استفاده از ملاحظات، آموزش های اخلاقی، شرایط قانونی، فرهنگی کردن پاره ای از محدودیت ها باید او را تحت کنترل درآورد؛ از آن بابت که گاهی وسوسه ها سبب می شوند که او به کاری تن در دهد که منافی با شرف انسان و تمایلات عالی اخلاقی است.
در سال های اولیه جوانی رفتارش به مستی و ازخودبیگانگی شبیه تر است تا رفتار یک انسان معقول، مگر آن گاه که دست نوازگشر و هدایت کننده مربی مجربی بابلای سرش باشد. علی (ع) در مورد این مستی و از خود بی خبری فرماید:
صورت های سستی چهارگونه اند:
مستی جوانی، مستی مال، مستی خواب، مستی قدرت.
١-٦ کلیت رفتار
اگر بنای آن باشد که تصویری از رفتار جوان به دست دهیم، صورت کلی آن را بدین شرح می توان برشمرد:
* در رفتارش تنوع طلبی، مدگرایی، جلوه گری، آراستگی، ظاهر، عمل گرایی، به چشم می خورد.
* درباره گذشته معتدل، نسبیت گرا، دارای جنبه تسامح و عفو در برابر خطاهاست.
* در برابر جور و بی عدالتی دارای طبعی متجاوز، خشن، نرمش ناپذیر، ستیزه جو و انتقام گیر است.
* در برابر حرمت گذاری ها بزرگمنش، دارای کرامت، صادق و صمیم و اهل صفاست.
* شوخ طبع، بذله گو، اهل شادی و نشاط، دوستدار معاشرت، گرم داشتن محفل و غیره است.
* هنوز وضعی ثابت و منظم نیافته و همچنان در خط برنامه ای و موضع داری جدی قرار نگرفته است.
* بی نظمی در پاره ای از شئون جوان به چشم می خورد. سنت شکنی هم چنان در سر راه اوست.
* اهل شهرت خواهی و جلوه گری است. خواستار سلطه و تفوق است و در این راه تندروی می کند.
* زود قهر می کند و به سادگی هم آشتی دارد، سعی می کند روابط خود را با دیگران محکم کند.
* دائماً در حال تجدیدنظر در رفتار است و برای این ارم و کشف راه آن اهل انزوا و گاهی دچار احساس تنهایی می شود.
* میل به فضایل، وفاداری به عهد و پیمان، خواستاری گذشت و عدالت خواهی، بردباری و شکیبایی در اوست.
٢-٦ تظاهرات رفتاری
در رفتار جوان جوش و خروش و شور و حالی نذشت گرفته از درون به چشم می خورد و این جوش و خروش که در سال های اولیه جوانی بیشتر دیده می شود، درواقع جستجوی راه مفری برای بیرون ریختن انرژی اضافی است که در درون او انباشته شده اند. به همین سبب آنان را می یابید که دائماً در حهال شوخی و بازی، جهیدن و دویدن، بذله گویی و حتی گاهی مسخره کردن دیگران اند تا خود را تخلیه نمایند.
در حالات روانی آنها درهمی هایی دیده می شود که گاهی کار او را به ماجراجویی می کشاند. آتشی را برمی افروزند و مخاطراتی را از این دید برای دیگران پدید می آورند. جوان درواقع در صدد آن است که آن چه مورد دلخواه اوست، به منصه بروز و ظهور رساند و این همان مسئله ای است هک مورد گله پیران است و آنان این وضع و حالت را به شور و شر تشبیه می کنند.
در رفتار او نوعی حال شیدایی نیز به چشم می خورد، گویی در طلب آن است که وضع و صورتی برای خود پدید آورد تا دل ها را جذب کند و در گروی خود بگیرد. می خواهد عاشق منش باشد و یا معشوق و دلبری پیشه کند، آن چنان که دیگران خود به سراغ او بیایند.
٣-٦ آزادی خواهی او
او آزادی خواه است و دوست دارد که در این امر برای او مرزی قرار نگیرد. ولی خود در این راه به افراط و تفریط می پردازد. گاهی چنان خود را آزاد می یابد که گویی هیچ مرزی برای حالات، حرکات و مواضع آدمی وجود ندارد و آدمی آن چه خواست حتماً باید به آن عمل کند. (حالت افراط) زمانی نیز خود برای خویش بهانه می تراشد و چنان خویش را محدود می سازد که ویی راهبی است به واقع تارک دنیا کرده و بر کنار از همه نعمت هایالهی و از این دید می خواهد برای خود زمینه رشدی فراهم سازد.
در رفتار او جنبه نفی و اثبات، افراط و تفریط فراوان به چشم می خورد؛ گاهی شدیداً معقول و قابل دفاع است و زمانی کاملاً از خود بیگانه و بدمست؛ گاهی انسانی عالی صفت است و زمانی حیوانی ددمنش، به گفته عالمی اگر او را تربیت کنند ادای عارفان را در می آورد و اگر آزادش بگذارند، پرده در و عریان می شود.
در همه حالات و رفتارش جوانی به چشم می خورد و در کمتر مواردی پیروی و بزرگسالی وعقل گرایی دارد، بی ثباتی هم چنان در زندگیش وجود دارد، ولی رو به کاهش است، او در صدد است زندگی خود را منظم و برنمه دار و به صورتی معقول گرداند؛ و در اواخر جوانی هم بحران در زندگی او کمتر به چشم خواهد خورد.
٤-٦ حالت تهاجی
از مسایلی که در جوان به وفور وجود دارد و سبب گله پیران می شود، وجود حالت تهاجم و طغیان ناشی از تندروی هاست. آن جا که باب خلاف میل و سلیقه جوانی مطرح باشد، برمی آشوبد و طغیان می کند و در این طغیان حرمت بزرگ تران را پاس نمی دارد، اگرچه آنان پدر و مادر و یا معلم او باشند.
التهاب و هیجانی سخت او را فرا می گیرد و گویی چنان است که هورمون های جنسی در این تحولات رفتاری نقشی اساسی ایفا می کنند به نظر برخی از روانکاوان وضعیت شورش او تجلی حالت اوست و در سایه آن می خواهد خود را به مرحله اثبات برساند.
غرق شدن در آینده و خواستاری وصول به خوشبختی و سعادت موهوم، به او شجاعت و تهنور، بی قدیی و بی باکی می بخشد و آنگاه که احساس کند سدی در سر راه او از سوی بزرگتران تعبیه شده است، از کوره در می رود و به شدت دچار خشم و نابسامانی می شود.
با همه معقول وبدن، در رفتار او خامی وناپختگی دیده می وشد و در این مذمت جوان نیست، بل به آن جهت است که همچنان سن و سال زیادی بر او نگذشته و تجارب کافی از نیک و بد به دست نیاورده است. عجول است، کم طاقت است، پرتوقع است، خواستار پیشرفت سریع است و این مجموعه سبب می شوند که درباره او این داوری بشود که وی همچنان به مجموعه بزرگسالان راه نیافته است.
٥-٦ مواضع او
اختلال سلیقه و تنوع در آن در این سن کاملاً آشکار است. رتفارش متنوع تر از گذشته می شود، به گونه ای که در باربر جریانات گوناگون مواضع متفاوت اتخاذ می کند. تشدید غرایز گوناگون، افزوده شدن بر میزان و تجارب و مسئولیتاو سبب می شوند که او راه و روشن خود را متنوع تر سازد.
در داوری شتابزده است؛ زود داوری می کند، بدون آن که به فرجام آن بیندیشد. مسایل را با نظری سطحی می نگرد و در نتیجه بی مطالعه تصمیم می گیرد و به سرعت می خواهد به تصمیمش جامه عمل بپوشاند. جنبه تخریب و تهاجم نیز که عده ای آن را غریزه می خوانند در او وجود دارد و بر دامنه این اقدام و تصمیمش می افزاید. آموخته های او از فیلم های سکسی و جنایی، خود سببی برای دامن زدن به این امر است.
در آنان گرایش به پنهان کاری و رازداری است. حفظ اسرار، پای بندی به عهد و پیمان دوستانه و سکوت در برابر سالمندان که نشانه ناباوری او از اظهارنظرهای آنان است؛ پرده کتمانش به قدری ضخیم است که نمی توان در آن نفوذ کرد و از آن سر درآورد.
به زحمت می توان او را از این پنهان کاری و یا شتاب داشتن بازداشت. غالباً تسلیم بلندپروازی خویش و تحقیر کسانی است که با او هم خط نیستند، او در این راه شیفته سفسطه آمیزی است و با کسانی که قدرت را در دست دارند به کشمکش برمی خیزد، جسور و پرخاشگر و حتی بددهن می شود و سعی در استحکام مقام و موقعیت خود دارد. البته عقده های دوران گذشته نیز در این وضع موثر است.
٦-٦ رفتار رنجاننده
بین او و بزرگترها تفاوت فکری و منطقی حاکم است. جوان فردی تیزپرواز و اوج گیراست اما پیر می خواهد که با محافظه کاری به پیش رود و طبیعی است که منطق این دو با هم متفاوت باشد. کلا باید گفت که فرهنگ آنان با فرهنگ والدین و دیگران متفاوت است و این خود منشا درگیری ها و نابسامانی می شود و در یک عبارت ساده باید گفت که جوان به بزرگ تران خود کمتر اعتماد دارد.
آنان در سنین نوجوانی نیز دمدمی مزاج و بی اعتنا به دیگران بودند، و امر و نهی آنان از توهینی برای خود به حساب می آورند. این وضع تا اواسط دوران جوانی هم چنان ادامه خواهد داشت. حساسیت ها، عقده های گذشته، علاقه های هیچ و پوچ، ایرادگیری های بی حساب سبب بروز این وضعیت است. جاه طلبی ها، خواستاری بهزیستی، حفظ موقعیت خود، در مواردی بازگشت به دوران کودکی در توسعه این امر دخیل است.
تضاد میان کهن سال و جوان سال، بحثی جهانی است. با این تفاوت که در جوامع سوسیالیستی آن را جزو شرایط رشد می دانند و در نزد دیگر جوامع آن را جزو شرایط نامساعد اخلاق به حساب می آورند؛ البته رفتار آتشین هیجان و نامناسب او را می توان سامان داد.
٧-٦ پختگی رفتار
نابسمامانی رفتار، اغلب مربوط به سال های اول جوانی است، در سال های آخر حیات جوانی، او از اعتدال چشمگیری برخوردار خواهد شد. هیجان و احساسات آن سن کمتر می توانند زمینه را برای سقوط و انحطاط رفتاری او فراهم آورند و البته این امر در صورتی درخور تحقق است که دست جوان در دست مرشد پیری باشد.
جوان اگر چیزی را به خیر و صلاح و تشخیص دهد، فداکار می شود دست از بدرفتاری و شور و التهاب برمی دارد. نوسانات هیجان در او کمتر به چشم خواهد خورد. اخلاق و رفتار عادی می شو. در این جا بد نیست مذکر شویم که برخی از جوانان روح آرام و سازگار خود را می توانند حفظ کنند و بحران شخصیت از خود نشان ندهند و این وضع و شرایط برای کسانی است که از مربی آگاه و مجرب برخوردار بوده اند و در مراحل گوناگون عمر با فرزندان خود درگیری مستبدانه و خلاق منطق نداشته اند.

فصل سوم: خواسته ها و نیازهای جوانان
بحث مربوط به نیازها و خواسته های جوانان را در هشت فصل به شرح زیر عرض می کنیم:
فصلی با عنوان مسئله نیاز و اهمیت آن، که در آن از ویژگی نیاز و آثار آن در رفتار، دامنه نیازها و عوارض ارضا نشدن آن سخن می گوییم.
فصل دوم با عنوان نیازهای زیستی غریزی است و در آن از آراستگی ظاهر، تغذیه و تحرک، تجربه و مهارت، خواب و راحت، بهداشت و نظافت، اقناع غریزی و دیگر نیازهای او بحث خواهیم کرد.
فصل سوم درباره نیازهای ذهنی و روانی در عرصه های علم و فکر، هویت یابی، خلاقیت و ابتکار، تشخص طلبی، وحدت درونی و ارزوهای بزرگ و ایده آل های جوانان خواهد بود.
فصل چهارم در زمینه نیازهای عاطفی و اخلاقی، طهارت اخلاق، تقوا دوستی، تعاون و فداکاری، ستایش خواهی، نیاز او به پذیرش و احترام و بیان خشم و ترس اوست.
در فصل پنجم از نیارهای اجتماعی او سخن خواهیم گفت و در آن راجع به خانواده، تعلق گروهی جوان، رفتار اجتماعی، نیاز به نظم و ضابطه، تبعیت و تقلید، اعتراض و انتقاد جوانان مباحثی را عرضه می داریم.
در فصل ششم از نیازهای اقتصادی جوانان بحث می کنیم و از استقلال اقتصادی او، از کار و اشتغال وی، از نیاز او به مهارت و تخصص، از الگوهای اقتصادی، از آگاهی لازم جوان در این عرصه و از محیط مناسب کاری او سخن می گوییم.
نیازهای فرهنگی جوان را در فصل هفتم مطرح خواهیم کرد؛ همچون:نیاز او به دانش و آگاهی، آموزش ها، هدایت تحصیلی، نیاز به نوخواهی، تحقیق و پژوهش، نظام ارزشی و از همه برتر نیاز به مذهب
و سرانجام در فصل هشتم، سخن از نیازهای سیاسی او خواهیم فت، اعم از نیاز او به حضور در صحنه های سیاسی، مشارکت در این امر، استقلال طلبی و آزادی خواهی او، نیاز او به سازمان و تشکل و نیز قدرت و خط سیاست او و غیره.

گفتار اول: مسئله نیاز و اهمیت آن
مقدمه
در بینش اسلامی، ما انسان موجودی است فاقد استقلال و موجودیت و به شدت نیازمند و محتایج و تنها خداست که بی نیاز است و نیاز بخشی انسان را پاسخ می دهد. آن چه بشر در رفع نیاز خود اقدام می کند باز هم در طول عنایت های الهی است نه در عرض آن.
از سراسر وجود انسان نیاز می بارد، چه در عرصه زیستی غریزی، روانی، عاطفی و غیره، و هر سلول وجود او چنان است که گویی دهانی به سوی معبود گشوده و در اندیشه و خواستاری آن است تا وی را سیر و اقناع نمایند؛ در صورت اقناع نشدن، این امر برای او مسئله آفرین است.
نکته درخور عنایت این که تکیه کلام و ضرب المثل هرکه "بامش بیش برفش بیشتر" درباره این امر نیز مصداق دارد که میزان نیاز هر جوان هرگز در حد نیازمندی هر کودک یا هر نوجوان نیست. جوان به تناسب رشد و وسعت ابعاد وجودی اش نیازی پردامنه تر و وسیع تر از هر کودک دارد. و به همین سبب تلاش او در زمینه رفع نیازها نیز بیشتر و افزون تر است.
١-١ اهمیت نیازها
نیازها چه در بعد مادی و چه در بعد روانی انسان، از اهمیت ویژه و سرنوشت ساز برخوردار است. بخش اعظم تلاش ها و کوشش های آدمی بدان سبب است که نیازی را از خود برآورده سازد و در راه رسیدن به مقصود خویش صدها حیله و ترفند به کار برد.
او گاهی به حمله می پردازد و زمانی به گریز، گاهی حالت ادعا و طلب پیدا می کند و زمانی حالت تسلیم، گاهی مقاومت می کند و زمانی از مظلوم نمایی سردر می آورد؛ همه این حالات و مواضع در پس آن است که او به خواسته هایی دست یابد و تمنیات خود را به وضعی مطلوب به پیش برد.
نیازها نوع زندگی و تلاش انسان را سامان می دهند و معین می سازند، شما در عرصه زندیگ برخی را سرگرم دانش اموزی و کسب دانش می بینید و برخی سرگرم خوش گذرانی و خور و خواب، عده ای را در کار و فعالیتی محدود می بینید و برخی را در تلاشی سخت و جانگزا و دشوار، برخی در خط عشقتند و عده ای در خط عرفان، برخی در کرا خویشتن سازی ان دو عده ای در کار دیگرسازی، بعضی در پی آنند که برای خود زمینه امنی فراهم سازند و برعکس در اندیشه ناامن سازی محیط و ماجراجویی هستند و غیره همه این ها به نحوی حکایت از نیازی دارند که ممکن است به صواب ین ناصواب صادق و یا کاذب باشند.
٢-١ ویژگی نیازها
نیازهای انسان در هر شرایط و موقعیتی که باشد به خصایص زیر بازشناخته می شوند:
* به رشد آدمی وصل است به این معنا که در هر مرحله ای از رشد به یک گونه رخ می نماید.
* تغییرپذیر و برخی از آنان قابل جابه جا شدن و پذیرش دگرگونی هستند.
* به تناسب هوش، جنسیت، محیط، نارسایی ها، و فورها در افراد گوناگون متفاوت اند.
* درجات آن در افراد گوناگون متفاوت است و آدمی در تحقق آن دچار شدت و ضعف است.
* در آن مسئله سلسله مراتب و اولویت ها مطرح است، مثلاً نیاز به آب بر نیاز به غذا اولویت دارد.
* پیدا و نهانند. برخی از آنها ریشه در عمق وجود آدمی دارند و ظاهراً از دید دیگران و گاهی هم خود شخص پنهان است.
* عامل سلامت و بیماری، کمال یانقص در پاره ای از آنها متفاوت می شوند.
* برخی از آنها در مراحلی از رشد ظهور و بروز می کنند و در مراحل دیگر از بین می روند و یا تغییر موقع و موضع می اهند.
* تبلیغات و تلقینات، پاره ای از آنها را تحت الشعاع قرار می دهد و البته نمی تواند زایل کند، حتی نیازهای غریزی چون ازدوج را تحت تاثیر می گیرد. (مثل راهبه ها و تارکان ازدواج)
٣-١ آثار در رفتار
نیازها در رفتار آثاری بر جای می نهند و زمینه را برای بروز تصنع، خودفریبی، دیگر فریبی و اتخاذ مواضع گونه گون فراهم می سازند. شما افراد گوناگون و حتی جوانان هم سن و سال را در جامعه مورد دقت و مطالعه قرار دهید، آمد و شد آنان را بنگرید. همان در یک وضع و شرایط و موقعیت نیستند و یک گونه رفتار از خود بروز نمی دهند.
برخی تندند و عده ای کند، بعضی رفتار خودنمایی دارند و عده ای در خط ساده زیستی و سر در لاک خود بودن هستند. برخی از جوانا دچار غرورند و برخی واقع بین و واقع نگر، عده ای به زور می خواهند حرف خود را به کرسی بنشانند و برخی به دنبال استدلال و منطق اند و غیره.
همچنین در امری چون غذا برخی عجولند و بی تاب، عده ای صابر و شکبیا، در امری چون محرومیت از اقناع غریزی، عده ای بردباری پیشه می کنند و برخی تن به حرام می دهند و یا در احقاق حق، عده ای با آرامش و سکون به پیش می روند و برخی از افراد سعی می کنند که به هر حیله و ترفندی بدان دست بیابند.
غرض این است که نشان دهیم، نیازمندی ها و شدت و ضعف آنها در رفتار آدمی اثر دارند و سبب حساسیت ها، درگیری ها، اعتدال و فقدان اعتدال ها، کسب مهارت و ورزیدگی، سلامت و بیماری، خودشناسی، کسب علم، ترک علم، آرامش، بی صبری و جز آن می شوند.
٤-١ دامنه آن
نیازها در آدمی به تناسب ظرفیت ها، امکانات، توان و لیاقت، وسعت دید و نظر، شرایط رشد و غیره، دامنه های محدود و یا وسیعی دارند. برخی از نیازها در همه افراد از آغاز تکون حیات تا مرگ وجود دارند، که اهم آنها نیاز به هوا، غذا، آب، خواب و استراحت، دفع و غیره است و برخی در مرحله ای از حیات، مثلاً دوران کودکی ساری و حاری است برخی در زمان بلوغ و نوجوانی ظهور و بروز دارد و غیره.
دانشمندان از روزگاران قدیم کوشیده اند ضمن تحقیق درباره ماهیت و اساس نیاز، آنها را دسته بندی کنند و اهمیت و اولویت آنها را برشمارند در عصر ما آن گونه که در کتاب های روان شناسی مطرح است، یکی از مهمترین دسته بندی متعلق به عالمی است به نام "مزلو"، که در آن تاکید بر نیازهای زیستی عاطفی روانی و اجتماعی است.
دسته بندی های دیگری نیز در این عرصه مطرح اند که در آن هرکس با دیدی خاص به آن می نگرد و درباره آن به اظهارنظر هایی می پردازد. امروزه اگر بنای دسته بندی وعرضه آن باشد، می توان آنها را از دیدهای گوناگونی سنجید و درباره آنها اظهارنظر کرد از جمله می توان به این موارد اشاره کرد:
* نیازهای زیستی، عاطفی، روانی، اجتماعی و جنبه های عالی رشد
* نیازهای والای انسان شامل آگاهی، هدف داری، نیایش، ستایش، عدالت، آزادی، استقلال، رشد، کمال، دفاع
* نیازهای مادی، غیرمادی، فطری، اکتسابی، فردی، جمعی، کاذب، اصیل، تصنعی و غیره.
* نیازهای جوانان ٢٤-١٨ ساله را عبارت دانسته اند از نیازهای فردی، گروهی، خانوادگی، تفریحات سالم، کسب تجربه. رشد استعداد، شناخت کشف مجهولات، بازی فکری و علمی، ورزیدگی ذهنی و عقلانی رشد عقلانی، و غیره.
این نیازها باید به گونه ای معقول، مشروع و متناسب اقناع شوند. شک نیست که خود فرد و در مواردی هم والدین و مربیان در این عرصه وظیفه ای بنیانی و سرنوشت ساز دارند و حتی برای برخی از آنها که در قالب حقوق است، مسئولیت دارند، مثل ازدواج جوانان.
٥-١ عوارض ارضا نشدن
بررسی های علمی حکایت از آن دارند که ارضا نشدن نیازها به تناسب نوع محرومیت ها، عوارضی بر جای می گذارند که برخی از آنها از این قرارند:
* در جنبه زیستی سد راه: رشد، قدرت و مقاومت، سلامت تن، استحکام عضاء مخاطرات جنسی می شوند. مثل قطع قاعدگی در جبران به علت نارسایی های غذایی که فرجامش نازایی است.
* در جنبه ذهنی: زمینه افت هوشی، ناتوانی در تفکر سالم، ضعف دقت، ابرگرفتگی شعور و غیره است.
* در جنبه عاطفی: افت عاطفی، پیدایی ترس و خشم غیرمعقول، بروز عقده ها و حساسیت ها و جز آن است.
* در جنبه روانی: این امر زمینه از دست دادن آزادی و استقلال، قبول زبونی، دریوزگی، ضعف اراده و حتی ظعف ادراک، از دست دادن بلندطبعی و پذیرش اسارت ها و غیره است.
* در جنبه اخلاقی، ارضای نامناسب در مواردی سبب افت اخلاق، پیدایی جرم و انحراف، سقوط شرافت و عزت و قبول دون طبعی ها و غیره است.
* در جنبه رفتار: این امر سبب اتخاذ شیوه های بازتابی و واپس گرایانه، جابه جای فریب و نیرنگ ها، غلبه رفتار خصومت آمیز، حمله ها تسلیم ها، و پرخاشگری ها می شود.
* و سرانجام این امر گاهی موجب روز اختلالات روانی، نورزها، وسواس و اضطراب و حتی افسردگی و در نهایت جنون می شود.
در همه احوال اصل بر مراعات اعتدال در رفع نیازها و دور مانن از حد افراط و تفریط است.
٦-١ درباره جوانان
نیازها متوجه جوانان نیز هست؛ بااین تفاوت که نوع و درجات آن خاص این مرحله از حیات است. کلاً جوانی، مجموعه ای از نیازهای خاص و بروز استعدادها و شکوفایی ها در گروه آن است. دور ماندن جوان از ارضای خواسته ها وارضی برای وی پدید می آورد که زیانش بیشتر است.
این فزونی زیان، مخصوصاً از آن بابت است که آنان سرمایه های جدی و رسمی جامعه اند و چرخ های عظیم صنعت و اقتصاد و حتی مدیرتی و کارگردانی را آنان باید به حرکت درآورند. هرگونه انحراف و ضایعه برای جوانان آسیبی برای کشور و جامعه به شمار می رود. احتمال لغزش بر اثر کمبودها در آنان بیشتر و ضایعه ها افزون تر خواهد بود.

گفتار دوم: نیازهای زیستی غریزی
مقدمه
دوران جوانی دوران سلامت اعضا، بشاشت چهره، فعالیتعادی و منظم دستگاه های درونی بدن انسان است. در این مرحله بدن و جنبه های رشد آن به حالت اعتدال رسیده و قد و قامت و چهره، وضع عادی و ثابت خود را بازیافته اند. دستگاه ها ضمه کار خود را به صورت منظم و دقیق انجام می دهد و غدد برون ریز وظایف تکوینی خویش را به نحوی شایسته اجرا می کنند.
بدین سان طبیعی است که ابعاد زیستی، آماده پذیرش ها باشند و وضع جوان همانند فرد گرسنه ای باشد که شدیداً احساس نیاز می کند که اگر غذای لازم به او نرسد دچار نابسامانی و اختلال و یا سوء رفتار خواهد شد. ازسوی دیگر این نکته نیز درخور عنایت است که دوران جوانی دوران خواستاری غرق شدن در لذات است. احساس لذتی که از امری زیستی یا غریزی برای جوان پدید می آید، از جمع جهات با دیگر افراد متفاوت است. وی مزه غذا و دیگر امور زیستی را بهتر از دیگران و بیش از آنان احساس می کند. همان گونه که صورت محرومیت از آنها نیز برای وی دردناک تر خواهد بود.
١-٢ نیازهای عمده زیستی
در این عرصه باید از نیازهایی سخن گفت، از جمله:
١-١-٢ آراستی ظاهر:
که از دیدی، بعدی زیستی، و از جهتی بعدی عاطفی و روانی دارد. جوانان در این مرحله از سن دوستدار سر و وضع ظاهرند و در خط آرایش و آراستگی خویش گام می زنند. به سر و صورت و زلف ـ و نیز به لباس خود اهمیت می دهند. به گفته نکته پردازی همه گاه در برابر آینه اند.
براساس تحقیقی، بیشترین آرایش ها و خودآرایی ها در ١٨-٣٠ سالگی است و البته اوج این آمار سنین ١٨ تا ٢٤ است و پس از آن اندکی تعدیل می شود. پسران دوست دارند که خود را بلندقدتر و دختران میل دارند خود را کم وزن تر نشان دهند. در هر دو صورت داشتن قیافه ای جدید و سر و وضعی زیبا و فریبنده مورد آرزوی آنان است. معمولاً جوانی که: باهوش، زیبا صورت، دارای آهنگی گرم و اندامی موزون است، در خود احساس برتری و مزیت می کندو به لحاظ حس خودپسندی خویش، دیگران را به دیده تحقیر می نگرد. او می خواهد در جامعه او را به حساب آورند و مورد علاقه دیگران باشد. که البته چنین امری او را به شادی و نشاط می کشاند.
٢-١-٢ تغذیه مناسب:
جوان فعال و اهل تحرک است. اندام های او سالمند و کامل و طبعاً نیاز او را به مواد غذایی بیشتر و کامل تر، افزایش می دهند. او دائماً گرسنه است و البته نه به مانند نوجوان، ولی رشد بدن، فعالیت اعضا و سلامت درونی وی نیازهای او را تشدید می کنند.
آنان به مواد پروتئیدی و پروتئینی بسیار، که موادی کالری زا و پاسخگوی فعالیت جسمی و دهنی آنان و تامین کننده رشد و نمو آنان هستند، نیاز دارند. همچنین به مواد گوشتی، لبنیات، تخم مرغ، حبوب، غلات، شیرینی ها، مرباها، عسل، کمپوت ها، شربت ها، سبزی ها و نظایر آن نیاز دارند که البته تهیه و تامین آن برای بسیاری از خانواده های جوان دشوار و شاید برای بعضی در حد محال است، ولی در هر حال اصل آن ضرورت دارد. جوان برای داشتن رشدی متناسب و متعادل در زنگی، به این مواد نیازمند است.
٣-١-٢ تحرک و تلاش:
جوان نیاز به تحرک و فعالیت، بازی و تلاش، فعالیت های جسمی دارد. این امر، هم از جهات رشد و پرورش اعضا برای وی ضروری است، و هم در مهارت و ورزیدگی آنان که اعضای بدن وسیله کارآوری جوانند، موثر است.
از سوی دیگر، غذاهایی که جوان مصرف می کند، به علت سلامت دستگاه بدن با مقیاس به تناسب بیشتر، جذب می شوند، در نتیجه انرژی بسیاری برای جوان پدید می آورند. حرکت ها و تلاش ها زمینه ساز جدی انرژی مازاد هستند که آن خود در تعدیل رفتار جوان نقشی مهم ایفا می کند.
تن دادن به راه پیمایی، کوه پیمایی، ورزش های سبک و سنگین، حرکت هایی که در آن جست و خیز، افتادن و برخاستن، کوشش و زورآزمایی و غیره مطرح است، برای جوان مفید و ضروری است و از جمله وظایف خانواده ها و در سطح بالاتر، دولت ها و برنامه ریزان تامین همین مسئله است که موجبات آن را برای جوانان فراهم سازند.
٤-١-٢ تجربه و مهارت:
اشاره کردیم که حرکت های جسمی از دیدی، زمینه ساز مهارت و ورزیدگی برای جوانند؛ اکنون می افزاییم که این مهارت ورزیدگی لازم دارد تا در همه ابعاد وجودی جوانان باشد و جوان به فراخور آن در زندگی، به کار و فعالیتی سودبخش بپردازد.
شک نیست که اساس اقتصادی تجارب و مهارت ها، مربوط به دست ها و انگشتان است، ولی فراموش نکنیم که او به مهارت دیگر اعضای بدن نیز نیازی به همان میزان دارد. همچون نیاز به ورزیدگی چشمان از جهت شناخت رنگ ها، فاصله ها، و شناسایی تفاوت ها و ظرافت هایی که در پدیده ها تعبیه شده است.
ورزیدگی دستگاه های بویایی، شنوایی، چشایی، از همین نوع است. و نیز ورزیدگی در خم و راست شدن، تحرک و چرخش مهره های بدن، مهارت در حفظ تعادل و اعتدال بدن، قدرت پرتاب، و دریافت، در عین منظور داشنت حدس ها، فاصله ها و غیره.
٥-١-٢ خواب و راحت:
این نکته بسیار مهم است که متذکر شویم جوان نیازی جدی و اساسی به خواب و استراحت دارد و این امر نه تنها برای حفظ سلامت بدن که برای حفظ اعتدال در رفتار و گفتار و عملکرد وی نیز موثر است.
بی خوابی و کم خوابی، نشاط و اعتدال جوان را از او می گیرد و وی را در روابط و برخورد عصبی و نامتعادل می سازد. حال و حوصله جوان از دست می رود و توان و میزان کارآیی او به خطر می افتد، به ویژه در خصوص آنان که در کار و فعالیت و تحرک مداوم هستند.
این امر برای آنان که در کار فعالیت ذهنی، تحصیل، حسابداری و امثال آن، هستند نیز به همان میزان ضرور است و به هر میزان که از خواب و راحت جوان کاسته شود، از میزان بازدهی وی مخصوصاً در زمینه های فکری کاسته خواهد شد.
چه بسار از جوانان که به علت کم خوابی، دچار اختلالات عصبی هستند و با اندک تحریکی از جای می جنبند. و یا بر اثر کم خوابی و فرسودگی بدن دچار اضطراب می شوند و نفس اضطراب در کاستن قوای روحی جوان فوق العاده موثر است.
٦-١-٢ بهداشت و نظافت:
این امر تا حدی است که می توان توصیه کرد که در هر شبانه روز، مخصوصاً شب ها، قبل از خواب و استراحت، جوان، دقایقی به شستشو و نظافت خود بپردازد و سموم زاید بدن و مخصوصاً بوی بد عرق بدن را از خود بزداید.
مراعات بهداشت و نظافت، علاوه بر حفظ و تامین سلامت جوان، سبب نشاط و شادابی بیشتر او به شمار می رود و نیز این امر در رفتار و کردار و در روابط وی با دیگران، در پذیرش ها آثاری فراوان دارد. او در سایه آن با بازده بیشتری می تواند کار کند و زمان زیادتری را در کار دوام آورد.
در بحث نظافت و بهداشت، مراقبت در تامین سلامت اعضا، مخصوصاً چشم و گوش، دهان و دندان مهم است و هم زدودن موهای زاید بدن که زمینه ساز تعریق ها، مزاحمت ها هستند و گاه بهداشت و سلامت اعضای بدن او را به خطر می اندازند.
٧-١-٢ اقناع غریزی:
به گفته ویل دورانت، معنی خوشی برای جوان، همان معنی آزادی غرایز است که البته این امر از دید اسلام باید با عامل دیگری به نام مشروعیت همراه باشد و در آن چه مربوط به غریزه جنسی است ازدواج است که باید سرفصل برنامه زندگی جوان تلقی شود.
این نکته درخور ذکر است که جوان در شرایط حاد غریزی است و در برخی از جوامع، عوامل اجتماعی، صحنه ها و آمد و شدها، نوع روابط، وسایل ارتباط جمعی اعم از سینما و تلویزیون بر آن دامن می زنند و بر دامنه این نیاز می افزایند.
تحمل این وضع و شرایط و قرار داشتن در وضع عزوبت جوان را بیش از پیش دچار مضیقه می سازد و چه بسیار از جوانان که به نحوی، حتی به صورت غیرمشروع، به اقناع خود می پردازند و عوارض دشواری برای حال و آینده خویش پدید می آورند.
برخی از جوانا که پای بند به ضوابط و مقررایت نیستند، این خواسته را تعقیب می کنند که روابط جنسی باید به گونه ای آزاد باشد و پسران و دختران باید محق باشند تا به صورت آزاد و دلخواه با یکدیگر درآمیزند و خارج از مرز قانون موجبات کامیابی خود را فراهم سازند. درواقع این کشش غریزی است که آنان را شیفته آزادی جنسی می سازد، حال آن که اسلام به لحاظ پیامدهای ناگوار آن، چنین خواسته ای را مهار و به والدین و مسئولان توصیه کرده است که موجبات ازدواج جوانان را فراهم آورند.
٢-٢ دیگر نیازها:
چه بسیارند نیازهای دیگری که به تناسب این سن، در بعد زیستی جوانان سطوح است و آنان خود بدین امر واقف نیستند و یا اولیا و هادیان آنان نیز از آن غافلند. مثلاً نوع پوشش ها و لباس ها به لحاظ نرمی و زبری در سلامت یا اختلال شان موثر است.
آنان نیز به مسکنی مناسب از نظر نور و حرارت دارند. نیازمند هوای آزاد و لطیف برای سلامت و شادابی هستند. نیاز به رفاهی نسبی دارند تا زندگی آنان با لذات به صورتی نسبی تامین شود. اشتهای آنان بیدارتر از سالمندان است و این امر باید مورد نظر باشد. فرصت بیشتری برای تفریح و گشت و گذار دارند که باید مورد عنایت قرار گیرد و از این قبیل تمهیدات.
در نهایت توصیه جدی ما به ازدواج سریع جوانان و حذف موانع و تشریفات زاید است که در جنب آن، بسیاری از مسایل ومعضلات جوانان حل شدنی است و نرسیدن به این مقصد زمینه ساز وارد آمدن لطمه روحی بر جوان خواهد بود و شما می دانید که اسلام تا چه پایه به این امر اصرار ورزیده است.

گفتار سوم: نیازهای ذهنی و روانی
مقدمه
در دوران جوانی نیازهای عمده ای درباره جوانان مطرح می شود که بخشی از آن شامل نیازهای ذهنی و روانی است و در بعد ذهنی مواردی همچون رشد کنجکاوی و چراجویی، هوش و حافظه، جنبه های عقلانی، رشد استعدادهاد، دقت و استدلال، مباحثی درخور ذکرند.
در جنبه روانی، مباحث دیگری مطرح و شایان ذکرند؛ چون قدرت ادراک و اراده. عزم و تصمیم، آزادی خواهی و استقلال طلبی، اعتماد به نفس و عزت نفس، تشخص و دفاع و جنبه های عالی رشد، نظیر بیداری وجدان، قدرت تحمل، توان انطباق یا حق، حقیقت جویی، کمال طلبی، زیبادوستی، خودخواهی و مذهب دوستی وغیره.
او را هم نیازی است به پاسداری از حریم خصوصی، قدرت و توانایی در پاسداری و دفاع از عقیده، جستجوی هویت، اقناع وجودی، مورد قبول واقع شدن، حرمت داری از حقوق و غیره که والدین و مربیان باید به آن ارج نهند و زمینه را برای اقناع و یا وصول بدان فراهم نمایند.
١-٣ در عرصه علم و فکر:
شک نیست که جوان در عرصه فکری دارای رشد است و درک روابط علت و معولی، قدرت اندیشیدن در او نسبتاً نیرومند است. ولی به این نکته نیز باید عنایت کرد که او مخصوصاً در اوایل جوانی وارد عرصه حیات اجتماعی به معنای عام شده و تجارب کافی به دست نیاوره و همچنان سرد و گرم لازم نچشیده است.
در عین حال برای اندیشه خود ارزشی قائل است و با کمال تندی، وگاهی هم ایجاد سرو صدا و خشونت، از عقاید و افکار خویش دفاع می کند و طبیعی است که چنین امری سبب رنجش و کدورت اطرافیان شود.
دفاع جوان از اندیشه خود از یک سو اقناع شرایط غرورآمیز اوست، و از سوی دیگر، نشان دادن شخصیت و ارزندگی خویش و از جهت سوم اعلام ازادی از قیود و بندهایی که دیگران برای او ساخته اند و یا او از وجود آنان در رنج است.
زمینه رشد فکری در او وجود دارد و وی با استفاده از آن خواستار به دست آوردن تعریفی دوباره از زندگی و از مسایلی است که ذهن او را به خود مشغول کرده اند و وی دوست دارد درباره داشته های خود به اندیشه بنشیند و به بررسی درباره آنها بپردازد و قطعیتی به دست آورد.
٢-٣ در امر هویت خود:
او بیش از هر عصر و دوره ای در جست و جوی هویت و چیستی خویش است، می خواهد بداند کیست و چیست و تا چه میزان دارای رشد یا انحطاط پیشروی یا عقب ماندگی است. درباره آغاز و انجام خویش می اندیشد و می خواهد از خود سر درآورد.
فلسفه هستی و رمز و راز وجود، از اموری هستند که جوان را مدام به خود مشغول می دارند. آنگاه که جوان در خط زندگی به بن بستی برخورد زود نومید می شود و از سرخوردگی سردر می آورد. این حالت در او چنان نیرومند است به سرعت به پوچی دست یابد و حتی درباره حساب وکتاب و معاد به شک افتد.
گاهی برای او این فکر پدید می آید که چرا آفریده شده و رمز و راز این همه رنج کشیده و رنج دادن ها چیست؟ چرا باید درس بخواند؟ چرا کار کند؟ و چرا ازدواج؟ به سخنانی که پاسخ این مباحث باشد، گوش فرامی دهد.
در سایه بررسی ها، پرسش ها و جوشش ها، او تدریجاً به دید و بینشی از خود دست می یابد و در میابد که کیست و در معرکه هستی چه دارد و چگونه کسی است. شک نیست که تجارب نیک و بد زندگی، داوری دیگران درباره او و دید و یافته خود او درباره خویش در این داوری و برداشت، و یا وصول به هویت خویش موثر است و تدریجاً به گرایش های فکری و رفتاری معینی دست می یابد.
٣-٣ خلاقیت و ابتکار:
جوان نیاز به خلاقیت و ابتکار دارد و این امر به جهات گوناگون در او قوی و بیدار است:
* به جهت احساس ارزش در زندگی که حقارت های گوناگون روزگار او را تیره می سازند.
* برای اقناع غرور و حالت خودپسندی وخودخواهی خود که جوان است و پرواز در اوج، او را به گونه ای جدی خوشایند است.
* برای داشتن سری در میان سرها که دوستدار شناخته شدن در میان جامعه جدید است.
* برای اثبات برتری و تفوق خود بر دیگران که اصولاً جوانی با تفوق طلبی همراه است.
و البته در مواردی هم خیراندیشی هاو خواستاری ایجاد تحول در جامعه و در سایه آن، کمک رسانی به دیگران ممکن است ریشه و منشا این خواستاری باشد. و قطعاً چنین زمینه ای برای نسل جوانی است که در سایه تربیتی نیرومند دارای علو طبع و بلندنظری است.
در دوران نوجوانی جرقه های خلاقیت و ابتکار در جوان پدید می آید و به صورت خام در او رشد می کند و اگر پیگیری مناسبی از آن بشود این خلاقیت به ثمر می نشیند و حتی می تواند موجب ابلاغ و اختراعی در جامعه شود و ما نمونه های آن را در جامعه های گوناگون بسیار سراغ داریم.
٤-٣ تشخص طلبی:
جوانی تشخص طلبی، و جوان شیفته عرضه وجود و اثبات شخصیت است. این حالت و خواسته همراه با تفوق طلبی است. ولی دوست دارد در هر امر و زمینه ای خود را پیشرو و مترقی به حساب آورد. آنچنان که حتی نشان دهد در هیچ زمینه ای کسی از او برتر نیست. او در طریق تحقق این خواسته ممکن است برای همه عقب ماندگی ها، شکست هاو انحطاط های خود دلیل ذکر کند و بدین سان برروی آنها پرده ای بکشد.
جوان خواهان کمال و شیفته و عاشق آن است. از نفص و کمبود خویش متنفر است. آرزومند توفیق بیشتر است و در همه موارد نقص و شکست و گناه را به گردن دیگران می اندازد و شگفت آن که در این موارد گاهی به دلایل خنده داری روی می آورد.
او می خواهد در خانه و جامعه خویش کعبه آمال باشد. همگان پروانه وار به گرد او بگردند، در او حلقه بزنند، وی را در میان گیرند، رمز وراز موفقیت را از او بپرسند و غیره؛ در سایه چنین وضعی است که جوان از احساس حقارت خود نجات می یابد.
جوان گاهی برای این که حقارتش پنهان بماند و ترسش آشکار نشود، به حرکات متهورانه ای دست می زند و سخنان شهامت آمیزی بر زبان می راند که از ریشه و اصلاتی برخوردار نیست. ادای ماهران را درمی آورد و خود را در چهره یک قهرمان به نمایش می گذارد.
٥-٣ وحدت درونی:
شاید زود باشد که بگوییم جوان به وحدت درونی خویش رسیده و همه ابعاد وجودیش دارای هماهنگی و اعتدالند. این امر در سال های اول جوانی حکایت از منسجم نبودن دارد، به آن جهت که در بسیاری از جوانب حیات او احساس و عاطفه غلبه دارد.
بیداری های غریزی، شور و غلیان درون، در برابر محدودیت تجارب، کوتاهی های عقلی به او اجازه می دهند که داوری معقولی داشته و یا در خط اندیشیدن به صواب باشد، او نیاز به فرصت و زمان برای سرد و گرم چشیدن روزگار دارد.
آدمی در تنور زندگی پخته می وشد و هر قدر در رفاه و آسایش بیشتر و مفتخواری زیادتر باشد، این پختگی و ورزیدگی کمتر است. تجارب روزمره زندگی نشان می دهند جوانی که در آغاز جوانی اندکی با سختی ها و دست تنگی ها مواجه باشد، در آینده زندگی به کمال و پختگی بیشتری دست خواهد یافت.
او در عین حال برای رسیدن به وحدت درونی، و یکی شدن ابعاد وجودی خود نیاز به آگاهی های روشن و شفاف از زندگی دارد،: ازجمله به باور و اعتقادی راستین، به تجارب گوناگون در عرصه های معاشرت و روابط، سیاست و اقتصاد و فرهنگ و غیره که بخشی از آنها به خودی خود پدید می آیند. البته در گذر زمان و بخشی دیگر در سایه زمینه سازی ها و حتی فراهم آمدن شرایط تصنعی پدید می آیند، چنان که افتد و دانی!
٦-٣ آروزهای بزرگ:
جوان آرزوهای بزرگ دارد؛ او خواستار آن است که به کارهای بزرگ مبادرت ورزد و به افتخاری عظیم نایل آید. میل وصول به آرزوهای دور و دراز بسیاری از خواب و خیال های جوان را جان می بخشند و سبب آن می شوند که او با تمام قدرت و توان به سوی آن مقصد حرکت کند.
درباره ریشه آن آرزوها، طبع بلند و جوانی جوان را باید ذکر کرد و از دیدی دیگر ضعف دوران کودکی، که دوست دارند بر آن غالب شوند و خود را بزرگ تر از آن چه هستند، بنمایانند.
او شیفته عقاید افراطی و عاشق اصول و نظامات فکری مربوط به این آرزوهاست و برعکس، بزرگسالان همه گاه عظمت را بر سعادت ترجیح می دهد که البته این خطری برای وضع و شرایط حال و آینده اوست و والدین و مربیان باید در این عرصه هشیار باشند.
جوان در طریق تحقق آروزهای بزرگ خویش می خواهد مستقل باشد، اراده خود را شخصاً اعمال کند، لیاقت خویش را ثابت نماید، و برتری خود را به دیگران نشان دهد، ضمن آن که در نزد خود به کوتاهی فکری خویش اذعان داد. این استقلال خواهی در همه زمینه ها و در همه امور مربوط به حیات فردی و اجتماعی مصداق دارد.

گفتار چهارم: نیازهای عاطفی و اخلاقی
مقدمه
در دوران جوانی کوشش و تلاشی برای نوعی استقرار عاطفی، فکری، اخلاقی صورت می گیرد، از آن بابت که جوان توان اندیشیدن وتصمیم گیری دارد. او در عین رشد نیاز به حمایت و پشتیبانی در زندگی و کار و راه خود دارد. نیازمند امنیت و محی امن است همچنین برای تصمیم گیری های مناسب در حال و آینده خود نیاز به آرامش خاطر و سکون دارد.
او نیاز به خودنمایی و عرضه و ارائه کار و هنر خود،محبت و انس صفا دارد، به گونه ای که او را بپذیرند و از جمع خود به حساب آورند. نیاز به گرمی و تبادل عاطفی در قالب واقعیت دارد نه بر سبیل خیال پردازی، بل مثل همه او را مونس زندگی وهمدل خویش به حساب آورند تا وی به تخلیه عاطفی خویش و ابراز محبت و صمیمیت بپردازد.
در جنبه های مربوط به اخلاق او نیاز دارد به جنبه هایی از بایدها، و ابعاد مثبت اخلاق، به ویژه حیات فطری در اخلاق، دوستدار خیر و عدالت و احسان است و دور و بر کناراز رذائل، او خود ممکن است ستمکار باشد، ولی از ستم متنفر و دوستدار عدل است. ممکن است خود اهل تظاهر و ربا باشد، ولی دوسدتار صفا و پاکی دیگران است.
١-٤ طهارت اخلاقی
شاید از بین همه اموری که دل جوان را میلرزاند و او را متوجه خود می سازد، هیچ مسئله ای همچون طهارت اخلاقی موثر و نافذ نباشد. این واقعیتی است که می گوییم، زهد و تقوا، گذشت و ایثار دل جوان را می لرزاند و او را به سوی خود می کشاند. و از جمله رمزهای توفیق پیامبر و پذیرش او توسط جوانان، همین ساده زیستی و بعد تقواداری او بود.
در عرصه علم هیچ کس نمی تواند در دل جوا نفوذ کند، مگر آن کس که واجد بعدی از معنویت و اخلاق باشد و یا لااقل در نظر جوان آن چنان جلوه کند. چه بسیارند جوانانی که در میان امواج فساد غوطه ورند، ولی از کار و راه خود متنفر و در نزد جودان خویش شرمنده اند. دوستدار فضایل اخلاقی و سجایای انسانی هستند، ولی آن قدرت اراده در ایشان نیست که آنان را از آن راه باز بدارد. و البته سوء تربیت از قبل، ناتوانی در مهارت جنسی از بیرون، برای وی بزرگ ترین مانع است.
٢-٤ تقوا و دوستی
او دوستدار تقوا و خودنگهداری است. و به هنگامی که از پرهیزکاران و یا افراد پارسا در نزد او سخن به میان می آید در اندرون خود احسا شیدایی و شور درباره آن شخص می کند و نادیده خواستار محبت و انس با او می شود.
علاقمندی جوان شیعه به خاندان امامت به مراتب بیش از علاقه آنان به خانواده و والدین خویش است و حتی در مقام مقایسه با والدین گاهی در خصوص پدر ومادر ابراز انزجار می کنند که چرا مثلاً پدرش در خط امام علی و یا امام حسین (ع) نیست و یا چرا مادرش در خط فاطمه و زیبنت علیهما سلام نیست. و برعکس اگر نقطه مثبتی از این بابت در نزد پدر و مادر خود ببینند، همه جا آن را بازگو می کنند و آن را برای خویش پرچم افتخاری قرار می دهند.
ذکر داستان زندگی زاهدانه و توام با تقوای دیگران اشک رادر چشمان او جمع می کند و دیدار افراد پاک و راستین او را به جانب ارادت و عرض اخلاص به وی می کشاند و در آن صورت چون بردهه ای بی قرار به دنبال او روان می شود.
٣-٤ تعاون و فداکاری
ممکن است که جوان در پاره ای از موارد، در وابستگی خود به فردی و معاشری دچار اشتباه شود و چنین امری بعید نیست. ولی آنجا که خود تشخیص دهد جای کمک رسانی و خدمات است و این امر باورش شود، دیگر سر از پا نمی شناسد و همه چیز خود را در طبق اخلاص می گذارد و تقدیم می دارد.
در عرصه های جنگ و جهاد برای نجات دین و مملکت همواره جوان پیشگام بوده است. در عرصه دستگیری از محرومان و مددرسانی به ضعفا جوانان پیشرو هستند و در رفع و حل دشواری ها و آفات طبیعی، مثل سیل و زلزله و آتش سوزی، جوانان همه گاه پیش قدم هستند.
اینان همواره نیروهای بالقوه فداکاری و حتی ایثارند، لکن به محرک و تکان دهنده ای نیاز دارند که آنان را از جای برخیزاند و تجربه جنگ تحمیلی و خدمات جهاد سازندگی، به ویژه در سال های اول انقلاب این مسئله را به اثبات رسانده؛ پیش از این هم ما خدمات و هدایت های جوانان را در زمان رسول گرامی اسلام دیده ایم.
٤-٤ ستایش خواهی ها
چه بسیار از خدمات و فعالیت های خداپسندانه، جوانان خالصانه و از روی صفا و صمیمیت است. اصولاً فطرت زنده و وجدان بیدار خود محرک و مویدی برای خدمت رسانی است و این زمینه در جوانان نسبتاً زنده و فعال است، اگرچه در مواردی، ابرهای تیره و آلوده گناه و مفاسد این زمینه ها را در زیر توده های ابر قرار می دهد.
در عین حال پاره ای از حرکات، نشات گرفته و یا تقویت شده از جنبه های دیگری ممکن است باشد. میل به خودنمایی، خواستاری جلب توجه، دوستداری سرشناس بودن و مقبولیت اجتماعی از نیازهای عاطفی و روانی افراد به شمار می رود، اما ر جوانان زنده تر و فعال تر است. او گاهی به کار و خدمتی تن در می دهد تا زمینه مورد نظر را خود اقناع کند.
چه بسیار از جوانان، مخصوصاً آنان که د راوایل دوران جوانی هستند، به کار و درد مردم بیشتر رسیدگی می کنند تا به کار خوانده و والدین خود. رمز مسئله در این است که والدین با خودنمایی هاو جلب توجه او قانع نمی شوند اما دیگران با تحسین ها و حرمت گذاری ها و حتی اعلام اعجاب ها و گفتنی ها، او را بیشتر تهییج می کنند.
٥-٤ نیاز به پذیرش و احترام
این امر، طبیعی و فطری هر انسان است که می خواهد در میان جمع و گروه خود پذیرفته شود، و دیگران حرمت او را پاس دارند، ولی این خواسته در جوانان بیشتر است، بدان سبب که او جدیداً وارد عرصه اجتماعی شده و بیش از دیگران خواستار بیرون آمدن از وضع و شرایط حقارت خویش است.
او به دیگران احترام می کند تا احترامش کنند، فردی جدید و یا مهمانی را می پذیرد تا او را بپذیرند، به تحسین و ستایش دیگران می پردازد، تا دیگران نیز متقابلاً از او تمجید کنند و درباره کارهای کوچک و اندکش به بزرگ نمایی بپردازند.
در عین حال، این نکته را ناگفته نگذاریم که بسیاری از جوانان، آنان که از تربیتی شایسته برخوردار بوده اند، به علت مناعت طبع و عزت نفس از این شرایط دور و برکنارند، و کار و رفتارشان براساس قصد و اندیشه اخلاص است.
پایه قرار دادن احترام و پذیرش می تواند زمینه ساز قبول رهبری از جانب جوان باشد. او را می توان نیکو رهبری کرد و با آمادگی جدی وی را به سوی مقصد رهبری کرد. این امر هم ممکن است مورد سوء استفاده برخی از سیاست بازان باشد و یامورد تحسین و استفاده رهبران الهی در جهت سوق دادن او به سوی رشد و کمال، خودشکوفایی، و غیره
٦-٤ خشم و ترس
در دوران جوانی خشم ها و ترس ها در جنوان ریشه ای عقلانی تر از گذشته پیدا می کنند. او گاهی دچار خشم از فردی است که در گذشته و یا حال موجبات آزردگی او را فراهم ساخته و او قادر به انتقام و جبران آن نبوده است. و یا ترس از آن دارد که مبادا به لحاظ نارسایی و نقصی، و یا آلودگی و گناهی، و حتی قصور و تقصیری، آبروی او در معرض خطر قرار گیرد.
ترس های موهوم و ناشی از خیال بافی های گذشته اینک در او کمتر رسوخ دارد و تقریباً یا به صورت کلی زایل شده و یا در قالب یک بیماری در او راسخ شده است. خشم های او نیز از این قیل است به همین لحاظ زدودن آنها از راه استدلال و اقناع میسر است.
او گاهی خشمگین است که چرا به او دروغ گفته اند و یا فریبش داده اند و زمانی ترس دارد که نکند او را به دروغ و فریب متهم سازند. و یا شخصیت او را مورد سوال قرار دهند. جوان در شرایطی است که آبرو می فهمند و برای خویش ارزش وجودی فراوانی قائل است.
٧-٤ دیگر نیازها
چه بسیارند نیازهای دیگری که در زمینه عاطفی و اخلاقی برای جوانان مطرح اند و ما تنها در حد ذکر نام باید به آنها اشاره کنیم:
نیاز به همدری و ملاطفت، نیاز به همنوایی و همدلی، نیاز به عشق ورزی به کمال مطلق، نیاز به عشق ورزی به فردی که شریک زندگی وی شود، نیاز به خشنودی روحی از کار و برنامه و توفیق خود، نیاز به ابراز وجود و غیره.
همچنین او به شادابی و نشاط نیاز دارد. به خوش بینی، گریه در مواردی خاص، مخصوصاً برای تخلیه هیجانی خود دارد. نیاز به تقدیر و تشکر، نیاز به توجه به او، نیاز به نصیحت و وعظ، نیاز به روشن شدن حقایق، نیاز به صداقت داری در برابر به او، نیاز به معشران صمیم، نیاز به عظمت و غیره در او دیده می شود.

گفتار پنجم: نیازهای اجتماعی
مقدمه
با ورود آدمی به دنیای جوانی بر دامنه روابط و معاشرت های او افزوده می شود و دید و نظرش راجع به خانواده و جامعه عوض خواهد شد. او درواقع از حالت وابستگی های خاص بیرون می آید و قادر خواهد شد که سر پای خود بایستد و با اعتماد به نفس بیشتری حرکت کند.
به تناسب افزایش سن و رشد بر دامنه نیازهایش نیز افزوده می شود و خواستار روابطی اندیشیده تر و حضوری معنادارتر در صحنه اجتماعی است. او که در سال های پیشین فقط براساس ظواهر حکم می داد و روابط معاشرتی او اغلب رنگ احساسی داشت، اکنون در شرایط تعقلی بیشتری قرار می گیرد و سعی می کند که در داوری خود، و در ارتباطات خود معقول تر به پیش رود.
بحث درباره نیازهای این سن، وسیع و شامل مباحثی در عرصه تعلق، معاشرت، مشارکت، انس با همسالان، الگوپذیری، الگوسازی، جامعه پذیری، آداب حیات جسمی، همبازی ها، مشارکت های اجتماعی، اخلاق، نظم و مقررات، تقلید، ازدواج و غیره است که ما تنها به چند مورد آنها، البته به طور اختصار خواهیم پرداخت.
١-٥ درباره خانواده
نیاز او در این عرصه شامل دو بخش است: بخشی در قالب وفاداری به خانواده، امری که در گذشته شاید دارای جنبه جبر و نیاز بوده است اما در این سن بر مبنای تعقل و ادراک پایه گذاری شده است و بخشی دیگر در قالب تشکیل خانه و همسرداری و ورود به زندگی عادی و جاری است.
او در وضعی است که می تواند از زحمات خانواده و والدین سردرآورد و دریابد که مهر و محبت والدین در خصوص او تا چه میزان بوده و آنان چه سرمایه گذاری هایی درباره او انجام داده اند. قدر زحمات آنها را می فهمد، به ویژه که اگر خود در شان پدری یا مادری باشد.
اما در عرصه تشکیل خانواده، او در سنی است که نیاز به ازدواج و همسر از سراسر وجود او می بارد و می خواهد دارای زندگی و سر و سامانی شود. برقراری پیمان ازدواج سبب می شود که از دامنه روابط او با معاشران تا حدودی کاسته شود و با فرهنگ جدیدی خو گیرد.
پس از ازدواج تصوری که او از والدین داشت عوض می وشد و از این سو توام با سپاس و قدردانی خواهد بود. از سوی دیگر احساس بی نیازی به پند و اندرزهای ایشان می کند. البته نوع سابقه شان با والدین در گذشته در موضع گیری امروزش اثر می گذارد. در عین حال خواستار آن است که والدین او را دوست بدارند و پاسدار حرمت های او باشند.
٢-٥ تعلق های گروهی
با ورود به دنیای جوانی و مخصوصاً پشت سر گذاردن سال های اولیه آن، نوعی تعلق ها یریشه دار و با معنی برای جوان در خصوص دوستنا و معاشران در او پدید می آید، او سعی می کند دوستی های خود را اندیشیده تر کند و ریزش های لازم را در بین گروه بی شمار معاشران انجم دهد و تنها با دوستانی معاشر باشد که با معیارهای او سازگاری داشته باشند.
او دایماً در صدد شناسایی بیشتر از جامعه دوستان و انتخاب احسن است. ضربه های اخلاقی و عاطفی از دوستان گذشته او را به مسایل خودبینانه تر می کند و وی را در انتخاب هوشیارتر خواهد ساخت. در سایه انتخاب احسن همبستگی او با دوستان شدیدتر می وشد و در دفاع از او با تمام قدرت می ایستد.
در این مرحله از عمر مردم گرایی در بین جوانان رشد می کند، آنان سعی دارند در خدمت مردم و جامعه باشند. در این امر علاوه بر اخلاص و قصد قربت، در مواردی خواستار مقوبلیت اجتماعی و کسب محبوبیت هم دخیل است که در همان حال برای جامعه و مردم نفعی ایجاد می نماید.
٣-٥ رفتار اجتماعی
جوانان حالات، حرکات و مواضعی که اتخاذ می کنند دایماً به رشد و معنی دار شدن و شکل و قالب پیدا کردن است. در رفتارشان الگوگیری و همانندی با چهره های محبوب و مورد علاقه جامعه به چشم می خورد. در ادا و اطوار و تعارفات و طرز برخوردها، و حتی در درگیری های آنان نوعی تصنع و جلب نظر به چشم می خورد.
قدرت غریزه جنسی، اوج کمال گرایی خواستاری، معروف شدن و در جامعه سری در میان سرها داشتن و سرانجام متوج هکردن چشم های دیگران به سوی خو، و سر زبان افتادن و معروف شدن، و سرانجام کسب حرمت اجتماعی در این رفتار به چشم می خورد.
همچنین در آنان سعی و تلاش برای بیرون آمدن از دنیای کودکی و نوجوانی، و پیوستن دنیای بزرگسالان به چشم می خورد. یافتن حال و ادای آنان، جهت پذیرفته شدن در جمع آنان، هم سخن شدن با بزرگان وصول به دنیایی از صمیمت جدید و یافتن منزلت اجتماعی نو و غیره دیده می شود.
از سوی دیگر پذیرش و نرمی به چشم می آید و از جهتی می خواهد غرور جوانی خود را حفظ کند و از طرفی آثاری خوش از روابط و برخوردها برای پذیرفته شدن و یافتن حرمت اجتماعی بر جای گذارد.
٤-٥ نیاز به نظم و ضابطه
جوان را فردی قانون گریز معرفی کرده اند، که این موضوع شاید از جهتی درست و در بین جوانان مصداق های بسیار داشته باشد، ولی حق این است که بخشی مهم از شکوائیه جوانان این است که چرا مردم پای بندی به ضوابط و مقررات ندارند. به عبارت دیگر اگر او ضوابط و قوانین را مزاحم خود می داند و از آن گریزان است، لکن آن را برای دیگران خواستار است.
به گفته ماندوس جوان در صدد آن است که محیط را با خود موافق سازد، نه خود را با محیط آنان طالب جامعه ای هستند که ایشان را محدود نسازد و برای خواسته ها و نیازمندی های آنان ارزش و اعتبار قائل شود. هوس ها و تمایلاتشان را به حساب آورد و ضوابط اجتماعی را با آنان هماهنگ و منطبق سازد.
البته شرایط اجتماعی، مراعات نکردن وضع روانی جوانان از سوی دیگر، مخصوصاً سردمداران جامعه نیز از جمله عواملی است که جوان را در برابر مقررات وادار به اتخاذ موضع می کند و به همین گونه است جهل او درباره مسایل و علل مقررات اجتماعی.
از حدود سنین ٢٠، بخشی مهم از شورها و التهابات جوانی در او فرو می نشیند و میل به سازگاری با محیط در وی پیدا می شود و بی اعتنایی های او به ضوابط و حتی ماجراجویی ها تعدیل پیدا می کند و می توان او را بر سر مرز مقررات آورد.
٥-٥ در تبعیت و تقلید
شرایط جوان از این دید در مقایسه با گذشته، کاملاً عوض شده است و این سخن نه به آن معناست که جوان دیگر تقلید نمی کند، بل تقلید می کند، ولی با دو ویژگی خصایص جدید:
١-٥-٥ در جنبه های تبعیت و تقلید جوان رگه های از اندیشیدن و تعقل بیش از گذشته به چشم می خورد
٢-٥-٥ تقلید او صرف و کورکورانه نیست، بل نوعی اقتباس است و در آن خطوط فکری خاص و سلیقه های خود را اعمال می نماید.
در همه حال خواستار مقبولیت اجتماعی است. در حالات و رفتار، در پوشش و عملکرد خود دوست دارد به گونه ای عمل کند که همه پسند باشد و برای این مقصد بسیاری از جوانا خود را به هر آب و آتشی می زنند و حتی در مواردی برای خود مخاطراتی را می خرند.
جوان در تبعیت ها کمتر ضوابط و آداب خانواده را مراعات می کند و کمند جوانا که از پدر و مادر و یا اعضای خانواده خویش الگو می گیرند، الگوهای ایشان بیش از آن که داخلی باشد، خارجی است و این امر شامل بیرون خانواده و گاهی هم بیرون از مملکت می شو. جوان در واقع در اندیشه آن است که عقب ماندگی های خود را جبران کند و بر احساس حقارت خویش فایق آید و حتی در خط حکمرانی بر دوستان و یا اهلخانه خود باشد. که عطش ریاست طلبی و غرور جوان از این طریق فرو می نشیند.
٦-٥ اعتراض و اعتقاد
شاید این نکته سخن گزافی نباشد که بگوییم زبان جوان، زبان اعتراض است. زبان نقد و انتقاد است. در خصوص انگیزه انتقاد او همین بس که نباید امری مطابق میلش باشد و یا عملکردی براساس خواسته و هوس او صورت گیرد.
انتقاداتش گزنده و درواقع خلع کننده صاحبان قدرت در خانه و جامعه از خط تصمیم گیری و نشستن خود برجای آنان است. مطالعه در سال های او جوانی او حکایت از آن دارد که او همچنان به مانند نوجوان ماجارجو است، حادثه آفرین است، خواستار عمل به امر و نهی خویش است. وی برای امری پیشنهادی می دهد و بدون آن که جوانب مصلحت و یا جنبه های اجرایی آن را در نظر آورد با همه سرمایه های خود از آن دفاع می کند.
جوان با اعتراض و انتقاد خود درواقع نارضایی خود را از شرایط و اوضاع خانه و جامعه نشان می دهد و ای کاش او را پیشهادی اصلاحی و قابل عمل داشت. همه چیز را به باد انتقاد می گیرد و در باره همه مسایل بحث می کند و رای و نظر می دهد.
البته به علاوه آن، جنبه ها یارزنده ای از اخلاق و رفتار جوان بروز میکند که تعدیل کننده آن وضع و شرایط است، مثل وفای به عهد و پیمان، احساس مسئولیت در برابر جامعه، خواستاری انطباق با افرادی که الگو هستند، پرهیز از تبعیض و بی عدالتی، مبارزه با جور و ستم و غیره.

گفتار ششم: نیازهای اقتصادی
مقدمه
اگر بنای نشان داند تصویری از جوانی باشد، باید آن را در تابلویی از خواسته ها و هوس ها و آرزوهای دور و دراز رسم کرد. چه بسیارند خواسته هایی که دل جوان را به سوی خود می کشاند و او را در رویای زیبای خود غرق می سازند.
او آرزو دارد به همه آن چه تمتع و لذت خوانده می شود، دست یابد. از غذاهای گوناگون، لباس های زیبا و پرزرق و برق، مساکن وسیع و درخشان، و از مزایای جهان صنعت، چون اتومبیل، وسایل زینتی، و در عصر ما حتی تلفن همراه، کفش های براق، پیراهن های الوان، و برای دختران زیورها و جواهرات، وسایل و ابزار تفریح، سرگرمی و غیره که در نهایت جوان نیاز به همه چیزهایی دارد که او را در بین جمع شاخص و جالب سازد.
١-٦ استقلال اقتصادی
شاید از مهمترین خواسته های جوانان، وصول به مرحله استقلال اقتصادی باشد، به گونه ای که از دست دراز کردن نزد پدر یا والدین بی نیاز باشد و نیز اختیار کیسه خود و مصرف لازم داشته باشد.
او دوست ندارد دیگران در ازای وجهی که در اختیارش نهاده اند، از او حساب بخواهند و یا در امر مصرف از او اختیارداری کنند. او ممکن است همه درآمد ماهانه خود را یکباره صرف دوستان کند و یا برای نامزد خود چیزی تهیه و به او اهدا کند.
عمل اقتصادی آن و شاید برای والدین و مربیان توجیه عقلانی نداشته باشد اما جوان خواستار آن است که آن را بپذیرند و بر آن صحه گذارند. ممکن است عمل او توام با اسراف و تبذیر باشد و یا هزینه های بی حساب، و حتی خود او از آن پشیمان شود؛ اما د رعین حال از آن دفاع می کند و دوست ندارد از این لحاظ مورد انتقاد قرار گیرد.
بخشی از خواسته هایش در عرصه استقلال اقتصادی به آن لحاظ است که می خواهد از سلطه والدین خارج شود و خود با دوستان، و احیاناً با همسر تازه آشنای خود، بدان گونه که خود تصویر و ترسیم کرده است سرگرم باشد. خواستار آزادی افراطی است و به زحمت می توان به او امر و نهی کرد.
٢-٦ کار و اشتغال
از نیازهای بسار مهم و اساسی جوان کار و اشتغال است و این امر از جهات بسیاری برای هر جوان ضروری و اساسی است، از جمله:
* برای رسیدن به زندگی و خانواده داری که اساس آن داشتن کار و اشتغال معین است.
* دستیابی به استقلال اقتصادی که خود درآمدی کسب کند و راساً در صرف آن مجاز باشد.
* نجات از سرگردانی و بیهوده گذرانی که خود سرمنشا بسیاری از وسوسه ها و انحرافات است.
* دستیابی به پاره ای از آرزوهای ناشی از احساس و آن این که بتوانند باری از دوش اقصاد خانواده بردارند و به اصطلاح به والدین خویش کمک برسانند.
* داشتن سری در میان سرها در قالب فردی شاغل که در حرمت اجتماعی او نقشی داشته باشد.
* توان اجرای پاره ای از خدمات خیرخواهانه که طبع عالی جوان خواستار آن است.
* و درنهایت نشان دادن ذوق و سلیقه، ابتکار عمل، آگاهی از رموز و اسرار زندگی و رسیدن به مرحله درک قدر و ارزش و مرتبت کار.
٣-٦ اهمیت های آن:
اشتغال برای جوان امری مهم است، از آن لحاظ که سببی برای صرف انرژی های زاید است و قبلاً گفتیم که به علت سلامت دستگاه های درونی بدن، غذاها، هرچند اندک و ناچیز باشند جذب می شوند و در جوان قدرت بسیاری پدید می آورند. و این قدرت اگر صرف تولید و کار یا ورزش نشود، صرف درگیری و بروز زمینه های فساد خواهد شد.
همچنین کار برای جوان مهم است از آن نظر که در برقراری روابط اجتماعی وی اثر می گذارد و نیز زمینه ای است برای درک موقعیت، لیاقت، ابتکار و مهارت های وی او در سایه کار می تواند به ارزیابی و ارزش یابی خویش بپردازد و از میزان ارزش و لیاقت خود سر درآورد. و یا دریابد که دارای چه مقیاس و درجه از مهارت ها و محدویت هاست.
کار، زمینه ساز امنیت فکری و رفتاری جوان است. او را با واقعیت های جامعه و محیط و شایط آن آشنا می کند، تا حدودی ذوق او را قانع می سازد. به ویژه که حدود یک شصتم جوانان خواستار شغلی اقناع کننده ذوق خود هستند و شغلی که حتی برای آنان موجد نام و آوازه ای باشد.
سرگرمی جوان به کار، سد راه راه بروز بسیاری از رفتارهای ضداجتماعی و یا مانع سردرآوردن از آلودگی هاست؛ کار، حالات و حرکات و مواضع ایشان را تعدیل می کند و حتی جلوی کارهای خلاف آنان را می گیرد. عشق به ثروتمند شدن در قالب ضوابطی قرار می گیرد و اوقات فراغت جوان را پر خواهد کرد.
٤-٦ مهارت و تخصص
از دیگر نیازهای اقتصادی جوان، نیاز به مهارت و تخصص است که جوان در این عرصه خام است. البته اگر از پایان دوره راهنمایی زمینه و شرایط برای نوع شغل مورد علاقه آنان فراهم شود و یا جوان از همان آغاز جوانی به کاری ولو اندک ولی جهت دار مشغول می شد هم اکنون می توانست واجد مهارتی در آن زمینه باشد. چون لااقل باید در یکی از عرصه های زیر مهارت قابل قبولی به دست آورد و قادر به رفع نیازهای اساسی خود باشد:
* یادگیری مهارت هایی در عرصه کشاورزی، باغبانی، پرورش گیاهان، پرورش حیوانات اهلی، مهارت هایی در عرصه ساختن و پرداختن همچون زمینه های صنعت فلزات، صنعت چوب، بافنگی، دوزندگی مونتاژ، اصلاح وتعمیر، خریدو فروش، تهیه مواد و غیره.
در سایه مهارت و تخصص کار خلاق پدید می آید، ابتکارها رشد می کند و صفات انسانی و اخلاقی به همراه آن، جوان را درخشان تر و در جامعه برجسته تر خواهد کرد و این همان مسئله ای است که معمولاً مورد آرزوی همه جوانان است.
آری، جوان نیاز دارد به کسب تجربه ها. تخصص ها، مهارت های اساسی برای خدمت رسانی به جامعه، تقویت روحیه و اخلاق، قوای فکری و ایستادن بر سر پای خود و در نهایت برداشتن باری از دوش جامعه و اعتدال در اندیشه و رفتار خویش.
٥-٦ الگوی اقتصادی
او جدیداً وارد عرصه کار و اقتصاد شده و باید عمر خود را در این راه سپری کند. این به صواب نیست که جوان به صورت خودرو و تنها به اتکای یافته و آن چه خود می اندیشد، به پیش رود. اگر بنای کسب تجارب صورت شخصی داشته باشد، عمری چون عمر نوح نیز کفاف کسب تجربه لازم و ضرور را نخواهد داد.
آدمی ناگزیر به میان بر زدن از تجارب دیگران است و در این راه هر قدر الگوی او زیده تر و کارآمدتر باشد، جوان را موفقیتی زیادتر است و بدین سان این مهم است دریابیم چه کس یاکسانی الگوی جوان قرار می گیرند و والدین و مربیان،حتی اولیای جامعه چه کسی یا کسانی را به صورت شاخص و زبده در سر راه جوان قرار می دهند.
الگوهای مورد نیاز جوان در عرصه های گوناگون اقتصادی باید مطرح و مورد نظر باشند. مثل الگوی کار و تلاش، الگوی مصرف، الگوی خدمت رسانی، الگوی ذخیره سازی های لازم، الگوی اغتنام از فرصت و غیره
این مهم است که آدمی چگونه کار کند تا در عین آن، شادابی ونشاط خود را حفظ کند و از فرسودگی و سرخوردگی سر در نیاورد. چگونه و از چه راه کسب درآمد کند. آن درآمد را در چه راهی و چگونه و به چه میزان مصرف نماید. مرزهای اسراف، تبذیر، واقتصاد را بشناسد و به پیش رود.
٦-٦ آگاهی اقتصادی
اصولاً بخشی از آموزش های مربوط به دوران متوسطه و دانشگاه، و یا آموزش های خانه و جامعه باید صرف دادن آگاهی های لازم در زمینه کار و فعالیت رشد که همه تحصیلات و آموزش ها در عصر ما به شغل و کاری منتهی می شوند.
مسئله رهنمایی تحصیلی که در بسیاری از کشورهای پیشرفته مطرح است، برای وصول به این مقصد است. در جامعه ای چون فرانسه که مبتکر آن است (طرح لانژون رژه گال) پس از دوره ٦ ساله ابتدایی، دوره دو ساله ای را برای پایه گذاری ها در نظر گرفته است و دوره دو ساله دیگری را به نام دوران هدایت و جهت دهی و این امری در خور تامل است.
همچنین جوان باید به آگاهی های دیگری در این عرصه مجهز شود، مثل توسعه علمی کار و فعالیت، پژوهش ها در این عرصه، تلاش در جهت اتقان کار، افزایش تولید، تحقق خدمات و صدقات، پرداخت ضرایب، مباحث مربوط به مالکیت تورم، فقه کار و اشتغال و جز آن.
٧-٦ محیط مناسب کاری
جوان نیاز به محیط مناسب کاری دارد که برای مفهوم آن نکات پردامنه ای را می توان عرضه داشت و هریک در جای خود اساسی و ضروری است، مثل:
* محیط فیزیکی کار از نظر سلامت و بهداشت و نظافت و دوری از خطرآفرینی و آسیب رسانی
* محیط اخلاقی کار از نظر بایدها و نبایدهای اخلاقی و سلامت آن
* محیط انضباطی کار مثل دوری از تبعیض ها، بی عدالتی ها و امور خلاف مقررات
* محیط مناسب برای شکوفایی استعدادهای کاری، خلاقیت، ابتکار و سرانجام رشد اقتصادی
* تناسب کار و دستمزد با تایید بر تشویق ها و تاییدها براساس ضوابط معین و غیره
بررسی های علمی نشان می دهد که جوانان خود، خواستار چنان وضع و شرایطی هستند، و تنها در آن عرصه ها مسئولیت های خویش را پذیرایند و توانایی ها و لیاقت های خویش را نشان می دهند.

گفتار هفتم: نیازهای فرهنگی
مقدمه
بخشی از نیازهای جوانان رنگ و هوای فرهنگی دارد. البته نوع آن با آن چه در دوران نوجوانی مطرح بوده است، کاملاً متفاوت است. جوان نیاز به آگاهی از آداب و رسم، سنن و شعائر و مناسکی دارد که در جامعه خود بتواند به آن عمل کند و این غیر از آداب و رسومی است که نوجوان خواستار آگاهی از آن بوده است.
جوان در خصوص با فرهنگ و پاره فرهنگ هامی خواهد به عمل بپردازد و نفس آگاهی برای او قانع کننده نخواهد بود. او چون نوجوانان نیست که جهلی ذاتی او را در مخمصه قرار دهد و در زیربنای فکری دچار محدودیت سازد. او نیازمند عمل است و در این عمل خواستار شیوه ای است که در جامعه مورد پذیرش باشد و او را در توجه قرار هد. ضمن این که ضوابط حق در آن مراعات شود.
١-٧ دانش و آگاهی
جوان تنها پس از ورود در جامعه درمی یابد که به چه آگاهی هایی نیاز دارد و یا آگاهی ها تا چه میزان برای او سرنوشت سازند، به همین سبب قدر علم و دانش آموزی برای او معلوم می شود و از گذشته خود، در صورت قصور و تقصیرها متاسف است.
چه بسیارند افرادی که در دوران نوجوانی به درست و بحث و تحصیل پشت پا زده و ترک مدرسه کرده اند و یا به این جمع بندی رسیده بودند که به دنبال کار و تلاش بروند و به آن اولویت دهند، ولی فعالاًً در دوران جوانی هوسی و بازگشتی به علم و درس و مدرسه پیدا کرده و کار و دانش آموزی را از نو آغاز کرده اند و یا هوس ادامه تحصیل در آنان زنده شده است.
جوان ممکن است بی سواد باشد و دریابد که بی سوادی نقص به شمار می رود، لذا می خواهد به دنبال علم رود، ولی ترس از استهزای مردم دارد آشنایی با قواعد و ضوابط جامعه و کسب شایستگی برای بیان و اظهارنظر، او را وادار به فراگیری دانش های نو، و روش های جدید می سازد، به ویژه که تلاش برای یافتن هویت خانوادگی، جنسی، زیستی، سیاسی و غیره نیز برای او مطرح است.
٢-٧ آموزش ها
چه بسیارند آموزش هایی که از نو برای جوان آغاز می شود و او دوست دارد دانش های لازم را بیابد، تا بتواند چهره زندگی خود و دیگراان را نوسازی کند و یا چهره جامعه را به مدد علم تغییر دهد. آگاهی از فرهنگ و شرایط آن، آشنایی با یافته های جدید علمی و فرهنگی علاوه بر اقناع جوان انی فایده را دارد که و را وارد دنیای دیگری از افراد جامعه خواهد کرد که اهل علم و فضیلت خوانده می شود و در طبقه بالای او قرار دارند.
همچنین جوانان دوستدار کسب علم و دانشند تا در سایه آن به حل تعارض های جامعه و کسب افتخاراتی در این عرصه نایل آیند و درخواست تحصیلات عالی تر زمینه ساز کسب عنوان و بر سر زبان ها افتادن را نیز به دنبال دارد که عده ای از جوانان خود را به آن دلخوش کرده اند.
کسب علم با اهداف برتر، مثل جلب رضای خدا، دریافت حق و توان ادای وظیفه در راه وظیفه و مسئولیت زندگی برای برخی از جوانان، آنان که از تربیتی برتر برخوردار بوده اند، مطرح است و البته شرایط و عوامل تبلیغاتی و عوامل بیداری آفرین در این عرصه نقشی اساسی داشته و دارند.
٣-٧ هدایت تحصیلی
آنان نیز چون نوجوانان خواستار هدایت تحصیلی هستند، اما نوع آن با نوع هدایت نوجوانان متفاوت است. شک نیست که جوان نیازمند آن است که در رشته های درس بخواند و کارشناس شود و در پست یک متخصص ادای وظیفه کند، اما در قالب آن چند نکته مهم نیز باید گنجانده شود، از جلمه: تهیه و تامین شغل، کسب درآمدی مناسب و درخور، نام و رتبه و عنوانی که برای وی معروفیتی پدید آورد، و در عین حال در قالب یک کارشناس در آن بخش بتواند کاری انجام دهد.
شاید خواسته های فوق بی جا نباشد، ولی این مهم است که افراد نافذ در کار و برنامه او راه یابند و زمینه رشد علمی وی را فراهم آورن. این امر به آن سبب که آنان خواسته و ناخواسته نیروهای حال و اینده کشورند و رشد و پیشرفت کشور از همه جهات به وضع و موقعیت علمی و کاری او بستگی دارد، مهم است.
معمولاً مسئولان آگاه و دلسوز جامعه در صدند که ضمن در نظر گرفتن نیازهای جامعه، زمینه را در رشته های گوناگون تحصیلی، از نظر آمار جذب داوطلبان در وضع و موقعیتی قرار دهند که در نهایت هم سطح و هم درآمد باشند. از جمله علل روی آوری بسیاری از جوانان به رشته های خاص تحصیلی، همه گاه رغبت و علاقه مطرح نیست که گاهی نام و عنوان، و از آن مهمتر کسب درآمدها جای پایی دارند.
٤-٧ مسئله نوخواهی
از نیازهای عمده جوانان، به ویژه در سال های اول جوانی نوخواهی است. نفس نو بودن چنان برای جوان جاذبه دار ده برای به دست آوردن آن خود را به هر آب و آتشی می زند و در پی تحقق آن مسئله مدپرستی و مدخواهی مطرح می شود.
دامنه نوخواهی از وسیع و دربرگیرنده همه اشیا و امور اوست. مثلاً در غذا، لباس، در کیفیت معاشرت و در ادا و اطوار وحرکات. او حتی در درگیری و دعوا، و در دفاع از خود، و در سخن گفتن و در حرکت دادن اعضا و جوارح و در تغییر صدا و امثال آن کوشش می کند که حالات حرکات و ادا و اطوارهای تازه داشته باشد و جنبه های مربوط به تجدد خود را مراعات کند.
در تفاوتی که در تجدد و نوخواهی جوانان در مقایسه با نوجوانان به چشم می خورد، این است که آنان در این عرصه سلیقه و ابداع خود را نیز وارد می کنند. و همان گونه که در مسئله تقلید تبعیت گفته ایم، یک مد یا یک امر جدید را به صورت مطلق نمی پذیرند، بلکه در آن دستکاری هایی دارند. چیزهایی را در آن وارد می کنند که آمیزه ای از درست و نادرست و گاهی در چهره حق و باطل است.
منع نوجویی برابر او اهانت و نوعی مداخله در زندگی خصوصی به حساب می آید، اگر او را از پوشیدن پیراهن کفش رایج و متداول در بین جوانان منع کنند، احساس می کند که مسلم ترین حق او، یعنی حق داشتن افکار و عقاید شخصی را از او گرفته اند.
٥-٧ تحقیق و پژوهش
نوخواهی و نوجویی جوان را می توان به سوی تحقیق و پژوهش سوق داد، امری که او نیز در ذات و درون خود آن را دارد به دنبالش روان است. او همه گاه می خواهد که آخرین اطلاعات و تازه ترین دیدگاه ها، و زبده ترین اختیار را برای جمع و گروه بازگو نماید.
نوپذیری، نوطلبی، و تجدددوستی او، در هماهنگی وی با مسائل نو، خود جلوه ای از خواستاری و توان تحقیق و پژوهش است. به گفته ویل دوراتت: او اشتیاق شدیدی به افکار نوین دارد و آن را به وسیله ممکن و مقدوری برای تسلط بیشتر بر محیط می یابد.
به نظر جوان دستیابی او به آخرین تحقیق و دیدگاه های علمی و عرضه آن در میان جمع می تواند او را در صف مقدم جامعه ای قرار دهد که او در آن زندگی می کند و این خود مسئله مهمی برای اقناع غرور اوست. با روش های اندیشه و برنامه های شده ای می توان وی را برای ارتقای بیشتر و رساندن به منزلت یک محقق کارآمد، سوق داد و از این بابت جامعه ای را غنا بخشید.
٦-٧ نیاز به نظام ارزشی
جوان را نیازی است به آگاهی از نظام ارزشی معین و پای بندی به آن تا محرکه مناسب برای کار و تلاش جهت دار او باشد. او خود در جستجوی نظامی ارزشی قابل دفاع برای زندگی خود است، که اگر با احساس مذهبی او همراه شود به شکوفایی فوق العاده ای دست می یابد.
آموزش های رسمی و غیررسمی باید در خط معرفی و جا انداختن نظامی ارزشی در ذهن جوانان باشد و دستگاه تبلیغاتی کشور، وسایل ارتباط جمعی در تبلیغ و وصف آن باید بیش از پیش فعال باشند، به ویژه که جوان دوستدار و مدافع اندیشه های عالی و ارزش های والاست و با سرمایه شور و هیجان و عواطف شدید می تواند از آن پاسداری کند.
ارزش های دینی و مخصوصاً آنان که در فطرت او جایگاه روشنی دارند، در او نافذترند و حتی جوان را وا می دارند که تا سر حد جان از آن دفاع نمایند، مثل ارزش عدایت، آزادی، جهاد، شهادت، تقوا، عفت، پاکدامنی، صداقت و غیره، که دروازه های ورود آن را در جان جوان باید گشود.
٧-٧ نیاز به مذهب:
جوان بیش از دیگر طبقات جامعه، نیاز به مذهب دارد؛ هم برای اقناع فطرت و درون و هم برای مهار او در برابر مفاسد و انحرافات و نیز برای ادای وظیفه عبودیت، مهار اضطرابات و احساس ناامنی ها و غیره نیاز به مذهب دارد.
طبیعت سنی این دوره اقتضا می کند که جوان برای داشتن اندیشه های معین و قابل دفاع دینی در برابر همه آنچه دارد، شک بورزد و آنگاه با منطق و استدلال، راه قبول موضوعات و مواضع دینی را بر روی خود بگشاید. منع جوان و طرد او از این خط نتیجه ای جز روی گردانی از این نخواهد داشت.
او نیاز به فهم دینی، آگاهی از مفاهیم و فرایض دینی، فضایل مذهبی، هنجارهای شرعی، تفکر دینی، اهداف و مقاصد آن، محتوا و روش آنها، مواضع دین در قبال امور سیاسی، اقتصادی، اخلاقی، خانوادگی، فرهنگی، و غیره
چه بسیار از جوانان که می خواهند دیندار باشند و بدان دسترس ندارند، می خواهند با معنویت و اخلاص باشند از راه و رسم آن بی خبرند. و یا دوست دارند از دین و عقیده خود دفاع کنند، ولی راه و روش آن را نمی دانند. ایمان مذهبی، تمرین عیادات، فراگیری احکام، فهم دین، انس با خدا و اتکای به خدا سیر در آفاق برای درک اسرار دینی و جز آن مورد نیاز جوان است.

گفتار هشتم: نیازهای سیاسی
مقدمه
دوران جوانی، مخصوصاً سال های نخستین آن دوران شور و هیجان سیاسی است. بیداری قضاوت های مبتنی بر عقل و احساس، بروز جهان بینی های جدید درباره کارگردانی جامعه، خواستاری نظم و انضباط و قانون لااقل برای دیگران، دوستداری آزادی و استقلال و دفاع از آن، میل به این مسئله که سری در میان سرها داشته باشد و احیاناً در گردانندگی چرخ های سیاسی جامعه سهیم شود، که این امر جوان را وارد دنیای سیاست می کند و در مواردی وی را در برابر نظام، وادار به قیام می نماید.
در اغلب جوامعی که نظامات آنان مبتنی بر استبداد، فقدان نرمش، راه و رسم غیرمعقول، محدودکننده و توام با جبر و تبعیض باشد، جوانان سد راه آنان می شوند و با تظاهرات و ضربه زدن ها و ضربه خوردن ها، مشکلاتی برای دستگاه پدید می آورند. به همین لحاظ نسل جوان در بسیاری از کشورها، به عنوان طبقه مزاحم خوانده می شوند. و این درست خلاف رای و نظر اسلام است که جوان را سرمایه می داند و با دید احترام به وی می نگرد.
١-٨ حضور در صحنه
از اواخر دوران نوجوانی (پایان دبیرستان) و مخصوصاً در سال های اول جوانی (دوران دانشگاه) جوان سعی می کند که خود را در عرصه سیاسی نشان دهد و در عرصه جامعه نمودی پیدا کند. دوران چهارساله کارشناسی (سنین ١٨-٢٢) مهمترین دوران دشواری آفرینی برای نظاماتی است که وصف آن در بالا گذشت.
او به سرعت وارد دنیای سیاست می شود ولی خود را سازنده مملکت و تنظیم کننده وضع و سازمان آینده می داند. باورش شده است که در شکل جامعه و سرنوشت سازی، و حل و رفع مسائل کشور، سهمی و وظیفه ای دارد.
او وارد دنیایی شده است که دارای حق رای است و در برابر رایی که داده خود را طلبکار می شناسد. به همین لحاظ اگر خطایی در کار مسئولان احساس کند، اهل گذشت و تسامح نیست و در برابر آن می ایستد و گروه هم جرگه خود را به مداخله و یاری فرا می خواند.
او متهور است با جرات است، شجاعت دارد، بی ملاحظه و بی پرده سخن می گوید، محافظه کاری در او کمتر دیده می شود. زیرا نه دارای همسر و فرزندانی است که به سبب آنان کوتاه بیاید و نه صاحب مال و ثروتی که درباره آن احساس خطر کند. ضمن اینکه تجربه عملی او نیز در سیاست محدود است و توقعات وی از مسئولان و کارگردانان چشمگیر است.
٢-٨ مشارکت سیاسی
در آنجا که که جوان را به حساب آورند، شوون او را مدنظر بگیرند و از زبان فطرت و دل او سخن بگویند، جوان دلداده سیاست است و احساس نیاز او به مشارکت سیاسی، حمایت ها و مددرسانی ها فوق العاده است و شما تجربه آن را لااقل در عصر پیامبر و سال های نخستین نبوت آن حضرت و بعدها در دوران هجرت می بینید.
او نیاز دارد که وی را در کار سیاست به بازی بگیرند، برای او حق رای و حتی حق تصدی پست قائل باشند. در حوزه فعالیت سیاسی گوشه ای را نیز به او اختصاص دهند لااقل حاضر شوند، به بخشی از سخنان، انتقادات، شکوائیه ها، نظریات و اعتراضات او گوش فرا دهند و ادله قانع کننده ای به او عرضه نمایند.
جوانان نیاز دارند که در قالب شهروند با آنان برخورد و حقوق کامل آنان مراعات شود. حتی آنان نیز دارند مسئولان با ایشان از در شور و مشورت برآیند که این امر لااقل در پاره ای از سطوح سیاسی شایان اجرا است. تنها چنان نباشند که در عرصه های مبارزه از قدرت و کارآمدی آنان استفاده کنند، از جمله مواردی که جوان را شدیداً به خشم می آورد این است که احساس کند طعمه دیگران شده و او را استثمار کرده اند.
٣-٨ استقلال طلبی جوان
او نیاز دارد در حوزه و محدوده ای که سبب صدمه و زبانی نباشد، مستقل باشد. عاشق استقلال است و می خواهد خود را از همه آنچه محدودیت و مداخله است، برهاند و نیاز او به استقلال همانند نیاز او به آب و غذاست و گاهی حاضر است از صرف غذا خودداری کند و به اعتصاب غذا بپردازد تا آزادی وی تامین شود.
نیاز به استقلال برای او امری طبیعی است و والدین و مربیان باید آن را محترم بشمارند و مادام که این امر موجب صدمه و آزاری برای خود و دیگران نباشد، نبایع منع کنند. جوانی که فحش می دهد، خشونت می ورزد، در را به هم می کوبد و از این قبیل، در واقع استقلال می طلبد و در عین حال از آزادی واهمه دارد (مشکلات روحی جوانان، ص ٥٦)
آنگاه که استقلال او در مخاطره قرار گیرد، مبارزه می طلبد. او همچنین خواستار خوداتکایی است و می خواهد در محیطی کاملاً آزاد باشد. طفیلی گری را دشمن می دارد که از جمله رموز عصیان او در برابر بزرگتران همین مسئله است.
٤-٨ آزادی خواهی
قبلاً نیز گفته ام که او آزادی خواه است و آزادی مورد نیاز اوست و باید هم از آن برخوردار باشد. و البته با شرایط و ضوابطی معقول البته او نیاز دارد حدود و ثغور آزادی را بداند و مرز آن را در عرصه بیان و قلم و روابط و اندیشه و اتخاذ مواضع گوناگون بشناسد.
صلاحیت جوان برای آزادی مشروط و مقید، باید مدنظر مسئولان و مربیان باشد. به هر میزان که او می تواند از آزادی استفاده مشروع کند باید به او آزادی داد و این در همه مسائل و امور زندگی وی باید ساری و جاری باشد.
بخشی از درگیری های جوانان با اولیای خود به آن سبب است که آنان به علت سن و بزرگی می خواهند نظریات خود را بر آنان تحمیل نمایند. طبیعی است که اگر بخواهند به عادی سازی وضع جوان بپردازند، اصل مماشات را نباید از یاد ببرند.
آزادی خواهی همچنان در اوج است. او به لحاظ دستیابی به آن گاهی ممکن است از محیط خانواده جدا شود. و حتی از کشور و جامعه خود ببرد. بسیاری از افراد متمکن از کشوری به کشور دیگر مهاجرت می کنند تا به آزادی بیشترین دست یابند و مسئولان باید از این دید در شیوه برخورد خود با جوان روش بهتری را جایگزین نمایند.
٥-٨ سازمان و تشکل
از نیازهای عمده جوانان که در دنیای سیاست نیز کارآمدی دارد نیاز به تشکل و سازمان دهی است. این مهم است که نیروهای ارزنده کشور چون مهره هایی جاسازی شوند و هر مهره پس از ساخته و پرداخته شدن، در جای خود قرار گیرد و به موقع به ادای وظیفه بپردازد.
ما نمونه این اقدام را در عصر رسول الله می بینیم که جوانان را به تناسب نیازهای هریک در جای خود قرار می دهد و به موقع از وجودشان استفاده می کرد. امام باقر و امام صادق و نیز امام کاظم علیهم السلام نیز در عرصه فرهنگی به این تشکل و سازمان دهی اقدام می کردند و هر جوان را برای برنامه ای خاص می پروراندند مثل هشام، مومن طاق و دیگران، در قرن حاضر نیز دنیای مارکسیسم و حتی جهان یهود در این امر اقداماتی کرده و موقعیت هایی به دست آورده است. تجربه جنگ تحمیلی، برنامه ریزی های سازنده جوانان شیعی در لبنان، و حتی در مناطق دیگر جهان نشان داده اند که سازماندهی تا چه حد سازنده و برای هر کشور سازمان بخش و سازنده است.
فعالیت جوانان را باید سازمان داد و در هماهنگ ساختن نیروهای آنان و کلاً تشکیل گروه منظم اجتماعی باید تلاش کرد. چنین امری، هم مورد نیاز آنهاست، و هم در خط نفغ و صلاح عامه و ایجاد زمینه برای گسترش صلاحیت های اجتماعی و حرفه ای است.
٦-٨ قدرت طلبی جوان
جوان قدرتمند است و نیاز به این دارد که قدرت را به عرصه نمایش بگذارد و نیز موجوباتی را پدید آورد تا بر میزان قدرت خود بیفزاید. او از این قدرت می ÷واهد سرد بجوید، نه در خط سوء استفاده بل در مواردی برای خیرآفرینی ها و کمک رسانی ها اقدام کند.
او را تشنه رشد، کمک رسانی و امداد می شناسیم. اندیشه پاک و استوار جوان، او را وا می دارد که برای خدمت به مردم فعالیت کند. اما این مهم است که وی در این راه تربیت یافته باشد و جهت لازم پیدا کند. در غیر این صورت ممکن است جوان از این موقعیت سوء استفاده کند و در جهت شر آن را به کار برد.
بد نیست به ذکر این نکته نیز بپردازیم که پسران جوان در عرصه قدرت طلبی هستند و دختران جوان در عرصه لطف و دلربایی… پسر جوان می خواهند که بخواهد و تصرف کند و دختر جوان می خواهد که او را بخواهند و بطلبند و دلربایی های او در این وادی است.
٧-٨ خط سیاسی
بسیاری از جوانان در عرصه سیاسی خطی روشن و یا ایدئولوژی سیاسی حساب شده ای ندارند، و این امر بدان جهت است که در جریان رشد برنامه تربیت سیای، به او سهم و نصیبی اختصاص داده اند. والدین و مربیان به هر علت آگاهی های لازم در اختیار وی نگذاشهت اند.
این توصیه شایان ذکر است که اولیای تربیت و حتی مسئولان امور، به طرق گوناگون باید در او تثبیت شود. آنگاه که ایدئولوژی سیاسی برای او پدید آید، در اتخاذ مواضع و در صرف قدرت اندیشیده به پیش خواهد رفت، مخصوصاً به هنگامی که بعد اقتصادی قضیه نیز با او همراه باشد.

بخش سوم:
شناخت بستر طرح

فصل اول: استان تهران
استان تهران به علت شرایط خاص جغرافیایی، دارای آب و هوای متفاوتی است که می توان آن را به سه بخش جداگانه تقسیم کرد:
الف) بخش شمالی وشرقی شامل اراضی کوهپایه های البرز تا دماوند و شرق تهران، ورامین و شهر ری.
ب) بخش غربی از کرج تا آبیک
ج) بخش جنوبی شامل منطقه قم
گفتار اول: بخش شمالی و شرقی
این بخش خود شامل چهار نوع آب و هوای مختلف به شرح زیر است:
الف ـ آب و هوای نیمه مرطوب تا مرطوب که دارای زمستان های طولانی و خیلی سرد است. متوسط حداکثر درجه حرارت گرم ترین ماه سال کمتر از ٢٠ درجه و متوسط حداقل درجه حرارت سردترین ماه سال پایین تر از ١٥ درجه زیر صفر است. این منطقه شامل مخروط دماوند و قله توچال است که ارتفاع آن از سطح دریا بین ٢١٠٠ تا ٥٦٧٠ متر است. نزولات آسمانی این منطقه بیشتر به صورت برف می باشد.
ب ـ آب و هوای نیمه مرطوب یا آلپی با زمستان های خیلی سرد و نسبتاً طولانی؛ این منطقه شامل کوهستان های شرق تهران تا فیروزکوه و تپه ها و فلات های داخل کوهستان است که ارتفاع آن از سطح دریا بین ١١٠٠ تا ٣٩٠٠ متر است. دراین منطقه متوسط حداقل حرارت سردترین ماه سال ١٣ درجه سانتی گراد زیر صفر و متوسط حداکثر درجه حرارت گرم ترین ماه سال ٢٦ تا ٣٦ درجه سانتی گراد بالای صفر و میزان بارندگی سالیانه به طور متوسط ٣٠٠ تا ٦٠٠ میلی متر و بیشتر به صورت برف است.
ج ـ آب و هوای خشک با زمستان های کوتاه و سرد؛ شامل منطقه تهران تا گرمسار است که قسمت عمده دشت های دامنه ای و آبرفتی استان را دربر می گیرد. متوسط حداکثر درجه حرارت گرم ترین ماه سال ٣٦ درجه سانتی گراد بالای صفر و متوسط حداکثر درجه حرارت سردترین ماه سال حدود ٤ درجه سانتی گراد زیر صفر است و میزان بارندگی سالانه در این منطقه حدود ٢٠٠ تا ٣٠٠ میلی متر است.
د ـ آب و هوای خشک با زمستان های کوتاه خشک، که شامل قسمت های جنوبی دشت ورامین تا نزدیک گرمسار است. متوسط حداکثر درجه حرارت ماه گرم سال بیش از ٤٠ درجه سانتی گراد بالای صفر و متوسط حداقل درجه حرارت سردترین ماه سال ٢ درجه سانتی گراد زیر صفر است. بارندگی سالانه ١٠٠ تا ٢٠٠ میلی متر و بیشتر به صورت باران در فصول آخر سال و اوایل بهار است.
گفتار دوم: بخش غربی
آب و هوای این بخش نیمه خشک با تابستان های گرم و خشک و زمستان ها نسبتاً سرد است. متوسط درجه حرارت در تابستان ٨/٣٩ و ماکزیمم آن ٨/٤٢ درجه سانتی گراد بالی صفر و حداقل درجه حرارت مطلق در زمستان تا ٢٠ درجه زیر صفر می رسد.
مقدار متوسط باران سالانه در دشت کرج حدود ٢٠٠ میلی متر ولی در حوزه رودخانه کرج طبق آمار ٧ ساله موجود حدود ٥٠٠ میلی متر گزارش شده است.
گفتار سوم: بخش جنوبی
آب و هوای این بخش، در طبقه بندی اقلیمی کشور در زمره آب و هوای نیمه بیابانی محسوب می شود و چون نزدیک به منطقه بیابانی مرکز ایران است، تابستان های آن گرم و خشک و زمستان ها یآن کم و بیش سرد است. اختلاف دمای سالانه نسبتاً زیاد بوده و اغلب اوقات خشکی هوا غلبه دارد.

فصل دوم: تجزیه و تحلیل سایت
گفتار اول: علل انتخاب بستر موضوع
بستر انتخابی جهت موضوع مورد نظر زمینی واقع در شهرک غرب می باشد. زمین انتخابی به علت قرارگیری در منطقه خوش آب وهوای غرب و نیز قرار داشتن در منطقه مسکونی فرهنگی به جهت کشش قلبی مراجعین بدان، مورد نظر قرار گرفت.
موضوع طراحی با توجه به عمق و ژرفای معانی آن، دارای مشخصه هایی است که نیازمند زمینی مناسب با مشخصات موضوعی می باشد.
مشخصات مذکور عبارتند از: بعد فرهنگی، هنری، مردمی، اجتماعی که در هرکدام ازاین زمینه ها به میزان قابل توجهی تاثیر خواهد داشت. لذا انتخاب بستر مناسب با شکل مناسب و خاص و نیز منطقه قرارگیری مرتبط با خواسته ها طرح ضروری می نمود.
علی ایحال بستر انتخابی، بستری با قابلیت های طبیعی و بصری فراوان است که در طرح به نظاره خواهیم نشست. (تصویر ١)
گفتار دوم: مشخصات ابعادی سایت
بستر انتخاب سایت به شکل مستطیل بوده، ضلع غربی آن (خیابان هرمزان) از عوامل تاثیرگذار بر سایت است به صورت منحنی می باشد.
اضلاع این مستطیل حدوداً ١٨٠*130 متر می باشد که در مجموع مساحتی حدود 23500 مترمربع را شامل می شود.
گفتار سوم: توپوگرافی
شیب ملایمی به سمت شمال در زمین وجود دارد که حدود ٢% می باشد. (تصویر ٢)
در قسمت شمالی سایت اختلاف ارتفاعی به حدود ٧-٦ متر وجود دارد که این اختلاف ارتفاع به طرف غرب و جنوب به صفر تمایل دارد. (تصویر ٣)
گفتار چهارم: هم جواری ها ـ دسترسی ها ـ ارتباطات و چشم اندازها
در ضلع جنوبی برج های تهران قرار دارند که بیشترین تاثیر را روی سایت می گذارند. (تصویر ٤)
در ضلع غربی واحدهای مسکونی شمالی ١٤ طبقه ای قرار دارند و یک فضای کوچک تجاری و یک مسجد نیز قرار دارند. (تصویر ٥ و ٦)
در ضلع شمال واحدهای مسکونی ویلایی قرار دارند. (تصویر ٧)
در ضلع شرق نیز واحدهای مسکونی قرار دارند و البته یک مجتمع آموزشی پسرانه و یک دبیرستان دخترانه نیز می باشد. (تصویر ٨ و ٩ و ١٠)
در واقع زمین مورد نظر از شمال، جنوب، شرق، غرب به فضاهای مسکونی با ابعاد مختلف در طراحی اتصال دارد.
چشم اندازهای سایت به دلیل پایین بودن آن نسبت به سطح خیابان های اطراف چشم انداز مناسبی نمی باشد بدین لحاظ سایت بیشتر تحت سلطه محیط قرار گرفته از سمت جنوب و غرب برج های سربه فلک کشیده و از سمت شرق و شمال نیز وجود اختلاف ارتفاع این امر را ممکن نمی سازد.
اصلی ترین خیابان سایت هرمزان می باشد که در ضلع غربی از بلوار انقلاب به سمت میدان صنعت این محدوده مسکونی را دور می زند. (تصویر ١١)
خیابان پیروزان که در سمت شرق قرار گرفته یکی دیگر از شریان های اصلی سایت می باشد که البته بسیار کم تردد می باشد. (تصویر ١٢)
خیابان فروزان نیز سومین خیابان متصل به سایت می باشد که این خیابان نیز با وجود اشراف کامل به سایت تردد بسیار کمی دارد. (تصویر ١٣)

بخش چهارم:
طراحی

فصل اول: رویکرد و هدف شناسی
گفتار اول: رویکرد پروژه
سخن این است که درباره جوان چه کنیم؟ آیااو را به همان حال و وضعی که دارد واگذاریم و یا برای او برنامه و خط مشی تعیین کنیم در هر کشور ذخایر فکری و ذهنی از هر سرمایه ای ارزشمندتر است، لذا کار سازندگی و رشد وهدایت را هرچه زودتر باید تعقیب کرد که فردا دیر است و اگر چنین مقصودی مطرح باشد، همه مسئولان و دست اندرکاران تربیت نسل جوان باید گرد هم آیند و تحت سرپرستی مرکز قانونی و برنامه دار به شور و تبادل نظر برای تعالی این قشر فکر کنند.
درامر هدایت، سرپرستی نسل جوان وظایف و مسئولیت ها متوجه افراد گروه های بسیاری است.
خانواده، ارگان های دولتی وغیردولتی، نهادهای مردمی، مساجد و منبرها و در نهایت مسئولیت سنگینی به عهده خود جوان می باشد.
در یک جامعه، جوان برای گزینش انتخاب های خود فضاهای متعددی پیش رو دارد. به معنای واقعی این فضاها فرصت هایی را ایجاد می کند تا جوان نیازهای خود را حل نماید. آموزش و پرورش فضای تحصیلی را برای طی کردن مسیر علمی و رسیدن به درجات عالیه تحصیلی محیا می کند. وزارت کار، خانواده و … نیز به همین ترتیب این امر را محیا میکنند.
تمامی این بستر ها که به عنوانی برای حرکت به سمت جلو می باشد در جامعه وجود دارد و اطلاع رسانی از این طریق با توجه به سیاست گذاری و هدف گذاری خاص انجام می شود. البته این تازه ابتداء راه است. زیرا این موارد تنها اهرم هایی هستند که از بیرون مسیر را برای انتخاب جوان مهیا می کنند.
اما تصمیم گیرنده اصلی برای انجام و پذیرش این موارد خود جوان می باشد. لذا ایجاد فضایی که در آن جوان بتواند به معنای کامل نیازهای خود را پیدا نموده و به واقعیت آن را حل کند نمی یابد. فضای خارج از یک سیستم اداری منظم ولی دارای هدف مشخصاً خانه جوان در ایجاد یک سایت برای رساندن جوان به سطحی از علم و آگاهی که بتواند برای رفع موانع موجود در مسیر خود ابتکار عمل نشان دهد، در نظر گرفته شده است. خانه جوان چنین هدفی را دنبال می کند:
رشد یک جوان، رشد یک انسان، رشد یک جامعه
این بدان معنایی که جوان در عین جوانی از میزان درکی برخوردار باشد که بتواند مسیر درستی را انتخاب کند جوان باید بتواند نکات مثبت و منفی زندگی خود را پیدا کند، مسیری که در آن استعد ادهای خود را شکوفا کند را زودتر و بهتر بیابد و هویت خود را کشف کند ـ مسئولیت پذیری را به عنوان یک اصل قبول کند و خود را با تکیه بر عقل به یک استقلال کامل برساند و برای حرکت در مسیر جامعه محیا کند.
درواقع به رشد وتعالی کافی برای زندگی دست یابد.
خلا وجود چنین محیطی که بتواند در جوان شور و حال زندگی را به جریان بیندازد را می توان در جامعه احساس کرد. لذا پس از مطالعات میدانی که در صفحات بعدی قرار دارند و مطالعات کتابخانه ای و گفگتو با اساتید و کارشناسان ایجاد محیطی تحت عنوان خانه جوان با اهداف مشخص مدنظر قرار گرفت.

گفتار دوم: اهداف کلی
1. خودشناسی
2. آموزش (برنامه ریزی، هدف یابی، دانش افزایی).
3. ایجاد حس هویت در جوان (ذهنیت استقلال، مسئولیت پذیری، ایجاد نوسازی).
4. ارائه و بیان ذهنیت (توانایی طرح و ابتکارات).

فصل دوم: کانسپت
گفتار اول: معیارهای طراحی
آن چه در این پروژه مورد نظر و توجه طراح بوده است ترمیم نقش براساس معیارهای خاص و با اهداف از پیش تعیین شده است. همچنین تمامی خطوط طراحی با دقت جهت امری خاص شکل گرفت و هدفی ازخلق آن بر طراح مرتبط بوده است. معماری هدفمند و طراحی معنایی نیاز به اندیشه ای دارد که سسله مراتب علمی؛ هنری؛ و خلاقیت را در خود یافته قوت داده و به مرحله ظهور می رساند.
معیارهای طراحی در پروژه پیش رو را می توان در چند مبحث خلاصه کرد.
البته، در روند طراحی اشکالی از معیارها به صورت مختلف، به دست می آید که ذکر آنها نیاز به مجالی دیگر وعرصه جدید دارد، لذا به بیان چند معیار از معیارهای طراحی جهت ارائه بسنده می کنیم.
1. حصول تعالی در اثر برخورد از حس فضا
2. انسان محوری
3. بروز مرکزیت و هویت فضا و حفظ توالی در معنا
4. ایجاد سلسله مراتب فضایی، (به منظور هدایت بازدیدکنندگان و تامین فضای روان و سیال)
5. خاطره انگیزی و ایجاد کشش در افراد به واسطه ایجاد فضاهای غیرقابل پیش بینی
6. ارتباط ساده و راحت با فضاهای تعیین شده در طی مسیر مشخص
7. حجم فرمان و شاخص و مازگونه
8. گذر از زمان ـ حرکت در زمان ـ محل عبور
9. ایجاد آزادی در فرم و فضا
گفتار دوم: روند طراحی
همان گونه که در بخش های قبلی بیان شده هدف اصلی و نهایی این مجموعه رساندن جوان به حدی از اطلاعات و آگاهی می باشد که بتواند آگاهانه تصمیم گیری کند. درواقع رشد یک جوان هدف اصلی می باشد.
لذا استفاده از کانسپت رشد در طراحی مجموعه مدنظر قرار گرفت. پس از مشخص شدن معیارهای طراحی برای رسیدن به فرم پروژه با نگاه به کانسپت به تجزیه و تحلیل های سایت بازمی گردیم. از نتیجه تجربه و تحلیل های موجود در سایت و بررسی های به عمل آمده و پس از حضور در محل سایت. خیابان هرمزان به عنوان بهترین گزینه به منظور ورودی در نظر گرفته شد و ضلع جنوبی آن به عنوان مناسب ترین نقطه برای این امر می باشد. همان گونه که در بخش قبل بیان شد مسیر حرکت ماشین در این ضلع با توجه به قوس موجود بسیار روان و مشخص می باشد. با امتداد مسیر حرکت ماشین و پیاده در بدنه سایت این امتداد به داخل سایت کشیده می شود و سایت را به ٢ قسمت تقسیم می کند که البته در قسمت جنوبی یک فضای نیم دایره ای را در ابتدای کار به وجود می آورد با مشخص شدن ورودی و با توجه به سلسله مراتب فضای در نظر گرفته شده برای طرح فرم مربع را به عنوان عنصر قابل تکثیر در پروژه انتخاب کرده با توجه به ارزش گذاری های مشخص برای هر فضا و همچنین حفظ توالی و ایجاد مستطیل های به هم پیوسته در نتیجه ترکیب این مربع ها این فرم مدنظر قرار گرفت و البته مربع خودداری خلوص و هویت کافی برای ایجاد یک فضای مستقل را نیز دارا می باشد. این فرم قرارگیری در غالب کلی هم بیان کننده هویت مستقل هر فضای باشد و هم هویت واحد کل مجموعه، فرم به دست آمده تا حدودی شبیه یک گل می باشد که درون یک گلدان قرار گرفته که بی ارتباط با کانسپت اصلی و هدف اصل پروژه که رشد می باشد نیز هست. قرارگیری نقطه ورودی پروژه در پایین ترین نقطه سایت و وصل شدن انتهاء کار به بالاترین قسمت سایت نیز در ارتباط با مفاهیم مختلف مربوط به پروژه می باشد. مفاهیمی از قبیل حرکت و گذر در زمان تعالی انسان، مسیر زندگی و غیره … که این مطالب در عین سادگی برای هر فردی در طول زندگی بسیار حیاتی و مهم می باشد. با ارتفاع دادن به مربع ها و بعد از مشخص شدن سلسله مراتب مکعب هایی به وجود می آیند که بسیار ساکن و بی روح می باشند، لذا برای دستیابی به هدف پروژه بعد از حالت پلان در بعد فضای کار نیز این مکعب ها را به یکدیگر متصل کرده و به انتهاء کار نزدیک تر می شویم ارتفاع کار را نیز زیاد می نماییم. تا بخشی آخر کار که بالاترین قسمت مجموعه می باشد. در بالاترین ارتفاع قرار گیرد.
قرار دادن فرم منحنی علاوه بر از بین بردن یکنواختی و ضمختی مکعب ها، و همچنین ایجاد حرکت در روی دنه و فرم کلی بنا فضای جذاب و غیرقابل پیش بینی در کناره های بنا ایجاد می کند که میل و شوق افراد را برای رفتن به درون مجموعه بیشتر می نماید، قرار گرفتن شیشه در نمای کل ساختمان ارتباط بین درون و بیرون را حفظ کرده و البته با مشخص کردن سیرکولاسیون مجموعه در محدوده بیرونی ارتباط بین افراد از درون به بیرون همیشه برقرار است افراد در هر زمانی می توانند جایگاه خود را نسبت به محیط قبلی خود دیده و چنین حالتی طی کردن مسیر را برای استفاده کننده از آن فضا بهتر می نماید. با طی کردن مسیر حرکتی از ابتدا به انتهاء مجموعه این احساس به طور خوبی در افراد ایجاد می شود. قرار گرفن ماهیچه های بتنی از نظر معنایی در بیان هدف اصلی پروژه با توجه به فرم غیرهندسی و زمان خود دارای هویت مستقلی نیز می باشد در حالت کلی تمامی مجموعه در وضعیتی قرار دارد که در تمامی فضاها در حال تغییر و تحول نسبت به حالت قبلی خود و درواقع در حال رشد نسبت به وضعیت قبل می باشد.

فصل سوم: برنامه فیزیکی
اهمیت ارائه برنامه فیزیکی جهت طرح این مجموعه تا آنجاست که نگرش طراح را در مقولات ارزشمند، اولویت بندی می کند و نشانگر آن است که طراح تا چه اندازه بر بخش های مختلف یک مجموعه اقبال نموده و تا چه میزان در فضاها و رابطه بین استفاده کننده و فضا را در نظر گرفته است.
علی ایحال ارائه برنامه فیزیکی با توجه به این که طراحی در روند شکل گیری و در طول زمان، به ثمر نشسته و به یک باره ایجاد نمی شود، می تواند در نوع خود متفاوت باشد. البته نمی تواند به طور کامل پاسخگوی خواسته های فوق باشد.
لذا با توجه به نوع تنظیم رساله و ایجاب وجودی این برنامه، به ارائه آن پرداختیم با این اشاره و تاکید که امکان تغییر در همه فضاها در طول زمان وجود داشته است.
در این مجموعه با توجه به روند طی شده در طراحی با فضاهای گوناگونی که اهداف خاص در نظر گرفته شده است روبرو هستیم.
فضای ورودی و الحاقات، فضاهای خدماتی ومتعلقات، فضاهای اداری، فضاهای آموزشی و علمی. فضاهای هنری، فضاهای نمایشگاهی، فضاهای فروشگاهی و چایخانه به عنوان فضایی جانبی هستند.
این مراحل در طراحی این مجموع فضایابی از طریق مطالعات و نیازهای جوان و همچنین ایجاد فضاهای غیرقابل پیش بینی و غیرمعمول مدنظر بوده است.
با توجه به اهداف مورد نظر که از طریق مطالعات میدانی و در نتیجه نیازسنجی در مطالعات برداشته شد، این اهداف به ٤ دسته تقسیم می شود و راه کار عملیاتی برای رفع آن در نظر گرفته شد همچنین برای تبدیل این راهکارها به خطوط معماری ما به ازاء کالبدی آن نیز مشخص شد که در جدول زیر ارائه داده شده است.

اهداف
راه کار عملیاتی
ما به ازای کالبدی
1. خودشناسی
تفکر و تامل
معاشرت
بحث و گفتگو
الگویابی
دیدن
* فضای فردی و گروهی
* سالن گفتگو: شامل سالن کنفرانس و بحث و گفتگو
2. آموزش، هدف یابی، برنامه ریزی، جهت دهی دانش افزایی
مشاوره
مباحثه
* کلاس
* اتاق مشاوره خصوصی
* سالن گفتگوی جمعی
* کلاس های هنری
* کارگاه های چندمنظوره
3. ایجاد حس هویت در جوان، ذهنیت استقلال ـ مسئولیت پذیری و ایجاد خودسازی
ایجاد فضایی برای ساختن و ایجاد محیطی برای مدیریت
* غرفه های موقت برای فروش
* نمایشگاه موقت
* تشکیل گروه های فرهنگی
* نشریه
4. ارائه و بیان ذهنیت توانایی ها طرح ها وابتکارات
سخنرانی و طرح و بیان موضوع
* سالن سخنرانی ٨٠-١٢٠ و ٤٠٠ تا ٥٠٠ نفره
* میزهای گفتگوی جمعی (سالن کنفرانس ـ بحث و گفتگو)
جدول ریزفضاهای مجموعه
نام فضا
متراژ (مترمربع)
نام فضا
متراژ (مترمربع)
لابی و انتظار
600
کافی نت
50
اطلاعات
15
مخزن کتابخانه
40
سالن آمفی تئاتر
1300
فضای انتظار کتابخانه
75
فضای انتظار آمفی تئاتر
290
گالری اصلی مجموعه
1180
مدیریت آمفی تئاتر
45
پارکینگ
4000
انبار آمفی تئاتر
50
مدیریت
20
اتاق گریم آمفی تئاتر
25
معاونین
15
رختکن آمفی تئاتر
15
جلسات
15
کافی شاپ
125
کنفرانس
30
گالری
300
مدیریت جوانان (نشریه و نمایشگاه)
20
فروشگاه
200
اساتید و مهمانان
15
سینما دیجیتال
250
حسابداری
25
مشاور
30
مالی
20
سمعی و بصری
60
کامپیوتر
30
مشاوره خصوصی
15
نمازخانه
20
فضای بحث و گفتگو
40
دبیرخانه
25
Work shop
630
آموزش
25
غرفه نمایشگاهی
200
بایگانی
30
فضای بحث و گفتگوی باز
400
مدیریت داخلی
30
آمفی تئاتر روباز
850

کلاس تئوری
20

کلاس عملی
40

اتاق اساتید و مهمان
30

فصل چهارم: ملاحظات پیرامون طرح
سازه پیشنهادی جهت اجراء بنای مورد نظر با توجه به فرم کلی بنا اسکلت بتنی بوده که به صورت یکپارچه به حالت بتن سبک کار می شود.
بدنه های مورد اجراء به واسطه مصالح پیشنهادی مرتبط با معنا پوشانده شده و سازه را آشکار می نماید.
ماهیچه های بتنی حدفاصل شیشه و فضای بیرون قرار دارد که از طرفی به عنوان پایه های سازه برای نگهداری آن است و از طرفی به معنای کلی طرح کمک کرده است. و ما را در رسیدن به کانسپت اصلی که رشد می باشد یاری می رساند.
شیشه
تمامی فضا با ویژگی های خاص، نیاز به کالبدی شیشه ای دارند تا علاوه بر ایجاد دید منظر، در گستره حس استفاده کننده و قطع نکردن ارتباط را با بیرون احساس رشد و تعالی را در طی کردن مسیر نسبت به بیرون نشان دهد.
لذا استفاده از شیشه علاوه بر بازشوهای تعریف شده در بدنه بنا نیز پیشنهاد می شود.
بتن
از ویژگی های بتن شکل پذیری آن در قالب هایی است که توسط طراح تعریف می شود استفاده از دال های بتنی در طرح از مواردی است که معماری را با بستر، همگون ساخته و از پراکندگی فضایی جلوگیری می کند.

منابع و ماخذ:
1- قائمی، علی. جوانی و حیات امروزی، انتشارات کیمیا.
2- تبریزی، ایرج. ضرورت توجه به جوانان (نیازسنجی جوان)، انتشارات پایا.
3- نوری پور، محمدباقر. دنیای جوان، انتشارات فرخی.
4- مجموعه مقالات سازمان ملی جوانان، انتشارات سازمان ملی جوانان.

1

178

193


تعداد صفحات : 196 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود