1
ارزیابی کار و زمان
دوره آموزش
2
عناوین مورد بررسی:
بهره وری و نقش زمان سنجی در ارتقا، بهره وری
بهره وری در صنعت
نقش مدیریت در هماهنگ کردن منابع موسسه
مقدمه ای به روش سنجی عملیات( Work Study)
مراحل مطالعه و بهبود روش
نحوه رسیدن به روشهای استاندارد عملیات
عنوان دوره:
زمان سنجی و ظرفیت سنجی و برآورد نیروی انسانی مورد نیاز
(با استفاده از روش کرنومتر STOP WATCH)
3
روشهای تهیه نمودار فرآیند عملیات OPC
نحوه کد گذاری فرآیند عملیات در درخت محصول
تعریف کار سنجی یا زمان سنجی
اصول اولیه زمان سنجی با کرنومتر
نحوه استفاده از فرمهای مورد نیاز در زمان سنجی و محاسبات مربوطه
نحوه محاسبه ضریب عملکرد
نحوه محاسبه الونسها (ضرایب استراحت مجاز)
نحوه محاسبه زمان استاندارد
ذکر موارد عملی و کاربردی در صنایع مختلف
بررسی مثال عینی و کاربردی جهت مرور کلی مطالب تدریس شده
روشهای برآورد نیروی انسانی مورد نیاز خطوط تولید و پشتیبانی تولید
4
1-سطح زندگی: مقصود از سطح زندگی درجه ای از رفاه مادی در دسترس یک شخص یا طبقه یا اجتماع است که برای ادامه حیات و لذت بردن از زندگی لازم است.
سطح زندگی شخص یا خانواده از کشوری به کشور دیگر و حتی در داخل هر کشور، از جامعه ای به جامعه دیگر، تفات بسیار دارد.
2-نیازمندیهای مربوط به تامین حداقل سطح زندگی رضایت بخش:
احتیاجات اساسی که باید برای نیل به حداقل سطح زندگی نسبتاً مناسب برآورده شوند اساساً عبارتند از:
((بهره وری و سطح زندگی))
5
غذا: غذای کافی برای جبران انرژی که در زندگی و کار روزانه مصرف میشود. پوشاک: پوشاک کافی که پاکیزگی بدن و حفاظت در برابر تغییرات جوی را فراهم سازد. مسکن: مسکن در سطحی آن چنان مناسب که سر پناهی توام با سلامت را برای فرد فراهم کند و به حدی معین از اثاثیه زندگی مجهز باشد. امنیت: امنیت در مقابل دزدی یا تجاوز، از دست دادن فرصتهای اشتغال، و تنگدستی ناشی از بیماری و پیری
6
خدمات ضروری: از قبیل آب آشامیدنی سالم، بهداشت، مراقبتهای پزشکی، حمل و نقل عمومی و امکانات آموزشی و فرهنگی، که هر مرد و زن و کودک را قادر سازد تا استعداد و توانائیهای خود را در حد کمال بپروراند به طور کلی غذا، پوشاک و مسکن نیازهایی هستند که شخص ناگزیر از تامین آنهاست و باید بهای آنها را با پول یا انجام کار بپردازد. ایجاد امنیت و خدمات اساسی بطور کلی اموری است مربوط به حکومت و مقامات دولتی، بخشی از خدمات دولتی را عموماً باید خود شهروندان بپردازند. بنابراین درآمد هر کس باید هم برای پرداخت حق السهم وی جهت خدمات عمومی و هم برای تامین مخارج زندگی خود و خانواده اش کافی باشد
7
سطح زندگی بدست آمده در هر کشور سطح زندگی است که شهروندان آن کشور به اثر تلاشهای خود به آن دست یافته اند. هر چه مقدار کالا و خدمات تولید شده در جامعه ای بیشتر باشد، متوسط سطح زندگی در آن جامعه بالاتر است. هر چه مقدار کالاها و خدمات تولید شده در جامعه ای بیشتر باشد، متوسط سطح زندگی در آن جامعه بالاتر است. برای افزایش مقدار کالاها و خدمات تولید شده دو راه اصلی وجود دارد که یکی افزایش اشتغال و دیگری افزایش بهره وری است. 1-عدم استفاده کامل از نیروی کار (Under employ ment) حالتی کمتر از اشتغال کامل نیروی کار در یک سیستم اقتصادی – وجود تعدادی کارگر بیکار – اشتغال جزئی و غیر کامل یک کارگر- استفاده از کارگران دو وظایفی پست تر با مهارتهای کمتر از آنچه که آموزش و توانایی آنها اجازه می دهد.
8
2-بحث ما موضوع افزایش بهره وری است که به جزئیات آن به شرح ذیل می پردازیم. تعریف: بهره وری عبارت است از نسبت بازده به منابع مصرف شده . به عبارت ساده تر، بهره وری عبارتست از نسبت مقدار کالا یا خدمات تولید شده به مقدار منابع به کار رفته در جریان تولید. این منابع ممکن است: زمین، مواد، دستگاهها و ماشین آلات و ابزار، نیروی انسانی یا آنطور که عموماً پیش می آید ترکیبی از هر چهار منبع باشد. مثالهایی در هر یک از انواع بهره وری ممکن است معنی آن را روشنتر نماید. بهره وری زمین: در یک زمین کشاورزی، با استفاده از روشهای بهتر کاشت و برداشت در سطح معینی از زمین می توان بهره وری زمین را افزایش داد. ولی در یک صنعت، بهره وری زمینی که برای مقاصد صنعتی بکار رفته وقتی افزایش می یابد که کالاها یا خدمات تولید شده در سطح آن زمین به هر وسیله ممکن افزایش یافته باشد.
بهره وری چیست؟
9
بهره وری مواد: اگر خیاط ماهری بتواند 11 دست لباس را از یک توپ پارچه ببرد، در حالیکه یک خیاط غیر ماهر 10 دست لباس از آن می تواند ببرد، خیاط ماهر بهره وری توپ پارچه را ده درصد بالا برده است. بهره وری ماشین آلات: چنانچه یک ماشین ابزار 100 قطعه کار را در یک روز تولید کند و سپس به علت استفاده از ابزارهای برشی پیشرفته بازده آن ماشین را در همان مدت به 120 قطعه افزایش دهد، بهره وری آن ماشین 20 درصد افزایش یافته است. بهره وری نیروی انسانی: اگر روشهای پیشرفته کار، سفالگری را که 30 بشقاب در ساعت تولید می کرده است به تولید 40 بشقاب در ساعت توانا سازد، بهره وری این شخص33 درصد افزایش یافته است.
10
در هر یک از مثالهای تعمداً ساده در فوق، بازده یا محصول نیز درست به اندازه درصد افزایش بهره وری زیاد شده است. ولی افزایش تولید به خودی خود نشاندهنده افزایش بهره وری نیست . چنانچه منابع مصرف شده متناسب با افزایش بازده بالا رود، بهره وری ثابت باقی می ماند و اگر با درصدی بیش از آن افزایش یابد، تولید محصول بیشتر به بهای کاهشی در بهره وری به دست می آید. نتیجه نهایی بحث: بهره وری بالاتر یعنی تولید بیشتر با صرف منابع یکسان، یعنی با صرف هزینه یکسان مربوط به زمین. مواد و ساعت کار ماشین یا کارگر، یا تولید همان مقدار کالا با صرف هزینه کمتر مربوط به زمین، مواد و ساعت کار ماشین یا کارگر، و به این ترتیب آزاد کردن بعضی از این منابع برای تولید کالاهای دیگر.
نتیجه گیری:
11
اکنون به روشنی می توانیم دریابیم که چگونه بهره وری بیشتر می تواند به بالا بردن سطح زندگی کمک کند. اگر با هزینه یکسان محصول بیشتری تولید شود و یا مقدار معینی محصول با هزینه کمتری تولید شود، منافعی برای کل جامعه بوجود می آید که می تواند برای تامین کالاها در خدمات بیشتر و بهبود سطح زندگی اعضای جامعه مورد استفاده واقع شود. بهره وری در صنعت: عوامل بسیاری بر بهره وری هر سازمان موثرند، که هیچ عاملی مستقل از عوامل دیگر نیست. اهمیتی که باید به بهره وری هر یک از منابع زمین، مواد، ماشین آلات یا افراد داد، بستگی به موسسه، صنعت و احتمالاً به کشور دارد.
رابطه بین افزایش بهره وری و سطح زندگی بالاتر
12
در صنایعی که هزینه های کارگری در مقایسه با هزینه های مواد یا در مقایسه با سرمایه گذاری روی دستگاهها و تجهیزات پایین تر است (از قبیل صنایع سنگین شیمیایی، نیروگاهها یا کارخانجات کاغذ سازی)، استفاده بهتر از مواد یا دستگاهها ممکن است مهمترین زمینه را برای کاهش هزینه فراهم کند. در ممالکی که از نظر سرمایه و کارگر ماهر در مضیقه اند، در حالیکه کارگر غیر ماهر فراوان دستمزدها ناچیز است. بخصوص این نکته اهمیت دارد که بهره وری بیشتر در افزایش بازده هر ماشین یا هر دستگاه، یا بازده کار هر کارگر ماهر جستجو شود در صورتیکه افزایش تعداد کارگران غیر ماهر بتواند سبب افزایش بازده یک ماشین گرانقیمت یا گروهی از کارگران ماهر شود. اغلب به صرفه است که چنین کاری انجام شود. بسیاری از مدیران به بهره وری منحصراً از دیدگاه بهره وری نیروی کار می نگرند، اساساً به این علت که بهره وری نیروی کار معمولاً اساس آمارهای منتشره در این زمینه را تشکیل می دهد.
13
انجام هیچ فعالیتی بدون آموزش به درستی عملی نیست. اثر بخشی برنامه های بهره وری به علاقمندی، آگاهی و تعهد مدیران و کارگران بستگی دارد. کمیته های بهره وری به علاقمندی، آگاهی و تعهد مدیران را در بهره وری و اثرات مثبت آن بر عهده دارند. لزومی ندارد که آموزش بهره وری از آموزشهای رسمی و کلاسیک الگو بگیرد. آموزشها را می توان به طرق گوناگون، مستقیم یا غیر مستقیم و با روش های مختلف ارائه داد. کارگران باید بطور جدی با مسئله بهره وری درگیر شوند و نسبت به آن نگرش مثبت و آگاهی پیدا کنند. کمیته های بهره وری باید برای آموزش بهره وری مدام با افراد ارتباط برقرار کنند. کمیته های بهره وری باید روش ها و طرق ارائه آموزش را متناسب با سطح سواد، فرهنگ، خود اتکا و اجتماعی و اقتصادی افراد و برنامه های سازمان کشف و اعمال کنند ضمن آنکه خود نیز همواره بهره وری خود را از جهات مختلف از جمله آموزش بهبود بخشند و ارتقا دهند.
آموزش بهره وری
14
عوامل موثر بر بهره وری یک موسسه شامل عوامل بیرونی و عوامل درونی می باشند عوامل بیرونی (خارج موسسه) از قبیل میزان کلی تقاضا برای کالاها، سیاست مالیاتی، نرخ های بهره و فراهم بودن مواد اولیه، تجهیزات مناسب و یا کارگر ماهر، خارج از کنترل هر یک از کارفرمایان است عوامل درونی یا داخلی موسسه عواملی هستند که در اختیار و کنترل موسسه می باشند. 1- منابع موجود در اختیار موسسه: بهره وری را به معنای ((نسبت بازده به منابع مصرف شده)) در یک موسسه، یک صنعت یا بطور کلی در یک سیستم اقتصادی تعریف کردیم. بنابراین، تعریف بهره وری یک مجموعه معین از منابع (مصرف شده) عبارتست از مقدار کالاها یا خدماتی (بازدهی) که با استفاده از آنها تولید می شود. منابع موجود در دسترس یک موسسه کدام اند؟
((بهره وری در موسسات خصوصی))
15
زمین و ساختمانها: زمین واقع شده در یک مکان مناسب که در آن ساختمانها و سایر امکانات لازم برای انجام عملیات موسسه برپا میشود، و ساختمانها ساخته شده در آن. مواد: موادی که می تواند به محصولات قابل فروش تبدیل شود، این مواد شامل سوخت، مواد اولیه برای مصرف در فرایندهای تولید و مواد مورد استفاده در بسته بندی می باشد. ماشین آلات: دستگاهها، تجهیزات و ابزارهای لازم برای انجام عملیات تولیدی و جابجا کردن و انتقال مواد، دستگاههای حرارتی ، تهویه و نیروگاه، تجهیزات و لوازم اداری. نیروی انسانی: مردان و زنانی که فعالیتهای تولیدی را انجام می دهند، آنها را برنامه ریزی و کنترل می کنند کارهای دفتری را به انجام می رسانند، طراحی و تحقیق می کنند، و به خرید و فروش می پردازند. استفاده ای که از همه این منابع توام با یکدیگر به عمل می آید بهره وری موسسه را تعیین می کند.
16
از آنجا که بهره وری بالاتر به معنی دست یافتن به محصول بیشتر از منابع معین است، آنرا بصورت زیر نیز می توان تعریف کرد: هزینه های پولی کمتر و درآمد پولی خالص بیشتر به ازای هر واحد محصول. چه کسی مسئول تحقق بخشیدن به بهترین استفاده ممکن از تمامی منابع مصرف شده است؟ چه کسی مسئول توجه به امر تلفیق منابع به صورتی است که بیشترین بهره وری از آنها حاصل شود؟ در پاسخ باید گفت مدیریت سازمان مسئول این امور است. اگر مدیریت در انجام آنچه لازم است کوتاهی ورزد، سرانجام موسسه با عدم موفقیت رو به رو خواهد شد. در چنین مواردی به کارگیری منابع چهارگانه، همانند تلاشهای چهار اسب بدون سوارکار، ناهماهنگ خواهد شد و موسسه
وظیفه مدیریت:
17
شبیه کالسکه ای بدون کالسکه ران، به طور نامنظم و بی هدف به جلو خواهد رفت زمانی توقف کار به علت فقدان مواد حاصل می شود، زمانی دیگر نبود تجهیزات در کار اختلال ایجاد می کند یا اینکه کارکنان قادر یا مایل به انجام حداکثر تلاش نیستند. موفقیت کلیدی مدیریت را در نمودار زیر نشان می دهیم.
18
خدمات انسانی
دستگاهها، ماشین آلات و تجهیزات
مواد
زمین و ساختمانها
مدیریت
برای انجام تولید
اطلاعات گرد آوری می کند؛
برنامه ریزی می کند؛
هماهنگ می کند؛
کنترل می کند؛
انگیزه ایجاد می کند؛
کالاها و خدمات
منابع
محصولات
19
((انگیزش)) به معنی فراهم کردن انگیزه یا دلیل برای انجام کاری است. در نتیجه واژه ((انگیزش)) از نظرگاه مدیریت به معنی ایجاد تمایل به انجام کار در افراد است، لذا جمع آوری اطلاعات، برنامه ریزی و نظایر آن توسط مدیریت، چنانچه افرادی که موظف به انجام این برنامه ها هستند علیرغم اجبارشان مایل به انجام آن نباشند. فایده زیادی نخواهد داشت. اجبار به هیچ عنوان نمی تواند جای کار داوطلبانه را بگیرد. بوجود آوردن انگیزه همکاری در افراد یکی از وظایف مدیریت و شاید هم مشکلترین آنها باشد. مدیریت فقط با یاری جستن از همکاری مشتاقانه و فعالانه کارگران در همه سطوح می تواند به موفقیت کامل دست یابد.
نقش مدیریت در هماهنگ کردن منابع موسسه
20
در بسیاری از صنایع هزینه مواد اولیه معادل 60 درصد یا بیشتر قیمت تمام شده محصول کامل است و 40 درصد بقیه بین هزینه های کارگری و بالا سری تقسیم می شود در بسیاری از کشورها نظیر ایران که مجبور به وارد کردن بخش عمده ای از مواد خام اساسی خود هستند، که باید قیمت آنرا با ارزهای خارجی اندک خود بپردازند. در این شرایط بهره وری مواد به عامل عمده در با صرفه بودن تولید و عملیات تبدیل می شود و اهمیتی احتمالاً بیشتر از بهره وری زمین و کار می یابد. به طور کلی، صرفه جویی در مواد، خواه مستقیم باشد خواه غیر مستقیم، به طرق زیر عملی می شود:
بهره وری مواد:
21
1- در مرحله طراحی یا هنگام تعیین مشخصات: با اطمینان از این موضوع که نحوه طراحی به صورتی است که محصول، به ویژه در صورتیکه مواد کمیاب یا گرانقیمت باشند، با استفاده از حداقل مواد تولید می شود، با اطمینان از این موضوع که دستگاهها و تجهیزاتی که برای خرید تعیین شده اند، از نظر مصرف مواد (مثلاً سوخت)) برای انجام تولید به میزان معینی، اقتصادی ترین گزینه اند. 2- در مرحله انجام فرایند یا عملیات: – با اطمینان از مناسب بودن فرایند مورد استفاده؛ – با اطمینان از درستی روش به کارگیری آن؛ – با اطمینان از اینکه متصدیان دستگاهها آموزش مناسب دیده اند و انگیزه قوی برای انجام تولید دارند، به گونه ای که از تولید محصول معیوب و ناقص، که باید بدور انداخته شود و موجب اتلاف مواد می گردد، اجتناب می کنند.
22
-با اطمینان از جابجایی و انبار داری صحیح اجناس در همه مراحل از مواد خام تا محصول کامل، و قبل از همه حذف همه جا به جائیها و حرکات غیر لازم -و سر انجام با بسته بندی مناسب کالاها برای جلوگیری از معیوب شدن آنها قبل از رسیدن به دست خریدار (موضوع صرفه جویی مواد برای بسیاری کشورها آنچنان مهم است که کتاب جداگانه ای برای بحث درباره آن ضرورت دارد.) 3- بهره وری زمین، ساختمان، ماشین آلات و نیروی انسانی: استفاده موثر یا حداکثر بهره وری از زمین و ساختمانها عاملی مهم در کاهش هزینه است، بخصوص در صورتی که موسسه در حال گسترش باشد و احتیاج به افزایش فضای کار داشته باشد.
23
بهره وری دستگاهها، ماشین آلات و تجهیزات و بهره وری خدمات انسانی را مورد بررسی قرار داده و با نگاه دیگری به ماهیت بهره وری ، که بطور ساده به صورت ((نسبت بین مقدار محصول تولید شده و مقدار هر یک از منابع بکار رفته در جریان تولید)) تعریف شد، می افکنیم. اینکار را باید با فکر کردن بر حسب زمان آغاز کنیم، چون بازده تولیدی مناسب ماشین یا کارگر معین در مدتی معین در محاسبه بهره وری به کار می آید. اغلب بهره وری بر پایه مقدار کالاها و خدمات تولید شده بر حسب (( نفر – ساعت )) یا (( ماشین – ساعت )) اندازه گیری می شود.
24
4- کل زمان کار معین چگونه تشکیل می شود؟ نفر ساعت عبارتست از کار یک نفر به مدت یک ساعت ماشین ساعت عبارتست از کار یک ماشین یا دستگاه به مدت یک ساعت مدت زمانی که یک نفر یا یک ماشین برای انجام کاری یا برای تولید مقدار محصولی معین صرف می کند، را می توان متشکل از موارد زیر دانست:
25
26
A)- مقدار کار افزوده شده ناشی از نقایص طراحی یا مشخصات محصول: این حالت اصولاً در صنایع تولیدی پیش می آید، ولی مشابه آن در صنایع خدماتی از قبیل حمل و نقل ممکن است. این حالت شامل موارد ذیل می باشد: 1-A)- طراحی بد محصول که مانع استفاده از انجام اقتصادی ترین فرآیندها می شود. 2-A)- فقدان استاندارد کردن، که مانع استفاده از فرایندهایی با تولید بالا می شود. 3-A)- استانداردهای کیفی غیر صحیح که باعث انجام کارهای غیر ضروری می شود. 4-A)- طراحی که برداشتن مواد اضافی را ایجاب می کند
27
B)- مقدار کار افزوده شده ناشی از به کارگیری روشهای غیر موثر تولید یا عملیات: عدم کارائیهای لاینفک در فرایند یا روش تولید یا عملیات می باشد. کلیه موارد قطع و گسیختگی کار، که باعث می شود کارگر یا ماشین یا هر دو، به عنوان عهده دار انجام تولید یا عملیات متوقف شوند، باید جزء زمان غیر موثر به حساب آیند. موارد ذیل جزو زمانهای ناشی از به کارگیری روشهای غیر موثر تولید یا عملیات می باشد. 1-B)- استفاده از ماشین نامناسب 2-B)- فرایندی که به نحوی مناسب انجام نگرفته یا در شرایطی نامناسب انجام گرفته است. 3-B)- استفاده از ابزارهای نامناسب 4-B)- طراحی نامناسب که سبب حرکات بیهوده می شود.(منظور جانمایی و استقرار نامناسب کارخانه یا محل کار می باشد.) 5-B)- روشهای کاری نامناسب که متصدی دستگاه از آنها استفاده می کند.
28
C)- زمان غیر موثر ناشی از قصور مدیریت: زمانی است که در آن فرد یا ماشین یا هر دو به دلیل کوتاهی مدیریت در برنامه ریزی، هدایت، هماهنگی یا کنترل موثر بیکار می ماند. که شامل موارد ذیل می باشد. 1-C)- تنوع بیش از اندازه محصول: وقت تلف شده را به علت تولیدهای کوتاه مدت، افزایش می دهد. 2-C)- فقدان استاندارد کردن: وقت تلف شده را به علت تولید های کوتاه مدت افزایش می دهد. 3-C)- تغییرات طراحی: زمان غیر موثر را به علت بروز وقفه و انجام مجدد کار افزایش می دهد. 4-C)- برنامه ریزی نامناسب کار و سفارشات وقت تلف شده کارگر و ماشین را افزایش می دهد.
29
5-C)- فقدان مواد خام: در نتیجه برنامه ریزی نامناسب وقت تلف شده کارگر و ماشین را افزایش می دهد. 6-C)- خرابی و شکستگی دستگاهها: وقت تلف شده کارگر و ماشین را افزایش می دهد. 7-C)- شرایط نامناسب دستگاهها: زمان غیر موثر را در نتیجه معیوب شدن کار و انجام کار مجدد افزایش می دهد. 8-C)- شرایط کاری بد: زمان غیر موثر را در نتیجه وادار کردن کارگران به استراحت افزایش می دهد. 9-C)- حوادث: زمان غیر موثر را در نتیجه توقفات و غیبت کارگران افزایش می دهد.
30
D)- زمان غیر موثر در محدوده اختیار کارگر: زمانی است که در آن فرد یا ماشین یا هر دو، به دلایلی که در اختیار خود کارگر است، بیکار می مانند. 1-D)- غیبت، تاخیر و بیکارگی؛ زمان غیر موثر را افزایش می دهد. 2-D)- عدم دقت در کارکردها؛ زمان غیر موثر را در نتیجه وازدگی و کار مجدد افزایش می دهد. 3-D)- حوادث؛ زمان غیر موثر را به علت توقفات و غیبت افزایش می دهد. استفاده از ارزیابی کار اغلب این امکان را به وجود می آورد که زمان عملیات به نصف یا حتی به ثلث مقادیر اولیه کاهش یابد، بدون اینکه لزوماً امکان کاهش بیشتر آن منتفی باشد.
31
باید توجه داشت که مفهوم تعداد کار بر حسب زمان بر مبنای این فرض قرار گرفته است که کار با سرعت عمل متوسط و ثابت انجام می شود دقت اضافی مصرف شده بر اثر پائین آمدن سرعت کار را می توان جزء زمان غیر موثر محسوب کرد. بهره وری بهینه از به کارگیری فرایند فقط در صورتی به دست خواهد آمد، که این فرایند با حداقل حرکت بیهوده، اتلاف وقت و نیرو و در کاراترین شرایط عمل کند. همه ویژگیهایی که باعث حرکات غیر لازم کارگر چه در اطراف کارگاه و چه در محل کار او می شود باید برطرف شود.
32
ارزش عمده ارزیابی کار بر این واقعیت استوار است که از طریق آن مدیر می تواند با عملی ساختن روشهای سیستماتیک به نتایجی همانند یا حتی بهتر از آن دست یابد که مدیری بسیار هوشمند، ولی کمتر متکی به اصول، قادر به کسب آن در گذشته بوده است. ارزیابی کار حاوی فنون به ویژه ارزیابی روش و کارسنجی است. ارزیابی روش عبارت است از ثبت سیستماتیک و بررسی انتقادی راههای موجود و پیشنهادی انجام کار به منظور ایجاد و بکارگیری روشهای سهل تر و موثر و کاهش هزینه هاست.
ارزیابی کار
33
کار سنجی اساسا بکارگیری فنون طرح ریزی شده برای تعیین زمان انجام کاری معین توسط کارگر واجد شرایط با سطح معین از عملکرد است. در ارزیابی روش ، کاهش موثر مقدار کار، در مورد هر کار یا عملیات مدنظر است در حالی که در کارسنجی اساسا به بررسی هر گونه زمان غیر موثر همراه با کار یا عملیات توجه می شود. کارسنجی همچنین با برقراری بعدی استانداردهای زمانی برای عملیات در شرایط اصلاح شده و از طریق ارزیابی روش سروکار دارد.
34
زمان سنجی
مطالعه روش
بهبود روشهای انجام کار
تعریف سرعت کار طبیعی کارگر برای هر یک از عملیات
اندازه گیری حجم کاری
روش جدید (زمان نرمال)
طرح وتدوین بهترین روش با توجه به شرایط واقعی و عینی کار
تعیین زمان استاندارد روش جدید
روش مشخص و زمان سنجی شده
بهبود در:
-برنامه ریزی وکنترل نیروی انسانی
-کنترل هزینه
-طرح تشویقی مناسب
استفاده موثر تر از:
-مواد
-ماشین آلات و تجهیزات
-نیروی انسانی
کارائی تولید بالاتر
ارزیابی روش:
به منظور ساده کردن کار و ایجاد روشهای اقتصادی تر انجام آن
کار سنجی:
برای تعیین مدت زمانی که باید صرف انجام آن شود.
ارزیابی کار
بهره وری بیشتر
مطالعه کار
35
الف) انتخاب کاری که باید مطالعه شود.
ب) ثبت چگونگی و روشهای فعلی انجام کار
پ) بررسی و تجزیه و تحلیل روشهای موجود انجام کار
ت) طراحی و ایجاد یک روش بهینه
ث) اعمال روش جدید
ج) حفظ و نگهداری و اصلاح روش جدید
مواردی که می بایست مطالعه روش و بهبود شیوه های انجام کار اعمال نمود:
هنگامی که تقسیم کار میان کارگران به نحو نادرست و نامطلوبی انجام شده باشد بطوریکه کارکنان برخی از واحدها، بیکار یا کم کار بوده در حالیکه کارکنان قسمتهای دیگر سخت مشغول کار باشند.
– عدم استفاده مناسب از کل ظرفیت ماشین آلات و تجهیزات
– بالا بودن ضایعات و دوباره کاریها
مراحل مطالعه و بهبود روش:
36
وجود گلوگاهها در خطوط تولید که در آنها قطعات انباشته و تراکم شده اند – وجود نقاطی از تولید و عملیات که از ایمنی کمی برخوردار است. – وجود نارضایتی میان کارگران و کارکنان وضعیت اقتصادی هر کشور که از طریق منابع خبری و ارگانهای اقتصادی در قالب گزارش منتشر می شود، تاکید بر وجود ارتباط اساسی بین سطح زندگی و کارایی تولید صنایع دارد.
مطالعه کار و ارتباط آن با کاریابی تولید
37
1- سرمایه 2- نیروی انسانی 3- ابزار و ماشین آلات 4-مواد اولیه 5- زمین و ساختمان
منابع
مدیریت
کارایی تولید
38
کارایی تولید نسبت بین ((ستاد)) و ((داده)) و به عبارت ساده تر، نسبت بین مقدار محصولات تولید شده و کلیه منابعی که در جریان تولید مورد استفاده قرار گرفته اند تعریف می شود.
همه ما علاقمند به افزایش کارایی تولید هستیم ولی مسئولیت اصلی این کار بر عهده مدیریت است، استفاده از تکنیکهای ((مطالعه کار)) مدیریت را در امر افزایش کارایی تولید یاری می نماید.
روشهای اصلی افزایش کارایی تولید: در این زمینه شش عامل عمده وجود دارد که تحت دو عنوان زیر مورد بحث قرار می گیرند:
منظور از کارائی تولید چیست؟
39
الف)- مطالعه فرایند (Process Stndy): بهبود فرایند اصلی: در اینجا امکان طراحی مجدد فرایند عملیات یا انجام اصلاحاتی در فرایند فعلی مورد بررسی قرار می گیرد. بهبود ماشین آلات و تجهیزات: در اینجا نصب ماشین آلات و تجهیزات جدید با ظرفیت بالاتر و مدرنیزه کردن، ماشین آلات و تجهیزات موجود مورد نظر است. کاهش تنوع محصولات و استاندارد کردن آنها: در اینجا معمولاً افزایش زمان اشتغال خط تولید به انجام کارهای تولیدی و کاهش زمان آماده سازی مجدد خط تولید از طریق کاهش دفعات تعویض خط تولید برای محصولات مختلف، منجر به افزایش کارایی تولید می شود.
40
ب)- مطالعه کار (Work Study): بهبود روشهای انجام عملیات: کاهش حجم کار مورد نیاز هر یک از عملیات تولیدی یا خدماتی از طریق بررسی دقیق روشهای موجود و طرح و تدوین روشهای ساده تر و موثرتر برنامه ریزی بهتر و بهبود روشهای کنترل: تعیین زمان استاندارد انجام هر یک از عملیات در سطح عملکرد تعریف شده برای آنها افزایش میزان کار مفید کلیه کارکنان: تعیین زمان غیر موثر ناشی از ضعف مدیریت یا خود کارگر، به منظور انجام اقدامات لازم در جهت حذف یا کاهش این زمانها بین مطالعه کار و مطالعه فرایند تفاوت بسیاری وجود دارد. تاکید “مطالعه کار“ بر استفاده هر چه موثرتر از منابع موجود است که نتیجتاً کمکی است در جهت فراهم نمودن قسمتی از سرمایه لازم برای سیاستهای بلند مدت .
41
مطالعه کار تکنیکهای مطالعه روش و زمان سنجی را در بر می گیرد و برای تامین حداکثر استفاده ممکن از نیروی انسانی، تجهیزات و مواد اولیه مورد نیاز برای انجام یک کار مشخص، انجام می شود. – مطالعه کار تکنیکی است تحلیلی در مسائل و مشکلات کارائی تولید که جهت بهبود سریع کارایی تولید و افزایش میزان کار مفید، انجام میشود. اهداف مطالعه کار عبارتند از: الف- موثرترین استفاده از تجهیزات و مواد اولیه ب- موثرترین استفاده از نیروی انسانی ج- عملکرد مطلوب مجموعه تجهیزات، مواد اولیه و نیروی انسانی موارد ذیل می بایست مورد توجه بیشتر قرار گیرد:
تعریف مطالعه کار:
42
1-وضعیت فعلی کار: هدف “مطالعه کار“ کسب اطلاعات واقعی و درست (بدور از نظرات شخصی) در مورد وضعیت فعلی کار و استفاده از آن. در جهت بهبود وضع موجود است. 2-کاربردها: مطالعه کار قابلیت کاربرد در اشکال مختلف کار، اعم از دستی و ماشینی را دارا می باشد. 3-انعطاف پذیری: اگر چه “مطالعه کار“ طی مراحل پیوسته و مشخصی انجام می شود ولی هر مورد خاص ممکن است نیاز به روش متفاوت داشته باشد، بنابراین تکنیکهای مورد استفاده لزوماً باید انعصاف پذیر باشند. 4-ابزار مدیریت: مطالعه کار ابزاری برای مدیریت است، چون اطلاعات درست و منطقی را برای مدیر فراهم می نماید تا آگاهانه عمل کند بنابراین باید انرا جزء وظایفی که تحت نظارت مستقیم مدیریت انجام می شوند بحساب آورد. 5-مسئولیت: اگر چه ممکن است تکنیکهای مطالعه کار بوسیله یک دپارتمان تخصصی اعمال شود، ولی مسئولیت کاربر در اجرای موثر آن بر عهده مدیر تولید است.
43
((عوامل انسانی غیر قابل پیش بینی ترین جنبه مطالعه کار است ولی در عین حال از جنبه هائی است که به هیچ وجه نباید از آن غفلت نمود)). اگر چه جامعه بشری متشکل از افراد با واکنشها و عکس العملهای گوناگون می باشد ولی در این رابطه یک روش برخورد عمومی برای همه توصیه می شود. در این زمینه یک قاعده و قانون ایده آل وجود ندارد که هر گاه به کاربرده شود منجر به نتایج خوبی گردد و تنها می توان گفت که صداقت اصل مهم کلیه روابط انسانی خوب می باشد. پیشنهادات زیر نیز در بسیاری اوقات می تواند مفید واقع شوند. 1-متصدیان “مطالعه کار“ باید در کردار و گفتار خود صادق باشند و همیشه باید خودشان را در موقعیت افراد دیگر قرار دهند (شرایط دیگران را درک کنند).
عوامل انسانی
44
2-باید مناسبترین وقت را برای مطالعه انتخاب کنند و در تمام مراحل، کارگر را دعوت و تشویق به همکاری نمایند. 3-توضیحات باید به زبان ساده و قابل درک برای افراد مربوطه باشد. 4-متصدیان “مطالعه کار“ باید در قبال هر دو جنبه مطلوب و نامطلوب کار برخورد مناسبی داشته باشند در اینصورت خواهند توانست همکاری افراد را در حل مشکلات جلب نمایند. 5-ارتباط با افراد باید حتی بعد از بکار گرفته شدن روش جدید نیز حفظ شود، یک ایده وقتی واقعاً منتقل شده است که فرد مربوطه آنرا از خود بداند. 6-هر گاه نظرات و پیشنهادات منجر به یک روش بهتر شوند، افتخار و سربلندی باید به شخص پیشنهاد دهنده تفویض گردد زیرا سرقت یک عقیده و پیشنهاد می تواند سرچشمه نظرات و پیشنهادات را بخشکاند.
45
هنگام انجام مطالعه کار، دستورالعمل هشت مرحله ای زیر توسط متصدیان مطالعه کار مورد استفاده قرار می گیرند:
انتخاب (Select): انتخاب کاری که باید مورد مطالعه قرار گیرد.
ثبت (Record): ثبت کلیه جزئیات واقعی روش موجود با مشاهده مستقیم آنها .
بررسی(Examine): بررسی دقیق و منتقدانه اطلاعات جمع آوری شده
طرح و تدوین (Develop): طرح و تدوین بهترین روش با در نظر گرفتن شرایط واقعی نه کاذب، ایجاد اقتصادی ترین روش با توجه به همه شرایط موجود
زمان سنجی (Measure): اندازه گیری حجم کار مورد نیاز در روش جدید و محاسبه زمان استاندارد انجام آن کار
تعریف (Define): تعریف روش جدید و تعیین زمان مربوطه بطوریکه برای همیشه مشخص و معین باشد.
اعمال (Install): اعمال روش جدید بر مبنای استانداردهای تعیین شده و زمان مجاز آن
ابقاء (Maintain): ابقاء استانداردهای جدید بوسیله روشهای صحیح کنترل
امکان کوتاه کردن این دستوالعمل وجود ندارد و هیچیک از مراحل را نمی توان حذف کرد.
46
تعریف مطالعه روش: “ ثبت سیستماتیک و بررسی دقیق و منتقدانه روشهای فعلی و پیشنهادی انجام کار، به منظور طرح و بکار بردن روشهای ساده تر و موثرتر و کاهش هزینه ها“ .
در صورتیکه روی روش انجام عملیات مطالعه تحلیلی انجام شود می توان آنرا بهبود بخشید. در انجام این مطالعه لازم است که توالی سیستماتیک و منظم دستورالعمل آن رعایت گردد.
این دستورالعمل شامل شش مرحله از هشت مرحله دستورالعمل مطالعه کار که قبلاً اشاره شد می باشد.
1- انتخاب 2- ثبت 3-بررسی 4-طرح و تدوین 5- اعمال 6- ابقاء
هنگام انتخاب یک عملیات برای انجام مطالعه روش چه عواملی باید مورد نظر قرار گیرند؟
اولاً- ملاحظات اقتصادی: اگر اهمیت اقتصادی کار کم باشد و یا انتظار نرود که کار مدت زیادی ادامه یابد، دست زدن به این بررسیها می تواند یک اتلاف وقت باشد.
مطالعه روش چیست؟
47
ثانیاً- ملاحظات تکنیکی: ممکن است تغییر روش موجب افزایش کارایی تولید شود ولی شاید بدلایل تکنیکی انجام این تغییرات امکان پذیر نباشد.
1+ چرا ثبت کلیه واقعیات مربوط به روش فعلی، از طریق مشاهده مستقیم، مهم می باشد؟
چون موفقیت در انجام “مطالعه کار“ بستگی به صحت واقعیات ثبت شده دارد و این اطلاعات ثبت شده مبنای بررسیها و طرح و تدوین روش جدید می باشند.
2+ چرا لازم است ما واقعیتهای ثبت شده را دقیقاً “مورد بررسی“ قرار دهیم؟
چون این بررسی دقیق ما را در برخورد با اجراء غیر موثر کار مانند:
1-حرکات یدی غیر ضروری 2-حمل و نقلهای اضافی 3-وقوع تاخیرها و یا انبارکردنهای غیر ضروری یاری می نماید.
48
3+ منظور از “طرح و تدوین“ بهترین روش چیست؟
با بررسی دقیق جزئیات فعالیتهائی که در روش موجود انجام می شود، “ مهندس مطالعه کار“ به سمت طرح روشی موثرتر و اقتصادی تر پیش می رود. با مقایسه روش پیشنهادی و روش فعلی صرفه جوئیهایی را که انتظار می رود از انجام این تغییرات حاصل شود می توان محاسبه کرد.
4+ اهمیت “اعمال“ روش جدید به عنوان روش استاندارد:
وقتی که روش جدید کاملاً مورد قبول واقع شد باید تمام جزئیات این روش شرح داده شده و به عنوان روش استاندارد بکار گرفته شود.
سرپرستان باید از نحوه کنترل انجام کار مطلع باشند تا حداکثر نتیجه از این تغییرات حاصل شود.
49
5+ چرا باید با نظارت و کنترل منظم، کیفیت انجام کار را در سطح استاندارد “ابقا“ کنیم؟
پس از اینکه یک روش جدید مورد استفاده قرار گرفت، باید شکل و کیفیت شخص آن حفظ شود و این نکته حائز اهمیت زیادی می باشد.
باید مراقبت کرد که کارگر بتدریج به روش قبلی برنگردد و یا به علت عدم اطلاع کافی به میل خودش تغییراتی در روش تدوین شده ایجاد ننماید.
هدفهای مورد نظر در ارزیابی روش عبارت اند از:
اصلاح و بهبود فرایندها و روشها
اصلاح و بهبود جانمایی کارخانه ها، کارگاهها و محلهای کار و همچنین طرح دستگاهها و تجهیزات
صرفه جویی در کار انسانی و کاهش خستگی های غیر لازم
ایجاد شرایط محیطی بهتر برای انجام کار جسمانی
بهبود استفاده از مواد، ماشینها و نیروی انسانی
50
انتخاب کار مورد ارزیابی ثبت همه واقعیات مربوط به روش موجود از طریق مشاهده مستقیم بررسی واقعیات ضبط شده با دید انتقادی و با ترتیب معین، با استفاده از مناسبترین و سازگارترین فنون با هدف مورد نظر؛ ایجاد عملی ترین، اقتصادی ترین و موثرترین روش با در نظر گرفتن همه شرایط احتمالی تعریف روش جدید به طوریکه همیشه بتوان آنرا بازشناخت برقراری این روش به صورت روشی پذیرفته شده تحکیم این روش پذیرفته شده با بررسیهای منظم و عادی این هفت مرحله در انجام ارزیابی روش لازم اند، و هیچ یک را نمی توان مستثنی دانست.
مراحل اجرایی ارزیابی روش
51
پاره ای عوامل مربوطه: هنگامیکه متصدی ارزیابی متوجه لزوم بررسی ارزیابی روش در مورد شغل خاص می شود، باید برخی عوامل را مورد توجه قرار دهد. این عوامل عبارتند از: 1-ملاحظات اقتصادی 2- ملاحظات فنی 3- واکنشهای انسانی ملاحظات اقتصادی: در همه مراحل ملاحظات اقتصادی مهمتر خواهد بود. بدیهی است اقدام به آغاز یک بررسی و یا ادامه آن در صورتیکه اهمیت اقتصادی کار قابل ملاحظه نباشد یا اینکه کار به گونه ای باشد که انتظار نمی رود برای مدتی طولانی جریان یابد، به معنای اتلاف وقت خواهد بود. همیشه در تصمیم گیری برای ارزیابی روش اولین سئوال باید این باشد که “ آیا این ارزیابی در مورد شغل معین با صرفه خواهد بود؟“ و یا “ آیا ادامه این ارزیابی به زحمتش می ارزد؟“ موارد بدیهی و اولیه انتخاب شغل مورد مطالعه عبارت اند از:
انتخاب شغل مورد ارزیابی
52
“تنگناهایی“ که مانع سایر عملیات تولیدی می شود: انتقال مواد در مسیرهای طولانی بین کارگاهها، یا عملیاتی که مستلزم مصرف نیروی انسانی فراوان است. یا موادی که در آنها جابجایی مکرر مواد انجام می گیرد. عملیاتی که مستلزم کارهای تکراری است، کار زیادی صرف انجام آن می شود، و برای مدتی طولانی جریان می یابد. ملاحظات فنی معمولاً مشخص است. مهمترین نکته در این مورد اطمینان از وجود کاردانی لازم برای انجام ارزیابی است. مثالهایی در این مورد عبارتند از: الف) پرکردن کوره های یک کارخانه سفال سازی از ظروف سفالی نپخته. تغییر روش در این مورد ممکن است بهره وری دستگاهها و بهره وری کار را افزایش دهد، ولی ممکن است به دلایل فنی انجام این تغییر میسر نباشد. رفع این تنگنا مستلزم مشورت با کارشناس صنعت سرامیک است.
53
ب) معلوم شده است که ماشین ابزاری که با سرعتی کمتر از سرعت موثر ابزارهای ساخته شده از فولاد تند بر کار می کند، موجب بروز تنگناهایی در کار تولید شده است. آیا می توان سرعت این ماشین را افزایش داد، یا اینکه خود ماشین بالقوه دارای قدرت کافی برای برش سریعتر نیست؟ این مسئله ای مربوط به کارشناس ماشینهای ابزار است.
واکنشهای انسانی از مهمترین عواملی است که باید مورد توجه قرار گیرد؛ بنابراین باید واکنشهای روانی و احساسی افراد را در مقابل تحقیقات و تغییر روشها پیش بینی کرد.
کارگران باید در زمینه اصول کلی و هدفهای ارزیابی روش آموزش ببینند.
54
ثبت واعیات: مرحله پس از انتخاب شغل مورد ارزیابی در شیوه اصلی ارزیابی روش، ثبت همه واقعیتها مربوط به روش موجود است. موفقیت این شیوه به طور کامل بستگی به دقت ثبت واقعیات دارد، زیرا این واقعیات هم مبنایی برای بررسی انتقادی و هم وسیله ای برای ایجاد روش اصلاح شده را فراهم می کند. بنابراین ثبت واقعیات باید روشن و مختصر باشد. راه معمول برای ثبت واقعیات، یادداشت کردن آنهاست. راههای دیگر ثبت واقعیات استفاده از نمودارها و دیاگرامهاست. انواع مختلفی از نمودارهای استاندارد در دسترس است که هر یک برای منظور خاص مناسب است.
ثبت، بررسی. ایجاد
55
علائم نمودار فرایند ثبت وقایع مربوط به شغل یا عملیات معینی روی نمودار فرایند با استفاده از مجموعه ای از پنج علامت استاندارد بسیار سهل تر می شود. این مجموعه علامات تواماً برای نشان دادن همه انواع مختلف فعالیتها یا رویدادهایی که هر کارخانه یا دفتر با آن سر و کار دارد به کار می رود. بنابراین علائم ذکر شده به صورت نوعی خلاصه نویسی که بسیار راحت و قابل فهم است، باعث صرفه جویی در نوشتن مقدار زیادی مطلب می شود و به نشان دادن صریح و روش رخدادها، درست به همان ترتیبی که به ثبت رسیده اند، کمک می کند. دو فعالیت اصلی هر فرایند عبارتند از عملیات و بازرسی. این دو فعالیت را بوسیله علائم زیر نشان می دهند:
56
عملیات: مراحل اصلی فرایند، روش یا شیوه را نشان می دهد، معمولاً نقطه، مواد یا محصول مورد نظر در جریان عملیات اصلاح می شوند یا تغییر می یابند. بازرسی: نوعی بررسی کیفی و یا کنترل کمی را نشان می دهد. حمل و نقل: تغییر مکان کارگران ، مواد یا تجهیزات را از محلی به محل دیگر نشان می دهد. بدین ترتیب حمل و نقل وقتی اتفاق می افتد که چیزی جابجا شود، مگر آنکه تغییر مکان آن بخشی از عملیات معینی باشد، یا بوسیله کارگر در ایستگاه کار در جریان عملیات معین یا در جریان بازرسی صورت گیرد. این علامت را در سراسر کار هنگامیکه مواد را با دست به کامیون یا وسیله حمل دیگر و یا از وسیله حمل (مثلا گاری) و یا از میزهای کار و غیره حمل می کنند، بکار می رود.
57
ذخیره سازی موقت یا تاخیر: تاخیری را در توالی رویدادها نشان می دهد: مثلاً توقف کار بین عملیات متوالی، یا کنار گذاشتن هر شئی به طور موقت، بدون ثبت و تا زمانیکه استفاده از آن لازم شود. مثالهایی از این مورد: انباشته شدن کارها در کف کارگاه در فاصله بین عملیات، ماندن صندوقها در انتظار باز شدن، معطل ماندن قطعات برای جا گرفتن در انبار یا ماندن نامه ها در انتظار امضاء ذخیره سازی دائم: نوعی ذخیره سازی کنترل شده را نشان می دهد، که مواد طی ان با شکلهای مختلف اجازه به انبار وارد یا از آن خارج می شود، یا قطعه ای برای مراجعات بعدی حفظ می شود. بنابراین، ذخیره سازی دائم وقتی پیش می آید که از یک شئی نگهداری و از برداشت غیر مجاز آن جلوگیری شود.
58
تفاوت بین “ذخیره سازی دائم“ و “ذخیره سازی موقت یا تاخیر“ در اینست که برای خارج کردن کالا از حالت ذخیره دائم، به طور کلی درخواست، یاداشت یا سایر مکاتبات رسمی لازم است، در حالیکه در مورد ذخیره موقت نیازی به آن نیست.
فعالیتهای مرکب (عملیات توام با بازرسی):
فعالیتهایی را شامل می شود که عملیات همزمان با بازرسی و کنترل فرایند صورت می گیرد. به عبارت دیگر اپراتور موظف به کنترل کیفی (یاکمی) عملیات مذکور می باشد.
59
نمودار گردشی فرایند عملیات، نموداری برای نشان دادن ترتیب گردش کار تولید یک محصول یا شیوه، با ثبت همه رویدادهای تحت بررسی به کمک علائم مناسب نمودار فرایند است.
نمودار گردشی فرایند برای فرد نمودار فرایندی است که آنچه را که کارگر انجام می دهد، ثبت می کند.
نمودار گردشی فرایند برای مواد، نمودار فرایندی است که چگونگی جابجایی یا کار روی مواد را ثبت می کند.
نمودار گردشی فرایند برای تجهیزات، نمودار فرایندی است که چگونگی استفاده از تجهیزات را ثبت می کند.
اگر در نمودار گردشی فرایند عملیات، فقط از علائم مربوط به ((عملیات)) و ((بازرسی)) استفاده کنیم.
به آن نمودار خلاصه فرایند گفته می شود. در اینصورت نمودار خلاصه فرایند به صورت ساده و مختصر فقط توالی عملیات و بازرسیها را در مورد پروسه عملیات ساخت یک محصول یا خدمات نشان می دهد.
نمودار فرایند عملیات (Operation Process Cheet)
60
دستور العمل
کد گذاری روشهای تولید فرآیند (OPC) محصولات
کد : SIN –DQ-20
عنصر مرتبط: 4-4
1-هدف و دامنه کاربرد
در این دستورالعمل نحوه و چگونگی کدگذاری OPC محصولات و قطعات تولیدی شرکت بیان شده است.
2-مسئولیت ها
مسئولیت حصول اطمینان از اجرای صحیح این دستور العمل بر عهده مدیر کارخانه می باشد.
3-روش کار
1-3-مشخص کنید OPC که نیاز به ترسیم دارد مربوط به کدام محصول می باشد. (لیست گد گذاری محصولات (F-SDQ-12) که کد مربوط به محصولات از 4 کاراکتر تشکیل شده است.
61
2-3-کد چهار رقمی مربوط به نام محصول را بعنوان اولین ارقام از چپ به راست بنویسید.
3-3-بعد از کد محصول خط تیره بکشید.
4-3-از حروف انگلیسی (A,…,Z) به عنوان مشخص کننده کد مجموعه استفاده می نماییم.
بطور مثال 1201-A
5-3-بعد از کد مجموعه خط تیره بکشید.
6-3-نام قطعه ای را که نیاز به OPC دارد مشخص نموده و با کد 2 رقمی از 01 تا 99 تعیین نمایید.
7-3-بعد از کد قطعه خط تیره بکشید.
8-3-سپس نام جز اصلی را با یک کد یک رقمی مشخص نمایید.
9-3-بعد از کد جزء اصلی خط تیره بکشید.
10-3-سپس نام جزء فرعی را با یک کد یک رقمی مشخص نمایید.
62
11-3-بعد از کد جزء فرعی خط تیره بکشید.
12-3-شماره مرحله عملیات با یک کاراکتر از 1 تا 9 تعیین نمایید.
13-3-بعد از کد عملیات خط تیره بکشید.
14-3-شماره عنصر با دو کاراکتر از 01 تا 99 تعیین نمایید.
مثال : 1201-A-01-1-1-1-1
شماره های مثال فوق به این صورت خوانده می شود: عنصر 1، از عملیات 1، از جزء اصلی 1، از جزء فرعی 1، قطعه 01 مربوط به مجموعه A دستگاه 1201
63
تاریخ :
جدول شماره:…………………. صفحه:
کلید راهنمای علائم
64
شرکت تولیدی
سهامی خاص
جدول جریان عملیات
65
66
67
تعریف: کارسنجی یا زمان سنجی عبارتست از بکارگیری فنون طرح ریزی شده برای تعیین زمان انجام کار معین، توسط کارگر واجد شرایط با سطح معین از عملکرد می باشد. در حقیقت زمان سنجی یک فن اندازه گیری کار است که زمان و سرعت کار برای عناصر یک کار معین تحت شرایط مشخص ثبت می کند و جهت محاسبه زمان استاندارد بکار می رود. از نظر تحلیلگران صنعتی، ایجاد استاندارد زمانی یکی از مهمترین عوامل ارتقای بهره وری و استفاده بهینه از جمیع امکانات و منابع موجود می باشد و بدون استفاده از داده های زمانی نمی توان کنترل صحیح و معقولی را بر کلیه فعالیتها اعمال نمود. روش مشاهده مستقیم با بکارگیری ساعتهای زمان سنجی (Stop Watch) یکی از عمده ترین سیستمهای زمان سنجی است که در طی آن و در حین انجام کار با توجه به مشاهده مستقیمی که از سیکل کاری صورت می پذیرد زمانسنجی انجام می گیرد.
کار سنجی یا زمان سنجی
68
1-انتخاب کار مورد مطالعه 2-ثبت همه اطلاعات مناسب مربوط به شرایط انجام کار، روشهای بکار رفته و عناصر فعالیتهای انجام شده در آن شرایط. 3-بررسی انتقادی اطلاعات ثبت شده و عناصر فعالیتها برای اطمینان از اینکه موثرترین روش و حرکات بکار رفته و عناصر غیر مولد و خارجی از عناصر مولد متمایز شده است. 4-اندازه گیری مقدار کار متبلور در هر عنصر بر حسب زمان با استفاده از فن مناسب زمان سنجی. 5-به دست آوردن زمان استاندارد برای عملیات 6-تعیین دقیق مجموعه فعالیتها و روشهای انجام عملیاتی که برای آن زمان به دست آمده است، و اعلام این زمان به عنوان زمان استاندارد برای این فعالیتها و روشها
مراحل انجام سیستماتیک کار سنجی
69
1-برنامه ریزی و کنترل تولید: زمان استاندارد اساسی ترین نیاز سیستم برنامه ریزی تولید می باشد. 2-متعادل کردن خط تولید: یعنی کوشش در جهت یکسان کردن زمان استاندارد ایستگاههای کاری بطوری که کار با سرعتی مطلوب از ایستگاهی به ایستگاه بعدی جریان یابد. عدم تعادل خط با مشکلات زیر مواجه می شویم: الف- اتلاف نیروی انسانی و ماشین آلات ب- انباشته شدن قطعات نیمه ساخته در بعضی ایستگاهها و نسبتاً بروز بی نظمی هایی در حمل و نقل ها، انبارهای موقت و خط تولید 3-تعیین قیمت تمام شده محصول: سربار + هزینه ماشین آلات + هزینه نیروی انسانی مستقیم + هزینه مواد= قیمت تمام شده
کاربردهای زمان استاندارد در کارخانجات:
70
برای تعیین هزینه نیروی انسانی مربوط به یک واحد محصول نیاز به زمان استاندارد می باشد سپس با تبدیل این زمان به کارگر دقیق و داشتن نرخ یک کارگر دقیقه، هزینه نیروی انسانی مستقیم یک محصول در نتیجه قیمت تمام شده را محاسبه نمود. 4-اجرای سیستم تشویقی (بهره وری): تولید روزانه محصول را محاسبه نموده، چنانچه کارگر بیشتر از این مقدار تولید کند به مازاد تولید وی، درصدی از فرد روزانه را به او پرداخت می گردد. 5-برنامه ریزی مفید نیروی انسانی تخصیص تعدادی ماشین نیمه اتومات به یک کارگر و یا گماردن تعدادی کارگر به یک ماشین سنگین و گرانقیمت با داشتن زمان لازم جهت سرویس و راه اندازی و کاراتوماتیک ماشین میسر می گردد. این برنامه ریزی ها با استفاده از تکنیکهای مطالعه روش انجام می شود.
71
6-پیش بینی تعداد ماشین آلات و نیروی انسانی مورد نیاز در هنگام احداث یک کارخانه بعد از تعیین ظرفیت مورد نظر باید تعداد نیروی انسانی مورد نیاز را برآورد کنیم که لزوماً باید زمان انجام عملیات مختلف دستی و ماشینی را داشته باشیم و با داشتن زمان مفید کار روزانه و ظرفیت ماشین آلات می توانیم تعداد ماشین آلات و نیروی انسانی مورد نیاز را برآور نمائیم. 7-مقایسه روشهای مختلف انجام عملیات از لحاظ زمان انتخاب یک روش برتر عملیات تولیدی در حالت مقایسه شرایط یکسان از طریق مقایسه زمان که عامل کلیدی برای بررسی و انتخاب می باشد. 8-تهیه شاخص قابل اطمینان جهت ارزیابی کارائی نیروی انسانی و ماشین آلات: کنترل کارایی توسط زمان استاندارد
72
زمان سنجی یک روش نمونه برداری است و دقت در مقادیر نهائی بدست آمده نشان دهنده مقادیر حقیقی زمانی عناصر می باشد و زمان کل عمل بستگی به اندازه نمونه دارد، لذا می بایست به اندازه کافی مشاهده داشته باشیم. در این زمینه از روش May-Tag استفاده می کنیم: 1-ثبت10 مشاهده اولیه برای سیکلهای کمتر از 2 دقیقه (n0=10 ) و ثبت 5 مشاهده اولیه برای سیکلهای بیش از 2 دقیقه ( n0=5) 2-تعیین دامنه ( R ) که برابر است با تفاضل بیشترین زمان مشاهده (H) و نیز کمترین مقدار آن ( L ) R=H-L 3-تعیین متوسط X که برابر است با مجموع مقادیر مشاهده شده تقسیم بر تعداد مشاهده صورت گرفته (5یا 10)
تعیین تعداد سیکلهای مورد مشاهده
73
4-تعین 5-تعیین تعداد مشاهده مورد نیاز از جدول مربوطه (برای فاصله اطمینان 95% و خطای 10% عدد حاصل از جدول را به چهار تقسیم می کنیم.) 6-ادامه مشاهدات تا زمانیکه تعداد مشاهدات به میزان مذکور در جدول برسد (اگر تعداد مشاهدات لازم بیش از N0 بود) ضریب عملکرد (Performance Rating) ضریب عملکرد عددی است که توسط تحلیلگر از مقایسه کارایی فرد مورد نظر با کارایی فرد نرمال بدست می آید. با توجه به اینکه کارگران با سرعتهای متفاوت کار می کنند زمان مشاهده باید بوسیله ضریبی تطبیق داده شود تا زمان نرمال بدست آید که این ضریب بستگی به قضاوت فرد مطالعه کننده دارد.
74
دقت لازم در چنین قضاوتی را با بررسی سرعت و وضعیت کارگر واجد شرایط بدست می آوریم که به کارگر مربوطه نرخ کارایی منصفانه ای به صورت درصد نسبت می دهیم که به آن ضریب عملکرد می گویند. عریف: الونس یا زمان افزوده شده به زمان پایه به منظور فراهم کردن فرصت رفع خستگی ناشی از تاثیرات جسمانی و روانی انجام کار مشخص در شرایط مشخص است. که توجه کارگر به نیازهای او میسر می کند و میزان آن به ماهیت کار بستگی دارد.
الونس (Allowance) یا بیکاری های مجاز:
75
تنش و فشار
اثرات محیطی
الونس متغییر
الونس تاخیرات قانونی
مجموعه الونسها
زمان
پایه
الونس راحتی
نیازهای شخصی
خستگی پایه
الونس
ثابت
مقدار
کاربه زمان
76
سئوال: چرا بعد از بدست آوردن زمان نرمال باید زمان بیکاریهای مجاز را به آن اضافه کنیم؟ جواب: زیرا در هنگام مشاهده جهت زمانسنجی کارهای مفیدی را که بوسیله کارگر انجام می شود محاسبه می کنیم و چیزهایی از قبیل زمانهای غیر موثر کارگر و ماشین، مواقع استراحت و غیره از نظر دور بوده است. محاسبه زمان استاندارد: NT(1+%ALL)= الونسها + زمان نرمال سیکل = زمان استاندارد ضریب عملکرد × زمان مشاهده = زمان نرمال
77
شرکت تولیدی
فرم شرح عناصر عملیات
( سهامی خاص)
78
شرکت تولیدی
برگ مشاهدات زمان سنجی
( سهامی خاص)
79
شرکت تولیدی
برگ محاسبات زمان سنجی
( سهامی خاص)
80
اعمال
نیرو
وضعیت
بدن
لرزش
سیکلهای
کوتاه
پوشش
مخصوص
تمرکز
حواس
یکنواختی
فشار بر بینائی
سروصدا
شکل 9- الف- برگ تعیین بیکاریهای مجاز
شرکت تولیدی
برگ تعیین بیکاریها جهت رفع خستگی
(سهامی خاص)
تاریخ:
شماره:
81
مجموع امتیازات
مقدار نهایی
بیکاری (درصد)
بیکاری جهت رفع
خستگی
شرکت تولیدی
ادامه برگ تعیین بیکاریها جهت رفع خستگی
(سهامی خاص)
تاریخ:
شماره:
82
شرکت تولیدی
برگ خلاصه نتایج
(سهامی خاص)
تاریخ:
شماره:
83
قبل از زمان سنجی باید روش مورد مطالعه را مورد بررسی قرارداد. اگر هدف، تعیین زمان استاندارد عملیات باشد روش ثبت شده در ارزیابی روش را با آنچه که عملاً انجام می گیرد به سادگی می توان مقایسه نمود.
در صورتی که شکایتی از جانب کارگر باشد که او نمی تواند با آنچه که استانداردهای زمانی تعیین نموده کار نماید، باید روش او را در انجام کار با روش اصلی ثبت شده در ارزیابی روش، مقایسه نمود. در اکثر اوقات این نتیجه بدست می آید که اپراتور به همان نحوی که باید کار را انجام دهد، (روش ثبت شده در فرم ارزیابی روش) انجام نمی دهد (ممکن است ابزار یا ماشین متفاوت بکار برده باشد، سرعت تغذیه یکسان نباشد، درجه حرارت و یا جریان پروسه یکسان نباشد و ….).
بررسی روش
84
گاهی ممکن است که ابزار برش فرضاً تیز نباشد و یا در محل مناسب قرار نگرفته باشد، در مورد ابزاری که بنحو ناصحیح مورد استفاده واقع شده اند (کند بودن تیغه برش و …) نباید زمانسنجی انجام پذیرد. فعالیتهایی که در روش بوجود می آید و بسیار تکراری و یا با سیکل زمانی کوتاه می باشند به سادگی قابل تشخیص نیست، زیرا شامل حرکات زیاد دست و بازو می باشد. گر چه قبلاً بیان شد که قبل از زمانسنجی باید روش، مورد بررسی قرار گیرد و از بهترین روش استفاده شود، ولی با وجود این، در بعضی مواقع بعلت وجود کارهایی که به تعداد کم مورد نیاز می باشند و در سال فقط در چند نوبت نسبت به ساخت آنها اقدام می گردد نیازی به طرح بهترین روش نبوده و به همان نحو مورد عمل – البته پس از حذف اشکالات واضح روش – می توان آن را ثبت و سپس زمانسنجی نمود.
85
پس از آنکه زمانسنج کلیه اطلاعات لازم درباره عملیات و اپراتور را ثبت نمود و نسبت به صحت روش انجام کار نیز حاصل کرد، باید شروع به تقسیم کردن عملیات به عناصر موجود در آن نماید.
یک عنصر عبارت است از یک بخش متمایز شده از یک کار مشخص که بمنظور راحتی در مشاهده ، زمانسنجی و تجزیه و تحلیل انتخاب می گردد.
یک سیکل کاری، تقدم و تاخر عناصر می باشد که جهت انجام یک کار و یا ساخت یک واحد محصول مورد نیاز است. یک سیکل کاری با شروع اولین عنصر شروع می گردد و آنقدر ادامه پیدا می کند تا به نقطه شروع همان عنصر که در واقع نقطه شروع سیکل دوم می باشد برسد.
تقسیم کار به عناصر موجود در آن به دلایل زیر لازم است:
تقسیم کار به عناصر موجود در آن
86
1-جهت حصول اطمینان از جدا شدن زمان موثر از زمان غیر موثر
2-جهت آنکه ضریب عملکرد کاری با دقت بیشتری بدست آید. اپراتور ممکن است که در طول سیکل با یک نرخ مشخص کار نکند و بعضی از عناصر را با تمایل خود سریع تر از سایر عوامل انجام دهد (البته دلایل دیگری نیز می تواند وجود داشته باشد).
3-باعث می شود که عناصر مختلفی (از لحاظ نوع) که در سیکل وجود دارند مشخص شوند.
4-باعث می شود که عناصری که بسیار خسته کننده می باشند مجزا شوند و امکان تخصیص الونسهای خستگی دقیقتر صورت گیرد.
5-باعث می شود که به سادگی بتوان روش را کنترل نمود.
6-سبب می شود تا مشخصات کاری بصورت مشروح تهیه گردد.
7-باعث می شود که مقادیر زمانی عناصری که زیاد اتفاق می افتند (مانند عملیات کنترل ماشین و یا سوار و یا پیاده کردن قطعات کاری از فیکسچرها) استاندارد شده و با استفاده از روش زمانسنجی داده های ترکیبی بتوان از آن استفاده نمود.
87
هشت نوع عنصر کاری بشرح زیر موجود است: 1-عنصر تکراری عنصری است که در هر یک از سیکلهای کار اتفاق می افتد. مثال: عنصری برداشت یک قطعه در عمل مونتاژ، عنصر قراردادن یک قطعه در یک گیره، عنصر کنار گذاشتن یک قطعه تمام شده . 2-عنصر موقت عنصری است که در همه سیکلهای کاری اتفاق نمی افتد و ممکن است در فواصل منظم یا نامنظم رخ دهد. مثال: تمیز کردن دستگاه تنظیم ماشین و … باید توجه نمود که عنصر موقت یک عنصر مفید است و نیز بخشی از کار می باشد و باید در تعیین زمان استاندارد مدنظر باشد. 3-عنصر ثابت عنصری است که زمان پایه آن در هر حالت (هر موقع که سیکل انجام شود) ثابت باقی می ماند.
انواع عناصر
88
مثال: روشن کردن ماشین، بستن یک پیچ، نصب یک قطعه روی ماشین 4-عنصر متغیر عنصری است که زمان پایه مربوط به آن با توجه به وابستگی آن به مشخصه ای از محصول، پروسه و ابزار تغییر می نماید؛ مانند وابستگی آن به ابعاد، وزن، کیفیت و … مثال: برشهایی که در آنها با توجه به سختی و قطر قطعه تغییر می کند، زمان تمیز کردن زمین (با توجه به مساحت آن تغییر می کند) و زمان حمل یک قطعه از یک محل به محل دیگر (پارامتر مسافت در زمان اثر دارد).
89
5-عنصر ماشینی عنصری است که بصورت اتوماتیک بوسیله یک ماشین تولیدی انجام می پذیرد. مثال: فرم دادن یک لیوان شیشه ای، فشار بر یک بدنه فلزی جهت شکل پذیری، اکثر عناصر برش در ماشینهای ابزار. 6-عنصر حاکم عنصری است که زمان مربوط به آن از زمان عناصر دیگری که همزمان با آن انجام می شوند بیشتر طول می کشد. مثال: در ضمن یک عمل ماشین تراش چند عمل دیگر توسط اپراتور، مجزا از عمل تراش انجام می گیرد و طول زمانی تراش دادن بیشتر از زمان آن اعمال است.
90
7-عنصر دستی عنصری است که توسط دست کارگر انجام می شود. این مورد سایر اعضای بدن را نیز شامل می شود. مثال: نصب قطعه با دست، جوشکاری الکترود 8-عنصر خارجی عنصری است که در طی زمانسنجی دیده می شود ولی یک قسمت غیرضروری در انجام کار می باشد. و یا عنصری است که وقوع آن از قبل پیش بینی نشده باشد. مثال: رنگ زدن یک قطعه که هنوز باید ماشین کاری شود. آب خوردن در حین انجام کار. عنصر تکراری ممکن است عنصر ثابت یا متغیر باشد، همچنین عنصر ثابت ممکن است تکراری و یا موقت بوده و عنصر موقت نیز ممکن است ثابت یا متغیر باشد.
91
چند قانون در مورد روش تقسیم یک سیکل کاری به عناصر موجود در آن وجود دارد: 1-عنصر باید به سادگی قابل تشخیص، با نقطه شروع و ختم معین باشد. این نقاط شروع و ختم معمولاً بوسیله یک صدا (متوقف کردن ماشین، بازکردن جیگز، پایین گذاردن ابزار) و یا بوسیله یک تغییر جهت دست و یا بازو قابل تشخیص می باشد. این نقاط بعنوان “نقاط انفصال“ شناخته شده اند و باید کاملاً در روی ورقه زمانسنجی مشخص شوند. بنابراین “نقطه انفصال“ لحظه ای است که در آن یک عنصر سیکل کاری خاتمه می یابد و عنصر دیگری شروع می شود. 2-عناصر باید به اندازه ای کوتاه باشند که به راحتی قابل زمانسنجی توسط یک فرد زمانسنج تعلیم یافته باشند.
تصمیم گیری در مورد تعیین عناصر
92
نظرات در مورد کوچکترین واحد که می تواند توسط یک ساعت زمانسنجی، زمانسنجی شود متفاوت است، اما این زمان را حدود 04/0 دقیقه و یا 4/2 ثانیه می توان در نظر گرفت. برای زمانسنجهای با تعلیم کمتر، زمان فوق 07/0 – 10/0 دقیقه می باشد. در صورت امکان عناصر خیلی کوتاه باید در کنار عناصر طولانی قرار گیرند که در این صورت می توان ثبت دقیق زمانی را انجام داد. برای عناصر دستی طولانی بایستی در هر 33/0 دقیق (یا هر 20 ثانیه) ضریب عملکرد جدیدی بدست آید. فرایند محاسبه ضریب عملکرد در مباحث آینده خواهد آمد. 3-حتی الامکان عناصر- بخصوص عناصر دستی – بنحوی انتخاب گردند که نشان دهنده یک بخش طبیعی، متحد، یکنواخت و قابل تشخیص از عمل باشند.
93
مثال: عمل گرفتن یک آچار، جابجایی به محل مناسب، قرار دادن آن و بستن یک مهره را در نظر بگیرند. می توان عملیات را بصورت گرفتن، جابجایی، قراردادن و حرکت آچار در دست بنحوی که قراردادن آن صحیح انجام شود تقسیم نمود. کارگر تمامی این حرکات را بصورت یک مجموعه حرکات انجام می دهد نه بعنوان یک سری عملیات مستقل، بنابراین بهتر است که این گروه عملیات را بصورت کلی تحت عنوان گرفتن آچار و یا گرفتن آچار و محکم کردن مهره تعریف نمود و زمان کلی گروه حرکات را در نظر گرفت تا آنکه نقاط انفصال تعیین شود. 4-عناصر دستی باید از عناصر ماشینی جدا گردند و زمان عناصر دستی در کنترل کامل اپراتور باشد. جداکردن زمان عناصر دستی و ماشینی در هنگام تعیین استانداردهای زمانی بسیار مهم است.
94
5-عناصر ثابت باید از عناصر متغیر جدا گردند. 6-عناصری که در تمامی سیکلها بوقوع نمی پیوندد (عناصر موقت، خارجی، …) باید بطور جداگانه از زمانهای عناصری که در کلیه سیکلها بوقوع می پیوندند زمانسنجی شوند. 7-لزوم تعیین نقاط انفصال مناسب به میزان زیادی بستگی به نوع تولید، طبیعت عملیات و نتایج مورد انتظار دارد. بعنوان مثال عملیات مونتاژ در صنایع الکتریکی سبک معمولاً دارای سیکل کوتاه زمانی و زمان عناصر بسیار کوتاه می باشند. اهمیت انتخاب صحیح عناصر، تعریف و تشریح عناصر مجدداً تاکید می گردد. میزان مشروح بودن آنها بستگی به تعدادی از فاکتورها دارد.
95
مثال: محموله های کوچک کارهایی که اغلب اتفاق نمی افتد نیاز به شرح کمتر در عناصر دارند تا کارهایی که دارای خروجی زیاد (تولید زیاد) باشند. جابجایی از محلی به محل دیگر معمولاً نیاز به شرح کمتری نسبت به حرکات دست و بازو دارد. عناصر باید در تعدادی از سیکلها کنترل گردند و قبل از زمان سنجی نوشته و مشخص شوند. مشخصاتی مانند سرعت، میزان باردادن، عمق، طول و … باید بلافاصله بعد از شرح عنصر نوشته شود. مثال: برداشتن ورق از روی میز، قراردادن آن روی گیره، دریل کردن 2/1 اینج با سرعت 1200 دور در دقیقه و با قطر 005/0 اینچ. هنگامی که عملی تکرار شد دیگری نیازی نیست که برای بار دوم نوشته شود و فقط با شماره ای که به آن عنصر داده می شود می توان آن را مشخص نمود.
96
مثال: 1-برداشتن فلز ریخته شده، قراردادن آن در فیکسچر، بستن دو مهره فیکسچر، تنظیم محافظ، روشن کردن ماشین و تغذیه اتوماتیک، عمق برش 5/2 میلیمتر، سرعت 80 دور در دقیقه (RPM)، میزان باردادن (تغذیه) 40 سانتیمتر بر دقیقه . نقطه انفصال: شروع برش توسط ماشین. 2- نگاه داشتن فلز ریخته شده، پرداخت کردن توسط سوهان، تمیز کردن با هوای فشرده نقطه انفصال: قراردادن شلنگ هوا روی قلاب. 3- حرکت وسیله اندازه گیری عمق به سمت فلز ریخته شده، بررسی سطوح ماشین شده ، رها کردن اندازه گیری عمق. نقطه انفصال: رها کردن اندازه گیری عمق توسط دست چپ.
مثالی برای تقسیم سیکل کاری به عناصر موجود در آن
97
4-برداشتن فلز ریخته شده، حمل آن به سمت جعبه قطعات ساخته شده و قراردادن در آن، برداشتن قطعه بعدی و گذاردن آن روی میزکار. نقطه انفصال: فلز ریخته شده روی میز قرار می گیرد (مشخصه: صدا) 5-انتظار جهت اتمام برش قطعه قبلی. نقطه انفصال: توقف عمل برش توسط ماشین. 6-توقف ماشین، بازکردن محافظ، بازکردن فیکسچر، برداشتن قطعه ریخته ماشین شده و قراردادن آن روی سطح. نقطه انفصال: قطعه ریخته روی سطح قرار می گیرد.(مشخصه: صدای ضربه). 7-تمیزکردن براده ها از روی میز ماشین با هوای فشرده. نقطه انفصال: شلنگ هوا روی قلاب قرار می گیرد.
98
پس از آنکه عناصر انتخاب شدند زمان سنجی آنها شروع می گردد. دو روش عمده جهت ثبت زمان مورد مشاهده موجود است: 1-روش جمعی یا پیوسته؛ 2-روش جدا در روش اول زمان بصورت پیوسته از شروع عنصر اول تا ختم آخرین عنصر ادامه می یابد و در انتهای هر عنصر زمان آن ثبت می گردد. هدف این روش آن است که کلیه زمانهای سیکل ثبت گردند. در روش دوم عقربه بعد از زمانسنجی عنصر اول به صفر بر می گردد و بلافاصله شروع بکار می نماید و زمان هر عنصر مستقیماً بدست می آید.
روشهای ثبت زمان
99
در زمان سنجی از یک ساعت مستقل دیواری دیگر نیز استفاده می گردد که بوسیله آن زمانی از روز که زمان سنجی در آن فاصله زمانی انجام می پذیرد مشخص می شود. معمولاً در سر ساعت یا نقاط 5 دقیقه ای آن زمان سنجی آغاز می گردد. زمان ختم زمانسنجی که توسط ساعت دیواری مشخص می شود بعنوان زمان ختم است. دو زمان شروع و ختم را زمان بررسی سیکل می گویند. طول عمل زمانسنجی از تفاضل دو زمان شروع و ختم محاسبه می گردد. مزیت زمان سنجی پیوسته آن است که: در صورتی که عنصری از دست داده شود یا یک فعالیت موقتاً ثبت نگردد این امر تاثیری در زمان کل عمل نداشته و بدین سبب در بسیاری از واحدهای صنعتی از این روش استفاده می گردد. عیب ان، زمان عملیات تفاضل گیری می باشد که جهت بدست آوردن زمان تک تک عناصر بکار می رود.
100
در مورد افرادی که تسلط کافی در زمان سنجی دارند، دو روش فوق تفاوت بسیار جزئی دارند. ولی برای افرادی که تجربه زیاد ندارند روش پیوسته مناسب تر است. هنگامی که طرح سیستم تشویقی مطرح است کارگران بسیار مایل هستند که از زمانبندی پیوسته استفاده گردد تا زمانبندی غیر پیوسته، زیرا زمانبندی پیوسته کلیه زمان عملیات آنها را ثبت می نماید. زمانبندی پیوسته جهت عناصر کوتاه در سیکل کوتاه مناسب تر می باشد، در صورتی که کار طولانی بوده و عناصر آن نیز طولانی باشند از سیستم جدا می توان استفاده نمود، زیرا در چنین صورتی خطا به اندازه ای کم می شود که قابل توجه نیست.
101
1-زمان از دست رفته در مرحله بازگشت به صفر که در این حالت یک خطای جمعی در مطالعه صورت می گیرد (در هر مرحله یک خطا به دلیل “بازگشت به صفر“ وجود دارد) لذا گاهی باعث بی دقتی در داده های زمانی می گردد. در ساعتهای دیجیتال بی دقتی تا حد بسیار زیادی کاهش می یابد.
2-عناصری با طول زمانی 06/0 دقیقه و کمتر بسیار سخت با این روش زمانسنجی می شوند.
3-احتمال عدم ثبت تاخیرات و عناصر خارجی موجود در طول سیکل وجود دارد.
4-باعث ایجاد بی دقتی در کار فرد زمانسنج می شود.
در جدول1 مثالی برای ثبت زمانی پیوسته آورده شده است.
اشکالات روش جدا
102
جهت زمانبندی عناصر کوچک در سیکل کوتاه از روش دیگری نیز می توان استفاده نمود زیرا در چنین عملیاتی زمانها بحدی کوتاه می باشند که وقت کافی جهت ثبت آنها (خواندن ساعت و ثبت) وجود ندارد. چنین عملیاتی با استفاده از روش تفاضل گیری زمانی ، زمانسنجی شده و عناصر بصورت گروهی زمانبندی می شوند. بدین ترتیب که در ابتدا، عنصر جمعی شامل کلیه عناصر کوچک و در مرحله دوم فاقد یک عنصر کوچک بوده و زمان مربوط به هر عنصر با استفاده از تفاضل گیری بدست می آید.
103
جدول1: یک مثال برای ثبت زمانی پیوسته
104
مثال: اگر کاری از هفت عنصر کوتاه تشکیل شده باشد می توان از روش زیر استفاده کرد:
برای چند سیکل اول داریم:
مجموع زمان عناصر 1،2و3=A مجموع زمان عناصر 1،2،3و4=C
مجموع زمان عناصر 4،5،6و7=B مجموع زمان عناصر 5،6و7=D
زمان عنصر 4 از تفاضل دو زمان A,C بدست می آید.
در صورتی که از روش تفاضل گیری استفاده شود می توان از دو روش ثبت زمانی پیوسته (جمعی) و جدا استفاده نمود.
105
فقط بایستی سعی نمود که ارقام اصلی زمان تعیین شده ثبت گردد نه ارقام اعشاری آن (در این صورت زمانسنج به دقت بیشتری جهت ثبت ضریب عملکرد اپراتور نیاز دارد. ).
مثال: زمان 08/0 دقیقه بصورت 8 ثبت گردد.
زمان 0052/0 ساعت بصورت 52 ثبت گردد.
در هنگام ثبت زمانی دقت شود که از ثبت ارقام بدون تغییر از یک عنصر به عنصر بعد (از سمت چپ) خودداری گردد، این امر سرعت ثبت زمان را افزایش می دهد. جدول 2 مثالی در مورد نحوه ثبت زمانهای متوالی می باشد.
ثبت زمانی عناصر
106
در طی عمل زمانسنجی،زمانسنج ممکن است با تغییراتی در تقدم و تاخر عملیاتی نسبت به آنچه که از اول تعیین شده بود مواجه و در بعضی از مواقع خود نیز عنصری (زمان نقطه ختم آن عنصر) را از دست بدهد. این مشکلات باعث پیچیده شدن زمانسنجی می گردند و هر قدر کمتر بوقوع بپیوندند زمانسنجی را ساده تر می نمایند. وقتی زمانسنج یک قرائت زمانی را از دست می دهد باید به سرعت در ستون قرائت زمانی یک علامت M نشان دهنده از دست دادن عنصر می باشد قرار دهد و به هیچ
جدول 2 نحوه ثبت
زمانهای متوالی
مشکلات ثبت زمان
107
نحو نباید با استفاده از روش تخمینی سعی نماید که رقم از بین تعیین شده را جهت عنصری خاص از بین می برد و اگر این عنصر جهت روش داده های استاندارد بکار رود، مشکلاتی را پدید می آورد. در بعضی از مواقع زمانسنج عنصری را حذف می نماید؛ در این صورت با یک خط افقی در ستون R می توان آن را ثبت نمود. این عمل معمولاً توسط یک اپراتور بی تجربه و یا به دلیل عدم استاندارد روش بدست می آید. در صورتی که چند عنصر حذف گردد بایستی زمانسنجی را متوقف نمود و علت عناصر حذف شده را بررسی کرد، این عمل را می توان با مشورت مسئول قسمت یا مسئول مستقیم انجام داد. همیشه باید توجه نمود که ممکن است روش بهتری بدست آید. هنگامی که زمانسنج با عناصری مواجه می شود که در خارج از تقدم و تاخر ثبت شده انجام می پذیرند(این اشکال ممکن است توسط کارگر بدون تجربه یا جدید بوجود آید) در چنین صورتی زمانسنج بلافاصله به عنصری
108
که در حال انجام است مراجعه می نماید و در وسط ستون R یک خط افقی قرار می دهد و در زیر آن زمان شروع عمل و در بالای آن زمان ختم ان را ثبت می نماید. این عمل جهت عنصری که خارج از نظم انجام گیرد صورت می پذیرد. اپراتور ممکن است در طول سیکل با تاخیر غیر قابل اجتناب (مثل شکستن ابزار و ..) مواجه شود و یا علاوه بر آن ممکن است عمداً با تغییری در ترتیب انجام کار مثل “ نوشیدن آب“ و یا “ توقف جهت استراحت“ مواجه شود که در چنین صورتی این عناصر بعنوان “عناصر خارجی“ ثبت می گردند. این عناصر ممکن است در نقاط شکست سایر عناصر و یا در طول سیکل بوجود آیند، ولی اکثر آنها در “ نقاط انفصال“ عناصر بوقوع می پیوندند. وقتی یک عنصر خارجی در هنگام عمل بوقوع پیوست با حروف الفباء می توان در ستون خاص آن عنصر، آن را مشخص نمود. A نشان دهنده اولین عنصر خارجی، B نشانم دهنده دومین عنصر خارجی و … می باشند.
109
پس از آنکه عنصر خارجی به ترتیب حروف الفبا مشخص گردید شرح کوتاهی از آن در زیر ورقه زمانسنجی در محل مشخص ثبت می گردد. زمان شروع مربوط به آن در قسمت پایین و زمان ختم آن در قسمت بالا نوشته می شود. با تفاضل این دو رقم، زمان مربوط به “عنصر خارجی“ را می توان بدست آورد. در جدول 3 مثالی در مورد عناصر خارجی آورده شده است.
110
جدول 3 مثالی در مورد وجود عناصر خارجی در حین عمل زمانسنجی
111
گاهی اوقات مشاهده می شود که “عناصر خارجی“ وابستگی معینی با کار مورد مطالعه دارند. در این صورت باید الونس صحیحی را اضافه نمود تا استاندارد منصفانه ای بدست آید. گاهی عنصر خارجی بحدی کوتاه مدت است که ثبت آن ممکن نیست. مثل “افتادن آچار روی زمین و برداشتن سریع آن“ یا “چرخش اپراتور جهت صحبت کردن با …“ و یا “تمیز کردن پیشانی با دستمال“. در چنین حالتی در صورتی که طول زمانی عنصر خارجی (06/0 دقیقه) یا 6/3 ثانیه باشد سریع ترین روش آن است که زمان را با زمان عنصر جمعاً در نظر گرفت،ولی بلافاصله دور زمان عنصر یک دایره کوچک رسم نمود که نشان دهنده وجود یک “ناخالصی“ در زمان عنصر است و می توان در محل مناسب از فرم نیز علت رسم دایره کوچک را توضیح داد.
112
زمانسنجی یک روش نمونه برداری است و دقت در مقادیر نهایی بدست آمده نشان دهنده مقادیر حقیقی زمانی عناصر می باشد و زمان کل عمل بستگی به اندازه نمونه دارد. میانگین نمونه باید در حد منطقی نزدیک به میانگین جمعیت باشد. بنابراین تحلیل گر بایستی به اندازه کافی مشاهده داشته باشد. در این زمینه بعضی از شرکته جداولی را تهیه کرده اند که دو نمونه از آن در جداول 4و 5 آورده شده اند.
تعیین تعداد سیکلهای مورد مشاهده
113
جدول 4 تعیین تعداد سیکلهای مورد مطالعه (جدول تنظیمی شرکت جنرال الکتریک)
114
جدول 5 تعیین تعداد سیکلهای مورد مطالعه (جدول تنظیمی شرکت وستینگهاوس)
115
زمان لازم جهت انجام عناصر یک عمل به میزان کمی از یک سیکل تا سیکل دیگر متفاوت می باشد. هر چند که اپراتور با سرعت یکنواختی عمل کند ولی در هر حال او هر عنصر را در یک زمان معین انجام نمی دهد. اختلاف زمان ممکن است در نتیجه اموری مانند وضعیت قرار گرفتن قطعات و ابزاری که توسط اپراتور مورد استفاده واقع شده اند، تغییر در خواندن زمان ساعت و تفاوت در تعیین زمان ختم عملیات (که زمان توسط زمانسنج خوانده می شود) باشد. با داشتن مواد اولیه استاندارد، ابزار و وسایل خوب، شرایط خوب کاری، اپراتورهای تعلیم دیده و …. اختلاف در خواندن زمان عناصر کم می شود ولی با وجود این، اختلاف هنوز وجود دارد. هر چه سیکلهای بیشتری مشاهده شود نتایج حاصله بهتر خواهد بود.
116
1-ثبت 10 مشاهده اولیه برای سیکلهای کمتر از 2 دقیقه (10-n) و ثبت 5 مشاهده اولیه برای سیکلهای بیش از 2 دقیقه (5=n).
2-تعیین دامنه (R) که برابر است با تفاضل بیشترین زمان مشاهده شده (H) و نیز کمترین مقدار آن (L).
H-L=R
3-تعیین متوسط X که برابر است با مجموع مقادیر مشاهده شده بر تعداد مشاهده صورت گرفته (5یا10).
4-تعیین R
5-تعیین مشاهده مورد نیاز از جدول 6 (برای فاصله اطمینان 95% و خطای 10% + عدد حاصل از جدول را به چهار تقسیم کنید).
6-ادامه مشاهدات تا زمانی که تعداد مشاهدات به میزان مذکور در جدول 6 برسد. (اگر تعداد مشاهدات لازم بیش از n بود).
روش کمپانی می – تک
117
هنگامی که زمانسنج مشغول مطالعه است باید به دقت عملکرد اپراتور را در طول کل سیکل ارزیابی نماید. بندرت عملکرد شخص را می توان بصورت کامل بعنوان “نرمال“ در نظر گرفت، بنابراین الزامی است که در “متوسط زمان مشاهده شده“ تطابقی بوجود آید تا بتوان آن را بعنوان زمان نرمال در نظر گرفت و فقط استاندارد زمانی که بدین صورت بدست می آید می تواند صحیح باشد.
ضریب عملکرد احتمالاً مهمترین قسمت در کل پروسه زمانسنجی Stop Watch می باشد و بسیاری از اعتراضات مربوط به این قسمت است، زیرا کاملاً بستگی به تجربه، تعلیم و قضاوت فرد زمانسنج دارد. بعلت اهمیت آن در این بخش چند روش قابل قبول امروزی جهت تعیین آن بیان می شود.
ضریب عملکرد
118
جدول تعداد مشاهدات لازم با خطای 5% + و فاصله اطمینان 95%
119
تعریف: ضریب عملکرد، عددی است که توسط تحلیل گر از مقایسه کارایی فرد مورد مطالعه با کارایی فرد نرمال بدست می آید.
روش ثابتی جهت ضریب عملکرد وجود ندارد و عموم روشها بر مبنای قضاوت فرد زمانسنج می باشد، بنابراین فرد زمانسنج باید علاوه بر داشتن شایستگی لازم، دارای آگاهی کافی از کار نیز باشد تا بتواند از عهده این قضاوت مهم برآید. هیچ بخشی از زمانسنجی Stop Watch به اندازه این بخش مورد انتقاد واقع نشده است و همچنان ملاک و معیار عمده ذر تعیین این ضریب، همان قضاوت فرد می باشد.
تلاشهایی نیز بعمل آمده که بتوان از مقایسه زمان مربوط به “حرکات پایه ای“ و میانگین زمان مشاهده شده به یک ضریب عملکرد دست یافت.
120
نظر به اینکه روش ثابتی جهت تعیین ضریب عملکرد موجود
نمی باشد، معنی و مفهوم ثابتی نیز جهت کارایی نرمال وجود ندارد. این مفهوم با توجه به نوع صنعت، محصول و میزان رقابت و سایر موارد مشابه متغیر است.
جهت تعریف کارایی نرمال ابتدا مثال زیر در نظر گرفته شود:
اگر ملاک 38/0 دقیقه جهت هر 100 فوت حرکت در نظر گرفته شود (3مایل در ساعت)، بایستی کاملاً شرح داده شود که این قدم زدن در روی سطح مسطح است یا خیر، با بار است یا بی بار، بار سبک است یا سنگین، یا …
معمولاً فردی را که دارای کارایی نرمال است بصورت زیر تعریف می کنند:
او فردی است که با کار، تطابق لازم را پیدا نموده است، دارای تجربه کافی
مفهوم کارایی نرمال
121
جهت انجام کار بصورت “انسان کاری“ با سرپرستی کم یا بدون سرپرستی می باشد، دارای هماهنگی کامل بین فعالیتهای بدنی و ذهنی است
(می تواند از یک عنصر به عنصر دیگر بدون تردید یا تاخیر – با رعایت اصول اقتصادی حرکت – برود)، دارای سطح کارایی خوب است، از ابزار و وسایل بنحو مطلوب استفاده می نماید و با سرعتی که جهت انجام عملیات بصورت مداوم و پیوسته مناسب ترین است، کار را به انجام می رساند. در تعریف فرد نرمال باید مهارت و تلاش مفید در نظر گرفته شود.
122
گر چه واحدهای صنعتی تلاش می کنند که از افراد “ نرمال “ و یا “بالای نرمال“ جهت هر شغل و منصبی استفاده نمایند، ولی در بین کارخانه ها تفاوتهایی نیز وجود دارد. هر چه زمان جلوتر برود حتی در بین کارایی افراد یک گروه که با هم در یک دپارتمان نیز هستند- تفاوتها بیشتر می گردد. تفاوتهای مربوط به ذات، ارث، دانش، توانایی فیزیکی، سلامتی و قابلیت انعطاف سبب می شود که افراد مختلف در پیشرفت کار و نیز تطبیق با کار با یکدیگر تفاوت داشته باشند.
درجه تغییرات کارایی افراد مختلف معمولاً در دامنه 1 تا 25/2 می باشد، بنابراین در انتخاب تصادفی 1000 نفر توزیع کارایی افراد بصورت یک منحنی نرمال می باشد که بطور متوسط فقط سه مورد آن در خارج از محدوده O3 + قرار می گیرد و 73/99% اوقات در داخل محدوده فوق می باشند.
استفاده از مفهوم کارایی نرمال
123
در صورتی که امتیاز 100% بعنوان ضریب عملکرد فرد نرمال در نظر گرفته شود با توجه به نسبت توانایی 1 به 25/2 در مورد اپراتورها به منحنی توزیع فراوانی که در شکل نشان داده شده است دست می یابیم. بطور مثال به تعداد 26/68% افراد در محدوده O1+ قرار می گیرند و کارایی آنها بین 87 تا 113 درصد است.
با کاهش دامنه توانایی اپراتورها، که از ضریب عملکرد تجربه آموزش می توان به آن دست یافت ، فاصله بین ضرایب عملکرد آنها کمتر می شود.
124
اولین و مهمترین خصوصیت یک سیستم ضریب عملکرد، میزان دقت آن می باشد. نظر به اینکه اکثر سیستمهای ضرایب عملکرد بر اساس قضاوت فرد زمانسنج است، سازگاری کامل در تعیین ضریب عملکرد را نمی توان انتظار داشت.
در صورتی که زمانسنج های مختلفی اقدام به محاسبه ضریب عملکرد فرد معینی که کار مشخصی را انجام می دهد بنماید و اعداد حاصل در فاصله 5% + میانگین ضرایب عملکرد تعیین شده قرار گیرند، می توان گفت که دقت کافی در تعیین ضرایب بکار رفته است؛ از طرف دیگر در صورتی که برای عنصری این مورد درست باشد دلیلی وجودنداردکه در تعیین ضرایب عملکرد سایر عناصر نیز این دقت وجود داشته باشد. در صورتی که بیش از 5% + اختلاف در نتایج موجود باشد بایستی سعی در بهبود دقت نمود.
مشخصات یک ضریب عملکرد منصفانه
125
در تعیین ضریب عملکرد بایستی سازگاری وجود داشته باشد؛ عدم سازگاری باعث از بین رفتن اعتماد به نتایج حاصله در زمان می شود، بطوریکه اگر در عمل برش برای 100 قطعه ریخته شده 88/7 ساعت زمان استاندارد تعیین شود و مدتی بعد برای همان عمل فقط با کمی برش بیشتر زمان استاندارد 100 قطعه 22/7 ساعت محاسبه شود شکایت بسیاری توسط اپراتورها به مسئول بخش زمانسنجی تحویل داده خواهد شد (هر چند که در هر دو مطالعه در بین ضرایب عملکرد فقط 5% + خطا موجود باشد.)
در صورتی که در برنامه تعیین ضریب عملکرد رعایت سازگاری نشده باشد به طور یقین، داده های زمانسنجی مطمئن نخواهد بود. می توان با آموزش، فردی را که بطور مداوم مقدار ضریب عملکردی را کم و یا زیاد محاسبه می نماید
126
به نسبت میزان صحیح آن سوق داد. آموزش فردی که ضرایب عملکرد را یکبار خیلی کم و بار دیگر خیلی زیاد تعیین می کند مشکل است.
برای محاسبه ضریب عملکرد باید از سیستم مناسب استفاده نمود؛ سیستمی که ساده، با مفهوم و بسادگی قابل شروع باشد بسیار موفق تر از سیستم پیچیده ای است که بر مبنای تکنیکهای محاسبه ای (تا حدودی پیچیده ) طرح شده باشد.
127
ضریب عملکرد در ایستگاه کاری
فقط در یک زمان است که ضریب عملکرد تعیین می گردد و آن هنگام “مشاهده“ زمان عناصر می باشد. هنگامی که اپراتور از یک عنصر به عنصر بعدی می رود تحلیل گر به دقت عواملی مانند سرعت، هماهنگی، عدم انجام اشتباه در عمل، ریتم کاری، موثر بودن و تمام فاکتورهایی را که در روی خروجی اثر می گذارند ارزشیابی نماید. در این هنگام و فقط در این زمان است، که کارایی اپراتور با کارایی نرمال که بطور واضح برای زمانسنج مشخص است مقایسه می گردد. وقتی که کارایی مورد قضاوت واقع و تعیین و ثبت شد نباید تغییر یابد.
البته این امر به مفهوم آن نیست که قضاوت اشتباه در روی عمل مورد مشاهده امکان پذیر نیست، بلکه در صورتی که ضریب تحت سئوال قرار گیرد باید کار را مورد مطالعه مجدد قرار داد و در مورد تائید یا عدم تائید ضریب عملکرد تعیین شده بحث مجدد صورت می گیرد.
128
بلافاصله پس از کامل شدن مطالعه و ثبت ضریب کارایی، زمانسنج باید اپراتور را از ضریب عملکردش مطلع نماید. در صورتی که تحلیل گر برای هر عنصر در هر سیکل، عملکرد تعیین نماید، در حین کار می تواند میزان ضریب عملکرد اپراتور را به اطلاع او رسانده تا فرصتی جهت نشان دادن عقیده او بمنظور کارایی تعیین شده بدست آید. بنابراین قبل از محاسبه زمان نرمال می توان ضریب عملکرد را با دقت بالایی بدست آورد. با انجام این عمل زمانسنج احترام بیشتری را از جانب فرد مورد مطالعه دریافت می دارد.
129
به چه تعداد ضریب کار آیی باید تعیین و ثبت گردد؟ این سوالی است که در حین مطالعه زمان مطرح می شود. ارگ چه قانون خاصی را نمی توان طرح نمود ولی می توان گفت که هر چه تعداد ضرایب عملکرد بیشتر شود ارزیابی دقیق تری را می توان جهت اپراتور ارائه نمود.
اگر در عملیات تکراری با سیکل کوتاه، انحراف کمی در کارایی اپراتور با افزایش طول زمان کار و در حین عمل بوجود آید ارزیابی ضریب عملکرد اپراتور دچار اشتباه می گردد و در چنین مواردی بهتر است کارایی کل مطالعه، مورد ارزیابی واقع و ضرایب عملکرد برای هر یک از عناصر در محل مربوط به خود ثبت گردند. عناصری که توسط ماشین کنترل می شوند. (عناصر ماشینی) باید با نرخ نرمال و با ضریب عملکرد 100% ارزیابی گردند.
در ارزیابی سیکلهای کوتاه مدت در صورتی که زمانسنج تلاش کند که نرخ کارایی عناصر متوالی را در طول کل سیکل بدست آورد به حدی
تعداد ضریب عملکرد در کل زمانسنجی
130
مشغول خواهد شد که نمی تواند بنحو عملهای مشاهده، تجزیه و تحلیل و ارزیابی اپراتور را انجام دهد. در صورتی که زمان مورد مطالعه نسبتاً طولانی باشد (بیش از 30 دقیقه) و یا از چند عنصر طولانی تشکیل شده باشد کارا یی اپراتور را می توان در هنگام مطالعه ارزیابی نمود. در چنین مواردی مهم است که کارایی بصورت منظم ارزیابی شود. عناصری که طولانی تر از 1/0 دقیقه باشند می توانند به دقت ارزیابی گردند ولی اگر زمان عناصر کمتر از 1/0 دقیقه باشد نباید سعی کرد که هر عنصر را در هر سیکل ارزیابی نمود؛ زیرا زمان کوتاه، مهلت چنین کاری را نمی دهد. بعضی از فاکتورهایی که روی کارایی اثر می گذارند در کنترل اپراتور بوده و برخی دیگر خارج از کنترل وی می باشند.
131
الف- فاکتورهای خارج از کنترل اپراتور
1-وجود اختلاف در مشخصات مواد بکار رفته، اگر چه مواد در تلرانس مشخصی کنترل شوند ولی باز اختلاف وجود دارد.
2-ایجاد تغییر در کارایی عملیات ابزار و ماشین آلات در طول زمانی عمر مفید آنها.
3-تغییرات کوچک در روش و شرایط انجام کار.
4-تغییر در نور، درجه حرارت و سایر شرایط محیطی.
5-تغییر در دقت فکری لازم در عناصر معینی از سیکل .
ب-فاکتورهایی که به اپراتور بستگی دارند.
1-تغییر در کیفیت کار
2-میزان آشنایی و تطابق کارگر با کار محول شده به او که نه فقط به شرایط فیزیکی و روانی او بستگی دارد بلکه دانش و مهارت او را نیز در بر می گیرد.
3-طرز تلقی کارگر نسبت به کاری که انجام می دهد. مانند میزان علاقه او یا سایر فاکتورهای روانی که اصلاً به کار مورد انجام او بستگی ندارد.
132
معمولاً از چهار روش زیر جهت محاسبه ضریب عملکرد استفاده می گردد:
روش وستینگهاوس
یکی از قدیمیترین و رایج ترین این سیستمها توسط شرکت الکتریکی وستینگهاوس پایه گذاری شده است. در این روش چهار فاکتور در ارزیابی کار اپراتور در نظر گرفته می شوند که عبارتند از: مهارت، تلاش (سعی) بکار رفته، شرایط (محیط کاری) و سازگاری.
مهارت
نشان دهنده هماهنگی صحیح بین فکر و دست می باشد. مهارت یک اپراتور بر حسب تجربه، استعداد ذاتی، ریتم و هماهنگی طبیعی او تعیین می گردد. تمرین باعث پیشرفت مهارت بوده، ولی کاملاً نمی تواند کمبود فاکتورهای ذاتی دیگر را بپوشاند. مهارت با زمان افزایش می یابد
روشهای مختلف محاسبه ضریب عملکرد
133
زیرا آشنایی با کار بیشتر می گردد، سرعت کار بهبود می یابد، آرامی در حرکات بوجود آمده و انجام خطا در حرکات کاهش می یابد (بعلت آشنایی بیشتر با کار) و سرعت کار بهبود پیدا می کند. کاهش مهارت دارای دلایل فیزیکی و روانی مانند کاهش دید چشم، قوای عضلانی و … می باشد. در این سیستم شش درجه مهارت جهت ارزیابی وجود دارد: فوق العاده زیاد، عالی، خوب، متوسط، ضعیف و فاقد مهارت. میزان مهارت توسط تحلیل گر زمانسنج ارزیابی گردیده و در یکی از شش طبقه قرار می گیرد. طبقه بندی انواع مهارت در جدول 7 آورده شده است. درصدهای ذکر شده در جدول فوق بصورت جبری با امتیازات مربوط به سایر فاکتورها (سعی بکار رفته، شرایط و سازگاری) جمع می گردد. در زیر انواع مهارت توصیف شده است:
134
1-بین دست و فکر او هماهنگی وجود ندارد.
2-حرکتها خیلی نامناسب و ناهمگون بنظر می رسند.
3-بنظر می رسد که تقدم و تاخر عملیات را بصورت صحیح نمی تواند انجام دهد و در این مورد اطمینان ندارد.
4-آموزش لازم را برای انجام عملیات ندیده است.
5-با کار تناسب ندارد.
6-مردد و دو دل است.
7-بطور مداوم دچار اشتباه می شود.
8-فاقد اعتماد شخصی است.
9-توانایی فکر کردن در نحوه انجام مناسب کار را ندارد.
فاقد مهارت
135
جدول 7 طبقه بندی انواع مهارت جهت ارزیابی اپراتور
136
1-تا حدی آموزش لازم را برای انجام کار دیده است.
2-آشنایی او با ماشین آلات و ابزار در حد ضعیفی است.
3-اعتماد به نفس کامل ندارد.
4-در انجام کار برای مدت طولانی عدم تناسب را نشان داده است.
5-می داند که چه باید بکند اما مطوئن نیست.
6-بخشی از زمان را با توجه به عدم توانایی کافی خود از دست می دهد.
7-میزان بازدهی او مانند فرد فاقد مهارت است ولی تلاش کمتری
در کار می کند.
8-معمولاً در انجام کار تردید دارد.
مهارت ضعیف
137
1-به خود اعتماد کامل دارد.
2-حرکاتش کمی کند بنظر می رسند.
3-در کار او بازدهی وجود دارد.
4-بدون تردید قابل ملاحظه ای از تقدم و تاخر عملیات پیروی می کند.
5-هماهنگی بین ذهن و دستهای او به طریق قابل قبولی متناسب است.
6-بنظر می رسد که کاملاً تعلیم یافته و نسبت بکار آگاهی دارد.
7-دقت کار، قابل قبول است.
8-کار بنحو رضایت بخشی انجام می شود.
مهارت متوسط
138
مهارت خوب
1-کیفیت کار در حد عالی است.
2-به طرز قابل ملاحظه ای از یک فرد معمولی بهتر بنظر می رسد.
3-افرادی را که دارای مهارت کمتری از او می باشند می تواند
تعلیم دهد.
4-بازدهی کار او بالاست.
5-به نظارت و سرپرستی کمی نیاز دارد.
6-در انجام کار مردد نیست.
7-با سرعت پیوسته ای کار می کند.
8-حرکات او بنحو مناسبی هماهنگ است.
9-حرکات را سریع انجام می دهد.
139
مهارت عالی
1-در انجام کار نسبت به خود اعتماد دارد.
2-بکار انجام شده بسیار علاقه دارد.
3-کاملاً تعلیم یافته است.
4-با نظارت خیلی کم کار را بصورت دقیق انجام می دهد.
5-نحوه انجام کار او بدون خطاست و در تقدم و تاخ عملیات نیز هیچگونه اشتباهی ندارد.
6-بنحو بسیار مفیدی از ماشین آلات و تجربیات استفاده می کند.
7-بدون فدا کردن کیفیت، سریع کار می کند.
8-کارایی او سریع و هموار است.
9-کار را با ریتم و هماهنگی کامل انجام می دهد.
140
مهارت فوق العاده زیاد
1-طبیعتاً با کار تناسب دارد.
2-مهارت بسیار عالی و کاملی در انجام کار دارد.
3-بنظر می رسد فوق العاده تعلیم یافته است.
4-حرکاتش بسیار سریع و همگون هستند، بنحوی که بسیار سخت می توان آنها را دنبال کرد.
5-بنظر می رسد که کار توسط ماشین انجام می شود.
6-عناصر عملیات با هم ترکیب شده اند.
7-بنظر می رسد که در کاری که انجام می دهد فکر نمی کند.
8-بطور یقین یک اپراتور فوق العاده است.
141
نمایانگر سرعتی است که در انجام کار اعمال می شود (با رعایت مهارت لازم) و کنترل آن می تواند تا حد زیادی توسط اپراتور انجام پذیرد. زمانسنج باید فقط و فقط “تلاش موثر در کار“ فرد را ثبت کند و نه هر تلاشی را. بسیاری از اوقات اپراتور سعی و تلاش صحیح انجام نمی دهد (قرضاً بدان منظور که زمان سیکل را طولانی تر نماید).
شش طبقه جهت “تلاش“ وجود دارد: بسیار ضعیف، ضعیف، متوسط، خوب، عالی و فوق العاده زیاد که در جدول 8 آورده شده اند.
تلاش (سعی) بکار رفته
142
1-زمان را تلف می کند.
2-فاقد علاقه کاری است.
3-به پیشنهادها و تذکرات گوش نمی دهد.
4-کودن به نظر می رسد و آرام کار می کند.
5-برای دستیابی به ابزار و مواد مسیرهای نامناسب را طی می کند.
6-حرکات مازاد انجام می دهد.
7-از ایستگاه کار خود به طرز ضعیفی نگهداری می کند.
8-ممکن است عمداً از ابزار نامناسب استفاده نماید.
9-استقرار فیزیکی ایستگاه کاری را به هم می زند.
10-تنظیمهای مربوط به کار را خیلی ضعیف انجام می دهد.
11-بیش از حد مورد نیاز در کار دقت به خرج می دهد.
فاقد تلاش مفید
143
1-پیشنهادها را به سختی قبول می کند.
2-تاحدی توجه او به کار ضعیف است.
3-بنظر می رسد مقداری نگرانی در انجام کار دارد.
4-از بخشی از انرژی خود در انجام کار استفاده می نماید.
5-از روشی استفاده می کند که مقداری با روش صحیح تفاوت دارد.
6-همیشه از بهترین ابزار استفاده نمی کند.
7-نسبت به کاری که در دست دارد آشنایی ندارد.
8-تا حدی دقت او بیش از حد مورد نیاز است.
9-نظم او کم است.
10-برنامه ریزی کار را از قبل به طرز صحیحی نمی داند.
تلاش ضعیف
144
جدول 8 طبقه بندی انواع تلاش
145
1-از فرد ضعیف بهتر است.
2-بصورت پیوسته کار می کند.
3-پیشنهادها را می پذیرد اما گاهی انجام نمی دهد.
4-تنظیمهای او در ایستگاه کاری خوب است.
5-از قبل برنامه ریزی می کند.
6-از روش خوبی استفاده می کند.
تلاش متوسط
146
تلاش خوب
1-کار او ریتم دارد.
2-زمان بیکاری یا خیلی کم است یا وجود ندارد.
3-در مورد کار آگاهی دارد.
4-به کار خود علاقه دارد.
5-با سرعت خوب کار می کند و در طی روز این سرعت را نگه می دارد.
6-نحوه عمل او نشان می دهد که به فرد زمانسنج اعتماد دارد.
7-حاضر است که توصیه ها و پیشنهادها را بپذیرد.
8-پیشنهادهایی برای بهبود کار دارد.
9-نظم و ترتیب ایستگاه کاری را نگاه می دارد.
10-از ابزار صحیح استفاده ی نماید.
11-ابزار را در شرایط خوبی نگاه می دارد.
147
تلاش عالی
1-بطریقی سریع کار می کند.
2-از حرکات بنحو اقتصادی تری استفاده می نماید.
3-به کار بسیار علاقمند است.
4-پیشنهادهای بسیاری ارائه می کند.
5-از قبول پیشنهادهایش، بسیار خوشحال می شود.
6-اعتماد زیادی به فرد زمانسنج دارد.
7-بنظر می رسد که احتمالاً بیش از چند روز تلاش موثر خود را به همین نحو ادامه دهد.
8-از توانایی برتر بودن خود مغرور است.
9-حرکات اشتباه او در کمترین حد است.
10-بصورت منظم کار می کند.
11-حرکاتش با هم آمیختگی دارند.
148
تلاش فوق العاده زیاد
1-سرعت خود را بنحو بسیار زیادی افزایش می دهد.
2-از هر نظر دارای بهترین تلاش است اما ممکن است برای سلامتی او اشکالاتی پیش آید.
3-سرعت کاری خود را طی روز نمی تواند نگه دارد.
149
این مورد آن اثری را که محیط روی اپراتور می گذارد مشخص می نماید. در اکثر اوقات شرایط بصورت نرمال و یا متوسط نرخ بندی می گردد.
عناصری که در شرایط کار اثر می گذارند شامل رطوبت، درجه حرارت و نور محیط می باشد. بنابراین اگر درجه حرارت محل کار 60 باشد (در صورتی که بطور معمول بایستی 68 تا 74 باشد) شرایط، نرخ کمتری از نرمال می گیرد.
شرایطی که در روی عمل اثر می گذارند (مانند ابزار و مواد نا مناسب) نباید در ضریب کارایی شرایط محیط کاری در نظر گرفته شوند.
شش طبقه شرایط کاری ایده آل، عالی، خوب، متوسط، ضعیف و خیلی ضعیف وجود دارند که شرح آنها در جدول 9 آورده شده است.
شرایط محیط
150
چهارمین فاکتور، سازگاری در تعیین مقادیر مشاهده شده است. مقادیر زمانی عناصری که بصورت ثابت تکرار می گردند درجه ثبات کاملی را دارا می باشند ولی این امر بندرت اتفاق می افتد (بعلت آنکه متغیرهای زیادی مانند سختی مواد، لبه های ابزار برش، روغنکاری ، مهارت، سعی اپراتور، خطا در خواندن مشاهده، حضور و عدم حضور عناصر خارجی و … در روی آن اثر می گذارند). عناصری که توسط ماشین کنترل می گردند مقادیری نزدیک به سازگاری کامل دارند ولی باید توجه داشت که این نوع عناصر نرخ بندی نمی شوند.
سازگار بودن
151
جدول 9- طبقه بندی شرایط محیط
جدول 10 طبه بندی سازگاری کاری
شش طبقه سازگاری کامل، عالی، خوب، متوسط، ضعیف و خیلی ضعیف وجود دارند که در جدول 10 آورده شده اند.
152
قانون خاصی در مورد نحوه کاربرد فاکتور سازگاری وجود ندارد. بعضی از عملیاتها زمان انجامشان کوتاه است و فاقد حرکات دستی ظزیف (قراردادن چیزی در جایی) هستند. این عملیاتها دارای سازگاری میانگین می باشند. کاری که طولانی تر است و نیاز به مهارت زیاد در عناصر قراردادن، درگیر کردن و …. دارد دارای حد بیشتری از سازگاری میانگین می باشد.
هنگامی که مهارت، تلاش، شرایط و سازگاری تعیین گردید می توان ضریب عملکرد را تعیین نمود که عبارت از جمع جبری مقادیر فوق می باشد.
مثال: در صورتی که برای یک عنصر کار نرخها بصورت زیر تعیین گردند:
مهارت C2 03/0+
تلاش C1 05/0+
شرایط D 00/0 +
سازگاری E 02 /0
06/0+
153
ضریب عملکرد برابر است با 196% = 06/0 + 100% و یا در صورتی که کارایی نرمال 100 باشد برابر 106 است.
مجدداً باید توجه نمود که ضریب عملکرد فقط جهت عناصر دستی بکار می رود و ضریب عملکرد عناصر ماشینی 100% است. ضمناً در فرمهای زمانسنجی ستونهایی برای درج امتیازات مهارت، تلاش، شرایط محیط و سازگار بودن در نظر گرفته نشده لست.
اشکال روش وستینگهاوس آن است که اگر این روش برای هر عنصر بکار رود خسته کننده خواهد بود، زیرا محلهای کافی در روی فرمهای زمانسنجی برای ارزیابی مهارت، تلاش، شرایط و سازگاری برای هر عنصر وجود ندارد. به این دلیل بسیاری از شرکتها فقط فاکتورهای مهارت و سرعت را ملاک می گیرند، زیرا سازگاری با مهارت بستگی بسیار نزدیک دارد. شرایط نیز معمولاً بصورت متوسط در نظر گرفته می شود و اگر شرایط از حالت نرمال به میزان زیادی خارج شود زمانسنجی به تعویق
154
می افتد. در سال 1949 شرکت وستینگهاوس روش تعیین ضریب عملکرد جدیدی را بدست آورد که آن را “طرح ضریب کارایی“ نامید و امروزه از این سیستم در شرکتهای وابسته خود استفاده ی کند.
مشخصات روش کارایی وستینگهاوس عبارتند از:
الف- زبر دستی و ظرافت
ب- کارایی (اثر بخشی)
ج- کاربرد فیزیکی
این سه تقسیم اصلی در درون خود دارای وزن عددی نیستند اما دارای توصیفهایی هستند که آنها دارای وزن عددی می باشند. جدول11 مقادیر عددی 9 توصیف را که در این سیستم وجود دارد نشان می دهد.
اولین طبقه بندی اصلی زبر دستی، به سه توصیف بشرح زیر تقسیم می شود:
155
وصفی که نمایشگر توانایی در استفاده از ماشین آلات و ابزار در مونتاژ قطعات می باشد. زمانی که این وصف در نظر گرفته می شود، تجزیه و تحلیل کننده با بخش عملی سیکل کاری ، که پس از عملیات لازم برای بدست آوردن قطعه شامل حرکت خالی دست به سمت شی ، گرفتن و جابجایی اتفاق می افتد سروکار دارد.
دومین وصف مربوط به زبر دستی، عبارت از قطعیت حرکت می باشد.
در ارزیابی این وصف، تجزیه و تحلیل کننده با تعداد و میزان تردید، مکث و یا جابجایی تقریبی سر و کار دارد. این بخش شامل تغییر جهت، طرح ریزی و تاخیرات قابل اجتناب می باشد که کلیه آنها در روی قطعیت حرکت اثر می گذارند.
156
در طبقه بندی اصلی دوم، اثر بخشی به معنای رویه منظم و کارا تعریف شده است. این طبقه بندی به چهار گروه توصیفی تقسیم می شود. اولین آنها نشان دهنده توانایی جایگذاری و بدست آوردن ابزار و قطعات بصورت خودکار و با دقت در محل و موقعیتهای خاص و بدست آوردن آن را بصورت اتوماتیک و دقیق با حذف اجزاء مربوط به حرکات کوچک غیر کارا مانند جستجو کردن و انتخاب کردن، بررسی می نماید.
157
جدول مقادیر بعضی از الونسهای ثابت و متغیر
1-الونس ثابت
مرد زن
الونس نیازهای شخصی 5 7
الونس خستگی پایه 4 4
جمع 9 11
2- الونسهای متغیر که به الونس ثابت اضافه می شوند.
الف-ایستادن 2 4
ب-موقعیت غیر طبیعی بدن
کمی نامناسب 0 1
نامناسب(خم شدن) 2 3
خیلی نامناسب 7 7
ج-حمل بار و استفاده از نیرو( بلند کردن، کشیدن، فشاردادن به کیلو گرم)
کیلو گرم مرد زن
5/2 0 1
5 1 2
5/7 2 3
10 3 4
کیلو گرم مرد زن
5/12 4 6
15 6 9
5/17 8 12
20 10 15
5/22 12 18
25 14 –
30 19 –
40 33 –
50 58 –
د- شرایط نوری
کمی کمتر از مقادیر استاندارد 0 0
مرد زن
زیر مقادیر استاندارد 2 2
کاملاً ناکافی 5 5
ه- شرایط هوای محیط (به استثناء فاکتورهای جوی) هوای تازه و تهویه شده 0 0
158
تهویه بد ولی بدون مواد
سمی و بوهای صدمه زا 5 5
کار نزدیک کوره ها 8 15
و- تنش بینایی
کار نسبتاً ظریف 0 0
کار ظریف و دقیق 2 2
خیلی ظریف و خیلی دقیق 5 5
ز- تنش شنوایی
پیوسته 0 0
متناوب، بلند 2 2
متناوب، خیلی بلند 5 5
ح- تنش فکری
فرایند نسبتاً پیچیده 1 1
فرایند پیچیده یا توجه زیاد 4 4
خیلی پیچیده 8 8
ط-یکنواختی فکری
کم 0 0
متوسط 1 1
زیاد 4 4
ی- یکنواختی فیزیکی
نسبتاً کسل کننده 0 0
کسل کننده 2 1
خیلی کسل کننده 5 2
159
جهت درک بهتر روش زمانسنجی با کرونومتر، عملیات فرزکاری یک قطعه ریخته گری شده بطور کامل مورد مطالعه قرار میگیرد. با توجه دقیق به این مثال می توان مراحل مختلف زمانسنجی با کرونومتر و تعیین زمان استاندارد را پی گیری نمود.
دلایل انتخاب این مثال عبارتند از:
1-مثالی ساده است.
2-شامل کاردستی کارگر و کار اتوماتیک ماشین می باشد.
نمونه ایست که در اکثر صنایع دیده می شود.
فرمهای مورد استفاده ساده هستند و در مورد عملیات مختلف قابل استفاده می باشند.
مثالی از زمانسنجی با کرونومتر
160
از این مثال قبلاً چند بار زمانسنجی بعمل آمده است. نقاط انفصال و اجزای کاری نیز در مطالعه روش مشخص شده، روی کارتهای مخصوص ثبت گردیده است. این کارتها توسط بخش زمانسنجی بایگانی می گردد درج دقیق اطلاعات بطریق فوق امکان مقایسه زمانهائی که توسط اشخاص مختلف برای یک کار بدست آمده اند را فراهم مینماید. در شکل زیر کارت ثبت اجزای کاری و نقاط انفصال دیده می شود.
161
قطعه: 239B ماشین: فرز عمودی
ماده اولیه: چدن 2 ISS گیره: 239F
عملیات: فرزکاری ابزار برش: قلم 25
شماره نقشه: 1/239 اندازه گیر: عمق سنج 7/239
تاریخ: توسط:
اجزای کاری و نقاط انفصال
A: برداشتن قطعه، قراردادن در گیره، سفت کردن گیره، تنظیم محافظ روشن کردن ماشین و تغذیه اتوماتیک، عمق برش 5/2 ، سرعت 80 دور در دقیقه، تغذیه 40 (سانتی متر/دقیقه) . نقطه انفصال: شروع برش توسط ماشین.
B : سوهان زدن قطعه ای که قبلاً ماشین روی آن کار انجام داده، تمیز کردن آن با هوای فشرده.
نقطه انفصال: قراردادن شلنگ هوا روی قلاب
C :آوردن عمق سنج، اندازه گیری سطوح ماشین شده، کنار گذاشتن عمق سنج. نقطه انفصال: رها کردن عمق سنج توسط دست چپ.
D : برداشتن و حمل قطعه به سمت جعبه قطعات ساخته شده، قرار دادن در جعبه، برداشتن یک قطعه دیگر و گذاردن آن روی میز.
نقطه انفصال: تماس قطعه با میز کار (مشخصه صدا)
شماره کارت 1234
162
E : انتظار جهت اتمام کار ماشین.
نقطه انفصال: اتمام کار ماشین
F: توقف ماشین، باز کردن محافظ، باز کردن گیره، برداشتن قطعه ماشین شده، قراردادن آن روی میز.
نقطه انفصال : تماس قطعه ماشین شده با میز (مشخصه صدا)
G : تمیز کردن: براده ها از روی میز ماشین با هوای فشرده
نقطه انفصال: قراردادن شلنگ هوا روی قلاب
قطعه: 239B ماشین: فرز عمودی
ماده اولیه: چدن 2 ISS گیره: 239F
عملیات: فرزکاری ابزار برش: قلم 25
شماره نقشه: 1/239 اندازه گیر: عمق سنج 7/239
تاریخ: توسط:
شماره کارت 1234
توجه: اجزای کاری D,C,B همزمان ا کار ماشین روی قطعه ای که قبلاً ماشین شده، صورت می گیرد. جزء کاری D آوردن یک قطعه تازه میباشد که ماشین باید بعداً روی آن کار انجام دهد.
163
رسم کلیه محل های کار در کارگاههای ماشین که کارهای یکسان انجام می دهند به اندازه رسم این محلها در عملیات مونتاژ یا فعالیت های حمل و نقل الزامی نمی باشد. بهر حال برای درج اینگونه اطلاعات معمولاً از پشت برگ مشاهدات استفاده می کنند. برای سهولت پشت این برگها را بصورت شطرنجی چاپ مینمایند. در زیر شکل قطعه و نمای محل کار دیده می شود.
شکل قطعه و محل کار
164
ب) نمای محل کار
165
تمام اطلاعات قسمت سربرگ باستثنای “زمان ختم “ و “مدت زمانگیری“ باید قبل از شروع زمان گیری تکمیل گردد در صورتیکه لیست اجزاء کاری و نقاط انفصال تهیه نشده باشد، زمانسنج باید در ستون “شرح اجزای کاری“ بدقت این اطلاعات را ثبت نماید. در این مثال بدلیل تهیه کارت شکل 1 چنین کاری لازم نیست و آنها را می توان با B,A و ……. مشخص کرد. زمانسنج باید قبل از شروع زمانگیری چند بار نحوه انجام کار را ببیند تا هم با نقاط انفصال آشنا شود و هم مطمئن گردد با روش قید شده در شکل 1 مطابقت دارد.
شکل 3 – برگ مشاهدات زمان سنجی
166
زمانسنجی راس ساعت 47 و 9 دقیقه صبح آغاز شد. تا جزء کاری A ، 72/1 دقیقه باقی مانده بود در نتیجه این مقدار بعنوان “زمان قبل“ در شروع کار ثبت گردید. بدلیل اینکه زمانسنجی بصورت پیوسته انجام می شود، کرونومتر باید تا انتهای مطالعه مشغول کار باشد. بعد از پایان 18 سیکل مورد مطالعه زمانسنج کرونومتر را متوقف نمی کند، بلکه اجازه می دهد تا وقتیکه دقیقه کامل شد، بکار ادامه دهد (ساعت 25و10). مقدار، اضافی بعنوان “زمان بعد“ در ستون مربوطه یاداشت می شود.
ستونهای مورد استفاده در زمانگیری پیوسته عبارتند از ( R ) ضریب عملکرد ، (W.R) زمان خوانده شده، (S.T) زمان مشاهده شده برای هر جزء (B.T) زمان پایه یا زمان نرمال، اختصاص اولین ستون به ضریب عملکرد برای اینست که زمانسنج هنگام اجرای عمل ضریب را تعیین نماید.
167
در موقع زمانگیری فقط ستونهای “R“ و “W.R“ پر می شود و سایر ستونها باید بعداً تکمیل گردد. بهتر است دو ستون اول با مداد و ستونهای دیگر با خودکار یا مداد رنگی نوشته شود. زمانسنج سیکلها را از 1 تا 18 شماره گذاری کرده، دور شماره ها دایره می کشد.
زمانهای خوانده شده بدون ممیز اعشار در جدول ثبت می گردند. بعنوان مثال اولین عدد که 72/1 دقیقه می باشد بصورت 172 نوشته می شود. زمان خوانده شده دوم که 95/1 دقیقه است بصورت 95 و زمان سوم که 30/2 دقیقه است بصورت 220 درج می شود. در بین سیکل پانزدهم که زمان به 30 دقیقه میرسد. عقربه دقیقه گرد یکدور تمام چرخیده است در نتیجه دقایق را دوباره از 1 نشان میدهد،
168
جزء کاری F از سیکل پانزده که بصورت 106 نوشته شده، بیانگر گذشت 06/21 دقیقه از شروع زمانگیری میباشد.
در جزء کاری E انتظار جهت اتمام کار ماشین فعالیتی از طرف کارگر صورت نگرفته است، در نتیجه برای این جزء ضریب عملکرد تعیین نشده و زمانی هم بعنوان زمان نرمال یا پایه ( B. T ) برای آن ثبت نمی شود.
169
170
171
ثبت مشاهدات در سه صفحه انجام شده است در شکل 4 دومین صفحه از 3 صفحه دیده می شود. در این مثال صفحات دیگری نظیر برگ محاسبه و “برگ خلاصه نتایج“ به این دو صفحه افزوده شده، مجموعاً 5 صفحه را تشکیل داده اند.
در حین زمانگیری دو توقف در کار دیده می شود. یکی “صحت با سرکارگر“ و دیگری “صرف چای “ ضریب عملکرد برای هیچکدام از اینها تعیین نمی شود. اولی بعنوان جزء کاری “ اتفاقی“ و دوی در “بیکاریهای مجاز “ منظور میگردند.
شکل 4 ادامه برگ مشاهدات زمانسنجی
172
در اول این صفحه توقف دیگری مشاهده می شود “کنترل کیفیت“ کنترل کننده ، 3 قطعه آماده را مورد بازرسی قرار داده، سئوالاتی از کارگر میکند . بدلیل اینکه در مدت کنترل کارگری انجام نمی دهد، این زمان بدون تعیین ضریب عملکرد ثبت می شود.
بعد از سیکل شانزدهم جزء کاری تازه ای روی می دهد . “ کمک در خالی کردن قطعات تازه و بار کردن قطعات قبلی“ این جزء کاری در مقایسه با اجزای کاری A تا G که همیشگی هستند به جزء کاری “گاه به گاه“ مرسوم می باشد. زمان این جزء ثبت شده و ضریب عملکرد آن نیز عملکرد آن نیز مشخص می گردد.
بخاطر اینکه زمان این جزء از یک دقیقه بیشتر می شود. زمانسنج برای دقت بالاتر بعد از هر 30 ثانیه ضریب عملکرد را تعیین می کند. یک ضریب نیز برای زمان باقیمانده تعیین می شود.
شکل 5 ادامه برگ مشاهدات زمانسنجی
173
بعد از اتمام زمانگیری، در مرحله نخست محل های خالی “زمان ختم“ و “مدت زمانگیری“ توسط زمانسنج بر می گردد. سپس “زمان مشاهده شده برای هر جزء“ ( ST. ) از کسر زمان قبلی از بعدی بدست می آید و در ستون مربوطه نوشته می شود. حاصل جمع زمانهای مشاهده شده برای اجزاء و “زمان قبل“ و “زمان بعد“ باید برابر “مدت زمانگیری“ گردد. اینکار برای امتحان محاسبات در انتهای شکل 5 انجام شده است. حاصل جمع ستونهای هر صفحه برابر 20/35 دقیقه است که با 72/1 دقیقه “زمان قبل“ و 08/1 “زمان بعد“ جمع شد، و زمان 00/38 که برابر “مدت زمانگیری “ است بدست می آید.
مرحله بعدی اثر دادن ضریب عملکرد در زمانهای در جزء می باشد. با ضرب این ضریب در هر یک از زمانهای مشاهده شده برای اجزاء زمان پایه به زمان نرمال هر جزء بدست میآید.
174
مرحله بعدی اثر دادن ضریب عملکرد در زمانهای در جزء می باشد. با ضرب این ضریب در هر یک از زمانهای مشاهده شده برای اجزاء ، زمان پایه زمان نرمال هر جزء بدست می آید که در ستون چهارم ( B . T ) ثبت میگردد. اینکار براحتی بوسیله یک ماشین حساب انجام می شود . اعداد بدست آمده تا دو رقم اعشار گرد می گردند. یعنی عدد 204/0 بصورت 20/0 و عدد 206/0 بصورت 21/0 نوشته می شود. در مورد عدد 205/0 گاهی اوقات 005/0 به آن اضافه و گاهی کم میکنند. در این محاسبات در صورت وجود چنین اعدادی، 005/0 از آنها کم شده است. در جزء کاری G از سیکل 17 “ضریب عملکرد“ برابر 105 و زمان مشاهده شده برای هر جزء برابر 10 ثبت گردیده است. حاصلضرب این دو عدد 105/0 دقیقه می شود که از 005/0 آن صرف نظر شده و در ستون “ B . T “ مقدار 0 طرح گردیده است.
175
176
177
178
شکل 5 – ادامه برگ مشاهدات زمان سنجی
179
برای بدست آوردن زمان مناسب هر جزء G,F,D,C,B,A که اجزای همیشگی هستند، معدل زمانهای بدست آمده برای آنها طی 18 سیکل را محاسبه می کنیم.
اعداد بدست آمده برای اجزای کاری G,F,D,C,B,A غیر طبیعی نبوده، نیازی به حذف آنها نمی باشد. با جمع زمانهای هر جزء و تقسیم حاصل جمع بر تعداد سیکلها ( 18 ) زمان متوسط برای هر جزء همیشگی بدست می آید.
برای جزء کاری E “انتظار جهت اتمام کار ماشین“ عددی قید نشده است. در این مرحله فعالیتی صورت نگرفته است. مدت این جزء بستگی به سرعت کارگر در موقع کار همزمان با ماشین دارد. هر چه کارش را سریعتر انجام دهد، توقف طولانی تری خواهد داشت و بلعکس.
شکل 6 برگ محاسبه
180
مدت زمانی که ماشین بطور اتوماتیک کار می کند از سیکلی به سیکل دیگر تغییر نخواهد کرد. این زمان بستگی به سرعت ماشین و مقدار برش داشته. به اسانی قابل محاسبه میباشد. زمان کار ماشین از انتهای جزء کاری A شروع شده و در پایان جزء کاری E به اتمام می رسد. در نتیجه مقدار آن از کسر اعداد مقابل این دو جزء در ستون ( W.R ) بدست می آید. حاصل در ستون MCT ( زمان کار ماشین) سمت چپ برگ محاسبه ثبت می شود. برای این زمان نیز ضریب عملکردی تعیین نمی گردد.
از بین اعدادی که در ستون MCT (زمان کار ماشین ) ثبت شده اند، دو عدد 72 و 92 غیر طبیعی بنظر میرسد که بوسیله دایره آنها را مشخص کرده ایم. زمانسنج در مورد این اختلاف
181
توضیحی نداده است. شاید، زمان کوتاهتر هنگامی اتفاق افتاده، که کارگر قبل از اینکه کلید اتوماتیک ماشین را روشن کند، خودش مقداری با ماشین کار انجام داده، و این موضوع از چشم زمانسنج پنهان مانده است و یا زمان طولانی تر ممکن است به این دلیل باشد که کارگر دیرتر از موعد مقرر ماشین را خاموش کرده است. بهر حال این دو زمان حذف شده و برای معدل گیری، حاصل جمع بقیه زمانها را بر 16 تقسیم می کنیم.
زمان جزء کاری E از کسر کردن حاصل جمع اجزاء کاری D,C,B از متوسط زمان کار ماشین (MCT ) بدست می آید. متوسط توقف اجباری کارگر جهت اتمام کار ماشین برابر 257/0 دقیقه حساب می شود.
در این مرحله از محاسبات اعداد را تا سه رقم اعشار در نظر می گیرند. این موضوع در برگ خلاصه نتایج و برگ تجزیه و تحلیل نیز به همین صورت رعایت میگردد.
182
183
184
این برگ بعد از تکمیل به سایر فرمها ملحق میگردد. فرمهای اولیه که در کارگاه مورد استفاده قرار می گیرند. بدلیل شرایط محیطی کارگاه عموماً کثیف می شوند، از طرف دیگر بعلت اینکه زمانسنج ناچار زمانها را بسرعت یاداشت کند. امکان دارد آن زمانها ناخوانا باشند. در نتیجه برگ خلاصه نتایج باید شامل کلیه اطلاعات مفید فرمهای اولیه باشد و به نحوی مرتب و تمیز با خود کار یا خودنویس نوشته شود.
در برگ خلاصه نتایج اجزای کاری میشگی A تا G باستثنای E به ترتیب نوشته می شوند. باید توجه کرد سه جزء کار، همزمان با کار ماشین و سه جزء دیگر غیر همزمان میباشد.
در ستونی که با ( B . T ) نشان داده شده است زمان متوسط هر جزء کاری از روی “برگ محابه“ نوشته می شود. در ستون F میزان تکرار اجزاء کاری بشکل کسر ثبت گردیده است. صورت کسر نشاندهنده تعداد یک جزء کاری . و مخرج کسر بیانگر تعداد سیکل میباشد برای اجزاء همیشگی این مقدار 1/1 منظور شده است. ستون ( obs ) نشان دهنده تعداد سیکل هائی است که از روی آنها مقدار متوسط هر جزء بدست آمده است. در ادامه زمان کار ماشین ، زمان متوسط انتظار اجتناب ناپذیر کارگر و سایر اجزای گاه بگاه یا اتفاقی ثبت می شوند.
شکل 7 برگ خلاصه نتایج
185
در زیر عنوان اجزای گاه بگاه و اتفاقی، زمان همکاری کارگر در تخلیه و بارگیری جعبه های حاوی قطعه دیده می شود. این واقعه در طول مدت زمانسنجی فقط یکبار دیده شده است و بدلیل اینکه هر جعبه شامل ده قطعه است و هر بار سه جعبه تخلیه و بارگیری میشود در ستون (F ) باید یاداشت شود. زمان دو جزء اتفاقی دیگر صحبت با سر کارگر و کنترل کیفیت بدون تاثیر ضریب عملکرد ثبت می گردد.
در پایان زمان صرف چای بعنوان یک جزء جداگانه نوشته می شود.
زمانها تا سه رقم اعشار ثبت می شوند و به همین صورت به “ برگ تجزیه و تحلیل“ منتقل میگردند. در برگ تجزیه و تحلیل ممکن است نتایج چند بار زمانسنجی از یک عمل را ثبت کنیم. اینکار برای بدست آوردن زمانهای بسیار دقیق صورت می گیرد. با محاسبه میانگین وزنی از زمانهای بدست آمده برای هر جزء کار در دفعات مختلف ، زمان متوسط آن جزء کاری بدست می آید. در این مرحله از عملیات زمانها تا دو رقم اعشارگرد می شوند.
186
187
188
اگر از یک عمل چند بار زمانگیری کنیم خلاصه نتایج هر زمانگیری را از روی برگ خلاصه نتایج به “برگ تجزیه و تحلیل“ شبیه شکل 8 منتقل می کنیم، قطع این برگ از سایر برگهائی که تا بحال معرفی شده اند بزرگتر می باشد. در شکل 8 فقط مقداری از آن رسم گردیده است.
در این برگ دیده می شود که 5 مرتبه زمانسنجی روی این عملیات انجام شده که جمعاً شامل 92 سیکل می باشد. کار سه کارگر مختلف توسط چهار زمانسنج متفاوت زمانسنجی شده است.
بررسی زمانهای بدست آمده برای اجزای کاری G,F,D,C,B,A در زمانگیریهای مختلف نشان می دهد این زمانها تقریباً بهم نزدیک بوده، نیازی به مطالعه بیشتر ندارد.
برای بدست آوردن میانگین وزنی زمان هر جزء کاری ، مقدار آن در هر مرتبه زمانسنجی را در تعداد سیکلهای مربوط به همان زمانسنجی ضرب کرده اعداد بدست آمده را با هم جمع می کنیم و حاصل را در ستون اول
شکل 8 برگ تجزیه و تحلیل
189
می نویسم. با تقسیم اعداد ستون اول به 92 که مجموع سیکلهای مورد مشاهده میباشد میانگین وزنی یا زمان متوسط برای اجزای همیشگی بدست می آید. این مقدار تا دو رقم اعشار گرد شده در ستون دوم نوشته می شود.
در ستون سوم میزان تکرار هر جزء در یک سیکل ثبت می گردد این عدد برای کلیه اجزای همیشگی 1/1 می باشد بنابراین در ستون چهارم برای این اجزاء ، زمانهای ستون دوم تکرار می شوند. جزء کاری E “زمان انتظار جهت اتمام کار ماشین “ در زمانگیریهای مختلف بوسیله کم کردن “زمان کار همزمان“ از زمان کار ماشین بدست آمده، در ستونهای مربوطه نوشته می شود. میزان تکرار این جزء در سیکل و مقدار متوسط آن محاسبه شده، در ستونهای سوم و چهارم ثبت می گردد. معمولاً زمانهای انتظار اجتناب ناپذیر تا موقع تعیین بیکاری مجاز حساب نمی شود، ولی در این
190
مثال بخاطر اینکه بلافاصله بیکاری مجاز تعیین خواهد شد، این محاسبه صورت گرفته است.
جزء گاه به گاه “همکاری کارگر“ تنها 3 بار در زمانگیریهای مختلف مشاهده گردید. مجموع این زمانها در ستون اول قیده شده، میانگین آن در ستون دوم نوشته میشود. از آنجا که میدانم هر مرتبه 3 جعبه حاوی 10 قطعه تخلیه و بارگیری می شود، لذا این جزء برای هر 30 قطعه یک مرتبه تکرار می گردد و بنابراین میزان تکرار آن برابر یک سیکل ، 3/1 میباشد که در ستون سوم ثبت می شود. از ضرب ستون دوم و سوم مقدار متوسط این جزء برای هر سیکل برابر 04/0 دقیقه بدست می آید که در ستون چهارم نوشته می شود.
همین محاسبه برای اجزای اتفاقی “صحبت با سرکارگر“ و “کنترل کیفیت“ بخاطر مقررات ویژه بازرسی در کارخانه 100/1 میباشد. زمان این دو جزء بسیار کوتاه بوده، در بیکاریهای مجاز منظور می شوند.
191
شکل 8 – برگ تجزیه و تحلیل
زمان نرمال
میزان تکرار در یک سیکل
زمان متوسط مشاهده ای
مجموع
شماره
192
193
محاسبه بیکاری مجاز جهت استراحت و رفع نیازهای شخصی
برای محاسبه اینگونه بیکاریهای مجاز از فرمی شبیه شکل 9 استفاده می شود. موارد مندرج در آن از جداول مربوطه استخراج شده است. اینچنین فرمی ما را مطمئن میسازد که چیزی از قلم نیفتاده است.
بدلیل اینکه این مثال نوع خاصی می باشد که در آن محاسبات تعیین بیکاریهای مجاز جهت رفع خستگی با تعیین بیکاری مجاز جهت نیازهای شخصی تفاوت دارد، این دو مقدار را از هم جدا می کنیم. از ستون دوم سمت چپ که نشان دهنده مجموع بیکاری مجاز برای این موارد می باشد، مقدار ثابت 5% را بعنوان بیکاری مجاز جهت رفع نیازهای شخصی کم می کنیم تا 08/0 مقدار بیکاری برای رفع خستگی بدست آید.
194
محاسبه برای بدست آوردن بیکاری مجاز برای رفع نیازهای شخصی بر روی کل زمان اجرای کار یعنی مجموع “زمان کار ماشین“ و “کار غیر همزمان “ انجام می شود. اما برای تعیین بیکاری مجاز جهت رفع خستگی باید توجه کنیم محاسبه فقط روی زمانهائی که کارگر درگیر کار میباشد، صورت گیرد.
بدلیل اینکه زمان “انتظار تا اتمام کار ماشین“ به اندازه ای نیست که کارگر بتواند از آن جهت رفع خستگی استفاده کند. زمان تعیین شده برای بیکاری مجاز جهت رفع خستگی باید به زمان کل سیکل اضافه شود.
195
اعمال
نیرو
وضعیت
بدن
لرزش
سیکلهای
کوتاه
پوشش
مخصوص
تمرکز
حواس
یکنواختی
فشار بر بینائی
سروصدا
فشار
امتیاز
فشار
امتیاز
فشار
امتیاز
فشار
امتیاز
فشار
امتیاز
فشار
امتیاز
فشار
امتیاز
فشار
امتیاز
فشار
امتیاز
شکل 9- الف- برگ تعیین بیکاریهای مجاز
196
مجموع امتیازات
مقدار نهایی
بیکاری (درصد)
بیکاری جهت رفع
خستگی
شکل 9- الف- برگ تعیین بیکاریهای مجاز
197
بیکاریهای مجاز جهت رفع نیازهای شخصی
بیکاریهای مجاز جهت رفع خستگی
ایستاده کار کردن
وضعیت غیر طبیعی بدن
اعمال نیرو
شرایط نور
شرایط هوا
فشار بر بینائی
فشار بر شنوایی
فشار مغزی
یکنواختی فکری
یکنواختی فیزیکی
جمع
شکل 9- ب- برگ تعیین بیکاریهای مجاز
198
از روی درصد بدست آمده از شکل 9 زمان بیکاری مجاز برای هر جزء کاری محاسبه می گردد. همانطور که دیده می شود 5/3 درصد از زمان سیکل برای توقف های تصادفی نظیر صحبت با “سرکارگر“ و یا “ کنترل کیفیت“ در نظر گرفته شده است. این مدت فقط در محاسبه بیکاری مجاز جهت رفع نیازهای شخصی موثر می باید.
شکل 10 – برگ محاسبه نهائی بیکاری مجاز
199
شکل 10 – برگ محاسبه نهائی بیکاری مجاز
200
در این برگ زمان استاندارد انجام عملیات فرزکاری به دو روش محاسبه گردیده است. در روش اول کار همزمان و “ زمان انتظار اجتناب ناپذیر “ از هم جدا شده و در روش دوم مجموع این دو زمان که برابر زمان کار ماشین می باشد در نظر گرفته شده است.
برگ محاسبه زمان استاندارد
201
محاسبه زمان استاندارد
کار غیر همزمان 70/0 دقیقه (نرمال )
کار همزمان 56/0 دقیقه (نرمال)
بیکاری مجاز 17/0 دقیقه
انتظار اجتناب ناپذیر 26/0 دقیقه
زمان استاندارد 69/1 دقیقه زمان استاندارد
روش دوم
کار غیر همزمان 70/0 دقیقه (نرمال)
نرمال کار ماشین 82/0 دقیقه
بیکاری مجاز 17/0 دقیقه
69/1 دقیقه زمان استاندارد
شکل 11- برگ محاسبه زمان استاندارد
202
پایان