قارچ شناسی :
قارچ ها را در گذشته جزء گیاهان پست محسوب می کردند که فاقد گل در دستگاه آوندی هستند و آن ها را جزء تالوفیتها قرار می دادند. امروزه در طبقه بندی های جدیدتر که توسط ویتاکر انجام شده قارچ ها را در سلسله ی جدیدی قرار می دهند و آن ها را جزء موجودات یوکاریوت و هتروتروف می نامند.
یوکاریوت : اندازه ی سلول بزرگ ، پیشرفته ، غشای هسته یا هسته ی محدود به غشای مشخصی دارند. ارگانل های پیشرفته مجهز به دستگاه گلژی ، میتوکندری و … را دارند. و همچنین هتروتروف اند یعنی کربن مورد نیازشان باید به صورت آماده در اختیار آنان قرار بگیرند لذا آن ها را بر روی پوست انسان ، حیوانات تنه ی درختان ، لاشه ی حیوانات می شود ملاحظه کرد.
قارچ ها انتشار جهانی دارند. در دیواره ی سلولی قارچ ها موادی مانند کیتین ، کیتوزین ، منان mannan و گلوکان وجود دارد.
در برخی از قارچ ها همی سلولز هم دیده می شود از میان ترکیبات ذکر شده mannan منان خاصیت آنتی ژنی بالاتری دارد و سیستم ایمنی را بهتر و سریع تر درگیر می کند در رنگ آمیزی گرم همه ی قارچ ها گرم مثبت هستند و فاقد اندام حرکتی اند و لذا غیر متحرک اند.
تمام قارچ ها برای رشد و تکثیر نیاز به اکسیژن دارند و هوازی هستند چنان چه ذکر شد هتروتروف اند (نسبت به کربن) اما نسبت به ازت اتوتروف اند.
قارچ ها نسبت به گوگرد قارچ ها به دو دسته تقسیم می شوند :
1- نسبت به گوگرد اتوتروف اند و از سولفات ها و سولفورها می توانند استفاده کنند.
2- نیمه اتوتروف اند که صرفا می توانند از سولفور ها به عنوان منبع گوگرد استفاده کنند.
قارچ ها به شدت رطوبت پذیرند و در محیط های با رطوبت بالا رشد می کنند. در محیط های خنثی و گاهی مایل به قلیایی بهتر رشد می کنند فاقد کلروفیل هستند لذا فتوسنتز نمی کنند و در تاریکی به راحتی رشد می کنند.
بر اساس نوع تغذیه قارچ ها را به دو گروه تقسیم می کنند :
1- قارچ های ساپروفیت saprophytic fungi یا قارچ های گندروی:
این قارچ ها انتشار جهانی دارند و بر روی لاشه ی حیوانات تنه ی درختان ، مواد در حال فساد به وفور وجود دارند بالقوه بیماری زا نیستند و برای ایجاد بیماری به فاکتورهای مستعد یا predisposing factor نیازمندند. نقص اکتسابی یا مادرزادی سیستم ایمنی، سرطان ها ، بدخیمی ها. بیماری دیابت از عوامل مستعد کننده مهم محسوب می شوند و البته موارد زیاد دیگری نیز هست.
به قارچ هایی که برای ایجاد بیماری به شرایط مستعد کننده نیاز دارند و به دنبال فرصت مناسبی هستند قارچ های فرصت طلب یا opportunistic fungi گفته می شود.
2- قارچ های انگلی یا parasitic fungi :
قارچ های انگلی آندمیک هستند در محدوده های خاصی وجود دارند برای ایجاد بیماری نیازی به فاکتورهای مستعد کننده نیست این قارچ ها در داخل بدن بیمار و در داخل نسوج بافت های میزبان وارد می شوند و تغذیه می کنند و ایجاد بیماری قارچ ها مانند همه ی موجودات زنده برای بقاء و ادامه حیات تولیدمثل میکنند.
تولید مثل در قارچ ها به دو روش تولید مثل غیر جنسی Asexual reproduction و تولید مثل جنسی Sexual
انجام می شود.
تولید مثل غیر جنسی Asexual reproduction : در مواقعی که قارچ در شرایط مساعد و مناسب قرار گرفته اتفاق می افتد و بیشترین نحوه ی تکثیر قارچ ها به این صورت می باشد.
تولید مثل غیر جنسی به روش های زیر انجام پذیر است:
1- Buding یا جوانه زدن :
در قارچ های تک سلولی یا مخمرها (yeast) اتفاق می افتد. ارتباط جوانه با سلول مادری گاهی بسیار باریک و نقطه ای است که در قارچneoformans Cryptococcus اتفاق می افتد و گاهی ارتباط بین جوانه با سلول مادری پهن است مانند قارچ malassezia pachydematis که ارتباط سلول با جوانه پهن است این قارچ در سگ ها و به ویژه در سگ هایی که گوش های پهن دارند بیماری otomycosis را ایجاد می کند.
ایجاد جوانه از سلول مخمری گاهی از دو قطب مخمر به وجود می آید و گاهی مخمرها جوانه های پیرامونی دارند ( در تمام اطراف می تواند جوانه ایجاد شود.)
از اختلافات بین جوانه ها و نحوه قرار گرفتنشان می شود به عنوان وجه شناسایی آن ها استفاده کرد.
در این روش بعد از رشد و کامل شدن سلول در دیواره سلولی شکست ایجاد می شود(دیواره سلولی می شکند) و همزمان ژنوم یا DNA همانند سازی می کند ، نسخه ای از DNA و مقداری از سیتوپلاسم وارد جوانه گردیده و با ادامه ی رشد و تکامل جوانه بزرگ تر می شود و به تدریج اتصال جوانه با سلول مادری کاهش می یابد به نحوی که جوانه از سلول مادری جدا می شود و با تغذیه در محیط مناسبی رشد یافته و سلولی همانند سلول مادری ایجاد
می کند.
2- Frag mentation یا خرد شدن :
این روش تولیدمثل غیر جنسی در قارچ هایی اتفاق می افتد که قطر رشته ی قارچی کمتر یک میکرون و یا کمتر باشد اتفاق می افتد وقتی که قارچ رشد پیدا کرد از محل دیواره سلولی سلول های انتهایی رشته ها جدا می شوند و تغییر شکل پیدا می کنند برخی به شکل کوکوس یا کوکسی در می آیند و برخی به شکل میله ای یا باسیل شکل می گیرند هر کدام از این سلول های تشکیل یافته اگر در شرایط مناسب قرار بگیرند از رشدشان یک قارچ جدید حاصل می شود.
3- Binery Division تقسیم دوتایی :
این روش نیز در قارچ های تک سلولی یا ییست ها (yeast) مخمرها صورت می گیرند.
در این روش وقتی که قارچ به رشد کامل رسید در دیواره ی سلولی یک فرورفتگی ایجاد می شود و همزمان DNA همانند سازی می کند و مولکول های DNA به دو قطب سلول مهاجرت می کنند و همزمان فرورفتگی پیشرفت می کند تا زمانی که از یک سلول دو سلول به وجود آید.
در تقسیم دوتایی گاهی به جای ایجاد فرورفتگی در وسط سلول همراه با فرورفتگی یک دیواره ی جدید سنتز می شود و نهایتا دو سلول شبیه به سلول مادری حاصل می شود.
4- Sporangium :
در قارچ هایی به وجود می آید که رشته های قارچی دیواره های عرضی ندارند. واحد تولیدمثلی در قارچ ها هاگ
است اگر در انتهای رشته های زایشی قارچ هاگ ها در داخل محفظه ی حجیمی قرار بگیرند در این صورت به این هاگ ها ، هاگ های داخل محفظه ای Sporangiospore یا Spore می گوییم.
اما در مواقعی که هاگ در انتهای رشته ی زایشی به صورت آزاد (برهنه) قرار بگیرد در این صورت به آن Conidia می گویند.
در تولید مثل غیر جنسی به طریقه ی Sporangium سلول انتهایی رشته ی قارچی متسع و حجیم می شود و هسته ی این سلول به تکرار و دفعات بسیار زیاد تکثیر پیدا می کند. در اطراف هر هسته مقداری سیتوپلاسم قرار می گیرد و تعداد بسیار زیادیspore Sporangium ایجاد می شود به این محفظه ی تشکیل یافته اصطلاحا Sporangium می گوییم و به پایه ای که Sporangium بر روی آن قرار گرفته Sporangiophore گفته می شود.
در داخل Sporangium یک جسم مخروطی شکل شفافی وجود دارد به نام culemella.
زمانی که Sporangium ها بالغ شدند جداره ی دیواره ی آن ها پاره شده و به کمک عوامل محیطی مانند باد و آب و … و نیز به کمک culemella ، Sporangium spore ها در طبیعت منتشر می شوند و هر کدام از آن ها اگر در شرایط مساعدی قرار بگیرند جوانه می زنند و قارچ جدیدی را به وجود می آورند.
5- Blastoconidia :
گاهی تولید مثل جنسی به روش Blastoconidia است به این صورت که در این روش سلول مخمری تعداد زیادی جوانه ایجاد می کند که این جوانه ها به هم متصل هستند و از لحاظ سایز از سلول مولد کوچکترند و به هر کدام از این جوانه ها Blastoconidia می گویند که به مرور از سلول مادری جدا می شوند ، در محیط قرار می
گیرند و با تغذیه در محیط غذایی رشد پیدا می کنند و شبیه سلول والد خودشان می شوند.
6- Arthroconidia :
در قارج هایی ایجاد می شود که رشته های قارچی دارای دیواره ی عرضی باشند .
بعد از رشد و کامل شدن قارچ سلول های انتهایی رشته ها از محل دیواره ی عرضی جدا می شوند و سلول های مستطیلی شکل و چهار گوش را ایجاد می کنند که به دنبال هم قرار گرفته اند به هر کدام از این سلول ها Arthroconidia گفته می شود که اگر در شرایط مناسب قرار بگیرند از رشدشان می تواند قارچ جدیدی به وجود آید.
7- Chlamido conidia :
در مواقعی که قارچ های رشته ای در شرایط نامساعد محیطی قرار بگیرند در این صورت بسیاری از سلول های آن ها از بین می رود و تنها تعداد معدود و محدودی از سلولها که مقاومت بیشتری دارند باقی می مانند این سلول های باقی مانده دارای غشای ضخیمی می شوند و همچنین سیتوپلاسم آن ها ضخیم می شوند به هر کدام از این سلول ها نهفته قارچ می گویند ه به آن ها Chlamido conidia می گویند. در مواردی که در محیط مناسب از نظر دما ، رطوبت و مواد غذایی قرار بگیرند رشد می کنند و از رشد هر کدام از این سلول ها بعد از جوانه زدن و کامل شدن می توانند قارچ جدیدی را ایجاد کنند.
تولید مثل جنسی :sexual reproduction
در این روش دو سلول جنسی که از نظر ماهیت ژنتیکی با هم فرق دارند بایستی در کنار هم قرار بگیرند سپس در
طی هم یوغی یا هم جوشی دیواره ی این دو سلول حل می شود در مرحله ی دوم سیتوپلاسم دو سلول در هم ادغام می شود که به این مرحله plasmogamy گفته می شود در مرحله ی بعد هسته های دو سلول جنسی نر و ماده با هم ترکیب می شوند و از ترکیب آن ها زیگوت یا تخم به وجود می آید و با انجام تقسیم میوز تولیدمثل جنسی صورت می گیرد. تولید مثل جنسی در مواقعی که شرایط رشد برای قارچ ها نامناسب باشد صورت می گیرد و در موارد نادری دیده می شود.
تولید مثل جنسی به روش های زیر انجام می شود :
1- Ascospore :
در این روش سلول های جنسی در داخل کیسه هایی قرار می گیرند که به آن ها Asc یا Ascus گفته می شود در بین Asc ها رشته های عقیمی قرار می گیرند که به آن ها paraphis گفته می شود و نقش حفاظتی برای Asc ها دارد در قسمت انتهایی Asc ها یک قسمتی به نام opercule وجود دارد که وقتی سلول های جنسی بالغ شدند با باز شدن دریچه ی opercule تولیدمثل صورت می گیرد. سلول های جنسی که در داخل Asc ها قرار می گیرد Ascospore نامیده می شود و تعداد آن ها بر حسب نوع قارچ 4 تا 8 عدد می باشد. قارچ هایی که در این روش تولید مثل جنسی دارند در گروه Ascomycetes قرار می گیرند.
2- Basdiospore :
در این روش سلول های جنسی بر روی اندامکی به نام بازید یا بازیدیوم قرار می گیرد که به کمک sterigma استریگما این اتصال برقرار می شود این سلول های جنسی Basidiuospore می گویند و تعداد 2 تا 4 عدد می تواند باشد در این گروه تعداد زیادی قارچ های میکروسکوپی قرار می گیرد که از جمله ی آن ها قارچ
میکروسکوپی بیماری زایی mushroom گفته می شود.
قارچ های کلاهکی تعدادی خوراکی هستند و تعدادی سمی.
قارچ های سمی رنگی هستند و از بین آن ها جنس Amanita سم های مهلکی ایجاد می کند که مهمترین آن ها Amanita verpa – Amanita vivosa – Amanita floeides هستند که سم هایی مانند فالین ، فالوئیدین ،آگارین ،آگارسین را می توان نام برد که اثرات نورولوژیکی و موثر بر سیستم اعصاب مرکزی هستند و معمولا ارگان هدف آن ها کبد است.
3- Zygomycets : در این روش سلول های جنسی نر و ماده در کنار هم قرار می گیرند در این روش سلول های جنسی نر و ماده از لحاظ اندازه مساوی هستند و تنها ریخته ژنتیکی ان ها متفاوت است. سلول جنسی نر را آنتریدیوم و سلول جنسی ماده را آسگوگونیوم می گوییم از ترکیب این سلول های جنسی که از لحاظ ریخته ی ژنتیکی با هم تفاوت دارند سلول تخم ایجاد می شود.
4- Oospore :
در این روش سلول های جنسی از نظر اندازه با هم نابرابر و نامساوی هستند سلول جنسی نر به مراتب کوچکتر و سلول جنسی ماده بزرگ تر است در قارچ هایی ایجاد می شود که رشته های قارچی دیواره های عرضی ندارند. دسته ی دیگری از قارچ ها هستند که قدرت انجام تولیدمثل را ندارند که به آن ها قارچ های ناقص imperfectial گفته می شود این قارچ های ناقص را در گروه Deuteromycets قرار می دهیم .
در تقسیم بندی جدیدتر قارچ ها در دسته ی Zygospore و Oospore را به عنوان قارچ های زیگومایست یا قارچ های phycomycetes قرار میدهند.
روش های مطالعه قارچی
منابع عفونت در میزبان ممکن است یا به صورت داخلی باشد ( یعنی داخل بدن میزبان ) که در این حالت به آن عفونت Endogenous می گوییم.
در این صورت قارچ عامل ایجاد کننده بیماری در داخل بدن فرد به عنوان فلور مطرح است مانند: قارچ کاندیداآلبیکنز که این قارچ به عنوان فلور طبیعی در بدن است ولی در مواقعی که فرد دچار ضعف سیستم ایمنی شود و در بزرگسالان و افراد مسن و همچنین در نوزادانی که هنگام عبور از کانال زایمان با این مخمر آلوده می شوند ، قارچ را در مخاطات این میزبان ها جایگزین و کلونیزه می شود و نهایتا منجر به تراش یا برفک می شود.
حالت دوم : حالتی است که عفونت منبع بیرونی و خارجی دارد که در این صورت منبع عفونت Exogenous است. مانند : قارچ آسپرژیلوس فومیگاتوس Aspergillus fumigatus)) این قارچ در طبیعت پراکنده است و در مزارع بر روی علوفه قرار می گیرد در شرایط مناسب به شدت تکثیر می یابد. هنگام جا به جایی علوفه ها از طریق استنشاق وارد دستگاه تنفسی می گردد و آلرژی ایجاد می کند. از دسته ی قارچ های آلرژیک هستند و آلرژی در ادامه منجر به تنگی نفس و آسم می شود.
روش های مطالعه قارچ ها : اساسا قارچ ها را از دو جنبه مورد مطالعه قرار می دهند :
1) روش ماکروسکوپی 2) روش میکروسکوپی
که این دو روش مکمل هم هستند. قارچ ها اساسا یا به صورت تک سلولی هستند و اندازه و سایزشان کوچک است که به آن ها مخمر یا ییستyeast می گوییم. و دسته ی دوم از قارچ ها ، قارچ هایی هستند که ایجاد رشته می کنند که به این قارچ ها ؛ قارچ های رشته ای یا mould ها یا کپک ها (mycelial fungi) به آن ها اطلاق می شود.
مطالعه ی ماکروسکوپی قارچ های مخمری :
برای مطالعه و ارزیابی قارچ ها باید آن ها را بر روی محیط مناسب کشت دهیم ، این محیط ها بسیار متنوع هستند. رایج ترین این محیط ها محیط S است که مخفف subroud dextrose Agar است.
محیط S : ساخته شده از 10 گرم پپتون – 20 گرم قند دکستروز و 20 گرم آگار که این ها را به 1000 سی سی آب مقطر اضافه می کنیم ، در مواردی لازم می شود که از محیط های sc یا scc استفاده کنیم.
دمای رشد قارچ ها 25 درجه می باشد. قارچ مخمری را در محیط S کشت می دهیم و در دمای 25 درجه به مدت 48 تا 72 ساعت قرار می دهیم ، در این صورت مخمرها رشد خواهند یافت و کلونی تشکیل می دهند کلونی حاصل از مخمرها دارای قوام خامه ای است و شبیه کلونی باکتری هاست. کلونی ها معمولا محدب با حاشیه ی صاف و معمولا به رنگ های سفید ، کرم ، زرد و قهوه ای هستند و البته گاهی به رنگ های دیگر هم دیده می شوند.
مخمرها در طی رشد قادر هستند پیگمان تولید کنند که این پیگمان(رنگدانه) در داخل محیط کشت نفوذ پیدا می کند و در حفظ و بقای قارچ دخالت دارد و از طرفی برخی از پیگمان ها در ایجاد بیماری دخالت دارند و موثرند. پس برای مطالعه ی پیگمان قارچ ها ؛ باید پشت کلونی را از پلیت ببینیم و بررسی کنیم.
*کنیدی های قارچ ها به دو دسته تقسیم می شوند:
میکروکونیدیا ها و ماکروکنیدیا ها
ماکروکنیدیا ها : در درماتوفیت ها وجود دارند اصطلاحا به آن ها کنیدی بزرگ می گویند. اندازه بزرگ و دارای تقسیمات سلولی هستند. تقسیمات داخلی ماکروکنیدیا ها بر اساس نوع قارچ متفاوت است.
میکروکنیدیاها : اندازه کوچک و تک سلولی اند. در لابه لای ماکروکنیدیا در قارچ های درماتوفیت وجود دارند.
تولید اسپور در قارچ ها به دو صورت است : 1) روش آکروپتال 2) روش بازیپتال
1) روش آکروپتال : از یک کنیدی جوانه می زند و با جوانه زدن کونیدی جدیدی به وجود می آید به عبارت دیگر جدیدترین و جوان ترین کنیدی انتهایی ترین آن است.
2) در صورتی که در روش بازیپتال سلول انتهایی رشته ی قارچی که اصطلاحا به آن استریگما گفته می شود و باعث ایجاد و تولید Conidia کونیدیا به صورت دانه های زنجیر پشت سر هم قرار می گیرند. یا به عبارتی دیگر ابتدایی ترین کونیدیا جوانترین آن به حساب می آیند.
بررسی ماکروسکوپی قارچ های رشته ای :
قارچ های رشته ای را بر حسب مورد در داخل محیط های کشت قارچی مانند : محیط S ، SC یا SCC کشت می دهیم و در دمای 25 درجه گرما گذاری می کنیم و صبر می کنیم تا کلونی ایجاد شود و بر اساس میزان رشد قارچ ها آن ها را به گروه های زیر تقسیم می کنند :
1) قارچ های با رشد خیلی سریع : که در مدت 5 روز تمام سطح پلیت را می پوشانند.
2) قارچ های با رشد سریع : قارچ هایی هستند که در مدت 10 روز نصف پلیت را پوشش می دهند.
3) قارچ های با رشد خیلی کند : این قارچ ها در مدت یک ماه به اندازه ناخن انگشت کوچک رشد می کنند.
4) قارچ های با رشد کند : در مدت یک1 ماه به اندازه 5ریالی رشد می کنند.
به این صورت بعد از کشت قارچ ها در دمای 25 درجه بسته به میزان رشد قارچ زمان مناسبی را لحاظ می کنیم تا قارچ ها رشد کنند و کلنی ایجاد کنند.
کلونی های قارچ های رشته ای به انواع رنگ ها دیده می شوند ، بوی کلونی های قارچی بوی پنیر خراب شده ، لانه ی موش و بوی فساد مواد غذایی را ایجاد می کند که مطلقا از بوییدن کلونی ها جلوگیری شود چون کنیدی های قارچی به میزان بسیار زیاد در داخل پلیت رشد یافته و بسیار سبک اند ، هم فضای آزمایشگاه آلوده می شود و هم از طریق استنشاق وارد بدن می شوند.
کلونی قارچ های رشته ای از لحاظ منظره : ممکن است پودری ، چین دار ، پشمی ، پشمکی ، نمدی ، گچی و مومی باشند. این قارچ ها نیز قدرت ایجاد و تولید رنگدانه یا پیگمان را دارند که در حفظ قارچ و ایجاد بیماری دخالت دارند و چون به داخل محیط نفوذ پیدا می کنند از پشت پلیت کلنی قارچی را بررسی میکنیم.
مشخصات قارچ های رشته ای در محیط مایع :
از مطالعه ماکروسکوپی قارچ های رشته ای در محیط S مایع ( اگر 20 گرم آگار محیط را حذف کنیم محیطS مایع تشکیل می شود و زمانی که قارچ رشته ای را کشت دهیم کلونی قارچ های رشته ای همیشه بی رنگ هستند (در داخل محیط مایع ) به صورت کروی بوده و میسیلیوم هایی از کلونی مدور به طرف بیرون امتداد پیدا می کند.
بررسی ماکروسکوپی قارچ های مخمری :
زمانی که قارچ های مخمری را در محیط S کشت دهیم به مدت 24 تا 72 ساعت در 25 درجه گرماگذاری کنیم بسته به نوع قارچ یا رشد نموده و در سطح محیط یک لایه را ایجاد می کند و اینکه رشد می کند و در ته لوله رسوب پیدا می کند و بقیه ی محیط شفاف است بر خلاف باکتری ها که محیط کدر است.
بررسی میکروسکوپی مخمرها :
زمانی که قارچ های مخمری رشد کردند به روش wet mount وت مانت لام تهیه می کنند و با عدسی 40 مطالعه می کنیم. سلول های مخمری در زیر میکروسکوپ به صورت کروی یا بیضی شکل بوده و ممکن است جوانه دار یا بدون جوانه باشد. اتصال جوانه به سلول مادری ممکن است نقطه ای و بسیار باریک باشد مانند: قارچ کریپتو کوکوس نئوفورمنس Cryptococcus neofprmans.
یا ممکن است اتصال جوانه به سلول مادری بسیار عریض و پهن باشد مثل قارچ Malassezia pchydermatis . و از مشخصات می توان در شناسایی مخمرها استفاده کرد. * جوانه ها ممکن است از یک قطب سلول یا دو قطب سلول ایجاد شوند و پیرامون و اطراف سلول را دربرگرفته باشد.
مطالعه و بررسی میکروسکوپی قارچ های رشته ای:
بعد از کشت و ایجاد کلونی از قارچ های رشته ای به روش مناسبی لام تهیه می کنیم ، در زیر میکروسکوپ رشته هایی مشاهده می شوند که به این رشته ها و قطعات حاصل از این رشته ها Hyphae یا هیف می گوییم. اگر این هیف ها دارای دیواره ی عرضی باشند septate hyphae و اگر فاقد دیواره ی عرضی باشند Non septate hyphae می گویند.
قطر رشته ها یا میسیلیوم ها ممکن است خیلی باریک و کوچک باشد(نازک) که در این صورت این میسیلیوم ها قطری معادل 1یک میکرون و یا کمتر دارند و به روش خرد شدن frag mentation تکثیر می شوند. نوع دیگری از رشته ها که عموم قارچ های رشته ای ایجاد می کنند و ممکن است دارای دیواره ی عرضی باشند و یا فاقد دیواره عرضی آن ها را مشاهده می کنیم.
" رابطه ی قارچ ها با پزشکی و دامپزشکی "
قارچ ها در رابطه با پزشکی و دامپزشکی به 4 چهار دسته تقسیم می شوند:
1) قارچ های بیماری زا یا Pathogeni fungi.
2) قارچ های آلرژی زا یا Allergic fungi.
3) قارچ های سم زا یا Toxic fungi.
4) قارچ های گندروی یا ساپروفیت Saprophytic fungi.
1) قارچ های بیماری زا یا Pathogeni fungi:
قارچ هایی هستند که بالقوه بیماری زا هستند و می توانند در میزبان سالم هم ایجاد بیماری کنند نیازی به فاکتورهای زمینه ای مانند : نقص ایمنی به صورت اکتسابی (مادرزادی) و دیابت و . . . نمی باشد.
می توانند وارد بدن میزبان شوند و با ورود به بافت ها و نسج های میزبان در آنجا کلونیزه شوند و همراه با تکثیر متابولیت های سمی تهیه کنند و باعث ایجاد ضایعات و آسیب های جدی و بیماری شوند.
2) قارچ های آلرژی زا یا Allergic fungi :
قارچ هایی هستند که در طبیعت گسترده اند ، کنیدی های این قارچ ها از نظر تعداد بسیار زیادند و هم اینکه این کنیدی ها بسیار سبک اند و بعد از ورود به دستگاه تنفسی باعث بروز حساسیت و آلرژی می شوند و نهایتا منجر به تنگی نفس و آسم می شوند از این قارچ ها می توان به آسپرژیلوس فومیگاتوس اشاره کرد. بیماری زا ترین نوع آسپرژیلوس نوع فومیگاتوس می باشد. امروزه محققان معتقدند که این قارچ ها بایستی جزء پاتوژن ها محسوب شوند.
آسپرژیلوس فومیگاتوس در طبیعت بر روی علفزارها وجود دارد و بر روی یونجه و علوفه ی دیگر به شدت تکثیر می شوند و هنگام جمع آوری و تماس کشاورزان و دامداران با این علوفه کنیدی این قارچ از طریق دستگاه تنفسی فوقانی وارد می شود و نهایتا منجر به آسم و تنگی نفس می شود. به این بیماری حاصله در کشاورزان بیماری ریه ی کشاورز یا farmers lung گفته می شود.
3) قارچ های سم زا یا Toxic fungi:
این قارچ ها بعد از رشد و نمو اگر در شرایط مناسبی واقع باشند ، بسته به نوع قارچ متابولیت های ثانویه از جمله : توکسین ترشح می کنند که انواعی از این قارچ ها قادر به تولید سم می باشند.
سموم حاصله بر روی دستگاه تنفسی ، قلب ، ریه ، کلیه و دستگاه اعصاب مرکزی وارد و متمرکز می شوند و باعث ایجاد مسمومیت می شوند. از جمله قارچ های بسیار مهم که در این دسته قرار می گیرند :
آسپرژیلوس فلاووس Aspergilus flavus است ، این قارچ در طبیعت قرار می گیرد و سمی به نام آفلاتوکسین ایجاد می کند. آفلاتوکسین از سموم بسیار مقاوم در مقابل uv ، حرارت و گرما و دیگر عوامل محیطی است لذا بایستی به نحوی مانع از ورود این سموم به داخل بدن میزبان شد. انواع شناخته شده آن ها
به نام B1 ، B2 ، G1 و G2. موثرترین نوع آفلاتوکسین B1 استو باعث ایجاد مسمومیت های شدید می شود و تارگت ارگان این سم کبد است. از مهمترین هپاتوتوکسین های شناخته شده است هم چنین این سم کارسینوژن (سرطان زا) است. دمایی که این قارچ به رشد و نمو می پردازد با دما و رطوبتی که لازم دارد که این سم را سنتز کند با هم یکی نیست ، لذا ممکن است گاهی علی رغم وجود میزان زیادی از قارچ و کنیدی های آن ، بررسی ها وجود آفلاتوکسین را ثابت نکند.
موثرترین راه مقابله با آفلاتوکسین ممانعت از رشد و تکثیر قارچ تولید کننده سم است. اگر حیوانات دچار آفلاتوکسین مزمن شوند در این صورت خسارات زیادی به دامپروران و مرغداران می شود.
مشخص شده که این سم بر روی کیفیت پوسته تخم مرغ هم تاثیر دارد و باعث کاهش تولید تخم مرغ در مرغداری ها ، بی اشتهایی و لاغری در مرغ ها می شود و وقتی این سم وارد بدن گاو شود B1 و B2 به m1 و m2 تبدیل می شود (در شیر) در دام ها و گاو ها باعث Abortion ( سقط جنین) می شود و گاهی از بیکربنات ها استفاده می کنند و به میزبان میدهند تا سمی که در بدن میزبان است جذب بیکربنات ها شود و به میزبان صدمه نزند.
4) قارچ های گندروی یا ساپروفیت Saprophytic fungi:
انتشار جهانی دارند. در فرد بیمار مسمومیت ایجاد نمی کند و برای ایجاد بیماری به عوامل یا فاکتورهای مستعد کننده نیاز دارند.
روش های نام گذاری بیماری های قارچی :
برای نام گذاری بیماری های قارچی گاهی sis یا ose زا به آخر کلمه قارچ ایجاد کننده بیماری اضافه می کنند و نام بیماری به دست می آید مانند : قارچ Aspergilus که بیماری حاصل از آن Aspergillose یا Aspergillosis است.
گاهی نام گذاری بیماری قارچ بر اساس محل و موضع ایجاد بیماری نامگذاری می شود. مثل: بیماری Dermatophytosis و Onychomycosis .
گاهی برای نامگذاری ضایعات و بیماری های قارچی از رنگ ایجاد شده ی ضایعات استفاده می کنند و اساس نامگذاری در این روش بستگی به رنگ ضایعه دارد مانند بیماری Tinea nigra تینه آ نیگرا یا کچلی سیاه.
گاهی نامگذاری بیماری های قارچی بر اساس علائم و نشانه های بیماری است که منحصر به فرد است و در بیماری دیگر دیده نمی شود مانند : بیماری توموری قارچ مانند مایستوما mycetoma . این بیماری توسط دو دسته از قارچ ها ایجاد می شود : قارچ های ساده و آلی . به ویژه در اندام های انتهایی ، قارچ در زیر جلد وارد می شود و در آنها به رشد و تکثیر می پردازد و عضو مبتلا بسیار بزرگ تر از عضو مشابه و یا عضو سالم می شود و بعد از ایجاد یک ندول در محل ضایعه ندول وسعت پیدا می کند. محتوای داخل آن نرم و چرکی می شود و به کمک سینوس هایی به بیرون راه پیدا می کند. بافت ها ، اعصاب و تاندونها را درگیر و تخریب می کند و لذا درد در این بیماری احساس نمی شود. دوره ی کمون آن بسیار طولانی است که در حالت های پیشرفته استخوان های عضو آلوده تخریب و استئولیت می شوند و تنها راه درمان قطع عضو است.
یا بیماری تراش یا برفک که توسط Candida albicans ایجاد می شود و در افراد مسن که تغذیه مناسبی ندارند و دچار کمبود ویتامین هستند و نیز نوزادانی که هنگام عبور از کانال زایمان از مادر آلوده مبتلا می شوند و به هر حال در دهان ، حلق ، لوزه ها ، گونه ها از طرف داخل یک لایه و یک غشایی ایجاد می شود به رنگ سفید یا کرم رنگ که محکم به بستر چسبیده و هنگام نمونه برداری بسیار ترشح دار است.
در مطالعه ی میکروسکوپی قارچ ها معمولا از سه روش استفاده می کنند :
1) استفاده از پلیت یا لوله ی آزمایش حاوی کلونی قارچی : در این روش به لوله یا پلیت کشت شده که در دمای مناسبی قرار داده شده هر از گاهی نگاه می کنیم تا زمانی که کلونی قارچ کامل شود در این صورت لوله آزمایش حاوی قارچ را در زیر میکروسکوپ با عدسی های ضعیف 4 و 10 مشاهده می کنیم و یا اینکه
درب پلیت را بر می داریم و پلیت را به آرامی و آهستگی در زیر میکروسکوپ قرار می دهیم که در این صورت نیز مطالعه ی کلونی های قارچی با عدسی های ضعیف امکان پذیر است اما معایبی دارد :
1) هنگام برداشتن درب پلیت احتمال آلودگی بالاست. 2) عدسی های مورد مطالعه ضعیف بوده و دستگاه زایشی قارچ را به صورت مشخص و واضح نشان نمی دهد. 3) پلیت های یکبار مصرف پلاستیکی کدر هستند و لذا باعث می شود که دستگاه زایشی خوب و واضح نمایش داده نشود.
2) روش دوم : روش خرد کردن
در این روش از محلول لاکتوفنل کاتن بلو استفاده می شود که ساخته شده از 20 گرم اسید فنیک + 20 گرم اسید لاکتیک + 40 گرم گلیسیرین + 20 سی سی آب مقطر.
ترکیب مواد فوق محلول شفاف کننده ی لاکتوفنل را می سازد. لاکتوفنل باعث هضم شدن و تجزیه شدن کراتین سلول های پوستی و پوششی می شود و لذا اجزای قارچی در داخل سلول قابل مشاهده است. اجزای قارچی شفاف اند و به سختی با محیط اطراف قابل تمایز هستند لذا 50 میلی گرم از پودر رنگی کاتن بلو به لاکتوفنل اضافه می کنیم عناصر قارچی بعد از شفاف شدن با کاتن بلو رنگ می گیرند و به راحتی قابل مشاهده خواهند شد. این روش یک روش بسیار سریع است اما به علت اینکه دستگاه زایشی قارچ بسیار نازک و شکننده است ، هنگام نمونه برداری ساختمان اسپورزایی قارچ تخریب می شود و برای مطالعه و تشخیص مناسب نیست. در استفاده از این روش لام تمیزی را انتخاب می کنیم و دو ، سه قطره از محلول لاکتوفنل کاتن بلو را بر روی لام قرار می دهیم و سپس از کناره ی کلونی قارچ ها ( چون رشد گریز از مرکز دارند) بر می داریم و بر روی لام انتقال می دهیم و بر روی مجموعه یک لامل استریل قرار می دهیم و در زیر میکروسکوپ با عدسی 10 یا 40 مطالعه می کنیم از این روش (روش خرد کردن) برای مطالعه قارچ هایی که کنیدی های قارچ بسیار مشخص هستند و به کمک دیدن همین کنیدی ها می توان قارچ ها را شناسایی کرد ؛ استفاده می شود. مانند : قارچ آلترناریا Alternaria که کنیدی های این قارچ درشت و به رنگ قهوه ای و دارای دیواره های عرضی و طولی داخل سلولی است. از روی این کنیدی های دوکی شکل و یا نارنجکی شکل این
قارچ را می توان شناخت.
روش سوم : استفاده از روش اسلاید کالچر Slide culture :
کشت روی لام مناسب ترین روش برای مطالعه تمام قارچ های رشته ای می باشد.
برای انجام این آزمایش و تهیه لام به این طریق بایستی یک پلیت شیشه ای بزرگ و استریل داشته باشیم. همچنین پلیت حاوی قارچ مورد مطالعه و مشکوک را باید در اختیار داشته باشیم و بایستی پلیت دیگری حاوی S استریل در دست باشد. به وسایلی مانند : آنس ، پنس ، صفحه شطرنجی ، آب مقطر ، لام و لامل نیز نیاز است.
ابتدا پلیت حاوی S استریل را بر روی صفحه ی شطرنجی قرار می دهیم و با یک اسکالپل محیط داخل پلیت را کنار شعله به مربعاتی به ضلع یک سانتی متر تقسیم می کنیم سپس در داخل پلیت شیشه ای بزرگ استریل لوله ی U شکلی را قرار می دهیم و سپس بر روی لوله U شکل یک لامل استریل می گذاریم ، سپس به کمک آنس یا پنس یک قطعه از محیط S تقسیم شده را بر روی لامل داخل پلیت یو شکل قرار می دهیم سپس به کمک آنس استریل با هر بار برداشت از کلونی مورد مطالعه در یک ضلع محیط روی لام کشت می دهیم و هرگز نبایستی با یکبار برداشت هر 4 ضلع را کشت دهیم و سپس یک لامل استریل بر روی مجموعه قرار داده و در کف پلیت 8 سی سی آب مقطر اضافه می کنیم تا رطوبت محیط حفظ شود ( چون قارچ ها بسیار رطوبت پسند هستند ) لام تهیه شده را در دمای 25 درجه بسته به نوع قارچ به مدت لازم قرار می دهیم و هر از گاهی به رشد و چگونگی رشد قارچ بین لام و لامل توجه می کنیم وقتی که دستگاه زایشی قارچ تشکیل شد و با عدسی ضعیف 4 مشخص گردید ، سپس لام ها را تهیه می کنیم به این صورت که یک لام تمیزی را بر روی سکو قرار می دهیم و دو ، سه قطره محلول لاکتوفنل کاتن بلو اضافه می کنیم ، سپس لامل رویی را که قارچ ها رشد کرده و به زیر آن چسبیده اند بر می داریم و از طرفی که قارچ ها رشد کرده اند روی آن لامل می گذاریم سپس ماده ی غذایی روی پلیت را دور می اندازیم و لام زیری که بر روی آن قارچ رشد کرده را در محل مناسبی به صورت افقی قرار داده و دو سه قطره لاکتوفنل کاتن بلو به آن اضافه
میکنیم و سپس یک لامل استریل جدید بر روی مجموعه قرار می دهیم. پس از هر اسلایدکالچر دو لام به وجود می آید که هر دو دستگاه اسپورزایی قارچ را به صورت مشخص نشان می دهند و با مطالعه ی آنها می توان قارچ ها را از هم تفکیک کرد.
طبقه بندی بیماری های قارچی :
بر اساس محل استقرار عوامل قارچی در بدن ، بیماری های قارچی را به 4 گروه تقسیم می کنند :
1) بیماری های قارچی سطحی: Superficial mycosis
2) بیماری های قارچی جلدی : Cutaneous mycosis
3) بیماری های قارچی زیرجلدی: Sub cutaneous mycosis
4) بیماری های قارچی سیستمیک : Systemic mycosis یا Deep mycosis
1) بیماری های قارچی سطحی: Superficial mycosis:
بیماری هایی هستند که عناصر قارچی به خارجی ترین لایه ی پوست و مو حمله می کنند لذا در این دسته از قارچ ها بخش های مرده بدن میزبان مورد تهاجم قرار می گیرد به همین خاطر متابولیت های ثانویه ایجاد نمی شود ، دستگاه ایمنی به خوبی تحریک نمی شود و علائم ایجاد شده تنها از نظر ظاهری اذیت می کنند و در این بیماری خارش ، اگزودا ، پاپول ، رزیکول و پاتول در آنها دیده نمی شود.
عناصر ایجاد کننده بیماری در طبیعت پخش و پراکنده هستند و برای ایجاد بیماری فاکتورهایی مانند PH ، رطوبت ، خراش ، آسیب و ضربه از موارد لازم برای ایجاد بیماری است.
بیماری های قارچی سطحی انواعی دارند که عبارتند از :
1) بیماری Tinea viersicolor :
عامل ایجاد کننده این بیماری قارچ مخمری شکل به نام مالاسزیا فورفور (Malassezia furfur) می باشد.
این مخمر لیپوفیل بوده و برای رشد آن باید به محیط S یا SC روغن زیتون یا اسیداولئیک به میزانی که سطح محیط را بپوشاند اضافه کرد ، این مخمر در افراد نابالغ و کودکان کمتر یافت شده یا وجود ندارد و در بالغین به خاطر فعالیت غدد چربی این مخمر در بدن به عنوان فلور طبیعی پوست محسوب می شود و در فرد بالغ به وفور در پیشانی ، روی بازوها ، پشت و سینه وجود دارد و در صورتی که این عامل ایجاد لکه و بیماری کند بدیهی است در نقاط ذکر شده ضایعات بیشتر دیده می شوند. افرادی که به هر نحوی سیستم ایمنی آنها ضعیف شده ، افراد دیابتی و افرادی که کورتون مصرف کرده زمینه ابتلا به بیماری در آنها فراهم می شود. کورتون تراپی باعث شده سلول های پوششی ریزش کمتری داشته باشند و به مدت بیشتری در سطح بدن باقی بمانند و این به کلونیزه شدن قارچ ها و ایجاد بیماری کمک می کند.
افراد چاق و افرادی که الکل مصرف می کنند و افرادی که در محیط های مرطوب زندگی کرده شرایط برای ابتلا به بیماری در آن ها مساعد تر است. اگر در سطح پوست ضربه ، فشار ، خراش ایجاد شود در این صورت این قارچ کلونیزه شده و ماکولهایی به اندازه های مختلف ایجاد می کند که با گذشت زمان اندازه ی آنها بزرگتر می شود و به هم می چسبند و ضایعاتی شبیه به نقشه جغرافیایی ایجاد می کنند. رنگ ضایعات حاصله به صورت کرم تا زرد ، قهوه ای روشن و قهوه ای تیره می باشد ، مخمر اسید ازولیک را ترشح کرده که در رنگ ضایعات ایجاد شده تاثیر دارد ؛ در افراد با پوست تیره لکه های ایجاد شده روشن تر هستند و افراد با پوست روشن لکه ها قهوه ای تیره خواهند بود.
ضایعات ایجاد شده در همه جای بدن می توانند ایجاد شوند و در قسمت های ذکر شده به صورت شایع تری وجود دارند ، این ضایعات دارای شوره ، پوسته ، تراشه هستند اما هیچگونه اگزودا ، چرک ، ترشح ، پاپول ، وزیکول و پاسچول در آن ها دیده نشده و در محل هایی که افراد به صورت متمرکز زندگی کرده مانند : مهد کودک ها ، سربازخانه ها و خوابگاه ها احتمال انتقال بیماری بیشتر می باشد. برای تشخیص آزمایشگاهی از حاشیه ضایعات با اسکالپل کند شماره 11 نمونه برداری کرده ( نمونه برداری باید از کناره و حاشیه ضایعات صورت بگیرد چون قارچ رشد گریز از مرکز دارد و در حاشیه ضایعات بیشتر دیده می شود) شوره ، پوسته ها را جمع آوری کرده و با ظروف مناسبی مانند پلیت استریل یکبارمصرف پلاستیکی یا بین دو لام جمع آوری
کرده و به آزمایشگاه ارسال می کنیم. در داخل آزمایشگاه اولین قدم انجام آزمایش مستقیم و تهیه لام از شوره ها است برای این منظور لام تمیزی را انتخاب کرده و دو سه قطره از محلول KOH 10 درصد روی لام اضافه کرده سپس مقداری از پوسته ها و شوره ها را به روی لام منتقل کرده و بر روی مجموعه یک لامل استریل قرار می دهیم آنگاه با عدسی 40 آن را مطالعه کرد. برای نمونه برداری می توان از نوار چسب شیشه ای یا سلفون استفاده کرد که در این صورت قطعه ای از چسب را به کناره ی ضایعات از قسمت چسبنده می چسبانیم آنگاه با دست فشار داده تا چسب حسابی بچسبد و آن را به یکباره می کنیم ، پوسته های چسبیده به عنوان نمونه مورد مطالعه خواهند بود در این صورت لامی را انتخاب کرده و بر روی لام دو قطره KOH 10 ده درصد اضافه کرده و با گذاشتن یک لامل استریل در زیر میکروسکوپ با عدسی 40 آن را مشاهده کرد. می توان به روش گرم ، گیمسا و متیلن بلو از نمونه ها لام تهیه کرد و با عدسی 100 زیر میکروسکوپ مطالعه کرد ؛ در زیر میکروسکوپ در داخل سلولهای پوششی میسیلیوم های کوتاه ، ضخیم و دارای دیواره ی عرضی همراه با توده های مخمری شبیه لانه ی زنبور عسل دیده شده که وجود قارچ مالاسزیا فورفور را ثابت می کند.
درشناسایی و بررسی این قارچ تهیه لام تهیه لام مستقیم کفایت می کند اما برای کارهای آزمایشگاهی و تحقیقاتی برای کشت این قارچ باید بر روی محیط های S و SC روغن زیتون اضافه کنیم به نحوی که به صورت یک لایه سطح پلیت را بپوشاند. سپس نمونه را به صورت نشاکاری در چند جای پلیت کشت داده بدین صورت که به کمک آنس در داخل محیط شیار ایجاد کرده و نمونه ها را به هر نحوی در داخل شیار قرار داده که قسمتی از نمونه در تماس و چسبیده به محیط کشت باشد و مقداری از نمونه در سطح پلیت در مجاورت با هوا باشد ، قسمت عمیق تر نمونه مواد غذایی مورد نیاز قارچ را تامین می کند و چون قارچ ها هوازی هستند قسمتی از نمونه که در مجاورت هوا می باشد اکسیژن محیط را تامین کرده ، این قارچ خیلی راحت و خوب رشد نکرده و در مدت 2 تا 3 هفته بسته به سویه گاهی تا 10 روز کلونی ایجاد کرده ، کلونی های ایجاد شده خمیری شکل بوده و قوام خامه ای دارند مانند باکتری ها و رنگ آنها زرد روشن یا زرد پررنگ خواهد بود جهت پیشگیری و جلوگیری از این بیماری باید از وسایل شخصی افراد استفاده نشود و افراد آلوده و مشکوک
شناسایی ، جداسازی و درمان شوند و کلیه وسایل فرد آلوده به مدت 1یک ساعت در داخل دتول جوشانده شوند یا اگر اینکار عملی نیست سوزانده شود. برای درمان از عوامل ضد قارچی که به صورت Topical استفاده می شوند می توان استفاده کرد اما امروزه داروی انتخابی شامپوی Selenium sulfide 4% می باشد.
حتی می توان از مواد کراتینولیتیک مانند : اسید بنزوئیک ، اسید سالیسیک ، پماد تولنفتات ، پماد ژادیت و پماد گوگردی 2 درصد و از داروهای ضد قارچی مانند : Clotrimazole ، Letoconazole و Itraconzole به صورت oral استفاده کرد. حتی به صورت Topical می توان آنها را مورد مصرف قرار داد.
این بیماری قارچی عود مجدد دارد. پس از درمان و رفع کامل ضایعات باید یک هفته دیگر هم درمان ادامه پیدا کند در ضمن گاهی از داروی هیپوسوفیت سدیم 20 درصد استفاده می شود که معمولا در گذشته در انسان و در حیوانات به ویژه در سگ استفاده می شد.
2) بیماری اتومایکوزیس Otomycosis توسط Malassezia pachydermatitis :
این قارچ در قسمت لاله ی گوش از داخل و کانال شنوایی رشد کرده و یک توده ی کروی حجیمی را به وجود آورده که اصطلاحا به آن توپ قارچی fangus ball می گویند. ایجاد توپ قارچی در کانال شنوایی انسان در مواردی گزارش شده که باعث بسته شدن کانال شنوایی و کری قابل برگشت شده و هرگاه در انسان به کمک پزشک متخصص توپ قارچی خارج شود به پرده ی صماخ آسیبی وارد نشده و قارچ پرده صماخ را مورد حمله قرار نداده پس شنوایی فرد برگشته ، در سگ هایی که گوش های بلند و آویزان دارند و تهویه ی مناسبی ندارند این بیماری بیشتر دیده می شود و پیشگیری کمک بسیار زیادی به عدم ابتلا سگ ها به اتومایکوزیس می کند. تمیز کردن و تهویه مناسب هم موثر می باشد.
3) بیماری Tinea nigra یا کچلی سیاه :
یک بیماری سطحی در انسان محسوب شده و معمولا در اندام های انتهایی دست و پا ایجاد شده عامل ایجاد کننده این بیماری کلادوسپوروم ورنیکی (Cladosporium werneckil) یا exophiala می باشد که از دسته قارچ های رنگی می باشد. یعنی اندام ها ، اجزا و قسمت های این قارچ در زیر میکروسکوپ به رنگ
قهوه ای روشن یا تیره دیده شده زمانی که شرایط برای قارچ ایجاد می شود مانند حضور در محیط هایی با رطوبت بالا ، ضربه ، خراش روی دست این قارچ کلونیزه شده و بعد از حدود یک ماه دوره ی کمون بر روی پوست ماکول هایی به رنگ قهوه ای یا سیاه ایجاد می کند و از خصوصیات این ضایعات که شوره بسیار نرم و آردی شکل دارند. این قارچ دارای شوره ، پوسته و تراشه می باشد اما هیچگونه چرک ، ترشح ، اگزودا ، پاپول ، وزیکول ، پاسچول ایجاد نمی کند. اگر از کناره ی ضایعات بتراشیم و به آزمایشگاه بفرستیم زمانی که با KOH 10 درصد لام مستقیم تهیه کردیم اجزای قارچی در زیر میکروسکوپ به رنگ قهوه ای دیده می شود و میسیلیوم ها به صورت کوتاه یا بلند ، ساده یا منشعب و دارای دیواره عرضی مشخص همراه با کنیدی های بیضی شکل گاهی برنجی شکل و تک سلولی دیده شده اما با گذشت زمان ممکن است کونیدی های 2 یا 3 سلولی شوند. برای تایید تشخیص از نمونه ها مقداری را به صورت نشاکاری بر روی محیط S و SC در دمای 25 درجه به مدت یک هفته کشت داده و نگهداری می کنیم و به تدریج کلونی قارچ رشد می کند. ابتدا منظره پنبه ای شکل به رنگ کرم ایجاد کرده که با گذشت زمان به رنگ قهوه ای در می آید و نهایتا کلونی به رنگ سیاه در می آید و پشت کلونی سیاه رنگ می شود و اگر از کلونی لام مجددی تهیه کنیم با رویت دستگاه اسپورزایی شاخه درختی قارچ را شناسایی کرده جهت پیشگیری رعایت بهداشت ، استفاده از وسایل شخصی توصیه شده و جهت درمان از مواد و ترکیبات ضد قارچی Topical استفاده می شود. در ضمن مواد کراتینولیتیک مانند اسید بنزوئیک و اسید سالیسلیک و پماد white fields موثر هستند.
4) بیماری Otomycosis :
ممکن است به وسیله عوامل باکتریایی ( staphilo coccus ، کوآگولازی ، pseudomonas ، پرونئوس ، برخی از دنیتروئیدها و . . . ) یا عوامل قارچی ( مخمری یا قارچ رشته ای ) مخمر پاتوژن و بیماری زا که عامل اتومایکوزیس می باشد candida albicans می باشد ، اما قارچ هایی که رشته ای هستند ممکن است قارچ ساپروفیت دارای میسیلیوم بدون دیواره ی عرضی باشد از جمله قارچ های ساپروفیت دارای میسیلیوم واجد دیواره عرضی می توان به قارچ های پنیسیلیوم تمام انواع آسپرژیلوس به ویژه آسپرژیلوس نایجر و قارچ های فوزاریوم اشاره کرد اما اگر قارچ رشته ای ساپروفیت نباشد یعنی درماتوفیت باشد می توان برای نمونه به قارچ
های زیر اشاره کرد :
1) میکروسپوروم کنیس Microsporum canis
2) میکروسپوروم جیپسئوم Microsporum gypseum
3) تریکوفایتون روبروم Trichophyton rabrum
4) اپیدرموفایتون فلوکوزوم Epidermaphyton flocosum
5) Trichophyton mentagrophytes
6) Trichophyton veioloceum
در آزمایش مستقیم اگر عامل ایجاد کننده اتومایکوزیس قارچ کاندیدا آلبیکنز باشد در زیر میکروسکوپ ممکن است کلامیدوکنیدیا همراه با میسیلیوم دارای دیواره عرضی و همراه با مخمرهای بدون جوانه یا جوانه دار و تعداد زیادی بلاستوکنیدیا مشاهده شود. در صورتی که قارچ ساپروفیت بدون دیواره عرضی باشد یکسری میسیلیوم های ساده بدون دیواره عرضی دیده می شود ولی در صورتی که قارچ ساپروفیت واجد دیواره عرضی باشد میسیلیوم های ساده یا منشعب در داخل سلولهای پوششی واجد دیواره عرضی دیده می شود اما اگر قارچ رشته ای درماتوفیت باشد در این صورت در داخل سلول های پوستی و پوششی میسیلیوم های با دیواره عرضی و انشعابات زیاد همراه با مقداری Arthroconidia دیده می شود.
قارچ های درماتوفیت قادرند به لایه شاخی پوست و ضمائم آن مو و ناخن حمله کنند و به واسطه آنزیم کراتیناز موجود در خود قادرند کراتین را مورد مصرف قرار داده و تجزیه کنند بر روی سلولهای پوششی پوست و تارهای مو اثر کرده و ضایعاتی را به وجود می آورند چون این ضایعات از قدیم دیده می شدند لذا مورد توجه پیشینیان قرار گرفته و بدلیل شکل مدور و حلقوی ضایعات به این بیماری ring worm اطلاق می شده است. درماتوفیت ها ابتدا ساکن خاک بودند و سپس در تمام جونده ها با خاک ؛ تعدادی از درماتوفیتها به بدن جونده ها انتقال یافته و ساکن شدند و این روند ادامه یافت و به تدریج بر روی بدن حیوانات و انسان جایگزین شدند و انسان
یا حیوان را بسته به نوع درماتوفیت به عنوان میزبان اصلی (مخزن) انتخاب کردند پس از نظر اپیدمولوژی (انتشار) درماتوفیتها به 3 سه دسته تقسیم می شوند :
1) انسان دوست Antropophilic
2) حیوان دوست Zeophilic
3) خاک دوست Geophilic
با گذشت زمان این درماتوفیت ها بر روی میزبان اصلی خودشان مستقر شدند و با شرایط بدن میزبان و سلولهای پوششی آنها کراتین موجود در آن ها سازگار شدند لذا این دسته از درماتوفیت ها با حداقل آنزیم کراتینازی که ترشح می کنند می توانند در میزبان اصلی ایجاد ضایعه کنند به همین خاطر در این میزبان ها علائم بیماری خفیف و ملایم است. طول دوره آلودگی طولانی است (مزمن می شود) اما در مواردی که درماتوفیت بر روی سطح بدن میزبان غیراختصاصی خود قرار گیرد در این صورت چون با شرایط میزبان آشنایی ندارد (سازگار نیست) برای استفاده از کراتین فعل و انفعالات بیشتری انجام می دهد متابولیتها و کراتیناز زیادتری ترشح نموده و در نتیجه ضایعات حاصله بسیار شدید هستند بیماری حاد می باشد و دوره بیماری کوتاه است اما درماتوفیت های خاک گرا در خاک بسر می برند و از بقایای کراتین موجود در خاک ، مو و تارهای موی بدن حیوان استفاده می کنند. حدود 43 گونه از درماتوفیتها شناسایی شده که تعدادی ساپروفیت هستند و برخی بیماری زا هستند.
ضایعات حاصله از درماتوفیت ها در نتیجه پاسخ سیستم ایمنی به متابولیت های ساخته شده می باشد و هرچه میزان متابولیت ها بیشتر باشد علائم بیماری شدیدتر خواهد بود به هر حال علائم بیماری در حیوانات و انسان بسیار به هم شبیه هستند و از طرفی زمانی که این درماتوفیت ها بر روی محیط های SCC کشت دهیم و مدت زمان لازم را بسته به نوع قارچ لحاظ کنیم کلونی های درماتوفیت ها دارای رنگ های متنوعی هستند و از لحاظ مشخصات کلونی و صفات ظاهری شباهت زیادی با هم دارند لذا درماتوفیتها را بر اساس مشخصات و مختصات میکروسکوپی آن ها را مورد مطالعه قرار می دهند.
– میکروسپوروم ها قادرند به پوست و مو حمله کرده و گاهی به ناخن هم حمله کرده و سبب ایجاد ضایعه می شوند.
– تراکوفایتون ها قادرند هم در پوست و هم در مو و ناخن تاثیر گذاشته و ضایعه ایجاد نمایند.
– اپیدرموفایتون ها قادرند به پوست و گاهی ناخن حمله کنند و به هیچ وجه قادر به حمله به موها نیستند.
اساسا درماتوفیتها دارای ماکروکنیدیا و میکروکنیدیا هستند تعداد میکروکنیدیا در میکروسپوروم ها در مقایسه با ماکروکنیدیا کمتر هستند و به شکل کروی یا بیضی شکل دیده می شوند و مستقیما به میسیلیوم ها می چسبند و ارتباط پیدا می کنند در صورتی که در تراکوفایتون ها میکروکنیدی ها تعداد زیادتری دارند و به شکل کروی یا بیضی شکل ، قطره اشکی و گلابی شکل هستند یا به صورت مستقیم با میسیلیوم ها ارتباط می یابند و یا بر روی پیام های کوتاهی (رشته های قارچی کوتاهی) به صورت توده ای قرار می گیرند اما اپیدرموفایتون ها میکروکنیدیا ندارند.
ماکروکنیدیاها در میکروسپورم معمولا دوکی شکل هستند در وسط پهن و عریض ترند و در دو طرف باریک می شوند دیواره ی آن ها معمولا ضخیم است و سطح آن ها ناصاف و خاردار می باشد در صورتی که در تراکوفایتونها ماکروکنیدی ها میله ای شکل هستند و دیواره آن ها نازک می باشد سطح دیواره عموما صاف بوده و در اپیدرموفایتونها ماکروکنیدیاها گرزی شکل هستند در یک طرف قطورتر و پهن تر هستند و در طرف دیگر باریک تر می شوند از مشخصات دیگر این ماکروکنیدیها حالت برگ شبدری به خود می گیرند میکروسپوروم ها قادرند در حیوانات و انسان بیماری زا باشند تراکوفایتونها نیز در انسان و حیوانات بیماری زا هستند اما اپیدرموفایتونها منحصرا در انسان ایجاد بیماری می کنند.
عوامل قارچی درماتوفیتی که در حیوانات ایجاد بیماری می کند در تماس با انسان در انسان نیز آلودگی شدیدتری را ایجاد می کند اما درماتوفیتهای انسان دوست به ندرت در حیوانات ایجاد بیماری می کنند که بسیار نادر و ناچیز است بدین دلیل که در میزبان درماتوفیتوزیس ایجاد شود بعضی فاکتورها مانند تعداد حیوانات ، میزان رطوبت ، دما ، وجود خراش هایی ریز و کوچک در سطح پوست به نحوی که خون جریان
نیابد کمک می کنند تا فرد مبتلا به درماتوفیتوزیس شود ایجاد ضایعات حاصله از درماتوفیتها (کچلی ها) در چهار مرحله اتفاق می افتد و رخ می دهد :
مرحله کمون (نهفتگی) : در این زمان که ممکن است 6 هفته پس از مستقرشدن به خاطر تجمع مونوسیتها و از طرفی کلونیزه شدن درماتوفیتها برجستگی مختصری به وجود می آید و ایجاد می شود در مرحله بلوغ
درماتوفیتهای بیماری زای حیوان و انسان :
1) میکروسپورم کنیس :
مخزن آن گربه می باشد و عامل اصلی کچلی در سگ و گربه است. پس درماتوفیت حیوان دوست می باشد. در بچه گربه ها و توله سگ ها که سیستم ایمنی تکامل نیافته است مشاهده می شود. درماتوفیتها بهتر ایجاد ضایعه می کنند. معمولا پوزه این حیوانات ، اطراف چشم و گوشها محل آسیب هستند و امروزه در جوامع شهری به خاطر نگهداری در منازل آلودگی درماتوفیتی در انسان میکروسپوروم کنیس می باشد به علت نگهداری در اسارت خانگی.
بسیاری از گربه های بالغ نیز آلوده هستند اما علائم بیماری را نشان نمی دهند لذا بایستی که بررسی ها و معاینات دامپزشکی در مورد آنها لحاظ شود.
2) میکروسپورم جیپسئوم:
از درماتوفیتهای خاک دوست می باشد در خاک از بقایای کراتین موجود در خاک مانند مو و ناخن و . . . استفاده می کنند در صورتی که به انسان یا حیوان منتقل شود قادرند در همه جای بدن ضایعات کچلی را ایجاد کنند.
3) اپیدرموفایتون گلوکوزوم :
در مطالعات میکروسکوپی فاقد میکروکنیدیا می باشد. از طرفی به هیچ وجه قادر به حمله و تهاجم به موهای کشاله ران بوده و می توانند در قسمت های پوست بدون مو ؛ پوست را مورد تهاجم قرار دهد.
4) تراکوفایتون منتا :
دارای سه واریته می باشد : T.M.intedigital _ T.M.menthagraphytes _ T.M.carinaceai
قارچ بیماری زای انسان محسوب می شود و انتروفیلیک می باشد.
در صورتی که واریته دوم درماتوفیت زئوفیلیک (حیوان دوست) بوده و در حیوانات بیماری زایی می کند.
پس به طور کلی این قارچ هم در انسان و هم در حیوانات قادر به بیماری زایی است.( ضایعات کچلی)
5) تراکوفایتون روبروم :
از درماتوفیت های آنتروفیلیک (انسان دوست) می باشد و امروزه در کچلی انسان قابل جداسازی می باشد (شایع است) بیشتر در کچلی های بدن می توان آن را مشاهده کرد.
6) تراکوفایتون وروکوزوم :
زئوفیلیک (حیوان دوست) بوده و عامل اصلی کچلی در گاو و گوسفند و بز و شتر می باشد و شناسایی شده است. علائم بیماری حاصله از این قارچ در دام ها به صورت مزمن و با علائم خفیف می باشد در صورتی که به انسان منتقل شود ضایعات بسیار گسترده ، محدب ، دارای چرک و ترشحات چرکی و پوسته ای به هم چسبیده که بسیار قرمز و ملتهب هستند را ایجاد می کند که اصطلاحا به این ضایعات کریون می گویند.
گوساله ها نسبت به گاوها حساسیت بیشتری دارند. آلودگی به علت عدم تکوین سیستم ایمنی می باشد و دیگر علت قابل نفوذ بودن پوست و شاخ حیوان و همچنین تحرک حیوان باعث می شود به صورت مستقیم در تماس با گاوهای آلوده دیگر و یا غیر مستقیم در تماس با بستر و آغل حیوانات می تواند به این بیماری مبتلا شود ( از طریق انتقال شوره ها و پوسته های حیوانات دیگر نهایتا مبتلا به کچلی می شود) اطراف پوزه و چشم ها چون رطوبت بیشتری دارند و اطراف گوش ها و گردن نواحی هستند که بیشتر درگیر می شوند اما گاهی ضایعات در پهلوها و دم حیوان هم مشاهده می شود.
7) تراکوفایتون شوین لاینی (T.Schoenlini) :
از درماتوفیت های انسان دوست می باشد. کچلی حاصله از آلودگی و نحوه آلودگی در این قارچ به شکل قارچ فاووس می باشد ( در داخل ساقه مو میسیلیوم تشکیل می شود.) به این نوع کچلی ، کچلی فاوویک می گویند. افرادی که ضایعات کچلی ناشی از این قارچ را دارند در نواحی سر مبتلا به طاسی دائم می شوند.
8) تراکوفایتون ویالاسئوم T.violaceum :
انسان دوست می باشد. مشخصات ضایعات حاصله شبیه به سایر قارچ ها است. در بررسی میکروسکوپی ماکروکنیدیا معمولا تولید نمی شود و تعداد میکروکنیدیا بسیار کم می باشد ، اما کلونی حاصل از قارچ برجسته با سطحی به شدت چین خورده و شبیه مخچه منظره مومی شکل به رنگ بنفش ایجاد می شود که اختصاص به این قارچ دارد و این قارچ از طریق کلونی قارچی شناسایی می شود.
9) میکروسپورم نانوم :
مخزن این قارچ خوک می باشد لذا از درماتوفیت های حیوان دوست می باشد. ضایعات حاصله از این درماتوفیت دارای اندازه های بزرگی هستند و معمولا در گردن ، پهلوها ، پشت ایجاد می شوند . ضایعات ایجاد شده به شدت پوسته دارد و شوره دار می باشد و علائم آن خفیف می باشد. بنا به دلایل ناشناخته ای توله خوک ها نسبت به خوک های بالغ از متابولیت بیشتری برخوردارند.
10) میکروسپورم گالینه :
عامل اصلی کچلی در پرندگان ، مرغ و خروس می باشد. (این درماتوفیت حیوان دوست می باشد) در تاج و ریش مرغ و خروس کلونیزه شده و ضایعات سفید مایل به کرم رنگ ایجاد می کند که اصطلاحا به آن white coron می گویند و در موارد آلودگی بسیار شدید به ویژه ( در تماس با زمین مخصوصا در بوقلمون ها ) پرها هم آلوده می شوند و گاها این آلودگی تا انتهای پرها ادامه پیدا می کند .آلودگی پرها در پرندگان از نوع محیطی فاوویک می باشد.
11)میکروسپورم کوکی ای : M.cookei
خاک دوست بوده و گزارشات کمی در مورد بیماری زایی آن وجود دارد. لذا اهمیت بیماری زایی چندانی نداشته و به علت شباهت ظاهری با میکروسپورم جیپسئوم لازم به شناخته شدن دارد.
12) میکروسپورم ایکونیوم M.Equinium :
از عوامل نادر در ایجاد کچلی در اسب ها می باشد ضایعات حاصله در اسب تعداد بسیار زیاد مدور و مجتمع تشکیل می شوند. پوزه ی حیوان ، اطراف چشم ها و بویژه در محل تماس زین و افسار حیوان شرایط برای ایجاد ضایعات کچلی مهیاتر می باشد.
13) تراکوفایتون ایکونیوم T.Equinium :
عامل اصلی کچلی در اسب می باشد. نحوه انتقال آن از حیوانی به حیوان دیگر به صورت مستقیم و یا از طریق بستر ، آغل ، زین و … به صورت غیر مستقیم اتفاق می افتد.
پدیده ID : در مواردی که درماتوفیتها مثلا ضایعاتی در پا ایجاد می کنند متابولیت های ساخته شده توسط قارچ وارد جریان خون شده و از طریق جریان خون در اعضاء ایجاد ضایعه می کنند. این ضایعات به شدت قرمز و ملتهب با اطراف ناصاف و حاوی وزیکول (تاول) هستند. اما در بررسی آزمایشگاهی از شوره ، پوسته و محتویات وزیکول در ضایعات حاصل شده در دست هیچ قارچی مشاهده نمی شود و ضایعات حاصله کاملا استریل هستند به این پدیده فنومن (پدیده ID) می گویند یا درماتوفیت Reactionگویند.
تشخیص آزمایشگاهی Lab Diagnosis
به هر حال پس از ایجاد ضایعه ، به طرز صحیح و به میزان لازم و در موعد مشخص به نحوی که تا 2 هفته قبل میزبان استحمام نکرده باشد و در حیوانات سطح ضایعه شسته نشده باشد و میزبان به هیچ وجه ظرف دو هفته اخیر داروی ضد قارچ موضعی و سیستمیک مصرف نکرده باشد.
1) نمونه برداری ازپوست: ( نمونه برداری از پوست ، ضایعات جلدی و پوستی) به کمک وسایلی که بسته به نیاز متغیر هستند جهت نمونه برداری از ضایعات کچلی استفاده می کنیم که مهمترین آن ها اسکالپل شماره11 کند می باشد. جهت نمونه گیری ابتدا سطح ضایعات را با پنبه و الکل ضد عفونی کرده تا باکتری ها و قارچ های ناخواسته حذف شوند سپس از کناره و حاشیه ضایعات به سمت مرکز می تراشیم ( چون قارچ ها رشد گریز از مرکز دارند.) و تراشه ها و پوسته ها را جمع آوری می کنیم.
2) نمونه برداری از موهای آلوده : جهت این نمونه برداری ابتدا با بررسی محل ضایعه را تعیین می کنیم. موهای آلوده قطورتر ، کدرتر و شکننده تر بوده و بر روی بستر اتصال سستی دارند.
بعضی از تارهای مو همچنین پیچ خورده و تابیده هستند. به کمک قیچی استریل موهای آلوده و مشکوک چیده شده و Out می شود سپس با پنبه الکل سطح ضایعه را ضدعفونی می کنیم و آنگاه به کمک موچین دو سر پهن موهای آلوده را میکنیم به نحوی که فولیکول های مو هم کنده شوند.
3) نمونه برداری از ناخن آلوده : ناخن های آلوده معمولا بسیار کدر هستند و شفافیت خود را از دست داده اند و به صورت سست و ضعیف به بستر خود متصل اند سطح آن ها ناصاف و کنگره دار می باشد. به کمک ناخن گیر استریل ناخن ها کات می شوند و از صفحه ناخن می تراشیم و نمونه ها (تراشه ها) را جمع آوری می کنیم. گاهی در ناخن های آلوده یک ماده زرد رنگ ایجاد می شود که برای نمونه بسیار مناسب و مملو از عناصر قارچی است نمونه های جمع آوری شده را به هر ترتیب و از هر موضع را به کمک پاکت های مخصوص استریل می کنیم و اگر نمونه کم باشد بین دولام جمع آوری می کنیم.
1-3) روش نمونه برداری دیگر از مو : برس زدن است. این روش در شناسایی گربه های بالغ آلوده بدون علامت بسیار مهم و تعیین کننده است تا نگهدارندگان این حیوان از سالم بودن آن ها مطمئن شوند.
بیماری های قارچی زیر جلدی :
عوامل ایجاد کننده این بیماری در طبیعت پراکنده هستند و به صورت ساپروفیت می باشند. در صورتی که شراسط بدن میزبان فراهم باشد در این صورت بیماری های قارچی زیر جلدی ایجاد می شود این دسته از قارچ های بیماری زا جهت ایجاد بیماری به کاهش سطح ایمنی میزبان نیاز ندارند بعبارتی در افراد سالم هم قادر به تولید بیماری هستند عوامل بیماری زا بایستی در طبیعت به هر طریقی وارد زیر جلد شوند تا ایجاد بیماری تحقق پذیرد مانند ضربه ، تروما ، خراشیدگی ، پاره شدگی به وسیله تیغ گیاهان ، گاز گرفتن برخی حیوانات مانند طوطی و سگ که گزارش شده است و همچنین نیش حشرات راههای ورود قارچ به زیر جلد میزبان و تولید بیماری در آنجا می باشد ، در زیر جلد قارچ کلونیزه شده و بسته به اینکه کدام بیماری باشد سیر تکاملی و علائم بیماری را ایجاد می کند. بیماری های زیر جلدی عبارتند از : مایستوما Mycetoma یا بیماری اسپوروتریکوزیس Sporotrichosis یا کروموبلاستومایکوزیس یا بیماری لوبومایکوزیس می باشند.
بیماری مایستوما :
این بیماری برای اولین بار در منطقه مادورای هند شناسایی شده است و به همین دلیل به این بیماری مادورا هم گفته می شود. در این بیماری عناصر قارچی به زیر جلد منتقل شده و با سپری کردن دوره ی کمون که بسیار طولانی است ( گاهی به 15 تا 20 سال می رسد) تکثیر می کند و رشد می کنند.
در محل تکثیر یک برآمدگی (ندول) ایجاد شده که با گذشت زمان اندازه اش بزرگتر و وسیع تر می شود؛ به تدریج این برآمدگی چرکی شده (سطح نرم و محتوای درونی چرکی خواهد شد) بر اثر خارش و خاراندن گاهی
عوامل قارچی در سایر مناطق بدن توسط انسان مجددا تلقیح می شوند در نتیجه زخم بزرگتر می شود با ادامه این روند عناصر قارچی بافت های بدن را هم تخریب کرده و بسته به نوع مایستوما باعث استئولیز (تخریب استخوان) می شوند. اندازه عضو مبتلا گاهی چند برابر عضو سالم خواهد بود با گذشت زمان سطح این تومورها و غده ها پاره شده و محتویاتش بیرون می ریزد که این محتویات حاوی خون ، چرک ، عوامل قارچی و خون آبه است. اما با ایجاد مجاری این تومورها به نواحی اطراف گسترش می یابند. این بیماری در تمام قسمت های بدن ایجاد می شود اما در اندام های انتهایی مثل دست و پا میزان بروزش بیشتر می باشد و به این دلیل است که اندام های انتهایی در تماس بیشتری با محیط هستند.
عوامل ایجاد کننده مایستوما به دو دسته تقسیم می شوند و بر همین اساس مایستوما به دو نوع : اکتینومایکوتیک مایستوما Actinomycotic Mycetoma و Eumycotic mycetoma تقسیم می شود.
نشانه ها و علائم بیماری در هر دو نوع و دو شکل بیماری یکسان می باشد و به طور نا معلومی 50% افراد آلوده به سمت اکتینومایکوتیک مایستوما جهت می گیرند و 50% دیگر به فرم دوم مایستوما (Eumycotic mycetoma) تبدیل می شوند. اکتینومایکوتیک مایستوما های بیماری زا در گذشته جزء قارچ ها محسوب می شدند و با مطالعات وسیع صورت گرفته و تجزیه دیواره سلولی این عوامل مشخص شده در دیواره سلولی اکتینومایکوتیک ها نیز مواردی مثل N استیل نورامیک اسید و N استیل گلوکز آمین تشکیل شده اند که همین ترکیبات منحصر به فرد در باکتری (دیواره سلولی باکتری) نیز وجود دارد. در محل اتصال Nاستیل مورامیک اسید زنجیره تتراپپتیدی شامل L آلانین – D گلوتامین – L لیزین و D آلانین قرار می گیرد.
از محل L لیزین زنجیره تتراپپتیدی به D آلانین انتهایی زنجیره دیگر پیوند پنتاگلاسین به وجود می آید که از تکرار و توالی اسید آمینه گلاسین به وجود آمده است و اصطلاحا به آن پیوند تقاطعی گفته می شود.
پس در دیواره سلولی این میکروارگانیسم ها (اکتینومایکوتیک ها) از سه جزء تشکیل شده است :
1) مهره اصلی : Nاستیل مورامیک اسید و N استیل گلوکز آمین که به صورت یک در میان قرار می گیرند.
2) زنجیره تتراپپتیدی
3) پیوند تقاطعی : سبب ارتباط بین لایه ها و استحکام دیواره سلولی می شود و آنتی بیوتیکی مثل پنی سیلین – باسیتراسین – ونکومایسین – گلوکزاسیلین که محل اثرشان پیوند تقاطعی است در نتیجه می توانند استحکام دیواره سلولی را به هم ریخته و تبادلات بین سلولی از حالت تعادل خارج می شود که به منجر به از بین رفتن باکتری ها می شوند.
از عوامل اکتینومایکوتیک مایستوما ها می توان به : Nocordia Asteooides – Nocordia Cavie – Streptomyces samaliansis – Actinomedura را می توان نام برد. همچنین Acremonia و Fusarium فوزاریوم .
عناصر قارچی مذکور بعد از رشد و ایجاد تومورهای قارچی و پاره شدن سطح غده ها خارج می شود که به رنگ های سیاه و سفید و زرد بسته به نوع قارچ دیده می شوند. این گرانول ها در واقع کلونی های قارچی محسوب می شوند و بایستی مورد مطالعه قرار گیرند.
تشخیص آزمایشگاهی
سطح ضایعات را با پنبه و الکل تمیز کرده و چرک های خارج شده را حذف می کنند و پس با یک پارچه استریل (گاز استریل) دو طرف ضایعه را فشرده تا چرک جدیدی خارج شود و یا بهتر این است که سطح ضایعات سر باز نکرده را استریل نموده و به کمک اسکالپل در کنار شعله دیواره آن را پاره نمود و محتویاتش را داخل ظرفی مناسب جمع آوری نمود.
محتوای این ضایعات عبارتند از : چرک ، خون ، خون آبه و گرانول های قارچی. پس از ارسال به آزمایشگاه هم حجم نمونه آب مقطر اضافه نموده و با دور 1500-2000 به مدت 15 دقیقه سانتریفیوژ می کنیم گرانول ها به علت داشتن دانسیته بیشتر و سنگینی بالاتر در ته لوله های سانتریفیوژ رسوب می کنند، سپس مایع رویی را دور می ریزیم وبا افزودن مجدد آب مقطر این عمل را 3 تا 4 بار تکرار می کنیم به نحوی که گرانول ها (کلونی های قارچی) به صورت خالص به دست بیاید. پس جهت انجام آزمایش مستقیم گرانول ها را انتخاب کرده و بین دو لام قرار می دهیم و دولام را به هم فشار می دهیم تا به یکدیگر بچسبند آنگاه لام ها را از هم جدا نموده و روی هر لام 2 تا 3 قطره لاکتوفنل کاتن بلو اضافه می کنیم و در زیر میکروسکوپ با عدسی40 آن را مطالعه می کنیم.
در صورتی که قارچ های متشکل این گرانول از دسته ی اکتینومایکوتیک مایستوما باشد ، در این صورت در زیر میکروسکوپ گرانول به صورت لوبوله مشاهده می شود و جداره ی گرانول ضخیم می باشد در داخل گرانول قطعات ماده ی سیمانی وجود دارد که در واقع همان اسیدهیالورونیک می باشند و باعث استحکام بافتی می شوند در لابه لای قطعات سیمانی میسیلیوم های نازک به قطر 1یک میکرون به صورت شبکه ای و با اتصالات فراوان دیده می شود این میسیلیوم های نازک و باریک نوع اکتینومایکوتیک بودن این گرانول را ثابت می کند اما در صورتی که گرانول له شده در بین دو لام از نوع Eumaycotic mycetoma باشد در این صورت در زیر میکروسکوپ گرانول با دیواره نازک و صاف یا غیر لوبوله می باشد. در داخل گرانول قطعات ماده سیمانی یا اسیدهیالورونیک قرار گرفته و در لابه لای ماده سیمانی میسیلیوم های قطور شفاف و ساده یا منشعب واجد دیواره عرضی دیده می شود و به این ترتیب این 2 گروه را میتوان از هم تفریق داد و این عمل ضروری است زیرا دارو های مورد استفاده در درمان با یکدیگر متفاوت خواهد بود.
ضایعات حاصله از اکتینومایکوتیک مایستوما با آنتی بیوتیک های ضد باکتریایی درمان شده و گاها از ترکیب آزول و آمفوتریسین B نیز استفاده می کنند لازم به ذکر است قبل از این اقدامات بایستی به کمک جراحی چرک و خون و بافت های تخریب شذه را تخلیه نمود و در این صورت آنتی بیوتیک ها قادر به نفوذ به قارچ های ضایعه خواهند بود اما در مورد درمان یومایکوتیک به علت اینکه استخوان ها هم دفرمه می شوند لذا یکی از راه های اصلی درمان قطع عضو آلوده است جهت درمان داروهای مثل آمفوتریسین B – کتوکلونازول- کلوترمازول و فلوکونازول داروهای موثری هستند.
تشخیص آزمایشگاهی درماتوفیتها
بعد از مراجعه به کلینیک و یا نمونه برداری از قارچ ها توسط کارشناس از حیوانات مبتلا به درماتوفیتوزیس نمونه گیری می کنند جهت این کار حاشیه ضایعات را که قارچ در آن فعالیت بیشتری دارد را می تراشند و قبل از این عمل ابتدا سطح ضایعات را با پنبه و الکل تمیز شده تا قارچ ها و میکروارگانیسم های ناخواسته حذف شوند. موقع نمونه گیری نبایستی سطح ضایعات به مدت دو هفته شسته شود و یا میزبان داروی ضد قارچی مصرف نکند در این صورت با اسکالپل کند شماره 11 تراشه ها و پوسته های حاشیه ضایعات را جمع کرده و به آزمایشگاه ارسال می شود. برای ارسال نمونه ها به آزمایشگاه از پلیت یکبار مصرف استریل و پاکت های مخصوص استفاده می شود و یا اگر میزان نمونه کم بود از لام جهت انتقال استفاده می کنند.
آزمایش مستقیم : برای این آزمایش اگر نمونه پوست باشد لام تمیزی انتخاب نموده و چند قطره محلول لاکتوفنل کاتن بلو روی لام می ریزیم و مقداری از موهای آلوده را روی لام گذاشته و بر روی مجموعه لامل قرار می دهیم آلودگی موها توسط درماتوفیتها ممکن است به صورت اکتوتریکس ، اندوتریکس و یا فاووس باشد. در مورد پوسته ها و تراشه های جمع آوری شده مقداری از آن ها را بر روی لام تمیزی قرار داده و 2 تا 3 قطره KOH 10% درصد در نمونه انسانی و KOH20% در مورد نمونه حیوانی اضافه می کنیم بر روی مجموعه لامل قرار داده و اندکی صبر می کنیم و سپس لام را با عدسی 40 میکروسکوپ مورد مطالعه قرار می دهیم. در این نمونه ها پتاس باعث هضم شدن و تجزیه شدن کراتین سلول های پوستی شده و لذا این عناصر قارچی در داخل این سلول های شفاف به راحتی قابل رویت هستند.
در مورد شوره ها و پوسته ها در آزمایش مستقیم در داخل سلول های پوستی میسیلیوم های منشعب با انشعابات زیاد همراه با تعداد زیادی آتروکونیدیا قابل رویت می باشند. قبل از تمام این مسائل از UV جهت تشخیص حیوان آلوده استفاده نمود به این صورت که حیوان را در اتاق تاریک قرار داده و uv را به سطح ضایعات می تابانند اگر ضایعه مربوط به درماتوفیتها باشد در این صورت محل ضایعه فلورانس سبز روشن ایجاد می کند اما معایبی دارد : تمام درماتوفیتها خاصیت فلورسانس ندارند و گاهی استفاده از لوسیون ها و . . . باعث جواب مثبت کاذب می شود از این پرتو برای شناسایی میکروسپورم کنیس بیشتر استفده می شود.
در آزمایش مستقیم قارچی بودن عامل ضایعات مسجل می شود اما برای تعیین نوع قارچ آلوده بایستی آن ها را بر روی محیط های قارچی مناسب کشت دهیم که این محیط ها عبارتند از : محیط تریکوفایتون ، محیطSCC ، مایکوبیوتیک آگار ، مایکوسل آگار و درماتوفیت تست استفاده می شود و نمونه ها را به صورت نشاکاری در چند جای پلیت کشت می دهیم و گرماگذاری می کنیم. بهترین درجه حرارت جهت رشد درماتوفیتها 25 درجه می باشد اما از میان آنها تریکوفایتون وروپوزم در دمای 37 درجه رشد بهتری دارد ؛ از دیررشد ترین درماتوفیتها محسوب شده که پلیت کشت شده آن را به صورت نشاکاری کشت داده و در دمای 37 درجه قرار می دهند ، جهت رشد این قارچ بایستی دو ماده ی اینوزیتول و تیاسین را به محیط اضافه کنیم در غیر این صورت این قارچ رشد نکرده و کلونی مناسبی نخواهیم داشت. جهت تشکیل کلونی 1یک ماه یا بیشتر بایستی صبر کرد تا قارچ رشد کند.
پیشگیری :
جهت پیشگیری از آلودگی و انتقال آلودگی از حیوانات آلوده به حیوانات سالم و یا به انسان بایستی مواردی را رعایت نمود که شامل: 1) شناسایی حیوان آلوده یا مشکوک و جداسازی و درمان آن حیوان 2)ضد عفونی کردن فارم ها ، آغل ها با ترکیبات فنلی یا آب آهک یا سود سوزآور 3) افزودن ویتامین A به رژیم غذایی دام ها که به صورت تجربی ثابت شده باعث کاهش درصد آلودگی به درماتوفیتوزیس در حیوانات می شود. 4) ساختن فارم ها در مکان های آفتاب گیر و دارای نور زیاد آفتاب چون نور خورشید که حاوی uv است می تواند از آلودگی جلوگیری کند و باعث نابودی قارچ ها شود. 5) رطوبت فارم را از بین می برد و لذا شرایط و امکان رشد قارچ را محدود می کند. 6) استفاده از لباس کار و دستکش جهت پرسنل 7) قطع مسیر انتقال درماتوفیت ها از جوندگان به دامها ( کنترل جمعیت جوندگان) چون دارای آلودگی زیادی هستند و جوندگان در رفت و آمد ها آلودگی را منتقل می کنند. 8) جلوگیری از ایجاد خراش ، زخم و جلوگیری از فاکتورهای مناسب جهت رشد درماتوفیتها. 9) جدا نگهداشتن طیور از حیوانات و گاو از اسب و قاطر 10)استفاده از واکسن در مورد درماتوفیتوزیس جهت مصون کردن گاوها از واکسنی به نام LTF30 استفاده می شود و همچنین واکسن چک اسلاواکی واکسنی بود که اولین بار در شوروی و چک ساخته و استفاده شد جهت تهیه این واکسن از کنیدی تخفیف حدت یافته قارچ تریکوفایتون استفاده شده است و مشخص شد در مهار درماتوفیتوز توسط این واکسنها گوساله های بین ماه اول تا سوم با تزریق عضلانی در دو نوبت به فاصله دو هفته با دوز 5/2 میلی لیتر در هر نوبت واکسینه می شوند. گروهی از محققین بر این باورند که واکسیناسیون در ماه اول و ترجیحا در 3 تا 7 روز اول با دوز 5/2 با فاصله 10 روز مناسب و مفید می باشد و در گوساله های بالاتر از 2 تا 3 ماه دوز تزریقی بایستی 2 برابر شود.
درمان : جهت درمان کچلی ها ، داروی انتخابی مانند انسان آنتی بیوتیک girisovin می باشد که برای اولین بار از قارچی به نام Penicilla-giriseofolvin استخراج شده است که داروی انتخابی است. این دارو قادر است که تراوایی غشاء سلول های قارچی را بر هم بزند و تبادلات مواد به داخل سلول های قارچی و به محیط بیرون تعادلش را از دست دهد. در بررسی ها نشان داده شده که استفاده از این آنتی بیوتیک ها تشکیل دوک تقسیم را از بین می برد و مانع از تشکیل دوک تقسیم می شود و استفاده از آن مانع از نفوذ قارچ به لایه های زیرین می شود و قارچ هایی که در پوسته های سطحی قرار دارند به صورت پوسته و شوره از سطح پوست دفع می شوند و به این علت است که دوره ی درمان بایستی کامل اعمال شود. جهت درمان گاوها و گوساله ها 5/2 میلی گرم به مدت 7 تا 10 روز استفاده از این دارو کفایت می کند.
محققین در تجربیات خود استفاده از دوز 65 میلی گرم به ازای هر 15 کیلوگرم وزن بدن را به مدت 14 الی 50 روز قابل استفاده و مفید میدانند. عوارض جانبی این دارو بی اشتهایی ، تهوع ، حساسیت و به صورت نادر سمیت کبدی می باشد. استفاده از میسیلیوم های قارچی به صورت خالص همراه با مواد غذایی به صورت خوراکی می تواند استفاده شود. استفاده از مواد کراتولیتیک مثل: اسید بنزوئیک موثر می باشد. افزودن سولفور به میزان 4 گرم در روز به جیره غذایی حیوانات به مدت 6 هفته هم می تواند پیشگیری کند. استفاده از داروی ناتامایسین جهت زدودن و پاک کردن آلودگی از محیط زیست دامها به صورت سوسپانسیون در یک اسپری با فشار5-4 اتمسفر 2دو بار به فاصله 4 روز مورد استفاده قرار می گیرد و همچنین بایستی ناتامایسین را به سطح پوست تمام دامها (هم آلوده و هم سالم) اسپری نمود و قارچ های احتمالی را از بین برد. ترکیبات مشتمل بر آزول مثل : کتوکونازول ، فلوکونازول و داروی تربینوفنل از دارو های موثر هستند که در شرایطی استفاده می شوند.
در ضایعات سطحی از این داروها به شکل لوسیون . کرم یا پماد استفاده شده و تا محو شدن کامل ضایعات دارو استفاده می شود چون ضایعه قارچی نسبت به بیماری ، عود بیماری را بیشتر نشان می دهد.
درمان کچلی در اسب : 10 گرم به شکل خوراکی یکبار در روزبه مدت دو هفته و پس از دو هفته 5 گرم در روز تا رفع کامل بیماری – محدودیت مصرف در مادیان آبستن دارد.
درمان در دام های کوچک : در سگ و گربه 20 تا 50 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن به مدت 3 تا 6 هفته به صورت خوراکی. عوارض جانبی شامل : اسهال ، استفراغ و تهوع خواهد بود . در سه ماه اول آبستنی باعث ناهنجاری اسکلتی – مغزی در بچه گربه ها می شود.
بیماری زیر جلدی Sporothricosis : این بیماری جزء بیماری های زیر جلدی است که در میزبان های مختلف اتفاق می افتد ولی در انسان و اسب اهمیت بیشتری دارد. عامل این بیماری یک قارچ دی مورفیک (دوشکلی) به نام sporothrix schenkei می باشد. این قارچ در مناطق مرطوب وجود دارد و در فصول بارانی تکثیر شده و بر روی کود برگها و تنه ی درختان قادر به رشد است. افرادی که مرتبا با این مواد سر و کار دارند این قارچ به زیر جلد وارد شده و در آنجا مستقر می شود. این بیماری در قسمت های مختلف بدن بسته به محل ورود استقرار یافته و این قارچ ساپروفیت خاک که مکررا از تیغ گیاهان ، جلبک ، خزه کاه و یونجه جدا می شود در مردانی که در مزارع کار می کنند همچنین حیوانات ایجاد ضایعه زیر جلدی می کند. به خاطر تماس بیشتر اندام های انتهایی بدن این عفونت بیشتر در پا و دست به وجود می آید بعد از انسان و اسب میزبان مهم دیگر که درگیر است سگ می باشد. گزارشاتی مبنی بر انتقال بیماری از طریق تیغ گیاهان – گاز گرفتگی سگ و پرندگانی مثل طوطی گزارش شده است. قبلا تصور بر این بود که خود طوطی درگیر این بیماری است و بیماری را از طریق گاز گرفتن به انسان منتقل می کند ولی بررسی ها نشان داد که جیره غذایی و دانه آلوده و مورد مصرف طوطی باعث آلودگی دهان طوطی شده و هنگام گاز گرفتگی منتقل می کند.
اساسا بیماری از طریق استنشاق و تلقیح به وسیله اجسام برنده ، ضربه و تروما و نیش حشرات و گاز گرفتگی سگ و طوطی گزارش شده است.
– این بیماری به چند شکل کلینیکی در انسان و حیوانات دیده می شود :
1) جلدی ثابت 2) لنفی – جلدی 3)ریوی 4) سیستمیک
در اسب و انسان فرم (جلدی – لنفاوی) اهمیت بیشتری دارد. در فرم اولیه (ثابت جلدی) عفونت بعد از انتقال قارچ به زیر جلد در محل تلقیح ثابت باقی مانده و تکثیر می شود نهایتا زخم ها و ضایعات زخم شونده و ترشح دار در سطح پوست ایجاد می شود گاهی ترشحات اگزوداتیو + خارش هم مشاهده می شود این فرم موضعی از بیماری در انسان ، گربه ، سگ و اسب گزارش شده است. * به علت اینکه ضایعات حاصله خارش دار هستند لذا انسان هنگام خاراندن زخم ها آن ها را زخم و باعث تلقیح مجدد عامل بیماری به اطراف ضایعه می شود و لذا ضایعه گسترش یافته اما ثابت باقی می ماند.
2) لنفی – جلدی : شایع ترین فرم بیماری است. بعد از تلقیح به زیر جلد پس از چند هفته برآمدگی و ندولهایی ایجاد شده که به تدریج بزرگ می شوند. ندول ها در ابتدا متحرک هستند و با گذشت زمان به جلد می چسبند و سطحشان نکروزه و سیاه رنگ می شود و همراه این نودول ها به سطح پوست راه یافته و از آن ها چرک ، ترشحات و اگزوداتیو خارج می شود. ضایعه ممکن است با شاربن که عامل آن باسیلوس آنترازیس است اشتباه شود. به مرور زمان این زخم ها ترمیم شده اما در محلی بالاتر از محل اولیه در مسیر طناب لنفاوی ضایعه دیگری به وجود می آید به تدریج ضایعه قبلی بهبود یافته ولی در ادامه ضایعه جدیدی پیدا می شود عروق لنفاوی بین دو ضایعه متورم و سخت می شوند که به آن اصطلاحا Cord like اطلاق می شود. مهمترین عامل در اسب و سگ است و همین فرم نیز در انسان شایع است.
3) فرم ریوی : با فاکتورهای مستعد کننده همراه است. در حیواناتی که با فقر غذایی و کمبود پروتئین همراه هستند و در انسان در افراد مبتلا به الکلیسم بیشتر دیده می شود. ارگانیسم از طریق تنفس و استنشاق وارد ریه شده و در مواردیکه میزبان فاکتور مستعد کننده داشته باشد ساکن شده و با تکثیر و رشد توده هایی را در ریه ایجاد میکند که در واقع اجتماعی از میسیلیوم های به هم پیچیده قارچ هستند و کلونی قارچی محسوب می شوند. با رادیوگرافی مشخص می شود و اگر میزبان زمان باشد در این صورت به مرور زمان توپ قارچی از بین می رود و در غیر این صورت در میزبان دارای فاکتور مستعد کننده با ایجاد میسیلیوم به اطراف ضایعه گسترده تر شده و شبیه غارهای سلی در بیماری سل می شود در این صورت وارد خون شده و در سر تا سر بدن پخش می شود و اسپروتریکوزیس سیستمیک ایجاد می کند که این قارچ در ارگان های مختلفی مثل : دستگاه گوارش و کبد رشد کرده و با تخریب و تحلیل این ضایعات و همینطور مشکلاتی که این بیماری را مستعد کرده دست به دست هم داده و سبب تلف شدن میزبان می شوند.
4) فرم سیستمیک : بسیار نادر است ولی در افراد مبتلا به ایدز و یا افرادی که کورتون تراپی می شوند مشاهده می شود. در مواردی سیستمیک در سگ ها گزارش شده است. با تجربیات به دست آمده ید و پتاسیم در داخل بدن به شدت بر روی این بیماری موثر است اما در شرایط آزمایشگاهی با قرار دادن و مجاورت قارچ با K I باعث از بین رفتن قارچ نمی شود. برای استفاده بر اساس تحقیقات میزان 80 میلی گرم بر کیلوگرم در روز برای سگ ها و 40 میلی گرم بر کیلوگرم در روز در گربه های آلوده ایجاد بهبودی می کند.
داروی آمفوتریسینB در درمان اثر مطلوبی ندارد ولی ترکیبات آزول (کتوکونازول ، فلوکونازول و . . . ) داروهای اثربخشی هستند و تا 75 -80 % درصد موارد سبب بهبود بیماری می شوند.
بیماری زیر جلدی choromoblasto mycosis :
توسط قارچ های رنگی ایجاد شده و این قارچ ها ساپروفیت هستند و در همه جا یافت شده و اجزاء و عناصر آن به رنگ قهوه ای دیده می شوند. انواعی از این قارچ ها مانند : Fonceca pedrogai ، Fonceca campacta ، Philadophosa verocosa ، Exophila gaencelmei باعث این بیماری می شوند.
اگر این قارچ ها به زیر جلد تلقیح شوند در محل تلقیح رشد و تکثیر شده و یک ندول و برجستگی را به وجود می آورند. با گذشت زمان ندول بزرگ شده و وسعت بیشتری می یابد و به مرور زمان زخم شده و از سطحش اگزودا ، چرک و ترشحات خارج می شود. تلقیح ثانویه این قارچ به علت خارش توسط میزبان نیز می تواند اتفاق بیافتد. ضایعات حاصله از این بیماری از سطح پوست برجسته تر هستند و به مرور سطح ضایعات به شدت چین خورده و پستی و بلندی (کنگره دار) شده و حالتی شبیه به گل کلم ایجاد می کند لذا به نام گل کلمی معروف هستند.
جهت تشخیص آزمایشگاهی این قارچ از سطح ضایعات ، از ترشحات برداشته و به کمک KOH 10% با عدسی 40 میکروسکوپ با آزمایش مستقیم رویت می شوند. در این صورت در لام میسیلیوم های منشعب و دارای دیواره عرضی به رنگ قهوه ای دیده می شوند. آزمایشات دیگر شامل کشت و تهیه لام به روش کشت روی لام (اسلاید کالچر) انواع قارچ های عامل این بیماری را به صورت مشخص معرفی می کند اما در اثبات این بیماری هیستوپاتولوژی نقش مهمی داشته و راه بسیار مطمئنی جهت تایید تشخیص است در این روش صورت گرفته در داخل فرمول 10 درصد قرار داده و به آزمایشگاه پاتولوژی منتقل و با تهیه سطح مقطع با میکروتوم لام ها را به روش ائوزین و هماتوکسین (E & H) رنگ می کنند. در داخل بافت ها اسپورهای قارچی تغییر شکل یافته و با ایجاد تقسیمات داخلی به چند سلول تقسیم می شوند که اصطلاحا به آن ها Sclootic Budy گویند که اختصاص این بیماری است. به عبارتی این عناصر فقط در بیماری choromoblasto mycosis در بافت ایجاد می شود. درمان این بیماری می تواند توسط آمفوتریسینB و فلوسایتوزین می باشد و استفاده از مشتقات آزول در درمان رضایت بخش هستند. گزارشاتی مبنی بر استفاده از ایتراکونازول در پای آلوده به عفونت choromoblasto mycosis باعث درمان کامل پا و حذف تمام ضایعات شده است.
Choromoblasto mycosis از بیماری های قارچی زیر جلدی است که توسط قارچ های رنگی به وجود می آید که به صورت ساپروفیت در طبیعت موجود هستند. در داخل محیط کشت و در بدن میزبان میسیلیوم های حاصله از این قارچ و عناصر قارچی به رنگ قهوه ای دیده می شوند. پس از انتقال این قارچ به زیر جلد در محل تلقیح ساکن می شوند و شروع به رشد می کنند و تکثیر می شوند و بعد از 2 تا 3 هفته ضایعه ای به وجود می آورند که در تماس با دست جا به جا می شوند و با گذشت زمان و افزایش حجم و اندازه به پوست می چسبند و ثابت می شوند این ندولها و برآمدگی ها زخمی شونده هستند و دارای ترشح هستند به خاطر اینکه ضایعات دارای خارش هستند خود فرد هنگام خاراندن ضایعات باعث تلقیح قارچ به اطراف ضایعه گردیده و لذا اندازه و ابعاد ضایعه بزرگتر می شود و با سطحی زخمی و بسیار ملتهب و قرمز رنگ مشاهده می شوند ضایعات وقتی رشد کردند از سطح پوست به واسطه داشتن پایه بالاتر قرار می گیرند سطح آن ها به شدت دارای چین و چروک شده و ضایعات گل کلمی پدید می آورند که اصطلاحا به آن ها ضایعات گل کلمی می گویند. برای نمونه برداری از سطح ضایعات نمونه برداری صورت گرفته و با KOH 10 درصد به صورت آزمایش مستقیم مورد مطالعه قرار می دهیم ، در مواقعی با ادامه رشد ضایعات بافت های زیرین نیز درگیر شده و اسپورهای قارچی تغییر شکل میدهند و به یک گرانول حجره دار (خانه خانه) تغییر شکل پیدا می کنند. همچنین این حجره ها برای تقسیمات داخل سلولی که اصطلاحا به آن Scleorotic Body گویند در بافتها مشاهده می شود ، رنگ این ضایعات قهوه ای است و تنها مختص این بیماری است.
چنانکه می دانیم برای تعیین نوع قارچ از عناصر قارچی بر روی محیط کشت داده و در 25 درجه سانتیگراد گرما گذاری می کنیم پس از تهیه لام مناسب و مشاهده دستگاه زایشی قارچ آنرا می توان شناسایی نمود.
آمفوترپسینB و فلوسیتوزین به نحو مطلوبی باعث از بین رفتن این ضایعات شده و حتی از مشتقات آزول هم می توان استفاده نمود مثل : فلوکونازول که درمان رضایت بخشی را ایجاد می کند.
بیماری های احشایی ( Systemic mycosis ، Deep mycosis، Disseminated mycosis)
بیماری های قارچی احشایی توسط دو دسته از قارچ ها می توانند ایجاد شوند. دسته اول قارچ های ساپروفیت(گندروی) که انتشار جهانی دارند و سیر بیماری به میزان سطح ایمنی میزبان وابسته است و از طرفی افراد مبتلا به این بیماری بعد از بهبودی مصونیت و ایمنی کامل علیه این گونه بیماری را دریافت نمی کنند.
دسته دوم که سبب بروز بیماری احشایی می شوند The pathogenic fungi(قارچ های حقیقی بیماری زا) است. این گروه تمام قارچ های دی مورفیک را شامل می شود. این قارچ در طبیعت و بر روی محیط S در دمای 25 درجه به صورت رشته ای هستند ولی در محیط غنی شده مثل: Blood Agar یا B.H.I در درجه حرارت 37 درجه به صورت مخمری رشد می کنند. در تبدیل فرم رشته ای به مخمری عواملی دخیل هستند که عبارتند از : 1) حرارت : به همین دلیل به قارچ های دی مورفیک قارچ های حرارتی هم می گویند.
2) وجود گاز CO2 3) وجود اسید آمینه سیستئین
تبدیل شدن فرم رشته ای به مخمری دشوار است لذا یکی از روش های مناسب جهت تبدیل اشکال رشته ای به مخمری تهیه سوسپانسیون مناسبی از فرم رشته ای است که آن را به صورت IP داخل صفاقی تزریق می کنیم. به مدت دو هفته حیوان را در قفس نگه داشته تا علائم بیماری بروز کند و در این مدت اندام های حیوان آلوده شده و مملو از قارچ های مخمری خواهد بود. این قارچ ها به صورت اسپورزایی تکثیر می شوند و در نواحی خاصی عموما شیوع دارند. از طرفی در افراد مبتلا به این قارچ ایمنی و مقاومت خوبی به وجود می آید. پیش آگاهی این بیماری مفید بوده و سیر بیماری ضعیف و ملایم و خود بهبود شونده هستند و جهت ابتلا به اینگونه قارچ ها نیازی نیست که میزبان دارای فاکتورهای زمینه ای باشد.
انواع قارچ های ساپروفیت که می توانند ایجاد بیماری احشایی یا سیستمیک کنند :
Aspergilusis A. Fumigatus
Cryptococosis A. Flavus
Saprophytic fungi Candidasis A. Niger
Mucormycosis A. clavatus و. . .
آسپرژیلوزیس : توسط انواع قارچ آسپرژیلوس مثل : فومیگاتوس ، فلاووس ، نایجر و . . . ایجاد می شود از لحاظ بیماری زایی 90 تا 95 درصد بیماری های آسپرژیلوزیس مربوط به آسپرژیلوس فومیگاتوس می باشند به نحوی که امروزه دانشمندان این قارچ را به عنوان یک قارچ پاتوژن محسوب می کنند. اشکال مختلفی از این بیماری در حیوانات مختلف و انسان ایجاد می شود که معمولا یا به صورت مهاجم و یا به صورت سم زا هستند و یا حتی می توانند آلرژیک باشند. آسپرژیلوس در طیور هم می تواند اتفاق بیافتد.
آسپرژیلوزیس در طیور : انواعی از آسپرژیلوس ها می توانند در طیور باعث بیماری شوند. طریقه انتقال این عفونت قارچی از طریق راه تنفسی و دستگاه تنفس است. بدیهی است که در این صورت عفونت های ریوی شایع تر از سیر بیماری ها و علائم بیماری خواهند بود. پرندگان جوان حساسیت بیشتری نسبت به موارد این بیماری دارند و علائم به صورت عصبی ، چشمی ، گوارشی ، جلدی و سیستمیک در ایران گزارش شده است لازم به ذکر است قبل از بروز تمامی فرم های بیماری ، فرم ریوی اتفاق می افتد. در سال 1962 اولین اپیدمی از این قارچ در ایران گزارش شده است علاوه بر آسپرژیلوس قارچ های موکور ، رایزپوس ، پنی سیلیوم و Scopulariopsis هم می توانند سبب بیماری در طیور شوند. مرغ و خروس ، بوقلمون و قناری و بلدرچین فرم ریوی بیماری بسیار شایع تر است در آن ها جهت ایجاد بیماری فاکتورهای زمینه ای مهم هستند که عبارتند از : 1) سن : در طیور جوان به ویژه جوجه های 3-1 روزه بیماری را به صورت حاد می گیرند ولی در طیور بالغ به صورت فرم مزمن بروز میکند به این علت که در مقابل قارچ ها بالغین مقاومت تدریجی و نسبی دارند. این بیماری در طیور با تراکم بالا در واحد سطح و جایگاهی که نور مناسب خورشید نداشته باشد از شیوع بیشتری برخوردار است ؛ این بیماری در پرندگان وحشی هم گزارش شده است.
2) گرما : از فاکتورهای بسیار مهم بوده و باعث ایجاد شرایط رشد و تکثیر سریع قارچ ها می شود. اسپورها در کف بستر معلق هستند و از طریق استنشاق انتشار می یابند و وارد بدن پرنده شده و باعث بیماری می شوند همچنین گرما باعث کاهش کیفیت پوسته تخم مرغ ها می شود و در این صورت اگر اسپور بر روی تخم مرغ قرار گیرد قادر به نفوذ به داخل تخم مرغ می گردد.
3) تهویه نامناسب : سبب ازدیاد عناصر قارچی و اسپورها می شود که در ابتلای طیور به بیماری آسپرژیلوس بسیار مهم است. در مواقعی هم که تخم مرغ ها ترک داشته باشند و یا شکسته باشند ، قارچ می تواند وارد تخم مرغ شده و به شدت تکثیر پیدا کند و در داخل تخم مرغ تشکیل کلونی سبز رنگی بدهد. اگر تعداد این اسپورها زیاد باشد باعث مرگ جنین خواهد شد ولی اگر مقدار این اسپورها زیاد نباشد که جنین را از بین ببرد در این صورت جنین به دنیا آمده در حالیکه میلیاردها اسپور در سطح بدنش می باشد. با خشک شدن جوجه و حرکت آن اسپورها به اطراف منتشر شده و تولید بیماری میکنند در جوجه های 3-1 روزه با تلفات زیادی همراه است. (50-10 درصد)
علائم تنفسی این بیماری شامل تنفس کوتاه – تنفس سطحی ، سریع و کند – عدم تمایل به آب – ضعف شدید – اشکال در بلع و اسهال در جوجه ها است. در مواردی هم چشم ها آلوده می شوند و به شدت بیماری می افزایند. فرم تنفسی بیماری مزمن در گله های مسن دیده می شود و علائم شامل بی اشتهایی و اشکال در بلع و کاهش تولید تخم مرغ خود را بروز می دهد چون علائم واضح نیست بیماری تشخیص داده نمی شود و شامل خسارات زیادی می شود.
کالبدگشایی : مشاهده گرانول های متعدد در پارانشیم ریه که تعدادشان زیاد است و از لحاظ اندازه کوچک هستند گاهی به هم می چسبند و گرانول های بزرگتری پدید می آورند اگر نمونه با KOH 10 درصد آزمایش مستقیم شود عوامل قارچی ساپروفیت به راحتی قابل مشاهده هستند که ممکن است با قارچ های ساپروفیت در طبیعت اشتباه بگیریم لذا یکی از بهترین روش های تهیه از پارانشیم ریه است که مشاهده رشته های میسیلیوم دوشاخه یا Dictomos می باشد که حمله قارچ آسپرژیلوس به ریه و ایجاد بیماری آسپرژیلوزیس را اثبات می کند.
آسپرژیلوس نشخوارکننده : عامل ایجاد کننده این بیماری نوع آسپرژیلوس فومیگاتوس می باشد. ابتلا به عفونت از طریق استنشاقی و استنشاق کنیدی ها اتفاق می افتد به همین دلیل قارچ در ریه نشخوارکننده کلونیزه شده و کانونهای عفونت و التهاب را به وجود می آورد در صورتی که گاو دچار فقر غذایی و کاهش سطح ایمنی بدن باشد (ارثی و اکتسابی) به کمک آنزیم الاستاز ، الاستین عروق را هضم و وارد خون می شود. در گاو آبستن از طریق جفت وارد جنین شده در این حالت قارچ در مایع جنینی دیده شده و مایع به صورت غلیظ مشاهده می شود و دانه های پر مانندی در داخل مایع دیده می شود که همان اجتماع عناصر قارچی در کونیدیهاست. همچنین بر روی جنین لکه های خاکستری دیده شده که محل کولونیزه شدن قارچ است از طرفی در بهاربند آلوده و بدون تهویه قارچ وارد کارتینه ها شده و ورم پستان می دهد که با کاهش تولید شیر همراه است. زمانی وضع وخیم تر می شود که ورم پستان باکتریایی استفاده شود و درمان آنتی بیوتیکی صورت گیرد در این صورت فضا برای رشد بیشتر قارچ ها فراهم می شود.
در میزبان هایی که سیستم ایمنی آن ها ضعیف است یا سرکوب ایمنی دارند (توسط کورتون ها) آسپرژیلوزیز سیستمیک ایجاد می شود که باعث آلودگی ریه ها ، دستگاه گوارشی ، آلودگی های جلدی و همچنین آلودگی چشم به صورت ثانویه اتفاق می افتد. برای مهار این آلودگی استفاده از آمفوتریسینB و فلوسیتوزین به صورت توام نتایج رضایت بخشی داشته است و اما گزارشات حاکی از این است که استفاده از فلوکونازول می تواند موثر باشد.
بیماری کریپتوکوزیس Cryptocosis :
که توسط کریپتوکوزیس نئوفورمنس اتفاق می افتد. این قارچ در بدن میزبان و روی محیط های کشت قدرت ایجاد میسیلیوم کاذب را ندارد تنها مخمری است که می تواند در بدن انسان و در محیط کشت کپسول تولید کند. کپسول تولید شده پلی ساکاریدی بوده و خاصیت آگونیستی داشته و از عوامل و فاکتورهای حدت و بیماری زایی قارچی به حساب می آید. زیستگاه این قارچ مدفوع و چینه دان کبوتر می باشد و گاهی در پرنده های دیگر هم دیده می شود ولی به عنوان مخزن کبوتر مطرح است. چون مدفوع کبوتر دارای کراتین زیادی است و این مخمر جهت رشد و نمو نیازمند کراتین می باشد. در دمای 37 درجه رشد می کند و ایجاد بیماری می نماید . این مخمر بسیار حساس به گرما می باشد. در داخل بدن کبوتر که دمای 40 درجه دارد بیماری زایی نمی کند از طرفی در بدن کبوتر میزان زیادی آهن وجود دارد که مانع تولید کپسول در این قارچ می شود. دانشمندی به نام آلیس در تحقیقات خود نوعی از این قارچ را اکالیپتوس به دست آورد. Ocaliptus Camaldulensis نوع خاصی از قارچ را یافت که از نظر بیماری زایی و نحوه ایجاد بیماری و علائم بیماری با نوع قبلی تفاوت چندانی ندارد و اما زیستگاه کاملا متفاوتی دارد و این نوع را Cryptococos gatti نامید امروزه عقیده بر این هست که این دو نوع از قارچ در واقع 2 واریته از قارچ نئوفورمنس هستند.
در بررسی سرولوژیکی مشخص شده کریپتوکوک نئوفورمنس 3 سروتیپ به نام های A ، D، AD دارد. و همچنین …………………..دارای 2 سروتیپ B و C هست زمانی که این قارچ در طبیعت است کپسول قطر خود را از دست می دهد و به صورت لایه ی نازک در می آید. پس با سرعت بیشتری قابل انتقال است. از طریق دستگاه تنفس باعث ایجاد ذات الریه می شود و در میزبان های واجد شرایط (دارای فاکتور زمینه ای) بعد از رشد و تکثیر وارد خون شده و در اینصورت تمایل زیادی به وارد شدن به اعصاب مرکزی می شود و نهایتا ایجاد مننژیت می شود به علت اینکه ساختمان کپسول پلی ساکاریدی است لذا کلونی های حاصله روی محیط موکوئیدی یا مخاطی هستند. مشخصات این است که زمانی روی محیط های شیبدار در لوله ی آزمایش کشت شود بعد از رشد کلونی ، کلونی ها حرکت کرده و پایین لوله جمع می شود.
این قارچ مخمری علاوه بر حساسیت زیاد به نور به سیکلوهگزامین نیز بسیار حساس است در خاک های معمولی به ندرت وجود دارد چون در خاک آمیبی به نام Acantameaba polyphaga وجود دارد که باعث بلع و هضم این مخمر می شود. تمام بیماری های حاصل از کریپتوکوکوزیس در حیوانات ، در فرم استخوانی و همچنین آلودگی ثانویه چشم و کریپتوکوکوزیس جلدی نشان داده شده همگی ابتدا کانون اولیه آنها ریه بود و با جایگزینی عفونت در ریه در بدن پخش شده و در قسمت های مختلف جایگزین شده اند و بر روی پوست در انسان ضایعات ژلاتینی ایجاد می شود. در صورتی که وضعیت ایمنی میزبان مناسب باشد ضایعات ریوی به مرور زمان کلسیفیه می شوند و به تدریج سلول های قارچی از بین رفته و یک خود بهبودی در دام و میزبان ایجاد می شود ؛ بعد از جریان خون این قارچ گرایش به CNS دارد. ثابت شده است که در دستگاه عصبی مرکزی اسید آمینه آسپراژین و دوپامین وجود دارد که از فاکتورهای رشد بسیار مهم این قارچ می باشد. از طرفی این قارچ دارای آنزیم پنولواکسیداز می باشد لذا در داخل بدن ترکیبات فنلی را تحت تاثیر قرار می دهد و ملانین تولید می کند.
ملانین هم از فاکتورهای حدت و بیماری زایی محسوب می شود همچنین این مخمر دارای آنزیم اوره آز می باشد به کمک اوره آز مولکول های اوره را شکسته و تبدیل به آمونیاک می کند. آمونیاک حاصله باعث کاهش غلظت سیستم کمپلمان شده و لذا احتمال از بین رفتن قارچ کاهش می یابد. بیماری حاصله به صورت حاد – تحت حاد – مزمن ایجاد می شود که بستگی به میزان سطح ایمنی بدن میزبان دارد. از زمانی که در ریه جایگزین شود و به عنوان کانون اولیه ایجاد عفونت کند تا زمانی که به مننژ رسد و ایجاد مننژیت کند گاها تا چند سال طول می کشد. میزان مرگ و میر در بیماری مننژیت بسیار بالاست و علائمی مانند سردرد شدید ، تب بالا ، سفتی عضلات گردنی و استفراغ های جهشی ایجاد می شود. در انسان موارد زیادی از این بیماری به فرم جلدی گزارش شده است. با ایجاد برجستگی و ندول ضایعات حاصله در راس زخم نکروزه می شود در این صورت ممکن است با بیماری شاربن اشتباه شود. آلودگی چشمی سبب کراتیت می شود و ممکن است این قارچ به صورت مستقیم همراه گرد و خاک وارد چشم شده و مثلا بر روی خراش ایجاد شده در قرنیه قرارگیرد در این صورت رشد کرده و گاهی درگیری و ابتلا چشم به صورت ثانویه اتفاق می افتد کریپتوکوکوس وارد جریان خون شده و از آن طریق در چشم ایجاد عفونت می کند همچنین موارد متعددی از ایجاد ورم پستان توسط این قارچ وجود دارد جهت شناسایی قارچ نمونه معمولا خلط و مایع مغزی نخاعی است. نمونه CSF به مدت 15 تا 20 دقیقه با دور 1500 سانتریفیوژ شده و سپس مایع رویی را حذف کرده و از رسوب حاصله به روش رنگ آمیزی منفی لام تهیه شده و در اطراف این قارچ کپسول قطور و شفاف دیده می شود. از طرفی با تهیه لام مستقیم از نمونه و مشاهده ی قارچ در زیر میکروسکوپ سلول های مخمری کروی یا بیضی شکل بدون جوانه یا جوانه دار با جوانه هایی که به سلول مادری اتصال نقطه ای دارند و محل اتصال این جوانه به سلول مادری بسیار باریک است و در واقع در شناسایی مخمر موثر می باشد. در صورتی که مخمر مورد نظر را بر روی محیط کشت اختصاصی کشت دهیم در این صورت بر روی محیط کلونی قهوه ای ایجاد می کند. چون این قارچ دارای آنزیم فنول اکسیداز است و با استفاده از فنول های محیط می تواند ملانین تولید کند و ملانین تولید شده در دیواره مخمر ها رسوب کرده و از اجتماع میلیاردها سلول قارچی که یک کلونی را تشکیل میدهند به رنگ قهوه ای دیده می شوند. کپسول در این قارچ باعث اختلال عمل فاگوسیتوز می شود و درمان در این قارچ استفاده از آمفوتریسین می باشد.
بیماری Candidasis کاندیدازیس : که توسط قارچ کاندیدا آلبیکنز ایجاد می شود.
عوامل ایجاد کننده این بیماری در مواردی منشا آندوژنی دارند و به عنوان فلور طبیعی در بدن به سر می برند مانند کاندیدا آلبیکنز و اما تعدادی از آنها در طبیعت به سر برده و منشا اگزوژنی دارند.
از میان مخمر های ذکر شده نوع بیماری زای موجودات کاندیدا آلبیکنز است اما گزارشاتی مبنی بر بیماری توسط سایر کاندیداها به ویژه کاندیدا تروپیکالیس در ایجاد بیماری ورم پستان در گاو ها دخالت دارد. آلبیکنز در داخل بدن انسان به صورت فلور نرمال و به عبارتی در تعادل با میزبان وجود دارد و فاکتورهای زمینه ساز باعث ایجاد بیماری توسط این قارچ می شود فاکتورهای مختلفی در بروز بیماری و ضایعات توسط این قارچ می باشد که شامل 1) سن : (هر چه پایین تر آلودگی بیشتر) و چون توان دفاعی خوب شکل نگرفته است به صورت بیماری برفک در مخاطات بدن به ویژه در داخل گلو ، سقف دهان روی لوزه ها و زبان یک غشاء کاذب قطور سفید مایل به کرم ایجاد می شود که برداشت نمونه از این غشاء راحت صورت می گیرد اما بعد از نمونه برداری در آن قسمت ترشح زیادی ایجاد می شود. در افراد مسن و پیر و آنهایی که مبتلا به فقر غذایی و ویتامین هستند و یا بیماری هایی دارند که منجر به کاهش سطح ایمنی بدن می شود لذا ضایعاتی جلدی با مخاطی به وجود آورده اما بیماری که در این افراد مهم است بیماری perlash یا ترک گوشه لب می باشد که در یک طرف اتفاق می افتد ولی گاهی در هر دو طرف هم دیده می شود این ترک ها عمیق هستند و ترشح دار هستند به حالت مزمن در آمده و درمان پذیر نیستند.
2) جنس : هر دو جنس نر و ماده به یک میزان حساس هستند اما مشخص شده که برخی از هورمون ها مثل استروژن و پروژسترون رشد کاندیدا را تحریک می کند.
3) تغذیه : مواد غذایی و جیره غذایی که کربوهیدرات بیشتری دارند احتمال کاندیدیاز گوارشی را افزایش می دهد . فقر آهن در غذا سبب فرم جلدی و مخاطی بیماری می شود. در افرادی که پاسخ ایمنی غیر اختصاصی تحت تاثیر قرار می گیرد بر عملکرد نوتروفیل ها و ماکروفاژها تاثیر گذاشته و از بین بردن سلول های قارچی را سبب می شود.
4) رطوبت : در رطوبت بالا باعث سهولت کلونیزه شده به ویژه در سوختگی ها که پوست از بین رفته است کلونیزه شدن مخمر به راحتی امکان پذیر است. بسته به محل که قارچ قرار می گیرد نمونه های ارسالی متفاوت هستند. نمونه ها ابتدا آزمایش مستقیم که در این صورت در زیر میکروسکوپ با عدسی 40 سلول های کروی – بیضی جوانه دار یا بدون جوانه دیده می شود که به راحتی با سایر مخمرها قابل اشتباه است لذا مقداری از کلونی مخمر را وارد لوله آزمایش حاوی سرم انسانی یا خرگوش می کنند و به مدت 4 تا 6 ساعت در انکوباتور قرار می دهند پس ابتدا سرم انسان به صورت استریل تهیه شده و در لوله تقسیم می شود و به مدت 4 تا 6 ساعت گرماگذاری می کنیم در این صورت سلول های مخمری جوانه زده و این جوانه ها طویل شده و لوله های کوتاهی را ایجاد کرده که به آنها جرم تیوپ هم گفته می شود که از اختصاصات این قارچ است چون سایر کاندیداها فاقد این توانایی هستند از طرفی هرگاه مخمر را بر روی محیط اختصاصی Cornmeal Agar کشت دهیم بعد از 48 تا 72 ساعت در داخل محیط رشد کرده و کلونی به وجود می آید که حاوی مخمرها جوانه دار یا بدون جوانه هستند به اضافه میسیلیوم کاذب ایجاد می کند همچنین همزمان قادر به ابجاد کلامیدوکنیدیا نیز می باشد. در صورتی که کاندیدا تروپیکالیس بر روی همین محیط رشد کرده سلول های مخمری و میسیلیوم کاذب میدهند اما قادر به ایجاد کلامیدوکنیدیا نیستند و اما بقیه خانواده کاندیدیا بر روی محیط رشد کرده و کلونی هایی ایجاد می کند شامل سلول های مجتمع در کنار هم و در زیر میکروسکوپ به صورت کروی یا بیضی شکل دارای جوانه یا فاقد جوانه دیده می شود.
کاندیدا آلبیکنز در ایجاد عفونت ناخن دخالت دارد و تفاوت آن با ایجاد آن در درماتوفیت ها این است که درماتوفیتها آلودگی محدود به صفحه ناخن می شود در صورتی که در این آلودگی علاوه بر صفحه ناخن بافت های اطراف ناخن را به شدت آلوده و ملتهب می کند. با این فرم بیماری paronychia گفته می شود. در رابطه با آلودگی مخاطات توسط این قارچ در انسان و برخی حیوانات مثل اسب واژینت کاندیدایی هم ایجاد می شود و گزارش شده است و ورم پستان هم ایجاد میکند. تست های سرولوژی هم مانند الایزا و ایمنوفلورسانس غیر مستقیم موثر هستند. جهت درمان کاندیدیازیز جلدی قطره نیستاتین – کلروتیمازول و کتوکونازول و در شکل سیستمیک آمفوتریپسین B و فلوکونازول اثر گذار هستند.