تارا فایل

تحلیل موزه یهودیان برلین


موزه یهودیان برلین

موزه یهود برلین یکی از جالب توجه ترین موزه های ساخته شده در دنیاست که به واقعه هولوکاست نگاهی متفاوت دارد. این موزه توسط معمار لهستانی، دانیل لیبسکیند، ساخته شده است
معمار موزه برلین

گفتگو و کشمکش در مورد ساخت و گسترش موزه یهود دربرلین سال ها به طول انجامید و طی این مدت بسیاری از کارشناسان خبره در مورد مفهوم و نتیجه ساخت چنین بنایی بحث و گفتگو کردند. نتیجه این مذاکرات برگزاری مسابقه ای در سال ۱۹۸۸ بود که برنده آن دانیل لیبسکنید معرفی شد. معمار برجسته ای که در سال ۱۹۴۶ در لهستان به دنیا آمد و ساخت بخش الحاقی موزه یهود برلین از مهم ترین آثار او به شمار می رود

موزه یهود برلین که در سال ۲۰۰۱ در معرض عموم قرار گرفت، نشان دهنده ی تاریخ اجتماعی، سیاسی و فرهنگی یهودیان از صده چهارم میلادی تا قرن حاضر در آلمان است. برای اولین بار است در آلمان انعکاس هولوکاست پس از جنگ جهانی دوم با صراحت و یکپارچگی نشان داده می شود. 
سال تاسیس موزه

دانیال لیبسکند برای طراحی این مجموعه به مظاهر و نشانه های بارز زندگی یهودی ها توجه کرده است. وی این مظاهر را به صورت شکل های هندسی زاویه دار طراحی کرده است که به آنها عبارت «ماتریس خرد ستیزی» نسبت می دهد. به همین دلیل ساختمان جدید و الحاقی موزه در تضاد کامل با ساختمان قدیم موزه است. این تضاد به نوعی نمایان گر مفاهیمی چون جنگ و صلح، ظلم و ظالم، شکست و پیروزی و… است
ایده طرح

کانسپت طرح
ستاره داوود یا همان مهر سلیمان؛ ستاره ای که جنبه های مکمل مختلفی را نشان می دهد. مثلث سر بالا نماد آتش و در عین حال نماد انسانی است که در جهت کائنات فعال و در جهت زمین منفعل است. مثلث سرپایین را انسانی می دانند که در جهت زمین فعال و در جهت آسمان منفعل است. فرم ساختمان همچون ستاره داوودی است که در هم ریخته شده است. ایده شکستن نشان یهود، ایده ای است که قبل از هر چیز به هویتی فاقد تفکر ارزشمند اشاره داشته و نشان از نگرشی چند بعدی دارد. نگرشی که از دید آن، چه ظالمی که کورکورانه ظلم می کند و چه مظلومی که کورکورانه دفاع می کند، هر دو متعلق به چرخه ای فاجعه بارند. به همین دلیل در کمال شگفتی در موزه یهود برلین آلمان هیچ نشانی از ضدیت با نازیسم به چشم نمی آید.

ساختمان، شخصیتی زخم خورده و آرام دارد. لیبسکیند در طراحی بنا سعی کرده است کانسپت های زیادی را پیاده کند، اما یکی از جالب تربن آنها، کانسپت نما است. نمای ساختمان پر است از خطوط عمودی، افقی و مورب تو خالی که در نگاه اول بیننده فکر می کند که این خطوط بدون هدف طراحی شده است، اما این گونه نیست.

لیبسکیند برای طراحی این خطوط از اپرای "موسی و هارون"، اثر آرنولد شونبرگ، الهام گرفته است. شونبرگ از سال ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۲ به نگارش اپرای سه پرده ای "موسی و هارون" پرداخت، ولی هیچ گاه نتوانست پرده سوم را به پایان برساند و اپرا ناتمام ماند و این ناتمامی در فرم کلی بنا دیده می شود (انگار فرم زیگزاگ بنا قرار است تا بی نهایت ادامه یابد، اما در یک نقطه قطع شده است) و البته در نقل قولی دیگر آمده است که این خطوط روی بنا الهام گرفته از نقشه برلین و نشان دهنده محلات یهودی نشین است

شکاف ها در متن فرم موزه به شدت تاویل پذیرند و به سبب نا آشنا و متعارف بودنشان هراس انگیزند، گویی مخاطبان نباید از روزنه های آشنا و متعارف به جهان بیرون بنگرند که این خود مفهمومی استعاره آمیز است. همین هراس برای انسان امروزی که بااطمینان به دور از هیچ ترسی به بالا رفتن آسانسورها و جت ها اعتماد می کند، کافی است.

لیبسکیند در ساختار سیرکولاسیون موزه، سه مسیر را طراحی کرده است. این مسیرها از سه مفهموم ویرانی (مرگ)، سرگردانی (تبعید) و وجود (تداوم) سرچشمه می گیرند که همواره با زندگی یهودیان آلمان پیوند داشته اند. هیچ کدام از دو مسیر اول به فضاهای نمایشگاهی نمی رسند، تنها مسیر سوم یا همان وجود، به گالری ها منتهی می شود.
مسیر ویرانی به برج هولوکاست می رسد، حجمی عظیم، تهی و بتنی که دیواره های آن با شکافی در سقف اندکی روشن می شوند. کف این قسمت پوشیده از صورتک های چدنی است که بازدیدکنندگان ناگریز از راه رفتن روی آنها هستند و با پا نهادن روی آنها صدایی دردناک همچون جیغ انسان به گوششان می رسد. این فضای تهی (وید) در میان راهروهای زیگزاگی یکی از جالب توجه ترین فضاهای موزه است.

پلان همکف

پلان طبقه اول و دوم

سایت پلان


تعداد صفحات : 17 | فرمت فایل : ppt

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود