تارا فایل

تحقیق و پژوهش اصول و مفاهیم حسابداری و مفهوم استهلاک در حسابداری




بسم الله الرحمن الحیم

موضوع:
اصول و مفاهیم حسابداری و مفهوم استهلاک در حسابداری

پاییز 96

فهرست
تعریف حسابداری 4
مفاهیم اساسی حسابداری و گزارشگری مالی: 4
معادله اساسی حسابداری 7
جریان اطلاعات در سیستم حسابداری 9
سند حسابداری 9
دفتر روزنامه 9
دفتر کل 10
تراز آزمایشی 10
تاریخچه 11
مراحل 13
به طوری که از تعریف فن حسابداری بر می آید این فن دارای ۴ مرحله می باشد: 13
مفاهیم اصلی حسابداری 13
رابطه (اتحاد) اساسی حسابداری 13
تعریف دارایی 14
تعریف بدهی 15
تعریف سرمایه 15
تئوری حسابداری 15
اهداف گزارشگری مالی 15
ویژگی های گزارش های مالی (خصوصیات کیفی اطلاعات مالی مفید 16
مربوط بودن 16
اتکا پذیری 16
قابل مقایسه بودن 16
قابل فهم بودن 16
محدودیت های اثر گذار بر گزارش ها مالی 17
غلبه منافع گزارش به هزینه آن 17
مفروضات حسابداری 17
فرض واحد پول 18
اصول حسابداری و استانداردها 18
لزوم اجرای آموزش حسابداری 18
استانداردهای بین المللی آموزش حسابداری 19
استاندارد بین المللی آموزش حسابداری 19
آموزش حسابداری از راه دور چیست؟ 22
داستان حسابداری کاربردی 23
ترازنامه 23
نکات مهم: 24
حسابداری در ایران 24
تعریف استهلاک 24
چه تفاوتی بین استهـلاک دارایی های مالی و فیزیکی وجود دارد؟ 26
تعریف حسابداری از استهلاک چیست؟ 27
حسابداری استهلاک چیست؟ 27
در واقع استهلاک از دو طریق بر صورت سود و زیان اثر می گذارد: 27
انواع استهلاک : 27
علل استهلاک: 28
برآورد استهلاک: 29
عوامل تعیین هزینه استهلاک: 29
ثبت استهلاک 30
روشهای استهلاک 31
روشهای استهلاک را می توان به شرح زیر طبقه بندی کرد: 31
روشهای محاسبه استهلاک در حسابداری 33
روشهای محاسبه استهلاک را می توان به شرح زیر طبقه بندی کرد: 33
هزینه استهلاک، 34
استهلاک(Depreciation) 35
حسابداری استهلاک چگونه است؟ 36
استهلاک از نظر قانون مالیات مستقیم 37
نحوه محاسبه هزینه استهلاک 37
روشهای استهلاک: 38
عوامل تعیین هزینه استهلاک: 54
در مورد حسابهای دارایی اصول زیر رعایت می شود: 55
روشهای شتابدار استهلاک یا روشهای هزینه کاه(Decreasing charge method) 60
روش مجموع سنوات: 61
روش مانده نزولی ( Declining-Balance Method) 61
محاسبات هزینه استهلاک به روش نزولی با استفاده از فرمولها: 62
منابع 63

تعریف حسابداری
عبارت است از یک سیستم اطلاعاتی که از طریق شناسایی، ثبت ، طبقه بندی ، تلخیص و گزارشگری رویداد های مالی، اطلاعات لازم را در اختیار استفاده کنندگان از اطلاعات حسابداری قرار می دهد. استفاده کنندگان اطلاعات حسابداری ، طیف وسیعی را تشکیل می دهند وبه طور ی کلی آنها را می توان به دو دسته 1- تصمیم گیرندگان درون سازمانی و2- تصمیم گیرندگان برون سازمانی ، تقسیم نمود.
تصمیم گیرندگان درون سازمانی : شامل مدیران اجرایی می توان نامید که اطلاعات حسابداری را برای برنامه ریزی ، کنترل ، هماهنگی و تصمیم گیریهای لازم برای عملیات موسسه ، مورد استفاده قرار می دهند. گزارش هایی که تصمیم گیرندگان درون سازمانی مورد استفاده قرار می دهند ، معمولاً تفصیلی و در بر گیرندﺓ جزئیات مسائل می باشد . این گزارشها به طور معمول ، محصول سیستم های حسابداری بهای تمام شده و حسابداری مدیریت است.
استفاده کنندگان برون سازمانی : شامل طیف گسترده ای می باشد که از جمله آنها می توان سهام داران ، سرمایه گذاران بالقوه ، بانک ها و موسسات اعتباری ، تحلیل گران مالی و اقتصادی ، اتحادیه های کارگری و مراجع مالی و اقتصادی دولتی رانام برد.
مفاهیم اساسی حسابداری و گزارشگری مالی:
ماهیت حسابداری : حسابداری که اغلب زبان تجارت خوانده می شود روش هایی است قرار دادی که توسط کار شناسان و استادان حسابداری ویا انجمن های حرفه ای حسابداران تدوین گردیده بتدریج مورد قبول همگان قرارگرفته است وقابل تغییر و تصحیل می باشد. در حسابداری ما بنیان گذاری یک مجموعه ضوابط و قراردادها می خواهید اطلاعات لازم رابرای حل مسئله های یک موسسه بدست آوریم.
حسابداری مانند سایر دانش های بشری بر مفاهیم مفروضات واصول تحت عنوان مفاهیم اساسی و گزارش گری مالی شناخته می شود در مورد طبقه بندی مفاهیم اساسی حسابداری اتفاق نظر وجود ندارد اما طبقه بندی که بیشتر از همه متداول به صورت زیر می باشد.
مفروضات حسابداری منشا و شالدوﮤ اصول حسابداری و مبنای تهیه و تنظیم صورت های مالی واحد های اقتصادی را تشکیل می دهد. هر کدام از مفروضات حسابداری می تواند منشا یک یا چند اصل حسابداری باشد. مفرضات حسابداری به شرح زیر است:
1- فرض تفکیک شخصیت: بر اساس فرض تفکیک شخصیت ، برای هر موسسه شخصیتی مستقل از مالک (یا مالکان) آن و همچنین مستقل از سایر موسسات موجود در جامعه در نظر گرفته می شود.
2- فرض تداوم فعالیت: بدین معنی است که عملیات موسسه در آینده قابل پیش بینی تداوم خواهد یافت و قصد انحلال یا توقف فعالیت آن وجود ندارد. بدین معنی است که موسسه برای یک دوره زمان کافی برای اجرای عملیات ، انجام قرار دادها و ایفای تعهدات خود ، دوام و بقا خواهد داشت.
3- فرض دوره مالی: نتایج واقعی علملیات موسسه را فقط می توان در پایان اجرای عملیات آن و پس از وصول مطالبات، فروش دارائی ها و اجرای تعهدات و پرداخت بدهی ها به طور دقیق و قطعی تعیین کرد. اما استفاده کنندگان از اطلاعات مالی نمی توانند برای دریافت اطلاعات تا آن زمان تامل کنند.بنابراین عمر طولانی یک موسسات به دوره های زمانی مساوی کوتاهتر معمولاً یک ساله تقسیم می شود و برای هر دوره گزارشهای مالی جداگانه ارائه می شود به این دوره های زمانی اصطلاحاً دوره مالی یا حسابداری می گویند.
4- فرض یا مبنای تعهدی: فرض تعهدی یکی از زیر بنایی ترین و مهم ترین مفروضات حسابداری است. توسعه و گسترش حسابداری تا حد زیادی مدیون این فرض است.
بر اساس فرض تعهدی درآمدها به محض تحقق و هزینه ها به محض تحمیل ، بدون توجه به زمان دریافت یا پرداخت وجه نقد مربوطه شناسایی و ثبت می شوند.
5- فرض واحد پول: بدین معنی است که آثار و نتایج کلیه معاملات و عملیات مالی موسسه باید بر حسب پول، اندازه گیری و گزارش شود. از آنجا که پول وسیله مبادله و مقیاس مشترک اندازه گیری ارزش در کلیه مبادلات اقتصادی است، در حسابداری نیز معاملات و عملیات مالی و رویدادهای دارای اثر مالی بر حسب واحد پول عنوان مقیاس مشترک ، اندازه گیری و گزارش می شود.
ب) اصول حسابداری
قواعدی کلی است که حسابداران به عنوان مبنای اجرای کار در کلیه مراحل اجرای عملیات حسابداری مورد استفاده قرار می دهند و عبارتند از:
1- اصل بهای تمام شده،
2- اصل تحقق درآمد،
3- اصل تطابق هزینه ها با درآمدها،
4- اصل افشاء.
1- اصل بهای تمام شده تاریخی:
به موجب اصل بهای تمام شده ، تمام رویدادهای مالی به بهای تمام شده در تاریخ وقوع ثبت و در صورت های مالی منعکس می شوند و چنانچه بعداً ارزش پولی آنها افزایش یابد ، این افزایش شناسایی و ثبت نمی شود.
در به کارگیری این اصل ، بهای تمام شده دارایی ها بر اساس قیمت نقد ، یا معادل قیمت نقد اندازه گیری می شود.
2- اصل افشای حقایق:
اصل افشاء ایجاب می کند که کلیه واقعیت های با اهمیت مربوط به رویدادها و فعالیت های مالی موسسه به نحو مناسب و کامل افشاء شود. بر اساس این اصل باید تمامی اطلاعاتی که با نحوی می تواند در تصمیم گیری استفاده کنندگان از اطلاعات مالی تاثیرگذار باشد، افشاء شود. افشای اطلاعات می تواند در متن صورتهای مالی یا یاداشت های همراه آن صورت پذیرد.
3- اصل تحقق درآمد:
بر اساس اصل تحقق ، درآمدها بدون توجه به زمان دریافت وجه نقد مربوطه ، در زمان تحقق شناسایی می شوند ؛ معمولاً زمانی درآمد را تحقق یافته فرض می کنند که فرآیند کسب سود کامل یا حداقل قسمت اعظم آن کامل شده باشد.
فرآیند کسب سود عبارت است از: مجموعه ای از عملیات از خرید مواد اولیه و سایر عوامل تولید تا تبدیل آنها به کالای ساخته شده و نهایتاً فروش محصولات و دریافت وجه آنها در برمی گیرد.
اغلب هنگام فروش محصول ، فرآیند کسب سود را تکمیل شده می دانند ، بنابراین زمان تحقق درآمد را همان موقع فروش در نظر می گیرند.
4- اصل تطابق هزینه ها با درآمدها
بر اساس اصل تطابق برای اندازه گیری سود هر دوره باید هزینه های هر دو را با درآمدهای همان دوره مقابله نمود. به عبارت دیگر برای تعیین سود هر دوره باید هزینه هایی که برای کسب درآمدهای همان دوره تحمیل شده اند را از درآمدها کسر نمود. بنابراین به موجب اصل تطابق هرگاه درآمدی در صورت سود و زیان یک دوره منعکس می گردد و باید هزینه هایی که به آن درآمدها مربوط می شوند نیز در همان صورت سود و زیان منعکس گردند.
ج) میثاق ها یا اصول محدود کننده
میثاق ها کاربرد مفروضات و اصول حسابداری را در چهار چوب خاصی محدود می سازند. که عبارتند از:
1- میثاق فزونی منافع بر مخارج: هدف گزارش گری مالی فراهم کردن اطلاعات لازم برای تصمیم گیری است . امّا مخارج تهیه این اطلاعات نباید بر منافع آن فزونی یابند.
به عبارت دیگر فراهم کردن اطلاعات حسابداری باید مقرون به صرفه باشد.
2- میثاق اصل اهمیت:
به موجب اصل اهمیت در مورد مبالغ و اقلامی که بنابر وضعیت ، محیط و عملکرد موسسه ، جزئی و ناچیز محسوب می شوند ، می توان از اعمال دقیق اصول حسابداری خودداری کرد.
3- میثاق اصل محافظه کاری:
محافظه کاری بدین معنی است که در شرایط ابهام ، اعمال قضاوت برای انجام برآورد به نحوی صورت گیرد که درآمدها یا دارائی ها بیشتر از واقع و هزینه ها یا بدهی ها کمتر از واقع ارائه نشود.
4- میثاق خصوصیات صنعت:
خصوصیات ورویه های عملکرد در صنایع مختلف ممکن است، استثنائات خاصی را در مورد به کارگیری اصول ورویه های حسابداری توجیه کند.
ویژگیها و خصوصیات کیفی اطلاعات حسابداری
مهمترین این ویژگیها عبارتند از :
1- مربوط بودن
2- قابلیت اتکاء
3- قابلیت مقایسه
1- مربوط بودن: یکی از ویژگیهای کیفی و اساسی حسابداری است. ارائه اطلاعات مربوط ، تصمیم گیرندگان را در اخذ تصمیمات منطقی یاری می دهد و می تواند عاملی برای جلوگیری از بروز ابهام و سردرگمی در بررسی و مقایسه اطلاعات محسوب شود.
ویژگی مربوط بودن اطلاعات مالی مبتنی بر مفاهیم: اهمیت ، به موقع بودن، رُجحان محتوا بر شکل ، قابل فهم بودن و افشای کامل است.
رُجحان محتوا بر شکل: در حسابداری و گزارشگری های مالی بر محتوای اقتصادی عملیات ورویدادها تاکید می شود.
مانند: در تعریف دارایی ها به منافع آتی بیش از مالکیت قانونی اهمیت داده می شود.
2- قابلیت اتکاء : به اعتماد و اتکایی اشاره دارد که استفاده کنندگان برای اندازه گیری گزارش در صورت های مالی اساسی داشته باشند. نتایج اندازه گیری حسابداری هنگامی قابل اتکاء است که به طور صادقانه معرف ارزشهایی باشد که انتظار می رود یا در نظرات ارائه کنند.
3- قابلیت مقایسه: سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان ، امکانات و فرصت های سرمایه گذاری و اعطای اعتبار گوناگونی دارند. تصمیمات آنان نیز گاهی بر مبنای مقایسه عملکرد واحد تجاری مورد نظر در طول زمان و یا عملکرد چندین واحد تجاری برای دوره یا دوره های زمانی یکسان ، اتخاذ می شود. این مقایسه ها هنگامی مفهوم خواهد بود که اطلاعات ارائه شده کیفیت " قابلیت مقایسه " را دارا باشند. ویژگیهای " قابلیت مقایسه " مبتنی بر مفاهیم (1) رعایت یکنواختی یا ثبات رویه و (2) همسانی رویه ها است که به عنوان اجزاء یا ویژگیهای وابسته به "قابلیت مقایسه " مطرح است.
معادله اساسی حسابداری
فرض کنید قصد شروع فعالیتی را دارید. برای این منظور 000´000´10 ریال از وجه نقد مربوط به خودتان را در محل خاصی قرار می دهید. چون فکر می کنید مبلغ فوق برای انجام فعالیت مورد نظر کافی نیست ، مبلغ 000´000´5 ریال نیز از یکی از دوستان خود به عنوان قرض دریافت می کنید.
سرمایه = بدهی + دارائی

000´000´15 = 000´000´5 + 000´000´10

معادله اساسی حسابداری مبنا و شالوده سیستم حسابداری دو طرفه است. بر اساس این معادله می توان هر یک از معاملات و عملیات مالی و رویدادهای دارای اثر مالی را تجزیه و تحلیل و آثار آن را بر عناصر معادله تعیین کرد.
دارائیها ، بدهیها و سرمایه ، عناصر اصلی معادله اساسی حسابداری را تشکیل می دهند.
دارائیها:
اموال ، مطالبات و سایر منابع اقتصادی متعلق به یک موسسه که در نتیجه معاملات ، عملیات مالی یا سایر رویدادها ایجاد شده و قابل تقویم به پول و دارای منافع آتی است ، دارائی نامیده می شود. در صورتی می توان یک منبع اقتصادی را به عنوان دارائی موسسه تلقی کرد که دارای شرایط زیر باشد:
1- دارای منافع اقتصادی آتی بوده و جریان ورود آن منافع به داخل موسسه محتمل باشد.
2- بهای تمام شده دارائی برای موسسه به نحو اتکا پذیری قابل اندازه گیری و قابل بیان به پول باشد.
3- در نتیجه معاملات یا سایر رویدادهای گذشته به کنترل موسسه درآمده باشد.
بدیها:
تعهداتی که یک موسسه در مقابل اشخاص و موسسات دیگر دارد و از معاملات ورویدادهای گذشته ناشی شده است و باید از طریق پرداخت پول ، تحویل کالا، انجام دادن خدمات یا انتقال سایر اقلام دارایی تسویه شوند ، بدهی نامیده می شود.
از جمله اجزاء اصلی بدهی می توان به موارد زیر اشاره نمود:
1- حسابهای پرداختی: به بدهیهایی که در اثر خرید نسیه دارائیها یا دریافت نسیه خدمات ایجاد شده باشد و در قبال آن سند تجاری تسلیم نشده باشد ، حسابهای پرداختنی می گویند.
2- اسناد پرداختنی: بدهیهایی هستند که در قبال آنها اسناد تجاری نظیر سفته یا برات تسلیم طلبکار شده باشد.
3- پیش دریافت: به وجوه دریافتی از مشتریان قبل از تحویل کالا با ارائه خدمات ، پیش دریاف گفته می شود.
4- وام پرداختنی: مبالغی را که موسسه از اشخاص دیگر به عنوان وام دریافت می کند و تعهد می نماید که آن را در موعد معین یا به اقساط پرداخت کند، وام پرداختنی می گویند.
سرمایه:
حق مالی مالک یا مالکان یک موسسه نسبت به دارائیهای آن ، سرمایه نامیده می شود. در هر زمان با کسر کردن بدهیهای یک موسسه از دارائیهای آن ، مبلغ سرمایه بدست می آید.
در شرکتهای سهامی برای نشان دادن حق مالی مالکان یا سهامداران به جای واژه سرمایه از واژه "حقوق صاحبان سهام" استفاده می شود. سرمایه موسسه در هر زمان معادل آورده نقدی یا غیر نقدی مالک یا مالکان به علاوه تمامی سودهای مکتسبه موسسه به کسر زیان ها ، سودهای توزیع شده و برداشت مالک یا مالکان موسسه می باشد.
حسابداران معاملات و عملیات مالی را در مدارک حسابداری ثبت می کنند.
مدرکی را که برای ثبت افزایش ها و کاهش های هر کدام از دارائیها، بدهیها و سرمایه به کار می رود ، "حساب" می گویند.
حساب پایه اصلی هر سیستم حسابداری و وسیله ای است که اطلاعات مربوط به تغییرات هر یک از اقلام دارائی، بدهی و سرمایه در آن جمع آوری می شود.
جریان اطلاعات در سیستم حسابداری
اطلاعات مربوط به رویدادهای مالی پس از ورود به سیستم اطلاعاتی حسابداری و تجزیه و تحلیل و بیان به زبان حسابداری در سند حسابداری ثبت می شوند. پس از سند حسابداری، این اطلاعات در دفتر روزنامه ثبت و به دفتر کل منتقل می شوند.
به منظور از حصول اطمینان نسبی از ثبت و انتقال صحیح اطلاعات، به صورت دوره ای از مانده حساب های دفتر کل تراز آزمایشی تهیه می گردد.
سند حسابداری
بر اساس قانون مالیاتهای مستقیم سند حسابداری یا برگه حسابداری به شرح ذیل تعریف گردیده است:
" برگه یا سند حسابداری عبارت است از نوشته ای که در آن یک یا چند مورد از عملیات مالی و پولی و محاسباتی انجام شده با حسابهایی که حسب مورد بدهکار یا بستانکار گردیده تجزیه می شوند چنین مدرکی پس از امضاء مرجع ذیصلاح و صدور آن قابل ثبت در دفاتر معین و روزنامه و کل است. "
برای ثبت معاملات در سند حسابداری باید نام حسابهای بدهکار و بستانکار در هر معامله ای را تعیین کرد. نام حسابهای بدهکار و بستانکار از فهرست حسابهای موسسه بدست می آید. فهرست حسابها، صورت کاملی از نام و کد تمام حسابهایی است که مورد استفاده قرار می گیرد. نام و تعداد حسابها به حجم فعالیت و نوع معاملات و عملیات مالی شرکت بستگی دارد.
در تنظیم فهرست حسابها برای یک موسسه باید به نکات زیر توجه داشت:
1- نام هر حساب باید ماهیت آن را به روشنی مشخص کرد.
2- تعداد حسابها باید به تناسب نیاز های موسسه انتخاب شود.
3- حسابها باید به ترتیب باشد.
4- حسابها باید به ترتیبی شماره گذاری گردد که افزودن حسابهای جدید به فهرست حسابها امکان پذیر باشد.
دفتر روزنامه
بر اساس ماده 7 قانون تجارت، (( دفتر روزنامه دفتری است که تاجر باید همه روزه مطالبات، دیون و داد و ستد تجارتی و معاملات راجع به اوراق تجارتی وبه طور کلی جمیع واردات و صادرات تجارتی خود را به هر اسم و رسمی که باشد و وجوهی را که برای مخارج شخصی خود برداشت می کند در آن ثبت نماید.))
دفتر روزنامه باید دارای ستون های مناسب برای انتقال اطلاعات سند حسابداری به آن باشد. بنابراین دفتر روزنامه باید حداقل دارای ستون هایی برای درج شماره سند حسابداری تاریخ، شرح، مبلغ بدهکار و بستانکار هر رویداد باشد.
– در ستون " شماره سند حسابداری" یا شماره دفتر روزنامه باید شماره سند حسابداری که رویداد مربوطه در آن ثبت شده، نوشته شود.
– در ستون " تاریخ" باید تاریخ سند حسابداری که رویداد مربوطه در آن ثبت شده، نوشته شود.
– در ستون " شرح" ، نام حسابهایی که بدهکار یا بستانکار شده اند، به همان ترتیبی که در سند حسابداری آمده است نوشته شده می شود.
به علاوه پس از نوشتن نام حسابهایی که بدهکار یا بستانکار شده اند، شرح مختصری از رویداد مربوطه نوشته می شود.
– در ستون "عطف" شماره صفحه دفترکل که مبلغ مربوطه به آن صفحه منتقل شده نوشته می شود.
– در ستون "بدهکار" مبلغ بدهکار در همان سطری که حساب بدهکار در ستون شرح درج شده است ثبت می گردد.
– درستون "بستانکار" مبلغ بستانکار در همان سطری که حساب بستانکار در ستون شرح درج شده است ثبت می گردد.
دفتر کل
اطلاعات ثبت شده در دفتر روزنامه به نحوی طبقه بندی نشده اند که بتوان از روی آن اطلاعاتی مانند مانده هر یک از حساب ها را در هر مقطع تعیین کرد. لذا امکان تهیه صورت های مالی از روی دفتر روزنامه امکان پذیر نیست. از این رو دفتر دیگری به نام دفتر کل تهیه می شود.
در دفتر کل برای هر حساب صفحه (یا صفحات) جداگانه ای در نظر گرفته می شود و تمامی اقلام بدهکار و بستانکار هر حساب در صفحه مربوط به خود نوشته می شود.
دفتر کل باید حداقل دارای ستون هایی برای درج شماره صفحه دفتر روزنامه، تاریخ، شرح مبلغ بدهکار ، مبلغ بستانکار و مانده حساب در هر مقطع زمانی باشد.
تراز آزمایشی
در سیستم حسابداری دو طرفه، هر معامله به مبلغ بدهکار و بستانکار مساوی در دفتر ثبت می شود و اگر حساب ها درست مانده گیری شده باشند جمع مانده های بدهکار حسابهای دفتر کل باید با جمع مانده های بستانکار مساوی باشد.
یکی از وسایلی که حسابداران برای آزمون صحت مدارک حسابداری مورد استفاده قرار می دهند، تراز آزمایشی است.
تراز آزمایشی دو هدف کلی زیر را تامین می کنند:
الف) اثبات تساوی اقلام بدهکار و بستانکار دفتر کل.
ب) فراهم کردن اطلاعات لازم برای تهیه گزارشهای مالی پایان دوره.
حسابداری زبان تجارت خوانده می شود. زیرا از طریق تهیه گزارش های مالی، اطلاعات لازم را دربارهٔ واحدهای اقتصادی در اختیار اشخاص ذی نفع و ذی علاقه و ذی حق قرار می دهد. این اشخاص شامل مدیران، صاحبان سرمایه، اعتبار دهندگان، سازمان های مالی و اقتصادی دولت و از این قبیل هستند. [۱] از منظری دیگر از حسابداری با نام سیستم اطلاعاتی حسابداری Accounting Information System یاد می شود که برای پردازش اطلاعات مربوط به رویدادهای مالی موثر بر سازمان ها و واحدهای تجاری و گزارش اثرات این گونه رویدادها به تصمیم گیرندگان، طراحی شده است
طبق "بیانیه اساسی تئوری حسابداری": حسابداری عبارت است از فرایند شناسایی، اندازه گیری و ثبت و گزارشگری اطلاعات اقتصادی برای تصمیم گیری های آگاهانه به وسیله استفاده کنندگان آن اطلاعات.[۳] بیانیه در تشریح این تعریف آورده است بر اساس دیدگاهی جامع، "اطلاعات حسابداری" را می توان "اطلاعات اقتصادی" تلقی کرد. .
گاهی اوقات به اشتباه از مفهوم دفترداری برای تعریف حسابداری استفاده می شود. دفترداری عبارت است از: فن ثبت، طبقه بندی و خلاصه سازی مبادلات واحد تجاری. البته این عملیات در گذشته صرفاً در دفاتر حساب انجام می شد. اما امروزه ثبت های حسابداری با استفاده از کامپیوتر انجام می شود. حسابداری مفهوم وسیع تری از دفترداری را دربر می گیرد. در واقع دفترداری بخشی از وظایف حسابدار است. همه حسابداران از مجموعه قواعد یکسان تحت عنوان اصول پذیرفته شده حسابداری برای تهیه گزارش های حسابداری استفاده می کنند.
اطلاعات مربوط به معاملات روزمره، اساس تهیه گزارش های مالی را تشکیل می دهد. در واحدهای بازرگانی، فعالیت هایی نظیر خرید و فروش کالا، خرید ماشین آلات و پرداخت هزینه های جاری مانند اجاره، حقوق، بهای آب و برق از جمله معاملات روزمره است.
تاریخچه
حسابداری همزاد تمدن بشری است و به اندازه آن قدمت دارد. نخستین مدارک کشف شده حسابداری در جهان، لوحه های سفالین از تمدن سومر در بابل (Babylon) است و قدمت آن به ۳۶۰۰ سالقبل از میلاد بر می گردد و از پرداخت دستمزد تعدادی کارگر حکایت دارد مدارک و شواهد نشان می دهند در تمدن های مصر، رم و یونان باستان نیز نوعی کنترل های حسابداری برقرار بوده و نوعی حساب جمع و خرج تنظیم می شده است. شخص جمعدار، مامور دولت یا شخصی که محافظت از پول یا دارایی دیگری به او محول بوده است در فواصل زمانی مقرر حساب خود را به ارباب یا مسئولان دولتی پس می داده است. برای این کار دو فهرست تفضیلی از دریافتها و پرداختها بر حسب پول، وزن یا مقیاس دیگری تهیه می شد و جمع آن دو مساوی بود. فهرست دریافت شامل موجودی ابتدای دوره به علاوه وجوه یا کالای دریافتی طی دوره بود. فهرست پرداخت شامل مبالغ پرداختی، کالای فروخته شده یا به مصرف رسیده در طی دوره به علاوه مانده پول و کالا نزد جمعدار بوده است که باید به ارباب تحویل داده می شد؛ بنابراین، حسابداری باستانی تنها جنبه های محدودی از فعالیتهای مالی را در بر می گرفت و با سیستم جامعی که کلیه عملیات مالی حکومت را ثبت و ضبط کند یا به نگهداری حساب معاملات تجاری بپردازد، فاصله بسیاری داشت. این نوع حسابداری تا قرون وسطی دوام یافت.

همانند سایر تمدنها در تمدن باستانی ایران نیز حسابداری، گذشته ای مفصل و خواندنی دارد. پیشینه حسابداری در ایران به نخستین تمدن هایی بر می گردد که در این سرزمین پا گرفت و مدارک حسابداری به دست آمده با ۲۵ قرن قدمت، گواه بر پیشرفت این دانش در ایران باستان دارد. در ایران عصر هخامنشی، نظام مالی و پولی جامع و منسجمی برقرار بوده و حساب درآمدها و مخارج حکومت به ریز و به دقت، ثبت و ضبط و نگاهداری می شده است. حدود سی هزار لوح از بخشی از کاخ جمشید موسوم به خزانه، محل اسناد مالی کاخ های مزبور به دست آمده است که حکایت از وسعت ثبت اطلاعات مالی آن دوران دارد. تاریخ این لوحها حدود ۴۸۰ سال قبل از میلاد است. یکی از این لوحها که به خط عیلامی است، توسط پروفسور جرج کامرون، مطالعه و خوانده شده است و کتاب "اصول حسابداری" ترجمه آن را بازگو می کند:
برابر سه "کارشا" و شش "شکِل" نقره به وسیله "شاکا" (مدیر صندوق) به کارگرانی که درهای آهنی "پارسه" (تخت جمشید) را می سازند و "بردکاما" مسئول کار ایشان است، پرداخت شد. معادل این مبلغ به طور مقرر به قرار هر سه "شکِل" نقره یک گوسفند احتساب گردید. مدت کار ایشان از ماه آدوکنئیش تا ماه ویخن (ماه اول تا دوازدهم) سال ششم (سلطنت خشایار شاه) بوده و دو نفر هرکدام ماهی یک شکل و نیم نقره (دستمزد) دریافت می کردند
حسابداری دانشگاهی با بیش از پانصد سال سابقه توسط فردی ایتالیایی به نام لوکا پاچیولی (۱۴۹۵ میلادی) بنا نهاده شده است. پاچیولی تحصیلات خود را در وِنیز گذراند و در دهه ۱۴۷۰ راهب صومعه ای شد که از فرقه فرانسیسکن بود. تا سال ۱۴۹۷ معلم خصوصی ریاضیات بود تا اینکه در آن سال دعوت نامه ای از لودُویکو اِسفُرتسا دریافت نمود تا در میلان مشغول به کار شود. او در آنجا با لئوناردو دا وینچی آشنا گردید و به او ریاضیات آموزش داد. در ۱۴۹۹، پاچیولی و لئوناردو مجبور شدند تا از میلان فرار کنند زیرا لوئی دوازدهم پادشاه فرانسه شهر را به تصرّف خود درآورده و حامیان آنها را از آنجا بیرون کرد. بعد از آن، پاچیولی و لئوناردو اکثر اوقات با هم سفر می کردند. در سال ۱۵۱۷ به محض برگشت به میهن، پاچیولی به علت سالخوردگی فوت کرد.
به معنی "مجموعه ای از جبر، هندسه، نسبت و تناسب". این کتاب شامل موضوعاتی از جمله حساب و جبر و استفاده آنها در تجارت، دفترداری، پول و مبادله است. وی در این اثر به تلفیق دانش ریاضی زمان خود پرداخت. همچنین برای اولین بار شرحی در مورد روش نگهداری حساب ها و دفاتر که تجار ونیزی در طول دوران رنسانس به کار می بردند، ارائه داد. این روش بعدها به روش حسابداری دوطرفه مشهور شد. اگر چه پاچیولی این سیستم را تدوین کرد و نه اختراع، ولی به عنوان "پدر علم حسابداری" مورد توجه واقع شد. سیستمی که او به تدوین و معرفی آن پرداخت شامل اغلب چرخه های حسابداری بود که ما امروز آنها را می شناسیم. او استفاده از دفاتر روزنامه و دفتر کل را شرح داد، و تذکر داد که یک فرد نباید به رختخواب برود مگر اینکه بدهی با بستانکاری برابر باشد! دفتر کل او حسابهایی برای موجودی (که شامل وجوه دریافتی و موجودی کالا بود)، تعهّد بانکی، سرمایه، درآمد، و مخارج داشت- انواع حساب که در بیلان کار و صورتحساب درآمد یک سازمان به ترتیب گزارش می شود. او ثبت نهایی آخر سال را نشان داد و پیشنهاد کرد که یک تراز آزمایشی برای تایید دفتر کل متعادل بکار گرفته شود. همچنین، رساله او دامنه وسیعی از موضوعات مرتبط را، از اخلاقیات حسابداری گرفته تا حسابداری هزینه، شامل می شود.
از مهم ترین تغییرات حسابداری در طول پانصد سال گذشته تغییر ماهیت نظری آن است. حسابداری دانشگاهی در چهار صد سال اول عمر خود عمدتاً رویکردی تجویزی داشته است. یعنی اندیشمندان حسابداری تنها بر اساس قیاس مبتنی بر فرضیات مبنا، روشهای حسابداری خاصی را به حسابداران تجویز می کردند. برای مثال نحوه تهیه ترازنامه یا صورت سود و زیان یا نحوه ارزیابی موجودی ها را بر اساس استدلال منطقی، تعیین و تجویز می کردند. امروزه از این روشهای تجویزی با نام تئوریهای تجویزی یاد می شود. اما از اوایل سده بیستم، مباحث نظری و فلسفی جدی در خصوص تعلق حسابداری به یکی از حوزه های معرفت بشری رواج یافت. در اواسط سده بیستم و با تسلط مکتب اثبات گرایی (پازیتیویسم) بر فضای دانشگاهی، نظریه های حسابداری اثبات گرایانه به ظهور رسید. ضعف های بنیادین نظریه های اثبات گرایانه در ظرف کمتر از ربع قرن آشکار شد و حسابداری به تبع سایر رشته های علمی وارد دنیای جدید جُستارهای فلسفی و نظری شد. طرح حسابداری انتقادی یا امثال آن نشانه این تحول نظری در حسابداری است
مراحل
به طوری که از تعریف فن حسابداری بر می آید این فن دارای ۴ مرحله می باشد:
1. ثبت فعالیتهای مالی
2. طبقه بندی اقلام ثبت شده
3. تلخیص اقلام
4. تفسیر نتایج حاصله از بررسی اقلام خلاصه شده
مفاهیم اصلی حسابداری
مفاهیمی مثل بدهکار، بستانکار، تجزیه و تحلیل رویدادهای مالی، دفتر کل، معین، تفضیلی و دفتر روزنامه از مفاهیم پایه ای حسابداری است. (منظور از دفتر هر واسطی است که توانایی ثبت وبازیابی اطلاعات را داشته باشد
رابطه (اتحاد) اساسی حسابداری
در حسابداری دو طرفه طبق فرض تفکیک شخصیت، واحد تجاری (مثلاً شرکت)، شخصیتی مستقل از صاحبان حقیقی و حقوقی خود دارد. به این شخصیت مستقل، شخصیت حسابداری اطلاق می شود. طبق این فرض، تنها رویدادها و مبادلات مالی موثر بر واحد تجاری در حسابداری مورد توجه و پردازش قرار می گیرد. وضعیت مالی این شخصیت بر اتحاد اساسی حسابداری زیر استوار است:
دارایی ها =
بدهی ها + سرمایه
– فرق اتحاد با معادله در این است که معادله به ازای مقادیر خاص متغیر یا متغیرها تساوی برقرار می باشد، در حالی که در اتحاد به ازای جمیع مقادیر متغیر(ها) تساوی طرفین برقرار می باشد.
این اتحاد که به اتحاد ترازنامه هم مشهور است، حاکی از آن است که دارایی های واحد تجاری برابر است با مجموع تعهدات آن به اشخاص ثالث و حقوق صاحبان آن.
مثال:
سه کشاورز تصمیم می گیرند تا در زراعت یک زمین کشاورزی با هم شریک شوند. نفر اول ۱۰۰۰۰۰ریال، نفر دوم ۵۰۰۰۰ ریال و نفر سوم ۲۰۰۰۰ریال روی این فعالیت سرمایه گذاری می کنند. همچنین در مجموع ۱۵۰۰۰۰ریال وام بانکی دریافت می کنند. برای شروع زراعت یک تراکتور به قیمت ۱۶۰۰۰۰ریال و ۲۰۰ کیلو کود به مبلغ ۱۲۰۰۰۰ریال خریداری نموده و باقی پول خود را در بانک می گذارند. پس داریم:
دارایی = ۱۶۰۰۰۰ریال (تراکتور) + ۱۲۰۰۰۰ریال (کود) + ۴۰۰۰۰ریال (وجه نقد) = ۳۲۰۰۰۰ریال
بدهی = ۱۵۰۰۰۰ریال (وام بانکی)
سرمایه = ۱۰۰۰۰۰ریال (آورده نقدی نفر اول) + ۵۰۰۰۰ریال (آورده نقدی نفر دوم) + ۲۰۰۰۰ریال (آورده نقدی نفر سوم) = ۱۷۰۰۰۰ریال
در نتیجه خواهیم داشت:
دارایی=
بدهی+
سرمایه
۳۲۰۰۰۰
۱۵۰۰۰۰
۱۷۰۰۰۰
تعریف دارایی
دارایی (Asset)در واقع به اموال یا منابع اقتصادی متعلق به یک واحد تجاری اطلاق می شود. در حسابداری برای این که یک قلم بتواند دارایی محسوب شود باید: (الف) منبع اقتصادی باشد یعنی برای واحد تجاری منافع آتی داشته باشد، (ب) در تسلط مالکانه واحد تجاری باشد و (ج) قابل تقویم به پول باشد. مفهوم تسلط مالکانه عیناً مطابق با مفهوم مالکیت قانونی نیست. هنگامی که یک واحد تجاری اتومبیلی را به اقساط خریداری کند، ممکن است مالکیت قانونی اتومبیل تا قبل از پرداخت آخرین قسط به خریدار منتقل نشود. با این حال چون این اتومبیل به تصرف و کنترل کامل خریدار در می آید و او نسبت به آن تسلط و انتفاع مالکانه پیدا می کند، از نظر حسابداری جزو دارایی واحد تجاری محسوب می شود
دارایی ها می تواند عینی و مشهود باشد مثل زمین، ساختمان، موجودی نقدی و موجودی کالا، یا به صورت حقوق مالی و امتیازات غیرقابل رویت، مثل سرقفلی و مطالبات از اشخاص. دارایی ها از نظر ارائه در ترازنامه به گروه های متمایزی تقسیم می شوند. دو گروه که مورد استفاده بیشتری دارند عبارتند از دارایی های جاری و دارایی های غیر جاری. دارایی یکی از عناصر اصلی معادله حسابداری و نشان دهندهٔ وضعیت مالی واحد انتفاعی است.
تعریف بدهی
بدهی عبارت از تعهد انتقال منافع اقتصادی توسط واحد تجاری ناشی از معاملات یا سایر رویدادهای گذشته است. بدهی: حقوق مالی اشخاص غیر از مالک نسبت به داراییهای یک واحد اقتصادی
تعریف سرمایه
سرمایه به زبان ساده آورده صاحبان سهام (شرکا) جهت تشکیل شرکت می باشد؛ که این آورده می تواند بصورت وجه نقد یا اموال و اثاثه و ماشین آلات و … باشد. سرمایه عبارت از باقی مانده ای است که از کسر جمع بدهی های واحد تجاری از جمع دارایی های آن حاصل می شود.
سرمایه، بدهی موجودیت اقتصادی به صاحبان آن است. به عبارتی ساده سرمایه عبارت از حق یا حقوق مالی مالک یا مالکین نسبت به دارایهای هر واحد اقتصادی می باشد
تئوری حسابداری
علم حسابداری امروزه دارای یک چارچوب نظری است که شامل موارد زیر می باشد:
1. اهداف گزارشگری مالی
2. خصوصیات کیفی اطلاعات مفید
3. مفروضات و اصول حسابداری
4. اجزای گزارش مالی شامل چگونگی نمایش و طبقه بندی اطلاعات
5. اصول و روش های محاسبه اطلاعات مالی
اهداف گزارشگری مالی
گزارش های مالی به دو دسته "عمومی" و "با هدف خاص" تقسیم می شوند. هدف از گزارش های عمومی بیان وضعیت اقتصادی شرکت و سود آوری آن است. مخاطب گزارشهای عمومی، سهامداران، سرمایه گذاران بالقوه، اعتباردهندگان، سازمانهای آماری اعم از دولتی و غیردولتی، ارگانهایی که با واحد اقتصادی مورد گزارش از نظر فعالیت تجاری رابطه طولی یا عرضی دارند و… می باشد. امروزه (سال ۱۳۹۱ شمسی) این اطلاعات در قالب چهار صورت مالی اساسی (ترازنامه، صورت سود و زیان، صورت سود و زیان جامع و صورت جریان وجوه نقد)، یادداشتهای توضیحی همراه، گزارش حسابرس مبنی بر استاندارد بودن و صحت اطلاعات این گزارشها و همچنین گزارش عملکرد مدیریت به همراه گزارش بازرس قانونی است. گزارشهای عمومی باید بتوانند اطلاعاتی در اختیار استفاده کنندگان قرار دهند که آنها را درگرفتن تصمیم درست یاری کند و باعث گمراهی و تعبیر غلط نشود. چرا که تنها زمانی منابع مالی به صورت بهینه تخصیص می یابند که تخصیص دهندگان اطلاعاتی مربوط و قابل اتکا و به موقع جهت تصمیم گیری در اختیار داشته باشند. همچنین گزارش ها مالی عمومی در ارزیابی نقش مباشرتی مدیریت (Stewardship) نیز مفید است به این مفهوم که آیا مدیریت واحد اقتصادی از منابعی که در اختیار داشته به بهترین نحو استفاده کرده است یا خیر.
گزارش های با هدف خاص جهت بررسی موارد خاص و برای مصارف خاص تهیه می شوند. عمده این گزارشها عبارتند از گزارشهایی که برای مدیران شرکت تهیه می شوند که ممکن است روی فعالیت خاص واحد اقتصادی تمرکز داشته و بسیار تفضیلی باشد ویا گزارشی که در تعقیب پرونده های قضایی توسط بازرسان دادگستری تهیه می شود یا اظهارنامه مالیاتی که استفاده کننده آن سازمان امور مالیاتی است.
ویژگی های گزارش های مالی (خصوصیات کیفی اطلاعات مالی مفید
گزارش های مالی برای مفید بودن باید دارای خصوصیت کیفی زیر باشند:
مربوط بودن
اطلاعات درون گزارش مربوط به موضوع مورد نظر تصمیم گیرنده باشد.
اتکا پذیری
اطلاعاتی قابل اتکاست که صادقانه، بی طرفانه، جامع و کامل و محافظه کارانه (با احتیاط) باشد.
قابل مقایسه بودن
اطلاعاتی که قابلیت مقایسه با اطلاعات دوره های دیگر مالی موجودیت اقتصادی یا موجودیت های اقتصادی همان صنعت را نداشته باشد فاقد ارزش است چرا که امکان مقایسه را از تصمیم گیرندگان می گیرد.
قابل فهم بودن
گزارش ها مالی باید برای استفاده کنندگان هدف قابل فهم باشد. به فراخور مخاطبین و میزان درک آنها از اطلاعات حسابداری بستگی دارد. خروجی سیستم حسابداری می بایست به شکلی باشد که درک آن برای عموم آسان باشد.
محدودیت های اثر گذار بر گزارش ها مالی
یک گزارش ایده آل تمامی خصوصیات بالا را شامل می باشد در حالی که شرایط محیط در عمل باعث می شوند این خصوصیات در تضاد یکدیگر واقع شوند. برخی از این محدودیت ه به شرح زیرند:
به موقع بودن
تهیه گزارش ها به زمان نیاز دارد و هرچه بخواهیم خصوصیات کیفی مطلوبتری ارئه دهیم به زمان بیشتری نیاز خواهیم داشت. این در حالی است که گزارش ها مالی تنها در زمان ارزش دارند و برای مثال اگر گزارش عملکرد شرکتی برای سال ۱۳۹۲ در زمستان ۱۳۹۳ ارائه شود این اطلاعات فاقد ارزشند چرا که تصمیم گیرندگان نمی توانند برای عملکرد سال ۱۳۹۳ از آن استفاده کنند.
غلبه منافع گزارش به هزینه آن
گزارش برای کمک به تصمیم گیری ذینفعان برای اخذ تصمیماتی است که به بالا بردن سود می انجامد. تهیه گزارش با صرف هزینه همراه است و هرچه بخواهیم خصوصیات کیفی مطلوبتری ارائه نماییم این هزینه افزایش می یابد. هزینه تهیه گزارش نباید از منفعت بالقوه آن بیشتر شود چرا که در این صورت نقض غرض شده است.
مفروضات حسابداری
این مفروضات روش طبقه بندی و گزارش دهی مالی را روشن می سازند و شامل موارد زیر هستند:
فرض تفکیک موجودیت اقتصادی
فعالیت های اقتصادی و تجاری که در قالب یک مشارکت انجام می شود از فعالیت اقتصادی مشارکت کنندگان جدا در نظر گرفته می شود و این مشارکت به عنوان یک موجودیت اقتصادی مستقل در نظر گرفته می شود.
فرض دوره مالی
در جهت امکان پذیر ساختن تهیه گزارش ها مالی، عملکرد پیوسته یک موجودیت اقتصادی به دوره های زمانی مساوی تقسیم می شود تا قابلیت مقایسه گزارش ها فراهم آید.
فرض تداوم فعالیت
برای انتخاب روش محاسبات و تهیه گزارش فرض بر این است که موجودیت اقتصادی جاودانه است و فعالیت های آن تا آینده ای دور ادامه خواهد داشت مگر اینکه شواهد محکمی خلاف این فرض وجود داشته باشد.
فرض واحد پول
در حسابداری پول واحد کمی کلیه رویدادهای مالی است. در نتیجه تمام مقادیر از مرحله ثبت باید به واحد پولی تبدیل شود که معمولاً ارز رایج کشور می باشد (در ایران ریال
اصول حسابداری و استانداردها
ثبت رویدادها در دفاتر بر مبنای اصول پذیرفته شده و استانداردهایی که توسط هیئت های تدوین استاندارد تهیه می گردد انجام می پذیرد. اصول بنیادین حسابداری به قرار زیرند:
اصل قیمت تمام شده
وقایع مالی به قیمت تمام شده در دفاتر ثبت می گردند.
اصل تحقق
تا زمانی که یک واقعه مالی محقق نشود ثبتی از بابت آن صورت نمی گیرد.
اصل تطابق هزینه با درآمد
هزینه های ثبت شده در یک دوره مالی باید با درآمدهای ثبت شده در آن دوره رابطه علت و معلولی داشته باشد.
اصل ثبات رویه
روش ها و عناوین استفاده شده برای ثبت وقایع مالی در یک دوره و دوره های مختلف باید یکسان باشد.
اصل ارزیابی اهمیت
روش های ثبت و طبقه بندی رویدادهای مالی باید بر اساس اهمیت ریالی آن رویداد انتخاب شود. مثال بارز رعایت این اصل هزینه نمودن مبلغ خرید یک دستگاه منگنه است در حالی که شرکت ممکن است بیش از ۵ سال از آن بهره ببرد. اگر این اصل را در نظر نمی گرفتیم مبلغ آن باید به عنوان دارایی جاری شناسایی می شد و در مدت چند سال مستهلک می گشت.
لزوم اجرای آموزش حسابداری
به طور کلی چنانچه افرادی که به یک حرفه وارد می شوند از استانداردها و آموزش های لازم برخوردار نباشند، کیفیت حرفه حفظ نمی شود و ارتقا نمی یابد. به همین دلیل نهادهای حرفه ای موظفند افرادی را که این استانداردها را در بالاترین سطح احراز می کنند، جذب نمایند. در نتیجه، کیفیت حرفه رابطه مستقیمی با سطح توانایی متقاضیان جذب شده خواهد داشت. تعیین الزامات ورود به حرفه، اولین گام در این فرایند می باشد. هرچه سطح الزامات ورودی بالاتر باشد، الزامات آموزش حرفه ای و تجارب عملی در دوره زمانی کوتاه تری کسب خواهد شد.
استانداردهای بین المللی آموزش حسابداری
استانداردهای حسابداری، مقررات حاکم بر چگونگی انجام کار حسابداری هستند. استانداردها به عنوان قواعد پایدار مورد پذیرش همگان قرار می گیرند، اما در عمل به طور دائم در تغییرند.استانداردهای حسابداری معمولاً شامل سه بخش هستند: شرح مسئله، بحث مستدل یا ارائه راه هایی برای حل مسئله، ارائه راه حل مطلوب.
استانداردهای بین المللی آموزش حسابداری شامل ۸ استاندارد به شرح زیر می باشد:
استاندارد بین المللی آموزش حسابداری
الزامات ورود به برنامه آموزش حسابداری حرفه ای
این استاندارد الزامات ورودی برای برنامه های آموزش حسابداری حرفه ای و تجربه کاری که باید از سوی مراجع عضو فدراسیون بین المللی حسابداران رعایت شود را تعیین می کند. در این استاندارد به علاوه توضیحاتی دربارهٔ چگونگی ارزیابی شرایط ورودی فراهم شده است.
هدف این استاندارد ایجاد اطمینان در این زمینه است که دانشجویانی که امید دارند حسابدار حرفه ای شوند به چنان زمینه آموزشی دست یافته اند که به آنها امکان می دهد شانس معقولی برای موفق شدن در مطالعات خود و امتحانات ورودی و گذراندن دوره تجربه کاری داشته باشند. این استاندارد در اکتبر ۲۰۰۳ منتشر شده و رعایت آن از اول ژانویه ۲۰۰۵ الزامی بوده است.
این استاندارد محتوای علمی برنامه های آموزش حسابداری حرفه ای را که داوطلبان باید بگذرانند تا به عنوان حسابدار حرفه ای شناخته شوند، شرح می دهد. هدف این استاندارد ایجاد اطمینان در این زمینه است که داوطلبان عضویت در مراجع عضو فدراسیون، دانش حسابداری حرفه ای پیشرفته و کافی دارند تا بتوانند به عنوان حسابدار حرفه ای شایسته در محیطی که هر روز بیش از پیش پیچیده می شود و تغییر می کند، کارکنند. آن بخش از برنامه های آموزش حسابداری حرفهای که به معلومات اولیه مربوط است در سه سرفصل اصلی زیر می باشد:
الف- حسابداری، امور مالی، و معلومات مرتبط
ب – معلومات سازمانی و تجاری
ج – معلومات فناوری اطلاعات
این استاندارد نیز در اکتبر ۲۰۰۳ منتشر شده است و رعایت آن از اول ژانویه ۲۰۰۵ الزامی بوده است.
این استاندارد، ترکیبی از مهارت های مورد نیاز متقاضیان برای به دست آوردن صلاحیت ۱۸ حسابدار حرفهای را مشخص می کند. از هدفهای این استاندارد این است که نشان دهد چگونه آموزش عمومی که ممکن است از راه های گوناگون و مضامین مختلف به دست آید، می تواند در گسترش این مهارتها سهم داشته باشد. هدف این استاندارد ایجاد اطمینان در این زمینه است که متقاضیان عضویت در مراجع عضو فدراسیون، صاحب ترکیب مناسبی از مهارتها (ذهنی، فنی، شخصی، میان فردی ۱۹ و سازمانی) برای اینکه به عنوان حسابدار حرفه ای کارکنند، هستند. این مهارتها به حسابداران حرفه ای این توانایی را می بخشد که در مسیر شغلی خود به عنوان فرد حرفه ای شایسته در محیطی نیازمند و با پیچیدگی روزافزون، ادای وظیفه کنند. مهارتهای مورد نیاز حسابداران حرفه ای در ۵ عنوان اصلی زیر طبقه بندی می شود:
-مهارتهای ذهنی ۲۰
-مهارتهای فنی و کارکردی
-مهارتهای شخصی
-مهارتهای ارتباطی و میان فردی
-مهارتهای سازمانی و مدیریت تجاری
این استاندارد به علاوه، مطالعات غیرمرتبط با امور تجاری را که در توسعه این مهارت ها دخالت دارد و ممکن است بخشی از آموزش عمومی باشد، مورد اشاره قرار می دهد ولی آموزش حسابداری حرفه ای، نگرش ها، اخلاقیات و ارزش های حرفه ای و الزامات تجربه کاری را که در دیگر استانداردهای بین المللی آموزش مطرح شده را دربر نمی گیرد. این استاندارد نیز در اکتبر ۲۰۰۳ منتشر شده است و رعایت آن از اول ژانویه ۲۰۰۵ الزامی بوده است.
این استاندارد درباره نگرشها، رفتار و ارزشهای حرفه ای بحث می کند که حسابداران حرفه ای باید در طول دوره آموزشی که منجربه کسب صلاحیت می شود، به دست آورند. هدف این استاندارد ایجاد اطمینان در این زمینه است که متقاضیان عضویت در یکی از مراجع عضو فدراسیون، صاحب نگرشها، رفتار و ارزشهای حرفه ای مناسب برای اینکه به عنوان حسابدار حرفه ای کارکنند، هستند. فدراسیون بین المللی حسابداران این دیدگاه را که حرفه حسابداری در سراسر جهان در محیطهایی با فرهنگها و الزامات قانونی مختلف کار می کند، می پذیرد؛ با وجود این، اقدام به فراهم ساختن "آیین اخلاقی برای حسابداران حرفه ای" در سطح بین المللی کرده است. نگرش ها، رفتار و ارزش های حرفه ای به طور مستقیم با رسالت فدراسیون برای توسعه و ارتقای حرفه و توانمندسازی آن در ارائه خدمات کاملاً با کیفیت بالا در جهت منافع عمومی، ارتباط دارد. این استاندارد نیز در اکتبر ۲۰۰۳ منتشر شده است و رعایت آن از اول ژانویه ۲۰۰۵ الزامی بوده است.
این استاندارد تجربه کاری را مشخص می کند که مراجع عضو فدراسیون بین المللی حسابداران باید اعضای خود را برای کسب صلاحیت حسابدار حرفه ای ملزم به کسب آن کنند. هدف این استاندارد ایجاد اطمینان در این زمینه است که متقاضیان کسب صلاحیت حسابدار حرفه ای، تجربه کاری قابل قبولی را در زمان احراز صلاحیت به دست آورده اند تا بتوانند به عنوان حسابدار حرفه ای شایسته کار کنند. پس از کسب صلاحیت ممکن است تجربه و دانش بیشتری لازم باشد تا متقاضیان بتوانند در سطح حسابرس رسمی یا سایر اشکال تخصصی ارتقا پیدا کنند. در هر صورت، برای توسعه و حفظ شایستگی حرفه ای یادگیری تمام عمر لازم خواهد بود. این بیانیه نیز در اکتبر ۲۰۰۳ منتشر شده است و رعایت آن از اول ژانویه ۲۰۰۵ الزامی بوده است.
این استاندارد الزامات مربوط به ارزیابی نهایی قابلیت ها و شایستگی حرفه ای متقاضیان پیش از کسب صلاحیت را دارا می باشد. این استاندارد با موضوع ارزیابی قابلیت های حرفه ای (یعنی دانش حرفه ای، مهارت های حرفه ای، و نگرش ها، رفتار و ارزش های حرفه ای) که در طول برنامه های آموزشی حرفه ای حسابداری کسب شده است، سروکار دارد. در بیانیه "چارچوبی برای بیانیه های بین المللی آموزش"، دانش حرفه ای، مهارتهای حرفه ای، و نگرشها، رفتار و ارزشهای حرفه ای به عنوان "قابلیتها" مورد اشاره قرار گرفته است. قابلیتها ویژگیهایی است که افراد با برخورداری از آن امکان می یابند نقش خود را با شایستگی انجام دهند. صاحب قابلیتها بودن نشانه خوبی است که فرد توانایی دارد با شایستگی در محیط کار وظیفه خود را انجام دهد. شایستگیها، مهارت ها و ارزش های حرفه ای معینی ممکن است از طریق تجربه کاری به صورتی بهتر کسب و در محیط کار یا از طریق شبیه سازی محیط کار ارزیابی شود. این استاندارد نیز در اکتبر ۲۰۰۳ منتشر شده و رعایت آن از اول ژانویه ۲۰۰۵ الزامی بوده است.
این استاندارد موارد زیر را برای مراجع عضو فدراسیون تجویز می کند:
الف- ترغیب ایجاد تعهد در میان حسابدار ان حرفه ای به یادگیری تمام عمر
ب – تسهیل دسترسی به منابع و فرصت های توسعه حرفه ای مستمر برای اعضا
ج – ایجاد الگو برای اعضا به منظور توسعه و حفظ شایستگی حرفه ای لازم در حمایت از منافع عمومی
د – نظارت و به اجرا گذاشتن امر حفظ و توسعه مستمر شایستگی حرفه ای حسابداران حرفه ای
این استاندارد مبتنی بر این اصل است که مسئولیت توسعه و حفظ شایستگی حرفه ای لازم برای عرضه خدمات با کیفیت بالا به صاحب کاران، کارفرمایان و سایر ذینفعان به عهده شخص حسابدار حرفهای است. این استاندارد در می ۲۰۰۴ منتشر شده و رعایت آن از اول ژانویه ۲۰۰۶ الزامی بوده است.
این استاندارد شایستگی لازم برای حسابرسان حرفهای، شامل کسانی را که در محیطها یا صنایع خاص کار می کنند برمی شمرد. برای مراجع عضو فدراسیون ضروری است رویه ها و مقرراتی تنظیم کنند که به اعضا اجازه می دهد الزامات این استاندارد را پیش از آن که نقش حسابرس حرفهای را برعهده بگیرند، برآورده سازند. مسئولیت ایجاد و ارزیابی شایستگی مورد نیاز، به طور مشترک بردوش مراجع عضو فدراسیون، سازمانهای حسابرسی، مراجع تنظیم مقررات، و سایر اشخاص ثالث است.
یک استاندارد خاص برای حسابرسان حرفه ای از آن جهت لازم است که عملکرد شایسته در این زمینه مستلزم دانش تخصصی است. به علاوه، اشخاص ثالث و عموم مردم به حسابرسی اطلاعات مالی تاریخی اتکا می کنند. این استاندارد مبتنی بر زمینه ای است که به وسیله استانداردهای بین المللی آموزش حسابداری شماره های ۱ تا ۷ برای حسابداران حرفه ای ایجاد شده است. این استاندارد در ژوئیه ۲۰۰۶ منتشر شده و رعایت آن از تاریخ اول ژوئیه ۲۰۰۸ برای تمام حسابرسان حرفه ای الزامی و به کارگیری زودرس آن نیز مجاز است. به همین جهت فدراسیون بین المللی حسابداران کوشش نموده است تا با توجه به رسالت جهانی خود که همانا برقراری و ترویج استانداردهای حرفه ای با کیفیت بالا و افزایش و تقویت هماهنگی استانداردهای مزبور در سطح جهان است، به تقویت حرفه جهانی حسابداری و ارتقای سطح دانش، مهارت ها، ارزش ها، اخلاق و نگرشهای حرفه ای کارکنان کمک نماید.
آموزش حسابداری از راه دور چیست؟
آموزش حسابداری از راه دور ابزاری مناسب برای ارسال و دریافت اطلاعات، ارتباطات، تحصیلات و آموزش به صورت آنلاین می باشد.
آموزش حسابداری از راه دور ابزار جدید در اختیار شما قرار می دهد که به کمک آن می توان توانایی های روش های یادگیری سنتی مانند تجربه کلاس های درسی، کتاب های درسی، سی دی و روش های سنتی آموزش با کامپیوتر را افزایش داد.
از آنجاکه روشهای آموزشی دنیای قدیم، پاسخگوی نیازهای آموزشی دنیای جدید نمی باشد، آموزش حسابداری از راه دور ابزار جدیدی را برای دنیای آموزشی رقابتی جدید ارائه می دهد.
آموزش حسابداری از راه دور جایگزین کلاسهای آموزشی نمی شود، ولی مکمل آن است و از مزایای تکنولوژی انتقال اطلاعات، برای یادگیری، استفاده می کند. با آموزش حسابداری از راه دور می توان قابلیت یادگیری متقاضیان را بالا برد، و به همین صورت هم اساتید سیستم آموزشی مخصوص اساتید را دارند. قدرت یادگیری و حافظه افراد با توجه به محتوی مطالب آموزشی و ابزار ارسال اطلاعات متفاوت است.
هر چقدر محتویات آموزشی و ابزار ارسال اطلاعات با نوع و نحوه یادگیری افراد شبیه تر و یکسان تر باشد، قدرت یادگیری افراد بالاتر می رود و در نتیجه نتایج بهتری حاصل می شود.
سیستم های آموزشی از شبکه های کامپیوتری استفاده می کنند تا امکان آسان سازی ارسال اطلاعات، ایجاد ارتباط دو طرفه، آموزش به صورت گسترده و آموزش از راه دور، دوره های تمرین به کمک کامپیوتر، دوره های تمرین به کمک اینترنت چه به صورت همزمان و چه به صورت غیر همزمان، توسط اساتید یا کامپیوترها یا ترکیبی از این دو را ایجاد کنند.
آموزش اینترنتی می تواند از طیف وسیعی از تکنولوژی ها و رسانه ها استفاده کند. این تکنولوژی ها را می توان به ارسال اطلاعات رسانه ها و ابزارهای ارتباط دو طرفه دسته بندی کرد. همچنین بسیار مهم است متوجه باشیم که هر یادگیرنده به طور معمول با تکنولوژی های مورد انتخاب و نظر خود، بیشترین بازده یادگیری و نتیجه را خواهد داشت.
امروزه مدیریت دانش در سیستم های اطلاع رسانی کامپیوتری بصورت قابل ملاحظه ای مورد توجه قرار گرفته است. سازماندهی و مدیریت دانش و بدنبال آن مدیریت اطلاعات یک نقش اساسی و موفق را در انتقال دانش فردی به دانش سازمانی ایفا می کنند. همچنین مدیریت اطلاعات و منابع آموزشی در محیط آموزش (یادگیری) الکترونیکی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از آنجایی که سیستمهای یادگیری الکترونیکی مقدار زیادی از اطلاعات را نگهداری می کنند، ایجاد اینچنین محیطهایی بایستی به گونه ای انجام شود که که کاربران بتوانند از اطلاعات موجود استفاده مفید نمایند.
آموزش از راه دور استفاده از ابزارهای تکنولوژیکی مختلف مبتنی بر وب یا توزیع شده برای مقاصد آموزشی است. نامهای دیگری مانند آموزش از راه دور، آموزش برروی خط (Online Learning)،سیستمهای مدیریت و غیره هر یک به تنهایی جنبه های مختلفی از آموزش حسابداری از راه دور را شامل می شوند.
داستان حسابداری کاربردی
در گذشته برای کسب تجربه در حسابداری باید مدت طولانی در یک شرکت حسابداری به عنوان کمک حسابدار بدون حقوق و مزایا و گاهی با پرداخت هزینه های آموزش حین کار مشغول می شدید تا شاید بتوانید بخش کوچکی از تجربه های مدیران مالی را از آن خود کنید. اما امروزه با استفاده از ابزارهای کمک آموزشی به راحتی می توانید این گوهر گرانقیمت یعنی تجربه را به سادگی به دست آورده و حاصل سالها زحمت یک مدیر مالی را بدون صرف سرمایه عمر و با کمترین سرمایه گذاری در کنار خود داشته باشید.
جیم رون می گوید: نگویید چقدر برای آموزش خود هزینه کردید، بگویید: برای ارزشمند تر کردن خود چقدر سرمایه گذاری کردم.
ترازنامه
ترازنامه یا بیلان عبارت است از صورتی که وضع مالی یک موسسه را در یک تاریخ معین نشان می دهد. ترازنامه در حقیقت همان معادله حسابداری است که به آن صورت وضعیت مالی نیز گفته می شود. ترازنامه صورتی از مایملک و بدهی های یک موسسه می باشد. یا به عبارت دیگر ترازنامه یک گزارش یا صورت مالی است که در آن ارتباط داراییها و بدهیها و سرمایه به ترتیبی گزارش می شود که برای صاحبان موسسه، بستانکاران و سایر اشخاص علاقه مند به امور مالی موسسه مفید باشد. ترازنامه به معادله حسابداری (یعنی: دارایی = بدهی + سرمایه شباهت کامل دارد.
دفتر روزنامه، دفتری است که معاملات و عملیات های مالی یک موسسه بطور روزانه و به ترتیب تاریخ وقوع در آن ثبت می شود باید قبل از ثبت رویدادهای مالی در دفتر روزنامه، ابتدا آنها را تجزیه و تحلیل کنیم؛ که این موارد عبارتند از
1. تاریخ معامله
2. حساب بدهکار
3. حساب بستانکار
4. شرح مختصر معامله
نکات مهم:
1. هنگامی که یک صفحه دفتر روزنامه تکمیل شد، باید بقیه معاملات در صفحه بعدی نوشته شود.
2. هر زمان که ماه انجام دادن معامله تغییر می کند (مثلاً آذر -> دی) باید تغییر ماه را در دفتر ثبت کنیم. در غیر اینصورت نیازی به ثبت تغییر ماه نیست و فقط باید تغییر روز را ثبت کرد.
حسابداری در ایران
حسابداری در ایران در حوزه نظری تحت تاثیر جریانات پازیتیویسم رشد کمّی زیادی کرده است و پایه گذاری تحصیلات تکمیلی با این نگاه به حسابداری صورت گرفته و توسعه یافته است. با این وصف تعریفی از حسابداری در ایران غالب است که مضمون و محتوای آن صرف نظر از چینش یا تفاوت ظاهری الفاظ آن برای همه دانش آموختگان حسابداری ایران شناخته شده است. بر اساس این تعریف: حسابداری عبارت است از فرایند شناسایی، جمع آوری، ثبت، طبقه بندی، تلخیص، گزارشگری، و تحلیل رویدادهای مالی یک شخصیت اقتصادی در یک دوره مالی معین بر اساس واحد پول ملی. این تعریف ترجمه کاملی است از تعاریف مختلفی که از حسابداری در عصر پازیتیویسم یعنی دهه های ۴۰ الی ۶۰ سده پیشین در دنیا رواج داشته است. سید حسن سجادی نژادو همچنین اسماعیل عرفانیو دکتر عزیز نبوی از بنیانگذاران حرفه حسابداری در ایران به شمار می روند که با تاسیس مدرسه عالی حسابداری شرکت ملی نفت و موسسه عالی حسابداری توانستند بیش از ۶۰۰۰ دانش آموخته رشته های حسابداری و حسابداری دولتی و حسابرسی پرورش دهند
در حال حاضر ۳۳ استاندارد مصوب حسابداری وجود داردhttps://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C – cite_note-14
تعریف استهلاک
در ساختار سنتی حسابداری، استهلاک یعنی فرآیند تخصیص ارزش اقلام ورودی (که معمولاً برابراست با ارزش بهای تمام شده اولیه یا ارزش تجدید نظر شده داراییهای ثابت) برعمرمفید دارایی یعنی سالهایی که بتوان از این دارایی استفاده کرد. در فرآیند استهلاک معمولاً تاکید اصلی بر محاسبه هزینه دوره است که باید با درآمدگزارش شده در آن دوره مقایسه شود که این با اصل مقابله درآمد با هزینه مطابقت دارد. این هزینه یا به صورت هزینه دوره و یا در قالب بهای تمام شده یک محصول تخصیص می یابد. به ندرت امکان دارد که شیوه تعیین ارزش اقلام تشکیل دهنده ترازنامه مورد توجه قرار گیرد، و فقط کل مبلغی را که باید به دوره های آینده تخصیص داد، مورد توجه قرار می گیرد.درمورد استهلاک مشکل جدی این است که نمی توان از هیچ یک از روشهای تخصیص به صورت کامل دفاع کرد. یعنی نمی توان مدعی شد که یک روش تخصیص نسبت به سایرروشها برتری دارد و دفاع ازاین دیدگاه غیرممکن است. مشکل دیگر این است که، برای تخصیص بهای تمام شده اولیه یا ارزش تجدید نظر شده (پس از کم کردن اسقاط) به دوره های زمانی و تبدیل این مبلغ به هزینه دوره یا هزینه (بهای تمام شده) محصول، هیچ فرمول یا الگوی مشخصی وجود ندارد، زیرا در این راستا باید برآوردهایی انجام شود.

نمونه ای از این برآوردها به شرح زیر است: تعیین ارزش دارایی (به بهای تمام شده یا بر مبنای دیگر) در زمان خرید، یا تعیین ارزش مجدد آن در تاریخ بعدی.
عمر مفید مورد انتظار دارایی.
ارزش اسقاط یا ارزش فروش دارایی در پایان عمر مفیدآن
تخصیص بهای تمام شده دارایی به روشی بخردانه ومنظم (سیستماتیک
کمیته واژه شناسی از جامعه حسابداران آمریکا در 1942 استهلاک را بدین گونه تعریف کرد:

استهلاک عبارت است از یک روش بخردانه وسیستماتیک برای تخصیص بهای تمام شده اقلام به دوره هایی که منافعی از این دارایی به دست می آید.
تعریفی را که جامعه حسابداری امریکا ارائه کرد دارای پویایی نیست، بدین معنی که بهای تمام شده اولیه دارایی یا مبلغ دیگر مورد نظر، طی عمر مفید دارایی تغییر نمی کند. کل هزینه استهلاک برابراست با ارزش اولیه دارایی منهای ارزش اسقاط. در این تعریف کاهش ارزش دارایی گنجانده نشده است. همچنین در این تعریف درمورد کاهش ارزش دارایی به سبب ناباب یا منسوخ شدن و تحلیل رفتن دارایی یا پایان یافتن عمر مفید آن سخنی به میان نیامده است. سرانجام دراین تعریف در مورد شیوه محاسبه هزینه جایگزینی دارایی هیچ مطلبی گفته نشده است، زیرا دراستهلاک دارایی های نامشهود فقط دارایی موجود در کانون توجه قرار می گیرد. کاهش ارزش یک کالا یا دارایی فیزیکی که به علت گذشت زمان یا تولید محصولات جدیدتر و مدرن تر برای کالاهای قدیمی اتفاق می افتد، استهلاک گفته می شود اما می توان از آن دو تعریف زیر را ارائه کرد:
نخست. استهلاک روشی برای تخصیص هزینه خرید یا اکتساب دارایی مشهود در طول عمر مفید آن است. شرکت ها دارایی های خود را هم برای کاهش مالیات پرداختی و هم برای اهداف حسابداری خود مستهلک می کنند.
دوم. کاهشی که بر اثر شرایط نامطلوب بازار در ارزش دارایی ها حاصل می شود، استهلاک گفته می شود. برای اهداف حسابداری، استهلاک نشان می دهد که چه مقدار از ارزش دارایی خریداری شده طی یک سال یا دوره مالی به طور کامل مورداستفاده قرار گرفته است. برای اهداف مالیاتی، شرکت ها می توانند هزینه دارایی های فیزیکی را که خریداری می کنند به عنوان هزینه شرکت کسر کنند؛ اما شرکت ها باید طبق قوانین مشخص کنند که این هزینه ها چگونه و طی چند سال شناسایی و در دفاتر ثبت خواهند شد.
مفهوم استهلاک در حسابداری تلاش می کند تا هزینه هایی را که شرکت بابت تملک یک دارایی متقبل می شود با درآمدهایی که از تملک آن دارایی به دست می آورد، مطابقت دهد. به طور مثال، اگر شرکتی تعدادی تجهیزات به ارزش یک میلیارد تومان بخرد و طول عمر آن را ۱۰ سال در نظر بگیرد، پس تجهیزات خریداری شده طی ۱۰ سال مستهلک خواهند شد. به این ترتیب در هر دوره حسابداری، شرکت صد میلیون تومان (با فرض استهلاک مستقیم) هزینه استهلاک شناسایی می کند و آن را با درآمدی که از به کارگیری تجهیزات عاید شرکت شده، مطابقت می دهد.
دو. ارز و مسکن دو مثال از دارایی هایی هستند که می توانند مستهلک شده یا ارزش خود را از دست بدهند. در طول بحران روبل روسی در سال ۱۹۹۸ در روسیه، روبل ۲۵ درصد ارزش خود را در یک روز از دست داد. در سال ۱۳۹۰ طی دو ماه ارزش ریال در کشور ما ۵۵ درصد افت کرد و در طول بحران مسکن در سال ۲۰۰۸ در امریکا، صاحب خانه ها در مناطقی که بیشتر تحت تاثیر قرار داشت مثل لاس وگاس، ارزش خانه شان را تا ۵۰ افت کرد
چه تفاوتی بین استهـلاک دارایی های مالی و فیزیکی وجود دارد؟
ازآنجایی که تعداد کمی از دارایی ها تا ابد دوام می آورند، یکی از اصول مهم حسابداری تعهدی شرکت ها را ملزم می کند که قیمت دارایی خود را به صورت نسبی بر اساس دوره زمانی که دارایی مورداستفاده بوده به هزینه تبدیل کند. هر دو نوع استهلاک دارایی مالی و فیزیکی روش هایی هستند که برای سرشکن کردن و تخصیص هزینه نوع خاصی از دارایی به عمر مفید آن مورداستفاده قرار می گیرند.
استهلاک دارایی مالی معمولاً به توزیع هزینه دارایی بر روی عمر مفید آن اشاره دارد. به طور مثال، گواهی ثبت اختراعی برای یک قطعه تجهیزات پزشکی معمولاً طول عمر ۱۷ ساله دارد. هزینه تولید تجهیزات پزشکی به طول عمر آن تقسیم می شود و هر نسبت به عنوان هزینه در دفاتر شرکت ثبت می گردد.
استهلاک دارایی فیزیکی، به سرشکن کردن هزینه دارایی مشهود به طول عمر دارایی اشاره دارد. به طور مثال، یک ساختمان اداری می تواند برای چندین سال قبل از اینکه مخروبه و فروخته شود، مورداستفاده قرار گیرد. هزینه ساختمان بر عمر پیش بینی شده آن تقسیم شده و حاصل آن به عنوان هزینه در هرسال حسابداری ثبت می شود.
نوع دیگری از استهلاک مربوط به استفاده از منابع طبیعی در طول زمان می شود. به طور مثال، یک چاه نفت قبل از تخلیه کامل همه نفتش عمر محدودی دارد؛ بنابراین، هزینه های راه اندازی چاه نفت بر طول عمر پیش بینی شده آن تقسیم می شود.
مهم است اشاره کنیم که در بعضی کشورها مثل کانادا، اصطلاحات استهلاک دارایی مالی و فیزیکی اغلب به جای هم استفاده می شوند و استهلاک به هردوی دارایی های مشهود و نامشهود اشاره دارد.
معادل انگلیسی استهلاک عبارت است از:
Depreciation
تعریف حسابداری از استهلاک چیست؟
سرشکن کردن و تخصیص دادن بهای تمام شده دارایی ثابت را به طریقی معقول و منظم به دوره های استفاده از آن را استهلاک گویند.
بهای تمام شده معمولا در طول مدت استفاده از دارایی ، ثابت می ماند، بطوریکه در پایان عمر مفید دارایی، مجموع اقلام استهلاک دوره های استفاده از آن برابر می شود با بهای اولیه منهای ارزشی که برای دارایی اسقاط (Salvage Value) در نظر گرفته شده است.
حسابداری استهلاک چیست؟
با توجه به نکات فوق حسابداری استهلاک به روشی گفته می شود که بر اساس آن بهای تمام شده دارایی ثابت منهای ارزش اسقاط ان، بر مدتی که عمر مفید آن برآورد می شود به طریقی معقول و منظم سرشکن شود.
بنابراین هدف استهلاک، سرشکن کردن بهای تمام شده است و نه تعیین ارزش دارایی. به تدریج که از عمر مفید اقتصادی دارایی کاسته می گردد، استهلاک آن منظما به صورت هزینه به عملیات واحد اقتصادی تخصیص می یابد. در صورت سود و زیان استهلاک بر اساس ماهیت و مورد استفاده از مال به یکی از سه عنوان هزینه فروش، هزینه اداری و یا هزینه ساخت کالای فروش رفته ارائه می شود.
در واقع استهلاک از دو طریق بر صورت سود و زیان اثر می گذارد:
1. مستقیما به بدهکار حساب هزینه منظور و سبب افزایش آن میشود. (مانند هزینه استهلاک خودروهایی که مورد استفاده دایره فروش کالا قرار می گیرد) و طبعا به شکل هزینه فروش انعکاس پیدا می کند.
2. دیگر استهلاک استهلاک ماشین آلات کارخانه که بصورت قسمتی از بهای تمام شده کالا ثبت و پس از فروش کالا به بدهکار حساب بهای تمام شده کالای فروش رفته انتقال می یابد.(مانند استهلاک ماشین آلات تولیدی)
انواع استهلاک :
در حسابداری استهلاک را به دو نوع کلی تقسیم می کنند:
1. استهلاک به معنای اعم: حکایت از تخصیص بهای تمام شده داراییها به دوره های مختلف استفاده از انها می کند.
به این ترتیب، هزینه استهلاک در مقابل درآمد هر دوره به حساب منظور می گردد.
استهلاک در این معنا به دو گروه زیر تقسیم می شود:
الف_ استهلاک داراییهای مشهود: یعنی داراییهایی که وجود خارجی دارند مانند اموال، ماشین آلات و تجهیزات
ب_ استهلاک داراییهای نامشهود : که موجودیت مادی ندارند مانند سرقفلی، فرانشیز یا حق امتیاز و حق اختراع و …
2.استهلاک به معنای کاهش منابع طبیعی:
مانند انواع معادن که در نتیجه استخراج از مقدار ذخیره آنها کاسته می شود و وجه افتراق آن با نوع قبلی در این است که گذشت زمان و کاربرد اموال، ماشین آلات و تجهیزات از ارزش آنها می کاهد در حالی که استهلاک منابع طبیعی با کاهش مقدار ( و نه لزوما کاهش کیفیت) آنها همراه است.
علل استهلاک:
به شرح زیر طبقه بندی می شوند:
عوامل فیزیکی(Physical Factors): عوامل کار بردی(Functional factors):
1. فرسودگی ناشی از استعمال 1. عدم کفایت
2. گذشت زمان 2. نابابی که تعویض زودرس را هم در بر میگیرد
3. پوسیدگی و زنگ زدگی
لازم به ذکر است که عوامل سه گانه فیزیکی مرتبا بر داراییهای مشهود اثر می گذارند و از عمر مفید آنها می کاهند. ولی وقوع عوامل کار بردی کمتر مورد پیدا می کند.
نابابی ممکن است به این علت حادث شود که پیشرفتهای تکنولوژی سبب کهنه شدن ماشین آلات و طرز کار انها و کاهش یا از بین رفتن تقاضا برای محصولات و خدمات گردد.
ارزش آن دسته از داراییها که انتظار نمی رود از انها دیگر بار استفاده شود می باید برابر پیش بینی آنچه از فروش انها حاصل خواهد گردید و آن را اصطلاحا خالص ارزش بازیافتنی می نامند، تقلیل یابد.
اموال بدون استفاده را می باید در حساب خاصی جزو داراییها، نگهداری کرد.
برآورد استهلاک:
اهمیت استهلاک بر حسب نوع موسسه و کمیت داراییهای آن تغییر می کند.
در محاسبه استهلاک دو نوع برآورد ضرورت پیدا می کند:
1. عمر مفید مال
2. ارزش اسقاط آن
افزون بر این دو، ممکن است پیش بینی هزینه پیاده کردن و برچیدن یا تعویض مال لازم شود. طرز برآورد این نوع هزینه ها در موسسات متفاوت موجب آن می گردد که محاسبه استهلاک بسته به مورد و بر حسب روشی که بکار می رود تغییر یابد.
عوامل تعیین هزینه استهلاک:
هزینه استهلاک هر دوره مالی از سرشکن کردن بهای تمام شده (منهای ارزش اسقاط ان ) بدست می آید که بر حسب فایده اقتصادی از کاربرد آن در دوره مالی عاید می گردد به عملیات آن دوره تخصیص می یابد.
متغیرهایی که در محاسبه هزینه استهلاک هر دوره می باید مورد نظر قرار گیرند. عبارتند از :
1. بهای (تمام شده ) واقعی
2. برآورد ارزش اسقاط
3. برآورد عمر مفید
بنابراین محاسبه استهلاک بستگی پیدا می کند به یک عامل واقعی و دو عامل برآوردی یا تخمینی.
ارزش اسقاط :
عبارتست از مبلغی که پیش بینی می شود از فروش مال یا در تعویض، به هنگام انصراف از کار آن، عاید می شود. در این براورد هزینه پیاده کردن و برچیدن مال هم منظور می گردد.
بعنوان مثال اگر فروش مال اسقاط 2500000 ریال و هزینه پیاده کردن و تحویل آن 500000 ریال برآورد شود، ارزش اسقاط آن 2000000 ریال خواهد شد.
مابه التفاوت بهای تمام شده و ارزش اسقاط مال را ماخذ استهلاک می نامند. اغلب در عمل از محاسبه ارزش اسقاط صرفنظر می کنند. در مواردی که حاصل فروش اسقاط مال را با هزینه پیاده کردن آن برابر تشخیص دهند ( که عمل ارزش اسقاط آن صفر می شود) و یا مبالغ حاصل از فروش کم و ناچیز باشد، انصراف از محاسبه ارزش اسقاط را قابل قبول دانسته اند.
در برآورد عمر مفید مال برای محاسبه استهلاک، شروط و نکاتی به شرح زیر بطور ضمنی در نظر گرفته می شود:
1.استفاده از مال به وسیله مالک فعلی صورت گیرد.
2. کاربرد مال به صورتی باشد که به هنگام تحصیل آن منظور بوده است.
3. خط مشی برای تعمیر و نگهداشت دارایی در مدت استفاده معین باشد.
طبعا هزینه استهلاک هر دوره بستگی به این دارد که حدود بهره برداری و خدمات بالقوه اقتصادی مالی برای موسسه مالک آن معلوم شود. در واقع عمر مفید بر اساس و در رابطه با از دست رفتن ارزشها و امکانات بالقوه از لحاظ انجام خدمات تعیین می گردد.
عمر مفید ممکن است بر اساس یکی از مقیاسهای زیر تعیین شود:
الف_ دوره هایی از زمان بندی مانند تعداد سال یا ماه
ب_ جمع محصول قابل تولید بر حسب واحد سنجش آن
پ_ جمع ساعات کارکرد یعنی تعداد ساعاتی که می توان از دارایی بهره برداری کرد.
از لحاظ نظری، تعیین عمر مفید به ماهیت مل و علل اصلی استهلاک آن بستگی دارد.
ثبت استهلاک
در مورد حسابهای دارایی اصول زیر رعایت می شود:
1. به هنگام خرید یا تحصیل قلمی از دارایی، آن را به بهای تمام شده ثبت می کنند.
2. پس از ان، در مورد آن دسته از داراییها که عمر معین و محدود دارند، بهای تمام شده منهای استهلاک انباشته تا تاریخ تهیه گزارش مالی، ملاک تعیین ارزش و درج آن در گزارشهای مالی قرار می گیرد و آن را ارزش دفتری یا مانده مستهلک نشده می نامند.
3. آن قسمت از بهای تمام شده که به اصطلاح بکار رفته و فایده اش منقضی شده است، بر اساس اصل مقابله درآمد با هزینه (Matching Principle) به حساب هزینه جاری منظور می شود.
استهلاک هر دوره به بدهکار حساب هزینه استهلاک و در مورد وسایل تولید، به بدهکار حساب بهای ساخت ( سربار کارخانه) و به بستانکار حساب دارایی کاه به نام استهلاک انباشته منظور می شود.
نکته مهم این است که در نتیجه این عمل بهای تمام شده در طول استفاده از مال جدا و محفوظ و مشخص می ماند و با آنچه به تدریج از طریق استهلاک سالانه، انباشته می شود مخلوط نگردد.
مخلوط کردن این دو منطقی نیست زیرابهای تمام شده واقعی و قطعی و استهلاک برآوردی و تخمینی می باشد.
حساب دارایی کاه مذکور را که استهلاک انباشته (Accumulated Depreciation) به آن گفته می شود در گذشته " ذخیره استهلاک" می نامیدند که می باید از بکار بردن آن اجتناب نمود زیرا عمل ثبت استهلاک مطلقا ذخیره ای بوجود نمی آورد.
روشهای استهلاک
محاسبه و تعیین مبلغ هزینه استهلاک برای ثبت در هر دوره مالی به طرق مختلف انجام می شود. یزاس این منظور روشهایی ابداع کرده اند که با وجود این که بهای تمام شده و عمر مفید مال در همه آنها ثابت و یکسان است، ولی هزینه استهلاک دوره مالی در هر روش متفاوت از روش دیگر بدست می آید.
روشهای استهلاک را می توان به شرح زیر طبقه بندی کرد:
الف_ محاسبه بر حسب زمان:
1. روش خط مستقیم یا اقساط مساوی. از لحاظ هزینه استهلاک این روش را ثابت هزینه(CONSTANT_CHARGE METHOD) هم گفته اند.
ب_ محاسبه بر حسب محصول یا روشهای مبتنی بر تغییر هزینه هر دوره که عبارتند از:
2. روش ساعت کارکرد
3.روش میزان تولید
پ _ روشهای مبتنی بر استهلاک بیشتر در سالهای اول عمر مال و کاهش تدریجی آن
از نقطه نظر هزینه استهلاک این روشها را هزینه کاه (Decreasing Charge Methods) هم نامیده اند. به این تعبیر که هر چه پیش می رویم از مبلغی که به حساب هزینه می رود کاسته می شود. این روشها عبارتند از :
4. روش مجموع سنوات
5. روش مانده نزولی یا استهلاک بر اساس ارزش دفتری در هر دوره مالی
ت_ روشهای مبتنی بر محاسبات سرمایه گذاری و سود منتسب به آن که از لحاظ هزینه استهلاک، این روشها را هزینه افزا (increasing Charge Methods) گفته اند. به این دلیل که هر چه پیش می رویم مبلغی که به حساب هزینه استهلاک می رود افزایش می یابد. این روشها عبارتند از:
6. قسط السنین
7. سرمایه گذاری وجوه استهلاکی
رشکن کردن و تخصیص دادن بهای تمام شده دارایی ثابت را به طریقی معقول و منظم به دوره های استفاده از آن را، استهلاک می گویند.
بهای تمام شده معمولا در طول مدت استفاده از دارایی، ثابت می ماند، بطوریکه در پایان عمر مفید دارایی، مجموع اقلام استهلاک دوره های استفاده از آن برابر می شود با، بهای اولیه منهای ارزشی که برای دارایی اسقاط (Salvage Value) در نظر گرفته شده است.
مجموع اقلام استهلاک دوره های استفاده از آن = بهای اولیه _ ارزش دارایی اسقاط
با توجه به نکات فوق حسابداری استهلاک به روشی گفته می شود که بر اساس آن، بهای تمام شده دارایی ثابت، منهای ارزش اسقاط آن، بر مدتی که عمر مفید آن برآورد می شود، به طریقی معقول و منظم سرشکن شود.
بنابراین هدف استهلاک، سرشکن کردن بهای تمام شده است و نه تعیین ارزش دارایی.
به تدریج که از عمر مفید اقتصادی دارایی کاسته می گردد، استهلاک آن به صورت منظم به صورت هزینه به عملیات واحد اقتصادی تخصیص می یابد.
در صورت سود و زیان استهلاک بر اساس ماهیت و مورد استفاده از مال به یکی از سه عنوان هزینه فروش، هزینه اداری و یا هزینه ساخت کالای فروش رفته ارائه می شود.
در واقع استهلاک از دو طریق بر صورت سود و زیان اثر می گذارد:
1. مستقیماً به بدهکار حساب هزینه منظور و سبب افزایش آن میشود. (مانند هزینه استهلاک خودروهایی که مورد استفاده دایره فروش کالا قرار می گیرد) و طبعا به شکل هزینه فروش انعکاس پیدا می کند.
2. دیگری استهلاک ماشین آلات کارخانه که بصورت قسمتی از بهای تمام شده کالا ثبت و پس از فروش کالا به بدهکار حساب بهای تمام شده کالای فروش رفته انتقال می یابد. (مانند استهلاک ماشین آلات تولیدی)

در حسابداری، استهلاک را به دو نوع کلی تقسیم می کنند:
1. استهلاک به معنای اعم:
تخصیص بهای تمام شده دارایی ها به دوره های مختلف استفاده از آنها می باشد.
به این ترتیب، هزینه استهلاک در مقابل درآمد هر دوره به حساب منظور می گردد.
استهلاک در این معنا به دو گروه زیر تقسیم می شود:
الف – استهلاک دارایی های مشهود: یعنی دارایی هایی که وجود خارجی دارند مانند اموال، ماشین آلات و تجهیزات
ب – استهلاک دارایی های نامشهود: که موجودیت مادی ندارند مانند سرقفلی، فرانشیز یا حق امتیاز و حق اختراع و …
2. استهلاک به معنای کاهش منابع طبیعی:
مانند انواع معادن که در نتیجه استخراج از مقدار ذخیره آنها کاسته می شود و وجه افتراق آن با نوع قبلی در این است که گذشت زمان و کاربرد اموال، ماشین آلات و تجهیزات از ارزش آنها می کاهد در حالی که استهلاک منابع طبیعی با کاهش مقدار ( و نه لزوما کاهش کیفیت) آنها همراه است.
روشهای محاسبه استهلاک در حسابداری
محاسبه و تعیین مبلغ هزینه استهلاک برای ثبت در هر دوره مالی به طرق مختلف انجام می شود. برای این منظور روشهایی ابداع کرده اند که با وجود این که بهای تمام شده و عمر مفید مال در همه آنها ثابت و یکسان است، ولی هزینه استهلاک دوره مالی در هر روش متفاوت از روش دیگر بدست می آید.
روشهای محاسبه استهلاک را می توان به شرح زیر طبقه بندی کرد:
الف – محاسبه بر حسب زمان:
1. روش خط مستقیم یا اقساط مساوی. از لحاظ هزینه استهلاک این روش ثابت هزینه (CONSTANT_CHARGE METHOD) نیز نام دارد.

ب – محاسبه بر حسب محصول یا روشهای مبتنی بر تغییر هزینه هر دوره که عبارتند از:
2.روش ساعت کارکرد
3.روش میزان تولید

پ – روشهای مبتنی بر استهلاک بیشتر در سالهای اول عمر مال و کاهش تدریجی آن
از نقطه نظر هزینه استهلاک این روش ها را هزینه کاه (Decreasing Charge Methods) هم نامیده اند. به این تعبیر که هر چه پیش می رویم از مبلغی که به حساب هزینه می رود کاسته می شود. این روشها عبارتند از:
4. روش مجموع سنوات
5. روش مانده نزولی یا استهلاک بر اساس ارزش دفتری در هر دوره مالی
ت_ روشهای مبتنی بر محاسبات سرمایه گذاری و سود منتسب به آن که از لحاظ هزینه استهلاک، این روشها را هزینه افزا (increasing Charge Methods) گفته اند. به این دلیل که هر چه پیش می رویم مبلغی که به حساب هزینه استهلاک می رود افزایش می یابد. این روشها عبارتند از:
6. قسط السنین
7. سرمایه گذاری وجوه استهلاکی
هزینه استهلاک،
دارایی های ثابت با گذشت زمان و با استفاده، دچار فرسایش، کهنگی و فرسودگی ناشی از استفاده، خواهند شد و به تدریج فایده خود را از لحاظ انجام دادن عملیات یک موسسه، از دست می دهند.
حسابداری سعی می کند، این کاهش فایده رسانی دارایی های ثابت را، به روش معقول و منطقی محاسبه کند، که به آن، هزینه استهلاک می گویند.[۱]
تعریف استهلاک در حسابداری عبارتست از: سرشکن کردن و تخصیص دادن بهای تمام شده دارایی ثابت، به طریقی معقول و منظم، به دروه استفاده از آن.[۲][۳]
عوامل هزینه استهلاک شامل: بهای تمام شده دارایی ثابت، ارزش اسقاط و عمر مفید دارایی می باشد. این عوامل برای محاسبه هزینه استهلاک مورد نیاز می باشند.[۴][۵][۶][۷
سرشکن کردن و تخصیص دادن بهای تمام شده دارایی ثابت را به طریقی معقول و منظم به دوره های استفاده از آن را استهلاک گویند.
بهای تمام شده معمولا در طول مدت استفاده از دارایی ، ثابت می ماند، بطوریکه در پایان عمر مفید دارایی، مجموع اقلام استهلاک دوره های استفاده از آن برابر می شود با بهای اولیه منهای ارزشی که برای دارایی اسقاط (Salvage Value) در نظر گرفته شده است.
با توجه به نکات فوق حسابداری استهلاک به روشی گفته می شود که بر اساس آن بهای تمام شده دارایی ثابت منهای ارزش اسقاط ان، بر مدتی که عمر مفید آن برآورد می شود به طریقی معقول و منظم سرشکن شود.بنابراین هدف استهلاک، سرشکن کردن بهای تمام شده است و نه تعیین ارزش دارایی.
به تدریج که از عمر مفید اقتصادی دارایی کاسته می گردد، استهلاک آن منظما به صورت هزینه به عملیات واحد اقتصادی تخصیص می یابد.
در صورت سود و زیان استهلاک بر اساس ماهیت و مورد استفاده از مال به یکی از سه عنوان هزینه فروش، هزینه اداری و یا هزینه ساخت کالای فروش رفته ارائه می شود.
در واقع استهلاک از دو طریق بر صورت سود و زیان اثر می گذارد:
۱. مستقیما به بدهکار حساب هزینه منظور و سبب افزایش آن میشود. (مانند هزینه استهلاک خودروهایی که مورد استفاده دایره فروش کالا قرار می گیرد) و طبعا به شکل هزینه فروش انعکاس پیدا می کند.
۲. دیگر استهلاک استهلاک ماشین آلات کارخانه که بصورت قسمتی از بهای تمام شده کالا ثبت و پس از فروش کالا به بدهکار حساب بهای تمام شده کالای فروش رفته انتقال می یابد.(مانند استهلاک ماشین آلات تولیدی
استهلاک(Depreciation) به مفهوم کاهش ارزش یک دارایی ثابت بر اثر عواملی نظیر گذر زمان، فرسایش ناشی از کار، تغییر تکنولوژی و .. گفته می شود. در حسابداری دارایی ثابت، استهلاک از طریق سرشکن کردن و تخصیص ارزش ثبت شده دارایی به طریقی معقول( و پذیرفته شده) و منظم به دوره های استفاده از آن ادازه گیری و ثبت می شود. روش های متعارف محاسبه استهلاک دارایی های ثابت عبارت از روش مسقیم به سال، نزولی به درصد و مجموع سنوات است:
1- مستقیم به سال: در این روش هر دارایی طی سنوات مشخصی به میزان ثابت در هر سال مستهلک می شود. مثلا دارایی به ارزش A ریال به صورت مستقیم به سال با نرخ 10% هر سال معادل 10% از ارزش اولیه آن(A) مستهلک می شود.
2- روش نزولی به درصد: در این روش در این روش دارایی برای هر سال به میزان درصد مشخصی از ارزش دفتری خود مستهلک می شود.
به سال با نرخ 10% هر سال معادل 10% از ارزش دفتری آن(A) مستهلک می شود.
3- روش مجموع سنوات: در این روش مجموع سنوات عمر مفید دارایی را محاسبه کرده و برای سال اول نسبت عمر مفید به مجموع سنوات(بیشترین نرخ) را برای استهلاک در نظر می گیرند و برای سنوات آتی نسبت عمر مفید باقیمانده به مجموع سنوات ملاک محاسبه قرار می گیرد. به گونه اییکه در سال اول بیشترین رقم استهلاک برای دارایی محاسبه و در سالهای بعد به نسبت ارقام کمتری محاسبه می شود.
مثال: اگر عمر مفید دارایی 5 سال باشد و بهای تمام شده دارایی برابر A ریال باشد. برای سال اول (5/15)*A برای سال دوم (4/15)*A و … استهلاک محاسبه می شود که 15 برابر مجموع سنوت 1+2+3+4+5 است.
نکته 1: استهلاک ناشی از کاهش منابع طبیعی ناشی از بهره برداری را (Depletion) و کاهش ارزش دارایی های نامشهود و یا بازپرداخت تدریجی وام را (Amortization)
می نامند که در فرهنگ مالی فارسی به همه موارد استهلاک گفته می شود.
نکته 2: ارزش دفتری دارایی برابر بهای تمام شده دارایی منهای استهلاک انباشته دارایی است.
نکته 3: بهای تمام شده دارایی برابر بهای تمام شده تاریخی منهای ارزش اسقاط دارایی است.
نکته 4: وفق ماده 151 قانون مالیاتهای مستقیم تنها روش مستقیم به سال و نزولی به درصد پذیرفته شده است.
بهای تمام شده معمولا در طول مدت استفاده از دارایی ، ثابت می ماند، بطوریکه در پایان عمر مفید دارایی، مجموع اقلام استهلاک دوره های استفاده از آن برابر می شود با بهای اولیه منهای ارزشی که برای دارایی اسقاط در نظر گرفته شده است.
حسابداری استهلاک چگونه است؟
با توجه به نکات فوق حسابداری استهلاک به روشی گفته می شود که بر اساس آن بهای تمام شده دارایی ثابت منهای ارزش اسقاط ان، بر مدتی که عمر مفید آن برآورد می شود به طریقی معقول و منظم سرشکن شود. بنابراین هدف استهلاک، سرشکن کردن بهای تمام شده است و نه تعیین ارزش دارایی
به تدریج که از عمر مفید اقتصادی دارایی کاسته می گردد، استهلاک آن منظما به صورت هزینه به عملیات واحد اقتصادی تخصیص می یابد.

در صورت سود و زیان استهلاک بر اساس ماهیت و مورد استفاده از مال به یکی از سه عنوان هزینه فروش، هزینه اداری و یا هزینه ساخت کالای فروش رفته ارائه می شود.
هزینه استهلاک به عنوان با اهمیت ترین هزینه مرتبط با اموال ، ماشین آلات و تجهیزات تلقی می گردد.استهلاک محاسبه شده در هر دوره به حسابی با عنوان استهلاک انباشته منظور می گردد. این حساب ، حسابی کاهنده است و در سمت راست ترازنامه به عنوان کاهنده بهای تمام شده دارایی نمایش داده می شود. تفاوت بهای تمام شده و استهلاک انباشته دارایی برابر است با ارزش دفتری دارایی.
استهلاک از نظر قانون مالیات مستقیم

بر اساس قانون مالیاتهای مستقیم دارایی ثابت بر اثر استفاده یا گذشت زمان قابل استهلاک است. در این قانون ماخذ استهلاک قیمت تمام شده دارایی می باشد و استهلاک از تاریخی محاسبه می شود که دارایی قابل استهلاک آماده برای بهره برداری در اختیار موسسه قرار می گیرد. در صورتیکه دارایی قابل استهلاک در خلال ماه در اختیار موسسه قرار گیرد ماه مزبور در محاسبه منظور نخواهد شد. در مورد کارخانه ها دوره بهره برداری آزمایشی جزو بهره برداری محسوب نمی گردد.

بر اساس ماده 150 قانون مالیاتهای مستقیم محاسبه استهلاک به دو روش نزولی و مستقیم پذیرفته شده است. در تبصره 1 این ماده هزینه مربوط به تغییر یا تعمیرات اساسی دارایی ، جزو قیمت تمام شده دارایی محسوب می شود.تبصره 2 همین ماده بیان می کند که موسسات می توانند هزینه های نرم افزاری خود را از 3 سال تا حد اکثر 5 ساله مستهلک کنند.

نکته : هر کجا که میان قانون مالیاتهای مستقیم و استانداردهای حسابداری تناقض وجود داشته باشد ، معیار و ملاک جهت انجام عملیات حسابداری قانون مالیاتهای مستقیم می باشد.

در ارتباط با برآورد عمر مفید دارایی ، استاندارد ، این برآورد را منوط به قضاوت واحد تجاری می داند که از تجربه دارایی های مشابه ناشی می شود.بر اساس بند 56 این استاندارد ، مبلغ استهلاک پذیر یک دارایی پس از کسر ارزش اسقاط از بهای تمام شده بدست می آید.
روشهای استهلاک مورد پذیرش در استاندارد ایران روشهای خط مستقیم ، نزولی و معادل آحاد تولید است.

در ارتباط با تغییر روش استهلاک یا تعدیل نرخ آن بند 63 این استاندارد چنین می گوید.

روش استهلاک مورد استفاده برای دارایی ها باید به طور ادواری بررسی شود و در صورت تغییر قابل ملاحظه در الگوی مصرف ، روش استهلاک جهت انعکاس الگوی جدید تغییر یابد. هرگاه چنین تغییری در روش استهلاک لازم شود ، این تغییر باید به عنوان تغییری در برآورد تلقی شود و استهلاک دوره جاری و دوره های آتی دارایی تعدیل شود.
نحوه محاسبه هزینه استهلاک

جهت محاسبه استهلاک باید مبنایی مناسب برای عوامل زیر تعریف نمود
بهای تمام شده واقعی
برآورد ارزش اسقاط
برآورد عمر مفید

در نتیجه در محاسبه استهلاک یک عامل واقعی و دو عامل برآوردی وجود دارد.

ارزش اسقاط:

عبارت است از مبلغی که پیش بینی می شود از فروش مال یا تعویض به هنگام عدم استفاده از آن.مبلغ استهلاک پذیر یک دارایی پس از کسر ارزش اسقاط آن تعیین می شود.

طبق استاندارد شماره 17 حسابداری ارزش اسقاط صفر فرض می شود. ارزش اسقاط غیر از صفر متضمن این است که واحد تجاری انتظار دارد دارایی نامشهود را قبل از پایان عمر اقتصادی آن واگذار کند.

عمر مفید:

تعیین عمر مفید به ماهیت دارایی و علل اصلی استهلاک آن بستگی دارد.بنابر این عمر مفید ممکن است بر حسب یکی از مقیاسهای زیر تعیین شود:

1.دوره هایی از زمان 2.جمع محصولات قابل تولید 3. جمع ساعات کارکرد

روشهای استهلاک:

الف) محاسبه بر حسب زمان

1.روش خط مستقیم اقساط مساوی

ب) محاسبه بر حسب محصول

2.روش ساعات کارکرد

3. روش میزان تولید

ج)روشهای مبتنی بر استهلاک بیشتر در سالهای اول عمر مفید و کاهش تدریجی آن

4. روش مجموعه سنوات

5. روش نزولی

روش خط مستقیم:

هزینه استهلاک هر دوره = عمر مفید (سال) /(بهای تمام شده – ارزش اسقاط

روش ساعات کارکرد:

هزینه استهلاک هر دوره = عمر مفید(برحسب ساعات کارکرد)/(بهای تمام شده -ارزش اسقاط

روش میزان تولید:

هزینه استهلاک هر دوره=میزان تولید برآوردی/میزان تولیدواقعی*(بهای تمام شده -ارزش اسقاط

روش مجموع سنوات:

هزینه استهلاک هر دوره =مجموع سنوات/عمرمفیدباقیمانده*(بهای تمام شده-ارزش اسقاط

روش نزولی:

هزینه استهلاک هر دوره = نرخ استهلاک * ( استهلاک انباشته تا دوره محاسبه – بهای تمام شده بحث را با یک سوال آغاز می کنم. چرا دارایی ها را مستهلک می کنیم؟

برای جواب نیاز به یک توضیح مختصر داریم. ما در حسابداری یک اصل داریم با نام "اصل تحقق درآمد". طبق این اصل می بایست همه درآمد ها را در هنگام تحقق شناسایی (و یا به عبارتی ثبت) کنیم. در استانداردها و کتابهای حسابداری زمانی یک درآمد را محقق شده فرض می کنند که:

الف- وجه نقد مربوطه دریافت شده باشد و یا احتمال دریافت وجود داشته باشد و

ب- کلیه کارهای لازم جهت نهایی شدن درآمد انجام شده باشد.(برای مثال اگر قرار است کالایی در کشوری دیگر تحویل گردد تا زمانی که کالا تحویل نشده باشد ثبت درآمد نخواهیم داشت

به 2 دلیل فوق ما ثبت پیش دریافت داریم. یعنی زمانی که پول گرفتیم و کار انجام نشده است(یعنی شرط ب رعایت نشده است) اجازه شناسایی درآمد را نداریم. و نیز زمانی که کالا فروخته شد و مطمئن باشید که وجه نقد دریافت نخواهید کرد اجازه شناسایی درآمد را ندارید(یعنی شرط الف برقرار نباشد

در حسابداری همچنین یک اصل دیگر با نام "اصل تطابق هزینه با درآمد" داریم. طبق این اصل می بایست همه هزینه هایی که با درآمد های شناسایی شده طبق تحقق درآمد مطابق دارد (ارتباط دارد) شناسایی و سند بخورد.

یک مثال می زنم:

یک کالایی به بهای 100 ریال خریداری می شود:

1- اگر این کالا تا پایان سال بفروش نرود آنگاه مبلغ 100 ریال بعنوان موجودی کالا در ترازنامه نشان داده می شود با عنوان موجودی کالای پایان دوره. چرا خرید کالا را به هزینه تبدیل نمی کنیم. چون درآمدی وجود ندارد (تحقق درآمد) یعنی کالا را نفروختیم و لذا هزینه ای وجود ندارد (تطابق هزینه با درآمد

2- اگر همین کالا به مبلغ 120 ریال بفروش رود آنگاه بدلیل اینکه درآمد محقق شده است لذا مبلغ 120 ریال بعنوان درآمد شناسایی و مبلغ 100 ریال بعنوان هزینه شناسایی می شود.

3- اگر همین کالا بمحض دریافت شکسته و از بین رود مبلغ 100 ریال اولیه به زیان تبدیل شده و شناسایی می شود. در این حالت بدلیل اینکه درآمد شناسایی نشده لذا هزینه نیز شناسایی نمی شود و بجای هزینه از حساب زیان استفاده می شود.

حال برگردیم به سوال. چرا دارایی ها را مستهلک می کنیم و سند هزینه استهلاک شناسایی می کنیم؟

جواب: ما از دارایی ها استفاده می کنیم تا منافع بدست آوریم. بدلیل بدست آمدن منافع دارایی های در طی سال تحقق درآمد رخ داده (اصل تحقق درآمد) و لذا می بایست هزینه های مربوطه نیز شناسایی شود (اصل تطابق هزینه با درآمد) این هزینه ها دقیقا همان هزینه استهلاک است.

البته می توانستیم سوال را طور دیگری مطرح کنیم:

چرا کل دارایی را در هنگام خرید به هزینه تبدیل نمی کنیم و دارایی شناسایی می کنیم؟

جواب: بدلیل اینکه از یک دارایی در سالهای مختلف استفاده می شود و منافع آن در چند سال و نه فقط سال اول بدست می آید (تحقق درآمد) لذا می بایست یک دارایی در سالهای مختلف به هزینه تبدیل شود (تطابق هزینه با درآمد) و این هزینه همان هزینه استهلاک است که در قسمت فوق توضیح داده شده است.

نکته: البته موارد فوق در مورد زمین صدق نمی کند زیرا علاوه بر اصول حسابداری می بایست دارایی به مرور زمان از بین رود و چون زمین از بین نمی رود آنرا مستهلک نمی کنیم. استهلاک به روش خط مستقیم، متداولترین روش بخردانه و منظم (سیستماتیک) است. حسن روش مزبور در این است که کاربرد آن بسیار راحت است و افراد می توانند آن را درک کنند. مجموع سنوات و روش مضاعف نزولی از جمله سایر روشهای متداول هستند. طرفداران هیچ یک از این دو روش مدعی نیستند که آنها دارای محتوای نظری (تئوریک) می باشند. اینها فقظ روشهایی هستند که سازمان درآمدهای داخلی آمریکا اجازه داده است شرکتها بدان وسیله مالیات خود را محاسبه و اظهار نظرهای مالیاتی را برآن اساس تکمیل کنند. حسن روشهای مزبور در این است که شرکتها می توانند بدین وسیله مالیاتهای خود را به دوره های بعد انتقال دهند.
کاهش توان دارایی در ارائه خدمات بالقوه

معمولاً استهلاک را بدین گونه تعریف می کنند: یک روش بخردانه و منظم (سیستماتیک) برای تخصیص بهای تمام شده دارایی بر روی دوره های زمانی. واژه یا عبارت مزبور از دیدگاه ساختاری محض تعریف شده است. در دنیای واقعی این تعریف نمی تواند دارای معنی و مفهوم باشد. همان گونه که یادآور شدیم در این تعریف بحثی از شیوه محاسبه اعداد و ارقام ارائه نمی شود. همچنین در تعریف مزبور درباره شیوه انتخاب یک روش (از میان روشهای موجود) مانند روش خط مستقیم یا روش مضاعف نزولی مطالبی بیان نمی شود. پژوهشگران و نویسندگان در تلاش برای یافتن راهی جهت انتخاب روشهای استهلاک کوشیدند استهلاک را بر حسب هدفهای رفتاری یا اقتصادی تعریف کنند که در این راستا اغلب به اهمیت اعداد متعلق به استهلاک (از نظر تصمیم گیری) توجه نمودند
کمیته مفاهیم و استانداردها متعلق به انجمن حسابداری آمریکا در 1957 ابراز کرد که می توان استهلاک را در قالب کاهش توان دارایی در ارائه خدمات بالقوه دارایی های ثابت تفسیر کرد. کمیته مزبور این مطلب را اضافه کرد که کاهش توان دارایی در ارائه خدمات بالقوه می تواند ناشی از فرسودگی دارایی، از نظر فیزیکی به مصرف رسیدن از طریق مورد استفاده قرارگرفتن یا کاهش ارزش اقتصادی آن باشد، زیرا دارایی مزبور ناباب یا منسوخ می شود و یا تقاضا (برای آن) تغییر می کند. درنشریه شماره 3 از سلسله نشریه های حسابداری استهلاک به صورت زیر تعریف شده است:

در حسابداری استهلاک عبارت است از فرآیند تخصیص بهای تمام شده خدماتی که دارایی های ثابت به محصولات و یا به دوره هایی که از این خدمات استفاده میشود، ارائه می کنند.

همچنین در بیانیه شماره 6 از مفاهیم استانداردهای حسابداری مالی نیز ابراز شده است که فرسایش ناشی از استفاده کردن از دارایی یکی از علتهای منظور کردن هزینه استهلاک است.
کاهش در ارائه خدمات، از نظر فیزیکی
نخستین استنباط گنجانده شده در تعریفهای مزبور این است خدماتی که دارایی میتواند، از نظر فیزیکی ارائه کندهمواره در دسترس مالک دارایی است (که میتواند از آن استفاده کند یا آن را به مصرف رساند). تعداد آحاد محصولی را که می توان در طول عمر مفید دارایی تولید کرد، تعداد ساعت، روز یا ماهی که انتظار می رود دارایی مورد استفاده قرارگیرد، کیلووات ساعت برقی را که می توان در فرآیند تولید مورد استفاده قرار داد یا آحاد دیگری از اقلام ورودی یا اقلام خروجی می توانند جایگزین خدمات مورد انتظار دارایی شوند. اگر تجزیه و تحلیل از این دیدگاه انجام شود، برای مثال، پیش بینی می شود که یک کامیون میتواند درطول عمر مفید خود 100 هزار مایل طی کند. اگر این کامیون در سال نخست 20 هزار مایل طی کند، باید 20 درصد کل بهای تمام شده آن را به حساب هزینه استهلاک (در آن سال) منظور کرد. و بدین گونه هزینه استهلاک (در طول عمر مفید دارایی) تغییر می کند.
برای بسیاری از دارایی ها کاربرد هزینه متغیر استهلاک می تواند معقول باشد. به ویژه اگر فرسایش دارایی، از نظر فیزیکی، نسبت به منسوخ یا ناباب شدن دارایی، از نظر اقتصادی، اهمیت بیشتری داشته باشد و یا این که بتوان انتظار داشت که دارایی پیش از ناباب یا منسوخ شدن خدمات بالقوه خود را ارائه نماید. از همین دیدگاه اگر در یک سال بخصوص از خدمات بالقوه یک قلم دارایی استفاده نشود، در آن سال نباید هزینه استهلاک ثبت کرد زیرا ارزش دارایی، از نظر ارائه خدمات، کاهش نمی یابد. نمونه این روش هزینه ای است که باید از بابت استفاده کردن از یک توده زغال سنگ منظور کرد: اگر در زمان تعطیل بودن واحد تولیدی زغال سنگ به مصرف نرسد، طی این دوره نباید از این بابت هزینه ای منظور نمود.
اگر برای تعیین عمر مفید مورد انتظار دارایی تنها پدیده ناباب یا منسوخ شدن دارایی مطرح باشد، اگر بتوان انتظار داشت که دارایی مزبور منسوخ یا ناباب خواهد شد و یا اگر بتوان میزان استفاده (یا مصرف) نمودن از دارایی را مشخص کرد، باز هم می توان استهلاک را بر مبنای فعالیت ثبت نمود. تحت چنین شرایطی می توان چنین فرض کرد که بهای تمام شده دارایی نشان دهنده خدماتی باشد که دارایی مزبور بر حسب آحاد محصول تولیدی ارائه خواهدکرد و معقول این است که بهای تمام شده آن را به آحاد محصول مورد انتظار تخصیص داد. اعتراض عمده ای که به این شیوه از استهلاک وارد می آید این است که باید بهای تمام شده اقلام ورودی را به هر واحد محصول تخصیص داد، که در این صورت تعیین میزان کاهش در ارزش خدمات در درجه دوم اهمیت قرار میگیرد.
مسئله عمده و مطرح این است که آیا باید کل بهای تمام شده دارایی را بر مبنای کل خدمات بالقوه ای که می تواند ارائه دهد، و یا این که فقط آن را بر مبنای خدماتی که شرکت انتظار دارد دارایی مزبور ارائه دهد، تخصیص داد. امکان دارد یک قلم دارایی از نظر خدمات خاص موردنظر خریداری شود. از این رو، شاید روش معقول و منطقی این باشد که بهای تمام شده اولیه را پس از کسر ارزش اسقاط دارایی (اگر چنین ارزشی وجود داشته باشد) به دوره ای که انتظار می رود از آن استفاده کرد، تخصیص داد. شاید شرکتی یک دستگاه جرثقیل را برای انجام دادن یک قرارداد خاص خریداری کند. کل بهای تمام شده جرثقیل منهای ارزش اسقاط را باید به حساب این قرارداد منظور کرد (با وجود این که امکان دارد فقط چند روز این دستگاه مورد استفاده قرارگیرد و برای بقیه مدت قرارداد راکد و بدون استفاده بماند). اگر برای انجام دادن پروژه مورد نظر این روش نسبت به بقیه روشها اقتصادی تر باشد، در آن صورت دلیلی وجود ندارد کل بهای تمام شده دارایی را به همین مورد خاص تخصیص نداد.
در برخی از موارد امکان دارد یک قلم دارایی را که می توان برای مدت 10 سال مورد انتظار قرار داد تنها 3 یا 4 سال از آن استفاده شود. اگر نتوان برای تمام مدت عمر مفید دارایی از آن استفاده کرد، دلیلی وجود نخواهد داشت که هزینه استهلاک را فقط برای سال هایی منظور کرد که انتظار می رود از دارایی مزبور استفاده شود. این دارایی برای تامین چنان هدفی خریداری شده است و اگر اصرار شود که بهای تمام شده آنها را بر روی همه سالها سرشکن کرد، در آن صورت از دیدگاه الگوی استفاده نمودن از دارایی مزبور استفاده شود. این دارایی برای تامین چنان هدفی خریداری شده است و اگر اصرار شود که بهای تمام شده آنها را برروی همه سالها سرشکن کرد، در آن صورت از دیدگاه الگوی استفاده نمودن از دارایی، ثبات رویه رعایت نخواهد شد. از سوی دیگر اگر یک قلم دارایی برای مورد استفاده خاص خریداری شود ولی به دلیلی نتوان آن را مورد استفاده قرار داد، اگر وضع به گونه ای است که نتوان آحاد محصول مورد نظر را در سالهای دیگر تولید کرد (از خدمات این دستگاه استفاده نمود) در آن صورت باید برای این دوره زمانی هم هزینه استهلاک را منظور کرد. در مورد خدمات منقضی شده هم باید هزینه استهلاک ثبت نمود و این درحالی است که دستگاه یا دارایی مزبور نتوانسته است منافعی را عاید شرکت گرداند. در چنین موردی میتوان هزینه استهلاک را به عنوان یک قلم زیان (ونه هزینه متعلق به عملیات جاری) منظور کرد.

تعیین قیمت خدمات: بهای تمام شده تاریخی یا هزینه جاری؟

از دیدگاه فرآیند مستهلک کردن دارایی ها باید قیمت خدمات ارائه شده (به وسیله دارایی) را تعیین کرد. اگر مبنای تخصیص همان بهای تمام شده اولیه دارایی باشد، در آن صورت قیمت خدمات ارائه شده را برمبنای آن عدد تعیین می نمایند. گذشته از این، اگر برای تعیین خدمات مورد انتظار کل بهای تمام شده دارایی را بر کل خدمات مورد انتظار تقسیم کنند، در آن صورت روش مزبور مشابه روش خط مستقیم خواهد شد، زیرا در اجرای این روش برای هر واحد خدمت ارائه شده مبلغی یکسانی منظور میشود. ولی برای تعیین هزینه های یکسان در مورد آحاد خدمات مورد انتظار هیچ مبنای مشخصی وجود ندارد. علاوه بر این، از آنجا که باید برای آحاد خدمات بعدی مدتی منتظر ماند، در واقع کل ارزش خدمات نمی تواند به صورتی یکسان کاهش یابد، مگر اینکه اساس فرض خود را بر این بگذاریم، که نرخ بهره برابر با صفر باشد.

کمیته مفاهیم و استانداردها متعلق به انجمن حسابداری آمریکا در 1964 در مورد دارایی های ثابت استهلاک را بدین گونه تعریف کرد:

انقضای خدمات بالقوه ای که دارایی می تواند ارائه کند. همچنین کمیته مزبورابراز داشت که استهلاک باید بر مبنای هزینه جاری تامین مجدد خدمات بالقوه ای قرارگیرد که طی دوره مورد بحث به مصرف رسیده است. نشریه شماره 3 از سلسله نشریه های تحقیقات مطالعات حسابداری نیز ابراز کرد که درمقایسه با بهای تمام شده تاریخی، هزینه های جاری جایگزینی اهمیت بیشتری دارد، به ویژه زمانی که در تشکیلات شرکت رویداد مهمی رخ دهد. در این نشریه این دیدگاه مطرح شد که استهلاک نشان دهنده تخصیص هزینه های جاری است و نیز این که هزینه استهلاک برای یک دوره خاص برابر است با هزینه جاری خدماتی که در آن دوره به مصرف رسیده است. این تعریف ها براساس دیدگاه مبتنی بر کاهش ارزش (خدمات بالقوه) دارایی قرار دارد، ولی همچنین براساس دیدگاه مبتنی بر حفظ سرمایه هم قراردارد.

روش مبتنی بر نقش دارایی در ایجاد خالص درآمد

اگر روش محاسبه استهلاک بر مبنای حجم فعالیت تعدیل شود روشی به دست می آید که برمبنای آن بهای تمام شده دارایی برمبنای درآمد تخصیص می یابد. با توجه به اجزای تشکیل دهنده درآمد، این روش می تواند بیانگر میزان تقریبی استفاده از دارایی باشد و مزیت دیگر آن این است که تغییر در درآمد ناشی از هر واحد محصول هم مورد توجه قرار می گیرد. ولی روش مزبور دارای همه نقاط ضعفی است که در روش مبتنی بر حجم فعالیت مشاهده می- شود. گذشته از این در مواردی که شرکت کالایی را با هدف انبارکردن تولید می کند نمی توان به شیوه ای معقول نقش اقلام خاصی از دارایی در ایجاد کل درآمد تعیین کرد. توجه کنید که با تخصیص بهای تمام شده دارایی بر مبنای درآمد نمی توان فرآیند تخصیص بر مبنای سود خالص را توجیه کرد. اگر برای تخصیص از سود خالص (به عنوان مبنا) استفاده شود، نمی توان به هیچ یک از هدف های مربوط به استهلاک دست یافت.
در یکی از روشهای استهلاک مبتنی بر نقش دارایی در ایجاد درآمد برای تعیین بهای تمام شده خدمات ازعاملی استفاده می کنند که به اصطلاح آن را نقش دارایی در ایجاد خالص درآمد می نامند و آن را جایگزین بهای تمام شده خدمات مینمایند. نقش دارایی در ایجاد خالص درآمد را بدین گونه تعریف می کنند: درآمد حاصل از دارایی منهای هزینه های عملیاتی (که شامل هزینه های تعمیرات و نگهداری هم میشود). بنابراین، کل بهای تمام شده را به روشی متناسب بر نقش دارایی در ایجاد خالص درآمد حاصل از هر دوره تخصیص میدهند.

دیدگاههای موافق و مخالف

نقطه قوت روش محاسبه استهلاک به روش خدمت بالقوه این است که می توان با توجه به تغییرات غیرمنتظره در الگوی استفاده از دارایی مقدار تخصیص را تغییر داد. به ویژه این سازگاری یا انعطاف پذیری در مواردی مفیدتر است که کاهش درمنافع مورد انتظار آینده به میزان استفاده از دارایی رابطه نزدیکتری داشته باشد (در مقایسه با منسوخ یا ناباب شدن دارایی و یا گذشت زمان

ولی روش مزبور دارای چندین نقطه ضعف هم می باشد. نخست همان گونه که بسیاری از صاحبنظران، از جمله هیئت استانداردهای حسابداری مالی ابراز کرده اند، نمی توان علتهای استهلاک را( مانند فرسایش دارایی) در یک دوره زمانی مشخص تعیین کرد. از این رو، بین تخصیص و درآمدهای خاص یا دوره های زمانی که این مقادیر منظور می شوند هیچ رابطه قابل ردیابی وجود ندارد. همچنین دلیلی هم وجود ندارد تا باور کنیم که یک خودرو یا کامیون با طی هر کیلومتر مسافت خدمات یکسانی ارائه نماید.دوم، حتی اگر کسی می توانست خدمات حاصل از دارایی را مشخص نماید، باز هم این مشکل وجود خواهد داشت که او ناگزیر می شد بهای تمام شده یا ارزش هرواحد خدماتی را تعیین نماید. دلیلی وجود ندارد که نرخ خدمات ارائه شده به وسیله یک قلم دارایی، در همه دوره ها، یکسان باشد در حالی که اساس فرض بر چنین پایه ای گذاشته می شود. از این رو، ارائه نظر از دیدگاه تفسیری،یعنی بر حسب تهی شدن یا تحلیل رفتن خدمات فیزیکی نمی تواند یک معیار ضابطه مند برای استهلاک ارائه کند.

تعمیرات و نگهداری
در اینجا باید یک بار دیگر ماهیت داراییهای استهلاک پذیر را بررسی کنیم. ما این واقعیت راکه بیشتر دارایی ها به صورت ترکیبی از چند قلم دارایی هستند، نادیده گرفتیم. برای مثال به یک کامیون توجه کنید. می توان آن را به عنوان یک قلم دارایی بررسی کرد، از سوی دیگر می توان آن را مجموعه ای از قطعات اصلی وعمده مانند بدنه، موتور و جعبه دنده مورد توجه قرارداد. هر یک از این اقلام از تعداد زیادی اجزای کوچکتر، مانند کاربوراتور، شمع، سوپاپ و غیره تشکیل میشود.

هنگامی که درباره کاهش خدمات بالقوه این کامیون صحبت می کنیم می توانیم آن رادر مورد اجزای تشکیل دهنده کامیون ربط دهیم. گذشته ازاین، می توان کاهش خدمات بالقوه کل دارایی را به عنوان تابعی مورد توجه قرار داد که با کاهش توان بالقوه اجزای تشکیل دهنده خود (ازدیدگاه ارائه خدمات) کاهش می یابد.
شیوه ثبت مجموعه از داراییها
برای راحت شدن حسابداری یا شیوه ثبت اغلب، داراییها را به صورت یک مجموعه مورد توجه قرار می دهند. مجموعه داراییهای مشابه را گروه می نامند. مجموعه داراییهای مختلف و متفاوت را ترکیب می نامند. اقلام جدید را بر حسب بهای تمام شده به هر مجموعه اضافه می کنند. داراییهای قدیمی را بر حسب خالص ارزش دفتری و برابر با ارزش فروش آنها از مجموعه خارج می کنند، یعنی برای خروج اقلام دارایی از مجموعه هیچ سود یا زیانی شناسایی نمی شود.

شیوه ثبت یا حسابداری یک کامیون (اگرچه معمولاً براساس این دیدگاه انجام نمی شود) در واقع از شیوه ثبت ترکیب داراییها است. جایگزین کردن یکی از چرخهای کامیون اقدامی متفاوت از جایگزین کردن یک کامیون (در یک مجموعه ناوگان) نمی باشند. هنگامی که قطعه های جدید مورد نیاز جایگزین (تعویض) می شوند، آنها را به کامیون اضافه می کنند. قطعه های قدیمی، که در واقع دارای ارزش اسقاط نیستند، به سادگی به صورت ضایعات منظور مینمایند. اگر این قطعه ها دارای ارزش اسقاط باشند، مبلغ مزبور به بهای تمام شده کامیون بستانکار می شود.

باکهنه یا قدیمی شدن قطعه ها و اجزای تشکیل دهنده کامیون، توان این وسیله نقیله در ارائه خدمات کاهش می یابد. از این رو، توان ارائه خدمات رو به کاهش می رود. پیش از این، کاهش توان ارائه خدمات را در قالب استهلاک تعریف کردیم. ولی در مورد جایگزین کردن قطعه های خراب چه می توان گفت؟ دارایی همواره در وضع اولیه یا نخستین باقی می ماند و توان ارائه خدمات کاهش نمی یابد. به بیان دیگر، به جای منظور کردن استهلاک میتوان هزینه نگهداری (درهردوره) را ثبت کرد. اگر از این دیدگاه به دارایی نگاه کنیم، استهلاک نشان دهنده هزینه نگهداری است که شرکت تمایلی به انجام دادن آن ندارد و یا حتی توان انجام دادن این کار را ندارد . استهلاک در سایه فرسایش نمی- تواند متفاوت از هزینه تعمیرات وجایگزین کردن قطعات باشد. این شیوه تجزیه و تحلیل یا چنین دیدگاهی باعث شد که کمیته مفاهیم و استانداردها متعلق به انجمن حسابداری آمریکا درسال 1964 در رابطه با داراییهای ثابت استهلاک را به صورت زیر تعریف کرد: هزینه تعمیرات این وسایل جهت دستیابی به مجدد خدمات بالقوه ای که طی دوره به مصرف رسیده است. درحالی که نمی توان این هزینه را به راحتی برآورد (تعیین) کرد، ولی این واقعیت وجود دارد که استهلاک همواره با سیاست حفظ و نگهداری دارایی (که بنا بر فرض در مورد اموال به اجرا در می آید) رابطه -ای تنگاتنگ دارد.

اگر استهلاک به روشی به اجرا درآید که به رابطه بین حفظ یا نگهداری دارایی و مقدار استهلاک توجه نشود آن را روش جایگزینی می نامند. اگر شرکتی دارای تعداد زیادی دارایی مشابه باشد، کاهش توان ارائه خدمات این مجموعه از داراییها تقریباً برابر با هزینه جاری جایگزینی آنها خواهد بود. این هزینه را به جای هزینه استهلاک مورد توجه قرار می دهند. (در اجرای روش از دور خارج کردن اقلام برای دارایی هایی که جایگزین شده اند، به جای منظور کردن هزینه استهلاک از عدد متعلق به بهای تمام شده تاریخی استفاده می کنند). در شرکت های بسیار بزرگ، جایگزینی به طور منظم انجام می شود و به جای هزینه استهلاک از این اعداد استفاده می کنند. بدون توجه به تغییری که در بهای تمام شده اقلام (هزینه ها) در زمان جایگزینی رخ می دهد، بهای تمام شده اولیه دارایی کماکان به عنوان ارزش دفتری دارایی مورد توجه است. اگر قرار باشد این روش تغییر کند، باید از یک حساب ذخیره استفاده کرد و از نخستین سالهای فعالیت شرکت تا زمانی که فرآیند جایگزینی به صورت یک رویداد نسبتاً ثابت وتکراری درآید باید در هر دوره هزینه استهلاک را ثبت کرد.
روش جایگزینی را یک روش قدیمی و منسوخ شده می دانند، ولی هنوزهم برای پیچ، مهره، فلز و قطعات مورد نیاز شرکت های راه آهن از این روش استفاده می شود. در شرکتهای حمل و نقل هم درمورد لاستیک از این روش استفاده می کنند. درحسابداری مالی روش دیگری به کار می برند که در اجرای آن هزینه تعمیرات عادی را به عنوان هزینه دوره منظورمی کنند، در حالی که بهای تمام شده اولیه قطعات جایگزین شده را به عنوان کل بهای تمام شده دارایی اصلی منظورمی نمایند.
یکی از مشکلات موجود بر سر راه برآورد استهلاک (در اجرای روش مزبور) این است که هزینه نگهداری، تا حد زیادی، به روشی بستگی دارد که اقلام دارایی را در مجموعه قرار می دهند. اگر قرار باشد هر قطعه بر اساس عمر مفید مورد انتظار مستهلک شود، جایگزین قطعه مستلزم ازدور خارج کردن قطعه قدیمی و نصب و تعبیه قطعه جدید می شود. برای مثال، اگر هر یک از لاستیکهای کامیون به صورت جداگانه مستهلک شود، باید آنها را براساس عمر مفید و مورد انتظار مستهلک کرد و هنگام جایگزینی از دفاتر خارج نمود. سپس باید لاستیکهای جدید را به عنوان هزینه سرمایه ای منظور کرد و براساس عمرمفید و مورد انتظار آنها را مستهلک کرد. از سوی دیگر، اگر لاستیکها را به عنوان بخشی از کامیون منظور کنیم، هزینه جایگزینی را باید به عنوان هزینه تعمیرات عادی منظور کرد. از این رو، باید بین جایگزینی قطعههای دارایی و قطعه های جدید تفاوت قائل شد. تفکیک نمودن این اقلام کار چندان سادهای نیست. با وجود مشکلاتی که در مرحله عمل وجود دارد، از دیدگاه نظری تفکیک هزینه استهلاک و هزینه نگهداری اهمیت زیادی دارد.
همچنین باید به تفاوت بین تعمیرات انجام شده و افزایش سایر هزینه ها توجه کرد. شرکت می تواند هزینه تعمیرات و نگهداری را تاخیر اندازد و یا آنها را به کمترین مقدار ممکن برساند، که در نتیجه احتمال دارد سایر هزینه های عملیاتی، مانند هزینه سوخت و دستمزد، افزایش یابد. از این رو، اگر ارزش محصولات ناشی از به کارگیری دارایی ثابت بماند، خالص ارزش ناشی از دارایی کاهش خواهد یافت. این کاهش در خالص ارزش ناشی از دارایی نیز در سایه افزایش تعداد تعمیرات (باکهنه و قدیمی شدن دارایی) نیز کاهش خواهدیافت.تعمیرات پیاپی باعث می شود که زمان متعلق به تولید یا استفاده نمودن از دارایی کم شود و بدینگونه محصولات ناشی از به کارگیری دارایی کاهش خواهد یافت. دیدگاههای مبتنی بر استهلاک براساس نقش دارایی در ارائه خدمات ایجاب می کند که کاهش توان دارایی در ارائه خدمات بالقوه مورد توجه قرار گیرد.

عمردارایی

بدون توجه به موضوع منسوخ شدن دارایی (ازدیدگاه اقتصادی) و سیاست جایگزینی،عمر یک قلم دارایی، مانند یک کامیون، عبارت است از عمر نخستین قطعه مهم که از کار بیفتد (مدت زمانی که این قطعه مورد استفاده قرار گیرد). اگر موضوع سیاست جایگزینی وتعمیرات مطرح نباشد، عمر فیزیکی دارایی برابر است با کوتاهترین عمر فیزیکی مهمترین قطعات (یک لاستیک خراب به معنی پایان عمر کامیون است). ولی معمولاً می توان لاستیکهای خراب را تعمیر یا جایگزین کرد.

شرکت با انجام دادن چنین کاری میتواند عمرکامیون راطولانی ترکند تا اینکه قطعه های دیگری خراب شود و نیاز به تعمیر یا جایگزینی باشد. در برخی از موارد، می توان به علتهای فرهنگی یا تاریخی برخی از اقلام دارایی را به صورت نامحدود حفظ و نگهداری کرد، ولی هزینه انجام دادن چنین کاری بیش از هزینه جایگزین کردن دارایی (با یک دارایی جدید) میباشد. گذشته از این، معمولاً مسئله منسوخ یا ناباب شدن دارایی باعث می شود که هزینه هایی را که برای تعمیر یا نگهداری به مصرف می رسانند، از دیدگاه اقتصادی، معقول نباشد. نکته اصلی در این است که در یک محدوده مشخص و گسترده، عمر یک قلم دارایی را نمی توان تعیین کرد، ولی شرکت دراجرای سیاستهای جایگزینی و انجام دادن تعمیرات می تواند عمر دارایی را مشخص کند. در مورد کامیون با انجام دادن تعمیرات مرتبط و عوض کردن قطعه ها می توان عمر آنرا طولانی کرد (بدیهی است که اگر چنین کارهایی انجام نشود عمر دارایی مزبور کوتاهتر خواهد شد). از این رو، عمر یک دارایی،تا حدی در سایه سیاستهای مربوط به تعمیرات و نگهداری تعیین می شود.عکس قضیه هم صادق است: سیاست تعمیرات و جایگزینی را که شرکت به اجرا در می آورد تابع عمر مفید و مورد انتظار دارایی خواهد بود. برای مثال هرگاه انتظار می رود عمرمفید دارایی بسیار کوتاه باشد می- توان هزینه های تعمیرات و نگهداری را کاهش داد و به کمترین مقدار ممکن رسانید.
برای مثال، اگر قرار است در مورد یک قرارداد ویژه قطعه های خاصی مورد استفاده قرارگیرد و با پایان یافتن مدت قرارداد دارایی ها رها شود، از دیدگاه اقتصادی ایجاب می کند که هزینه های مربوط به تعمیرات ونگهداری را به کمترین مقدار ممکن رسانید، بدان حد که بتوان تا پایان مدت قرارداد از دستگاهها استفاده کرد.

از این رو، عمر مفید یک قلم دارایی به وسیله یکی از دو عامل زیر (هر کدام عمر کوتاهتری دارد) تعیین میشود: سطح مطلوب هزینه تعمیرات و نگهداری و یا منسوخ شدن دارایی، از دیدگاه اقتصادی. یکی از اثرهای ناشی از وجود این ارتباط تنگاتنگ بین سیاستهای مربوط به نگهداری داراییها وعمردارایی این است: اگر هزینه های تعمیرات و نگهداری به تاخیر افتد یا کاهش یابد و به حدی برسد که کمترازمقدار مورد نیازبرای حفظ سرمایه (دردوره عمر مفید آن) باشد، در آن صورت باید مبلغی که به عنوان استهلاک تخصیص می یابد، افزایش یابد.
بودجه تعمیرات
در این بحث مقصود ازحفظ و نگهداری دارایی این است که بتوان دارایی یا اموال را از نظر عملیاتی دروضعی نگه داشت که دارای کارآیی یا راندمان باشد. اغلب مقصود از نگهداری این است که تعمیرات عادی و مرتب انجام شود. مقصود از تعمیر همان نگهداری و حفظ دارایی در وضع اولیه است، بدون اینکه عمر مفید آن افزایش یابد. ولی معمولاً تعمیرات به دو صورت انجام میشود:

تعمیر یک دستگاه یا قطعه (و پرداخت دستمزد مربوط) برای اصلاح قطعه خراب و برگردان وضع دستگاه به حالت اولیه
جایگزین کردن یک یا چند قطعه از یک دستگاه یا قطعه های جدید (بدون جایگزین کردن کل دستگاه
هزینه های نگهداری و تعمیرات از نوع اول می تواند عمر مفید دارایی را افزایش دهد، زیرا هر گاه قطعه ای از یک وسیله خراب شودآن را تعمیر می نمایند. این افزایش در عمر مفید دارایی، تا حدی به سبب اجرای سیاستهای مربوط به جایگزینی اقلام است. اگر قرار باشد برخی از قطعه ها هرسال یا هر دو سال یکبارعوض شود و اگر برخی دیگر از قطعه ها در دوره های زمانی بلند مدت ترعوض شود، در سالهای انتهایی عمر مفید دارایی چندین قطعه را باید جایگزین کرد و این اقدام باعث می شود که با گذشت زمان هزینه های تعمیرات (مربوط به قطعه های متعدد دستگاه) افزایش یابد.
گاهی حسابداران توصیه می کنند که با درنظر گرفتن یک حساب به نام حساب ذخیره هزینه تعمیرات در طول عمر مفید دارایی را همسان ساخت؛ نیاز به این شیوه تخصصی یا همسان سازی هزینه های تعمیرات براساس این فرض قراردارد که هزینه استهلاک سالانه نشان دهنده این است که فقط بهای تمام شده اولیه دارایی (بدون توجه به زمان تعمیرات) برروی دوره های زمانی تخصیص می یابد. اجرای این توصیه ایجاب می کند که کل هزینه تعمیرات متعلق به عمر مفید دارایی را برآورد کرد و بتوان بر آن اساس مبلغی را که به عنوان ذخیره برای تعمیرات در نظر گرفته می شود (برای هر دوره) تعیین کرد. معمولاً این حساب را در گروه بدهی ها و زیر عنوان یک ذخیره گزارش می کنند.ولی حساب مزبور دارای ویژگیهای یک حساب بدهی نخواهد بود، زیرا برپایه این فرض قراردارد که در آینده رویدادی رخ خواهد داد.

راه بهتری برای ثبت هزینه بودجه بندی شده برای تعمیرات این است که آن را به عنوان یک بدهی منظور کرد، به گونه ای که به عنوان حساب کاهنده دارایی مربوطه گزارش شود، اقدامی مشابه روشی که استهلاک انباشته را گزارش می کنند. این روش معقول تر است. زیرا نشان دهنده هزینه های اضافی است که به قطعات با عمرکوتاهتر (نسبت به قطعاتی با عمربیشتر) تخصیص می یابد. ازاین رو، یک استهلاک است و ازهمین دیدگاه می توان به حساب استهلاک انباشته بستانکار کرد. هنگامی که هزینه تعمیرات به مصرف میرسد، می توان آن را به حساب ذخیره (برای تعمیرات) یا به حساب استهلاک انباشته بدهکار کرد. از این رو، روش مزبور مشابه روش ثبت هزینه تعمیرات اصلی یا عمده است. اگر چه راه دقیقتر این است که یک قلم دارایی را حذف کرد و هزینه تعمیرات را به عنوان هزینه سرمایه منظور کرد، ولی تعیین هزینه یک قلم دارایی جایگزین شده (نسبت به روش بالا) مشکلتر است. فراتر این که این روش همانند روش مشابه پیشنهادی در بالا (برای شیوه ثبت هزینه تعمیرات عمده) دارای همان نقاط ضعف است.
نگهداری سرمایه
اگر داراییها را به عنوان مجموعه ای از اقلام غیرمشابه مورد توجه قرار دهیم، در آن صورت باید شرکت را یک مجموعه بزرگ از قطعه های کوچک مورد توجه قرارداد (مانند دیوار، سقف، دستگاه، وسیله حمل و نقل) که به صورت مرتب جایگزین می شوند. با توجه به اصل تداوم فعالیت فرض بر این است که شرکت عمر نامحدود دارد. در نتیجه، چون از این دیدگاه به شرکت نگاه شود، چیزی به نام استهلاک وجود نخواهد داشت، بلکه شرکت به صورت مستمر قطعه ها را جایگزین می کند و تعمیرات را انجام می دهد. بدیهی است که مدیر می تواند تصمیم بگیرد قطعه ای را تعمیر یا تعویض ننماید. اگرچنین کاری انجام شود، خدمتی را که کل سیستم ارائه خواهدکرد کاهش می یابد. از سوی دیگر، مدیریت می تواند قطعه ها یا بخهایی را اضافه کند و بدین وسیله توان بالقوه کل دستگاه را در ارائه خدمت افزایش دهد.
اگر واحد تجاری را به صورت مجموعه ای از داراییهای ناهمگون به تصوردرآوریم، دیدگاه مزبور باعث خواهدشد که استهلاک را از زاویه نگهداری سرمایه تعریف کنیم. چنین دیدگاهی ازاستهلاک (که از دیدگاه مبتنی بر کاهش توان دارایی در ارائه خدمت، گسترده تر است) بیانگراین است که فقط در صورتی سود به دست می آید که مبلغ سرمایه گذاری در پایان دوره بیش ازمبلغی باشد که در آغاز دوره سرمایه گذاری شده است (با فرض اینکه طی این دوره در مورد اقلام سرمایه ای هیچ معامله ای انجام نشده و سود تقسیمی پرداخت نشده باشد).نقطه قوت روش مبتنی بر نگهداری سرمایه این است که در اجرای این روش می توان تغییرات در ارزش دلار و برمبنای ارزش جایگزینی را شناسایی (ثبت) کرد. دارایی را که باید نگه داشت می توان از دیدگاه سرمایه گذاری اولیه بر حسب دلار رایج تفسیر کرد، یا می توان آن را برحسب ارزش جایگزینی در آغاز یا پایان دوره حسابداری گزارش کرد. نقطه ضعف عمده روش نگهداری سرمایه این است که در اجرای آن نمیتوان سود عملیاتی را ازسود وزیان غیر مترقبه (و غیر عملیاتی) تفکیک کرد. اگر از شاخصهای دیگری استفاده نشود، نمی توان مبنایی ارائه کرد تا بدان وسیله استهلاک عملیاتی عادی را از زیان غیر عادی (مربوط به توان ارائه خدمات) تفکیک کرد

روش مبتنی بر موجودی کالا

نخستین روش برای شناسایی (ثبت) استهلاک براساس نگهداری سرمایه قرار دارد. در اجرای این روش، در دوره های زمانی مشخص یا هنگام انحلال واحد تجاری ارزش داراییها را دوباره تعیین میکنند. روش مبتنی بر تعیین ارزش موجودی کالا بر پایه تعیین ارزش داراییها (برای یک واحد تجاری جدید) یا برمبنای بهای تمام شده دارایی (با منظور کردن زیان ناشی از کاهش بهره وری) قرار دارد. مبنای نخست را میتوان براساس ارزش انحلال یا برمبنای قیمت رایج بازار تعیین کرد. دومین مبنای تعیین ارزش اقلام باعث میشود پدیدهای به دست آید که آن را استهلاک مورد مشاهده می نامند و برپایه تغییر در کارآیی دارایی (از دیدگاه مهندسی) قرار دارد نه برپایه کاهش توان دارایی در ارائه خدمات بالقوه.

استفاده از ارزش انحلال یا قیمت رایج بازار دارای یک مزیت است، زیرا در روش مزبور می توان رویدادها را از دیدگاه دنیای واقعی تفسیرکرد و نیازی به تخصیص اقلام بر یک مبنای بدون ضابطه نخواهد بود. ولی، کاهش قیمت بیانگر چیزی نیست که به عنوان استهلاک مورد توجه قرار میگیرد، زیرا آن شامل سود و زیان غیر عملیاتی میشود که عوامل بازار درایجاد آنها نقش دارند. معمولاً تصور بر این است که استفاده کردن از استهلاک مورد مشاهده نمیتواند مناسب باشد، زیرا برای تعیین آن عواملی چون واقعیتهای اقتصادی (با توجه به منسوخ یا ناباب شدن دارایی) مورد توجه قرار نمیگیرد.
اگر چه روش مبتنی بر موجودی کالا قدیمی و منسوخ می باشد، ولی گاهی به سبب راحت بودن شیوه محاسبه آن را به کار می برند. برای مثال، برای مستهلک کردن ابزار و وسایل از این روش استفاده می کنند. در پایان دوره کالای موجود شمارش میشود و با توجه به وضع فیزیکی هر یک از اقلام دارایی ارزش آنها را تعیین می نمایند. برای محاسبه هزینه استهلاک، ارزش موجودیها در پایان دوره را از کل مبلغ متعلق به آنها در آغاز دوره ( وهزینه خرید اقلام طی دوره) کم می کنند.

بازده سرمایه

متداول ترین روش محاسبه استهلاک روشی است که در اجرای آن استهلاک را با گذشت زمان محاسبه میکنند و آن را استهلاک بر مبنای زمان مینامند. در اجرای این روش بهای تمام شده دارایی بر روی دوره های زمانی (و نه برروی میزان خدمات ارائه شده) سرشکن می کنند. شناخته شده ترین روش همان روش خط مستقیم است و نمونه دیگر روش مضاعف نزولی میباشد.

اساس فرض روش های مزبور بر این پایه قرار دارد که استهلاک تابع زمان ( و نه تابع میزان استفاده ازمحصول) است. منسوخ یا ناباب شدن و فرسایش دارایی در طول زمان از جمله عوامل تعیین کننده کاهش خدمات بالقوه ای هستند که دارایی میتواند ارائه کند (و این دیدگاه مغایر با فرسایش ناشی از استفاده کردن از دارایی است). از این رو، چنین فرض میشود که در هر دوره ای از زمان مقداری از خدمات بالقوه ای را که دارایی می تواند ارائه کند، کاهش مییابد. فرض بر این گذاشته می شود که بدون توجه به میزان استفاده از دارایی، دارایی مزبور درهردوره خدمات یکسانی ارائه میکند [کاهش کل بهای تمام شده دارایی در همه دوره ها یکسان است].

روش مبتنی بر نرخ بهره

برای اطمینان یافتن از این که بازده سرمایه با نرخ بهره داخلی برابر است از روشی استفاده میکنند که آن را روش مبتنی بر نرخ بهره می نامند. برای مستهلک کردن حسابهای دریافتنی و پرداختنی بلند مدت این روش بسیار مطلوب است ولی به ندرت امکان دارد که آن را در مورد داراییهای سرمایه ای به کار ببرند. روش مزبور ازاین دیدگاه جالب توجه است که در اجرای آن استانداردی تعیین میکنند که میتوان تفاوت (فاصله بین) بازده سرمایه و نرخ بازده داخلی را تعیین کرد.
در اجرای روش مبتنی بر نرخ بهره ارزش فعلی جریانهای نقدی آینده را محاسبه میکنند.روش مبتنی بر نرخ بهره را روش مبتنی بر وجوه استهلاکی یا روش مبتنی بر اقساط سالانه هم می نامند. در شرکتهای عام المنفعه [در آمریکا شرکتهای آب و برق] از این روشها استفاده میکنند. در اجرای این روش، هزینه استهلاک را به صورت نوعی قسط سالانه منظور میکنند و با توجه به افزایش استهلاک انباشته از یک نرخ بهره (برابر با وجوه استهلاکی مفروض) در نظر میگیرند. به ویژه زمانی که نرخ آب یا برق را براساس بهای تمام شده مستهلک نشده دارایی (به عنوان یک مبنای تعیین کننده نرخ) به کار میبرند. یکی از جنبه های بسیار مهم روش وجوه استهلاکی این است که در اجرای آن شرکت عامالمنفعه [آب یا برق] می توان در زمانی که طبق مقررات درآمد ثابت نگه داشته می شود، نرخ بازده کل سرمایه را به صورت یک عدد ثابت تعیین کرد. در دیدگاه مخالف هم برای محاسبه استهلاک داراییها از همین روش [روش مبتنی بر نرخ بهره] استفاده میکنند و مدعی می شوند که:
نمی توان انتظار داشت که همه داراییها که شاهد افزایش ارزش هستند همواره خدماتی یکسان [با نرخ ثابت] ارائه کنند.
معمولاً هزینه های تعمیرات و نگهداری افزایش می یابد.
معمولاً با نزدیک شدن به سالهای آخر عمر مفید دارایی، کارآیی عملیاتی کاهش می یابد.

روش مبتنی بر نرخ بهره نمیتواند از روشهایی مانند استهلاک به روش خطی مستقیم، بهتر باشند. در اجرای این روشها عامل دیگری (نرخ بازده) مورد توجه قرارمیگیرد، ولی عوامل دیگری را که باید در این محاسبه گنجانید، مورد توجه قرار نمیگیرند. بهای تمام شده معمولا در طول مدت استفاده از دارایی ، ثابت می ماند، بطوریکه در پایان عمر مفید دارایی، مجموع اقلام استهلاک دوره های استفاده از آن برابر می شود با بهای اولیه منهای ارزشی که برای دارایی اسقاط (Salvage Value) در نظر گرفته شده است.
با توجه به نکات فوق حسابداری استهلاک به روشی گفته می شود که بر اساس آن بهای تمام شده دارایی ثابت منهای ارزش اسقاط ان، بر مدتی که عمر مفید آن برآورد می شود به طریقی معقول و منظم سرشکن شود.
بنابراین هدف استهلاک، سرشکن کردن بهای تمام شده است و نه تعیین ارزش دارایی.
به تدریج که از عمر مفید اقتصادی دارایی کاسته می گردد، استهلاک آن منظما به صورت هزینه به عملیات واحد اقتصادی تخصیص می یابد.
در صورت سود و زیان استهلاک بر اساس ماهیت و مورد استفاده از مال به یکی از سه عنوان هزینه فروش، هزینه اداری و یا هزینه ساخت کالای فروش رفته ارائه می شود.
در واقع استهلاک از دو طریق بر صورت سود و زیان اثر می گذارد:
1. مستقیما به بدهکار حساب هزینه منظور و سبب افزایش آن میشود. (مانند هزینه استهلاک خودروهایی که مورد استفادهدایره فروش کالا قرار می گیرد) و طبعا به شکل هزینه فروش انعکاس پیدا می کند.
2. دیگر استهلاک استهلاک ماشین آلات کارخانه که بصورت قسمتی از بهای تمام شده کالا ثبت و پس از فروش کالا به بدهکار حساب بهای تمام شده کالای فروش رفته انتقال می یابد.(مانند استهلاک ماشین آلات تولیدی)
در حسابداری استهلاک را به دو نوع کلی تقسیم می کنند:
1. استهلاک به معنای اعم: حکایت از تخصیص بهای تمام شده داراییها به دوره های مختلف استفاده از انها می کند.
به این ترتیب، هزینه استهلاک در مقابل درآمد هر دوره به حساب منظور می گردد.
استهلاک در این معنا به دو گروه زیر تقسیم می شود:
الف_ استهلاک داراییهای مشهود: یعنی داراییهایی که وجود خارجی دارند مانند اموال، ماشین آلات و تجهیزات
ب_ استهلاک داراییهای نامشهود : که موجودیت مادی ندارند مانند سرقفلی، فرانشیز یا حق امتیاز و حق اختراع و …
2.استهلاک به معنای کاهش منابع طبیعی:
مانند انواع معادن که در نتیجه استخراج از مقدار ذخیره آنها کاسته می شود و وجه افتراق آن با نوع قبلی در این است که گذشت زمان و کاربرد اموال، ماشین آلات و تجهیزات از ارزش آنها می کاهد در حالی که استهلاک منابع طبیعی با کاهش مقدار ( و نه لزوما کاهش کیفیت) آنها همراه است.
علل استهلاک:
به شرح زیر طبقه بندی می شوند:
عوامل فیزیکی(Physical Factors): عوامل کار بردی(Functional factors):
1. فرسودگی ناشی از استعمال 1. عدم کفایت
2. گذشت زمان 2. نابابی که تعویض زودرس را هم در بر میگیرد
3. پوسیدگی و زنگ زدگی
لازم به ذکر است که عوامل سه گانه فیزیکی مرتبا بر داراییهای مشهود اثر می گذارند و از عمر مفید آنها می کاهند. ولی وقوع عوامل کار بردی کمتر مورد پیدا می کند.
نابابی ممکن است به این علت حادث شود که پیشرفتهای تکنولوژی سبب کهنه شدن ماشین آلات و طرز کار انها و کاهش یا از بین رفتن تقاضا برای محصولات و خدمات گردد.
ارزش آن دسته از داراییها که انتظار نمی رود از انها دیگر بار استفاده شود می باید برابر پیش بینی آنچه از فروش انها حاصل خواهد گردید و آن را اصطلاحا خالص ارزش بازیافتنی می نامند، تقلیل یابد.
اموال بدون استفاده را می باید در حساب خاصی جزو داراییها، نگهداری کرد.
برآورد استهلاک:
اهمیت استهلاک بر حسب نوع موسسه و کمیت داراییهای آن تغییر می کند.
در محاسبه استهلاک دو نوع برآورد ضرورت پیدا می کند:
1. عمر مفید مال
2. ارزش اسقاط آن
افزون بر این دو، ممکن است پیش بینی هزینه پیاده کردن و برچیدن یا تعویض مال لازم شود. طرز برآورد این نوع هزینه ها در موسسات متفاوت موجب آن می گردد که محاسبه استهلاک بسته به مورد و بر حسب روشی که بکار می رود تغییر یابد.
عوامل تعیین هزینه استهلاک:
هزینه استهلاک هر دوره مالی از سرشکن کردن بهای تمام شده (منهای ارزش اسقاط ان ) بدست می آید که بر حسب فایده اقتصادی از کاربرد آن در دوره مالی عاید می گردد به عملیات آن دوره تخصیص می یابد.
متغیرهایی که در محاسبه هزینه استهلاک هر دوره می باید مورد نظر قرار گیرند. عبارتند از :
1. بهای (تمام شده ) واقعی
2. برآورد ارزش اسقاط
3. برآورد عمر مفید
بنابراین محاسبه استهلاک بستگی پیدا می کند به یک عامل واقعی و دو عامل برآوردی یا تخمینی.
ارزش اسقاط :
عبارتست از مبلغی که پیش بینی می شود از فروش مال یا در تعویض، به هنگام انصراف از کار آن، عاید می شود. در این براورد هزینه پیاده کردن و برچیدن مال هم منظور می گردد.
بعنوان مثال اگر فروش مال اسقاط 2500000 ریال و هزینه پیاده کردن و تحویل آن 500000 ریال برآورد شود، ارزش اسقاط آن 2000000 ریال خواهد شد.
مابه التفاوت بهای تمام شده و ارزش اسقاط مال را ماخذ استهلاک می نامند. اغلب در عمل از محاسبه ارزش اسقاط صرفنظر می کنند. در مواردی که حاصل فروش اسقاط مال را با هزینه پیاده کردن آن برابر تشخیص دهند ( که عمل ارزش اسقاط آن صفر می شود) و یا مبالغ حاصل از فروش کم و ناچیز باشد، انصراف از محاسبه ارزش اسقاط را قابل قبول دانسته اند.
در برآورد عمر مفید مال برای محاسبه استهلاک، شروط و نکاتی به شرح زیر بطور ضمنی در نظر گرفته می شود:
1.استفاده از مال به وسیله مالک فعلی صورت گیرد.
2. کاربرد مال به صورتی باشد که به هنگام تحصیل آن منظور بوده است.
3. خط مشی برای تعمیر و نگهداشت دارایی در مدت استفاده معین باشد.
طبعا هزینه استهلاک هر دوره بستگی به این دارد که حدود بهره برداری و خدمات بالقوه اقتصادی مالی برای موسسه مالک آن معلوم شود. در واقع عمر مفید بر اساس و در رابطه با از دست رفتن ارزشها و امکانات بالقوه از لحاظ انجام خدمات تعیین می گردد.
عمر مفید ممکن است بر اساس یکی از مقیاسهای زیر تعیین شود:
الف_ دوره هایی از زمان بندی مانند تعداد سال یا ماه
ب_ جمع محصول قابل تولید بر حسب واحد سنجش آن
پ_ جمع ساعات کارکرد یعنی تعداد ساعاتی که می توان از دارایی بهره برداری کرد.
از لحاظ نظری، تعیین عمر مفید به ماهیت مل و علل اصلی استهلاک آن بستگی دارد.
ثبت استهلاک
در مورد حسابهای دارایی اصول زیر رعایت می شود:
1. به هنگام خرید یا تحصیل قلمی از دارایی، آن را به بهای تمام شده ثبت می کنند.
2. پس از ان، در مورد آن دسته از داراییها که عمر معین و محدود دارند، بهای تمام شده منهای استهلاک انباشته تا تاریخ تهیه گزارش مالی، ملاک تعیین ارزش و درج آن در گزارشهای مالی قرار می گیرد و آن را ارزش دفتری یا مانده مستهلک نشده می نامند.
3. آن قسمت از بهای تمام شده که به اصطلاح بکار رفته و فایده اش منقضی شده است، بر اساس اصل مقابله درآمد با هزینه (Matching Principle) به حساب هزینه جاری منظور می شود.
استهلاک هر دوره به بدهکار حساب هزینه استهلاک و در مورد وسایل تولید، به بدهکار حساب بهای ساخت ( سربار کارخانه) و به بستانکار حساب دارایی کاه به نام استهلاک انباشته منظور می شود.
نکته مهم این است که در نتیجه این عمل بهای تمام شده در طول استفاده از مال جدا و محفوظ و مشخص می ماند و با آنچه به تدریج از طریق استهلاک سالانه، انباشته می شود مخلوط نگردد.
مخلوط کردن این دو منطقی نیست زیرابهای تمام شده واقعی و قطعی و استهلاک برآوردی و تخمینی می باشد.
حساب دارایی کاه مذکور را که استهلاک انباشته (Accumulated Depreciation) به آن گفته می شود در گذشته " ذخیره استهلاک" می نامیدند که می باید از بکار بردن آن اجتناب نمود زیرا عمل ثبت استهلاک مطلقا ذخیره ای بوجود نمی آورد.
محاسبه و تعیین مبلغ هزینه استهلاک برای ثبت در هر دوره مالی به طرق مختلف انجام می شود. یزاس این منظور روشهایی ابداع کرده اند که با وجود این که بهای تمام شده و عمر مفید مال در همه آنها ثابت و یکسان است، ولی هزینه استهلاک دوره مالی در هر روش متفاوت از روش دیگر بدست می آید.
روشهای استهلاک را می توان به شرح زیر طبقه بندی کرد:
الف_ محاسبه بر حسب زمان:
1. روش خط مستقیم یا اقساط مساوی. از لحاظ هزینه استهلاک این روش را ثابت هزینه (CONSTANT_CHARGE METHOD) هم گفته اند.
ب_ محاسبه بر حسب محصول یا روشهای مبتنی بر تغییر هزینه هر دوره که عبارتند از:
2.روش ساعت کارکرد
3.روش میزان تولید
پ _ روشهای مبتنی بر استهلاک بیشتر در سالهای اول عمر مال و کاهش تدریجی آن
از نقطه نظر هزینه استهلاک این روشها را هزینه کاه (Decreasing Charge Methods) هم نامیده اند. به این تعبیر که هر چه پیش می رویم از مبلغی که به حساب هزینه می رود کاسته می شود. این روشها عبارتند از :
4. روش مجموع سنوات
5. روش مانده نزولی یا استهلاک بر اساس ارزش دفتری در هر دوره مالی
ت_ روشهای مبتنی بر محاسبات سرمایه گذاری و سود منتسب به آن که از لحاظ هزینه استهلاک، این روشها را هزینه افزا (increasing Charge Methods) گفته اند. به این دلیل که هر چه پیش می رویم مبلغی که به حساب هزینه استهلاک می رود افزایش می یابد. این روشها عبارتند از:
6. قسط السنین
7. سرمایه گذاری وجوه استهلاکی
توضیحات روشها
روش اول_ روش خط مستقیم
در این روش که ساده ترین روش برای محاسبه استهلاک است :
ارزش اسقاط را از بهای تمام شده کم کرده و حاصل را بر تعداد دوره یا سال تقسیم می کنند.
در حقیقت این روش ارتباط نزدیکی با زمان دارد.
برای درک بهتر به مثال زیر توجه کنید که سایر روشها را نیز با این مثال توضیح خواهم داد.
شرح
حرف اختصاری
ارزش
قیمت تمام شده
c
10500000
ارزش اسقاط
s
500000
تعداد سال
n
5 سال
ساعات کارکرد
nh
20000 ساعت
واحد تولید
nu
10000 واحد
نرخ استهلاک
r

هزینه استهلاک هر دوره
d

استهلاک انباشته
An

ارزش دفتری یا مانده مستهلک نشده
Bn

بنابراین هزینه استهلاک هر دوره با توجه به مثال و با استفاده از روش خط مستقیم می شود:
d = (c – s) / n
200000۰= 5 / ( 500000 – 10500000)
روش خط مستقیم روشی بسیار ساده است. در مواقعی که میزان استفاده از دارایی و کارکرد آن در هر دوره برابر با دوره دیگر می باشد. و همچنین مواقعی که هزینه های تعمیر و نگهداری هر دوره مساوی دوره های مالی دیگر برآورد شود.
خوب می بینید که همچنین چیزی می شود گفت که غیر ممکن است. از این روش معمولا برای استهلاک داراییهای نامشهود استفاده می شود.
اکثر مساله های حسابداری امتحانات ما و یا کتابمان با این روش حل می شوند.
اما فقط این نیست، روش خط مستقیم اصلا کارکرد دارایی را در نظر نمی گیرد. همانطور که می دانید با گذشت زمان و مستهلک شدن داراییها ارزش دفتری آنها کاهش می یابد ولی چون در روش خط مستقیم هزینه استهلاک در تمام دوره ها برابر است بنابراین این موضوع که ارزش دارایی باید کاهش یابد را نیز نادیده می گیرد. این حالت محاسبات مربوط به بازده سرمایه مختل می کند.
به عنوان مثال وقتی بخواهیم RROA (rate of return on assets) یا نرخ بازده دارایی را با تقسیم کردن سود خالص بر داراییها بدست آورند، رقمی بزرگتر و غیر واقعی از آنچه وجود دارد را نشان می دهد.
محاسبه بر حسب محصول یا روشهای مبتنی بر تغییر هزینه هر دوره:
روش دوم _ روش ساعات کارکرد
در این روش هزینه استهلاک هر دوره بر حسب میزان کارکرد واقعی مال تعیین می گردد. به عنوان مثال اگر ماشینی در دوره جاری دو برابر دوره قبل کار کند، استهلاک آن در دوره جاری دو برابر محسوب می شود.
در این روش کارکرد مال یا دارایی تا زمان اسقاط ان بر حسب تعداد کل ساعات کار، برآورد و انگاه نرخ استهلا ک برای هر ساعت کار محاسبه میشود.
با توجه به مثال بالا:
نرخ استهلاک برای هر ساعت کار برابر است با:
R = (c – s) / n u
500 = 20000 / ( 500000 – 10500000)
ان روش را به دلیل رعایت اصل تطابق هزینه با درآمد ( اصول حسابداری را از اینجا بخوانید) روش منظم می دانند. و لی اگر مثلا محصولی تولید نشود این رعایت اصل تطابق مختل خواهد شد.
ولی در این روش بر خلاف روش خط مستقیم مبلغ استهلاک بر حسب میزان استفاده از مال تغییر می یابد.
این روش زمانی که میزان استفاده یا کارکرد دارایی در یک دوره با دوره دیگر تفاوت زیادی دارد بسیار مفید می باشد.
ولی این روش برای بسیاری از اقلام دارایی مانند ساختمان ، مبل ، اثاثه و ماشین تحریر غیر عملی است. چون در این داراییها ساعات کارکرد مد نظر قرار نمی گیرد.
ولی برای بعضی دیگر از اقلام داراییها مانند وسایل و ماشین آلات مفید است.
روش سوم _ روش میزان تولید
از این روش زمانی استفاده می شود که کارکرد یا فایده دارایی در طول مدت کار آن بر حسب مقدار محصول قابل تولید برآورد گردد.
در این روش استهلاک به مقدار محصولی که تولید می شود بستگی دارد.
در این روش مبلغی که بابت استهلاک به هر واحد محصول تعلق می گیرد، ثابت باقی می ماند در صورتی که در روش خط مستقیم، با تغییر میزان تولید، آنچه بابت استهلاک به هر محصول سر شکن می شود متغیر است.
با توجه به مثال بالا:
نرخ استهلاک برای هر واحد محصول تولید شده برابر است با:
R = (c – s) / n u
1000 = 10000 / (500000 – 10500000 )
1000 مبین نرخی است که باید بابت استهلاک، به هر واحد محصول تولید شده سرشکن شود.
بنابراین در هر دوره، این نرخ را در مقدار تولید ضرب می کنند تا مبلغ استهلاک آن دوره معین شود.
حال اگر فرض کنیم در سال اول 3000 واحد تولید شده باشد. مبلغ استهلاک ماشین آلات بصورت زیر محاسبه می شود:
D 1 = r × میزان تولید سالانه = 3000000 = 1500 ×1000
استفاده از این روش منوط به زمانی است که بتوان میزان تولید واقعی را اندازه گیری و معین کرد.
تفاوت دو روش ساعات کارکرد و میزان تولید به کارایی عملیات واحد صنعتی در یک دوره در مقایسه با دوره دیگر مربوط می شود.
بدلیل اینکه کار ماشین را وقتی مفید می دانند که محصولی از ان تولید شود ، پس در مواردی که موسسه بخواهد از بین دو روش ساعات کارکرد و روش میزان تولید یکی را برگزیند، مسلما روش میزان تولید را ترجیح خواهد داد.
اما در روش میزان تولید، همانند روش ساعت کارکرد، هزینه استهلاک هر دوره متغیر ولی مبلغی که بابت استهلاک به هر واحد محصول سرشکن می شود ثابت است.
جدول محاسبه استهلاک بر اساس روش میزان تولید
سال
میزان تولید
هزینه استهلاک(بدهکار)
استهلاک انباشته(بستانکار)
مانده استهلاک انباشته
مانده مستهلک نشده یا ارزش دفتری
0

10500000
1
1500
1000 ×1500
1500000
1500000
9000000
2
2000
2000000
2000000
3500000
7000000
3
1400
1400000
1400000
4900000
5600000
4
2100
2100000
2100000
7000000
3500000
5
3000
3000000
3000000
10000000
500000(ارزش اسقاط)
10000 10000000 10000000

همانطور که می بینید هزینه استهلاک هر سال بر مبنای میزان تولید محاسبه شده و ثبت زیر برای هر دوره انجام گرفته است:
هزینه استهلاک ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ استهلاک انباشته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگر به ستون ارزش دفتری توجه کنید مشاهده می کنید که در پایان 5 سال عمر مفید تنها مانده ارزش اسقاط می باشد و این همان هدف استهلاک است یعنی سرشکن کردن و تخصیص بهای تمام شده دارایی بر مدتی که عمر مفید ان دارایی است.
روشهای شتابدار استهلاک یا روشهای هزینه کاه(Decreasing charge method)

در این روشها، بهای تمام شه طوری بر دوره های استفاده از مال تخصیص می یابد که هزینه های استلاک سالهای اول بیشتر از سالهای بعد باشد، یعنی با گذشت هر سال هزینه استهلاک کاهش می یابد.

در این روشها فرض بر این است که داراییها در سالهای اول عمرشان کارایی بیشتری داشته و همچنین با گذشت زمان هزینه تعمیر و نگهدارای آنها افزایش می یابد، در نتیجه هزینه استهلاک بیشتری نیز دارند.

روش مجموع سنوات:

در این روش پس از کسر کردن ازش اسقاط از بهای تمام شده، حاصل را در کسری که صورت و مخرج آن بصورت زیر بدست می آید، ضرب می کنیم:

صورت کسر را باقیمانده عمر مفید تشکیل می دهد. بعنوان مثال اگر طول عمر دارایی 10 سال باشد در یال اول صورت کسر عدد 10 خواهد بود.

مخرج کسر از مجموع سنوات عمر دارایی بدست می آید.

55 =10+9+8+7+6+5+4+3+2+1

صورت و مخرج کسر :

سال اول = 55/10
سال دوم = 55 / 9
همینطور الی آخر

روش مانده نزولی ( Declining-Balance Method)

در این روش نرخی ثابت را در طول عمر مال در ارزش دفتری آن (بهای تمام شده منهای استهلاک انباشته ) ضرب می کنند تا هزینه استهلاک دوره بدست آید.

بعنوان مثال اگر اگر نرخ استهلاک برای ماشین ما 20% باشد و بهای تمام شده آن ماشین 1000000 ریال باشد و عمر مفید ان 5 سال باشد هزینه استهلاک ماشین مربوطه در طی 5 سال بصورت زیر خواهد بود:

سال
نرخ
هزینه استهلاک
استهلاک انباشته
ارزش دفتری
0
۲۰٪

1000000
۱
۲۰٪
200000= (1000000 × 20% )
200000
800000
۲
۲۰٪
160000 = (800000 × 20% )
360000
640000
۳
۲۰٪
128000= ( 640000 × 20% )
488000
512000
۴
۲۰٪
102400= ( 512000 × 20% )
590400
409600
۵
۲۰٪
81920 = ( 409600 × 20% )
673320
327680

محاسبات هزینه استهلاک به روش نزولی با استفاده از فرمولها:

· محاسبه استهلاک سالانه

Dn = C r (1 – r) n -1

بعنوان مثال برای محاسبه استلاک سال سوم مثال قبل بترتیب زیر عمل مل کنیم:

128000 = 2 ( 0.2 – 1 ) × 20% × 1000000

· محاسبه پیاپی استهلاک انباشته چند سال:

A n = C – C (1 – r) n
488000 = 3 (20% – 1) 100000 – 1000000

· محاسبه ارزش دفتری یک دارایی در پایان هر دوره مالی

Bn = C ( 1 – r ) n

512000 = 3 ( 20% – 1) 1000000
مراد از اِستِهلاک، به اختصاصی ترین معنای آن، ارزش کاهش یافته و عمر کوتاه شدهٔ کالاهای سرمایه ای است که از فرسایش ناشی می شود. در معنای گسترده تر، ممکن است اشاره باشد به ارزش کاهش یافته و عمر کوتاه شده هر کالای سرمایه ای یا دارایی که در طول دورهٔ قابل توجهی از زمان، منشا خدماتی قرار گرفته است. می توان میان استهلاک ناشی از علل طبیعی و استهلاک ناشی از علل کارکردی فرق گذارد.[۱]
استهلاک یکی از مواد هزینه ای است که موسسات اقتصادی آن را به کار می برند. به زبان عوام، از تفاوت قیمت خرید و قیمت فروش کالا به دست می آید، به ویژه درمورد خودرو، کامیون و تراکتور؛ بدین طریق که اتومبیل نو در عرض یک شب تبدیل به خودرو دست دوم می شود و در مبادله، حجم زیادی از ارزش خود را از دست می دهد.

منابع
1. این مقاله برگرفته از بریتانیکا، ویراست یازدهم است که در حال حاضر حقوق نشر آن در مالکیت عمومی قرار دارد.
2. قرض الحسنه نکات مهم در انتخاب نرم افزار حسابداری
3. علی مدد، مصطفی و نظام الدین ملک آرایی. مبانی و روش های عمومی حسابداری. ج. ۱. تهران: سازمان حسابرسی، ۱۳۹۲. شابک ‎۹۷۸-۹۶۴-۶۲۸۵-۳۴-۷.
4. سجادی، سیدجعفر. "فصل اول". در اصول حسابداری صنعتی. ویرایش ویراست دوم. تهران: انتشارات دانشگاه علم و صنعت ایران، ۱۳۸۶. شابک ‎۸-۱۵۶-۴۵۴-۹۶۴.
5. سید باقر جلالی چیمه، حسابداری میانه ۱، انتشارات کتابخانه فروردین، چاپ دهم ۱۳۸۲
6. چارچوب نظری گزارشگری مالی. سازمان حسابرسی.
7. نوروش، دکتر ایرج – مهرانی، دکتر ساسان – کرمی، دکتر غلامرضا – مرادی، محمد. "فصل ۱". در مروری جامع بر حسابداری مالی. ویرایش ویراست دوم. تهران: نگاه دانش، ۱۳۸۹.شابک ‎۰-۰۷۹-۱۵۷-۹۶۴-۹۷۸.
8. فولادی نصب، ناصر. "فصل ۱". در اصول حسابداری (۱). ویرایش ویراست چهارم. تهران: نشر مجال، ۱۳۸۵. شابک ‎۱-۴-۹۵۱۶۶-۹۶۴.
9. سازمان حسابرسی، نشریه ۱۹۹- استانداردهای بین المللی آموزش حسابداری-مترجم:مدیریت آموزش و تحقیقات- شابک ۷-۵۷-۸۷۳۴-۹۶۴-۹۷۸
10. فدارسیون بین المللی حسابداران
11. The Free Dictionary definition of Insurable interest, citing cases at 1 Burr. 489. See 20 Pick. 259; 1 Pet. 163. Accessed June 18, 2009.
12. Anthony Steuer, Questions and Answers on Life Insurance: The Life Insurance Toolbook, p. 310 (Anthony Steuer, 2007) found at Google Books. Accessed June 18, 2009.
13. Kimball-Stanley A. (2008). Insurance and Credit Default Swaps: Should Like Things Be Treated Alike. CONNECTICUT INSURANCE LAW JOURNAL.
14. "The Insurable Interest in a Life Insurance Policy". Life Insurance Law. Free Advice. 1995-2009. Retrieved 2009-02-11. Check date values in: |date= (help)
15. Law Commission Insurance Contract Law
16. EConned, by Yves Smith, 2010, Palgrave Macmillan, p 243, and entire chapter Heart of Darkness

اصول و مفاهیم حسابداری و مفهوم استهلاک در حسابداری

1 | Page


تعداد صفحات : 65 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود