نقش واقعی و مناسب از تکنولوژی برای ایجاد فرهنگ یادگیری:
شاید شما شنیده که کلاسهای آموزشی از بین رفت که یادگیری از طریق تکنولوژی سریعتر، ارزانتر و بهتر است. فقط به جریان بیافتند و در هر زمان و مکان یاد بگیرید. اما من همچنین شنیدهام که دوره یادگیری براساس تکنولوژی در حال تمام شدن است، تکنولوژی جدید امروزی با قدرت زیاد به طور ناگهانی به وجود آمد. کدام یک از این دو عقیده درست میباشد؟
چگونگی حقیقت در بعضی جاها در اعتدال است. مدیران و مربیان امیدی شبیه به این داشتند که تکنولوژی میتواند یک راه حل و یا علاج برای تشکیلات و مسائل کسب و کار (تجارت) باشد. فقط تکنولوژی یادگیری جدید قابل دسترسی است. اغلب برای استفادهکنندگان به عنوان یک عقیده به نظر میرسد تا یک راهحل برای آن. ولی از آنجایی که همه ما راحتی بیشتر و تجربههایی را از طریق تکنولوژی به دست میآوریم ولی ما مجبور هستیم آن را وسیلهای با عنوان یادگیری تشکیلات بفهمیم نه به عنوان یک راهحل. حقیقتاً رفتن از کلاسهای آموزشی به یادگیری کنترل شده یا از تدریس حرفهای به مخزن اطلاعات کنترل شده نه تنها ضمانتی را ندارد حتی یادگیری را نیز بیشتر نمیکند. در حقیقت، وقتی به طور غیرمقتضی استفاده میشود، تکنولوژی میتواند یک مانع باشد و همچنین گران میباشد.
هنوز برای تکنولوژی یادگیری هزاران نقش مناسب و بزرگ وجود دارد. برای دانستن اینکه چطور تکنولوژی میتواند استفاده از یادگیری را تسهیل کند این مهم است که آن سوی چشمانداز آموزش کلاس سنتی را ببینیم. چیزی که تنها راه است برای تسهیل یادگیری و تنها راه برای استفاده از تکنولوژی در تلاش و کوشش.
این بخش به راههایی برای یادگیری و استفاده از تکنولوژی با افغان اینکه چطور مردم یاد میگیرند، هر روز، و ابزارهارهایی که برای آسان کردن یادگیریشان استفاده میکنند. این نشان میدهد که چهارچوبی برای خلق یک اقدام مهم برای یادگیری و حمایت شده به وسیله 5 ارکان مهم مربوط به مهم میباشد: آموزش مدیریت دانش، عمل جامعه، حمایت عملکردها و تنظیم استعداد. همه این ارکانها برای نگهداری یک فرهنگ باز یادگیری ضروری است. بیتوجه بودن به آن باعث میشود که عملکردهای گروهی و انفرادی معیوب باقی بماند و تکنولوژی، به طور مقتضی و قوی از هر یک از ارکانها استفاده میکنند، بهرهمندی درست از یک ساختار درست مثل دوباره حساب کردن واقعی و درست میباشد.
موفقیت استفاده از تکنولوژی در خلاقیت یک فرهنگ یادگیری که کمتر وابسته به آخرین زنگها و ستونهای نرمافزار و سختافزار است و بیشتر به یادگیری به روش معمولی اشاره دارد. آینده تکنولوژی یادگیری امیدوار و نامعلوم نیز میباشد. مسیر یک نقشه دریایی به راحتی نیست، اگرچه ما میتوانیم لرزشهایی دارد گذشته شاهد باشیم.
تعدادی مبحث داستانی: Some historicod perspectire
اگرچه اساس آموزش کامپیوتری در انواع مختلف و بیشتر از 30 سال است، راهنمایان تجارت به خوبی متحد شده و همیشه به آن به عنوان حاشیه رسیدگی کردهاند. برای اکثر قسمتها، تشکیلات آموزشی و تعداد کمی از برنامهها در تحصیلات با لا با سختافزارها و نرمافزارهای جدید مورد آزمایش قرار گرفته است. جابهجا کردن درس (رشته) فرعی که امیدوار بودند به انقلاب سازمان یادگیری فقط برای دستیابی به سیستمهای عملیاتی مختلف و نسخههای مختلف از آن سیستمها که مستلزم انتشارات گوناگون از همان محصول میباشد. بنابراین ظرفیت این رشتهها احتیاج داشت تا برای همیشه به روز درآورده شود و دور گسترش آنها طولانی میباشد. اما چیزی که حتی مهمتر است، استفاده از تکنولوژی برای یادگیری، نماینده، موجب تصمیمگیری بنیادی برای مردم است که بیشتر سنتی آموزش دیدهاند و هیچ تجربه قبلی نسبت با یادگیری تکنولوژی نداشتهاند. بنابراین سرمایهگذاری و منابع برای آموزش، شامل پرسنل و تسهیلات هم میشود. در کوتاهی موانع و کوتاهی این روایات، درخواستها و مدلها، آن نگرانی نیست که آموزش در کلاس ادامه پیدا کرده در حکم کردن چشمانداز یادگیری.
پس اینترنت متولد شد. به یکباره مشکلات از بین رفت. تمام چیزهایی که شما نیاز داشتید یک کاوشگر بود و به خاطر برنامهها میتوانست به سرعت به روزرسانی شود. آموزش کنترل شده میتواند ادامه پیدا کند با سرعت تغییر و تحولات این یک مشوق بزرگ اقتصادی بود برای سازمانها برای وارد شدن به آموزش و یادگیری الکترونیکی. نصبها به دو جین از شرکتها جاری شد که کتابخانهای از هزاران رشته ساخته شد. سیستم مدیریت یادگیری به عنوان ابزاری ضروری برای تشکیلات آموزشی مشتاق تبدیل شد تا با آموزش کنترل شده چیزی که آنها در کلاسهای آموزشی انجام میدادهاند که اولین ایست مغازه را طریق عملیات که احتیاجات آموزشی را شامل میشود. دیگر سازمانها که یک بار تلاشهایشان را برای اولین بار جلب کردند حالا میخواستند کنترل بیشتری را قرار بدهند. بعضی شرکتها همه یا قسمتی از عملیاتهای در دست از کنگره سوم در کاربران را قرار دادند. ظرفیت خریده شده با سطل زباله، کامپیوتر مرکزی را اشباع کرده و آن را برای همه فرا هم کرده بود (اصطلاح). هر کسی فرضیههایی را فراهم کرده بود که اگر آموزش کنترل شده کمی خوب است بیشتر از آن باید بهتر باشد.
بعد از بحثهای اقتصادی مطرح شده از سال 1990، اقتصاد در سرتاسر جهان شروع به تلاش و کوشش کرد، چیزی که علت بودجههای تعلیم و آموزش را سخت مورد انتقاد قرار میدهد و نگرانیهای عمیق را افزایش میدهد. برای اولین بار بیشتر از ده سال، سازمانها در حال سوال کردن نه فقط درباره ارزش پایگاهی تکنولوژی یادگیری همچنین ارزش آموزش به طور عمومی. بعضی شرکتها حذف میکنند یا خارج از منبع و حوزه آموزشی درست قرار دارند. بعضی دیگر آن به پشت میاندازند بنابراین چندین که آنها شدیداً در اثرگذاری بیاثر میشوند. البته تعداد زیادی از شرکتها تعهداتشان را به آموزش در همه شکلها حفظ میکنند. ولی شکی وجود ندارد که ارزش زیاد تکنولوژی یادگیری ترکیب میشود با واقعیتهای اقتصادی جدید، که معامله شده با آموزش اقتصادی جدید یک وزش سخت و دقیق.
نقش مناسب تکنولوژی در یادگیری چه چیزی است؟
حال، که مبهم و سرگیجگی تکنولوژی یادگیری فروکش کرد، اشخاص حقوقی - نه فقط اداره آموزشی - در حال سوال هستند، بعد چه چیزی است؟ هیچکس قبول نمیکند که یادگیری بیربط است یا اینکه تکنولوژی هیچ بازی در این نقش ندارد. اما بیشتر هوشیاران و روشنفکران ممکن است در خیلی از زمان نقش آن را مورد بررسی قرار بدهند.
به آرامی، ولی مطمئن، 4 واقعیت در حال پدیدار شدن است که اساساً چشمانداز یادگیری را تغییر میدهند:
1) این اعتقاد که کلاس رودرروی آموزشی در حال ناپدید شدن است مثل راهنمایی نادرست و فکر نادرست که اینترنت یک گذرگاه مسخره است: کلاس ادامه خواهد داشت تا انتقادی بشود برای همه حالتهای یادگیری. آن جایی را فراهم میکند جایی که مردم بتوانند بر هم تاثیر متقابل و همکاری داشته باشند و خلاقیت. و در حالی که همه آن قابل کنترل است، کلاسهای تک (آزمایشگاهها) طبیعی یک محیط بزرگ را فراهم میکند برای فعالیتها. به علاوه، زمانهایی وجود دارد وقتی یک زندگی یک ساختار را گزارش میکند آن برای توضیح و مشاهده، راهنمایی و دادن نصیحت ضروری است.
2) اساس یادگیری تکنولوژی اینجا میماند: تکنولوژی این اختیار را به سازمانها میدهد تا هم زمان و هم مکان را در رساندن مهارت و علم و آگاهی تسخیر کند. آن به ظرفیت ثابت اجازه میدهد تا به روز و تسهیلات ربطدهندهگان مردم جدا از هم با منطقههای زمانی و مرزهای سازمانها کمک کند. بنابراین هم آموزش سنتی و هم کنترل شده نقش مهمی در آینده یادگیری بازی میکند. کلید، البته، وقتی مشخص خواهد شد که وقتی هر کدام باید استفاده بشود.
3) تصدیق هزینهها از تکنولوژی یادگیری چیزی بیشتر از یک کار سخت نیست. حتی در بحثی که تکنولوژی میتواند پول ذخیره کند در مدت زمانی ممکن است کافی نباشد اگر نتایج عملیات آنجا نیستند. این ارتباطات ملاکی برای تغییر مکان از نتایج تحصیلاتی (آیا آنها یاد گرفتهاند) به نتایج عملیاتی است. (چه کاری میتوانند انجام بدهند و چطور به تجارت کمک خواهند کرد؟)
4) یادگیری سازمان یافته تسهیل پیدا میکند از طریق حالتها و تکنیکهایی که خیلی آن طرفتر از آموزش میرود: یادگیری احتیاجی از انفرادیها و سازمانها که هرگز به تنهایی با آموزش انجام نمیشود. یادگیری و تکنولوژی یادگیری فقط به کلاس متعلق نیستند اما در دیگر مکانهای کاری مانند خانه، در اتاقهای هتل - هر جایی که مردم کارهایشان را انجام دادهاند و میدهند صورت میگیرد.
با اعتماد به موارد پیشین که به ما این اختیار را میدهد تا قدمهای اشتباهی که ما در گذشته برداشتهایم و این چهار واقعیت این اختیار را به ما میدهند تا ما آینده را در راه جدیدی ببینیم. نقش تکنولوژی در یادگیری ما را وابسته به دوباره فکر کردن درباره طبیعت از خود سازمان یادگیری مینماید.
تفاوت بین آموزش و یادگیری: Learning and training are different
تعلیم و تربیت نمیتواند همه نیازهای یادگیری را انجام بدهد. گاهی اوقات ما در کلاس یاد میگیریم ولی همچنین راههای زیادی برای یادگیری میباشد. یادگیری و آموزش در یک معنی و راستا قرار ندارند. در این مورد فکر کنید. حد متوسطی از کارمندان در حدود ده روز در یک سال کمتر از 4 درصد از زمان کارشان در آموزش رسمی صرف میشود. پس چطور آن 96 درصد بقیه از زمان را یاد میگیرند؟ آنها آموزش غیررسمی را در زمان صحبت و نگاه کردن به دیگران یاد میگیرند همچنین از کاغذ نوشتهها و اطلاعات نفوذ یافته اخبار رسانههای گروهی دادرسی ساده وعقیدههای نادرست یاد میگیرند.
گر ما آموزش و یادگیری را در یک معنی واحد در نظر بگیریم، ما اصطلاح یادگیری را مثل انعکاس آموزش یا روشهای تعلیمی میدانیم. کلاسهای این رشتهها تبدیل به رشتههای نفوذ یافته میشوند. بعد کلاسهای یادگیری گاهی شبیه کلاسهای سنتی میباشد. آموزش در پایگاه کامپیوتری آموزشی با درسها، واحدهای امتحانی و کلاسها کامل میشود. این تمایلهای فکری ما در مورد مدیریت یادگیری و گرفتن نتیجه از ثبت و مسیر و انجام آن باید اول لیست، برای انجام باشد. ما فقط 4 درصد آموزش رسمی را مورد توجه قرار میدهیم و متاسفانه 96 درصد بقیه آن سلب مسئولیت و کنارهگیری کردهایم.
یادگیری و آموزش با هم متفاوت هستند. یادگیری عملی ذهنی است که به موجب آن ما اطلاعات را دریافت میکنیم و سپس آنها را تبدیل به علم و آگاهی، مهارت و توانایی میکنیم. این چیزی است که ما آن را انجام میدهیم مانند نفس کشیدن. آموزش از طرف دیگر، یکی از تعداد راههایی است برای آسان کردن یادگیری، تجربههای ظاهری ما از طریق استفاده از یک ساختار نزدیک به دست میآید که از آن به عنوان تعلیم و آموزش یاد میشود. به علاوه، آموزش عموماً با عنوان یک کار خاص یا مهارت اساسی و بنیانی مورد توجه قرار میگیرد، مانند تایپ کردن یک نامه یا جوش دادن. در حالی که تحصیلات ]راه دیگری برای آسان کردن یادگیری[ هدف بزرگتری را دارد: تمرکز در زمان طولانی، دوام تواناییها و استعدادها. اگر ما بتوانیم یادگیری و آموزش را به هم ربط بدهیم - ما میتوانیم ببینیم که آموزش فقط مثل یک راه است برای یادگیری که اساساً فرصتهایی را برای یادگیری تکنولوژی افزایش میدهد و نقش آن به طور برجسته تغییر پیدا میکند.
عمل یادگیری:
آن سوی تفاوت بین یادگیری و آموزش، همچنین تفاوت بین یادگیری انفرادی و سازمان یافته وجود دارد. نقلاً تلاشهای یادگیری روی انفرادی متمرکز است. حال ما باید تمرکزمان که شامل همه عملیات است را گسترش بدهیم.
یک عمل یادگیری یک سازمان اجرایی سریع با فرهنگی است که به علم و دانش اجازه رشد و حرکت راحت و آزاد اداری، جغرافیایی و سلسله مراتب مرزها را میدهد. بنابراین آن قابل تقسیم و قابل تاثیر میباشد. آن یک سازمانی است که در آن علم و دانش با یک روش معین و با کفایت برای هدفهای ارزشمند مانند ترقی در تجارت، پیشرفت کارها، پیشرفت تولیدات، ثبت بازارهای جدید، دفاع در مقابل رقبا، رضایت مشتری و افزایش قدرت اجرایی کارمند چه به صورت انفرادی و چه گروهی به کار بسته میشود.
از جمله فرقی که در مکانهایی که یادگیری اتفاق میافتد نیز همچنین وجود دارد. مطمئناً، کلاس یکی از مهمترین مکانهاست ولی ما نمیتوانیم دیدگاهی طولانی به آن مانند تنها تکیهگاه اعضا در یادگیری داشته باشیم و ما نمیتوانیم به تکنولوژی تنها به مانند به کار بستن آن برای محیط آموزشی نگاه کنیم. در عمل یادگیری، تکنولوژی قادر به عبور از خط اعتدان میان رسمی و غیررسمی برای هر کسی هر روز میباشد.
شکل 1-10
پنج ارکان از عمل یادگیری با اتکا به حرارت یادگیری تقویت شدهاند. یادگیری انفرادی و گروهی را با هم حمایت میکند هر زمان و هر کجا با این اعتراف که یادگیری کمی بیشتر از آموزش است، یادگیری انفرادی اثر کمتری بدون یادگیری سازمان یافته دارد و این یادگیرها (سازمان یافته) در محلهای کار بیشتر از کلاس اتفاق میافتد، این صحنه برای تاسیس نقش درست تکنولوژی به وجود آمده است.
یک چهارچوب برای امتحان نقش تکنولوژی در یادگیری:
عمل یادگیری با 5 ارکان حمایت میشود 1- آموزش 2- مدیریت علم 3- عملیات شرکتها (جامعهها 4) حمایت اعمال (عملیاتها) 5- تنظیم استعداد. همه باید در تناسبی کار کنند برای به وجود آوردن فرهنگ یادگیری نقش مناسب علوم فنی در حمایت از یادگیری متوجه میشود. ما امتحان خواهیم کرد چطور این در این چهارچوب به کار بسته شده است.
آموزش: Training
توجه به کلمه (یادگیری) به اکثر آنها (کارمندان رتبهدار) فوراً آن را به آموزش ارتباط میدهد. آن را در فرهنگستان استفاده میکنند و احتمالاً آن را در مدرسه مورد توجه خواهند داد. اگر عمل یادگیری قابل درک است و مشارکت تکنولوژی در آن فرهنگ جدی و مهم باشد، این بعد نیاز جدی به دوباره فکر کردن دارد. هنوز افکاری وجود ندارد که مانند یکی از پایههای آشنا و اصلی عمل یادگیری و آموزش - کنترل شده یا در کلاس - نقش اصلی را بازی میکند.
از آنجایی که قبلاً نوشتم آموزش رسمی فقط در 4 درصد از کل زمان کار یک کارمند حساب میشود اما این عمدتاً دور از راه همگانی و قابل تصدیق برای تسهیل در یادگیری است این مناسب به نظر میرسد، بنابراین اول نقش آموزش برعهده گرفته میشود بعد این 4 درصد درست انجام میشود بعد ما میتوانیم 96 درصد بقیه را در زمان کاری کارمند حساب کنند. کنترل آموزش میتواند به مردمی برسد که از لحاظ جغرافیایی پراکنده هستند و آن به تعداد زیادی از مردم اجازه میدهد تا در این رشته به صورت کارآمد شرکت نمایند. اثر آموزش به طور برجسته میتواند توانایی بیشتر در آموزش رسانده شده به اکثر مردم با یک هزینه کم پیشرفت کند. بنابراین قادر است که بتواند سریعاً به اکثر مردم در یک موقعیت مهم و پرفایده دسترسی پیدا کند. تعداد زیادی از شرکتها قادر نیستند تاثیر فروششان، نماینده سرویس مشتری و توسعه تولید را به درستی تربیت نمایند و دیگران سریع متوجه میشوند حتی با عوض کردن شیوههای رقابتی یا احتیاجات مشتری یا به وجود آوردن ابداع جدید با سود.
وقتی کارمندان شرکتی بتوانند از طریق تکنولوژی قدم سریع پیشرفت را در رقابتهای سودمند در مدت زمان کوتاهی یاد بگیرند، کفایت و کاردانی آنها امری بدیهی است و توانایی آن برای هماهنگی آموزشی و لحظاتی که ظرفیتهای تغییر پیدا کنند. افزایش پیدا میکنند، توانایی سا زمانها برای ملاقات کردن نیازهای متفرق مردم کسانی به ظرفیتهای درست برای انجام کارشان وابسته هستند. استفاده از تکنولوژی برای رساندن برنامه آموزشی سازندگان باعث افتادن آن در چاث نمیشود.
در اینجا مثال خوبی وجود دارد. وقتی که دولت US دهها نفر از هزاران نفر از کارمندان امنیتی هودیی را برای اداره امنیتی حمل و نقل تربیت کرد، آن به تحقیقات گسترده نیاز داشت، با یک سرعت نزدیک، توانایی برای یادگیری به روز مانند راههای جدید توسعه پیدا کرده بودند و برنامه دستوری سازگار بالا نیز همینطور، آموزش کنترل شده تنها فقط یک راه برای رفتن بود.
برای جلب توجه بیشتر، تکنولوژی فرصتهایی برای نشان دادن فیلمنامهای موفق در مورد آ موزش فراهم میکند. از روزهایی که وقتی فیلم و ویدئو در کلاسها معرفی شدند، ما دانستیم که این ممکن است از مسائل جهانی به محیط آموزشی آورده شود. حال، تکنولوژی یادگیری جدید به ما این اختیار را میدهد که سود و منفعت تا چند برابر افزایش یابد. از طریق قدرت و خلاقیت تظاهری و طبیعت حاضر در همه جای اینترنت، ما میتوانیم فیلنامهای را خلق کنیم که رقابت جهان واقعی وابستگی و تاثیر بیشتر یادگیری را در بسیاری از موارد مطرح کنیم. در آخر، ما در استفاده بهتر از تکنولوژی پیشرفت خواهیم کرد که با مشاهده کردن اعمال دانشآموزان و فراهم کردن آن از طریق الکترونیکی با کیفیت کنترل آموزش بالا که اغلب اوقات با ارزشتر از ظرفیت خود این رشته است. یک هتل زنجیرهای برای مثال، انتخاب نوع آموزش به کارمندان در مقابل زمینههای انتقادی مشتریان در مورد سرویسدهی البته نه از طریق متن یا نوشته و یا حتی یک زمینه کنترل شده، آنها یک خلاقیت جدید انتخاب میکنند مانند یک بازی پایگاهی ظاهری که در آن برنامههای انفرادی حاضر هستند برای یاد گیرنده و کس که راه حل درستی را انتخاب کند مورد ستایش و تشویق قرار میگیرد و اگر آن روش نامناسب را کشف کند، آموزش کنترل شده با ظرفیتهای قویتر و اضافی پدیدار خواهد شد.
البته تکنولوژی همیشه برای به کارگیری در آموزش مناسب نیست. ساختار اساسی تکنولوژی آموزشی مشکل و پیچیده است. اگر پیغام در این درس واضح نیست، هیچ آموزشی برای از بین بردن این پیچیدگی وجود ندارد باید انواع سوالات مختلف وعکسالعملها از طرف دانشآموزان پیشبینی بشود و آن را برای عرضه کردن ساخت و کوششهای بیشتری باید احتیاجات و علائق ویژه یاد گیرند مورد توجه قرار بگیرد.
و تکنولوژی برای احتیاج آموزش درست و همیشه به کار بسته نمیشود. تکنولوژی یادگیری اگر در یک نیاز نادرست به کار بسته شود میتواند از یادگیری جلوگیری کند تا از تشدید پیدا کردن یادگیری و در حقیقت ممکن است آن را مشاهده کارکرد نامناسب تکنولوژی مسئول باشد. سازمانهایی که با شتاب تمام برنامههای آموزشی را در یک یافته بسیار ضعیف به اسم ذخیره ارزشها قرار میدهند (چیزی که ممکن است اگر نتیجه اعمال شغلها و تجارت قابل تحمل باشد اغفال کننده باشد). برای مثال، درباره موقعیت یک کارمند فکر کنید: یک نظریه پیشنهاد میدهد که برنامههای جهتیابی شده برای کنترل آموزش مناسب هستند. ظرفیت آن نسبتاً استوار و محکم و تقریباً ساده است و از آنجایی که استخدامهای جدید احتیاج به تعدادی از موقعیتها دارد. حضار ممکن است آن را خیلی بیش از توجیه کننده برای مثال یک شرکت تهیهکننده: تعداد زیادی موقعیت استخدامی کنترل شده قرار داده تا به مردم این اختیار را بدهد تا سریعتر شکل مناسب به خود بگیرند تا از این که آنها مجبور باشند برای تشکیل کلاسهای تعیین موقعیت صبر کنند. در حقیقت بعضی از این کالاهای موقعیتی مورد انتظار به خانههای کارمندان فرستاده میشد، بنابراین احساسی که در آنها از زندگی ساخته میشد مثل (آبجو) میتوانست باشد. با این نتایج سقوط احتمالی این شرکتها بسیار نزدیک است قبل از این که شرکت سرمایهگذاری بیشتری را روی آن انجام بدهد.
ولی بحث مخالف کمی قدرتمند است. برنامههای موقعیتی در کلاسها ترک میشود. (کارخانه آبجوسازی ممکن مورد بحث قرار بگیرد، چطور آنها میتوانند تجارت را بفهمند در صورتی آنها حتی نمیتوانند بوی آبجو را تشخیص بدهند.) یک احتیاج پذیرفتنی برای کارمندان برای ارتباط با هم رتبههایشان وجود دارد و شروع کار با یکدیگر مانند یک گروه است. این یک داستان از صنعت مشاوره است. یک شرکت سرویسدهی حرفهای از کلاسهای پایگاهی موقعیتی برای آموزش استفاده کرد. بنابراین استخدامهای جدید توانستند همکاریهایی را به وجود آورند که میتوانستند به آنها در ادامه راه تا اندازهای از زندگی مانند یک مشاور کمک کنند. سالها بعد هنوز تعدادی از این کارمندان به دیگر اعضای گروه (گروه اولین کلاس) در ارتباط هستند برای مشاوره و نصیحت حتی اگر آنها همدیگر را در زمانهای خیلی کمی از سال همدیگر را ببینند.
آموزش همگانی این اجازه را میدهند. رسیدن به اینترنت میتواند به مردم این اختیار را بدهد تا در یک کلاس در یک فاصله شرکت داشته باشند و با کاهش هزینهها و گسترده شدن تحقیقات. البته زمانهایی وجود دارد که ظرفیتی بیثبات و متزلزل باشد. برای حلالمسائل، آموزگاران در یک کلاس مانند مردمی که احتیاج به علم و دانش آموزگاران دارند قرار داده شده است. به علاوه، معلمهای آماده آن را حتی بیشتر از رساندن خرسندی و رضایت دیگران انجام میدهند. روش در کلاسهای سنتی، آنها همچنین میتوانند اجرا، پیشنهادات و انتقادهای درست را مشاهده نمایند. آنها میتوانند در مبحثهای عمیق سهولت ایجاد نمایند. تنظیم صحنه را برای تجربه کردن آسان نمایند و به دانشآموزان دستیابی به ریسک و عدم موفقیت کمک میکنند (تجربه کردن). اگر در اکثر موقعیتهای آموزشی، بهترین راهحل حتما ً میتواند، یک ترکیب کنترل شده (همگانی و همگانی) و یک کلاس دستور میباشد.
بنابراین حال ما، 4 درصد از زمان کاری در سال را مورد بررسی قرار دادیم و حتی مردمی را که در آموزش هستند. جایی که معمولاً مورد بحث درباره تکنولوژی یادگیری به پایان میرسد. ولی بقیه زمان چه و کی مردم در سر کار هستند؟ چه طور باید تکنولوژی یادگیری استفاده بشود؟ در مرکز مخابرات، در بخش کارخانه، محلهای مشترک و یا در مجموعه اجرایی مدیر و یا در خانه؟
اگر ما باور کنیم یادگیری هر زمانی اتفاق میافتد. در همه نقشها، پیشهها و مکانهایی که در حال انجام شدن است پس ما باید در پس آموزش به دنبال دلایل مناسب و درخور برای نزدیک شدن به آن پیدا کنیم، این یک اشاره مهم و حیاتی را به دنبال دارد. تا حالا، به پایگاه تکنولوژی آموزشی مثل آموزش کنترل شده و نه یادگیری الکترونیکی به تجربه عمومی تبدیل میشد. که این دلیلی واضح و روشن است اگر یادگیری در پس وظیفه آموزش توسعه پیدا کند، پس یادگیری الکترونیکی باید همچنان باشد. یادگیری الکترونیکی بیشتر از آموزش کنترل شده یا آموزش الکترونیکی است. آن شامل آموزش کنترل شده است اما در پس آن 3 ارکان از عمل یادگیری را نیز شامل میشود: 1- مدیریت علم و آگاهی 2- تجربههای عمومی 3- حمایت اجراها.
مدیریت آگاهی و دانش: Knowledge management
مدیریت علم و آگاهی خلقت، بایگانی، تقسیم اطلاعات با ارزش عمل و بینش با آن در مقابل در اجتماعی از مردم و سازمانها با احتیاجات و علائق مشابه است. هدفی که در آن مسابقهای قابل رقابت و سودمند به وجود میآید. ضرورتاً این اطلاعات از کسانی که مدیریت علم و آگاهی را دارند و به آن احتیاج دارند به دست آمده است. این اطلاعات به سازمانها این اختیار را میدهد که سرمایه عقلانیشان را تدوین کنند و آن را در راهی ذخیره کنند که به مردم اجازه میدهد آن را بیابند و راه استفاده از آن را به دست آورند. اما بیشتر از آن، مدیریت علم و دانش، همچنین تمرکز به وجود آوردن فرصتها برای همکاری بین انفردی و گروهی دارد. این به سازمانها کمک میکند تا بهتر بتوانند سوالات انتقادی را هدایت کنند. (چه کسی در چه کاری انجام میدهد و چه کسی چه چیزی میداند؟)
در اینجا مثال خوبی در مورد فعالیت مدیریت علم و دانش است. شرکت ارتباطات در حال رقابت برای پیمانی از بانک جهانی بود. یک تیم در حدود نزدیک به صد نفر که اکثر آنها کارشناس با تجربه فنی و فروشندگان بودند جمعآوری شده و به طور جهانی به صف درآورده شدند. این مردمان قبلاً به خوبی آموزش دیده بودند. در یک سازمان عالی و درخشان. ولی آنها به سوالات روز و درست درباره تولیدات ربا و بانک نیاز داشتند با دانستن بیشتر آنها میتوانستند سریعتر عمل کنند و با سریعتر بودن آنها میتوانستند برنده پیمان باشند.
شرکت فهمید که اطلاعات موجود با افراد مناسب و در زمان مناسب و در زمینه مناسب میتواند برای آنها در رقابت سود و منفعت فراهم نماید. آنها به مدیریت علم و آگاهی برگشتند. یک گروه کوک از متخصصان تولیدی و صنعتی رقبا و تولیدات به روز آنها همراه با اخبارهای صنعتی و بانکی به میدان تیمها دو بار در روز فرستاده میشد. بنابراین در خیلی از موارد اطلاعات خیلی خوب و بجا بود. فروشندگان خیلی بیشتر در مورد کار بانک میدانستند تا خود بانکیها که کار انجام میدادند، آنها قادر بودند مسئولیت تولیدات و قیمتگذاری اجناس را خود برعهده بگیرند چرا که آنها هوش و زیرکی در فعالیتهای رقبایشان و تولیدات به روز آنها را داشتند. به علاوه هر کسی در این تیم جهانی ذکاوت خام پرورش یافته خود را پشت سر نهاد، و در مرکز شناسایی آن را در پایههای روز تبدیل میکند. این علم و آگاهی ویرایش و اصلاح شده براساس یک استاندارد یک الگوی خاص از پیش تعیین شده به وجود آمده و سپس در یک روز دور میزند و به میدانی فرستاده میشد که نتیجه فروش آن خوب باشد. بعد از آن بانک مطرح کرد که چطور تیم فروشندگان تمام اطلاعات سازمان را میدانستند.
مدیریت علم و دانش به ساختن عمل یادگیری میکند. مخزن علم و دانش تبدیل به آگاهی جمعی و حافظه میشود. در مثال قبل، مدیریت علم و دانش به صورتی یادگیری را تسهیل میکند که هیچ حالتی از آموزش نتوانسته باشد. به روز آوردن اطلاعات اغلب آنی و سریع است. بنابراین هر کسی میتوانسته اطلاعات روز داشته باشد. کار گروهی تشویق شده از طریق فروشندگان ارائه داده شده بود و از سوی کارشناسان تکنولوژی، دستیابی به اطلاعات از یک راه مشترک و سهم علم و دانش مورد ستایش قرار گرفته بود. حرکت زمان یک تبدیل مهم بود. مردم یاد گرفته بودند که چگونه آنها احتیاج به این دارند که سریع یاد بگیرند و تجارت را محفوظ نگه دارند.
جامعهها یک ترکیب ضروری از مدیریت علم و دانش هستند اما این همچنین برای خودشان کاملاً مهم است. بنابراین، آنها هر کدام به طور جداگانه رفتار میکنند و مستقیماً از بخشهای مدیریت علم و دانش پیروی میکنند.
البته حالتهای اطلاعات به دست آمده باید با دقت مورد تفکر و اندیشه قرار بگیرد. اگرچه، تیم فروشندگان از سیستم مدیریت علم و دانش بسیار استادانه استفاده نکرد. آن تکنولوژی را مثل یک بخش درست و انتقادی نزدیک به خودش به کار گرفت. ایمیل و شبکههای امنیتی وسیلههای مهمی برای تقسیم اطلاعات در مقابل صف جهانی تیم فروشندگان بود. در حالی که الگوها برای به وجود آوردن خلاقیت استفاده میشوند آنها به راحتی ساده و آسان برای استفاده بودند. حتی - تکنولوژی قدیی - تلفن، هر کس را با دیگران ارتباط نگه میداشت. براساس این موفقیتها شرکت سیستم مدیریتعلم و دانش مقیاسش را بزرگتر و زیادتر کرد. بنابراین حالا آن اساساً بعه یادگیری هر شخصی در تشکیلات فروش کمک میکند. کلاسهای آموزشی هنوز هم نقش مهمی را بازی میکنند و آموزش کنترل شده خیلی مهم رشد میکند اما در اینجا یک تشخیص اساسی وجود دارد که در آن طرف رشته کالاها، تکنولوژی میتواند به مردم از طریق مستقیم کمک کن، و به جای به اطلاعات ضروری دست پیدا کند. در حقیقت بخش بزرگی از برنامه آموزشی طراحی شده تا به کارمندان آموزش بدهد که چطور از سیستم مدیریت علم و دانش استفاده کنند و به آن وابسته باشند. هر کسی که در صحافیهای بزرگ، سندهای منسوخ شده و قدیمی کار میکند و سعی میکند در صفحات قانون رنگها را به شکل روز نگه دارد، مدیریت علم و دانش متن کوتاهی نوشتهای از انقلاب در مدیریت اطلاعات و پخش آن به دست آمده است. مثل انقلاب در یادگیری زیرا توانایی آنها برای به روز درآوردن که عموما ً کارمندان توزیعکننده آن هستند و رضایت آن را به دور از زمان واقعی حفظ میکند. وقتی اطلاعات آسان برای پیدا کردن درست باشد بیشتر مردم استفاده میکنند و آن را یاد میگیرند. ما همه میدانیم این شکل روزانه استفاده از اینترنت است. آنها را خیلی سریع از شبکهها یاد میگیریم وقتی میخواهیم ماشین بخریم، برای صحبت پزشکی یا تقسیم برای سرمایهگذاری و بقیه مسائل، و اگرچه ما درباره آن فکر نمیکنیم ما این شبکهها را همراهی میکنیم در جاهایی که تکنولوژی مدیریت علم و آگاهی و تجربهها به ما کمک میکنند یا اطلاعات را خیلی آسان و با اطمینان بیشتر جمعآوری میکنیم.
تجربههای عمومی: Communities of practice
ما فقط از درسها و مخزن اطلاعات یاد نمیگیریم، ما همچنین به او از طریق دیگران نیز یاد میگیریم. وقتی مدیریت آموزش و علم و آگاهی در راههایی تشکیل میشوند که به هر کسی اجازه میدهد تا شرکت کند نتیجه علم و دانش دموکراتیک در تشکیلات است. به وجود آمدن یک فرهنگ که کار و یادگیری گروهی را حمایت میکند. ما میتوانیم بیشتر موفق باشیم در ساختن و تاثیر بیشتر آموزش و همکاری گروهی. اما چه اتفاقی در خارج از کلاس میافتد؟ در اتاق کنفرانس، در میز ناهار، آن سوی خط تلفن، و خیلی موارد دیگر، مردم همکاری و مشارکت دارند. این چیز جدیدی نیست، کار گروهی نه تنها یک کار خوب نیست بلکه این طبیعت خود بشر است. وقتی مردم با هم یک مشکل را حل میکنند و یک کار را انجام میدهند و موقعیتها را ارزیابی میکنند یا یک نقشه طراحی میکنند آنها از یکدیگر یاد میگیرند. آنها این تجربهها را در ملاقاتها یا پروژههای بعدی به دست میآورند - خیلی بیشتر از آنچه که قبلاً یاد گرفته بودند یاد میگیرند.
بعضی اوقات یک گروه از مردم نمیدانند که گروههای دیگر در حال انجام چه کاری هستند شاید تیم دیگر در وسط سالن تالار و در آن طرف جهان مشغول یک کار مشابه باشد، شاید بهتر یا شاید بدتر. کاری که یک گروه بیان میکنند ممکن قبلها انجام شده باشد، حتی اجرا شده باشد و هیچ کدام از اعضای گروه حتی ندانند. این کوششهای اضافی نوآوری را که ابداع میکنند کند میکند هزینهها را افزایش میدهد و تشکیلات را در یک وضعیت نامساعد کاری قرار میدهد. ابزارهای همکاری کنترل شده به تشکیلات کمک میکنند که حشوها را حذف کنند با اضافه کاری و فاصله. آنها از آب سردکن و یا میز ناهار سود و منفعت به وجود میآورند مانند بحثهای موجود که خیلی سریع به بیشتر مردم میرسد و آگاهی هر شخصی از هر چیز که در حال اتفاق است افزایش پیدا میکند.
اگر ما همکاری را در مقابل تجارت تشویق و تسهیل کنیم، ما میتوانیم فوقالعاده یادگیری سازمان یافته را افزایش دهیم. البته، این درخواستها، راهنمایی و فرهنگی هستند که به علم و دانش اجازه نمایش هر تقسیمبندی شکل عقاید میدهد. همکاری گروهی اغلب یا بیشتر از آن از شبکههای علم و دانش برداشت میشود. چیزی که معمولاً شرکتهای غیررسمی مردم، کسانی که برای هدف یا برای تعلیم و تقسیمبندی اطلاعات دور هم جمع شدهاند. این چیز غیرمعمولی نیست که شنیده شود که کارمندی چیزی مثل این را بگوید. (من سه شخص دارم میتوانم به آنها تلفن بزنم وقتی من مشکلی برای انجام کار X دارم یا وقتی حتی من میخواهم آخرین اطلاعات درباره موضوع Y را بدانم، ایمیل میزنم به دو نفر دیگر) اگرچه، اگر همکاری بیشتر رسمی مستلزم است و شاید، عضویت در یکی از گروههای حقوقی یا وقتی یک گروه تشکیل میشود برای دسترسی به هدف خاص و تقسیم شدهای یا برای توسعه علم و دانش ویژهای جامعهای از تجربه در تولد است.
جامعه تجربه فرصتهایی با علائق و احتیاج مشابه را فراهم میکند هر جا آنها هستند با کار کردن و یاد گرفتن از یکدیگر. همچنین جامعههایی میتوانند عمودی یا افقی باشند و مردم اغلب عضو بیشتر از یک گروه میباشند. جامعههای عمودی گاهاً نقشههای سازمان یافته را انعکاس میکنند یا گروههای سازمان یافته. فروشندگان و سازمانهای IT (تکنولوژی اطلاعات) مثالهایی برای جامعههای عمودی هستند. در تشکیلات فروشندگان برای مثال، در جامعه عمودی ممکن است نائب رئیس فروشندگان را در درجه بالا شامل بشود. اینها ممکن شامل حمایت کارمندان IT در فروشهای خاص و ویژه نیز باشد. نمایندههای سرویسدهی مشتریان (اگر قسمتی از یک تیم فروشندگان باشد) کارشناسان فنیکسی که حسابدار اجرایی، منشیها، مربیها و دیگران را حمایت میکند.
جامعههای افقی پیوستگیهای حرفهای و یا جذاب را بیشتر مورد انعکاس قرار میدهند. درون یک شرکت همه اجراها، یا همه کارشناسان یا برنامهنویسان یا حسابدارهای اجرایی ممکن یک اجتماع افقی را شامل شوند. برای مثال، بانک جهانی مرکزی با بنیادهای تشکیلات منطقهای اداره میشود و بنابراین آنها در یک ادراک بودند و انواع مختلفی از اجتماع شرکتهای افقی با این ساختار هستند. برای مثال، هر منطقه، کارمندان IT خودش را دارد. این به زودی آشکار میشود که هر گروه IT در حال اختراع چرخ بود یا به وجود آوردن راهحلهایی که تنها برای یک بار که فقط در آن منطقه قابل استفاده است و در مناطق دیگر بیمصرف است. بانک نمیخواست ساختارهای منطقهاش را ترک کند ولی میخواست کمک کند تا بفهمد چطور شخص دیگر در حال انجام چه کاری است. با تاسیس شرکتهای افقی، حمایت IT، مدیریت پروژههای آن را به راحتی آسانتر میکند برای مردم شبیه به هم در مناطق مختلف برای انتقال به کس دیگر درباره کارشان. اضافهکاری زاید کاهش پیدا میکندو کار گروهی افزایش پیدا میکند.
بعضی اوقات اجتماعهای افقی، آن طرف دیوارهای شرکتها توسعه پیدا میکنند. برنامهنویسان Java از تعداد زیادی از شرکتها ملاقات میکنند و همدیگر را از طریق java-self.com همچنین ملاقات میکنند. شبکهای از Sun Micrisystems (سیستمهای خورشیدی) آموزش، مخزن علم و دانش، تجربههای عمومی، ابزار و وسایل دیگر منابع را برای گسترش دهندگان Java فراهم میکند. هر جا که آنها هستند بنابراین، این شبکه مشهور و قدرتمند است که یک شرکت کوششهای خودش و تجربه ذهنیاش را ترک میکند و به جای مردم آن شروع به مراجعه به شبکه Java میکند. یادگیری حرفهای الکترونیکی افقی میتواند از طریق یادگیری الکترونیکی صنفی تجربه به دست میآورد.
این جامعهها بعضی اوقات پایدار هستند. به اعضایشان برای همکاری و یادگیری در زمان طولانی فرصتهایی را به آنها میدهند. اگرچه، موقعیتهای زیادی وجود دارد که در آن تجربه جامعهها ممکن است از اهداف کوتاه مدت شروع شده باشد و بعد به حل مسائل منجر شده باشد. در مسائل پیش شرکتهای ارتباطات، تیم فروشندگان برای این جمع شده بودند تا فرصتهای تجاری ویژهای را دنبال کنند. وقتی حد آن به پایان میرسید که تجربههای جامعهها حل و فسخ شده باشد.
در یک میدان صحیح در جامعههای کنترل شده همیشه برای مردم مهم بودند کسانی که احتیاج به تقسیم کردن اطلاعات مانند نتیجههای پزشکی دارند، مخصوصاً آنهایی که بر گروههای کوچک در جمعیت کلی تاثیر میگذارند. گروههای حمایت کننده مصرفکننده میتوانند این کنترلها را شکل بدهند و اطلاعات را درباره رفتارهای جدید به سرعت تقسیم نمایند. شرکتها اغلب مشتریان خود را براساس تجربههای علمی و برطبق فراهم کردن سرویسدهی عالی فراهم میکنند. به مردم این اجازه را میدهند که تولیدات و عقاید دستهبندی شده خود را بیان کرده و این شرکتها از آنها استفاده کنند و همچنین انتقادهاو نصایح آنها در کل درخواست مینمایند.
تکنولوژی همکاری مثل ایمیل است، اتاقهای صحبت، هیئتهای مذاکره، همه مهم هستند ولی همه اینها برای تاسیس یک شرکت عملی موفق کافی نیستند. شرکتهای کنترل شده به ابزارهایی برای اداره اعضای گروه نیازمند هستند تا بتوانند رضایت جامعه را به دست بیاورند. تاسیس یک شرکت عملی باید به اندازه کافی برای عمل، کوشش و تلاشها آسان باشد ولی نه خیلی ساده که نتوانند آن را زیاد شکل بدهند و یا آن را اداره نمایند. اگر شخصی بخواهد یک شرکت عملی را شکل بدهد که آن تشکیلات باارزش باشد، آنها باید قادر به منصف بودن باشند بدون هیچ کار بیش از حد از دیگران که آنها دلسرد نشوند. ولی هیچ تشکیلاتی نمیتواند صدها شرکت را اداره کند. اگر خیلی شبیه به هم باشند این کار تشخیص ارزش هر کدام را مشکل میکند. دستیابی به این تعامل نیز مشکل است مخصوصاً اگر عقاید شرکتها (پابرجا بودن) نیز باشد که آن مستلزم حمایت میباشد.
بنابراین ظرفیت ارتباطات یا کارهای شرکت باید با ساکن و یا به راحتی قابل حصول باشد. آن کمی احساس سازنده برای مردم است آنها نیز بخشی از یک شرکت عملی میباشند و به آنها اجازه همکاری در یک محیط امن و نیمه خصوصی یا انحصاری را بدهند، اگر آنها خلاقیت داشته باشند و با رضایت کار کنند. این دیگر زیر کنترل شرکت نمیباشد. اغلب امنیت یک نتیجه مهم میباشد. در حالی که تعداد زیادی از شرکتها برای پروژههای خاص و ویژهای شکل داده شدهاند که آن ممکن است به اضافه کردن لایههایی جدید برای به دست آوردن حمایت و پشتیبانی منجر شود. در پایان، شاید خیلی مهم باشد، شرکتها احتیاج به همکاری کافی و ظرفیتهای با ارزش برای تشویق مردم برای پیوستن و شرکت کردن آنان دارند. معرفی یک راهنمای شرکت یا تسهیلکننده، یا از داخل و یا خارج از اعضا برای کنترل و نگهداری تعهدات شرکت انتقادی است (قابل انتقاد است).
ساختار تکنولوژیهای شرکت جدید که متمرکز است بر ارتباطات، مدیریت اعضا، سندها و ترویج تقسیم تقاضاهای همکاری مستلزم زمان و فاصله است. آنها به مردم اختیار میدهند تا بصیرت و بینش و عقاید خود را سریعتر از گذشته تقسیم کنند. نوآوریها و بهترین تجربهها بودند که یک بار نهفته بودند و بعد بیشتر آنها از روی میل کشف شده و در تمام وقت به پایههای علم و آگاهی تشکیلات تدوین گردیدند. این گردش در کار گروهی بهترین عمل برای توسعه و توزیع علم و آگاهی وسیع برای قدرتمند کردن یادگیری ساخته شده است.
برای موفقیت ضروری است در شبکههای رسانهای علم و دانش یا شرکتهای عملی و مدیریت علم و دانش و تلاشهای آموزش در کل بر عهده کارشناس میباشد. ما پیوسته به عملهای دیگران وابسته هستیم، ممکن در اداره بعضی یا آن طرف جهان باشد. بعضی اوقات شبکههای رسانهای خودمان چیزی است که همه ما به آن احتیاج داریم. ولی خیلی اوقات ما نمیدانیم چه کسی واقعاً گزارشگر است و چه کسی نیست. ما نمیدانیم بهترین خبر کجاست و چطور به آنها آموزش اعتماد ما در چیزی است که میشنویم که با اعتماد شخصی بر سر منبع و سرچشمه خبر اختلاف دارد.
دستیابی به اخبار و تعهدات میتواند خیلی رسمی باشد. در یک شرکت عملی، کارشناسان احتمالاً مانند سرچشمه و منابع اطلاعات یا راهنما در شرکت پدیدار میشوند. آنها ممکن انتخاب و یا منصوب شده باشند. اما در اغلب شرکتهای موفق آنها تسیهلکننده کارهای گروهی هستند و آنها ممکن دروازهبان (نگهدارنده) علم و دانش بشوند. کسی که با رضایت تصدیق میکند قبل از آن که آن در بقیه گروه انتشار پیدا کند. اگرچه کارشناس شاید نتواند یک شخص زیرک و دانا باشد اما میتواند که راهنما در علم و دانش باشد.
اگر هیچ کارشناسی وجود نداشت، ارزش هیچ چیزی کامل نمیتوانست بشود و یادگیری خیلی سخت و دشوار میتوانست باشد. حتی اگر ما میشناختیم که کارشناسان چه کسانی هستند، ممکن بود آنها وقتی برای کمک به ما نداشتند (مراجعه کردن) و بعضی از افراد کسانی که حقیقتاً کارشناس هستند یا نمیدانند که آنها هستند یا همواره از تشخیص دادنشان کمرو هستند به این دلیل است که آنها میترسند، آنها درخواست برای کمک را پنهان کردهاند. هر کسی که تلاش برای توسعه دادن یک رشته را دارد یا سند حتی مینویسد میداند که چطور ادامه دادن گزارش اتفاقات و مسائل درست مشکل است.
تکنولوژی در حال تلاش برای حل کردن بعضی مسائل است. دستورهای کنترل شده شامل، بیشتر از ظرفیت اطلاعاتی است که به مردم در تشخیص صحبتهای شخص امین کمک میکند. توانایی استفاده از شبکههای رسانهای علم و دانش و شرکتهای عملی برای منتشر شدن تعهدات، آن را برای حمایت تعدادی از مردم کهنیاز به کمک دارند آماده میکند. به این دلیل که در تجارت الکترونیکی جهانی، تعداد زیادی از شرکتها از پایگاه علم و دانش استفاده میکنند و غالباً سوالهایی را برای کمک به مشتریان میپرسند، به جای خواهش کردن از آنها تماس برای کمک به خیر و منتظر برای انجام کار بعضی اوقات ساعتها طول میکشد. (چیزی که معمولاً خیلی پرهزینه است) وقتی شما پایگاه دادههای کنترل شده کارشناسان را با رضایت کافی در یک پایه عالی از جزئیات مجهز مینمائید، و آن را به اندازه کافی آسان برای استفاده راحت تبدیل مینمائید، بیشتر مردم ترجیح میدهند تا با آن مشورت کنند و به دنبال موسس فقط برای آخرین را چاره میپردازند. اگرچه، رضایت علم و دانش کارشناس خیلی قوی و تنومند میتواند باشد اما مصرفکنندهها مجبور به تحقیق در بسیاری از پایههای جزئیات یا بسیار ساده میباشند که آنها نمیتوانند با خشنودی جواب سوالات خود را به دست آورند. یا اگر آن سازمان یافته نباشد، راهی که مصرفکننده با رضایت در آن فکر میکنند آنها اغلب آن را ترک میکنند. بنابراین بقای علم و دانش، آشتیانی، به جستجو برای به دست آوردن افزودههای با اهمیت میپردازد.
نظر کارشناسان و مهارتها توقف نخواهد کرد با یک تجارت مهیا و ساده و صریح و یا حتی علم و دانش. مهارت اغلب با آموزش آشکار میشود و قابل اعتماد نیز میباشد. در این نقشها کارشناسان، آنها بیشتر از یک منبع اطلاعاتی علم و دانش هستند، آنها همچنین مشاورانی نیز میباشند. هر کسی که فراهم کردن یک راهنمایی را برعهده آنها گماشته است، نصیحتها و ارزیابیهای درستی را به دست آورده است. با مورد تردید قرار دادن یک علم و دانش ضمنی، فراهم میکنیم که آن فقط با مهارت و تعهد نمیآید اما با تجربه همراه میباشد. توانایی کارشناسان، آموزش دادن و خردمند بودن آنها زمینه تجربهای خرسندی را در اطراف علم و آگاهی به وجود آورد. آنها مفهوم با ارزش آن را پخش و افزایش میدهند. اینجا، داستان کنترل شده گفته شد و موردهای مورد مطالعه قرا رداده شده ممکن است با فعل و انفعالات الگوهای قدیمی ترکیب شود.
حمایت مهارت تکنولوژی در تعهد یادگیری غالباً ترکیبی از دستیابی به یک کارشناس یا گروه و یا پایه طراحی شده علم و دانش تاسیس شده با کارشناسان میباشد. این ممکن شامل بیرون آوردن ابزار و وسایل که سندها و شرکتهایی مانند ایمیل را با دقت نگاه کنیم که برای کشف مهارتهای پنهان تنظیم و آماده شده است.
ولی هیچکدام از اینها اتفاق نخواهد افتاد اگر کارشناسان خودشان قدم برندارند و تشخیص ندهند. آیا آنها زمانی برای فراهم کردن این نقشها دارند یا به آنها گفته شده این تنها یکی از خیلی از مسئولیتهای آنها در بالای سطر است که آنها قبلاً به طور حرفهای و سنگین داشتند؟ یا نتیجه منف برای انجام این، مثل مقصر بودن که اگر صحبت آن کاری انجام نداد وجود دارد؟ این نتیجهها نباید به راحتی کنار گذاشته شود. برای همه سود تکنولوژی یادگیری یک فرهنگ یادگیری مستقیماً است که میخواهد در مسیرش بایستد مگر آنکه مردم در مقابل خودشان نقاط مثبتی نیز ببینند.
شبکه رسانه علم و دانش یا شرکتهای عملی موفق میشوند زیرا اعتقاد مردم شامل همکاری گروهی میباشد رسمی یا غیررسمی، به آنها کمک میکنند تا آنها کارشان را بهتر و سریعتر انجام بدهند. اما احتمال موفقیت حتی بیشتر است وقتی تاثیر متقابل برابر افزایش پیدا کند با دستیابی به کارشناسان و وقتی برنامههای محرک در جایگاهی هستند که نه تنها اعضای گروه بلکه همچنین فعالیت و سهم شرکتها نیز مورد تشویق قرار میگیرد.
حمایت اجراها: Performance Support
تعداد زیادی از مردم هنوز فکر میکنند که آنها هنوز به گزارش مالیات برای به سطر درآوردن عملکردهایشان احتیاج دارند. اما نگاه میکنیم به میلیونها نفر از مردم کسانی که عملکردهایشان را بدون استخدام یک حرفه ای خودشان به سطر درمیآورند. چطور آنها این کار را انجام میدهند؟ Tutbo Tax و Tax Cat و بقیه ابزارهای شبیه به آن استفادهکنندگان را راهنمایی میکنند از طریق هدفهای عملکردی مالیاتی و آن را به خیلی روشها آسانتر میکنند. آنها الاعات غیرضروری را پنهان میکنند مگر آنکه یا آن که آن ضرورت پیدا کند. آنها در پس گزارشها عملیات ریاضی را انجام میدهند. آنها سوالات را میپرسند و پیشبینی مشکلات مصرفکنندگان تلاش میکنند. آنها خیلی راههای منطقی برای عبور هدفها و تبدیل کردن زبان تخصصی مالیات به یک زبان سادهتر برای فهمیدن را فراهم میکنند. حلقه زنجیرهای اتوماتیک به شبکههای ویژه اطمینان میدهد که نرمافزار یک ابزار روز است اگر کدهای مالیاتی عوض شود (بدون احتیاج به این که مصرفکننده کد مالیاتی را بخواند!) در آخر مصرفکننده میتواند عملکردهایش را در یک جلسه یا طور متفرق در چند ماه کار کند و البته در هیچ زمانی از روز ساختن هدف نه تنها راحت است بلکه بیشتر بدون زحمت و درست است.
این یک مثال از حمایتهای اجرایی است، چهارمین ارکان در چهارچوب عمل یادگیری عقیده بر این است که با حمایت درست، مردم میتوانند در پایههای بالاتری اجرا کنند پس آنها میتوانند خودشان لایق و مناسب باشند. برای مثال، حمایت اجرایی تا یک مدتی و تا حدودی میتواند شکلی از کمک و مساعدت یک کار و مشکلات به وجود آمده در آن را راهنمایی کند، اما با ورود تکنولوژی این اختیار را دارد که کارهای پیچیده بیشتری قابل هدایت از طریق سیستم حمایتی اجرایی الکترونیکی باشد (EPSS) این سیستمها آخرین نرمافزارهای استفاده مصرفکنندگان را منتشر کردهاند مثل Turbo Tax، ترکیب سیستمهای ساختی (اختیار به متصدی ماهر برای ساختهای استادانه هدفها) مدیریت توجه مشتری و رابطه مشتری (CRM)، و مدیریت سیستمهای پروژهها که میتوانند طبیتهایی که یک شغل چه طور انجام و چه طور سازمان پیدا میکند را عوض کنند.
آیا EPSS یک تکنولوژی یادگیری است؟ بعضی از بحثها اگر حمایتهای اجرایی اجرای بشوی را با انجام کار برای مصرفکنندهگان جابهجا کنند یادگیری اتفاق نمیافتد. اجرا خودمسئلهای است و پیشرفتهای بدون یادگیری اتفاق افتاده و جود دارد که این بسیار عالی است. در حقیقت از لحاظ سودمندی آن ممکن است خیلی بهتر باشد.
ولی دیگران ادعا میکنند که یادگیری نتیجه استفاده از حمایت اجرایی است. Turbo Tax ممکن است هدفهای عملکردی مالیاتی پیچیده را مخفی کند. ولی آن تجزیه و تحلیلهای جزئی بیشتری از وضعیت مال لیستها را در بعضی از راهها فراهم میکند، جا دادن مهارت از مصرفکنندگان مالیاتهای حرفهای در نرمافزار میباشد. اگرچه تفاوت و شاید ارزش یادگیری اتفاق بیافتد، در حالی که مردم بیشتر راجع به مسائل مالیاتی یاد میگیرند آنها میتوانند فعالیتهای مناسب را برای اداره خودشان بگذرانند.
در برنامههای تجارتی، مانند توجه مشتری، نمایند نمیتواند هر چیزی را بداند. آنها احتیاج به دانستن درباره تولیدات قیمتها ترکیب و پیشرفت در یک شرکت میدانند. بنابراین این اطلاعات در EPSS جاگذاری شد. مطمئناً نمایندهها مجبور به یادگیری از چگونگی استفاده از سیستم هستند، چون سیستم به سمت سودمندی پیشرفت میکند. آنها زمان برای ماهر شدن در خیلی از مهارتهای جدید را دارا هستند. مانند فروش بالا، فراهمآوری پایههای سرویسدهی بالا.
در عمل یادگیری، کارهای پیچیده به خوبی تعریف و امتحان شدهاند یا کارها. تکراری یا بیارزش میشوند، بزرگترین کاندیدا برای حمایتهای اجرایی هستند. اگر کارگران به حمایت اجرایی برای این کارها دست یابند آنها زمان بیشتری برای یادگیری چیزهای جدید دارند. پس هدف دوباره از نو شروع میشود. برای مثال نسخههای پیشین عمل نرمافزارها شامل پایگاه آموزشی کامپیوتری برای یاد دادن به مردم چه طور از آن استفاده کنند. ولی از آنجایی که برنامهها سادهتر برای استفاده میشوند از احتیاجات آموزشی به نسبت زیادی محفوظ کرده و با سیستمهای کمکی بهتر و بقیه ابزار و وسایل جایگزین میشود که میتواند یک کلید خودکار انجام وظیفه شود. آن میتواند احتیاجات برای آموزش را کاهش بدهد یا ظرفیتهای اضافی تعلیم و تربیت بر پایههای بالای مهارتها را تبدیل کند، مانند کمک به مردم تا نویسنده بهتری بشوند. بنابراین حمایت اجرایی دایمی به وجود میآورد که چطور کارها انجام بشوند و تغییر منابع یادگیری جدیدو غالباً فرصتهای پیچیده چطور به وجود میآیند.
مسیر استعدادها: Talent alignment
هیچ ارزشی در تعلیم و تربیت، مدیریت علم و دانش، شرکتها عملی یا حمایت اجرایی وجود ندارد اگر این ابزارها در مردم درست، در زمان مناسب برای یک هدف درست و در عمق درستش مورد هدف نباشد. آموزش خیلی دیر یا نامناسب و بیجا برای شنوندگان به وجود بیاید هدر رفته است (چه اتفاقی میافتد اگر ضمن آموزش پیشرفت و به فروشندگان یاد داده شود که کسانی پایههای اسای مهارتی را آموزش ندیدهاند؟) منابع علم و دانش که خیلی جزئی شده باشند یا خیلی جزئی نباشند قابل استفاده برای آن دسته از کسانی است که احتیاج به اطلاعات درست، راه درست میباشند. (چطور اجراها واکنش نشان خواهند داد اگر آنها برای تولید مختصر تقاضا کنند و 200 صفحه از عینکهای تکنیکی را به دست آورند؟) در حالی که شرکتها خوب کار میکنند وقتی آنها مردم را با عقاید مشترک جلب میکنند، آنها بلا هستند اگر اعضا ندانند، چه کسی پا در سازمان باشد. (آیا اعضای گروه R&D واقعاً میخواهند کشفیات آنها تقسیم بشوند اگر آنها ندانند یا به مردمی اعتماد کنند که به آن دستیابی دارند؟) اگر کارشناسان کسانی که رشتهها را تدریس میکنند، علم و دانش به وجود میآورند یا همکاری گروهی را تسهیل میکنند نشناسند به چه کسی در حال خدمت کردن است. آنها مناسب هستند تا نمره ترم را از دست بدهند تا ببینند که چطور و چگونه اطلاعات زیاد فراهم شده است. (حتی اگر یک سوال ساده بپرسید و جواب را بگیرید آن خیلی پیچیده خواهد بود که شما نتوانستید آن را استفاده کنید) و اگر سیستم حمایت اجرایی میتواند نیازها را برای آموزش اعتدال ببخشد، آنها نمیتوانند بسیار ارزشمند باشند. اگر مصرفکننده گاه به اندازه کافی سازنده برای استفاده از آن نباشد. (اگر توجه کنید در نمایش Power Point شبیه چه چیزی است وقتی که به وسیه مردمی طراحی شده باشد که اساساً ارتباط دیداری را متوجه نمیشوند؟)
برای همه این ابزارها کار کردن، آنها باید با مردم همکاری بکنند و گروهها از آنها استفاده کنند. این یعنی دانستن زیاد درباره مردم در یک سازمان. بیشتر شرکتها اطلاعات زیادی از کارمندان خودشان دارند. درباره کارهایشان کفایت و لیاقت آنها درباره آموزش که آنها گذراندهاند، اری که آنجا انجام میدهند، اجرای دورهها، تصدیق و غیره … مشکل است که این علم و دانش گاهی در HR سازمان و تشکیلات ذخیره میگردد و آن را برای کامل کردن عکسهایی که به طور انفرادی شکل میگرفت مشکل میساخت. در موقعیتها دیگر اطلاعات ممکن بود به طور عمیق در فایل کارمندان برگردانده شود. این قابل تعجب نیست که مردم اغلب برای کارهایی تقاضا میکنند که یا مناسب نیست و یا خیلی کم کیفیت هستند. این حصولناپذیری و نادرستی اطلاعات ممکن است آن را خیلی مشکل بسازد برای انفرادیها یا خودشان را کاندیدا کنند یا خواستار برای تکالیف جدید و تک باشند یا مثل منابع کارشناسی سودمند باشند و شاید هم خیلی هم باشد، ناتوانی تشکیلات و قوت و ضعفشان را بشناسند. در حالی که آنها گفتند آمادگی و لیاقت کارمندانشان غالباً همیشه آنها را به سوی افزایش ارزشها سوق میدهد. آن جزء یک تخصیص بد از منابع و خسارت در منافع رقابتی نبود.
تشکیلاتی که تلاش برای دستیابی به فرهنگ یادگیری میکنند، بنابراین باید قوی تاسیس بشوند و زنجیرهای باارزش را آگاهی دهند چیزی که در آنها هست و وجود دارد. پیشرفتها در تکنولوژی منابع بشری میتواند مفید باشد. غالباً هر کس موافق است که این برای فهمیدن مهارتها مهم است، که مردم برای کارهایشان میآورند. بنابراین منابع میتوانند با همکاری کردن از آنها حمایت کنند. در گذشته صلاحیتهای کارمند معمولاً در یک فرم شرح حال بایستی از مهارتهایشان مورد رسیدگی قرار میگرفت که در صفحاتی بزرگ مورد توجه بود که اغلب هرگز باز نمیشد، اولاً به خاطر اینکه یکی خیلی سنگین بودند و مشکل برای استفاده و دیگر به خاطر اینکه آنها خارج از تاریخ بودند و به اصطلاح جوهرشان خشک شد و کمک رنگ یا محو میشدهاند. امروزه تواناهای کارمندان کنترل شده هستند، میتوانند به راحتی به روز دربیایند میتوانند یکپارچه به صورت برنامههای آموزشی دربیایند بنابراین هر انفرادی میتواند مسیر یادگیری را مشخص نماید. بیشتر از هر وقت تکنولوژی در حال کمک کردن به شرکتها برای گسترش تاریخچه دقیق مردمانشان و تشکیلات داخلی برای چیزی که آنها کار میکنند است. این کارزمند نمونه و زرنگ به موقعیت تشکیلات و استعدادش به طور زیاد و شایسته کمک میکند، نقشهای باارزش به طور موثر بر شکافهای اجرائی پخش خواهند شد.
مدیریت علم و دانش و ابزارهای اجتماعی میتوانند برای خواندن این برشها، طراحی شوند و پایه درست از ظرفیت یا اشاره به عمل شرکت را فراهم کند. البته چنین برشهایی میتوانند فقط یک چشماندازه بزرگ از انفرادی را فراهم کنند. در آخر، آن هنوز نقش یک مدیر یا مباشر است برای دستیابی استعداد اشخاص بر شغل خاص یا نقش برطبق پایه اجرایی خود شخص. برای مثال، شرح حال الکترونیکی برای سازمانها فراهم میکند تا هدفهای بیارزش در اول پایه تاثیر بیشتر پیدا کند. اما تقسیم انتخاب نباید براساس این هدفها ساخته شود. بنابراین در حالی که تکنولوژی برای تشخیص و انتخاب انواع مختلفی از مردم براساس مهارت و دیگر عوامل را به تنهایی نمیتواند انجام بدهد. فهمیدن این محدودیت به منابع بشری کمک خواهد کرد و خط سازمانها این تکنولوژی مناسب را استفاده خواهند کرد.
استفاده از تکنولوژی در تمام کردن استعداد اطلاعات با دیگر ارکان عمل یادگیری سودهای مهم دیگری نیز دارد. یه کار ضدتازه استخدام شده نیز بهتر میتواند تشخیص بدهد که در یک سازمان وقتی مردم مهارت دیده شده استخدام میشود، گرچه احتیاج برای آموزش و دیگر منابع را کاهش میدهد سود خواهد بود و وقتی که انفرادیهای کمتجربه استخدام میشود و آنها احتیاج خواهند داشت در گماشته شدن در ترکیب یادگیری در کارمندان، عمل یادگیری بیشتر میتواند دید بهتری از لیاقتها از کارمندان و سازمان داخلی را داشته باشد. این اختیار بیشتری را برای مرتب کردن پاسخها و به هم ریختگی آنها از این منبعها میدهد. در برنامههای موفق، عمل یادیگری قادر به تشخیص اعتماد بیشتر به دستگاه قدرتمند است که توانایی آن برای مرتب کردن استعداد برای میدانهای تجاری که ضعیف هستند افزایش میدهد. این همپایگی استعداد در یادگیری و ارزشها را افزایش میدهد و دقت را اضافه میکند که با منابع یادگیری میتوان به کار گرفت.
از همه منظرها ساختار فرهنگ یادگیری، مسیر استعداد ممکن آخرین تشسخیص باشد. هنوز بدون آن سرمایهگذاری دیگر ارکانها از عمل یادگیری میتواند نتایج تاریکی را به بار آورد و فرهنگ یادگیری ممکن است رکود پیدا کند. تکنولوژی با درون منابع ظاهری بشری و سیستمهای مدیریت اجرایی کاری که انجام میدهد اگر اطلاعات برای اطمینان ساخته نشود مردم با دیگر منابع جورمیشوند که آنها احتیاج دارند.
هماهنگی یک کلید است: Synchronization is the key
یک ارکان انفرادی در یک عمل یادگیری، نه در آموزش نه در مدیریت علم و آگاهی یا در هیچ ابزار دیگری نمیتواند فرهنگ یادگیری مستقل را حمایت کند. آن یک ترکیب یا هماهنگی از این منابع است و هماهنگی در ابزارها و تکنولوژیهایی که آنها احتیاج دارند، چیزی که بزرگترین ارزش را اضافه میکند، است.
ما میتوانیم با آموزش و استفاده از تکنولوژی برای زیاد کردن ظرفیتی درست و تاثیر رسانده شدهاش را شروع کنیم و سپس مدیریت علم و آگاهی برای نگه داشتن مردم به روز و زمان جاری برای 150 هفته تا یک سال که آنها در کلاس نیستند. ما سپس سیمای بشری را در همه، از طریق جامعههای عملی، قرار میدهیم در چیزی که مردم تقسیم میکنند چیزی که آنها هر زمان و هر کجا میدانند. تکنولوژی همچنین میتواند به تشخیص و فراهم کردن دستیابی به اطلاعات کمک کند. کسی که نه فقط ظرفیت را توسعه نمیدهد بلکه همچنین فراهم میکند برای ما آموزگاران و خردمندان برای انفرادی و گروهها،در عل یادگیری نوشتن یک درس یا خلاقیت شکلهای دیگر از ظرفیتهای عقلانی قابل ملاحظه، بالا است و این تولیدات با شخصی از معا میشود که آن را به وجود آورده است. این، در تاثیر، گفته: "من این را نوشتم و مایل هستم تا جواب این سوالات را درباره آن بدانم." در حالی که حمایتهای اجرایی ابزارها - به صورت کنترل شده میآیند. آن نیازها را برای ساختار اعتدال میبخشد، ما میتوانیم عکسالعمل آموزش و سیستم علم و آگاهی در عرصه مهم و جدید ببینیم. در آخر، سیستمهای مسیر استعداد، عملهاو ابزارها هستند که با هر کس ارتباط برقرار میکنند، مانند کارمند تازه، کارمندان مدیریت اجرائی و گسترش شغلها، میتوانید از تکنولوژی برای اطمینان به اینکه نیازهای یادگیری با منابع درست، در جزئیات پایهای درست، صریحاً استفاده میشود و با آنها برابر شود وقتی که آنها نیاز بشوند.
نتیجه: Conclusion
تکنولوژی برای ساختار و نگهداری یادگیری در سازمانهای پیچیده و بزرگ امروزی ضروری است. آن کیفیت را افزایش میدهد و تحقیقات تولیدات یادگیری و انواع مناسب آن را گسترش میدهد. ولی به طور مساوی و مهم، این اختیار را میدهد که این منابع برابری در یک کار نمایند، به وجود آوردن راهحلهایی با ارزش زیاد بیشتر سازمانهای یادگیری را به قابل اعتراض بودن نزدیک میکنند مانند مشکلات آموزش و بیشتر تلاشها برای به وجود آمدن یک فرهنگ یادگیری و آموزشهای نخستین است. ما دانستیم که این دو شبیه هم نیستند. ما دانستیم که یادگیری اساس فعالیت بشری است که هر جا و در هر روز اتفاق میافتد. همچنین دانستیم هر نقش و کار درون یک سازمان یک ترکیب یادگیری دارد و هر کس که در آ نجا کار میکند یک دانشآموز تمام وقت آنجاست. بنابراین توسعه و فرهنگ یادگیری درست بر کار آموزش فائق است که آن شامل راههای مختلف است شامل مدیریت علم و دانش، شرکتهای عملی، حمایت اجرایی و مسیر استعداد برای حمایت از فرهنگ است.
و حالا با ظهور جدید، حضور در همه جا و آسان - به - استفاده از تکنولوژی، ما میتوانیم این فرهنگ را در مقابل و در مکان گسترش دهیم. بنابراین انفرادیها و گروهها، برنامههای خودشان را برطبق نیازهایشان و برتریهایشان یاد میگیرند. تکنولوژی به ما این اختیار را میدهد تا صا دقانه بین گروهی و انفرادی پل بزنیم. ما میتوانیم یک دورازهبان خصوصی یا یک در برای همه منابع یادگیری برای هر انفرادی فراهم کنیم در حالی که نگهداری صفراپای سازمانهای تکی ادامه دارد. "ترکیب یادگیری" درست است. آن چیزی است که عملهای یادگیری را ساخته و جاهایی که فرهنگ موجب پیشرفت آن شده است.
66