موضوع:
عقلانیت در مذاهب و ادیان از دیدگاه امام رضا (ع)
گردآورنده:
شماره دانشجویی:
استاد مربوطه:
بهار 96
Contents
1- مقدمه 2
2- امام رضا 3
3- اوضاع سیاسی- فرهنگی دوران حیات امام رضا (ع) 3
4- مفهوم و گستره عقل و عقلانیت 4
5- ضرورت و کارکرد عقل 5
6- وضعیت عقل گرایی در عصر امام رضا علیه السلام 5
7- عقل گرایی از منظر امام رضا علیه السلام 6
8- ابعاد مختلف عقلانیت امام رضا در مواجهه با مذاهب دیگر 7
8-1- گفتگوی(مناظره) عقلانی و سازنده 7
8-2- تاکید بر مشارکت در مراسم و مناسک عبادی و اجتماعی 8
8-3- سفارش به برقراری روابط اخلاقی و عاطفی 9
8-4- ترویج خردورزی و آزاداندیشی 9
8-5- صیانت از یکپارچگی دینی- حاکمیتی در جامعه اسلامی 10
8-6- رابطه پرسشگری و عقل گرایی 11
8-7- سویه عقل گرایی حضرت در قالب مناظرات علمی 11
9- سخن پایانی 12
10- نتیجه گیری 13
منابع 15
1- مقدمه
همگرایى و همزیستی مسالمت آمیز در میان فرق و مذاهب اسلامى امرى گریزناپذیر و غیرقابل چشم پوشی به شمار می آید و نه موضوعی از سر مصلحت؛ لذا لازم است به عنوان یک ضرورت دائمی به آن نگریست و در جهت تحقق هرچه بیشترِ آن به جدّ و جهد کوشید. شناساندن پرچم داران اندیشه همگرا و تقریب ساز در میان مذاهب اسلامى و در بین کوشندگان در این عرصه، و بهره برداری از تجربیات گرانسنگ آنها در این مسیر، از مهم ترین ابزارها در پشتیبانى فکرى از اندیشه ارجمند تقریب و همگرایی است. امام رضا(علیه السلام) همچون سایر امامان ارجمند از اهل بیت(ع) و به تاسی از سیره اجداد بزرگوارش- به ویژه امام علی (ع) – نقش بسیار پر رنگ و اثربخشی در همگرایی و وحدت آفرینی در میان مذاهب اسلامی از خویش برجای نهاده است. جای جای سیره این امامِ همام بیانگر جذابیت ها و هدایتگری های تعاملی، تقریب ساز، وحدت نواز و درس آموز است. در این مقاله قصد داریم عقلانیت در مذاهب را در سیره ی امام رضا مورد بررسی قرار دهیم.
2- امام رضا
علی بن موسی الرضا در سال 148 هجری در مدینهُ الرسول متولد شد و از سال 183 امامت امت اسلام و پیروان اهل بیت را برعهده گرفت. وی در سال 203 هجری به دست مامون به شهادت رسید.
این شخصیت برجسته هرچند فقط برای شیعیان امامیه، جایگاه امامت و زعامت سیاسی و مرجعیت علمی و معنوی را داراست لکن در نزد دیگر فرق شیعه همچون زیدیه، اسماعیلیه و… نیز به عنوان فرزند امام و نواده رسول الله مورد اعتناء و اهتمام است. اهل سنت نیز وی را فرزند رسول خدا دانسته و جایگاه فرازمند علمی و معنوی وی ستوده اند. بر این اساس سیره و مرام این امام عریز برای الگوشدن در مسیر تقریب مذاهب اسلامی مقبولیت لازم را داراست.
3- اوضاع سیاسی- فرهنگی دوران حیات امام رضا (ع)
در دوران حیات امام رضا نفوذ افکار و آرای گوناگون در جامعه اسلامی از راه ترجمه کتابهای یونانی و هندی و رومی و ایرانی و… افزایش یافت؛ زیرا مامون عباسی به ترجمه کتابهای یونانی علاقه داشت لذا به پادشاه روم نامه نوشت و از او درخواست نمود تا کتابهایی را که درباره علوم قدیم در خزانه روم وجود دارد، برای وی بفرستد. پادشاه روم نیز درخواست وی را پذیرفت و هیاتی از دانشمندان از طرف مامون این کتابها را از روم به سرزمین های اسلامی آورده و به دستور خلیفه آنها را به عربی ترجمه کردند بدین ترتیب ترجمه کتابهای بیگانه در میان مسلمانان رواج یافت. بعضی از این کتابها دارای موضوعات فلسفی بود. با ترجمه این کتابها مسلمانان با فرهنگ بیگانه به ویژه فرهنگ یونان آشنا شدند. البته در این میان آنچه بیشتر باعث نگرانی می شد، حضور افراد متعصب و متصلِّب از پیروان ادیان: زرتشتی، صابئی، نسطوری، رومی و برهمنان هندی در میان مترجمانی بود که آثار علمی مختلف را از زبانهای: یونانی، فارسی، سریانی، هندی و لاتین به عربی ترجمه می کردند. چه، آنان از این فرصت استفاده نموده، به نشر عقاید خرافی و فاسد خود می پرداختند. به همین علت عقاید سست و نابهنجار به جامعه اسلامی راه یافت. بعلاوه این حرکت موجب اضطراب فکرى و آشفتگى فرهنگى در میان امت اسلامى شد و وحدت امت را به خطر انداخت .
از طرفی مامون عباسی گرایش اعتزالی داشت؛ لذا علمای بزرگ معتزلی را به دربار خود نزدیک می ساخت. پیروان این مذهب طرفدار عقل و منطق و رای و قیاس بودند و در اعتماد بر عقل محدود و خطاپذیر بشری افراط می ورزیدند و دستورات و احکام دینی را با عقل خود می سنجیدند وآنچه را که عقلشان صریحاً تایید می کرد، می پذیرفتند و بقیه را رد وانکار می کردند!
مجموع این وضعیت مسائل جدید و شبهات و مشکلات گوناگونی برای مسلمانان به وجود آورده بود. این شرایط خاص فکری و فرهنگی وظیفه سنگینی بر دوش امام هشتم می گذاشت. آن حضرت با شرکت در جلسات و بحث ها و مناظرات آزاد با حضور بزرگان مذاهب اسلامی و فلاسفه، متکلمان و علمای اهل کتاب و … بی پایگی و اشکالات افکار آنها را روشن می ساخت و اصالت عقیده و فرهنگ اسلامی را بر همگان آشکار می نمود.
4- مفهوم و گستره عقل و عقلانیت
عقل عبارت است از قوه تنظیم معلومات برحسب روابط و مناسباتی معین همچون روابط و مناسبات میان علت و معلول، اصل و فرع، نوع و جنس، هدف و وسیله و نظایر آنها. بنابراین عقل یکی از استعدادهای انسان است که توسط آن می تواند حقایق را تشخیص دهد شناسایی کند و دسته بندی و نقد نماید؛ و عقلانیت منشی است که انسانها یا گروههای انسانی در افکار، اعمال و نهادهای اجتماعی خود به نمایش می گذارند.
از یک دیدگاه، عقل به دو حوزه نظری و عملی تقسیم می شود. عقل نظری آن بخش از عقل است که با آن واقعیات فهمیده می شوند و جهان ادراک می گردد. عقل عملی بخش دیگری از عقل است که بایدها و نبایدها را مشخص می کند. ارسطو سه حوزه برای عقل عملی قائل بود: اخلاق، سیاست و تدبیر منزل. اما اصولاً می توان گفت که هر چیزی که باید و نباید اخلاقی به همراه داشته باشد در حوزه عقل عملی قرار می گیرد و این همان چیزی است که در اصطلاح اسلامی به آن "حکمت" گفته می شود.عقلانیت نیز در هر دوی این حوزه ها می تواند جریان یابد. فهم نظری از جهان وقتی عقلانی است که منطبق بر اصول باشد و از معیارها و روشهای معینی تبعیت کند. همچنین کنش انسانها که پیش فرض آن بایدها و نبایدهاست می تواند عقلانی یا غیر عقلانی باشد.
5- ضرورت و کارکرد عقل
در بیان ضرورت و کارکرد عقل بخصوص در ارتباط با گزاره های دینی باید گفت شش نقش متفاوت برای عقل قابل تصور است؛ یعنی نقش عقل را در شش مقام می توان در نظر گرفت: 1) در مقام فهم معنای گزاره های دینی؛ 2) در مقام استنباط گزاره های دینی از متون مقدس؛ 3) در مقام انتظام بخشیدن به آنها؛ 4) در مقام تعلیم گزاره های دینی؛ 5) در مقام اثبات گزاره های دینی و 6) در مقام دفاع از آنها.
6- وضعیت عقل گرایی در عصر امام رضا علیه السلام
با اینکه اسلام در عصر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از محیط حجاز بیرون نرفت ولی چون زیربنایی محکم و استوار داشت بعد از رحلت آن حضرت به سرعت رو به گسترش نهاد چنانکه در مدت کوتاهی سراسر دنیای متمدن آن عصر را فراگرفت و باقیمانده تمدنهای پنج گانه عظیم روم، ایران، مصر، یمن، کلده و آشور را که در شمال، شرق، غرب و جنوب حجاز بودند در کوره داغ خود فرو برد تا آنچه خرافه و ظلم و استبداد و انحراف بود بسوزد و آنچه مثبت و مفید بود زیر چتر تمدن شکوهمند اسلامی با صبغه الهی و توحیدی باقی بماند بلکه رشد و نمو یابد.
7- عقل گرایی از منظر امام رضا علیه السلام
از آنجایی که امام رضا علیه السلام دانش خود را از جد بزرگوارش پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم به ارث برده بود سرچشمه جوشانی از علم و فضیلت در سینه داشت که تشنگان دانش و معرفت از فیض او بهره می بردند و عطش خود را در فهم معضلات و حل مشکلات فرو می نشاندند.
عن ابی الصلت عبدالسلام بن صالح الهروی قال ما رایت اعلم من علی بن موسی الرضا و لا رآه عالم الا شهد له بمثل شهادتی و لقد جمع المامون فی مجالس له ذوات عدد علماء الادیان و فقهاء الشریعه و المتکلمین فغلبهم عن آخرهم حتی ما بقی احد منهم الا اقر له بالفضل و اقر علی نفسه بالقصور.
از ابی الصلت هروی نقل شده که گفته است من از علی بن موسی الرضا دانشمند تر و عالمتر ندیده ام و هیچ عالمی او را دیدار نکرد مگر اینکه همین را مانند من شهادت داد. مامون گروهی از دانشمندان ادیان مختلف و فقها و متکلمان اسلام را در جلسات متعدد گردآورد همگی مغلوب علوم سرشار آن حضرت شدند و به فضل و برتری او اقرار و به ناتوانی خود اعتراف کردند.
امام رضا علیه السلام تفکر در مبدا حقایق اشیا را بالاترین مرتبه عبادت می داند. چنانکه می فرماید: لیس العباده کثره الصلوه و الصوم، انما العباده التفکر فی امر الله عزوجل. عبادت به فراوانی نماز و روزه نیست بلکه عبادت تفکر در امر خدای تعالی است. زیرا تفکر درباره معبود قهراً عبادت عملی را به همراه می آورد.
با این نگاه اجمالی به وجهه علمی گفتار و کردار امام رضا علیه السلام لااقل این نکته بر ما روشن می شود که عقل و دین هر دو از مواهب و نعمات گرانبهای الهی برای بشریت هستند و کرامت آدمی در تکریم و تعظیم هر دوی آنهاست و اقبال به یکی و ادبار از دیگری پیامد های خسارت بار و جبران ناپذیری را به دنبال دارد به گونه ای که مسلماً تکیه به عقل صرف و پرهیز از دین، باعث طغیان انسان و بی مهار شدن نفس می شود که بی هویتی و سرگشتگی و بحران انسان معاصر نیز زائیده خرد ورزی افراطی جهان معاصر است. لذا بر همین اساس برخی از اندیشمندان مغرب زمین، عصر حاضر را عصر اضطراب نامیده اند.
8- ابعاد مختلف عقلانیت امام رضا در مواجهه با مذاهب دیگر
8-1- گفتگوی(مناظره) عقلانی و سازنده
امام رضاکه به "عالم آل محمد" شهره بود گفتگو و مباحثه دینی را از وظایف خویش میدانست؛ لذا گفتگو و مناظره آن حضرت با غیرمسلمانانی چون عمران صابی، جاثلیق، هیربد هیربدان یا هیربد اکبر و راس الجالوت و گفت وگو و مناظره وی با "ابوقره" از سران اصحاب حدیث درباره مسائل خداشناسی ، گفتگو با "یحیی بن ضحاک سمرقندی" درباره امامت و مناظره دنبالهدار با "سلیمان مروزی" درباره توحید(همان، صص190-179) هریک نشان از استقبال حضرتش از مناظرات داشته است(نک:کریمی، 1391،گونه شناسی …مذاهب در سیره امام رضا).
چنانکه با الهام از آیه: "ادْعُ اِلی سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ اَحْسَن…" ؛ با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با مخالفان به روشى که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن"! درباره وظایف امام می فرمود: " امام باید در برخورد با مخاطبان خود از سه ابزار "حکمت و برهان"، "موعظه و خطابه" و "جدال نیکو" استفاده کند". گواینکه به سبب همین روشن گری و روشمندی وی است که در زیارت نامه اش می خوانیم: "اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الَّذِی ارْتَضَیْتَهُ …… نَاصِراً لِدِینِکَ وَ شَاهِداً عَلَى عِبَادِکَ وَ کَمَا نَصَحَ لَهُمْ فِی السِّرِّ وَ الْعَلَانِیَهِ وَ دَعَا اِلَى سَبِیلِکَ بِالْحِکْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَه"
؛ پروردگارا بر علی بن موسی الرضا که مرضی توست درود فرست؛ همو که یاریگر دین تو و گواه بر بندگانت بود و در نهان و آشکار آنان را ارشاد می نمود و با روشی حکیمانه و با موعظه نیکو آنها را به سوی تو فرا می خواند.
بر این اساس، بررسی و تحلیل مناظرات و گفتگوهای امام رضا با بزرگان مذاهب اسلامی و دیگر مکاتب راهکار و رهنمودی بسیار مفید است؛ زیرا در پرتو آن، روش هایی را که آن حضرت در بحث ها و گفتگوهای خویش با دیگران داشته در اختیار همگان قرار می گیرد و الگوسازی می شود.
گفت و شنود نیکو آن است که دو طرف گفت گو بر نقاط مشترک تاکید ورزند و باورهای درست طرف مقابل را بپذیرند آنگاه به گفتگو در دیگر زمینه ها بپردازند. امام رضا (ع) با آگاهی از این شیوه درست، در گفت وگوها و مناظراتی که با صاحبان ادیان مختلف داشت، ابتدا بر نقاط مشترک دین اسلام با آنها تاکید می ورزید. برای مثال آن حضرت هنگامی که جاثلیق از وی پرسید: در باره نبوت عیسى و کتابش چه عقیدهاى دارى؟ آیا منکر آن دو هستى؟ پاسخ داد:
" من به نبوت عیسى و کتاب او و به آنچه امتش را بدان بشارت داده و حواریون نیز آن را پذیرفتهاند ایمان دارم و به هر "عیسایى" اى که به نبوت پیامبر اسلامصَو کتاب وی ایمان نداشته و امت خود را به او بشارت نداده، کافرم
یکی دیگر از اصول و آداب گفتگوی همگرا، داشتن اطلاعات کافی و بصیرت در خصوص موضوع مورد گفتگو است. گفتگو کننده نباید وارد مقوله ای شود که از آن آگاهی لازم ندارد. امام رضا ؛ در مناظرات خویش با هر گروهی با استناد به کتابهای آن گروه به مباحثه می پرداخت و آنها را مجاب می کرد؛ چنانکه آن حضرت در پاسخ به راس الجالوت فرمودند: " تو هیچ دلیلی از من نپذیر مگر دلیلی که در تورات به زبان موسی بن عمران، و در انجیل به زبان عیسی بن مریم و در زبور به زبان داوود نقل شده باشد و از همین رو ست که این امام رووف در مورد پرهیز از انجام کار بدون بصیرت می فرماید: " العامل على غیر بصیره کالسائر على غیر الطریق لا یزیده سرعهُ السیر الا بعداً عن الطریق "؛آن کس که بدون بصیرت دست به کاری بزند به کسی می ماند که در بیراهه سیر کند و هرچه تندتر گام بر دارد از راه دور تر می شود
8-2- تاکید بر مشارکت در مراسم و مناسک عبادی و اجتماعی
بر کسی پوشیده نیست که درخواست امام رضا ؛ از شیعیان و پیروان اهل البیت برای شرکت در مراسم عبادی، مناسک دینی- اجتماعی، و تاکید بر حضور در جمعه و جماعات و…که تحت اشراف مخالفان و رقبای سیاسی، فکری و احیاناً دشمنان اهل بیت برپا می شد، به منظور ایجاد وحدت اجتماعی و تقریب مذاهب اسلامی بوده است. تاکید حضرت رضا ؛ برای شرکت در نماز جماعت و بیان اهمیت و جایگاه آن و حتی ترجیح آن بر فضیلت نماز اول وقت حضور به هم رسانیدن در نماز جمعه و عیدین از هر گروه و مذهب به صورت طبقات مختلف برای بازخوانی درس برادری و همبستگی و نیز تاکید بر وجوب، فضیلت، ثواب و فواید و پاداش فراوان حج همگی از پیام ها جلوه های وحدت آفرین رضوی در اجتماع است که آتش اختلافات و تنازعات را فروکش نمایند و طبقات مختلف از هر گروه و مذهب با هر اندیشه و عقیده ای، گردهم آیند و به سوی معبود واحد نشینند تا از این طریق از مشکلات جامعه خود آگاه شوند.
8-3- سفارش به برقراری روابط اخلاقی و عاطفی
توصیه های فراوان امام رضا ؛ و بیان شیوه های تحقق همزیستی اجتماعی در میان مسلمانان و حتی با پیروان مذاهب غیر اسلامی که در موارد و عرصه های مختلف صورت می گرفت را می توان در راستای وحدت اجتماعی و تقریب مذاهب اسلامی دانست. سفارش به رعایت اصول دینی و اخلاقی مانند: مدارا، اخوت، معاشرت نیکو با مخالفان، حسن خلق، چشم پوشی از عیوب دیگران، خیرخواهی و اهتمام به امور مسلمانان و رفع حوایج آنها، حمل عمل برادران دینی بر صحت، مشورت و استفاده از آرای دیگران و تاکید بر صلح، سلام، ملاقات، عیادت و دیگر مظاهر اخلاقی و عاطفی را بایستی از مصادیق بارز این مسئله در سیره و سنت ایشان دانست.
8-4- ترویج خردورزی و آزاداندیشی
امام رضا ؛ با گفتار و رفتار خویش خردگرایی را ترویج و تبلیغ می نمود؛ چنانکه مردم را به تفکر و پیشه ساختن "بینش" سفارش می نمود. آن حضرت برای رشد خردورزی در جامعه به قصد ایجاد وحدت اجتماعی و تقریب مذاهب اسلامی، آزاداندیشی را سرلوحه کار خویش قرار داده بود. بر این اساس آن حضرت نه تنها اجازه تفتیش عقاید به صحابه و نزدیکان خود نمی داد؛ بلکه به هنگام خرده گیری برخی از صحابه به وی در عدم اجازه به انجام این کار، درخواست آنها را ردّ و حتی آنها را به خاطر چنین امری مورد انتقاد قرار می داد و می فرمود:" اگر خداوند می خواست به اجبار همه مردم روی زمین دارای ایمان راستین و کامل می شدند… که در این صورت استحقاق دریافت پاداش را از دست می دادند… لذا انسانها باید آزاد بیندیشند و با نیروی خرد و بدون هیچ اجباری ایمان استوار و راستین را به کف آورند"
به عنوان نمونه هایی از استدلال های عقلی آن حضرت در برابر واقفیه که منکر وفات امام کاظم ؛ بودند، وی به این دلیل عقلی تمسک جست که: "اگر امام کاظم(ع)زنده بود، میراثش تقسیم نمیشد و همسرانش ازدواج نمیکردند" . همچنین یکی از استدلال های واقفیه در نپذیرفتن وفات امام هفتم، اعتقاد به نیاز مردم به آن حضرت بوده است که امام رضا ؛ در پاسخ ادعای آنها می فرماید: "اگر قرار بود خداوند به دلیل احتیاج مردم به شخصی، عمر او را طولانی کند، سزاوارترین فرد برای این هدف، رسول خدا بود .
8-5- صیانت از یکپارچگی دینی- حاکمیتی در جامعه اسلامی
اقدامات وحدت بخش امام رضا ؛ درست در راستای فعالیت های وحدت آفرین جدّش امام علی(ع) و با تاسی به سیره آن حضرت بوده است. لذا در پاسخ به سوالی که درباره چرایی مشارکت و حضور امام رضا ؛ در فعالیت های سیاسی و فکری و علمی زمان خویش مطرح است، باید گفت: بر اساس نصوص متعددی که در منابع فریقین موجود است، امام رضا ؛ به میل و خواسته خود ولایتعهدی مامون را نپذیرفته؛ بلکه ولیعهدی بر امام تحمیل شده است نتیجه گیری
از نوشتار حاضر به دست می آید که:
1- اختلاف موجود در میان امت اسلامی هرچند واقعیتی ناپسند است؛ لکن درمان پذیر یا لااقل قابل کاهش و تخفیف است.
2- امامان از اهل بیت پیامبر ص به عنوان دلسوزترین و مسوولیت پذیرترین افراد نسبت به امت اسلام از همان آغاز در صدد تلطیف و تخفیفِ شکاف موجود در میان امت برآمده اند.
3- اندیشه، نگرش و سیره عملی امام رضا ؛ دلالت بر اهتمام جدّی و اثرگذار این امام همام در برقرای همبستگی اسلامی و موانست و معاشرت ایمانی و انسانی در میان امت اسلام دارد.
4- الگو گیری از شیوه تقریب ساز امام رضا ؛ و پی گیری آن موجب شکل گیری هرچه بیشتر انسجام و یک رنگی در میان امت اسلام می گردد.
8-6- رابطه پرسشگری و عقل گرایی
همچنانکه عقلگرایی، خود را در تعلیم و تعلم و تفقه و تفکر نشان می دهد پرسشگری نیز از جمله اموری است که لازمه عقلگرایی و خردورزی است که آن را در سیره امام رضا علیه السلام به وضوح می بینیم و این در حالی است که بود که اهل حدیث در عالم اسلام پرسش را بدعت و دم فرو بستن را واجب می شمردند. شبلی نعمان می نویسد: مردم وقتی که از محدثان می پرسیدند که خدا وقتی که جسم نیست چگونه ممکن است بر عرش متمکن باشد در پاسخ می گفتند: الکیف مجهول و السوال بدعه. کیفیت آن نامعلوم و پرسیدن هم بدعت است. اما ائمه بزرگ ما هم تشویق به سوال می کردند و هم راه و رسم صحیح سوال کردن را نشان دادند. عن الرضا علیه السلام: سل تفقهاً و لا تسال تعنتاً…
8-7- سویه عقل گرایی حضرت در قالب مناظرات علمی
علم – چنانکه می دانیم- یا تصوری است و یا تصدیقی و تصدیقات نیز از جهت ماده بر پنج قسم است: برهان، خطابه، جدل، شعر و مغالطه.
اما اینکه کدام یک از این پنج قسم استدلال در مناظرات علمی حضرت وجود دارد را می توان از کلام خود ایشان استنباط نمود: الامام… یدعو الی سبیل ربه بالحکمه و الموعظه الحسنه و الحجه البالغه.15وجود مبارک امام هشتم علیه السلام با این بیان به این رویه عقل گرایی اشاره می کنند که امام در برخورد با اندیشمندان با برهان و دلیل سخن می گوید زیرا او برهان کامل است. حجت الله است و در برخورد با مردم که اهل استدلال و برهان نیستند با موعظه و خطابه و با مخالفان با جدال احسن. و دلیل عدم اشاره به شعر و مغالطه شاید این باشد که اولاً قیاسات شعری و مغالطی در شان حجت خدا نیست و ثانیاً قیاسات شعری و مغالطه علم آور و یقینی نیست.
امام رضا علیه السلام فرمودند: برای دانستن سوال کن نه برای مغلوب ساختن دیگران.هنگامی که با نهضت ترجمه تحول فکری و فرهنگی در جامعه اسلامی ایجاد شد و مسائل جدیدی جایگزین مسائل موجود شد و معیارها و مبانی و روشها نیز تغییر کرد بر همین اساس بر خلاف برخی از رهبران ادیان و مذاهب که پرسش را زمینه گسترش شبهات و مقدمه شک و بی اعتقادی می دانستند و در مواجهه با آن دچار گسست فکری می شدند امام رضا علیه السلام با اطمینان از مبانی دینی و بصیرت و آگاهی به جای نقل حکایت به درک درایت و با استقبال از تضارب آرا به مناظره و مباحثه و طرح مسائل نوین دین شناسی پرداختند.
9- سخن پایانی
با توجه به آنچه بیان شد – که تنها قطره ای از اقیانوس بی کران بود- و نیز با تامل و تعمق در سیره حضرت رضا علیه السلام در نشر و تبلیغ و دفاع از مبانی دینی می توان دریافت که عقل در گستره دین جایگاه خاصی داشته و نقش مهمی نیز در فهم گزاره های دینی و تعلیم و تبیین و دفاع از آنها دارد. عقل موجودی است که جز در برابر حق خضوع نمی کند زیرا تنها چیزی که به عقل اطمینان می دهد یقین است لذا رسیدن به سعادت حقیقی هنگامی میسر است که ما نیز در پناه گفتار و رفتار حضرت رضا علیه السلام رویه عقل گرایی اعتدالی ایشان را در نظام اعتقادی و دینی خود به کار برده و از ظاهر گرایی افراطی و تاویل گرایی صرف کناره گیری نماییم. یک مناظره باید در چه شرایطی اتفاق افتد و با توجه به اینکه برخی ائمه(ع) هم در دوران خود مناظراتی را با افراد مختلف داشتند، گفت وگوی آزاداندیشانه براساس سیره ائمه اطهار(ع) به چه چیزهایی بستگی دارد؟
-در حالت کلی یک مناظره از چند جهت قابل بررسی است؛ نخست اینکه بررسی کنیم با چه هدفی برگزار خواهد شد، دوم به چه شیوه و روشی، سوم دارای چه مخاطبی است و مناظره قرار است که با چه کسی یا کسانی انجام شود و چهارم چه کسی قرار است که مناظره کند و آن مناظره کننده باید چه شرایطی را داشته باشد، بنابراین در یک مناظره همه این مباحث مهم است.
10- نتیجه گیری
آنچه از سیره امام رضا (ع) برداشت می شود این است که ایشان در فضایی وارد شدند که مسیحیان، یهودیان، تابعین، زرتشتیان، خود اهل سنت که دارای گروه های فکری اهل الحدیثی بودند که برخی از آنها بعدها اشاعره شدند، تفکرات حنبلی، مالکی و شافعی، تفکرات قیاسی و ابوحنیفه ای و تفکرات معتزلی رواج داشت. امام رضا (ع) با مسیحیان، زرتشیان و دیگر ادیان با کتاب آسمانی خودشان مناظره کرد چرا که مثلاً مسیحیان گفتند ما قرآن شما را قبول نداریم و امام هم براساس متون خودشان با آنها بحث کرد و به استدلال پرداخت و آنها نیز نتوانستند پاسخ دهند بنابراین این از روش های پیشرفته مناظره است که حقانیت مکتب تشییع و اسلام را اثبات کرد درحالت کلی مناظره یعنی عقلانیت. قوه ای که در یک مناظره حاکم است و استدلال می کند، عقل است حال ممکن است که در یک مناظره از وحی هم استفاده شود منتها این اشکالی ندارد مثلا ًدر بحث با یک سنی به آیه ای از قرآن کریم نیز استناد می کنیم این هیچ ایرادی ندارد چرا که این عقل است که مقدمات کار را چیده و پاسخ می دهد بنابراین عنصر اصلی عقل است چرا که حرف حقیقت را از باطل تمیز می دهد.
علم امام رضا(علیه السلام) از جهات مختلفی قابل توجه است. معلومات آن حضرت از چیزهایی است که شخصیت ایشان را متمایز می سازد. معلومان آن حضرت در زمینه الهیات، اطلاعاتشان درباره ادیان و کتاب های آسمانی، آگاهی امام از علوم و معارف قرآنی، احاطه امام به بحث های کلامی، بحثهای امام، درباره پزشکی، طرح اصول و فقه و جز اینها همه گسترش دامنه معلومات حضرت ثامن الائمه را می رساند.
بحث های حضرت رضا(علیه السلام) با جاثلیق- راس الجالوت، هرابز اکبر روحانی زرتشتی و عمران صابی آن متکلم معروف، مبین احاطه آن حضرت به کتابهای آسمانی و مبانی توحید و خداشناسی است.
بحثهای حضرت درباره فلسفه احکام، مبین بینش عمیق ایشان است. بحث درباره فلسفه غسل و وضو، فلسفه حرمت زنا، فلسفه زکات، فلسفه حرمت ربا و فلسفه حرمت شراب و طرح مسایل اجتماعی و اخلاقی در زمینه احکام، برخورداری کامل آن حضرت را از فکر برهانی نشان می دهد.
بحث امام درباره مسایل پزشکی و گفتار امام درباره فلسفه احکام حاکی از بینش وسیع او در زمینه های علمی و اجتماعی است. حضرت رضا(علیه السلام) در فن خطابه و همچنین در زمینه شعر و ادب و در فصاحت و بلاغت یگانه بود. این جامعیت علمی امام رضا(علیه السلام) بود که مامون را به ادای احترام نسبت به آن حضرت مجبور می ساخت. بدیهی است تجلی و شکوه وجه عقلانی دین، متوقف بر چنین موقعیت علمی خواهد بود که آن بزرگوار در نهایت کمال نسبت به آن قرار داشت. آن چه از روش های اثبات آموز ه های دینی و دفاع از آنها منظور نظر ما دراین بحث است روش برهانی و استدلالی بر مبنای اصول عقلی و منطقی است و شکی نیست مناظراتی که آن حضرت با سران و بزرگان ادیان و مذاهب انجام می دادند، از حیث روش، دارای اسلوب خاص خود بود به گونه ای که در نهایت، با قدرت تمام منجر به محکوم شدن طرفهای مناظره، می شد. نوع مذاکرات و گفت وگوهای امام رضا(علیه السلام) با سران و نمایندگان ادیان و مذاهب مختلف -که محتوای آن چیزی جز تبیین علوم و معارف اسلامی نبود- از یک ویژگی خاصی برخوردار بود و آن، تجلی بعد منطقی و عقلانی در نوع استدلال هایی بود که اقامه می فرمود. درک چنین امری هم کار آسانی است و با مراجعه به سخنان و مناظرات ایشان به راحتی می توان به این نکته پی برد که هر سخنی از آن حضرت در خصوص اثبات مدعای خود مبتنی بر اصل و یا اصول منطقی و عقلانی بود. به گونه ای که عنصر تعقل و خردپذیری، جزء لاینفک استدلال های آن حضرت در مقام احتجاج با مخالفان دین و مذهب بوده است. و صدالبته همین نکته هم باعث محکوم شدن و ساکت ماندن مخالفین در مقابل امام و در نتیجه هدایت آنها و تشرفشان به دین اسلام و مذهب تشیع می شد. بدیهی است در مباحث اعتقادی و در باب مناظرات باید به نقطه مشترک و مقبول بین طرفین که همان اصول و قواعد منطقی و عقلی است توجه نمود و استدلال بر هر مدعایی را از همین طریق پی گرفت، چرا که درغیر این صورت نمی توان نتیجه مثبتی از مقدمات خود بدست آورد و این یکی از اصول منطقی و عقلانی یک مناظره است که با عنایت خاصی از سوی امام پیگیری می شد.
قطعا چنین اقداماتی ازسوی امام تاثیرات مفید جدی بر اندیشمندان در همه عرصه های علمی و اعتقادی داشته است. ایجاد فضای مناسب علمی به منظور طرح اندیشه و آرای مختلف و مخالف، یکی از موارد عمده تاثیرگذاری بر نگرش صحیح مسلمین به علم و عقاید حقه دینی است که ازسوی امام انجام می گرفت.
منابع
1. پل فولکیه، فلسفه عمومی، ترجمه یحیی مهدوی، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۶۶، ص۸۰
۲. محمد سعید بهمن پور، فراز و نشیب عقلانیت، انتشارات نوادر، ۱۳۷۹، ص۶
۳. عبدالحسین خسرو پناه، کلام جدید، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی، قم چاپ اول، ۱۳۷۹، ص ۵۸
۴ . ر.ک. هادی صادقی، درآمدی بر کلام جدید، قم، کتاب طه و نشر معارف، ۱۳۸۲
۵. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، چاپ سوم، بیروت، ۱۴۰۳ ق. ج۱، باب اول، ص۱۸۰
۶. مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، موسسه امام صادق علیه السلام، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۱، ص۴۹۹
۷. طه حسین، آیینه اسلام، ترجمه ابراهیم آیتی، شرکت انتشار، ۱۳۳۹، ص۲۶۶.
۸. بحارالانوار، ج۴۹، ص۱۰۰، ح۱۷
۹. الامام الرضا علیه السلام، تحقیق الشیخ عزیز الله عطاردی الخبوشانی، مسند الامام الرضا علیه السلام، موسسه طبع و نشر آستان قدس الرضوی، ۱۴۰۶، کتاب العقل و العلم، ص۳
1