پیش بینی فناوری چیست؟
(با نگاه به تجربه اروپا)
1. مقدمه و تعریف
این فصل به بررسی یافته های پروژه ی رصد بلندمدت (پیش بینی فناوری) اختصاص دارد. از این فصل، درمی یابیم که پیش بینی فناوری، رصد مستمر پیشرفت های فناورانه است و به شناسایی1[2] به موقع (زودتر) کاربردهای نویدبخش در آینده، و ارزیابی و اعتبارسنجی2[3] پتانسیل های آنان منتهی می شود. پیش بینی فناوری بر حوزه های خاصی از فناوری متمرکز است؛ و هدف آن، شناسایی زمینه هایی است که از پتانسیل بالایی بر خوردارند. از این رو، فرصت های تولید محصولات جدید در دنباله اکتشافات علمی همانند شرایط ظهور، توسعه، و اشاعه ی نوآوری های فناورانه اهمیتی کلیدی دارد.
در عمل می توان پیش بینی فناوری را فرآیندی دانست که به نحوی یک یا تمامی مراحل زیر را در بر می گیرد:
مرحله ی1. شناسایی؛ در این مرحله، زمینه های جدید و اغلب بین رشته ای، به همراه زمینه های علمی و فناورانه ی موجود، که کاربردهای نوین و پیشرفت های مهیج فناورانه را نوید می دهند، از طریق پویش مستمر شناسایی می شوند.
مرحله ی 2. اعتبارسنجی؛ این مرحله، به اعتبارسنجی بازه ی زمانی3[4] اختصاص دارد که طی آن امیدها به واقعیت و در واقع به محصولاتی قابل عرضه به بازار تبدیل می شوند؛ اینکه آیا این محصولات به حل نیازهای مهم اجتماعی و اقتصادی کمک می کنند و در نتیجه تقاضای قابل ملاحظه ای را برآورده خواهند ساخت؛ یا خیر؟ اعتبارسنجی، بر مجموعه معیارهای شفاف و قابل درک متکی است؛ و منابع اطلاعاتی آن عبارتند از: مطالعه ی نشریات و اختراع نامه ها، مصاحبه و گفت و گو با متخصصان، پرسش و پرسشنامه های رسمی، تحلیل برنامه های کارگاه ها و جلسه های علمی، شرکت در رویدادهای منتخب، تحلیل بانک های اطلاعاتی مرتبط، و سازماندهی جلسات ارائه4[5] و کارگاه های آموزشی. البته منابع اطلاعاتی تنها به اینها محدود نمی شود.
مرحله ی 3. انتقال و پیاده سازی اطلاعات؛ این دو مرحله در قالب تحلیلی ریزشده ـ که شامل مجموعه ای از توصیه های خاص درباره ی پیاده سازی معیارها است ـ انجام می شوند. سپس نتیجه ی تحلیل به اطلاع سیاستگذاران، نمایندگان کسب وکاری منتخب، دانشمندان در زمینه های مرتبط، و عموم می رسد. در نهایت اولین دور اجرای پروژه ها بر مبنای این توصیه ها آغاز می شود.
اگرچه بعضاً ممکن است این سه مرحله به طور کاملاً پیوسته و پی درپی رخ دهند، اما همیشه نمی توان آنها را کاملاً از یکدیگر تفکیک کرد و گاه فقط بخشی از آنها به طور کامل انجام می شود. بنابراین، حضور هر یک از این مراحل به تنهایی، شاخص فعالیت پیش بینی فناوری است.
عبارت "پیش بینی فناوری" کمی مبهم است و ممکن است گمراه کننده هم باشد. در گزارش حاضر، این عبارت منحصراً به مفهومی که پیش از این گفتیم، دلالت می کند. همان طور که کوتز5[6] (1999) نشان داد، امروزه تمایز میان عبارت "پیش بینی فناوری" و عبارت "پیش بینی فناورانه"6[7] – که در نوشتارهای مرتبط با این موضوع، بسیار دیده می شود – کاملاً مشهود است. پیش بینی فناورانه، به طور، کلی بر پیش بینی کمٌی پارامتری که عملکرد یک فناوریِ داده شده را ارزیابی می کند، تمرکز دارد. مطابق رویکرد دیگری که توسط مارتینو7[8] (1983) نشان داده شد، پیش بینی فناورانه عبارت است از: "پیش بینی ویژگی های دستگاه ها، رویه ها و فنون مفید". این رویکرد که ویژگی های فناوری را از دیدگاه "توانمندی کارکردی"8[9] مورد بررسی قرار می دهد، "سنجش کمی"9[10] نام دارد10[11].
به گفته ی برایت11[12] (1978)، پیش بینی فناوری با این مفهوم عملی نیست، مگر آنکه فناوری مورد نظر به مرحله ی "نمونه ی عملی"12[13] رسیده باشد؛ چرا که حمایت دولت از توسعه ی فناوری به طور کلی بر مراحل اولیه متمرکز است. مرحله ی اول را می توان با استفاده از عبارت "رصد فناوری"13[14] به خوبی تشریح کرد. این عبارتی بود که نخست پورتر14[15] (1991) از آن استفاده کرد و بدین ترتیب به عنوان روشی برای پیش بینی فناوری در میان روش های دیگر معرفی شد. از طرفی دامنه ی این نوع از رصد فناوری، فاقد فرآیند پیش بینی فناوریِ سه مرحله ای است.
بنابراین چنین تصور می شود که شاید عبارت "پیش بینی فناوری"، بهترین گزینه برای تعریف ذکرشده در بالا نباشد. اما با توجه به اینکه این عبارت در تمام طول پروژه یک عبارت متداول بوده و تا کنون نیز در مورد عبارتی بهتر از این اتفاق نظری حاصل نشده است، در این فصل نیز از این عبارت ـ با مفهوم خاصی که در اینجا شرح داده شد ـ استفاده می شود.
اگرچه ابعاد اجتماعی ـ اقتصادی در اعتبارسنجی یک (زمینه) فناوری مشخص بسیار اهمیت دارند، اما پیش بینی فناوری بر بررسی این چنین پرسش های اجتماعی ـ اقتصادی متمرکز نیست (مرحله ی 2). فعالیت های آینده گرا15[16] ـ که روند اجتماعی / اقتصادی و توسعه ی نسبتاً عظیم فناورانه، هسته ی مرکزی آن را تشکیل می دهند ـ تحت عنوان فعالیت های آینده نگاری16[17] مورد بحث قرار خواهند گرفت17[18]، که شامل این فصل نمی باشد.
پیش بینی فناوری، ابزاری برای کمک به تصمیم گیرندگان در مواجهه با مشکلات ملموس در یک چارچوب فناورانه به شمار می رود؛ که نه تنها در بخش دولتی، که در بخش خصوصی نیز به کار گرفته می شود، و چه بسا کاربرد آن در بخش خصوصی بیشتر باشد18[19]. شروع کار پیش بینی فناوری، مستلزم دستور مشتری است که معیار اعتبارسنجی را مشخص می کند. یکی از مزایای پیش بینی فناوری، امکان فروپاشی ساختارهای تثبیت شده و صلب است؛ به ویژه اگر روش های تعاملی و میان رشته ای برای این منظور به کار گرفته شوند. مزیت دیگر پیش بینی فناوری این است که به عنوان یک سکوی ارتباطی نیز کاربرد دارد.
به علاوه، پیش بینی فناوری این پتانسیل را دارد که ابزاری استراتژیک در سطح اروپا باشد. به واسطه همکاری های دوجانبه و چندجانبه ی موسسات می توان میزان کارهای تکراری را کاهش داده، و در نتیجه شایستگی های ناکامل موجود در کشورهای گوناگون را با یکدیگر ادغام کرد. بدین ترتیب، دستیابی به شایستگی کامل و فراملی در زمینه ی فناوریِ موردنظر میسر می شود و موقعیت اروپا در رقابت جهانی ارتقا می یابد.
تصور عموم این است که پیش بینی فناوری، فرآیندی اجتماعی است که در آن انواع گوناگون دانش، در قالب پیامی معنی دار در مورد پیشرفت های آینده ی فناوری های خاص، با یکدیگر ادغام شده اند. اما این دیدگاه، مشارکت بخش عمومی را شامل نمی شود. در این فرآیند، روش های مختلف تبدیل دانش19[20] نقش مهمی ایفا می کنند؛ به خصوص آنکه آشکارسازی دانش ضمنیِ متخصصان و ادغام اطلاعات آشکار و ضمنی موجود، به عهده پیش بینی کننده20[21] است.
پرسش اصلی که در زمینه پیش بینی فناوری مطرح می شود، چگونگی مواجهه با پیشرفت های خط شکنانه (مرزشکنانه) است. موفق ترین پیش بینی ها در زمینه ی تغییرات تصاعدی و تدریجی است؛ چرا که در این نوع تغییرات می توان با ملاک قراردادن گذشته، آینده را به درستی پیش بینی کرد. پیشرفت های مرزشکنانه علمی و فناورانه کاملاً غیرقابل پیش بینی به نظر می رسند. متخصصانی که در این پروژه همکاری دارند، معتقدند که استفاده از روش های خلاقانه، بهترین راه برای پی بردن به پیشرفت های مرزشکنانه است. تمامی مراحل پیش بینی فناوری، دربردارنده ی ابعادی از پردازش اطلاعات محض از اطلاعات ذخیره شده همانند ابعاد اجتماعی و ارتباطی (که به تعامل با گروه های درگیر اشاره می کنند) است. هر چه ارتباط بین ابعاد اجتماعی نزدیک تر باشد، ایجاد نتایجی با کیفت بالاتر بیشتر مدنظر قرار می گیرد. این مساله، به خصوص هنگام اجرای روش های خلاقانه بیشتر مصداق دارد.
چالش اصلی، این است که تنها نباید به موضوعات مجزا پرداخت، بلکه لازم است برخی از موضوعات همراستای یکدیگر نیز مورد بحث قرار گرفته و مبنای مقایسه را تشکیل دهند، و در نهایت پس از رده بندی، از میان آنها بهترین زمینه انتخاب شود.
اصولاً تمامی زمینه های فناوری، تحت پوشش برخی از سازمان هایی که در این پروژه شناسایی شدند، قرار دارند. رایج ترین این زمینه ها، فناوری اطلاعات و (ICT)، مواد، الکترونیک، انرژی، محیط، فناوری زیستی، شیمی، حمل و نقل، مهندسی، بهداشت، فناوری نانو، علوم زیستی، تولید، و خودکارسازی هستند؛ اما فناوری های بسیارِ دیگری نیز تحت پوشش این سازمان ها قرار دارند؛ که درباره ی جزئیات آنها در بخش 3 این فصل بحث خواهد شد.21[22]
توسعه ی جدیدی که ارزیابی فناوری را تحت تاثیر قرار داده، نرم افزار پیشرفته ی ذخیره و بازیابی اطلاعات است. در اینجا دو چالش وجود دارد: یک، ایجاد مبنایی برای مقایسه ی فناوری های متمایز؛ و دو، تدوین کارراهه (نقشه راه : سیر تکامل) فناوری ها2 به عنوان خروجی پیش بینی فناوری.
گذشته از آنچه گفته شد، چنین تصور می شود که پیش بینی فناوری، انتقال فناوری را بهبود می بخشد. پیش از این، انتقال فناوری به معنای انتقال یک سویه ی دانش جدید از بخش علمی به بخش صنعت بود. در حالی که فرآیندهای پیش بینی فناوری، ارتباطی چندسویه را برقرار کرده، و بین دانش، سیاست، و صنعت تعادل ایجاد می کنند. بدین ترتیب، ایده ها و مفاهیم, پرورش یافته و انتقال می یابند و نقص های موجود در رویکرد متداول انتقال فناوری را می پوشانند. در مرحله ی اول توسعه ی فناوری، انتقال اطلاعات مورد نیاز صنعت انجام شده و تبادل دوجانبه ی اطلاعات تضمین می گردد؛ چرا که در عمل، لازمه ی آن اجتناب از روش سنتی و یک جانبه ی انتقال فناوری به شکل کلاسیک است.
یکی از مهم ترین ابعاد پیش بینی فناوری، بعد ارتباطات است. پیش بینی فناوری، ارتباط بین جوامع گوناگون زیر را ایجاد کرده و پرورش می دهد:
علم و علم (در زمینه های بین رشته ای جدید)؛
علم و فناوری؛
صنعت و سیاست؛
فناوری و مدیریت دولتی؛ و
فناوری و بخش عمومی.
یکی از مسائلی که در زمینه های میان رشته ای جدید دیده می شود، این است که دانشمندان متخصص در رشته های گوناگون، از زبان های مختلف و ناهماهنگی استفاده می کنند. از این رو، در فرآیند پیش بینی فناوری، لازم است میان "علم و علم" تعامل ایجاد کرد، و زبان و ادبیات مشترک برای زمینه ی میان رشته ای جدید به وجود آورد. شرایط مشابهی نیز در ارتباطات میان دانشمندان تحقیقات پایه و محققان صنعتی ـ که به کاربرد فناورانه ی نتایج تحقیقات پایه می پردازند ـ دیده می شود. یکی از مخاطبان موردنظر در فرآیند پیش بینی فناوری، سیاست گذاران هستند ـ که معمولاً کار پیش بینی فناوری با آنها آغاز می شود ـ و مخاطبان دیگر را متخصصان تشکیل می دهند، که هدف ما ایجاد گفتمان بین آنهاست. به منظور برقراری ارتباط بین علم و فناوری از یک سو، و تصمیم گیرندگان عرصه ی سیاست (سیاست گذاران) و مدیران دولتی از سوی دیگر، پیش بینی فناوری باید تصمیم گیرندگان را آموزش داده و آگاه سازد؛ چرا که اغلب این افراد با مشکلاتی روبه رو می شوند که آمادگی تصمیم گیری درباره ی آنها را ندارند؛ و همچنین، پیش بینی نتایج تصمیم برای آنها دشوار است. در چنین مواقعی، پیش بینی فناوری می تواند آنان را در پیشروی و حل مسائل ملموس یاری دهد.
بعد ارتباطات در جمع آوری اطلاعات و اطلاع رسانی نیز نقش مهمی ایفا می کند. با وجود اهمیت ارتباطات در تمامی مراحل فرآیند پیش بینی فناوری، نمی توان آن را عملاً به کار گرفت؛ زیرا موضوع ارتباطات، موضوعی با پیچیدگی علمی و فناورانه است.
آغاز کار پیش بینی فناوری به دستور مشتری بستگی دارد؛ و این دستور برای تعریف معیار پالایش و تصفیه ی حجم وسیع اطلاعات موجود، لازم است. با استفاده از پیش بینی فناوری، می توان معیارهای اصلی، اما غیرعلمی را طی فرآیند در نظر گرفت و از مشارکت متخصصانی با پیش زمینه های گوناگون، مانند دانشگاه، صنعت و دولت بهره جست.
2. وضعیت جاری و دیدگاه ها
هدف از این بخش مرور کلی وضعیت تعدادی از سازمان های فعال در زمینه ی پیش بینی فناوری در اروپا؛ نوع سازمان های پیش بینی کننده ی فناوری؛ و همچنین جایگاه پیش بینی فناوری در ساختار سازمانی است. در این بخش، با ارائه ی نقشه ای برای نمایش موقعیت جغرافیایی این سازمان ها، درباره ی روندهای اخیر پیش بینی فناوری در آنها نیز بحث خواهد شد.
در مجموع، 43 سازمان فعال در زمینه ی پیش بینی فناوری شناسایی شده اند؛ که این تعداد شامل دانشگاه ها و سازمان های بزرگ تحقیقاتی ملی، بنگاه های سرمایه گذاری، شرکت های مشاور و شرکت های صنعتی نیز می شود.
داده های به دست آمده از این پروژه نشان می دهد که بدون توجه به اندازه ی سازمان ها و شرکت ها، به طور کلی تعداد کارکنان فعال در حوزه ی پیش بینی فناوری بین 1 تا 10 نفر است؛ که این تعداد به طور متوسط 5/4 نفر از کل کارکنان را شامل می شود. بنابراین، به نظر می رسد تعداد کارکنان فعال در این زمینه با اندازه ی سازمان ها تناسب ندارد. نسبت کارکنان حوزه ی پیش بینی فناوری به کل کارکنان، از حدود صفر (برای شرکت های بزرگی چون اریکسون، این نسبت حدود 005/0 درصد است.)، تا حداکثر 20 درصد (مانند شرکت ICTAF) متغیر است. بیشترین نسبت، به سازمان های نسبتاً کوچک (با حداکثر 20 کارمند) اختصاص دارد؛ که تعداد کارکنان حوزه ی پیش بینی فناوری در حد متوسط است؛ در حالی که کم ترین نسبت (زیر 1 درصد) در شرکت های خصوصی بزرگ دیده می شد.
حتی اگر بخش ها و قسمت های گوناگون سازمان ها را جداگانه در نظر بگیریم، نسبت کارکنان (تمام وقت) حوزه ی پیش بینی فناوری به کل کارمندان، بیشتر از 50 درصد نخواهد بود.
با دقت بیشتر در موسسه ها، بخش ها، و قسمت هایی که نسبت کارکنان پیش بینی فناوری به کل کارکنان در آنها بالاست (بالای % 10)، می توان دریافت که بیشتر آنان برای مشتریان خارج از سازمان (که اکثر آنها را مقامات دولتی تشکیل می دهند) خدمات مشاوره ای ارائه می دهند. این نسبت در سازمان های بزرگ (با بیش از 1000 نفر کارمند) بسیار کم تر است. در این سازمان ها بخش تحقیق و توسعه فناورری وجود دارد و چنین به نظر می رسد که تمامی کارکنان فعال در این بخش، درصدی از وقت خود را به شناسایی و رصد فناوری های جدید و نوظهور در زمینه ی تخصصی خود اختصاص می دهند. با توجه به آنچه گفته شد نتایج زیر حاصل می شود:
تعداد مطلق کارکنانی که فقط در زمینه ی پیش بینی فناوری فعالیت دارند، حداکثر 10 نفر است؛ که این میزان ربطی به اندازه ی سازمان ها و شرکت ها ندارد.
نسبت کارکنان پیش بینی فناوری به کل کارکنان در سازمان ها و حتی بخش ها از 50 درصد تجاوز نمی کند. این موضوع نشان می دهد که سازمان یا بخشی که فقط در زمینه ی پیش بینی فناوری فعالیت داشته باشد، وجود ندارد.
پیش بینی فناوری به روش های گوناگون سازماندهی می شود:
الف. متمرکز؛ در این روش بخش یا گروهی از کارکنان فقط در زمینه ی پیش بینی فناوری فعالیت می کنند.
ب. غیرمتمرکز؛ در این روش، کارکنان درصدی از وقت خود را به رصد و شناسایی فناوری های جدید اختصاص می دهند. (این کار معمولاً در سازمان ها با عنوان پیش بینی فناوری خوانده نمی شود.)
نقشه ی جغرافیایی نمایشگر سازمان های فعال در پیش بینی فناوری، در شکل شماره ی3 نشان داده شده است.
تجربیات همکاران پروژه نشان داد که حدود 100 شرکت خصوصی در اروپا در زمینه ی پیش بینی فناوری فعالیت دارند. علاوه بر این، هم پوشانی و نکات قابل توجهی در زمینه ی ارتباط بین "پیش بینی فناوری صنعتی" و "پیش بینی فناوری دولتی" دیده شد. اما شرکت های خصوصی ای که در این زمینه فعالیت دارند، به گونه ای سازمان یافته تحت پوشش تحقیقات قرار نگرفته اند؛ چرا که نتایج کار آنها اغلب محرمانه بوده و در نتیجه به عنوان خروجی در اختیار سیاست فناوری دولت نبوده است. در این پژوهش ها، آن دسته از شرکت های خصوصی که به عنوان پیمانکار در زمینه ی پیش بینی فناوری برای سازمان های دولتی کار کرده اند (مانند شرکت های مشاوره ای)، فقط زمانی که با سیاستگذاری دولتی در ارتباط بوده اند، در نظر گرفته شده اند.
3. موضوعات تحت پوشش
اگر چه اکثر موضوعات نظیر فناوری اطلاعات و ارتباطات، مواد، محیط، انرژی، و فناوری زیستی در بسیاری از سازمان ها تحت پوشش قرار گرفته اند، برخی از سازمان ها فقط به یک زمینه ی خاص می پردازند و گاهی هم تنها سازمانی هستند که در آن زمینه ی خاص فعالیت می کنند. این موضوع خاص می تواند شیمی ترکیبی، فولرنس1، یا سیستم های کارکردی بیوملکولی باشد که مشخص تر و تخصصی تر از زمینه های گسترده ای نظیر مواد و محیط می باشند.
شکل 3. پراکندگی سازمان های فعال در زمینه ی پیش بینی فناوری در کشورهای منتخب
منبع: گردآوری توسط نویسنده
شکل 4 نمای کلی حوزه ی تخصص سازمان های گوناگون را نشان می دهد. تعداد 21 سازمان، حوزه ی تخصصی خود را فناوری اطلاعات و ارتباطات معرفی کرده اند؛ که در میان سایر تخصص ها، بیشترین سازمان ها را به خود اختصاص داده است. پس از فناوری اطلاعات و ارتباطات، مواد، با 16 سازمان تخصصی در رده ی دوم قرار دارد. زمینه های بعدی به ترتیب عبارتند از: الکترونیک (15 سازمان)، انرژی (13 سازمان)، محیط (11 سازمان) و فناوری زیستی (10 سازمان). در مجموع، 4 سازمان در هر یک از حوزه های: مهندسی، بهداشت، علوم زیستی و فناوری نانو تخصص دارند؛ و همچنین 3 سازمان تخصص خود را در زمینه تولید و خودکارسازی اعلام کرده اند.
ابعاد گوناگون فناوری اطلاعات و ارتباطات بدین شرح بوده است: فناوری اطلاعات در 10 سازمان، مخابرات در 9 سازمان، ارتباطات و فناوری اطلاعات و ارتباطات به طور مجزا در 4 سازمان، و تجارت الکترونیکی و علوم کامپیوتر در 2 سازمان.
شکل 4. حوزه های تخصص سازمان های فعال در زمینه ی پیش بینی فناوری
منبع: گردآوری توسط نویسنده
به دلیل تفاوت وسعت زمینه های ذکرشده توسط سازمان ها، نمی توان آنها را مستقیماً با یکدیگر مقایسه کرد؛ با وجود این, می توان با مقایسه ی تعداد حوزه های تخصصی نامبرده، سازمان ها را به دو نوع تقسیم کرد:
نوع اول، سازمان های بزرگی هستند که در چندین زمینه ی گوناگون تخصص دارند؛ و
نوع دوم، سازمان های کوچک تری هستند که تنها در یک یا دو زمینه تخصص دارند. نمای کلی حوزه های تخصص سازمان های نوع اول و دوم (که در شکل 4 در سازمان های فعال در حوزه های تخصصی گوناگون دیدیم)، در شکل 5 نشان داده شده است.
شکل 5. انواع سازمان های فعال در زمینه ی پیش بینی فناوری با توجه به دامنه ی تخصص
منبع: گردآوری توسط نویسنده
تعجبی ندارد که سازمان های بزرگ و به ویژه سازمان های تحقیقاتی نظیر VTT یا NTU، بیشترین حوزه های را تحت پوشش دارند. در مقایسه با این دو سازمان، دو سازمان آلمانی دیگر تخصصی تر عمل کرده و بر تعداد کم تری از حوزه ها تمرکز دارند. برای مثال، سازمان دِچِما22[23] بر دو حوزه ی تخصصی شیمی و فناوری نانو تمرکز دارد؛ در حالی که با دقت نظر بیشتر می توان دریافت این سازمان تعداد زیادی از موضوعات تخصصی را پوشش داده است؛ که عبارتند از: کاتالیز، شیمی ترکیبی، شیمی پایدار ، فناوری انفعالات میکرو، سیستم های کارکردی ابرملکولی، فناوری نانو شیمیایی، هم چسبی، سطوح ملکولی، فناوری های تفکیکی، سیستم های کارکردی بیوملکولی، آلایش خاک، تبدیل شیمیایی، پویایی های غیرخطی در شیمی، و محاسبه ی علمی در شیمی.
یکی از ویژگی های پیش بینی فناوری، هدفگیری به سوی جزئیات فنی است؛ بنابراین، پیش بینی فناوری اغلب تحلیل ریزشده ی (جزء به جزء) یک فناوری خاص را در بر می گیرد. بدین ترتیب، نمی توان انتظار داشت پیش بینی فناوری با هدف پوشش یک زمینه ی تخصصی وسیع مانند حمل و نقل یا بهداشت انجام شود. فهرست موضوعات و عناوین نمونه مطالعات انجام شده، در مقالات پشتیبان آمده است. تنوع موضوعی و عمق مورد نظر برای تحلیل هر یک از موضوعات، مانع دستیابی به یک نتیجه ی کلی و اصولی می شود. در این پروژه، تلاش شده تا با استفاده از مطالعه ی موردی در زمینه ی فناوری نانو، مرور کلی یک موضوع خاص تقدیم خوانندگان گردد.
4. کاربرد
دیگر ابزارهای برنامه ریزی استراتژیک، نظیر پیش بینی، سعی می نمایند روندهای موجود در حوزه های وسیع تر را شناسایی کنند بطوریکه اغلب ساختار آنها با زمینه های وسیع کاربردی، مانند حمل و نقل و بهداشت ـ که ارتباط سیاسی و اجتماعی اقتصادی وسیعی دارند ـ هماهنگی دارد. برعکس، پیش بینی فناوری، بسیار کاربردی و خاص است و نمی توان آن را برای زمینه های کاربردی وسیع به کار گرفت. پیش بینی فناوری به سمت جزئیات فنی هدفگیری می کند. اگر فهرستی از نیازها را به ترتیب اولویت در زمینه های وسیعی همچون فناوری ارتباطات و اطلاعات داشته باشیم، رویکرد بالا به پایین پیش بینی فناوری می تواند به عنوان ابزاری منتخب برای شناسایی پیشرفت های فناورانه مناسب باشد. پیش بینی فناوری، تصمیم گیرندگان را در تصمیم گیری سریع در زمینه ی سرمایه گذاری و حمایت مالی یاری می کند و برای مشتریان عمومی، دیدگاه علوم دانشگاهی را با دیدگاه کاربردهای صنعتی در هم می آمیزد. علاوه بر این، نتایج تلاش های گروه کاری ایرما23[24] درباره ی این موضوع، نشان داده که پیش بینی فناوری، به عنوان ابزاری در خود صنعت کاملاً رشد یافته و به همین دلیل، برای تسهیل مباحث بین بخش دانشگاهی و فناوری صنعتی کاملاً مناسب است. بدین ترتیب، می توان رویکردی شبکه ای ایجاد کرد که دیدگاه های پیش بینی فناوری را در بخش های دولتی و صنعتی به هم پیوند داده و موجب همکاری و تشریک مساعی بیشتر شود.
با توجه به افق زمانی پیش بینی فناوری نمی توانیم به دیدگاه مشترکی دست یابیم. به طور کلی می توان گفت گستره ی زمانی برای مشتریان دولتی، حدوداً بین 10 تا 20 سال آینده است. اما وزارت اقتصاد، دارایی، و صنعت فرانسه نشان داد که این میزان را می توان در بخش دولتی به 5 سال هم کاهش داد.
در مورد پیش بینی فناوری صنعتی، دو عامل مهم وجود دارد: یکی نرخ متداول تغییر در بخش صنعت؛ و دیگری اینکه آیا پیش بینی فناوری در سطح کلان سازمان انجام شود، یا بخش ها و واحدهای کسب وکاری. تحقیقات اخیر نشان داده که میان پیش بینی فناوری در سطح کلان سازمان، و پیش بینی فناوری در سطح بخش ها و واحدها، از نظر افق زمانی، تفاوت واضحی وجود دارد. این افق در سطح واحدی بین 1 تا 3 سال، و در سطح کلان سازمان بین 3 تا 30 سال بیان شده است؛ البته در شرکت های فعال در زمینه هایی با چرخه ی فناوری یا تولید طولانی مدت، مانند شرکت های داروسازی، و شرکت های فعال در حوزه ی تولید انرژی و منابع، این میزان به 20 سال هم می رسد. بدیهی است در تک تک این موارد، بازار خاص و پویایی های فناوری مربوطه، بر افق زمانی پیش بینی فناوری تاثیر گذاشته و به شدت با گستره ی زمانی برنامه ریزی استراتژیک شرکت مرتبط است.
احتمالاً شرایط بنگاه های کوچک و متوسط با واحدهای کسب وکاری مشابه است؛ بنابراین می توان گفت افق زمانی برای این بنگاه ها نیز بین 1 تا 3 سال است. برای مثال، در زمینه ی بخش های به سرعت درحال رشد، مانند فناوری ارتباطات و اطلاعات و نرم افزار، ممکن است این افق زمانی بیش از 6 ماه هم نباشد؛ در حالی که در صنایع پایه، به مدت زمان بیشتری نیاز می باشد. به عقیده ی توئیس24[25] (1980)، اندازه ی شرکت با سطح سرمایه گذاری در زمینه ی پیش بینی فناوری رابطه ی مستقیم دارد، و محدودیت دسترسی به منابع، در انتخاب فنون به کار گرفته شده انعکاس پیدا می کند. فقط شرکت های جاافتاده توان پیش بینی فناوری به طور کامل را دارند و می توانند میزان پیشرفت را در یک افق زمانی 25 ساله یا بیشتر مطالعه کنند. اگر چه فعالیت های بلندمدت این چنینی را نمی توان بی درنگ در برنامه ریزیِ کوتاه مدت مراکز تحقیق و توسعه (R&D) صنعتی واحدهای کسب وکاری به کار گرفت، اما چنین فعالیت هایی برای تعدیل اثرات تمرکز کوتاه مدت
ـ که ممکن است موجب کوته بینی شود ـ ضروری هستند. بنابراین، این دیدگاه های وسیع باید با استفاده از تحلیل روندهای کلان تر مانند جهانی شدن، مکمل دیدگاه های فناورانه باشند. به عبارت دیگر، باید به خاطر داشت که فعالیت های پیش بینی فناوری صنعتی، بر جایگاه رقابتی شرکت مربوطه تمرکز دارند، و تمامی سنجش های مربوط به حصول اطمینان از چارچوب صحیح نوآوری ها (همانند کارکنان به اندازه کافی آموزش دیده) به عهده ی مدیریت عمومی است.
مطالعه موردی فناوری نانو، نشانگر رویکردهای ملی گوناگونی در زمینه ی پیش بینی فناوری بود که خلاصه ی آنها به شرح زیر است:
کشور فنلاند، از پیش بینی فناوری به عنوان رویکردی جامع استفاده نکرده است بلکه به عنوان یک رویکرد ترازیابی از آن بهره برده است. با توجه به نتایج به دست آمده، یک برنامه ی سرمایه گذاری با تعداد کمی پروژه آغاز گردید.
کشور فرانسه از هیچ رویکرد سازمان یافته ای برای پیش بینی فناوری و برنامه ی سرمایه گذاری استفاده نکرده است.
اسرائیل مطالعاتی را در زمینه ی پیش بینی فناوری در حوزه ی فناوری نانو انجام داده، اما برای برنامه های این چنینی سرمایه گذاری نکرده و در عوض، با حمایت از تحقیقات در این زمینه، موسسه هایی را در حوزه ی فناوری نانو ایجاد کرده است.
کشور آلمان تحقیقاتی را در زمینه ی پیش بینی فناوری در حوزه ی فناوری نانو انجام داده و از نتایج آن برای راه اندازی برنامه های گوناگون در این زمینه، استفاده کرده است. این رویکرد همانند رویکرد ایالات متحده آمریکا است.
انگلستان یکی از اولین کشورهایی بود که برنامه هایی را در زمینه ی فناوری نانو آغاز کرد؛ ولی به هنگام ایجاد رویکرد پیش بینی (برنامه ی پیش بینی 1)، فناوری نانو، به عنوان یک موضوع، اهمیت خود را از دست داد و در اولویت قرار نگرفت. اما در 2 سال اخیر، این موضوع دوباره احیا شده است.
صرف نظر از تفاوت های بارز ملی، ساختار مشترک تمام برنامه ها این است که همه ی آنها از یک مقاله ی نظری یا تحقیقاتی، و یا یک نظرسنجی ـ که همواره شامل خلاصه ای از اطلاعات در زمینه ی موضوع مورد بررسی شده و فرآیند ارتباطی گسترده ای را موجب می شود ـ سر چشمه می گیرند. این فرآیند ارتباطی، دانشمندان، محققان صنعتی، سیاست گذاران، مدیران سیاسی و دولت را در بر می گیرد؛ و در زمینه های میان رشته ای مثل فناوری نانو ـ که مستلزم جمع آوری افراد از رشته ها، صنایع و شاخه های مختلف مدیریت سیاسی است ـ این فرآیند پیچیده تر می شود. به منظور دستیابی به موفقیت در چنین شرایطی، افراد باید پیامی برای برقراری ارتباط داشته باشند و آن را به تصمیم گیرندگان انتقال دهند. در حیطه ی فناوری نانو، پیام این است که باید تمامی رشته های علمی گردآوری شوند. در اینجا، پیش بینی فناوری نقش ناظم یا مفسر را ایفا می کند.
علاوه بر آنچه گفته شد، تجربه نشان داده که برای اشاعه پیام های جدید و غیرمعمول و فهم آنها، به گذشت زمان نیاز است. این مرحله، مرحله ی رشد و پرورش1 نام دارد، که بسته به سرعتِ متداول توسعه در زمینه ی داده شده، متفاوت است و نمی توان آن را به اختیار خود شتاب بخشید. همچنین تجربه نشان داده که رویکردهای خلاقانه در شبکه ها، می تواند مدت زمان رشد را کاهش دهد. با وجود این، هنوز این سئوال باقی است: چگونه می توان فهمید که مرحله ی رشد آغاز شده است؟ گاه در کشورهای کوچک تر، آغاز این مرحله آسان تر است، چرا که فاصله ی میان خلق ایده ی اولیه، تا رسیدن به مرحله ی مباحثه در سطح ملی، کوتاه تر است. اما بر خلاف آن, در کشورهای بزرگ تر، برخی ایده ها به دلیل عدم توانایی در جلب توجه کامل در سطح کشور، نمی توانند از حمایت ملی برخوردار شوند.
اینجا همان جایی است که شبکه ی پیش بینی فناوری می تواند تضمین کند هیچ یک از پیشرفت های مهم نادیده گرفته نمی شوند. یکی از عوامل توجه به موضوعات نوظهور، آگاهی از این مساله است که این موضوع جدید، در کشورهای دیگر جدی گرفته شده است. بنابراین، یک شبکه ی پیش بینی فناوری می تواند آگاهی دوجانبه در زمینه ی موضوع مورد بحث را ایجاد کرده، سپس ارتباط آن را با یک کشور خاص مورد بررسی قرار داده، و شایستگی ها مکمل را برای تکمیل نقاط قوت آن کشور ارزیابی کند. این نقطه ی شروع همکاری های بین المللی است. چنین رویکردی در حیطه ی فناوری نانو بسیار مناسب است؛ چرا که وسعت فناوری نانو به حدی است که شایستگی ها و مهارت های مورد نیاز برای آن، منحصر به یک کشور نمی باشد. از این منظر، فرآیند پیش بینی اروپایی که توسط شبکه ی پیش بینی فناوری اروپا2 ایجاد شد، برای آغاز همکاری های بین المللی و حصول اطمینان از رقابت پذیری اروپا در سطح جهانی، در مقایسه ی با آمریکا و آسیای جنوب شرقی، ضروری می نماید. اما محدودیت هایی نیز در این میان وجود دارد که عبارتند از:
به طور معمول تبادل آزادانه ی اطلاعات در مراحل اولیه ی توسعه ی زمینه های نوظهور ـ یعنی زمانی که کاربردهای بالقوه بیشتر حالت نظری دارند ـ صورت می گیرد. هر چه زمینه ی مربوط به مرحله ی توسعه ی کالا نزدیک تر می شود، تبادل اطلاعات محدودتر می گرد؛، چرا که رقابت صنعتی به طور مستقیم تحت تاثیر قرار می گیرد.
در شبکه ی پیش بینی فناوری، حصول اطمینان از مزایای مشارکت, برای شرکت کنندگان, بسیار اهمیت دارد و این موضوع باید به روشنی تعریف شود. به عبارت دیگر، باید مشخص شود که در قبال مشارکت، شرکت کنندگان به چه چیزی دست خواهند یافت.
اگر چه از نظر سیاست گذاران دولتی باید تصمیم ها را از دیدگاه خاص ملی تصدیق کرد، این نوع دیدگاه های ملی در صنعت وجود ندارد. رویکرد صنعت، عمدتاً جهانی است و مصالحه بر سر منافع ملی اهمیتی ندارد. در حالی که غالباً سیاست گذاران به فراهم سازی ارزش افزوده برای مردم میهن خود علاقه مند هستند.
بنابراین، بهتراست کشورهای کوچک پیش از آغاز پژوهش در زمینه ی پیش بینی فناوری، تحقیقات کشورهای بزرگ تر را مرور کنند.
5. نتیجه گیری
توسعه ی" پیش بینی فناوری" نشان می دهد که پتانسیل تبادل چندجانبه اطلاعات در زمینه ی موضوعات خاص در سطح اروپا وجود دارد. اولین قدم برای این کار، تبادل اطلاعات در حیطه ی تحقیقات ملی در زمینه ی موضوع داده شده می باشد؛ چرا که تبادل این نوع اطلاعات، اولین پیش نیاز رشد فرآیند شبکه سازی های چندملیتی در زمینه ی پیش بینی فناوری است. اگر چه با وجود ظهور فناوری های جدید، روش شناسی تغییر نمی کند، اما متخصصان همواره در حال تغییر هستند. دوم این که، ممکن است مبادله تمام یا بخشی از اطلاعات فناوری در کاهش دوباره کاری بسیار موثر بوده و موجب هم افزایی در سطح اروپا شود. اما در حال حاضر مانعی بر سر راه تبادل اطلاعات قرار دارد؛ بدین ترتیب که اکثر بروندادهای پیش بینی فناوری (که در دسترس عموم هم قرار دارند) به زبان رایج کشور خود تالیف می شوند.
به علاوه، با پیاده سازی شبکه ی پیش بینی فناوری اروپا ـ که آگاهی متقابل از تحقیقات منتشره و موضوعات مورد بحث را تضمین می کند ـ می توان خطر غفلت از زمینه های میان رشته ای را کاهش داد. بدین صورت که اگر موضوعی تنها به کشور خاصی مربوط شود، و یا اگر قابلیت های مکملی جهت پوشاندن نقاط ضعف آن کشور وجود داشته باشد، ارزیابی های لازم صورت می گیرد؛ و این خود نقطه ی شروع همکاری های بین المللی است.
نکته ی آخر اینکه ایجاد گروه های کاری در زمینه های میان رشته ای، نظیر زیست شناسی و مواد، زیست شناسی و فیزیک، الکترونیک و شیمی، یا فناوری نانو، اقدام مفیدی است.
مطالب گفته شده حاکی از آن است که نیاز مبرمی به بهبود همکاری ها ـ اعم از دوجانبه یا چندجانبه ـ وجود دارد. بنابراین، ایجاد یک شبکه ی پیش بینی فناوری اروپا برای تسهیل تبادل اطلاعات به شکل مطلوب، باید در راس اهداف قرار گیرد.
طرح های ابتکاری که در زمینه ی "پیش بینی فناوری چندملیتی"25[26] توسط شبکه ی پیش بینی فناوری اروپا در حوزه موضوعات خاص و برگزیده انجام شده اند، برای هم افزایی بین المللی و تضمین رقابت پذیری اروپا در مقیاس جهانی، در مقایسه با آمریکا و آسیای جنوب شرقی، ضروری است.
در این پروژه، مشخص شد که اکثر مردم واژه ی "پیش بینی" را به اشتباه، "پیش گویی"26[27] مبهم آینده در راستایی خاص تصور می کنند و مفهوم آن را با تعبیری همچون "پیش بینی وضع هوا" یکسان می شمارند. برای مثال، در کشورهای فرانسوی زبان، دو واژه ی "پیش گویی" و "آینده نگاری"، یک معادل دارند و آن واژه ی "آینده نگری"27[28] است. اما از طرفی، عبارت آلمانی Technologiefruherkennung ایده ی اصلی این فرآیند را بهتر از واژه ی انگلیسی آن نشان می دهد. به همین دلیل باید واژه یا عبارت جدیدتری را انتخاب یا ایجاد کرد. برای این منظور، پیشنهاد می کنیم گفت وگوهایی در جامعه ی پیش بینی فناوری در این زمینه آغاز شود. از جمله عباراتی که می تواند جایگزین "پیش بینی فناوری" شود، تعبیر "تشخیص زودهنگام فناوری"28[29] (یا "شناسایی به موقع فناوری") است.
نویسنده: آکسل زوئک29[1]
برگردان: اندیشگاه شریف
1[2]. Identification
2[3]. Validation
3[4] . Time Scale
4[5]. Hearings
5[6]. Coates
6[7]. Technological forecasting
7[8]. Martino
8[9]. Functional capability
9[10]. Quantitative measure
7. در نوشتارهای موجود، دو نوع پیش بینی وجود دارد. بر خلاف فرآیند سه مرحله ای که در اینجا مورد استفاده قرار گرفته، نوع دیگری از پیش بینی وجود دارد که به پیش بینی کمی ویژگی های کلیدی می پردازد. در این فصل، پیش بینی فناوری در مفهوم اول مد نظر است.
11[12]. Bright
12[13]. Operating Prototype
13[14]. Technology monitoring
14[15]. Porter
15[16]. Future-oriented
3. به فعالیت های آینده نگاری در فصل 4 مراجعه شود.
17[18]. EIRMA (2000)
18[19]. Client
19[20]. Knowledge-conversion
20[21]. Forecaster
1 جزئیات بیشتر در این زمینه را در مقالات و بروندادهای پروژه ببینید. چگونگی دستیابی به این نتایج، در همین مقالات شرح داده شده است (پرسشنامه، کارگاه آموزشی و هم اندیشی)
2.Technology Roadmaps
1.Fullerenes
22[23]. Dechema
23[24]. EIRMA
24[25]. Twiss
1.Incubation
2.European Technology Forecasting network
25[26] Multinational Technology Forecasting
26[27] Prediction
27[28] Prospective
28[29] Technology Early Recognition
29[1]. Axel Zweck (VDI-FTD)
—————
————————————————————
—————
————————————————————