موضوع تحقیق:
هادیان الهی
فهرست مطالب
عنوان:
انبیاء الهی
قرآن
دین اسلام
اهل بیت
منابع
انبیاء الهی:
خداوند متعال برای حرکت انسان در سیر تکاملی خویش تعالیم و دستوراتی را از طریق وحی به پیامبران خویش نازل نمود . بنابراین وظیفه اصلی انبیاء این است که انسانها را در جهت دادن به زندگی و حرکت تکاملی یاری دهند تا بتوانند در هر شرایط وظیفه خود را بشناسند و نیروهایشان را در راه رسیدن به هدف مطلوب بکار بگیرند . خواه مردمی بیابانگرد و چادرنشین باشند و خواه مردمی اقیانوس پیما و فضا نورد ، ارزشهای اصیل انسانی را بشناسند و بدانند چه وظایفی در مورد پرستش خدای متعال و درباره فرد فرد خودشان و نیز نسبت به همنوعان و سایر آفریدگان دارند تا با انجام دادن آنها به کمال و سعادت ابدی و حقیقی نائل گردند.
البته انبیاء الهی غیر از انجام وظیفه اصلی – یعنی هدایت بشر بسوی کمال و سعادت حقیقی و ابدی – کمکهای فراوانی به بهتر زیستن مردم در همین زندگی دنیا کرده اند و هر جا حکمت الهی ، اقتضا داشته تا حدودی پرده از حقایق ناشناخته و اسرار طبیعت برداشته اند . چنانکه در مورد حضرت داود و سلیمان می توان یافت و یا در ادامه جامعه و حسن تدبیر امور ، تلاشهایی انجام داده اند . چنانکه حضرت یوسف درسرزمین مصر انجام داد . ولی همه اینها خدمات زائد بر وظیفه اصلی ایشان بوده است .
و اما در مورد اینکه چرا انبیاء الهی برای پیشبرد مقاصدشان از قدرت صنعتی و اقتصادی و نظامی ، استفاده نکردند ، باید گفت : هدف انبیاء ، فراهم کردن زمینه برای انتخاب آگاهانه و آزادانه بوده است و اگر می خواستند با توسل به قدرتهای غیرعادی قیام کنند ، رشد معنوی و تکامل آزادانه برای انسانها حاصل نمی شد . بلکه مردم تحت فشار قدرت ایشان تن به پیروی در می دادند نه با انگیزه الهی و بر اساس انتخاب ازاد .(1)
باید توجه داشت که با توجه به تعداد انبیاء الهی ، اهداف آنها یکی بوده و همگی به سه اصل توحید ، معاد نبوت مردم را هدایت می نمودند . در این میان بعضی از پیامبران کتاب و شریعت مستقلی داشته اند و بعضی فقط وظیفه تبلیغ پیامبر هم عصر خود یا قبل ازخود را داشته اند. پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) خاتم پیغمبران الهی بوده و بنابراین شریعت او جهانی و جاوید بوده و امتیاز تحریف ناپذیری دارد و قران مجید معجزه جاودانه ایشان می باشند .
قرآن:
از برجسته ترین صفات قران کریم ، صفت هدایتگری است و خداوند متعال قران را به این صفت یاد کرده است . قران هدایتگر همه انسانها است و بشر را به استوارترین آیین زندگی راهنمایی می کند . ولی هدایت قرانی هدایت تشریعی است و هدایت یافتن از قران در گرو اراده و اختیار است که وامدار پرهیزگاری و پیراستگی از انگیزه های نفسانی و شیطانی است و از این رو قران در جایی دیگر با صفت "راهنمای پرهیزگاران" معرفی شده است . مومنانند که از هدایت های قرانی بهره مند می شوند و قران بیماری های نفسانی و اخلاقی آنها را شفا می بخشد " شفاء و رَحْمهٌ لِلْمومِنینَ " ولی ستمکاران جز خسران بهره ای از قران ندارند " وَلایَزیدُ الظّالِمینَ اِلاّ خَساراً " (2)
نه تنها در این آیه که در بسیاری دیگر ازآیات قران می خوانیم دشمنان حق بجای اینکه از نور آیات الهی ، دل و جان خود را روشن سازند و تیرگی ها را بزدایند ، برجهل و شقاوتشان افزوده می شود . این به دلیل ان است که خمیر مایه وجود شان براثر ظلم وکفرو نفاق به شکل دیگری در آمده لذا هر جا نورحق را می بینند ، به ستیز با آن بر می خیزند و این مقابله و ستیز با حق برپلیدی آنها می افزاید و روح طغیان و سرکشی را در آنها تقویت می کند .
درست به همین دلیل برای استفاده از قران باید قبلا آمادگی پذیرش را پیدا کرد و به اصطلاح علاوه بر فاعلیت فاعل ، قابلیت محل نیز شرط است و از اینجا پاسخ این سوال که چگونه قران که مایه هدایت است این افراد را هدایت نمی کند ، روشن می گردد . زیرا قران بدون شک مایه هدایت گمراهان است اما به یک شرط گمراهانی که در جستجوی حق هستند به همین انگیزه به سراغ دعوت قران می آیند و اندیشه خود را برای درک حق بکار می گیرند . اما متعصبان لجوج و دشمنان قسم خورده حق که با حالت صددرصد منفی به سراغ قران می آیند، مسلما بهره ای از آن نخواهند داشت . بلکه بر عناد و کفرشان افزوده می شود چرا که تکرار عمل خلاف ، بر آن عمق بیشتری در جان آدمی می دهد . (3)
امام علی (علیه السلام) درباره قران ، جایگاه والاو سهم بی همتایش در هدایت انسان بسیارسخن گفته است.از جمله اینکه فرموده است : آگاه باشید همانا این قران پند دهنده ای است که نمی فریبد و هدایت کننده ای است که گمراه نمی سازد و سخنگویی است که هرگز دروغ نمی گوید . کسی با قران همنشین نشد مگر آنکه براو افزود یا از او کاست . در هدایت او افزود و از کوردلی و گمراهی اش کاست . آگاه باشید کسی باداشتن قران ، نیازی ندارد وبدون قران بی نیاز نخواهد بود . پس درمان خود را از قران بخواهید و در سختی ها از قران یاری بطلبید که در قران درمان بزرگترین بیماریها یعنی کفر و نفاق و سرکشی و گمراهی است.(4)
همچنین آنحضرت در جایی دیگر فرموده اند : همانا خداوند بزرگ کتابی هدایتگر فرستاد . نیکی و بدی ، خیرو شر را آشکار در آن بیان فرمود . پس راه نیکی در پیش گیریدکه هدایت شوید و از شرو بدی پرهیز کنید تا در راه راست قرار گیرید .(5)
امام علی (علیه السلام) در خطبه همام که اوصاف پرهیزگاران را برمی شمارد ، یکی از اوصافشان را تهجد و شب زنده داری و تلاوت قران با تدبر در مفاهیم و معانی می داند و می فرماید : شبانگاه به پای می خیزد و با ترتیل قران می خوانند و باتلاوت قران جان خویش را حزین می سازند و داروی درد خویش را می جویند. هرگاه به آیه ای برخورد می کنند که تشویق و پاداشی در آن است ، با طمع و امید به آن دل می بندند و چشم جانشان با شوق به آن می نگرد . چنان که گویی تشویق ها و پاداش ها در برابر دیدگانشان مجسم است و هرگاه به آیه ای می رسند که بیم و کفری در آن است به آن گوش جان می سپارند.چنانکه گویی فریاد هولناک دوزخ درگوششان طنین اندازاست (6)
دین اسلام:
دین اسلام آخرین دین آسمانی است به این جهت تعالیم و احکامش در همه زمانها و مکانها کارساز و جاری است و انسان را به نیک بختی هدایت می کند . اسلام دارای ظاهر و باطن است .نه غبار کهنگی برآن می نشیند و نه شگفتی های معارف و احکامش پایان می پذیرد . زیرا آیین روزگار و مردمی خاص نیست . بلکه آیین انسانها تا پایان دنیا است . امام علی (علیه السلام) می فرماید : خداوند روش اسلام را برگزید و دلایلش را باز نمود . برخی از آن دلایل علمی اند و نمایان و برخی حکمی اند و در نهان غرایبش نابود نگردند و عجایبش پایان نپذیرند. در جایی دیگرآنحضرت می فرماید : ( خداوند ) اسلام را به گونه ای تشریع فرموده که رشته اش از هم نگسلد و پایه هایش فنانپذیرد و درختش ریشه کن نشود و زمانش پایان نپذیرد و فرمانهایش کهنه نگردد . (7)
دلیل اینکه اسلام تنها به دوره ای خاص اختصاص ندارد و دستورات آن همیشگی بوده و کهنه شدنی نیست ، این است که قوانین اسلام براساس فطرت انسان پایه گذاری شده است و فطرت نیز امری ثابت می باشد . لذا گذشت زمان غبار کهنگی بر آن نمی نشاند و انسان هیچ گاه از آن بی نیاز نیست.(8)
آیین اسلام چون چراغ فروزانی فراروی زندگی بشر می تابد و راه را ازچاه باز می شناساند . خیر و سعادت نیز جز با عمل به انچه همراه رضای خداوند است –
و رضَیتُ لَکُم الِاسْلامَ دیناًَ
و جز با پیمودن راه درست زندگی بدست نخواهد امد و به این جهت امام علی (علیه السلام) درباره اسلام می فرماید :رویشگاه نعمت و چراغ تاریکی ها در اسلام است و در خیرات جز با کلید اسلام گشوده نمی شود.(9)
اهل بیت:
اهل بیت پیامبر در اسلام جایگاهی ویژه دارند . بنابر آیه تطهیر ، آانان از ویژگی عصمت برخوردارند . این آیه گواه بر این حقیقت است که اهل بیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) مورد عنایت ویژه خداوند هستند و از هر گونه پلیدی و زشتی پیراسته اند . چنانکه می فرماید :
" اِنَّما یُریدُاللهُ لِیُذهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ و یُطَهِّرَکُم تَطَْهِیراً "
بی گمان خداوند می خواهد که پلیدی را ازشما اهل بیت پیامبر دورسازد و شما را طهارتی ویژه ببخشاید .
ولی باید دانست که اراده تشریعی خداوند به طهارت و پاکی همه آدمیان تعلق گرفته است و در این باره اهل بیت (علیه السلام) را با دیگران تفاوتی نیست . از اینرو مقصود از طهارت و پاکیزگی ویژه اهل بیت ، طهارتی است که مورد مشیت و اراده تکوینی خداوند است و ازسوی دیگر ، اراده تکوینی خداوند ، تخلف پذیر نیست و آنچه همراه با این اراده الهی باشد ، بلکه هر نوع اراده الهی – بی گمان تحقق می پذیرد پس طهارت اهل بیت ازهرگونه الودگی و پلیدی امری است قطعی و ناگزیر و آنان از خطا و گناه مصون و معصومند . اینکه اهل بیت چه کسانی هستند پاسخ را باید در احادیثی یافت که درشان نزول آیه روایت شده اند . این روایات بیش از هفتاد حدیث هستند که راویان شیعه و اهل سنت روایت کرده اند . بنابراین روایات ، آیه تطهیردر شان پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) امیر مومنان حضرت علی (علیه السلام) حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) نازل شده است .
ویژگی عصمت اهل بیت سبب شده است که پیامبر اکرم در حدیث ثقلین که یکی از احادیث متواتر نزد شیعه و سنی است و ازاهمیت فوق العاده ای برخودار است آنان را عدل و برابر قران کریم بشمارد.(10) در این حدیث آمده است که پیامبر اکرم می فرمایند :
" اِنّی تارِکٌ فیکُم الثَّقلَیْن کِتابَ الله و عِتْرَتی اَهلَ بیتی ما اِنْ تَمَسَّکْتُم بِهِما لَنْ تَضِلّوا اَبَداً وَ انّهما لَنْ یَفَْتَرِقَا حَتیّ یَرِدا عَلَیَّ الْحَوْض "
من در میان شما دو امانت نفیس و گرانبها می گذارم یکی کتاب خدا قران و دیگری عترت و اهل بیت خودم . مادام که شما به این دو تمسک جویید هرگز گمراه نخواهید شد و این دو یادگار من هیچ گاه ازهم جدا نمی شوند تا در حوض کوثر برمن وارد شوند .
در این حدیث پیامبر اکرم کتاب خدا ( قران ) و اهل بیت را مورد سفارش قرار داده وبیان می دارد که مادامی که به این دو تمسک کنید ، گمراه نخواهید شد . پس روشن می شود که هدایت در سایه اطاعت از قران و اهل بیت صورت می گیرد و در نتیجه آن ، انسان به سعادت نائل می شود و بعکس ضلالت در نتیجه رها کردن ترک این دو نقل – قران و عترت- صورت می گیرد و نتیجه اش ، شقاوت انسان است .
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) در حدیث سفینه نوح ، اهل بیت را به کشتی نوح مانند کرده است . چنانکه می فرماید:
َالااِنَّ مَثَلَ اَهْلِ بَیْتی فیکُم مَثَلَ سَفینَهٍ نوحٍ مَنْ رَکِبهَا نَجاو مَنْ تَخَلَّفَ عَنْها غَرِقَ (11)
همانا مثل اهل بیت من در میان شما ، مثل کشتی نوح است . هر کس وارد آن شده نجات یافت و هرکه به آن پناه نبرد غرق گردید .
یعنی همانگونه که نجات از طوفان وابسته به نشستن در کشتی نوح بوده است و هر کس از آن روی برتافته ، به هلاکت افتاده است ، راه نجات از گمراهی و شقاوت ابدی نیز وابسته به پیروی از اهل بیت پیامبر اکرم است.(12)
در پاره ای روایات ائمه به تعریف و تمجید ازخود پرداخته اند. از قبیل اینکه امام علی (علیه السلام) می فرمایند : قبل از آنکه مرا از دست دهید ، هرچه می خواهید از من بپرسید زیرا من خزینه رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) هستم . ازمن بپرسید که من چشم فتنه را در می آوردم . از کسی بپرسید که علم بلایا ، منایا ، وصایا وفصل الخطاب نزد اوست . از من بپرسید که بی تردید رئیس مومنان من هستم . (13)
جالب است که بدانیم این تعریف ها بخشی از هدایت مردم به صراط حق الهی است چرا که سالکان راه هدایت نیاز به معرفی الگوی عملی دارند و گرنه هیچ گونه انگیزه خود ستایی ندارند . گذشته از اینکه این مساله با مقام والای عصمت سازگاری ندارد.(14)
نکته ای در اینجا لازم به توضیح است و آن عبارتست از اینکه درست است که فردی که خواهان هدایت خویش می باشد ، باید از نور ائمه استفاده کند . اما باید توجه داشت که در این مسیر از ائمه سبقت نگیرد . چرا که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) از این مورد نهی کرده اند آنجا که می فرمایند :
" فَلا تَسْبقُِوهُمْ فَتُهْلِکُوا "
پس سبقت نگیرید بر ایشان که گمراه می شوید.(15)
پس از بیان موارد فوق اینک ویژگیهای اهل بیت مورد بررسی قرار می گیرد .
امام علی (علیه السلام) ویژگیهای اهل بیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) را بر شمرده اند که برخی از آنها از کلام این بزرگوار اشاره می کنیم :
← نه برخلاف حق سخن می گویند و عمل می کنند و نه درآان اختلاف می ورزند . " لایخالِفُونَ الحَقّ وَ لایختلفُونَ فیه " پایه اسلام و پناگاه مردم هستند . " هُمْ دَعائِمُ الاسْلام و ولائج الْاعْتِصام "
← بواسطه آنان حق برجای خویش نشسته و باطل رانده شده و زبانش از بن بریده است
← آنان دین را آنگونه که باید فهمیده اند و بکار بسته اند . نه آنکه تنها شنیده و روایت کرده اند ، زیرا راویان علم بسیارند و پاسدارانش اندک
← اهل بیت پیامبر از چنان جایگاه بلندی برخوردارند که کسی را نمی توان با آنان قیاس کرد . آنان پایه های دین و ارکان یقین هستند.(16)
در پایان مباحث ممکن است این سوال مطرح شود که چرا هدایت تشریعی از سوی خداوند مستقیما به بندگان وی تعلق نمی گیرد به عبارت دیگر چرا خداوند قران و انبیاء و ائمه را واسطه در این نوع هدایت قرار داده است ؟
پاسخ این سوال را با روایتی از امام صادق (علیه السلام) بیان می کنیم . آن حضرت می فرماید : خداوند خود داری و امتناع فرموده که کارها را بدون اسباب فراهم اورد . پس برای هر چیزی سبب و وسیله قرار داد و برای هر سببی شرح و گشایشی مقرر داشت و برای هر شرحی ، نشانه ای -دانشی – گذاشت و برای هر نشانه ، دری گویا نهاد . عارف حقیقی کسی است که این در راه شناخت و نادان حقیقی کسی است که به این در نادان گشت این در گویا رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) است وما .
توضیح اینکه اگر چه خداوند قادر است که امور جهان را بدون علل و اسباب فراهم آورد ، چنانچه گاهی عیسی را بدون پدر ایجاد می کند و آتش را بدون اسباب معمولی بر ابراهیم سرد و سلامت می نماید ، ولی بطور عموم و کلی عادتش بر این جاری گشته که امور جهان را با وسائل و اسبابی مخصوص جریان دهد و فراهم آورد و ترتیب اسباب در این حدیث شریف چنان است که خداوند برای سعادت و نجات مردم سببی قرار داده که آن معرفت و اطاعت خدا و رسول است و برای این سبب ، شرحی قرار داده که آن مقررات و قوانین دینی است و برای این شرح ، نشانه یادانشی گذاشته که آن قران است و برای قران در گویایی مقرر داشته که آن پیغمبر و ائمه معصومین (علیه السلام) هستند . پس هرکه خواهد به سعادت و نجات رسد ، باید این طریق را بپیماید.(17)
1- مصباح یزدی ، محمد تقی ؛ اموزش عقاید ، قم : انتشارات دارالثقلین 1378 ، ص 189
2- رشاد ، علی اکبر ؛ دانشنامه امام علی (علیه السلام) ج 2 ، ص 190
3- دشتی ، محمد ؛ ترجمه نهج البلاغه امام علی (علیه السلام)، انتشارات افق فردا ، 1379 خ 176
4- دشتی ، محمد ؛ ترجمه نهج البلاغه امام علی (علیه السلام)، انتشارات افق فردا ، 1379 خ 176
5- همان ، خ 167
6- رشاد ، علی اکبر ؛ دانشنامه امام علی (علیه السلام) ج 2 ، ص 190
7- رشاد ، علی اکبر ؛ دانشنامه امام علی (علیه السلام) ج 2 ص 192
8- ر. ک. دانشنامه امام علی ج2 ، ص 194
9- رشاد ، علی اکبر ؛ دانشنامه امام علی ج 2 ، ص 194
10- رشاد، علی اکبر ؛ دانشنامه امام علی ج 2 ، ص 195
15- مصباح یزدی ، محمد تقی ؛ اموزش عقاید ج 3-1 ، ص 315
16- رشاد، علی اکبر ، دانشنامه امام علی ج 2 ، ص 197
17- جوادی املی ، عبدا …؛ ادب فنای مقربان شرح زیارت جامعه ، ج 1 ، ص 335
18- ر. ک. ادب فنای مقربان شرح زیارت جامعه ج 1 ص 335
19- ر. ک. همان . ص 379
20- رشاد ، علی اکبر ؛ دانشنامه امام علی ج 2 ص 197
21- کلینی ؛ اصول کافی ج 2 ترجمه سید جواد مصطفوی بنیاد رسالت با همکاری موسسه انتشاراتی تحقیقاتی نور ، 1364 ، ص 259
منابع:
http://www.m-narjes.org/