تارا فایل

تحقیق در مورد سوادآموزی


اهداف نهضت سواد آموزی
نهضت سواد آموزی در روز هفتم دی ماه 1358 با فرمان حضرت امام خمینی (ره ) بینانگذار جمهوری اسلامی ایران تشکیل شد. در متن پیام حضرت امام ( ره ) دو هدف ارزشمند و گرانسنگ تبیین شده است :

الف ) کوتاه مدت : آموزش خواندن و نوشتن به افراد محروم از نعمت ارزشمند سواد

ب ) بلند مدت : ارتقاء آگاهی و دانش بزرگسالان نوسواد در زمینه های مختلف و تبدیل فرهنگ وابسته کشور به فرهنگ مستقل و خودکفا
سازمان نهضت سواد آموزی با اجرای طرح های مختلف از جمله طرح بسیج سواد آموزی توانست هدف کوتاه مدت فرمان تاریخی امام ( ره ) را در ربع قرن گذشته محقق نماید و نرخ با سوادی کشور را در جمعیت 6 ساله و بالاتر از 5/47 در صد در سال 1355و85 درصد در سال 1380 افزایش دهد و در راستای نیل به اهداف بلند مدت ، با شروع آموزشهای توسعه ( آموزشهای پس از سواد ) فصل جدیدی از کتاب زرین انقلاب شکوهمند اسلامی رقم خورده و اکنون که در صد قابل توجهی از افراد بزرگسال جامعه در گروه سنی زیر 45 سال (گروه مولد جامعه ) با سواد شده اند .

آموزشهای توسعه در ابعاد مختلف فرهنگی مذهبی ، سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی با هدف کاربردی کردن سواد وبرنامه های پس از سوادآموزی ، اطلاعی رسانی و آگاه سازی و آموزش حرفه ای درآمدزا به مورد اجرارگذاره شده است . مدیریت نهضت سواد آموزی استان اصفهان در مدت بیست وپنج سال فعالیت درخشان خود موفق شده نرخ با سوادی استان اصفهان را از 9/52 در صد در سال 1355و9/91درصددرسال 1381 افزایش دهد و مقام دوم رشد نرخ با سوادی کشور را به خود اختصاص دهد.

فرمان تاریخی امام
فرمان تاریخی امام خمینی (ره )بمناسبت تشکیل نهضت سواد آمو زی
ملت شریف ایران شما می دانید که در رژیم گذشته آنچه که بر ملت ایران سایه افکنده بود علاوه بر دیکتاتوری وظلم ، تبلیغات بی محتوی و هیچ را همه چیز جلوه دادن بود. ملتی که در همه ابعاد از حوائج اولیه محروم بود وانمود می شد که در اوج ترقی است از جمله حوائج اولیه برای هر ملت که در ردیف بهداشت و مسکن بلکه مهمتر از آنهاست آموزش یرای همگان است مع الاسف کشور ما وارث ملتی است که از این نعمت بزرگ در رژیم سابق محروم و اکثر افراد کشور ما از نوشتن و خواندن برخوردار نیستند چه رسد به آموزش عالی ،مایه بسی خجلت است که در کشوری که مهد علم و ادب بوده و در سایه اسلام ،زندگی می کند که طلب علم و فریضه دانسته است از نوشتن و خواندن محروم باشد. ما بایددر دراز مدت فرهنگ وابسته کشورمان را به فرهنگ مستقل و خودکفا تبدیل کنیم و اکنون بدون از دست دادن وقت و بدون تشریفات خسته کننده برای مبارزه با بیسوادی بطور ضربتی و بسیج عمومی قیام کنیم تا انشالله در آینده نزدیک هر کس نوشتن و خواندن ابتدایی را آموخته باشد. برای این امر لازم است تمام بیسودان برای یادگیری و تمام خواهران و برادران با سواد برای یاد دادن بپاخیزند و وزارت آموزش و پرورش با تمام امکانات بپاخیزد و از قرطاس بازی و تشریفات اداری بپرهیزد و برادران و خواهران ایمانی برای رفع این نقیصه درد آور بسیج شوید و ریشه این نقص را از بن بر کنید تعلیم وتعلم عبادتی است که خداوند تبارک و تعالی ما را بر آن دعوت فرموده است .ائمه جماعات شهرستانها و روستاها مردم را دعوت نمایند و در مساجد و تکایا با سوادان نوشتن و خواندن را به خواهران و برادران خود یاد دهند و منتظر خدمات دولت نباشند و در منازل شخصی افراد با سوادخانواده ، اعضای بی سواد را تعلیم کنند و بیسوادان از این امر سر پیچی نکنند. من از ملت عزیز امید دارم که با همت والای خود بدون فوت وقت ایران را بصورت مدرسه ای در آورند ودر هر شب و روز در اوقات بیکاری یکی دو ساعت را صرف این عمل شریف بنمایند. بپاخیزید که خداوند متعال با شما است از خداوند تعالی سعادت و سلامت و رفاه ملت شریف را خواستارم .والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته
روح اله الموسوی الخمینی هفتم دیماه 58

درصد بیسوادی قبل و بعد از انقلاب بر اساس سرشماری سال 1375 در استان اصفهان
الف ) قبل از انقلاب 47% ب) بعد از انقلاب 15%

نسبت باسوادی مردان – زنان- روستایی – شهری در قبل و بعد از انقلاب
در سال 1355 باسوادی مردان 6/65 درصد و زنان 1/39 درصد بوده است. بعد از انقلاب بر اساس سرشماری سال 1375 این درصد در مردان 25/88 درصد و برای زنان 89/80 درصد می باشد. نسبت باسوادی در مناطق روستایی و شهری به ترتیب در سال 1355 عبارت است از 3/38 درصد و 6/61 درصد، این رقم در سال 1375 در مناطق روستایی به 13/78 و مناطق شهری 92/86 درصد رسیده است

عناوین فعالیتهای سوادآموزی :
کلاسها و گروههای پیگیر آزاد عمومی
کلاسها و گروههای پیگیر کارکنان (ادارات)
کلاسها و گروههای پیگیر نیروهای مسلح
کلاسها و گروههای پیگیر زندانها
آموزش نماز در کلاسهای سوادآموزی
طرح خواندن با خانواده (کتابخوانی)
طرح خدمات مکاتبه ای
طرح خدمات رسانه ای
تعریف مراکز یادگیری محلی و توزیع آن در شهرستانهای استان:
مرکز یادگیری محلی عبارت است از یک مجتمع آموزشی که دارای ویژگیهای ذیل باشد
فضای مناسب برای ارائه آموزشهای مختلف، آموزش پایه، آموزشهای تکمیلی، آموزشهای پس از سواد و آموزشهای مهارتهای زندگی وجود داشته باشد.
آموزشهای ارائه شده در جهت بهبود زندگی و شغل افراد باشد.
آموزشهای ارائه شده بر اساس نیاز و خواست افراد بوده و منجر به توانمند سازی آنان در زمینه های مختلف گردد.
در برنامه ریزی و اداره امور مرکز افراد محلی مشارکت داشته باشند.
از روش یاددهی- یادگیری مشارکتی استفاده شود.
فرصتها وامکانات یادگیری به صورت برابر دراختیار همه افراد باشد.
به افراد تحت آموزش نقش و مسئولیت داده شود.
سبکها و رویکردهای یادگیری متنوع باشد.
محیط آموزشی غیررسمی، دوستانه و سرشار از صفا و صمیمیت باشد.
به توانائیهای بالقوه شاگردان و اشتیاق انان به یادگیری اعتقاد وجود داشته باشد.
مشارکت و همکاری سایر دستگاهها جلب شود.
به تدریج استقلال مالی و اجرایی داشته باشد.
کلاس درس با دنیای واقعی ارتباط داشته باشد .1

فرایند سوادآموزی در ایران پس از ورود شبکه های اینترنتی
مئ
ایرانیان بخش وسیعی از فضای مجازی اینترنت را شکل داده اند و حجم وسیعی از وب سایت ها و شبکه های اینترنتی به ایران، ایرانیان و مسائل مرتبط با جامعه و فرهنگ ایرانی اختصاص دارد. در حال حاضر "اجتماعات مجازی ایرانی" گسترده ای در زمینه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی شکل گرفته است و بسیاری از "اجتماعات واقعی" نیز از طریق رسانه اینترنت ارتباطات خود را سامان می دهند. تنها یک گذر فوری به "اتاق های گفتگو"[6] در یاهو یا "پال تاک" یا در شبکه "اورکات" نشان می دهد که خیل انبوهی کاربران و فعالان این اجتماعات ایرانیان هستند. در این شبکه های ارتباطی شاهد نوعی الگوی زیستن هستیم که در آن تمام اشکال زندگی را می توان یافت. مشاوره های پزشکی، مبادله تجربه های زندگی، درد دل ها و همدلی ها، یادگیری زبان خارجی، انتخاب دوست، انتخاب همسر، بازی و سرگرمی، گوش دادن به موسیقی، فعالیت تجاری، خرید و فروش کالا و هزاران صورت دیگر فعالیت فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که ما در گذشته تنها از طریق روابط چهره به چهره انجام می دادیم اکنون از طریق اینترنت انجام می دهیم..
به هر حال، اکنون بسیاری از ما ایرانیان نیز مانند مردمان شمال در آنسوی ابها به دنیای دیجیتال خو کرده و معتاد شده ایم. این اعتیاد از بازی های رایانه ای در دنیای کودکی شروع می شود و با اعتیاد به وبلاگ نویسی و خواندن مطالب آن لاین به کمال می رسد. برای همین است که حتی در دنیای جدید نه تنها توانایی خواندن و نوشتن بلکه آشنایی با رایانه و کار با آن جزئی از مهارت های ضروری زندگی شناخته شده است و ناآشنایان با "سواد رایانه ای" جزء گروه "بی سوادان" طبقه بندی می شوند. به دلیل فراگیری و گستردگی فرایند دیجیتالی شدن در تمام عرصه های زندگی، من این فرایند را در کنار فرایندهایی مانند جهانی شدن، رسانه ای شدن، مجازی شدن، تجاری شدن، زنانه شدن[7] و فرهنگی شدن[8] یکی از فرایندهای اصلی تحول فرهنگ معاصر می دانم و معتقدم برای شناخت جامعه معاصر ما لاجرم نیازمند درک و چگونگی این فرایند در درون هر جامعه هستیم. من در اینجا به برخی از ویژگی های چگونگی تجربه دیجیتالی شدن جامعه و فرهنگ ایران اشاره می کنم، اگرچه شرح و تحلیل دقیق هر یک از این نکات نیازمند شرح و بسط بیشتری است.
نخستین و قابل توجه ترین نکته در زمینه دیجیتالی شدن جامعه ایران، مقاومت اندک مردم و فرهنگ ایران در برابر ورود رایانه ها و اینترنت بدرون جامعه و حتی خانه های ایران. تاریخ تحولات یک دو قرن اخیر نشان می دهد مردم ایران مانند دیگر ملت ها اغلب در برابر ورود تکنولوژی های روزآمد و جدید مقاومت های جدی نشان داده اند و سالیان سال از پذیرش آن سرباز زده اند. جعفر شهری در کتاب تاریخ اجتماعی تهران مثال های متعددی از مقاومت ایرانیان در برابر تکنولوژی های روز مانند عکاسی، چرخ خیاطی، قطار، رادیو، تلویزیون، دوچرخه، چراق برق و امثال اینها ارائه و ثبت کرده است. ایرانیان اغلب مصنوعات صنعتی جدید را با عناوین چون فرنگی، ارمنی، جنی و نجس طبقه بندی کرده و از پذیرش آن تا مدت ها سرباز زده است. اما ورود رایانه در خانه های ایرانی با مقاومت جدی روبرو نشد و اگرچه تردیدهایی درباره برخی جنبه های اینترنت وجود داشت و هنوز نیز وجود دارد اما کلیت رایانه به مثابه ابزاری مشروع، پذیرفته شده است. در حالی مردم ایران از نظر فرهنگی مشروعیت فرهنگی رایانه را پذیرفته اند که این ابزار به مراتب بیش از چرخ خیاطی و دوچرخه دارای کارکردها و پیامدهای فرهنگی برای آنها است. اینکه چرا و چگونه مردم بدون مقاومت، حضور رایانه در منازل و محل کارشان را پذیرفتند نیازمند بررسی های تجربی است، اما بگمان من سرعت تغییرات فرهنگی و اجتماعی به اندازه ای است که مجال اندیشدن به مردم را نمی دهد و مردم در برابر تکنولوژی های جدید مانند ماهواره، تلفن همراه، اینترنت و رایانه مجال چند و چون کردن را از دست داده اند. بعلاوه بنیادهای مدرنیته ایرانی قوام بیشتری یافته است و مردم آمادگی بیشتری برای سازگاری و قبول محصولات مدرن دارند.

ویژگی دیگر دیجیتالی شدن جامعه و انسان ایرانی، فراگیری این فرایند در سراسر کشور و در بین تمام گروه های اجتماعی است. ورود اغلب مصنوعات و محصولات مدرن در ایران مانند اتومبیل، موتور سیکلت، دوربین عکاسی، رادیو، تلویزیون و لوازم خانگی برقی اینگونه بوده است که ابتدا تا مدت ها تنها گروه ها و طبقات اجتماعی بالا و اعیان و اشراف امکان برخورداری از آن را می یافتند. روستاییان، عشایر، زنان و کودکان اغلب آخرین گروه هایی بودند که امتیاز برخورداری و بهربرداری از آنها را بدست می آوردند. اما رایانه ها و تکنولوژی های جدید دیگر بسیاری سریع فراگیر شدند و در مدت اندکی خصلت طبقاتی خود را از دست دادند. موبایل برای مدت کوتاهی خصلت طبقاتی داشت و برخی با کنایه آن "فیس بایل" می نامیدند اما این نیز دیری نپایید و امروزه کارگر و کارفرما و زن و مرد و حتی کودکان و نوجوانان دارای تلفن همراه هستند. عمومیت رایانه شاید بیش از تلفن همراه است زیرا مدارس، دانشگاه ها و مراکز عمومی و دولتی خدمات رایانه ای در اختیار همه قرار می دهند و آنها که در منزل دسترسی به رایانه ندارند، در محل کار می توانند از رایانه استفاده کنند. در این زمینه علاقه کودکان، نوجوانان و زنان به رایانه بسیار قابل توجه است. مدرنیته ایرانی که اغلب مذکر و بزرگسال سالار بوده است به نظر می رسد در زمینه تکنولوژی های جدید دیجیتالی خصلت دموکراتیک تری دارد و به نحو عادلانه تری بین همه گروه ها نفوذ کرده است. با وجود این، نباید از نظر دور داشت که هنوز رایانه نتوانسته است به روستاها راه یابد و دنیای دیجیتال ایرانی همچنان خصلت "شهری" دارد. البته در این زمینه روستاهایی هستند که به دنیای اینترنت وصل شده اند و هستند خانه هایی که رایانه به آنها راه یافته است. اما این موارد همچنان استثنا هستند و بخش کوچکی از جمعیت روستایی ایران را در بر می گیرد.
نکته سوم نحوه استفاده و کاربردهای ایرانی ابزارهای دیجیتال و رایانه ای است. بهره برداری کامل و قابل قبول از امکانات و خدمات رایانه ای مستلزم مجموعه ای از تحولات زیرساختی است که دسترسی به رایانه یکی از آنهاست. هنوز مردم ایران آشنایی کامل با امکانات و خدمات رایانه ندارند، و دسترسی به رایانه نیز کم هزینه نیست و از سویی هنوز دلبستگی ها و عادت های بسیاری به روش های سنتی انجام امور دارند. در نتیجه این عوامل و عوامل بسیار دیگر، هنوز رایانه ها نتوانسته اند تمام زندگی روزمرده مردم را تصاحب کنند. برای بسیاری، رایانه صرفا ابزاری برای شنیدین موسیقی، تماشای فیلم، بازی یا ارسال امیل است. بسیاری نیز هنوز از نزدیک شدن به رایانه وحشت دارند و چگونگی استفاده و کار با آنرا اصلا نمی دانند. برخی دیگر نیز رایانه را جزء وسایل فرزندان می دانند و آنرا از دنیای بزرگسالان بیرون گذاشته اند. عده ای نیز آنرا در "اتاق پذیرایی" گذاشته و رایانه را جزء کالاهای لوکس طبقه بندی کرده اند. در حالیکه برخی رایانه را ابزاری مدرن و سکولار می دانند، برخی دیگر به سی دی ها و وب سایت های مذهبی عادت کرده و دنیای مذهبی مجازی بزرگی بوجود آورده اند. کاربردهای سنتی، مدرن، شبه مدرن و شبه سنتی رایانه در جامعه ایران امکان طبقه بندی فرهنگی این ابزار را از بین برده است. همچنین همان طور که گفتیم امکان طبقه بندی جنسیتی، قومیتی، اقتصادی و اجتماعی نیز برای این ابزار کمتر وجود دارد. البته همچنان ممکن است بتوان به نحو کم رنگ تمایزهایی در این زمینه مشاهده کرد. ولی هنوز داده ها و بررسی های تجربی لازم در این زمینه در اختیار نداریم تا بتوانیم تصویر روشنی از ابعاد قومیت، جنسیتی، فرهنگی و اقتصادی دیجیتالی شدن در ایران ارائه کنیم.
نکته مهم دیگر دیجیتالی شدن به سبک ایرانی ، پیامدهای دیجیتالی شدن است. گسترش رسانه ها بخصوص رسانه های تصویری، و گسترش اینترنت و بازی های رایانه ای مجموعه ای گسترده ای از پیامدهای فرهنگی گوناگون در جامعه معاصر بوجود آورده است. یکی از این پیامدها "بصری شدن"[9] فرهنگ معاصر است. دنیای امروز ما مملو از ایماژها شده است. نه تنها رسانه ها، بلکه تبلیغات شهری، موزه ها، گالری ها و هر چیزی که محیط ما را اشغال یا بخشی از محیط ماست، حاوی انبوه ای از نشانه ها و ایماژهاست. انسان امروزی در فضای انباشته از تصاویر، بتدریج به تصاویر خو کرده و شیوه اندیشیدن او بیش از هر زمانی در تاریخ وابسته به تصاویر شده است. ما دیگر بکمک تصاویر می اندیشیم. این همان فرایند بصری شدن فرهنگ معاصر است که عمدتا رسانه ها، رایانه ها و اینترنت نقش اساسی در آن داشته اند. بگمان نسل جوانتر ایران که سر و کار و آشنایی بیشتری با رایانه دارد، بتدریج تحت تاثیر رایانه ها بصری می اندیشد و به زندگی آن لاین و نگریستن به صفحه مونیتورها بیش از چیزهای دیگر خو کرده است. تلاش برای آن لاین کردن همه چیز تا حدودی به دلیل تقاضا اجتماعی است که نسل دیجیتال بوجود آورده است. برای مثال، امروزه مدارس، دانشگاه ها و مراکز آموزشی در سراسر جهان تلاش می کنند تا منابع علمی و آموزشی خود را بصورت دیجیتال و الکترونیکی ارائه کنند. این امر هم باعث سهولت تکثر و عرضه آن می شود، هم می تواند به نحو گسترده تری مخاطبان و مشتریان خود را پیدا کند، و هم دانش آموزان و دانشجویان اقبال بیشتری به مطالب الکترونیکی نشان می دهند. از اینرو صاحبنظران آموزش عالی، دانشگاه جدید را دانشگاه دیجیتال می نامند.

همچنین انتشار روزنامه ها بصورت آن لاین نیز پاسخی به این تقاضاست. اگرچه مجموعه وسیع امتیازهای فنی و اجتماعی انتشار آن لاین رزونامه مانند سهولت و گستردگی جهانی دسترسی به مطالب، کم هزینه بودن انتشار، سرعت انتشار، سهولت آرشیو مطالب، سهولت خواندن مطالب، قابلیت دسترسی دائمی، سهولت بکارگیری رنگ ها و طراحی های رایانه ایی در صفحه آرایی، انعطاف پذیری و قابلیت بسیار در طراحی، صفحه آرایی و تنوع بیشتر فونت ها و رنگ ها، و قابلیت بیشتر ارتباط دو سویه با مخاطبان جملگی باعث شده است که روزنامه ها هر روز بیش از گذشته بسوی آن لاین شدن حرکت کنند اما همچنان تعداد روزنامه های آن لاین ایران کم شمار است و روزنامه های موجود اغلب همان نسخه چاپی خود را بصورت آن لاین نیز ارائه می کنند.
تغییر فرهنگ شفاهی به فرهنگ مکتوب و نوشتاری را شاید بتوان یکی دیگر از بارز ترین تولیدات فرایند دیجیتالی شدن بدانیم. ایرانیان اگرچه از نظر تاریخی یکی ملت هایی هستند که تاریخ طولانی از نظر میراث و فرهنگ مکتوب دارند اما توانایی خواندن و نوشتن همواره محدود به عده اندک شمار میرزاها، ملاها، کاتبان و نخبگان و نجبا بوده است و عامه مردم به چنین توانایی تجیهز نمی شدند. در نتیجه پایین بودن میزان سوادآموزی، عدم دسترسی به امکانات لازم برای خواندن و نوشتن، عدم نیاز به ارتباطات مکتوب و عوامل دیگر، به نحو تاریخی همه جوامع بشری از جمله ایران نوعی فرهنگ شفاهی مبتنی بر نظام ارتباط شفاهی شکل داده اند. انقلاب صنعتی، پیدایش دولت-ملت های مدرن و بطورکلی مدرنیته و فرایندهای مختلف آن از آغاز قرن نوزدهم زمینه گسترش و عمومی شدن سوادآموزی در کشورهای غربی را فراهم کرد. با مدرن شدن جوامع دیگر، این فرایند سوادآموزی در تمام جهان گسترش یافت.در ایران از نیمه قرن نوزدهم تاکنون در نتیجه گسترش نهادهای مدرن از جمله نظام بوروکراسی نوین و نظام مدرسه ای جدید و اخیرا توسعه ارتباطات رایانه ای، فرهنگ شفاهی همواره در حال تحول یافتن بسوی فرهنگ مکتوب بوده است. در نتیجه نظام مدرسه ای جدید بتدریج میزان باسوادی در کشور افزایش یافته است، به نحوی در حال حاضر نزدیک به نود درصد جمعیت کشور توانایی خواندن و نوشتن دارند. در مقایسه با یک قرن پیش که کمتر از ده درصد باسواد و نوده درصد بی سواد در کشور وجود داشت یک انقلاب سوادآموزی تمام عیار در ایران رخداده است. این انقلاب زیرساخت لازم برای بسیاری از تحولات دیگر از جمله تحول فرهنگ شفاهی به فرهنگ مکتوب را فراهم نمود.
همچنین نظام اداری جدید و الزامات نهادی آن، که از یک قرن پیش تا امروز در حال توسعه یافتن بوده است، دومین تحول بنیادین برای توسعه فرهنگ و ارتباطات مکتوب در ایران بود. بوروکراسی مستلزم ارتباطات مستند و مکتوب است. از اینرو اکثریت نیروهایی که در نظام بورکراسی جدید فعالیت می کنند، لاجرم باید سواد خواندن و نوشتن را در درجات مختلف داشته باشند. در واقع، بخشی از گسترش سوادآموزی در ایران به دلیل نیاز و ضرورت های نظام بوروکراسی بوده است زیرا اگر نظام بوروکراسی نبود افراد قادر به استفاده عملی از مهارت های سوادآموزی خود نبودند. بهرحال، مدرک تحصیلی – در مقاطع مختلف – برای نظام دیوانسالاری حکم سندی برای اعطای شغل و حقوق و مزایای مختلف است. این امر، شرایط عینی مناسب برای ترغیب افراد به تحصیل فراهم ساخت.

اکنون با ظهور اینترنت و مجموعه امکانات و الزاماتی که ایجاد کرده است، زمینه مناسب دیگری برای تقویت فرهنگ مکتوب بوجود آمده است. استفاده از رایانه و اینترنت مستلزم سواد خواندن ونوشتن و سواد رایانه ای است. در عین حال استفاده بیشتر از رایانه، به تقویت مهارت های مختلف سواد خواندن و نوشتن و سواد رایانه ای می انجامد. شاید یکی از ساده ترین کاربردهای رایانه و اینترنت، ایمیل باشد. لازمه استفاده از ایمیل علاوه بر توانایی کار با رایانه، نوشتن پیام است. از آنجا که استفاده از پست الکترونیک یا ایمیل نیز عمومیت یافته و بسیاری از جمعیت قشر متوسط شهرنشین از طریق پست الکترونیک مراوادات خود را انجام می دهند، می توان به تاثیر اینترنت بر تحول الگوی شفاهی به الگوی مکتوب ارتباطات ایرانی توجه بیشتر نمود. مکتوب شدن نظام ارتباطات ایرانی را تلفن همراه نیز تقویت می کند. بخصوص اینکه تلفن همراه و سیستم ارسال پیام آن، که خود نوعی ارتباط الکترونیکی است، باعث تولید حجم کمی و کیفی بسیار گسترده ای از پیام های مکتوب و تصویری شده است.

علاوه بر این، سیستم پست الکترونیک تاثیرات دیگری نیز دارد و به سرعت و حجم مراوادت و ارتباطات اجتماعی بین افراد می افزاید. این امر خود باعث تولید مجموعه وسیعی از روابط اجتماعی می شود که در گذشته هرگز سابقه نداشته است. پست الکترونیک توانسته است در روابط اجتماعی و سازمان های اجتماعی مانند دانشگاه ها و سازمان های اداری، تجاری و …تاثیر آشکاری بگذارد و ورابطه تازه ای بین استاد و دانشجو، کارمند و رییس، و .. بوجود آورد. در نتیجه این تحول الگوهای سنتی رابطه اجتماعی در حال تغییر تدریجی است و در برخی زمینه ارزش های سنتی نیز دستخوش چالش شده اند. برای مثال، رابطه خشک استاد و دانشجو یا کارمند و رییس بواسطه ارتباطات الکترونیک می تواند منعطف شود. تبریک روز تولد، اعیاد مذهبی و ملی، ارسال پیام های تسلیت یا دانستنی های جذاب خواندنی مثل طنز یا خبرهای جالب از طریق ایمیل یا تلفن همراه روز به روز در حال گسترش است و می تواند بین افراد و گروه هایی که به شدت بر اساس نظم سلسله مراتبی سامان گرفته نیز نفوذ کند و این نظم را بشکند. من خود به عنوان استاد دانشگاه که در عین حال مسئویلت و پست اداری و دانشگاهی داشته ام، با کارمندان و دانشجویانم ارتباطات ایمیلی گسترده دارم. در این ارتباطات از مشاوره های علمی تا مسائل اجتماعی، سیاسی و شخصی پیام مبادله می کنیم. در عین حال، این احساس را دارم که بخشی از ارتباطات تنها به کمک و با واسطه رسانه ایمیل و سیستم پیام تلفن همراه امکان پذیر شده است.
علاوه بر این، اینترنت و بخصوص سیستم ایمیل در حال شکل دادن یک تجربه بین فرهنگی در بین مردم جهان و از جمله ایرانیان است. امروز در کتابچه ادرس های پستی ایمیل افراد فهرست طولانی از افراد از ملیت ها، کشورها، گروه ها و قومیت های مختلف وجود دارد که در گذشته نچندان دور تصور این امر ناممکن می نمود. دسترسی به وب سایت ها و وبلاگ های مختلف از سراسر جهان در کنار امکان مراوده و مکاتب الکترونیکی باعث می شود شهروند ایرانی در یک بستر چندفرهنگی مجازی زندگی کند. این تجربه مجازی از طریق شبکه متعدد تلویزیونی ماهواره ای و برنامه های تلویزیونی داخلی درباره سایر فرهنگ ها کامل تر می شود. علاقه ایرانیان برای آشنایی با فرهنگهای دیگر را می توان از انبوه وبلاگ هایی که ایرانیان خارج از کشور برای معرفی فرهنگ های دیگر ایجاد کرده اند مشاهده کرد.
تنوع روابط اجتماعی از طریق ایمیل، آشنایی با فرهنگ دیگر از طریق وب سایت ها و وبلاگ ها تاثیر بسزایی بر بسط روحیه چندفرهنگی و شکل گیری تفکر و بینش چندفرهنگی و مالا گسترش روحیه تساهل و تسامح می شود. امروز رسانه های دیجیتال، تجربه میان فرهنگی گسترده ای برای افراد بوجود می آورند بدونه اینکه فرد لاجرم به سرزمین های دیگر سفر کند. این تجربه میان فرهنگی، شهروند ایرانی را برای همزیستی بهتر و بیشتر با افراد فرهنگ ها، گروها و ملیت ها و قومیت های مختلف آماده تر می سازد. در گذشته نچندان دور تفاوت های فرهنگی در نتیجه محدودیت های شناختی، ضعف مراودات بین فرهنگی و فقدان تجربه بین فرهنگی کمتر تحمل می شد. میل و اشتیاق امروز ایرانیان برای مهاجرت و سفر در کشورهای دیگر تا حدودی نیز ناشی از تجربه های بین فرهنگی مجازی است که رسانه های دیجیتال برای آنها فراهم کرده اند.

گسترش دیجیتالی شدن تنها به بسط تجربه میان فرهنگی ایرانیان و توسعه روحیه تسامح و تساهل آنها نمی انجامد، بلکه متقابلا امکان مشارکت و حضور ایرانیان و فرهنگ ایرانی در سرزمین ها و فرهنگ های دیگر را نیز افزایش می دهد و این امر می تواند به تقویت هویت جهانی ایرانی بودن کمک کند. امروز حجم انبوهی از دانستنی ها و تصاویر درباره تاریخ، فرهنگ، جغرافیا، جمعیت، اقتصاد، مکان های توریستی و دیگر جنبه های ایران و مردم آن در شبکه جهانی اینترنت وجود دارد. اگرچه به دلیل تعارضات سیاسی ایران و غرب، طی چند دهه اخیر ایران نوعی انزوای بین المللی را در دوره های مختلف تجربه کرد و به دلیل محدودیت سفرهای توریستی، ایران کمتر مورد بازدید مستقیم مردم جهان بوده است، اما بدون تردید در هیچ لحظه ای از تاریخ به اندازه امروز دانش فرهنگی درباره ایران در دسترس ملت های مختلف نبوده است. انبوه مهاجران ایرانی خارج از کشور با توجه سرمایه فرهنگی و اقتصادی قابل توجهی که دارند، و با توجه انگیزه و نیازی که برای تبلیغ و ترویج فرهنگ ایرانی به مثابه مبانی هویت خود دارند، در سال های اخیر انبوهی از وب سایت های مختلف به زبان های گوناگون بویژه انگلیسی درباره آداب رسوم ایرانی، زبان و ادبیات فارسی، ایران شناسی و .. ایجاد کرده اند. این فعالیت ها در کنار مجموعه گسترده فعالیت های اینترنتی است که دولت و مردم ایران در داخل کشور انجام داده اند.
دیجیتالی شدن نقش برجسته ای بر روابط اجتماعی بین دو جنس زن و مرد در ایران بجای گذاشته است و در حال شکل دادن به نگرش جنسیتی تازه ای است. این تاثیر را در زمینه تغییر آگاهی جنسیتی زن و مرد، گسترش روابط بین دو جنس، فراهم شدن زمینه ها و امکانات بیشتر برای مشارکت زنان در عرصه عمومی، تاثیر اینترنت بر گسترش چشم گیر روابط بین زنان و شبکه های دوستی و حمایتی زنانه، جهانی تر شدن زن ایرانی و امثال اینها می توان دید. در اینجا امکان بررسی و بیان دقیق تمام این تاثیرات وجود ندارد اما به برخی از اشاره می کنیم.

اولین تاثیر را باید به سهمی که رسانه های دیجیتال در زمینه گسترش فرایند زنانه شدن دارند دید. زنانه شدن به فرایند گسترش کمی و کیفی حضور، نقش و تاثیر زنان و خواست ها، علایق و ویژگی های آنها در ابعاد و زمینه های مختلف حیات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه معاصرگفته می شود. به اشکال مختلف اینترنت به گسترش حضور زنان ایرانی در جامعه کمک کرده است. شاید مروری بر فهرست و تعداد وب سایت ها و وبلاگ های زنان ایرانی، وب سایت هایی که مختص مسائل زنان است، وب سایت هایی که زنان ایرانی از طریق آنها فعالیت های تجاری، اجتماعی و سیاسی می کنند،و وب سایت هایی که به معرفی محصولات فکری و اجتماعی زنان ایرانی اختصاص دارد بتواند بخشی از گستردگی نقش اینترنت در فرایند زنانه شدن را نشان دهد. اما فعلا چنین آماری در دسترس نیست ولی بسهولت می توان انبوه و بزرگی حجم این وب سایت ها و وبلاگ را با مختصر جسجو مشاهده کرد.
علاوه بر این، اینترنت توانسته است به یکی از بزرگترین محدودیت های اجتماعی زنان ایرانی یعنی محدودیت ارتباط با محیط بیرون از خانه و بخصوص محدودیت ارتباط با مردان تا حدودی پایان دهد. سیستم ایمیل، سیستم پیام گذاری وبلاگ ها، سیستم پیام فرستی تلفن همراه، اتاق های گفتگو یاهو و پال تاک و امثال آن و اجتماعات مجازی مانند اورکات این امکان را برای زنان ایرانی فراهم کرده است تا بتوانند بدون آنکه از خانه بیرون بیایند و بدون در نظر گرفتن محدودیت های فرهنگی و اجتماعی سنتی با دیگران و بخصوص مردان به مراوده و داد و ستد بپردازند و نه تنها از چهار دیوار خانه که حتی از مرزهای کشور نیز خارج شوند. امروز بسیاری از زنان و دختران ایرانی دوستان و آشنایانی از آمریکا، اروپا، آفریقا و سراسر آسیا دارند. در نتیجه، زیست جهان زن ایرانی – یا لاقل گروه هایی از زنان – در حال تغییر کردن است و تجربه های روزمره زن ایرانی دیگر محدود به اب و جارو کردن خانه و آشپزی، شوهرداری و تربیت فرزند نمی شود. زن ایرانی همگام با توسعه و عمومی شدن امکانات دیجیتالی جامعه، کم کم زیست جهان خود را نه در مکان بلکه در فضای مجازی جستجو می کند زیرا در فضای مجازی از آزادی، استقلال و امنیت بیشتری برخوردار است و امکان انتخاب بیشتر و برخوردار از قدرت و توانایی های بهتر دارد.
علاوه بر تغییر و بسط زیست جهان، زنان ایرانی به کمک اینترنت اکنون به مجموعه وسیعی از آگاهی های جنسیتی در زمینه حقوق اجتماعی، خانوادگی و سیاسی، آگاهی های پزشکی در زمینه سلامتی، بدن، مسائل جنسی و زیبایی دسترسی پیدا کرده اند که این آگاهی هرگز در اختیار آنها نبوده است و حتی امروز نیز نمی توانند آنها از طریق نهادهای رسمی مانند مدارس، دانشگاه ها یا حتی کتابهای موجود در بازار بدست آورند. این آگاهی ها تمام ابعاد عاطفی، اجتماعی و خانوادگی و فردی زنان ایرانی را تحت تاثیر قرار می دهد و بتدریج می تواند به بازتعریف هویت زنانه در بستر دنیای مدرن و مدرنیته منجر شود. امروز مردان و زنان ایرانی به مراتب بیش از گذشته از دنیاهای یکدیگر آگاهی و شناخت دارند. دنیای زنانه و دنیای مردانه همواره توسط حصارهای بلندی به روی جنس مخالف بسته بوده است. اما به کمک اینترنت ورود به این دنیاها برای هر دو جنس آزادتر شده است. از اینرو بسیاری از دختران امروز روحیات، خواست ها، ویژگی ها و مشکلات مردان را می تواننند بهتر بشناسند هر چند گاهی این شناخت ممکن است به دلیل مجازی بودن نتواند با تمام واقعیت دنیای مردانه منطبق باشد.
همچنین پدیده ازدواج های اینترنتی، دوست یابی اینترنتی، دوستی ها و معاشقه های اینترنتی، آموزش های جنسی اینترنتی، گفتگوها و مشاوره های جنسی اینترنتی، جوک ها و مطالب جنسی که از طریق سیستم پیام تلفن های همراه ارسال می شود و مسائل دیگر از این دست که هم شامل مردان و هم شامل زنان می شود، باعث شده است تابوهای جنسیتی بشدت شکسته شوند و سخن گفتن درباره موضوعات جنسی و جنس مخالف بازتر و علنی ترشود. در نتیجه این تحولات، بتدریج گفتمان جنسی و جنسیتی در جامعه ایران در آستانه تحولی اساسی قرار می گیرد.
یکی دیگر از عرصه های اجتماعی ایران که تحت تاثیردیجیتالی شدن قرار دارد خانواده و شبکه خویشاوندی است. رایانه ها و اینترنت و تلفن همراه در تمام سطوح روابط والدین و فرزندان، فرزندان با یکدیگر، خانواده و بستگان تاثیر می گذارد. امروز والدین و فرزندان بخش زیادی از وقت خود را به بازی های رایانه ای، گوش دادن یا تماشای سی دی ها، اینترنت (جستجو در سایت ها و وبلاگ ها)، اس ام اس فرستادن، یا گفتگو درباره این موضوعات و پی گیری نتایج و پیامدهای روابط اینترنتی اختصاص می دهند. در این شرایط مجال گفتگو و تعامل گسترده بین والدین و فرزندان یا حتی فرزندان با یکدیگر بشدت کاهش می یابد. علاوه براین، پیوندها و تعاملات خویشاوندی مانند سر زدن به عمه ها، عموها، دایی ها و بستگان دور و نزدیک شدیدا محدود می شود زیرا اعضای خانواده ترجیح می دهند اوقات فراغت شان را از طریق اینترنت و ابزارهای دیجیتال پر کنند. از آنجا که اینترنت فضای اجتماعی بسیار گسترده ای برای افراد فراهم می کند تا بتوانند مطابق خواست و فردیت شان گزینه دلخواه شان را انتخاب کنند، دیگر تمایل چندانی به مراوده با خویشاوندانی که تنها پیوند خونی و نسبی عامل اصلی ارتباط شان است ندارند. اینترنت و رسانه های دیجیتال بر ترجیحات ارزشی افراد تاثیر می گذارد و باعث می شود تا حدودی ارزش های فردگرایانه بر ارزش های اجتماع گرایانه غلبه پیدا کنند. در نتیجه فرزندان که آشنایی بیشتری با دنیای دیجیتال دارند، بیشتر تمایل دارند اوقاتشان را با دوستان، چت کردن، اس ام اس بازی، بازی های رایانه ای و امثال اینها بگذرانند تا به دیدار اقوام و خویشان بروند و به رسم سنت صله ارحام بجای بیاورند. فرزندان همچنین ترجیح می دهند وقت خودشان صرف فراگیری مهارت های دیجیتالی کنند و کلاس های رایانه بروند تا مهارت های سنتی مانند خیاطی، گلدوزی، بافنی و آشپزی یادگیرند. دختران و پسران ممکن است به دنیای مجاز خو کنند و حتی عشق های اینترنتی را به ازدواج و شکیل خانواده ترجیح دهند. مجموعه این ترجیحات، شکاف ارزشی نسل ها یعنی فرزندان و والدین را عمیق تر می کند و تنش های میان آنا را متعاقبا افزایش می دهد.

می توان مجموعه تحولات و تاثیرات مذکور را به صورت تاثیر دیجیتال شدن بر توسعه و تثبیته مدرنیته ایرانی نیز بررسی کرد. رایانه و اینترنت از جمله محصولات تکنولوزی جدید و عقل مدرن هسند که در بستر فرهنگی و اجتماعی دنیای مدرن پدید آمده اند. به تعبیر دیگر منبع فرهنگی که ابزارهای دیجیتال از آنها معانی خود را اخذ می کنند تا حدود زیادی دنیای مدرن است. دنیای مدرن نیز با ارزش ها و فرایندهای فردگرایانه، عقلانیت، عرفی یا سکولار شدن، دموکراتیک شدن و صنعتی شدن همراه بوده است. رایانه و اینترنت خود نشانه ای ازکمال تکنولوزی روز و مدرن است و سر و کار داشتن با آن نیز نوعی مدرن بودن شناخته می شود. از اینرو در بین اجتماعات، گروه ها، خانواده ها و افرادی که سازگاری و همسویی بیشتری با مدرنیته دارند، رایانه و اینترنت از نفوذ و تاثیر گذاری بیشتری دارد. و بالعکس، اجتماعات، خانواده ها، گروه ها و افراد کسانی که جهت گیری ارزشی و خاستگاه اجتماعی سنتی تری دارند، رایانه و اینترنت و بطور کلی ابزارهای دیجیتال از نفوذ کمتری برخوردار است. اگرچه این سخن به معنای تعارض یا ناسازگاری منطقی دیجیتال و سنت نیست. شاید نتوان اصولا ربط منطقی بین این مقوله یافت. اما در اینجا من از واقعیت تجربی صحبت می کنم نه از ربط منطقی و نظری. نفوذ و حضور کمتر رایانه ها در روستاها، عشایر و اجتماعات کوچک سنتی تنها به دلیل عدم دسترسی این گروه ها و اجتماعات نیست، بلکه مهمتر از آن به دلیل عدم تناسب فرهنگی صنعت دیجیتال با ساختار فرهنگی و اجتماعی این اجتماعات است. حتی اگر روزگاری تمام روستاهای کشور به خطوط اینترنت دسترسی پیدا کنند باز عده کم شماری از این ابزار بهره گیری خواهند کرد مگر آنکه تحولات فرهنگی دیگری در ساختار اجتماعات روستایی بوجود آید. 1
گزارشی از کاهش بی سوادی طی برنامه چهارم توسعه
محمدرضا عارف: بیسوادی تا پایان برنامه چهارم محو خواهد شد
دکتر محمدرضا عارف, معاون اول رییس جمهور بعد از ظهر امروز در بیست و چهارمین جلسه شورای عالی پشتیبانی سوادآموزی اعلام شد: بیسوادی در کشور تا پایان برنامه توسعه محو خواهد شد.
به گزارش ایلنا, در این جلسه که به ریاست معاون اول رئیس جمهور و با حضور وزرای آموزش و پرورش، علوم، تحقیقات و فناوری، رییس سازمان نهضت سوادآموزی و سایر اعضاء ستاد تشکیل شد، دکتر عارف, ضمن ابراز خرسندی از فعالیت چشمگیر انجام شده در خصوص مبارزه با بیسوادی در جامعه، گسترش این فعالت ‏ها در طول برنامه چهارم تاکید کرد.
معاون اول رییس جمهور با اشاره به ماهیت فرهنگی انقلاب اسلامی گفت: وجود پدیده بیسوادی در کشور، زیبنده این انقلاب و این نظام نیست.
وی افزود: برای ریشه ‏کنی بیسوادی باید عزمی ملی وجود داشته باشد که خوشبختانه تمامی مسوولین نظام این امر را پذیرفته و اهمیت آنرا مورد تاکید قرار داده ‏اند.
عارف با اشاره به تصمیم جدی دولت برای محو بیسوادی طی برنامه چهارم توسعه گفت: با ساز و کارهای اندیشیده شده و با کمک همه دستگاه ‏ها و سازمان ‏های اجرایی در دو مرحله، کشور ما خود را از پدیده شوم بیسوادی رهایی خواهد بخشید.
معاون اول رییس جمهور پیاده کردن سیاست ‏های تشویقی برای مردم و سیاست ‏های تکلیفی برای بخش ‏های دولتی را در این راستا موثر دانست و افزود: ریشه ‏کنی بیسوادی نه تنها از نظر فرهنگی و اجتماعی جامعه را با رویکردی مناسب روبرو می ‏کند، بلکه حتی از نظر اقتصادی نیز واجد ثمرات ارزشمندی خواهد بود.
عارف در ادامه سخنان خود به دو مرحله ‏ای بودن طرح محو بیسوادی اشاره کرد و گفت: امیدواریم در مرحله اول میزان بیسوادی به نصف تقلیل یابد و در مرحله دوم شاهد محو کامل این پدیده زشت باشیم.
وی همچنین ضمن تقدیر و تشکر از دست ‏اندرکاران سوادآموزی کشور، کار آنان را از زیربنایی ‏ترین اقداماتی خواند که موجب کمکی شایان به توسعه یافتگی کامل کشور خواهد بود.
پیش از سخنان معاون اول رییس جمهور وزرای آموزش و پرورش، علوم، تحقیقات و فناوری، رییس و قائم مقام سازمان نهضت سوادآموزی و دیگر اعضای ستاد نقطه نظرات خود را در خصوص موضوعات مطروحه جلسه ارائه کردند.
در این جلسه مقرر شد در اجرای آیین نامه، اجرای بند "ی" ماده 52 قانون برنامه چهارم توسعه، در رابطه با ایجاد انگیزه برای بیسوادان برای سوادآموزی، کمیته ‏ای مرکب از نمایندگان وزارت آموزش و پرورش، نهضت سوادآموزی و سازمان مدیریت و برنامه ‏ریزی کشور در اسرع وقت نسبت به اصلاح آیین ‏نامه پیشنهادی و ارائه نسخه نهایی آن اقدام کنند.
همچنین طرح راهبردی سوادآموزی کشور به منظور ریشه کنی بیسوادی در گروه ‏های سنی 10 تا 40 سال از سوی سازمان نهضت سوادآموزی مطرح و کلیات آن مورد موافقت قرار گرفت.
در خصوص طرح مذکور مقرر شد, کمیته ‏ای مرکب از نمایندگان وزارتخانه ‏های آموزش و پرورش و علوم, تحقیقات و فن ‏آوری, نهضت سوادآموزی, سازمان مدیریت و برنامه ‏ریزی کشور و معاونت هماهنگی امور علمی و اجتماعی معاون اول رییس جمهور حداکثر تا پایان فروردین ‏ماه سال 84 جزئیات و راهکارهای اجرایی طرح را آماده و آن را برای ارائه در هیات دولت, ارائه کنند. 1

گفتگو با دکتر حسین مهر پور در رابطه با رشد سواد در بعد از انقلاب
حکومت اسلامى: لطفاً درباره اهتمام قانون اساسى در موضوع ایجاد فرصت‏هاى برابر در مسائل‏ آموزشى، بهداشت و درمان، اشتغال و ورزش و تفریحات که زمینه‏ساز تحقق عدالت‏ اجتماعى است، توضیح دهید.
پیدا است که قانون اساسى در این زمینه عنایت خاصى دارد. در بند سوم اصل سوم آمده‏ است که دولت جمهورى اسلامى ایران موظف است براى نیل به اهداف مذکور در اصل دوم، همه امکانات خود را براى امورى از جمله "آموزش و پرورش و تربیت بدنى رایگان براى‏ همه، در تمام سطوح و تسهیل و تعمیم آموزش عالى" بکار برد.
در اصل 30 هم به صراحت مى‏گوید: "دولت موظف است وسایل‏آموزش و پرورش‏ رایگان را براى همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالى را ت سر حد خودکفایى کشور به طور رایگان گسترش دهد." درباره مسائل مربوط به شغل هم‏ اصل 28 تکلیف دولت را مشخص کرده است.
حکومت اسلامى: با وجود این اصول متعدد که با صراحت وظیفه را مشخص کرده، در عمل چه‏ مقدار توفیق به دست آورده‏ایم؟ در این زمینه تلاش‏هاى زیادى صورت گرفته است و نظام جمهورى اسلامى ایران در زمینه آموزش عمومىِ رایگان و برخوردارى همه اقشار از این حق و حتى در مساله آموزش‏ عالى کارهاى زیادى انجام داد و نمى‏شود این مساله را انکار کرد گرچه افراد خیّرى هم به‏ کمک دولت آمدند. اما نتیجه این شد که سواد بالا رفت و درصد بى‏سوادى کم شد; یعنى‏ تلاش‏هاى نهضت سوادآموزى براى ریشه‏کنى این پدیده شوم و توسعه مدارس در سراسر کشور و گسترش دانشگاهها براى عموم قابل مشاهده و غیرقابل انکار است. اما با وجود این‏ همه پیشرفت، نتوانستیم به آنچه که مورد نظر قانون اساسى بوده است برسیم.
ممکن است گفته شود دولت با مشکلاتى مواجه بود که امکانات را به آن سمت هدایت‏ مى‏کرد. اما به هر حال واقعیت این است که به آنچه قانون اساسى ترسیم کرده بود، نرسیده‏ایم.
قانون اساسى گفته است: آموزش و پرورش در مقطع متوسطه باید رایگان باشد و وسایل آن‏ فراهم شود. این صراحت، مى‏طلبید که مدارس دولتىِ با امکانات خوب، به قدرى زیاد مى‏شد که همه بتوانند از آن استفاده کنند. البته نمى‏خواهم بگویم مى‏بایست جلوى مدارس‏ غیردولتى گرفته مى‏شد. ولى اقتضاى اصل 30 و بند سوم اصل 3 این بود که دولت تلاش‏ بیشترى مى‏کرد تا به تعمیم آموزش رایگان عمل مى‏شد. یعنى گرچه کار زیادى شده است، ام با توجه به ا دعاى بزرگى که در قانون اساسى آمده است، مسلماً در عمل، به آن حد نرسیدیم; چون مى‏بینیم حتى در مدارس دولتى از اولیاى دانش‏آموزان پول‏هایى گرفته مى‏شود. من در همین موضوع مکاتباتى با آقاى رییس جمهور داشتم و با طرح این مشکلات گفتم که سزاوار بود سمت و سوى حرکت به گونه‏اى مى‏بود که روز به روز احساس مى‏شد دولت قدم به قدم‏ به سمت اجراى بهتر قانون اساسى در این موضوع است. اینکه مى‏گویم به تدریج، چون این‏ یک مطلب پذیرفته شده‏اى است که اصول قانون اساسى اصول آرمانى است که سرانجام باید به آن رسید، اما همواره باید این احساس وجود داشته باشد که امروز بهتر از دیروز است.1
1 . isfahaneducation.com
1 . www.nfazeli.blogfa.com
1 .www.ilna.ir
1 . www.nezam.org
—————

————————————————————

—————

————————————————————

17


تعداد صفحات : 17 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود