روش حل مسئله
یک روش دیگر باز در قالب الگوی حل مسائل.
قابل تحلیل بکارگیری تحت عنوان روش حل مساله، روش یعنی در عمل اجرا کنیم یا گاهی روشهای مساله محور نگر میگویند. در این روش چنانکه در الگو اشاره کردم به هیچ وجه معلم نقش انتقال اطلاعات را مستقیم و غیرمستقیم ندارد بلکه نقش راهنما را دارد. برای اینکه یک مقدار عینی تر شود چون در مباحث گذشته در مورد حل مساله بحث شد.
حالا عزیزانی که میخواهند در الگوی حل مساله مطالعه کنند میتوانند آن بحث را دنبال کنند. ولی در اینجا سعی میکنند پراتیکال ،، عملی در مورد اجرای حل مساله که اگر میخواهم در مورد آن الگو، روش بکار بگیرم ، چگونه عمل کنم.
در این روش، روش حل مساله همیشه هم میشود یادگیری مشارکتی، یادگیری کار کرد. هم میشود گروهی و انفرادی کار کرد ولی اساس کار این است در مرحله اول وقتی معلم وارد کلاس میشود بجای انتقال اطلاعات موقعیتی را ایجاد میکند که برای شاگرد سوال ایجاد کند یک موقعیت متناقض و متضاد و حتی همراه با تحیر و شگفتی و این موقعیت نامعین با همراه تغییر سبب میشود که سوالات زیادی در ذهن شاگرد ایجاد شود.
مثلاً : فرض کنیم میخواهد معلمی درباره برق ، الکتریسیته صحبت کند اون نمیآید که بگوید برق چیه ؟ الکتریسیته چیه؟ میآید چراغ رومیزی کلاس را جوری سازماندهی کرد .دارای پرده همیشگی است و با یک لامپ رومیزی این روشن میشود .البته لامپهای کوچک دیگر در کلاس هستند.
معلم به لیستها نگاه میکند یک مرتبه لامپ کلاس میترکد یک موقعیت نامعین . کلایس تاریک یا نیمه تارک میشود . بچه ها سر را بلند میکند .چی شده حتی به طنز ممکن است، بقول یکی از معلمان بزگوار میگوید، یکی از شاگردان به دوستش میگه خنگه مگر نمیبیند لامپ منفجر شد.
راستی بچهها لامپ چیست و جریان الکتریسیته چیست ، اصلاً چرا لامپ منفجر شده درچه چیزی در کلاس ایجاد میکند .
یا معلم دیگری در علوم اجتماعی درس آن وظایف شهرداری است ، نمیخواهد بگوید من وظایف شهرداری را میخواهم درس بدهم موقعیتی ایجاد کنم میآید یا یک حلقه فیلم قسمتی از شهر را که نارسایی دارد مطرح میکند با مصاحبه کوچک از مردم میکند بعد روی میکند. در آن محله تان که شما در آن زندگی میکنید چه مشکلاتی دارد .آن جلسه را با بچه شروع میکند به بحث کردن .
و هرگروهی از بچه ها مشکلات شهرستان را یاداشت میکند و معلم اینها را یادداشت میکند و حتی ممکن است زمانی بگذرد که بچه ها دقت بیشتری کند.ازطلاعات محلتان را طرح میکنند روی تابلو مینویسند در کلاس.
مرحله دوم :
مرحله دوم سوال معلم نه راستی بچه ها حل مشکلات به عهده کیست ؟ پس مرحله اول طرح مساله یا ایجاد یک موقعیت سوال برانگیز یا جدید نامعین یا متضاد .
در مرحله دوم بحث تبادل نظر است. در مورد آن مساله، این مشکلات مال کیست؟ ممکن بچه ها در کلاس مطرح کنند و بحث کنند گروهی عکس است بگذارید وظیفه استانداری ، فرمانداری، گروهی میگویند وظیفه شهرداری چیست؟
حرفها مختلفی بچه ها میگویند ، معلم همه اینها را مینویسد و میگوید بچه ها اینها را میگوید جزو وظایف آنها است مطمئنید یا خیر میگویند نه خیر میگوید برای اینکه شما بتواند دقیق پیش بینی کنید یا مثل همان لامپ علت چیست : هر کدام دلایل را میگویند . آیا این دلایلی را که شما میگویید : مطمئن هستید .
بچه ها : نه خانم یا آقا همین جوری میگوییم .
میگوید : بارک ا… همیم خوب، اشکالی نداره ، حالا آمدید پیش بینی کردید این پیش بینی را فرضیه سازی گویند . راه حلی که شما دارید پیشنهاد میکنید. علتی را که دارید میگویید ولی هنوز اثبات نشده است بچه ها را در این جلسه میتوانید گروهبندی کیند ، هدایت کنید بطرف فعالیتی خیل خوب.
حالا میتوایند از کتابخانه ، از افراد، از هر جای کتاب درسیتان مطالعه کنید و پیدا کنید این وظایف این نارسها را پیدا کیند که میگوید کوچه برق ندارد، وظیفه کیست؟ بچه ها را به کتابها و افراد رجوع میدهد به عنوان یک محقق، اینجا در واقع کمک میکند به آزمایش فرضیه.
اطلاعات را جمعآوری میکنند و وقتی اطلاعات را جمعآوری میکنند گروه وارد کلاس دورهم میشوند . اطلاعات را روی هم میریزند و مشورت میکنند.
بعدمعلم از اینها میخواهد که نماینده گروه بیاید در کلاس بگوید اطلاعاتی که بدست آورد .
مثلاُ یکی میگوید این وظیفه شهرداری است.
چرا؟ من فلان کتاب را خواندم .منابع را اشاره میکند .با ذکر منابع .
بعد بحث میکند ممکن است عدهای رد میکنند نه خیر آقا ، این منبع ضعیف است .
بچه ها کاملاً در چالشند درباره مسالهای که معلم برایشان ایجاد کرده . در اثر این بحث و تبادل گروهی در کلاس همه، کلاس با هم در نهایت آن نظرات که درست است و جزو وظایف شهرداری وقتی به قوانین شهردار اشاره میکندحتی مسولیتها ، جمع بند میشود .
همین جاست که گاهی اوقات ممکن است که دانش آموز بگوید خانم معلم اگر جز وظایف شهرداری است، چرا شهردار نمیآید این کارها را انجام نمیدهد .
معلم نمیآید از خودش بگوید گه چرا ؟ دلیل بیاورید .چرا از من میپرسید از شهردار بپرسید .
این سناریوی هست که دقیقاً در یک کتابهای غربی دقیقاً مطرح شده در زمینه آمورش مساله . میگویند خانم شهردار از کجا میگوید معلم توسط ؟؟؟ میزندبه اداره آموزش و پرورشتان شهردار را دعوت کنید که بایید . دو سه تا از بچه ها نماینده میشوند دنبال قضیه کار شهرداری بر او دعوت کنند در موضع یک مساله اجتماعی است.
شهردار دعوت میشود و بچه ها دونه دونه معلم هم این طرف آنها را تشویق میکند هستند صحبت کنید ، هدایت تهیه کننده و فیلم تهیه کنند و مطالب خودتان را مطالعه کنند.
شهردار همه اینها را گوش میدهد ، بقول نویسنده بعد میگوید: عزیزان من بله این وظایف من است و در آیین نامه و در قانون اساسی و شرح وظایف است . ولی من فرصت پیدا نکردم و محدودیت دارم .
یک دفعه دانش آموزی بلند میشود. " آقای شهردار اگر شما توانایی این کار را ندارید بگزارید کسی دیگر این وظایف را انجام بدهد ."
بقول نویسنده کتاب شهردار آنچنان عصبانی میشود که مدرسه را ترک میکند ولی بچه ها همچنان مصمم ، چرا شهردار این جوری کرد . چه وظایفش را انجام نمیدهد.
معلم میگوید من اینجا نه تنها در کتاب درسی، من وظایف شهرداری را یاد دارم بلک یکه شهروند فعال ترتیب کردن شهروند که هرگز یادش نمیرود وظیفه شهردار چیست و میتواند در سرنوشت خود دخالت کند .
این نمونهای از یک الگوی یا روش مساله محور است پس مساله همان چیزی که اشاره شد.
طرح مسئله با شیوه های مختلف :
با ایجاد سوال با نشان دادن یک فیلم کوتاه با ایجاد یک بحث گروهی جتی نشان داد چند اسلاید میتوانید معلم این موقعیت را ایجاد کند .
بعد بچه ها بحث میکنند مطالعات مقدماتی را انجام میدهند. علتها را برخورد به اصلاح مطرح میکنند و بعد راه حلهای راه و فرضیه میسازند .
بعد به دنبال فرضیه میروند اطلاعات جمعآوری شده را تجزیه و تحلیل میکنند و در نهایت نتیجه گیری .
سوال: آیا این روش در کلاس ما درس ما قابل عمل هست؟
به هیچ وجه.
شما باید اولاً فرهنگ جامعه را البته من یک نمونه را که خودم اجرا کردم و در همان مناطقی که در تهران انجام دادم در زمینه اجتماعی ما مشکل داریم . به عنوان نمونه من مبحثی است در کتاب چهارم علوم بچه های چهارم ابتدایی ، به نام نو و بازتاب آن این را من سناریوی نوشتم . از معلمیم خواهش کردیم آنهایی که با من کار آزمایشی میکردند و گفتم این فصل را در چند جلسه درس میدهیم . ایشان به من گفتند در سه جلسه گفتم من همین سه جلسه را وقت میگیرم نه زیاد ولی دلم میخواهد براساس سناریوی که من نوشتم حرکت کنید اشاره کردم که شما اصلاً نگویید من میخواهم نور و بازتاب را بگویم.
گفتم:" دو تا آینه تخت برایم بیاورید بعد خود کتاب آنها را نگاه کردم در آخرش تمرینهای داده بود جالب بود برای من .
کلمه آمبولانس را وارونه روی مقوا بنویسید و جلوی آینه بگیرید این که وارونه میشود رحت خوانده میشود من از همین اشاره استفاده کردم."
گفتیم بچه دو تا آینه تخت بیاورند یک دانه مقوا بنویسید که حتی یکی از معلمان مدرسه به ما کمک کرد تا این کلمات را نوشتم
گفتم بجه امروز میخواهم بازی را شروع کنیم در این کلاس علوم . آمبولانس را هم مستقیم نوشته بودیم همه وارونه .
گفتم اول این وارونه را بخوانید . تعدادی از بچه ها نتوانستند بخوانند گفتم حالا میخواهیم ،کاری کنم که شما راحت بتوانید بخوانید . یک آینه بیاورید.گفتم بگیرید جلوی آینه بقیه که پشت بودند گفتم بخوانید بعد آن نوشته معمولی است گفتند آقا چرا این جوری شد . گفتم من نمیتوانم ؟؟ .
بچه ها : این توشته وارونه بودید.دیدیدی که راست شد، مگر شما وارونه بودید ؟ ممکن است برای من و شما راحتی است استدلال همه یک مرتبه آقا راست میگوید یک ؟؟؟ شد در کلاس
آقا ما که وارونه نبودیم .ما که درست بودیم . چرا این جوری است. همین جا اولین مساله ایجا شد ؟؟ چرا از ما میپرسید شما هم در کتاب درسیتان فلان فصل ؟؟. ما یک دو تا مجله آوردیم در این کلاس مدرسه اصلاً کتابخانه نداشت.
گفتم از هر معلمی میتوانید بپرسید از هر کتاب میتوانید استفاده کنید ولی تا هفته آینده به شما فرصت میدهم . واقعاً آن جلسه آنچنان بحث بود هر جلسه اول برای همین مساله هر کسی حرف میزد ما مینوشتیم و بعد خیل خوب این پاسختان را میپذیریم.
شما باید دلیل بیاورید برای من از کتا ب گفتید از چه منبعی گفتم .
اما بچه ها هفته دوم قرار بود بروندمطالعه کنند ار کتاب خودشان گرفته یا هر کتاب دیگری از هر کس میتواند بنویسید ولی بنویسید و بگوید از چه منبعی استفاد ه کردند.
هفته بعد این بود که بچه ها باز گروهی جمع شدند ، با هم مشورت میکردند روی مطالعات و نوشته هایشان و بعد هر گروه ناچار بود یک گزارش نهایی گروه را تهیه کند و در کلاس ارائه بدهد و باور کنید وقتی من نگاه میکردم این عبارت همگرایی، فعالیت و مشورت کردن را گاهی اوقات باید یکدیگر بحث میکرد مثل بحث گروهی .
در جلسه سوم آمدیم این گزارشات را اعلام مطرح کردیم .
خیلی از گروهها اشتباه رفته بودند یکی از گروهها برایم جالب بود. یک گروهی از بچه ها دو نفر از اینها کتاب فیزیک سال سوم دبیرستان را برداشتند مطالعه کردند مفسر گزارش میکردند یکی باباش دبیر فیزیک بود .
گفت بابام : آنچنان قشنگ استدلال کردند و حرفهایی که من میبایست در کلاس میگفتم خود بعدها توضیح دادند .بحث کردیم . کدام نفر درست است . چرا درست. ایشان میگوید از منبع پرسیدم که منبع مو ؟؟ نیست .
بعد نشستند گزارش کردند ، گزارش نهایی در کنار این ، من سوالات دیگری کردم و گفتم این سوالات را پیدا کنید.
باور کنید من وقتی این کتاب علوم را نگاه میکردم بعضی آنچنان خوانده و زیر آن را خط کشیده بودند که صفحات پاره شده بود . من هرگز ندیده بودم بچه ها آنقدر مطالعه داشته باشند.
میشود در بعضی از زمینه ها، بله در زمینه های اجتماعی ممکن است ما محدودیتهای داشته باشم
ما در زمینه های تاریخو تعلیمات اجتماعی مشکل داریم چون شاید به بعضی از ؟؟ برخورد. اگر این ؟؟ صورت میشد.
ولی در زمینه علوم …. میتوانیم این کارها را انجام دهیم
این نمونه یک الگور یک مساله محور است من عرض کردم. خودم ؟؟ این را کار کردم. بعد در سراسر تهران اجراء کردم .
این تاره یک از درسها بود خیلی از درسها دیگر را بر همین اساس البته برای علوم طراحی کردم . من قبول دارم شرایط آموزشی کشورمان فعالیت آنقدر مطلوب نیست . نه معلم محقق باحوصلهای داریم ،نه امکانات کتابخانه و آزمایشگاه داریم که بچه ها را هدایت ، نه زمان کافی داریم . ؟؟؟ است ولی یک شیوهای است فعال این یک روش مساله محور است، فوقالعاده خوب است شاگرد را محقق به بار میآورد با علاقه فعالیت میکنند بعضی از این شیوه ها را به عنوان روش واحدها که در عین کتاب مهارتها ذکر شد اشاره میکنیم که روش واحدها چیه؟
شما اخیراً به شما عزیزان شنیدید درست گروهبرنامهریزان ما سیمیناری تشکیل دارند. تحت عنوان برنامهریزی توافقی ." این تگریتد "
یک بحثی ما داریم که آیا ؟؟ ما در مدرسه ما کتاب تاریخ داریم جغرافیا داریم ریاضی داریم همه درسها جداجدا .
آیا نمیشود که بعضی ار درسها را تلفیق کرد؟ بصورت محوری یا هستهای به قول بعضیها .
مطالعات هستهای اینها را مطرح کرد.
در گذشته عدهای هستند که روش واحدی را مطرح میکنند .حالا روش واحدی چیست. هرگاه ما یکسری از فعالیتها را در رشته های مختلف حول یک محور مورد مطالعه قرار دهیم روش محور نامیده میشود.
سه نوع روش واحد هم داریم .روش واحد موضوع داریم، مثل درمورد تاریخ است ولی من در تاریخ هنر هم میتوانیم. غیره ادبیات هم میتوانم درس بدهم و روابط اساسی میتواند درس بدهم.
چگونه: مثلاً فرض کنید زندگی در دوران صفویه ، زندگی در دوران صفویه محور فعالیت من است، حالا ممکن است زندگی در دوران صفویه از نظر معیاری زندگی صفویه در گروه دیگر به عنوان مذهب .
زندگی دوران صفویه ممکن به عنوان روابط خارجی با چه کشورها؟ جنبه های مختلف، بچه را گروه بندی کنند .مطالعه کنند اما حول یک محور .
یادگیری هم هنر است هم ادبیات و اقتصاد و سیاست. حول یک محور، یاد گیری اینجا خیلی غنیتر است تفکیک شده از هم نیست
این را میگویم به اصلاح واحد موضوع. گاهی اوقات واحدتجربی میگویم واحد تجربی چیست ؟
فرض کنید شاگردان من در یک کلاس بحث میکنند و در یک زمینه تجربه دارد مخصوصاً در سطوح بالاتر .
دانش آموز فرض کنید تجربه کشاورزی دارد. یک زمینه مطالعات روی آب دارد آن را محور قرار میدهم . اساس کار این است.
در اولی هم موضوع را معلم تعیین میکند و هم هدایت موضعی با آن است .
در واحد تجربی خود واحد موضوع را شاگرد تعیین میکند، چون اساس کار و علاقه و رغبت شاگرد باشد.
بعد اجراء را خودش انجام میدهد . معلم همکاری و راهنمایی میکند . میآید در زمینه آب یک سابقه ذهنی
یا در مورد کشت گندم . این سابقه دارد اطلاعات دارد به عنوان یک تجربه سازماندهی میشود فردی یا گروهی این کار انجام میدهد . مطالعات میکند تحقیقات انجام میدهد.
مثلاً اگر این آب باشد تنها کشتیرانی نیست ترکیبات نسبت فعل و انفعال آب از نظر شیمیایی نسبت به آلودگی آب، اثر آب در زندگی، اثر آب در سد است، اثر آب در روابط، یک مرتبه دانشآموز تجربهای که در این زمینه داشت. حالا وادارش کردند این حوزه دانشآموز را حول این محور باز گسترش بدهد.
فرق او با اول این است که انتخاب موضوع باز بعهده خود دانشآموز است من این را خودم در کلاسهای ابتدایی در بعضی از مدارس آمریکا بود که روی بقیه انجام داد.
کدام حیوان را مطالعه کنید. چه قسمتی را مطالعه کنید بچه ها مسائل خودشان را مطرح میکردند. اما شکل دیگری از واحد وجود دارد و آن پروژ است . واحد پروژ چیست. در اینجا نه تنها در زمینه تجربی ، علاقه رغبت و تمایل فرد بر این است. هم زمینه را قبلاً کار کرد وهم شاگرد موضوع را انتخاب میکند
هم زمینه علمی را دارد و هم خودش نظارت دارد . معلم فقط ارزیاب است در نهایت ارزیاب میکند کار خوب شده یا نه .
مثلاً پروژه کاشت چغندر در اطراف قم . آیا میشود این کار را کرد این پروژ را انتخاب میکند فرد دانشگاه میرود این را انتخاب میکند و اجراء میکند و هر ؟؟ وقت معلم به عنوان ارزشیابی یا در نهایت محصول و نتیجه بدست آمده را به عنوان نتیجه پروژه در سطوح بالا این هم موضوع دارد در پسش دبستانیها هم میتوانیم انجام دهیم.
مثلاً امروز کار کردن با گِل است امروز واحدما پروژمان گُل سازی است. بچه ها با همه با هم کار میکنند در این زمینه نقش معلم نقش راهنما است . این هم بار روشهایی است که امروز در دنیا توصیه میکنند میشود در حول فعالیتهای بچه ها سازماندهی شود و روز به روز دارد شکل میگیرد و تحت عنوان "اینتگیرتید کریکروم" .
برنامه ریزیهای تلفیقی شد و وحدت یافته میگویند هم عمیق مطلب بیشتر است هم میزبان یادگیری قویتر است.
اما محدودیت که امکانات زیاد میخواهد. معلم به اندازه کافی آگاه است با روش تحقیق میخواهد و امکانات مطلوب و زمان باز برای اجرای پروژه .
و نکته دیگری که میشود اشاره کرد ما نمیتوانم خیلی گسترش بدهیم ناچاریم درباره یک موضوع خاص من فقط اشاره کنم.
همین سیستمی که دانشگاه انگلیس ، استرالیا یا اقمارشان در پایان نامه ها یا کار دکتر یانجام میدهند آنها واحد ندارند یک موضوع دانشجو انتخاب میکند و در تمام دوره روی آن موضوع کار میکند و طرحش را میدهد با یکی از روشهای است تحت عنوان مساله محور یا در قالب روشهای نوین در دنیا امروزه کاربرد دارد.
بچه های خوب ، عادت های بد
تعداد زیادی از کودکان عادتهای بد دارند. برخی پی در پی بینی شان را چین می دهند، برخی گوشهایشان را می کشند، بسیاری لب پایین شان را مک می زنند و برخی موها یا لبهایشان را می جوند. لیست عادتهای بد دوران کودکی همین طور ادامه دارد، بنابراین امکان پرداختن به همه ی آنها وجود ندارد. ولی با نگاهی ویژه به عادتی نظیر انگشت توی بینی کردن، صدا در آوردن از بند انگشتان، ضرب گرفتن با انگشتان، پیچ و تاب دادن پا و جویدن لپ، در این سلسله مقالات به شما نشان خواهیم داد که تقریباً چگونه هرعادت بدی را می توان با استفاده از برنامه ها ی ارائه شده از بین برد.
پیشگیری عادت
اکثر عادتها را، اگر از ابتدا به تکرار آنها توجه شود، می توان تضعیف کرد و از بین برد. در این مرحله هدف شما کاهش تعداد دفعات عادتی است که همه روزه انجام می گیرد. این امر شانش تبدیل شدن آن را به یک عادت دایمی کاهش می دهد. زمانی که می بیند کودکانتان رفتاری را انجام می دهند که شما مایل به ادامه ی آن نیستید، توجه خود را به صورت منفی نشان ندهید. اگر دختر شما دریابد که با انگشت توی بینی کردن می تواند فوراً فریاد شما را درآورد که "بس است، دستت را از توی بینی ات در بیار!" بعید است که چنین فرصتهایی را برای جلب توجه شما از دست بدهد. در عوض توجه تان را به زمانهایی که این عمل را انجام نمی دهد، معطوف کنید. برای مثال در حین تماشای تلویزیون به او بگویید: "چه قدر عالی است که می بینم برنامه ی تلویزیون را بدون انگشت توی بینی کردن تماشا می کنی." اگر شما غالباً این کار را انجام دهید، کودک شما به زودی از عمل انگشت توی بینی کردن به عنوان وسیله ای برای جلب توجه و تحسین شما، دست خواهد کشید.
همچنین شما می توانید با شیوه ی منحرف کردن مداوم کودکتان از عادت، باعث ضعیف شدن عادت شوید. برای مثال اگر پسر شما از بند انگشتانش صدا درمی آورد، در زمانی که احتمال انجام این عمل می رود به طرف او یک توپ پرت کنید، برای او مداد رنگی و کاغذ بیاورید و به او چیزی بدهید که دستهایش را مشغول به کار نگاه دارد.
همچنین شما می توانید با نظارت کردن برخود، از تشکیل عادتهای بد پیشگیری کنید. والدینی که عادتهای عصبی نظیر ضرب گرفتن با انگشتان یا تکان دادن مداوم پا دارند، برای کودکانشان الگو می شوند و کودکان یاد می گیرند که درست به همان شکل از تنش رهایی یابند.
شناسایی محرک
قبل از آن که به کودکانتان بگویید حالا زمان ترک عادت بدشان فرا رسیده، به مدت یک هفته زمان، مکان و چگونگی انجام دادن رفتار کودکانتان را زیر نظر بگیرید.
خودآگاهی
اگر کودکانتان به عادتشان توجه نکنند و آن را احساس ننمایند، هرگز قادر به ترک آن نخواهند بود.
آگاهی با یک گفت و گوی آرام بین او و شما آغاز می شود. به کودکانتان توضیح دهید که دقیقاً کدام رفتار به یک عادت تبدیل شده است و چرا بهتر است این عادت ترک شود. برای مثال انگشت توی بینی کردن غیربهداشتی است، لپ جویدن خودآزاری است. به دنبال عاملهایی بگردید که ترک عادت را برای کودک خوشایند و جذاب کند و سپس برنامه ی ترک عادت را تشریح کنید. شما برای عملی شدن برنامه به همکاری کودکتان نیاز خواهید داشت. بنابراین تا زمانی که لازم است، بحث و تشریح و ترغیب را ادامه دهید.
سپس با کودکتان در جلوی یک آینه بنشینید و به او بگویید که خودش را در حال انجام عادت ،تماشا کند. بذارید ببیند که در حین انجام این عادت بدن او چه عملی انجام می دهد و دقیقاً این عادت در نزد سایر مردم چگونه به نظر می رسد، تمرین در آینه را هر روز در طی برنامه ی ترک عادت انجام دهید.
سپس به کودکتان بگویید زمانی که عادت را انجام می دهد، او را با اشاره کردن آگاه می سازید. در ابتدا کودکتان به شخصی نیاز دارد تا این عادت را در او متوقف سازد، زیرا در اکثر موارد هیچگونه اطلاعی از انجام آن ندارد. وقتی کودکانی که پاهایشان را به طور مداوم تکان می دهند، انگشت توی بینی شان می کنند، لبهایشان را می جوند و از بندهای انگشتانشان صدا در می آورند، متوجه عادتشان واقعاً تعجب زده خواهند شد.
در قسمت قبل راهکارهایی در مورد رفتارهای کودکان به ویژه سرکشی ، نق زدن ، نسنجیده حرف زدن و گاز گرفتن ارائه دادیم اینک در ادامه می خوانیم…
9- حرف گوش نکردن
خودتان شنونده خوبی باشید.
به فرزندتان نشان دهید که به حرف های همسرتان ، دوستانتان و خود او گوش می دهید . این ضرب المثل قدیمی همیشه یادتان باشد ." تنها به یک دلیل دو گوش و یک دهان داریم ." بیشتر از آنچه که حرف می زنید ، به حرف های کودکتان گوش کنید.
با او با ادب و احترام صحبت کنید.
– اگر از کودکتان به شدت انتقاد کنید، یا بر سر او فریاد بکشید، او داد و فریاد خواهد کرد. از خود بپرسید: اگر بچه بودید ، دوست داشتید چگونه با شما صحبت می کردند؟
– قبل از این که صحبت کنید، توجه کودکتان را جلب کنید:
– برای این که مطمئن شوید به شما نگاه می کند، به آرامی چانه اش را بلند کنید و بگویید :" لطفا به من نگاه کن و گوش کن ببین چه می گویم!"
لحن صدایتان را آرام تر کنید.
– اگر با لحنی ملایم وآرام با کودکتان صحبت کنید، احتمالاً دست از جار و جنجال برخواهد داشت ، معلم ها به تاثیر و کارکرد این روش اطمینان دارند و از آن استفاده می کنند.
حرفهایتان را کوتاه و مختصر، با لحنی شیرین و خوشایند و واضح و روشن بگویید.
– اگر بچه ها بدانند که مجبور نیستند به یک سخنرانی طولانی گوش دهند، بیشتر پذیرا و شنوای حرف های شما خواهند بود. بنابراین حرف هایتان را خیلی مختصر به او بگویید ؛ گاهی اوقات گفتن تنها یک کلمه ، تاثیر بسیار خوبی دارد:
" تکالیف! کارهایت!"
تا سه بشمارید.
بچه ها، قبل از پاسخ دادن به سوال های شما ، نیاز به وقت بیشتری برای تفکر درباره آنچه شنیده اند دارند؛ وقتی که سوالی از آنها می پرسید یا خواهشی دارید، حداقل سه ثانیه صبر کنید تا او آنچه را شنیده ، فرا گیرد ودرک کند.
10- زورگویی
به نوبت کار کردن و بازی کردن را به او بیاموزید :
ترتیبی دهید که بچه ها طوری بازی کنند تا با قوانین نوبت گیری آشنایی پیدا کنند. مثلاً به او بگویید: " وقتی که بازی می کنی، حتماً نوبت را رعایت کن . اول تو برو ، بعد نوبت دوستت است."
به او روش های منصفانه بازی کردن را بیاموزید.
شیر یا خط بیندازید : وقتی که دو بچه نمی توانند تصمیم بگیرند، شیر یا خط انداختن به آنها حق انتخاب می دهد، این عمل به آنها می گوید که چه کسی انتخاب کند ، چه کار کنند ، یا چه کسی اول برود.
مثلاً اگر کودک شما میزبان است ، اول دوستانش انتخاب می کنند که چه بازی کنند.
قانون تساوی
این قاعده ساده و عادلانه همیشه کارساز است ، مثلاً بگویید :" اگر تو اول کیک را می بری ، بعد دیگری تصمیم می گیرد که کدام تکه را بردارد." این کار می تواند به روش های بسیار متفاوتی صورت بگیرد، مثلاً بگویید :" اگر تو ، نوع بازی را انتخاب می کنی ، پس اول دوستت بازی را شروع می کند."
وقتی که کودکتان قوانین تساوی حقوق را رعایت کرد، برای او توضیح دهید که چه کار خوبی کرده است ، در این صورت او بیشتر راغب خواهد بود که دوباره آن را تکرارکند، مثلاً بگویید :" متوجه شدم که چطور اسباب بازی هایت را قسمت کردی ، حالا تو و دوستت هردو به یک اندازه اسباب بازی دارید."
اگر کودکتان علی رغم تمام تلاش های شما ، باز هم به کارهای اشتباهش ادامه داد، نباید به او اجازه دهید که از زیر بار تذکرهای شما شانه خالی کند . شما باید او را مجبور کنید تا کاری را انجام دهد که مناسب سنش است.
گاهی لازم است کودکتان را تنبیه کنید، در اینجا چند تنبیه را که اثرگذار هستند ، ذکر می کنیم:
پولی – کیفری : روی پیشخوان آشپزخانه ، یک شیشه خالی مربا بگذارید. هر وقت خطایی از کودکتان سرزد، باید سکه ای در شیشه بیندازد، وقتی شیشه پر شد آن را به یک موسسه خیریه با انتخاب خود او ببرید. اگر کودکتان خردسال است و پول توجیبی ندارد، با کمک خودش لیستی از کارهایی را که می تواند انجام دهد، به جای جبران کار اشتباهش تهیه کنید.
لیستی از کارهای روزانه ( جارو برقی کشیدن ، گردگیری کردن ، تا کردن لباس های شسته ) که خارج از مسئولیت های اوست تهیه کنید؛ به او بفهمانید که هر خطایی از او سر زند، باید یکی از این کارها را انجام دهد.
اگر رفتار بد کودک شما ، دیگری را متاثر کرد، او را مجبور کنید که به آن شخص، نامه ای بنویسد ، یا گفتگویی رو دررو با او داشته باشد یا برای او هدیه ای را که خودش درست کرده است ، بفرستد.
حذف امتیازها : به او اطمینان دهید که داشتن امتیازها و حقوق ویژه او، تحت اختیار شماست؛ مثل تماشای تلویزیون ، بازی های ویدئویی و صحبت کردن با تلفن.
آموختن
وقتی کودک شما زمان مدرسه اش نیست و در خانه ماندنش لطمه ای به درس نمی زند ، او را مجبور کنید تا در مقابل خطایی که انجام داده ، زمانی را در خانه به عنوان تنبیه بماند – از دو ساعت تا دو روز بسته به اهمیت خطایش- و همه حق و حقوق و امتیازهای اجتماعی اش را از او سلب کنید.
0
18